فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۶۱ تا ۲۸۰ مورد از کل ۱۸٬۹۲۵ مورد.
منبع:
جستارهایی در فلسفه و کلام سال ۵۶ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۱۱۳
207 - 227
حوزههای تخصصی:
زیبایی و ماهیت آن یکی از بحث برانگیزترین مباحث فلسفیِ فیلسوفان است. در میان فلاسفه یونان باستان، کلیمی ها و قرون وسطایی ها نیز زیبایی، خیر، حقیقت، و عدالت، مطرح شده است. برخی از متفکران غرب، زیبایی و حقیقت آن را به نحوی مطرح کرده اند که یکی از براهین اثبات وجود خدا به این عنوان نام گرفته است. ماهیت زیبایی و چگونگی اثبات وجود خداوند از طریق زیبایی های جهان و ارتباط بین زیبایی و علوم موفق مسئله ای است که رابین کالینز به آن پرداخته و این پژوهش سعی به بررسی و تحلیل نظرات وی دارد. بر این اساس نگارنده با طرح پرسش های فرعی تر و با روش توصیفی-تحلیلی می کوشد، تا ابعاد این مسأله را مورد مطالعه و بررسی قرار دهد. یافته های پژوهش نشان می-دهد: این استدلال با دو طریق معرفت شناختی و هستی شناختی سعی بر اثبات وجود خداوند دارد. این شیوه ها به توانایی ما در شناخت زیبایی یا بر وجود فی نفسه زیبایی متمرکزاند. دیدگاه کالینز در باب زیبایی، از غنا و برجستگی خاصی برخوردار است و روشن گردیده که ایشان سادگی همراه با تنوع را معیار زیبایی می داند. همچنین کالینزمعرفت شناختی و هستی شناختی را کنار هم قرار می دهد و به همسویی بین زیبایی شناختی انسان و نظریه هایِ موفقِ علوم معتقد است. وی با شناخت جهان به عنوان اثرِ خالق و با تأکید بر انسان محور بودن زیبایی، به اثبات وجود خداوند، خالقِ زیبایی ها می-پردازد. اگر چه چالش هایی چون شتابزده عمل کردن، عدم وضوحِ استدلال، بر این برهان وارد شده است. اما همچنان این برهان به عنوان ابتکاری نو در قرن معاصر مرکز توجه است.
بررسی آموزه نجات در الاهیات اوریگن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه دین سال ۲۱ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۶۰)
229 - 241
حوزههای تخصصی:
مبحث نجات در مسیحیت از جمله آموزه های اساسی است که هم کتاب مقدس و هم سنت رسولان و هم آثار برجای مانده از آباء کلیسا به آن پرداخته اند. اصل بنیادین در آموزه نجات در میان آباءِ یونانی زبان به طور عام و اوریگن اسکندرانی به طور خاص، شخص مسیح است. از نظر اوریگن نقشه نجات توسط پدر آسمانی طرح ریزی شده و توسط یگانه پسرش به اجرا درآمده است. مومن مسیحی با توبه و تعمید، در مسیر رشدِ معنوی قرار گرفته و با تأمل در کتابِ مقدس که همان حقیقت لوگوس یا پسر است و استقامت در کسب علم روحانی با کمک روح القدس به فیضِ نجات نائل می شود. آخرین مرتبه روحانی در مسیر نجات یکی شدن و فنایِ در لوگوس بوده که جانِ جهان است. یکی شدن با لوگوس و زندگی به شیوه مسیح و کسب فضائل اخلاقی همان خداگونگی است که در اندیشه اوریگن عبارت اُخرایِ نجات است. اوریگن دامنه رحمت و محبتِ پدر آسمانی را چنان وسیع و همه گیر می بیند که به موجب آن تمامی مخلوقات در غایتِ امر طعم رستگاری را خواهند چشید. شاید بتوان مهمترین نظریه اوریگن در بابِ نجات را نظریه شمول گرایی برشمرد که به موجب آن حتی گنهکاران و بالاتر از آن شیاطین نیز در نهایت به نجات خواهند رسید. نظریه ای که به کام کلیسا خوش نیامد و یکی از دلایل تکفیر اوریگن شد.
