مقالات
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: با پیشرفت فناوری، به استفاده از انرژی های تجدیدپذیر در طراحی ساختمان ها، به ویژه در اقلیم های معتدل و مرطوب، کمتر توجه شده است. انرژی باد می تواند با بهینه سازی مصرف انرژی، کاهش رطوبت و بهبود آسایش حرارتی، نیاز به تأسیسات مکانیکی و سوخت های فسیلی را کاهش دهد. راهکارهایی مانند دودکش خورشیدی و سقف گالی پوش نیز می توانند تهویه طبیعی را بهبود بخشد و کارایی انرژی در ساختمان ها را افزایش دهند.هدف پژوهش: هدف این پژوهش بررسی تأثیر دودکش خورشیدی به عنوان راهکاری نوین و سقف گالی پوش به عنوان راهکاری بومی بر میزان تعادل حرارتی ازطریق افزایش راندمان تهویه طبیعی در ساختمان های اقلیم معتدل و مرطوب بابل است. روش پژوهش: روش پژوهش شامل مطالعات اسنادی- نظری، مطالعات میدانی و شبیه سازی کاربردی است. در بخش کاربردی بهره وری دودکش خورشیدی و سقف گالی پوش با استفاده از نرم افزار دیزاین بیلدر در دو بخش شبیه سازی انرژی و دینامیک سیالات محاسباتی تحلیل می شود.نتیجه گیری: استفاده هم زمان از تهویه دودکش خورشیدی با برنامه زمان بندی از ساعت هشت شب تا هشت صبح و سقف گالی پوش با عملکرد 24 ساعته در ساختمان، طی شش ماه بهار و تابستان، به طور قابل توجهی بر شرایط حرارتی ساختمان تأثیر می گذارد. این ترکیب در مقایسه با ساختمان مجهزبه سقف سفال پوش و بدون دودکش خورشیدی در همین بازه زمانی، به طور میانگین موجب کاهش 4/438 کیلووات ساعت از کل حرارت فضای داخلی ساختمان ازطریق تهویه طبیعی می شود، نرخ تعویض هوا را به میزان 9/9بار در ساعت افزایش می دهد و جذب حرارت را تا 3613 کیلووات ساعت کاهش می دهد.
تحلیلی بر نقش طراحی بیوفیلیک در خلق معماری حساس به اقلیم و متناسب با فرهنگ در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: طراحی بیوفیلیک، ریشه در فرضیه بیوفیلیا داشته و باهدف ادغام هوشمندانه عناصر طبیعی در محیط های ساخته شده، به دنبال ارتقای پایداری، بهزیستی و تعامل انسان با طبیعت است. بااین حال، کاربرد گسترده این رویکرد نوآورانه در ایران، به واسطه چالش هایی همچون تراکم فزاینده شهری، روش های ساخت وساز سنتی و موانع فرهنگی و سیاستی محدود مانده است.هدف پژوهش: با تلفیق شبیه سازی های محاسباتی و مصاحبه های تخصصی با کارشناسان این حوزه، این مطالعه به ارزیابی عملکرد زیست محیطی، انرژی و فرهنگی طراحی بیوفیلیک در سه شهر نماینده مناطق اقلیمی متنوع ایران، یزد (گرم و خشک)، تبریز (سرد و نیمه خشک) و رشت (مرطوب) پرداخته است.روش پژوهش: در بخش تحلیل کمی، داده های اقلیمی دقیق از منابع معتبر همچون پایگاه داده های Meteonorm و پایگاه داده Power ناسا استخراج و با بهره گیری از نرم افزارهای پیشرفته شبیه سازی همچون Ecotect Analysis و Grasshopper-Ladybug، تحلیل و بررسی شد. در بخش کیفی نیز با انجام مصاحبه های نیمه ساختاریافته با ۷ نفر از خبرگان و متخصصان این حوزه که با روش نمونه گیری هدفمند و گلوله برفی انتخاب شده بودند، به بررسی چالش ها و فرصت های اجرای طراحی بیوفیلیک در ایران پرداخته شد. نتیجه گیری: یافته های این پژوهش، گواهی بر مزایای چشمگیر اصول طراحی بیوفیلیک در بهبود عملکرد ساختمان ها و ارتقای کیفیت محیط زیست ساخته شده است. به عنوان نمونه، شهر یزد با بهره گیری هوشمندانه از روش های خنک سازی غیرفعال توانست به کاهش قابل توجه ۳۰ درصدی مصرف انرژی دست یابد. شهر تبریز نیز با بهبود عایق کاری حرارتی ساختمان ها، عملکرد انرژی خود را به میزان ۲۰ درصد ارتقا بخشید. در شهر رشت نیز، افزایش ۳۰ درصدی بهره وری آب، گامی مهم در جهت پایداری منابع آبی برداشته شد. بااین حال، گسترش کاربرد طراحی بیوفیلیک در ایران با موانعی همچون محدودیت های اقتصادی، آگاهی ناکافی عمومی و سیاست های پراکنده و ناهماهنگ مواجه است.
