فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۱۸۱ تا ۱٬۲۰۰ مورد از کل ۱۰٬۹۸۴ مورد.
منبع:
گردشگری فرهنگ دوره چهارم پاییز ۱۴۰۲ شماره ۱۴
66 - 79
حوزههای تخصصی:
از مهم ترین عواملی که می تواند صنعت گردشگری کشور، به ویژه بخش هتل داری را توسعه و بهبود بخشد، به کارگیری ابزارها و پارامترهای بازاریابی، به خصوص بازاریابی دیجیتال است. ه دف اصل ی پژوهش ارائه مدل بازاریابی دیجیتال جهت توسعه صنعت هتلداری است. در این پژوهش از روش آمیخته (کیفی و کمی) اکتشافی استفاده شد. روش استفاده شده در بخش کیفی پژوهش، نظریه داده بنیاد است. به منظور جمع آوری داده ها در بخش کیفی از ابزار مصاحبه نیمه ساختاریافته و در بخش کمی از ابزار پرسشنامه (محقق ساخته) استفاده شد. جامعه آماری در بخش کیفی شامل کارشناسان و خبرگان صنعت گردشگری و در بخش کمی شامل مدیران هتل های 5 و 4 ستاره جزیره کیش (مدیران عامل، روز و شب) است که از میان گروه اول تعداد نمونه به روش گلوله برفی هدف مند تا اشباع نظری تعداد 12 نفر و از میان گروه دوم به صورت تمام شمار تعداد 66 نفر، انتخاب شد. به منظور تحلیل داده های حاصل از مصاحبه های نیمه ساختاریافته از روش کدگذاری در نرم افزار MAXQDA استفاده شد. یافته های مبتنی بر نظریه داده بنیاد در بخش کیفی نشان داد عناصر بازاریابی دیجیتال از طریق 7 مؤلفه ویژگی های فنی ابزار دیجیتال، مزیت نسبی (ارزش)، هزینه (قیمت)، مدیریت فرایندها، ترویج، کیفیت خدمات و کیفیت اطلاعات، بر قصد گردشگری تأثیر می گذارد. تجزیه وتحلیل در بخش کمی جهت آزمون مدل مفهومی، پرسش نامه ای متشکل از 6 بُعد، 25 مؤلفه و 59 گویه، طراحی و در بین جامعه آماری توزیع شد. نتایج به دست آمده از یافته های کمی حاصل از مدل سازی معادلات ساختاری تأییدکننده یافته های کیفی هستند. همچنین تحلیل داده های بخش کمی پژوهش به روش حداقل مربعات جزئی در نرم افزار Smart PLS صورت پذیرفت.
طراحی الگوی نوسازی استراتژیک بین المللی کسب و کارهای صنعت دارویی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام پژوهش حاضر ارائه الگوی نوسازی استراتژیک بین المللی کسب وکارهای صنعت دارویی می باشد. تحقیق حاضر، روش بر حسب هدف داده بنیاد و بر حسب گردآوری داده ها داده بنیاد است که در سال 1400 از طریق مصاحبه های نیمه ساختار یافته جمع آوری شد. به منظور گردآوری اطلاعات، جامعه آماری شامل 18 نفر از خبرگان شامل مدیران و کارشناسان حوزه صادرات کسب و کارهای برتر صادر کننده صنعت دارویی فعال در سطح استان تهران صورت پذیرفت. روش نمونه گیری هدفمند به صورت گلوله برفی می باشد که کفایت نظری طبق قاعده اشباع نظری مشخص شد. داده ها بخش کیفی از طریق کدگذاری باز، محوری و انتخابی توسط نرم افزار MAXQDA مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. نتایج پژوهش نشان داد در طراحی الگوی نوسازی استراتژیک بین المللی کسب وکارهای صنعت دارویی در مجموع 10 مؤلفه که در قالب عوامل راهبردی (مولفه های سازمانی، زنجیره تأمین ناب و چابک، استراتژی بین الملل)، شرایط علی (مؤلفه بازاریابی)، شرایط ساختاری (کارآفرینی)، پیامدها (عملکرد مالی، عملکرد سازمانی) و شرایط زمینه ای (مولفه های محیطی، مولفه های مدیریتی، مولفه های اجتماعی) شناسایی و استخراج شد.
بررسی اثرات رشد نقدینگی، تورم و رشد نرخ ارز بر رشد اقتصادی ایران: کاربرد روش MIDAS و MF-VAR(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه بازرگانی سال ۲۷ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱۰۷
67 - 106
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی مطالعه حاضر بررسی چگونگی اثرپذیری رشد تولید از رشد نقدینگی، رشد نرخ ارز و تورم است. از آنجایی بسیاری از متغیرهای کلان موثر بر رشد اقتصادی دارای تواترهای بالایی نسبت به رشد اقتصادی هستند؛ عدم توجه به این مساله سبب از دست رفتن اطلاعات و عدم شناخت روابط دقیق بین متغیرها می شود. در این راستا، در مطالعه حاضر سعی شده است با استفاده از اطلاعات سری زمانی اقتصادی ایران طی دوره 1390-1400 و روش های میداس و ور- میداس اثرات ماهانه نرخ رشد ارز، تورم و رشد نقدینگی بر رشد اقتصاد فصلی ایران مورد ارزیابی قرار گیرد. یافته های تجربی تحقیق نشان می دهد که رشد هر سه متغیر قیمت، نرخ ارز و نقدینگی حقیقی ابتدا تأثیر مثبت بر رشد اقتصادی داشته و بعد از حد معینی، منجر به کاهش رشد اقتصادی می گردند. نتایج نشان چنانچه رشد نقدینگی حقیقی در حدود 12/0 درصد، تورم حدود، 1.93 درصد و رشد نرخ ارز 02/2 درصد در ماه باشد، رشد اقتصادی تقویت خواهد شد و اگر رشد ماهانه ازمقادیر ذکر شده بیشتر شود، اثر منفی بر رشد تولید ناخالص داخلی ایران بر جای می گذارد.
