فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۱۸۱ تا ۱٬۲۰۰ مورد از کل ۱۰٬۷۸۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
سازمان ارزش بنیان برای خلق ارزش، بر ارزش ها متکی است، ارزش هایی که ترجمان انتظارات ذینفعان سازمان است. هدف از انجام این پژوهش بررسی تأثیر سازمان ارزش بنیان بر خلق ارزش در شرکت های دانش بنیان با نقش میانجی اخلاق کاری است. جامعه آماری پژوهش شامل 530 نفر از مدیران شرکت های دانش بنیان پارک های علم و فناوری شهر تهران بوده که از میان آنها 222 نفر با استفاده از فرمول کوکران بعنوان نمونه انتخاب گردیدند. برای سنجش متغیرهای پژوهش از پرسشنامه استاندارد محقق ساخته استفاده گردید و پایایی پرسشنامه به وسیله آلفای کرونباخ مورد تأیید قرار گرفت. پس از تجزیه و تحلیل داده ها به وسیله نرم افزار پی ال اس مشخص گردید که سازمان ارزش بنیان هم بصورت مستقیم و هم از طریق اخلاق کاری و مولفه های آن موجب خلق ارزش و بهبود روابط سازمان با ذینفعان مرتبط با شبکه ارتباطات می گردد. رعایت مسائل اخلاقی و ارزش های سازمانی موجب بهبود تصویر سازمان در نگاه ذینفعان مستقیم و غیر مستقیم و تقویت آتیه سازمان می گردد. همچنین از سازمان های بالادستی انتظار می رود که در راستای حل تعارض منافع و رعایت مسائل اخلاقی در شبکه کسب و کار راه را برای خلق روز افزون ارزش شرکت های دانش بنیان فراهم گردانند.
بررسی رابطه بین عوامل سازمانی و غیرسازمانی با انگیزه خدمت عمومی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت تبلیغات و فروش دوره ۳ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۱۱)
102 - 117
حوزههای تخصصی:
هدف: این تحقیق با هدف تبیین مدل و بررسی رابطه بین عوامل سازمانی (شفافیت اهداف، رهبری تحول آفرین، ویژگی های شغلی) و غیرسازمانی (جامعه پذیری دینی، جامعه پذیری خانواده، ویژگی های شخصیتی، ایدئولوژی سیاسی، شناسایی حرفه ای و ویژگی های جمعیت شناختی) با انگیزه خدمات عمومی (دولتی) صورت پذیرفت. طرح پژوهشی: تحقیق حاضر از لحاظ هدف کاربردی و به لحاظ نوع تحقیق از جمله تحقیقات توصیفی–همبستگی می باشد. حجم نمونه شامل 324 نفر از کارکنان شهرداری های استان خراسان رضوی بوده که این تعداد نمونه به صورت نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای برگزیده شده اند. داده های مورد نیاز از طریق پرسشنامه های ترکیبی انگیزه خدمت عمومی، عوامل سازمانی و عوامل غیرسازمانی گردآوری شده و ضریب پایایی (αکرونباخ) برای پرسشنامه ها به ترتیب 822/0، 815/0 و 795/0 به دست آمده است و به منظور اطمینان از تناسب شاخص ها با مؤلفه ها (بررسی روایی) از آزمون خبرگی و تحلیل عاملی اکتشافی و به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از مدلسازی استفاده گردیده است. داده ها با نرم افزارهای "اس پی اس اس" و "آموس" تجزیه و تحلیل شد. یافته های پژوهش: نتایج تحقیق نشان داد که رابطه معناداری بین عوامل سازمانی و غیرسازمانی با انگیزش خدمت عمومی کارکنان وجود دارد و روابط در مدل تحقیق تایید شد و در پایان بر اساس یافته های تحقیق، پیشنهادهایی نیز ارائه گردید. نوآوری پژوهش: شناخت عوامل و سنجش میزان اثرگذاری عوامل مختلف بر اانگیزه خدمت عمومی از جمله موضوعات مهم و به روز در زمینه انگیزش کارکنان می باشد. کلید واژگان: انگیزه خدمت عمومی، عوامل سازمانی، عوامل غیرسازمانی
مبانی عدم پذیرش نهاد مرور زمانِ دعوای زیان دیده علیه بیمه گر در قانون بیمه اجباری 1395(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه بیمه سال سی و هفتم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴ (پیاپی ۱۴۸)
539 - 550
حوزههای تخصصی:
پیشینه و اهداف: قاعده مرور زمان به عنوان یکی از راه های انتظام بخشی تعداد دعاوی، مورد توجه بسیاری از نظام های حقوقی قرار گرفته است. نظام حقوقی ایران به تأثی از نظر مشهور فقهای امامیه و به جهت لزوم ابتنای مقررات موضوعه بر موازین شرعی، قاعده مرور زمان را به موجب نظریه شورای نگهبان منسوخ تلقی نموده است. ابهام در جامعیت نظر شورای نگهبان باعث شده تا اظهارنظرها برای اعتباربخشی مجدد مرور زمان قوت گیرد و اساس وجود آن در دعاوی خاص پذیرفته شود. اگرچه اعتبار مرور زمان به طور کلی در دعاوی بیمه در پرتوی ماده 36 قانون بیمه مصوب 1316 قابل قبول دانسته شده است، لیکن گذشت بیش از هفتاد سال از زمان تصویب این قانون و ایجاد شرایط جدید در پرتوی گسترش ماشینیسم، ضرورت اعتبارسنجی مجدد قاعده مرور زمان در دعاوی بیمه حوزه حوادث ترافیکی را ایجاب می نماید. هدف این پژوهش بازخوانی جهات بقای نهاد مرور زمان در دعاوی بیمه و واکاوی مبانی عدم پذیرش مرور زمان بر اساس قانون بیمه اجباری مصوب 1395 است. روش شناسی: روش به کار رفته در این پژوهش توصیفی– تحلیلی است که با استفاده از منابع کتابخانه ای و مطالعه و جستجو در کتب، مقالات و مباحث نظری مربوطه به تشریح و تبیین دلایل مسئله فوق پرداخته است. یافته ها: اگرچه حذف قاعده مرور زمان دعاوی مدنی از نظام حقوقی ایران به موجب نظریه شورای نگهبان عملاً به رسمیت شناخته شده است، لیکن استدلال ها برای بقای مرور زمان در برخی دعاوی خاص مانند دعاوی بیمه، نادیده گرفتن کلی این نهاد را در نظام حقوقی دشوار کرده است. با این وجود، پژوهش جاری اثبات می نماید که پذیرش مرور زمان کوتاه دو ساله در دعاوی بیمه، اندیشه حمایت از زیان دیده و تضمین همه جانبه خسارات وی را در حوزه حوادث ترافیکی به چالش می کشد و حمایت بدون قید و شرط از زیان دیده در بیمه مسئولیت اجباری این عرصه را به دنبال ندارد. گسترده تر بودن قلمروی جبران خسارت در حقوق بیمه نسبت به حقوق مسئولیت مدنی نیز مقید کردن زمان پرداخت خسارت در حقوق بیمه علی رغم عدم تقیید در حقوق مسئولیت مدنی را دشوار می نماید و ناقض اصل کمال جبران خسارت در حقوق بیمه است. همچنین رجوع مستقیم زیان دیده به بیمه گر علاوه بر مبنای قرارداد، حقی مستقل و قانونی است که منحصر کردن آن به مدتی کوتاه، خلاف الزامات و شروط حمایتی قانون بیمه اجباری مصوب 1395 است. علاوه بر این، عمومیت تبصره 2 ماده 2 و عدم تقیید ماده 4 قانون بیمه اجباری مصوب 1395 نیز تفکر ممنوعیت محدودیت زمانی طرح دعوا علیه بیمه گر را تقویت می نماید. نتیجه گیری: تضمین جبران خسارت زیان دیدگان حوادث ترافیکی و لزوم جبران کلیه زیان ها به وسیله بیمه، باعث می شود تا زمان کوتاه دو ساله برای طرح دعوا منطقی نباشد. از سوی دیگر مبانی حقوقی ضرورت عدم پذیرش مرور زمان دعاوی بیمه در حوزه تصادفات رانندگی را به دنبال دارد و همان طور که مرور زمان قراردادی در این عرصه بلااثر دانسته شده، مرور زمان قانونی دوساله نیز قابل حمایت نیست. قانون بیمه اجباری مصوب 1395 نیز که بنا به مصالح روز جامعه و برای حمایت از زیان دیدگان حوادث ترافیکی وضع گردیده، زمینه تمسک بیمه گر به مرور زمان جهت رهایی از جبران خسارت زیان دیده را منع نموده و مبانی حقوقی و منطقی که بر درستی این رویکرد صحه می گذارند را تثبیت می نماید.
طراحی مدل اثربخشی کمپین های تبلیغاتی محصولات صنعت خوراکی و تنقلات(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت بازرگانی دوره ۱۴ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
149 - 174
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از اجرای این پژوهش، طراحی مدل اثربخشی کمپین های تبلیغاتی محصولات صنعت خوراکی و تنقلات است.
روش: روش پژوهش به لحاظ ماهیت داده، از نوع ترکیبی و به لحاظ هدف از نوع توسعه ای است. مشارکت کنندگان پژوهش در بخش کیفی، استادان و متخصصان حوزه بازاریابی بود که به صورت نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. نمونه آماری در بخش کمّی، مشتریان (مصرف کنندگان خوراکی و تنقلات) فروشگاه های زنجیره ای شهروند تهران به تعداد 374 نفر بود. ابزار گردآوری در بخش کیفی، مصاحبه نیمه ساختاریافته و در بخش کمّی پرسش نامه بود. روایی و پایایی ابزارها، به روش های مختلف تأیید شد. تجزیه وتحلیل اطلاعات در بخش کیفی، از طریق فن تحلیل مضمون و نرم افزار مکس یودا و در بخش کمّی از معادلات ساختاری و نرم افزار اسمارت پی ال اس انجام شد.
یافته ها: یافته ها به شناسایی پنج مضمون اصلی عوامل زمینه ای، سازمانی، سطح درگیری، آثار رقابتی و رفتار مصرف کننده انجامید و 14 مضمون فرعی برای مدل اثربخشی کمپین های تبلیغاتی محصولات صنعت خوراکی و تنقلات شناسایی شد. همچنین، نتایج از تأثیرگذاری معنادار متغیرهای عوامل زمینه ای، سازمانی و سطح درگیری بر رفتار مصرف کننده و آثار رقابتی حکایت می کند.
