فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۴۸۱ تا ۳٬۵۰۰ مورد از کل ۱۸٬۸۲۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
در انسان شناسی سینوی نفس ناطقه با ادراک موجودات به لذتی عقلی دست مییابد و از طریق شهوت، غضب، وهم و خیال هم به لذات حسی نائل میشود. سعادت انسان از حیث ذات به آن است که عالمی عقلی باشد و از حیث ارتباط با بدن، تسلط بر خویش داشته باشد. ابنسینا مردم را بر اساس کمالات عقلی در چند گروه قرار میدهد. عالمان مهذب در دنیا سعادتمند هستند و پس از مرگ به عالیترین درجات نائل میشوند. افراد بی استعداد و ساده با رحمت الهی از عذاب نجات مییابند. افرادی که با وجود استعداد ذاتی، در تحصیل کمالات علمی کوتاهی کردهاند از سعادت حقیقی محرومند و گرفتار عذاب ابدی خواهند بود. از دیدگاه ابنسینا جهل علمی موجب محرومیت ابدی از سعادت است. افرادی که از حیث عقلی کاملند ولی گرفتار رذایل اخلاقی هستند در دنیا به سطحی از سعادت میرسند و پس از مرگ با رفع آثار نامطلوب مربوط به اعمال از عذاب رهایی پیدا میکنند. ابنسینا وضع این گروه را که با داشتن کمالات علمی مایه اصلی سعادت را دارند جبرانپذیر میداند. تفاوت نظر ابنسینا در مورد دو گروه اخیر نشان میدهد که وی اساس سعادت را کمالات عقلی میداند.
بررسی پیامدهای هبوط در الاهیات عقلانی جاناتان ادواردز
حوزههای تخصصی:
جاناتان ادواردز به عنوان بزرگ ترین الهیدان نیوانگلندی در واکنش به رویکرد مکانیسمی و تاکید افراطی به دریافت های عقل و به تبع آن نفی وحی و نگاه وحیانی قرن 17و18، به جهت حل معضلات پیش آمده در حوزه دین، در عین اعتقاد به عقلانیت در حوزه دین، عقلانیت را در الهیات از متن به حاشیه برده و جنبه تنبیهی به آن می بخشد. او با التزام به مساله هبوط ذات، فطرت انسانی را آلوده و فاقد درک صحیح و منطبق با حقیقت الاهی ترسیم می کند و در همین راستا عقل را هم از آفات هبوط مصون نمی داند. چنانچه یافته های عقل را واجد تعارض، پیشداوری و تمایلات فاسد می داند. چنین روند معکوسی از جانب عقل هیچ گاه در رویکرد زندگی مومنانه، که دغدغه اصلی ادواردز است، تاثیر گذار نبوده و به این ترتیب در شکل مفهومی صرف باقی می ماند. گرچه همین عقل بواسطه التزام به وحی می تواند از طبیعت منحط خود بیرون رفته و نه تنها شواهد موید وجود ملموس خدا را ببیند، بلکه آنها را تصدیق نموده و بر آنها صحه بگذارد. اما همواره عقل در حالت فی نفسه و منهای وحی، منفی و منفعل و فاقد کارایی معرفی می شود.
بنیانگذاران ایمان گرایی جدید: کیرکگور و ویتگنشتاین
حوزههای تخصصی:
در این نوشته به بررسی و نقد نظریه ایمان گرایی کیرکگور و ویتگنشتاین می پردازیم. گفته خواهد شد که ایمان گرایی کیرکگور مبتنی بر حفظ ایمان علی رغم تضاد آن با عقل است. یعنی انسان می تواند بر ضد یک مدعا دلیل آفاقی و عینی داشته باشد و در عین حال به آن، ایمان هم داشته باشد. به نظر او ایمان آوردن یک امر اختیاری است و دینداری باید مبتنی بر خطر و جهش ایمانی باشد. کیرکگور ایمان را وقتی شایسته می داند که به نوعی خطر کردن باشد. اما ویتگنشتاین قائل است که ایمان، با فقدان دلیل سازگار است، یعنی انسان می تواند دلیل نداشته باشد اما ایمان داشته باشد. زیرا مجموعه باورها در نهایت به باورهایی می رسند که بدون دلیل پذیرفته می شوند. او با طرح بازی های زبانی می گوید که ایمان آوردن یک بازی زبانی خاص، و عملی است که در متن حیات دینی می روید. همچنین به نظر او، مؤمنان تصاویر دینی در پیش زمینه خود دارند که حیات دینی آنها را میسر می سازد. البته این تصاویر، حاصل فعالیت در زندگی روزمره است نه استدلال و دلیل.
