فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۶۶۱ تا ۱٬۶۸۰ مورد از کل ۱۸٬۸۲۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
تصور روشن و متمایز از «خودشناسی» به لحاظ روشی، به دیگر مباحث پیشی دارد، زیرا پیش از تحلیل مسائل خودشناسی و داوری در بود و نبود احکام، اوصاف، پیامدها و متغیرهای وابسته، باید دانست خودشناسی چیست و چه چیزی نیست؟ تحلیل چیستی خودشناسی ما را به دو مسئله مقدماتی میرساند: مراد از معرفت در خودشناسی چیست؟ مراد از خود در اینجا چیست؟ صدرالمتالّهین معرفت را همان حضور و از سنخِ وجود می داند. وی در بابِ حقیقتِ نفس نیز معتقد است، نفس از سنخِ وجودِ سیّال است که سیّالیّت عینِ حقیقتِ آن است و در حرکتِ جوهری خویش از پایین مرتبه هستی به سمتِ تکامل حرکت می کند. با توجّه به اینکه صدرا معرفت نفس را عینِ حضورِ نفس برای خود می داند و حضورِ نفس تابع وجودِ آن است، براساسِ وحدت تشکیکیِ وجود، خود شناسی در دستگاه حکمتِ متعالیه امری بی نهایت مرتبه ای است و تابِعِ وجودِ نفس است. وجودِ نفس در هر مرتبه ای باشد به همان اندازه برای خود حاضِر است. این مراتِب بی شمار در غالِب چهار عنوان کلّی حسّی، خیالی، عقلی و ماورای عقلی قابل دسته بندی است.
سیمای مکتب کلامی بغداد بر اساس داده های نجاشی و شیخ طوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه کلام سال هشتم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱۴
213 - 240
حوزههای تخصصی:
دو فهرست نگاری کهن شیعه، یعنی فهرست شیخ طوسی و فهرست نجاشی که مؤلفان آن ها در دوره شکوفایی مکتب کلامی بغداد در این شهر می زیسته اند، اطلاعات ناب و دست اولی در مورد این مکتب عرضه کرده اند که با استخراج، دسته بندی و تحلیل آن می توان نمایی کلی از این مدرسه کلامی ترسیم کرد. بر اساس داده های نجاشی و شیخ طوسی 25 متکلم امامی از اواخر قرن سوم تا نیمه قرن پنجم در بغداد شناسایی گردید که تعداد 162 اثر کلامی در موضوعات کلامی تألیف کرده اند. در این میان بیشترین تألیفات در موضوع امامت با فراوانی 50 مورد است که با توجه به جایگاه این موضوع در اعتقادات امامیه و نیز فضای فکری متنوع بغداد قابل تبیین است. از حیث قالب نگارش های کلامی، عمده این تألیفات با فراوانی 155 مورد به صورت تک نگاری عرضه شده اند و آمار جامع نگاری های کلامی اندک است. این اختلاف نیز ناشی از آن است که اساساً سنت جامع نگاری کلامی در دوره متأخر بغداد(عصر شیخ مفید به بعد) رواج یافته و تا پیش از آن مطرح نبوده است.
نقد مدخل «امام حسن عسکری (ع)» دائرهالمعارف بزرگ اسلامی براساس شیوه های «نقد محتوایی»، «نقد تحلیلی» و « نقد برآیندی»(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
مشرق موعود سال پانزدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۶۰
43 - 64
حوزههای تخصصی:
مدخل «حسن عسکری؟ع؟ مطالعه ای نو و چند لایه، در سبکِ دائرهالمعارف نگاری است. تکاپوی نویسنده در ارائه تصویری تاریخی از امام و زمانه ایشان، یکی از بهترین مطالعات را به دست داده است. مسئله تحقیق این است، آیا این مدخل در شناخت دقیق عصر امام حسن عسکری؟ع؟ از نظر «محتوا»، «تحلیل ها» و «برآیندگیری» کاملاً توانمند بوده است؟ روش پژوهش پیش رو، بازخوانی نقد محتوا با واکاوی «دقت استنادها»، «سطح تحقیق»، «سنجش تحلیل»، «بررسی برآیند» و «یافته های نویسنده» است. یافته ها حکایت از آن دارند، در یک بررسی انتقادی، هر سه سطح پیش گفته در مدخل مورد نظر، نیازمند ژرف نگری است. به همین سبب، بازنگری در قالب غنی سازی برای مدخل «امام حسن عسکری؟ع؟» پیشنهاد می شود.
