فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۸۱ تا ۴۰۰ مورد از کل ۱۲٬۵۲۴ مورد.
منبع:
چشم انداز مدیریت مالی سال ۱۴ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۶
133 - 161
حوزههای تخصصی:
هدف: بازار سرمایه به عنوان یکی از اصلی ترین بخش های اقتصادی کشورها، نقش با اهمیتی در توسعه و گسترش فعالیت اقتصادی دارد. با توسعه تکنولوژی و الگوریتم های معاملاتی پیچیده، دستکاری سهام با سهولت بیشتری رخ داده و این امر سبب می شود تا استفاده از ابزارهای مانند هوش مصنوعی و یادگیری عمیق برای شناسایی دستکاری توسط نهادهای ناظر ناگزیر باشد. هدف از این پژوهش، شناسایی دستکاری سهام در بازار بورس ایران است. برای این کار از اطلاعات 73 سهم از 19 صنعت پذیرش شده در بورس طی 1398 الی 1402، روزهای معاملاتی تقریبی 71،300 استفاده شده است.روش: شناسایی دستکاری در معاملات سهام به دلیل همبستگی زمانی داده های قیمت سهام و پویا بودن آن، چالش مهمی را به وجود می آورد. این چالش با در دسترس نبودن داده های برچسب گذاری شده نیز تشدید می شود. از این رو باتوجه به عدم اعلام سهام دستکاری شده توسط ناظر بورس در بازار ایران، شناسایی داده ها: 1) آزمون های آماری مانند بازدهی غیرنرمال، سهام دستکاری شده و تاریخ دقیق دستکاری مشخص شده است. 2) داده های تصادفی با شبیه سازی الگوی دستکاری سهم، به سری زمانی سهامی که با اطمینان بالایی در آن ها دستکاری رخ نداده (پرسشنامه خبرگان)، تزریق شده است. در گام بعدی با استفاده از ترکیب مدل های خودرمزگذار متغیر و حافظه کوتاه مدت طولانی، الگوریتم VAE- LSTM برای مقایسه با برخی مدل ها یادگیری ماشین از قبیل درخت تصمیم، جنگل تصادفی، رگرسیون لجستیک و.. طراحی گردیده که احتمال دستکاری سهم را محاسبه می نماید.یافته ها: پس از اجرای مدل های یادگیری عمیق شاخص های دقت و بازخوانی و F1 و F2 محاسبه شد. به دلیل اینکه در بازار سرمایه دسته بندی سهام دستکاری شده و نشده از اهمیت یکسانی برخوردار نیست، برای رتبه بندی مدل ها از شاخص ارزیابی عملکردی F2 استفاده شده است. به ترتیب مدل های VAE-LSTM، درخت تصمیم، جنگل تصادفی، شبکه عصبی چندلایه، ماشین بردار پشتیبان، رگرسیون لجستیک عملکردی بهتری از خود نشان دادند. مقدار حدودی F2 مدل های مذکور به ترتیب : 72درصد، 69درصد، 50درصد، 41درصد، 40درصد و 26درصد است.نتیجه گیری: در نهایت مدل پیشنهاد شده براساس شاخص ارزیابی عملکرد F2 نسبت به سایر مدل ها توانایی بهتری در شناسایی دستکاری از خود نشان داده است. ذکر این نکته ضروری است که سایر مدل های یادگیری ماشین استفاده شده در این پژوهش نیز عملکرد مناسبی به خصوص در شاخص ارزیابی دقت داشته اما متأسفانه از نظر شاخص عملکردی بازخوانی که مهم تر می باشد، عملکرد ضعیف تری داشته اند. پس از تعیین مدل پیشنهادی به عنوان مدل برگزیده، براساس شاخص کل بورس تهران، دوره صعودی بازار سرمایه را در بازه زمانی 01/12/1398 تا 31/05/1399، دوره نزولی بازار سرمایه را در بازه زمانی 21/05/1399 تا 20/08/1399 و سال 1400 را به عنوان دوره تعادل بازار سرمایه در نظر گرفته ایم که مطابق با انتظار، احتمال دستکاری به ترتیب در بازارهای صعودی، متعادل و نزولی بیشتر است.این نتایج به طور کلی با سایر مطالعات پیشین نیز هم سو می باشد.
نقش کنترل های داخلی بر رابطه بین محدودیت های مالی شرکت ها و چسبندگی هزینه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات حسابداری و حسابرسی سال ۱۳ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۵۲
165 - 182
حوزههای تخصصی:
هدف اساسی پژوهش حاضر بررسی نقش کنترل های داخلی بر رابطه بین محدودیت های مالی شرکت ها و چسبندگی هزینه می باشد. چسبندگی هزینه یکی از ویژگی های رفتار هزینه در رابطه با تغییرات سطح فعالیت است و نشان می دهد که میزان افزایش هزینه ها هنگام افزایش سطح فعالیت بیشتر از میزان کاهش هزینه ها هنگام کاهش سطح فعالیت است. به عنوان یک مکانیسم نظارتی ، کنترل داخلی می تواند به طور مؤثر انگیزه نفع شخصی مدیریت را مهار کند و کاهش تعارض اصلی و عامل بهبود کارایی عملیاتی شرکت و کاهش عدم تقارن اطلاعات را به وجود آورد. پژوهش حاضر از نوع توصیفی-همبستگی می باشد و جامعه آماری پژوهش، کلیه شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران بوده و با استفاده از روش نمونه گیری حذف سیستماتیک، 132 شرکت به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شده و در دوره زمانی 8 ساله بین سال های 1392 الی 1399 موردبررسی قرار گرفتند. نتایج پژوهش نشان داد رابطه مستقیم و معناداری بین محدودیت مالی و چسبندگی هزینه وجود دارد و ضعف در کنترل داخلی، رابطه مثبت بین محدودیت مالی و چسبندگی هزینه را تشدید می نماید.
Design and Implementation of the GABC Model to Calculate the Cost of Outsourcing Services with Emphasis on Sustainability Concepts(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
Journal of Emerging Technologies in Accounting, Auditing and Finance,Vol. ۲, No ۱, Spring ۲۰۲۴
65-90
حوزههای تخصصی:
Objectives: This research investigates the correlation between two approaches, aiming to propose a model for calculating the total cost of outsourced services using green activity-based costing with a sustainability perspective. Activity-based costing is a well-established accounting method that can easily trace direct and indirect costs of products based on activities and accurately track product costs resulting from different product combinations while also reducing environmental issues. The goal of this research is to propose a model for green activity-based costing in the gas industry to assist managers in addressing cost challenges and managing environmental issues in production decisions. Design/methodology/approach: This research is descriptive in nature. Descriptive statistics and histograms using SPSS 24 software will be utilized for statistical descriptions and frequencies of demographic and research variables. The research was conducted using a descriptive review method, with data gathered from reputable domestic and international sources such as books, articles, and websites. The research involves analyzing multiple criteria of activity-based costing, identifying environmental activities, and outlining the outsourcing of these activities using various tools. Results: The research results indicate that the identification of activities, environmental activities, and outsourcing significantly impact financial and operational performance. Innovation: To present the operating model and verify the research model, the structural equation method was used. The factor analysis method with PLS2 software was employed to assess the questionnaire's validity, followed by checking and analyzing the path coefficients and their significance.
