فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۰۱ تا ۱۲۰ مورد از کل ۶٬۵۰۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
قرآن پژوهان نواندیش که ممکن است خود را فمینسیت بدانند یا خیر، از نیمه دوم قرن بیستم، به بازخوانی قرآن و عرضه ادبیات جدیدی درباره آیات مربوط به زن و خانواده پرداختند که مدخل اصلی آنها، تحول خواهی درباره زن مسلمان یا زن در جوامع اسلامی است و در نتیجه، قرآن پژوهی آنان، رویکردی انتقادی به سنت های تفسیری است. در میان آنها، امینه ودود به دلیل عمق اندیشه و تأکید بر روشمندی، تأثیر بیشتری در فضای تخصصی و عمومی دارد. مسئله اصلی پژوهش حاضر، بررسی تحلیلی و انتقادی نگرش تفسیری امینه ودود و هدف از آن، توسعه دانش تفسیری زن پژوهان در حوزه انتقادی است به این منظور که نقد و نظریات سلبی، دانش ایجابی تفسیری را به عمق بهتری برسانند. این مقاله نظری و ازطریق روش اسنادی انجام شده و روش گردآوری اطلاعات، کتابخانه ای است. یافته های پژوهشی در سه عنوان مبانی، روش و تفسیر زنانه نگر درباره چند واژه قرآنی در اندیشه ودود تجمیع شده که در این مقاله ضمن تبیین، به نقد آنها پرداخته شده است. نتیجه آنکه امینه ودود با نقد روشمندی کتب تفسیری، بر اساس هرمنوتیک کل گرا و قرآن محور، الهیات زنانه و ابزار تحلیل و ادبیات فمینیستی تفسیر جنسیتی خود از قرآن ارایه کرده که در همه محورهای فوق مورد نقد است.
اثربخشی آموزش زوج درمانی هیجان مدار بر سبک های تصمیم گیری وآشفتگی رابطه زنان در آستانه طلاق از منظر فرهنگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی فرهنگی زن سال ۱۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۶۱
47 - 62
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش زوج درمانی هیجان مدار بر سبک های تصمیم گیری و آشفتگی رابطه زنان در آستانه طلاق از منظرفرهنگی بود. جامعه آماری زنان در آستانه طلاق در شهر زاهدان بود. نمونه پژوهش 30 نفر از جامعه مذکور بود که با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و در دو گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) به صورت تصادفی جایگزین شدند. روش پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. ابزار اندازه گیری شامل پرسشنامه سبک های تصمیم گیری اسکات و بروس (1995) و آشفتگی رابطه زوجی براتی و ثنایی (1394) بود. گروه آزمایش در 10 جلسه 120 دقیقه ای با استفاده از برنامه آموزش زوج درمانی هیجان مدار مورد مداخله قرار گرفتند ولی برای گروه کنترل مداخله ای صورت نگرفت. تحلیل داده ها با آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیره و تک متغیره انجام شد. نتایج نشان داد که آموزش زوج درمانی هیجان مدار بر سبک های تصمیم گیری و آشفتگی رابطه زنان در آستانه طلاق تأثیرگذار می باشد و باعث کاهش آشفتگی رابطه زنان و بهبود سبک های تصمیم گیری آن ها می شود. بنابراین آموزش زوج درمانی هیجان مدار به زنان کمک می کند تا در سطح مناسبی با دیگران ارتباط برقرار کنند. هم چنین فرهنگ حاکم بر جامعه نیز می تواند معنابخش روابط و تصمیمات زنان باشد به گونه ای که چگونگی پیدایش و استمرار پدیده های اجتماعی، از جمله ازدواج و خانواده وابسته به آن باشد.
ادبیات زنانه نُتَیلَه راشِد در گفتمان استعمارپژوهیِ فرهنگی جامعه عربی مصر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه زنان سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۴۸)
181-207
حوزههای تخصصی:
ادبیات استعمارپژوهی فرهنگی در جامعه عربی مصر، که برخاسته از عمق جان، تجربه، و حیات زیسته نخبگان و زنان اندیشمند و متعهدِ عرب است؛ درواقع از ارکان رکین دانش بومی و غیراقتباسی جامعه مصری تلقی می شود که از یک سو بیانگر تجارب زیسته زنان مصری است که در دامان استعمار و بطن جامعه بحران زده مصر، با ملت خویش و آلام ایشان زیستند و از سویی دیگر همچنان در چالش و نزاع مستقیم با استعمارگران، بر ضدّ آنان قلم می زنند و در راستای روشنگری و تبیین تبعاتِ خروجِ ظاهری استعمار از بلاد عربی و اعطای استقلال سیاسی وهم انگیز به دولت-های عربی می کوشند. یکی از این زنانِ اندیشمند و متعهد عرب، نُتَیلَه راشد (1934-2012م.) است که جستار پیش-رو با روش تاریخی انتقادی و رویکرد توصیفی تحلیلی و هدف نیل به دانش و معرفت افزون در حوزه استعمارپژوهیِ عربی، به مقوله پارادایم فرهنگی گفتمان استعمار در تفکر و ادبیات زنانه راشد می پردازد و سعی دارد به پرسش چگونگی بازتاب مؤلفه ها و مصادیق پارادایم فرهنگی استعمارپژوهی با تمرکز بر اثر پژوهشی راشد به نام «حکایه کفاح ضدّ الاستعمار» پاسخ دهد.
