فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۹۸۱ تا ۱٬۰۰۰ مورد از کل ۱۰٬۸۰۸ مورد.
منبع:
چشم انداز مدیریت بازرگانی سال ۲۲ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۴
79 - 116
حوزههای تخصصی:
هدف: مدل بلوغ دیجیتالی به عنوان یک عامل موفقیت حیاتی، سازمان ها را قادر می سازد تا وضعیت فعلی خود را ارزیابی کرده و نقشه های راه را مطابق با اهداف خود ایجاد کنند. مدل بلوغ برای شرکت هایی که قصد دارند به صنعت 0/4 تبدیل شوند و به دنبال ارزیابی فرآیندها، محصولات و سازمان های خود هستند، مناسب است.روش: این مطالعه از نظر هدف کاربردی است و نخست با بهره گیری از رویکرد PRISMA (متاآنالیز) و ابزار تجزیه و تحلیل کتاب سنجی و متن کاوی و با استفاده از نرم افزارهای Harzing’s Publish or Perishv8 در بازه زمانی سال های 2010 تا 2023 بر روی 1211 مقاله به بررسی ادبیات سیستماتیک جامع و به روز می پردازد و سپس با کمک ابزار Voyant عناصر سازنده بلوغ دیجیتال را خوشه بندی می کند.یافته ها: در پژوهش حاضر 191 پیکره آماری مورد بررسی قرار گرفت؛ سپس با رویکرد متن کاوی 10 خوشه اصلی استراتژی دیجیتال، فرآیندهای دیجیتال، ارزش دیجیتال، مشتری دیجیتال، فناوری دیجیتال و داده، حاکمیت دیجیتال، افراد و مدیر دیجیتال، محصول و خدمات دیجیتال و تحول دیجیتال شناسایی شد.نتیجه گیری: سازمان ها نیازمند ایجاد یک نقشه راه دقیق هستند تا بتوانند بقای خود را تضمین کنند، از اینرو مدل بلوغ دیجیتال یک عامل موفقیت حیاتی است؛ زیرا به سازمان ها امکان ارزیابی وضعیت فعلی شان را می دهد.
تأثیر رفتارهای تعاملی کارکنان خط مقدم بر ارزش درک شده خدمات و وفاداری مشتری: نقش واسطه ای رفتارهای مشارکتی و شهروندی مشتری (مورد مطالعه بیمارستان های شهر تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
چشم انداز مدیریت بازرگانی سال ۲۲ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۴
153 - 187
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر، بررسی تأثیر رفتارهای تعاملی کارکنان خط مقدم بر ارزش درک شده خدمات و وفاداری مشتری با نقش واسطه ای رفتارهای مشارکتی و شهروندی مشتری در بیمارستان های شهر تبریز است. مطالعه حاضر از نظر هدف، کاربردی و از نظر ماهیت و روش، توصیفی - پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش، بیماران بیمارستان های شهر تبریز می باشد که به علت نامحدود بودن جامعه آماری، حجم نمونه ۳۸۴ نفر با استفاده از فرمول کوکران انتخاب شد. ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه است که به صورت حضوری توزیع شده است. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از مدل سازی معادلات ساختاری و تحلیل عاملی تأییدی، و همچنین از نرم افزارهای SPSS و LISREL استفاده شده است.یافته ها: نتایج پژوهش نشان می دهد که رفتارهای تعاملی کارکنان خط مقدم بر ارزش درک شده خدمات، رفتارهای مشارکتی و شهروندی مشتریان تأثیر مثبت و معنادار دارند. از طرفی رفتارهای مشارکتی و شهروندی مشتریان بر ارزش درک شده خدمات تأثیر مثبت و معنادار دارند. همین طور ارزش درک شده خدمات بر وفاداری مشتریان تأثیر مثبت و معنادار دارد. در نهایت، رفتارهای مشارکتی و شهروندی مشتریان نیز در ارتباط بین رفتارهای تعاملی کارکنان خط مقدم و ارزش درک شده خدمات، نقش میانجی مثبت دارند.نتیجه گیری: بدین ترتیب، نتیجه پژوهش این است که وجود رفتارهای تعاملی کارکنان خط مقدم و هم آفرینی ارزش (رفتارهای مشارکتی و شهروندی مشتریان) می توانند موجب بهبود ارزش درک شده خدمات مراکز درمانی گردیده و در نتیجه وفاداری مشتریان را نسبت به این مراکز افزایش دهند.
