فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۵۴۱ تا ۳٬۵۶۰ مورد از کل ۵۶٬۰۱۵ مورد.
منبع:
دانش حسابرسی سال ۲۴ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۹۷
۱۹۷-۱۷۰
حوزههای تخصصی:
بودجه ریزی مبتنی بر عملکرد، یک برنامه تلفیق عملکرد و بودجه سالانه است، که روابط بین سطح اعتبارات برنامه و نتایج مورد انتظار را نشان می دهد. در سال های اخیر تمایل زیادی برای استفاده سازمانی از بودجه ریزی مبتنی بر عملکرد شکل گرفته است. این امر باعث شده است تا پژوهشگران با دقت بیشتری به جزئیات این روش بودجه ریزی توجه کنند. لذا این پژوهش به ارائه الگوی بودجه ریزی مبتنی بر عملکرد و ارزیابی آن در نظام بانکی ایران پرداخته می شود. این پژوهش در سال 1403 اجرایی شد. جامعه آماری این پژوهش 195 نفر از مدیران بانک شهر استان اصفهان است. جهت جمع آوری اطلاعات مورد نیاز در پژوهش حاضر از مصاحبه و پرسشنامه بهره گیری شده است و برای بررسی فرضیه ها آمار استنباطی و آزمون های معادلات ساختاری به کار گرفته شده است. نتایج حاصل از پژوهش نشان داد که عوامل موثر بر بودجه ریزی مبتنی بر عملکرد شامل آموزش کارکنان، ایجاد مرکز هزینه، بانک مرکزی، تدوین استراتژی های بلندمدت، ترجیح منافع جمعی سازمان، توانایی مدیریت، ثبات شغلی مدیران، ثبت صحیح اسناد، سیاست های کلان اقتصادی دولت، سیستم حسابداری بهای تمام شده، شاخص ارزیابی عملکرد، طبقه بندی فعالیت ها، عوامل انسانی، عوامل فنی و فرایندی، عوامل محیطی (اقتصادی، سیاسی، فرهنگی) می باشند. که از بین این عوامل، آموزش کارکنان، تدوین استراتژی های بلندمدت، ترجیح منافع جمعی سازمان، توانایی مدیریت، ثبت صحیح اسناد، سیاست های کلان اقتصادی دولت، عوامل فنی و فرایندی و عوامل محیطی بر بودجه ریزی مبتنی بر عملکرد تأثیر گذار هستند.
رویکردی نوین به مدیریت حمایت اجتماعی در رابطه بین سبک های مقابله با سلامت روانی کارکنان سالمند و بازنشسته(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
رویکردهای نو در مدیریت دولتی دوره ۱ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
111 - 130
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین نقش واسطه ای حمایت اجتماعی در رابطه بین سبک مقابله با سلامت روانی در کارکنان سالمند و بازنشسته دانشگاه آزاد اسلامی است. روش تحقیق: پژوهش حاضر براساس رویکرد از نوع پژوهش کمی است و گردآوری اطلاعات به دو روش کتابخانه ای و میدانی انجام شده است جامعه آماری پژوهش را کارکنان سالمند و بازنشسته دانشگاه آزاد تشکیل داده اند و بر طبق نظریه کلاین (۲۰۱۱) طی یک پژوهش همبستگی ۲۸۳ نفر از این افراد به شیوه در دسترس انتخاب شدند ابزار پژوهش عبارت است از سه پرسشنامه حمایت اجتماعی شربرن و استوارت (1991) سلامت عمومی گلدبرگ و هیلر (1979) و سبک مقابله لازاروس و فولکمن (1980) همچنین در این پژوهش داده های به دست آمده به کمک آزمون همبستگی و تحلیل مسیر به وسیله نرم افزار SPSS تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: یافته ها نشان داد که رابطه مثبتی بین سبک های مقابله با سلامت روانی وجود دارد رابطه مثبتی بین حمایت اجتماعی با سلامت روانی وجود دارد رابطه مثبتی بین حمایت اجتماعی و سبک های مقابله وجود دارد و همچنین حمایت اجتماعی در رابطه بین سبک مقابله با سلامت روانی نقش واسطه ای ایفا می کند. نتیجه گیری: بر اساس این نتایج می توان درمان هایی مبتنی بر سبک مقابله حمایت اجتماعی برای ارتقای سلامت روانی سالمندان و بازنشستگان تدارک دید.
بررسی استفاده از شبکه های اجتماعی مجازی بر پدافند غیر عامل با در نظر گرفتن اثر میانجی سواد اطلاعاتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم و فنون نظامی سال ۲۰ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۶۹
153 - 181
حوزههای تخصصی:
هدف: معرفی سواد اطلاعاتی و تأثیر آن بر هدایت صحیح سربازان آموزشی در جهت اجرای بهتر و عمیق تر پدافند غیرعامل است.روش شناسی: جامعه آماری موجود در پادگان 04 امام رضا علیه السلام با نمونه آماری با استفاده از روش سرشماری به تعداد 250 نفر، در راستای تعیین میزان آشنایی و آگاهی از سامانه های بر خط اجتماعی استفاده کرده و نتایج آن در این گزارش برای آشکارسازی تأثیر آشنایی با شبکه های اجتماعی و سواد اطلاعاتی بر پدافند غیرعامل به کار گرفته شده است.یافته ها: توجه به نتایج به دست آمده و نظر به اهمیت و جایگاه پدافند غیرعامل در افزایش توان بازدارندگی ملی و تأثیر مثبت شبکه های اجتماعی مجازی بر آن به منظور بهبود و ارتقای پدافند غیرعامل توجه ویژه ای به شبکه های اجتماعی مجازی و سواد رسانه ای داشت.نتیجه گیری: نتایج تحقیق با استفاده از روش مدل یابی معادلات ساختاری(لیزرر) نشان از تأثیر مثبت و معنادار شبکه های اجتماعی مجازی بر پدافند غیرعامل دارد که سواد رسانه ای در این بین نقش میانجی بر عهده دارد.
