
جغرافیا و توسعه فضای شهری
جغرافیا و توسعه فضای شهری سال 11 پاییز 1403 شماره 3 (پیاپی 26) (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزههای تخصصی:
امروزه با توجه به جایگاه شهر مشهد در هوشمند سازی، ریسک ها و تهدیدات کلاسیک نمی توانند به عنوان تنها مخاطره در آن باشند و به دلیل ارتباط متقابل شبکه های مختلف شهری اختلال در یک بخش از سیستم همه بخش ها را متأثر می کند که این امر می تواند حاکمیت شهر را دشوار و مستعد دست کاری کند. هر چه پیچیدگی در شهرها افزایش می یابد لزوم توجه به مسائل مدیریت ریسک نیز زیاد می شود. پژوهش حاضر باهدف کاربردی و ماهیتی توصیفی -تحلیلی به شناسایی تهدیدات و ریسک های با میزان تأثیر و احتمال وقوع بالا در شهرداری مشهد پرداخته است. در این پژوهش با توجه به رویکرد مطالعه، بعد فناوری دارای 14 شاخص و 49 متغیر، بعد سازمان شامل 14 شاخص و 43 متغیر، بعد محیط زیست نیز متشکل از 10 شاخص و 41 متغیر مرتبط با ریسک ها می باشند. ابزار مورداستفاده برای جمع آوری داده ها پرسشنامه محقق ساخته بوده است. جامعه آماری[1] تحقیق 55 نفر از متخصصان و کارشناسان در حوزه موردمطالعه بر اساس دسترسی پذیری در شهرداری کلان شهر مشهد است. داده های گردآوری شده با استفاده از مدل سازی معادلات ساختاری و با نرم افزار آموس مورد ارزیابی و تجزیه وتحلیل قرار گرفت. یافته های پژوهش حاضر بر اساس رویکرد موردمطالعه نشان داد که مهم ترین ریسک ها و تهدیدهای فراروی حاکمیت شهری هوشمند در شهرداری مشهد از بین سه بعد موردمطالعه مرتبط با بعد سازمانی است. همچنین در بعد فناوری بیشترین میزان بار عاملی مربوط به تهدیدات، از جنبه میزان تأثیر و احتمال وقوع مرتبط باهوش مصنوعی (79/0)، نرم افزار (768/0)، حسگرها (767/0)، امنیت سایبری (761/0) و ابر داده ها (719/0) هست. ازلحاظ سازمانی نیز تراکنش الکترونیک (820/0)، محرمانگی (760/0)، ارتباط الکترونیک (753/0) و صحت اطلاعات (752/0) بالاترین درصد رادارند. در بین شاخص های ریسک بررسی شده برای محیط زیست شهری نیز اماکن عمومی (798/0)، انرژی (795/0)، ایمنی شهری (760/0) و آب و فاضلاب (684/0) دارای بیشترین تهدیدات در شهرداری مشهد می باشند.
ارزیابی محدوده های مسکن مهر براساس عوامل پایداری (مطالعه موردی: مسکن مهر تعاونی ساز، صنعتی ساز و خودساز شهر سمنان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه تجربه پروژه های مسکن مهر در شهرهای ایران به یکی از چالش های برنامه ریزی شهری تبدیل شده و نشان داده است که توجه به نیازهای ساکنین آن در محیط های سکونتی از مهمترین نیازهای هر مسکنی بشمار می آید و با تحقق این مهم می توان پایداری را در این نوع مساکن ارتقاء داد تا رضایتمندی ساکنین افزایش یابد. این پژوهش به دنبال ارزیابی سه محدوده مسکن مهر تعاونی ساز، صنعتی ساز و خودساز شهر سمنان براساس عوامل پایداری مسکن است. روش پژوهش توصیفی – تحلیلی و از لحاظ هدف کاربردی است. ابزار جمع آوری داده ها براساس مطالعات کتابخانه ای و پیمایشی و در قالب توزیع 360 پرسشنامه بصورت تصادفی ساده بوده است. نتایج آزمون فریدمن نشان داد که ساکنین از معیار کالبدی و زیباشناختی به ترتیب بیشترین و کمترین رضایتمندی را داشته اند. در سطح شاخص ها نیز شاخص های «تأمین کافی امکانات پارکینگ وسایل نقلیه» و «تاسیسات و تجهیزات کارآمد»، بیشترین و شاخص های «چشم اندازهای قابل رویت» و «دسترسی به فضای سبز مناسب» کمترین رضایتمندی را کسب کردند. نتایج معادلات ساختاری با رویکرد حداقل مربعات جزئی بیانگر بیشترین میزان تاثیرگذاری معیار کالبدی در کل محدوده و همچنین در محدوده های تعاونی ساز و خودساز و معیار اجتماعی در محدوده صنعتی ساز است. نتایج روش های مرک و ایداس جهت وزندهی و رتبه بندی سه محدوده نشان داده است که مسکن مهر خودساز، نسبتا پایدار و مساکن مهر تعاونی ساز و صنعتی ساز به ترتیب دارای پایداری کم و عدم پایداری هستند. این نتایج می تواند به برنامه ریزان حوزه مسکن و مدیران شهری جهت بهبود پایداری مسکن مهر شهر سمنان در راستای ارتقای رضایتمندی ساکنین کمک کند.
