فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۸۲۱ تا ۴٬۸۴۰ مورد از کل ۱۸٬۸۲۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
ویلیام لئونارد راو، فیلسوف دین معاصر (1931-)، با تأکید بر وجود برخی شرور بی وجه در جهان، کوشید تا روایت تازه ای از مسئله قرینه ای شر ارائه دهد. در این مقاله سعی ما بر آن است که نخست توصیف دقیق و مستندی از آرای راو ارائه دهیم و سپس به بررسی و نقد دیدگاه او بپردازیم. در مقام توصیف، کوشیده ایم سیر تحول آرای راو با توجه به اشکالات منتقدان و اصلاحات و جرح وتعدیل های او به خوبی نشان داده شود. پس از مواجهه با اشکالات منتقدانی چون ریشنباخ، لویز، ویکسترا، و پلنتینگا، راو به بازسازی برهان قرینه ای خود برمبنای شر بی وجه پرداخت. در این مقاله علاوه بر توصیف دقیق دیدگاه راو، نشان داده شده است که تلاش او برای انتقال از وجود شرور ظاهراً بی وجه به باور معقول به وجود شرور بی وجه نادرست و ناتمام بوده و از نیافتن توجیه برای برخی شرور نمی توان به واقعاً بی وجه بودن آن دست یافت.
بررسی تطبیقی نظریه مشروعیت در اندیشه سیاسی علامه حلی و ابن تیمیه(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی فقه و اصول فقه اندیشه و فقه سیاسی اندیشه سیاسی اسلام فلسفه سیاسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی فقه و اصول فقه اندیشه و فقه سیاسی فقه سیاسی مفاهیم فقه سیاسی مشروعیت و حق حاکمیت
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی فقه و اصول فقه اندیشه و فقه سیاسی فقه سیاسی آثار واندیشمندان سیاسی مسلمان
این مقاله به بررسی تطبیقی نظریه مشروعیت، در اندیشه سیاسی علّامه حلّی و ابن تیمیه پرداخته، تا با برجسته سازی نقاط ضعف و قوّت دیدگاه آنان ، براساس عقل، کتاب و سنّت، به نظریه معقولی از دین اسلام در باب مشروعیت سیاسی، رهنمون گردد. ازاین رو، با روشی توصیفی- انتقادی در بیان اشتراکات و افتراقات دو دیدگاه، این نتیجه به دست آمده که ابن تیمیه، به دلیل خلط در مفهوم امامت، نتوانسته است در نظریه پردازی موفّق عمل کند. دیدگاه وی از اشکالاتی نظیر تناقض گویی، دخیل دانستن مردم در امر مشروعیت سازی، ارائه معیارهای غیر واقع نما، سکولاریزه کردن جامعه، مشروعیت بخشی به حکومت های فاسد و خودکامه برخوردار است. درمقابل، علامه حلّی به دلیل استفاده صحیح از عقل و نقل، توانسته است به صورت منطقی، دیدگاه خود را در باب مشروعیت سیاسی، مبتنی بر جهان بینی صحیح اسلامی قرار داده، آن را ناشی از اراده تشریعی خداوند متعال بداند که فقط از طریق نصب الهی محقّق می گردد.
چگونگی عالم ذر با بررسی و نقد نظریات مربوط به آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از آموزه های دینی مسلمانان عالم ذر است. ازآنجاکه تعمیق فهم عقاید دینی به منظور قوت بخشی به ایمان و نیز توانمندسازی در مقابل شبهات ضروری است، با بررسی آرای مختلف اندیشمندان مسلمان به این بحث پرداخته شده است. متفکران مسلمان این بحث را از برخی آیات قرآن و نیز روایات وارده اخذ کرده اند. در عالم ذر، انسان به ربوبیت خدا و عبودیت خود شهادت داده است. دربارة کیفیت این عالم بحث های فراوانی در گرفت و نظرات مختلفی نیز ارائه شده است. در مجموع هفت نظریه احصا شده که عبارت اند از: حجت بودن ظاهر روایات و روا نداشتن هر گونه تأویل در آن، قول به قدم ارواح بدون بدن، اختصاص عالم ذر به گروهی خاص از انسان ها نه همة آنها، مجاز و تمثیل بودن آیات و روایات وارده، تفسیر این عالم به اخذ پیمان با بیان واقع از طریق وحی و عقل، قول به شیئیت ماهیات و ثبوت معدومات، و تفسیری باطن گرایانه از معنای آیات و روایات مربوط به عالم ذر. بسیاری از این نظرات و اقوال با مشکلاتی همراه اند که به راحتی قابل حل نیستند؛ اما از میان آنها قوی ترین نظر تفسیری است که باطن گرایان بیان داشته اند.