واکاوی نشانه شناسی لایه ای و ادراک معانی در معماری خانه های سنتی یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: مطالعات معماری روی خانه های سنتی شهر یزد نشان می دهد که این ساختمان ها از لایه های مختلف معنایی تشکیل شده اند که شامل لایه دسترسی، لایه ساخت و لایه زیباشناختی می شوند. این لایه ها از طریق استفاده از عناصر فرهنگی و مفهومی، ساختارهای مختلفی را در خود جای داده اند. اما مسئله اصلی این است که چگونه این لایه ها، با بهره گیری از اصول نشانه شناسی و ادراک معانی، مفهوم بخشی به فضاهای مسکونی ایجاد و در تداوم و ارتباط با فرهنگ محیطی خود موفق عمل کرده اند؟ این مسئله نقش به سزایی در طراحی معماری مسکونی امروزی با تأکید بر ارتباط فضا و فرهنگ را بررسی می کند.هدف پژوهش: هدف اصلی این پژوهش، بررسی و تحلیل مفهوم بخشی فضاهای مسکونی در خانه های سنتی شهر یزد با بهره گیری از اصول نشانه شناسی و ادراک معانی است. این پژوهش به بررسی چگونگی ایجاد مفهوم بخشی در لایه های مختلف معماری خانه ها، ارتباط آن با فرهنگ محلی و تأثیر این مفاهیم در طراحی فضاهای مسکونی امروزی می پردازد. همچنین، این پژوهش به منظور ارائه راهبردهایی برای افزایش اثربخشی طراحی فضاهای مسکونی معاصر، با تأکید بر استفاده از الگوها و معانی نهفته در خانه های سنتی، انجام شده است.روش پژوهش: در این پژوهش، از روش تحقیق کیفی با استفاده از مطالعه تطبیقی و تحلیل محتوا با رویکرد نشانه شناسی و معناشناسی استفاده شده است. داده ها به صورت توصیفی و از طریق مطالعات کتابخانه ای و مشاهدات میدانی، جمع آوری و در مراحل تعبیر، تفسیر و ارزیابی از رویکرد تفسیری استفاده شده است. نتیجه گیری: در این پژوهش، با استفاده از رویکرد نشانه شناسی و معناشناسی، معماری خانه های سنتی در شهر یزد بررسی شده است. نتایج حاکی از توانایی خاص این خانه ها در بهره گیری از عناصر معماری و رمزگان برای ارتقای ارتباطات اجتماعی و فرهنگی درون و برون خانه است. این تداخل معانی و کارکردها، هماهنگی داخلی و ارتباط با فرهنگ محلی را تقویت می کند. از نظر نشانه شناسی، خانه های سنتی یزد به عنوان الگوهایی ارزشمند می توانند در طراحی های معاصر و بهبود فضاهای مسکونی بهره مند شوند.