بررسی و تحلیل مناطق شهری مشهد از منظر مؤلفه های شهر یادگیرنده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه یادگیری شهری به مثابه نیاز اساسی اجتماعات انسانی در جوامع مدرن توصیف شده است. به تبع این امر، طی سال های اخیر، مفهوم شهر یادگیرنده توانسته است در مدت زمان کوتاهی در سراسر جهان به یک مفهوم شهری پرطرفدار تبدیل شود. شهر مشهد نیز به پشتوانه ظرفیت های فرهنگی و آموزشی خود در سال 1397 درخواست عضویت در شبکه جهانی شهر یادگیرنده را داشته و موفقیت این شهر در این عرصه بسته به بسترها، امکانات و ظرفیت مؤلفه های شهر یادگیرنده در سطح مناطق آن دارد. هدف این پژوهش بررسی وضعیت مناطق شهری مشهد از منظر مؤلفه های شهر یادگیرنده بوده که با روش توصیفی- تحلیلی و مبتنی بر پرسشنامه ای محقق ساخته و توزیع آن بین 390 نفر از شهروندان شهر مشهد انجام یافته است. نتایج این پژوهش بیانگر آن است که شهر مشهد از منظر مؤلفه ها شهر یادگیرنده از وضعیت مطلوبی برخوردار نیست و مناطق 13 گانه آن نیز در شرایطی ناهمگن و نامتعادلی به لحاظ مؤلفه های شهر یادگیرنده قرار دارند. به طوری که مناطق 1، 7، 9، 10 و 12 در سطح خیلی مطلوب، مناطق 2، 3 و 4 در سطح مطلوب، مناطق 5، 11 و 13 در سطح نامطلوب و مناطق 6 و 8 در سطح خیلی نامطلوب از حیث مؤلفه های شهر یادگیرنده قرار گرفتند. همچنین نتیجه قیاس بین رتبه بندی صورت گرفته برای مناطق شهری مشهد از منظر مؤلفه های شهر یادگیرنده و فضاهای آموزشی و فرهنگی هریک از مناطق آن نشان می دهد که هرچند ظرفیت های آموزشی و فرهنگی بالا یکی از شرط های لازم برای حرکت شهرها در مسیر شهرهای یادگیرنده محسوب می شود اما شرط کافی محسوب نمی شود.