نتیجه گیری: برای موفقیت در اثربخشی کمپین های تبلیغاتی محصولات صنعت خوراکی و تنقلات، لازم است به مضامین اصلی پنج گانه و مضامین فرعی چهارده گانه و مفاهیم مرتبط با آن توجه کامل شود و با آگاهی کامل از آن ها، به صورت مناسب استفاده شود.
Identifying and prioritizing Factors Affecting the Revisit Intention of the Destination Brand in Iran with the Best-Worst Method
حوزههای تخصصی:
The main purpose of the present study is to identify and investigate the factors affecting the revisit intention of a tourist destination and to prioritize them based on their level of importance. There are many factors that influence the revisit intention of a place, however, not many studies have been conducted to address the issue of identifying and prioritizing them. Accordingly, this study seeks to fill this gap. This study identified more than 200 factors through a comprehensive literature review and expert’s opinions and classified them into 17 main factors. These identified factors were then provided to tourism experts and they were then rated, using the Delphi method. Ultimately, 3 factors were removed and 14 factors remained as factors affecting the revisit intention. The prioritization of these factors and their importance was established using the Multi-Criteria Decision Method, i.e. the Best-worst method (BWM). The results showed that the behavior and culture of local people in a tourist destination is the most important factor for tourists in leading them to revisit that destination. The perceived value factor was ranked second and the motivation factor was ranked third, in this respect. Moreover, the factor of Word of Mouth (WOM) was the least important factor and therefore was ranked last. The findings of this study are useful in helping tourism marketing and branding strategists to focus on the right metrics to make more effective decisions and encourage people to revisit tourist destinations.
چهارچوب ارزیابی عملکرد بازاریابی رسانه های اجتماعی در شرکت های کوچک و متوسط؛ رویکردی ترکیبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با وجود اهمیت به کارگیری بازاریابی رسانه های اجتماعی در بسیاری از سازمان ها ازجمله کسب وکارهای کوچک و متوسط، پژوهش های پراکنده و محدودی برای ارزیابی عملکرد آن صورت گرفته است. به همین منظور، در این پژوهش تلاش می شود تا با استفاده از رویکرد مدیریتی شناخته شده کارت امتیازی متوازن، به توسعه چهارچوبی جامع برای ارزیابی عملکرد بازاریابی رسانه های اجتماعی در شرکت های کوچک و متوسط پرداخته شود. این مطالعه براساس هدف، کاربردی توسعه ای و از نوع ترکیبی است. برای دست یابی به هدف پژوهش، در مرحله اول به روش کیفی و مصاحبه با خبرگان این حوزه و همچنین مرور جامع پیشینه پژوهش، شاخص های چهارچوب پیشنهادی شناسایی و استخراج شده است. در مرحله دوم، به منظور اعتبارسنجی و وزن دهی ابعاد و شاخص ها، پرسشنامه ای پژوهشگرساخته توسعه یافت و به ارزیابی خبرگان دانشگاهی، مدیران بازاریابی باتجربه در حوزه بازاریابی رسانه های اجتماعی و مدیران ارشد بازاریابی شرکت های کوچک و متوسط پرداخته شد. یافته ها نشان داده است که بُعد مالی با وزن 257/0 در اولویت اول، بُعد مشتری با وزن 255/0 در اولویت دوم، بُعد یادگیری و رشد با وزن 250/0 در اولویت سوم و بُعد فرایندهای داخلی کسب وکار با وزن 236/0 در آخرین اولویت قرار دارند. چهارچوب توسعه یافته می تواند به عنوان ابزاری کاربردی برای سنجش نقاط قوت و ضعف و ارزیابی پروژه های عملکرد بازاریابی رسانه های اجتماعی در سازمان ها، به ویژه کسب وکارهای کوچک و متوسط به کار برده شود.
تحلیل غایت حقوقی نظام ثبت اطلاعات «هویتی» و «وضعیتی» شرکتهای تجاری و تاثیر آن در انتخاب الگوی کارآمد ثبتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه بازرگانی سال ۲۶ تابستان ۱۰ شماره ۱۰۳
209 - 232
حوزههای تخصصی:
نظام ثبت شرکت ها به عنوان تنها نهاد تخصصی در حوزه اطلاعاتِ شرکت های تجارتی دارای کارکردی دوگانه در ثبت اطلاعات است. در خصوص اطلاعات هویتی، هدف نظام ثبتی، قطعیت این اطلاعات است، درحالی که در حوزه اطلاعات وضعیتی، «برقراری تقارن اطلاعاتی» هدف اصلی است. نظام های ثبتی در تحقق این اهداف روش های یکسانی را به کار نبرده اند؛ به طوری که در حوزه اطلاعات هویتی الگوهای وحدت ظاهر و تعدد ظاهر را ایجاد کرده اند و در خصوص اطلاعات وضعیتی مدل های واسطه گرا و تعامل گرا را به کار برده اند. نگارندگان این پژوهش با مطالعه تطبیقی و بر مبنای تحلیل های حقوقی و اقتصادی به این نتیجه رسیده اند که برای تحقق اهداف یادشده، در حوزه اطلاعات هویتی، «الگوی وحدت ظاهر» و در حوزه اطلاعات وضعیتی، «الگوی واسطه محور»، الگوی ثبتی کارآمد است و بر همین اساس پیشنهادهایی در جهت وضع قوانین در حوزه ثبت شرکت های ایران ارائه داده اند.