تفسیر علمی آیه مرج البحرین با رویکرد شبهه پژوهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در قرآن کریم سخن از دو دریاست که یکی شیرین و دیگری شور و تلخ بوده که این دو با هم تلاقی می کنند، اما بر هم غلبه پیدا نمی کنند و از آنها لولوء و مرجان نیز استخراج نیز می-شود. درباره اینکه مقصود از این دو دریا چیست و مصداق آن کدام است در میان مفسران آراء مختلفی وجود دارد که این آراء از جنبه های مختلف قابل نقد و بررسی هستند. در این میان عده دیگری تلاش می کنند این آیات را از جنبه علمی مورد نقد قرار داده و آن را خطای علمی قرآن کریم معرفی نمایند که شخصی به نام مستعار سها از جمله آنهاست. وی در کتابی با عنوان نقد قرآن دلایلی در نقد علمی این آیات ارائه کرده است. این پژوهش که به روش توصیفی- تحلیلی با گرایش انتقادی و بر اساس منابع کتابخانه ای انجام شده، قصد دارد با مراجعه به منابع معتبر علمی در حوزه زیست بوم شناسی، به نقد و بررسی ادعاهای مطرح شده پرداخته و ضمن بررسی آراء مفسران و محققان، عدم تعارض بین یافته های علمی با آیات مربوط به بحث را اثبات نماید. در این مقاله دلایلی ارائه می گردد که مقصود از واژه «البحرین» مصبهایی از نوع زبانه آب شور (Salt Wedge) می باشد که ویژگیهای آن، با همه اوصاف برشمرده از این دو دریا در قرآن کریم، در تطابق کامل است.
نیاز انسان به تخصص های علمی و معرفتی در فهم لایه های باطنی و عمیق قرآن(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
حکمت اسراء پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۳۸
5 - 35
حوزههای تخصصی:
چگونگی فهم و تفسیر قرآن و نیز میزان فهم انسان ها از این کتاب الهی، همواره برای قرآن پژوهان دغدغه ای جدی بوده است. یکی از این مسائل، بررسی ضرورت یا عدم ضرورت تخصص های علمی و معرفتی در فهم عمیق و کامل قرآن کریم است. مسئله این مقاله آن است که آیا برای فهم کامل قرآن خصوصا لایه های باطنی و عمیق آن به تخصص های علمی و معرفتی نیاز هست یا نه؟ ادعای مقاله آن است که فهم و تفسیر این کتاب مقدس در سطوح مختلفی امکان پذیر است و انسان ها متناسب با مراتب علمی و عرفانی مختلفی که دارند، در فهم معارف قرآن نیز مختلف اند. از سوی دیگر، بسیاری از مفاهیم و آیات قرآنی تنها با تفسیرهای ظاهری تبیین پذیر نیست بلکه می بایست با بهره گیری از تخصص های علمی و شهودهای باطنی به فهم عمیق تری از آنها دست یازید. در آیات قرآنی به چهار مرتبه «هُدًى لِّلنَّاسِ»، «مَا یعْقِلُهَا إِلَّا الْعَالِمُونَ»، «هُدًى لِّلْمُتَّقِینَ» و «لَّا یمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ» اشاره شده است که با چهار مرتبه فهم قرآن در روایات پیشوایان معصوم (ع)، یعنی مرتبه ظهر، مرتبه بطن، مرتبه حدّ و مرتبه مطّلع قابل تطبیق است؛ نیز در برخی روایت ها چهار وجه «عبارات»، «اشارات»، «لطائف» و «حدائق» برای قرآن در نظر گرفته شده است که عبارت به ظاهر قرآن، اشارت به باطن قرآن، لطائف به حدّ قرآن و حقائق نیز به مطّلع قرآن تطبیق می کند. نتیجه اینکه با توجه به وجود مراتب چهارگانه در فهم قرآن کریم، برای فهم کامل مراتب این کتاب مقدس، تجهیز به تخصص های علمی و معرفتی ضرورت دارد.