The Impact of Defensive and Offensive Business Strategies on the Relationship Between Working Capital Management and Profitability(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
Journal of Emerging Technologies in Accounting, Auditing and Finance,Vol. ۲, No ۴, Winter ۲۰۲۴
51-62
حوزههای تخصصی:
Objectives: This research aims to investigate the impact of working capital management on the profitability of firms, emphasizing the moderating role of defensive and offensive business strategies. Effective management of working capital is essential for the survival of firms, as it reflects the efficient use of short-term capital and serves as a crucial measure of liquidity. Methodology/Design/Approach: This applied study employs a causal correlational methodology (post-event). The statistical population comprises all firms listed on the Tehran Stock Exchange. Due to specific constraints, a total of 135 firms were selected through systematic elimination sampling and analyzed over a ten-year period from 2014 to 2023. Finding: The results indicate that aggressive business strategies significantly moderate the relationship between working capital management and firm profitability, whereas defensive strategies do not exhibit a notable effect on this relationship. Innovation: This research contributes to the understanding of how business strategies influence the relationship between working capital management and profitability. It provides actionable recommendations for firms to adopt aggressive strategies to enhance overall performance. Furthermore, given the unstable economic environment in the country, it is suggested that firms develop strategic plans to improve their responsiveness to threats and capitalize on emerging opportunities. Keywords: Working Capital Management, Profitability, Defensive and Offensive Business Strategy.
بررسی رابطه غیر خطی ریسک گریزی و بازده سهام در بازار سرمایه ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش حسابرسی سال ۲۴ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۹۵
۵۲۶-۵۰۲
حوزههای تخصصی:
بررسی رابطه ریسک گریزی و بازده سهام می تواند به درک بهتر از رفتار سرمایه گذاران در بازار سرمایه کمک کند. اینکه چگونه سرمایه گذاران به ریسک نگاه می کنند و چگونه این نگرش تاثیر مستقیم بر بازده سهام دارد، دارای اهمیت است. این اطلاعات می تواند به ما کمک کند تا استراتژی های سرمایه گذاری مناسب تری را در بازار سرمایه اتخاذ کنیم. لذا این پژوهش با هدف بررسی رابطه غیر خطی ریسک گریزی و بازده سهام در میان شرکت های پذیرفته شده بورس اوراق بهادار تهران به انجام رسید. این پژوهش به لحاظ هدف، از نوع پژوهش های کاربردی بشمار می رود، از بعد نحوه استنباط، در گروه تحقیقات توصیفی- همبستگی قرار می گیرد. برای گردآوری اطلاعات، تعداد 143 شرکت در دوره زمانی سال های 1392 تا 1401 به عنوان نمونه آماری از بورس اوراق بهادار تهران انتخاب شد. فرضیه های پژوهش با استفاده از روش رگرسیون پانل دیتا و رگرسیون ترکیبی در نرم افزار Eviews10 تجزیه و تحلیل گردید. تجزیه و تحلیل فرضیه ها جهت بررسی روابط غیرخطی با استفاده از روش حداقل مربعات تعمیم یافته (EGLS) نشان داد ریسک گریزی ناشی از انحراف معیار بازده سهام تاثیر غیرخطی Ռ شکلی بر بازده سهام دارد. ریسک گریزی ناشی از تفاوت بازده پیش بینی شده و بازده واقعی تاثیر غیرخطی U شکلی بر بازده سهام دارد. ریسک گریزی ناشی از تفاوت سود سهام و سود بانکی تاثیر غیرخطی U شکل بر بازده سهام دارد. ریسک گریزی ناشی از تفاوت سود سهام و سود اوراق قرضه دولتی تاثیر غیرخطی معناداری بر بازده سهام ندارد.
بررسی اثر سرایتی ریسک سیستمی میان صنایع اصلی در بورس اوراق بهادار تهران: رویکرد شبکه رخداد دنباله ای محور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
راهبرد مدیریت مالی سال ۱۲ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۴۴)
113 - 138
حوزههای تخصصی:
ریسک سیستمی ثبات بازار مالی را به خطر می اندازد، چرا که شکست هر بخش می تواند به کل سیستم مالی آسیب برساند. ازاین رو اندازه گیری دقیق ریسک سیستمی و تجزیه وتحلیل مکانیزم انتقال ریسک های مالی میان بخش های مختلف برای محافظت سیستم مالی دربرابر ریسک های سیستمی، از اهمیت خاصی برخوردار است. لذا در پژوهش حاضر، یک شبکه رخداد دنباله ای محور ساخته می شود تا با استفاده از آن اثر سرایتی ریسک سیستمی و وابستگی متقابل ریسک های دنباله ای میان صنایع در بورس اوراق بهادار تهران بررسی شود. بدین منظور، 29صنعت اصلی در بورس اوراق بهادار تهران، متشکل از 196 شرکت فعال، طی دوره زمانی 1397 الی 1401 که دوره های استرس مختلفی را پوشش می دهد مورد آزمون قرار می گیرند. برای اندازه گیری پروفایل های ریسک، ریزش های مورد انتظار شرطی (CoES) محاسبه می شود. ماتریس های مجاورت زمان متغیر که براساس مشابهت بین پروفایل های ریسک هر جفت گره بدست می آیند نشان می دهند که ارتباط متقابل در شبکه وجود دارد. پروفایل های ریسک صنایع به طور مثبت همبسته هستند؛ صنعت بانک ها و موسسات اعتباری و صنعت بیمه و بازنشستگی هیچ گونه نقشی در تنوع بخشی ریسک طی رخدادهای دنباله ای، ندارند. با محاسبه نمره ریسک سیستمی و استفاده از تکنیک تجزیه ریسک سیستمی، می توان نتیجه گرفت که بجز صنایع مالی، سایر صنایع، صنایع مهم سیستمی در شبکه محسوب می شوند. نتایج حاصل از مدل رگرسیون کوانتیل شبکه ای رخداد دنباله ای محور در کوانتیل های مختلف، نشان می دهد که همه صنایع در انتقال ریسک تحت شرایط حدی بازار، نقش دارند. یافته های حاصل از این پژوهش، از اهمیت کاربردی برای مقامات نظارتی جهت اصلاح سیاست های مالی و بهبود چارچوب های سیاست های کلان برخوردار است و نیز برای تصمیم گیری سرمایه گذاران در تخصیص دارایی ها مفید واقع می شوند.