شناسایی نقش والدین در سازگاری دختران جوان با طلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
محیط خانواده قبل و بعد از طلاق والدین به عنوان عامل مهمی در سازگاری فرزندان در نظر گرفته شده است. پژوهش حاضر با هدف شناسایی نقش والدین در سازگاری فرزندان با طلاق انجام شد. این پژوهش کیفی با استفاده از رویکرد تحلیل مضمون (تماتیک) به انجام رسید. نمونه پژوهش از بین فرزندان طلاق دختر ساکن تهران در سال 1401که بین 20 تا30 سال داشتند و حداقل 5 سال از طلاق والدینشان گذشته بود. مشارکت کنندگان بر مبنای منطق نمونه گیری هدفمند از بین مراجعان واجد شرایط انتخاب شدند. فرایند نمونه گیری تا حصول اشباع نظری ادامه یافت و در نهایت 12مشارکت کننده از طریق پرسشنامه سازگاری بل فرم بزرگسالان انتخاب شدند و با استفاده از مصاحبه موردمطالعه قرار گرفتند. تجزیه و تحلیل یافته ها از طریق روش تحلیل مضمون براون و کلارک منجر به شناسایی 3 مضمون اصلی و 16 مضمون فرعی گردید. مضامین اصلی شامل «ایفای نقش کارآمد والدینی بعد از طلاق»، «تغییر نگرش والدین نسبت به طلاق» و «تدارک محیط بدون تنش بعد از طلاق» است. براین اساس نتایج پژوهش حاضر می تواند به والدین دغدغه مند نسبت به نقش خود در جهت سازگاری دختران جوانشان با طلاق آگاهی و بینش برساند و راهگشا باشد.
مقایسه سبک حل تعارض زناشویی، بهزیستی روان شناختی و کنترل خشم بین زنان نابارور ورزشکار و غیر ورزشکار شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مقایسه حل تعارض زناشویی، بهزیستی روان شناختی و کنترل خشم بین زنان نابارور ورزشکار و غیر ورزشکار انجام گرفت. روش پژوهش پس رویدادی و از نوع علی- مقایسه ای بود. جامعه آماری شامل زنان نابارور مراجعه کننده به 5 کلینیک ناباروری شهر تهران بود. براساس ملاک های ورود، 220 نفر (110 نفر زنان نابارور ورزشکار و 110 نفر زنان نابارور غیر ورزشکار) به صورت هدفمند و در دسترس انتخاب شدند. پرسشنامه سبک حل تعارض رحیم فرم (1983)، پرسشنامه بهزیستی روان شناختی ریف (1989) و پرسشنامه خشم اسپیلبرگر (1999) مورد استفاده قرار گرفت. تحلیل داده ها به کمک نرم افزار SPSS 22 و با استفاده از آزمون تحلیل واریانس مانوا (MANOVA) انجام شد. نتایج نشان داد بین دو گروه زنان نابارور ورزشکار و غیر ورزشکار، در سبک حل تعارض زناشویی، بهزیستی روان شناختی و کنترل خشم تفاوت معنادار وجود دارد. به این صورت که نمره سبک حل تعارض زناشویی، بهزیستی روان شناختی و کنترل خشم بیرونی گروه زنان نابارور ورزشکار به طور معناداری بالاتر از زنان نابارور غیر ورزشکار است. به توجه به نتایج، ایجاد زمینه ای مناسب برای ورزش و فعالیت بدنی در کنار برنامه ریزی های جامع نگر در مراقبت های درمانی، حمایتی و تسکینی برای زنان نابارور پیشنهاد می شود.
بررسی عوامل موثر بر گرایش به مد در بین دختران 15تا 20 سال شهرکرد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و جامعه سال ۱۵ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۵۹)
66 - 81
حوزههای تخصصی:
هدف: کشف دلایل گوناگون گرایش جوانان، به ویژه دختران به انواع مد و جهت بخشی به مسیر انتخاب پوششِ مناسب عرف و فرهنگ جامعه، همواره از دغدغه های امروزینِ کشور است. این مسئله در شهرهای کوچک تر به دلیل قدرت بیشتر عواملی مانند سنت، مذهب و فرهنگ بومی، نسبت به کلان شهرها اهمیت زیادی پیدا می کند؛ لذا هدف این پژوهش تعیین عوامل مؤثر بر گرایش به مد لباس در دختران است.