بازخوانی تحلیلی نگرش سیستمی به هستی و نقش آن در پاسخ به شبهات شرور با تکیه بر مبانی علامه طباطبایی(ره)
منبع:
آموزه های نوین کلامی دوره ۴ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵
59 - 79
حوزههای تخصصی:
مسئله شر چالش های بسیاری را برای احسن بودن نظام هستی، اثبات وجود خدا و تبیین برخی از صفات او به وجود آورده است. پاسخ های مختلفی از قبیل عدمی و نسبی بودن شرور، غالب بودن خیرات بر شرور ارائه شده که هر یک به نوبه خود توانایی توجیه وجود برخی از شرور را دارد. نگرش سیستمی به هستی نیز می تواند نقشی مکمل برای دیگر پاسخ های داده شده به مسئله ایفا کند. برخی از فلاسفه همچون ملاصدرا، محمدباقر میرداماد، محقق طوسی و غیره بر این باورند که با نگرش سیستمی یا کل نگر به عالم، دیگرهیچ پدیده ای شر به نظر نمی رسد، اما هیچ یک از آنها به تبیین این نگرش و چگونگی پاسخ گویی آن به مسئله شرور نپرداخته اند. در این نوشتار کوشیده ایم با روش توصیفی_تحلیلی و بازخوانی نگرش سیستمی به هستی، نقش آن در پاسخ به شبهات شرور را با بیان چند نمونه با تکیه بر اساس مبانی علامه طباطبایی بررسی کنیم. در پایان این نتیجه بدست آمد که با توجه به تعریف سیستم و اثبات وجود عناصر مختلف آن در عالم هستی با روش عقلی و جمع آوری شواهد قرآنی و روایی، همه موجودات عالم با یکدیگر به صورت هماهنگ برای دستیابی به هدفی خاص در تعامل هستند، به گونه ای که نبود یکی از موجودات یا تغییر یکی از آنها به تغییر کل عالم منجر می شود. بدین ترتیب موجوداتی که به ظاهر شر به شمار می آیند، وقتی در سیستم قرار می گیرند دیگر شر نبوده و جایگاه خاص خود در نظام عالم را خواهند داشت. این ادعا با بیان چند نمونه بررسی شده است.
Is Knowledge a Justified Belief?(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی - کلامی سال ۲۷ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۱۰۱)
175 - 192
حوزههای تخصصی:
Epistemologists have widely accepted that truth, justification, and belief are necessary conditions for knowledge. This article challenges the necessity of the two components, “belief” and “justification”, in the definition of knowledge. It argues that belief is distinct from knowledge; belief is an act of will, whereas knowledge is acquired automatically. One may possess knowledge without being actively willing to believe it, and conversely, one may will to believe something without actually knowing it. Additionally, justification should be seen as a method of validating knowledge, not a fundamental part of its definition. Therefore, knowledge without justification remains knowledge, even though its truth cannot be proven. Building on this perspective, the proposed definition of knowledge shifts to “awareness or recognition of facts.” According to this definition, the Gettier problem and the lottery paradox find alternative solutions.
انقراض کیسانیه و گرایش به امامیه؛ نقدی بر دیدگاه های وداد القاضی درباره تعاملات امامیه و کیسانیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«کیسانیه» از نخستین انشعابات شیعی است که پس از قیام مختار به وجود آمد و تا نیمه های قرن دوم در صحنه فعالیت های کلامی و سیاسی جهان اسلام حضور داشت. این نوشتار با روش تحلیلی و توصیفی، چگونگی انقراض کیسانیه را بررسی می کند. این فرقه پس از ایجاد انشعابات درون گروهیِ متعدد در بین کیسانیه، آرام آرام از صحنه روزگار محو شد؛ برخی از هواداران آن به غلو کشیده شدند و راه خود را از شیعیان به کلی جدا کردند و برخی، متمایل به تفکرات امامی شدند و اندک اندک به سوی امامیه برگشتند. ودادالقاضی در کتاب «الکیسانیه فی الأدب و التاریخ» در بحث از تعاملات کیسانیه و امامیه می کوشد منکر گرایش کیسانیه به امامیه شود. او گزارش های مربوط به تغییر مذهب چهره های شاخصی مانند سیدحمیری و کُثیر عِزَه را ساخته امامیه برای تأیید مذهب خود می داند، درحالی که براساس یافته های نوشتار حاضر، گروهی از کیسانیه پس از محمد حنفیه، امامت امام سجاد(ع) و گروهی دیگر پس از وفات ابوهاشم، امامت امام باقر(ع) را پذیرفتند. شواهد کافی درباره تغییر مذهب سیدحمیری در دست است، درحالی که این شواهد درباره تغییر مذهب کُثیرعِزَه به اندازه کافی نیست، بلکه دلایل کافی برای حکم به کیسانی بودن او تا آخر عمر وجود دارد.