اینستاگرام و هویت ازدست رفته: مطالعه ای بر نمای بناهای مسکونی تهران (مطالعه موردی: محلات هروی، اقدسیه و فرجام غربی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: نماهای ساختمان های مسکونی در تهران به عنوان یکی از شاخص ترین عناصر هویت شهری، در سال های اخیر تحت تأثیر دو نیروی متضاد جهانی شدن و نفوذ گستردهه پلتفرم های دیجیتال مانند اینستاگرام قرار گرفته اند. این دو نیرو، در کنار هم، دگرگونی های عمیقی را در چهره شهر ایجاد کرده اند.هدف پژوهش: بررسی نقش اینستاگرام در ترویج میراث معماری ایرانی و افزایش آگاهی عمومی در خصوص طراحی های نمای بناهای مسکونی در کلانشهر تهران با تأکید بر کاهش پراکندگی بصری و جلوگیری از فرسایش فرهنگی، انجام شده است. روش پژوهش: به منظور دستیابی به این هدف، از رویکردی کیفی استفاده شده است. در مطالعه فرعی نخست شش نمای مسکونی در محلات هروی، اقدسیه و فرجام غربی کلانشهر تهران از طریق مشاهدات تصویربرداری و مصاحبه های تخصصی با پنج کارشناس بررسی نقادانه شدند. سپس با انجام یک مرور سیستماتیک روی 21 مقاله علمی معتبر، ضمن بررسی مطالعات بین المللی در زمینه تأثیر رسانه های اجتماعی بر معماری، به تحلیل چالش های حفظ هویت فرهنگی و استراتژی های ترویج میراث معماری در مقیاس کلان پرداخته شد. در ادامه، به منظور بومی سازی یافته های پژوهش، مصاحبه های نیمه ساختاریافته ای با هشت نفر از خبرگان حوزه های معماری، علوم رسانه و جامعه شناسی انجام شد. نتیجه گیری: یافته های زیرمطالعه نخست نشان داد که نمای بناهای مسکونی در محلات مورد مطالعهُ تنوع بسیار زیادی از نظر سبک و رویکرد طراحی دارند. این پراکندگی شدید، نشان دهنده وجود اولویت های زیبایی شناختی متضادی است که از یک سو، طراحی های بصری خیره کننده و تحت تأثیر الگوریتم های دیجیتال را به نمایش می گذارند و ازسوی دیگر، به زیبایی شناسی جهانی شده ای گرایش دارند که اغلب فاقد ریشه در فرهنگ و تاریخ محلی است. نادیده گرفتن اصول طراحی سازگار با اقلیم، این تضاد را تشدید و شکاف عمیقی میان طراحی معاصر نماها و میراث غنی معماری تهران ایجاد کرده است. همچنین، نتایج زیرمطالعه دوم نشان داد که اینستاگرام، به عنوان یک پلتفرم اجتماعی پرطرفدار در ایران، تأثیر قابل توجهی بر شکل گیری نماهای معماری در تهران دارد. از یک سو، الگوریتم های این پلتفرم اغلب به همگن سازی بصری و رواج سبک های طراحی یکنواخت کمک می کنند. ازسوی دیگر، اینستاگرام پتانسیل بالایی برای ترویج شیوه های معماری پایدار و همسو با فرهنگ و محیط زیست دارد.
