
مقالات
حوزههای تخصصی:
کنترل و نظارت استراتژیک یکی از وظایف اصلی مدیریت استراتژیک است که تحقق جهت گیری ها، اهداف و راهبردهای تدوین شده را پی گیری می کند. اهمیت کنترل و نظارت استراتژیک با افزایش پویایی و پیچیدگی بستر محیط خارجی و داخلی بیشتر می شود. در زمان امیرالمؤمنین علی (ع) اشخاص امین و خبره و قابل اعتماد برای کارهای گوناگون منصوب می شدند و از آنان خواسته می شد تا در بخش های مختلف روابط اجتماعی، حاضر و ناظر و امین و رابط و چشم حکومت باشند و مسائل گوناگون را به حکومت و یا مردم منتقل کنند و پل ارتباطی میان مسئولان جامعه و مردم باشند. این مطالعه کیفی که روش جمع آوری اطلاعات و داده های آن، اسنادی و کتابخانه ای بوده، با هدف یافتن و توصیف انواع نظارت و کنترل استراتژیک در مدیریت اسلامی با تأکید بر کتاب نهج البلاغه انجام گرفته و به روش تحلیل محتوای کیفی با رویکرد استقرایی و تکنیک فیش برداری، به تشریح اهمیت کنترل و نظارت راهبردی و ارائه کلیاتی از مفاهیم و بخش های مختلف این حوزه پرداخته است. در این مطالعه، حدود 1696 مضمون از کتاب نهج البلاغه استخراج، پایش، خلاصه و طبقه بندی گردیده است و درانتها به 14 مفهوم کلیدی دست یافته و در قالب مدلی ارائه شده است. پایه گذاری یک جامعه اسلامی که می خواهد بر اساس مبانی و ارزش های اسلامی و در جهت تحقق اهداف اسلامی شود، مستلزم نظام های کنترلی هماهنگ با این ارزش ها و اهداف می باشد.
مکتب مدیریت دولتی اسلامی (1): مفروضات اصلی و مبانی اجتماعی و سیاسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحقق دولت اسلامی یکی از ضروریات پیش روی نظام جمهوری اسلامی در گام دوم انقلاب است. این پژوهش با هدف تبیین مفروضات اصلی و مبانی اجتماعی و سیاسی مکتب مدیریت دولتی اسلامی انجام شده است. با استفاده از روش مطالعه مروردامنه، 95 اثر با نگاه پارادایمی به حوزه مدیریت دولتی بررسی و هشت پارادایم اصلی شناسایی شد. سپس با مطالعه فراترکیب، ابعاد و مؤلفه های مکتب ساز مدیریت دولتی در قالب سه بعد اصلی، نُه بعد فرعی و 19 مؤلفه طراحی گردید. در ادامه، با تحلیل مضمون قیاسی (تعدیل شده) آثار حضرت امام خامنه ای حفظه الله تعالی، مفروضات اصلی و مبانی اجتماعی و سیاسی مکتب مدیریت دولتی اسلامی استخراج و با پاردایم های متعارف آنگلوامرکین مقایسه شد. نتایج نشان می دهد که این مکتب بر پایه توحید در جهان بینی، جامع نگری در معرفت شناسی، مسئولیت انسان در انسان شناسی، و عقلانیت وحیانی استوار است. همچنین، تشکیل جامعه توحیدی در مقابل جامعه جاهلی، نظریه حق و باطل، نظریه ولایت و نظام مردم سالاری دینی (جمهوری اسلامی) به عنوان مبانی اجتماعی و سیاسی این مکتب شناسایی شدند. این پژوهش با ارائه چارچوبی نظری برای مکتب مدیریت دولتی اسلامی، زمینه را برای مطالعات بیشتر در این حوزه فراهم می آورد.