تحلیل و نقد دلایل ظن به امامت اسماعیل از منظر منابع امامیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مسائلی که در تاریخ تشیع همواره محل بحث بوده است، مسأله ظن به امامت اسماعیل پس از شهادت امام صادق (ع) است که در کتب اسماعیلیه و گاه امامیه بیان شده است. دلایلی که سبب ظن به امامت اسماعیل شده است، عبارت است از: روایات دال بر تعلق امامت به فرزند بزرگ تر، توجه و محبت امام به اسماعیل، وجود نص ساختگی، عدم شناخت مفهوم بداء، شایعه زنده بودن اسماعیل و تأثیر خفقان دوره عباسی در جلوگیری از معرفی علنی امام. این دلایل در پژوهش حاضر بررسی و نقد خواهد شد.
در این مقاله، برای شناسایی عوامل احتمالی جعل، روایاتی از ائمه پس از امام باقر (ع) با مضمون معرفی نام های دوازده امام واکاوی و تبیین شده است. این روایات که مخالفان امامت اسماعیل به آن ها استناد کرده اند، همراه با نموداری از راویان نشان خواهد داد که عوامل مطرح شده هیچ کدام بر امامت اسماعیل دلالتی نداشته و خطایی از جانب امام صادق (ع) در تعیین امام بعدی صورت نگرفته است و روایات دوازده امام را نمی توان مجعول راویان دانست. در این راستا، طرح مسأله امامت اسماعیل را باید در گمان زنی های مردم و محذوریت امام در معرفی امام موسی کاظم (ع) به علت خفقان دوران حکومت عباسی جست وجو کرد.
گونه شناسی رویکردهای آموزه مهدویت درچارچوب ظرفیت تمدنی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
آموزه مهدویت، بخشی مهم از اندیشه اسلامی است که می تواند از طریق ترسیم آینده ای دست یافتنی در شکل دادن به جوهره و روح حاکم بر تمدن جدید اسلامی، نقش آفرین باشد و به مثابه یک «ستاره راهنما»، راهنمای جوامع اسلامی به سوی جامعه کمال یافته و برخوردار از تمدن آرمانی به شمار آید. این آموزه در پیروزی، تثبیت و بقای انقلاب اسلامی ایران نیز نقشی مؤثر داشته است. در سال های پس از پیروزی انقلاب، در میان اساتید و صاحب نظران حوزه مهدویت، رویکردهای مختلفی شکل گرفته که با توجه به جهت گیری تمدنی انقلاب اسلامی، هر یک از این رویکردهای مهدوی می تواند از ظرفیت ویژه خود برای تحقق این تمدن بهره گیرد. نوشتار حاضر با بررسی منابع مکتوب و چندرسانه ای و مصاحبه با صاحب نظران این حوزه، از طریق روش کیفی «تحلیل پدیدارشناسی تفسیری (IPA)» و با کمک تکنیک «گونه شناسی»، به دنبال پاسخ به این پرسش محوری است که با مبنا قرار دادن جهت گیری تمدنی انقلاب اسلامی، رویکردهای شکل گرفته پس از انقلاب از نظر ظرفیت تمدنی چگونه گونه شناسی می شوند؟ به عبارتی دیگر، هر یک از رویکردهای مهدویت _ که پس از انقلاب اسلامی پدید آمده اند _ برای تحقق رویکرد تمدنی انقلاب اسلامی چه ظرفیتی دارند؟
معیار شمول عنوان «اهل کتاب» در قرآن مجید(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قرآن مجید با عنوان «اهل کتاب» به یهودیان و مسیحیان اشاره می کند. همچنین گاهی عناوین «کسانی که به آنان کتاب دادیم» یا «کسانی که کتاب داده شده اند» را به کار می برد. از بعضی آیات، احکامی اجتماعی یا فردی برای مصادیق این عنوان استفاده شده است. حال پرسشی مطرح می شود که آیا این عنوان بسته ای است و تنها پیروان همین ادیان را شامل خواهد شد یا اینکه می توان معیاری ارائه داد که برخی از ادیان دیگر نیز، مشمول حکم این عنوان شوند؟ عموم مفسران و فقیهان، یهودیان و مسیحیان را مطابق قرآن مجید، اهل کتاب شمرده اند و اکثریت قاطع آنان زرتشتیان را مطابق روایات، ملحق به اهل کتاب دانسته اند؛ اما وقتی کتاب این سه دین را بررسی می کنیم، می بینیم هر معیاری را که در نظر بگیریم، می توان پیروان برخی از ادیان دیگر را نیز اهل کتاب خواند. مطلب مقاله این است که اگر گزارش متون اسلامی از وضعیت کتاب این ادیان را با داده های بیرونی و نیز سخنان عام الهی در زمینة هدایت انسان ها کنار هم بگذاریم، می توانیم به ملاک و معیاری دست یابیم که در برخی از ادیان دیگر نیز وجود داشته باشد.