طراحی مدل رهبری بصیر بر اساس تجارب زیسته مدیران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: از اساسی ترین عوامل موثر در ارتقاء عملکرد سازمان های صنعتی، رهبری بصیر است. هدف اصلی این پژوهش، طراحی مدل رهبری بصیر بر اساس تجارب زیسته مدیران آموزش و پرورش در استان خوزستان بود.روش شناسی پژوهش: تحقیق حاضر بر اساس هدف از نوع اکتشافی، بر حسب ماهیت داده ها از نوع کیفی و بر اساس گردآوری اطلاعات از نوع توصیفی است. با استفاده از رویکرد مبتنی بر نظریه پردازی داده بنیاد به صورت کیفی اجرا شده است. جمع آوری داده ها، با استفاده از مصاحبه های عمیق با مشارکت 30 نفر از خبرگانی بود که به صورت هدفمند بر اساس روش سهمیه ای انتخاب شدند. تجزیه و تحلیل داده ها در سه مرحله کدگذاری باز، محوری و گزینشی انجام گرفت و بر اساس آن، مدل کیفی پژوهش طراحی شد.یافته ها: یافته های پژوهش حاضر نشان دهنده استخراج بالغ بر 242 گزاره مفهومی اولیه، 43 مقوله فرعی و 15 مقوله اصلی است که در قالب مدل سبک رهبری بصیر بر اساس تجارب زیسته مدیران صنعت آموزش و پرورش، در 6 دسته به صورت عوامل علی (چالش های تولید، عدم انعطاف پذیری، عوامل فنی و سیاسی حوزه مدیریت)؛ عوامل زمینه ای (اقتدارگرایی، تفاوت های شخصیتی کارکنان، ارزیابی ورودی و خروجی سازمان)؛ راهبرد (مدیریت روابط انسانی، ارائه چشم انداز، نظارت، مدیریت نیروی انسانی)؛ عوامل مداخله گر (عدم یکپارچگی درون سازمانی ، ضعف در پایش و کنترل، نواقص امر مدیریتی و عدم رعایت پروتکل های ایمنی) و پیامد (بقاء چرخه تولید)، قرار گرفت.بحث و نتیجه گیری: نتایج پارادایم ارائه شده در تحقیق نشان داد که سبک رهبری بصیر، متاثر از شرایط علی، شرایط مداخله گر، استراتژی ها و عوامل زمینه ای است که این عوامل، بر خصوصیات و عملکرد مدیران اثرگذار بوده و سبک رهبری بصیر را شکل می دهد.
بررسی ویژگی های منفی مدیران، از منظر امام علی علیه السلام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مدیران به جهت تاثیرگذاری جایگاه، در کنار آراستگی به خصوصیات مثبت، باید از ویژگی های منفی نیز پیراسته باشند. امام علی (ع) در جایگاه رهبری جامعه اسلامی، در کنار امر و تاکید بر معروف های مدیریتی، به منکرات اخلاقی – حرفه ای برای مدیران نیز توجه، و نسبت به آن ها نهی داشته اند. براین اساس، هدف پژوهش حاضر استحصال و احصاء ویژگی های منفی مدیران از منظر امام علی (ع)، با بررسی کتاب نهج البلاغه، و بهره گیری از روش تحلیل محتوای عرفی است. در این روش ابتدا معانی و کدهای استخراج شده از نهج البلاغه که مرتبط با هم بودند در قالبِ خوشه هایی مشخص با نام مضامین فرعی جای گرفتند؛ سپس مضامین فرعی براساس اصل شباهت، دسته بندی شده و مضامین اصلی را شکل دادند. «ترس، حرص و آز، پرخوری و شکمبارگی، حلال شمردن حرام، هوسرانی، نادانی، آلودگی به گناه، دنیاپرستی، عدم قناعت، سوء شهرت خانوادگی» اولین گروه از مضامین فرعی می باشند که تحت عنوانِ "رذایل اخلاقی فردی" برای مدیران، تجمیع شده اند. «نفاق و دورویی، بخل و عدم انفاق، عدم رازداری، علاقه به ستایش، کبر و خودبزرگ بینی، نیرنگ و فریب، نقض عهد و پیمان شکنی، تبعیت از گمراهان، بی توجهی به فقرا، هم نشینی با سرمایه داران مسئله دار، بدرفتاری با مردم، تحقیر مردم، بی اعتنایی به مردم، منت گذاری، و ظلم و بی عدالتی»، نیز مجموعه ای از مضامینی هستند که مضمون اصلیِ "رذایل اخلاقی بین فردی"، را شکل داده اند. «رشوه خواری، اختلاس، خیانت به مافوق، سابقه ی بدِ کاری، خویشاوندسالاری، عدم صلاحیت و توانمندی، بی وقت عمل کردن، سستی و عدم تلاش، پنهان داشتن خود، استبداد رای و امتیازخواهی» آخرین دسته از مضامین فرعی می باشند که مضمون اصلیِ "ایرادات و عیوب حرفه ای" براساس آن سامان یافته است.
تدوین استراتژی و هدف گذاری استراتژیک بازاریابی درصنعت هوانوردی و فرودگاهی کشور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت راهبردی سال ۱۵ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۶۰
209 - 232
حوزههای تخصصی:
توسعه اقتصادی هر کشور تا اندازه ای به کارایی و میزان عملکرد صنعت هوانوردی و فرودگاهی و حمل ونقل هوایی وابسته است. هدف پژوهش، تبیین الگو در راستای تدوین استراتژی و هدف گذاری استراتژیک عملکرد بازاریابی و بازار صنعت هوانوردی فرودگاهی ایران است. با روش آمیخته، در ابتدا شاخص معیارهای فعلی مورد استفاده در ارزیابی صنعت فرودگاهی و هوانوردی کشور و جهان مورد غربالگری قرار گرفت. در بخش کیفی با انجام مصاحبه نیمه ساختاریافته با کارشناسان و صاحبنظران صنعت حمل ونقل هوایی و فرودگاهی، شاخص های نهایی حاصل از بررسی پیشینه و مصاحبه ها به دست آمد. بررسی ها نشان داد که کمبود قابل توجه ای در رابطه با استراتژی های عملکرد بازاریابی و معیارهای مبتنی بر بازار در ارزیابی عملکرد در بخش هوانوردی و فرودگاهی کشور وجود دارد. از این رو، الگویی جهت ارزیابی عملکرد مبتنی بر بازار تبیین و ارائه شد تا بتوان به تصویر جامع تری از استراتژی عملکرد بازاریابی هوانوردی و فرودگاهی ایران دست یافت. نمونه آماری، 34 فرودگاه که از روش نمونه گیری تصادفی ساده از بین 57 فرودگاه کشور انتخاب شده و با بهره گیری از الگوی ریاضی، فنون تحقیق در عملیات و نیز استفاده از مفاهیم و اصول تحلیل پوششی داده های شبکه ای، بخش کمّی انجام شد. شاخص های حاصل و نتایج حل مدل نشان دادند تنها 14فرودگاه در هر دو مرحله بطور کامل کارا بوده و دارای کارایی100% در ارزیابی استراتژی های عملکرد بازاریابی بوده اند و سایر فرودگاه ها بدلیل ضعف در خروجی و ازدیاد ورودی فرایندهایشان از مرکز کارایی جدا شده اند؛ بنابراین، برای بهبود وضعیت این فرودگاه ها لازم است اقدامات مستمری از طریق رویکرد تحلیل پوششی داده ها، در دستور کار قرار گیرد.