طراحی الگوی سیاست های دولتی برای ارتقای ایران در زنجیره ارزش جهانی با کاربست نظریه داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه بازرگانی سال ۲۷ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۱۰۸
1 - 50
حوزههای تخصصی:
حضور بهینه و ارتقای کشورها در زنجیره های ارزش جهانی بسته به سیاست های حاکمیتی است که سازه های زیرساختی برای تولید و سایر زمینه های مرتبط، همراستایی سیاستگذاری تجاری، نحوه هم کنشی با کشورهای خارجی و حمایت های لازم را تدبیر کند. پژوهش پیش رو، با هدف طراحی الگوی سیاست های دولتی برای ارتقای ایران در زنجیره ارزش جهانی و با توجه به اینکه تحقیقات پیشین جامعیت کافی در این خصوص نداشته، انجام شده است. به این منظور با استفاده از روش کیفی و بهرهگیری از نظریه داده بنیاد، با متخصصان و صاحبنظران این حوزه و به روش گلوله برفی مصاحبه عمیق نیمه ساختار یافته انجام شد. سپس فرآیند کد گذاری باز منتج به 180 کد، کد گذاری محوری منتج به 72 کد و در نهایت کد گذاری انتخابی منتج به 23 کد در قالب شش دستاورد پدیده محوری شامل خلق ارزش از مزیت نسبی، شرایط علّی شامل ایجاد و توسعه زنجیره های ارزش داخلی، تقویت زیرساخت های نرم و سخت، صادرات کالاهای واجد ارزش افزوده، بومی سازی و آسیب شناسی، تسهیل گری و هماهنگ کنندگی دولت، فرماندهی واحد سیاست ساز و سیاستگذار، مدیریت منابع، بهره گیری از ظرفیت های منطقه ای، راهبردها شامل جایگاه یابی و سهم خواهی در زنجیره ارزش جهانی، استفاده از ظرفیت ویژه دانشی و تجارب متخصصین، استفاده از ظرفیت ویژه لجستیکی و راهبردهای خلاقانه در ارتقا، مشارکت بخش خصوصی قدرتمند، سرمایه گذاری بر توسعه صنایع کاربر و خدمات، بهبود دیپلماسی اقتصادی، آینده پژوهی و برنامه ریزی با توجه به روندهای آتی زنجیره ارزش جهانی، شرایط زمینه ای شامل اصلاح حکمرانی، حمایت و ایجاد رقابت، همسوسازی سیاست های ارزی و تجاری، عوامل مداخلهگر همچون تحریم و توسعه نیافتن ظرفیت های داخلی اقتصادی و پیامدها شامل توسعه متوازن و اقتدار تکنولوژیکی را در بر داشت. نتایج این پژوهش می تواند سیاستگذار را در تدوین سیاست های تجاری با توجه به روندهای آتی تجارت دنیا یاری نماید.
ارائه چارچوبی برای توسعه تجارت اجتماعی با رویکرد فرا ترکیب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت بازرگانی دوره ۱۵ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
506 - 530
حوزههای تخصصی:
هدف: امروزه پیچی دگی و دگرگونی های فزاینده فضای کسب وکار که از توسعه فناوری اطلاعات و ظهور ابزارهای تع املی تحت وب 2 نشئت گرفته است، به شکل گیری بسترهایی همچون شبکه و رسانه اجتماعی منجر شده است که علاوه بر تغییر دادن فرایندهای حوزه بازاریابی و تجارت الکترونیک، باعث شده است تا بنگاه ها برای سازگاری با این محیط و کسب مزیت رقابتی، به انتخاب ابزارها و استراتژی های تهاجمی تر تمایل بیشتری داشته باشند. در این بین، انتخاب و توسعه تجارت اجتماعی که در بستر همین تحولات گسترده رخ داده است، برای انتخاب یکی از این ابزارها سودمند است. هدف پژوهش حاضر، ارائه چارچوبی برای توسعه تجارت اجتماعی با رویکرد فراترکیب است.
روش: رویکرد پژوهش حاضر کیفی است، از لحاظ ماهیت و روش توصیفی به شمار می رود و از نگاه هدف توسعه ای محسوب می شود. برای جمع آوری و غربالگری منابع، در یک دوره ده ساله، بین سال های ۲۰۱۰ تا ۲۰۲۰، از روش فراترکیب استفاده شد و در این بین، از مجموع ۲۲۱ سند مرتبط با موضوع، ۷۶ مقاله بررسی شد.
یافته ها: پس از تجزیه وتحلیل یافته های پژوهش با روش تحلیل مضمون، در نهایت 33 مضمون پایه، 9 مضمون فرعی و 3 مضمون اصلی با عنوان «ارزش آفرینی اجتماعی»، «هم افزایی فناورانه» و «هنجارسازی اجتماعی» کشف و برچسب گذاری شد.
نتیجه گیری: نتایج این مطالعه نشان می دهد که برای توسعه تجارت اجتماعی، می بایست به این عوامل توجه ویژه ای کرد: اعتمادسازی اجتماعی، بازاریابی شبکه ای، ارزش آفرینی مشترک، ریسک کنترل شده، تعاملات محتوا محور، حمایت اجتماعی، ارتباط اجتماعی و ارزشی با مشتری، تبادل تجربه های شناختی عاطفی، پشتیبانی پلتفرمی، تولید تعاملی محتوا و اشتراک گذاری اجتماعی، بازتولید سرمایه اجتماعی و توسعه تعاملات اجتماعی.
