این پژوهش با هدف تبیین سبک زندگی فردی در حوزه تربیت سیاسی بر مبنای نهج البلاغه انجام شده است. روش آن کیفی و گردآوری اطّلاعات، کتابخانه ای است. در این پژوهش «سبک زندگی» شیوه زندگی موفّقِ مؤمنانه است که به فرد، خانواده یا جامعه هویّت می دهد و مجموعه ای از طرز تلقی ها، ارزشها و شیوه های رفتاری است که چگونگی زندگی کردن انسان را در پرتوی آموزه های اسلامی مشخّص کرده است. هم چنین در این تحقیق «تربیت سیاسی» فعّالیّتی منظم و مستمر برای آماده سازی فرد به عنوان شهروند جامعه اسلامی به منظور پذیرش مسئولیّت و شیوه اندیشیدن و تحلیل مسائل برای پرورش انسانهای آگاه برای هدایت جامعه بشری است. در این پژوهش 17 مؤلفه محوری با توجّه به خطبه ها، نامه ها و حکمتهای نهج البلاغه استخراج و تبیین شده است. این مؤلفه ها عبارتند از: تقوا با زیر مؤلفه های مخالفت با هوای نفس و خودسازی، خدامحوری، آخرت طلبی، حقّ مداری، توکّل بر خدا، توسّل، قناعت، صبر، پرهیز از طمع، دوری از بخل، پرهیز از خودپسندی، تواضع، پرهیز از لجبازی، شجاعت، حیا، علم آموزی و زهد. نتایج نشان می دهد که این مؤلّفه ها و آموزه های آنها، می تواند علاوه بر اثربخش بودن در زندگی فردی شهروندان به عنوان بستر تربیتی اندیشه و رفتار سیاسی آنان در جامعه و نیز پیش نیاز عملکرد شایسته کارگزاران در پذیرش مسئولیّتها باشد. هم چنین می تواند عاملی پیشگیرانه در بروز بسیاری از آسیبها و ناکارامدیهای فضای سیاسی جامعه و الگویی کلیدی و کارامد در ارائه سبک زندگی مطلوب به شمار رود که در آن فرد و جامعه به رشد و کمال برسند.
رهبر فرزانه انقلاب اسلامى, سال گذشته را به مناسبت یکصدمین سالگرد ولادت رهبر کبیر انقلاب, سال حضرت امام(ره) نامیدند.
متإسفانه با آنکه حضور حضرت امام(ره) هنوز در میان امت اسلامى احساس مى شود, لیکن رفتار, گفتار و منویات و افکار بلند و ارزشمند آن عزیز سفر کرده, بیشتر در میان سطور باقى مانده تا اینکه دستورالعمل زندگى افراد جامعه اسلامى قرار گیرد.
شاید نقص اصلى, در عدم درک عمیق, و عدم شناخت دقیق و صحیح ویژه گى هاى برجسته روحى و فکرى آن سلاله پاک حضرت زهرا و على(ع) باشد.
البته عیب بزرگ دیگر , از ناحیه وجودى ماست که از نظر روحى و فکرى, در سطوح مختلفى از معنویت قرار داریم; بدین ترتیب هرچه این عیب و آن نقیصه بیشتر مى شود, فاصله مراد و مرید و امام و مإموم و رهبر و پیرو افزون تر مى گردد.
حال که تقارن سال 79 با دو عیدالله الاکبر, امسال از سوى خلف صالح خمینى کبیر, به نام نامى مولا امیرالمومنین على بن ابى طالب(ع) مزین گشته است, در لبیک به نداى ولایت امرمان, با توکل به سید المتوکلین و اقدر القادرین, و با توسل به حبل الله المتین حضرت مولى الموحدین, نورى از آن مصباح الدجى و نمى از یم معارف و عظمت وجودى حضرتشان برگیریم; باشد تا در مسیر نیت خالصانه معظم له قرار گیریم و قدمى در این راه برداریم!
شمه اى از خصال خیرالبریه و ابوالائمه الطاهرین(ع)
گاهی در احادیث ائمهk سخن از شخصیتی با ویژگی هایی خاص است، ولی به صراحت نامی از او برده نشده و این امر باعث شده در طی اعصار، مصادیق گوناگونی برای آن شخصیت(چه بسا منظور ائمهk این مصداق ها نباشد) بیان شوند؛ از جمله آن می توان به «قائم» اشاره کرد. در طی دوران، مصادیق متفاوتی حتی از سوی ائمهk برای قائم بیان شده است. در این مقاله، سعی شده با جامع نگری به روایات مربوط، معنا و مفهوم کامل و مصداق اصلی قائم ارائه شود. مصادیق مختلف و علل صحت یا صحت نداشتن انتساب آنان به عنوان مصداق اصلی قائم یا به عبارتی دیگر، قائم اصلی(کسی که واجد تمام ویژگی های ذکر شده در روایات برای قائم باشد) بیان گردد. همچنین برخی از روایات هم خانواده در ریزموضوعات مطرح شده، مورد بررسی سندی و نقد محتوایی قرار گرفته اند تا میزان اعتبار روایت و موضوع سنجیده شود، با وجود اینکه کثرت روایات هم خانواده در یک موضوع که بر مطلب مشترکی دلالت می کند، حتی اگر متواتر لفظی نباشد، متواتر معنوی به شمار می رود؛ در نتیجه بیانگر اعتبار واعتماد به آن موضوع است. با توجه به روایات و معنا و مفهوم کامل «قائم»، امام زمان مصداق اصلی معرفی شده است، ادله و راهکار هایی برای تمییز قائم اصلی از غیر آن(دیگر قائم ها) در روایات ارائه شده است. در پایان، نقش شناخت معنا و مفهوم و مصداق قائم در شناخت دیگر روایات بیان شده است.
از زمانی که ابن تیمیه حرانی (متوفی 728 قمری) کتاب منهاج السنة را در پاسخ به مطالب کتاب منهاج الکرامة علامه حلی (متوفی 726) دانشور شیعی نگاشت، گروهی از دانشمندان شیعی به سخنان ابن تیمیه پاسخ های علمی دادند. علامه امینی (1320 1390 قمری) نیز در مواضع متعدد از کتاب الغدیر به مطالب ابن تیمیه پاسخ گفته است. نگارنده در این گفتار، روش شناسی امینی در پاسخ گویی به ابن تیمیه را بررسی میکند و در چند عنوان میآورد: بررسی صوری و نقد محتوایی. نقد محتوایی خود به چند مبحث تقسیم میشود: تفسیر (علوم قرآنی)، علوم حدیثی، تاریخ و سیره، کلام و فقه، نکات متفرقه. نگارنده، دوازده روش از کلمات امینی یافته و برای هر کدام نمونه هایی از کتاب الغدیر ارائه میکند.