فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷۸۱ تا ۸۰۰ مورد از کل ۱۰٬۶۲۶ مورد.
حوزههای تخصصی:
موضوع توانمندسازی زنان گامی ضروری برای قرارگرفتن در مسیر توسعه انسانی و مدیریت استعدادها محسوب می گردد. توانمندسازی زنان روستایی در راستای عدالت جنسیتی بوده و از عوامل اساسی توسعه پایدار محسوب می شود. بنابراین آگاهی از میزان توانمندی زنان برای برنامه ریزی توسعه ضروری می باشد. این پژوهش علی با هدف بررسی میزان توانمندی زنان روستایی شهرستان کرمانشاه و شناسایی متغیرهای تأثیرگذار بر آن انجام گرفت. جامعه آماری پژوهش، جمعیت فعال زنان روستایی (64-15 سال) در شهرستان کرمانشاه بودند (41267=N) و نمونه ها با روش نمونه گیری چندمرحله ای انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه ای محقق ساخته بود که بر اساس مدل گیتس و گیتس (2017) طراحی و ابعاد منابع (رفاه جسمی و روحی، آگاهی انتقادی و دارایی ها)، عاملیت (تصمیم گیری، رهبری و اقدام جمعی) و ساختارهای نهادی (حمایت خانواده، جامعه، بازار و دولت) را شامل می شد. بر اساس یافته ها، میانگین توانمندی زنان روستایی شهرستان کرمانشاه کمتر از حد متوسط بود. میزان توانمندی زنان روستایی در مؤلفه های منابع و عاملیت در سطح پایین تر از متوسط و بیشترین میزان توانمندی مربوط به ساختارهای نهادی بود. از بین متغیرهای مورد بررسی، حمایت خانواده از زنان روستایی و رفاه جسمانی نیز بالاترین میانگین ها را کسب کردند. نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه نشان داد که سه متغیر سطح تحصیلات، امکان شرکت در کلاس های آموزشی و امکان داشتن پس انداز سهم عمده ای در تبیین واریانس توانمندسازی زنان روستایی ایفا می کنند. پیشنهاد می شود در طراحی و اجرای پروژه های توانمندسازی زنان روستایی تقویت و انسجام سازمانی بین نهادهای دست اندرکار در راستای مدیریت یکپارچه توانمندسازی زنان روستایی صورت پذیرد. در این بین توسعه آموزش های غیررسمی و تأمین اعتبارات خرد تأکید گردد.
تحلیل عوامل مؤثر بر بروز و تداوم پدیده کولبری در نواحی روستایی استان کردستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر، با روشی توصیفی - تحلیلی و با گردآوری داده ها از منابع اسنادی در بخش نظری و روش پیمایشی در بخش میدانی به انجام رسید. پژوهش، آمیخته ای از روش های کمی و کیفی است. در بخش کیفی و در مرحله اول؛ علل و عوامل بروز و تداوم پدیده کولبری در مصاحبه عمیق با مسئولین توسعه ای؛ آگاهان محلی و متخصصان علمی مرتبط و کولبران روستایی، شناسایی و با تکنیک تئوری بنیادی مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. در بخش کمی نیز، یافته های حاصله از بخش کیفی، با آزمون های تحلیل عاملی و تحلیل مسیر، مورد تأیید، تعمیم و تحلیل قرار گرفت. اشباع نظری در بخش کیفی در مصاحبه با 46 نفر و توزیع پرسش نامه حاصله نیز، در میان 100 نفر از اعضای همین گروه ها به روش هدف مند، انجام پذیرفت. یافته های حاصله حاکی از آن است که 76 ضعف و نارسایی شناسایی شده، در قالب چهار عامل اصلی ضعف سیاست گذاری، برنامه ریزی توسعه ای و مدیریت امنیتی این استان مرزی؛ ضعف در قوانین حمایتی و ضعف در زیرساخت های کالبدی موردنیاز توسعه اقتصادی در سطح روستاها؛ نارسایی های اجتماعی و فضای نامناسب کسب وکار جهت توسعه اقتصادی روستاها و کمبود سرمایه مردم محلی جهت توسعه اقتصادی و اشتغال زایی، به عنوان عوامل اصلی بروز و تداوم پدیده کولبری در استان، جای گرفتند. در این میان نیز، عامل ضعف سیاست گذاری، برنامه ریزی توسعه ای و مدیریت امنیتی این منطقه مرزی و سپس، کمبود سرمایه مردم محلی جهت توسعه اقتصادی و اشتغال زایی در نواحی روستایی، اثرگذارترین موانع شناسایی شده در راستای حذف پدیده کولبری و تداوم وضع نامطلوب موجود در سطح منطقه می باشند.
بررسی نقش حکمروایی خوب در بازآفرینی بافت های فرسوده شهری، مطالعه موردی: شهر کامیاران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
الگوی مدیریت شهری سنتی با افزایش چالش ها و مشکلات مناطق شهری و ناتوانی برای حل یا کاهش آن ها مورد انتقادات وسیعی قرارگرفته است. ازاین رو حکمروایی خوب شهری با تأکید بر گذار از نقش ساختارهای رسمی به عنوان محور تصمیم گیری به سوی نقش یابی جامعه مدنی در اعمال حقوق دموکراتیک مطرح گردیده است. هدف اصلی این پژوهش بررسی اثرات شاخص های حکمروایی خوب شهری بر بازآفرینی بافت های فرسوده در شهر کامیاران می باشد. مقاله حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر روش توصیفی - تحلیلی است. جامعه آماری این پژوهش شهروندان محلات شهر کامیاران با جمعیت 57,077 نفر می باشند و جهت گردآوری داده ها از 384 پرسشنامه بر اساس فرمول کوکران به روش نمونه گیری طبقه ای استفاده شده است. به منظور شناسایی مؤلفه های اصلی حکمروایی خوب شهری در بازآفرینی بافت های فرسوده شهر کامیاران از روش تحلیل تأثیرات متقابل و تحلیل ISM با کمک نرم افزار MicMac و درنهایت به منظور سنجش میزان حکمروایی محلی در ابعاد و معیارهای مختلف از مدل های تصمیم گیری چند شاخصه تاپسیس و برای تجزیه وتحلیل داده ها و بررسی ارتباط میان عوامل و تعیین سهم هر یک از آنان از مدل های معادلات ساختاری SEM)) استفاده شده است. نتایج نشان داد که مهم ترین مؤلفه های اثرگذار بر حکمروایی محلی شهر کامیاران به منظور بازآفرینی بافت های فرسوده مشارکت نهادهای مدنی و بخش خصوصی می باشد و همچنین مؤلفه های اصلی حکمروایی محلی تأثیر مستقیم و مثبتی بر فرایند بازآفرینی بافت های فرسوده دارد. درنهایت راهکارها و سیاست های اجرایی در جهت فرآیند حکمروایی محلی مطلوب در مدیریت بازآفرینی شهری کامیاران ارائه شده است.