بررسی سه تقریر نوصدرایی از تبیین ملاصدرا درخصوص نفی شریک از خداوند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه معرفت سال بیست و یکم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۶۹
59 - 78
حوزههای تخصصی:
عدم شراکت ممکنات در اوصاف وجودی و کمالی خداوند، با تحلیل های مختلفی در عرفان نظری و فلسفه اسلامی همراه بوده است. حکمای مسلمان در بحث از یگانگی خداوند، مرادشان نفی شریک از خداوند به مثابه واجب بالذات است. از نظر ملاصدرا، شریک نداشتن خداوند بدین معنی است که اساساً فرض شریک هم برای او محال است. این حکم، سایر مفاهیم صادق بر خداوند را هم شامل می شود، مانند شیئیت و علم و قدرت. حکمای نوصدرایی تحلیل های نسبتاً متفاوتی مطرح کرده اند که در این جستار تلاش خواهیم نمود به تبیین و ارزیابی سه تقریر نوصدرایی و میزان قرابت آنها به دیدگاه ملاصدرا توجه نماییم. زنوزی و آقا علی مدرس تلاش می کنند تا بر اساس تمایز وجود رابط و مستقل و عین ربط بودن رابط به واجب، و نیز تشابه به مالک و مملوک، نظر ملاصدرا را تحلیل نماید اما در تحلیل علامه طباطبائی، در مفاهیمی که بر خداوند و ممکنات به طور مشترک می توان حمل نمود، خداوند از نظر خصوصیتِ مصداق، شریک و مثل ندارد.
میرزا علی محمد شیرازی کیست؟
منبع:
کلام و ادیان سال ۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۶)
109 - 131
حوزههای تخصصی:
بهائیت به عنوان یکی از مکاتب موجود در جامعه امروز، تلاش می کند خود را دیانتی مترقی، ریشه دار، اصیل و متکی به حقیقت معرفی کند، اما به رغم این تلاش ها برای مترقی نشان دادن خود، نمی تواند انکار کند که ریشه در آیین دیگری به نام بابیت دارد. میرزا حسینعلی بهاء خود را «من یظهره الله» معرفی می کند و «من یظهره الله» شخصیتی موهوم است که تنها از سوی باب به مریدانش معرفی شده است و حقانیت باب هم بستگی به اثبات دعاوی او دارد. این مقاله می کوشد نشان دهد کلیه دعاوی باب باطل است و او واجد حقیقتی نیست.
سعادت انسان در سیر صعودی از دیدگاه فلوطین
منبع:
کلام حکمت سال چهارم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۷
43 - 57
حوزههای تخصصی:
نوشتار حاضر سعادت انسان از دیدگاه فلوطین، فیلسوف یونانی را بررسی می کند. اساس فلسفه وی حول سه محور و سه اقنوم دور می زند: احد، عقل و نفس. او بر این باور است که روح انسان در یک سیر نزولی از مبدأ عالم یعنی، احد صادر شده است. این صدور درطی یک سلسله مراتب طولی و با وساطت عقل و نفس کلی است. او تأکید می کند که موطن اصلی ارواح آدمی، جهان معقول و مجرد است، ولی با تقدیر و سرنوشت به عالم محسوسات هبوط کرده است و باید چند صباحی در این عالم به کسب فضایل بپردازد و خود را برای صعود و بازگشت به موطن اصلی و جایگاه ابدی آماده کند. یکی از ضروریات برای وصول به مقصد نهایی این سیر صعودی از دیدگاه او، دل نبستن به عالم ماده و انقطاع از آن است؛ زیرا عالم ماده، عالم شر و بدی است و پیوند با آن انسان را از نیک محض دور نگه می دارد. او همچنین می گوید: «از میان انسان ها صرفاً افرادی توفیق عروج معنوی به سوی عالم معقول و فوق هستی پیدا خواهند کرد که فیلسوف، موسیقی دان یا عاشق باشند؛ زیرا طرق نیل به عالم معقول و عروج روحانی به سوی فوق هستی و شهود و لقای ذات او منحصر در فلسفه راستین، موسیقی مطبوع و عشق به زیبایی است».