نقش نظریه غرقگی در بازی های تبلیغاتی ویروسی با تاکید بر اشتراک گذاری اطلاعات شخصی و ارسال بازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحقیق حاضر با هدف بررسی نقش نظریه غرقگی در بازی های تبلیغاتی ویروسی با تاکید بر اشتراک گذاری اطلاعات شخصی و ارسال بازی در نظر گرفته شد. با استفاده از یک کمپین بازاریابی ویروسی از 765 شرکت کننده 393 نفر روی لینک بازی ارسالی از طریق ایمیل کلیک کردند اما 288 نفر در بازی شرکت کردند 141 نفر سؤالات را پاسخ داده، دوستان خود را به بازی دعوت، و یا اطلاعات شخصی خود را به اشتراک گذاشتند. جهت بررسی نقش نظریه غرقگی بر ارسال بازی از رگرسیون پواسون و بر اشتراک گذاری اطلاعات شخصی از رگرسیون لجستیک از طریق نرم افزار ایویوز استفاده شد. بازیکنان با لذت درونی و غوطه وری روان شناختی (ابعاد غرقگی) تمایل دارند افراد بیشتری را به بازی دعوت و اطلاعات شخصی بیشتری درباره خود به اشتراک بگذارند. درک ارزش جایزه نیز به طور مثبت با رفتارهای ارسال بازی مرتبط است، اگرچه با اشتراک گذاری اطلاعات شخصی مرتبط نیست. یعنی به نظر می رسد که بازیکنان زمانی که انگیزه بیرونی (جوایز) دارند با افراد بیشتری در مورد بازی ارتباط برقرار می کنند، اما به احتمال زیاد اطلاعات شخصی خود را با برند به اشتراک نمی گذارند. از طرفی، بازیکنانی که انگیزه بیرونی (جوایز) دارند همچنان نگرانی های قابل توجهی در مورد حریم خصوصی دارند. در مقابل، غرقگی ارتباط مثبتی با به اشتراک گذاری اطلاعات شخصی دارد و نشان می دهد که بازیکنان کاملاً غوطه ور تمایل دارند "خود را گم کنند" و نگرانی های آگانه تر خود را فراموش کنند در نتیجه، به نظر می رسد احتمال بیشتری دارد که اطلاعات شخصی را با برند به اشتراک بگذارند. شرکت هایی که می خواهند اطلاعات شخصی مشتریان را به دست آورند، باید بیشتر بر طراحی عناصر بازی تا جوایز، تمرکز کنند. به گونه ای که غوطه ور شدن روانی بازیکنان را برانگیزد.
تحلیل مشکلات فرایند نظام جامع آموزش گردشگری ایران با تأکید بر رویکرد کارآفرینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فرایند نظام آموزش گردشگری در ایران جهت تحقق اهداف خود نیازمند دیدگاه های نظری و مدیریتی جدید با رویکرد کارآفرینی است تا امکان ایجاد تغییراتی در شرایط موجود را ایجاد کند. بر این مبنا هدف از پژوهش حاضر، تحلیل مشکلات فرایند این نظام در زمینه کارآفرینی از دیدگاه بازیگران این حوزه است. پژوهش حاضر به لحاظ هدف ، اکتشافی – تبیینی و از نظر روش، آمیخته (کیفی-کمّی)، مبتنی بر مصاحبه نیمه ساختاریافته با 177 نفر از کارشناسان سازمان های سیستم عرضه و تقاضای آموزش گردشگری ایران می باشد که به صورت نمونه گیری خوشه ای تصادفی انتخاب شدند. داده های گردآوری شده با استفاده از روش تحلیل شبکه اجتماعی از طریق نرم افزار گفی و شاخص های مرکزیت درجه، مرکزیت درجه ورودی وزندار و مرکزیت درجه خروجی وزندار تحلیل شدند. نتایج پژوهش نشان داد که بیشترین مرکزیت درجه که متناظر با مهمترین بازیگر شبکه است، وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی و سپس دانشگاه های دولتی فعال در حوزه گردشگری می باشد. این نتیجه پس از اعمال برچسب های مشکلات دارای تفاوت های معنادار بیشتری شده است. تحلیل مشکلات وضع موجود به کارشناسان این حوزه این امکان را می دهد تا با دانش لازم به تعریف اهداف آتی این فرایند بپردازند و زمینه را برای توسعه همه جانبه، یکپارچه و متعادل این بخش فراهم نمایند.
تأثیر تصویر ذهنی گردشگر از مقصد گردشگری بر خلق مشترک ارزش با تاکید بر نقش میانجی عشق به مقصد (مطالعه موردی: مقاصد منتخب گردشگری ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، تبیین نقش تصویر ذهنی گردشگر از مقصد گردشگری بر خلق مشترک ارزش در مقصد با تاکید بر نقش میانجی عشق به مقصد است. جامعه آماری هدف این پژوهش، در مرحله کیفی، خبرگان صنعت گردشگری، اساتید دانشگاهی و در مرحله کمی گردشگران داخلی هستند که از اردیبهشت تا بهمن ماه 1398 به مقاصد گردشگری ایران سفر کرده اند. برای گردآوری داده ها، از روش نمونه گیری هدفمند به منظور انتخاب مقاصد گردشگری استفاده شد. سپس از روش نمونه گیری غیر تصادفی در دسترس، جهت انتخاب گردشگران شهرهای منتخب برای پاسخ به یک پرسشنامه محقق ساخته استفاده شد. روایی پرسشنامه توسط اساتید و کارشناسان صنعت گردشگری، به وسیله روایی محتوا تایید شد. پایایی پرسش های پژوهش با معیار استاندارد آلفای کرونباخ و پایایی مرکب اندازه گیری شده است. برای تحلیل ارتباط بین سازه-های پژوهش، از مدلسازی معادلات ساختاری با رویکرد حداقل مربعات جزئی استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که مدل پژوهش با داده ها برازش دارد. همچنین یافته ها نشان می دهد، تصویر مقصد در دو بُعد تصویر شناختی مقصد و تصویر عاطفی مقصد بر عشق به مقصد تاثیر مثبت می گذارد. و عشق گردشگر به مقصد نیز به عنوان میانجی رابطه بین تصویر مقصد و خلق مشترک ارزش را تسهیل می کند. همچنین براساس یافته ها تصویر شناختی و تصویر عاطفی بر خلق مشترک ارزش در مقصد تاثیر مثبت دارد. این پژوهش با بهبود تصویر ذهنی گردشگران نسبت به مقاصد گردشگری ایران به توسعه قلمرو دانش در خصوص خلق مشترک ارزش در صنعت گردشگری می پردازد که در پژوهش های قبلی کمتر دیده می شود.