روش : این پژوهش کاربردی، توصیفی - پیمایشی است. تأثیر عواملی چون «ویژگی های ظاهری لباس»، «مسائل فرهنگی»، «ویژگی های شخصیتیِ فرد»، «اعتقادات مذهبی» و «طبقه اجتماعی» را به عنوان نمونه، بر انتخاب نوع لباس جوانان مورد تحلیل قرار داده است. جامعه آماری پژوهش، دختران سنین 15 تا 20 سال شهرکرد بوده و از بین آن ها با استفاده از فرمول حجم نمونه کوکران برای جامعه نامحدود تعداد 384 نفر، به شیوه تصادفی، به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار پژوهش، پرسشنامه محقق ساخته بوده است. جهت بررسی فرضیات پژوهش از مدل معادلات ساختاری و رویکرد کمترین مربعات جزئی استفاده گردید.
یافته ها: ویژگی های ظاهری و فرم لباس، با ضرب مسیر 3/0، تاثیرگذارترین عامل بوده است. بدین معنی که علی چند تمام تغییرات موجود در جامعه، در نهایت این فرم، رنگ، سبک، دوخت و برش است که مهمترین عامل در تعیین پوشش سطوح تلقی می شود. شرایط فرهنگی حاکم بر جامعه با 275/0 ضریب مسیر، دومین عامل تأثیرگذار بر انتخاب مد توسط دختران است. سومین عاملِ تأثیرگذار، با 217/0 ضریب مسیر، ویژگی های شخصیتیِ فرد بوده است. اعتقادات مذهبی با 186/0 ضریب مسیر، چهارمین عامل تاثیرگذار؛ و طبقه اجتماعی با 139/0 ضریب مسیر آخرین عامل انتخاب مد توسط دختران جوان شهری بوده است. نتیجه گیری: نتایج نشان داد، کلیه عوامل مورد بررسی به ترتیب (ویژگی های ظاهری لباس، شرایط فرهنگی، ویژگی های شخصیتیِ فرد، اعتقادات مذهبی و طبقه اجتماعی) بر گرایش دختران به مد لباس تأثیر داشته اند اما ویژگیهای ظاهری دارای بیشترین تأثیر و طبقه اجتماعی کمترین تأثیر را دارند. در نتیجه تصمیمات مناسب سیاستگذاران و عملکرد طراحان لباس در چگونگی ارائه پوشاک مطابق مد به نسل جوان زنان برای ترجیح نمونه های داخلی منطبق با فرهنگ و اعتقادات به محصولات خارجی حائز اهمیت مضاعف است.
تحلیل گفتمان انتقادی دلالت های برنامه های عمرانی (توسعه) پهلوی دوم در هویت زنانه (مطالعه موردی: بازنمایی هویت زنانه در سینمای این دوره)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۲۲ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
459 - 485
حوزههای تخصصی:
اجرای برنامه های عمرانی (توسعه سرمایه داری) در دوره پهلوی دوم، اغلب از منظر اقتصادی یا سیاسی مورد تحلیل قرار گرفته است، در حالی که تاثیر این برنامه ها بر حوزه فرهنگ نیز قابل بررسی است. هویت زن ایرانی یکی از قلمروهایی است که تحت تاثیر سیاست های فرهنگی برنامه های توسعه این دوره، دستخوش تغییر و تحول شده است. در این مقاله با هدف بررسی تغییرات هویت زنانه در دوره پهلوی دوم و تاثیر آن بر شرایط امروز، بازنمایی هویت زنانه در فیلم های سینمایی این دوره را مدنظر قرار داده ایم. با توجه به اینکه بازنمایی هویت زنانه در سینمای این دوره در ذیل برنامه های توسعه سرمایه داری رقم خورده است، از چارچوب نظریِ صنعت فرهنگ سازی آدرونو و هورکهایمر از مکتب فرانفکورت بهره برده ایم تا بتوانیم به نحو انتقادی تاثیر سیاست های توسعه سرمایه داری را بر صنعت فرهنگ سازی در سینمای این دوره را نشان دهیم. متناسب با چارچوب انتقادی مکتب فرانکفورت، از روش تحلیل گفتمان انتقادی لاکلا و موف بهره برده ایم تا بتوانیم تغییرات گفتمانی بازنمایی هویت زنانه در دوره های تاریخی تولید و پخش آثار سینمایی این دوره شناسایی کنیم. بر اساس یافته های تحقیق، چهار گفتمان، از آغاز دوره پهلوی دوم تا سال ۱۳۲۷، اجرای برنامه عمرانی (توسعه) از ۱۳۲۷ تا ۱۳۴۳، وزارت مهرداد پهلبد از ۱۳۴۳ تا ۱۳۵۷ و گفتمان روبه ظهور «موج نوی سینمای ایران» از ۱۳۴۰ تا ۱۳۵۷ شناسایی شده است. تحلیل این گفتمان ها بیانگر آن است که بازنمایی هویت زنانه در سینمایی این دوره به تدریج از هویت سنتی محجبه به سمتِ هویت غربی برهنه تر تغییر می کند.