طراحی مدل کارآمد هوشمندی رفتار کارکنان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت و چشم انداز آموزش دوره ۶ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۲۲)
221 - 248
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش طراحی مدل کارآمد هوشمندی رفتار کارکنان در اداره کل گمرکات و داراه کل مالیات استان هرمزگان می باشد. تحقیق حاضر به لحاظ هدف، کاربردی و از نظر اجرا کیفی می باشد. جامعه آماری پژوهش شامل 19 نفر از خبره از مدیران و خبرگان و اعضا هیات علمی، مدیران اداره کل گمرکات و داراه کل مالیات استان هرمزگان در مبحث هوشمندی رفتار کارکنان می باشد. ابزار گردآوری پژوهش، مصاحبه نیمه ساختاریافته می باشد. برای شناسایی ابعاد و مؤلفه های هوشمندی رفتار کارکنان مصاحبه های مفصل و عمیقی با متخصصان دانشگاهی و مدیران اداره کل گمرکات و داراه کل مالیات استان هرمزگان انجام شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل مضمون و نرم افزار NVIVO ویراست 11 استفاده شد. نتایج نشان داد مفاهیم استخراج شده مربوط به مدل کارآمد هوشمندی رفتار کارکنان در اداره کل گمرک و اداره کل مالیات استان هرمزگان شامل 92 کُد اولیه، 24 مضمون پایه و 8 مضمون سازمان دهنده رفتار شهروندی سازمانی، رفتارهای کاری مخرب، رفتارهای برنامه ریزی شده، رفتارهای کنش گرای استراتژیک، رفتارهای سیاسی، رفتارهای ضد تولید، رفتارهای اخلاقی و رفتارهای اجتماعی مطلوب می باشد.
الگویی برای تاب آوری کارکنان (شواهدی از سازمانهای ایرانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت بهره وری سال ۱۸ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۷۰
23 - 47
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر که یک پژوهش کاربردی از نظر هدف و توصیفی-پیمایشی از لحاظ روش است، ارائه الگوی تاب آوری کارکنان در شرکت ملی مناطق نفت خیز جنوب مستقر در اهواز می باشد. روال تحقیق به این شکل بود که با مرور ادبیات تاب آوری کارکنان به روش فراترکیب ابعاد تاب آوری کارکنان احصا گردید. در مرحله بعد با خبرگان به صورت هدفمند مصاحبه هایی صورت گرفت. بر مبنای نظرات خبرگان هفت بُعد برای تاب آوری کارکنان در جامعه مورد پژوهش استخراج شد. بر همین مبنا الگوی مفهومی تحقیق طراحی گردید. بر مبنای این مراحل پرسش نامه ای جهت سنجش الگوی مورد نظر به صورت محقق ساخته طراحی گردید. برای بررسی پایایی پرسش نامه، از ضریب آلفای کرونباخ و برای بررسی روایی محتوایی آن، از نظر متخصصان مربوطه بهره گرفته شد. جامعه آماری تحقیق به تعداد 10000 نفر از کارکنان بوده که بر مبنای روش نمونه گیری تصادفی ساده، حجم نمونه 373 نفر تعیین شد. تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزارهای SPSS22 و SmartPLS3 صورت گرفت. الگوهای اندازه گیری، ساختاری و کلی با بهره گیری از شاخص های برازش الگوها و فرضیه ها با استفاده از تحلیل مسیر، مثبت و معنادار گزارش شد.
ارائه مدل تاب آوری سازمانی با رویکرد کار افرینانه در صنعت بانکداری(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
تعالی منابع انسانی سال ۵ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۱۷)
22 - 38
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش ارائه مدل تاب اوری سازمانی با رویکرد کار افرینانه در صنعت بانکداری بود. روش تحقیق حاضر از نوع توصیفی بود که به صورت میدانی اجرا گردید. جامعه آماری تحقیق حاضر شامل تمامی خبرگان و افراد آگاه در حوزه صنعت بانکداری در ایران بودند. به منظور شناسایی این خبرگان از نمونه گیری هدفمند استفاده شد. این نمونه گیری تا رسیدن به اشباع نظری انجام گردید.که تعداد 15 نفر به عنوان نمونه پژوهش مشخص شدند. در بخش کیفی تحقیق جهت بررسی روایی از قابلیت باور پذیری (اعتبار)، انتقال پذیری و تایید پذیری استفاده گردید. همچنین در قسمت تجزیه و تحلیل کمی تحقیق، از روش دیمتل استفاده شد. نتایج تحقیق حاضر مشخص گردید که تغیرهای تاثیرگذار بر تاب اوری سازمانی با رویکرد کار افرینانه در صنعت بانکداری شامل پویایی ساختار، تشخیص فرصت ها، بهینه سازی مدیریت، پیامد های نقدینگی، تحول مدیریتی، ایجاد عدالت اجتماعی و پویایی ساختار و ایجاد انعطاف پذیری بانک ها می باشد. همچنین نتایج تحقیق حاضر نشان می دهد، عامل پویایی ساختار با وزن 237/0 مهمترین عامل در تاب اوری سازمانی با رویکرد کار افرینانه در صنعت بانکداری مشخص گردید.