تحلیلی بر ارتباط شخصیت مردانه و زنانۀ برند و ارزش ویژۀ برند مشتری محور در صفحات اینستاگرام محصولات مصرفی تند گردش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مصرف کنندگان امروزی به دلیل تعدّد انتخاب و بهتر شدن کیفیت محصولات در زمان تصمیم گیری تنها به جنبه های کارکردی محصول توجه نمی کنند و در بسیاری از موارد در تصمیم گیری های خود جنبه های نمادین برند را دخیل می کنند. حضور پررنگ انسان امروزی در شبکه های اجتماعی نیز برای برندها فرصت مناسبی است تا انسان با حضور خود در این فضا بیش ازپیش با مشتریان خود تعامل داشته باشد و از این طریق خود را از صرف یک محصول کارکردی به شخصیتی تبدیل کند که با مشتری تعامل دارد. ارزش ویژه برند مشتری محور در بستر شبکه های اجتماعی به عنوان توانایی ایجاد وضعیت روانی در ذهن مصرف کنندگان در تعامل با برند تعریف می شود. در پژوهش حاضر چگونگی ارتباط بین ارزش ویژه برند مشتری محور با ابعاد جنسیت برند به عنوان یک بُعد از شخصیت برند (جنبه ای نمادین و غیر کارکردی برند است) در بستر شبکه اجتماعی اینستاگرام بررسی شده است. همچنین، علاوه بر ارتباط مستقیم این دو متغیر، تأثیر ابعاد شخصیت مردانه و زنانه برند نیز بر ارزش ویژه برند مشتری محور با دو متغیر عشق به برند و تعامل عاطفی با برند سنجیده شده است. برای سنجش روابط مطرح شده 391 پرسشنامه ازسوی مصرف کنندگان فعّال اینستاگرام برندهای محصولات مصرفی تند گردش تکمیل شد. نتایج تحلیل روابط فوق با استفاده از مدل سازی معادله های ساختاری نشان داد که دو بُعد جنسیت برند به صورت مستقیم و غیرمستقیم و با دو متغیر عشق به برند و تعامل عاطفی مصرف کننده بر ارزش ویژه برند مشتری محور تأثیر مثبت و معنادار دارد. به طور تقریبی، تأثیر هر دو بُعد با ضریب تأثیر کمتر از یک درصد به یک اندازه بود.
Analysis of Supply Chain Anti-fragility in the Textile Industry Using the Best-Worst Method and CoCoSo(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت تبلیغات و فروش دوره ۴ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۱۵)
112 - 125
حوزههای تخصصی:
The economic conditions prevailing in the country, sanctions, rapid changes and transformations of the markets, and the complexity and disorder of the market environment, have made it necessary to pay attention to the anti-fragility approach in the industries. One of the most interesting industries is the textile industry. Hence, due to the strategic nature and having a large domestic consumption market, the textile industry must be anti-fragile in order to quickly adapt to new conditions and maintain and improve its competitive value in a safe and stable condition. This research was conducted with a review of the literature in order to achieve the anti-fragility of textile industries throughout the supply chain. We identified the anti-fragility components and weighed them using the best-worst method. Then, we reviewed the literature on the textile industry and interview the experts in this industry, to identify and evaluate the fragility factors. By using the CoCoSo method the most important factors that disrupt anti-fragility were ranked. Finally, the results of the research showed that the components: unexpectedness, Adequate supervisors, and Attraction are the most important components. Also, the results obtained from the CoCoSo method showed that the of ''Lack of investment in the (clothing) industry", "Saturation of the market with counterfeit brands due to the structural weakness of the distribution and smuggling network", and "Undeveloped distribution network" are the most important in the supply chain of the textile industry.
طراحی مدل موانع عملکرد بهینه زنجیره تامین بنگاه های کوچک و متوسط(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت تبلیغات و فروش دوره ۴ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۱۵)
265 - 281
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر در نظر دارد به بررسی تاثیر نقش مولفه های موثر بر عملکرد زنجیره تامین بنگاه های کوچک و متوسط بپردازد. به عبارتی دیگر هدف پژوهش حاضر شناسایی متغیرهای بحرانی تاثیرگذار بر عملکرد زنجیره تامین است. این پژوهش از نوع اکتشافی و از لحاظ شیوه انجام کار توصیفی- پیمایشی می باشد. جهت جمع آوری اطلاعات از ابزار پرسشنامه استفاده شده و ضریب آلفای کرونباخ پرسشنامه ها بالای 7/0 بود. برای آزمون روایی سوالات از اعتبار محتوا استفاده شد که برای این منظور از نظرات متخصصان، اساتید دانشگاهی و کارشناسان خبره استفاده گردید. جامعه آماری در این پژوهش تولیدکنندگان و صادرکنندگان شرکت های کوچک و متوسط بودند، که از بین آنها 470 نفر به عنوان نمونه به صورت تصادفی ساده انتخاب شدند. جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات از آزمون تحلیل عامل اکتشافی استفاده گردید، جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات از آزمون تحلیل عامل اکتشافی استفاده شده و در نهایت 9 عامل موانع عملیاتی، موانع تامین، موانع مالی، موانع بهبود محصول، موانع تقاضا، موانع دولتی، موانع محیطی، موانع اجتماعی، موانع اقتصادی به عنوان موانع اصلی عملکرد بهینه زنجیره تامین شناسایی شدند. نتایج تحلیل عاملی نشان داد که 9 عامل به دست آمده می توانند حدود 6/61 درصد واریانس تمامی شاخص ها را تبیین نمایند که مقدار قابل قبولی است. عامل اول موانع عملیاتی با درصد واریانس استخراج شده 7/13 درصد مهم ترین عامل بوده و عامل دوم موانع مالی 3/11 درصد واریانس کل را تبیین می کند.