بررسی نسبت دین و پدیدارشناسی در اندیشه هگل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت اسراء بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۳۷
117-151
حوزههای تخصصی:
پدیدارشناسی دانش تجربه آگاهی است. هگل نشانداد که تحقق دانش مطلق تنها از طریق روش دیالکتیک و منظر پدیدارشناسی امکان دارد. او بر خلاف متفکران روشنگری دین را جزو جدا نشدنی اندیشه بشری می دانست. در این ن.شتار برآنیم که به این سوال پاسخ دهیم که دین در نگاه پدیدارشناسانه هگل چه سرنوشتی پیدا می کند و چه جایگاهی در نظام دانش دارد؟ پاسخ اینست که دین یکی از مهم ترین موقف هایی است که مطلق در آن به ظهور می رسد. منزلگاه و ظهور مطلق در دین نه محسوس است و نه عقلی محض بلکه منزلی بینابینی است که هگل آن را (vorstellung) و یا انگار یا تمثل می نامد.
نقش توحید در صورت بندی گفتمان سیاسی امام خمینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه نوین دینی سال هفدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۶۴
۱۰۵-۱۲۶
حوزههای تخصصی:
مفهوم توحید در اندیشه اسلامی یک مفهوم محوری است به گونه ای که مفاهیم دیگر چون معاد، نبوت و امامت در پرتو اصل توحید معنا می یابند. ادعای این پژوهش بر آن است که اندیشه سیاسی الهی امام خمینی+ نیز از جهان بینی توحیدی مستخرج است. پژوهش پیش رو با روش توصیفی تحلیلی و در چارچوب نظریه گفتمان، به ماهیت توحیدی گفتمان سیاسی امام خمینی+ پرداخته است. یافته های این پژوهش بیانگر آن است که توحید به مثابه دال مرکزی گفتمان سیاسی حضرت امام ویژگی های خاصی به گفتمان مطروحه توسط ایشان بخشیده است که در بعد ایجابی به برداشت های متفاوتی از اندیشمندان سیاسی دیگر نسبت به مفاهیم آزادی، عدالت و استقلال انجامیده و در بعد سلبی به مرزبندی با هر چه غیر خداست، منجر شده که نتیجه آن خود باوری و خود اتکایی است. واژگان کلیدی امام خمینی+، توحید، گفتمان سیاسی، غیریت سازی، اندیشه سیاسی.مفهوم توحید در اندیشه اسلامی یک مفهوم محوری است به گونه ای که مفاهیم دیگر چون معاد، نبوت و امامت در پرتو اصل توحید معنا می یابند. ادعای این پژوهش بر آن است که اندیشه سیاسی الهی امام خمینی+ نیز از جهان بینی توحیدی مستخرج است. پژوهش پیش رو با روش توصیفی تحلیلی و در چارچوب نظریه گفتمان، به ماهیت توحیدی گفتمان سیاسی امام خمینی+ پرداخته است. یافته های این پژوهش بیانگر آن است که توحید به مثابه دال مرکزی گفتمان سیاسی حضرت امام ویژگی های خاصی به گفتمان مطروحه توسط ایشان بخشیده است که در بعد ایجابی به برداشت های متفاوتی از اندیشمندان سیاسی دیگر نسبت به مفاهیم آزادی، عدالت و استقلال انجامیده و در بعد سلبی به مرزبندی با هر چه غیر خداست، منجر شده که نتیجه آن خود باوری و خود اتکایی است.