بررسی تأثیر داشبورد بازاریابی بر رقابت پذیری سازمانی با تبیین نقش میانجی حافظه بازاریابی و هوشمندی رقابتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در طی دهه گذشته، به شکل فزاینده ای بر مؤلفه رقابت پذیری سازمانی تأکید شده است و پژوهشگران چندین عامل تأثیرگذار بر این مهم را مطالعه کرده اند. باوجودِاین، هنوز برخی عوامل در مباحث کنونی رقابت پذیری سازمانی ناشناخته مانده یا در ابعاد بسیار محدودی بررسی شده است. پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر داشبورد بازاریابی بر رقابت پذیری سازمانی با اثر میانجی گر متغیرهای حافظه بازاریابی و هوشمندی رقابتی انجام شد. این پژوهش ازنظر روش و ماهیت، ازجمله پژوهش های توصیفی همبستگی و ازلحاظ هدف، کاربردی است. ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه استاندارد بود که روایی و پایایی آن به تأیید رسید. جامعه آماری پژوهش، شامل 726 نفر از کارشناسان و مدیران شرکت های فعال بیمه استان لرستان بود که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده، 251 پرسشنامه به تعداد اعضای نمونه توزیع شد. تحلیل داده های جمعیت شناختی و همچنین آزمون پایایی پرسشنامه به کمک نرم افزار SPSS و تجزیه وتحلیل سایر داده ها، از روش کمترین توان دوم جزئی با استفاده از نرم افزار Visual PLS انجام شده است. نتایج پژوهش نشان دهنده آن است که مؤلفه های داشبورد بازاریابی، حافظه بازاریابی و هوشمندی رقابتی هرکدام به تفکیک اثر مثبت و معناداری بر رقابت پذیری سازمانی دارد و همچنین، داشبورد بازاریابی با درنظرگرفتن اثر متغیرهای میانجی گر حافظه بازاریابی و هوشمندی رقابتی بر رقابت پذیری سازمانی اثر مثبت و معناداری دارد. مدیران شرکت های بیمه ای باید انعطاف پذیری را در طراحی و استفاده از داشبورد بازاریابی خود ایجاد کنند و از متغیرهای حافظه بازاریابی و هوشمندی رقابتی استفاده کنند تا ارزشی را که داشبورد تولید می کند، افزایش دهند و توان رقابتی سازمان خود را ارتقا بخشند.
تاثیرپذیری عملکرد سازمان از پراکندگی قابلیت های بازاریابی بین المللی بین سازمانی؛ بررسی نقش میانجی انطباق برنامه بازاریابی و نقش تعدیل گر پویایی بازار و هماهنگی بازاریابی بین المللی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عملکرد سازمان امروزه مورد توجه بازاریابان بوده است و برای بهبود عملکرد سازمان روش های مختلفی را تجربه می کنند این مساله در شرکت های صادراتی دارای اهمیت بیشتری است چرا که بازاریابی در عرصه بین المللی دارای پیچیدگی های خاص خود می باشد که باید با تغییرات روز دنیا پیش برود. هدف از انجام این پژوهش بررسی تاثیر پراکندگی قابلیت های بازاریابی بین المللی بین سازمانی بر عملکرد سازمان با توجه به نقش میانجی انطباق برنامه بازاریابی و نقش تعدیل گر پویایی بازار و هماهنگی بازاریابی بین المللی شرکت های صادرکننده مشهد بوده است. جامعه آماری این پژوهش مدیران شرکت های صادرکننده مشهد بوده که تعداد آن ها حدود 135 نفر بوده است؛ براساس فرمول کوکران نمونه آماری معادل 100 نفر در نظر گرفته شده است. ابزار پژوهش پرسشنامه استاندارد ایتژاک (2019) بوده است. جهت روایی ابزار از روایی صوری و تایید خبرگان و اساتید استفاده شد و روایی سازه با استفاده از بارهای عاملی تایید شد. جهت پایایی از ضریب آلفای کرونباخ استفاده و تایید شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار Spss و pls بهره گرفته شد. نتایج پژوهش نشان داد که کلیه فرضیه های تحقیق تایید شدند و پراکندگی قابلیت های بازاریابی بین سازمانی بر انطباق برنامه بازاریابی و عملکرد سازمانی تاثیرگذار است و از طرف دیگر پویایی و هماهنگی بازاریابی بین المللی می توانند به عنوان تعدیل گر در رابطه بین پراکندگی قابلیت های بازاریابی بین المللی بین سازمانی و انطباق قرار گیرد و انطباق برنامه بازاریابی نیز می تواند تاثیر پراکندگی قابلیت های بازاریابی بین المللی بین سازمانی بر عملکرد سازمان را میانجی گری می کند.