اثر عدم قطعیت سیاستی و اقتصادی بر بی ثباتی بخش بانکی در بورس اوراق بهادار تهران (رویکرد پارامتر – متغیر زمان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
راهبرد مدیریت مالی سال ۱۲ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۴۴)
191 - 210
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی تاثیر عدم قطعیت (نااطمینانی) اقتصادی و سیاست های دولتی بر بی ثباتی قیمتی بخش بانکی در بورس اوراق بهادار تهران با در نظر گرفتن ناپایداری ساختاری در پارامترهای مدل می باشد. در این راستا، به منظور برآورد نااطمینانی متغیرهای پژوهش، انواع مدل های متقارن، نامتقارن و غیر خطی GARCH برآورد شده و در نهایت بر اساس معیارهای اطلاعاتی و معنی داری ضرایب عدم تقارن، مدل EGARCH به عنوان الگوی بهینه انتخاب گردید. در ادامه تاثیر شاخص های نااطمینانی بر بی ثباتی شاخص بخش بانکی در قالب مدل خودبازگشتی برداری پارامتر متغیر-زمان (TVP-VAR) مورد بررسی قرار گرفت. در این پژوهش از داده های ماهانه در دوره زمانی 1389:4-1399:6 استفاده شده است. نتایج برآورد نهایی مدل پژوهش حاکی از متغیر بودن ضرایب تاثیر شاخص های نااطمینانی بر بی ثباتی بخش بانکی است. به صورتی که تاثیر عدم قطعیت سیاست های دولتی (متغیر نااطمینانی درآمدهای مالیاتی) بر بی ثباتی بخش بانکی در ابتدا منفی و در انتهای دوره مثبت برآورد شده است. بر اساس توابع عکس العمل آنی (IRF)، تأثیر نااطمینانی تورم به عنوان شاخص نااطمینانی اقتصادی بر بی ثباتی بخش بانکی مثبت برآورد شده است. همچنین، تاثیر نااطمینانی سیاست های دولتی از کانال نااطمینانی نرخ ارز تاثیری مثبت بر تلاطم بخش بانکی در بورس اوراق بهادار داشته است. با این حال نااطمینانی سیاست های دولتی بر اساس شاخص نااطمینانی درآمدهای مالیاتی تاثیرگذاری منفی بر بی ثباتی قیمتی بخش بانکی داشته است و این تاثیر به تدریج کاهش پیدا کرده است.
بررسی تاثیر استفاده از هوش مصنوعی بر کیفیت فرایند حسابرسی صورت های مالی
منبع:
پژوهش های حسابرسی حرفه ای سال ۴ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۱۶
38 - 65
حوزههای تخصصی:
با گسترش فناوری های نوین و به خصوص هوش مصنوعی ضرورت تغییر در روش های حسابرسی و استفاده از فناوری های نوین از جمله هوش مصنوعی در حسابرسی صورت های مالی اجتناب ناپذیر می باشد. لذا هدف این پژوهش بررسی تاثیر استفاده از هوش مصنوعی بر کیفیت حسابرسی صورت های مالی است. پژوهش حاضر از حیث هدف کاربردی، از حیث ماهیت علّی و از حیث داده ها یک پژوهش کمّی محسوب می گردد. جامعه آماری این پژوهش کلیه حسابرسان موسسات خصوصی و سازمان های دولتی می باشند که تعداد 384 پرسشنامه به عنوان نمونه آماری پژوهش جمع آوری شده است. به منظور گردآوری داده های پژوهش از پرسشنامه و برای آزمون فرضیه های پژوهش از روش معادلات ساختاری استفاده شده است.یافته های حاصل از پژوهش نشان می دهد استفاده از هوش مصنوعی بر کیفیت فرایند حسابرسی صورت های مالی تاثیر مثبت دارد. همچنین ویژگی های شخصی حسابرس در استفاده از سیستم های هوش مصنوعی بر راهبردهای کنترل های داخلی دارای تاثیر مثبت می باشد.
تحلیل محتوای کمی و کیفی مقالات علمی پژوهشی حوزه فناوری در حسابداری و حسابرسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های تجربی حسابداری سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۲
179 - 212
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضرتحلیل محتوای کمی وکیفی مقالات منتشرشده حوزه فناوری درحسابداری و حسابرسی، نشریات علمی پژوهشی ایران است. به منظور دستیابی به این هدف، مجریان پژوهش حاضر، ضمن بررسی همه جانبه، مقالات این حوزه از پایگاه داده فصلنامه های معتبر داخلی تعداد 181 مقاله از سال شروع بکار آن ها تا 30 آبان 1402 استخراج و با استفاده ازتحلیل محتوی کمی و کیفی بررسی شدند. بخش کیفی، کد گذاری با روش داده بنیان انجام شد و داده ها با کمک نرم افزار مکس کیودی ای و اکسل مورد سنجش و تحلیل قرارگرفت. در این پژوهش کلیه متغیرهای موجود در متن مقالات اعم از، سهم موضوعی، روند رشد بر اساس سال انتشار، سطح و رتبه علمی نویسندگان، سهم مرکز منتشرکننده مقالات، روش پژوهش و همچنین سهم نشریات در انتشار مقالات این حوزه بررسی شدند. در بخش کیفی با تحلیل داده های نظری 396 کد درقالب 14 مقوله اصلی شناسایی شد. نتایج نشان داد که روند انتشار مقالات فناوری درسه سال اخیر، رشد قابل توجه ای را نشان می دهد؛ ولی سهم موضوعی مقالات این حوزه نسبت به سایر موضوعات حسابداری و حسابرسی اندک است. که بیشترین آمار مقالات چاپ شده، مربوط به فصلنامه مهندسی مالی و حسابرسی و حسابداری مدیریت هرکدام با سهم 94/9 درصد و پژوهش های تجربی الزهرا با سهم 84/8 درصد بوده است. بیش از 93/51 درصد از این مقالات تحت حمایت دانشگاه آزاد و 88/40 درصد تحت حمایت دانشگاه دولتی می باشد. همچنین فراوانی مفاهیم، چالش ها وموانع پذیرش فناوری ها در نتایج مقالات منتشر شده، نشان دهنده وجود کاستی ها و ضعف در پذیرش فناوری ها در سیستم اطلاعات حسابداری و حسابرسی«با توجه به شرایط خاص کشور ایران » است.