تاثیر مقررات در صادرات کالاهای زیست محیطی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه بازرگانی سال ۲۷ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱۰۷
211 - 234
حوزههای تخصصی:
این مقاله دو جنبه از اثرات مقررات زیست محیطی را بر صادرات کالای های زیست محیطی ایران بررسی می کند. نخست اثرات مقررات زیست محیطی مقاصد صادراتی و دوم اثرات مقررات زیست محیطی ایران. روش مطالعه استفاده از داده های پنلی از 1996 تا 2021 در چارچوب مدل جاذبه و به روش حداقل مربعات تعمیم یافته(GLS) و حداکثر درست نمایی پواسن نما (PPML) می باشد. شاخص شدت انرژی به عنوان شاخص جایگزین برای متغیر مقررات زیست محیطی در مدل معرفی شد. نتایج نشان می دهد مقررات زیست محیطی ملایم تر شرکای تجاری تأثیر مثبتی بر صادرات کالاهای زیست محیطی ایران دارد. لیکن مقررات زیست محیطی ایران نقشی در افزایش صادرات و رقابت پذیری کالاهای زیست محیطی این کشور نداشته و فرضیه پورتر برای صادرات این دسته از کالاها صادق نیست. به این ترتیب توسعه صادرات کالاهای زیست محیطی ایران متاثر از اجرای قوانین و سیاست های سخت گیرانه زیست محیطی خود نمی باشد.
پیشنهاد می شود به منظور توسعه صادرات کالاهای زیست محیطی نسبت به تدوین نقشه راه و استفاده از ظرفیت همکاری های زیست محیطی با آن دسته از مقاصد صادراتی با مقررات زیست محیطی ملایم تر در دستور کار متولیان امور تجارت خارجی ایران قرار گیرد.
شناسایی چالش های موجود در شکل گیری اینشورتک در صنعت بیمه ایران با رویکرد نظریه اسکات(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه بیمه دوره ۱۲ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۴
331 - 346
حوزههای تخصصی:
پیشینه و اهداف : امروزه توسعه بازارهای مالی نوین به منظور افزایش سرمایه گذاری مولد مورد توجه محققان و سیاست گذاران رشد و توسعه اقتصادی قرار گرفته است. در چند دهه اخیر نوآوری فنّاورانه محرک اصلی تحول صنایع مختلف در جهان بوده و صنعت بیمه هم جزء این صنایع است. توسعه این بازارها که با ظهور فنّاوری های نوظهور و برافکن بوده، کسب و کارهای نوپا را ایجاد کرده است که در کشورهای در حال توسعه با چالش هایی مواجه اند. این مطالعه با هدف شناسایی چالش های موجود برای شکل گیری اینشورتک در شرکت های بیمه ای در ایران انجام شده است. روش شناسی: روش پژوهش کیفی و گردآوری اطلاعات به دو روش مطالعه مبانی نظری و پیشینه و مصاحبه عمیق با خبرگان انجام شده است. برای تحلیل اطلاعات گردآوری شده از روش تحلیل محتوای کیفی و نرم افزار مکس کیودا استفاده شد. به منظور بررسی اعتبار نتایج حاصل از تحلیل محتوا از اعتبار معطوف به داده استفاده شد. جامعه آماری این پژوهش تمامی مدیران کسب و کارهای اینشورتکی کشور است، اما به دلیل عدم امکان شناسایی همه آن ها، نمونه برداری قضاوتی هدفمند انجام شد. یافته ها: یافته ها نشان داد سطح اجماع برای موضوع خاصی که از طریق مصاحبه به دست آمد، به عنوان مبنایی برای تفکیک نتایج برای تخمین شدت رابطه استفاده شد. پس از مرحله کدگذاری باز 52 شاخص اولیه استخراج و در کدگذاری محوری 21 مؤلفه فرعی و 12 مؤلفه اصلی شناسایی و به منظور بررسی اعتبار کدگذاری از آزمون کاپا استفاده شد که نشان داد کدگذاری از اعتبار بالایی برخوردار است، که این ابعاد و مقوله ها شامل فرهنگ سازی، یکپارچگی، آموزش، تضاد منافع، مشکلات مالی، ساختار مدیریتی، زیرساخت ها، قوانین، بی توجهی به نوآوری و محصولات جدید، عدم سرمایه گذاری، مالیات و قراردادهاست. خبرگان قوی ترین اجماع بین تضاد منافع، ساختار مدیریتی، قوانین، زیرساخت ها، فرهنگ سازی و آموزش پیش بینی کردند که نشان می دهد آن ها عناصر اصلی چارچوب پیشنهادی هستند. نتیجه گیری: یافته های تحقیق نشان داد چالش ها و موانع استفاده از اینشورتک در ایران را می توان به دو دسته عمده خرد و کلان تقسیم کرد. در سطح کلان موانعی مثل قوانین و مقررات، وجود انحصار و مشکلات مربوط به زیرساخت های کلان وجود دارد که همت و توجه مسئولان دولتی و مدیران صنعت بیمه را می طلبد. در سطح خرد که بیشتر جنبه درون سازمانی دارد، موانعی مثل منافع، فرهنگ سازمانی، ساختار سازمانی، زیرساخت های سازمانی و مسئله آموزش کارکنان است که باید مورد توجه مدیران سازمان ها قرار گیرد. با توجه به ورود فنّاوری به بیمه در سطح بین الملل، تغییرات مختلفی در عرصه بیمه به وجود آمد. براساس نتایج این تحقیق چنانچه کارکردهایی مانند زیرساخت ها، ساختار مدیریتی، منافع، قوانین، فرهنگ سازی و آموزش در ایران به درستی انجام نشود، زمینه فعالیت اینشورتک ها در ایران به خوبی فراهم نخواهد شد. همچنین چارچوب مطرح شده در این پژوهش به مدیران و سیاست گذاران این عرصه در رفع چالش های موجود کمک خواهد کرد.
