فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۶۱ تا ۱۸۰ مورد از کل ۱۰٬۴۰۶ مورد.
حوزههای تخصصی:
مفهوم نوآوری اجتماعی تحول گرا دربرگیرنده گروهی از راهبردها، مفاهیم، اندیشه ها و سازمان های نوینی است که تأمین کننده نیازهای اجتماعی است. این مفهوم یکی از عناصری بنیادین در راستای توسعه پایدار روستایی است؛ بنابراین، سنجش اثرگذاری نهادهای محلی بر نوآوری اجتماعی تحول گرا در راستای توسعه پایدار روستایی با بهره گیری از شاخص هایی همچون: شبکه و روابط اجتماعی، آموزش و آگاهی اجتماعی، نهادهای اجتماعی و عامل همدلی و انسجام اجتماعی، برای رسیدگی به ناسازگاری ها، هدف این پژوهش است. در این پژوهش که از بعد شیوه گردآوری داده ها از نوع توصیفی پیمایشی؛ و برحسب ماهیت داده ها از نوع پژوهش های کمی است که به سنجش شاخص های اثرگذار و اثرپذیر پژوهش در 43 سکونتگاه روستایی نمونه و 400 خانوار نمونه تصادفی شهرستان ری انجام شد. یافته ها نشانگر آن است که میان همه شاخص های اثرگذار نهادهای محلی بر نوآوری اجتماعی تحول گرا در راستای توسعه پایدار روستایی از دیدگاه پاسخ گویان همبستگی مستقیم و مثبت وجود دارد. ارزیابی اثرگذاری نهادهای محلی بر نوآوری اجتماعی با بهره گیری از دیدگاه پاسخگویان روستایی نشان می دهد که هرچند، گفتمان نوآوری اجتماعی، نقش بنیادین در همکنشی و همکاری مدیریت محلی و دیگر نهادها و سازمان های محلی همچون تشکل های مردم نهاد، با دستگاه های بالادست ایجاد می کند؛ اما به دلیل اتخاذ رویکرد از بالا به پایین در ایران و ناحیه موردمطالعه و برآمده از رویکرد حکومت مبنا و در شرایط «قدرت بر» و چیرگی، نهادهای محلی به مثابه نوعی از مدیریت که برای پاسخگویی به نیازهای مردم در اندازه کوچک شکل گرفته است.
مطالعه سکونتگاه های غیر رسمی با رویکرد زیست پذیری (مطالعه موردی: سکونتگاه های غیر رسمی ساری)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی شهری سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۷
17 - 26
حوزههای تخصصی:
زیست پذیری شهری یک مفهوم چند وجهی است که با بسیاری از حوزه های محیط زندگی در مناطق شهری مرتبط است. زیست پذیری مفهومی است که شرایط موجود مناطق خاص یک شهر را در رابطه با آنچه باید باشد و هم اکنون هست، توصیف می کند. هر چند مطالعات گذشته درک بهتری از ارزیابی و تأثیرگذاری عوامل کیفیت محیط شهری را فراهم کرده اند. با این حال، این مطالعات خلاء هایی در ابعاد، روش شناسی و سطح مورد مطالعه دارند. لذا مطالعه ی موجود با هدف سنجش سطح زیست پذیری سکونتگاههای غیررسمی (مهدی آباد، غفاری، سرو بنه باغ و ترک محله) در شهر ساری، سعی در تحلیل وضعیت زیست پذیری و شناسایی عوامل موثر بر آمده است. بنابراین تحقیق حاضر، بر پایه روش میدانی با هدف کاربردی به صورت توصیفی- تحلیلی تدوین شده است. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از نرم افزار SPSS و AMOS استفاده شده است. تعداد 375 پرسشنامه با توجه به فرمول کوکران در سطح محلات توزیع گردید. نتایج بیانگرآن است که؛ سطح زیست پذیری محلات در وضعیت نا مطلوبی قرار دارند و محلات با مشکلات متعددی مواجه هستند. همچنین طبق مدل یابی معادلات ساختاری؛ معیارهای اقتصادی (69/0)، کالبدی (64/0)، زیست محیطی (54/0)، اجتماعی (24/0)، به ترتیب با بیشترین بار عاملی، موثرترین عوامل بر میزان زیست پذیری تلقی می شوند. بنابراین مهمترین شاخص های موثر بر زیست پذیری در جهت بهبود این مناطق، معیارهای اقتصادی می باشند که ارائه وام های کم بهره به متقاضیان خود اشتغالی برای ساکنین محلات و معافیت های مالیاتی دراز مدت (مالیات بر املاک) برای ساخت مسکن چند خانواری و همچنین معافیت های مالیاتی برای سرمایه گذارانی که علاقمند به سرمایه گذاری در این مناطق برای اشتغال ایجاد نمایند هستند، می تواند تا حدودی مشکلات اقتصادی را کاهش دهد.
ارزیابی و برنامه ریزی مکانی- فضایی، فضاهای سبز عمومی با استفاده از GIS (منطقه مورد مطالعه: منطقه 10 تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مشکلات اساسی شهرها، کمبود فضای سبز شهری است که از جنبه های مختلف بر زندگی انسان تأثیر سوء می گذارد. در مقایسه با استانداردهای شهرسازی، علاوه بر پایین بودن سطح کاربری فضای سبز در شهرهای مختلف ایران، پراکندگی نامناسب آن نیز مشکلاتی را به وجود آورده است که از جمله می توان به عدم توزیع عادلانه فضای سبز در شهر و مشکلات دسترسی شهروندان اشاره کرد. هدف از این پژوهش ارزیابی توزیع فضایی - مکانی فضای سبز شهری در منطقه ده تهران می باشد. رویکرد این پژوهش توصیفی- تحلیلی می باشد که، در ابتدا به توصیف وضعیت پارک های منطقه 10 تهران از نظر تعداد پرداخته شد و در ادامه وضعیت پارک های موجود منطقه 10 تهران بر اساس شاخص های شعاع عملکرد، استاندارد سرانه و مساحت کاربری فضای سبز، جمعیت تحت پوشش و دسترسی بررسی گردید، سپس بر اساس میزان اختلاف وضع موجود در هر شاخص با وضع مطلوب، در مورد میزان تناسب تعداد و توزیع فضایی پارک ها در راستای تأمین دسترسی مطلوب داوری شد. در منطقه مورد مطالعه 51 بوستان و بوستانک قرار گرفته است. تعداد پارک های محله ای منطقه 47 عدد می باشد که حدود 258500 نفر را در منطقه تحت پوشش قرار می دهند. نتایج نشان می دهند که برای برطرف کردن کمبود فضای سبز منطقه به 12 تا 13 پارک محله ای ،16 تا 17 پارک ناحیه ای در منطقه نیاز داریم. همچنین براساس نتایج به دست آمده تنها کمتر از 30 درصد فضای سبز منطقه در وضعیت مناسب واقع شده اند در حالی که 43 درصد از پارک های سطح منطقه در وضعیت نامناسب قرار گرفته اند.