الگوی مناسب ارتقاء سطح کیفیت حسابرسی با تأکید بر بهبود رویه ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات حسابداری و حسابرسی سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۰
93 - 114
حوزههای تخصصی:
کیفیت حسابرسی از موضوعات بسیار با اهمیت است که همواره مورد توجه پژوهشگران متعددی بوده است. برای رفع مسائل و مشکلات موجود در این زمینه علیرغم تلاش هایی که تاکنون صورت گرفته همچنان نیاز به تلاش های بیشتری است. چالش هایی از قبیل شیوه پرداخت حق الزحمه حسابرسی، نحوه قیمت گذاری خدمات حسابرسی، انتخاب مؤسسات حسابرسی و دوران تصدی آنان در این پژوهش مورد توجه قرار گرفته تا از این طریق بتوان راهکارهایی جهت کاهش وابستگی اقتصادی حسابرسان، افزایش رقابت سالم در بازار حسابرسی و ارتقاء کیفیت حسابرسی ارائه نمود. هدف پژوهش ارائه مدلی کاربردی برای ارتقای سطح کیفیت حسابرسی با تأکید بر بهبود رویه ها است. روش پژوهش شامل بررسی ادبیات و پژوهش های پیشین مرتبط با موضوع پژوهش و استفاده از رویکرد نظام مند نظریه پردازی داده بنیاد است. پس از شناسایی آسیب ها و نقاط ضعف موجود در رویه های کنونی حاکم بر بازار حسابرسی، مدل پیشنهادی برای رفع خلأهای موجود طراحی گردید. مدل پیشنهادی در پژوهش حاضر با مشارکت 16 نفر از خبرگان و صاحب نظران حوزه حسابرسی طی مصاحبه در سال 1401، طراحی شده است و در آن به منظور شفافیت حق الزحمه حسابرسی، سلامت بازار حسابرسی، ارتقای کیفیت حسابرسی و رعایت حقوق کلیه ذینفعان، عوامل راهبردی در سه دسته سیاست ها و رویه های اصلاحی، نظارتی و محدود کننده طبقه بندی شده است.
طراحی الگوی پیش بینی و ارزیابی همکاری راهبردی نظام بانکی و استارتاپ های فینتک با رویکرد استنتاج فازی عصبی- تطبیقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اهداف: این پژوهش با هدف ارائه الگوی پیش بینی و ارزیابی همکاری راهبردی نظام بانکی ایران با استارتاپ های حوزه فینتک انجام شده است.روش: از ابزار مصاحبه و روش داده بنیاد برای بهره گیری از نظرات خبرگان استفاده شده است که شامل 14 نفر از خبرگان نظام بانکی و شرکت های حوزه فینتک بوده اند. 31 شاخص در قالب شش عامل مؤثر بر همکاری راهبردی نظام بانکی و استارتاپ های فینتک شناسایی و برمبنای آن، الگوی مفهومی پژوهش طراحی شد. سپس با استفاده از رویکرد فازی و نرم افزار متلب، همکاری راهبردی نظام بانکی با استارتاپ های فینتک با استفاده از نظرات 320 نفر از مدیران و متخصصان فعال در صنعت بانکداری و استارتاپ های حوزه فینتک ارزیابی شدیافته ها: نتایج نشان می دهد که مهم ترین ابعاد مؤثر بر همکاری راهبردی نظام بانکی با استارتاپ های فینتک به ترتیبِ اهمیت عبارتنداز: موانع و مشکلات ورود به همکاری های راهبردی، ابعاد و مؤلفه های برون سازمانی، عوامل تبیین کننده همکاری بانک ها و فینتک ها، انواع سطوح همکاری بانک ها و فینتک ها، پیامدهای ورود به همکاری های راهبردی، انگیزه بانک ها و فینتک ها در ورود به همکاری. سطح همکاری راهبردی نظام بانکی و استارتاپ های فینتک در محدوده متوسط رو به بالا قرار دارد. باتوجه به میزان خطای به دست آمده و نبود پدیده فرا انطباق در انفیس طراحی شده، الگوی مذکور اعتبار پذیرفتنی و قدرت بالایی برای پیش بینی دارد.نوآوری: این پژوهش نه تنها با آشکارسازی ابعاد مهم همکاری، بلکه با ارائه یک الگوی پیش بینی معتبر یاری می رساند. این پژوهش به دلیلِ رویکرد جامع خود، ترکیب دیدگاه های متخصصان، شاخص های گوناگون، و ابزارهای تحلیلی پیشرفته، بینش های ارزشمندی را برای تقویت همکاری راهبردی میان نظام بانکی و استارتاپ های فینتک ارائه می دهد.
الگوی اخلاق حرفه ای حسابداران و حسابرسان و بررسی رابطه آن با خوانایی گزارشگری مالی (رهیافت تحلیل مضمون و SEM)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
حسابداران و حسابرسان برای بررسی سطح مطلوبیت اطلاعات مالی ارائه شده، لازم است از ساز و کارهای مختلف و مناسبی استفاده کنند و خود را در مقابل ریسک های حسابرسی و مالی مصون سازند، که در این راستا رعایت اخلاق، ضوابط و مراقبت های حرفه ای کمک شایانی به این مسئله می نماید، از این رو بایستی ترکیبی از اخلاق حرفه ای و ویژگی های کیفی گزارشگری مالی استفاده گردد. در همین راستا، مطالعه حاضر با هدف ارائه الگوی اخلاق حرفه ای حسابداران و حسابرسان و بررسی رابطه آن با خوانایی و شفافیت گزارشگری مالی صورت پذیرفته است.
مروری بر پیشرفت ها و چالش های گزارشگری پایداری در ایران(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
امروزه تغییرات آب و هوا، کمبود منابع طبیعی، آلودگی، نابرابری های اجتماعی و نقض حقوق انسانی نشان می دهند که هنوز در رویارویی با چالش ها در جامعه وجود دارد. برای مقابله با این چالش ها و تحقق توسعه پایدار، سازمان ها متعهد به مسئولیت اجتماعی و محیطی شده اند تا عملکرد خود به صورت جامع و شفاف با در نظر گرفتن ابعاد محیطی، اجتماعی و اقتصادی را گزارش دهند. گزارشگری پایداری سازمان ها را تشویق می کند تا اطلاعات بیشتر و دقیق تری را در اختیار عموم قرار دهند و سازمان ها مسئولیت بیشتری را در جهت بهبود پایداری به عهده بگیرند. پژوهش حاضر به مرور پژوهش های انجام شده در حوزه گزارشگری پایداری در ایران و بررسی پیشرفت ها و چالش های آن پرداخته است. نتایج این پژوهش ها نشان می دهد که افشای گزارشگری پایداری در ایران پیشرفت های رو به رشدی داشته است و رابطه مثبتی بین توانایی مدیریت، مسئولیت اجتماعی، سرمایه فکری و ارزیابی کیفیت افشای پایداری و گزارشگری و عملکرد پایداری وجود دارد. همچنین پژوهش های انجام شده در خصوص ابعاد، شاخص ها و چارچوب گزارشگری پایداری توانسته است راهکاری برای شفافیت در پاسخگویی به نیاز کلیه ذینفعان در نظر گیرد. به علاوه، به نظر می رسد چالش های موجود جهت متوازن سازی انتظارات ذینفعان و ظرفیت های شرکت نیز تاحد قابل قبولی مرتفع گردیده است. در صنعت بیمه نیز رهنمودها و استانداردهای گزارشگری پایداری رو به افزایش بوده و شرکت های بیمه طیف وسیعی از ذینفعان را به عنوان مخاطبان گزارش های پایداری خود در نظر گرفته اند.