وحی و رؤیا: بررسی و نقد تئوری «رؤیای رسولاله»(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
دین پژوهی در دورة معاصر نواندیشان زیادی را به خود دیده است؛ یکی از این نواندیشان دکتر سروش است؛ وی در تاریخ تئوری پردازی خود مراحل مختلفی را طیّ کرده است. اولین گام وی در این راستا با قبض و بسط تئوریک شریعت آغاز شد و با فرضیة بسط تجربة نبوی استمرار یافت. وی در فرضیة اول معرفت دینی را بشری و تاریخی و نسبی پنداشته و در فرضیة دوم یک گام به عقب رفته، متن دین را متحوّل و تاریخی دانسته است. وی در تئوری جدیدش که نام «محمّد(ص) راوی رؤیای رسولانه» را بر آن نهاد گامی دیگر به عقب برداشته است. سروش مدعی است که در این تئوری آخرین پنجره ناگشوده در این باب را باز کرده و فرایند وحی را برخلاف گذشته یکسره در رؤیا و خواب خلاصه نموده است. وی نقش پیامبر را راوی و گزارشگر آنها می داند. لذا، روشی که سروش برای تفسیر وحی پیشنهاد می کند روش تعبیرگرایی است که به زعم وی می تواند رقیب جدّی برای ظاهرگرایی و تأویل گرایی در تاریخ اسلامی باشد. دکتر سروش در آخرین تئوری خود شش مقدمه ترتیب داده است تا از طریق آن بتواند فرضیة خود را اثبات نماید. نگارندة این مقاله با بررسی و نقد مقدّمات و استدلال وی، این تئوری را در نهایتِ سستی و ضعف یافته است
بررسی پیشگویی ها درباره تقابل یا توافق مهدی و مسیح از دیدگاه اسلام و مسیحیت(مقاله پژوهشی حوزه)
بررسی تطبیقی وجود خارجی رابط قضیه ازدیدگاه علامه طباطبایی و استاد مصباح یزدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی مباحث وجود
مسئله ی وجود رابط، پیشینه ای به امتداد زمانیِ قبل از میلاد تاکنون دارد. دراین میان اثبات وجود خارجی رابطِ قضایا به علت پی آمد های فلسفی گوناگونی که داراست، پراهمیت به نظر می رسد. کسانی که پای دروادی نفی وجود خارجی رابطِ قضیه گذاشته اند، باید تاثیرات این انکار را درسایر مباحث فلسفه پذیرا باشند. دراین مقاله کوشیده شده تا آراء فلسفی علامه طباطبایی (ره) و استاد مصباح یزدی پیرامون وجود خارجی رابط قضایا ، فراروی هم قرارگیرد. این کار با عنایت به مبنای مشترک فلسفی ایشان( تفکیک دو حوزه ی اعتبار عقلی و واقعیت خارجی) صورت گرفته است. درضمن نقد وتحلیل، مبانی حکمت متعالیه درخصوص جوهر وعرض ونیز معقولات فلسفی بازکاوی شده ودرباب ناسازگاریِ ذهنی بودن رابط قضیه با سایر مبانی فلسفی به ویژه معقولات ثانی فلسفی بحث شده است. هم چنین دراین مقاله شیوه ی مقایسه درسه مرحله ی توصیف، تبیین و تحلیل دیدگاه ها مشاهده می شود. سرانجام محقق به داوری میان آراء پرداخته است. پسامدهای انکار این مرتبه ازهستی(وجود رابط قضیه ) خروجی پژوهش حاضر را تشکیل می دهد و داده های آن عبارتند از:نفی یکی از آثار وتوابع اصالت وجود، نفی اشتراک معنوی وجود با قرائتی نادرست از کلام ملاصدرا، تبدیل مواد ثلاث (وجوب وامکان ) به معقول ثانی منطقی و نادرستی تقسیمات وجود.
