مطالب
فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۵۲۱ تا ۲٬۵۴۰ مورد از کل ۵۳۷٬۷۵۳ مورد.
منبع:
مطالعات شهری دوره ۱۳ بهار ۱۴۰۴ شماره ۵۴
77 - 92
حوزههای تخصصی:
اهمیت موضوع سلامت شهری باعث شده که امروزه مفهوم قلب شهری در بیش از 40 کشور دنیا با محوریت موضوع رفع نابرابری های محیطی دنبال شود. از همین رو، برای بسیاری از دولت ها، آگاهی بخشی روزافزون در مورد تأثیرات محیطی بر سلامت انسان، به یکی از وظایف اصلی دولت ها در ارتباط با شهروندان و تببین رویکردهای جدید در مطالعات و برنامه ریزی شهری تبدیل شده است. این مطالعه مبتنی بر اهمیت موضوع برنامه ریزی و کیفیت محیطی و سلامت شهری، به بررسی این مهم در شهر قم پرداخته است. پژوهش حاضر که از نوع مطالعات کتابخانه ای و میدانی است با روش توصیفی_ تحلیل و پیمایشی و با بهره گیری از پویش محیطی گسترده توسط تیم اجرایی(عکسبرداری، فیش برداری، مصاحبه و تهیه گزارش های غیررسمی با شهروندان هر منطقه، مشاهدات میدانی و توزیع پرسشنامه) به مرحله انجام رسیده و نتایج آن که با استفاده از نرم افراهایSpss16، ArcGIS تجزیه و تحلیل شده، نشان می دهد که تحت تأثیر مسائل، مشکلات، کمبودها و ضعف شناخت و برنامه ریزی های مورد نیاز در حوزه ارتقا و بهبود شاخص های کیفیت محیطی، کالبدی و بصری حال حاضر شهر قم، ابعاد مختلف سلامت شهری(سلامت اجتماعی، روانی و جسمانی) شهروندان قم در درجات مختلف تأثیرات مستقیم و غیرمستقیمی را دریافت می نمایند که در این میان، بُعد روانی شهروندان شهر قم در اولویت بررسی و برنامه ریزی برای آینده بایستی قرار گیرد . مقایسه میانگین زیرشاخص های سلامت شهری(روانی، جسمانی و اجتماعی) نشان می دهد که بالاترین میانگین (2.57) متعلق به زیرشاخص سلامت اجتماعی و پایین ترین میانگین (2.30) متعلق به زیرشاخص سلامت روانی است. در کل با توجه به میانگین های به دست آمده هیچ کدام از ابعاد سلامت در شهر قم وضعیت مناسبی ندارند؛ زیرا میانگین تمام زیرشاخص ها بسیار کمتر از حد متوسط(3) است.
تبارشناسی استراتژی های قدرت برای مشروعیت بخشی و مشروعیت زدایی در عمل برنامه ریزی شهری؛ (مطالعه موردی: بازنگری طرح بهسازی و نوسازی بافت پیرامون حرم مطهر امام رضا (ع))(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۹ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲
1 - 26
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: در سایه مطالعات پست مدرنیستی در نقد رویکرد تجویزی برنامه ریزی شهری مدرنیستی این پرسش که چگونه مشروعیت تصمیمات برنامه ریزی شهری متأثر از روابط قدرت احراز می شود کمتر موردمطالعه قرار گرفته است. هدف: این مقاله در تلاش برای تبیین ارتباط قدرت و مشروعیت در بستر واقعی برنامه ریزی شهری، با پیشنهاد رویکرد تحلیلی بر اساس تبارشناسی فوکو، استراتژی ها و ضداستراتژی های بازیگران قدرت را برای ایجاد سوژه های مطیعِ ادعاها و ضد ادعاهای مشروعیت تصمیمات در عمل و نتیجه این بازی استراتژیک قدرت یعنی بهنجارسازی را واکاوی می نماید. روش: بر مبنای چهارچوب نظری و روش شناختی مبتنی بر تبارشناسی فوکو، تجربه بازنگری طرح بهسازی و نوسازی بافت پیرامون حرم مطهر- طرح طاش (1393-1399) بر اساس استراتژی انتخاب نمونه مفرط بررسی و با جمع آوری چندبعدی داده ها، 212 مستند رسمی، 563 مستند غیررسمی و 11 مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته تحلیل شد. یافته ها : تبارشناسی بازنگری طرح طاش، نقش فعالانه بازیگران قدرت را در منازعه بر روی مشروعیت بخشی به یا مشروعیت زدایی از تجدیدنظر بنیادین طرح را نشان می دهد که در این بستر، تقابل استراتژی های قدرت منجر به تغییر عرصه منازعات بر روی مشروعیت از حوزه برنامه ریزی شهری به حوزه قضایی و بهنجارسازی "قضایی سازی تصمیم گیری" در حوزه شهرسازی می گردد. نتیجه گیری: در عرصه منازعه آگاهانه و مبتنی بر زمینه بازیگران بر روی مشروعیت در بستر بازی استراتژیک قدرت در عمل برنامه ریزی شهری، برخی از استراتژی ها معطوف به مشروعیت بخشی به و مشروعیت زدایی از تصمیمات، فرایندهای تصمیم گیری، بازیگران تصمیم گیر، معیارهای تصمیم گیری و تبعات تصمیم و برخی استراتژی ها معطوف به منازعه زدایی از مشروعیت (کنترل منازعه به نفع خود) هستند. با اعمال این استراتژی ها، در پایان منازعه بر روی مشروعیت سوژه های مطیعی (سوژه سازی) شکل گرفته که تابع بهنجارسازی جدید از تصمیمات، فرایندها، بازیگران، معیارها و تبعات می شوند. در نتیجه بازی استراتژیک قدرت، درک از مشروعیت در عمل برنامه ریزی شهری بازتنظیم می شود.
