فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۲۱ تا ۱۴۰ مورد از کل ۷۳۶ مورد.
منبع:
مدیریت استراتژیک هوشمند سال دوم پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
169 - 188
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش، تدوین مدل ارزش گذاری برند به عنوان شاخص کلیدی در مدیریت استراتژیک هوشمند بازاریابی و کسب وکار است. در دنیای امروز که رقابت بازار به شدت افزایش یافته و اهمیت برندینگ به عنوان یکی از عوامل مهم موفقیت سازمان ها برجسته تر شده است، شرکت ها نیازمند استفاده از رویکردهای هوشمند و استراتژیک برای ارزش گذاری برند خود به منظور افزایش شناخت، اعتماد مشتریان و ارتقای موقعیت رقابتی هستند. این پژوهش با تمرکز بر ارزش گذاری برند، به بررسی چگونگی بهره گیری از فناوری های نوین و تحلیل داده ها برای بهبود استراتژی های بازاریابی و افزایش ارزش برند شرکت ها پرداخته است. این تحقیق از نوع کیفی و مبتنی بر تحلیل مضمون است و از طریق مصاحبه های هدفمند با مدیران ارشد، کارشناسان حوزه بازاریابی و خبرگان دانشگاهی انجام شده است. یافته ها نشان می دهد که ارزش گذاری برند هوشمند، ضمن تقویت همگرایی در فرایند تصمیم گیری و استفاده مؤثر از داده های مرتبط با برند، می تواند به ارتقای رفتار مشارکتی مدیران و تعریف ساختارهای انگیزشی منجر شود. در نتیجه، شرکت ها قادر خواهند بود همگام با ارتقای رضایت ذینفعان، ارزش برند و عملکرد اقتصادی خود را بهبود بخشند.
استخراج مسائل راهبردی تجارت خارجی ایران با استفاده از روش دلفی فازی
منبع:
نگرش مدیریت راهبردی سال ۱ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
175 - 204
حوزههای تخصصی:
لازمه اصلی مدیریت صحیح تجارت خارجی کشور، فهم عمیق و نظام مند از مسائل مهم و اولویت دار آن است. عدم شناسایی مسائل راهبردی، سیاست گذاری اثربخش در تجارت خارجی را خدشه دار کرده و تحلیل و تفسیرهای متعدد و البته عدم تفاهم های جدی را در زمینه ابرچالش های این حوزه به دنبال دارد. بر این اساس، مقاله کنونی با هدف شناسایی مسائل راهبردی تجارت خارجی کشور، تدوین شده است. بدین منظور، در ابتدا با مطالعه اسنادی عمیق و مصاحبه ساختارنیافته، مسائل مهم این حوزه شناسایی و سپس با استفاده از پرسش نامه طراحی شده به روش تکنیک دلفی، داده های اخذشده از 9 نفر از خبرگان این حوزه تحلیل شد. نتایج پژوهش نشان می دهد در حوزه یادشده، 21 مسئله مهم وجود دارد که 18 مسئله به عنوان مسئله راهبردی انتخاب شد. این مسائل عبارت اند از: دیپلماسی اقتصادی ضعیف، سیاست ارزی نامطلوب و نوسانات بالای نرخ ارز، تنوع پایین و تمرکز بالا در مقاصد واردات کشور، بی ثباتی در قوانین و مقررات، بالا بودن حجم خروج سرمایه، تنوع پایین و تمرکز بالا در کالاهای صادراتی، آسیب پذیری تجارت خارجی در برابر تحریم های فزاینده، تنوع پایین و تمرکز بالا در مقاصد صادرات غیر نفتی، تعدد مراکز تصمیم گیری و فقدان نهاد متولی واحد، خام فروشی، طولانی بودن زمان انجام تشریفات گمرکی، مشکلات لجستیکی و ترانزیتی، عدم بازاریابی مناسب و مستمر، میزان پایین ارزش و سهم صادرات غیرنفتی، پایین بودن میزان سرمایه گذاری مستقیم خارجی، کیفت پایین محصولات صادراتی، نقش کمرنگ سرمایه گذاری های خارجی در انتقال فناوری به داخل و تعرفه گذاری های غیرهدفمند.