نقش بدن در پیدایش علم حسی از نظر ابن سینا و ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی معرفت شناسی
اولین مرتبة علم حصولی که برای انسان حاصل می شود، علم حسی است. علم حسی زمینة پیدایش علم خیالی، وهمی و عقلی است؛ ازاین رو بحث از کیفیت پیدایش علم حسی دارای اهمیت است. از آنجا که علم حسی از طریق حواس ظاهری برای انسان حاصل می شود، این سؤال مطرح می شود که در فرآیند پیدایش ادراکات حسی، بدن و ابزار و آلات بدنی چه نقشی را ایفا می کند؟ آیا بدن دارای نقش اصیل و بالذات است یا اینکه نقش بدن و امور بدنی ابزاری و بالعرض است؟ ابن سینا و ملاصدرا در مباحث علم النفس و علم و ادراک دارای مبانی خاصی هستند که سبب تفاوت دیدگاه آنها در این مسئله شده است. در این نوشتار ابتدا به برخی از مبانی ابن سینا و ملاصدرا در این مسئله پرداخته شده است و در ادامه دیدگاه این دو فیلسوف در مورد نقش بدن در پیدایش علم حسی مورد تبیین و بررسی قرار گرفته است و این نتیجه به دست آمده که از نظر ابن سینا ادراکات حسی، مادی و منطبع در مغز است؛ ازاین رو بدن و امور بدنی نقش اساسی و اصیلی در پیدایش ادراکات حسی دارد، اما از نظر ملاصدرا علم و ادراک حسی مجرد از ماده است و بدن و امور بدنی نقش ابزار و علت معده را ایفا می کند.
بررسی انتقادی جنس انگاری جوهر در حکمت صدرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر به بررسی این مسأله می پردازد که آیا مفهوم جوهر، جنس و مقوم انواع جوهری است یا آنکه مفهومی انتزاعی و غیر ماهوی است؟ غالب حکیمان مسلمان از جنسیت جوهر دفاع کرده اند و تعداد اندکی که فخر رازی در صدر آنهاست قائلند که جوهر جنس و مقوم انواع جوهری نیست. ملاصدرا مدافع جنس بودن جوهر است و ادله منکرین را به نحو گسترده مورد نقد قرار داده است. در این نوشته نخست اهم ادلة منکرین جنسیت جوهر را گزارش می کنیم. سپس نقدهای صدرا بریکایک آنها را مورد بررسی قرارداده و نشان خواهیم داد که نقدهای حکیم نه تنها از قوت آن ادله نکاسته، بلکه در جای جای، ناخواسته مدعای منکرین را تقویت نموده است. در گام بعد دو دلیل بر اثبات جنسیت جوهر -یکی از صدرا و دیگری از علامه طباطبایی- گزارش شده آنگاه مورد نقد و ارزیابی قرار گرفته اند، در نهایت بیان شده است که نظریة جنس بودن جوهر هیچ دلیل مستحکمی ندارد. حال آنکه بر نفی جنسیت جوهر ادله قابل اعتنایی وجود دارد. در پایان به این نکته پرداخته ایم که نفی جنسیت جوهر پیامد های فلسفی مثبتی خواهد داشت که سه مورد از آنها را مورد بررسی قرار داده ایم: الف- مقوله بندی جدید از جواهر. ب- رفع ابهام از جوهریت نفس وسایر بسائط. ج- رفع ابهام از جوهریت واجب تعالی.