واکاوی عوامل مؤثر بر میل به فرزندآوری با رویکرد پدیدارشناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و جامعه سال ۱۵ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۵۹)
1 - 15
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر کشف و فهم مؤلفه های مؤثر در فرایند فرزندآوری در زنان متأهل ایرانی است که با استفاده از روش کلایزی و راهبرد پدیدارشناسی در پائیز سال 1401 انجام شده است.روش : به منظور جمع آوری داده ها با بهره گیری از نمونه گیری هدفمند و روش مصاحبه نیمه ساختارمند؛ در مصاحبه 23اُم اشباع نظری حاصل شد. این داده ها در مراحل هفت گانه روش کلایزی تحلیل و اعتبار روایی آن ها با استفاده از معیارهای لینکولن و گوبا بررسی و تأیید شد.یافته ها: یافته های حاصل حاکی از احصا 8-مضمون بود که 32-خوشه و 87 کد را پوشش می دادند. بر اساس کدهای شناسایی شده، مضامینی همچون اقتصادی(21کد)، فردی(19کد) و روانشناختی(14کد)، به ترتیب دارای اولویت بودند. برحسب فراوانی نیز، بیشترین فراوانی مربوط به "مشکلات اقتصادی" در خوشه موانع دولتی، "مشکلات معیشتی" در خوشه جامعه، "اجاره بها" در خوشه مسکن، "شاغل بودن مادر و امنیت شغلی زوجین" در خوشه اشتغال، "افزایش سن" در خوشه سن، "نگرش منفی" در خوشه مدرنیته و "عدم مسئولیت پذیری" در خوشه پذیرش نقش خود به عنوان پدر و مادر، بوده است.نتیجه گیری: باتوجه به اینکه جامعه شناسان عقیده دارند تمرکز جدی بر جوانان مبنای فرزندآوری برای نسل آینده است و ثروت هر کشور جمعیت جوان آن کشور است، بنابراین یافته های حاصل شده در پژوهش حاضر می تواند برای توسعه و پیاده سازی برنامه های بهبود فرزندآوری، موردتوجه مسئولان جامعه شناختی، اقتصادی، روان شناسی، مشاوره خانواده و ازدواج و واقع گردد.
امکان سنجی اعمال قاعده «تلازم حق و تکلیف» در حقوق مالی زوجین(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
قاعده تلازم حق و تکلیف، یک قاعده عقلی به منظور تنظیم مناسبات حقوقی در روابط اجتماعی است. از مهم ترین ساحت های قابل استناد به قاعده مذکور، روابط حقوقی زوجین به خصوص در حوزه مالی است. سؤال مطرح در این رابطه، قابلیت استناد و امکان اعمال قاعده مذکور، در مناسبات مالی زوجین است. اثر مهم متفرع بر سؤال، امکان اثبات عقلی تساوی حقوقی زوجین است. این مقاله که با روش توصیفی-تحلیلی به نگارش درآمده است، استناد به قاعده مذکور در روابط حقوقی زوجین را غیرقابل اثبات می داند. چالش اجرای قاعده تلازم در حقوق زوجین به صورت عام و حقوق مالی زوجین به صورت خاص، به موارد نقض قاعده برمی گردد. یافته های تحقیق حاکی از آن است که با وجود موارد چالش برانگیزی همانند مهریه، اعتبار این قاعده محل تأمل است. راهکار بیان شده به منظور برون رفت از چالش مذکور، توسعه تکالیف به موارد سلبی و از سوی دیگر توسعه تلازم مدنظر به تمام چهار نسبت ادعایی مطرح در نظریه هوفلد است؛ اما هر دو توسعه، با نوعی تصرف در قاعده همراه شده است که دراصل، ماهیت قاعده را با ابهام مواجه می کند. بر اساس یافته های این مقاله، استناد به قاعده، جهت اثبات تساوی مالی زوجین غیرممکن است.
اثربخشی روایت درمانی بر خود-انگ زنی وزنی و سلامت روان شناختی زنان مبتلا به چاقی
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی روایت درمانی بر خود-انگ زنی وزنی و سلامت روان شناختی زنان مبتلا به چاقی صورت گرفت. روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و پیگری با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه زنان مبتلا به چاقی مراجعه کننده به متخصصین و کلینیک های چاقی و تغذیه شهر تبریز در سال 1402 بود. 30 نفر با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل (هر کدام 15 نفر) قرار گرفتند. گروه آزمایش درمان مختص گروه خود را در 8 جلسه 5/1 ساعته دریافت کردند؛ گروه کنترل هیچ درمانی را دریافت نکردند. هر دو گروه، پیش، پس و 3 ماه پس از مداخله به پرسشنامه های خود-انگ زنی وزنی لیلیس و همکاران و سلامت عمومی گلدبرگ پاسخ دادند. داده ها توسط آزمون تحلیل واریانس با اندازه-گیری مکرر تجزیه وتحلیل شدند. نتایج نشان داد که روایت درمانی در مقایسه با گروه کنترل، در پس آزمون، سبب کاهش خود-انگ زنی وزنی و افزایش سلامت روان شناختی شد. در مرحله پیگیری، اثر روایت درمانی بر خود-انگ زنی وزنی و سلامت روان شناختی ماندگار بود. روایت درمانی به احتمال زیاد می تواند سبب بهبود خود-انگ زنی وزنی و سلامت روان شناختی زنان مبتلا به چاقی شود.