واکاوی عوامل مؤثر بر توسعه کسب وکارهای خانگی کارآفرینانه در استان ایلام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش و مدیریت کارآفرینی دوره ۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
104 - 85
حوزههای تخصصی:
کارآفرینی به عنوان عامل کلیدی رشد و توسعه اقتصادی با ایجاد کسب وکارهای جدید منجر به افزایش تولید ناخالص ملی و درآمد سرانه شده و از این طریق نقش مهمی در ارتقای توسعه متوازن منطقه ای ایفا می کند. این امر به ویژه برای کشورهای در حال توسعه که فقر و بیکاری از مسائل اساسی فراروی آن ها است اهمیت دارد. از این رو این مطالعه به واکاوی عوامل مؤثر بر توسعه کسب وکارهای خانگی کارآفرینانه در استان ایلام برای دست یابی به آثار و پیامدهای مثبت ایجاد کسب وکارهای کارآفرینانه پرداخته است. رویکرد پژوهش حاضر آمیخته (کیفی-کمی) از نوع اکتشافی می باشد. جامعه مورد مطالعه در بخش کیفی شامل کلیه خبرگان و جامعه آماری در بخش کمی صاحبان کسب وکارهای خانگی کارآفرینانه در استان ایلام بود. در بخش کیفی با به کارگیری روش گلوله برفی مشارکت کنندگان انتخاب شدند که با 12 نفر اشباع نظری حاصل شد. در بخش کمی نیز 120 نفر از صاحبان کسب وکارهای خانگی کارآفرینانه به صورت تمام شماری انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها در بخش کیفی، مصاحبه های نیمه ساختاریافته و در بخش کمی، پرسشنامه محقق ساخته بود. تحلیل داده ها در بخش کیفی با استفاده از تحلیل مضمون و در بخش کمی با مدلسازی معادلات ساختاری انجام شد. بر اساس نتایج، 57 شاخص در قالب 15 مضمون فرعی و 6 مضمون اصلی شامل قابلیت های بازاریابی، هوشمندی رقابتی، خط مشی دولت، توانمندسازی کارآفرینانه، ارتباطات استراتژیک و مقبولیت اجتماعی شناسایی شدند که در بخش کمی نیز تأثیر هر یک از آنان ارزیابی و نهایتاً تأیید شدند. پیشنهاد می شود که سیاست گذاران و برنامه ریزان کلان و همچنین مسئولان محلی با توجه به شاخص ها و مضامین شناسایی شده، برنامه های حمایتی و آموزشی متناسبی را برای صاحبان کسب وکارهای خانگی تدوین و اجرا کنند.
تأثیر جریان نقد عملیاتی و ارزش دفتری سهام بر بحران مالی شرکت ها
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر در پی ردیابی تأثیر جریان نقد عملیاتی و ارزش دفتری سهام بر بحران مالی شرکت ها است. در راستای حصول به اهداف پژوهش، نمونه ای متشکل از 131 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار که طبق الگوی حذف سیستماتیک انتخاب شده بودند برای یک دوره زمانی 10 ساله از 1391 الی 1400 گردآوری شد. برای آزمون فرضیه های پژوهش از یک مدل رگرسیون چندمتغیره خطی بهره گرفته شد. نتایج آزمون رگرسیون در سطح خطای 5 درصد نشان داد که جریان نقد عملیاتی و ارزش دفتری سهام تأثیر معکوس بر بحران مالی شرکت ها دارند. در واقع با افزایش جریان نقد عملیاتی و ارزش دفتری سهام میزان بحران مالی شرکت کاهش می یابد. زمانی که شرکت گردش نقدینگی عملیاتی بالاتری را دارد، کمتر به ناحیه بحران و درماندگی مالی وارد می شود و درواقع جریان نقدینگی عملیاتی بالاتر، ضامن گریز از بحران مالی است. همچنین، زمانی که ارزش دفتری سهام افزایش یابد می بایست بدهی های شرکت کاهش یابد و زمانی که بدهی کاهش یابد یعنی شرکت قادر به پرداخت دیون خود بوده و در بحران مالی نمی باشد.
طراحی بسته سیاستی دانش بازاریابی در مناطق آزاد تجاری مبتنی براکتساب دانش ضمنی خبرگان (نمونه پژوهش: منطقه آزاد تجاری اروند)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت دانش سازمانی سال ۷ بهار ۱۴۰۳ شماره ۲۴
153 - 186
حوزههای تخصصی:
ایجاد منطقه آزاد تجاری در گردش صادرات ، رشد اقتصادی و اشتغال نقش مهمی دارد اما دلایل مالی ،مدیریتی و اقتصادی موجب شده که تحرک جدی برای دستیابی به اهداف پدید نیامده و برخی از اهداف مورد نظر تحقق نیابند. این تحقیق با هدف طراحی بسته سیاستی دانش بازاریابی در مناطق آزاد تجاری مبتنی بر دانش ضمنی خبرگان با استفاده از روش فراترکیب انجام گرفته است . این تحقیق کیفی و دارای ماهیت استقرایی با راهبرد پیمایشی است که از تکنیک مصاحبه استفاده نموده است. در روش فراترکیب جامعه موردبررسی کتب، اسناد و مقالات پژوهش،که پس از چند مرحله غربالگری 84 مورد وارد فرآیند فراترکیب شد با استفاده از فراترکیب 21 مولفه مهم ترین کدهای شناسایی شده بودند که نقش اساسی در ایجاد سیاستهای بازار یابی مناطق ازاد تجاری داشته اند . بسته سیاستی که دربرگیرنده ی خط مشی های اصلی (مادر) و خط مشی های حمایتی در سه دسته مانع بَردار، امکانپذیر و تسهیل گر می باشند ارائه شده است.این بسته سیاستی، موجب ارتقاء نوآوری برنامه های دانش بازار یابی مناطق آزاد تجاری وارتقای اثربخشی و کارآیی برنامه های بازار یابی مناطق آزاد تجاری از طریق افزایش یکپارچگی ها با توجه به سیاست های مادر و سیاست های حمایتی می گردد.