اینستاگرام و هویت ازدست رفته: مطالعه ای بر نمای بناهای مسکونی تهران (مطالعه موردی: محلات هروی، اقدسیه و فرجام غربی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال ۲۲ تیر ۱۴۰۴ شماره ۱۴۵
51 - 66
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: نماهای ساختمان های مسکونی در تهران به عنوان یکی از شاخص ترین عناصر هویت شهری، در سال های اخیر تحت تأثیر دو نیروی متضاد جهانی شدن و نفوذ گستردهه پلتفرم های دیجیتال مانند اینستاگرام قرار گرفته اند. این دو نیرو، در کنار هم، دگرگونی های عمیقی را در چهره شهر ایجاد کرده اند.هدف پژوهش: بررسی نقش اینستاگرام در ترویج میراث معماری ایرانی و افزایش آگاهی عمومی در خصوص طراحی های نمای بناهای مسکونی در کلانشهر تهران با تأکید بر کاهش پراکندگی بصری و جلوگیری از فرسایش فرهنگی، انجام شده است. روش پژوهش: به منظور دستیابی به این هدف، از رویکردی کیفی استفاده شده است. در مطالعه فرعی نخست شش نمای مسکونی در محلات هروی، اقدسیه و فرجام غربی کلانشهر تهران از طریق مشاهدات تصویربرداری و مصاحبه های تخصصی با پنج کارشناس بررسی نقادانه شدند. سپس با انجام یک مرور سیستماتیک روی 21 مقاله علمی معتبر، ضمن بررسی مطالعات بین المللی در زمینه تأثیر رسانه های اجتماعی بر معماری، به تحلیل چالش های حفظ هویت فرهنگی و استراتژی های ترویج میراث معماری در مقیاس کلان پرداخته شد. در ادامه، به منظور بومی سازی یافته های پژوهش، مصاحبه های نیمه ساختاریافته ای با هشت نفر از خبرگان حوزه های معماری، علوم رسانه و جامعه شناسی انجام شد. نتیجه گیری: یافته های زیرمطالعه نخست نشان داد که نمای بناهای مسکونی در محلات مورد مطالعهُ تنوع بسیار زیادی از نظر سبک و رویکرد طراحی دارند. این پراکندگی شدید، نشان دهنده وجود اولویت های زیبایی شناختی متضادی است که از یک سو، طراحی های بصری خیره کننده و تحت تأثیر الگوریتم های دیجیتال را به نمایش می گذارند و ازسوی دیگر، به زیبایی شناسی جهانی شده ای گرایش دارند که اغلب فاقد ریشه در فرهنگ و تاریخ محلی است. نادیده گرفتن اصول طراحی سازگار با اقلیم، این تضاد را تشدید و شکاف عمیقی میان طراحی معاصر نماها و میراث غنی معماری تهران ایجاد کرده است. همچنین، نتایج زیرمطالعه دوم نشان داد که اینستاگرام، به عنوان یک پلتفرم اجتماعی پرطرفدار در ایران، تأثیر قابل توجهی بر شکل گیری نماهای معماری در تهران دارد. از یک سو، الگوریتم های این پلتفرم اغلب به همگن سازی بصری و رواج سبک های طراحی یکنواخت کمک می کنند. ازسوی دیگر، اینستاگرام پتانسیل بالایی برای ترویج شیوه های معماری پایدار و همسو با فرهنگ و محیط زیست دارد.
تحلیل شاخصه های آذین عمارت زلیخا و معمار آن بر اساس منظومۀ یوسف و زلیخای جامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنر و تمدن شرق سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۴۸
16 - 25
حوزههای تخصصی:
در متون و منابع کهن منظوم و منثور فارسی اشاراتی هرچند کم به مباحث هنر و زیبایی شده است. برخی از توصیفات بیان شده در این منابع می تواند مخاطب را با اصول و معیارهای زیبایی و مبانی هنر ایرانی آشنا کند. در توصیف برخی شاعران از بناها و آثار معماری نیز اصول و مبانی آذین بندی و تزیینات بنا به نحو مشخصی دیده می شود. یکی از این شاعران جامی است که در منظومه یوسف و زلیخا به توصیف عمارت ساخته شده توسط زلیخا و دایه اش و سفارش آن به معماری هنرپیشه اشاراتی کرده است. این مقاله با هدف بررسی ویژگی ها و توصیفات شاعر از این عمارت و با سؤال شاخصه های آذین بندی عمارت زلیخا براساس منظومه یوسف و زلیخا کدامند؟ نوشته شده است. روش انجام این پژوهش از نظر ماهیت توصیفی-تحلیلی است. روش گردآوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای و ابزار آن شناسه برداری است. جامعه هدف پژوهش، ادبیات مربوط به منظومه یوسف و زلیخا و روش نمونه گیری نیز هدف مند است. تجزیه وتحلیل به صورت تحلیل محتوای کیفی است. نتایج حاصل نشان داده است که این عمارت با هدف ایجاد اشتیاق در یوسف برای وصال زلیخا ساخته شده است. بنابراین تزیین غالب از جنس نقاشی و نگارگری و هم آغوشی این دو نفر است. در کنار نقاشی از احجام جانوری، گیاهی و پرندگان با مصالحی مانند طلا، نقره و سنگ های گران قیمت استفاده شده است. صیقل کردن دیوارها، سقف، راهروها و هفت اتاق تودرتو برای انعکاس تصاویر و افزایش جلب توجه یوسف بوده است. استفاده از مصالح ارزشمند، این عمارت را در اندازه قصری با شکوه نمایان ساخته است.