شناسایی و تحلیل متغیرها و معیارهای مؤثر در پدافند غیرعامل به روش تحلیل اثرات متقابل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اهداف پنج گانه تعریف شده در پدافند غیرعامل با اولویت اصل بازدارندگی، ضرورت شناخت جامع و تخصصی متغیرها و ماهیت آن ها را در این علم بیان می-کند. هدف کلان این پژوهش، شناخت متغیرهای مؤثر، ماهیت آن ها و روابط میانشان در علم میان رشته ای پدافند غیرعامل است. به دلیل تاثیرمتقابل متغیرها در پدافند غیرعامل، در این پژوهش از روش تحلیل اثرات متقابل، استفاده شده است. این مطالعه به روش توصیفی- تحلیلی و در فرآیند پیمایش میدانی ابتدا با ابزار مطالعه کتابخانه ای و مصاحبه به تعریف متغیرها و سپس به ارزیابی معیارهای تأثیرگذار، تأثیرپذیر، کلیدی و راهبردی در پدافند غیرعامل به عنوان یک سیستم و پایداری یا ناپایداری آن با استفاده از روش میک مک می پردازد. در فرآیند انجام پژوهش، متغیرها در چهارده گروه (معیار کلان) و 49 معیار، طبقه بندی و سپس تحلیل و روابط میان آن ها با استفاده از نرم افزار میک مک انجام شد. نتیجه تحقیق نشان داد، معیار کلان جغرافیا بیشترین نسبت تأثیرگذاری به تأثیرپذیری و معیار کلان ساختمان بیشترین نسبت تأثیرپذیری به تأثیرگذاری را داراست. معیارهای سیاست داخلی، سواد، رونق اقتصادی، امنیت اقتصادی ﺑﻪ ﺗﺮﺗیﺐ تأثیرگذارترین معیارها و معیارهای کیفی اجتماعی و محیط روانی تأثیرپذیرترین معیارها در ﺳیﺴﺘﻢ هستند. همچنین در بین معیارهای مورد سنجش، کمترین تأثیرگذاری مربوط به کالبد ساختمان و کمترین تأثیرپذیری مربوط به جغرافیای طبیعی است. پراکنش معیارها در محورهای تأثیرگذار- تأثیرپذیر مستقیم و غیرمستقیم بیان گر، ناپایداری سیستم است. نتایج پژوهش بر اهمیت متغیرهای غیر کالبدی در پدافند غیرعامل شدیداً تأکید دارد.
تحلیل اثرگذاری عوامل اقتصادی بر پذیرش محصولات کشاورزی ارگانیک در بین تولیدکنندگان و مصرف کنندگان شهرستان تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف شناسایی و تحلیل عوامل اقتصادی مؤثر بر پذیرش محصولات کشاورزی ارگانیک در شهرستان تبریز انجام شده است. روش پژوهش: جامعه آماری این مطالعه را تولیدکنندگان و مصرف کنندگان شهرستان تبریز تشکیل می دهد. جامعه تولیدکنندگان در سطح شهرستان 28 نفر می باشد. با توجه به محدود بودن تعداد آنها، به صورت تمام شماری مطالعه شدند. در جامعه مصرف کنندگان، حجم نمونه 384 نفر برآورد گردید، ولی برای دستیابی به نتایج بهتر 391 پرسشنامه تکمیل شد. جهت تحلیل داده ها از مدل سازی معادلات ساختاری در نرم افزار SMART PLS و آزمون t تک نمونه ای و فریدمن در نرم افزار SPSS بهره گرفته شد. یافته ها: نتایج مدل اندازه گیری بیانگر آن است که بارهای عاملی معرف های مشاهده شده، با متغیر پنهان خود دارای مقادیر معناداری هستند و معرف های مشاهده شده به خوبی متغیرهای پنهان خود را اندازه گیری نموده اند. همچنین نتایج مدل ساختاری بیانگر این موضوع است که رابطه ساختاری معناداری بین ادراک گرانی، ارائه تسهیلات حمایتی، توزیع محصول، شیوه تهیه محصولات، قیمت محصول، ویژگی های محصول، کیفیت محصول و تمایل به پرداخت وجود دارد. مقادیر بدست آمده T، میانگین و کرانه بالا و پایین عوامل مؤثر بر پذیرش کشاورزی ارگانیک از دیدگاه تولیدکنندگان، مقادیری بالاتر از استاندارد تعیین شده داشتند. نتایج آزمون فریدمن نشان داد، قیمت محصول دارای بالاترین اهمیت و ارائه تسهیلات حمایتی دارای پایین ترین میزان اهمیت هستند. نتیجه گیری: مقایسه و بررسی دیدگاه های دو گروه تولیدکننده و مصرف کننده نشان می دهد که بعد اقتصادی تأثیر عمده ای بر پذیرش کشاورزی ارگانیک داشته است. همچنین عواملی مانند داشتن قیمت بالای محصولات، هزینه ها و قیمت ارائه شده برای یک برند خاص، سیستم بازاریابی مناسب و ... از عواملی هستند که بعد اقتصادی پذیرش کشاورزی ارگانیک را تحت تأثیر قرار داده اند.