بررسی رابطه نظر و عمل از منظر علامه طباطبایی (ره)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این جُستار در پی تبیین رابطه نظر و عمل در اندیشه علامه طباطبایی با هدف روشن شدن یکی از مهم ترین ارکان حکمت عملی؛ یعنی رابطه نظر و عمل از منظر این حکیم نوصدرایی است که با روش توصیفی و تحلیلی، ضمن واکاوی آثار علامه طباطبایی، در مواردی که ایشان به صورت مستقل به این مسئله وارد نشده، آن را براساس مبانی وی بازسازی کرده است. حاصل آنکه: علم از منظر علامه طباطبایی مبدأ تمام رفتار های انسان است. علم و عمل، امور وجودی هستند و درنتیجه، شدت علم سبب شدت عمل می شود. بین نظر و عمل، تعاملی دوطرفه برقرار است. علامه با تأکید ویژه بر مفهوم التفات توانسته است عصمت معصومان و نیز تحقق ملکات اخلاقی را نیز با حقیقت علم مرتبط سازد.نوآوری های این جُستار عبارت اند از: سازمان دهی سخنان پراکنده علامه در این بحث، اصطیاد چهار تقریر از فرایند تعامل نظر و عمل، ارائه تقریری ابتکاری از تأثیر عمل بر نظر، تکمیل دیدگاه علامه با رویکرد وجودی و نیز دخالت دادن حقیقت اعتباریات، نمایان ساختن پیامد های این دیدگاه در علوم انسانی.
بازشناسی نسبت میان مؤلفه های سعادت در فلسفه ملاصدرا (با تأکید بر ثمرات آن در حلّ تعارضات عملی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هر گونه نظریه پردازی درباره مؤلفه های سعادت، مستلزم تعیین ملاک هایی برای أولویت بندی آنهاست تا تزاحمات عملی میان آنها را مرتفع نماید. این ثمره عملی، منوط به تفکیک میان مؤلفه های وابسته (وسیله صرف) از مؤلفه های مستقل (هدف صرف) و نیمه مستقل (مقدمه و هدف همزمان) سعادت می باشد و این امکان را فراهم می آورد تا در شرایط تزاحم، نسبت به حفظ، تقلیل یا حذف مؤلفه ها اقدام نمود.حلّ این مسأله با تمسک به مبانی حکمت متعالیه دشوار به نظر نمی رسد. زیرا با وجود آنکه وی مؤلفه اصلی سعادت را در قوه نظری می داند (نظریه سعادت غالب) و دلایل محکمی هم برای آن دارد؛ اما نظریه خود را حول مفهوم وجودی کمال (به جای مفاهیم فضیلت و کارکرد ارسطویی) سامان داده و تبیین آن را بر "اتحاد" با عقل فعال _ و نه فقط اتصال با آن_ مُبتنی کرده است. با ضمیمه کردن این آراء به سایر مبانی وی به ویژه در حوزه نفس شناسی، تصویر جدیدی از مؤلفه های سعادت قابل صورت بندی است که ضمن توسعه آن مؤلفه ها، روشی برای بازشناسی نسبت میان آنها در جهت ثمره عملی پیش گفته به دست خواهد داد.توجه به نظریاتی همچون ارتباط عمیق نفس با بدن، وحدت نفس و قوای آن، و تساوق وجود با خیر و کمال، نشان می دهد که تمام کمالات وجودی (شامل امور بدنی) می توانند به عنوان غایتی بالذات، از مؤلفه های مستقل یا نیمه مستقل سعادت تلقی گردیده و شبکه ای طولی و عرْضی را تشکیل دهند که تعیین نسبت ها و تقدم و تأخر میان آنها، مسیر مناسبی خواهد بود برای أولویت سنجی در میان مؤلفه های سعادت و رفع تزاحمات عملی احتمالی. این دیدگاه را می توان نظریه سعادت شامل نامید.