نقش تصویر بدنی در پیش بینی کیفیت عملکرد جنسی در زنان نخست زا پس از زایمان
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی نقش تصویر بدنی در پیش بینی کیفیت عملکرد جنسی زنان نخست زا پس از زایمان در بوشهر انجام شد. تغییرات بدنی پس از زایمان می تواند تأثیر چشمگیری بر ادراک زنان از بدن خود و همچنین بر روابط و رضایت جنسی داشته باشد. تصویر بدنی مثبت یا منفی پس از زایمان نه تنها بر کیفیت عملکرد جنسی، بلکه بر سلامت روانی و رضایت از زندگی نیز اثرگذار است. این تحقیق با روش کمی و استفاده از ابزارهای معتبر مانند مقیاس تصویر بدن فیشر (FBIS) و شاخص عملکرد جنسی زنان (FSFI) انجام شد. جامعه آماری شامل زنان نخست زایی بود که به صورت واژینال زایمان کرده بودند. نمونه گیری تصادفی از زنان با شرایط مشابه، دقت و تعمیم پذیری نتایج را افزایش داد.یافته ها نشان داد تصویر بدنی پس از زایمان تأثیر معناداری بر عملکرد جنسی دارد. زنانی که تصویر مثبتی از بدن خود داشتند، کیفیت بالاتری در عملکرد جنسی تجربه کردند، در حالی که تصویر منفی از بدن با کاهش رضایت و کیفیت جنسی همراه بود. این نتایج بر اهمیت توجه به سلامت روانی و تصویر بدنی زنان پس از زایمان تأکید می کند. همچنین، بهبود تصویر بدن می تواند رضایت جنسی را افزایش داده و به ارتقاء کیفیت زندگی و سلامت روانی زنان کمک کند.در نهایت، این پژوهش نقش کلیدی تصویر بدنی را در سلامت جنسی و روانی زنان نشان داده و لزوم توسعه برنامه های مداخله ای برای بهبود آن را برجسته می کند.
رویکرد اسلامی به حقوق روانی زوجین و تکالیف تربیتی مربوط به آنها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حقوق روانی زوجین پایه و اساس تکلیف آنهاست؛ یعنی حقوق و تکالیف دائرمدار یکدیگرند. پژوهش حاضر باهدف تبیین حقوق روانی زوجین از منظر آیات و روایات و تکالیف تربیتی مربوط به آنها به روش تحلیل محتوای کیفی از نوع اسنادی- اجتهادی انجام شد. بدین منطور منابع مکتوب دراین مورد مطالعه و تفسیر تربیتی آیات و روایات در موضوع پژوهش بررسی و تحلیل گردید و رویکرد اسلام به حقوق روانی زوجین و تکالیف تربیتی مربوطه از آنها استنباط شد. نتایج نشان داد که در نگاه تربیتی اسلام، تکالیف انسان ها لازمه حقوق و دائرمدار حقوق روانی آنهاست و چون توجه زوجین به حقوق روانی و تکالیف تربیتی مرتبط با آن زمینه بهزیستی و سعادت ایشان را فراهم می کند، اهمیت والایی دارد. تکالیف تربیتی مرتبط با حقوق روانی زوجین که در پژوهش حاضر از آیات و روایت استنباط شد عبارتند از: تأمین آرامش، عزت و کرامت، مثبت نگری، نگاه نعمتی، تعاون و همیاری، خوش اخلاقی، عفو و گذشت، از خود گذشتگی، آراستگی، محبت و ارضای جنسی یکدیگر.