تعیین سرنوشت در حیات پیشین و رابطه آن با اختیار انسان از دیدگاه علامه طباطبایی و مکتب تفکیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
سرنوشت از پیش تعیین شده و سعادت و شقاوت ذاتی همواره از سوی معتقدین به مختار بودن انسان رد شده است؛ اما به نظر می رسد نص یا مدلول برخی روایات (و حتی آیات) به نوعی به تعیین سرنوشت و سعادت و شقاوت انسان ها در عوالمی قبل از دنیا اشاره دارند. چگونگی رفع تضاد میان جبر ناشی از قبول این منقولات با اختیار دنیوی انسان، هدف نوشتار حاضر است. این مقاله از میان نظرات موجود در این باب، به مقایسه رأی علامه طباطبایی و مکتب تفکیک (با محوریت نظرات مجتبی قزوینی، حسنعلی مروارید و محمدباقر ملکی میانجی) پرداخته است. این افراد از سویی به قاعده شیعی «لا جبر و لا تفویض بل امر بین امرین» معتقدند و از سوی دیگر، حیات انسان در عوالمی قبل از دنیا و صحت برخی نصوص و مضامین نقلی مذکور را پذیرفته و توضیحاتی درخصوص تعیین طینت و سرشت در حیات پیشین دارند. مقابله این دو دیدگاه، نحوه استفاده ایشان از سایر آموزه های دینی برای حل این تضاد (ظاهری) را روشن می کند.
بررسی و تحلیل مبانی اخلاقی عهد عتیق با توجه به آموزه معاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جوهر تعالیم اخلاقی عهد عتیق، شباهت انسان به خداوند است که از طریق عمل به شریعت در زندگی دنیوی محقق می گردد. ازاین رو در تورات، اخلاق و شریعت با یکدیگر رابطه ا ی ناگسستنی دارند و طرح تربیتی حیات مقدس را فراهم می آورند. قداست دارای دو بعد سلبی و ایجابی است که نفیاً مستلزم تقوا و دوری جستن از همه چیزهایی است که مخالفت با اراده خداست و اثباتاً خود را وقف عبادت او کردن است.
آنچه این مقاله بدان اهتمام می ورزد، تحلیل مفاهیم تشبه به خدا، قداست، توحید، عدالت، تقوا و برگزیدگی در عهد عتیق با توجه به آموزه معاد است. ازجمله رهیافت های مهم مقاله حاضر این است که از طرفی اخلاق در عهد عتیق بر محور قداست، توحید، عدالت، شریعت و تقواست و برگزیدگی قوم یهود براساس ایمان به خدا و رعایت عهد و میثاق است و مطلق نیست. از طرفی دیگر، بیشتر آموزه های دینی و اخلاقی در راستای آبادانی حیات دنیوی است و اسفار خمسه فاقد هرگونه اندیشه صریح نسبت به عالم آخرت به عنوان تضمینی برای اجرای ارزش های اخلاقی است و پهنای این آموزه در عهد عتیق به گستردگی قوانین شریعتی و آموزه های عبادی نیست!