طرح کلی دین از نظر علامه محمدتقی مصباح یزدی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
مشرق موعود سال پانزدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۵۷
61 - 75
حوزههای تخصصی:
در این نوشته درصدد تحقیق این مسئله هستیم که آیا در آثار آیتالله محمدتقی مصباح از طرح کلی دین بحث شده است یا خیر؟ و اینکه در آثارشان به این عنوان تصریح کردند یا از کنار هم قرار دادن جملاتشان چنین استفادهای میشود؟ و آیا بیانشان در این موضوع یکی است و یا متعدد میباشد؟ و در فرض اختلاف هر کدام از آنها چه تفاوت و اشتراکی با بقیه موارد دارند؟ شاید بتوان گفت که اگرچه ایشان به عنوان «طرح کلی دین» در آثارشان تصریح نکردند، اما از مجموع عباراتشان استفاده میشود که درصدد بحث از طرح کلی دین بودهاند و آن را عبارت از نظامی هماهنگ و به هم پیوسته و براساس محور واحد میدانند. ایشان در چهار اثر از آثار خود با رویکردهای متفاوت به این مسئله پرداختهاند، بنابراین از مجموع مباحث ایشان میتوان اینگونه نتیجه گرفت که: بین اجزاء این طرح کلی باید هماهنگی و ارتباط و به هم پیوستگی بوده و محور در میان همه اجزاء باید امر واحدی باشد و رابطه اجزاء هم باید طولی بوده و ارتباط منطقی و ترتبی بین آنها وجود داشته باشد. طرح باید اللهمحور باشد نه انسانمحور که بوی اومانیستی دارد. محتوای قرآن از نظر ایشان همان محتوای دین بوده و فرقی ندارند. محور دعوت انبیاء؟ع؟ به عنوان یک طرح کلی ایمان است و لذا لازم است کشف این محور مستند به دین باشد. در نوشته حاضر جمعآوری دادهها به صورت کتابخانهای بوده و تحقیق به گونه توصیفی تحلیلی انجام شده است، بنابراین در مواردی صرفاً آراء ایشان نقل و تبیین شده و در پارهای موارد نقد و بررسی مطالب هم انجام شده است.
بازخوانی مبانی معرفت شناختی امام خمینی در مواجهه با بیماری همه گیر کوید 19(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
الهیات تطبیقی سال دوازدهم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۲۵)
175 - 188
حوزههای تخصصی:
امام خمینی در آثار فلسفی و عرفانی خود، به شرایط سخت با تعابیر «ابتلائات» و «شرور» امعان نظر دارد و به توجیه جایگاه شرور در کل نظام هستی و ریشه آنها در عالم لاهوت و غایت ابتلائات در زندگی میپردازد. بنابر اصول و مبانی عرفانی امام، ابتلا به کرونا به نقص جسمانی مربوط است که ریشه در مرتبه اعیان ثابته و تجلیات اسمای جلالی و درنهایت شئون ذاتی حق تعالی دارد که از آن به «نفایس جواهر اسماء» تعبیر میشود. تقدم اسمای جمال بر اسمای جلال در عرفان با نگره فلسفی حداکثریبودن جهات خیر بر امور شر همسو است و اصل کمون جمال در اسمای جلال یا بطون خیر در هر حادثه ناگوار همراستا با اندیشه دینی جبرانانگاری است. بنابر مبانی فلسفی، حوادث ناگوار را باید در نسبت با کل حوادث عالم سنجید و احسنیت نظام کل بر پایه برهان لمّی مطرح است. برپایه این اصول، شیوع کوید 19 میتواند مقدمه بهبود دعا، تضرع و تقرب به پروردگار، افزایش یاد آخرت و عرصه بروز کمکهای مؤمنانه باشد. همچنین، اعتقاد بر چینش عالم براساس علیت، مستلزم رعایت پروتکلهای بهداشتی و تقویت زیرساختارهای درمانی کشور در زمینه مداوا و پیشگیری است.
طرح کلی حرکت انبیاء و ائمه(ع) از منظر آیات و روایات(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
مشرق موعود سال پانزدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۵۷
179 - 207
حوزههای تخصصی:
حرکت هر موجود ذیشعوری براساس نوعی محاسبه و برنامهریزی قبلی است، حرکت انبیاء و ائمه؟عهم؟ از این قاعده مستثنا نبوده ما در این تحقیق به دنبال به دست آوردن طرح کلی حرکت آنها هستیم بدون آنکه آن را منحصر به شخص یا زمان خاصی نمائیم تا در سایه آن ربط حرکات پراکنده یا متفاوت آنان را بفهمیم و نقشه کلی آن را در راستای الگوگیری به دست آوریم. مسئله قدرت و دولت زمینهای است که حرکت انبیاء و اولیا در این زمینه مطرح میگردد و خود به خود مسائلی را همچون منشأ، حفظ، توسعه و کیفیت تعامل با سایر قدرتها را به همراه دارد ما در این تحقیق به روش تحلیلی، مسائل قدرت را از نگاه اسلام مطرح و به طرح کلی حرکت انبیاء و ائمه؟عهم؟ که عبارت از: انتظار، تقیه و قیام باشد رسیدهایم.