تاثیر تحولات ساختاری نامنظم بر توسعه نیافتگی سکونتگاه های روستایی (مورد: بخش مرکزی شهرستان منوجان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: نظام فضایی سکونتگاه های روستایی از دو جزء اصلی ساختارها و کارکردها تشکیل شده است. افزون بر این دو جزء، بحث عوامل و نیروهای دورنی نیز مطرح است که بر قابلیت ها و محدودیت های نظام سکونتگاهی اثرگذار می باشند، یعنی عوامل و نیروهای که در شکل دهی و تحول نظام سکونتگاهی دخالت دارند ولی در کنار نیرو های درونی، نیروهای بیرونی نیز مطرح است که به نوبه خود در فرآیند شکل پذیری و تحول نظام فضایی سکونتگاه های روستایی دخالت دارند؛ لذا در پژوهش سعی شده است، تاثیر تحولات ساختاری- کارکردی نامطلوب و بدون قاعده در عدم توسعه سکونتگاه های روستایی بخش مرکزی شهرستان منوجان در استان کرمان، مورد ارزیابی قرار گیرد. روش پژوهش: پژوهش حاضر به لحاظ هدف، کاربردی و از نظر روش توصیفی-تحلیلی است. جامعه آماری پژوهش، تعداد 66 روستای بخش مرکزی شهرستان منوجان با جمعیت 49428 نفر است. جهت نمونه گیری؛ با استفاده از فرمول کوکران، 379 نفر از روستاییان منطقه، محاسبه و بین آنها، پرسشنامه تکمیل شده است. روایی پرسشنامه تحقیق به شیوه صوری و محتوایی و نیز پایایی آن بر اساس آلفای کرونباخ به میزان83/0 تایید شد. برای تجزیه و تحلیل از آزمون های آماری با بهره گیری از نرم افزار SPSS استفاده شده است. یافته ها: نتایج پژوهش بیانگر آن است که بین نظام سکونتگاهی با رویکرد ساختاری-کارکردی و توسعه یافتگی سکونتگاه های روستایی بخش مرکزی منوجان رابطه معنادار وجود ندارد. بیشتر سکونتگاه های روستایی از حداقل خدمات و امکانات برخوردار نبوده و اکثر آنها طبق آزمون همبستگی پیرسون جزء روستاهای ناپایدار محسوب می شوند. همچنین بین مولفه های تحولات ساختاری-کارکردی و شاخص های عدم توسعه یافتگی رابطه معناداری وجود دارد. نتایج آزمون رگرسیون چندگانه توام با میزان 361/0 درصد، نشان دهنده تاثیرگذاری مولفه های ساختاری-کارکردی (متغیر مستقل) بر سطح توسعه سکونتگاهی (متغیر وابسته) روستاهای بخش مرکزی شهرستان منوجان می باشد و بیانگر آن است که این مولفه ها، 6/41 درصد تغییرات در سطح توسعه سکونتگاهی روستاهای شهرستان منوجان را تبیین می نمایند. نتیجه گیری: طبق یافته های پژوهش سکونتگاه های روستایی بخش مرکزی منوجان به لحاظ توسعه یافتگی، ناپایدار به لحاظ پویش ساختاری-کارکردی، نامنظم و پراکنده و فاقد برخورداری از خدمات و امکانات می باشد.
ارزیابی تأثیرات بهره برداری از معادن بر شاخص های اقتصادی و پایداری جمعیت روستایی مطالعه موردی: دهستان بوغداکندی- شهرستان زنجان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: معادن یکی از منابع محیطی است که اولین و مهمترین نمود آن تأثیرات اقتصادی بوده و اثرات دیگر بدنبال آن حاصل می گردد و اگر بدرستی مورد توجه و ارزیابی قرار گیرد سبب شکل گیری زنجیره های ارزش افزوده در سایر بخش های اقتصادی و ایجاد زمینه ی دستیابی به اهداف توسعه پایدار می گردد. بدین جهت هدف از تحقیق حاضر شناخت اثرات بهره برداری از معادن بر شاخص های اقتصادی و پایداری جمعیت روستایی دهستان بوغداکندی می باشد. روش پژوهش: نوع تحقیق کاربردی و روش آن توصیفی-تحلیلی بوده و برای گردآوری اطلاعات و داده ها از روش های کتابخانه ای و میدانی شامل مشاهده (علنی و فردی)، مصاحبه (منظم) و پرسشنامه (بسته و طیفی) استفاده شده است. روایی صوری پرسشنامه از دیدگاه متخصصان بررسی شد و پایایی متغیرها از طریق ضریب آلفا ی کرونباخ به میزان (0.802) محاسبه گردید. جامعه ی آماری تحقیق خانوارهای دهستان بوغداکندی است. طبق سرشماری سال 1395 مجموع خانوارهای ساکن در این روستاها 2227 خانوار است که با استفاده از فرمول کوکران تعداد نمونه لازم جهت تکمیل پرسشنامه 314 مورد محاسبه شد. روش تجزیه وتحلیل اطلاعات با استفاده از آزمون های آماری به صورت توصیفی (میانگین، توزیع فراوانی و انحراف معیار) و استنباطی (t تک نمونه ای، پیرسون، کروسکال والیس) انجام شده است. یافته ها: نتایج تحقیق نشان از وجود رابطه معنادار میان بهره برداری از معادن و شاخص های اقتصادی دهستان داشته بگونه ای که میانگین عددی در شاخص های اشتغال (3.229)، شاخص درآمد (3.132)، منابع طبیعی (3.393)، رفاه (3.431)، در سطح متوسط و شاخص پایداری جمعیت (2.763-) سرمایه (2.742-) در سطح پایینتر از متوسط قرار داشته است. نتیجه گیری: سالنامه های آماری در سال های (1395-1385) روند کاهشی جمعیت تمامی روستاهای مورد مطالعه بجز روستای سعیدکندی که نرخ رشد (0.9) درصد را تجربه کرده است، نشان می دهد. بنابراین بهره برداری از منابع معدنی در منطقه اثرات مثبتی بر پایداری جمعیت نداشته است.
