فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۰۰۱ تا ۱٬۰۲۰ مورد از کل ۵٬۹۴۷ مورد.
منبع:
آموزه های فلسفه اسلامی بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲۶
23 - 40
حوزههای تخصصی:
بحث از رابطه عالم مثال و عالم طبیعت، یکی از مسائل مهم فلسفه اسلامی است. شیخ اشراق در رد نظریه مشاییان در مورد مادی بودن صور خیالی و برای تبیین برخی دیگر از مسائل فلسفه خود، نظریه عالم مثال را طرح کرده است. علامه طباطبایی نیز از جمله فلاسفه معاصر است که نظریات قابل توجهی در مورد عالم مثال و رابطه آن با عالم طبیعت بیان نموده است. در این نوشتار، ابتدا دیدگاه دو فیلسوف در مورد عوالم هستی و ادله آن ها در اثبات عالم مثال تبیین شده است. آنگاه به تحلیل رابطه عالم مثال و عالم طبیعت در محورهایی همچون نظریه خیال و ابصار، صور موجود در آینه و اطلاع از امور غیبی در نظر شیخ اشراق، و محورهایی همچون رابطه طولی و تشکیکی عوالم، علیت عالم مثال نسبت به عالم طبیعت، وجود کمالات عالم طبیعت در عالم مثال و تبیین رٶیاهای صادقه و کیفیت ادراک حسی از نظر علامه طباطبایی پرداخته شده و در پایان، مطالبی در مورد نقاط مشترک و متمایز دیدگاه های این دو فیلسوف و چالش های هر دیدگاه بیان شده است.
کارکردهای عقل نظری و عملی از نگاه ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عقل، عقل نظری، عقل عملی، نفس ناطقه، ابن سینا
جایگاه ام القضایا (اصل امتناع تناقض) در میان معارف بشری
حوزههای تخصصی:
جهان های ممکن در اندیشه پلنتینگا و نسبت آن با مفهوم نفسالامر در فلسفه اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اگرچه به نظر میرسد مفاهیم ضرورت و امکان (مفاهیم وجهی) مفاهیم جداییناپذیر مابعدالطبیعه هستند، فلاسفه تجربهگرا به طور سنتی این مفاهیم را مورد نقد قرار دادهاند. در قرن بیستم نیز چنین انتقاداتی توسط کوآین(Quine) در قالبی جدید صورت گرفته است. با وجود این، طرح مفهوم تکثر جهانهای ممکن در معناشناسی منطق موجهات، زمینهساز این باور شد که میتوان بر چالش تجربهگرایی غلبه کرد. در تبیین سرشت جهانهای ممکن، دو رویکرد متفاوت وجود دارد. گروهی از فلاسفه از رویکرد نام گرایی تقلیلی در بیان مفاهیم وجهی استفاده میکنند و سایر مفاهیم وجهی را به مفهوم جهانهای ممکن تقلیل میدهند و در مقابل، برخی از فلاسفه معتقدند مفاهیم جهانهای ممکن، ضرورت، امکان، ذاتی و عرضی اجزای یک شبکه هستند. در این مقاله ،پس از اشاره ای به رویکرد اول، انتقادی که پلنتینگا به عنوان نماینده شاخص جریان دوم به رویکرد نام گرایی تقلیلی وارد کرده است و همچنین تبیین او از ماهیت جهان ممکن شرح داده میشود و نشان داده خواهد شد که مفهوم کلیدی در اندیشه پلانتینگا وضعیت امور است و وی یک جهان ممکن را وضعیت اموری بیشینه میداند. این مسئله تبیین خواهد شد، که درک پلنتینگا از مفهوم جهانهای ممکن، با مفهوم نفسالامر در نظر حکمای مسلمان قابل تطبیق است اگرچه تمایزات مشهودی نیز با آن دارد.