ارائه الگوی تاب آوری مالی در صنعت هتلداری جهت پیش بینی درماندگی مالی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
اخیرا بحران کووید-19، صنعت هتلداری را با مخاطرات مالی زیادی مواجه نموده است، به گونه ای که به دلیل عدم کسب درآمد، منجر به تعطیلی برخی هتل ها و بیکاری کارکنان آنها شده است. ازاین رو تاب آوری مالی صنعت هتلداری جهت پیش بینی درماندگی مالی مورد توجه قرار گرفت. در این پژوهش، الگوی تاب آوری مالی صنعت هتلداری در راستای پیش بینی درماندگی مالی با رویکرد کمی (مدلسازی معادلات ساختاری) ارائه شده است. پس از مروری بر پیشینه پژوهش، نگرش مدیران هتل از طریق یک پرسشنامه ی محقق ساخته، بررسی شد. شرکت کنندگان از بین 135 هتل استان تهران در بهار ۱۴۰2 انتخاب شدند. روش پژوهش حاضر توصیفی- همبستگی می باشد. به منظور تحلیل داده ها از مدلسازی معادلات ساختاری استفاده شد. نتایج نشان می دهد عامل مداخله گر "حفظ محیط زیست" بر تاب آوری مالی صنعت هتلداری جهت پیش بینی درماندگی مالی تأثیر چندانی ندارد. بنابراین، صنعت هتلداری می تواند جهت پیش بینی درماندگی مالی از طریق به کارگیری راهبرد های شناسایی شده، زمینه را برای تاب آوری مالی فراهم نماید تا این صنعت بتواند در شرایط بحران، از لحاظ مالی تاب آور شده و به حیات خود ادامه دهد.
بررسی محتوا و عوامل مؤثر بر افشای مسائل عمده حسابرسی: نخستین سال اجرای استاندارد 701 حسابرسی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بررسی های حسابداری و حسابرسی دوره ۳۱ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
154 - 181
حوزههای تخصصی:
هدف: در سال های اخیر، انتقادهایی به ارزش حسابرسی، نقش حسابرسان و کیفیت ارتباط حسابرسان با استفاده کنندگان گزارش های حسابرسی مطرح شده است. به همین دلیل، برای جلب اعتماد بازار و تقویت نقش اطمینان بخشی خدمات حسابرسی، اصلاحات چشمگیری مدنظر قرار گرفته است. در این راستا، به منظور بهبود ارزش اطلاع رسانی گزارش حسابرسی مستقل، استاندارد بین المللی شماره ۷۰۱ حسابرسی تصویب شد که به موجب آن، از دسامبر ۲۰۱۶ برای اطلاع رسانی «مسائل عمده حسابرسی» به ارکان راهبری شرکت و افشا در گزارش حسابرسی، الزاماتی تعیین شده است. در ایران نیز این استاندارد در سال ۱۴۰۰ تصویب شد و رعایت آن برای حسابرسی صورت های مالی شرکت هایی که دوره مالی آن ها از اول فروردین ماه سال ۱۴۰۱ و پس از آن شروع می شود، الزامی شده است. هدف این مقاله، شناسایی مسائل عمده حسابرسی مندرج در گزارش های حسابرسی مستقل، در نخستین سال اجرای استاندارد حسابرسی ۷۰۱ و بررسی عوامل مؤثر بر تعداد مسائل عمده حسابرسی افشا شده در گزارش های حسابرسی، در دوره مالی منتهی به پایان اسفند ماه سال ۱۴۰۱ است.روش: بدین منظور، گزارش حسابرسی مستقل منتشر شده ۵۸۹ شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران و فرابورس ایران، بررسی شد. عناوین و تعداد مسائل عمده حسابرسی به تفکیک صنایع استخراج شد؛ سپس با استفاده از رگرسیون پوآسن ارتباط تعداد مسائل عمده حسابرسی افشا شده در گزارش های حسابرسی با «اندازه مؤسسه حسابرسی»، «نوع اظهارنظر حسابرس» و «پیچیدگی واحد تجاری مورد رسیدگی» با کنترل متغیرهای عملکرد مالی، اهرم مالی، اندازه و رشد درآمد عملیاتی شرکت، در دو سطح کل صنایع و نیز گروه صنایع بررسی شد.یافته ها: نتایج مربوط به هدف اول مقاله، بیانگر این است که در اولین سال اجرای این استاندارد، در گزارش حسابرسی ۱۰۶ واحد تجاری، ۱۶۶ مورد مسئله عمده حسابرسی افشا شده است و در این میان، موضوعات مرتبط با «معاملات با اشخاص وابسته» و «شناخت درآمد»، بیشترین فراوانی را دارد. در گزارش حسابرسی، ۱۱ درصد از واحدهای مورد رسیدگی، حداقل یک مورد مسئله عمده حسابرسی افشا شده است و حدود ۸۰ درصد شرکت های بیمه و بانک ها، در گزارش حسابرسی خود، مسائل عمده حسابرسی دارند. در بخش دوم، ارتباط «تعداد مسائل عمده حسابرسی» افشا شده در گزارش های حسابرسی با «اندازه مؤسسه حسابرسی»، «نوع اظهارنظر حسابرس» و «پیچیدگی واحد تجاری مورد رسیدگی» بررسی شد که نتایج نشان داد در سطح کل صنایع و نیز گروه صنایع، تعداد مسائل عمده حسابرسی با هیچ یک از این متغیرها، رابطه معناداری ندارد و فقط در صنایع بیمه، بانک ها و نهادهای مالی واسط، تعداد مسائل عمده افشا شده در گزارش حسابرسی با پیچیدگی واحد تجاری، رابطه مثبت دارد.نتیجه گیری: «معاملات با اشخاص وابسته» و «شناخت درآمد» مهم ترین مسائلی است که در گزارش های حسابرسی سال مالی منتهی به پایان اسفند ۱۴۰۱ انعکاس یافته است. تعداد مسائل عمده مندرج در گزارش های حسابرسی، تحت تأثیر اندازه مؤسسه حسابرسی، نوع اظهارنظر حسابرسی و پیچیدگی واحد تجاری مورد رسیدگی قرار نگرفته است؛ اما در گروه صنایع بیمه، بانک و نهادهای مالی واسط، تعداد مسائل عمده حسابرسی با پیچیدگی واحد تجاری مورد رسیدگی، ارتباط مستقیم دارد. نتایج این مقاله می تواند در شناسایی واکنش هم پیشگان به موضوعات مهم در حسابرسی، مورد استفاده حسابرسان مستقل قرار گیرد. همچنین تحلیلگران مالی می توانند با درک کلی از اجرای استاندارد ۷۰۱ توسط حسابرسان، سطح اتکا و اعتماد خود به گزارش های حسابرسی را تعدیل کنند.
