فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۱ تا ۴۰ مورد از کل ۳٬۲۱۶ مورد.
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره ۷ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
161 - 174
حوزههای تخصصی:
هدف مطالعه حاضر «بررسی شناخت تأثیر احساس امنیت اجتماعی بر مشارکت اجتماعی روستاییان استان کردستان » می باشد که با بهره گیری از نظریه های مرتبط با موضوع پژوهش، تأثیر احساس امنیت اجتماعی در دو بُعد عینی و ذهنی بر مشارکت اجتماعی در دو سطح رسمی و غیر رسمی تبیین شده است. روش تحقیق کمی، به لحاظ هدف کاربردی، به لحاظ زمانی مقطعی که با استفاده از پیمایش و تکنیک پرسشنامه انجام شد. جامعه مورد مطالعه، کلیه ساکنین روستاهای سقز، بانه، مریوان و سروآباد که طی سال 1402-1401 بر اساس سرشماری 1395 در مجموع 222174 نفر و حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران، ۳۸۴ نفر محاسبه شد. نمونه گیری بر اساس طبقه بندی و تعداد نمونه ها بر اساس سهم جمعیتی در هر روستا پرسشنامه ها به شکل تصادفی بین آن ها توزیع شد. تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS ، پردازش، تجزیه و تحلیل آماری اطلاعات با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی(جداول توزیع فراوانی، آزمون های همبستگی، رگرسیون چند متغیری و تحلیل مسیر) انجام شد. یافته ها نشان داد سهم هر یک از ابعاد ذهنی و عینی احساس امنیت اجتماعی بر مشارکت اجتماعی به ترتیب اثر عبارت انداز: وضعیت سیاسی، ارتباط انسانی، اعتماد اجتماعی، وضعیت انتظامی، پایبندی مذهبی، عملکرد رسانه، احساس آرامش، تعلق و دلبستگی مکانی، وضعیت فرهنگی، وضعیت محل سکونت، پایگاه اجتماعی– اقتصادی، آگاهی از حقوق فردی. لذا مجموعه متغیرهای مستقل قادرند تغییرات متغیر وابسته را تبیین نمایند. نتایج نشان داد ابعاد عینی نسبت به ابعاد ذهنی احساس امنیت اجتماعی نزد روستاییان غرب استان کردستان اثر گذارتر و از اولویت بیشتری برخوردار است.
سوژه معلق مقاوم؛ نقد گفتمان حاکم بر پرورش سوژه در نظام آموزشی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله پیش رو به تحلیل و نقد بخش هایی از اسناد بالادستی نظام آموزشی، شامل سه سند مبانی نظری تحول بنیادین آموزش وپرورش، سند تحول بنیادین آموزش وپرورش و سند برنامه درسی ملی و نتایج آن در عرصه عمل آموزشی با هدف استخراج دلالت های مستقیم و غیرمستقیم در خصوص سوژه و پرورش آن می پردازد. پژوهش با طرح کیفی و دو روش انتقادی و تحلیل محتوای کیفی استقرایی در بررسی متن اسناد و سایر متون مرتبط انجام شده است و به دنبال پاسخگویی به این پرسش است که «اسناد و گفتمان حاکم بر نظام آموزش وپرورش ایران، مؤید چه نوع سوژه ای است و چه نقدی بر این سوژه وارد است؟». یافته ها نشان می دهد که اگرچه در اسناد بالادستی سوژه مطلوب، غالباً با ویژگی های «سوژه مؤمن» توصیف شده است، اما دارای ابهامات و تناقض هایی است که موجب می شود سوژه محقق آن در عمل، مسیری متمایز با سوژه مطلوب، آرمانی و مصرح طی کند. دیگر این که برخلاف نقدهایی که سوژه پروری نظام آموزشی را با دوگانه نظام آموزشی غرب زده/دین زده تبیین می کند و علت شکست سیاست های آموزشی در پرورش انسان مطلوب را وارداتی بودن و تأثیرپذیری آن از فرهنگ غرب و یا دین زدگی و پرداختن افراطی به پرورش سوژه مؤمن و غفلت از سایر ابعاد انسان می دانند، باید گفت در حال حاضر در اسناد بالادستی و متعاقباً در عمل تربیتی، نوعی تعلیق، بلاتکلیفی و حصاربندی در خصوص قابلیت های انسان و حدود رشد و عاملیت او به چشم می خورد که منجر به شکل گیری و دامن زدن به تناقض و ابهام در خصوص نحوه مواجهه نظام آموزشی و دست اندرکاران تربیت با انسان و در نهایت پرورش «سوژه معلق» می شود. نتیجه این تعلیق، بنا به عاملیت ذاتی و بقاء سوژه (نه مرگ آن) می تواند مقاومت آشکار و پنهان در برابر گفتمان مدرسه، نه تنها در دانش آموزان، بلکه در معلمان و سایر دست اندرکاران شود.