توسعه گردشگری و معیشت پایدار روستایی مطالعه موردی استان کردستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: تجریه بسیاری از کشورهای توسعه یافته نشان می دهد که توسعه گردشگری یک نیاز اساسی برای توسعه ملی و باید با درجه بالایی از اولویت آنرا در نظر گرفت. بر این اساس، در ایران نیز دولت در سال های اخیر توجه بیشتری به توسعه صنعت گردشگری نموده است. همچنین با توجه به پتانسیل های بالقوه و کم نظیرمناطق روستایی توجه به این بخش می تواند در راستای توانمند سازی مناطق روستایی و توسعه این مناطق کمک نماید. هدف از این تحقیق بررسی تاثیر گردشگری بر معیشت پایدار روستایی استان کردستان با مقایسه ی دو گروه روستاهای گردشگری و غیر گردشگری است. روش پژوهش: از ابزار پرسشنامه برای جمع آوری داده های مورد نیاز استفاده شده است و 203 نفر سرپرست خانوار از روستاهای گردشگری و 147نفر سرپرست خانوار از روستاهای غیر گردشگری به شیوه تصادفی انتخاب شده و تجزیه و تحلیل بر روی آنها صورت گرفت. برای اطمینان از پایایی ابزار تحقیق، از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شده است. بر این اساس قابلیت اعتماد پرسشنامه با ضریب 0.82 درصد بسیار مناسب بوده است. یافته ها: نتایج آزمون t مستقل نشان داد که میانگین سرمایه های انسانی واجتماعی و کل سرمایه ها در روستاهای گردشگری از روستاهای غیر گردشگری بیشتر است. همچنین نتایج آزمون فریدمن نشان داد که در روستاهای گردشگری فعالیت هایی مانند باغداری ، زراعت ، فروش غذاهای محلی ، فروش صنایع دستی، اجاره منزل، فروش تولیدات لبنی محلی و فروش لباس محلی به ترتیب راهبرد معیشتی اهمیت بیشتری داشته است. در حالی که روستاهای گروه دوم، به ترتیب فعالیت های باغداری، زراعت، فروش تولیدات لبنی محلی ، دامداری ، کارگری اهمیت بیشتری داشته است. نتیجه گیری: نتایج نشان داد که بین روستاهای گردشگری و غیرگردشگری از لحاظ سرمایه های انسانی، اجتماعی، فیزیکی، طبیعی، مالی و کل سرمایه ها، تفاوت معنی داری وجود دارد. میانگین سرمایه انسانی، اجتماعی و کل سرمایه ها (دارایی های معیشتی) در روستاهای گردشگری بیشتر از روستاهای غیرگردشگری بود. شماره ی مقاله: ۶
Determinants of Entrepreneurial Orientation of Rural Women Who Are Members of Microcredit Funds, Case Study: Western Iran(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی روستایی سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۶
23 - 39
حوزههای تخصصی:
Purpose- Existing literature shows that women, especially rural women, play a prominent role in the development of small and medium-sized businesses; however, few studies have explored factors affecting the perceptions and entrepreneurial tendencies of rural women in developing countries, especially in Iran. The present study was conducted to investigate the determinants of entrepreneurial tendencies of rural women, who are members of microcredit funds, in western Iran (Kermanshah province).Design/methodology/approach- This is an applied study of a correlational-descriptive nature with a quantitative approach that uses a survey method for data collection. The study population consists of all female members of microcredit funds in Kermanshah city (n = 626 people). Using Bartlett et al.'s table, 201 people were chosen as the research sample using a stratified random sampling method. They were selected by proportional assignment. The main data collection instrument was a questionnaire whose validity and reliability were confirmed using content validity, convergent validity, combined reliability and Cronbach's alpha. Data analysis was conducted using SPSS and Smart PLS software.Findings- According to the results, the latent variables of social capital, recognition of opportunities and entrepreneurial skills had a positive and significant effect on the entrepreneurial tendency of rural women who are members of the microcredit fund; however, the positive and significant effect of entrepreneurial education on the entrepreneurial tendency of rural women was not confirmed. In addition, the findings showed that social capital has a positive and significant effect on entrepreneurial tendency through opportunity recognition.Originality/value- The findings of this research have theoretical and practical implications for the development of entrepreneurship among rural women. That is while enriching literature on the subject, it helps policy makers focus on communication and social interactions, strengthen entrepreneurial skills and introduce entrepreneurial opportunities to develop entrepreneurship among rural women.
تدوین الگوی مدیریت ظرفیت برد در راستای ارتقا کیفیت گردشگری و حفظ محیط زیست در مناطق کوهستانی، مورد پژوهش: کوه صفه اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های بوم شناسی شهری سال ۱۵ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۳۶)
159 - 176
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی ظرفیت برد گردشگری کوه صفه اصفهان درراستای ارتقای کیفیت گردشگری و حفظ محیط زیست انجام شد. نمونه های آماری دراین پژوهش بخشی از گردشگران بازدیدکننده ازاین منطقه به صورت نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. بدین صورت که باتوجه به مراجعه میدانی مکرر در روزهای مختلف، رقم متوسط تعداد مراجعان 100 هزار نفر برآورد شد. لذا با توجه به تعداد جامعه آماری، حجم نمونه تعیین شده طبق جدول مورگان، 384 نفرتعیین شد. این پژوهش از نوع توصیفی - تحلیلی است و از لحاظ هدف کاربردی محسوب می گردد. داده های مورد استفاده دراین پژوهش ازطریق پرسشنامه جمع آوری شد که روایی آن با محاسبه روایی صوری CVR تأیید و پایایی آن با استفاده از آزمون آلفای کرونباخ تایید شد. همچنین برای برآورد ظرفیت برد از روش های کمی استفاده شد. برای بررسی رابطه ظرفیت برد گردشگری بر حفظ محیط زیست و ارتقای کیفیت گردشگری از روش معادلات ساختاری و نرم افزار PLS استفاده شد. از آنجایی که براساس ویژگی ها و مختصات هر منطقه کوهستانی ازجمله اقلیم، جغرافیا، فرهنگ و تاریخچه، ظرفیت برد گردشگری متفاوت است، نوآوری این پژوهش در آن است که تاکنون پژوهشی درزمینه ظرفیت های برد گردشگری در محدوده مورد مطالعه انجام نشده است و همچنین ارائه الگوی مدیریت ظرفیت برد در راستای ارتقای کیفیت گردشگری و حفظ محیط زیست در مناطق کوهستانی موضوعی است که تاکنون به آن پرداخته نشده است. یافته های پژوهش نشان داد ظرفیت برد فیزیکی 32500، ظرفیت برد واقعی 8076 و ظرفیت برد مؤثر 5387 نفر در سال است، لذا ظرفیت برد مؤثر و ظرفیت برد واقعی، تأثیر معناداری بر حفظ محیط زیست و ارتقای کیفیت گردشگری دارد؛ ولی ظرفیت برد فیزیکی تأثیر چندانی در افزایش کیفیت گردشگری و محیط زیست ندارد.