بررسی جنبه معرفت شناختی قوه خیال در فلسفه ملاصدرا و علوم اعصاب شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت صدرایی سال ۱۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۲۵)
113 - 124
حوزههای تخصصی:
بررسی جنبه معرفت شناختی قوه خیال در فلسفه ملاصدرا و علوم اعصاب شناختیچکیدهرشد علوم اعصاب باعث شده بسیاری از دانشمندان این حوزه نیز مانند فلاسفه به موضوعاتی همچون مساله ذهن/بدن، اختیار، ادراک، حافظه و زبان بپردازند. علی رغم تفاوت این دو رشته در روش تحقیق، نظریه های ارائه شده می تواند گشودگی آنها را نسبت به یکدیگر بیشتر کرده و راه هم افزایی و همکاریِ متقابلِ سودمندِ آنها را هموار نماید. جستار حاضر با پی گیری همین هدف، تلاش کرده است تا قوه خیال صدرایی را به عنوان قوه باطنی مهمی در حوزه مسائل معرفت شناسی، هستی شناسی و انسان شناسی و مورد توجه در فلسفه اسلامی و غربی، با معادل تقریبیِ آن در حوزه علوم اعصاب شناختی، «حافظه»، به عنوان سازنده هویت فردی و فرهنگ جمعی و موثر در روابط و مسائل اجتماعی، مورد بررسی قرار دهد. ابتدا بعد معرفت شناختی خیال از نظر ملاصدرا تبیین شده، و پس از توضیح حافظه و انواع آن از منظر علوم اعصاب شناختی، جهات اشتراک و تفاوت نظر آنان را به عنوان دو دیدگاه مختلف در فلسفه ذهن-دیدگاه ملاصدرا به نوخاستگی وجودشناختی نزدیک بوده و عصب شناسان نیز غالبا دیدگاه فیزیکالیستی دارند- بیان می کند و بدین نتیجه می رسد که علوم اعصاب شناختی در تبیین فیزیولوژیکی حافظه، مکمل و مددکارِ فلسفه است اما فلسفه صدرایی با دیدگاه جامع خود می تواند به پرسش ها و مسایل این حوزه کامل تر و بنیادی تر پاسخ دهد.
قرائتی وایتهدی از متافیزیک به مثابه نقد انتزاعیات: مطالعه موردی نقد حیّز بسیط(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از دیدگاه وایتهد هر یک از معارف بشری، اعم از علمی، دینی، اخلاقی، هنری، و فلسفی، بخشی از واقعیت یکپارچه را انتزاع می کنند و سپس گاه به خطا آن را با کل واقعیت یکی می گیرند. این امر انتزاعی را به جای فعلیت انضمامی گرفتن چیزی است که وایتهد آن را مغالطه کنه و وجه یا مغالطه عینیت نابجا می نامد. مغالطه ای که هم فلسفه و هم علم جدید در چنبره آن گرفتاراند. اینجاست که باید دید از دیدگاه وایتهد وظیفه فلسفه چیست؟ و چه بدیلی معرفی می کند؟ مقاله حاضر با نظر به این دو پرسش، نخست به تحلیل مؤلفه های تعریف وایتهد از متافیزیک از قبیل تجربه به مثابه نقطه عزیمت، سازگاری درونی، توجه به انواع تجارب بشری، و...می پردازد. و به دنبال آن به روش متافیزیک وایتهدی اشاره می کند که شباهت هایی با روش علم دارد. سپس به عمده کارکرد فلسفه از نظر وایتهد می پردازد که عبارتست از "نقد انتزاعیات" یا بررسی نقادانه تشخیص مرز امر انتزاعی از امر انضمامی. نمونه بارز این نقادی، بررسی مغالطه حیّز بسیط است که سبب شد ماده باوری علمی تبدیل به پارادایم جهان شناسانه حاکم بر ذهن دانشمندان عصر جدید گردد. در پایان، نگرش اندام وار وایتهد به عنوان بدیل ماده باوری علمی مبتنی بر حیّز بسیط معرفی و توضیح داده می شود که وایتهد، به جای برداشت ماده باورانه علمی از جهان که گویی متشکل از ذرات مادی مستقل است، از پویش مبتنی بر ارگانیسم یاد می کند. جهانی متشکل از موجودات درهم تنیده که همواره در حال تجربه کردن هستند.
نقش امام عسکری و امام مهدی (ع) در انسام بخشی به تشیع امامی
منبع:
جامعه مهدوی سال ۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۱۰)
151 - 174
حوزههای تخصصی:
امام حسن عسکری(ع) در دوره ای به امامت رسیدند که اختناق سیاسی حاکمان وقت عباسی به اندازه ای بود که ایشان و پدر بزرگوارشان محبور شدند در پادگان شهر عسکر سکنی گزینند. از طرف دیگر توجه فراوان عباسیان به بیت ایشان برای دست یابی به فرزندشان سبب شد تا امام عسکری(ع) پنهان کاری زیادی در این باره داشته باشند. درنتیجه پس از شهادت ایشان و وفور مشکلات از جمله غیبت امام مهدی(عج)، شیعیان با تفرق فراوانی در ابتدای دوران غیبت صغری مواجهه شوند. اما نکته مهم آن بود که امام عسکری(ع)به نیکی می دانستند که حفظ فرزند ایشان تداوم امر امامت را در پی خواهد داشت و امام بعدی می تواند امت از هم گسیخته را به انسجام برساند. نکته ای که در پایان غیبت صغری چنین شد؛ بنابراین پژوهش کنونی به دنبال پاسخ به این سئوال است که با پنهان کاری فراوان امام عسکری(ع) در ولادت فرزند خود، چگونه امام یازدهم(ع) در دوران میان دو محظور حفظ امام مهدی(عج) و حفظ شیعیان توانستند هر دو را در ذیل امامت باقی و هدایت امت در پرتو امامت امام مهدی(عج) به سرانجام برسانند. ازاین رو پژوهش حاضر در پی این هدف است که نشان دهد امامیه در پرتو مفهوم امامت و در یک روند تاریخی و با کارکردهای مشخص امام مهدی(عج)، به انسجام دست یافت. این تحقیق به صورت کتابخانه ای و با روش توصیفی- تحلیلی به سرانجام رسیده است.