سنجش سرمایه اجتماعی و فرهنگی با تأکید بر تمایل به سکونت در فضاهای شهری؛ مطالعه موردی محله امیرآباد شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات فرهنگی ایران سال ۱۸ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۶۹)
33 - 62
حوزههای تخصصی:
رابطه انسان و مکان و احساس تعلق مکانی و اجتماعی به فضاهای شهری یکی از مهم ترین محورهای پژوهشی در انسان شناسی و جامعه شناسی شهری بوده است. انتخاب محل زندگی و سکونت در قلمرو شهری و کیفیت ارتباط با فضای انتخاب شده و حفظ رابطه با فضا یا ترک فضا تحت تأثیر عوامل مختلف اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و ...است. در تحلیل انتخاب محل زندگی عمدتاً غلبه با رویکردهای اقتصادمحور بوده و به نقش تعیین کننده این مؤلفه تأکید شده است. بدون شک اهمیت عنصر اقتصاد و سرمایه اقتصادی در انتخاب محل زندگی را نمی توان ناد؛یده گرفت اما عاملی که امکان ماندن و تداوم زیست در محل انتخاب شده را فراهم نموده و با ایجاد حس تعلق و دلبستگی به مکان، امکان کندن از فضا را دشوار و سخت می کند عوامل اجتماعی و فرهنگی هستند که در فضا و مکان زیست افراد تولید و بازتولید می شوند. در مقاله حاضر تلاش شده است با الهام از رویکرد نظری بوردیو ساختارهای اجتماعی مؤثر در تصمیم گیری عاملان انسانی در انتخاب محل زندگی و تمایل به سکونت در منطقه 6 شهر تهران بررسی شود. میدان مطالعه محله امیرآباد شهر تهران بود که با استفاده از روش پیمایش و تحلیل معادلات ساختاری، روابط بین متغیرهای سرمایه اجتماعی، سرمایه فرهنگی، سبک زندگی و تمایل به سکونت در محله مورد بررسی قرار گرفت. نتایج حاصل از مطالعه نشان داد انتخاب محل سکونت نه تنها نتیجه عوامل ساختاری مانند امنیت، سرمایه اجتماعی و امکانات محلی بوده، بلکه متأثر از کنش های فردی و تصمیمات روزمره آن ها در ارتباط با سبک زندگی و فراغت نیز می باشد و عادت واره های سبک مصرف و سبک فراغت نقش تعیین کننده ای در انتخاب و محل زندگی شهروندان دارند.
تبیین متغیرهای اجتماعی- فرهنگی مؤثر بر بیگانگی شغلی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره ۷ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
102 - 112
حوزههای تخصصی:
بیگانگی شغلی یا حس جدایی از کار که بعضاً افراد از آن رنج می برند ناشی از فقدان هدف، استقلال یا معنای کار است. این پدیده که تأثیر عظیمی بر تعامل بین افراد، هویت و خودپنداریه آنها دارد، از متغیرهای اجتماعی- فرهنگی متعددی تأثیر می پذیرد. پژوهش حاضر پیمایشی است در میان افراد شاغل در منطقیه 2 شهر تهران، در سه سازمان آموزش و پرورش و شهرداری و شعب بانکی، که داده های آن از طریق پرسشنامه گردآوری شده و با استفاده از آمارهای توصیفی و استنباطی تحلیل شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که متغیرهایی چون «احساس بی قدرتی»، «ابهام نقش»، «بی هنجاری شغلی»، «احساس پوچی» و «نارضایتی شغلی» رابطیه معناداری با بیگانگی شغلی دارند. سوای تفاوتی که برخی متغیرهای زمینه ای مثل جنسیت و سن در نوع و میزان بیگانگی از کار ایجاد می کند، بسترهایی اثرگذار نظیر «سلسله مراتب سازمانی» و «تمرکزگرایی» در تشدید یا کاهش این پدیده نقشی کلیدی دارند. همچنین فرهنگ کار که خود متأثر از «سبک مدیریت» و «نوع ارتباطات در محیط کار» است به تشدید بیگانگی از کار دامن می زند. نتایج همچنین نشان می دهد که دو عامل دیگر ارتباط مستقیم و معناداری با میزان بیگانگی شغلی کارکنان داشته اند: ناامنی شغلی و عدم تعادل کار و زندگی، بدین معنا که افزایش کارهای موقت، آزاد، و پاره وقت موجب شده است که کارکنان از ثبات، مزایا و روابط بلندمدت با سازمان ها محروم شوند و حس جداشدگی و حاشیه نشینی در میان آنها تقویت شود. حاصل آن که، تبیین این عوامل اجتماعی- فرهنگی می تواند به سازمان ها کمک کند تا محیط های کاری پرمعنا، حمایتگر و رضایت بخشی ایجاد کنند که احساس بیگانگی را کاهش دهد.
مدل الگو پذیری سیاسی نوجوانان ایرانی از گروه های مرجع در شبکه های اجتماعی غیر بومی (با تاکید بر دیدگاه خبرگان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی فرهنگ سال ۵ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۱۷)
243 - 271
حوزههای تخصصی:
نوجوانی به عنوان یک دوره مهم در زندگی انسان، با تحولات فراوان در جوامع مدرن روبه رو است. ازآنجایی که نوجوانان ازجمله گروه های پرفعالی در شبکه های اجتماعی هستند، تأثیرگذاری گروه های مرجع در شبکه های اجتماعی غیربومی بر نگرش ها و رفتارهای سیاسی آنان از اهمیت بالایی برخوردار است. ازاین رو این تحقیق با هدف ارائه مدل الگوپذیری سیاسی نوجوانان ایرانی از گروه های مرجع در شبکه های اجتماعی غیربومی (با تأکید بر دیدگاه خبرگان)، درصدد استخراج مدل با شیوه کیفی است. جامعه آماری اساتید و کارشناسان علوم سیاسی و رسانه های اجتماعی بودند که با رسیدن به اشباع نظری، 12 نفر انتخاب و مصاحبه انجام شد. نتایج بر اهمیت درک عوامل متعددی که بر اجتماعی شدن سیاسی جوانان تأثیر می گذارند، تأکید دارد و نشان می دهد که جوانان فعالانه در این فرایند نقش دارند و نمی توان آن ها را به سادگی دریافت کنندگان دیدگاه های سیاسی در نظر گرفت. مدل کیفی تحقیق حاصل از تحلیل نظرات خبرگان شامل 5 عامل اصلی و 8 عامل فرعی: نقش ویژگی رسانه های اجتماعی (محتوایی)، متغیر فردی (زمینه ای)، خانواده، مدرسه، همسالان، سلبریتی ها (مداخله ای)، اعتماد به رسانه ها (عملکردی) و ساختاری؛ شرایط جامعه است که این عوامل به تنهایی یا توأمان با هم بر شکل گیری الگوپذیری سیاسی جوانان تأثیر می گذارند.