مطالعه تطبیقی عقل اول و وجود منبسط در حکمت مشاء و عرفان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی معرفت شناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی کلیات فلسفه تصوف و عرفان
ترتیب نظام هستی و کیفیت صدور و ارتباط آن با مبدأ، از مسائل مهم هستی شناسی عرفانی و فلسفی است. عرفا در این باره به وجه واحد و وجود منبسط، و مشاء به عقول مترتبه قائل اند. فلسفه و عرفان هر دو داعیه دار حکایت معارف خود از واقع اند و اصالتِ وحدتِ واقع به همگرایی آن ها در این مسئله حکم می کند. نگاه رایج، توفیق این هم آوایی را به ملاصدرا منسوب کرده و حکمت مشاء را کمتر مورد توجه قرار داده است. در این مقاله با روش تطبیقی تحلیلی نشان داده ایم که اگرچه حکمت مشاء در این مسئله، زمینه تلاقی و برخورد مستقیم با عرفان نظری را نداشته، با نظر به اصول و مبانی حاکم بر اندیشه آن ها می توان قابلیت همسویی آن را با عرفان اثبات نموده، مٶیدات آن را نشان داد و به موانع و اشکالات احتمالی در این باره پاسخ گفت.
رفع عوامل غیبت ضرورت بخش تحقق ظهور(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
جایگاه طبیعت در نظام هگل (آیا حقیقت، زمانمند است؟)(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
حکمت اسراء پایز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۳۰
113 - 128
حوزههای تخصصی:
در واپسین بخش «دانش منطق»، از ایده مطلق سخن می رود. شللینگ در تاریخ فلسفه خود، بخش مطلق نظام علمی هگل را، بحث از خدا در مرتبه درون ذات می داند. حرکت از هر مقوله به مقوله ای دیگر، گرچه صیرورت است، بارور شدن مفاهیم و منتهی شدن آن ها به ایده مطلق نیز هست. ازاین رو، ورود از منطق به طبیعت، تداعی گر همان پرسش معروف است که چگونه خداوند به طبیعت پا می گذارد؟ اهمیت جایگاه طبیعت در فلسفه هگل، در همین پرسش نهفته است. از سوی دیگر، خصلت مهم سلبیت که یگانه محرک نظام هگلی است، در روند عبور از منطق به طبیعت، با وضوح بیشتری نمایان می شود.
خدای «متشخص» و «انسان وار» از منظر قرآن و عهد جدید(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه کلام سال چهارم پاییز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۷
113 - 139
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر با هدف شناخت خدای معرفی شده از نگاه دو کتاب مقدس در اسلام و مسیحیت(قرآن و عهد جدید) با روش تحلیلی مقایسه ای نوشته شده است. اگر چه مسئله مقایسه توحید از نگاه مسیحیت و اسلام به قرن ها پیش بازمی گردد، اما نگرش های تازه ای در مورد آن در الهیات معاصر مطرح است که از جهتی به بحث الهیات طبیعی و وحیانی مربوط می شود. بر اساس آموزه های دو دین اسلام و مسیحیت، انسان با خداوند رابطه دوسویه دارد. در این میان، کتاب های مقدس این دو دین نیز مواردی از ارتباط دو سویه را مطرح نموده اند. با مقایسه موارد و کیفیت این رابطه می توان بیان نمود که در مواردی میان تعبیرات و توصیفات انجیل های موجود و پذیرفته شده از سوی کلیسا، از خداوند و یا لوازم تعبیرات آنها با تعبیرات قرآن کریم و لوازم آنها، اشتراک ها و تفاوت هایی وجود دارد. از جمله اینکه موارد و مصادیق این ارتباط و کیفیت آن در مواردی در قرآن و در مواردی در عهد جدید، بیشتر است، ضمن آنکه قرآن تلاش نموده در این رابطه از شبهه انسان انگاری خدا بپرهیزد و تعالی و علو الهی و جنبه تنزیهی حق را محفوظ نگاه دارد اما در عهد جدید به واسطه مسئله تجسد، پدر بودنِ خداوند و فرزند بودنِ حضرت مسیح و مسئله عشق و محبت و به صلیب رفتن عیسی، این ارتباط جنبه انسان وار به خود گرفته است که متأثر از دیدگاه این دین درباره وحی و کتاب مقدس است.