ارائه مدل هم آفرینی ارزش در شرکت های دانش بنیان حوزه فاوا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت راهبردی سال ۱۴ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵۶
233 - 255
حوزههای تخصصی:
زمینه های توسعه اقتصادی مبتنی بر اقتصاد دیجیتال در کشورها، از طریق بهره مندی از فناوری اطلاعات و ارتباطات و به واسطه ایجاد شرکت های دانش بنیان، رو به افزایش است. شرکت های دانش بنیان به منظور افزایش علم و ثروت، توسعه اقتصادی بر پایه دانش و تحقق اهداف علمی و اقتصادی در راستای گسترش اختراع و نوآوری و در نهایت تجاری سازی نتایج تحقیق و توسعه درحوزه فناوری های برتر و با ارزش افزوده بیشتر شکل گرفتند. از آنجا که حوزه فناوری اطلاعات و ارتباطات (فاوا) پیشران توسعه کسب وکارهای مبتنی بر اقتصاد دیجیتال به صورت گسترده ای تاثیر گذار است، لذا بررسی نقش های ارزشی این شرکت ها از اهمیت ویژه ای برخوردار است. هم آفرینی ارزش یکی از نظریات اساسی در گستره مدیریت راهبردی و مدیریت نوآوری، مطرح است. لذا، هدف اصلی این پژوهش، شناسایی عوامل موثر و ارائه چارچوب هم آفرینی ارزش (خلق مشترک ارزش)، برای ایجاد و توسعه قابلیت های راهبردی در شرکت های دانش بنیان در حوزه فناوری اطلاعات و ارتباطات (فاوا) بوده و سعی دارد با شناسایی ذی نفعان و نقش آفرینان اصلی اکوسیستم کسب وکارهای این حوزه و با ایجاد شبکه ارزش، به بقا و توسعه سازمان ها کمک نماید. برای دستیابی به هدف پژوهش از روش کیفی (با استفاده از مرور نظام مند مبانی نظری) بیش از 230 پژوهش و مطالعه استخراج و از بین آن ها 64 مقاله و پژوهش به صورت عمیق بررسی شد. شناسایی عوامل موثر بر هم آفرینی ارزش در شرکت های دانش بنیان حوزه فناوری اطلاعات و ارتباطات (فاوا) مبتنی بر 5 مقوله شامل: ذی نفعان و نقش آفرینان، عوامل اصلی اثرگذار بر هم آفرینی ارزش، عوامل زمینه ای موثر بر هم آفرینی ارزش، عوامل مداخله گر در هم آفرینی ارزش و نتایج و پیامدهای آن، با 17 زیر مقوله و 72 کد مولفه، از یافته های این مقاله بودند. در نهایت مدل هم آفرینی ارزش در شرکت های دانش بنیان حوزه فاوا ارائه گردید.
شناسایی و اولویت بندی عوامل مؤثر بر رفتار سبز کارکنان
منبع:
نگرش مدیریت راهبردی سال ۱ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
33 - 67
حوزههای تخصصی:
بسیاری از مشکلات زیست محیطی که امروزه انسان گرفتار آن شده است، نتیجه رفتار و عمل خود انسان بوده است و برای اینکه بتوان این مشکلات را حل یا حداقل در سطح فعلی متوقف کرد، باید رفتار انسان را اصلاح کرد. برای اصلاح رفتار آدمی، به نظر می رسد اولین گام، شناسایی و بررسی عوامل مؤثر بر رفتار اوست. در همین راستا، یکی از حوزه هایی که مورد توجه پژوهشگران قرار گرفته است، مطالعه و بررسی رفتارهای زیست محیطی افراد در سازمان و محیط کار بوده است که غالباً با عنوان «رفتار سبز در محیط کار» مطرح می شود. هدف از این پژوهش، شناسایی و اولویت بندی عوامل مؤثر بر رفتار سبز کارکنان در محیط کار است. با بررسی و مطالعات کتابخانه ای و رسیدن به ادبیات موضوع و مشورت با خبرگان، عوامل مؤثر بر رفتار سبز کارکنان، شناسایی و غربالگری شد. برای اولویت بندی عوامل شناسایی شده از فرایند تحلیل شبکه ای (ANP) استفاده شد. در پژوهش کنونی از دو پرسش نامه استفاده شده است: یکی برای تعیین اهمیت و مناسب بودن معیارها (دسته بندی و غربالگری) که در اختیار 5 نفر از خبرگان حوزه مدیریت منابع انسانی و رفتار سازمانی، قرار داده شد و دیگری پرسش نامه ای شامل ماتریس مقایسه های زوجی معیارها نسبت به هدف (که به صورت حضوری میان 11 نفر از خبرگان و مدیریان ارشد صنعت بیمه توزیع شد).یافته های پژوهش نشان داد که عوامل قصد رفتار سبز (فردی)، هنجاری های گروهی (گروهی) و راهبرد سبز شرکت (سازمانی) به ترتیب در رتبه های اول تا سوم قرار گرفتند. همچنین اقدامات سبز در خانه (محیطی)، عوامل اجتماعی (محیطی) و درآمد (فردی) به ترتیب در پایین ترین رتبه ها قرار داشتند.
شناسایی و اولویت بندی مسائل راهبردی زراعت و باغبانی کشور مبتنی بر تکنیک دلفی فازی
منبع:
نگرش مدیریت راهبردی سال ۱ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
152 - 172
حوزههای تخصصی:
زراعت و باغبانی یکی از مهم ترین زیربخش های کشاورزی است که درمجموع 71 درصد از ارزش افزوده بخش کشاورزی را به خود اختصاص داده است و بخش عظیمی از تولیدات کشاورزی مربوط به این زیربخش می باشد. در کشور ایران، طی دهه های مختلف پس از انقلاب، مسائل مختلفی در مقابل توسعه زراعت و باغبانی وجود داشته است که این مسائل مانع تحقق اهداف کشور در این بخش شده است. از همین رو هدف مطالعه کنونی، شناسایی و اولویت بندی مسائل راهبردی زراعت و باغبانی کشور است. روش تحقیق این مقاله، توصیفی- پیمایشی بوده که با مطالعات اسنادی و مصاحبه با خبرگان صاحب نظر زراعت و باغبانی انجام شده است. جمع آوری داده ها از طریق ابزار پرسش نامه بوده که با تحلیل نتایج پرسش نامه ها به کمک تکنیک دلفی فازی و استفاده از نرم افزار اکسل، مسائل زراعت و باغبانی در چهار حوزه دولت (نظام حکمرانی) ، دانشگاه (نظام علم)، صنعت (نظام تولید) و بازار (نظام مصرف) دسته بندی شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد عمده مسائل زیربخش زراعت و باغبانی از لحاظ تعدد مسائل در بخش صنعت نهفته است و سپس به ترتیب مربوط به حوزه های دولت، بازار و دانشگاه می باشد. مهم ترین مسئله زراعت و باغبانی در حوزه صنعت «بهره وری پایین»، در حوزه دولت «نبود یک راهبرد بلندمدت برای زراعت و باغبانی»، در حوزه بازار «بالا بودن میزان ضایعات محصولات زراعی و باغی» و در حوزه دانشگاه «کم توجهی به تجاری سازی یافته های تحقیقی در این بخش» است.