معرفی و آزمون مدل رشد ZZ برای ارزش گذاری سهام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش قصد دارد ضمن معرفی مدلی جدید برای ارزش گذاری سهام تحت عنوان مدل رشد ZZ، قدرت آن را نسبت به مدل گوردون اندازه گیری نماید. برای آزمون قدرت این مدل در تعیین ارزش منصفانه سهام شرکت های پذیرفته شده ایرانی، پس از محاسبه میانگین نرخ رشد و دوره بازگشت سرمایه موردنیاز شرکت ها و با توجه به درآمد هر سهم آنها در سال های مالی 1399 تا 1401، ارزش سهام شرکت ها در سال های مذکور با استفاده از مدل نامبرده برآورد شده است. در مرحله بعد، از مدل گوردون برای تعیین ارزش سهام بهره گرفته شده است. در نهایت، ارزش های برآوردی سهام شرکت های منتخب با استفاده از این دو مدل و میزان انحراف هریک از آنها از میانگین قیمت بازار تعدیل شده سهام، از طریق روش مقایسه میانگین های دو گروه مستقل، با یکدیگر قیاس شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد در هریک از صنایع مورد بررسی، میانگین انحراف ارزش های برآوردی سهم ها با استفاده از مدل رشد ZZ از میانگین قیمت بازار تعدیل شده آنها، در مقایسه با حالتی که از مدل گوردون برای تعیین ارزش سهام شرکت ها استفاده می شود، به طور معنی داری پایین تر است. بنابراین، کاملاً مشهود است که مدل رشد ZZ در مقایسه با مدل گوردون، توانسته است ارزش سهام شرکت ها را با دقت بالاتری برآورد نماید.
طراحی مدل انتخاب منابع تأمین مالی بنگاه های صنعتی ایران با رویکرد ترکیبی ISM-MICMAC فازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
راهبرد مدیریت مالی سال ۱۲ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۴۵)
187 - 214
حوزههای تخصصی:
هدف نهایی تأمین مالی را می توان افزایش ارزش کسب و کار از طریق برنامه ریزی، اجرا و اعمال منابع مالی در حین ایجاد تعادل میان سودآوری و ریسک دانست. این مهم زمانی تحقق می یابد که مدیران مالی، تصمیم گیری صحیحی را نسبت به استفاده از روش های تأمین مالی اتخاذ نمایند. هدف پژوهش حاضر، ارائه رویکردی ترکیبی بر مبنای تکنیک ISM فازی و تجزیه و تحلیل MICMAC به منظور طراحی مدلی جهت کمک به گزینش منابع تأمین مالی بنگاه های صنعتی ایران با غلبه بر محدودیت های فرآیند تصمیم گیری می باشد. بدین منظور، نخست تکنیک ISM فازی جهت تعیین روابط متقابل میان شاخص ها و نیز مدل سازی ساختار سلسله مراتب آن ها بکار بسته شده است؛ در ادامه با استفاده از تجزیه و تحلیل MICMAC، شاخص های غالب دخیل در فرآیند تأمین مالی بر مبنای قدرت نفوذ و وابستگی شان در یکی از خوشه های چهارگانه مورد نظر طبقه بندی شده اند. نتایج حاکی از آن است که شاخص "سیاست های مالی دولت" بیشترین تأثیر را بر سایر شاخص های سیستم داشته و معیاری اساسی جهت اتخاذ تصمیمات کلیدی به منظور گزینش منابع تأمین مالی بنگاه های صنعتی در ایران می باشد؛ لذا نیاز است تا تصمیم گیرندگان در این امر، چشم انداز سیاست های مالی دولت را پیش از توجه به هر شاخص دیگری در تصمیمات مدیریتی خود لحاظ دارند
نقش هوش اخلاقی، هوش معنوی و هوش هیجانی در تقویت وجدان کاری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات دین، معنویت و مدیریت سال ۱۱ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۲۱
17 - 38
حوزههای تخصصی:
مقدمه و اهداف: امروزه آنچه در تعالی سازمان ها نقش محوری دارد، انسان است و عاملی به نام وجدان می تواند نقشی پررنگ و بسیار مهم را در کارایی و اثربخشی هر سازمان ایفا کند. وجدان کاری عاملی است که باعث ایجاد نظم در کار و حسن انجام وظیفه در افراد می شود. توجه به مفهوم وجدان کاری در سازمان ها نگاهی اخلاقی و انسانی به مقوله کار و سازمان است؛ زیرا اخلاق در رفتار حرفه ای منجر به ایجاد تعهد نسبت به انجام وظایف به بهترین شکل و بدون کنترل خارجی و در پی آن بهبود نتایج کار، بهبود وضع جامعه، رضایت و آرامش وجدان فرد می شود. در سازمان های امروزی، مدیران و کارکنان می توانند با بهبود ویژگی های هوش هیجانی محیط کار را توانمند کنند. هوش هیجانی شامل مجموعه ای از احساسات، دانش اجتماعی و قابلیت هایی است که قدرت کلی ما را در جهتی هدایت و تقویت می کند که به ما امکان می دهد به عوامل و فشارهای محیطی پاسخ مناسبی بدهیم. مطالعات نشان می دهد که بین هوش هیجانی و هوش معنوی همبستگی بالایی وجود دارد. هوش معنوی به عنوان توانایی عمل با خرد و شفقت و در عین حال حفظ آرامش درونی و بیرونی بدون توجه به شرایط توصیف می شود که افراد را قادر می سازد تا موقعیت های استرس زا و اضطراب را در موقعیت های نامطلوب مدیریت کنند. هوش معنوی را می توان پایه ای برای ظهور رفتارهای کاری مثبت در نظر گرفت. اگر کارکنان سازمان از هوش معنوی بالاتری برخوردار باشند احتمال بروز رفتارهای کاری مثبت بیشتر می شود. بسیاری از رفتارها و تصمیمات کارکنان و مدیران در سازمان های امروزی متاثر از ارزش های اخلاقی آنهاست. هوش اخلاقی توانایی به کارگیری اصول اخلاقی جهانی در اخلاق، اهداف و ارتباطات است. هوش اخلاقی توانایی تشخیص درست و نادرست بر اساس اصول جهانی است. اهمیت تقویت وجدان کاری که در این پژوهش به عنوان متغیری اساسی به آن پرداخته ایم به این دلیل است که تقویت وجدان کاری می تواند تأثیر مستقیمی بر عملکرد فردی داشته باشد و در نهایت به اثربخشی و بهره وری سازمانی منجر شود. در پژوهش حاضر به دنبال بررسی عوامل موثر در تقویت وجدان کاری بودیم که از مهم ترین آنها می توان به هوش به ویژه هوش هیجانی، هوش اخلاقی و هوش معنوی اشاره کرد. سوال اصلی تحقیق این است که آیا هوش اخلاقی، هوش معنوی و هوش هیجانی در تقویت و افزایش وجدان کاری در سازمان تاثیر دارند؟