ارائه مدل پارادایمیک بازاریابی محتوایی کسب وکارهای الکترونیکی (مورد مطالعه: کارآفرینان خبره حوزه بازاریابی محتوایی دیجیتالی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش و مدیریت کارآفرینی دوره ۲ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
74 - 55
حوزههای تخصصی:
با توجه به رشد فناوری کسب وکارها، باید به تولید محتوای ارزش مند برای مشتریان توجه شود. تجربه برندهای معتبر در بازاریابی محتوای کسب وکارها نشان دهنده رویکرد مهم و رو به رشد برای تقویت آگاهی مصرف کننده، تعامل و خلق ارزش بیشتر برای مشتریان در زمینه بازاریابی محتوایی است، لذا هدف پژوهش حاضر ارائه مدل پارادایمی بازاریابی محتوایی کسب وکارهای الکترونیکی مبتنی بر دیدگاه کارآفرینان بود. در این راستا، برای گردآوری داده ها از روش نظریه بنیانی استفاده شد. جامعه مورد مطالعه، کلیه کارآفرینان با سابقه کسب وکارهای الکترونیکی را شامل گردید. مشارکت کنندگان با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند از نوع گلوله برفی انتخاب شدند که از طریق مصاحبه با 15 نفر اشباع داده ها حاصل گردید. داده ها با استفاده از روش کدگذاری سه مرحله ای و با نرم افزار مکس کیودا تجزیه و تحلیل شدند. بر اساس مدل پارادایمیک، عناصر آن شامل بررسی وضعیت فعلی کسب وکار، تولید محتوا، توزیع محتوا، سنجش موفقیت بازاریابی محتوایی، استفاده از تکنیک های تولید و توزیع محتوا، استفاده از بینش روانشناسی در بازاریابی محتوا، موفقیت کسب وکار و نفوذ در مشتریان بود. به طورکلی به کارگیری تکنیک های نوین تولید و توزیع محتوا همراه با بینش روان شناسی می تواند بازاریابی محتوایی کسب وکارهای الکترونیکی را بهبود بخشد. لذا توسعه مهارت های کاربران در زمینه های تولید و توزیع محتوا با تأکید بر بهبود بینش روانشناسی آنان در بازاریابی محتوایی پیشنهاد می گردد.
بررسی تأثیر اعتبار تائید کننده مشهور بر ارزش ویژه برند از دیدگاه مصرف کننده با نقش میانجی تناسب تأیید کننده مشهور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت برند سال ۱۰ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳۵
13 - 54
حوزههای تخصصی:
یکی از استراتژی های مهم برای ایجاد ارزش ویژه برند از دیدگاه مصرف کننده برای محصولات، اتصال آنها به افراد مشهور است. استفاده از این استراتژی بازاریابی کلیدی در سراسر جهان رو به افزایش است. هدف مطالعه حاضر بررسی اثر اعتبار تاییدکننده و تناسب وی بر ارزش ویژه برند از دیدگاه مصرف کننده با در نظر گرفتن نقش واسطه ای تناسب می باشد. بدین منظور، دو تبلیغ بر اساس پیش آزمونی که در بین دانشجویان دانشگاه اصفهان در مورد برندهایی که از تاییدکننده مشهور استفاده می کردند به منظور انتخاب قوی ترین و ضعیف ترین برند انجام شد. جامعه آماری مطالعه، خریداران مگامال ها در تهران بودند. در مجموع، 186 پرسشنامه تکمیل شد. تجزیه و تحلیل داده ها و مدل سازی معادلات ساختاری در نرم افزار اسمارت پی ال اس برای آزمایش فرضیه های پژوهش استفاده شد. نتایج آزمون فرضیه نشان داد که اعتبار تاییدکننده مشهور تأثیر مثبت قابل توجهی بر تناسب تاییدکننده و ارزش ویژه برند از دیدگاه مصرف کننده دارد. علاوه بر این، تناسب تایید کننده تأثیر مثبتی بر ارزش ویژه برند از دیدگاه مصرف کننده داشت. از این یافته ها، مفاهیم نظری و مدیریتی مهمی بدست آمده است.