فقر معرفت شناختی و روان شناختی در اندیشة پاولف و مکتب رفتار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظریة پاولف و مکتب رفتار، به عنوان یکی از روش های آموزش به ویژه در روان شناسی یادگیری و نیز یکی از شیوه ها و راه های پرورشی، مورد توجه و قابل تأمل است و می توان از رهاورد آن برای بخش هایی از تعلیم و تربیت، بهره های ارزشمندی گرفت. اگر این مشرب درمعرض نقّادی ما قرار می گیرد، ازآن روست که افکار و افعال آدمی را تماما در قالب محرّک ها، بازتاب ها، محیط و نیز فرآیند فیزیولوژیک انسان تحلیل و تعقیب می کنند. آنجاست که هم این روند و هم مبانی آن که همان فلسفه پوزیتیویسم و ماتریالیسم و نیز آموزه های داروینی و دکارتی است، مورد نقد و چالش قرار می گیرد. ما با این نظریه، به منظور یک تکنیک علمی سر ناسازگاری نداریم،محل نزاع ما دیدگا ه های فلسفی،شناخت شناسی و روان شناختی و انسان است که صاحب نظران آنان، چنین نظریه ای را از دل آن استخراج کرده اند. همچنین با آن جهان بینی و معرفتی است که به دلایل ناصواب، به حذف روان شناسی و معنویت و نظام ارزش ها و باورهای قدسی آ دمیان پای می فشارند و به آن رنگ و بوی حیوانی می دهند. فقر اصالت و استقلال در اندیشه و معرفت انسان، فقر خودشناسی، تفکر و هنر، مغایرت با حقایق عقلی، جبرگرایی محیطی و فیزیولوژیک، انکار پدیده های روانی و نیز ناباوری به کیان اخلاق و ارزش ها، نقدهایی است جدی بر مکتب شرطی.
بررسی مبانی فکری سلفیه در معناشناسی صفات خبری با تأکید بر آرای ابن تیمیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه نوین دینی سال سیزدهم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۵۱
157-168
حوزههای تخصصی:
صفاتی که در متون دینی به خدا، انتساب یافته ، اما از نظر عقلی، انتساب آنها به معنای ظاهری و حقیقی به او محال می نماید، صفات خبری نامیده می شوند. سلفی ها این صفات را به معنای ظاهری و حقیقی به خدا نسبت داده، اما خود را از فهم کیفیت آنها، ناتوان می دانند. حجیت فهم سلفی، ظاهرگرایی، حس گرایی، انکار مجاز در قرآن، فهم ناپذیری متشابهات و مخالفت با تأویل از مبانی ابن تیمیه در معناشناسی صفات خبری است. این مقاله با رویکردی تحلیلی انتقادی به بررسی مبانی مذکور پرداخته است. حجیت فهم سلف، مدعای بدون دلیل است، ظاهرگرایی با مفاد برخی از آیات قرآن سازگار نیست، حس گرایی به انکار بخشی از هستی می انجامد و جسم انگاری و یکسان انگاری خدا با مخلوقات را نیز در پی دارد. انکار مجاز در قرآن به انکار اعجاز بیانی قرآن می انجامد و فهم ناپذیری متشابهات با ام الکتاب بودن محکمات و امر به تدبر در قرآن نمی سازد و به تعطیل گرایی و عدم شناخت خدا منجر می شود.
نقش ایمان در معنابخشی به زندگی از منظر اسلام(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
آیین حکمت سال نهم تابستان ۱۳۹۶ شماره ۳۲
7 - 38
حوزههای تخصصی:
زندگی موضوعی است که از جهات مختلف مورد تأمل و قابل بحث است. پرسش از «چیستی معنای زندگی» پرسشی است که در عمق وجود انسان و برای همه افراد مطرح است. ازاین رو، همواره انسان در جستجوی پاسخی قانع کننده به آن بوده است، تا بتواند با تکیه بر آن به آرامش روحی دست یابد و به زندگی امیدوار باشد. ویژگی های زندگی انسانی، از قبیل علم و آگاهی، قدرتِ پیش بینی، و قدرت اراده و اختیار، مجموعه اموری است که زندگی آدمی را از زندگی سایر موجودات ممتاز می کند. بر همین اساس، شاکله زندگی انسان ناشی و متأثر از ویژگی های مذکور است. آنچه از معنا و هدف، به عنوان حاصل زندگی، اعم از معناداری و پوچی، برای انسان ها در پی می آید برخاسته از ویژگی های روحی، روانی انسان ها است. در این مقاله بر آنیم با تبیین چیستی زندگی انسانی و معنایِ معناداری زندگی، به نقش ایمان و خداباوری در معنادار شدن زندگی بپردازیم و، در حقیقت، به این سؤال پاسخ دهیم که چرا اگر خدا یا ایمان به خدا وجود نمی داشت، منطقاً زندگی بی معنا و پوچ می شد.