ابعاد و مولفه های رهبری اسلامی مبتنی بر بیانات امام حسین علیه السلام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
موضوع رهبری یکی از موضوعات کلیدی در حوزه علم مدیریت است که در سال های اخیر مورد توجه بسیاری از اندیشمندان علم مدیریت قرار گرفته است. عمده این پژوهش ها برپایه مطالعه الگوهای رهبری و رهبران موفق دنیا انجام شده است. مطالعه رهبران آسمانی که تمام اعمال و بیانات آنها بی عیب و نقص است و می تواند به عنوان الگوی رهبران مطرح شوند، بسیار ضروری است. در اسلام نیز پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله و امامان معصوم علیهم السلام به عنوان الگوهای رهبری مطرحند که لازم است مورد مطالعه قرار گیرند. در این مقاله، تلاش گردید با مطالعه بیانات برگزیده امام حسین علیه السلام، ابعاد و مولفه های رهبری اسلامی مورد مداقه قرار گیرد. روش این پژوهش از نوع کیفی است و تحلیل داده های متنی نیز با روش تحلیل مضمون انجام شده است. یافته های پژوهش در سه دسته کلان، رهبری، شرایط رهبری و پیروان ارائه شده است. دسته رهبری به اصول رهبری و شرایط رهبری به بسترهای رهبری و پیروان نیز به زمینه های پیروساز پرداخته است. نتایج پژوهش نشان می دهد که اصول رهبری اسلامی عبارتند از: رهبری جامع نگر، رهبری براساس مخاطب شناسی، انعطاف پذیری و خلاقیت در روش ها، الهام بخشی از طریق شعارها، به کارگیری ابزارهای غیر کلامی، ترکیب استدلال و عاطفه، رهبری در بحران، روشنگری و بصیرت افزایی، عاقبت نگری، رهبری با محوریت دل و عواطف، رهبری اخلاقی در جنگ، استقامت در مسیر اصول. شرایط رهبری نیز شامل بستر خیرخواهی، بستر سخت کوشی، بستر پیگیری، بستر امیدواری، بستر یادآوری، بستر رصد لحظه های ناب است. در بعد پیروان نیز می توان به این موارد اشاره کرد: بستر عاطفی-تربیتی، بستر تعاون، بستر محرک، بستر نیازمندی، بستر اجتماعی.
طراحی و اعتبار سنجی الگوی مسئولیت فرهنگی بنیاد مستضعفان انقلاب اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از آنجا که در جریان فعالیت های سازمانی احتمال آسیب دیدن حوزه فرهنگ وجود دارد، لذا اتخاذ مجموعه ای از تدابیر پرهیزی-مراقبتی، مشارکتی- حمایتی و جبرانی توسط سازمان ها، در جهت مسئولیت پذیری فرهنگی، ضروری است. پژوهش حاضر که یک پژوهش آمیخته و کاربردی از نوع داده بنیاد است، به دنبال طراحی الگوی مسئولیت فرهنگی بنیاد مستضعفان و اعتبارسنجی آن است. این الگو، از طریق دسته بندی داده های حاصله از مصاحبه های نیمه ساختاریافته و با کمک مدل پارادایمی اشتراوس و کوربین سامان یافته است. اعتبار الگو با روش پیمایشی از طریق پرسش نامه در میان نمونه آماری سنجش گردید و جهت تحلیل و مدل سازی معادلات ساختاری هم از تحلیل عاملی تأییدی، با کمک نرم افزارهای Spss و Amos، بهره گیری شده است. بر اساس یافته های پژوهش، برگرفته از تحلیل اسنادی و نظرات خبرگان، مسئولیت مزبور شامل چهار مولفه ی فرهنگ سازمانی، اخلاق کسب وکار و خدمت، فرهنگ شهروندی و پیوست فرهنگی است. میزان بار عاملی در روابط بین متغیرهای مستقل و وابسته، نشانگر اعتبار الگوست. این الگو، با در نظرداشتن ابعاد درون و برون سازمانی، پیامدهای مثبت همچون تقویت سرمایه ی اجتماعی بنیاد و انقلاب اسلامی، ارتقای شاخص های فرهنگی جامعه و بهره وری سازمانی را پیش بینی می کند. بهره گیری کلی سازمان های عمومی و خصوصی از الگوی حاصله، گامی رو به پیش برای تحقق مدیریت فرهنگی در سازمان ها خواهد بود.