طراحی الگوی تحلیل رفتار خرید مشتریان تحت تأثیر محرک های حسی محیطی با تمرکز بر اصول بازاریابی حسی: مورد مطالعه کافی شاپ های شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
چشم انداز مدیریت بازرگانی سال ۲۲ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۵۵
40 - 60
حوزههای تخصصی:
هدف: طراحی الگوی تحلیل رفتار خرید مشتریان تحت تأثیر محرک های حسی محیطی با تمرکز بر اصول بازاریابی حسی در کافی شاپ های واقع در شهر اصفهان است. روش شناسی: این پژوهش از نوع کیفی با رویکردی استقرایی است که با استفاده از راهبرد پژوهشی نظریه داده بنیاد و طرح نظام مند استراوس-کوربین با 25 مصاحبه نیمه ساخت یافته و با استفاده از نرم افزار Maxqda 2023 به طراحی الگو پرداخته است. یافته ها: یافته های حاصل از داده، در سه بعد شرایط، تعاملات و پیامدها خلاصه شده است. تحلیل رفتار خرید مشتریان در 5 دسته عوامل علی با 4 عامل لامسه، عامل بصری/دیداری، عامل شنوایی و عامل چشایی/بویایی، در بخش عوامل راهبردی با 4 عامل اصلی عوامل فنی و تکنیکی، اقدامات ساختاری و معماری کافی شاپ ها، امکانات رفاهی و بهداشتی و راهبردهای بازاریابی به عنوان راهبرد می توانند، تحقق پدیده ها به پیامدها را تسهیل نمایند. در این میان عوامل جمعیت شناختی، اقدامات منفعلانه مشتریان و رقبا، خلأ آموزشی و برنامه ریزی-فرهنگی، فقدان شاخص های نظارتی و کنترلی، موانع به کارگیری اصول بازاریابی و موانع ساختاری-محیطی نقش مداخله گر را دارا هستند. عامل های اقتضایی و عامل های اجتماعی عوامل زمینه ای هستند که در بستر بحث وجود دارند. در نهایت 6 عامل ادراک مشتری، وجود چشم اندازهای بکر و نو، برندسازی، تصمیم خرید، وفاداری به برند و پیامدهای انگیزشی نقش پیامدها را ایفا می کنند.نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نشان دهنده آن است که عوامل متعددی به صورت چندبعدی و در هم تنیده در تحلیل رفتار مشتریان تاثیرگذارند.
نگاشت نقشه ذهنی مصرف کنندگان ایرانی نسبت به برند مبدأ کشور چین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت برند سال ۱۰ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳۵
133 - 174
حوزههای تخصصی:
مدیریت برندهای چینی در بازار ایران در گرو درک ذهنیت مصرف کنندگان ایرانی از برند مبدأ کشور چین است. هدف پژوهش حاضر نگاشت نقشه ذهنی مصرف کنندگان ایرانی نسبت به برند مبدأ کشور چین است. برای این منظور از فن استخراج استعاره زالتمن (زیمت) برای شناسایی سازه های ذهنی و از روش نقشه مفهومی برند (بی سی ام) برای نگاشت نقشه ذهنی مصرف کنندگان ایرانی نسبت به برند مبدأ کشور چین استفاده می شود. جامعه آماری پژوهش ناظرهای افتخاری سازمان حمایت از مصرف کنندگان و تولیدکنندگان، روش نمونه گیری هدفمند، حجم نمونه روش زیمت دوازده نفر و حجم نمونه روش بی سی ام صد نفر است. بر اساس نتایج پژوهش نقشه ذهنی مصرف کنندگان ایرانی نسبت به برند مبدأ کشور چین دارای شش تداعی مثبت و هجده تداعی منفی است. تداعی های مثبت شامل قیمت پایین، تنوع بالا، صرفه جویی، قدرت انتخاب بالا، دسترسی بالا و پس انداز و تداعی های منفی شامل کیفیت پایین، کپی کاری، دوام پایین، پرستیژ پایین، تقلب، تولید انبوه، جنس نامرغوب، ریسک عملکرد، دزدیدن مشاغل کشور، خیانت به کشور، خیانت به صنایع کشور، نابودی اقتصاد کشور، ظاهرنمایی، کیفیت زندگی پایین، بی مصرف، جهانخواری، خیانت به تنوع زیستی، خیانت به محیط زیست است.
طراحی و تبیین مدلی برای برندسازی در سازمان های آموزشی (مورد مطالعه: مدارس سرآمد شهر اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش و مدیریت کارآفرینی دوره ۲ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
75 - 92
حوزههای تخصصی:
برندسازی در حوزه خدمات از موضوعات بسیار مهم و پرکاربرد بازاریابی و رقابت در بازار است که می توان در مدارس (به عنوان سازمان های خدماتی) از آن بهره برد. پژوهش حاضر با هدف طراحی و تبیین مدلی برای برندسازی در مدارس، با رویکرد آمیخته اکتشافی (کیفی – کمی) انجام شده است. جامعه پژوهش شامل کلیه مدیران و معلمان مدارس سرآمد شهر اصفهان بود. در بخش کیفی تا اشباع داده ها، به شیوه نمونه گیری هدفمند با 29 مدیر و معلم مصاحبه شد. داده ها با استفاده از روش تحلیل محتوا تجزیه و تحلیل شدند. در بخش کمی نیز، یک پرسش نامه محقق ساخته و برخاسته از بخش کیفی تدوین گردید که روایی صوری و محتوایی آن بر اساس نظر متخصصان و پایایی آن از طریق ضریب آلفای کرونباخ تأیید شد. حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران برابر 205 نفر برآورد گردید. نمونه ها با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. در نهایت با استفاده از مدل سازی معادلات ساختاری، برای برندسازی مدارس سرآمد، مدلی متشکّل از مؤلّفه های مدیریت و رهبری، دید آموزشی مدیر، نیروی انسانی، محیط آموزش و یادگیری، حمایت و پشتیبانی، دانش آموزان، مشارکت، امکانات و تسهیلات و کانون فعالیت ها به دست آمد. با استفاده از نتایج به دست آمده؛ مدیران آموزش و پرورش می توانند در راستای تقویت مدارس در حیطه های شناسایی شده گام بردارند.