چالش های اجرای کنترل راهبردی در حوزۀ کسب و کار
منبع:
نگرش مدیریت راهبردی سال ۱ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
63 - 85
حوزههای تخصصی:
با توجه به تغییرات محیطی حاکم و تغییر سبک کسب و کارهای مختلف، کنترل اکثر فرآیندهای کسب وکارها نیز تغییر و به سمت رویکردهای جدید گرایش پیدا کرده است. در این راستا، سازمان ها برای رسیدن به اهداف متعدد خود نیازمند نظام کنترل راهبردی هستند. کنترل راهبردی آخرین مرحله در فرآیند مدیریت راهبردی را نشان می دهد که سازمان را قادر می سازد از نتایج اجرای راهبرد خود و میزان موفقیت در آن مطلع شود. در این زمینه، سازمان ها برای دست یابی به این نوع کنترل با چالش هایی مواجه بوده که پژوهش حاضر در تلاش است تا بتواند این چالش ها را احصا کند و سطح بندی مناسبی از این چالش ها ارائه دهد. روش پژوهش حاضر مبتنی بر مرور نظام مند بوده و بر مبنای مقالات منتشر شده در مجلات معتبر و همچنین نویسندگان با درجه علمی بالا انجام شده است. پس از گردآوری مقالات منتشر شده در حوزه کنترل راهبردی نهایتاً تحلیل های 19 مقاله مورد بررسی قرار گرفته است. نتیجه بررسی این تحلیل ها نشان می دهد که چالش های اساسی نظام کنترل مدیریت راهبردی را بر اساس چهار سطح می توان تقسیم بندی کرد: 1) چشم انداز و اهداف 2) ساختار سازمان 3) راهبرد سازمان 4) محیط. مهم ترین بخش چالش های نظام های کنترلی ناشی از این چهار سطح است که می تواند تا حد زیادی شکاف های مربوط به این موارد را پوشش دهد. در نهایت، این که در هر سطح مضامین مرتبط براساس اولویت ذکرشده در مقالات ارائه شده است.
طراحی مدل عدالت سازمانی و رضایت شغلی با در نظر گرفتن نقشی کلیدی در مدیریت استراتژیک هوشمند رفتارهای شهروندی سازمانی (مطالعه موردی: اداره راهداری استان لرستان)
منبع:
مدیریت استراتژیک هوشمند سال دوم زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
27 - 50
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش، طراحی مدلی جامع برای عدالت سازمانی و رضایت شغلی با در نظر گرفتن نقش کلیدی مدیریت استراتژیک هوشمند در شکل دهی رفتارهای شهروندی سازمانی است. مطالعه موردی این تحقیق در اداره راهداری استان لرستان انجام شده است. در نهادهای خدماتی مانند راهداری، پویایی عوامل انسانی و بهره گیری از رفتارهای شهروندی سازمانی، متأثر از میزان برقراری عدالت سازمانی و سطح رضایت شغلی کارکنان است. مدیریت استراتژیک هوشمند نیز با برنامه ریزی دقیق و هدایت هدفمند کارکنان، می تواند زمینه ساز تقویت این رفتارها در سطح سازمان شود. پژوهش حاضر از نوع کیفی و با بهره گیری از روش تحلیل مضمون انجام شده است. در این راستا، از میان مدیران و کارکنان اداره راهداری استان لرستان و همچنین خبرگان دانشگاهی در حوزه مدیریت منابع انسانی، 15 نفر با روش نمونه گیری هدفمند برای مصاحبه های نیمه ساختاریافته انتخاب شدند. تحلیل مصاحبه ها با استفاده از کدگذاری و استخراج مضامین صورت گرفت. یافته ها حاکی از آن است که رعایت عدالت سازمانی، با تأثیر مثبت بر انگیزه های درونی افراد و تقویت روحیه تعهد، نقش بسزایی در ارتقای رضایت شغلی و شکل گیری رفتارهای شهروندی سازمانی دارد. همچنین، مدیریت استراتژیک هوشمند می تواند با ایجاد ساختارها و مکانیزم های حمایتی، فرایندهای سازمانی را در راستای تقویت روحیه مشارکت و اثربخشی کارکنان هدایت کند. بر اساس نتایج، این پژوهش می تواند به عنوان الگوی مناسبی برای سازمان های خدماتی مشابه که نیازمند ارتقای شاخص های عملکردی از طریق تقویت رفتارهای شهروندی سازمانی هستند، مطرح شود.