بررسی انتقادی معنای زندگی از منظر اگزیستانسیالیسم الهی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
آیین حکمت سال نهم تابستان ۱۳۹۶ شماره ۳۲
206 - 233
حوزههای تخصصی:
مسئله معنای زندگی از اساسی ترین پرسش های انسان معاصر غربی است که مورد توجه اگزیستانسیالیست های الهی نیز قرار گرفته است. در این نوشتار، راهکار اگزیستانسیالیسم الهی مورد بررسی قرار می گیرد. آنچه که با استفاده از روش تحلیلی و توصیفی به دست آمد این است که اگزیستانسیالیست های الهی می کوشند، با بازنگری در تلقی سنتی از خدا، خداوند را به مثابه امر مطلق و مقدس و متعالی درنظر بگیرند و روزنه ای نوین به سوی او بگشایند، تا بدین ترتیب، معنای زندگی را در برقراری نسبت با او قرار بدهند. البته، این موضع فلسفی قطعاً برای بسیاری از دینداران که وجود خداوند را استدلال پذیر و مبرهن نیز می دانند حداقلی و غیرقابل قبول است.
تحلیل و مقایسه رابطه عقل و نقل از دیدگاه ابن تیمیه و آیت الله جوادی آملی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
حکمت اسراء پایز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۳۰
5 - 35
حوزههای تخصصی:
تحلیل و تبیین صحیح رابطه عقل و نقل بر اساس اصول و مبانی فکری ابن تیمیه و جوادی آملی به عنوان نمایندگان دو جریان نص گرا و عقل گرا در عرصه معرفت دینی، نتایج قابل توجهی به دنبال دارد. ابن تیمیه با جمود بر ظواهر نصوص حتی در اصول اعتقادی، دلیل اختلاف فلاسفه و متکلمان را عدم مرجعیت ذاتی و استقلالی عقل می داند؛ لذا تقدیم معقول بر منصوص را بی اساس می خواند و تنها راه ایمان واقعی را ایمان جازم به پیامبر6 برمی شمارد. وی با تعریفی که از عقل ارائه می دهد، عقل را عرض می خواند و آن را تا سرحدّ غریزه و عقل عرفی تقلیل می دهد؛ با خلط نقل و شرع، از تقدیم نقل بر عقل به طور مطلق دفاع می کند؛ با پذیرش تعدّد عقل و تن دادن به نسبیت معرفتی، در صدد حل تعارض عقل و نقل برمی آید و ابطال یک نوع از انواع عقل را ابطال کل عقل نمی داند. اما جوادی آملی، با هم سطح خواندن علوم عقلی و نقلی، هر یک از عقل و نقل را مؤید دیگری می داند و با تفکیک وحی از نقل، فهم نقلی را همچون فهم عقلی، آسیب پذیر و غیرمصون از خطا و صواب و تعارض معرفی می کند و از تأویل به عنوان راه حل تعارض عقل و نقل، دفاع کرده و تقدیم دلیل عقلی بر دلیل لفظی غیرصریح را ضروری دانسته است. وی محصول عقل تجربی، نیمه تجربی، تجریدی و عقل ناب را، اگر از سنخ قطع و یقین یا مفید اطمینان عقلایی باشد، حجت می داند و ضمن متفاوت دانستن عقل با بنای عقلا، برهان عقلی را از سنخ علم برمی شمارد که اعتبار و حجیتش ذاتی است، نه جعلی. به باور او در علم اصول باید از عقل و نقل و مباحث مربوط به آن در حوزه معرفت شناختی دین بحث شود.