شاخص های ادب غنایی در شعر رضوی ملک الشعراء بهار و علی موسوی گرمارودی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ رضوی سال ۱۲ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۶
87 - 116
حوزههای تخصصی:
شعر رضوی بخشی از شعر آیینی است و اشعاری را شامل می شود که درباره امام رضا (ع) سروده شده است. این نوع شعر، جزو ادب غنایی است و در آن عواطف و احساسات دینی و مذهبی شاعر با زبانی هنری، شاعرانه و غنایی بیان می شود. این پژوهش به شیوه توصیفی تحلیلی و با هدف تبیین شاخص های غناییِ اشعار رضوی ملک الشعراء بهار و علی موسوی گرمارودی انجام شده و در پیِ پاسخگویی به چگونگی بازتاب شاخص های ادب غنایی در این اشعار است. نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد که شاخص های محتوایی و عاطفی به صورت سوگ سرودها، اشعار مولودی، توصیف سیما و حالات و مصائب امام بازتاب یافته است. شاخص های صوری و زبانی هم به صورت استفاده از جمله های پرسشی، اظهاری و تعجبی با اغراض خاص، بهره گیری از اوزان جویباری و سنگین، تشبیه، استعاره، واج آرایی و موسیقی کلمات برای القای حسی خاص و نیز واژگان و تعبیرات غنایی، برجسته شده است.
تأثیر الگوی خدای قرآنی بر مفهوم خدا در اندیشه کندی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
بازخوانی مفهوم خدا در اندیشه کندی با رویکرد قرآنی، سیمای دیگری از کندی معرفی می کند. کندی در تبیین مفهوم خدا بر «خالق بودن»خدا تأکید دارد و در رساله های مختلف از مجموعه رسائل فلسفی اش آنرا بازتاب داده است. پرسش اینست چگونه کندی از قرآن در مفهوم خدا بهره برده است؟ آیا می توان تبیین کندی از مفهوم خدا را قرآنی نیز دانست؟ کندی برای بیان مفهوم خدا و معرفی او به عنوان خالق، یا به صراحت از آیات قرآن بهره می گیرد یا بطور ضمنی از مضامین قرآنی از مفاهیم «حق»، علیم و عادل و قادر در توصیف خدا استفاده می کند. او در برخی رساله ها به آیاتی از قرآن کریم (سوره 36/ آیات 78-82؛ سوره 55/ آیه 6) استناد می کند و در بهره گیری مستقیم از قرآن، خدا را «خالق» و در بهره گیری از مضامین قرآنی خدا را «حق» می داند که دارای صفاتی قرآنی است. در این نوشتار با بررسی آن آیات و شرح کندی بر آن آیات درصددیم مفهوم خدا را با نگاه قرآنی بازخوانی کنیم و به پرسش ها پاسخ دهیم.
ماهیت ایمان در هندسه فکری و معرفتی استاد مطهری(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
نسیم خرد سال ۱۰ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۱۹)
37 - 61
حوزههای تخصصی:
بحث از ایمان در اعصار مختلف و نزد آدمیان، کاشفیّتِ درون گرایانهْ به نحو نقلی از حقیقت را دارد که از گذشته تا اکنون، مورد توجه دینداران، اندیشمندان و دانشمندان بوده است. مسئله ایمان از این جهت مهم است که نخست در جوامع مقیّد دین مدار، سبب تقسیم جامعه به «با ایمان و بی ایمان» می گردد و دوم با شناخت ماهیت آن، سعادت و نجات یا شقاوت و نگون بختی بشر، تصویر می گردد؛ که اگر این تصویر صحیح نباشد، حیات مادی و اخروی آدمیان با مخاطراتی در عقیده و عمل مواجه می گردد.مسئله اصلی این پژوهش استخراج نظرات استاد مرتضی مطهری در باب ایمان است. برای این مهم با رجوع به آثار مکتوب ودست اول از استاد مطهری، نظرات ایشان در مسئله ایمان، استخراج، دسته بندی و نتیجه گیری گردید. در آثار ایشان بصورت گسترده به مقوله ایمان پرداخته شده است و ایشان ایمان را لفظاً از ریشه «أمن« به معنای اطمینان و عدم ترس در قلب می داند و ماهیت آن را علاوه بر کارکرد اجتماعی، آرامش بخشی در زندگی می دانند، که پشتوانه تمام فضایل است. لذا ماهیت ایمان از دیدگاه ایشان فردی و اجتماعی است. از نظر ایشان متعلّقِ ایمان در غیب خلاصه می گردد؛ همچنین زیستنگاه ایمان را فطرت بشر می دانند.استاد مطهری برای ایمان خصوصیات و آثار عینی قابل توجهی را در نظر دارد. در نهایت ایمان طرح شده در اندیشه مطهری حوزه های درون و برون افراد، و حوزه های منقول و معقول وحی را نیز در بر می گیرد.