تأثیر حافظۀ خودزندگی نامه ای بر قصد سفر: تحلیل نقش همخوانی مقصد با تمایلات گردشگران، رضایت و دلبستگی به مقصد گردشگری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر حافظه خود زندگی نامه ای بر قصد سفر، تحلیل نقش همخوانی مقصد با تمایلات گردشگران، رضایت و دلبستگی به مقصد گردشگری بوده است. این پژوهش، به لحاظ هدف کاربردی و از لحاظ گردآوری داده ها، توصیفی-پیمایشی و از شاخه علّی می باشد. جامعه آماری پژوهش شامل گردشگرانی است که به شهر مشهد بیش از یک بار سفر کرده اند، که با توجه جامعه آماری، طبق جدول مورگان تعداد 384 نفر به صورت تصادفی به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. داده های مورد نیاز با استفاده از پرسشنامه استاندارد گردآوری شده و جهت سنجش روایی ابزار از روایی صوری و روایی سازه و جهت سنجش پایایی ابزار، از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد که مقدار آن 905/0 برآورد شده است. جهت تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS وSmart PLS استفاده شده است. یافته های تحقیق نشان داد که حافظه خودزندگی نامه ای بر قصد سفر (359/0) و دلبستگی به مقصد گردشگری (677/0) تأثیر مثبت و معناداری دارد. همچنین یافته های پژوهش حاکی از آن بود که همخوانی مقصد با تمایلات گردشگران بر قصد سفر (326/0) تأثیر معناداری داشته است. به علاوه تأثیر رضایت گردشگران بر حافظه خود زندگی نامه ای (684/0) و قصد سفر (649/0) نیز معنادار گزارش شده است. براساس نتایج به برنامه ریزان حوزه ی گردشگری پیشنهاد می شود در راستای افزایش قصد سفر گردشگران، حافظه خودزندگی نامه ای را مدنظر قرار دهند و با توجه به ابعاد آن، تلاش نمایند دلبستگی بیشتری در گردشگران ایجاد نمایند تا از این طریق احتمال قصد سفر از مقصد گردشگری را افزایش دهند.
قصد استفادۀ مجدد از اپلیکیشن مبتنی بر فناوری واقعیت افزوده با رویکردی بر مدل محرک-ارگانیسم-پاسخ و نظریۀ طرح وارۀ جنسیتی در صنعت پوشاک مد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه فناوری واقعیت افزوده توجه روزافزونی را به خود جلب کرده است؛ به طوری که تصمیمات و تجربه های جدید مصرف کنندگان را بهبود بخشیده است؛ از این رو هدف از پژوهش حاضر استفاده مجدد از اپلیکیشن مبتنی بر فناوری واقعیت افزوده با رویکردی بر مدل محرک-ارگانیسم-پاسخ و نظریه طرح واره جنسیتی است. پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر روش توصیفی-پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش کلیه کاربران موبایل هوشمند است که حداقل یکبار از اپلیکیشن مبتنی بر فناوری واقعیت افزوده در صنعت پوشاک استفاده کرده اند. با استناد به جدول مورگان برای جوامع نامحدود و براساس روش نمونه گیری دردسترس 384 نفر برای پاسخگویی انتخاب شدند. برای اجرای پژوهش حاضر از ابزار پرسشنامه استاندارد استفاده و برای تجزیه و تحلیل داده ها نیز از مدل معادله های ساختاری حداقل مربعات جزئی بهره گرفته شد. نتایج نشان داد که حضور از دور و حضور اجتماعی بر هم آفرینی ارزش تأثیر مثبت و معناداری ندارد؛ اما بر محبت برند تأثیر مثبت و معناداری دارد. همچنین، بین هم آفرینی ارزش و محبت برند با قصد استفاده مجدد ارتباط مثبت و معناداری وجود دارد. جنسیت، ارتباط بین حضور اجتماعی و محبت برند و نیز ارتباط بین محبت برند و قصد استفاده مجدد را تعدیل می کند؛ اما درنهایت، جنسیت ارتباط بین حضور اجتماعی را با هم آفرینی ارزش و هم آفرینی ارزش را با قصد استفاده مجدد تعدیل نمی کند.