جدایی گزینی فضایی کلانشهر مشهد و تحلیل مضمون طرح های تفصیلی پیشنهادی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و توسعه فضای شهری سال ۱۱ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۲۶)
155 - 176
حوزههای تخصصی:
با افزایش روند شهرنشینی، مهاجرت و تشدید افتراق میان گروه های اجتماعی- اقتصادی شهری، پدیده جدایی گزینی شهری در بسیاری از کلانشهرها به مانعی قابل توجه در جهت دستیابی به جامعه شهری همبسته مبدل گشته است. این پدیده ارتباطات بین طبقاتی را به طور جدی مورد تهدید قرار داده به طوری که نمود آن در ساختار فضایی شهرها قابل رؤیت است. طرح های تفصیلی به عنوان اصلی ترین طرح ها و سیاست گذاری های شهری و مهم ترین اسناد تأثیرگذار بر توسعه و ساماندهی شهر، می تواند این پدیده را تعدیل یا تشدید نماید. هدف این پژوهش تحلیل مضمونِ طرح های تفصیلی حوزه هایی از کلانشهر مشهد است که با پدیده جدایی گزینی فضایی روبرو هستند. این پژوهش از نظر ماهیت، با به کارگیری روش آمیخته کمی- کیفی، در زمره تحقیقات ترکیبی قرار می گیرد. نتایج حاصل از نرم افزار تحلیلگر جدایی گزینی، شاخص موران عمومی و آنالیز لکه های داغ، براساس مؤلفه های سکونتی و به استناد داده های مرکز آمار ایران در سرشماری سال 95؛ شدت و تجمع پایگاه های پایین اجتماعی- اقتصادی را به طور خاص در حوزه های شرق شهر مشهد هویدا می سازد. این تحقیق با به کارگیری روش تحلیل مضمون در بررسی سیاست ها و برنامه های طرح های تفصیلی حوزه های مربوطه نشان می دهد: با اصلاح تیپ بندی گونه های سکونتی، بهبود سرانه خدمات غیرانتفاعی و افزایش پروژه های پیشران توسعه در این طرح ها می توان پدیده جدایی گزینی شهری در کلانشهر مشهد را تعدیل کرد.
تبیین الگوی مدیریت هوشمند شهری برای بهبود حکمروایی خوب شهری (مورد مطالعه: شهر شاهرود)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: حکمروایی خوب شهری الگوی مناسب و توصیه شده توسط نهادهای بین الملل برای حاکمیت در هزاره سوم است لذا برخورداری از یک الگوی جامع مدیریت هوشمند شهری گامی بلند در راستای تحقق حکمروایی خوب شهری است. هدف: هدف این پژوهش، تعیین الگوی مدیریت هوشمند شهری برای بهبود حکمروایی خوب شهر شاهرود است. روش شناسی تحقیق: پژوهش حاضر از نظر هدف یک پژوهش کاربردی-توسعه ای است و از منظر شیوه گردآوری داده ها یک پژوهش پیمایشی مقطعی محسوب می شود. جامعه مشارکت کنندگان در بخش کیفی شامل مدیران شهر شاهرود و اساتید مدیریتی شهری است. نمونه گیری با روش هدفمند انجام و با 10 مصاحبه اشباع نظری حاصل شد. در بخش کمی نیز از دیدگاه 393 نفر از شهروندان شهر شاهرود استفاده شد. ابزار گردآوری داده ها، مصاحبه نیمه ساختاریافته و پرسشنامه محقق ساخته می باشد. برای تجزیه وتحلیل داده های گردآوری شده از روش تحلیل مضمون و حداقل مربعات جزئی استفاده شد. قلمرو جغرافیایی پژوهش: قلمرو جغرافیایی این پژوهش، شهر شاهرود می باشد. یافته ها: یافته های پژوهشی نشان داد عوامل مدیریتی، استراتژی مدیریت هوشمند شهری و عوامل فنی مدیریت هوشمند شهری بر خدمات هوشمند شهری و شفافیت مدیریت شهری تاثیر می گذارند. خدمات هوشمند شهری و شفافیت مدیریت شهری بر مشارکت شهروندان الکترونیک اثرگذاشته و به عملکرد اقتصادی، عملکرد زیست محیطی و عملکرد اجتماعی منجر می شوند. از طریق عملکردهای مذکور در نهایت دستیابی به حکمروایی خوب شهری میسر می شود. نتایج: در این مطالعه جهت هم افزایی نظری کوشش شد مدل یکپارچی و اجرایی برای حکمرانی خوب در سایه مدیریت هوشمند شهری در شهر شاهرود ارائه شود. این در حالی است که مطالعات پیشین به صورت جداگانه به این مفاهیم پرداخته بودند.
ارزیابی و سنجش تاثیر حکمروایی شایسته شهری بر میزان رضایت مندی شهروندان از عملکرد شهرداری (مطالعه موردی: شهر لوشان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: یکی از رویکردهای مهمی که در دهه های اخیر برای بهبود وضعیت مدیریت شهری ارائه شده است رویکرد «حکمروایی خوب شهری» می باشد. حکمروایی خوب شهری به عنوان رویکردی از نظام تصمیم گیری و اداره امور شهری تلقی می شود و نهاد شهرداری می تواند یکی از بهترین سازوکارها، برای تحقق حکمرانی خوب شهری باشد. از این رو می توان امیدوار به حل مشکلات و معضلات ساختاری و کارکردی شهرها شد. هدف پژوهش: در این تحقیق، تحلیل میزان رضایت مندی شهروندان از عملکرد شهرداری شهر لوشان زیر چتر حکمروایی شایسته شهری است. روششناسی تحقیق: ین پژوهش از نظر هدف جزء تحقیقات کاربردی و از نظر ماهیت و روش جزء پژوهش های توصیفی - تحلیلی به شمار می رود. جامعه آماری پژوهش را کلیه ساکنین بالای ۱۵ سال شهر لوشان تشکیل داده اند که تعداد نمونه با استفاده از فرمول کوکران ۳۷۳ نفر محاسبه شد. شیوه گردآوری داده ها مطالب اسنادی- کتابخانه ای (کتب، مقاله و پایان نامه) و برداشت های میدانی (پرسش نامه) بوده است. برای تجزیه و تحلیل داده های حاصل از پرسشنامه از نرم افزارهای SPSS و Smart pLS استفاده شده است. قلمرو جغرافیایی پژوهش: محدوده مورد مطالعه در این تحقیق، شهر لوشان به عنوان یکی از شهرهای شهرستان رودبار در استان گیلان است. یافته ها: یافته ها حاکی از آن است که شهروندان لوشانی رضایت چندانی از عملکرد مدیریت شهری به خصوص شهرداری این شهر ندارند بنابراین لازم است باتوجه به داده های حاصل از این پژوهش و همچنین راهکارهای ارائه شده در جهت جلب رضایت شهروندان اقدام به عمل آید. به صورت مشخص یافته ها بیانگر این نکته می باشند که متغیر حکمروایی که توسط شاخص های استاندارد پرسشنامه های مطالعات پیشین استخراج شده است دارای روایی سازه می باشند. بدین معنی که بار عاملی متغیرهای کارایی و اثر بخشی (۹۹۵/۰)، شفافیت (۹۲۷/۰)، مسئولیت پذیری (۸۹۴/۰)، عدالت و برابری (۸۴۷/۰)، اجماع محوری (۷۹۹/۰)، مشارکت (۷۹۸/۰)، قانون مداری (۷۵۶/۰) و پاسخگویی (۶۲۱/۰)، در مطالعه حاضر دارای روایی و پایایی مناسب بوده و قادر است مبحث حکمروایی را اندازه گیری نماید. ازسویی فرضیه تحقیق نشان می دهد که همواره رابطه معنی دار منفی میان حکمروایی و میزان نارضایتی شهروندان از عملکرد شهرداری وجود دارد. همچنین ضریب مسیر این فرضیه ۱۷۸/۰ می باشد که با سطح معنی داری ۰۳/۰ مورد تائید قرار می گیرد. بدین معنا که هر چه میزان افزایش شاخص های حکمروایی بیشتر باشد میزان عدم رضایت شهروندان از عملکرد شهردای کاهش می یابد. نتایج: نتایج حاکی از آن است که شهروندان لوشانی رضایت چندانی از عملکرد مدیریت شهری به خصوص شهرداری این شهر ندارند بنابراین لازم است باتوجه به داده های حاصل از این پژوهش و همچنین راهکارهای ارائه شده در جهت جلب رضایت شهروندان اقدام به عمل آید.