تحلیل رابطه متغیرهای زمینه ای و تحرک اجتماعی بین نسلی مهاجرین افغانستانی در شهر کاشان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه بحث مهاجرت و تحرک اجتماعی افراد در مقیاس اجتماعی کشور میزبان و مسائل مربوط به آن از اهمیت زیادی در برنامه ریزی شهری برخوردار است و از آن جهت مهم است که نابرابری های ساختاری جامعه بدون مطالعه تحرک اجتماعی شناخته نخواهد شد و یکی از مسائلی که مهاجران با آن مواجه هستند تحرک اجتماعی بین نسلی می باشد، هدف پژوهش حاضر ارزیابی رابطه متغیرهای زمینه ای و تحرک اجتماعی بین نسلی مهاجرین افغانستانی در شهر کاشان است. روش پژوهش- توصیفی تحلیلی می باشد، حجم نمونه با استفاده از نرم افزار SAMPLE POWER با سطح اطمینان 95 درصد و خطای احتمالی 5 درصد 150 نفر نمونه از جمعیت 20 هزارنفری مهاجران افغانستانی شهر کاشان محاسبه گردید. تجزیه وتحلیل توصیفی و استنباطی داده ها و مدل سازی معادلات ساختاری از نرم افزارهای SPSS و AMOS استفاده گردید. نتایج نشان داد بین متغیرهای زمینه ای و شاخص های تحرک بین نسلی مهاجران افغانستانی در شهر کاشان 84/0 رابطه معناداری وجود دارد. از بین متغیرهای زمینه ای عامل تحصیلات بیشترین بار عاملی را با وزن 60/0 و در میان شاخص های تحرک بین نسلی عامل سرمایه فرهنگی نهادینه شده بیشترین بار عاملی را با وزن 98/0 و عامل های سرمایه فرهنگی تجسم یافته و عینیت یافته به صورت مشترک با بار عاملی 84/0 می باشند و عامل های اعتماد اجتماعی و تقدیرگرایی نیز با بارهای عاملی 30/0 و 24/0 در مرتبه های بعدی قرارگرفته اند. بنابراین پس از تحلیل جزئی تر یافته ها مشخص گردید که جهت ارتقاء تحرک اجتماعی مهاجرین افغانستانی نقش تحصیلات و افزایش سرمایه فرهنگی می تواند موثر باشد.
پیش بینی و تبیین ساختاری مؤلفه های تببین کننده تغییرات جمعیتی در کلان شهر اهواز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحولات جمعیتی به عنوان مهمترین پدیده تحولی دوران معاصر به شمار می رود چرا که تحولات جمعیت تقریباً تمام جنبه های زندگی و جهان پیرامون ما را تحت تأثیر قرار داده است و آثار زیادی بر خرده نظام های اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و محیطی وارد ساخته است. در همین راستا؛ هدف پژوهش حاضر پیش بینی و تبیین ساختاری مؤلفه های تببین کننده تغییرات جمعیتی در کلان شهر اهواز است. از نظر هدف گذاری کاربردی و از نظر روش شناسی به صورت توصیفی- تحلیلی است. در روند تهیه و تولید داده ها ابتدا مؤلفه های تببین کننده تغییرات جمعیتی با استفاده از نظرات 15 نفر از اساتید و کارشناسان سازمان های مربوطه از طریق روش دلفی شناسایی شده است. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات 11 عامل به عنوان عوامل تأثیرگذار قوی بر تغییرات جمعیتی کلان شهر اهواز از مدلسازی تفسیری-ساختاری ISM و سپس با نرم افزار میک مک بهره گرفته شده است و در نهایت با استفاده از نرم افزار اسپکتروم به پیش بینی جمعیت تا افق 1430 پرداخته شده است. نتایج پژوهش نشان داد که عوامل ساختار جنسی،تراکم جمعیت، باروری، بیکاری، جمعیت فعال و سواد جز تأثیرگذارترین مؤلفه ها بر تغییرات جمعیتی و 5 مؤلفه ساختار سنی، رشد جمعیت، مرگ ومیر، مهاجرت و امید به زندگی جزء تأثیرپذیرترین عوامل به شمار می آیند. همچنین نتایج حاصل از میک مک نشان می دهد همه عوامل بجز عامل تراکم جمعیت جز متغیرهای پیوندی می باشند.و در نهایت بهترین سناریو برای پیش بینی جمعیت تا سال 1430 سناریو سوم (کاهش باروری) است که بیش از 98 درصد در برآورد جمعیت دقت داشته است.