بررسی بین طبقه ای نگرش مصرف کنندگان استان کرمانشاه در خصوص محصولات چینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف شناسایی عوامل مؤثر بر قصد خرید محصولات چینی در بین مصرف کنندگان محصولات چینی در استان کرمانشاه و در 5 طبقه محصول انجام شده است. در این پژوهش از روش نمونه گیری غیر تصادفی در دسترس استفاده شده است. به منظور جمع آوری داده های مورد نیاز، پرسشنامه ای مشتمل بر 27 گویه طراحی و در بین نمونه ها توزیع و تکمیل گردید. برای تجزیه و تحلیل از آمار توصیفی و روش مدل یابی معادلات ساختاری در نرم افزارهای SPSS و Smart PLS استفاده شد که هر طبقه محصول به صورت مجزا و در نهایت تمام طبقات محصول با هم مورد بررسی قرار گرفته اند که با توجه به نتایج مدل معادلات ساختاری برازش مناسب مدل پیشنهادی تأیید گردید یافته ها نشان داد که پنج متغیر، قوم گرایی، قیمت، عزت نفس، موقعیت اجتماعی و تجربه قبلی خرید بر قصد خرید مشتری تأثیرهای مثبت و معناداری دارند، در طبقه خودرو، تأثیر تجربه قبلی خرید بر قصد خرید، قوم گرایی بر موقعیت اجتماعی و موقعیت اجتماعی بر عزت نفس شخص؛ در طبقه لوازم خانگی، تأثیر قیمت بر قصد -خرید و تجربه قبلی خرید بر قصد خرید و موقعیت اجتماعی بر عزت نفس؛ در طبقه تلفن همراه، تأثیر تجربه قبلی خرید بر قصد خرید، موقعیت اجتماعی بر قصد خرید و موقعیت اجتماعی بر عزت نفس؛ در طبقه پوشاک، تأثیر تجربه قبلی خرید بر قصد خرید، موقعیت اجتماعی بر قصد خرید و قوم گرایی بر موقعیت اجتماعی و در نهایت در طبقه صنایع دستی، تأثیر تجربه قبلی خرید بر قصد خرید، موقعیت -اجتماعی بر عزت نفس مورد تأیید قرار گرفتند.
کدهای اخلاقی حاکمیت نسبت به مهاجران ورودی کار بر اساس اعلامیه جهانی حقوق بشر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در جهان امروز مهاجرت روندی رو به افزایش یافته و اشتغال یکی از مهم ترین انگیزه های مهاجرت است. حکومت ها در قبال مهاجران ورودی و خروجی، مسئولیت های اخلاقی خاصی دارند. این مقاله با روش توصیفی - تحلیلی و از نوع کتابخانه ای به تبیین کدهای اخلاقی حاکمیت نسبت به مهاجران ورودی کار بر اساس اعلامیه جهانی حقوق بشر پرداخته است. اخلاق مهاجرت به طور عام و مسئولیت اخلاقی حاکمیت نسبت به مهاجران ورودی کار به طور خاص در پژوهش ها و مجامع بین الملل مغفول مانده است. در برخی امور زیرشاخه ای مهاجرت مانند گردشگری، نظام نامه های جهانی اخلاقی تدوین شده اما در مبحث مهم مهاجرت جز قوانینی حقوقی، توجه چندانی به مباحث اخلاقی نشده است. این مقاله با برشمردن مسئولیت های اخلاقی حاکمیت نسبت به مهاجران ورودی کار پنجره جدیدی به روی پژوهشگران و سیاستمداران باز می کند. مهاجرت حق هر انسانی است. در نگاه نخست، حق هر انسانی است که در هرجایی که علاقه دارد اقامت گزیند و شغل مناسب خود را انتخاب نماید و حکومت ها در نگاه نخست، نمی توانند و نباید مانع آنان شوند. حکومت ها از نظر اخلاقی نمی توانند نسبت به مهاجران کار بی تفاوت باشند. حاکمیت در قبال حقوق شهروندان و حقوق مهاجران، مسئولیت حقوقی دارد. حقوق شهروندان بر حاکمیت در اولویت است. چالش ها و آسیب های مهاجرت حکومت ها را وامی دارد به خاطر رعایت مصالح شهروندان از پذیرش بی رویه مهاجران جلوگیری کنند. لحاظ حقوق شهروندی، مسئولیت حاکمیت در قبال مهاجران را سلب نمی کند؛ بلکه حکومت ها با اولویت دادن به مصالح شهروندان خود باید در ادای حقوق مهاجران به ویژه مهاجران قانونی کار کوشا باشند.