ارتباط بین معماری و سلامت روانی ساکنان شهری
منبع:
کولوژی انسانی سال دوم پاییز ۱۴۰۲ شماره ۴
293 - 303
حوزههای تخصصی:
معماری شهری به عنوان یک عنصر کلیدی در طراحی فضاهای زندگی، تأثیر عمیقی بر سلامت روانی ساکنان دارد. فضاهای شهری، با ویژگی های خاص خود، می توانند به احساس آرامش یا اضطراب در افراد منجر شوند. از جمله عواملی که می تواند بر سلامت روانی تأثیر بگذارد، می توان به نور طبیعی، دسترسی به فضاهای سبز، طراحی فضاهای عمومی و همچنین کیفیت صدا و آلودگی هوا اشاره کرد. به عنوان مثال، فضاهای سبز و پارک ها نه تنها فرصت هایی برای تفریح و فعالیت های بدنی فراهم می کنند، بلکه به کاهش استرس و اضطراب نیز کمک می کنند. مطالعات نشان داده اند که زندگی در نزدیکی فضاهای سبز می تواند به بهبود خلق و خو و کاهش علائم افسردگی منجر شود. همچنین، طراحی معمارانه فضاهایی که امکان تعامل اجتماعی را فراهم می کنند، می تواند به تقویت روابط اجتماعی و احساس تعلق به جامعه کمک کند که از عوامل کلیدی در سلامت روانی محسوب می شود. علاوه بر این، طراحی فضاهای شهری باید به نیازهای روانی ساکنان توجه کند. فضاهای شلوغ و بی نظم می توانند احساس بی قراری و ناامنی ایجاد کنند، در حالی که فضاهای منظم و آرام می توانند احساس راحتی و امنیت را تقویت کنند. به عنوان مثال، خیابان های عریض با درختان سایه دار و نورپردازی مناسب می توانند فضایی دلپذیر و آرامش بخش برای پیاده روی و تفریح ایجاد کنند. همچنین، وجود امکاناتی مانند کافه ها و رستوران ها در فضاهای عمومی می تواند به ایجاد نقاط دید و تعاملات اجتماعی کمک کند. در نهایت، توجه به اصول طراحی انسانی و نیازهای روانی ساکنان در معماری شهری می تواند به بهبود کیفیت زندگی و سلامت روانی آن ها منجر شود. به همین دلیل، معماران و طراحان شهری باید به طور جدی به این موضوع توجه کنند و تلاش کنند تا فضاهایی را ایجاد کنند که نه تنها زیبا و جذاب باشند، بلکه تأثیر مثبتی بر سلامت روانی ساکنان داشته باشند.
بررسی تأثیر استقرار شهرک صنعتی بر توسعه روستاها (مورد مطالعه: شهرک صنعتی عشق آباد شهرستان ری)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روستایی دوره ۱۴ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۵۵)
468 - 483
حوزههای تخصصی:
یکی از سیاست های اساسی دولت ایران در برنامه توسعه روستایی و کاهش نابرابری های میان شهر و روستا، استقرار صنعت در روستاها در قالب ایجاد شهر ک های صنعتی است. اما نتایج برخی تحقیقات نشان می دهد که این شهرک ها همواره الگوی موفق صنعتی سازی روستایی نبوده اند. بدین جهت و با توجه به شکاف ایجادشده میان انتظارات و شرایط موجود شهرک صنعتی موزاییک سازان (عشق آباد) که در بخش قلعه نو شهرستان ری استقرار یافته، با روش کیفی به بررسی پرداخته شد. ازآنجاکه روش تحلیل مضمونی (تماتیک) برای انجام این تحقیق مناسب در نظر گرفته شد، 27 فرد در معرض اطلاع، با استفاده از نمونه گیری نظری و بر اساس اشباع داده ها انتخاب و مورد مصاحبه قرار گرفتند. برای این موضوع اولین مورد طبق مقاصد نظری (مطلع کلیدی) انتخاب شده و موارد بعدی طبق نمونه گیری گلوله برفی افزوده شدند. طبق نتایج تأثیرات مثبت این شهرک بر روند اقتصادی زندگی ساکنین همچون افزایش سطح اشتغال، افزایش قیمت زمین ها کاملاً مشهود است. اما نتایجی همچون، ایجاد عناصر و مظاهر شهری در بستر روستاها، عدم رشد سرانه ها، ورود مهاجران اتباع، کاهش سطح اعتماد، مشکلات زیست محیطی همچون آلودگی آب وهوا، برداشت های غیرمجاز از منابع آبی سرریز شدن فاضلاب خام از شهرک صنعتی به حاشیه مزارع نیز از مشکلات ایجاد شده است. عدم بیمه کارگران، عدم ایجاد قابلیت های شغلی در ساکنین وعدم توجه به خواسته های ساکنین سبب ایجاد فرصتی فرمایشی و از بالا به پایین شه است. اما شاید از رونق افتادن کار کشاورزی و دامداری در این منطقه که روزی یکی از قطب های کشاورزی و دامپروری استان تهران بوده؛ مهم ترین آثار و پیامد این موضوع بوده است.
Investigating Barriers to Participation of Rural Women from the Perspective of the Community-Oriented Approach (Case Study: Rural Women of Lasht Nesha District)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی روستایی سال ۱۲ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴۴
25 - 43
حوزههای تخصصی:
Purpose-Women's participation in decision-making processes is a prerequisite for achieving sustainable development in local communities. However, despite the importance and necessity of involving all members of society in various aspects of development, unfortunately, due to various reasons (economic, social, cultural, and institutional), insufficient attention has been given to this matter. Consequently, the role of women's participation in rural development is significantly weak. Therefore, one crucial aspect of rural development planning is to focus on the participation of rural women and examine the obstacles they face.Design/methodology/approach -This research is descriptive-analytical in terms of its practical purpose and methodology. The data collection tools consisted of questionnaires and interviews conducted with a sample of 378 women from the villages of Lasht Nesha district in Rasht city. Descriptive statistics and exploratory factor analysis were used to analyze the data.Findings-The test results revealed that five categories of factors constitute the primary obstacles to rural women's participation in the villages of Lesht-nesha district. These categories include: the status of social capital, education, health, and social characteristics, explaining a variance value of 17.32% motivation, self-awareness, and cognitive characteristics, explaining a variance value of 16.83% financial and economic status and characteristics, explaining a variance of 12.43% beliefs, community customs, and cultural characteristics, explaining 8.86% of the variance; and justice, gender equality, and institutional-political characteristics, explaining 8.55% of the total variance.Originality/value - Overall, the results indicate that the barriers related to the social capital status, education, health, and social characteristics are more relevant to the participation of rural women.