خوانش عرفانی نگاره غرق شدن مرد ریش دار با استناد بر باب یقظه از منظر خواجه عبداللّه انصاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
منطق الطیر عطار ازجمله متون پراستناد در پژوهش های ادبی است و نسخ خطی مصور ملهم از آن نیز در صدر آثار پژوهشی پراستناد در حوزه تحقیقات هنری جای می گیرند، فلذا در این پژوهش منطق الطیر محفوظ در موزه متروپولیتن که به سبب مشارکت و نظارت کمال الدین بهزاد بر برخی از نگاره های آن حائز اهمیت بوده، مورد پژوهش قرار گرفته چراکه از کیفیت بالای تصویرسازی برخوردار بوده و نکات نغز عرفانی در لابه لای واقعیت های زندگی روزمره به صورتی ماهرانه گنجانده شده است. ضرورت تحقیق حاضر به دلیل وجود ارتباط های پیدا و پنهان میان متون عرفانی و حکمی ایران اسلامی با نگارگری ایرانی است که کشف این روابط می تواند در باز کردن گره های پژوهشی به صورت صحیح و علمی مفید فایده واقع شود. در پژوهش حاضر سعی شده به ارتباط میان داستان نگاره غرق شدن مرد ریش دار اثر بهزاد با متن منازل السائرین خواجه عبداللّه انصاری توجه شده و هدف از آن کشف روابط ناپیدای میان مضمون «یقظه» یا بیداری از منظر پیر هرات با کلیّت داستان نگاره و نحوه عملکرد شخصیت های آن است. درمجموع با مطالعه نگاره مشخص شد که در نگاره غرق شدن مرد ریش دار عطار، بهزاد و سلطانعلی در انتقال پیام نگاره بسیار موفق بوده اند. مضامین شعر عطار اشاره به شناخت نفس و ترک تعلقات دنیوی و عبرت گرفتن از حال اهل بلا دارد. بهزاد به خوبی از عهده انتقال مضامین داستان برآمده و با ترسیم کردن مرد ریش دار که در حال غرق شدن است، عدم توجه به تنبّه و بیداری در ابتدای سلوک را خاطرنشان می سازد و سلطانعلی نیز با مکتوب کردن اشعار عطار، بر مضامین نهفته در آن از منظر پیر هرات تأکید می کند. درنهایت ما شاهد تمثیلی از عطار هستیم که به وسیله بهزاد در قالب مرد ریشدار در عدم بیداری از خواب غفلت و توجه نشان ندادن به وادی سلوک الی اللّه به خوبی مصور شده است. پژوهش پیشِ رو به صورت کیفی و با رویکرد توصیفی تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای (واقعی و مجازی) نگاره مورد نظر را مورد واکاوی قرار داده است.
بررسی دلالت های فرهنگی و ایدئولوژیک عناصر بصری قالی بقعه شیخ صفی با رویکرد نشانه شناسی تصویری رولان بارت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش فرش بقعه شیخ صفی الدین اردبیلی، نگین هنر دستبافت دوره صفویه، با رویکرد نشانه شناسی رولان بارت، نظریه پرداز برجسته فرانسوی، بررسی می شود. هدف اصلی، رمزگشایی از لایه های پنهان معنایی نقوش فرش با تمرکز بر نظام های دلالت، رمزگان های فرهنگی و نمادهای به کاررفته در آن، با تکیه بر نظریه های بارت است. پرسش های اصلی پژوهش عبارتند از 1. «چه نظام های دلالتی و گفتمان های فرهنگی در شکل گیری معنا و نقش آفرینی عناصر قالی نقش داشته اند؟» و 2. چگونه عناصر بصری قالی بقعه شیخ صفی از طریق نظام دلالت ثانویه در چارچوب نظری رولان بارت، اسطوره هایی درباره فرهنگ، قدرت یا عرفان را بازنمایی می کنند؟». روش تحقیق توصیفی تحلیلی است و داده ها به صورت کتابخانه ای گردآوری و تحلیل شده اند. یافته ها نشان می دهند که نقوش فرش بقعه شیخ صفی نه تنها بازتاب دهنده فرهنگ، باورها و آیین های مذهبی دوره صفوی هستند، بلکه از طریق دلالت های صریح و ضمنی، رمزگان های فرهنگی و تقابل های دوتایی، نظام معنایی پیچیده ای را شکل می دهند. تحلیل نشانه شناختی نقوش اسطوره ای، محورهای همنشینی و جانشینی و ساختارهای بصری فرش، تصویری از جهان بینی دینی و آرمان های زیبایی شناختی هنرمندان این دوره را به نمایش می گذارد. این پژوهش نشان می دهد که فرش شیخ صفی، به عنوان یک متن فرهنگی، قابلیت رمزگشایی از طریق نظریه بارت را دارد و می تواند به درک عمیق تری از ارزش های فرهنگی و هنری دوره صفویه منجر شود.