تحلیل تاثیر گشودگی فرهنگی و ذهنیت جهانی بر قصد خرید استفاده کنندگان لوازم خانگی با تاکید بر نقش میانجی تصویر کشور مبدا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
لازمه حضور در بازارهای دیگر کشورها توجه به متغیرهایی است که ریشه در فرهنگ کشورها، افکار ساکنین و باورهای ایشان دارد. بنابراین برندها برای حضور در بازارهای بین المللی علاوه بر ویژگی های معمول، باید به عوامل دیگر توجه ویژه ای داشته باشند. لذا، پژوهش حاضر با هدف تحلیل تاثیر گشودگی فرهنگی و ذهنیت جهانی بر قصد خرید استفاده کنندگان لوازم خانگی با تاکید بر نقش میانجی تصویر کشور مبدا انجام گرفت. جامعه آماری پژوهش کلیه مشتریان محصولات لوازم خانگی خارجی در شهر مشهد می باشد. حجم نمونه پژوهش براساس فرمول کوکران و با استفاده از روش نمونه گیری غیراحتمالی دردسترس390 نفر تعیین شد. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه استاندارد لی و راب (2022) است که جهت تأیید پایایی پرسشنامه از آلفای کرونباخ و برای روایی پرسشنامه از تحلیل عاملی تاییدی استفاده گردید که مقادیر به دست آمده بیانگر تأیید پایایی و روایی پرسشنامه است. علاوه براین، روایی واگرا نیز مورد تأیید قرار گرفت، جهت تحلیل داده ها به روش معادلات ساختاری و با استفاده از نرم افزار پی ال اس نسخه 3 و اس پی اس اس نسخه 24 انجام پذیرفت. نتایج حاکی از آن است که گشودگی فرهنگی بر قصد خرید و تصویر کشور مبدا تاثیر معناداری دارد. همچنین، تصویر کشور مبدا بر قصد خرید تاثیر معناداری دارد. علاوه براین، ذهنیت جهانی بر تصویر کشور مبدا تاثیر معناداری دارد اما اثر آن بر قصد خرید به صورت مستقیم تایید نگردید. در این تحقیق نقش میانجی تصویر کشور مبدا تایید شده است.
تحلیل نقش جهت گیری کارآفرینانه در تقویت عملکرد شرکت در صنعت گردشگری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت گردشگری سال ۱۸ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۶۳
193 - 228
حوزههای تخصصی:
در تحقیق حاضر تأثیرات نوآوری جویی، پیش نگری و ریسک پذیری به عنوان ابعاد جهت گیری کارآفرینانه بر عملکرد شرکت های بخش گردشگری با درنظر گرفتن قابلیت های بازاریابی به عنوان متغیر میانجی و فرهنگ یادگیرنده به عنوان متغیر تعدیل گر بررسی شده است. نوع پژوهش از نظر هدف کاربردی و به لحاظ نحوه گردآوری اطلاعات توصیفی از نوع پیمایشی و براساس مدل سازی معادلات ساختاری است. جامعه آماری پژوهش، شرکت ها و کسب وکارهای فعال در حوزه گردشگری در استان تهران بودند. در این راستا 103 پرسشنامه تکمیل شد و مورد بررسی قرار گرفت. نتایج پیمایش نشان می دهد پیش نگری و نوآوری جویی اثر مثبت معناداری بر عملکرد دارند و قابلیت های بازاریابی در این رابطه نقش میانجی را ایفا می کنند؛ اما اثر ریسک پذیری بر عملکرد معنادار نیست. اگرچه نقش تعدیل گر فرهنگ یادگیرنده تأیید نشد، اما تأثیر مثبت آن به عنوان متغیری مستقل بر قابلیت های بازاریابی معنادار است.
شناسایی عوامل کلیدی موفقیت در رشد و توسعه شرکت های دانش بنیان با رویکرد سیاست گذاری و خط مشی گذاری مدیریتی با روش نقشه شناخت فازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
چشم انداز مدیریت بازرگانی سال ۲۲ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵۶
84 - 115
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف شناسایی عوامل کلیدی موفقیت در رشد و توسعه شرکت های دانش بنیان بارویکرد سیاست گذاری و خط مشی گذاری مدیریتی با روش FCM انجام پذیرفت. این پژوهش درزمره تحقیقات کاربردی است که با رویکرد توصیفی و اکتشافی انجام شده و از نظر داده های گردآوری شده دارای ماهیت آمیخته به صورت کیفی و کمی و از نظر فلسفه تحقیق دارای رویکرد قیاسی استقرایی است. جامعه آماری پژوهش، خبرگان هستند که بر اساس اصل کفایت نظری 30 نفر از آنان با روش نمونه گیری گلوله برفی انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات در بخش کمی پرسشنامه و در بخش کیفی مصاحبه است که روایی و پایایی آن ها به ترتیب با روش روایی محتوایی و بازآزمون برای پرسشنامه ها و روایی نظری و پایایی درون کدگذار میان کدگذار برای مصاحبه ها، تایید شد. روش تحلیل در بخش کیفی روش تحلیل محتوا و کدگذاری با نرم افزار Atlas.ti است و در بخش کمی پژوهش تحلیل داده ها با رویکرد FCM انجام شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که ارائه انواع برنامه های حمایتی موثر مانند معافیت کامل مالیاتی، تخصیص اعتبار مالیاتی و سیاست گرنت تحقیق و توسعه، افزایش سطح تسهیلات صندوق نوآوری و شکوفایی، حمایت گسترده مالی و عملی از طرح های بنیاد نخبگان و صندوق حمایت از فناوران و تشکیل کوریدور علمی و فناوری، مهمترین عوامل توسعه شرکت های دانش بنیان هستند.
بررسی فرایند و عوامل مؤثر بر برندسازی استارتاپ ها در ایران: مطالعه چندموردی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت بازرگانی دوره ۱۵ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
27 - 53
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش، بررسی فرایند و عوامل مؤثر بر ایجاد برند در استارتاپ هاست. با توجه به محدود بودن مطالعات و پژوهش های صورت گرفته در حوزه برندسازی استارتاپ ها، در این مطالعه اهمیت برندسازی از نظر استارتاپ ها و استراتژی های آن ها در این زمینه بررسی می شود.