تحلیلی بر تعارض های ساختارهای قدرت و منفعت در فرایند برنامه ریزی توسعه مجدد اراضی قهوه ای (نمونه مطالعاتی باز توسعه گاراژهای محله پشت گاراژهای شهر زاهدان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد و برنامه ریزی شهری دوره ۴ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
144 - 157
حوزههای تخصصی:
مقدمه توسعه مجدد اراضی قهوه ای به عنوان یکی از برنامه های توسعه و بازآفرینی شهری، اغلب از طریق یک فرایند گام به گام سعی در ادغام دوباره اراضی خالی، متروک یا آلوده که پیش از این فعال بوده اند، در بافت شهری دارد. از آنجا که توسعه مجدد زمین های قهوه ای یک استراتژی مهم برای شهرها در راستای دستیابی به «توسعه پایدار» است، لازم است علاوه بر پایداری زیست محیطی و کاهش آلودگی و تأمین نیازهای توسعه اقتصادی، به پایداری اجتماعی نیز دست یابد. توسعه مجدد زمین های قهوه ای یک فرایند پیچیده شامل ذی نفعان متعدد است که اغلب مشکلات اجتماعی مختلفی را ایجاد می کند که ناشی از تضاد منافع بین آن ها است. بر همین اساس، مهم است که از حق هر یک از ذی نفعان برای به دست آوردن نتایج پایدار و مطلوب در فرایند توسعه مجدد محافظت شود و قوانین بازی جدیدی برای آن ها تنظیم شود. در توسعه مجدد اراضی قهوه ای محله پشت گاراژهای شهر زاهدان تقابل میان ذی نفعان مختلف به دلیل انتظارات و منافع متفاوت آن ها سبب کاهش پایداری اجتماعی و تحقق پذیری پروژه باز توسعه شده است. در این پژوهش با هدف تحلیل تعارض های موجود در ساختارهای قدرت و منفعت فرایند برنامه ریزی توسعه مجدد اراضی قهوه ای محله پشت گاراژهای شهر زاهدان، تدوین شده است.
مواد و روش این مطالعه به منظور دستیابی به اهداف پژوهش، از منظر هدف کاربردی و از نظر ماهیت توصیفی- تحلیلی بوده و در تحلیل داده ها از ترکیب دو روش تحلیل ذی نفعان (Stakeholder Analysis (SA)) و تحلیل شبکه اجتماعی (Social Network Analysis (SNA)) بهره گرفته شده است. این مطالعه شامل چهار مرحله اصلی است: (1) ترسیم ساختار ذی نفعان و تهیه فهرستی از ذی نفعان بر اساس بررسی ادبیات پژوهش و مصاحبه؛ (2) تحلیل ذی نفعان بر اساس ماتریس قدرت منفعت و تحلیل ساختار قدرت و ساختار انگیزش ذی نفعان بر اساس نظرات کارشناسان. در انتهای این مرحله ذی نفعان کلیدی استخراج شده اند؛ (3) تحلیل شبکه اجتماعی از طریق برگزاری گروه متمرکز میان کارشناسان و متخصصان و ترسیم ارتباط میان ذی نفعان در نرم افزار اطلس؛ (4) تدقیق روابط و زمینه های ایجاد تعارض در ساختار قدرت- منفعت ذی نفعان کلیدی از طریق مصاحبه ها و گروه های متمرکز در نرم افزار گفی. در پایان، نتایج با دیدگاه و نظرات مدیریت شهری (شهرداری) و بزرگ مالکان گاراژدار و شاغلان در محدوده از طریق شش مصاحبه باز تصحیح و نهایی شده است.
یافته ها لیست نهایی ذی نفعان توسعه مجدد اراضی قهوه ای پشت گاراژها نشان می دهد حدود 26 درصد ذی نفعان، تصمیم گیران و تصمیم سازان شهری و 26 درصد بهره برداران بوده و بازار و اصناف و نهادهای محلی هریک 20 درصد ذی نفعان را به خود اختصاص داده و 8 درصد باقی مانده را ارگان های نظامی تشکیل می دهند. این فراوانی نشان دهنده اهرم های اصلی طرح یعنی مردم و نهادهای مدیریت شهری و سازمان های وابسته به آن است. خروجی ماتریس قدرت منفعت این ذی نفعان، شش ذی نفع شامل گاراژدارها، هیئت امنا و امام جماعت مساجد سنی، دفتر تسهیلگری محله پشت گاراژها، شهرداری زاهدان، شهرداری منطقه 3 زاهدان و مشاور طرح تفصیلی را به عنوان ذی نفع کلیدی معرفی می کند. تحلیل ساختار قدرت منفعت این ذی نفعان کلیدی نشان می دهد قدرت سیاسی و پس از آن قدرت قانونی و اجتماعی در ساختار قدرت به ویژه در دستگاه تصمیم گیر و تصمیم ساز دیده می شود. تحلیل تعارض ها میان بازوهای قدرت در پروژه توسعه مجدد پشت گاراژهای شهر زاهدان بیانگر آن است که تعارض ها در این پروژه بیشتر ارزشی بوده و پس از آن تعارض ها اقتصادی و رویه ای در رتبه های بعدی جای دارند. بر اساس تحلیل شبکه ذی نفعان این پروژه، گاراژدارها، بزرگان مذهبی اهل تسنن و شهرداری زاهدان، ذی نفعان کلیدی تر و مرکزی در برنامه ریزی هستند.