برساخت وطن در شعر مهدی اخوان ثالث و عبداللّه پَشیو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره ۷ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
145 - 160
حوزههای تخصصی:
بحث وطن موضوع مطالعه تعدادی از حوزه های معرفتی یا برخی از دانش ها همچون جغرافیا، انسان شناسی/جامعه شناسی، روان شناسی/روانکاوی، علوم سیاسی و نظرییه ادبی -به ویژه مطالعات پسااستعماری- است. همچنین هویت امروزین بسیاری از دولت - ملت ها در مقام برساختی نو از هویت اجتماعی-تاریخی جوامع علی الخصوص در خاورمیانه حاصل دیگری سازی مبتنی بر مفهوم وطن است. دیگری سازی در سطح کلان بر کانونی سازی غرب/سفید در مقام سوژه و ابژگی شرق و در سطح خُرد بر مواجهه با قدرت حاکم بر ملت ها یا رویارویی با قوم/نژادهای همجوار استوار است. چنین موضعی در مقام روایت/واقعیتی کلان، موضوع بازنمایی بسیاری از شعر های فارسی و کردی معاصر واقع شده که ذیل ادبیات چپ/متعهد یا مقاومت صورتبندی می شوند. از میان این شاعران مهدی اخوان ثالث و عبدالله پشیو از منظرهای مختلفی، روایت/واقعیت وطن را بازنمایی می کنند. در این نوشتار سطوح بازنمایی دو شاعر در باب وطن به معنای نوعی مقاومت و تعهد در مقابل گونه های مختلف دیگری در سطح کلان و خُرد آن به شیویه توصیفی-تحلیلی دلالت یابی و تفسیر شده است. نتیجه نشان می دهد که برساخت هنری-ایدئولوژیک وطن در شعر دو شاعر از سه منظر روانی-نوستالوژیک، عینی/جغرافیایی و گفتمانی بازنمایی شده است که هر یک با مصداق ها و زیرمجموعه های آنها، مفهوم وطن را بسط داده و دلالت های ویژه ای را همسو با مفهوم وطن با تکیه بر تجربیه زیستیه فرهنگی/سیاسی خود مطرح کرده اند.
هویت جنسیتی کودکان در خانواده های تهرانی: پژوهشی در انسان شناسی روان شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره ۷ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
115 - 132
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر سعی دارد الگوهای فرهنگی و جنسیتی که از طریق ژست های کلامی و غیرکلامی به کودکان منتقل می شود و هویت جنسیتی آنان را شکل می دهد، مورد مطالعه قرار دهد. رویکرد نظری آن مبتنی بر آراء هربرت مید با تاکید بر مفاهیم ذهن، خود و جامعه است. روش این پژوهش مجموعه ای از داده ه ای انسان شناختی اعم از مردم نگاری، مصاحبه و مشاهده مشارکتی است. در مجموع شش میدان پژوهش با روش نمونه گیری هدفمند از خانواده های منطقیه یک تهران انتخاب شدند و با استفاده از روش های کیفی اعم از مشاهده و مصاحبه مورد مطالعه قرار گرفتند. روش تحلیل داده های مربوط به مصاحبه، مبتنی بر تحلیل موضوعی است. نتایج پژوهش نشان می دهد والدین یا مراقبین نزدیک به دلیل تآثر از آموزه های فرهنگی، ارزش های جنسیتی به خصوصی را به کودکان منتقل می کنند که هویت جنسیتی کودک را می سازد و تعاملات او با دیگری به عنوان دختر یا پسر شکل می دهد. همچنین یافته های میدان حاصل از کنش های متقابل والدین و اطرافیان نزدیک با کودکان و تآثیرگذاری آن در ابعاد متفاوت هویت جنسیتی کودکان بود. این ابعاد در پنح حوزیه طبقه بندی جنسیتی، فشار جنسیتی، محرومیت جنسیتی و پیش داوری بین گروهی جنسیتی قرار می گیرد که هریک از این طبقه بندی ها به طرح واریه جنسیتی کودک منجر می شود. طرح واریه جنسیتی به مجموعه ای از الگوها و قوانینی مربوط می شود که تعامل کودک با دنیای بیرون و درون او را شکل می دهد. این امر به این معنا است که کودک مبتنی بر طرح واریه جنسیتی خود در حضور محرک و با فرایند های ذهنی که به صورت واسطه ای عمل می کنند، رفتار متناسب با جنسیت خود را اتخاذ می کند.