طرح کلی دین مبتنی بر حدیث انما العلم ثلاثه(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
مشرق موعود سال پانزدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۵۷
7 - 33
حوزههای تخصصی:
تعداد قابل توجهی از عالمان شیعه، دین را به سه بخش اعتقادات، اخلاق و احکام تقسیم کردهاند و این خود به نوعی طرح کلی دین است. مستند این طرح روایت معروفی از پیامبر اکرم؟ص؟ است که علم را منحصر در آیه محکمه، فریضه عادله و سنه قائمه کرده است. حال پرسش اساسی این است که آیا سهگانه اعتقاد اخلاق و احکام میتواند طرح کلی دین باشد و آیا روایت یاد شده در مقام بیان طرح کلی دین بوده است در نوشتار پیشرو که با روش توصیفی و تحلیلی سامان یافته است در بخش نخست پس از اثبات اعتبار سندی حدیث و انعکاس دیدگاه عالمان شیعه در اینباره اثبات شده است که حدیث یاد شده نمیتواند ناظر به طرح کلی دین باشد و در گام بعد به تبیین و تحلیل مفاد روایت از منظر اندیشمندان شیعه پرداخته شده است.
بدن، مراتب و ویژگی های آن از دیدگاه حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه دینی دوره ۲۱ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۷۹
105 - 128
حوزههای تخصصی:
طبق دیدگاه صدرالمتألهین، نفسیت نفس به تعلق ذاتیِ آن به بدن است و بههمیندلیل، نفس بدون بدن، نفس نیست . اکنون این سؤال مطرح میشود که در صیرورت جبلّی وجود واحد انسان از عالم الهی به عالم عقل، مثال و ماده، در قوس نزول، و رجوع به غایت نهایی خود در قوس صعود، آیا بدن نیز در تمامی این عوالم وجودی، انسان را همراهی میکند، یا میتوان مرحلهای را یافت که در آن، انسان فاقد بدن میشود؟ بهعبارتدیگر، آیا با ورود نفس به عالم عقل و بلکه برتر از آن، نفس فاقد بدن میشود؟ این مقاله براساس مبانی وجودشناختی صدرایی، به بررسی حقیقت بدن پرداخته و در موضوع بدنِ عقلی، به دو نظریه اشاره کرده است. در نظریهی اول، حقیقت بدن به قوهی خیال برمیگردد و بهدلیل حضور بارز یا کامنِ قوهی خیال در تمام مراتب وجودی، انسان همواره بدن دارد و با بدن عقلی و اسمایی، بهشکل صوَر تقدیریِ متناسب با آن نشئهها همراه است. بنابر نظریهی دوم، در ترفّع وجودی به عالم عقل، صوَر تبدیل به معنا میشود، اما بدن عقلی همچنان به معنای تعیّنی از تعیّنات نفس، در عالم عقل، پذیرفتنی است.