تاب آوری شهر با تکیه بر حکمروایی خوب شهری (مطالعه موردی: شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: در بیشترکشورهای درحال توسعه از جمله ایران، نظام برنامه ریزی و مدیریت توسعه شهری به صورت متمرکز است و نظارت و توسعه شهرها از طریق سازمان های دولتی و در سطح ملی و محلی انجام می پذیرد. مداخله ی قاطع دولت مرکزی در سیاست گذاری و برنامه ریزی های اجتماعی در این کشورها ضعف شدید مدیریت های محلی و نهادهای جامع مدنی را در شهرها به دنبال داشته است. علاوه بر آن آنچه امروزه به عنوان مفهومی دربرگیرنده و برنامه ریزی شده برای مواجهه پذیری شهرها و ساختارهای شهری در برابر تهدیدات انسانی و طبیعی مطرح می شود مقوله تاب آوری می باشد هدف: هدف این پژوهش ارزیابی نقش حکمروایی خوب شهری بر تاب آوری شهری در تهران است. روش پژوهش: پژوهش حاضر از نوع هدف کاربردی و از نظر گردآوری داده ها جز پژوهش های توصیفی- تحلیلی است.در این پژوهش از 36 سؤال برای متغیر حکمروایی خوب شهری (مشارکت، عدالت محوری، توافق و اجماع محوری، کارایی و اثربخشی، قانونمندی، شفافیت، مسئولیت پذیری و پاسخگویی) و تاب آوری شهری (اقتصادی، اجتماعی، نهادی-مدیریتی و زیرساختی-کالبدی) استفاده شده است. جامعه آماری شامل اساتید دانشگاهی ، مدیران و کارشناسان آشنا به موضوع پژوهش در شهر تهران می باشند که با استفاده از نمونه گیری هدفمند ٤٠ نفر به عنوان نمونه انتخاب گردید. قلمرو جغرافیایی پژوهش: قلمروه جغرافیایی این پژوهش شهر تهران است. یافته ها: یافته های پژوهش نشان می دهند در شهر تهران شاخص های مشارکت، عدالت محوری، توافق و اجماع محوری، کارایی و اثربخشی، قانونمندی، شفافیت، مسئولیت پذیری و پاسخگویی که انعکاس دهنده حکمروایی خوب شهری می باشند بر ابعاد تاب آوری شهری تأثیر بالایی (ضریب تأثیر 69/0) دارند. بنابراین بهبود شاخص های حکمروایی خوب شهری در شهر تهران منجر به افزایش تاب آوری شهر و شهروندان می شود. نتایج: نتایج این تحقیق نشان می دهد که در شهر تهران شاخص های مشارکت، عدالت محوری، توافق و اجماع محوری، کارایی و اثربخشی، قانونمندی، شفافیت، مسئولیت پذیری و پاسخگویی که انعکاس دهنده حکمروایی خوب شهری می باشند بر ابعاد تاب آوری شهری تأثیر زیادی دارند. در این تحقیق متغیر حکمروایی خوب شهری براساس ۸ بعد اصلی و ۲۴ شاخص مورد بررسی قرار گرفته است این ۲۴ شاخص نشان دهنده وضعیت حکمروایی خوب شهری در شهر تهران می باشند.
مطالعۀ تطبیقی رویکردهای فضایی به عدالت در نظریه های سیاسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عدالت فضایی، نقش مهمی در توزیع متوازن امکانات در مقیاس های مختلف جغرافیایی دارد. این مفهوم، از چنان اهمیتی برخوردار است که نادیده انگاشتن آن، باعث گسترش تبعیض و نابه سامانی در سطوح مختلف ناحیه ای و ملی می شود. با توجه به اهمیت نظری و کاربردی عدالت فضایی، پژوهش حاضر که ماهیت بنیادی دارد با روش شناسی توصیفی-تحلیلی، مصادیق و رویکردهای فضایی به عدالت در نظریه های مارکسیسم، نوفایده گرایی و نیز نظریه های جان راولز را بررسی کرده است. نتایج نشان داد که مارکس، مفهوم عدالت فردی را در تقابل با هدف غایی طبقه پرولتاریا می داند. هدف ها و مبانی سرمایه داری با عدالت فضایی-اجتماعی سازگار نیست و عناصری چون محرومیت و استثمار از بایسته های بازار هستند و اساساً امکان تحقق عدالت فضایی را منتفی می سازند. نوفایده گرایی، با اتکا بر مفاهیم حس و تعلق مکانی، مفهوم عدالت را به رویکردهای فضایی نزدیک تر کرده است. نوفایده گرایان با تاکید بر اینکه مردمی که در یک مکان زندگی می کنند و از نظر تاریخی و فرهنگی، رابطه طبیعی با مکان زندگی خود برقرار کرده اند، فضا را به عنوان مفهومی راهبردی برای مصادیق عدالت به رسمیت می شناسند. همچنین، جان راولز با پیوند مفهوم عدالت به انصاف، نوعی رویکرد فضایی به عدالت دارد. این دیدگاه، نشان داد که هدف غایی عدالت، بسترسازی برای نهادهای سرزمینی در اداره واحدهای فضایی-سیاسی به شیوه دموکراتیک است.