تأثیر سبک زندگی معاصر بر پیدایش فضای نوین در مسکن؛ مورد مطالعه، منطقه پنجِ تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کارکرد اصلی مسکن پاسخگویی به سبک زندگی انسان است و در دوران حاضر، در طراحی بیشتر مسکن ها به سلیقه و نیازهای ساکنان کمتر توجه می شود. در این پژوهش در راستای بررسی تأثیر سبک زندگی افراد بر وجوه کالبدی مسکن و پاسخ به پرسش «فضاهای نوین بر مبنای سبک زندگی معاصر چیست؟»، پرسشنامه ای براساس طیف لیکرت طراحی شده است. جامعه آماری 298 نفر از ساکنین منطقه 5 تبریز است که به صورت تصادفی انتخاب شده اند. در مرحله تجزیه وتحلیل داده ها، با استفاده از نرم افزار آماری spss و ترکیبی از آزمون t تک نمونه ای برای میزان تأثیرگذاری هر مؤلفه، آزمون فریدمن برای مقایسه مؤلفه ها و آزمون کولموگروف- اسمیرنوف برای بررسی نرمال بودن توزیع نمرات استفاده شده است. براساس تحلیل های انجام شده، بیشترین ضریب وابستگی بین سبک زندگی معاصر و مسکن به ترتیب شامل بعد زیست محیطی با ضریب 91/3، کالبدی 84/3، اجتماعی- فرهنگی 76/3، فردی 62/3 و اقتصادی 55/3 است. براساس یافته ها، مهم ترین زیرمؤلفه های ابعاد زیست محیطی، کالبدی، اجتماعی- فرهنگی، فردی و اقتصادی به ترتیب مربوط به بهداشت محیطی، الگوی ساخت، امنیت، اهداف و سطح درآمد است. فضاهای نوین پیشنهادی در این پژوهش شامل، تصفیه آب مرکزی، لاندری مرکزی، لاندری واحدها، شوتینگ زباله، کارواش مکانیکی، فیلتر ورودی سرویس بهداشتی، طراحی فضای نگهبانی به دلیل کنترل ورود و خروج، تأمین دید به فضای بازی کودکان، ایجاد ارتباط بصری و فیزیکی بین حیاط های عمومی و نیمه عمومی محوطه، طراحی مسیر سلامت، سالن ورزشی و استخر پیشنهاد شده است.
برساخت تجربه زیسته معلمان از کاربست انحصاری زبان فارسی در مدارس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره ۷ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
19 - 35
حوزههای تخصصی:
امروزه بحث زبان در کالبد جدید آن ذیل مفهوم فرهنگ تلقی می شود و بر خلاف نگاه حاکم در میان برخی از ایرانی ها که آن را با تمامیت ارضی و پیکاران سیاسی پیوند می دهند، جزء قلمرو آموزش چندفرهنگی قرار می گیرد. این پژوهش براساس رویکرد کیفی با رهیافت پدیدارشناسی، تجربیات معلمان را از کاربست انحصاری زبان فارسی در مدارس شهر سنندج مورد بررسی قرار می دهد. میدان تحقیق شهر سنندج و مشارکت کنند گان بالقوه شامل همه معلمان مقاطع ابتدایی تا دبیرستان بودند که از 15 نفر (۸ مرد و ۷ زن) از آن ها دعوت به مشارکت شد. برای گردآوری داده ها از مصاحبه های نیمه ساختاریافته بهره گرفته شد که در نهایت برای تحلیل آنها از چارچوب براون و کلارک استفاده گردید. علی رغم تأکید معلمان بر اهمیت زبان مادری در وجوه مختلفی همچون ساخت هویت فرهنگی، حس تعلق و مهارت های ارتباطی، آن ها بیان داشتند که نظام آموزشی ایران با تمرکزگرایی آموزشی، آسیمیلاسیون فرهنگی و نادیده گرفتن حقوق زبانی اقلیت ها، سیاست تک زبانه (فارسی) را بکار می گیرد. آن ها همچنین پیامدهای این خط مشی را به بحران هویت، تشدید دوگانگی فرهنگی و یادگیری بازدارنده پیوند دادند. سرانجام معلمان به پیشنهادات متعددی مانند حذف رویکردهای سیاسی در آموزش زبان مادری، نهادینه سازی تربیت پاسخگوی فرهنگی و آموزش عاری از ایدئولوژی را برای اصلاح نظام آموزشی فعلی اشاره کردند.
فرهنگ دانشگاهی و تغییرات دین داری دانشجویان؛ یک مطالعه کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات فرهنگی ایران سال ۱۸ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲ (پیاپی ۷۰)
147 - 186
حوزههای تخصصی:
پژوهش های تجربی حاکی از تأثیر فرهنگ دانشگاهی بر دین داری دانشجویان است، امّا برای فهم عمیق تر این پدیده، که لازمیه تصمیم گیری های فرهنگی-اجتماعی است، ضروری است که شناختی دقیق از سازوکارها و فرایندهایی که این تأثیرگذاری از طریق آن ها شکل می گیرد، حاصل شود. پژوهش حاضر تلاش می کند که با استفاده از روش «مبنایی»، از طریق مصاحبه «نیمه ساختاریافته» با 16 نفر از دانشجویان که تغییرات عمده ای را در دین داری خود در طول تحصیل در دانشگاه احساس می کردند، سازوکارها و فرایندهای اصلی تأثیرگذاری فرهنگ دانشگاهی در تغییرات دین داری دانشجویان را مورد شناسایی و تحلیل قرار دهد. از تجزیه و تحلیل مصاحبه ها 12 مقوله اصلی همچون «تکثر دیدگاه ها و سبک های زندگی متفاوت»، «فرهنگ آموزشی» و «جاذبه و دافعه دین داران» که هر یک شامل مفاهیم مختلفی هستند، به دست آمد و بر مبنای آن ها گزاره نظری هسته ایِ «فرهنگ دانشگاهی دوسویه» صورت بندی شد. این نتایج در قالب پارادایم کدگذاری اشتراوس-کوربین سامان دهی و بر مبنای آن مدلی برای فرایندها و سازوکارهای منجر به تغییرات دین داری تحت تأثیر فرهنگ دانشگاهی ارائه شد. بر اساس گزاره نظری محوری، تأثیر فرهنگ دانشگاهی بر دین داری دانشجویان نه امری یک سویه، پیوسته و خطی بلکه دوسویه و پویا است یعنی فرهنگ دانشگاهی بسته به شرایط و موقعیت های اجتماعی می تواند به افزایش و کاهش دین داری دانشجویان منجر شود. در این راستا می توان وضعیت دین داری دانشجویان را یک برساخته اجتماعی دانست، بدین معنا که تغییرات صورت گرفته در دین داری دانشجویان بیش از آنکه حاصل استدلال های فلسفی و الهیاتیِ منطقی و عقلانی دانشجویان باشد، حاصل فرایند معاشرت های اجتماعی در انجمن های علمی، خوابگاه های دانشجویی و تشکل های دانشجویی است.
