
مقالات
حوزههای تخصصی:
ازجمله عوامل مهمی که می تواند بر اشتغال تأثیرگذار باشد، میزان تغییرات فناوری در بخش های اولویت دار اقتصاد است. در طول زمان، نوآوری و تغییرات فناوری در فضاهای جغرافیایی بسیاری، گسترش یافته، اما یکی از انتقادات عمده به الگوهای داده- ستانده، عدم توانایی این الگو در سنجش اثرات تغییرات تکنولوژی، ناشی از نوآوری های جدید بوده است. در این مقاله، ابتدا نشان می دهیم که چگونه به کارگیری روش میدان اثرگذاری، می تواند برای اندازه گیری اثرات تغییرات فناوری استفاده شود و سپس تأثیر تغییرات فناوری بخش های اولویت دار بر اشتغال بخش ها در ایران با استفاده از روش ترکیبی داده- ستانده و اقتصادسنجی بررسی می شود. پرسش اصلی این است: تغییرات فناوری در کدام یک از بخش های اولویت دار براساس روش میدان اثرگذاری در دوره 1395-1365، بیشترین تأثیر را بر اشتغال دارد؟ هدف این مقاله، استفاده از یک روش است که بتواند میزان اهمیت بخش های مختلف را با استفاده از الگوی ترکیبی داده- ستانده + اقتصادسنجی بسنجد. برای این منظور، از جداول متعارف داده- ستانده ایران برای دوره زمانی 1365 تا 1395 به قیمت ثابت سال 1390 و داده های اشتغال بخشی مرکز آمار ایران استفاده شده است. همچنین الگوی تقاضای نیروی کار با روش اثرات ثابت و در قالب داده های تابلویی الگوسازی شده است. یافته های مقاله حاکی از آن است که با روش میدان اثرگذاری، بخش های اولویت دار شامل بخش های صنعت و ساختمان هستند و تغییرات فناوری بخش معدن، کمترین اثرگذاری را بر سایر بخش ها دارد. همچنین تغییرات فناوری بخش صنعت و حمل ونقل، انبارداری و ارتباطات به ترتیب بیشترین اثرگذاری را بر اشتغال ایران دارند.
روابط انسانی در منظومه فکری شهید سلیمانی (بازنمایی الگوی مدیریتی داده بنیاد)
حوزههای تخصصی:
شناسایی الگوی راهبری شهید سلیمانی و از همه مهمتر نظام فکری حاکم بر شکل گیری چنین الگویی می تواند به عنوان نسخه ای شفابخش در بهبود مدیریت روابط انسانی سازمان ها قلمداد شود. پژوهش کنونی به دنبال یافتن پاسخی برای این پرسش اساسی است که چه نوع نگرشی در مبانی فکری شهید سلیمانی حاکم بوده است که باعث شده سبک مدیریت روابط انسانی ایشان، مکتبی و ارزش زا تلقی شود. روش پژوهش، ماهیتی توصیفی- تحلیلی دارد. بدین منظور شناسایی نظام ارزشی حاکم بر اندیشه شهید سلیمانی در حوزه اصول و فنون مدیریت روابط انسانی به روش داده بنیاد و از طریق شناسه گذاری های باز، انتخابی و محوری، در بازه زمانی 1402 انجام شد. منبع اصلی گردآوری داده ها، پایگاه شهید حاج قاسم سلیمانی بود، چراکه شامل آلبومی جامع از آثار معتبر در مورد ایشان است. مطابق با یافته های حاصل از شناسه گذاری انجام شده، چهل وسه شناسه محوری و شش شناسه انتخابی در قالب شرایط علّی، شرایط زمینه ای، شرایط مداخله تسهیل گر، شرایط مداخله گر محدودکننده، پدیده محوری و پیامدها به دست آمد. پس از طراحی الگوی پارادایمی تحقیق و تأیید روایی و پایایی آن توسط خبرگان آگاه، روایت نظری این پژوهش بدین شرح جلوه گر شد: «مبانی ارزشی حاکم بر اندیشه شهید سلیمانی در حوزه روابط انسانی به صورت دایره ای به مرکزیت رهبری با سبک پدرانه و شعاعی بی کران به طول انسانیت و انسان دوستی این رهبر بوده است و اعضای این دایره همان انسان هایی هستند که از منظر شهید سلیمانی، حکم اعضای خانواده را دارند».