ارزیابی نزاع فخر رازی با فلسفه اسلامی در مسئله اقلّی بودن شرور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه و کلام اسلامی سال ۵۷ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲
475 - 492
حوزههای تخصصی:
مسئله شر و چگونگی وارد شدن آن در قضای الهی از مهمترین مسائل مطرح در فلسفه اسلامی است. یکی از مشهورترین پاسخ ها در این رابطه، نظریه تقسیم پنج گانه موجودات نزد فیلسوفان مسلمان است که به ارسطو نسبت داده شده است. طبق این پاسخ، شرور اقلّی، لازمه جدایی ناپذیر عالم ماده هستند و بنابراین باید عالم علیرغم احتمال رخ دادن این شرور آفریده شود؛ زیرا رخ ندادن این شرور اقلّی هیچ راهی ندارد جز اینکه عالم اصلا آفریده نشود؛ راهی که به نظر فیلسوفان اسلامی، ترک خیر کثیر و ارتکاب شر کثیر است. ایشان در ضمن استدلالی قیاسی و پیشینی کوشیده اند با محاسبات کمّی نشان دهند که چگونه شرور در عالم انسانی و غیر انسانی در نسبت با خیرات اندک هستند. در مقابل، فخر رازی با نقد فلسفه اسلامی در این مسئله مدعی شده است که شرور لازمه جدایی ناپذیر عالم نیستند کما اینکه عدم آفرینش عالم به قیمت رخ ندادن شرور اصلا شر کثیر نیست. وی در ضمن استدلالی استقرایی و پسینی و در عین حال چونان فلاسفه اسلامی تلاش کرده است تا با محاسبات کمّی نشان دهد که اکثر انسان ها مبتلا به شرور زیاد و محروم از لذت های گوناگونند و در نتیجه، برخلاف محاسبات عددی فیلسوفان مسلمان، اکثری بودن خیرات نادرست است. در این مقاله که با رویکرد توصیفی تحلیلی سامان یافته است، عمدتاً با تمرکز بر گفته های ابن سینا دیدگاه فلسفه اسلامی را تقریر نموده و آن را با نقدهای فخر رازی پی خواهیم گرفت. در نهایت نیز نشان خواهیم داد که ارزیابی این نزاع بنیادین جهان کلاسیک در آینه افق نگاه امروزین به مسئله شر گویای آن است که اگرچه فخر رازی با فیلسوفان مسلمان در تقریر چرایی وجود شرور در عالم اختلاف نظر جدی دارد اما در نداشتن و یا غفلت از منظر انسانی و کیفی در تحلیل این مسئله هم داستانند.
بررسی نظریۀ عصمت انبیا و نافرمانی آدم (ع)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از داستانهای مورد مناقشه در قرآن که مربوط به بحث عصمت انبیاء است، داستان حضرت آدم است. فارغ از مناقشاتی که در مورد واقعی یا نمادین بودن این داستان وجود دارد، ظاهر این آیات دلالت بر نافرمانی حضرت آدم از دستور الهی دارند. دسته ای از متکلمان اسلامی که قائل به عصمت مطلق انبیاء هستند، این نافرمانی آدم را گناه ندانسته و درصدد توجیه نافرمانی او برآمده اند که مهم ترین توجیه ایشان، حمل نهی الهی به کراهتی یا ارشادی بودن و عمل آدم به ترک أولی است. هدف این مقاله بررسی اتقان و استحکام این توجیه است. این مقاله با روش توصیفی-تحلیلی ضمن بیان این توجیه و تحلیل استدلال مربوط به آن، به نقد این توجیه پرداخته است. با توجه به مباحث علم اصول در ظهور اَوّلی صیغه نهی در حرمت و خلاف اصل بودن حمل نهی به کراهتی و ارشادی به نظر می رسد گریزی جز مولوی دانستن دستور الهی به آدم نیست. علاوه بر اینکه الفاظی چون عصیان، غوایت و ظلم که در قرآن درباره عمل آدم بکار رفته ظهور اوّلی در ارتکاب معصیت و نهی مولوی است. از سوی دیگر، بر فرض پذیرش توجیه ترک أولی در خصوص نافرمانی آدم، به نظر می رسد این توجیه همچنان با نظریه عصمت مطلق انبیاء در کلام شیعه ناسازگار است؛ چرا که پذیرش ترک أولی بودن عمل آدم به معنای پذیرش ارتکاب خطا توسط او و تحت وسوسه شیطان قرار گرفتن اوست که دلایل عصمت در کلام شیعه مخالف با هر دو است. نتیجه اینکه توجیه متکلمان اسلامی درباره عمل آدم که آن را ترک أولی و ارتکاب نهی ارشادی خدا دانسته اند، قابل قبول نیست.