پدیدارشناسی انسان و کیهان پیش و پس از انقلاب کپرنیکی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله چهار دیدگاه را درباره کیهان از اندیشه های روزگارِ باورهای اساطیری، روزگار پیدایش فلسفه در یونان باستان، منظومه ماندگار بطلمیوس در قرون وسطا و پیدایی علم جدید از یافته های نیکولاس کوزایی، کپرنیک، کپلر و گالیله بازجسته ایم و دلالت های اسطوره شناختی آن ها را در شش محور ارتباط خدا و کیهان، حیات انسان و جهان، انس انسان با کیهان و حیرتش از آن، گفت وشنود انسان با کیهان، طول و عرض کیهان و سرانجام رابطه علم و تجربه زیسته تبیین کرده ایم. ما بر حتمی بودن تأثیرات متافیزیکی و اسطوره شناختی هر نظریه علمی تأکید کرده ایم و با شواهد تاریخی نشان داده ایم این تأثیرات تابع اراده یا آیین و جهان بینی نظریه پرداز نیست.
بررسی و نقد اشکالات فخر رازی به قاعده «الواحد»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه کلام سال دوم بهار و تابستان ۱۳۹۴ شماره ۲
21 - 42
حوزههای تخصصی:
یکی از مهم ترین مسائلی که همواره در فلسفه و کلام اسلامی مورد بحث و بررسی قرار می گیرد، نحوه صدور موجودات و مخلوقات از خداوند است. فلاسفه با اثبات قاعده الواحد بیان می دارند که صادر اول، تنها عقل اول است و باقی مخلوقات در نظام علّی و معلولی، با واسطه او به ترتیب ایجاد و خلق می شوند. این قاعده دارای دو رکن اساسی است: واحد حقیقی و سنخیت میان علت و معلول. مهم ترین منتقد این قاعده، فخر رازی است که اعتراضات و انتقادات گستردهای نسبت به آن مطرح می کند. در پژوهش حاضر، نگارنده به بررسی و نقد دیدگاه های او در این زمینه می پردازد و بیان می دارد که اعتراضات فخر رازی ناشی از خلط و مغالطه میان معانی کلمه «واحد» و سنخیت میان علت و معلول است.
نظریه میرزا مهدی اصفهانی در جداسازی آموزه های دینی از علوم بشری در کشف معارف دینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه معرفت سال پانزدهم پاییز ۱۳۹۴ شماره ۴۴
85 - 108
حوزههای تخصصی:
از مباحث مهمّی که از آغاز پیدایش دین در باب دین شناسی مطرح بوده، روش کشف معارف دینی است. یکی از روش هایی که در این باره مورد توجه قرار گرفته روشی است که دین شناس سترگ و اندیشمند توانا حضرت آیت الله میرزا مهدی اصفهانی ارائه کرده است. بر اساس این روش معارف دینی به ویژه معارف مربوط به خدا شناسی یک امر فطری بوده و پس از تقوا و عبادت در پرتو نور عقلی که خارج از حوزه وجود انسان است مکشوف می گردد؛ اما داده های عقلانی که از طریق قوه عقلی انسان پدید می آید و برهان های عقلی که بر بدیهیات استوار بوده و به وسیله نیروی ادراکی انسان تحقق می یابد و همچنین معارف برون دینی، نه تنها در کشف معارف دینی دخالت ندارد؛ بلکه مانع و حجاب برای معارف مزبور قلمداد می شود.در بررسی این نظریه به روش توصیفی - تحلیلی این مطلب به دست آمده که هم کشف معارف دینی به وسیله عقلی خارج از وجود انسان خالی از ابهام نیست و هم مانع بودن استدلال های عقلی مبتنی بر بدیهیات و معارف بیرون دینی قابل دفاع نبوده و با مشکل جدی مواجه است.