خوانش رویکرد مفهومی در آفرینش طرح مایه مبتنی بر نظریه معاصر استعاره (تجربه طراحی مرکز پژوهش های آب یزد در کارگاه طراحی معماری 2 کارشناسی ارشد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری اقلیم گرم و خشک سال ۱۲ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱۹
81 - 104
حوزههای تخصصی:
گستردگی دامنه طراحی معماری به عنوان یک مهارت بین رشته ای، تعامل آن با علوم شناختی و فلسفه را به همراه داشته است. از این رو هم زمان با پیشرفت در این حوزه ها، دانش طراحی نیز متأثر می شود و ضرورت انطباق تخصصی ترین بخش آن یعنی فرایند طراحی معماری با نظریات جدید و تبیین چگونگی تأثیرپذیری از آن ها در مرحله ایده پردازی مطرح می گردد. این پژوهش ابتدا در پی ساختن چهارچوبی نظری است تا بر پایه نظریه معاصر استعاره، رویکردی نوین را در ایده پردازی و آفرینش طرح مایه معماری، آشکار و سپس بر همین اساس یک روش طراحی را پیشنهاد و آزمون نماید. مطابق این نظریه استعاره به مثابه یک مهارت شناختی در حوزه اندیشه، ضمن پررنگ نمودن ارتباط بین ساختار ذهنی طراح و فرایند حل مسئله طراحی، می تواند پلی را بین مفاهیم ذهنی از حوزه ای به حوزه مفهومی دیگر برقرار و از این طریق فرایند ایده پردازی و آفرینش طرح مایه را تسهیل کند. درواقع هدف پژوهش این است که مفاهیم معمارانه و مفاهیم استعاره ای را در فرایند تفکر خلاقانه، به هم پیوند زند تا به مدد پتانسیل مفهوم زایی استعاره ها به شفاف سازی ساختارمبهم مسئله طراحی و یافتن تعبیری جدید از آن در جهت ارائه راه حل های بدیع نائل گردد. یافته ها نشان می دهد که دست آورد این هم پیوندی، به عنوان یک راهبرد قدرتمند در پیش بُرد فرایند طراحی معماری، تقویت تفکر خلاق و تسهیل دست یابی به مؤلفه های مؤثر بر آفرینش طرح مایه به ایفای نقش می پردازد. شرح یک تجربه کارگاهی که بر مبنای این روش پیشنهادی انجام شده است و بررسی نتایج آن به روش تحلیل محتوای کیفی که گواه سودمندی فرضیه فوق است، افزایش توان مفهوم پردازی را تأیید می نماید. همچنین ارتباط معنادار بین تلاش طراح در انتظام بخشیدن به مسئله طراحی و کاربست استعاره های مفهومی با کمک به شکل گیری مفاهیم پایه و مفاهیم حمایتی در آفرینش طرح مایه مؤثر بوده و با تسهیل دست یابی به راه حل های باکیفیت، پیامدهایی مطلوب و سودمند برای آموزش این رویکرد در کارگاه طراحی معماری با خود به همراه دارد.
کارکرد ژانرهای تلفیقی در سینمای بحران (مطالعه ای انتقادی بر سه اثر منتخب از سینمای ایران در دوران کرونا) (۱۳۹۹–۱۴۰۲)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهپویه هنرهای نمایشی دوره ۵ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱۵
67 - 78
حوزههای تخصصی:
بازتعریف کارکرد ژانرهای تلفیقی در سینمای ایران در دوره همه گیری کرونا و پس از آن (۱۳۹۹–۱۴۰۲)، به یکی از مسائل محوری در تحلیل گفتمان سینمایی بحران تبدیل شده است. این پژوهش با طرح این سؤال که ژانرهای تلفیقی در سینمای ایرانِ دوره بحران کرونا چگونه توانسته اند تجربه زیسته جمعی را بازنمایی کنند؟» به بررسی ساختارهای روایت، فرم های زیبایی شناختی و ابعاد ایدئولوژیک در سه فیلم شاخص این دوره می پردازد. روش پژوهش کیفی و مبتنی بر تحلیل محتوای انتقادی است. سه فیلم منتخب دشت خاموش، موقعیت مهدی و مرد بازنده از منظر چگونگی تلفیق ژانر، کارکردهای روایی، بازتاب تجربه زیسته بحران، و ظرفیت های معنایی مورد تحلیل قرار گرفته اند. یافته های پژوهش نشان می دهد که در این آثار، تلفیق ژانرها صرفاً راهکاری فرمی نبوده، بلکه پاسخی فرهنگی به اضطراب، سوگ و گسست های اجتماعی ناشی از بحران کرونا بوده است. در دشت خاموش، ساختار ایستا و مینیمالیستی با زیبایی شناسی سکوت و حذف کنش، تعلیق روانی و ترومای جمعی را بازنمایی می کند. موقعیت مهدی با بهره گیری از فرم بیوگرافی-حماسی-ملودرام، خاطره ملی را با تجربه سوگ و فقدان شخصی تلفیق می کند. مرد بازنده نیز با درهم آمیزی ژانر پلیسی، اجتماعی و روان شناختی، جامعه ای بی اعتماد و پریشان را در دل روایتی گسسته و ذهن محور به تصویر می کشد. این پژوهش نشان می دهد که ژانرهای تلفیقی در سینمای بحران، به مثابه میانجی هایی میان فرم و محتوا، توانسته اند زبانی روایی خلق کنند که برای بازنمایی تجربه های پیچیده، گنگ، چندلایه و متزلزل دوره کرونا مناسب است. تلفیق ژانری نه تنها به بازنمایی بحران یاری رسانده، بلکه بستری برای مقاومت زیبایی شناختی و بازاندیشی فرهنگی در زیست اجتماعی فراهم کرده است.