نتیجه گیری همه ذی نفعان امیدوارند مشارکت خود را در توسعه مجدد اراضی قهوه ای تقویت کنند، اما وجود تعارض ها، پایداری اجتماعی و تحقق اهداف توسعه مجدد اراضی قهوه ای را با مشکل روبه رو کرده است. آنچه در ظاهر امر نمایان می شود، آن است که تعارض ها میان منافع تعمیرکاران، عمده فروش ها، ساکنان به همراه مالکان گاراژدارها و شهرداری وجود دارد، اما آنچه در لایه پنهان ساختار قدرت منفعت واکاوی شده است، بیان می کند که عناصر اصلی ساختار قدرت- منفعت ذی نفعان بازتوسعه اراضی قهوه ای شهر زاهدان را می توان بزرگ مالکان گاراژدار، شهرداری و بزرگان مذهبی اهل تسنن دانست، زیرا این ذی نفعان نقش کلیدی را در تصاحب منابع، اعمال قدرت و بهره برداری حداکثری دارند. در پروژه بازتوسعه گاراژهای محله پشت گاراژهای شهر زاهدان نهادهای اجتماعی متأثر از ایدئولوژی در کنار مالکان و نهادهای مدیریتی، ارکان اصلی توسعه مجدد اراضی قهوه ای را هدایت می کنند و این ذی نفعان باید برای پیشرفت پروژه و دستیابی به پایداری اجتماعی و افزایش مشارکت پذیری در راستای تحقق پذیری بازتوسعه اراضی قهوه ای به عنوان پتانسیل های نهفته شهر به میز مذاکره دعوت شوند. به کارگیری «رویکردهای منفعت مبنا و قدرت مبنا» در ساختارهای «برنامه ریزی تعامل گرایانه (بده بستانی)» و «تدوین مدل کارآمد مدیریت تعارض ذی نفعان نظام برنامه ریزی اراضی قهوه ای» می تواند گام مؤثری در پایداری اجتماعی توسعه پایدار زمین های قهوه ای باشد.
تحلیل شبکه مسائل و پیش فرض های راهبردی شهرسازی و معماری کلان شهرهای کشور: کاربردی از تحلیل شبکه های اجتماعی (SNA) و پدیدارسازی پیش فرض های راهبردی (SAST)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد و برنامه ریزی شهری دوره ۴ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
216 - 230
حوزههای تخصصی:
مقدمه عدم یکپارچگی در نظام مدیریت شهری، بافت فرسوده و ناکارآمد شهری، گسترش حاشیه نشینی و بدمسکنی، ساختمان های ناایمن، گسترش تخلفات ساختمانی و ناکارآمدی و عدم بازدارندگی جرائم اخذشده، کمبود خدمات شهری و زیرساخت ها در فضای پیراشهری و موارد مشابه به عنوان چالش ها و مسائل درهم تنیده حوزه شهرسازی و معماری کلان شهرهای کشور مطرح است. مجمع مشورتی رؤسای کمیسیون های شهرسازی و معماری کلان شهرها و مراکز استان ها، نهادی غیردولتی و مستقل است که به منظور ایجاد شبکه همکاری و بسترسازی برای تبادل تجربیات و اتخاذ تصمیمات مشترک در راستای تحقق هرچه بهتر مفاد قانون شوراها و تحقق مأموریت های شهرسازی و معماری مصوب در اسناد فرادست و مشارکت مؤثر در سیاست گذاری ها، برنامه ریزی ها و تهیه طرح های شهری تشکیل شده است. پژوهش حاضر به تحلیل شبکه مسائل مطرح شده در دو اجلاس مجمع مشورتی رؤسای کمیسیون های شهرسازی و معماری کلان شهرها و مراکز استان های کشور و ثبت تجارب رؤسای اجلاس، مبتنی بر طرح یک فرایند یادگیری در عمل به منظور شناسایی پیش فرض های راهبردی مسائل دارای اولویت می پردازد. مواد و روش برای این منظور، ابتدا مضامین مطرح شده در دو اجلاس مجمع رؤسای کمیسیون های شهرسازی و معماری مورد بررسی قرار گرفت. موضوعات مطرح شده در دو اجلاس شامل: جهش تولید مسکن؛ بازآفرینی شهری (نوسازی و احیای بافت فرسوده و ناکارآمد شهری)؛ بازآفرینی شهری (نوسازی و احیای بافت تاریخی و فرهنگی)؛ حریم شهرها؛ تخلفات ساختمانی؛ املاک قولنامه ای و فاقد سند رسمی؛ مسائل شهرهای جدید؛ هوشمندسازی شهری؛ ساختمان های ناایمن؛ تاب آوری شهری و مدیریت بحران شهری؛ الگوهای معماری و شهرسازی؛ حکمروایی و مدیریت یکپارچه شهری؛ اقتصاد شهر و منابع درآمدی پایدار شهر؛ طرح های توسعه پایدار شهری؛ حقوق عمومی و خصوصی در شهرسازی؛ نشاط شهری؛ کاربری املاک و اراضی؛ گروه های آسیب پذیر؛ صدور پروانه و مجوز ساختمان؛ دانش تخصصی معماری و شهرسازی شناسایی شد. پس از استخراج محورهای موضوعی و مسائل مطرح شده، با توجه به درهم تنیدگی مسائل، شبکه مسائل به منظور یافتن مسائل کلیدی با استفاده از رویکرد تحلیل شبکه های اجتماعی (SNA) مبتنی بر شاخص های مرکزیت درجه ورودی و خروجی با استفاده از نرم افزار Ucinet و Net Draw مورد تجزیه وتحلیل قرار داده شد. با توجه به نتایج تحلیل شبکه مسائل مطرح شده، مسائلی که دارای بیشترین مرکزیت درجه خروجی در شبکه مسائل بودند، به عنوان مسائل کلیدی در نظر گرفته شدند. یافته ها منطبق با یافته های تحلیل شبکه هفت مسئله کلیدی شامل: عدم استفاده از ظرفیت های قانونی نوسازی بافت فرسوده و ناکارآمد شهری؛ گسترش تخلفات ساختمانی و ناکارآمدی و عدم بازدارندگی جرائم اخذشده؛ عدم یکپارچگی در نظام مدیریت شهری؛ عدول از ضوابط و مقررات شهرسازی طرح های توسعه شهری و تغییر گسترده کاربری در کمیسیون ماده 5؛ کمبود خدمات شهری و زیرساخت ها در فضای پیراشهری؛ تشدید بحران های شهری (بحران آب، بحران های محیط زیستی، زلزله، فرونشست و...) و بی توجهی به ظرفیت های درون بافت شهری در طرح جهش تولید مسکن شناسایی شد. در ادامه، پیش فرض های راهبردی هر یک از مسائل با توجه به بررسی پیشینه و نیز مضامین راهبردی مطرح شده احصا و طراحی پرسشنامه با استفاده از روش شناسی پدیدار سازی و آزمودن پیش فرض های راهبردی (SAST)، پیش فرض های راهبردی مسائل کلیدی مبتنی بر میزان اهمیت و میزان اطمینان از درستی پیش فرض با مشارکت خبرگان رتبه بندی و منطقه برنامه ریزی مطمئن شناسایی شد. به عنوان نمونه، پیش فرض های راهبردی مسئله عدم استفاده از ظرفیت های قانونی نوسازی بافت فرسوده و ناکارآمد شهری در منطقه برنامه ریزی مطمئن شامل سیاست های تشویقی برای توانمندسازی و بهسازی و نوسازی بافت های فرسوده و ناکارآمد شهری، الزام ورود شهرداری ها به ورود به مقوله بازآفرینی شهری و عمل به وظایف قانونی مندرج در بندهای 14 و 21 شهرداری ها و فعال کردن کارگروه های بازآفرینی شهری؛ ارائه مشوق ها و تسهیلات کاربری های مسکونی و ساختمان های تجاری خدماتی اداری درمانی و عمومی واقع در بافت فرسوده شهری و بررسی تجارب کشورهای در حال توسعه در مواجهه با بافت های فرسوده و ناکارآمد شهری مورد توافق نسبی رؤسای کمیسیون های شهرسازی و معماری واقع شده است. در خصوص سایر مسائل