یک رویکرد نظریه بازی ها در مسئله انتخاب تأمین کننده با در نظر گرفتن دو سناریوی همکاری و قرارداد تخفیف(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه بازرگانی سال ۲۷ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱۰۹
147 - 175
حوزههای تخصصی:
در این مقاله مسئله انتخاب تأمین کننده در دو حالت همکاری و رقابتی موردبررسی قرارگرفته است. تأمین کنندگان محدودیت ظرفیت نداشته و بر اساس سیاست ارسال در حین تولید رفتار می کنند. دو سناریوی قرارداد فروش با استفاده از روش های تئوری بازی ها در نظر گرفته شده است. سناریوی اول شامل بازی همکارانه در قرارداد قیمت عمده فروشی و تقسیم سود به سه روش شاپلی، ارزش و روش حداقل هسته است. سناریوی دوم، بازی رقابتی استکلبرگ شامل سیاست تأمین کننده رهبر در قرارداد تخفیف است. در این تحقیق با بررسی ویژگی های ساختار بازی، نشان داده شده است که مدل بازی همکارانه جوابی پایدار در راستای کاهش هزینه های کل سیستم دارد و هزینه فرصت هر واحد ظرفیت تولید، دارای نقشی تعیین کننده در مسئله انتخاب تأمین کننده است. پس از تعیین توابع عایدی بازیکن ها در هر سناریو، نقاط تعادل بازی مشخص شده و نهایتاً با حل یک مثال عددی، عایدی هرکدام از بازیکن ها و کل زنجیره مقایسه شده است. منافع کل زنجیره در حالت همکاری بهتر از حالت رقابتی است. خریدار بیشترین منفعت را در تقسیم سود به روش ارزش کسب می کند در حالیکه روش شاپلی بیشترین منفعت را برای تأمین کنندگان دارد.
سنجش عوامل مؤثر بر موفقیت تجاری سازی تحقیقات دانشگاهی در حوزه علوم انسانی با رویکرد آمیخته(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، سنجش عوامل موثر بر موفقیت تجاری سازی تحقیقات دانشگاهی در حوزه علوم انسانی با رویکرد آمیخته است. از نظر هدف کاربردی است. در بخش کیفی جامعه آماری، اعضای هیأت علمی حوزه علوم انسانی، موسسات و بنیان گذاران شرکت های دانش بنیان، صاحب نظران و متخصصان حوزه تجاری بودند که 10 نفر بعد از اشباع نظری به عنوان نمونه در نظر گرفته شدند. ابزار گردآوری داده ها مصاحبه بود که به روش داده بنیاد تحلیل شدند. استراتژی تحقیق در بخش کمی، به صورت پیمایشی صورت گرفت. جامعه آماری، شامل 257 از اعضای هیات علمی گروه علوم انسانی بودند که 154 نفر به عنوان نمونه به روش تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه بود. نتایج مدل سازی معادلات ساختاری به وسیله نرم افزار Smart PLS، نشان داد که عواملی همچون ساختار دولت، ساختار کشور، ساختار دانشگاه های کشور، دیدگاه پژوهشگران حوزه علوم انسانی، ماهیت تحقیقات علوم انسانی و زیرساخت های کشور بر تجاری سازی تحقیقات علوم انسانی تاثیر معنی داری دارند. تجاری سازی تحقیقات علوم انسانی بر رویکرد دانشگاه های کشور و بهره گیری شرکت های زایشی پژوهشی تاثیر معنی داری دارد. همچنین رویکرد دانشگاه های کشور و بهره گیری شرکت های زایشی پژوهشی بر بهره-وری تجاری سازی تحقیقات علوم انسانی تاثیر معنی داری دارد. نقش تعدیلگری ارتباط دانشگاه با صنعت و بازار، سیاست گذاری دولت، آموزش تجاری سازی تحقیقات علوم انسانی، سیاست گذاری دولت و آموزش تجاری سازی تحقیقات علوم انسانی تأیید شد.
تأثیر هوش تجاری و مؤلفه های آن بر ایجاد و توسعه یک سازمان چابک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بررسی های بازرگانی خرداد و تیر ۱۴۰۲ شماره ۱۱۹
119 - 134
حوزههای تخصصی:
هوش تجاری مجموعه راه کارهایی است که به درک بهتر مدیران از شرایط کسب وکار کمک می کند. چابکی سازمانی، پاسخی است آگاهانه و جامع به نیازهای در حال تغییرِ در بازارهای رقابتی و کسب موفقیت از فرصت هایی که سازمان به دست می آورد. چابکی نتیجه آگاهی همه جانبه از تغییرات (شناسایی فرصت ها و چالش ها) در داخل و خارج از سازمان است که علی رغم استفاده از منابع برای پاسخگویی به این تغییرات توانایی پیاده سازی آنها در سازمان را دارد. هدف از پژوهش بررسی تأثیر هوش تجاری و مؤلفه های آن بر چابکی سازمانی در بانک ملی شهر زاهدان می باشد. روش تحقیق از نظر هدف و گردآوری داده ها کاربردی و پیمایشی است. تعداد نمونه آماری پژوهش حاضر 120 نفر از کارکنان کلیه شعب بانک ملی زاهدان می باشد. ابزار گردآوری اطلاعات، پرسشنامه هوش تجاری پروویچ در سال 2012 بود. در این پژوهش برای تجزیه وتحلیل داده ها از نرم افزار Spss نسخه 24 استفاده شد. یافته های تحقیق با استفاده از آزمون های تی استیودنت و کولموگروف- اسمیرنف نشان از ارتباط معنادار بین هوش تجاری و چابکی سازمانی در بین شعب بانک ملی شهر زاهدان است. نتایج پژوهش نشان داد متغیر هوش تجاری بر چابکی سازمانی و ابعاد آن تأثیر معناداری دارد. همچنین بیشترین تأثیر هوش تجاری بر بعد شایستگی در چابکی سازمانی است.با توجه به نتایج حاصل، به منظور بهبود وضعیت چابکی و عملکرد سازمانی در بانک ملی از طریق ارتقاء هوش تجاری و چابکی سازمان، پیشنهاد هایی کاربردی و قابل اجرا ارائه شده است.