بازخوانی برخی از هنرهای سنتی در حاشیه تالاب انزلی با رویکرد ارزیابی هزاره اکوسیستم
حوزههای تخصصی:
هنر با فرهنگ، پیوندی دیرینه دارد و برای دریافت پیام هنر باید زمینه فرهنگی آن، مورد بررسی قرار گیرد. مطالعات جهانی محیط زیست، نشان داده است حفاظت اکوسیستم های طبیعی، بدون شناخت فرهنگ های شکل گرفته از آنها امکان پذیر نیست و تعادل پایدار در سامانه های بوم شناختی و اجتماعی، با حفاظت از تنوع زیستی و فرهنگی تضمین می شود. ابعاد فرهنگی اکوسیستم ها به عنوان خدمات فرهنگی در ارزیابی هزاره اکوسیستم مورد تأکید قرارگرفته و الهام بخشی و هنر، یکی از انواع خدمات فرهنگی معرفی شده است. با توجه به اهداف حفاظتی این ارزیابی از اکوسیستم های طبیعی، فرضیه پژوهش، مبنی بر تمرکز بر هنرهای سنتی و بررسی آنها به عنوان یکی از خدمات فرهنگی مؤثر در حفاظت از اکوسیستم ها شکل گرفت. هنرهای سنتی با ریشه در فرهنگ و به عنوان مجموعه ای از هنرهای اصیل و بومی، پیوند هنر و محیط زیست را در این پژوهش میان رشته ای برقرار کرد. تالاب انزلی نیز به عنوان یکی از اکوسیستم های آسیب پذیر کشور، به عنوان بستر این مطالعه انتخاب شد تا در مسیر حفاظت آن قدمی برداشته شود. سؤال پژوهش این است که شناخت هنرهای سنتی جامعه بومی تالاب انزلی، چه کارکردی در حفاظت آن دارد؟ اطلاعات پژوهش از اسناد کتابخانه ای، مصاحبه، بازدید و پرسشنامه گرد آوری شد و به روش توصیفی تحلیلی ارائه گردید. نتایج نشان داد که معماری سنتی و آیین های بومی، از بین رفته و لوتکاسازی و حصیر بافی نیز رو به فراموشی است و با توجه به رابطه این هنرهای سنتی با فرهنگ جامعه بومی، باید با حفظ ریشه ها، به باززنده سازی عناصر برگرفته از آنها بر طبق نیازهای کنونی پرداخت.
بررسی تراز و رفتار زمانی – مکانی غلظت وردسپهری NO2 با استفاده از سنجنده OMI و تأثیرش بر روی بارش (مطالعه موردی کشور ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات کاربردی علوم جغرافیایی سال ۲۵ بهار ۱۴۰۴ شماره ۷۶
۲۶۱-۲۴۸
حوزههای تخصصی:
نیتروژن دی اکسید یکی از عوامل کاهش کیفیت هوا در اکثر مناطق دنیا است. هدف از این تحقیق بررسی غلظت و روند تغییرات آلاینده ی نیتروژن دی اکسید در طی سال های 2018-2005 و همچنین ارتباط آن با مقدار بارش در منطقه می باشد. میانگین غلظت ستون قائم وردسپهری دی اکسید نیتروژن در بازه ی زمانی بین سال های 2005 تا 2018 توسط سنجنده ی OMI را روی ایران نشان می دهد که بیشترین غلظت نیتروژن دی اکسید روی ایران در حدود 3.07*10 +16 مولکول بر سانتی متر مربع از مقطع ستون هوای وردسپهری می باشد و در کلان شهر ها به ویژه کلان شهر تهران که بیشترین تراکم جمعیت و به دنبال آن بیشترین نقل و انتقالات جاده ای را دارا می باشد با بررسی روند تغییرات سالانه ی غلظت ستون قائم وردسپهری نیتروژن دی اکسید و متوسط سالانه ی بارش روی ایران مشاهده می کنیم که غلظت این آلاینده با افزایش جمعیت و فعالیت های انسانی از سال 2005 تا 2016 روند افزایشی و از سال2016 تا 2018 با توجه به رشد جمعیت روند کاهشی داشته است ولی در مجموع با شیب ((molecule×cm-2)×1013×year-152/3+) روند افزایشی داشته، در مقابل سری زمانی متوسط بارش سالانه روی ایران با شیب (mm×year-159/0-) روند کاهشی داشته و از مقایسه روند این دو پارامتر مشاهده می کنیم که روی یکدیگر تاثیر منفی گذاشته اند.
Bardestan’s Bardoo: A Parthian-Sasanian Site in Bushehr Province, Persian Gulf
منبع:
Sinus Persicus, Volume ۲, Issue ۴, July ۲۰۲۵
149 - 160
حوزههای تخصصی:
On the northern shore of the Persian Gulf, not far from the coastline of Bandar-e Dayyer (Dayyer Port) in Bushehr Province, remains of a large archeological site can be seen in the form of dense piles of the rubble as well as architectural remnants scattering over approximately 27 hectares, which is known as Bardoo. The remaining and main parts of the site are located in the south and southeast of the city of Bardestan, between a road leading to Bandar-e Dayyer and the western flank of salt marshes on the west bank of huge Bay (xowr), located about 2200 meters from the coastline of Bandar-e Dayyer itself. Archaeological excavations at this site reveal three periods, ranging from Parthian to the early Islamic era.
رویکردی چندوجهی به سکوت به عنوان نشانه ای ارتباطی در رمان سووشون اثر سیمین دانشور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارهای زبانی دوره ۱۶ خرداد و تیر ۱۴۰۴ شماره ۲ (پیاپی ۸۶)
369 - 400
حوزههای تخصصی:
مبحث سکوت ازجمله مباحثی است که در دهه های اخیر مورد توجه قرار گرفته، و پژوهش گرانی مانند جاورسکی (1997)، کورزون (1997)، هاکین (2002)، و.... مطالعاتی را در این زمینه منتشر کرده اند. سکوت معمولاً به عنوان مکمل گفتار در نظر گرفته می شود، اما توجه به ماهیت آن دو نکته مهم را آشکار می کند، اول اینکه سکوت مختص زبان نیست و در منابع نشانه ای دیگر نیز وجود دارد، و دوم اینکه عدم کاربرد کلام همیشه به معنای سکوت نیست، زیرا گاهی معنا نه به واسطه کلام، بلکه با کمک نشانه هایی مانند تصویر، ژست و غیره منتقل می شود. بنابراین، صرفاً توجه به زبان در بررسی سکوت کفایت نمی کند و اتخاذ رویکردی چندوجهی که همه وجوه دخیل در ارتباط را بررسی می کند، ضروری به نظر می رسد. ه دف از ای ن پ ژوهش، بررسی سکوت با توجه به وجوه مختلف دخیل در رمان به عنوان یک کنش ارتباطی است. این پژوهش سعی دارد به این سؤال پاسخ دهد که سکوت در وجوه نشانه شناختیِ تشکیل دهنده رمان، چگونه متجلی می شود، چگونه در خلق معنا دخیل است و چگونه بر عناصر رمان تأثیر می گذارد. بر این اساس، سکوت در سه وجه مکالمه (بازنمایی گفتار)، متن (نوشتار) و روایت در رمان «سووشون» بررسی شده است. گفتنی است که به دلیل در دسترس نبودن چارچوبی منسجم، از روشی ترکیبی استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که سکوت در وجوه مختلف، به شکل ها و با کارکردهای مختلف ظاهر می شود و علاوه بر خلق معنا، بر عناصر رمان ازقبیل شخصیت پردازی، ایجاد راوی دانای کل محدود غیرمداخله گر و ... تأثیر می گذارد.