بحرانی نیز راهکار مورد توافق نسبی رؤسای کمیسیون های شهرسازی و معماری ارائه شد. نتیجه گیری رویکرد ترکیبی پیشنهادی، کاربردی از مدیریت پیچیدگی در تحلیل شبکه مسائل و آشکارسازی راهبردهای مورد توافق نسبی ذی نفعان درگیر است و کارایی آن در مسائل مطرح شده مجمع مشورتی رؤسای کمیسیون شهرسازی و معماری کلان شهرها ارائه شده است. در پژوهش های آتی پیشنهاد می شود پژوهشگران هنگام برگزاری اجلاس مجمع رؤسای کمیسیون های شهرسازی و معماری حضور یابند و طرح مداخله در فرایند عمل شکل گیرد. به طوری که مباحثه ها به شکل ساختاریافته میان اعضای مجمع شکل گرفته و درنهایت، جمع بندی اجلاس با توجه یادگیری مسئله محور در عمل ارائه شود. علاوه بر آن، با تمرکز بر مسائل بحرانی مطرح شده و نیز پیش فرض های راهبردی در پژوهش های آتی پیشنهاد می شود ذی نفعان مسئله و راهبردها تجزیه وتحلیل شود و سازوکار پیاده سازی راهبردها با مراجعه به ذی نفعان و تعیین نقش و حدود وظایف و مسئولیت هر یک از ذی نفعان کلیدی، زمینه برای برنامه ریزی حل مسائل و پاسخ گویی ذی نفعان مهیا شود.
پهنه بندی سیلاب رودخانه نوران با دوره بازگشت 100 سال با استفاده از مدل هیدرودینامیکی HEC-RAS
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۶ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۲۲
43 - 51
حوزههای تخصصی:
رودخانه ها به عنوان اصلی ترین منابع تأمین کننده آب برای انسان و سایر موجودات به شمار می روند و بعضا این منشأ زندگی باعث نابودی و وارد شدن خسارات جبران ناپذیری می شود. پیش بینی رفتار هیدرولیکی رودخانه ها در مقابل سیلاب های احتمالی برای کاهش خسارات وارده بر مناطق شهری و روستائی، تأسیسات در حال ساخت، مزارع و سایر کاربری های موجود، در اطراف رودخانه دارای اهمیت ویژهای می باشند.وقوع سیل یک پدیده طبیعی است و خطر وقوع آن در اطراف رودخانه ها به خصوص مناطق شهری و روستایی یک مسلئه جهانی است. هدف این تحقیق پهنه بندی سیلاب رودخانه نوران با دوره بازگشت 100 سال با استفاده از مدل هیدرودینامیکی HEC-RAS میباشد. داده های اصلی موردنیاز برای این پژوهش شامل: نقشه های توپوگرافی 1:2000 رودخانه نوران چای، داده های هیدرومتری و شرایط مرزی رودخانه می باشد که از سازمان آب منطقه ای استان اردبیل تهیه گردید. همچنین برای محاسبه دوره بازگشت سیلاب از نرم افزار SMADA استفاده گردید. نتایج تحقیق این را نشان داد که پهنه بندی سیلاب با دوره بازگشت 100 مشخص گردید که میزان اثرگذاری سیلاب با مساحت 304 هکتار و عرض پهنه سیل گیری حدود 445 متر می باشد .بنابراین این نتایج حاصل شد که سیلاب با دوره بازگشت 100 سال برای جوامع بشری بسیار خطرساز خواهد بود و باید در برنامه ریزی های آتی به مخاطرات ناشی از سیلاب با دوره بازگشت 100 سال اهمیت زیادی در نظر گرفته شود.
Climate change and the possibility of environmental terrorism in Iran
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۶ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۳
124 - 144
حوزههای تخصصی:
The purpose of this research is to investigate the possibility of environmental terrorism due to the impact of the consequences of climate change in Iran. Therefore, an attempt is made to answer the question of whether the consequences of climate change in Iran, while creating security challenges, can create the conditions for conflict over resources that are the background. The analytical -descriptive method and the latest data from Iran's research centers are used too for ans the question about The emergence of environmental terrorism,? To answer this question, the impact of climate change on the watersheds of the country as a pole of agricultural production is investigated first. And it is expected that due to the increase in temperature and frequent droughts and as a result the reduction of food production efficiency in the most important watersheds of Iran, along with the increase of conflicts over natural resources, double pressure on scarce resources and biological facilities as an efficient weapon appear. It can serve the extralegal activities of divergent forces from the central government and lead to the emergence of institutions and groups with radical ideologies or strategies.
توسعه گلخانه های هوشمند: راهبردی برای کشاورزی پایدار در استان اصفهان
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۶ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۳
213 - 222
حوزههای تخصصی:
هدف این مقاله ارائه برنامه ی راهبردی در راستای توسعه ی گلخانه های هوشمند در استان اصفهان با استفاده از روش کیفی تحلیل SWOT می باشد. در این مقاله راهکارهای توسعه گلخانه های هوشمند مبتنی بر استفاده حداکثری از نقاط قوت با تکیه بر فرصت ها، غلبه بر نقاط ضعف با بهره برداری از فرصت ها، استفاده از نقاط قوت برای کاهش تهدیدات و به حداقل رساندن نقاط ضعف با اجتناب از تهدیدات ارائه شده است. نتایج این پژوهش نشان می دهد که توسعه گلخانه های هوشمند در استان اصفهان ضمن کاهش مصرف آب و اثرات زیست محیطی می تواند کیفیت و سودآوری محصول را افزایش دهد. از سوی دیگر توسعه گلخانه های هوشمند در این استان نیازمند غلبه بر محدودیت هایی مانند هزینه بالای سرمایه گذاری اولیه، پیچیدگی فنی، نیاز به نگهداری و وابستگی به عوامل خارجی است. همچنین نتایج نشان می دهد که توسعه گلخانه های هوشمند در استان اصفهان می تواند از برخی عوامل خارجی مطلوب مانند افزایش تقاضا و پایین بودن قیمت محصولات گلخانه ای نسبت به بازار جهانی استفاده کند. برخی از عوامل خارجی نامطلوب نیز همچون تحریم ها، مقاومت اجتماعی در پذیرش نوآوری و نوسانات بازار بر این فرآیند تاثیرگذار هستند. این مقاله پیشنهاداتی را برای سیاست گذاری تحقیقات آتی و رسیدگی به علت برخی شکاف ها، محدودیت ها و چالش ها در حمایت از هوشمندسازی گلخانه ها در استان اصفهان ارائه می کند.