عوامل کلیدی راهبرد دریایی ایران در شمال اقیانوس هند
حوزههای تخصصی:
گستردگی مرزهای دریایی جمهوری اسلامی ایران باعث افزایش عمق راهبردی کشور گردیده است. راهبرد دریایی مناسب در شرایط کنونی در اولویت های نظام قرار دارد .در پژوهش حاضر تلاش گردیده است تا با استفاده از روش تحقیق توصیفی-تحلیلی و به صورت کاربردی پس از انجام مطالعات نظری و کتابخانه ای و بررسی راهبردهای دریایی بازیگران کلیدی منطقه حوزه ی شمال اقیانوس هند، عوامل مؤثر راهبرد دریایی جمهوری اسلامی ایران شناسایی و در ادامه پس از مشاوره با تعداد هشت نفر از خبرگان منتخب و مرتبط با موضوع و اخذ نظر، پرسشنامه ای در قالب ده سؤال، طراحی و تدوین گردید، روایی پرسشنامه از طریق خبرگان و پایایی آن با محاسبه آلفای کرونباخ حاصل گردید. پرسشنامه تحقیق در بین نمونه آماری که تعداد 58 نفر از مدیران ارشد نیروی دریایی به صورت هدفمند انتخاب گردیده بودند، توزیع و پس از جمع آوری و اخذ نظر آنان، با استفاده از روش معادلات ساختاری و با نرم افزار پی ال اس (PLS) اقدام به تجزیه وتحلیل داده ها و نهایتاً نسبت به جمع بندی و ارزیابی سؤالات تحقیق پرداخته شده است. برابر نتیجه این تحقیق، مؤثرترین عوامل کلیدی راهبرد دریایی جمهوری اسلامی ایران در منطقه دریایی شمال اقیانوس هند ، برحسب اولویت میانگین و وزن آن ها در قالب پنج عامل به ترتیب افزایش قدرت بازدارندگی، تأمین امنیت خطوط مواصلاتی دریایی، بهینه سازی و به روزرسانی تجهیزات نظامی، نمایش قدرت و تعامل با بازیگران و نیروهای منطقه ای تعیین گردید.
تنظیم و طراحی مدل برنامه ریزی راهبردی سازمانی بر اساس قابلیت ها و ظرفیت ها
حوزههای تخصصی:
فرآیند برنامه ریزی استراتژیک و محصول آن، به عنوان یک برنامه مدون در هر حوزه ای بسترساز رشد، تنظیم کننده فعالیتها و حتی تنظیم کننده ضوابط و روابط می باشد. هدف پژوهش حاضر، طراحی و ارائه الگوی برنامه ریزی استراتژیک سازمان بر مبنای قابلیت ها و ظرفیت ها در شرکت قند اصفهان است. روش پژوهش از نظر نتیجه و فایده کاربردی، از نظر هدف، اکتشافی و از نظر نوع داده ها کیفی و کمی است و افق زمانی نیز تحقیق از نوع تحقیقات مقطعی می باشد است. جامعه آماری تحقیق شامل کلیه مدیران (به تعداد 34 نفر) و کارشناسان ارشد(به تعداد 12 نفر) شرکت قند اصفهان می باشد. روش نمونه گیری غیرتصادفی هدفمند، 20 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار تحقیق پرسشنامه محقق ساخته باز جهت شناسایی نقاط قوت و ضعف داخلی و فرصت ها و تهدیدهای خارجی می باشد. روایی پرسشنامه ها، محتوایی است که توسط خبرگان تایید شد. داده ها توسط نرم افزار اکسل مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته های پژوهش نشان داد که شرکت در زمینه عوامل داخلی ضعف دارد، در زمینه عوامل خارجی با تهدید مواجه است، همچنین موقعیت شرکت در ماتریس ارزیابی عوامل داخلی خارجی در خانه شماره 5 تعیین شد لذا استراتژی حفظ و نگهداری یا ثبات برای شرکت توصیه شد در نهایت براساس نمره جذابیت در ماتریس QSPM هر یک از استراتژی ها به صورت زیر اولویت بندی گردید:1-توسعه کشت چغندر قند(منطقه ای و فرامنطقه ای)، 2- رسوخ در بازار و 3- توسعه سیستم های مدیریتی