بررسی اثرات یک ذهنیت رقابتی بر کارایی شرکت های کوچک و متوسط با نقش تعدیل کننده رشد استراتژیک
منبع:
مدیریت استراتژیک هوشمند سال دوم بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
53 - 80
حوزههای تخصصی:
ارتباط بین مشارکت و عملکرد به طور فزاینده ای توجه را به خود جلب می کند. تحقیقات موجود بر روی سطح شرکت متمرکز است، در حالی که نیاز به تحقیق در مورد جنبه های فردی مشارکت، مانند طرز فکر مشارکتی وجود دارد. برای کاهش این شکاف تحقیقاتی، ما نقش تعدیل کننده آرزوهای رشد استراتژیک را در رابطه بین ذهنیت مشارکتی و عملکرد شرکت های کوچک و متوسط بررسی می کنیم. ما فرضیه های خود را بر روی نمونه ای از 273 شرکت کوچک و متوسط آزمایش می کنیم. نتایج مطالعه تجربی ما نشان می دهد که رابطه بین ذهنیت رقابتی و عملکرد شرکت های کوچک و متوسط مستقیم نیست، بلکه با آرزوهای رشد استراتژیک تعدیل می شود. نتایج نشان می دهد که در حضور آرزوهای رشد استراتژیک بالا، طرز فکر تعاونی عملکرد را در شرکت های کوچک و متوسط کاهش می دهد، در حالی که اگر آرزوهای رشد استراتژیک کم باشد، ذهنیت مشارکتی عملکرد را بهبود می بخشد. نتایج این مطالعه با تمرکز بر سطح فردی و با نشان دادن اینکه تأثیر یک طرز فکر مشارکتی بر عملکرد شرکت های کوچک و متوسط بر اساس آرزوهای رشد استراتژیک مربوطه متفاوت است، به ادبیات مشارکت کمک می کند.
طراحی و اعتبارسنجی الگوی بهره وری کارکنان در یک سازمان نظامی
منبع:
نگرش مدیریت راهبردی سال ۱ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
133 - 154
حوزههای تخصصی:
این پژوهش جهت شناسایی و اعتبارسنجی ابعاد، مؤلفه ها و شاخص های الگوی بهره وری کارکنان در یک سازمان نظامی انجام شد. روش تحقیق، آمیخته (کیفی با استفاده از روش داده بنیاد و سپس کمّی با استفاده از نرم افزار SPSS) بود. جامعه آماری، شامل اساتید، فرماندهان، مدیران و دانشجویان سازمان بودند. در بخش کیفی، نمونه آماری بر پایه گزینش تدریجی، کفایت نظری و در دسترس بودن انتخاب شد و مصاحبه ها تا رسیدن به اشباعِ نظری ادامه یافت. در بخش کمی، روش نمونه گیری از نوع تصادفی ساده بود که با در نظر گرفتن مقدار خطای 05/0 و با استفاده از فرمول کوکران تعداد 140 نفر به عنوان نمونه انتخاب گردیدند. در بخش کیفی برای تأمین روایی و پایایی از روش ارزیابی لینکلن و گوبا استفاده شد و در بخش کمّی، با محاسبه آلفای کرونباخ، عدد 955/0 به دست آمد. با تحلیل یافته های مرحله کیفی، مدل پارادایمی بهره وری کارکنان ترسیم گردید. برای اعتبارسنجی مدل از آزمون T تک نمونه ای(One - Sample T Test) استفاده شد. یافته ها نشان داد که ابعاد اصلی بهره وری " عوامل مدیریتی" و" عوامل فردی و شخصیتی" می باشد. رشد استعدادها، ایجاد ارزش افزوده، کسب مزیت رقابتی، ارتقای کیفیت زندگی کاری، افزایش رضایت عمومی، کاهش صدمات کاری، ارتقای فرهنگ سازمانی و توسعه پایدار به عنوان پیامدهای بهره وری کارکنان بیان شدند.
شناسایی عوامل موفقیت استراتژی های دیجیتال در صنعت بانکداری ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پیدایش و رشد سریع فضای مجازی و دیجیتال در چند دهه ی اخیر یکی از بزرگ ترین نمادهای تغییر و تحول جهانی است. تدوین و اجرای استراتژی دیجیتال با توجه به تأثیرات تحول آفرین فناوری های دیجیتال در همه جنبه های محیط داخلی و خارجی سازمان، به دغدغه اصلی بسیاری از سازمان های سنتی تبدیل شده است. بانکداری تمام دیجیتال شکلی از بانکداری است که در آن تمام فرایندها به شکل غیرفیزیکی و بر بستر سامانه های دیجیتالی انجام می شود. تحول دیجیتال در دو دهه اخیر تغییر بسیار زیادی بر بستر و اشکال بانکداری گذاشته است. در ایران نیز صنعت بانکداری یکی از پیشگامان جاری سازی تحول دیجیتال است؛ بنابراین، هدف این تحقیق شناسایی عوامل موفقیت استراتژی های دیجیتال در صنعت بانکداری ایران است. با همین دیدگاه در این پژوهش که استخراج الگوی آن با روش تحلیل مضمون صورت گرفته است، با ۲۰ نفر از خبرگان صنعت بانکداری ایران مصاحبه انجام گردید و در نهایت الگویی شامل هشت بُعد شناسایی گردید. ابعاد هشت گانه الگوی مذکور، شامل حکمرانی راهبردی بانک، تغییر مدل کسب وکار، سرمایه فکری دیجیتالی نیروی انسانی، معماری فناوری اطلاعات و زیرساخت های آن، بازمهندسی ساختار و فرایندها، اصلاح و طراحی محیط کسب وکار، بازیگران دیجیتال و نوظهور، روابط بین المللی و روندهای جهانی می شود.