جغرافیای بدن؛ رویکردی نو برای پیروزی نامزدها در کمپین های انتخاباتی
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۶ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۳
223 - 237
حوزههای تخصصی:
اینکه رأی را به چه طریقی به سمت جغرافیای حمایت کشاند اصلی ترین موضوع کارزار انتخاباتی، و دغدغه استراتژیست های کمپین، مشاورین درجه یک داوطلبین انتخاباتی است. جغرافیای بدن یعنی محیط یکپارچه و کارکردی - متفاوتِ بدن به طوری که هر عضوی/ناحیه ای تاثیرگذار بر جامعه هدف/رأی دهندگان است و قدرت سیاسی کسب می شود. نامزدها پیش از اینکه از طریق ابزارها به تصویر کشیده شوند، نخبگان سیاسی را پربار می کنند چراکه اصلی ترین کارگزار هستند. به لحاظ تاریخی تا اکنون در جوامعه توسعه یافته سوییس، فنلاند، نروژ، نیوزیلند، استرالیا، هلند، کارزار انتخاباتی احزاب، در دموکراسی های اُروپایی و / اَمریکایی رقابت اشخاص سیاسی متمول و ابزارخرید به شکل مشارکت، در شبه دموکراسی های آسیاسی / اِفریقایی، ناسیونالیم محلی ماهیت کمپین های انتخاباتی تعمق و قدرت سیاسی کسب می شود. احزاب جنبه آگاهی بخشی، اشخاص جنبه سیاسی، ناسیونالیسم جنبه تاریخی / اجتماعی دارد. آگاهی بخش، توسعه را فراهم آورده، اشخاص، رقابت و ناسیونالیسم، تکثر را برای این فضاهای جغرافیایی خلق کرده است. به لحاظ سیر توسعه ای / نظریه ای / جغرافیایی، مکتب میشیگان روانشناسی اجتماعی را از طریق هویت حزبی، و مکتب کلمبیا نظریه جامعه شناسی را از طریق ساخت اجتماعی و مکتب رچستر نظریه اقتصاد دموکراسی را از طریق تصمیم گیری بهینه و سودناشی از آن مطرح کرده اند خود محیط، فرد است و قلب این فرد/انسان سیاسی، مرکز کمپین انتخاباتی است. هر یک از محیط های بدن با داشتن عضوی که کارکرد فردی و اجتماعی ویژه دارند درون مایه ستادها و کارزارهای انتخابتی را شکل می دهند. پرسش این است که جغرافیای بدن چیست و چگونه منجر به پیروزی نامزدها در رقابتهای انتخاباتی می شود. روش تحقیق کیفی و استدلالی و استنتاجی است.
بازآفرینی بافت فرسوده شهر آباده با کمترین مداخله و حفظ استخوانبندی
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۶ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۳
402 - 426
حوزههای تخصصی:
در حال حاضر، بافت های فرسوده تاریخی به عنوان مشکل اساسی در شهرهای مختلف و حتی روستاها مطرح می باشند. بافت های فرسوده همچون حافظه تاریخی شهر عمل کرده و بیانگر هویت شهر می باشد. لذا نگهداری از آثار ارزشمند موجود در بافت به امری ضروری بدل شده است. این پژوهش با هدف ساماندهی بافت فرسوده شهر آباده با کمترین میزان مداخله به منظور حفظ هویت تاریخی شهر صورت می گیرد. گردآوری داده ها به روش کتابخانه ای و پیمایشی صورت گرفته است. به منظور تدوین راهبرد از ماتریس راهبردی کمی QSPM استفاده شده است. براساس یافته های تحقیق راهبردهای امکان بهره گیری از ساختمان های با ارزش و موعقیت بافت به منظور تقویت حس تعلق به عنوان اولویتدارترین راهبردها جهت ساماندهی بافت فرسوده بافت فرسوده شهر آباده مشخص شدند.. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
تدوین برنامه راهبردی توسعه گردشگری شهرستان شاهین شهر و میمه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با بکار گیری مدل SWOT به برنامه ریزی برای توسعه گردشگری شهرستان شاهین شهر و میمه و محیط پیرامونی آن و ارائه راهبردهایی برای توسعه گردشگری این شهرستان می پردازد. در این مطالعه ابتدا برای شناسایی عوامل بیرونی (نقاط قوت و ضعف) و عوامل درونی (فرصت ها و تهدیدها) از بازدیدهای میدانی و مصاحبه با کارشناسان و فعالان حوزه گردشگری در کنار مطالعه متون و اسناد مرتبط استفاده شد؛ در مرحله بعد با غربالگری، مهم ترین عوامل درونی و بیرونی مشخص گردید. سپس عوامل کلیدی وزن دهی و پس ازآن، برای اولویت بندی راهبردها از تکنیک QSPM و AHP استفاده شد. نتایج نشان داد برنامه توسعه گردشگری شهرستان در ناحیه اول یعنی راهبرد تهاجمی قرار می گیرد که بیانگر غلبه قوت ها و فرصت ها بر ضعف ها و تهدیدها است. راهبردهای برنامه ریزی برای افزایش طول اقامت گردشگران در منطقه خصوصاً با اقامت شبانه و نگاه سیستمی و هم افزا به ظرفیت های گردشگری شهرستان و محیط پیرامونی در طرح جامع گردشگری در اولویت بالاتری قرار گرفتند. روش مطالعه نشان داد، با توجه به اینکه تعیین مرز منطقه در مطالعات راهبردی گردشگری بیشتر بر اساس مرزهای قراردادی است در نظر گرفتن محیط پیرامونی می تواند نگاه جامع تری را به عوامل درونی و عوامل بیرونی برقرار کند. همچنین این رویکرد سبب خواهد شد برخی از عناصر کلیدی را هم زمان بتوان به عنوان قوت و فرصت و هم به عنوان ضعف و تهدید در نظر گرفت و نگاه واقع بینانه تری به برنامه ریزی راهبردی و تدوین راهبردها داشت.