اخلاق وجودی ملاصدرا و پاره ای از لوازم آن(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
مشهور است که اخلاق در نظر فلاسفه اسلامی اخلاق فضیلت محور است. این جستار در صدد بیان آن است که اخلاق از دیدگاه ملاصدرا امری وجودی است و از این جهت قلمروی گسترده دارد که شامل عقل نظری و عملی می گردد. زیرا مؤلفه های معرفتی در اندیشه وی همان مؤلفه های اخلاقی اند که خود، اصولی هستی شناختی به حساب می آیند. انسان به میزان برخورداری از وجود، اخلاقی می گردد و میزان و معیار این وسعت وجودی مطابقت با اصول عقلانی- وحیانی است، که اخلاق فضیلت محور فاقد آن است. از سوی دیگر، نوع نگاه ملاصدرا به این اصول و قواعدِ برگرفته از ساحت هستی اخلاق صدرایی را در اخلاق عمل محور محدود نمی سازد. در این پژوهش، که با روش توصیفی- تحلیلی همراه است، تلاش بر این است که ضمن نشان دادن پاره ای از مشترکات اخلاق فضیلت مدار و تکلیف مدار، با تأکید ملاصدرا بر الگوی اخلاقی یا ولایت محوری، این اخلاق را از سایر نظریات متمایز شمارد.
بررسی دیدگاه کیث وارد پیرامون زمانمندی خدا با تکیه بر آرای ملاصدرا1(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مباحث برجسته ی الهیاتی پرداختن به صفت ازلیت خداوند است. درباره ی مبحث ازلیت دو دیدگاه وجود دارد: فرازمانی و زمانمندی. غالب فیلسوفان قرون وسطی و نیز فلاسفه ی جهان اسلام درباره ی ازلیت خداوند دیدگاه فرازمانی داشتند که براساس آن، خداوند موجودی غیر زمانمند فرض می شود که برای او درنظرگرفتن آغاز و انجام زمانی بی معناست. در دیدگاه زمانمندی که توسط برخی از فیلسوفان دین معاصر مطرح شده است، ازلیت خداوند رنگ وبویی زمانی می یابد و به این معناست که خدا در همه ی زمان ها بوده، هست و خواهد بود. این مقاله می کوشد با واکاوی آثار کیث وارد که در زمره ی فیلسوفان متأله معاصر قرار دارد، استدلال های او را در مقام توجیه زمانمندی خدا تحلیل نماید و بدین وسیله، تقریری روشن از دیدگاه او درخصوص ارتباط خدا با موجودات زمانمند ارائه کند. همچنین می کوشد با عرضه ی دیدگاه کیث وارد به نظام فلسفی ملاصدرا، به ارزیابی آرای وی بپردازد و درنهایت نشان دهد که براساس شیوه ی خاص حکمت صدرایی، چگونه می توان ضمن حفظ دیدگاه فرازمانی درباب ازلیت خداوند، تفسیر معقولی از ارتباط خدا با موجودات مادی ارائه داد.
مقایسه ی جوهر از دیدگاه ابن سینا و بارکلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از مسائل و مباحث مهم فلسفی که قدمتی بیش از دوهزار سال دارد و از آغاز پیدایش حکمت در یونان باستان مورد بحث بوده است مسأله ی جوهر است، اما سرنوشت جوهر در حکمت سینوی به برکت تمایز وجود و ماهیت دگرگون شده و یک باره راه خود را از وجود جدا کرده است. ابن سینا مقسم جوهر و عرض را ماهیت اشیاء دانسته و مقولات ارسطویی را بر ماهیت اشیای موجود تطبیق داده است. نوشتار حاضر باتوجه به جایگاه و اهمیت بحث جوهر در تفکر ابن سینا و بارکلی با رویکردی مسأله محور، به بررسی ابعاد و زوایای مختلف این مقوله در حکمت سینوی و بار کلی می پردازد.بدین ترتیب کاوش از چیستی و تطوّر معرفتی جوهر، مقسم جوهر و اعراض، چگونگی حصر تقسیمات جوهر و موضع ابن سینا و بار کلی در باب جوهریت واجب تعالی، مهمترین مسائلی است که در این نوشتار مورد پژوهش قرار می گیرد.