ارزیابی کیفی الگوی استراتژیک انتقال فناوری در صنعت نفت
منبع:
نگرش مدیریت راهبردی سال ۱ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
9 - 33
حوزههای تخصصی:
انتقال فناوری از جمله موضوعات استراتژیک در برنامه ریزی آینده صنایع مختلف از جمله صنعت حفاری است. با توجه به اهمیت همراستاییِ راهبردی برای تحقق اهداف سازمانی، پژوهش حاضر به ارزیابی کیفی الگوی استراتژیک انتقال فناوری مبتنی بر سناریوپردازی و تحلیل پابرجایی و همراستایی استراتژیک پرداخته است. روش تحقیق از نوع آمیخته (کیفی و کمی) است. در بخش کیفی با استفاده از روش گراندد تئوری و مصاحبه با 28 خبره اجرایی و دانشگاهی، کدگذاری مبتنی بر نرم افزار مکس کیودا انجام شده و پنج بُعد اصلی شناسایی گردید که شامل بلوغ همراستایی، ابعاد سازمانی، همراستایی استراتژیک، سناریو پردازی و انتقال فناوری می باشد. در بخش کمی، از دیمتیل فازی برای اولویت بندی سناریوها استفاده شد. بر همین مبنا بلوغ همراستایی دارای 9 مؤلفه می باشد که کسب وکار گروهی دارای بیشترین فراوانی است. بُعد سناریوپردازی نیز دارای 9 مؤلفه می باشد که طراحی سناریو بیشترین فراوانی را به خود اختصاص داده است. بعد انتقال فناوری 10 مؤلفه دارد که توسعه درون زا دارای بیشترین فراوانی است و متعاقبا ابعاد سازمانی دارای 6 مؤلفه بوده که ساختار سازمانی بیشترین فراوانی را به خود اختصاص می دهد و نهایتا همراستایی استراتژیک 7 مؤلفه دارد و مدیریت سازمان دارای بیشترین فراوانی است. در یافته های روش کمی مشخص گردید که ابعاد بلوغ همراستایی، انتقال فناوری و همراستایی استراتژیک اثرگذار بوده اند و ابعاد سناریوپردازی و ابعاد سازمانی در صنعت حفاری اثرپذیر می باشند.
تدوین الگوی استراتژی های ارزش افزوده قیمت گذاری با چارچوبی هوشمند برای بهبود عملکرد اقتصادی شرکت ها
منبع:
مدیریت استراتژیک هوشمند سال دوم زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
93 - 122
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش، تدوین الگوی استراتژی های ارزش افزوده قیمت گذاری در شرکت ها با اتکا بر یک چارچوب هوشمند است تا بتوان عملکرد اقتصادی آن ها را به شکل پایدار بهبود بخشید. شرکت ها در فضای رقابتی امروز، ناگزیر از بازنگری در رویکردهای سنتی قیمت گذاری هستند و نیاز دارند با درک عمیق از ارزش ادراک شده توسط مشتریان، روش های هوشمند و داده محور را به کار گیرند. در این راستا، پژوهش حاضر با تمرکز بر استراتژی های ارزش افزوده، تلاش کرده است تا سازوکارهایی را شناسایی کند که ضمن بهره گیری از فناوری های پیشرفته و تحلیل داده، امکان شکل دهی مدل های قیمت گذاری متفاوت و رقابت پذیر را فراهم آورد. این تحقیق از نوع کیفی و مبتنی بر تحلیل مضمون است و از طریق مصاحبه های هدفمند با مدیران ارشد، کارشناسان قیمت گذاری و خبرگان دانشگاهی انجام گرفته است. یافته ها نشان می دهد که ایجاد یک چارچوب هوشمند برای استراتژی ارزش افزوده قیمت گذاری، ضمن تقویت همگرایی در فرایند تصمیم گیری و استفاده مؤثر از داده های محیطی، می تواند به ارتقای رفتار مشارکتی مدیران و تعریف ساختارهای انگیزشی منجر شود. در نتیجه، شرکت ها قادر خواهند بود همگام با ارتقای رضایت مشتری، عملکرد اقتصادی و مزیت رقابتی خود را بهبود دهند.
تهدیدات ناشناخته و مدل مفهومی استراتژی های مقابله با آنها
منبع:
نگرش مدیریت راهبردی سال ۱ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
129 - 151
حوزههای تخصصی:
تحولات گسترده در جهان امروز، افزون بر آنکه فرصت هایی برای زیست فردی و جمعی بشریت فراهم ساخته است، زمینه ساز تهدیدات چشمگیری بوده است. تهدیدات دنیای جدید که بیش از گذشته دارای ماهیت ناشناختگی هستند، آثار و پیامدهای گسترده ای بر زندگی اجتماعی بشر دارند. همین امر ضرورت توجه به آنها را اجتناب ناپذیر ساخته است و عدم توجه به آنها، ثبات و امنیت روانی و اجتماعی را با مخاطره مواجهه می سازد و آینده ای از ناشناختگی ها و ابهامات را پیش روی انسان قرار می دهد. در این پژوهش به منظور مفهوم شناسی تهدید و تهدیدات ناشناخته و راهبردهای مقابله ای با آنها، از روش توصیفی استفاده شده است. با استفاده از این رویکرد، چیستی تهدیدات ناشناخته و به ویژه راهبرد مقابله با آنها در چند گام توصیف شده است. با شناخت تهدیدات ناشناخته و راهبردهای مقابله ای، الگوی فرایند دفع تهدید و مقابله با تهدیدات ناشناخته به عنوان الگوی مفهومی موردنظر این مطالعه ترسیم شده است. با توجه به رویکرد و الگوی پژوهش به منظور رصد تهدیدات مستمر و مقابله با آنها، راهبردهای ذیل اتخاذ و پیشنهاد می شود: 1. داشتن دانش و آگاهی از سیستم خودی، 2. کشف رفتارهای مهاجمان و اولویت بندی تهدیدات با عنوان «منطقه نگرانی»، 3. کشف تهدیدات به واسطه «مرکز کشف خطر»، 4. شناخت منبع و مقصد تهدیدات و 5. پیشگیری از تهدیدات ناشناخته با استفاده از «بازی دفاع»، «دفاع هوشمند»، «دفاع متحرک» و «مقابله با ترکیبی شده تهدیدات».