ارزیابی عوامل مؤثر بر جذب گردشگران به پارک های ساحلی، مطالعه موردی: پارک ساحلی رود بشار شهر یاسوج(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری شهری دوره ۱۰ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
55 - 74
حوزههای تخصصی:
پارک ها و فضاهای سبز شهری دارای خصیصه های مهمی هستند که موجب سلامت انسان ها، ایجاد زمینه فعالیت های اجتماعی، خاطره جمعی و افزایش روحیه همبستگی برای همه گردشگران و شهروندان می گردد و در نتیجه شناسایی و تحلیل عوامل مؤثر بر جذب گردشگران به جاذبه های گردشگری شهری می تواند به بررسی نیازهای گردشگران برای مدیریت موفق پارک ها و تفرجگاه ها شهری کمک نماید، در این پژوهش عوامل مؤثر بر جذب گردشگران به پدیده های گردشگری شهری در نمونه موردی پارک ساحلی شهر یاسوج مورد شناسایی و تحلیل قرارگرفته است. روش تحقیق توصیفی تحلیلی و داده های پژوهش با استفاده از ابزار پرسشنامه گردآوری شد. حجم نمونه تحقیق گردشگران و شهروندان ورودی به پارک ساحلی در شهر یاسوج با استفاده از نرم افزار SAMPLE POWER به تعداد 200 نفر محاسبه و برای انجام تحلیل های آماری با استفاده از دو نرم افزار SPSS و AMOS تجزیه وتحلیل انجام شد. نتایج نشان می دهد که عامل اجتماعی بیشترین بار عاملی را با وزن 97/0 در رتبه اول به خود اختصاص داده است. عامل جذابیت محیط طبیعی با بار عاملی 91/0 در رتبه دوم قرارگرفته است. عامل های امکانات داخلی با وزن 57/0، کیفیت محیطی با وزن 56/0، وفاداری و اقتصادی به صورت مشترک با بار عاملی 49/0 و عامل دسترسی و حمل ونقل با وزن 39/0 در مرتبه های بعدی قرارگرفته اند. همچنین از نظر گردشگران مهم ترین ویژگی های پارک ساحلی پاکیزگی آب وهوا، رضایت از محیط طبیعی، آرامش محیط، مفرح و شادی بخشی محیط و عدم رضایت گردشگران از وضعیت دسترسی آسان به آب آشامیدنی، کمبود خدمات پارکینگ و سطح متوسط امکانات ورزشی مناسب تشخیص داده شد.
بررسی پیامدهای طرح انتقال آب با لوله به اراضی کشاورزی در روستاهای سیستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روستا و توسعه سال ۲۶ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
255 - 282
حوزههای تخصصی:
امروزه مدیریت منابع آب کشور نقش مهمی در فرایند توسعه پایدار کشور دارد. با وجود خشکسالی های فراوان یکی از به صرفه ترین راه های انتقال آب که هدررفت بسیار کمی دارد انتقال آب با لوله است. هدف این پژوهش، پیش بینی پیامدهای اقتصادی، اجتماعی، کالبدی و زیست محیطی طرح انتقال آب با لوله به اراضی کشاورزی در منطقه سیستان است. روش پژوهش حاضر، توصیفی - تحلیلی است که بر اساس مطالعات کتابخانه ای، اسنادی و پیمایشی در سال 1400 انجام شد. اطلاعات مورد نیاز از طریق طراحی و تکمیل پرسش نامه با کمک کارشناسان مرتبط با طرح انتقال آب و خبرگان روستایی جمع آوری و به وسیله مدل ARAS و روش های آماری تجزیه و تحلیل شد. در این راستا، نتایج آزمون فریدمن نشان داد که در سطح اطمینان 99 درصد، اختلاف معنی داری بین سطح پیامدهای منفی طرح در ابعاد مختلف اقتصادی، اجتماعی، کالبدی و زیست محیطی وجود دارد. ازطرف دیگر، نتایج پژوهش در بررسی برآیند کلی پیامدهای مثبت و منفی طرح انتقال آب با لوله به اراضی کشاورزی مؤید آن است که علی رغم وجود پیامدهای منفی در تمام ابعاد، برآیند کلی پیامدهای مثبت و منفی طرح، مثبت بوده و بیشترین اثرات طرح با میانگین 0/252 و 0/230 به ترتیب مربوط به ابعاد اجتماعی و اقتصادی آن است. با توجه به نتایج حاصل، برای تحقق اهداف طرح و تأمین منبع آب پایدار و تمرکز بر کاهش پیامدهای منفی طرح، پیگیری حقابه سیستان از طریق دیپلماسی و تقویت قدرت چانه زنی با کشور افغانستان پیشنهاد می شود.
واکاوی نقش گردشگری در توسعه پایدار روستایی (مورد مطالعه: روستای محمودآباد، شهرستان خدابنده، استان زنجان)
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۶ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۲۲
108 - 124
حوزههای تخصصی:
امروزه توسعه پایدار گردشگری به عنوان موتور محرک توسعه و عاملی جهت بهبود کیفیت زندگی جوامع در حال توسعه تلقی می شود. گردشگری روستایی شکلی از فعالیت اقتصادی است که پیرامون شهرها و نقاط دارای شکل و بافت روستایی، انجام می گیرد و در بردارنده آثار مثبت و منفی برای روستا، انسان و طبیعت می باشد. این مطالعه که با روش کتابخانه ای پرداخته شده است، به بررسی پتانسیل ها و جذابیت های(گردشگری) روستای محمودآباد شهرستان خدابنده و اثرات آن بر توسعه ی پایدار روستایی پرداخته شده است. نتایج حاصل از این تحقیق نشان گر نقش موثر گردشگری در اقتصاد محلی و همچنین در ایجاد اشتغال، درآمد، آشنایی با فرهنگ و آداب و رسوم و نیز حفاظت از محیط زیست در زمینه های اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و زیست محیطی روستای محمودآباد و نیز ضعف و بی ثباتی در مدیریت، ضعف تبلیغات و ناهماهنگی سازمان ها، ناآشنا بودن با فعالیت در زمینه گردشگری و بروز خشکسالی های اخیر، از علل اصلی توسعه نیافتگی و محدودیت های روستای محمودآباد از لحاظ گردشگری نسبت به سایر نقاط می باشد.