تحلیل الگوی فضایی آسیب پذیری سکونتگاه های روستایی در برابر زلزله؛ مطالعه موردی: سکونتگاه های روستایی واقع در منطقه کلان شهری تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۴۳ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۱۸۸
۹۰-۷۷
حوزههای تخصصی:
هدف: منطقه کلان شهری تهران به عنوان یکی از مناطق با ریسک بالای مخاطره زلزله شناخته می شود. انباشت و فشردگی کالبدی و همچنین تراکم بالای جمعیت در این منطقه باعث افزایش نگرانی ها در مورد خسارات و آسیب های ناشی از زلزله احتمالی در این منطقه شده است. تاکنون ابعاد مختلف موضوع آسیب پذیری در برابر مخاطره زلزله در سطح محلات و مناطق شهری واقع در منطقه کلان شهری تهران موردتوجه پژوهشگران قرار گرفته است؛ اما آسیب پذیری سکونتگاه های روستایی این منطقه چندان موردتوجه قرار نگرفته است. به دلیل وجود این خلأ علمی و اجرایی، هدف پژوهش حاضر تحلیل الگوی فضایی آسیب پذیری سکونتگاه های روستایی واقع در منطقه کلان شهری تهران است. روش پژوهش: این پژوهش در چهارچوب روش شناسی کمی انجام شده و جزء تحقیقات کاربردی به حساب می آید. جامعه آماری تحقیق شامل 1082 سکونتگاه روستایی دارای سکنه در دو استان تهران و البرز است. از بین آن ها، تعداد 914 روستا که دارای داده های آماری قابل دسترس بوده اند موردمطالعه قرار گرفته اند. گردآوری داده ها به صورت کتابخانه ای و عمدتاً با استفاده از آمارنامه های مرکز آمار ایران انجام شده است. جهت تحلیل داده ها از سیستم استنباط فازی، روش درون یابی کریجینگ و تحلیل لکه های داغ استفاده شده است. یافته ها: نتایج پژوهش نشان می دهد، تمام سکونتگاه های روستایی واقع در منطقه کلان شهری تهران دارای پتانسیل بالای آسیب پذیری در برابر مخاطره زلزله هستند. همچنین، الگوی فضایی آن نشان دهنده سطح بالای آسیب پذیری سکونتگاه های واقع در محدوده های پیرامونی نسبت به محدوده های مرکزی منطقه کلان شهری تهران است. نتیجه گیری: تفاوت بین پهنه های مختلف در محدوده منطقه کلان شهری تهران به لحاظ پتانسیل آسیب پذیری سکونتگاه های روستایی در برابر مخاطره زلزله تحت تأثیر پویایی های فضایی هم به لحاظ فرایندهای طبیعی و هم به لحاظ ساختارهای اجتماعی-اقتصادی و تعاملات بین این دو است. به طوری که سکونتگاه های روستایی واقع در مرکز به لحاظ برخورداری و میزان دسترسی به زیرساخت های موردنیاز دارای شرایط مساعدتری هستند و سکونتگاه های دور از مرکز دارای دسترسی و برخورداری کمتری هستند.
بازشناسی آیندهِ مراکز خرید از منظر هویت شهر ایرانی-اسلامی بارویکرد تحلیل ساختاری و سناریونگاری (مطالعه موردی شهر تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
چشم انداز شهر های آینده دوره ۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۷)
163 - 178
حوزههای تخصصی:
تغییر شکل فضاهای سنتی خرید از بازار و خیابان به ساخت و ساز بی رویه مراکز خرید، باعث شده تا «مال سازی» تبدیل به رویکرد غالب مدیریت شهری شود. انواع فضاهای خرید، بی آن که شناخت جامعی نسبت به فلسفه شکل گیری و گونه شناسی آنها وجود داشته باشد در حال تسخیر شهر هستند. از روی بررسی آینده این شیوه توسعه مراکز خرید در شهرهای امروزین ضرورتی غیرقابل انکار است. با توجه به این مهم، در مقاله حاضر آینده مراکز خرید از منظر هویت شهرهای ایرانی-اسلامی بررسی شده است. در راستای پاسخگویی به سوالات پژوهش از روش توصیفی-تحلیلی و رویکرد استدلال منطقی (فرهنگی-گفتمانی) و رویکرد تحلیل ساختاری به صورت توأمان، با استفاده از مطالعات کتابخانه ای و اسنادی و دو پرسشنامه (در جهت تدقیق مدل مفهومی و ارزیابی پایایی و روایی آن (25نفر) و همچنین استفاده از تکنیک تحلیل ساختاری(15نفر)) و مصاحبه (در جهت سناریو نویسی(5 نفر)) استفاده شده است. با توجه به بررسی های انجام شده و مدل مفهومی پژوهش، متغیرهای مطلوبیت مراکز خرید از منظر هویت شهرهای ایرانی-اسلامی مشتمل بر بیست و دو (22) متغیر در قالب شش (6) مولفه می باشد. نتایج حاصل از مقاله حاضر نشان دهنده جهتگیری بالای سناریو ادامه وضع موجود به سمت سناریو پادآرمان شهری است. این امر حاکی از بی توجهی به بستر و زمینه شهرها در توسعه مراکز خرید در لایه های مدیریت و تصمیم ساز شهر است. توجه به نکات مطروحه در الگوهای شهر ایرانی-اسلامی می تواند مسیری آگاهانه از توسعه در پیش روی متخصصان و برنامه ریزان شهر قرار دهد.