روش: این پژوهش با استفاده از رویکرد مطالعه چندموردی و ﻣﺼﺎﺣﺒﻪ ﺑﺎ مدیران، به بررسی موضوع برندسازی ده استارتاپ ایرانی در صنایع مختلف می پردازد. داده های کسب شده از مصاحبه و مستندات سازمان و یادداشت های گردآوری شده در جلسه ها، به کمک نرم افزار مکس کیودا تجزیه وتحلیل می شود.
یافته ها: بر اساس یافته های پژوهش، الگوهای مشترکی در فرایند برندسازی در قالب سه تم، گرایش به برند، طرح برند و فعالیت های برندسازی مشاهده شد. فرایند برندسازی عناصر مختلفی دارد که برای ارتقای ارزش ویژه برند، هیچ یک از این عناصر نباید نادیده گرفته شود. یافت ها نشان می دهد که هیچ گروه استارتاپی وجود ندارد که برای آن ها برندسازی بی ارزش باشد و اقدامی برای برندسازی انجام ندهد. یافته های این پژوهش در زمینه فعالیت های برندنیگ نیز با ادبیات موجود تفاوت دارد، فعالیت هایی مثل روابط عمومی و اسپانسر شدن، استفاده از رسانه های اجتماعی و شراکت با دیگر شرکت ها در این پژوهش مشاهده شد که در پژوهش های قبلی به آن ها اشاره ای نشده است.
نتیجه گیری: برجسته ترین ویژگی های شرکت های استارتاپ، کمبود زمان، دانش، سرمایه و نیروی انسانی است. بنابراین به نظر می رسد که برندسازی برای رشد استارتاپ عامل مهمی باشد. در این مطالعه تأکید شد که ابعاد بصری برند، بر برند اثرگذار است. نقش روابط عمومی و رسانه های اجتماعی، شرکت در رویدادها و شراکت با سایر شرکت ها، از جمله فعالیت های برندسازی شناسایی شدند. افزون بر این، اهمیت افراد و برند شخصی آن ها در شرکت نیز، به عنوان فعالیت های برندسازی شناسایی شد.
مفهوم پردازی چالش های بازاریابی سبز در کسب و کارهای کوچک و متوسط(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
چشم انداز مدیریت بازرگانی سال ۲۲ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۴
117 - 152
حوزههای تخصصی:
هدف: علی رغم مهم بودن موضوع چالش های بازاریابی سبز در کسب وکارهای کوچک و متوسط، کمتر پژوهشی به جمع بندی و تحلیل مطالب پراکنده مطرح شده این حوزه پرداخته است. هدف این پژوهش، واکاوی چالش های بازاریابی سبز در کسب و کارهای کوچک و متوسط است.روش: مقاله پیش رو با رویکردی کیفی و با استفاده از روش فراترکیب، الگوی هفت مرحله ای سندلوسکی و باروسو به بررسی این موضوع می پردازد که برای توسعه بازاریابی سبز چه چالش هایی وجود دارد و راهکارهای مواجه با آن کدامند. بر این اساس مقالات منتشر شده در پایگاه های معتبر علمی داخلی و خارجی تا سال 1402 شناسایی و پیمایش شده سپس بر اساس منطق کدگذاری باز و کدگذاری بر اساس سازه های جامعه شناختی دسته بندی و مقوله بندی شدند.یافته ها: یافته های این مطالعه منتج به شناسایی 68 مفهوم شد که در 12 مقوله دسته بندی شدند. در نهایت، نتایج حاصل از تحلیل در قالب مدل تحلیلی ارائه گردید.نتیجه گیری: چالش های بازاریابی سبز در بنگاه های کوچک و متوسط متأثر از ماهیت فعالیت و فضای فعالیت در سه سطح: چالش های سطح بنگاه ( پارادایمی- اطلاعاتی- ارتباطی- استانداردسازی- نوآوری – بازاریابی- عملکردی) چالش های صنعت/بازار (صنعت و تعادل بازار) و چالش های کلان محیطی (زیست محیطی- قانونی-مصرف کنندگان) قابل تقسیم بندی هستند که در سطحی از اثرگذاری مستقل یا در هم تنیده به ایفای نقش می پردازند. بر اساس یافته ها بهبود وضعیت بازاریابی سبز در کسب وکارهای کوچک و متوسط منوط به همکاری و هماهنگی هر سه سطح بنگاه، صنعت/بازار و متغیرهای کلان محیطی است.