بررسی تطبیقی شاخص های مسکن پایدار در مناطق شهری با استفاده از تکنیکMCDM (نمونه موردی: مناطق 12 گانه شهر شیراز)
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۶ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۳
652 - 674
حوزههای تخصصی:
پدیده شهرنشینی طی دهه های اخیر با سرعت قابل توجهی در حال رخ دادن می باشد. به گونه ای که پیش بینی می گردد تا سال 2030 حدود 60 درصد از جمعیت جهان شهرنشین می شوند. یکی از مسایل و چالش هایی که جامعه شهری را تهدید می کند مساله تامین مسکن مناسب می باشد. مفهوم مسکن مناسب ابعاد وسیعی دارد که بعد مسکن پایدار یکی از آن هاست. از اهداف این پژوهش بررسی تطبیقی شاخص های مسکن پایدار در مناطق 12 گانه شهر شیراز می باشد. به طور کلی روش گردآوری اطلاعات در این پژوهش کتابخانه ای و پیمایشی می باشد. به عبارتی سعی شده است تا علاوه بر استخراج داده های مربوط به شاخص های مسکن پایدار از طریق اسناد و کتب و تحلیل آن، از مطالعه میدانی (پرسشنامه) نیز کسب میزان رضایت ساکنین می باشد استفاده شود. ابزار تحلیل داده ها نرم افزار های SPSS و GIS می باشد. در پژوهش حال حاضر برای رتبه بندی زیرشاخص ها از مدل MCDM استفاده گردیده است. به منظور سنجش میزان پایداری مسکن رتبه هر یک از مناطق براساس شاخص ها تعیین شد . براساس این رتبه بندی و تحلیل پرسشنامه میزان مسکن پایدار مناطق شهر شیراز در سه طیف پایداری، نیمه پایداری، ناپایداری تهیه گردید.نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد که مناطق 1، 3، 6 پایدار و مناطق 8 ، 9، 11 و 7 ناپایدار می باشد. سایر مناطق که شامل مناطق 2،4 5، 10، 12 طیف نیمه پایدار را تشکیل می دهد.
ارزیابی پتانسیل های ژئومورفولوژی و ژئوتوریستی شهرستان آستارا با استفاده ازمدل های هادزیک و فیولت
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۶ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۳
768 - 785
حوزههای تخصصی:
ارتباط بشر ساخت با طبیعت، ژئوتوریسم را می سازد در ژئوتوریسم پدیده های ژئومورفولوژیک غلبه بیش تری نسبت به سایر پدیده های زمین شناسی دارد. مخاطبان نه تنها متخصصان وکارشناسان ژئومورفولوژی و زمین شناسی، بلکه گردشگران عادی و علاقه مندان به طبیعت هم هستند. هدف از انجام این پژوهش ارزیابی و تحلیل پتانسیل های مقصدهای ژئومولوژیکی و توریستی شهرستان آستارا ( مطالعه موردی: گردنه حیران، آبشار لاتون، تالاب استیل) می باشد. روش انجام پژوهش روش هادزیک و فیولت است که در مدل هادزیک ارزش و اهمیت هر مکان ژئوتوریستی بررسی و هم چنین در این روش به وسیله شاخص های ارزش علمی و ارزش های مازاد آن مکان ژئوتوریستی برآورد می گردد. روش انجام کار در مدل فیولت بر اساس نرخ مدیریتی و گردشگری و دامنه ارزشی آنها مورد بررسی قرار می گیرد. نتایج حاصله از مدل هادزیک نشان داد بر اساس نتایج ارزش علمی مازاد و آسیب پذیری از نظر کارشناسان و بازدیدکنندگان منطقه ژئوتوریستی گردنه حیران،آبشار لاتون و تالاب استیل به ترتیب مقادیر (36/22) (29/48) و(51/69) به خود اختصاص دادند بر این اساس منطقه ژئوتوریستی گردنه گردنه حیران نسبت به دو منطقه دیگر توانمندی بالا و نسبتاً خوبی دارد نتایج مدل فیولت نیز نشان داد بر اساس شاخص های مورد مطالعه مناطق ژئوتوریستی گردنه حیران بیشترین امتیاز و منطقه آبشارلاتون در رتبه دوم و منطقه تالاب استیل در رتبه سوم از نظر توانمندی ژئوتوریستی قرار گرفتند. بنابراین نتیجه گیری می شود منطقه ژئوتوریستی گردنه حیران از نظر توانمندی ژئو توریستی نسبت به مناطق مورد مطالعه قدرت جذب بیشتری در جهت توسعه ژئو توریسم را به خود اختصاص داده است هم چنین پیشنهاد می شود در مطالعات آتی برای شناساندن مناطق بکر ژئوتوریستی مطالعات بر مبنای مطالعات و گردشگری آنلاین می باشد.
Behavior-Oriented Design in Neighborhoods with Rural Origins (Case Study: Saber Street in Noh-Dareh, Mashhad)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی روستایی سال ۱۲ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴۴
119 - 140
حوزههای تخصصی:
Purpose- With the physical expansion of cities, some surrounding villages are incorporated into the city as new neighborhoods. These areas, due to their rural backgrounds, differ from newly developed urban neighborhoods in physical, social, economic, and cultural aspects. Social issues, particularly behavioral problems, are one of the challenges in these areas. The neighborhood of Noh-Dareh in Mashhad (with a rural background) faces such a challenge. The Saber Street (located in Noh-Dareh) is the intersection of formal and informal settlements and has a strategic location due to its proximity to the Kuh Park. However, the occurrence of certain inappropriate behaviors has led to a decline in its efficiency and attractiveness for residents. This study aims to propose design recommendations for Saber Street to improve user behavior patterns.Design/methodology/approach- This research is mixed-method (quantitative and qualitative). After collecting library resources (behavior, environment, and perception), user behaviors were identified by using qualitative techniques (observation, behavioral mapping, and interviews). The obtained data were then categorized into conditions, actions, and consequences through qualitative analysis using MaxQDA. Subsequently, based on the typology of existing micro spaces, design recommendations were proposed based on behavioral patterns.Findings- Behaviors in the micro spaces of the mentioned street are often solitary, involving short and unconventional pauses due to the lack of diverse activities, psychological insecurity, inappropriate lighting furniture, and inconvenient climatic conditions. These results are reduced identity and increased insecurity, social damages, and inefficiency of activities.Practical implications- To improve these conditions, it is suggested to enhance urban management control, adopt supervisory policies through the design of frontages, allocate collective activities in the space, organize various events, and provide welfare and comfort infrastructure and equipment.Originality/Value- Considering the presence of social conflicts in neighborhoods with rural backgrounds, such as social damages, activity inefficiency, and ultimately resident dissatisfaction, the innovation of this study lies in identifying the context and causes of inappropriate behavioral patterns in these neighborhoods.