روش: پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و از نظر ماهیت و روش، توصیفی − پیمایشی است. جامعه آماری این پژوهش مراکز و خانه های بهداشت شهر بردسکن می باشد. گردآوری داده ها در این پژوهش به دو روش کتابخانه ای و میدانی انجام شده است. برای سنجش متغیرهای پژوهش از پرسش نامه های استاندارد هوش اخلاقی لنیک و کیل (2005)، وجدان کاری کاستا و مک کرای (1992)، هوش معنوی کینگ (2008) و هوش هیجانی شوت (1998) استفاده شده است. در این پژوهش به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از آمار توصیفی و استنباطی استفاده شده است. برای توصیف جامعه آماری از آمار توصیفی و نرم افزار spss استفاده شده است. برای آزمون فرضیه های پژوهش از معادلات ساختاری و تحلیل مسیر به کمک نرم افزار Smart pls 3 استفاده شده است.یافته ها: ابتدا برای بررسی جامعه آماری از آمار توصیفی استفاده شده است و نتایج توصیف متغیرهای جمعیت شناختی نشان می دهد: از لحاظ جنسیت 41 نفر مرد و 89 نفر زن می باشند. از لحاظ سن بیشتر افراد در بازه 35 تا40 سال می باشند (حدود 35 درصد). از لحاظ تحصیلات بیشتر افراد دارای مدرک تحصیلی لیسانس می باشند (60 درصد). از لحاظ سابقه کار بیشتر افراد دارای سابقه کاری 1 تا 5 سال و 20 تا 25 سال می باشند (حدود 27 درصد). به منظور آزمون فرضیه های تحقیق از معادلات ساختاری و تحلیل مسیر و نرم افزار PLS استفاده شده است. برای بررسی برازش مدل ساختاری تحقیق از دو شاخص SRMR و شاخص GOF استفاده شده که در حد مطلوب اند و مدل برازش خوبی دارد. فرضیه های پژوهش مورد بررسی و آزمون قرار گرفت. بررسی فرضیه اصلی تحقیق نشان می دهد که ضریب مسیر بین مؤلفه هوش اخلاقی و وجدان کاری برابر با 808/0، هوش معنوی و وجدان کاری برابر با 358/0 و هوش هیجانی و وجدان کاری برابر با 533/0 می باشد و مقدار آماره t در تمام مسیر ها بیشتر از 96/1 می باشد و سطح معنا داری نیز کمتر از 05/0 می باشد. می توان گفت: مؤلفه های هوش اخلاقی، معنوی و هیجانی بر وجدان کاری اثرگذار بوده و بیشترین تأثیر را هوش اخلاقی بر وجدان کاری دارد. فرضیه های فرعی پژوهش نیز مورد تایید واقع شده اند.بحث و نتیجه گیری: این پژوهش با هدف بررسی نقش هوش اخلاقی، هوش معنوی و هوش هیجانی در تقویت وجدان کاری انجام شده است. برای این منظور یک فرضیه اصلی و یازده فرضیه فرعی تدوین شده است. با تأیید فرضیه اصلی پژوهش مشخص شد که هوش اخلاقی، معنوی و هیجانی تأثیر مثبت و معناداری بر وجدان کاری دارد و بیشترین تأثیر مربوط به هوش اخلاقی و کمترین تأثیر مربوط به هوش معنوی است. تأیید فرضیه اصلی پژوهش و تأیید فرضیه های فرعی اول، دوم، سوم و چهارم نشان می دهد هوش اخلاقی و مؤلفه های آن بر وجدان کاری تأثیر مستقیم و معنا داری دارد که نتایج با پژوهش های نریمانی و کرامتی (1399)، همایی (1397)، دهقان منشادی (1396)، اسماعیلی طرزی و همکاران (1392)، فولاد و همکاران (2019) و نورسیا (2010) همخوانی دارد. تأیید فرضیه اصلی پژوهش و تأیید فرضیه های فرعی پنجم، ششم، هفتم و هشتم نشان می دهد هوش معنوی و مؤلفه های آن بر وجدان کاری تأثیر مستقیم و معنا داری دارد که نتایج با پژوهش های حسنلو (1394)، لیاقت دار و همکارانش (1390)، فولاد و همکاران (2019) و خاواجا (2017) هم راستا می باشد. تأیید فرضیه اصلی پژوهش و تأیید فرضیه های فرعی نهم، دهم و یازدهم نشان می دهد هوش اخلاقی و مؤلفه های آن بر وجدان کاری تأثیر مستقیم و معنا داری دارد که نتایج با پژوهش های لیاقت دار و همکارانش (1390)، فولاد و همکاران (2019)، ساناریو و همکاران (2017) و کری و همکاران (2017) همخوانی دارد. برای سازمان های امروزی توجه به هوش یکی از عوامل مهم و ضروری است. نتایج این پژوهش نشان می دهد که هوش اخلاقی، معنوی و هیجانی می تواند وجدان کاری را بهبود بخشد. هوش اخلاقی موجب افزایش تعهد و ایجاد اعتماد و مسئولیت پذیری بیشتر در کارکنان شده و به بهبود کارایی فردی و گروهی می انجامد. ازاین رو، سهم هوش اخلاقی در پیش بینی وجدان کاری کارکنان منطقی به نظر می رسد. هوش معنوی نیز حس مسئولیت پذیری کارکنان را افزایش می دهد و آنان را نسبت به مسئولیت خویش متعهد می کند. همچنین، آنها محیط کار و انجام وظایف را فرصتی برای رشد و بروز توانایی ها و ارزش های شخصی خود تلقی می کنند و وجدان کاری رو به فزونی و کمال می رود. بهره گیری از مؤلفه های هوش هیجانی با ایجاد انعطاف پذیری بیشتر، عملکرد بهتر را تسهیل می کند.تقدیر و تشکر: از کلیه کسانی که در انجام پژوهش مشارکت داشته و ما را را یاری داده اند، تشکر و قدردانی می شود.تعارض منافع: هیچ تعارض منافعی در این پژوهش وجود ندارد.