ارائه چارچوبی در راستای پایداری پیمان های صنعت و دانشگاه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه بازرگانی سال ۲۷ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۱۰۸
171 - 205
حوزههای تخصصی:
پیمان می تواند یک شیوه کاملاً مؤثر برای دستیابی به فرصت های استراتژیک جدید باشد اما علی رغم این موضوع، درصد بالایی از پیمان های راهبردی با شکست مواجه شده و به نتیجه ختم نمی شوند. یکی از حوزه هایی که شرکای حاضر در آن دارای تضادها و چالش ها زیادی بوده و عمدتا ساختار حاکم دارای ثبات چندانی نیست پیمان های حاصل از صنعت و دانشگاه است که در پژوهش حاضر به دنبال شناسایی و سطح بندی عوامل مؤثر بر پایداری و ثبات پیمان های راهبردی در این حوزه بوده است . جامعه آماری پژوهش به دو بخش تقسیم شده است که بخش اول کلیه مقالات پذیرفته شده در پایگاه های معتبر بودند و در بخش دوم هم 18 عضو هیات علمی دانشگاه از دانشگاه های دولتی کشور که سابقه اجرای طرح های پژوهشی را داشته اند مبنای مصاحبه قرار گرفتتند. مبنای روش شناسی پژوهش هم در بخش اول مبتنی بر نظریه داده بنیاد چندگانه بوده و در بخش دوم هم از مدل سازی ساختاری تفسیری استفاده شده است. در بخش نظری سه مضمون اصلی شناسایی شد که عبارت اند از : مدیریت منابع انسانی، ساختار و مالکیت و صنعت. در بخش دوم این عوامل در فضای متناسب با صنعت و دانشگاه در ایران بومی سازی شدند که نهایتاً تعداد 15 مضمون به عنوان مضامین اصلی در پایداری پیمان انتخاب شدند . در بخش نهایی پژوهش این عوامل مورد سطح بندی قرار گرفته شدند که سیستم حاکمیتی به عنوان مبانی اصلی پایداری پیمان انتخاب شد و در سطح اخر هم به ترتیب خروجی های ناملموس و اهداف متمایز و ناهمسو قرار دارند.
تأثیر هوش تجاری و مؤلفه های آن بر ایجاد و توسعه یک سازمان چابک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بررسی های بازرگانی خرداد و تیر ۱۴۰۲ شماره ۱۱۹
119 - 134
حوزههای تخصصی:
هوش تجاری مجموعه راه کارهایی است که به درک بهتر مدیران از شرایط کسب وکار کمک می کند. چابکی سازمانی، پاسخی است آگاهانه و جامع به نیازهای در حال تغییرِ در بازارهای رقابتی و کسب موفقیت از فرصت هایی که سازمان به دست می آورد. چابکی نتیجه آگاهی همه جانبه از تغییرات (شناسایی فرصت ها و چالش ها) در داخل و خارج از سازمان است که علی رغم استفاده از منابع برای پاسخگویی به این تغییرات توانایی پیاده سازی آنها در سازمان را دارد. هدف از پژوهش بررسی تأثیر هوش تجاری و مؤلفه های آن بر چابکی سازمانی در بانک ملی شهر زاهدان می باشد. روش تحقیق از نظر هدف و گردآوری داده ها کاربردی و پیمایشی است. تعداد نمونه آماری پژوهش حاضر 120 نفر از کارکنان کلیه شعب بانک ملی زاهدان می باشد. ابزار گردآوری اطلاعات، پرسشنامه هوش تجاری پروویچ در سال 2012 بود. در این پژوهش برای تجزیه وتحلیل داده ها از نرم افزار Spss نسخه 24 استفاده شد. یافته های تحقیق با استفاده از آزمون های تی استیودنت و کولموگروف- اسمیرنف نشان از ارتباط معنادار بین هوش تجاری و چابکی سازمانی در بین شعب بانک ملی شهر زاهدان است. نتایج پژوهش نشان داد متغیر هوش تجاری بر چابکی سازمانی و ابعاد آن تأثیر معناداری دارد. همچنین بیشترین تأثیر هوش تجاری بر بعد شایستگی در چابکی سازمانی است.با توجه به نتایج حاصل، به منظور بهبود وضعیت چابکی و عملکرد سازمانی در بانک ملی از طریق ارتقاء هوش تجاری و چابکی سازمان، پیشنهاد هایی کاربردی و قابل اجرا ارائه شده است.
مدلی برای بلوغ هوشمندی کسب وکار در حوزه مراقبت های سلامت بر پایه ترکیب روش های دلفی و DEMATEL-ANP(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بلوغ هوشمندی کسب وکار که هدف اصلی این پژوهش است، نقش مهمی در تصمیم گیری، برنامه ریزی، کنترل و نظارت هوشمند در حوزه مراقبت های سلامت دارد. بصورت کلی، به منظور شناسایی عوامل موثر از روش دلفی و تجمیع نظرات خبرگان استفاده گردید و به منظور تاثیرگذاری و تاثیرپذیری شاخص ها و در نهایت اولویت بندی آن ها از ترکیب روش دیمتل و فرآیند تحلیل شبکه بهره گرفته شد. نمونه آماری شامل 20 نفر از خبرگان هدفمند دانشگاهی و کارشناسان حوزه مراقب های سلامت هستند. گردآوری داده ها در هر دو بخش از طریق پرسشنامه صورت پذیرفت. طبق نتایج بخش دلفی، 26 شاخص اصلی نهایی شده در تحقیق، شناسایی شد که در سه دسته اصلی شامل معیارهای سازمانی، فرآیندی و فناوری تقسیم بندی می شوند. طبق نتایج بخش دیمتل و فرآیند تحلیل شبکه به ترتیب معیارهای زیرساخت فنی انعطاف پذیر و قابل توسعه (سخت افزاری و نرم افزاری)، کیفیت داده و سیستم و تعریف درست از مشکلات و فرایندهای هوشمندی کسب وکار به عنوان سه معیار با رتبه برتر در بلوغ هوشمندی کسب وکار اولویت دهی شدند. مدل بلوغ هوشمندی کسب وکار پیشنهادی پژوهش، می تواند نقشه راهی برای پیاده سازی موفق بلوغ هوشمندی کسب وکار در حوزه مراقبت های سلامت باشد.