زنان و تغییر ساختار اجتماعی؛ تحلیل روایت کنشگران زن فعال در اقلیم کردستان عراق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۲۲ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
1043 - 1068
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به دنبال روایت فعالان زن از نقش و جایگاه زنان در تغییر ساختار اجتماعی اقلیم کردستان است. با استفاده از نظریات فمینیست های سوسیالیست و شرابی به تشریح وضعیت تغییرات ساختاری در اقلیم کردستان و نقش و جایگاه زنان در این تغییرات پرداخته شده است. این پژوهش در سنت روش کیفی قرار دارد و در آن از تحلیل روایت استفاده شده است. بدین منظور راهبرد مصاحبه نیمه ساختاریافته و نمونه گیری هدفمند و همگن است. مصاحبه با هجده نفر از فعالان در انجمن ها صورت گرفت. داده ها در قالب ۱۲ مضمون اولیه و ۶ مضمون ثانویه تفسیر و تحلیل شدند. نتایج نشان داد تغییرات ساختار اجتماعی بعد از سال ۱۹۹۱، یعنی زمان تشکیل اقلیم کردستان به وقوع پیوسته که درنتیجه آن، نقش و جایگاه زنان نیز دستخوش تغییر شده است. از آن زمان تاکنون، احزاب سیاسی به خواسته ها و انجمن های زنانه شکل داده اند و در چارچوب اهداف حزبی به مسائل زنان نگریسته اند. با وجود این، زنان با مشارکت و تصاحب پست های مدیریتی و سیاسی توانسته اند جایگاه خود را در این ساختار به دست آورند. در این میان نقش آموزش، رسانه ها و انجمن ها مهم و تأثیرگذار بوده است. انجمن های زنان به عنوان یکی از مهم ترین تغییردهندگان ساختار و خود زنان فعال به عنوان عامل تغییر، اقدام به تصویب قوانین عادلانه، ریشه کنی الگوهای کهن اجتماعی فرهنگی و گسترش آگاهی، حمایت و بازنمایی مشکلات و چالش های زنان کرده اند.
بازخوانی حکمت ۱۴۱ نهج البلاغه در ارتباط با ضرورت دینی ازدیاد نسل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آموزه های نهج البلاغه که یکی از منابع حدیثی معتبر است جایگاه ارزنده ای در میان شیعیان دارد و چون پیروان مذهب امامیه قائل به عصمت گوینده آن یعنی، امام علی (ع) هستند، ضروری است تا روایات موجود در این کتاب از نظر سندی، متنی و کیفیت صدور ارزیابی شود. حدیث «قِلَّهَ الْعِیَالِ أَحَدُ الْیَسَارَیْنِ» که سیدرضی آن را در شمار حکمت ۱۴۱ نهج البلاغه ذکر نموده است از جمله گفتارهای چالش برانگیز در ارتباط با مسئله فرزندآوری است که امروزه برداشت های متفاوتی از آن ارائه می شود. نیاز جامعه اسلامی به ازدیاد نسل بر اهمیت بررسی محتوای این روایت افزوده است. براین اساس، پژوهش حاضر به روش تحلیلی- اسنادی و با هدف بازخوانی حکمت ۱۴۱ نهج البلاغه برای کشف مراد اصلی گوینده این کلام در ارتباط با ازدیاد نسل انجام شد. نتایج بررسی ها نشان داد که هیچگونه ترغیب مخاطب به کاهش تعداد اولاد در روایت فوق وجود ندارد. براساس ادله ای چون همخوانی کلام امام علی(ع) با منطق و همسویی آن با تجربیات و داده های عقلی، می توان دریافت که سخن آن حضرت فقط ناظر به حقیقتی خارجی بیان شده است و نمی توان آن را در مقام نفی مطلوبیت فرزندآوری دانست. آموزه های قرآنی، روایی، فقهی، روان شناختی و همچنین سیره اهل بیت(ع) نیز بر مفاهیمی مطابق با اهمیت فرزندآوری و تداوم نسل بشر از طریق توالد و تربیت اولاد شایسته ای که زمینه ساز رشد و پیشرفت جامعه باشد، دلالت دارد.
گذر از امر زیستی به اجتماعی (واکاوی پدیدارشناسانه تابوی قاعدگی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه زنان سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۴۸)
105-149
حوزههای تخصصی:
قاعدگی یک فرآیند بیولوژیکی طبیعی است. با این حال، در بسیاری از نقاط جهان، واز جمله در شهرستان بانه تابوها و انگ های اجتماعی متعددی در مورد قاعدگی هنوز وجود دارد، که مانع از گفتمان باز در مورد قاعدگی می شود. این مطالعه با هدف ارزیابی ادراک اجتماعی- فرهنگی از بازتولید تابوی اجتماعی می باشد. رویکرد این مطالعه کیفی و داده ها از طریق مصاحبه نیمه ساختار یافته و عمیق با 25 نفر از دانش آموزان دخترپایه دوازدهم شهرستان بانه انجام گرفت. داده ها با روش پدیدارشناسی تحلیل شد. مضامین برساخت شده ی تحقیق ذیل34 مفهوم اساسی و 7 مقوله عمده پنهان کاری، از خودبیگانگی بدنی، نگرش منفی نسبت به قاعدگی،چالش های مرتبط با قاعدگی، پزشکینه سازی قاعدگی، خود پلیسی قاعدگی و پس افتادگی فرهنگی برساخت شد. مضمون مرکزی تحقیق بازتولید تابو است
نقش پایبندی مادر به تعالیم دینی بر سلامت معنوی فرزندان با نگاهی به فرهنگ ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی فرهنگی زن سال ۱۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۹
49 - 58
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش پایبندی مادر به تعالیم دینی بر سلامت معنوی فرزندان با نگاهی به فرهنگ ایرانی بود. جامعه پژوهش شامل تمامی متون تعالیم دینی می باشد. نمونه پژوهش تعالیم دینی مادر در مورد سلامت معنوی فرزندان بود. طرح پژوهش توصیفی-تحلیلی است. برای گردآوری اطلاعات ، متون و منابع مرتبط با موضوع، از روش کتابخانه ای استفاده شد. سپس به تحلیل اطلاعات و داده ها پرداخته شد. یافته های پژوهش نشان داد: مادران برای تربیت دینی و سلامت معنوی فرزندان خود، باید به تعالیم دینی پایبندی داشته باشند. هم چنین خانواده در فرهنگ ایرانی، پایه و ستون اصلی جامعه است و برای جامعه ایرانی واحدی بسیار ارزشمند محسوب می شود. در خانواده های با نگرش مذهبی، نگرش فرزندان بر پایه اعتقادات مذهبی شکل گرفته و این اعتقادات سبب شکل گیری شخصیت دینی در فرزندان شده و به بروز رفتارهای مثبت از سوی آن ها می شود. پایبندی مادر به تعالیم دینی شامل آداب شیر دادن به نوزاد، نماز خواندن و روزه گرفتن، تشویق مادر، اخلاق و تقوا، دعا و توکل، عفت و حیا وخودسازی می باشد. این تعالیم دینی به طور مستقیم و غیرمستقیم از دوران کودکی بر سلامت معنوی فرزندان اثر می گذارد و باعث شکل گیری شخصیت معنوی آن ها می شود.
شکل گیری تمایزیافتگی خود در خانواده: کشف فرآیندها از طریق نظریه میانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تمایزیافتگی خود، پدیده ای بافتارمند، فرهنگی و وابسته به شرایط محیطی و اجتماعی است که در فرآیندی پویا و متأثر از عوامل مختلفی شکل می گیرد. براین اساس، پژوهش حاضر با هدف بررسی و بازنمایی چگونگی شکل گیری فرآیند تمایزیافتگی خود در خانواده، با رویکرد کیفی و به روش نظریه برخاسته از داده ها از نوع نظام مند انجام شد. جامعه مشارکت کنندگان پژوهش شامل متأهلین 30 تا 45 ساله شهر تبریز که با خانواده خود زندگی می کردند، بود که تعداد 17 نفر از ایشان به روش نمونه گیری هدفمند و نظری تا رسیدن به اشباع نظری در مصاحبه نیمه ساختار یافته برای ورود به پژوهش انتخاب شدند. تحلیل داده ها هم زمان با گردآوری داده ها باروش کدگذاری نظری (طی سه مرحله؛ کدگذاری باز، محوری و گزینشی) انجام شد. در نهایت461 کد اولیه و 117 زیرمقوله و 18 مقوله استخراج شد و در بخش های شش گانه الگوی پارادایمی طبقه بند گردید و یک نظریه میانی تکوین یافت. نتایج نشان داد که انگیزه پیشرفت و شرایط چالش برانگیز، افراد را به استقلال فکری، هویت طلبی و منزلت اجتماعی سوق می دهد که این موارد پدیده های محوری فرآیند شکل گیری تمایزیافتگی خود را تشکیل می دهند. همچنین، چنانچه افراد تحت تأثیر شرایط واسطه ای نظیر کسب تجربه های متفاوت، ویژگی های خودتعیین گر و تمایل به موفقیت و شرایط زمینه ای مانند ارتباط با الگوهای موفق، ساختارهای اجتماعی و فرهنگی، بسترها و رویدادها در خانواده و جو مشارکتی/حمایتی خانواده قرار گیرند، راهبردهایی همچون رفتارهای مسئولانه، همیارانه و سنجیده و تلاش برای کنترل احساسات را خواهند داشت که این راهبردها منجر به موفقیت در شغل و زندگی، رضایتمندی و خوداتکایی توأم با بهبود روابط می شود.
