فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷۶۱ تا ۷۸۰ مورد از کل ۲٬۰۰۵ مورد.
منبع:
آزماخرداد ۱۳۸۶ شماره ۵۱
تحلیل عناصر داستانی قصه حضرت یوسف (ع) در قرآن کریم
حوزههای تخصصی:
"در قرآن کریم سرگذشت بسیاری از پیامبران با قصه بیان می شود. از جمله قصه یوسف (ع) که به زندگی این پیامبر می پردازد. این سوره صد و یازده آیه دارد. سه آیه نخست و ده آیه آخر غیر داستانی و آیات دیگر بدون آنکه آیه های غیر داستانی، تسلسل آنها را برهم بزند، داستان را بیان می کنند. هدف قرآن داستان پردازی نیست، ولی این سوره بسیاری از جنبه ها و عناصر داستانی متعارف در ادبیات داستانی را دارد. هدف این مقاله بررسی فراوانی عناصر داستانی، در این قصه است.
مقاله حاضر توصیفی تحلیلی است و طی آن به بررسی و تحلیل عناصر داستانی نظیر زاویه دید، طرح، ساختار، اندیشه (تم و موضوع)، کشمکش، شخصیت، شخصیت پردازی، گفت و گو، زمان و مکان می پردازد.
قصه یوسف، تنها قصه قرآن کریم است که از ابتدا تا انتهای آن، در یک سوره آمده است. در این قصه با بهره مندی از فنون عناصر داستان پردازی نوین، اهداف والای قرآن کریم، آشنایی با فرهنگ مذهبی، تعلیم، تربیت، هدایت و عبرت آموزی انسان، در قالب یک داستان بیان شده است. پرداخت عناصر داستانی در این قصه به گونه ای است که مخاطب در برخورد با آن به مثابه یکی از شخصیت های داستان حضور فعال دارد"
کارکرد روایت در «یک هلو و هزار هلو»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
روایت دارای ساختاری است و اصطلاح ادبی که برای ساختار روایت بهکار میرود پیرنگ است. پیرنگ باید ابتدا، وسط و انتها داشته باشد. بر این باور هستیم که اگر عنصری از پیرنگ کاسته شود اساس داستان به هم میریزد. در این مقاله سعی میشود به عنصر طرح در «یک هلو و هزار هلو» پرداخته شود. چرا این عنصر و نه عناصر دیگر؟ زیرا با بررسی این موضوع نگارنده میخواهد بداند که این اثر ویژگیهای یک روایت را دارد یا نه؟ و چرا؟ به همین منظور ابتدا به تعریف روایت نزد ولادیمیر پروپ میپردازیم و آنگاه به بررسی این اثر میپردازیم تا بتوان پاسخی برای پرسشهای مطرح شده بهدست آورد.
فرهنگ تعریف و تعارف
منبع:
حافظ اسفند ۱۳۸۶ شماره ۴۸
حوزههای تخصصی:
باز سپید شاه
حوزههای تخصصی:
داستان خارجی: برش
نگاهی کوتاه به استعاره ی تن پوشی و بدل پوشی در نمایشنامه ی «ندبه»
حوزههای تخصصی:
نقد و تحلیل نمایش نامه سرگذشت مرد خسیس
حوزههای تخصصی:
این مقاله در پیآن بوده است تا به تحلیل داستانیو محتوایینمایش نامه سرگذشت مرد خسیس اثر میرزا فتحعلیآخوندزاده که در حقیقت آغازگر نمایشنامه نویسیبه شیوه مدرن در خاورمیانه بوده است بپردازد. نخست طرح (پلات) نمایش نامه که شامل گره افکنیها و گره گشاییهایاصلیو فرعی، کشمکش، تعلیق، بحران، نقطه اوج و پایان بندیاست به دقت بررسیشده؛ سپس چگونگیشخصیت پردازیمورد تحلیل قرار گرفته است. بدین گونه که نویسنده در پرداخت شخصیت ها که از طریق چند روش، کنش و گفتار، صورت ظاهریو نام گذاریافراد صورت میگیرد تا چه اندازه موفق بوده است. هم چنین لحن و گفت وگوینمایش، تحلیل درون مایه و در انجام نتیجه گیریبررسیها آمده است.
پانو آئویی: چالش بنیادین هستی
حوزههای تخصصی:
چرا رمان اهمیت دارد؟
منبع:
رودکی۱۳۸۶ شماره۱۶
حوزههای تخصصی:
مولوی و هنر داستان پردازی در مثنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مثنوی معنوی اثر جاویدان مولوی شاعر قرن هفتم است . زوایای پنهان هنری این اثر، در بعضی موارد مثل شخصیت پردازی و داستان پردازی چنان است که گویی مولوی در قرن هفتم با نظریه های جدید درباره داستان نویسی معاصر آشنایی داشته است و او را در بین شاعران عارف، صاحبِ سبکِ خاص می کند . در واقع یکی از عوامل جذابیت حکایات و داستان های مثنوی ، همین نبوغ هنری مولوی در داستان پردازی است. در میانِ شاعرانِ عارف ، مولوی شاید تنها کسی باشد که داستان را تنها برای بیان معانی عرفانی به کار نمی گیرد، بلکه نفسِ داستان پردازی و جذاب کردنِ آن نیز برای او بسیار اهمیت دارد . مقایسه ای بینِ اشعار سنایی و عطار که پیشروان مولوی بوده اند، با اشعار او به خوبی نشان می دهد که در همه جا مولوی اصرار بیشتری در رعایتِ روابط علّی و معلولی حوادث ، طرح گفتگوها ، شخصیت پردازی و تجسمِ صحنه ها دارد و توانایی وی را در شناخت و توصیفِ روحیه و خلق و خوی مردم عصر به وضوح می توان دید . این مقاله درصدد آن است که خواننده را با زوایای پنهان هنریِ این اثر دربارة جذابیت حکایات ، داستان پردازی و شخصیت پردازی مولوی آشنا کند .
سفر به تخت سلیمان
سمک عیار : افسانه یا حماسه ؟ ( مقایسه سازه شناختی سمک عیار با شاهنامه فردوسی )(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سنت دیرینه، غنی و مردمی قصه گویی شفاهی توسط قصه گویان که نزد همه هندو اروپاییان؛ بخصوص اقوام آریایی ساکن فلات ایران بویژه شرق ایران،خراسان بزرگ ، رواج بسیار داشته، افسانه ها و اساطیر کهن و نیزبسیاری از اخبار حوادث تاریخی را حفظ و منتقل کرده است.در این مقاله ، ضمن بررسی این سنت وتحلیل درزمانی آن،کوشیده ایم نشان دهیم که بسیاری ازآثار داستانی اولیه دورهاسلامی، از رهگذر همین سنت شفاهی پدید آمده است و قسمتهای بسیار از شاهنامه ، ویس و رامین و نیز سمک عیار را راویان و به صورت شفاهی روایت کرده اند. مقایسهسازه شناختی شاهنامه و سمک عیار نه تنها این نظریه را اثبات می کند بلکه آشکار می سازد که سمک عیار به دلیل داشتن عناصر، بنمایه ها و سازه های حماسی بسیار، یک حماسه است نه افسانه.