ارزیابی سطح توسعه یافتگی مناطق روستایی براساس عوامل ساختاری – کارکردی (مورد مطالعه: دهستان های شهرستان شهر بابک)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روستا و توسعه سال ۲۷ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
83 - 110
حوزههای تخصصی:
شناخت و تبیین سطوح توسعه یافتگی نواحی روستایی، نقش مهمی در برنامه ریزی توسعه روستایی ایفا می کند. هدف تحقیق حاضر، ارزیابی و رتبه بندی میزان توسعه یافتگی دهستان های شهرستان شهربابک در استان کرمان است تا از این طریق مشکلات و محدودیت های دهستان های مورد مطالعه، شناسایی و برای حل آن ها اقدامات لازم صورت پذیرد. پژوهش حاضر ازنظر ه دف ک اربردی و از لحاظ روش توص یفی-تحلیل ی اس ت. در راس تای گ ردآوری داده ه ا از روش کتابخانه ای و میدانی استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده های حاصل از پرسش نامه ها و تعیین اولویت بندی، شش معیار اصلی (محیطی- اکولوژیک، کالبدی، اجتماعی- فرهنگی، اقتصادی، مدیریتی و ساختار فضایی) و 47 زیر معیار تکنیک تحلیل شبکه و برای رتبه بندی دهستان ها ازنظر شاخص های توسعه یافتگی از روش تاپسیس استفاده شد. جامعه آماری پژوهش، شش دهستان بخش مرکزی شهرستان شهربابک با جمعیت ۱۰۳۹۷5 نفر است که حجم نمونه مورد مطالعه براساس فرمول کوکران 382 نفر برآورد شد. یافته های پژوهش نشان داد که دهستان های استبرق، میمند و باقلعه در طبقه محروم و ناپایدار و دهستان های خورسند و خاتون آباد در سطح برخوردار و پایدار جای گرفته اند و دهستان مدوارات در جایگاه نیمه برخوردار و نیمه پایدار قرار دارد. بررسی وضعیت کلی مبین شرایط نامناسب حاکم بر دهستان های بخش مرکزی شهرستان شهربابک است. بنابراین انجام اقدامات لازم نیازمند توجه جدی مدیران و برنامه ریزان روستایی و منطقه ای است.
اولویت سنجی عوامل موثر بر تاب آوری اجتماعی منطقه 3 شهرداری شیراز در برابر زلزله(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی شهری سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۷
159 - 174
حوزههای تخصصی:
تاب آوری در برابر زلزله یکی از مفاهیم بسیار مهم نظری و عملی در مدیریت بحران است .طی چند دهه گذشته، رشد شتابان شهری و توسعه مناطق فرودست شهری (به ویژه در کشورهای در حال توسعه) موجب شده که آسیب پذیری آن ها در برابر بحران هایی با منشاء انسانی و طبیعی بیش از پیش گردد. لذا امروزه بر بحث تاب آوری بیش از آسیب پذیری تاکید شده است.پژوهش حاضر با هدف اس تخراج اثرگذارترین مؤلفه ها و اولویت سنجى آن ه ا در تاب آورى با رویکرد اجتماعى جهت مقابله با زلزله در مرحله پیش گیرى در منطقه 3 شهرداری شیراز انجام گرفت. 383 پرسشنامه به عنوان نمونه از سرپرستان خانوارها جمع آوری گردید . ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه محقق ساخته بود که سوالاتی در مورد ویژگی های اجتماعی و اقتصادی خانوارها و ارزیابی ابعاد و مولفه های تاب آوری را در بر می گرفت. داده ها، با به کارگیری آزمون های مورد تحلیل قرار گرفتند . جهت بررسی تجزیه و تحلیل داده ها مدل رگرسیون خطی چندگانه، t- test، تحلیل واریانس ANOVA و ضریب همبستگی پیرسون به کار رفته است.نتایج تحقیق نشان داد که از میان شاخص های مورد مطالعه مولفه سرمایه اجتماعی با میانگین نظری 3.99، بیش ترین اهمیت را در پیش بینی تاب آوری کل برخوردار است. در مجموع، بعد تاب آوری اجتماعی از سطح مطلوبی برخودار بوده است. نتایج رگرسیون خطی چندگانه نشان می دهد وضعیت تاهل، میزان درآمد ماهیانه فرد، میزان درآمد صرف ضروریات، کیفیت و عمر ساختمان و تعداد دفعات تجربه زلزله رابطه معنی داری با تاب آوری اجتماعی دارند. چنان چه نتایج نشان می دهد به ازای هر واحد افزایش در متغیر تعداد دفعات تجربه زلزله میزان تاب آوری اجتماعی به اندازه 18/0 افزایش می یابد.
ارزیابی پیشران های توسعه گردشگری در روستای آلمان شهرستان رشت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گردشگری روستایی یکی از حوزه های اصلی گردشگری است. شناسایی و اولویت بندی پیشران های توسعه گردشگری روستایی دغدغه مراکز تصمیم سازی و تصمیم گیری راهبردی در حوزه گردشگری است و برنامه ریزی آگاهانه مبتنی بر شناخت این پیشران ها راهگشای توسعه روستاها می باشد. روستای آلمان در نزدیکی شهر رشت و بزرگراه رشت- بندر انزلی، از موقعیت جغرافیایی مناسب و ظرفیت های بی نظیری جهت توسعه گردشگری روستایی برخوردار است. در این پژوهش، با طراحی درخت تصمیم جامع با شش معیار و 36 زیرمعیار، پیشران های اثرگذار بر توسعه گردشگری در این روستا، شناسایی شد. همچنین، فرایند سلسله مراتبی فازی کروی (SFAHP) جهت اولویت بندی پیشران های اثرگذار بر توسعه گردشگری روستایی به کار رفت. داده های مورد نیاز از طریق تکمیل پرسشنامه مقایسه های زوجی توسط 15 نفر از خبرگان حوزه گردشگری استان گیلان جمع آوری شد. نتایج نشان داد که در بین معیارهای درخت تصمیم، "توسعه اشتغال" با وزن نسبی 18.05 درصد، رتبه نخست اهمیت را دارا می باشد. همچنین، معیارهای "محیط زیستی- کالبدی" و "ظرفیت روستا" با وزن های نسبی 17.68 و 16.79 درصد به ترتیب در جایگاه دوم و سوم قرار دارند. در بین زیرمعیارهای مرتبط با "توسعه اشتغال" نیز "بهبود فرصت های شغلی مرتبط با گردشگری"، "سرمایه گذاری در آموزش نیروی انسانی بومی مورد نیاز برای توسعه خدمات و فعالیت های گردشگری"، و "ایجاد و توسعه بوم گردیها" به ترتیب سه زیرمعیار پراهمیت در راستای تحقق توسعه گردشگری روستایی می باشند. حمایت و مانع زدایی حاکمیت به منظور نقش آفرینی بیشتر بخش خصوصی در گردشگری روستایی می تواند توسعه اشتغال و بهبود ظرفیت ها و زیرساختهای گردشگری روستایی را به همراه داشته باشد. افزایش سطح آگاهی و توانمندسازی روستاییان در کنار مشارکت دادن آنها در فرایند توسعه گردشگری روستایی از الزامات موفقیت در پیشبرد هدفهای توسعه ای این بخش است.