حضور ایزدبانوی ناهید در داستان های ایرانی مشابه با داستان چینیِ Ye Xian (براساس رویکرد تاریخی و جغرافیایی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ و ادبیات عامه سال ۱۳ فروردین و اردیبهشت ۱۴۰۴ شماره ۶۱
245 - 288
حوزههای تخصصی:
«Ye Xian»، نام قهرمان یکی از شاخص ترین داستان های چینی است که داستان حول محور جدال نامادری و دخترش با وی می چرخد. دریافت لباس آبی به همراه کفش زرین برای شرکت در جشنواره توسط نیروی متافیزیکی که به ازدواج «Ye Xian» با پادشاه منجر می شود، مهم ترین تشابه با داستان «سیندرلا» است. علاوه بر اشتراکات پیشین، توانایی «Ye Xian» در ارتباط با البسه/پوشاک و وجود نیروی متافیزیکی در استخوان های مخلوقی (ماهی یا گاو) با نمونه هایی از داستان های ایرانی تشابه دارد. داستان «بی بی سه شنبه زرتشتیان» امتداد منطقی نمونه های متنوع همین داستان با اسامی مشابه یا نامشابه همچون «ماه پیشانی» در نواحی مختلف ایران است. بُعد زنانه و اسامی قهرمانان داستان، اهمیت پارچه و پوشاک، وجود انواع نمادهای آب و ایزدبانوی ناهید، گره گشایی توسط نیروی جادویی از وجوه مشترک همه داستان هاست.
تطابق ادوار و وقایع تاریخی با جغرافیای زیارتگاه ها و بقاع متبرک ایران به شکل گیری داستان های مشابه در سیستان، شهر ری و خراسان منجر شده است. علاوه بر رنگ آبی می توان گاو و ماهی را به عنوان دیگر نمادهای آب و ایزدبانوی ناهید برشمرد. «پارس بانو» یکی از سلسله داستان های «پیر-ان زرتشتی» است و مشابه با داستان مقبره «بی بی شهربانو» در شهرری است که به پیوند داستان ها و نمادهای اسلامی و پیشااسلامی منجر شده است. چراکه پارس بانو و شهربانو، بیوه امام حسین(ع) را خواهر اعلام می کند. اسامی قهرمانان، «شهربانو/فاطمه/بی بی» است که در اصل به یک شخصیت اشاره دارد. نقوش پارچه های ابریشمِ مکشوفه از مقبره بی بی شهربانو، سردیس های گاوسان ساسانی در معبد ناهید بیشاپور به همراه ایوان موزاییکی اش ارائه دهنده اطلاعات تصویری و نمادین در ارتباط با این داستان هاست.
مقایسه سبک زندگی و نشاط معنوی در بین سالمندان بالای 80 مبتلا به اختلال آلزایمر و بدون ابتلا به اختلال آلزایمر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: بزرگسالی بخصوص دوران سالمندی یکی از دوره های مهم و حساس هر شخص می باشد، سبک زندگی و نشاط معنوی به عنوان مولفه هایی تاثیرگذار بر بهزیستی جسمی و روانشناختی در این دوره سنی می تواند نقش آفرینی کند. هدف: هدف پژوهش حاضر مقایسه سبک زندگی و نشاط معنوی در سالمندان بالای 80 سال با و بدون آلزایمر بود. روش: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی، از نظر زمانی گذشته نگر و به لحاظ شیوه ی گردآوری داده ها به طرح علی_مقایسه ای تعلق دارد که به شیوه ی میدانی جمع آوری گردید. جامعه آماری را کلیه سالمندان (با اختلال آلزایمر و بدون اختلال آلزایمر) تشکیل می دادند که از بین آن ها نمونه ای شامل 80 نفر سالمند در نظر گرفته شد. ابزارهای اندازه گیری پژوهش نیز پرسشنامه سنجش و اندازه گیری سبک زندگی، پرسشنامه نشاط معنوی که بین افراد توزیع گردید. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تحلیل واریانس تک متغیره استفاده شده است. یافته ها: بین گروه با اختلال آلزایمر و افراد بدون اختلال آلزایمر در متغیرهای وابسته ترکیبی سبک زندگی از نظر آماری تفاوت معنی داری وجود داشت (54/61F= ؛ 013/0P= ؛ 99/0= لامبدای ویلکز؛ و 02/0 = مجذور اتای تفکیکی). بین گروه با اختلال آلزایمر و افراد بدون اختلال آلزایمر در متغیرهای وابسته ترکیبی در متغیر نشاط معنوی از نظر آماری تفاوت معنی داری وجود داشت (72/41F= ؛ 019/0P= ؛ 99/0= لامبدای ویلکز؛ و 03/0 = مجذور اتای تفکیکی). نتیجه گیری : مطابق یافته های پژوهش، سبک زندگی و مولفه های آن و نشاط معنوی تاثیر مثبتی بر پیشگیری از اختلال آلزایمر در سالمندان دارد و می تواند باعث کاهش آلزایمر در سالمندی گردد. گسترش مهارت آموزی و اصلاح سبک زندگی و ارتقای نشاط معنوی بخصوص در سالهای جوانی و کودکی و ارتقای روزبه روز آن از آن در کشور می تواند برنامه مقابله ای خوبی جهت پیشگری از آلزایمر در جمعیت سالمندی باشد.