ارائه الگوی فرایند های اصلی مدیریت دانش: رویکردی نوین و بومی در سازمان های مأموریت محور
حوزههای تخصصی:
یکی از دغدغه های مهم سازمان ها در حوزه مدیریت دانش، چگونگی پیاده سازی و اجرای درست آن است و برای اجرای موفق مدیریت دانش، تدوین و تهیه الگوی مدیریت دانش با توجه به شرایط بومی و فرهنگی متناسب با سازمان های مأموریت محور، امری اجتناب ناپذیر است. هدف از این پژوهش ارائه الگوی فرایندهای اصلی مدیریت دانش است. پژوهش کنونی، پژوهشی کاربردی با رویکرد آمیخته (کمی و کیفی) است. اجرای پژوهش در سه مرحله یا گام اصلی انجام شد: در گام نخست با تنظیم اهداف پژوهش و با استفاده از کلیدواژه ها به جست وجو و یافتن منابع مرتبط در ادبیات موضوع پرداخته شد. سپس با روش های فراترکیب و تحلیل محتوا، منابع اصلی شناسایی و انتخاب شد. در گام دوم با بررسی ادبیات پژوهش به مفهوم شناسی و استخراج ابعاد و مؤلفه های مدیریت دانش همت گماشته شد. در گام سوم نیز با توزیع پرسش نامه و به وسیله روش دلفی، اولویت بندی شاخص ها انجام و الگوی اولیه، تکمیل شد و پس از آن با اعتبارسنجی الگو توسط خبرگان، الگوی نهایی ارائه شد. در روند اجرای پژوهش از 2 پرسش نامه استفاده شد. پرسش نامه اول برای اولویت بندی و مناسب بودن معیارها (غربالگری) بود که در اختیار 18 نفر از خبرگان جهاد خودکفایی نیروی دریایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی قرار گرفت. پرسش نامه دوم برای اعتبارسنجی الگوی عملیاتی پیشنهادی استفاده شد. نمونه آماری پژوهش در این مرحله شامل 15 نفر از خبرگان و استادان و خبرگان جهاد خودکفایی نیروی دریایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بودند که درنهایت به ارزیابی الگو از ابعاد مختلف پرداختند.
ارتقای بهره وری کارکنان ارتش جمهوری اسلامی ایران
حوزههای تخصصی:
بهره وری کارکنان پایور آجا، نقش کلیدی و محوری در حصول و وصول به آمادگی کارآمد و مؤثر دفاعی- امنیتی برای انجام به هنگام مأموریت های محول شده و کسب نتایج موردانتظار با به کارگیری نهاده های موجود بخش های دفاعی و نهاده های دردسترس در محیط ملی و بین المللی را دارد. هدف اصلی پژوهش کنونی، ارتقای بهره وری کارکنان پایور آجا است. با توجه به ماهیت موضوع، پژوهش انجام شده از نوع کاربردی بوده و روش تحقیق مرتبط با آن با روش توصیفی- تحلیلی انطباق دارد. جمع آوری اطلاعات از طریق روش های میدانی و کتابخانه ای انجام شده است. جامعه آماری پژوهش مشتمل بر فرماندهان، مدیران و خبرگان آجا می باشد.با توجه به این که حجم جامعه آماری برابر با 225 نفر می باشد، بنابراین حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران برابر با 132 نفر به دست آمد. برای دستیابی به حجم نمونه محاسبه شده، از روش نمونه گیری تصادفی طبقاتی متناسب استفاده شده است.نتایج پژوهش نشان داد که عوامل مدیریتی، عوامل محیطی و عوامل فردی در ارتقای بهره وری کارکنان آجا تأثیرگذار است. بنابراین ضرورت دارد تا فرماندهان، مدیران و مسؤلان آجا ضمن توجه بیشتر و بهتر به عوامل سه گانه پیش گفته، زمینه های لازم و کافی را برای بهبود آنها فراهم کرده تا اینکه کارکنان بتوانند سازمان را به مطلوبیت بایسته و شایسته در سطوح مختلف سازمانی رهنمون سازند.