تطور میمِسیس به محاکات در اندیشۀ فارابی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تطور مفهوم محاکات از فلسفه یونان تا فارابی و نسبت محاکات با هنر در اندیشه فارابی مسأله اصلی مقاله پیش رو است. مفهوم میمِسیس در فلسفه یونان نقشی کلیدی در تبیین افکار افلاطون و ارسطو پیرامون مباحث هنری داشته است. همین نقش کلیدی را می توان در فلسفه هنر فارابی پی گرفت. چرا که میمِسیس با ورود به مباحث فلسفه اسلامی به محاکات ترجمه شد و ذیل همین عنوان نقشی قابل توجه در تبیین نحوه شکل گیری آثار هنری و تأثیرات آن ایفا نمود. مسأله این است که مفهوم محاکات در فلسفه فارابی چگونه نسبت به میمِسیس در فلسفه یونان تطور یافت و چه تفاوتی در تبیین فارابی نسبت به آثار هنری ایجاد کرد؟ روش تحقیق این مقاله توصیفی-تحلیلی است: پرسش اصلی را به متون فارابی ارائه کردیم و در جستجوی پاسخ آن از لابلای سطور وی برآمدیم و تفسیرهای مرتبطی را که در این راستا به ذهن می رسید ارایه نمودیم. پس از بررسی مساله حول متون فارابی این نتیجه حاصل شد که تبیین فارابی از محاکات واجد مختصاتی جدید و منحصر به فلسفه اوست. این مختصات و ویژگی های جدید مشخصاً در مفهوم محاکات از معقول خودنمایی می کند. به دیگر سخن در فلسفه فارابی، علاوه بر محاکات از محسوسات و مخیلات، محاکات از معقولات نیز به میان آمده است که در ارتقای سطح آثار هنری مدینه فاضله تأثیر عمیقی به دنبال دارد.
تحلیل و نقد سلوک عرفانی و رهایی انسان منهای خدا در آیین جَیْنه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت ادیان سال ۱۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۵۸)
147 - 163
حوزههای تخصصی:
یکی از آموزه های مشترک آیین جَیْنه با دیگر ادیان هندی، باور به رنج بار (دوکْهه) بودن زندگی دنیوی و قاعده عمل و عکس العمل (کَرْمَه) و همچنین گردونه زاد و مرگ های پیاپی (سَمْساره) است؛ ولی آیین جَیْنه برخلاف بیشتر ادیان هندی، انسان را در این گردونه رنج بار، تنها و محروم از یاور و مددکاری آسمانی می داند که بتواند با استمداد از او به مقام رهایی نائل آید. این انسان برای رسیدن به مقام رهایی (مُکشه)، کاملاً تنهاست و باید به توانایی های خود متکی باشد. براساس آموزه های این آیین، فرد سالک تنها با کمک دو اصل «ریاضت های سخت جسمانی» (تَپَس) و «رعایت اصل عدم خشونت» (اهیمْسا) می تواند اثرات کَرْمَه بر روح (جی وَه) خود را نابود کند و کمالات ذاتی روح را که از ازل در آن نهفته بوده است، آشکار سازد. اکنون چگونگی این سلوک به شیوه توصیف و تحلیل در راستای دانش افزایی دین پژوهان در این عرصه ارائه خواهد شد و به اجمال براساس سلوک عرفانی مطرح در آیین جَینه می توان گفت که سالک در تلاش است تا روح خود را با طی چهارده مرحله رشد معنوی از تأثیرات منفی آثار کردار گذشته رهایی بخشد و به جایگاه رهایی نهایی (کِولین) دست یابد.