ارائه الگویی برای برندسازی داخلی بر اساس رویکرد فراترکیب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت بازرگانی دوره ۱۵ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
273 - 304
حوزههای تخصصی:
هدف: برندسازی داخلی یکی از موضوعات مهم برای سازمان هاست. تحقیقات مربوط به حوزه برندسازی داخلی بسیار پراکنده است؛ از این رو در پژوهش حاضر تلاش شده است که با بررسی نظام مند، ضمن دسته بندی کردن راهبردها، ابزارها و راه کارهای برندسازی داخلی، الگویی برای پیاده سازی آن در سازمان ها ارائه شود.
روش: پژوهش حاضر کاربردی، توصیفی و از نوع کیفی است و بر اساس رویکرد فراترکیب اجرا شده است. با توجه به هدف پژوهش، ابتدا ۳۵۶ مقاله انتخاب و پس از غربالگری آن ها، در نهایت ۶۸ مقاله معتبر بررسی شد. جامعه پژوهش، کلیه مقاله هایی بود که در مجله های لاتین و فارسی، طی سال های ۲۰۱۰ تا ۲۰۲۲ (۱۳۹۰ تا ۱۴۰۱) در پایگاه های علمی معتبر منتشر شدند.
یافته ها: با استفاده از روش تجزیه وتحلیل محتوا روی ۶۸ مقاله منتخب، در مجموع دو دسته اصلی شامل راهبردها و راه کارها و ابزارها و ۱۲ مفهوم و ۶۳ کد در این پژوهش کشف و برچسب گذاری شد.
نتیجه گیری: راهبردها و ابزارها و همچنین، راه کارهای شناسایی شده، از دو جنبه کانون توجه (داخلی و خارجی) و میزان تغییرات سازمانی (تدریجی و بنیادی) بررسی شدند و در نهایت، یک الگوی چهاربخشی برای پیاده سازی برند داخلی در سازمان ارائه شد که اعتبار آن را خبرگان و استادان دانشگاهی تأیید کردند. الگوی پژوهش حاضر به پژوهشگران و سازمان ها کمک می کند تا سطح و عمق دانش آن ها در حوزه برندسازی داخلی ارتقا یابد؛ زیرا در نگاهی جامع با راهبردها، ابزارها و راه کارهای پیاده سازی برندسازی داخلی و مؤلفه های آن آشنا می شوند.
ارائه مدل بازاریابی دیجیتال جهت توسعه صنعت هتلداری ( مورد مطالعه جزیره کیش)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری فرهنگ دوره چهارم پاییز ۱۴۰۲ شماره ۱۴
66 - 79
حوزههای تخصصی:
از مهم ترین عواملی که می تواند صنعت گردشگری کشور، به ویژه بخش هتل داری را توسعه و بهبود بخشد، به کارگیری ابزارها و پارامترهای بازاریابی، به خصوص بازاریابی دیجیتال است. ه دف اصل ی پژوهش ارائه مدل بازاریابی دیجیتال جهت توسعه صنعت هتلداری است. در این پژوهش از روش آمیخته (کیفی و کمی) اکتشافی استفاده شد. روش استفاده شده در بخش کیفی پژوهش، نظریه داده بنیاد است. به منظور جمع آوری داده ها در بخش کیفی از ابزار مصاحبه نیمه ساختاریافته و در بخش کمی از ابزار پرسشنامه (محقق ساخته) استفاده شد. جامعه آماری در بخش کیفی شامل کارشناسان و خبرگان صنعت گردشگری و در بخش کمی شامل مدیران هتل های 5 و 4 ستاره جزیره کیش (مدیران عامل، روز و شب) است که از میان گروه اول تعداد نمونه به روش گلوله برفی هدف مند تا اشباع نظری تعداد 12 نفر و از میان گروه دوم به صورت تمام شمار تعداد 66 نفر، انتخاب شد. به منظور تحلیل داده های حاصل از مصاحبه های نیمه ساختاریافته از روش کدگذاری در نرم افزار MAXQDA استفاده شد. یافته های مبتنی بر نظریه داده بنیاد در بخش کیفی نشان داد عناصر بازاریابی دیجیتال از طریق 7 مؤلفه ویژگی های فنی ابزار دیجیتال، مزیت نسبی (ارزش)، هزینه (قیمت)، مدیریت فرایندها، ترویج، کیفیت خدمات و کیفیت اطلاعات، بر قصد گردشگری تأثیر می گذارد. تجزیه وتحلیل در بخش کمی جهت آزمون مدل مفهومی، پرسش نامه ای متشکل از 6 بُعد، 25 مؤلفه و 59 گویه، طراحی و در بین جامعه آماری توزیع شد. نتایج به دست آمده از یافته های کمی حاصل از مدل سازی معادلات ساختاری تأییدکننده یافته های کیفی هستند. همچنین تحلیل داده های بخش کمی پژوهش به روش حداقل مربعات جزئی در نرم افزار Smart PLS صورت پذیرفت.