شناسایی حوزه ها و روندهای پژوهشی پارادایم تولید اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در سال های اخیر مطالعات پیرامون پارادایم تولید اجتماعی و کاربردهای آن بعنوان یک پارادایم جدید تولیدی، توسعه یافته و منجر به تولید دانش متنوع و پراکنده ای در این زمینه شده است. شناخت زیر حوزه ها، موضوعات جدید و روند تحقیقاتی پارادایم تولید اجتماعی می تواند کمک شایانی به پژوهشگران این حوزه نماید. پژوهش حاضر باهدف شناسایی و دسته بندی پژوهشهای حوزه تولید اجتماعی، شناخت زیر حوزه ها و دستیابی به دیدگاه منسجمی از روند تحقیقاتی آن صورت گرفته است. این پژوهش با استفاده از تجزیه و تحلیل های کتاب سنجی، به بررسی حوزه تحقیقاتی تولید اجتماعی پرداخته است. داده های این پژوهش از 200 مقاله پایگاه داده اسکوپوس جمع آوری شده و بر روی آن ها تحلیل تحلیل هم رخدادی کلمات کلیدی و زوج کتابشناختی انجام گرفته و بدین روش زیر حوزه ها و روند تحقیقاتی این حوزه شناسایی شده است.بر اساس یافته های این مطالعه، تحقیقات حوزه تولید اجتماعی در 5 خوشه دسته بندی شده و نیز مشخص شده است که در سال های اخیر موضوعاتی مانند رایانش ابری، تولید هوشمند، بلاک چین، اینترنت اشیا، سیستم های سایبری فیزیکی اجتماعی، سیستم های نوآوری، جامعه5.0 و دوقلوهای دیجیتال در پژوهشهای این حوزه بیشتر موردتوجه قرارگرفته اند. این تحقیق چارچوبی از مفاهیم و موضوعات اصلی مورد توجه در حوزه تحقیقاتی تولید اجتماعی ارائه می دهد که دیدگاهی جامع برای محققان این حوزه فراهم می سازد که می تواند یاری رسان آنان را در انتخاب مسیر تحقیقاتی شان باشد.
ارائه مدل امضای برند در شرکت های دانش بنیان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت بازرگانی دوره ۱۵ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
531 - 553
حوزههای تخصصی:
هدف: امروزه بین سازمان ها محیطی به شدت رقابتی به وجود آمده است. پویایی تکنولوژی و پیچیدگی های محیطی باعث شده است که سازمان ها، برای بقا در این محیط رقابتی، به فکر تمایز باشند و ویژگی های منحصربه فردی را برای خود ایجاد کنند تا بتوانند از رقبا پیشی بگیرند و به دنبال راه هایی باشند تا سود بیشتری کسب کنند. یکی از ابزارهایی که در این زمینه استفاده می شود، امضای برند است. امضای برند ابزار مدیریتی مؤثری برای سازمان دهی ویژگی های مطلوب سازمان هایی است که می خواهند این ویژگی های مطلوب را به ذی نفعان خاص خود در بازار جهانی انتقال دهند. با توجه به آنچه بیان شد، هدف از پژوهش حاضر، طراحی مدل امضای برند در شرکت های دانش بنیان است. روش: این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نوع کیفی است. جامعه آماری پژوهش، صاحب نظران حوزه برندسازی و مدیران بازاریابی شرکت های دانش بنیان بودند که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. پس از شناسایی 18 خبره، داده ها تجزیه وتحلیل شد و نمونه گیری مجدد تا رسیدن مقوله ها به اشباع نظری ادامه یافت. بر این اساس، نمونه گیری و جمع آوری داده ها تا مرحله ای ادامه یافت که داده های جدید مرتبط با مقوله به دست نیامد و مقوله نیز دامنه مناسبی پیدا کرد. ابزار جمع آوری داده ها برای شناسایی دسته ها، مصاحبه نیمه ساختاریافته و بدون ساختار بود. برای بررسی روایی، از مدل Cresol به همراه روایی محتوایی و پایایی درون کدگذار و میان کدگذار استفاده شد. یافته ها: برای ارائه مدل پژوهش، از رویکرد نظریه داده ها با روش اشتراوس و کوربین استفاده شد که با نرم افزار اطلس تی و با استفاده از روش کدگذاری باز، محوری و انتخابی توسعه یافت. نتیجه گیری: نتایج پژوهش به ارائه مدلی مشتمل بر شرایط علّی، زمینه ای و مداخله گر، به همراه معرفی پدیده محوری و همچنین، ارائه راهبردهای امضای برند و شناسایی پیامدهای آن منجر شد. در این پژوهش مدل امضای برند بر اساس سه محور هویت برند، شخصیت برند و نام و لوگو ارائه شد. در این مدل، شرایط علّی بسیار مهمی که امضای برند را توجیه می کنند، عبارت اند از: افزایش رقبا، تنوع و تعدد برندها، تغییرات تکنولوژیک، شناسایی فرصت های بازار، رقابت پذیری و به روزرسانی فضای کسب وکار. همچنین، نتایج مدل نشان می دهد که زیرساخت های حقوقی و مدیریتی، عوامل استراتژیک، سیستم اطلاعات بازاریابی و مسئولیت اجتماعی، عوامل بسیار مهمی هستند که در توجیه امضای برند نقش مداخله ای دارند. از طرفی، مدیران باید سه استراتژی آگاهی از برند، تبلیغات و استراتژی های بازاریابی را در نظر داشته باشند. در این بین، مدیران می توانند با یادآوری برند و اطلاع رسانی برند، در آگاه سازی مشتریان از برند تلاش کنند و با برپایی نمایشگاه ها و انجام تبلیغات آموزشی و مجازی گسترده و مؤثر، برای معرفی هر چه بیشتر و بهتر برند شرکت خود بکوشند.