تأملی در سینمای عباس کیارستمی از منظر نظریه هرمنوتیکی والتر بنیامین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره ۷ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
36 - 48
حوزههای تخصصی:
والتر بنیامین متفکر و منتقد آلمانی، در مقالیه «اثر هنری در عصر بازتولیدپذیری تکنیکی آن» بیان می کند اثر هنری در دوریه معاصر با تأکید بر ارزش نمایشی بودنش کارکردهای جدیدی یافته که سینما بهترین نمونیه آن است. فیلم بیش از هر رسانیه دیگری می تواند توده ای شود. بنابراین، کل توده به مقام منتقد و تأویل گر ارتقا می یابد. از سوی دیگر، عباس کیارستمی، یکی از تأثیرگذارترین سینماگران جهان، همواره به نحوی فیلم هایش را می سازد که مخاطب در تأویل آنها مشارکت کند. این پژوهش در پی پاسخ به این مسئله است که چه نسبتی بین آراء والتر بنیامین و آثار کیارستمی در باب تأویل گرایی وجود دارد؟ پژوهش پیشِ رو به تشریح چارچوب فکری والتر بنیامین در باب نظرییه تأویل گرایی و متناظر آنها در فیلم های کیارستمی می پردازد. هدف از این مطالعه توجه به تشابهات تواردی موجود در آرای بنیامین و چشم انداز سینمایی کیارستمی در باب تأویل گرایی است. این پژوهش نظری به روش توصیفی- تحلیلی و با بهره گیری از منابع کتابخانه ای انجام شده است. نتیجه پژوهش بیانگر این است که در زمینیه تأویل ، وجوه مشترکی بین دیدگاه بنیامین و کیارستمی به طور متوارد مشاهده می شود که در آثار سینمایی کیارستمی متبلور شده اند، اما این امر مؤید الگوبرداری کیارستمی از بنیامین نیست. به زعم والتر بنیامین در تأویل پدیده های هنری می توان نگاه تازه ای به امور داشت و در پرتو آن، حقایق تازه ای از خلوت به جلوت می آیند. کیارستمی نیز ماهیت سینما را تأویل گرایانه می داند و معتقد است فیلم باید به گونه ای باشد که تماشاگر به آن معنا دهد. در واقع، درک بیننده به اندازیه خود فیلم حائز اهمیت است.
سنجش چالش ها و سازوکارهای ارتقای بخش صنایع فرهنگی ایران بر اساس سند تحول دولت مردمی (رویکردتصمیم گیری چند معیاره)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی فرهنگ سال ۵ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۱۷)
147 - 174
حوزههای تخصصی:
صنایع فرهنگی ازجمله صنایعی است که کارکرد اصلی آن ایجاد تولید و تجاری ساختن مفاهیم فرهنگی در بخش انواع کالا و خدمات است. صنایع فرهنگی به فعالیت ها و کالاهایی که ارزش اولیه اقتصادی آن ها از ارزش فرهنگی جدا شده باشد و سهم قابل توجهی را در افزایش و رشد اقتصادی ایفا کند اطلاق می شود بنابراین صنعت فرهنگ یک ساختار تجاری است که از طریق تولید و توزیع نمادها و متون فرهنگی برای کسب سود تعریف می شود. هدف از این تحقیق بررسی سنجش چالش ها و سازوکارهای ارتقای بخش صنایع فرهنگی بر اساس سند تحول دولت مردمی می باشد، تحقیق ازنظر هدف کاربردی و ازنظر موضوع جزء تحقیقات توصیفی و ازنظر روش انجام به صورت میدانی از نوع پرسشنامه ای می باشد که در مرحله اول به صورت کتابخانه ای چالش های مرتبط با صنایع فرهنگی با استفاده از سند تحول دولت مردمی شناسایی گردیده و سپس در قالب پرسشنامه با روش تحلیل سلسله مراتبی چالش ها ازنظر خبرگان با استفاده از نرم افزار اکسپرت چویز رتبه بندی شده اند. نتایج نشان می دهد بر اساس چالش های اصلی ضعف کمی و کیفی فیلم های سینمایی ملی با داشتن ضریب (0.166) در رتبه اول است و چالش بلاتکلیفی موسیقی با داشتن ضریب (0.062) در رتبه آخر قرار دارد و به همین ترتیب عامل های فرعی ایجاد چالش ها ضعف زیرساخت های سخت افزاری و نرم افزاری تولید محصولات حرفه ای با داشتن ضریب (0.128) در رتبه اول و نبود راهبر مشخص در حوزه موسیقی با داشتن ضریب (0.047) در رتبه آخر قرار گرفته است. با در نظر داشت رتبه بندی چالش ها و شناسایی مهم ترین معضلات در بخش صنایع فرهنگی برای رفع این معضلات، اصلاح نمودن و مدیریت کردن نظام های حمایتی و تخصیص منابع در رابطه با صنایع فرهنگی، همچنان ایجاد یک سامانه جامع و کلی اطلاعاتی صنایع فرهنگی، حمایت از سرمایه گذاری در بخش صنایع فرهنگی به ویژه حمایت نمودن از تولیدکنندگان داخلی در این زمینه می بایست در دستور کار سیاست گذاران فرهنگی قرار گیرد.