ویژگی های روان سنجی پرسش نامه ارزیابی ازدواج و مشاوره زناشویی در زوج های ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف بررسی ویژگی های روان سنجی پرسش نامه ارزیابی ازدواج و مشاوره زناشویی جوامع مسلمان که در قطر هنجاریابی شده است، به روش تحلیل عاملی انجام شد. جامه آماری پژوهش شامل زنان و مردان متأهل شهرای زنجان و قزوین در سال 1402 بود که تعداد 404 نفر از ایشان به روش نمونه گیری دردسترس برای ورود به پژوهش انتخاب شدند. اطلاعات پژوهش با استفاده از پرسش نامه ارزیابی ازدواج و مشاروه زناشویی، پرسش نامه رضایت زناشویی انریچ و پرسش نامه سازگاری زناشویی دونفره جمع آوری شد. در بخش توصیف داده ها، جداول توزیع فراوانی، میانگین و انحراف معیار محاسبه و ترسیم شد و در قسمت آمار استنباطی برای تحلیل اکتشافی از spss و در بخش تأییدی از lisrel استفاده شد. روایی محتوایی پرسش نامه ازسوی شش نفر از متخصصین حوزه روان سنجی و مشاوره تأیید شد. مطابق نتایج، روایی ملاکی آزمون (همبستگی با پرسش نامه انریچ و پرسش نامه سازگاری دو نفره) به ترتیب 73/0 و 79/0 و معنادار بود (p<0.001). ضرایب همسانی درونی به روش آلفای کرونباخ برای کل پرسش نامه برابر با 86/0 بود. نتایج حاصل از ضرایب همبستگی به صورت گویه- مقی اس ح اکی از آن است که این همبس تگی در م ورد تم امی گوی ه ه ا از ح داقل (20/0) بالاتر و دامن ه همبس تگی گویه- مقیاس آن نیز بین 37/0 تا 80/0 می باشد. بررسی اعتبار درونی پرسش نامه با روش تحلیل عاملی تأییدی و اکتشافی، چهار عامل به دست داد که یک عامل کمتر از نسخه اصلی دارد. براین اساس، عنوان آن به پرسش نامه ارزیابی ازدواج و مشاوره زناشویی در زوج های ایرانی تغییر کرد. بنابراین، پرسش نامه مذکور قابلیت های لازم برای ارزیابی ازدواج زوج های ایرانی و خانواده ها را دارد و می توان از آن برای مقاصد مشاوره ای و پژوهشی استفاده نمود.
Effectiveness of Teaching Problem Solving and Decision-Making Skills on Critical Thinking of Female-Headed Households(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Female heads of households face various psychological and social challenges that significantly impact their lives. The objective of this study was to explore the impact of an intervention focused on teaching problem-solving and decision-making skills on the critical thinking abilities of female heads of households. This research employed a semi-experimental design with pre-test and post-test measures, including a control group. The study population comprised all female heads of households under the jurisdiction of the Welfare organization of Meybod city. Thirty participants were selected via purposive sampling and randomly assigned to either the experimental or control group (15 participants per group). The experimental group underwent a ten-session training program on problem-solving and decision-making skills, while the control group received no intervention. Both groups completed the California Critical Thinking Questionnaire before and after the intervention. The data were analyzed using multiple analysis of covariance (MANCOVA). The findings revealed that teaching problem-solving and decision-making skills significantly enhanced critical thinking among participants in the experimental group. This effect was observed across all three subscales of critical thinking (p < .01). These results suggest that instructing problem-solving and decision-making skills can effectively enhance the quality of critical thinking among female-headed households.
بررسی تنوع جنسیتی هیئت مدیره در ارتباط با اهداف توسعه پایدار با تاکید بر مسئولیت پذیری اجتماعی و بی مسئولیتی اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و جامعه سال ۱۵ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۶۰)
172 - 187
حوزههای تخصصی:
هدف : در سال های اخیر، آگاهی جهانی از چالش های زیست محیطی و بلایای احتمالی آن افزایش یافته است. تعداد زیادی از کشورها با آلودگی هوا ، جنگل زدایی، کاهش منابع و تغییرات آب و هوایی مواجه شده اند. مسئولیت پذیری اجتماعی به عنوان راهی برای حل چالش های زیست محیطی و ترویج توسعه پایدار در این زمان حساس مورد توجه قرار گرفته است. نتایج تعدادی از مطالعات نشان می دهد که تنوع جنسیتی در هیئت مدیره شرکت ها ممکن است به عنوان شاخصی در نظر گرفته شود که شرکت ها سطوح بالاتری از مسئولیت پذیری اجتماعی را تجربه کنند. هدف این پژوهش بررسی تأثیر تنوع جنسیتی در هیئت مدیره درحمایت از اهداف توسعه پایدار با توجه به معیارهای مسئولیت پذیری اجتماعی و بی مسئولیتی اجتماعی می باشد.
مواد و روش ها: جامعه آماری پژوهش شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران و با استفاده از روش حذف سیستماتیک تعداد 177 شرکت در دوره (1401-1397) به عنوان حجم نمونه در نظر گرفته شد. سپس الگوی پژوهش تعریف و با استفاده از روش GMM برآورد شد.
یافته ها: نتایج نشان داد که تنوع جنسیتی هیئت مدیره تأثیری مثبت و معنادار بر مسئولیت پذیری اجتماعی و تأثیر منفی و معنادار بر بی مسئولیتی اجتماعی دارد. افزون بر این، نتایج نشان می دهد که زنان در کاهش موقعیت های مشکل ساز واکنش بیشتری نشان می دهند.
بحث و نتیجه گیری: براساس نتایج می توان اظهار داشت زنان به بهبود عملکرد اجتماعی از راه اقدامات خوب اهمیت می دهند و به طور همزمان مراقب رویدادهای منفی که بر عملکرد اجتماعی شرکت تأثیر می گذارد، می باشند.