شناسایی پیشران های کلیدی مؤثر بر ایجاد مدیریت یکپارچه شهری با رویکرد آینده پژوهی و برنامه ریزی بر پایه سناریو (نمونه مورد مطالعه: شهر قم)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توسعه روزافزون شهرنشینی از مشخصه های بارز زندگی اجتماعی در عصر کنونی است که تأثیر عمیقی بر جوامع انسانی داشته است، متناسب با توسعه شهرنشینی و ظهور کلان شهرها، مدیریت شهری نیز به تدریج تکامل یافته است. تغییرات در محیط زندگی شهری چنان شتابی یافته است که متخصصان در حوزه های مختلف را به بررسی و مطالعه مستمر، برای غلبه برمشکلات کلان شهرها وادار نموده است. امروزه شهرها هراندازه و بُعدی داشته باشند، به یک مدیریت بهینه، جهت کاهش مشکلات فرهنگی، اجتماعی، خدماتی، ایجاد آرامش و آسایش، اجرای عدالت به نحو مؤثر و تقویت روحیه ی مشارکت شهروندان نیاز دارند و این خود نیازمند به یک مدیریت یکپارچه شهری می باشد. هدف از این مقاله شناسایی پیشران های کلیدی مؤثر بر ایجاد مدیریت یکپارچه شهری با رویکرد آینده پژوهی و برنامه ریزی بر پایه سناریو در شهر قم می باشد. پژوهش حاضر ازنظر هدف کاربردی، از حیث روش ترکیبی از روش های اسنادی و پیمایشی در سطح اکتشافی و مبتنی بر رویکرد آینده پژوهی و سناریو نگاری است. روش جمع آوری اطلاعات مطالعات کتابخانه ای و میدانی است. در این تحقیق از روش های تحلیل ساختاری و سناریونگاری استفاده شده است. نرم افزارهای مورداستفاده در این تحقیق نرم افزار Scenario Wizard و MICMAC می باشد. نتایج مدل تحلیل ساختاری نشان داد که مهم ترین و کلیدی ترین متغیر در ایجاد و توسعه ی مدیریت یکپارچه ی شهری در شهر قم، متغیر مدیریتی – نهادی و قانونی می باشد. نتایج نهایی هم نشان داد که 6 سناریو با سازگاری قوی و محتمل پیش روی توسعه ی مدیریت یکپارچه شهری قم قرار دارد که شرایط امیدوارکننده ای را برای توسعه مدیریت یکپارچه ی شهری در شهر قم فراهم کرده اند.
مقایسه و تحلیل شاخص های فقر مسکن شهری با توجه به توزیع جغرافیایی (مطالعه موردی: شهر بیجار)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مسکن به عنوان یک عنصر تعیین کننده در سازمان اجتماعی فضا، در شکل گیری هویت فردی، روابط اجتماعی و اهداف جمعی افراد نقش موثری دارد. امروزه شهرهای ایران با فقر مسکن درابعاد اقتصادی، کالبدی و اجتماعی روبرو هستند که هریک از این ابعاد نیز دارای شاخص های متفاوتی با هم می باشند. در مناطقی که گروه های کم درآمد و اقشار آسیب پذیر جامعه ساکن هستند وضعیت نامناسب است. پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر روش توصیفی تحلیلی می باشد. جهت تنظیم مبانی نظری منابع اسنادی مورد مطالعه قرار گرفت و داده های خام پژوهش از بلوک های آماری شهر بیجار در دو سال 1385 و 1395 مرکز آمار ایران استخراج شده است. با روش تحلیل عاملی در محیط نرم افزار SPSS برای دوره 1385، ده شاخص به 2 عامل و برای دوره 1395، شش شاخص به دو عامل تقسیم شده اند. همچنین با تولید نقشه پهنه بندی از طریق GIS مشخص شد که که پهنه های فقر مسکن در دوره 1385 در قسمت های مرکزی محله بلوار، قسمت جنوب غربی محله بادامستان و فرحی و قسمت جنوبی شهر محله سراب را شامل می شود و در دوره 1395 در بیشتر نواحی شهر از جمله: محله الماسیه، قسمت شرقی محله یارمجه و جنوب شرقی ریگ سیاه را شامل می شود. در مقابل پهنه های رفاه مسکن در سال 1385 قسمت های شرقی محله یارمجه، شمال شرقی محله تخت سفلی و تخت علیا، قسمت غربی محله مهدیه و شمال غربی محله حلوایی را شامل می شود و در سال 1395 که در قسمت های شمال شرقی محله تخت سفلی و تخت علیا و شمال غربی محله حلوایی مشاهده می شود. با توجه به درصد تغییرات طی 10 سال می توان نتیجه گرفت که وضعیت مسکن بهبود نیافته است.