بهینه سازی پیش بینی بازده سهام مبتنی بر ریسک در صنایع منتخب بورس اوراق بهادار تهران (رهیافت تحلیل پوششی داده ها)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات مالی دوره ۲۶ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
331 - 354
حوزههای تخصصی:
هدف: سرمایه گذاری یکی از موضوعات مهم در اقتصاد همه کشورهاست که برای افراد و مقامات ارشد کشورها، اهمیت بسیار زیادی دارد. سرمایه گذاری انتخاب دارایی برای حفظ و کسب درآمد بیشتر، به منظور رفاه آینده است. یکی از مباحث مهمی که در بازارهای سرمایه مطرح است و سرمایه گذاران اعم از اشخاص حقیقی یا حقوقی باید به آن توجه کنند، بحث بهینه سازی بازده سهام است که به پیش بینی بازده سهام مرتبط است. بر این اساس پژوهش حاضر با هدف بهینه سازی پیش بینی بازده سهام مبتنی بر ریسک، در صنایع منتخب بورس اوراق بهادار تهران اجرا شده است.
روش: تجزیه وتحلیل داده ها در دو بخش انجام شد. در مرحله نخست، داده ها به کمک روش داده های ترکیبی و همچنین فرایند خودرگرسیون مرتبه اولAR(1) ر دوره زمانی ۱۳۸۹ تا ۱۳۹۸ برآورد شد و با استفاده از این مدل، بازده سهام برای صنایع منتخب بورس اوراق بهادار پیش بینی شد. در مرحله دوم، به کمک روش تحلیل پوششی داده ها (DEA)، هینه سازی پیش بینی بازده سهام در مرحله قبل، برای صنایع منتخب بورس اوراق بهادار تهران در دوره زمانی ۱۳۸۹ تا ۱۳۹۸ صورت گرفت.
یافته ها: نتایج بهینه سازی پیش بینی بازده سهام در سه صنعت استخراج نفت وگاز بجز اکتشاف، استخراج کانه های فلزی و فراورده های نفتی نشان داد که صنعت استخراج نفت وگاز بجز اکتشاف با میزان4214/0 نسبت به سایر صنایع کارایی بیشتری دارد. پس از آن، صنعت استخراج کانه های فلزی با میزان کارایی 3728/0 در رتبه دوم و صنعت فراورده های نفتی با میزان کارایی 2516/0 در رتبه سوم از نظر میزان کارایی قرار گرفتند.
نتیجه گیری: بهینه سازی پیش بینی بازده سهام در صنعت استخراج نفت وگاز بجز اکتشاف، در مقایسه با صنایع دیگری که در این مطالعه بررسی شد، در سطح بالاتری قرار دارد. با توجه به اینکه در کشور صنعت نفت کارآمدتر و بهینه تر عمل کرده است، می توان نفت را با روش های مؤثر وارد چرخه تولید کرد و با ورود تکنولوژی یا فناوری به کشور آن را عرضه کرد. از آنجا که تولیدات صنایع دیگر، از تولیدات سه صنعت مورد بررسی در این مطالعه بسیار کمتر است، برای افزایش تولیدات کالاهای صنعتی و غیرنفتی و کاهش واردات و افزایش صادرات کالاهای نهایی به دیگر کشورها، به منظور افزایش رشد اقتصادی، باید اقدام های اساسی صورت گیرد. از این رو پیشنهاد می شود که در ابتدا، از صنعت استخراج نفت وگاز بجز اکتشاف، برای تولید کالاهای نهایی از این صنعت استفاده شود و پس از آن، برای تولید کالاهای نهایی، به دیگر صنایع روی آورد. همچنین از آنجایی که صنعت فراورده های نفتی، تحت تأثیر متغیرهای بیشتری در پیش بینی بازده سهام قرار می گیرد، پیشنهاد می شود که سرمایه گذاران صنعت فراورده های نفتی، متغیرهای مورد مطالعه در این پژوهش، به ویژه نرخ رشد تولیدات صنعتی را از قبل بدانند و بازده سهام و میزان سرمایه گذاری خود را در نظر بگیرید. برای پژوهش های آتی، پیشنهاد می شود که بهینه سازی پیش بینی بازده سهام در صنایع مهم دیگری مانند صنعت دارویی، عرضه برق، بخار و آب گرم و غیره نیز بررسی و ارزیابی شده و با نتایج این مطالعه مقایسه شود.