مدیریت زنجیره تامین توزیع شده هوشمند در صنعت دارو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت راهبردی سال ۱۴ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵۶
141 - 167
حوزههای تخصصی:
فناوری های نوین عمیقا نحوه ارتباط و تعامل افراد با محیط اطراف خود را تغییر داده اند. این فناوری ها بر هر صنعتی تاثیر می گذارند. حال اگر بنا به تعریف متداول، زنجیره تامین را مجموعه ای از فعالیت های به هم پیوسته تعریف کنیم که شامل هماهنگی، برنامه ریزی و کنترل محصولات و خدمات بین تامین کنندگان و مشتریان باشد، با نگاهی به پیشرفت های فناورانه متوجه می شویم که این ساختارهای سنتی دیگر خودکفا نیستند، چرا که الکترنیکی شدن تقریبا تمام جنبه های زندگی بشر به خصوص فرآیندهای زنجیره تامین را تحت تاثیر قرار داده است. فناوری های نسل چهار صنعت، بیانگر انقلاب صنعتی ا ست که اینترنت اشیا را با سامانه های خودکاری چون هوش مصنوعی و زیرمجموعه آن یادگیری ماشین که خودتنظیم و خودیادگیرنده هستند، همراه کرده است. چنین سامانه های فناورانه ای می تواند زنجیره تامین را از حالت متمرکز بودن به حالت توزیع شدگی تغییر بدهد. هدف از این پژوهش شناسایی مولفه های زنجیره تامین توزیع شده هوشمند و ارائه ساختار روابط علی برای آن ها و همچنین تحلیل هر یک از آن ها در چارچوب ساختار ارائه شده است. در پژوهش پیش رو ابتدا کدها و مقوله ها با استفاده از روش داده بنیاد شناسایی شدند و سپس برای تعیین روابط علی-معلولی از روش نگاشت شناختی فازی استفاده شده است. مدل پژوهش نشان می دهد که زنجیره تامین غیرمتمرکز توزیع شده با توجه به مولفه های خود می تواند منجر به بهبود در جریان های اطلاعاتی شود، مراقبت های بهداشتی-درمانی را ارتقاء دهد و امکان دسترسی عادلانه به خدمات درمانی را فراهم آورد، طوری که می تواند نفوذ بنگاه های رانتی در عرضه، تجویز و درمان کشور را تا حد زیادی کاهش دهد.
تحلیل ساختاری امکان بهبود عملکرد شغلی دورکاری در بحران کرونا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت راهبردی سال ۱۴ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵۶
273 - 292
حوزههای تخصصی:
صنعت لوازم خانگی به دلیل ارتباط تنگاتنگ با مردم و استفاده از محصولات آن به طور روزمره، از جامعه بسیار تأثیرپذیر می باشد. بر این اساس هدف اصلی این پژوهش، تعیین مدلی ساختاری برای بهبود عملکرد شغلی در فضای دورکاری در صنعت لوازم خانگی در زمان همه گیری کووید-19 می باشد. تحقیق حاضر از نظر گردآوری و تجزیه و تحلیل داده ها از نوع توصیفی_ پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش مدیران صنعت لوازم خانگی به تعداد 160 نفر می-باشد که طبق فرمول کوکران 112 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. روش نمونه گیری در این تحقیق، از نظر نمونه گیری طبقه ای استفاده و از هر طبقه نیز نمونه ها به صورت تصادفی ساده انتخاب شده اند. به منظور سنجش متغیرهای عملکرد شغلی، دورکاری، اضطراب فناوری اطلاعات از پرسشنامه های استاندارد استفاده شده است. برای آزمون فرضیه ها از روش مدل معادلات ساختاری و در بستر نرم افزارهای آماری اس.پی.اس.اس 20 و اسمارت پی.ال.اس 2 بهره گرفته شد. یافته ها از تاثیر مثبت و معنادار اضطراب فنآوری اطلاعات و ارتباطات بر وقفه کاری حکایت دارد. همچنین اثر اضطراب فنآوری اطلاعات و ارتباطات بر عملکرد شغلی مثبت و معنادار شد. همینطور اثر وقفه کاری بر کارایی شغلی مثبت و معنادار گردید.