تأثیر نوآوری در مدل کسب وکار بر عملکرد شرکت های مستقر در پارک علم و فناوری دانشگاه شریف(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت بازرگانی دوره ۱۴ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳
401 - 417
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف مقاله حاضر، تحلیل و بررسی تأثیر نوآوری در مدل کسب وکار و چهار بُعد آن، یعنی نوآوری محصول، فرایند، سازمانی و بازایابی، بر عملکرد شرکت های مستقر در پارک علم و فناوری دانشگاه صنعتی شریف، با نقش تعدیلگری شبکه سازی و نیز دانش بنیان بودن شرکت هاست. روش: پژوهش حاضر، از حیث داده ها و روش تحقیق کمّی است. داده ها ی لازم برای تحلیل فرضیه ها، از طریق 59 پرسش نامه تکمیل شده در سال 1399 گرد آوری شده است. پرسش نامه این پژوهش، بر اساس پیشینه و پرسش نامه استاندارد پیمایش نوآوری تنظیم شده است. جامعه آماری، شامل 70 شرکت دارای عملکرد نوآورانه مستقر در پارک علم و فناوری شریف است. فرضیه ها از طریق تحلیل عاملی و نرم افزار اسمارت پی ال اس 3 آزمون شد. روایی و پایایی سازه ها، به کمک آلفای کرونباخ و پایایی ترکیبی و متوسط واریانس تأیید شد. یافته ها: بر اساس آزمون فرضیه ها، نوآوری در مدل کسب وکار تأثیر مثبت و معناداری بر عملکرد شرکت ها دارد. از میان ابعاد نوآوری در مدل کسب وکار، نوآوری محصول و بازاریابی تأثیر مثبت و معناداری بر عملکرد شرکت ها داشته است؛ در حالی که نوآوری فرایند و نوآوری سازمانی، بر عملکرد شرکت های مستقر در پارک شریف تأثیر معناداری ندارند. تأثیر مثبت هر دو متغیر تعدیلگر شبکه سازی و دانش بنیان بودن در تأثیرگذاری نوآوری در مدل کسب وکار بر عملکرد شرکت های پارک شریف نیز تأیید شد. نتیجه گیری: بر اساس یافته های مقاله، شرکت های پارک شریف که اغلب کوچک و معطوف به نوآوری در محصول هستند، به نوآوری در فرایند یا سازمانی توجه کافی ندارند. بی تأثیربودن نوآوری فرایندی و سازمانی بر عملکرد، دلالت از این دارد که توانمندی های شرکت های پارک شریف، به واسطه نوآوری فرایند و نوآوری سازمانی ارتقا می یابد؛ اما به طور مستقیم بر عملکرد آن ها تأثیر ندارد که به توجه مدیریتی شرکت ها و نیز مدیران پارک نیازمند است.
برندسازی در صنایع خلاق (مورد مطالعه: صنعت مد لباس ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت بازرگانی دوره ۱۴ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
37 - 64
حوزههای تخصصی:
هدف: مد لباس محصولی از صنایع خلاق است و از فرهنگ منطقه ریشه می گیرد. در ایران با توجه به سابقه زیاد نساجی و تولید لباس، محدود برندهایی از صنعت مد لباس توانسته اند در بازارهای داخلی بین المللی به برندی قوی تبدیل شوند. غالب محصولات مد لباس ایران از طریق مبادی رسمی و غیرسمی وارد کشور می شود. علی رغم کیفیت عالی لباس های داخلی، تولیدکنندگان تمایل دارند که تحت نام های تجاری خارجی محصولات خود را معرفی و به بازار عرضه کنند که گویای نبود برندهای قدرتمند داخلی در این صنعت است. هدف پژوهش حاضر، ارائه مدلی منسجم در زمینه برندسازی مدل لباس کشور است و به این سؤال ها پاسخ می دهد: چالش های برندسازی مد لباس در داخل ایران چیست؟ فرایند برندسازی در مد لباس کشور دارای چه مراحل و نکاتی است و چه تمایزی با سایر صنایع دارد؟ روش: پژوهش حاضر از طریق روش تئوری داده بنیاد چندگانه و با استفاده از ادبیات و تئوری های موجود و همچنین مصاحبه های نیمه ساختاریافته با متخصصان و کارشناسان این صنعت، مدلی منسجم در زمینه برندسازی مدل لباس کشور ارائه کرده است. روش نمونه گیری قضاوتی بوده و مصاحبه ها تا زمان اشباع نظری ادامه یافته است. یافته ها: داده های به دست آمده از نرم افزار مکس کیودا تحلیل و به استخراج 744 کد، 255 مفهوم و 10 مقوله منجر شد. برندسازی در محصولات مد لباس، شامل سه مرحله کلان پیش برندسازی، برندسازی و پس برندسازی است که در قالب هشت گام طرح ریزی شده است: الزامات برندسازی؛ فرصت های برندسازی؛ چالش های برندسازی؛ هویت برند؛ جایگاه یابی برند؛ اعمال ابزارها و آمیخته های بازاریابی متناسب؛ ارزیابی برند؛ رشد، توسعه و جایگاه یابی مجدد. دو مقوله باقی مانده نیز در خصوص تفاوت برندسازی مد لباس لوکس و انبوه و ترتیب مراحل برندسازی هستند. نتیجه گیری: برندسازی در حوزه مد لباس با توجه به ماهیت طراح محور بودن و خلاق بودن با برندسازی سایر صنایع، تفاوت اساسی دارد. از سوی دیگر، مقررات و محدودیت های قانونی در این حوزه، فضای برندسازی صنعت مد لباس را متفاوت تر از سایر صنایع می کند.