نگاهی به عرفان و ولایت از منظر علامه طباطبایی (ره)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام پیامبرشناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام امام شناسی
این مقاله جستجویی مختصر با ذوق بینش عرفانی و معنوی به مسئلة ولایت از نگاه علاّمه طباطبائی(ره) است که با الهام از «رسالة الولایة» که از آثار گرانبهای ایشان است، نگاشته شده است و اساس آن از لحاظ معرفتی بر این مبتنی است که جوهرة دین، حنیف است و عطر الوهیّت دارد و نیز ازلی و ابدی است و ثبات و جاودانگی دارد؛ به بیان دیگر، برای ظاهر دین، شریعت و برای باطن آن، طریقتی است و نیز صورت حقّة آن را اسرار و حقایقی است که سیر به سوی ملکوت دارد و باطن نبوّت و دین نامیده می شود که به نام «حنیّة لدی حقّی» یا ولایت نامیده می شود؛ بدین معنی که وجهة خلقی رسالت و نبوّت تشریعی پایان یافتنی است و دوران آن به رسالت خاتم الانبیاء بازمی گردد، امّا وجهة حقّی آن که ولایت است، استمرار دارد و بازگشت به وجود خاتم الاوصیاء حضرت امام مهدی(عج) دارد. البتّه مرتبة شدید ولایت در نبی نیز هست و مهم تر اینکه دریافت وجدانی و شهودی از ولایت، از طریق راهیبابی به باطن عالم و سرّ غیبی آن و نیز معرفت شهودی (توحید میسّر است) که البتّه این امر مخصوص انبیاء نیست؛ به عبارت دیگر، سیر و سلوک عرفانی خالصانه و عاشقانه است که سالک را به درک عترت طیّبه می رساند و از انوار جمالیّه و جلالیّة حق و نور ولایت ایشان بهره مند می نماید، چراکه فطرت انسانی با نور ولایت حق عجین شده است و امانتداری انسان از خدای سبحان در آیة «إِنَّا عَرَضنَا الأَمَانَةَ» همان ولایت مطلقة الهیّه است که در بطن نظام تشریع و نظام تکوین نهفته است.
اخلاق دینی و واقع گرایی اخلاقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این مقاله بررسی ارتباط بین شکل های مختلف واقع گرایی اخلاقی و برخی دیدگاه ها درباره اخلاق دینی و به ویژه اخلاق دینی در سنت اسلامی است، هرچند بیشتر گفته ها در سنت های دینی دیگر نیز کاربردی خواهد بود. نخست، مرور تاریخی مختصری از ظهور واقع گرایی اخلاقی در قرن بیستم بیان می شود؛ دوم، انواع اصلی واقع گرایی اخلاقی را از هم تفکیک خواهیم کرد؛ سوم، نشان خواهیم داد که در مورد هر یک از انواع اصلی واقع گرایی اخلاقی، از واقع گرایی اخلاقی اکید گرفته تا واقع گرایی اخلاقی حداقلی، دیدگاه های دینی ای را نسبت به اخلاق می توان صورت بندی کرد که هم با واقع گرایی سازگار باشند و هم با ردّ آن. ولی، در هر حال، اخلاق شناس دینی باید برای پذیرفتن واقع گرایی یا ردّ آن هزینه ای بپردازد. در نهایت استدلال می شود موضعی که فیلسوفان برجسته مسلمان در سنت سینوی تا ملاصدرا اتخاذ کرده اند موضعی است که در شماری از نقاط مهمش با موضع ضدواقع گرایی توافق دارد.
تحلیل انتقادی کاربرد «حکمت الهی» در کلام شیعه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
صفت حکمت الهی در کلام شیعه برای اثبات برخی قواعد و اصول اعتقادی به کار رفته است. متکلمان شیعه در استدلال های خود هدف آفرینش انسان یا مکلف نمودن او را تعیین می کنند و وسیله های لازم برای رسیدن به هدف را بر او واجب می دانند و آنچه را که مانع رسیدن به هدف می بینند بر خدا قبیح می شمارند. در این نوشتار با روش تحلیل منطقی کفایت ادله مبتنی بر حکمت الهی، در قاعده لطف، عدل الهی، ضرورت نبوت و امامت، و ضرورت معاد، در آثار معروف ترین متکلمان شیعه مورد بررسی قرارگرفته اند. در این ادله خلل های مشترکی وجود دارد که ریشه در روش به کارگیری حکمت الهی در استدلال های کلامی دارد. به نظر می رسد که ادلّه متکلمان در تعیین غرض الهی فاقد کفایت است: آنچه آنان واجب علی الله می دانند ابزارهای منحصر به فرد و غیر قابل جایگزین برای اهداف الهی نیستند؛ و گاهی افعال ربوبی با افعال بشری قیاس می شوند.