تدوین چارچوب پیاده سازی مدیریت ریسک جامع در صنعت بانکداری (مطالعه موردی چندگانه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های تجربی حسابداری سال ۱۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۵۳
1 - 44
حوزههای تخصصی:
مدیریت ریسک جامع به عنوان یک عنصر کلیدی سیستم کنترل داخلی، طی سال های گذشته اهمیت بسیاری یافته است. تغییرات به وجود آمده در شرایط شرکت ها و علی الخصوص بانک ها، باعث افزایش دامنه و پیچیدگی ریسک آن ها شده و این امر منجر به افزایش تقاضا برای استفاده از مدیریت ریسک جامع شده است. بانک به عنوان مهمترین نهاد مالی در بازار پول، با ریسک های متنوعی مواجه است. پیاده سازی این سیستم در بانک باعث می شود که فرآیند شناسایی، ارزیابی و نظارت بر ریسک ها با رویکردی جامع انجام گیرد. هدف این مطالعه، تدوین چارچوب پیاده سازی مدیریت ریسک جامع در صنعت بانکداری می باشد.علی رغم اهمیت روزافزون مدیریت ریسک جامع، پیاده سازی آن در ایران مورد کم توجهی واقع شده و با چالش هایی مواجه است و تاکنون مطالعه ای به بررسی شرایط پیاده سازی آن، عوامل موثر، بسترهای لازم و موانع موجود نپرداخته است. لذا پژوهش حاضر با استفاده از رهیافت کیفی و روش مرور سیستماتیک و مطالعه موردی چندگانه با بررسی دو بانک، چارچوبی برای پیاده سازی مدیریت ریسک جامع در صنعت بانکداری تدوین نموده است. جامعه آماری این پژوهش شامل هیات مدیره، مدیران ارشد، اعضای کمیته های تخصصی و کارشناسان مجرب و خبره می باشد. نتایج پژوهش نشان می دهد که چارچوب استخراج شده مدیریت ریسک جامع در بانک های ایران به طور کامل اجرا نمی شود و از چالش های پیاده سازی آن می توان به عدم وجود زیرساخت های فناوری اطلاعات و عدم وجود دانش کافی و همچنین محدودیت های دولتی اشاره نمود. پژوهش حاضر می تواند به عنوان الگویی مناسب برای صنعت بانکداری مطرح باشد.
بررسی عوامل مؤثر در به کارگیری تکنیک های حسابداری مدیریت استراتژیک با تأکید بر متغیرهای اقتضایی و کنترلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بررسی های حسابداری و حسابرسی دوره ۳۱ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
733 - 762
حوزههای تخصصی:
هدف: حسابداران مدیریت از طریق ارائه اطلاعات مهم و استراتژیک، می توانند در تصمیم گیری های مدیریتی نقش بسزایی داشته باشند. تکنیک های حسابداری مدیریت، از جمله ابزارهای مهم برای تحقق این هدف مهم است. طراحی و اجرای تکنیک های حسابداری مدیریت، به شدت از فرهنگ سازمانی، توانایی حسابداران مدیریت در برقراری تعامل سازنده با دیگران و استقرار یک سیستم اطلاعاتی کارآمد تأثیر می پذیرد. در این پژوهش اثرهای چهار متغیر اقتضایی (مهارت های نرم، سیستم های اطلاعاتی، فرهنگ مبتنی بر نوآوری و فرهنگ نتیجه گرا) و چهار متغیر کنترلی (اندازه مؤسسه، رقابت، ابهام های محیطی ادراک شده و تنوع محصول) بر به کارگیری تکنیک های حسابداری مدیریت استراتژیک، در قالب یک مدل جامع بررسی شده است.
روش: این پژوهش به لحاظ هدف کاربردی و به لحاظ روش گردآوری داده ها، توصیفی پیمایشی است. داده های پژوهش حاضر از طریق پرسش نامه مبتنی بر مقیاس لیکرت پنج گزینه ای گردآوری شد. پرسش نامه پژوهش مشتمل بر دو بخش بود. در بخش اول، سؤال های جمعیت شناختی و در بخش دوم، سؤال های مربوط به سازه های پژوهش مطرح شده بود. جامعه آماری پژوهش حاضر، حسابداران شاغل به کار در شرکت های تولیدی ایرانی در نظر گرفته شد. حجم نمونه ۱۷۳ حسابدار بود. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از مدل سازی معادلات ساختاری و به کمک نرم افزارهای اس پی اس اس نسخه ۲۶ و آموس نسخه ۲۴ انجام شد.
یافته ها: بنابر یافته های پژوهش، از بین متغیرهای اقتضایی مهارت های نرم، متغیرهای فرهنگ نتیجه گرا و سیستم های اطلاعاتی بر به کارگیری تکنیک های حسابداری مدیریت استراتژیک اثرگذار بودند. همچنین فرهنگ های مبتنی بر نوآوری و نتیجه گرا، بر رابطه بین مهارت های نرم و به کارگیری تکنیک های حسابداری مدیریت استراتژیک اثر تعدیلی نداشتند؛ اما در مقابل، اثر تعدیلی سیستم های اطلاعاتی بر این رابطه تأیید شد. یافته ها نشان داد که مهارت های نرم حسابداران مدیریت، بر رابطه بین فرهنگ مبتنی بر نوآوری و اجرای تکنیک های حسابداری مدیریت استراتژیک، اثر میانجی دارد؛ به این معنا که فرهنگ مبتنی بر نوآوری، بر اجرای تکنیک های حسابداری مدیریت استراتژیک تأثیر مستقیم ندارد؛ اما از طریق مهارت های نرم حسابداران، روی مدیریت اثر غیرمستقیم می گذارد. به علاوه، تأثیر فرهنگ نتیجه گرا بر اجرای تکنیک های حسابداری مدیریت استراتژیک، مستقیم و مثبت بود. هرچند تأثیر فرهنگ نتیجه گرا بر مهارت های نرم حسابداران مدیریت معنادار بود؛ تأثیر غیرمستقیم آن بر اجرای تکنیک های حسابداری مدیریت استراتژیک، از طریق تعامل حسابداران مدیریت معنادار نبود. همچنین طبق یافته های پژوهش، از میان متغیرهای کنترلی، فقط اندازه شرکت بر اجرای تکنیک های حسابداری مدیریت استراتژیک تأثیر مثبت و معناداری داشت. در مقابل، سه متغیر دیگر (ابهام های محیطی ادراک شده، تنوع محصول و رقابت) بر اجرای تکنیک های حسابداری مدیریت استراتژیک تأثیر معناداری نداشتند. در نهایت متغیرهای اقتضایی و کنترلی توانستند ۶۵ درصد از تغییرات متغیر وابسته را تبیین کنند.