تحلیل و نگاشت روند تکامل پژوهش های واگذاری کسب و کار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
استراتژی شرکتی به طور عمده به این سوال مربوط می شود که بنگاه ها مرزهای خود را در کجا تعیین می کنند، یعنی در چه مشاغلی شرکت می کنند و در چه مشاغلی تصمیم می گیرند مشارکت نکنند، یکی از استراتژی های شرکتی واگذاری می باشد. واگذاری به عنوان در دسترس قرار دادن و فروش دارایی ها، امکانات، خطوط تولید، شرکت های تابعه، بخش ها و واحدهای تجاری توسط شرکت مادر تعریف می شود. علیرغم افزایش فزاینده علاقه به حوزه واگذاری کسب و کار، کمبود ترسیم بدنه تحقیقات واگذاری در این حوزه نمایان است. مضافاً رشد فزاینده پژوهش ها در این حوزه، به جای داشتن یک نگاه کل نگر به ادبیات تحقیق تنها به بخش های کوچکی از حوزه واگذاری معطوف شده است. به علاوه دیدگاه های تئوریک متفاوت موجب چندپارگی تئوری شده است. ارائه تصویر کلان و فراهم آوردن بینشی ارزشمند از جایگاه و روند پژوهش ها در این حوزه به منظور کمک به جهت گیری پژوهش های آتی دیدگاه جامعی را فراهم می نماید. در این پژوهش با هدف ترسیم سیر تکاملی ادبیات از روش بیبلیومتریک استفاده شده است. روش بیبلیومتریک به عنوان کاربرد متدهای ریاضی و آماری به شناسایی خطوط فکری اندیشمندان یک حوزه و زیربنای بدنه دانش می پردازد و یک دیدگاه غیرمتعصبانه برای پژوهشگران فراهم می کند. مهم ترین نویسندگان و مجلات بین سال های ۱۹۹۴-۲۰۲۳ مشخص گردیده که در بخش فعال ترین و اثرگذارترین نویسنده در این حوزه خانم فلدمن قرار دارد و همچنین مجله مدیریت استراتژی با فراوانی ۲۸ دارای بیشترین مقالات چاپ شده می باشد. بررسی تحلیل هم رخدادی واژگان نشان می دهد ۴ خوشه با محوریت عوامل مرتبط با عملکرد شرکتی، تنوع بخشی، نحوه های واگذاری و حاکمیت شرکتی در این حوزه پدیدار می باشد. واژگان عملکرد، تنوع بخشی، حکمرانی و فروش دارایی کلمات کلیدی هستند که بیشترین تکرار را داشته اند و در تمام این سال ها موضوع عملکرد شرکت بیشترین توجه را از سمت پژوهشگران به خود جلب کرده است. بر اساس نتایج نگاشت هیستوگرام سه مسیر تحقیقات مشخص شده، در حوزه اول اثر استراتژی هایی مانند اکتساب و تنوع گرایی به عنوان محرک مورد بررسی قرار گرفته، حوزه دوم به اثر حکمرانی شرکتی و فرایند تصمیم گیری بر اثربخشی واگذاری می پردازد و حوزه سوم به بررسی پیامد واگذاری بر عملکرد مالی شرکت می پردازد.
طراحی مدل همکاری استراتژیک بین سازمانی با استفاده از شبکه های بلاکچین
منبع:
مدیریت استراتژیک هوشمند سال دوم تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
125 - 138
حوزههای تخصصی:
این تحقیق به بررسی طراحی مدل همکاری استراتژیک بین سازمانی با استفاده از فناوری بلاکچین پرداخته است. همکاری های استراتژیک به عنوان یکی از ارکان مهم رشد و توسعه سازمان ها، نیازمند بسترهای امن و شفاف برای تسهیل تعاملات و تبادل اطلاعات است. بلاکچین با ارائه ویژگی هایی مانند شفافیت، امنیت، و عدم تغییرپذیری داده ها، به طور ویژه برای بهبود این همکاری ها در نظر گرفته شده است. در این تحقیق، مدل های مختلف همکاری با تمرکز بر مزایا و چالش های استفاده از بلاکچین مورد بررسی قرار گرفت و پیشنهاداتی برای بهبود استفاده از این فناوری ارائه شد. نتایج نشان می دهند که بلاکچین می تواند به طور چشمگیری به کاهش هزینه ها، افزایش کارایی و تسهیل فرآیندهای همکاری های بین سازمانی کمک کند، با این حال چالش هایی مانند مشکلات فنی، قانونی و فرهنگی در مسیر پیاده سازی آن وجود دارد.
توسعه مدل قضاوت برند خدماتی از دیدگاه مشتریان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت راهبردی سال ۱۴ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵۶
83 - 104
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش، بررسی و توسعه مدل قضاوت برند خدماتی به دلیل پرکاربرد بودن برند خدماتی در بانک کارآفرین است. روش پژوهش، روش آمیخته است. در بخش کیفی، مدل پیشنهادی تحقیق حاصل از مطالعه مبانی نظری و پیشینه تحقیق، در اختیار تیم خبرگان متخصصان بانکی و اساتید بازاریابی دانشگاهی قرار گرفت و با فن دلفی فازی ارزیابی شد. سپس پرسشنامه ابزار سنجش در بخش کمّی برای داده های مورد نیاز ده فرضیه تحقیق تهیه شد و پس از تایید پایایی و روایی آن، جهت سنجش مدل در بین نمونه ای به حجم 384 نفر از مشتریان بانک کارآفرین به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای توزیع و جمع آوری شد. تجزیه و تحلیل داده ها با روش مدل سازی معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار Smart PLS است. یافته های تحقیق روابط بین فرضیه ها را تایید کرد و نشان داد اثر آوازه برند بر شواهد برند و اثر این دو بر رضایت مشتری و نگرش به برند از نظر مشتریان بانک کارآفرین تایید شده است. در مسیر مدل قضاوت برند خدماتی، نتایج نشان داد که رضایت مشتری بر نگرش به برند و نگرش بر کیفیت ادراک شده، کیفیت ادراک شده بر قضاوت نسبت به برند و سپس بر قصد خرید مشتری اثر می گذارد و در نهایت این مسیر، وفاداری مشتری ظاهر خواهد شد. این مدل، به مدیران و تصمیم گیرندگان بانکی یک برنامه مدون از جنبه های اثرگذار خدمات بانکی بر رضایت مشتریان و نگرش شان نسبت به برند بانک می دهد که در نهایت منجر به داشتن مشتریان وفادار می شود.