چرایی تعبیر «بعْثَت» برای قیام حضرت مهدی در روایات فریقین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تفحص در باب احادیث مربوط به حضرت مهدیZ، در کتب عامه و نیز امامیه، واژه ای مشترک برای بیان ظهور حضرت مهدیZ به دست می دهد که از جهت مفهوم دینی، بسیار حائز اهمیت است. تعبیر بعْثَت که برای حضرت مهدیZ در بسیاری از احادیث نبوی در این راستا به کار رفته، دقیقاً همان تعبیری است که در میان انسان ها، تنها برای فرستادگان الهی و نقبای ایشان به کار رفته است. از نکات مهمّ دیگر که در فرمایش پیامبر2 ملاحظه می شود، مبعوث شدن حضرت مهدیZ توسط خداوند و نیز قطعیت بعثت ایشان در روزگار پایانی زمین است. این ها نکاتی است که تنها با عقیده امامیه درخصوص امامان معصومk و آخرین آنان، حضرت مهدی و غیبت و ظهور او سازگاری دارد. بخش پایانی این مقاله، که با روش تحلیلی - وصفی انجام گرفته، ناظر به نتایجی برگرفته از روایات ائمه است که همگی به وجوه تشابه بعثت آخرین ذخیره خداوند با سایر فرستادگان الهی اشاره می کند. مقاله به بیست وسه مورد از وجوه مشترک بین بعثت پیامبران و ظهور حضرت مهدی دست پیدا کرده است.
«نوابت» در فلسفه فارابی و ابن باجه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نوابت (استعاره ای از انسان های منفرد) از جمله مفاهیمی است که در فلسفه اسلامی کاربرد داشته است. هم فارابی و هم ابن باجه این مفهوم را در فلسفه خود به کار برده اند. در این مقاله با استفاده از روش تحلیل فلسفی در پی پاسخ به این سؤال هستیم که اصطلاح نوابت در آرای فارابی و ابن باجه، چه مصداقی دارد. یافته مقاله حاکی از آن است که در تبیین هر دو فیلسوف، نوابت، انسان هایی منفرد هستند؛ اما مصداق نوابت برای یکی، فیلسوف و برای دیگری، غیر فیلسوف است. نوآوری مقاله در طرح این نکته است که حسب نگاه فلسفی و اجتماعی مدرن، در یکجا بحث از نوابت به «غیریت» کشیده می شود و در جای دیگر، بحث به «هویت» می انجامد. استفاده از این سنت فکری می تواند در بحث های کنونی درباره سیاست هویت و تمایز، افق هایی را پیش رو نهد.
نقد نظریه بلوغ عقلی بشریت در فلسفه خاتمیت و امامت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در تبیین و تعلیل خاتمیت، اندیشمندانی که به این مسأله پرداخته اند تقریبا بطور عموم، ملاک اصلی و سرّ پیدایش خاتمیت را بلوغ عقلی بشر دانسته اند. مقاله حاضر ضمن تبیین و تحلیل رویکرد و تلقی های ارائه شده از بلوغ عقلی، این نظریه را مورد نقد و بررسی قرار داده است. حاصل این بررسی آنست که نظریه بلوغ عقلی بشر صرف یک نظرپردازی ذهنی برای سامان بخشی به فلسفه خاتمیت است و هیچ دلیل و بیّنه واقعی و شاهد و قرینه عینی در متن واقعیت خارجی آن را پشتیبانی و تأیید نمی نماید.
نقد اساسی تری که متوجه نظریه بلوغ عقلی است آنست که التزام به این نظریه بنابر تحلیل های متفاوتی که از آن تاکنون ارائه شده است، یا منتهی به ختم دیانت می شود و یا منتهی به ختم و نفی امامت؛ و این دو نتیجه، از ناحیه ادلّه مسلّم و غیر قابل تردید فلسفه نبوت و امامت، مردود و غیرقابل اعتنا می باشد. در بخش پایانی مقاله پس از نقد و بررسی چهار رویکرد در باره نسبت امامت و خاتمیت، رویکرد پنجمی تحت عنوان امامت سرّ و راز اصلی خاتمیت معرفی می شود. در این دیدگاه، امامت نه به عنوان متمّم و مکملی در حاشیه خاتمیت که امری در متن و اصل و بنیان باور به خاتمیت بلکه به عنوان مناط و ملاک آن مطرح است؛ و مدعی آنست که اساسا خاتمیت بر مبنای امامت قابل فهم است نه بلوغ عقلی و توانمندی بشر برای اجتهاد در دین. این نظریه که مبتنی بر تلقی ویژه ای از متون وحیانی، بخصوص از قرآن کریم بعنوان وحی خاتم است، به ادعای نگارنده مستظهر به جمیع ادلّه عقلی و نقلی و شواهد تاریخی و عینی است.