نتیجه گیری: پژوهش حاضر تلاش کرد تا به سهم خود، در راستای توسعه ادبیات تئوری اقتضایی، در خصوص شناسایی عوامل مؤثر بر اجرای تکنیک های حسابداری مدیریت استراتژیک و نحوه نقش آفرینی حسابداران مدیریت در این زمینه گام بردارد. همچنین این پژوهش از طریق مدنظر قرار دادن روابط پیچیده تر، توانست تصویر بهتری از نحوه اثرگذاری سه متغیر مهارت های نرم حسابداران مدیریت، کیفیت سیستم های اطلاعاتی و فرهنگ سازمانی، بر فرایند اجرای تکنیک های حسابداری مدیریت استراتژیک ارائه دهد. به علاوه، حسابداران مدیریت، برای نقش آفرینی بهتر در طراحی و اجرای تکنیک های حسابداری مدیریت استراتژیک، به برقراری تعامل با سایر ذی نفعان نیاز دارند. در مجموع، یافته های این پژوهش می تواند به سازمان ها در اجرای هرچه بهتر تکنیک های تکنیک های حسابداری مدیریت استراتژیک کمک کند.
طراحی الگوی اشتغال پایدار معلولان در سازمان: رویکرد نظریه داده بنیاد(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، طراحی الگوی اشتغال پایدار معلولان در سازمان بود. به این منظور از روش داده بنیاد با رویکرد اشتراوس و کوربین استفاده گردید. جامعه آماری پژوهش، کارآفرینان دارای معلولیت، مدیران و برنامه ریزان مرکزهای آموزش و توان بخشی معلولان و شاغلان معلول در سازمان ها بودند. داده های پژوهش با استفاده از مصاحبه های فردی نیمه ساختاریافته جمع آوری گردید، نمونه آماری شامل 28 نفر از مشارکت کنندگان بودند که به شیوه نظری هدفمند انتخاب شدند. داده ها با استفاده از روش کدگذاری سه مرحله ای اشتراوس و کوربین (1990) تحلیل شده اند. یافته های پژوهش بیانگر این است که سینرژی حوزه های کارآفرینی معلولان، به مثابه پدیده محوری عمل می کند و زمینه های فرهنگی، سازمانی و تخصصی- حرفه ای در این بخش تأثیرگذارند. همچنین شرایط علی شامل توجه به حقوق متناسب با میزان فعالیت (مکمل مستمری)، امکان کارآموزی در محیط واقعی، خودباوری حرفه ای معلولان بود. عوامل محدودکننده مشتمل بر مسائل ساختاری اشتغال معلولان، چالش های حمایتی- مدیریتی، پارادایم های فکری حاکم بر جامعه بودند و راهبردهای مدنظر، آموزش های اشتغال محور معلولان، نیازسنجی، توسعه صنعت و فرصت های اشتغال پایدار احصا شدند. درنهایت پیامد الگوی اشتغال پایدار معلولان در سازمان افزایش خودباوری و اشتغال پذیری معلولان به عنوان اعضا جامعه عنوان گردید.
How R&D Intensity affect Operational Efficiency and Strategic Alliances in Medium-Sized Companies?
حوزههای تخصصی:
This study aims to investigate the impact of R&D intensity on operational efficiency and strategic alliances in medium-sized companies. Specifically, it seeks to understand how these variables interact to influence a firm's commitment to research and development activities, ultimately affecting their innovation and market performance. A cross-sectional design was employed, with a sample of 230 participants drawn from medium-sized companies. The sample size was determined using the Morgan and Krejcie table. Data were collected through structured questionnaires assessing R&D intensity, operational efficiency, and strategic alliances. Pearson correlation analysis was conducted to examine the relationships between the dependent variable (R&D intensity) and each independent variable (operational efficiency and strategic alliances). Linear regression analysis was performed to explore the combined effect of the independent variables on R&D intensity. All analyses were conducted using SPSS version 27. Pearson correlation coefficients indicated significant positive relationships between R&D intensity and operational efficiency (r = 0.53, p = 0.001), and between R&D intensity and strategic alliances (r = 0.47, p = 0.002). The regression analysis showed that operational efficiency and strategic alliances together explain 40% of the variance in R&D intensity (R² = 0.40, F(2, 227) = 19.25, p = 0.000). Multivariate regression results confirmed that both operational efficiency (B = 0.07, β = 0.42, p = 0.001) and strategic alliances (B = 1.10, β = 0.35, p = 0.000) are significant predictors of R&D intensity. The study concludes that operational efficiency and strategic alliances significantly enhance R&D intensity in medium-sized companies. These findings suggest that improving operational processes and fostering strategic partnerships are critical for increasing a firm's investment in research and development. The results are consistent with previous research and provide valuable insights for both academia and industry practitioners. Future research should consider longitudinal designs and explore additional variables to further understand these relationships.
Adoption and Implementation of Emerging Technologies in SMEs: Insights from Semi-Structured Interviews with Founders
حوزههای تخصصی:
This study aims to explore the adoption and implementation of emerging technologies in Small and Medium-sized Enterprises (SMEs). By understanding the motivations, challenges, benefits, and future plans of SME founders, this research provides insights into how these businesses leverage technology to enhance their competitiveness and operational efficiency. The study employed a qualitative research design, utilizing semi-structured interviews with 25 founders of SMEs across various industries. Participants were selected using purposive sampling to ensure diverse representation. Data collection continued until theoretical saturation was achieved. The interview data were transcribed and analyzed using NVivo software, following a thematic approach to identify key themes and insights related to technology adoption and implementation in SMEs. The study identified several motivations for technology adoption, including competitive advantage, cost efficiency, customer demand, innovation drive, and growth opportunities. Key challenges faced by SMEs included financial constraints, technical difficulties, resistance to change, regulatory and compliance issues, knowledge gaps, vendor dependence, and time constraints. The benefits realized from technology adoption encompassed improved operational efficiency, enhanced customer satisfaction, revenue growth, better data analytics, increased employee productivity, and greater market adaptability. Future plans of SMEs included continued investment in technology, scaling up implementation, focusing on employee training and development, forming strategic partnerships, enhancing cybersecurity measures, and improving customer engagement. The adoption and implementation of emerging technologies present significant opportunities for SMEs to enhance their competitiveness and operational efficiency. However, SMEs must navigate various challenges to realize these benefits. By adopting a strategic approach and leveraging external partnerships, SMEs can successfully implement new technologies and drive sustainable growth. This study provides valuable insights into the experiences of SME founders, informing both practice and policy in the context of technological advancement in small and medium-sized enterprises.