طراحی مدل چند سطحی برندسازی کارفرما در نظام بانکداری تجاری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت برند سال ۹ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳۲
13 - 64
حوزههای تخصصی:
هدف این مطالعه شناسایی عوامل موثر بر برندسازی کارفرما با رویکردی چند سطحی در صنعت بانکداری تجاری بود. پژوهش از نظر هدف، کاربردی و رویکردی کیفی دارد. مشارکت کنندگان شامل مطلعین و خبرگان نظام بانکداری تجاری است که از بانک های خصوصی و دولتی برتر و منتخب در شهرهای شیراز و تهران به کمک نمونه گیری قضاوتی هدفمند با ابزار مصاحبه انتخاب شدند. به منظور تحلیل داده ها در بخش مصاحبه از تکنیک تحلیل مضمون/تم استفاده شد. نتایج نشان داد که 14 مضمون از قبیل مداخلات و اجبارهای نهادهای بالادستی، روابط بین المللی، قوانین و دستورالعمل ها، تحولات تکنولوژیکی، رقابت در صنعت، تحولات اجتماعی-فرهنگی، تحولات سیاسی، سیاست های حاکمیتی و ... در سطح کلان بر برندسازی کارفرما در نظام بانکداری تجاری موثرند. در سطح میانی، 36 مضمون از قبیل جو سازمانی، موقعیت جغرافیایی، ساختار سازمانی پویا و منعطف، شفافیت سازمانی، مسئولیت اجتماعی، کیفیت نظام پاداش، کیفیت نظام جبران خدمات، انضباط سازمانی، چرخش و غنی سازی شغلی، و ... بر برندسازی کارفرمایی بانک موثر بود. سرانجام، 8 مضمون شامل آزادی عمل در کار، ویژگی های شخصیتی و رفتاری داوطلبان، نیازها و انگیزه های فردی، کسب موقعیت اجتماعی، ویژگی های اختصاصی شغل، باورهای و ارزش های داوطلبان، تمایل به توسعه فردی، و تمایل به تقدیر شدن در کار در سطح خرد بر برندسازی کارفرمایی در نظام بانکداری تجاری اثرگذار بود.
تأثیر پشتیبانی نهادی بر عملکرد صادراتی: تحلیل نقش تلاطم بازار و جهت گیری نوآوری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این تحقیق بررسی تأثیر پشتیبانی نهادی بر عملکرد صادراتی با در نظر گرفتن متغیر تلاطم بازار و جهت گیری نوآوری می باشد. این پژوهش با رویکرد کمی و با استفاده از تکنیک پیمایش انجام یافته است. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه می باشد. تلاطم بازار بر اساس سه شاخص تغییر در تقاضای مشتری، تغییر در نیازهای مشتری و تغییر در اولویت های مشتری و پشتیبانی نهادی بر اساس دو شاخص پشتیبانی بازاریابی و پشتیبانی مالی سنجیده شد. نمونه آماری را 169 نفر از مدیران شرکت های کوچک و متوسط صادرکننده فعال استان مازندران تشکیل می دهند که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. روایی پرسشنامه ها بر اساس روایی سازه، تشخیصی، همگرا و واگرا و پایایی آن با ضریب آلفای کرونباخ بررسی گردید. آزمون فرضیه ها با استفاده از مدل معادلات ساختاری و نرم افزار SmartPLS انجام شد. بر اساس نتایج آزمون فرضیه ها ی تحقیق، پشتیبانی بازاریابی بر عملکرد صادراتی و جهت گیری نوآوری تأثیردارد. پشتیبانی مالی بر جهت گیری نوآوری تأثیردارد. ولی تاثیر پشتیبانی مالی بر عملکرد صادراتی تایید نشد. جهت گیری نوآوری بر عملکرد صادراتی تأثیردارد. بر اساس نتایج، تعدیلگری تلاطم بازار در ارتباط بین جهت گیری نوآوری و عملکرد صادراتی، باعث افزایش میزان تأثیر جهت گیری نوآوری بر عملکرد صادراتی شده است. همچنین پشتیبانی بازاریابی بر عملکرد صادراتی با در نظر گرفتن متغیر واسطه-ای جهت گیری نوآوری تأثیردارد ولی تأثیر غیر مستقیم پشتیبانی مالی بر عملکرد صادراتی از طریق متغیر واسطه ای جهت گیری نوآوری معنادار نمی باشد.
The Role of Profitability in Estimating Stock Returns by Following a Model of Belief Updating in Iran's Capital Market
حوزههای تخصصی:
Analysis of investors’ behavior is a new scientific field in financial behavior, which is a good tool for acquiring this knowledge. Uncertain circumstances cause investors to make systematic mistakes and face cognitive biases in their expectations and decision making, including in assessing stock returns. The purpose of this study is to investigate the extent to which investors follow the pattern of belief updating as a cognitive bias in the use of earnings accounting information to evaluate the stock returns of 205 active companies in Tehran Stock Exchange. Multivariate regression analysis was performed using Eviews 9 software. The results show that by controlling year and industry effects, investors use profitability for most of the past years in following the pattern of belief updating based on two indicators of reducing realized earnings per share and equity returns. The research model is also confirmed by the sensitivity analysis and controlling company effects based on the equity return index. However, it is not confirmed by the two indicators of realized earnings per share and return on assets.