پیش فرض های هستی شناختی علوم طبیعی نوین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رویکرد پوزیتیویستی در علوم طبیعی جدید که روش این علوم را به تجربه منحصر می دانست، هرچند در ابتدا مورد استقبال قرار گرفت اما در نیمة دوم قرن بیستم به چالش کشیده شد و برخی فلاسفة علم با مطرح کردن نقش پیش فرض ها، تأثیر ساختارها و عوامل غیر تجربی را در علوم طبیعی نوین برجسته نمودند؛ چنانکه امروزه، تصویر سنتی علم به عنوان امری صرفاً تجربی، اعتبار خود را از دست داده است. در مقالة حاضر تلاش شده ضمن استخراج برخی پیش فرض های هستی شناسی علوم طبیعی جدید مانند اصالت کمیت، اصل سادگی و انحصار واقعیت موجود در ماده؛ نشان داده شود که اولاً: با وجود ادعاهای دانشمندان مبنی بر ابتنای این علوم بر مشاهده و آزمایش، پیش فرض های غیرتجربی نیز نقش پررنگی در فرآیند علوم طبیعی دارند ثانیاً: علی رغم وجود برخی مبانی مشترک میان علوم طبیعی جدید و قدیم نظیر اصل علیت و اصل کیهان شناختی، تفاوت های مبنایی نیز میان آنها وجود دارد که بر اساس آن نمی توان علوم جدید را تداوم طبیعیات قدیم دانست و الگوی جدید با رویکردی ماده گرایانه و تک بعدی، برخی ابعاد عالم هستی را نادیده گرفته است. از این رو برای قرار گرفتن علوم طبیعی در جایگاه شایستة خود لازم است در این پیش فرض ها تأمل و بازنگری صورت پذیرد.
ارزش شناخت(2)(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
بررسی برهانهای صدرالمتألهین در باب اصالت وجود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با مطالعه در تمام آثار ملّاصدرا چهارده برهان برای اثبات اصالت وجود به دست میآید که این نوشتار آن ها را مورد بررسی قرار داده و بدین نتیجه رسیده است که صدرالمتألّهین برای اثبات اصالت وجود به مثاب? محور هستیشناسی حکمت متعالیه دو رهیافت کلّی را بهکار گرفته است: 1. اثبات اصالت وجود از راه سلب ویژگیهای امر اصیل از ماهیت؛ 2. ابطال اصالت ماهیت از طریق لوازم محال. و در پایان، معلوم میشود که رهیافت نخست و برهان هایی که بر آن مبتنی است وافی به مقصود و قویتر از رهیافت دیگر و استدلالهای ناشی از آن است.
برهان صدیقین و تاملی در نقد ملاصدرا بر تقریر ابن سینا و شیخ اشراق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مساله اثبات وجود خداوند، همواره مورد توجه فلاسفه بوده است. در این راستا، براهین متعددی ارایه شده که یکی از مهمترین آنها برهان صدیقین است. در این برهان، از طریق شناخت وجود، به واجب رسیده میشود؛ در حالیکه در براهین دیگر، اثبات وجود حقتعالی بدین صورت ممکن نیست. سنگبنای این برهان را ابنسینا بنا نهاد و پس از او فلاسفه بسیاری به آن پرداختند و هر یک تلاش کردند تا بهترین تقریر را از آن ارایه دهند. این مقاله ضمن تبیین تقریرات ابن سینا و شیخ اشراق و بیان اشکالات وارد بر آنها به نقد نظر ملاصدرا درباره دو برهان مذکور میپردازد.
جلسه پرسش و پاسخ با آقای دکتر اعوانی درباره معنی انسان بودن ( A Question and Answer Session on the Meaning of Being Human)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله دکتر اعوانی به چند سؤال درباره معنی انسان بودن پاسخ میدهد. این سؤال ها، به¬ویژه، متمرکز اند بر نقش انسان به عنوان خلیفة الله، شأن خاصی که انسان به خاطر موقعیتِ خلیفة الله بودن از آن برخوردار است، تفاوت بین این شأن خاص و حقوق بشر، مسئولیت هایی که به سبب این شأن بر او محول میشود، موانع تحقق این شأن، و مبانی معنوی این نگرش. دکتر اعوانی در پاسخ های خود، ضمن بیان خلاصه ای از انسان شناسی اسلامی، مبنای گفتار خود را کاملاً بر سنت حکمت اسلامی و قرآن و حدیث قرار داده و به آیات بسیاری از قرآن استشهاد کرده است.