نقش رسانه ای گرافیک در هماهنگ سازی الگوی تداعیِ معانی با اشکال بیان و انواع ادبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۳۰ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
19 - 32
حوزههای تخصصی:
هماهنگ سازی بین عناصر یک بیان هنری، عامل مهمی است که می تواند در نسبت میان زبان ادبی و تصویری و تقویت نقش رسانه ای آن ها نمود یابد. در این میان، گرافیک در قالب زبان تصویری، با وام گرفتن از برخی خصوصیات ادبیات، از قبیل برقراری نسبت با اشکال بیان و انواع ادبی، قابل توجه است؛ منظور از اشکال بیان، مقوله های اقتباسی از انواع علم بیان چون مجاز، تشبیه، استعاره و کنایه می باشد و روایت تصویر نیز در انواع ادبیِ حماسی، غنایی، نمایشی و تعلیمی قابل تعبیر بوده که از جمله وجوه اشتراک بین ادبیات و گرافیک به نظر می رسد. پژوهش حاضر با هدف تبیین ویژگی های گرافیک به مثابه اثر ادبی، پرسش از چگونگی هماهنگ سازی میان فرم های کلامی و تصویری دارد. لذا به روش توصیفی - تحلیلی و با استفاده از منابع مکتوب و اسناد تصویری به شیوه کیفی و گزینش هدفمند، در تبیین نسبت میان گرافیک و ادبیات در هماهنگ سازیِ الگوهای تداعی معانی با اشکال بیان و انواع ادبی در قالب پوسترهای سینمایی اهتمام می ورزد. نتایج نشان می دهد که ابعاد روایی ایراد معنا در انواع ادب حماسی، غنایی، نمایشی و تعلیمی به ترتیب در هماهنگی با اشکال بیان چون الگوهای تباین، مجاورت، مشابهت و تداعی آزاد نمود یافته و گویی گرافیک به مثابه اثری ادبی لب به سخن می گشاید.
تحلیل نقش هنرمندان و صنعتگران مهاجر در شکوفایی تمدن عهد تیمور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۳۰ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
107 - 119
حوزههای تخصصی:
دوره تیموری یکی از درخشان ترین ادوار تمدن و فرهنگ ایران است. با استناد به گزارش مورخان، تیمور، در هنگام فتح شهرها، هنرمندان و صنعتگران ممتاز را شناسایی و به ماوراءالنهر اعزام می کرد تا به یاری آن ها، پایتختی باشکوه ایجاد کند. دستیابی به ثروت هنگفت و نیروی انسانی متبحرِ سرزمین های تحت سلطه، بستر مساعدی را برای شکوفایی هنرها فراهم آورد. هدف این پژوهش، بررسی نقش هنرمندان و صنعتگران مهاجر در شکوفایی تمدن عهد تیمور و مشخص کردن خاستگاه و تخصص آن ها است. تلاش می گردد به این پرسش ها پاسخ داده شود که با توجه به متون تاریخی و داده های باستان شناسی، تیمور؛ هنرمندان و صنعتگران کدام نواحی را به ماوراءالنهر اعزام کرد؟ آن ها چه تخصص هایی داشتند و در چه زمینه هایی به کار گماشته شدند؟ اطلاعات به شیوه کتابخانه ای گردآوری شده و روش پژوهش، تاریخی- تحلیلی است. نتایج حاکی از آن است که اغلب هنرمندان و صنعتگران، از شهرهای شیراز، اصفهان، تبریز، بغداد، دمشق و دهلی، به سمرقند کوچانده شده بودند. بیش تر این افراد، معماران و مهندسانی بودند که به ساخت عمارات گماشته و نقاشان و خوشنویسان مهاجر نیز، به اجرای نقاشی های دیواری و کتیبه بناها، مشغول می شدند. خوشنویسان افزون بر کتیبه نگاری ابنیه، کتابت نسخ قرآنی و مراسلات را نیز، عهده دار بودند و فلزکاران، اغلب در زمینه ساخت جنگ افزارها فعالیت داشتند.