نگرشی انتقادی به نظریه رایج سازمان و مدیریت پس از رکود بزرگ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دغدغه یافتن جایگزین برای نظریه رایج سازمان و مدیریت چندی است که در محافل تحقیقاتی غرب نمود کرده و اکنون گروه معتنابهی از پژوهشگران در کشورهای غربی معتقدند این نظریه و نیز مکتب سرمایه داری به عنوان خاستگاه فکری آن در حل مسائل جامعه دچار ناکارآمدی است. این اندیشه بخصوص بعد از بحران اقتصادی سال 2008 میلادی قدرت گرفت. هدف از پژوهش حاضر، بررسی و تحلیل دیدگاه های این منتقدان است. تحقیق حاضر ضمن بررسی و تحلیل این دیدگاه های انتقادی، دسته بندی تازه ای را از انتقادات موجود نسبت به مکتب سرمایه داری و نظریه رایج سازمان و مدیریت ارایه کرده است. یکی از ثمرات پژوهش حاضر، زمینه سازی برای ارایه نگاه اسلام در عرصه مدیریت است. درواقع، وقتی روشن شود که محققان نظریه رایج سازمان و مدیریت در مهد این نظریه، خود از منتقدان آن شده اند زمینه فراهم خواهد شد تا دیدگاه مدیریت اسلامی به عنوان یک جایگزین پیشنهاد شود. همچنین دسته بندی ارایه شده از دیدگاه های انتقادی موجود زمینه سازی دیگری برای تبیین دیدگاه مدیریت اسلامی از جهت تعیین محل نزاع نظری صورت میدهد. این تحقیق با روش «تحقیق کتابخانه ای» صورت گرفته است. بر اساس یافته های پژوهش، دیدگاه های منتقدان بعد از بحران اقتصادی 2008 میلادی در سه سطح کلان، میانی و خرد تحلیل میشود. در سطح کلان، انتقادات موجود متوجه مکتب سرمایه داری به عنوان خاستگاه نظریه رایج سازمان و مدیریت می باشد. در این سطح، مفاهیم بنیادین این مکتب نظیر «کار»، «تبادل و مصرف»، و «منابع» موضوع واکاوی انتقادی قرار گرفته است. در سطح میانی، انتقادات متوجه سازوکار «سازمان» و نظریه رایج مدیریت به عنوان نرم افزار اداره سازمان می باشد. در سطح خرد نیز از نگرش و رویکرد نظریه رایج مدیریت به افراد انسانی به عنوان اجزای سازمان انتقاد شده و توصیه هایی در جهت اصلاح رویکردهای رایج ارایه شده است.
بررسی ویژگی های منفی مدیران، از منظر امام علی علیه السلام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مدیران به جهت تاثیرگذاری جایگاه، در کنار آراستگی به خصوصیات مثبت، باید از ویژگی های منفی نیز پیراسته باشند. امام علی (ع) در جایگاه رهبری جامعه اسلامی، در کنار امر و تاکید بر معروف های مدیریتی، به منکرات اخلاقی – حرفه ای برای مدیران نیز توجه، و نسبت به آن ها نهی داشته اند. براین اساس، هدف پژوهش حاضر استحصال و احصاء ویژگی های منفی مدیران از منظر امام علی (ع)، با بررسی کتاب نهج البلاغه، و بهره گیری از روش تحلیل محتوای عرفی است. در این روش ابتدا معانی و کدهای استخراج شده از نهج البلاغه که مرتبط با هم بودند در قالبِ خوشه هایی مشخص با نام مضامین فرعی جای گرفتند؛ سپس مضامین فرعی براساس اصل شباهت، دسته بندی شده و مضامین اصلی را شکل دادند. «ترس، حرص و آز، پرخوری و شکمبارگی، حلال شمردن حرام، هوسرانی، نادانی، آلودگی به گناه، دنیاپرستی، عدم قناعت، سوء شهرت خانوادگی» اولین گروه از مضامین فرعی می باشند که تحت عنوانِ "رذایل اخلاقی فردی" برای مدیران، تجمیع شده اند. «نفاق و دورویی، بخل و عدم انفاق، عدم رازداری، علاقه به ستایش، کبر و خودبزرگ بینی، نیرنگ و فریب، نقض عهد و پیمان شکنی، تبعیت از گمراهان، بی توجهی به فقرا، هم نشینی با سرمایه داران مسئله دار، بدرفتاری با مردم، تحقیر مردم، بی اعتنایی به مردم، منت گذاری، و ظلم و بی عدالتی»، نیز مجموعه ای از مضامینی هستند که مضمون اصلیِ "رذایل اخلاقی بین فردی"، را شکل داده اند. «رشوه خواری، اختلاس، خیانت به مافوق، سابقه ی بدِ کاری، خویشاوندسالاری، عدم صلاحیت و توانمندی، بی وقت عمل کردن، سستی و عدم تلاش، پنهان داشتن خود، استبداد رای و امتیازخواهی» آخرین دسته از مضامین فرعی می باشند که مضمون اصلیِ "ایرادات و عیوب حرفه ای" براساس آن سامان یافته است.