زیبایی شناسی انتقادی جلوه های صنعت فرهنگ در متون ادبی (مطالعه موردی: اشعارِ سیمین بهبهانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره ۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
41 - 52
حوزههای تخصصی:
از اصول زیبایی شناسی انتقادی مکتب فرانکفورت، توجه به آثار منفی صنعتِ فرهنگ است. از نظر فرانکفورتی ها، صنعت فرهنگ موجب حذف خلاقیت و فردگرایی از طریق همسان سازی افراد می شود. در این فرایند همسان سازی، فرد در دست نظام سرمایه داری چون شیء ای می گردد که توان کنشگری اجتماعی و سیاسی خود را از دست می دهد. در پژوهش حاضر اسنادی که با رویکرد توصیفی-تحلیلی بررسی شده است، سروده های سیمین بهبهانی از منظر زیبایی شناسی انتقادی است که ضمن نشان دادن جلوه های صنعت فرهنگ در اشعار این شاعر، نگرش وی به این پدیده، در دو ساحت محتوا و فرم بررسی شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که سیمین بهبهانی، در اشعارش ضمن روایت زندگی تیپهای اجتماعی مثل رقاصه، روسپی، کارمند و مرد ثروتمند، جلوه هایی از صنعت فرهنگ نظیر صنعت زیبایی و صنعت سرگرمی را به تصویر و نقد کشیده و شیءوارگی را نیز به عنوان پیامد صنعت فرهنگ، به صورت شیءوارگی جنسی و شیءوارگی اداری، بازنمایی کرده است. در ساحت فرم، بهبهانی ابتدا با پیروی از سنت ادبی، مقلد است؛ اما مشخصاً با آوردن مانیفستی در کتاب «خطی ز سرعت و از آتش» و کاربرد وزن های بی سابقه و کم سابقه در شعر فارسی، هنر خود را از بند تقلید رهانیده و به حیطه هنر خلّاق وارد شده است. از این نظر می توان گفت شعر او، شعری اصیل و همنوا با هنر والای مدنظر مکتب فرانکفورت است. در واقع وی از این طریق، با نفی وضع موجود و کیفرخواست علیه نظم مستقر، به نقد پیامدهای صنعت فرهنگ پرداخته است.
پدیدارشناسی ادراک مخاطبان از تفأل به دیوان حافظ (مطالعه موردی: اساتید و دبیران ادبیات فارسی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره ۶ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
52 - 69
حوزههای تخصصی:
تفأل با دیوان حافظ یک فرهنگ سنّتی ایرانیان برای آگاهی از سرنوشتی است که در عالم غیب برای آدمیان و موجودات هستی رقم زده شده است. هدف پژوهش حاضر، مطالعه ادراک استادان و دبیران زبان و ادبیات فارسی از تفأل به دیوان حافظ بود. رویکرد پژوهش، کیفی و روش پدیدارشناسی بود. میدان پژوهش، استادان و دبیران زبان و ادبیات فارسی بودند. نمونه گیری به شیوه هدفمند و ملاک محور است و تا اشباع نظری داده ها ادامه یافت و در نهایت 15 نفر در پژوهش مشارکت داشتند. راهبرد پژوهش مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته بود. داده ها به روش هفت مرحله ای کلایزی تجزیه و تحلیل شدند. بر اساس یافته های پژوهش 70 کد اولیه و 19 مضمون فرعی (شامل: ارتباط با قرآن، اولیای خدا، علو مرتبه، استعداد خارق العاده فطری، تقدّس بخشی به دیوان حافظ، جایگاه تفأل بین مردم، عوامل مؤثر در تفأل به دیوان حافظ، تاریخچه تفأل به دیوان حافظ، اعتقاد حافظ به فال، تفأل به دواوین دیگر، نقش تفأل در قدرت انتخاب، ریشه فال، زبان و هنر شعری، رمزپردازی و سمبولیسم غنی، شورآفرینی و امیدبخشی، رسایی بیان در شعر، توجّه به روحیات و افکار مخاطب، موسیقی الفاظ و گوش نوازی کلمات و توجّه خاص به ایراد صنعت های مختلف لفظی و معنوی) احصا شد که در در قالب 5 مضمون اصلی (شامل: ویژگی های شخصیتی حافظ، جایگاه دیوان حافظ، جایگاه تفأل با حافظ، اختصاصات شعر حافظ، فرم وصورت شعر حافظ) طبقه بندی شدند. در مجموع، اقبال به حافظ به گروهی ویژه منحصر نیست و فهم ابیات حافظ به ویژه برای آنان که از اهالی زبان و ادب فارسی هستند و به تدریس و آموزش آن می پردازند، پرمحتواتر و غنی تر جلوه می نماید. گاهی تفسیر و تأویل مضامین و سخن گفتن از فحوای کلام حافظ از منظرگاه استادان و معلمان این رشته زوایای عمیق تر و اندیشه هایی پیچیده تر از کلام حافظ را رمزگشایی می کند.
معشوقِ غزلیات سعدی: هویت و دلالت های طبقاتیِ فاصله گزینی وی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره ۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
129 - 149
حوزههای تخصصی:
نوع تعامل عاشق و معشوق در ژانر غنایی در ادبیات فارسی از آغاز تا امروز شکل های متفاوت به خود گرفته است. یکی از این موارد، تعامل رایج عاشق و معشوق در غزل کلاسیک فارسی است که بسیار فاصله مند و به ظاهر نامتعارف می نمایاند، در حالیکه وضعیت و موقعیت سوژه ها نیازمند کشف مناسبات طبقاتی بوده؛ که به صورت ضمنی و پنهان در متن گسترانده شده است. تبیین این مسئله مستلزم دلالت یابی کنش ها و وضعیت کارگزاران متنی به مثابه سبک زندگی و فاصله گزینی هویتی-طبقاتی آنها ا ست. بر همین اساس ضمن تبیین وجوه فاصله گزینی عاشق و معشوق، دلایل فاصله-گزینی متفاوت آنها با تکیه بر آرای برخی از متفکران مطالعات فرهنگی، انسان شناسی فضا، جامعه شناسی بدن و با توجه بستر تاریخ اجتماعی-فرهنگی تولید متن، در غزل سعدی دلالت یابی و تفسیر شده است. نتیجه نشان می دهد که در غزل سعدی سبک زندگی معشوق را می توان در سه سطحِ تعلقات و دارایی، وضعیت-کنش بدنی و در نهایت کنش ها، در مقام نشانگان طبقاتی و فاصله گزینی فردی و اجتماعی وی طبقه بندی کرد. برآیند هر سه سطح، امتناعی مدرج است که به مثابه شکلی از بالا دست نمایی واقعی یا نمایشی از معشوق سر می زند: از شکل خفیف و نسبتاً ضمنی یعنی نمایش دارایی ها و اظهار ژست های خاص بدنی تا امتناع آشکار که برآمده از کنش های تدافعی-وجوهی از بی اعتنایی- است، شروع می شود تا شکل خشن و تهاجمی خود، ذیل انواع یغماگری تداوم می یابد. یغماگری که همسو با فرهنگ ترکانِ حاکم یا غلام و کنیز به مثابه مصداقی از منزلت و افتخار هویتی-طبقاتی و نشانه تن آسایی واقعی یا نمایشی، مفروض است.