The Relationship between Personality Traits of Temperament and Character and Professional Ethics: The Mediating Role of Psychological Defense Mechanisms(مقاله علمی وزارت علوم)
Introduction: Compliance with ethical standards by hospital staff plays a significant role in the treatment process of patients. Therefore, the present study was conducted with the aim of investigating the effect of personality traits of temperament and character on professional ethics with the mediating role of psychological defense mechanisms in hospital staff. Material and Methods: The method of this study was descriptive and correlational. The statistical population of the present study was employees of Al-Jazeera Hospital in Riyadh in 2024. Considering the number of the target population, 60 people were selected by simple random method. In this study, the professional ethics questionnaire of Armito et al. (2011), defense mechanisms of Anders et al. (1993) and the personality trait questionnaire of temperament and character of Cloninger (1994) were used. The data were analyzed using the Pearson correlation method and path analysis with SPSS18 and Amos23 software. Results: The findings showed that there is a significant negative correlation between immature mechanisms (-0.24) and neurotic mechanisms (-0.22) with professional ethics at a significance level of 0.01. There is a significant positive correlation between mature mechanisms (0.29), temperament (0.26), and character (0.28) with professional ethics at a significance level of 0.01. Also, psychological defense mechanisms play a mediating role in the relationship between personality traits of temperament and character on professional ethics. Also, the total coefficient of explanation in the direct and indirect paths by personality traits of temperament and character and psychological defense mechanisms on professional ethics was equal to 0.51. Conclusion: This study showed that cognitive and behavioral factors including psychological defense mechan
The impact of in-text feedback vs. rubric-based feedback on writing performance and self-efficacy of Iranian intermediate EFL learners(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
Curriculum Research, Volume ۶, Issue ۱ , ۲۰۲۵
25 - 54
حوزههای تخصصی:
The primary aim of this quasi-experimental study was to delve into the contrasting effects of In-text Feedback and Rubric-based Feedback on the writing performance and self-efficacy of Iranian Intermediate English as a Foreign Language (EFL) learners. To do so, 120 intermediate female English language learners between the ages of 12 and 16 were recruited based on non-random convenience sampling method from an English language institute to take Oxford Placement Test (OPT) to ensure a homogenized group of participants. Then, 60 participants whose scores fell within one standard deviation below and above the mean OPT score were recruited. The selected participants were randomly assigned to one of three groups: the in-text group, the rubric-based group, and the control group, with each group consisting of 20 students. Each group also took writing pre-test and completed self-efficacy questionnaire before the treatment. Next, the participants engaged in the assigned writing activities which were similar and received relevant feedback types for ten sessions. After the treatment, all groups took writing post-test and completed the self-efficacy questionnaire again. The results revealed that both in-text feedback and rubric-based feedback had a statistically significant effect on the writing performance of the learners. Additionally, there was a significant difference in the effect of in-text feedback versus rubric-based feedback on writing performance. In terms of self-efficacy, both types of feedback showed a statistically significant effect. However, there was no significant difference between the effects of in-text feedback and rubric-based feedback on self-efficacy. The findings of the study carry important implications for various stakeholders involved in English as a Foreign Language (EFL) learning, including learners, teachers, language centers, and teacher trainers.
تحلیلی برکاربردهای عملی نظریه اخلاقی علامه مجلسی(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
اخلاق یک امر مهم و نیاز ضروری برای همه جوامع بشری بوده و تا کنون در حوزه اخلاق نظری و عملی دیدگاه های مختلفی از سوی هریک از اندیشمندان و اخلاق پژوهان شرقی و غربی ارائه شده است. اندیشمندان اسلامی نیز به این امر اهتمام ویژه داشته و رسالت اصلی دین را پرورش انسان ها در حوزه اخلاق می دانند. از جمله این اندیشمندان علامه محمدباقر مجلسی است. ایشان داعیه دار «طرح اخلاقی نقلی» با بهره گیری از آموزه های وحیانی است و در کتا ب ها و نگاشته های خویش به اخلاق عنایت بسیار داشته است. ازاین رو در جهت دستیابی به دیدگاه های اخلاقی ایشان، این پژوهش با رویکرد تحقیقی تحلیلی و با مطالعه آثار وی در پی پاسخ به این سؤال است که نظریه اخلاقی علامه مجلسی چیست؟ و چه تأثیری در حوزه اخلاق کاربردی و عملی دارد؟ یافته های پژوهش حاکی از آن است که نظریه اخلاقی ایشان نظریه ای تلفیقی است که شامل هر سه نظریه اصلی مطرح در اخلاق هنجاری می شود و می توان آن را یک «کلان نظریه» دانست. این مطلب مهم ترین جنبه ابداعی و نوآورانه در نظریه ایشان است. اما مهم تر آنکه نظریه علامه مجلسی در تمام حوزه های اخلاق کاربردی و عملی، از جمله اخلاق فردی، اجتماعی، محیط زیست و اخلاق خدایی اثرگذار است. در واقع نظریه ایشان برخلاف دیگر نظریات مطرح، به ویژه نظریات مطرح در جهان غرب که خالی از هر نوع اخلاق خداباور هستند، تمام ارتباطات اخلاقی انسانی (ارتباط با خود و با دیگری و مهم تر از همه با خدا) را پوشش می دهد.
واکاوی ارتباط اندیشه های دینی پیشا اسلامی با برخی روایات معراج نبی اکرم(ص)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت ادیان سال ۱۶ بهار ۱۴۰۴ شماره ۲ (پیاپی ۶۲)
23 - 46
حوزههای تخصصی:
قرآن کریم درباره تجربه جسمانی عروج نبی اکرم(ص) شرح کاملی بیان نفرموده است و بیشتر ارتقای روحی پیامبر(ص) و مشاهده برخی آیات الهی از آن فهم می شود، اما برخی روایات به تجربه جسمانی پیامبر(ص) در عروج به آسمان های هفت گانه از طریق مرکبی به نام «براق» اشاره می کنند. کیفیت عروج در لسان این روایات مناقشه برانگیز است و استنادی از آن در قرآن یافت نمی شود. ازسوی دیگر تاریخ این روایات به قرن سوم هجری برمی گردد که از عصر نزول قرآن فاصله دارد و نهایتاً رد پای برخی اندیشه های دینی گذشته در محتوای این احادیث یافت می شود. در این مقاله با روش توصیفی تحلیلی نشان داده می شود که فضای زیستی تاریخی راویان حدیث و استفاده از مفاهیم استعاری و نمادین جهت تفسیر قرآن می توانسته است در تدوین این گونه احادیث مؤثر باشد. حاصل اینکه اصل آموزه معراج، هم در ادیان گذشته و هم در اسلام مورد تأیید است. در قرآن کریم جزئیات مشروح در این گونه روایات یافت نمی شود، اما این روایات با رویکردی تأویلی به تفسیر قرآن می پردازند و احتمال اثرپذیری متون روایی از متون ادیان توحیدی دور از ذهن نیست.