ارزیابی انتقادی نظریه جوهر زیرنهاد درباره کارکردهای جزئی عریان از منظر فلاسفه اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت فلسفی سال ۲۲ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۸۵)
79 - 96
حوزههای تخصصی:
نظریه «جوهر زیرنهاد» یکی از نظریاتی است که در غرب درباره ساختار اشیای خارجی بیان شده است. این نظریه اشیا را مرکب از یک جوهر جزئی بدون ویژگی و عریان و مجموعه ای از ویژگی ها می داند. ویژگی ها از منظر آنها همگی کلی هستند و برای تشخیص محتاج جزئی عریان اند. علاوه بر این، جزئی عریان حامل ویژگی ها و عامل ثبات یک شیء در طول تغییر نیز هست. جزئی عریان همچون هیولا از خود هیچ فعلیتی ندارد و تنها حامل فعلیات است. فلاسفه اسلامی نیز نظراتی درباره ساختار اشیای خارجی بیان کرده اند. این مقاله با روش «مقایسه، تبیین و انتقاد» معتقد است: ادله ای که برای اثبات جزئی عریان ذکر شده هیچ کدام وافی به مقصود نیست و با توجه به مبانی فلسفه صدرایی می توان این نظریه را نقد کرد.
جایگاه آموزه های نقلی در فلسفه اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت فلسفی سال ۲۲ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۸۵)
39 - 58
حوزههای تخصصی:
مسئله اصلی این تحقیق که با روش تحلیلی توصیفی بررسی شده، شناخت جایگاه آموزه های نقلی در فلسفه اسلامی با تأکید بر متون فلسفی سه مکتب اصلی فلسفه است. یافته های تحقیق نشان می دهد آموزه های نقلی از دو جهت می تواند در فلسفه بررسی گردد: به عنوان مبدأ برهان یا کارکردی غیر مبدأ برهان. قول معصوم نمی تواند مبدأ برهان قرار گیرد؛ زیرا علاوه بر مباحث سندی، باید مدلول یقینی داشته باشد، جهت صدور روشن باشد و در نهایت، با یک قیاس واقع نمایی کلام معصوم اثبات شود. بنابراین نیازمند تلاش برای به دست آوردن استدلال است. آموزه های نقلی در مقام گردآوری در مسئله سازی برای فلسفه و ارائه تصویر صحیح از برخی مسائل فلسفی و ارائه جهت دهی های کلی به فیلسوفان مسلمان مدد رسانده است. در مقام داوری، فیلسوفان در کشف برخی برهان ها یا برخی مغالطات در استدلال های فلسفی که در ظاهر برهانی بوده اند یا به عنوان مؤید برهان های فلسفی خود، از آموزه های نقلی بهره برده اند.
بازخوانی رساله مواجهه با اندوه کندی بر اساس فلسفه به مثابه روش زندگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه و کلام اسلامی سال ۵۷ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲
333 - 348
حوزههای تخصصی:
کندی به عنوان نخستین فیلسوف مسلمان، طرحی فلسفی را مبتنی بر نگرش توحیدی اش از رسائلی که از او به جا مانده است، ارائه کرده است. با وجود اینکه، نظام فلسفی او التقاطی است، اما چهارچوب دینی آن، تمایز جدی نظام وی را از متقدمان غیر مسلمانش نشان می دهد. این تمایز به وضوح در رساله عملی وی یعنی مهارت های رویارویی با اندوه مشخص تر می شود. به نظر می رسد که می توان فلسفه کندی را به مثابه یک مدل از فلسفه به مثابه روش زندگی در نظر گرفت. در فلسفه به مثابه روش زندگی که معمار آن پی یر آدو، فیلسوف فرانسوی است، فهم متمایزی از فلسفه باستان در اختیار ما قرارمی گیرد. می توان چنین فهمی از فلسفه را در خوانش فلسفه در جهان اسلام نیز دنبال کرد. چنانچه با نگرش آدو نظام فلسفی کندی را مورد مطالعه قراردهیم، فهمی متفاوت از آنچه تاکنون پنداشته شده است حاصل می گردد. این پژوهش تلاش می کند تا با تأکید بر رساله کندی، وجوهی از روش زندگی او که متاثر از نگرش توحیدی او است را مورد تحلیل قرار دهد. در ابتدا با بیان مختصری از فلسفه به مثابه روش زندگی و اندیشه رواقیون، غایت فلسفه ورزی نزد کندی را بازخوانی می کنیم. در پرتو نگرش آدو وجوه مشترکی از رساله کندی با اندیشه رواقیون را تحلیل و سپس نشان خواهیم داد که رهیافت ما مبنی بر تفاوت بنیادین کندی در مواجهه با اندوه از رواقیون مبتنی بر روش زندگی او است.