فضای مجازی و طراحی مدل معنایی پوشش دختران شهر تهران، تبیینی داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره ۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
64 - 80
حوزههای تخصصی:
در مطالعه ی حاضر، دلالت های معنایی پوشش دختران پس از مصرف رسانه ای بر اساس تبیینی داده بنیاد مورد بررسی قرار گرفته است. با عنایت به اینکه میدان مطالعه، زنان جوان شهر تهران هستند، نمونه های مورد مطالعه به تعداد 21 نفر به شیوه هدفمند از میان زنان جوان با حداکثر گوناگونی و میانگین سنی 19 تا 33 ساله انتخاب شدند. گردآوری داده ها از طریق مصاحبه های عمیق نیمه ساختاریافته انجام شد و تجزیه و تحلیل یافته ها نیز با استفاده از رویه داده بنیاد و مراحل کدگذاری آن صورت پذیرفت. یافته های اکتشافی نشان داد که عوامل گوناگونی در شکل گیری مقوله مرکزی یعنی«بدن به مثابه سرمایه نمادین» اثرگذار است و عوامل زمینه ای همچون «زیبایی گرایی و کمال طلبی، بدن و پوشاک به مثابه ابژه زیبایی شناختی، جلوه گری خود ایده آل» نیز از جمله عوامل موثر بر انتخاب سبک پوشش زنان می باشد؛ از سویی دیگر عوامل علی و مداخله ای همچون «برجستگی مد در هویت بخشی، مردم پسند کردن مد، تولید نوگرایی و زایش مدام فرهنگی، الگو و فرهنگ مصرف رسانه ای» بر این فرآیند تاثیرگذار است. یافته های تحلیلی نیز حاکی از آن بود که استراتژی و راهبردهای زنان در این زمینه در دو مقوله «بدفرمانی و نافرمانی مدنی باگزینش الگوهای ناهنجار پوششی و تطابق گرایی اعتقادی با گزینش الگوهای فرهنگی و عقیدتی» قرار می گیرد. در نهایت مجموع این راهبردها نتایجی از جمله «تقلیل معنای حجاب، افزایش چالش های اجتماعی و کمرنگ شدن الزامات اجتماعی پوشش» را به همراه دارد.
تحلیل پیکربندی روایت و کانونی سازی در رمان پیکر فرهاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره ۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
99 - 111
حوزههای تخصصی:
پیکر فرهاد یکی از آثار موفق نویسنده مشهور عباس معروفی است که پیکربندی روایت و نحوه ترکیب پی رفت های آن با سایر آثار ادبی متفاوت است. شیوه معروفی در رمان پیکر فرهاد، واردشدن به دنیای نقاشی بوف کور و کنش بخشی به تصویرهای آن است. در این پژوهش، به تبیین توانش روایی و شیوه کنش بخشی نویسنده به این توانش پرداخته ایم تا مشخص شود توانش روایی براساس تابلو و تصویرهای نقاشی چگونه به کنش درمی آید و این تصویرهای کلامی به عنوانِ کانونی گر یا کانونی شده، چگونه در داستان شکل می گیرد؟ چه ارتباطی میان موضوع کانونی شده با کانونی گر وجوددارد و سبب استفاده نویسنده از این شیوه پیکربندی چیست و چه معانی ایدئولوژیکی در این شکل خاص از روایت بیان می شود؟ نویسنده به جای مرد راوی در بوف کور، روایت را از زبان تصویر قلمدان نقل کرده است تا بتواند صدای زنان را برجسته کند و از دریچه چشم زن، به زن و مرد و رابطه آنان در موقعیت معاصر نگاه کند. در سنت فرهنگی ما همواره از نگاه مردان به روایت زن پرداخته اند اما در این رمان، زن تابلوی نقاشی، شخصیت- کانونی گر داستان است تا بتواند موقعیت و مسائل زنان را از دریچه چشم زن بنگرد. این رمان سعی دارد زن را از شیء شدگی و ابژه بودن دربیاورد و او را فاعل سرنوشت خود کند.