گونه شناسی فضاهای نیمه باز در خانه های تاریخی اردکان (بررسی تطبیقی دوره های صفویه و قاجاریه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: معماری بومی در هر منطقه در پاسخ به نیاز مخاطبان و در هماهنگی با شرایط اقلیم، جغرافیا و فرهنگ آن جامعه شکل می گیرد. اردکان یکی از شهرهای تاریخی ایران است که واجد ویژگی های معماری خاص در پاسخ به شرایط بومی بوده است. وجود حیاط مرکزی در هم نشینی مناسب با فضاهای نیمه باز و بسته از ویژگی های معماری این منطقه در هماهنگی با شرایط اقلیمی و جغرافیایی منطقه کویری است. فضاهای نیمه باز یکی از فضاهای مهم در معماری این منطقه است که هویت خانه های تاریخی به واسطه آن معنا می یابد. با توجه به اهمیت فضاهای نیمه باز در خانه های تاریخی اردکان، تاکنون پژوهش مستقلی در خصوص شناسایی این فضاها و گونه شناسی آنها جهت به کارگیری در معماری معاصر این منطقه انجام نشده است.هدف پژوهش: هدف این مقاله گونه شناسی فضاهای نیمه باز در خانه های تاریخی اردکان در گذار از دوره صفویه به دوره قاجاریه است. روش پژوهش: روش انجام پژوهش در این مقاله از نظر ماهیت و تحلیل داده، توصیفی – تحلیلی و روش گردآوری اطلاعات به دو صورت میدانی و اسنادی بوده است. حجم نمونه انتخابی به عنوان نمونه مورد مطالعه شش خانه از دوره صفوی و شش خانه از دوره قاجاری بوده که علت گزینش این تعداد براساس نوع دسترسی، امکان بازدید و پژوهش میدانی، تأیید کارشناسان میراث، تغییر و تحول کمتر و حفظ اصالت در نظر گرفته شده است. بنابراین روش نمونه گیری هدفمند بوده است و در نهایت داده ها به روش کیفی تحلیل شدند. نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان می دهد فضاهای نیمه باز در این خانه ها در سه گونه، فضاهای نیمه باز زیستی (تالار)، فضاهای نیمه باز زیستی- حرکتی با عمق کم (ایوان) و فضاهای نیمه باز حرکتی شناسایی شدند. هریک از گونه های فضایی در درون خود واجد گونه های فرعی بوده است. تحلیل های انجام شده بیان گر آن است که در گذار این دو دوره سطح حیاط کاهش و سطح فضاهای نیمه باز افزایش یافته است. ازسویی فضاهای نیمه باز در این خانه ها، فضاهای نیمه باز زیستی است که تقریباً پنج درصد از فضای خانه های صفوی و تقریباً شش درصد از سطح خانه های قاجار را به خود اختصاص داده و این در حالی است که هویت اصلی خانه های اردکان به واسطه این گونه از فضاهای نیمه باز معنا می یابد.
تحلیل مفصل بندی معماری مساجد قدیمی در فضای گفتمانی هنر اسلامی بر اساس نظریۀ تحلیل گفتمان ارنستو لاکلا و شنتال موف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: این پزوهش با طرح مسئله مفصل بندی معماری مساجد قدیمی در فضای گفتمانی هنر اسلامی نوشته شده است. در فضای گفتمانی هنر اسلامی، معماری یکی از نظام های نشانه ای محوری است که از ابعاد مختلف نقش نشانه ای اجتماعی، فرهنگی و سیاسی را ایفا می کند. اما هنگامی که بحث معماری اسلامی، معماری سنتی، ایرانی و... مطرح می شود این نظام نشانه ای واجد ویژگی های گفتمانی می شود. پس معماری اسلامی در قالب بناهای مذهبی که کارکردهای اجتماعی - دینی هم دارد، مجدداً به واسطه نشانه ها و در فرایند رقابت بین گفتمانی مفصل بندی می شود.هدف پژوهش: هدف این پژوهش تبیین سازوکارهای مفصل بندی معماری اسلامی در فضای گفتمانی هنر اسلامی است که نقش ها و کارکردهای گفتمانی معماری مساجد قدیم را روشن می سازد. روش پژوهش: این پژوهش از نوع تحقیقات کیفی است و با روش تحلیل گفتمان نوشته شده است و در صدد پاسخ به این پرسش است که آیا رابطه ای بین ساختار و مفصل بندی معماری مساجد قدیم با گفتمان قدرت و دین وجود دارد؟ نتیجه گیری: یافته ها و نتایج اصلی پژوهش نشان می دهد در فضای گفتمانی هنر اسلامی، معماری پیوسته در بستر تغییرات ساختار اجتماعی و فرهنگی ناشی از گفتمان قدرت، دچار دگرگونی های متعددی بوده است چنانکه تغییر کارکردهای اجتماعی مساجد امروز در قیاس با ساختار معماری مساجد دوره های قدیم، متحول شده اند.