فلسفه ابوسلیمان منطقی سجستانی
منبع:
معارف ۱۳۶۶ شماره ۱۰
حوزههای تخصصی:
ابن سینا فیلسوف عقل-ایمان گرا
حوزههای تخصصی:
حدود دهری در فلسفه میر داماد(مقاله ترویجی حوزه)
منبع:
اندیشه حوزه ۱۳۷۴ شماره ۱
حوزههای تخصصی:
نقد و بررسی تطبیقی نظریه «طرح عظیم» استیون هاوکینگ از منظر حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظریه «طرح عظیم» استیون هاوکینگ از مهم ترین تئوری های مطرح شده در چند سال اخیر است که به علت محتوای این تئوری مبنی بر انکار ضرورت وجود خداوند و خلقت جهان هستی از «هیچ»، در میان محافل فیزیکی و دینی واکنش های متفاوتی را به همراه داشته است. در این پژوهش نویسنده با استفاده از مبانی حکمت متعالیه و با فرض صحت تمامی نظریات فیزیکی هاوکینگ نشان خواهد داد که مفهوم «هیچ» مورد استناد هاوکینگ با مفهوم خلأ در حکمت متعالیه بسیار متفاوت است و به معنای نیستی محض نمی باشد و خلقت جهان به واسطه «هیچ» مورد استناد هاوکینگ، هیچ گونه منافاتی با خالقیت خداوند نخواهد داشت و با فرض صحت تئوری «M» نقش خداوند در ربوبیت و خالقیت، مفروض و مبرهن است که در این راستا مبانی معرفت شناسی و هستی شناسی هاوکینگ و صدرالمتألهین و چگونگی آفرینش عالم ناسوت و نظام مندی عالم ناسوت و نقش خداوند، مورد تطبیق و نقد و بررسی قرار خواهد گرفت.
فلسفی شدن علم کلام ، رویکرد ناموجه یا روند گریز ناپذیر ؟(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
موجه بودن فلسفی شدن دانش کلام از مسائلی است که درباره آن، مواضعی از نفی تا اثبات اتخاذ شده است. بدون توجه به معانی مختلف فلسفی شدن، نمی توان درستی یا نادرستی نگرش ها را اثبات کرد. این امر، گاه به معنای اتخاذ روش فلسفی در تبیین آموزه های دینی، گاه به معنای برگزیدن فلسفه خاصی به عنوان قالب تبیین معارف وحیانی، گاه به معنای به کارگیری برهان های فلسفی در اثبات آموزه های دینی و گاه به معنای تطبیق آموزه های وحیانی بر یافته های انسانی و... به کار رفته است.
مخالفان این روند در دو دسته می گنجند. برخی از ریشه با رویکرد عقلی در تبیین معارف دینی به هر نحوی مخالف اند. عده ای دیگر به دلیل پیامدهای منفی، آن را ناخوش می دارند و مخالفت شان به دلیل امور عارضی است. موافقان نیز نگاه های متفاوت داشته اند. برخی به لحاظ روشی آن را درست انگاشته اند و برخی دیگر، به لحاظ محتوایی نیز به درستی این روند حکم کرده اند.
در این نوشتار، اثبات شده است روندی که به تطبیق آموزه های وحیانی بر یافته های انسانی انجامیده است و بدون معیار به تاویل های ناروا و احیاناً انکار برخی از آموزه های دینی منتهی شده است، چه در به کارگیری روش فلسفی ریشه داشته باشد و چه در معانی دیگر، ناموجه است، ولی به طور کلی مقتضای تعالیم دینی و هویت دانش کلام، تولید یک دستگاه مفهومی معتبر و فرافرهنگی یا بهره گیری از دستگاه مفهومی مستقر بوده است. متکلمان به هردو رهیافت توسل جسته اند. گرچه خشنودی از دستگاه فلسفی خاص یا هر دستگاه مفهومی دیگر فاقد دلیل موجه است. فلسفی شدن دانش کلام نیز در رکود فلسفه تاثیر نداشته، یا دست کم نقش آن کم رنگ بوده است.