سرچشمه های بحث وجود و ماهیت، و تمایز متافیزیکی آن ها در کتاب الحروف فارابی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کتاب الحروف فارابی، اولین مواجهه مستقیم فلسفی یک متفکر مسلمان با تفکر فلسفی یونان محسوب می شود و مباحث مربوط به تحلیل مفاهیم وجود- موجود و ماهیت به عنوان عناصر اصلی تفکر فلسفی ارسطو، از مهم ترین بخش های این کتاب به شمار می آید. هدف فارابی از نوشتن این کتاب، بسترسازی برای فهم بنیادین تفکر فلسفی یونان در عالم اسلام بوده است. وی بحث را با تحلیل زبانی «موجود» به عنوان یک لفظ غیرمشتق (مثال اول) در زبان عربی آغاز و سه معنای مقولات به مثابه مشارٌالیه، صادق و منحاز بماهیه ما خارج النفس را درخصوص موجود مطرح کرده است. او سه معنا را در دو معنا گرد آورده و بر معنای سوم (منحاز بماهیه ما فی الخارج) متمرکز شده است. فارابی با طرح اقسامی برای معنای سوم موجود و ماهیت به عنوان تشخص دهندگان موجودات خارجی و ذهنی کوشیده است درعین تأکید بر اتحاد خارجی وجود و ماهیت، راهی را برای توجیه کثرت موجودات عالم پیشنهاد دهد؛ حال آنکه به نظر نگارندگان، این راه بدون فرض بحث «تمایز متافیزیکی وجود از ماهیت»، غیرمنسجم است. بحث فارابی در تقسیم کردن موجود به فقیر و غنی، و مطرح کردن مفهوم «ما ینحاز بماهیه فی النفس» درمقابل مفهوم «لا موجود»، جز با پیش فرض قراردادن بحث تمایز متافیزیکی وجود و ماهیت، قابل فهم نیست و طرح موردنظر این فیلسوف، مسیر را برای مطرح شدن احکام تمایز هستی شناختی وجود از ماهیت ازسوی ابن سینا هموار می کند.
گستره مفهومی انتظار با تأکید بر قانون اشتراک لفظی و معنوی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
مشرق موعود سال پانزدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۵۸
105 - 118
حوزههای تخصصی:
در این تحقیق ابتدا به بحث کلی یا جزئی بودن واژه انتظار و بعد به مراتب و جایگاه آن توجه شده و در ادامه به بحث کیفیت اشتراک این واژه پرداخته می شود که گستره آن به چه صورتی است معنوی یا لفظی؟ و در مرحله بعد مقوله انتظار با نمای تواطی و تشکیک روبرو شده و مورد سنجه قرار می گیرد تا متواطی بودن و یا مشکک بودن آن به اثبات برسد. که در بیان جلوه های انتظار گفته می شود اولاً؛ مقوله انتظار مقوله کلی است نه جزئی. ثانیاً؛ مقوله کلی انتظار، مشترک معنوی است نه لفظی. ثالثاً؛ مقوله کلی انتظار با وصف اشتراک معنوی، با قانون مشکک همراه و همخوان است نه با قانون تواطی. یعنی افراد انتظار نظیر انتظار عام، انتظار خاص، انتظار مثبت، انتظار منفی، انتظار روحی، انتظار قلبی، انتظار قولی و انتظار عملی همه مفهوماً با لحاظ تفاوت در مراتب و درجه، جزو مصادیق انتظار بوده و حمل انتظار بر همه آنها به صورت مصداقی درست می باشد. ولی هرکدام از آنها دارای مراتب و جایگاه خاصی بوده و در بهره مندی از انتظار برخی شدت بیشتر و برخی دیگر با شدت کمتر همراه می باشند.
تحلیل کارکرد نزول حضرت عیسی علیه السلام در دولت امام مهدی علیه السلام از منظر مفسران فریقین(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
مشرق موعود سال پانزدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۵۸
119 - 142
حوزههای تخصصی:
زنده بودن حضرت عیسی7 برخلاف اعتقاد مسیحیان، امری قطعی میان مسلمانان است و دلیل آن صراحت آیات قرآن کریم بر این امر است. براساس برخی آیات قرآن کریم و روایات تفسیری پیرامون آنها، شیعه و سنی بر این اعتقاد هستند که حضرت عیسی7 در آخرالزمان دوباره به زمین نزول کرده و برای برقراری عدالت و صلح و امنیت تلاش خواهند کرد. مسئله پژوهش حاضر آن است که مفسرین شیعه و سنی چه جایگاه و وظیفه ای برای حضرت عیسی7 پس از نزول در آخرالزمان قائل هستند که بدین منظور به بررسی آراء و نظرات برخی از مهم ترین مفسرین شیعه و سنی پیرامون این آیات پرداخته و ضمن بررسی آنها، به نقاط اشتراک و افتراق نظر آنها اشاره شده است. با بررسی آراء مفسرین شیعه این نتیجه به دست آمد که نزول حضرت عیسی7 امری مسلم بوده و آن حضرت در آخرالزمان در رکاب امام زمان4 و برای کمک به آن حضرت در راستای برقراری حکومت عدل جهانی تلاش خواهند کرد. بررسی آراء مفسرین اهل سنت نشان داد اعتقاد به نزول حضرت عیسی7 نزد غالب آنها براساس آیات قرآن کریم امری مسلم بوده، اما برخی از آنها اشاره ای به این که آن حضرت در رکاب چه کسی نزول می کنند نکرده اند و برخی دیگر اشاره کرده اند که حضرت عیسی7 در رکاب امام خواهند بود اما اشاره ای به این که آن امام چه کسی است نداشته اند. فحوای کلام این دسته از مفسرین اهل سنت به گونه ای است که گویا حضرت عیسی7 خود منجی موعود است و رهبری قیام جهانی پس از ظهور را بر عهده دارد. اما در سوی دیگر بسیاری از مفسران اهل سنت به صراحت از نزول عیسی7 در معیت امام عصر4 سخن گفته و منجی آخرالزمان را مهدی موعود4 می دانند. در مجموع نزول حضرت عیسی7 نزد مسلمانان بنابر قرآن و روایات، مسلم بوده و جملگی به تلاش آن حضرت در راستای برقراری حکومت عدل جهانی معترف هستند.