طراحی و اعتبار سنجی الگوی خرید اجباری مصرف کنندگان در صنعت خرید تلویزیونی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر طراحی الگوی خرید اجباری مصرف کنندگان در صنعت خرید تلویزیونی با استفاده از تئوری داده بنیاد است. برای پاسخ به این سؤال از روش پژوهش آمیخته (کیفی و کمی) استفاده شد در بخش کیفی از نظریه داده بنیاد و در بخش کمی از روش تحقیق توصیفی - همبستگی استفاده شد. برای تحلیل داده ها در بخش کیفی از نرم افزار MaxQDA2020 و در بخش کمی از نرم افزار لیزرل استفاده شده است. روش نمونه گیری در بخش کیفی از نوع هدفمند که در مجموع با انجام 10 مصاحبه با اساتید و خبرگان حوزه های بازاریابی و فروش، مدیریت، جامعه شناسی و روان شناسی به اشباع رسید و در بخش کمی داده ها با استفاده از پرسشنامه از جامعه آماری خریداران تلویزیونی شهر مشهد گردآوری شد. تعداد 384 پرسشنامه بر اساس جدول مورگان و براساس نمونه گیری تصادفی گردآوری شد. روایی پرسشنامه با استفاده از روایی صوری و محتوا و پایایی آن با استفاده از آلفای کرونباخ مورد تأیید قرار گرفت. نتایج و یافته های پژوهش نشان داد که پدیده محوری خرید اجباری از تلویزیون است دارای دو مقوله اصلی شامل خرید بدون فکر و سریع و خرید غیرمنطقی و احساسی است و در ضمن عواملی که به صورت مستقیم و غیرمستقیم موجب بروز این رفتار می شود را مشخص نموده ایم. برخی از مهم ترین آن عوامل شامل طراحی آمیخته بازاریابی متناسب برای فروش تلویزیونی، قابلیت های بازاریابی شرکت های فروش تلویزیونی، ویژگی های دموگرافیک فرد، علل شخصیتی، علل روان شناختی، سبک زندگی، خانواده و نقش ساختارهای فرهنگی و اجتماعی بودند.
تاثیر مدل پذیرش فناوری گشت های مجازی بر تمایل به بازدید حضوری از جاذبه ها و مقاصد گردشگری مبتنی بر آشنایی با مقصد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت گردشگری سال ۱۸ بهار ۱۴۰۲ شماره ۶۱
111 - 138
حوزههای تخصصی:
توسعه فن آوری سبب تحولی در حوزه گردشگری شده است و استفاده از گشت های مجازی در حال پیشرفت است. بنابراین دانستن میزان پذیرش این فن آوری جهت آشنایی با مقصد و تمایل به بازدید ضروری است. هدف پژوهش بررسی تمایل گردشگران به بازدید حضوری از مکان ها با توجه به نظریه پذیرش فناوری و آشنایی با مقصد است. جامعه آماری افرادی هستند که حداقل یک بار از تورهای مجازی استفاده نموده اند. 204 پرسشنامه تکمیل شد. پژوهش از نظر هدف کاربردی و از حیث ماهیت و روش گردآوری توصیفی – پیمایشی است. برای تحلیل داده ها از آزمون معادلات ساختاری استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان داد که تاثیر مدل پذیرش فن آوری (سهولت، لذت و سودمندی ادراکی) برآشنایی با مقاصد گردشگری کاربران گشت های مجازی تاثیر مثبت دارد هرچند تاثیر سودمندی ادراکی ناچیز است. همچنین آشنایی با مقاصد گردشگری سبب تاثیر مثبت و معنادار بر تمایل به بازدید از آن ها می گردد.
ارائه الگوی چالش های بازاریابی هوشمند تاثیرگذار در رسانه های اجتماعی با بهره گیری از روش تحلیل تم
حوزههای تخصصی:
ادغام بی سابقه ی رسانه های اجتماعی با زندگی مردم، برندها را بر آن داشته که از این ابزار به عنوان عاملی برای برقراری ارتباط با مشتریان استفاده نمایند اما آن ها باید به این نکته توجه کنند که این کار ممکن است چالش هایی نیز داشته باشد. از این رو، برای کمک به مدیران برند ها و بازاریابان، این پژوهش با هدف ارائه ی الگوی چالش های بازاریابی تاثیرگذار در رسانه های اجتماعی محبوب در ایران شکل گرفته است. این پژوهش از نظر هدف بنیادی، از منظر رویکردکیفی است که از میان روش های متنوع کیفی مشخصا از روش تحلیل تم بهره گرفته شده است. روش گردآوری داده ها، مصاحبه ی عمیق نیمه ساختار یافته با تعدادی از خبرگان می باشدکه با توجه به اشباع نظری، با تعداد 11 نفر از متخصصان حوزه ی بازاریابی دیجیتال مصاحبه صورت گرفته است. پس از انجام مصاحبه با این افراد و تحلیل داده های حاصله، 40 کد،13تم فرعی در قالب 6 سازه ی اصلی شامل «یافتن اینفلوئنسر مناسب »، «مواجهه با اینفلوئنسرهای فریبکار »، «مواجهه با اینفلوئنسرهای جعلی »، «مشکل تصمیم گیری در مورد میزان کنترل بر اینفلوئنسر »، « مشکل اندازه گیری دقیق تاثیر اینفلوئنسر مارکتینگ » و «چالش های اخلاقی و قانونی » شکل دهی شدند و در پایان الگوی چالش های بازاریابی تاثیرگذار در رسانه های اجتماعی ترسیم گردید.