فلسفة اسلامی؛ تئوسوفی یا فیلوسوفی؟ (نزاع حائری و کُربن)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله نزاع کُربن و حائری پیرامون اطلاق فیلوسوفی و تئوسوفی بر فلسفة اسلامی در محافل غربی را می کاود؛ از نظر کربن و پیروانش اطلاق فلسفه به معنای غیردینی و مصطلح آن در غرب بر فلسفة اسلامی رسا نیست و با بخش مهمی از آموزه های آن در تعارض است. بدین منظور واژة تئوسوفی نظر به معنا و موارد کاربرد آن از آغاز فلسفه در یونان تاکنون ترجیح دارد. در طرف مقابل، حائری که فلسفة اسلامی را در اصل هلنیکی و کار فیلسوفان مسلمان را شرح و تفسیر فلسفة ارسطو و ارائة استشهادات قرآنی و روایی می داند، بین گونه های مختلف فلسفی به نوعی همگونی قائل است. بر این اساس، از نظر وی عنوان فیلوسوفی به همان معنایی که بر فلسفه های غربی اطلاق می گردد بر فلسفة اسلامی نیز صادق است و تئوسوفی چنین اعتباری را ندارد. این قلم نه ادلة حائری را کافی می داند و نه فلسفة اسلامی را در برابر فلسفة هلنیکی قرار می دهد. در فلسفة اسلامی مایه های استوار یونانی، حفظ و افزون بر آن، ابداعات فراوانی نیز بر آن افزوده شده است. از این رو مقالة آوانویسی «حکمت اسلامی» را ارجح می داند.
منبع و منشا الهام فلسفه اسلامی
حوزههای تخصصی:
تردیدی نیست که مسلمانان، ارتباطی تاریخی و فرهنگی با حکمت یونانی و فلسفههای دیگر داشته و از میراث فلسفی و غنی دوران باستان، بهرههای زیادی بردهاند؛ ولیکن، مطالعه عمیق تاریخ طولانی فلسفه اسلامی نشان میدهد که خاستگاه فلسفه اسلامی را باید در بطن و متن اسلام و در منابع اصیل آن یعنی قرآن و حدیث، جستجو کرد؛ چرا که این فلسفه، اصول، مبانی، موضوعات و مسائل متعدد خود را از وحی اسلامی گرفته است. همه فیلسوفان اسلامی در فضای وحیانی اسلام و با الهام از این متون، فلسفه خود را پدید آوردهاند و اساساً فلسفه اسلامی، تأویلی فلسفی از متن مقدس است که عمیقاً ریشه در قرآن و حدیث دارد و به همین جهت در طول قرون و تا به امروز، به عنوان یکی از جریانات فکری بسیار تأثیرگذار در تمدن اسلامی به حیات خود ادامه داده است.
تحلیل معرفت محورانه مراتب ایمان در فلسفه ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مسئلة ذومراتب بودن ایمان از مسائل مهم مبحث ایمان است و در اندیشة دینی قرآن جایگاه خاصی دارد. این مسئله که منبعث از آیات قرآنی است در تفسیر ""ملاصدرا"" (۹۷۹-۱۰۵۰ق/ ۱۵۷۱-۱۶۴۰م) نیز مورد توجه قرار گرفته است. ملاصدرا در این زمینه انقسامات مختلفی از ایمان را در مواضع مختلف بیان می کند، لیکن این تحقیق عهده دار بررسی روش شناختی و منسجم این مسئله بوده لذا به تحلیلی نظام مند که مبتنی بر نظریة ملاصدرا در بارة ماهیت ایمان است می پردازد. نظریة ملاصدرا در ماهیت ایمان، نظریه ای معرفت گرایانه است و اصالت را در ایمان به علم و معرفت می دهد. بر این اساس تحلیل مراتب ایمان، تحلیلی معرفت محورانه را می طلبد.
مطابق تحلیل معرفت محورانه، نخستین مرتبة ایمان که ایمان لفظی است، فاقد عنصر اساسی معرفت بوده و اطلاق ایمان بر آن، اطلاق مجازی است و تنها مفهوم فقهی اسلام بر آن حمل می گردد. مرتبة دوم که از آن به ایمان تقلیدی تعبیر شده است ایمان عوام است که دارای درجه ای از معرفت است که به آن اعتقاد گفته می شود و آن معرفتی تقلیدی است که مشروط و تبعی است و در صورتی که منجر به عمل گردد دارای حقیقت ایمان است. مرتبة سوم، مرتبة ایمان برهانی است که ایمان خواص است و واجد معرفت یقینی است لیکن یقین آن در حد «علم الیقین»، نخستین مرتبة یقین، است. مرتبة چهارم، مرتبة ایمان کشفی است که خود دارای دو مرتبة «عین الیقین» و «حق الیقین» است. که به خواص خواص مؤمنان و اخصین از ایشان اختصاص دارد.