راهبردهای ساده سازی خط مشی گذاری عمومی: بررسی چارچوب ها، نظریه ها و الگوها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
راهبرد فرهنگ سال ۱۷ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۶۶
95-125
حوزههای تخصصی:
سطوح مفهومی مختلف خط مشی گذاری عمومی مانند چارچوب ها، نظریه ها و الگوها، برای ارتقا فهم از موقعیت و ساده سازی آن طراحی و تدوین شده اند ولی استفاده از آن ها، نیازمند شناخت تمایز آن ها با یکدیگر است. این پژوهش، از حیث جهت گیری پژوهش بنیادی، از نظر نوع داده ها کیفی است که برای تجزیه وتحلیل داده ها، از روش مرور ادبیات نظام مند استفاده شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد مفاهیمی از خط مشی گذاری عمومی که قابل طرح در سطح چارچوب هستند شامل چارچوب توسعه و تحلیل نهادی و چارچوب ائتلاف مدافع، مفاهیم مطرح در سطح نظریه شامل نظریه تعادل گسسته، نظریه جریانات چندگانه، نظریه شبکه های خط مشی و نظریه ساخت اجتماعی و مفاهیم قابل بررسی در سطح الگو شامل الگوی عقلایی، الگوی فرایندی، الگوی نهادی، الگوی سیستمی و الگوی آشفته می شوند. علاوه بر این، سطوح مفهومی خط مشی گذاری عمومی از طریق معیارهای مشترکی با یکدیگر نیز دارای ارتباط طولی هستند. این معیارها عبارت اند از: هدف، نگاه به بازیگران و عرصه کنش. بررسی این سطوح مفهومی و مقایسه آن ها با یکدیگر، دانش پژوه خط مشی را توانا می سازد تا اثر علمی خود را میان این سطوح مفهومی تعیین وضعیت کند، محدوده و مرزهای آن را تعیین کند و از مشتبه سازی الگوها با نظریه ها و نظریه ها با چارچوب ها پرهیز کند.
بررسی تأثیر سواد زیست محیطی بر فرهنگ مصرف سبز با نقش میانجی مسئولیت پذیری اجتماعی زیست محیطی (مطالعه موردی: شهروندان جهرم)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره ۶ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
14 - 25
حوزههای تخصصی:
در مدرنیته متأخر، بخش عظیمی از تلاشها و برنامه های نهادها و کنشگران در خدمت رشد سواد و مسئولیت پذیری اجتماعی زیست محیطی به منظور برقراری تعامل انسانی با محیط زیست است. پژوهشها نشان می دهند که سواد زیست محیطی با اقدامات و نگرش های محیط زیستی ارتباط دارد و بر مشارکت فعال مردم در مسائل زیست بوم تأثیر بسیار دارد. مطالعه حاضر نیز، با هدف واکاوی نقش میانجی مسئولیت پذیری اجتماعی زیست محیطی در ارتباط بین سواد محیط زیستی و فرهنگ مصرف سبز انجام گرفته است. جامعه آماری تحقیق ساکنان 18 سال به بالای شهر جهرم و نمونه آماری 424 نفری که با استفاده از روش پیمایش و نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شده اند. نتایج توصیفی تحقیق نشان داد که نمره میزان فرهنگ مصرف سبز و سواد زیست محیطی بالاتر از حد متوسط و نمره میزان مسئولیت پذیری اجتماعی زیست محیطی در حد متوسط می باشد. نتایج روابط دو متغیره نیز نشان داد که میان سواد زیست محیطی و مسئولیت پذیری اجتماعی زیست محیطی با فرهنگ مصرف سبز همبستگی مثبت و معناداری وجود دارد. نتایج روابط ساختاری نیز نشان داد که متغیرهای مستقل تحقیق در مجموع توانسته اند 21 درصد از تغییرات فرهنگ مصرف سبز را تعیین کنند که در این میان، تاثیر مسئولیت پذیری اجتماعی زیست محیطی بیش از سواد محیط زیستی می باشد.
جلوه های ادبیات گوتیک در شعر «ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد» از فروغ فرخزاد
منبع:
اجتماعیات در ادب فارسی سال ۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۸
1 - 8
حوزههای تخصصی:
مکتب «گوتیک» یکی از مکاتب محبوب هنری در اواخر قرن هجدهم و اوایل قرن نوزدهم میلادی است که تأثیر قابل توجهی بر ادبیات جهان داشته است. در ایران نیز برخی از شاعران و نویسندگان با تأثیر از داستان های وحشت غربی و برگرفته از برهه های تاریک تاریخ و اجتماع ایرانی، آثاری را به وجود آورده اند که می توان آن ها را در رده «گوتیک» طبقه بندی کرد، در این میان شعر «ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد» از فروغ فرخزاد یکی از نمونه های شعر گوتیک در ادبیات فارسی است. این شعر علاوه بااینکه یکی از هراس انگیزترین اشعار گوتیک در زبان فارسی به شمار می رود در سایه مضامین سوزناکش، از حزن انگیزترین ها نیز هست. یکی از مهم ترین ویژگی های این شعر به خدمت گرفتن مضامینی است که لبه مخوف و ترسناک زندگی و جهان زیستی و ناراحتی های روانی حاصل از آن را نشان می دهد. در این پژوهش تلاش شده است با استفاده از روش تحلیلی - توصیفی و با بهره گیری از منابع کتابخانه ای به بررسی جلوه های گوتیک در شعر «ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد» پرداخته شود. نتایج پژوهش نشان می دهد شعر «ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد» ازنظر فضاسازی های و هم انگیز، تاریک و مخوف، پریشانی عاطفی، عناصر ماوراءالطبیعه، پیشگویی و سخن گفتن از آینده، درگیری های ذهنی بین دنیای درون و بیرون و توصیف شخصیت های شرور و... با ژانر گوتیک همخوانی دارد. شاعر با خلق محیط و فضایی متناسب با ویژگی های گوتیک زمینه آفرینش متنی را به وجود آورده است که هم در ژانر گوتیک طبقه بندی می شود و هم ویژگی ها و عناصر سورئالیستی را به تصویر می کشد، بر همین اساس محتوای شعر آمیزه ای است از رؤیا و واقعیت در فضایی پرالتهاب و مالیخولیایی. شاعر شعر را با حس تنهایی، تاریکی، عزا، ارواح و... آغاز می کند و تا انتها مخاطب را به فضایی غم آلود و ترسناک می کشاند.