نگاه نقادانه به جایگاه علوم تجربی در نظریه کاشفیت آیت الله جوادی آملی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه معرفت سال بیست و یکم بهار ۱۴۰۰ شماره ۶۶
1 - 22
حوزههای تخصصی:
از مهم ترین مباحث مطرح شده در معارف دینی، ارتباط علم و دین است که ابتدا در غرب مطرح شد و از آن جا به کلام اسلامی راه یافت و اختلاف نظرات فراوانی را پدید آورد. آیت الله جوادی آملی به عنوان یک فقیه فیلسوف و مفسر عالیقدر قرآن در کتب مختلف خود به این بحث پرداخته اند، و نظریه خود را با عنوان «نظریه کاشفیت» مطرح نموده اند. این نظریه گویای جایگاه عقل در کنار سایر ابزارهای معرفت دینی است. در این مقاله با روش «توصیف و تحلیل» ابتدا به تبیین نظریه کاشفیت و سپس به نقد آن پرداخته شده و تلاش شده علاوه بر نقد ساختار این هندسه، با تأکید بر مشترک لفظی بودن علوم تجربی، تصور ایده آلیستی ایشان از این علوم نقد گردد و نشان داده شود، برای درک ماهیت علوم تجربی جدید، باید به بررسی سیر تطور واقعی علوم تجربی پرداخت، تا بتوان جایگاه آن را در هندسه معرفت دینی به درستی ترسیم کرد.
نگاهی تطبیقی به نظریه فطرت در اندیشه مولانا و مرتضی مطهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در نهاد بشر گرایش هایی وجود دارد که فصل ممیز او از حیوانات است ، در فرهنگ قرآنی از آنها به «فطرت» تعبیر می شود. مولوی اساس انسان را بر مبنای فطرت پاک الهی می داند و برای وجود انسان مقام والایی ، قائل است، برخلاف دیگر عرفا که اصولا انسان را با گرایشهای غریزی و امیال نفسانی تعریف می کنند و لذا توصیه به مهار و سرکوب تمایلات نفسانی می دهند. مطهری نیز انسان را واجد فطریاتی می داند که منشأ آنها به یک فطرت یعنی کمال مطلق برمی گردد. دراین مقاله با روش توصیفی- تحلیلی این نتیجه بدست آمد که هر دو اندیشمند، منشاء فطریات را ربوبیت الهی می دانند .همچنین، وجود انسان صحنه تعارض و کشاکش بین قوای معنوی و فطری با امور پست وغریزی است وتنها زمانی انسان در خود احساس پیروزی می کند که قوای فطری بر بخش دانی وجودش غلبه کند. هنگامی که انسان از خود واقعی و فطرت الهی خود دور می شود ،دچار بی قراری ،یاس و حرمان می گردد. همچنان که عواملی مانند امور مادی ، محیط و القائات جامعه می تواند سبب انحراف و دوری از فطرت گردد عواملی همچون وجود انبیا یکی از مهمترین عوامل بازگشت به فطرت اولیه انسان است.