شناسایی ابعاد استراتژی کسب وکار دیجیتال جهت ورود به بازار های بین الملل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه، با توجّه به تحولات اخیر بازاریابی، اهمیت فناوری اطلاعات و ابزارهای دیجیتال و دغدغه اصلی بازاریابان در شیوه انتخاب استراتژی مناسب جهت ورود و تدوین استراتژی های ورود به بازارهای بین الملل مبتنی بر ابزارهای دیجیتال به ویژه رایانش ابری پوشیده نیست، ازاین رو هدف این پژوهش شناسایی و اولویت بندی ابعاد و شاخص های استراتژی کسب وکار دیجیتال برای ورود به بازارهای بین الملل مبتنی بر پارادایم رایانش ابری است. روش پژوهش حاضر توصیفی- اکتشافی بوده ، نخست با بررسی پژوهش های انجام شده، پرسشنامه ای از معیارهای شناسایی شده براساس روش تحلیل محتوای اسنادی در اختیار خبرگان قرار گرفت. پس از شناسایی ابعاد و شاخص های مدل پژوهش با دریافت نظر 15 خبره (متخصص در حوزه دیجیتال، بازاریابی و رایانش ابری) با استفاده از تکنیک های تصمیم گیری چندمعیاره شامل سوارا (روش تحلیل نسبت ارزیابی وزن دهی تدریجی) و آراس خاکستری، وزن دهی و اولویت بندی شد. یافته های به دست آمده از هردو روش حاکی از آن است که دامنه استراتژی کسب وکار دیجیتال - معماری دیجیتال، منابع استراتژی کسب وکار دیجیتال - معماری دیجیتال، دامنه استراتژی کسب وکار دیجیتال - مدل کسب وکار دیجیتال، منابع استراتژی کسب وکار دیجیتال - مدل کسب وکار دیجیتال و سرعت استراتژی کسب وکار دیجیتال - پویایی کسب وکار به ترتیب اولویت اوّل تا پنجم را داشتند. بر اساس اوزان محاسبه شده، مهم ترین بُعد استراتژی کسب وکار دیجیتال، معماری دیجیتال، پویایی کسب وکار، مدل کسب وکار دیجیتال و مدیریت اطلاعات است.
چیستی و کاربردهای مدیریت دانش
حوزههای تخصصی:
امروزه اغلب صاحب نظران بر این باورند که سازمان ها باید به دنبال روش هایی مؤثر برای انتشار دانش سازمانی در میان سطوح مختلف نیروی انسانی در سازمان باشند. این صاحبنظران معتقدند «بعد رقابتی اصلی هر بنگاه اقتصادی، ایجاد و انتقال موثر دانش درون سازمان است». بدین ترتیب ضرورت شناخت و به کار گیری روش های مؤثر برای تسهیم و انتقال اطلاعات و دانش درون سازمان و مدیریت دانش در سازمان، بیش از پیش آشکار شده است. این مقاله به بررسی مفهوم مدیریت دانش و زمینه های کاربرد آن در توسعه امور مدیریتی کشور می پردازد.
استراتژی بیش فروشی و قصد خرید مجدد مصرف کننده بر اساس نظریه چشم داشت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
چشم انداز مدیریت بازرگانی سال ۲۱ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۵۲
154 - 175
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش به دنبال طراحی استراتژی و چارچوبی برای بیش فروشی با رویکرد رفتاری بر اساس نظریه چشم داشت است که به صورت موردی در خصوص خدمات بسته های اینترنت مورد ارزیابی و اجرا قرار گرفته است. یافته ها: بر اساس مدل احصا شده از ادبیات پژوهشی و آزمون مدل بر داده های واقعی یکی از فروشندگان بسته های اینترنت همراه اول، منحنی های بی تفاوتی و رفتار واقعی مشتریان در خرید بسته ها مدل شده است. در ذیل این مدل تقاطع منحنی بی تفاوتی و خط عرضه امکان بیش فروشی را در گام بعدی معرفی می کند. نتیجه گیری: این مطالعه نشان می دهد که مشتریان وقتی احساس ناراحتی کمتری نسبت به ازدست دادن پول و تمایل بیشتری به دریافت خدمات اضافی داشته باشند، اقدام به بیش خرید می کنند. این امر با منحنی بی تفاوتی در تقاطع با خط عرضه نمایش داده شده است. این مدل به مشاغل کمک می کند تا با تحلیل ارزش درک شده خود از خدمات شرکت، میزان تخفیف یا استراتژی بیش فروشی را تعیین کنند.
Impact of Effective Factors on the Industrial Brand Equity
حوزههای تخصصی:
The core capital of many businesses is their brand. Today companies not only use the brand to differentiate themselves from competitors in the market, but also use the brand to reach the minds and hearts of customers and create a special emotional relationship with them. In this study, due to the great differences between consumer markets and industrial markets, the factors affecting in industrial brand equity have been investigated. The statistical population includes all companies producing composite products and unsaturated polyester resins and vinyl esters in Iran. Due to the limitations of competitive industrial markets, the Convenience sampling method has been used and to test the research hypotheses, structural equation modeling based on the partial least squares method has been used. Research findings have shown that Consumers’ understanding of brand characteristics, Consumers’ brand evaluation, Consumers’ affective towards the brand and customer behavior towards the brand have a positive and significant effect on the brand equity. Also, brand awareness and brand association have a positive and significant effect on Consumers’ understanding of brand characteristics. Reputation, leadership, quality and distinction or uniqueness of the brand has a positive and significant effect on customers' evaluation of the brand. Brand satisfaction, brand commitment, brand trust and brand identity have a positive and significant effect on consumers’ affective towards the brand. Finally, willing to pay a price premium, Word – of – mouth (WOM) recommendation, brand usage and Acceptance of brand extensions has a positive and significant effect on customer behavior towards the brand.