جدایی گزینی فضایی کلانشهر مشهد و تحلیل مضمون طرح های تفصیلی پیشنهادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با افزایش روند شهرنشینی، مهاجرت و تشدید افتراق میان گروه های اجتماعی- اقتصادی شهری، پدیده جدایی گزینی شهری در بسیاری از کلانشهرها به مانعی قابل توجه در جهت دستیابی به جامعه شهری همبسته مبدل گشته است. این پدیده ارتباطات بین طبقاتی را به طور جدی مورد تهدید قرار داده به طوری که نمود آن در ساختار فضایی شهرها قابل رؤیت است. طرح های تفصیلی به عنوان اصلی ترین طرح ها و سیاست گذاری های شهری و مهم ترین اسناد تأثیرگذار بر توسعه و ساماندهی شهر، می تواند این پدیده را تعدیل یا تشدید نماید. هدف این پژوهش تحلیل مضمونِ طرح های تفصیلی حوزه هایی از کلانشهر مشهد است که با پدیده جدایی گزینی فضایی روبرو هستند. این پژوهش از نظر ماهیت، با به کارگیری روش آمیخته کمی- کیفی، در زمره تحقیقات ترکیبی قرار می گیرد. نتایج حاصل از نرم افزار تحلیلگر جدایی گزینی، شاخص موران عمومی و آنالیز لکه های داغ، براساس مؤلفه های سکونتی و به استناد داده های مرکز آمار ایران در سرشماری سال 95؛ شدت و تجمع پایگاه های پایین اجتماعی- اقتصادی را به طور خاص در حوزه های شرق شهر مشهد هویدا می سازد. این تحقیق با به کارگیری روش تحلیل مضمون در بررسی سیاست ها و برنامه های طرح های تفصیلی حوزه های مربوطه نشان می دهد: با اصلاح تیپ بندی گونه های سکونتی، بهبود سرانه خدمات غیرانتفاعی و افزایش پروژه های پیشران توسعه در این طرح ها می توان پدیده جدایی گزینی شهری در کلانشهر مشهد را تعدیل کرد.
تأثیر حکمروایی خوب شهری در ارتقاء خدمات رسانی به سکونتگاه های غیر رسمی نمونه موردی (محله شهید رجائی مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از وظایف مدیران شهری تأمین خدمات مورد نیاز شهروندان در سطح شهر و ارتقاء این خدمات در مناطق مختلف شهری است. از جمله مناطق شهری که دارای کمترین امکانات رفاهی و خدماتی هستند ،مناطق حاشیه نشین شهرها می باشند. یکی از رویکردهای اخیر در زمینه مدیریت شهری که رفاه عموم شهروندان را در نظر دارد ، حکمروایی خوب شهری می باشد. بر این اساس هدف پژوهش حاضر ارائه راهکارهایی برای ارتقاء خدمات در بخش تجهیزات شهری (مراکز پلیس و ایستگاه های آتش نشانی) بر اساس حکمروایی خوب شهری در محله شهید رجائی مشهد است. روش اصلی پژوهش توصیفی – تحلیلی می باشد. جامعه آماری شهروندان محله شهید رجائی مشهد می باشند. که حجم نمونه بر اساس بلوک های آماری سال 1395 و فرمول کوکران 384 نفر تعیین گردید. از بین شاخص های حکمروایی خوب شهری 6 شاخص (مشارکت، قانون مندی، جهت گیری توافقی، بینش راهبردی، تمرکز زدایی، عدالت) به عنوان متغیر مستقل و خدمات تجهیزات شهری (مراکز پلیس و ایستگاه های آتش نشانی) به عنوان متغیر وابسته مورد بررسی قرار گرفتند. اطلاعات از طریق پرسشنامه محقق ساخت گردآوری شد. برای محاسبات آماری و تحلیل داده های پژوهش، از نرم افزار Smart PLS استفاده شد و اطلاعات پژوهش به دو شیوه کتابخانه ای و میدانی گردآوری گردید. نتایج تحقیق نشان می دهد که شاخص های جهت گیری توافقی و بینش راهبردی و مشارکت به ترتیب بیشترین اثر را بر ارتقاء خدمات در بخش تجهیزات شهری (مراکز پلیس و ایستگاه های آتش نشانی) در سطح محله شهید رجائی مشهد دارند.