تأثیر ظرفیت جذب و انعطاف پذیری راهبردی بر نوآوری مدل کسب وکارهای کوچک و متوسط در زمان همه گیری بیماری کروناویروس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت راهبردی سال ۱۴ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵۶
121 - 140
حوزههای تخصصی:
شیوع بیماری همه گیر کروناویروس تأثیر بارزی بر عملکرد کسب وکارهای کوچک و متوسط گذاشته است که در فرآیند رشد و توسعه اقتصادی و اجتماعی کشورها اهمیت ویژه ای دارند. لذا ضرورت دارد که مدیران کسب وکارها نسبت به ایجاد نوآوری در مدل کسب وکار خود در ایجاد ارزش به منظور بقا و رشد کسب وکار خود اقدام نمایند. هدف پژوهش بررسی تأثیر ظرفیت جذب و انعطاف پذیری راهبردی بر نوآوری مدل کسب وکارهای کوچک و متوسط در طول بیماری همه گیری کروناویروس است. پژوهش از حیث هدف، کاربردی و از حیث روش، از نوع توصیفی همبستگی محسوب می شود. جامعه آماری شامل کسب وکارهای کوچک و متوسط شهر مشهد است. حجم نمونه پژوهش 297 شرکت است که پرسشنامه استاندارد به منظور پاسخگویی برای مدیران ارشد این شرکت ها ارسال گردید. تجزیه وتحلیل داده ها و آزمون فرضیه های پژوهش به کمک نرم افزار اسمارت پی ال اس و همچنین روش مدل سازی معادلات ساختاری با رویکرد حداقل مربعات جرئی انجام شد. نتایج پژوهش نشان داد که ظرفیت جذب بالقوه به طور مستقیم بر ظرفیت جذب تحقق یافته و همچنین نوآوری مدل کسب وکار و انعطاف پذیری راهبردی تأثیر مثبت و معناداری دارد. امّا تأثیر انعطاف پذیری راهبردی بر نوآوری مدل کسب وکار مثبت و معنادار نیست. لیکن ظرفیت جذب یک پیش شرط برای نوآوری مدل کسب وکار و انعطاف پذیری راهبردی محسوب شده و تأثیر معنادار و مثبت بر هریک از این ها دارد. ظرفیت جذب بالقوه کسب وکارهای کوچک و متوسط به طور کلی ظرفیت دسترسی، درونی سازی و بهره برداری از دانش جدید، نوآوری مدل کسب وکار و همچنین انعطاف پذیری آن ها را افزایش می دهد.
واکاویِ مفهومِ طراحیِ خط مشی، با استفاده از تحلیل مضمونی: ماهیت، شاخص ها و عناصر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه مدیریت راهبردی سال ۱۷ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۳۶)
145 - 174
حوزههای تخصصی:
در ادبیات و متون علمیِ مربوط به خط مشی عمومی، «طراحیِ خط مشی» معادل با شکل گیری خط مشی و یا بخشی از آن در نظر گرفته شده است. برخی آن را بدیهی و برخی ناممکن دانسته اند که این موضوع منجر به ایجاد پراکندگی در ادبیاتِ «طراحیِ خط مشی» و ابهام در مفهوم آن شده است. پژوهشِ حاضر، با هدف فهم و تبیین مفهوم «طراحیِ خط مشی» به واکاوی و تحلیل ادبیاتِ موجود در این حوزه پرداخته است. در این پژوهش، نگارنده تلاش کرده است با مطالعه کتاب خانه ای، مهم ترین تعاریف و مفاهیمِ مربوط به «طراحی» و «طراحیِ خط مشی» را در ادبیاتِ موجود، جمع آوری و با استفاده از تحلیلِ مضمون به تحلیل و واکاویِ آن بپردازد. بر اساس تحلیل داده های برآمده از اسنادِ موردِ بررسی و کد گذاری داده ها، با استفاده از تحلیل مضمون این کدها در نهایت در قالب دو مضمونِ فراگیر طبقه بندی شدند که عبارتند از: «شاخص های طراحیِ خط مشی» و «عناصر طراحیِ خط مشی» که بر این اساس تلاش شده تا دو تعریف از طراحیِ خط مشی پیشنهاد شود. بر اساس شاخص ها، طراحیِ خط مشی، تلاشی است آگاهانه برای ایجاد خط مشی های کارآمد، با استفاده از دانش و خلاقیت، در جهت ایجاد تغییراتِ مورد نظر و مطلوب. بر اساس عناصر، طراحیِ خط مشی، تلاشِ طراحانِ خط مشی در جهت کاوشِ زمینه ای و ایجاد و تقویت زیرساخت های استفاده از دانش در خط مشی گذاری و شکل گیریِ طرح های موثر و کارآمد از خط مشی است.