اندازه گیری شاخص ترس و طمع در بازار سهام: شواهدی از بورس اوراق بهادار تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات مالی دوره ۲۶ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
375 - 398
حوزههای تخصصی:
هدف: بر اساس فروض مالی رفتاری، بخش شایان توجهی از فراز و نشیب های بازار، از احساساتی همچون ترس و طمع نشئت می گیرد. شاخص ترس و طمع، شیوه ای برای سنجش حرکات بازار سهام است و مشخص می کند که آیا سهام موجود در بازار، قیمت منصفانه ای دارند یا خیر. تئوری مالی رفتاری بر این منطق استوار است که ترس بیش از حد تمایل به کاهش قیمت سهام دارد و طمع بیش از حد نتیجه معکوس دارد. هدف پژوهش حاضر، ارائه شاخص رفتاری ترس و طمع در بورس اوراق بهادار تهران به صورت روزانه است. به عبارت دیگر، این پژوهش بر آن است تا نشان دهد که رفتار کلی سرمایه گذاران بورس اوراق بهادار تهران در کدام از طیف های پنج گانه احساس ترس و طمع شامل احساس ترس شدید، احساس ترس، فاقد احساس ترس و طمع، احساس طمع و احساس طمع شدید قرار دارد.روش: جامعه آماری و نمونه این پژوهش، تمامی شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران، در بازه زمانی 18/09/1388 تا 31/05/1402 بود؛ از این رو تعداد شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران، در روزهای مختلف دوره، به علت عرضه های اولیه، انتقال از فرابورس به بورس یا برعکس، حذف نماد از بورس و توقف نماد تفاوت داشت. برای اندازه گیری ترس و طمع در بورس اوراق بهادار تهران، از شاخصی موسوم به شاخص ترس و طمع CNN با لحاظ تغییراتی در آن استفاده شد. بدین صورت که از هفت متغیر ارائه شده در این شاخص، متغیر تقاضا برای اوراق بنجل، به دلیل عدم رتبه بندی تمامی اوراق بدهی پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران حذف شد. بر این اساس، شاخص ارائه شده، مبتنی است بر شش متغیر مومنتوم بازار سهام، قدرت قیمت سهام، وسعت قیمت سهام، نسبت اختیار خرید به اختیار فروش، نوسان پذیری بازار و تقاضای پناهگاه امن، احساس ترس. طمع نیز در 5 مقیاس احساس ترس شدید، احساس ترس، احساس خنثی، احساس طمع و احساس طمع شدید ارائه شد. گفتنی است با توجه به اینکه شاخص های اندازه گیری ترس و طمع، جنس و مبنای مختلفی دارند، قبل از ارائه نهایی شاخص ترس و طمع، داده های مربوط به هر شش متغیر با استفاده از یک رابطه استاندارد نرمال شدند.یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که بورس اوراق بهادار تهران در سال های 1388 (از تاریخ 18/09/1388)، 1389، 1390، 1393 تا 1395، 1397 تا 1402 (تا تاریخ 31/05/1402) احساس ترس را بیشتر از سایر احساسات تجربه کرده است. حال آنکه در سال های 1391 و 1396 بورس اوراق بهادار تهران در بیشترین روزهای کاری خود، فاقد احساس ترس و طمع بوده است. همچنین، در سال 1392 بورس اوراق بهادار تهران در بیشتر روزها احساس طمع داشته است.نتیجه گیری: بورس اوراق بهادار تهران از تاریخ 18/09/1388 تا تاریخ 31/05/1402 و از مجموع 3299 روز کاری، در 204 روز کاری احساس ترس شدید، در 1604 روز کاری احساس ترس، در 878 روز کاری احساس خنثی (بدون احساس ترس یا طمع)، در 565 روز کاری احساس طمع و در 48 روز کاری احساس طمع شدید را تجربه کرده است.
ارزیابی الگوی ارتقاء کارایی و اثربخشی کمیته حسابرسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با درنظرگیری جایگاه تاثیر گذار کمیته حسابرسی در نظام راهبری شرکتی، ضرورت توجه به موضوع کارایی و اثربخشی این کمیته بسیار حائز اهمیت می باشد. در نتیجه، هدف این پژوهش، ارزیابی قدرت تعمیم پذیری و اعتبار الگوی ارتقاء کارایی و اثربخشی کمیته حسابرسی می باشد که با استفاده از روش پژوهش کیفی نظریه داده بنیاد استخراج گردیده است. برای این منظور، طی سال1401 با استفاده از روش پژوهش کمی و ابزار پرسشنامه، اطلاعات مورد نظر از اساتید دانشگاهی، صاحبنظران و فعالان حرفه که در زمینه کمیته حسابرسی پژوهش و فعالیت داشته اند، گردآوری گردید. در این میان، تحلیل بر مبنای الگوسازی معادلات ساختاری صورت پذیرفت.یافته ها حاکی از تایید پایایی و روایی بیرونی و درونی الگوی پژوهش بوده و به طور کلی اعتبار برازش و قدرت پیش بینی الگو در سطح مطلوب تعیین گردید. ضمناً با استفاده از مقادیر بارهای عاملی و محاسبه مقدار همبستگی شاخص های یک سازه با آن سازه، پایایی الگوی اندازه گیری قابل قبول ارزیابی شد. همچنین تاثیر شش مسیر برخاسته از الگو شامل شرایط علی، مداخله گر، زمینه ای، راهبردها و پیامدها که فرضیات پژوهش مبتنی بر آن ها تدوین شده اند، از طریق آزمون های تحلیل مسیر به طورمعنادار مورد تایید قرار گرفتند.از آنجاییکه یافته های این پژوهش موید تاثیرگذاری مولفه های مندرج در الگوی ارتقای کارایی و اثربخشی کمیته حسابرسی می باشد، بنابراین معیارهای مورد اشاره در این الگو، چشم انداز روشنی جهت ارزیابی کارایی و اثربخشی کمیته حسابرسی، برای شرکت ها، مراجع قانون گذاری و نهادهای حرفه ای فراهم می کند.
شناسایی و ارزیابی زمینه های مؤثر متاورس در انعطاف پذیری مالی: چشم اندازهای آتی بازار سرمایه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
چشم انداز مدیریت مالی سال ۱۴ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۶
59 - 91
حوزههای تخصصی:
هدف: طی یک دهه اخیر، توجه روزافزونی به تعاملات تجاری در یک دنیای موازی بر بستر فضای مجازی در حال توسعه است به ویژه اینکه شدت تمایل به پذیرش این تغییرات در دوران فراگیری کرونا هر روز در حال افزایش می باشد (گوپتا و همکاران ، 2024). لذا این تغییرات باعث گردید تا بسیاری از حرفه ها همچون مدیریت مالی شرکت ها شاهد تحول سریع باشند و سازمان هایی مثل فیس بوک؛ کوکاکولا و دیزنی از زمینه های متاورس در تصمیم گیری های مالی خود استفاده نموده اند (کومار و همکاران ، 2023). به طور مثال، در جولای 2021، فیس بوک اعلام کرد که در پنج سال آینده، حداقل 10 میلیارد دلار برای شروع فعالیت در متاورس سرمایه گذاری خواهد کرد و نام خود را به متا تغییر داد تا از این طریق بتواند ضمن کاهش هزینه های مالی خود، به عنوان یک شرکت پیشرو در عرصه ی رقابتی با شرکت های دیگر، شناخته شود (کراس و همکاران ، 2022).روش: ماهیت هر پژوهش در علوم انسانی، بر مبنای نتیجه؛ هدف و نوع داده از یکدیگر قابل تفکیک می باشد. براین اساس، مطالعه ای حاضر به لحاظ نتیجه جزء پژوهش های توسعه ای تلقی می شود، زیرا پدیده ای مورد بررسی در این مطالعه از انسجام تئوریک کافی برای تبدیل شدن به ابزار سنجش طبق مرور پژوهش های گذشته، برخوردار نیست و این مطالعه از طریق بخش کیفی به دنبال شناسایی زمینه های مؤثر در شکل گیری متاورس از نظر انعطاف پذیری مالی می باشد. از منظر هدف نیز این مطالعه در دسته اکتشافی جایگذاری می شود، به این دلیل که بسط کارکردهای متاورس در بستر کارکردهای مدیریت مالی جزء پدیده ها نوظهوری قلمداد می شود که از طریق تحلیل نظریه داده بنیاد، تلاش می شود تا ابعاد این مفهوم در قالب یک مدل چندبعدی ارائه شود و مبنای انجام تحلیل در بستر مطالعه قرار گیرد. در نهایت نیز از منظر نوع داده، می بایست این مطالعه را ترکیبی تلقی نمود. زیرا در بخش کیفی ابتدا براساس ابزار مصاحبه داده ها طی سه مرحله کدگذاری باز؛ محوری و انتخابی، زمینه های مؤثر بر شکل گیری متاورس در سطح شرکت های بازار سرمایه مشخص می شوند و سپس در بخش کمی از طریق مجموعه ای از تحلیل های ماتریسی سطر «i» و ستون «j» و نرم افزار سناریوویزارد، ابتدا موقعیت های محتمل در خصوص این پدیده در بستر مطالعه مشخص می شوند و تا ضمن شناسایی سناریوهای محتمل، چشم اندازهای محتمل براساس سناریوهای مدون شده، از طریق ماتریس توابع ریاضی در بستر مطالعه بسط داده شوند.یافته ها: در این مطالعه باتوجه به فقدان یک چارچوب نظری منسجم در خصوص زمینه های پیاده سازی متاورس جهت اثربخشی بالاتر انعطاف پذیری های مالی شرکت های بازار سرمایه در فاز اول از تحلیل نظریه داده بنیاد بهره برده شد. لذا طی 12 مصاحبه انجام شده، در مراحل کدگذاری سه گانه، مجموعاً ۳ مقوله ی اصلی و 6 مولفه ی محوری و 35 مضمون مفهومی شناسایی شدند که پس از انجام تحلیل دلفی مشخص گردید، محورهای زمینه ای شناسایی شده، دارای پایایی می باشند. سپس باهدف تدوین سناریوهای آتی در حوزه پیاده سازی متاورس های مالی، ابتدا از طریق ماتریس پیوندی تلاش گردید تا با تعیین ورودی و خروجی های مدل ماتریسی، اثرگذارترین مولفه های محوری از طریق ماتریس میک مک مشخص شوند. لذا نتیجه این بخش از تأیید دو محورِ دو بعدِ ظرفیت های استراتژیک متاورس و پیاده سازی سیستمی متاورس به عنوان مبانی تعیین کننده ی سناریوهای احتمالی ارزیابیِ انعطاف پذیری مالی شرکت ها براساس زمینه های مؤثر در پیاده سازی متاورس حکایت دارد تا از طریق ماتریس متقابل مشخص شود، کدامیک از سناریوها می تواند توصیف کننده ی پدیده ی مورد بررسی باشند.نتیجه گیری: هدف این مطالعه شناسایی و ارزیابی زمینه های مؤثر متاورس در انعطاف پذیری مالی براساس چشم اندازهای آتی بازار سرمایه بود. براساس نتیجه کسب شده، مطلوب ترین سناریو، در ماتریس توابع ریاضی، ماتریس ربع اول با عبارت توضیحی «متا ژوراسیک» می باشد که نشان دهنده ی سطح متوازن اثربخشی ظرفیت های استراتژیک متاورس با پیاده سازی سیستمی متاورس می باشد. در تحلیل انتخاب «سناریوی متا ژوراسیک» همانطور که زمینه های قرار گرفته در آن نشان می دهد، شرکت های بازار سرمایه برای دستیابی به سطح قابل اتکاء و پایداری از انعطاف پذیری مالی، نیازمندِ نوعی بینش ساختاری در زمان انتخاب متاورس های مرتبط با ماهیت عملیاتی شرکت خود می باشند. چراکه این فناوری نوظهور در سطح صنایع کشورهای درحال توسعه ای همچون ایران در ابتدای راه قرار دارد و الزاماً نمی تواند سریعاً به دلیل فقدان زیرساخت های فناورانه و استراتژیک، شتاب زده به سمت آن حرکت نمود. لذا چشم اندازی که باید برای حرکت به سمت متاورس های مالی برای شرکت های بازار سرمایه حتی در آینده متصور بود، نوعی همسان سازی سسیستمی و استراتژیک با ظرفیت های قابل استفاده ی متاورس در بستر شرکت های بازار سرمایه از نظر انعطاف پذیری مالی می باشد تا بتوان براساس آن ظرفیت های رقابتی قابل توسعه ای را به وجود آورد.
بررسی تاثیر رتبه موسسه حسابرسی و اظهارنظر آن بر رابطه بین تجدید ارایه صورتهای مالی و هموارسازی سود، مطالعه موردی: شرکت های پذیرفته در بورس اوراق بهادار تهران
منبع:
چشم انداز حسابداری و مدیریت دوره ۷ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۹۷ (جلد ۱)
140 - 150
حوزههای تخصصی:
این تحقیق به بررسی تأثیر رتبه مؤسسه حسابرسی و اظهارنظر آن بر رابطه بین تجدید ارائه صورت های مالی و هموارسازی سود در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران پرداخته است. ابتدا رابطه بین تجدید ارائه صورت های مالی و هموارسازی سود موردبررسی قرار گرفت که نتایج نشان داد این رابطه مثبت و معنادار است. در ادامه، نقش رتبه مؤسسات حسابرسی بررسی شد و مشخص گردید که مؤسسات با رتبه بالاتر تأثیر منفی و معناداری بر هموارسازی سود دارند. همچنین، اظهارنظرهای دقیق و مستقل حسابرسان نیز به کاهش هموارسازی سود منجر می شوند. این تحقیق با استفاده از روش تحقیق کمی، توصیفی و پس رویدادی انجام شد و داده های 116 شرکت طی سال های 1397 تا 1401 مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد تجدید ارائه صورت های مالی به کاهش تمایل شرکت ها به هموارسازی سود منجر می شود. علاوه بر این، رتبه مؤسسات حسابرسی و اظهارنظرهای مستقل حسابرسان موجب بهبود شفافیت و کیفیت گزارشگری مالی شده و رفتارهای هموارسازی سود را کاهش می دهد. یافته های این تحقیق اهمیت استفاده از مؤسسات حسابرسی معتبر و تقویت استقلال حسابرسان را برجسته می سازد. همچنین، نظارت بر تجدید ارائه صورت های مالی، کاهش رفتارهای هموارسازی سود و آموزش مدیران مالی در زمینه پیامدهای آن به عنوان راهکارهای مؤثر معرفی شده است. درنهایت، تشویق به گزارشگری صحیح و اخلاقی و بهبود فرآیندهای حسابرسی داخلی برای افزایش شفافیت مالی و جلوگیری از هموارسازی سود تأکید شده است.