فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۲۴۱ تا ۳٬۲۶۰ مورد از کل ۵۶٬۰۱۵ مورد.
منبع:
مدیریت منابع انسانی پایدار سال ۶ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۱۱
214 - 191
حوزههای تخصصی:
انتخاب بهترین ها برای استخدام منابع انسانی در سازمان ها همواره یک چالش اساسی بوده است. امروزه با افزایش دانش ما از پیچیدگی های عملکرد انسان ها، ارزیابی آن ها دشوارتر از گذشته شده است. در این میان با پیشرفت و فراگیرشدن هوش مصنوعی، ارزیابی مبتنی بر هوش مصنوعی افزایش روزافزون دارد؛ اما مانند هر فرآیند نوظهوری، مزایا و معایب آن واضح نیست. تحقیقات مختلف، با نگاه های مختلف این موضوع را دنبال کرده اند؛ اما هدف این پژوهش فراترکیبی بر مزایا و معایب استفاده از هوش مصنوعی درمقایسه با دیگر روش های هدایت انسانی در ارزیابی برای استخدام منابع انسانی در سازمان ها است. با روش فراترکیب به تحلیل نظام مند یافته های پژوهشی پیشین پرداخته شد. پرکاربردترین روش های ارزیابی به ترتیب قضاوت مدیریت، استخدام سنتی، فناوری های آنلاین، تصویر کارفرما و اطلاعات جمعیت شناختی شناسایی شد. مهمترین معایب این روش ها به ترتیب، عدم طراحی درست، نابرابری و تبعیض و مزایای آن کاهش حجم کار، فرصت های شغلی و جذب بهترین ها شناسایی شد. درمقابل، بکارگیری هوش مصنوعی در ارزیابی منابع انسانی دارای چالش های عدم پذیرش، تصمیم گیری فناوری محور و امنیت اطلاعات و مزایای بهبود تصمیم گیری، بهبود در فرایند استخدام و کاهش زمان و هزینه است.
بررسی تأثیر ویژگی های واقعیت افزوده در شکل گیری الهام روان شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت بازرگانی دوره ۱۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
749 - 774
حوزههای تخصصی:
هدف: طی سال های گذشته، واقعیت افزوده توجه مدیران و پژوهشگران را به خود جلب کرده است. هرچه جلوتر می رویم انتظار داریم که اکوسیستم واقعیت افزوده، به سرعت به توسعه خود ادامه دهد و بازیگرانی مانند آژانس های تبلیغاتی، نرم افزارها، توسعه دهندگان و شبکه های تبلیغاتی، نقش خود را در زنجیره ارزش واقعیت افزوده ایفا کنند. واقعیت افزوده مفهوم نوآورانه ای است که ادراک مصرف کنندگان از دنیای واقعی را با محتوای مجازی غنی می سازد؛ در عین حال واقعیت افزوده پتانسیل الهام بخشیدن به مصرف کنندگان و بهبود نتایج بازاریابی را دارد که در همین رابطه نیز از الهام روان شناختی به کار گرفته شده است و موجب انگیزه ای می شود که ما فراتر از محدودیت های واقعی و خیالی مان برویم و ایده ها را به ثمر برسانیم. با توجه به آنچه بیان شد، هدف پژوهش حاضر شناسایی تأثیر ویژگی های واقعیت افزوده در شکل گیری الهام روان شناختی است.
روش: جامعه آماری این پژوهش افرادی بودند که دست کم یک بار تجربه استفاده از فناوری واقعیت افزوده را داشتند. حجم نمونه نیز با استفاده از فرمول کلاین، ۲۴۰ نفر به دست آمد. ابزار پژوهش حاضر پرسش نامه ای مشتمل بر ۳۷ سؤال تخصصی بود که روایی آن به صورت صوری به تأیید خبرگان این حوزه رسید. همچنین پایایی نیز با استفاده از آزمون آلفای کرونباخ (92/0) تأیید شد. طرح سؤال های پرسش نامه به صورت بسته بود و برای درجه بندی سؤال ها، از مقیاس لیکرت ۵تایی استفاده شد. همچنین برای تجزیه وتحلیل داده ها، از آزمون معادلات ساختاری استفاده شد. با توجه به غیرنرمال بودن داده ها و همچنین حجم نمونه، پیچیدگی مدل و تجزیه وتحلیل های مدل معادلات ساختاری، نرم افزار اسمارت پی ال اس ۳ برای این پژوهش استفاده شد.
یافته ها: طبق بررسی مدل اندازه گیری و مدل ساختاری پژوهش، اعتبار مدل استخراج شده، تأیید شد. یافته ها نشان می دهد که تعامل با برنامه واقعیت افزوده با ضریب 24/0 و با مقدار t معناداری بیشتر از 96/1؛ تازگی تجربه استفاده از برنامه واقعیت افزوده با ضریب 15/0 و با مقدار t معناداری بیشتر از 96/1 و سهولت استفاده از برنامه واقعیت افزوده با ضریب 29/0 و با مقدار t معناداری بیشتر از 96/1 بر مزایای سودمندانه تأثیر مثبت و معنادار دارند. همچنین مزایای سودمندانه با ضریب 22/0 ومقدار t معناداری 06/3 در سطح اطمینان 99 درصد بر الهام روان شناختی تأثیر مثبت و معنادار دارد.
نتیجه گیری: واقعیت افزوده قابلیت ملموس کردن فرایندها و فعالیت هایی را دارد که می تواند تجارب لذت بخش خرید را برای مصرف کنندگان به همراه داشته باشد. در همین راستا، می توان با کاهش بار شناختی که از طریق افزایش واقع بینانه محتوا، به کمک واقعی سازی بصری اتفاق می افتد، مزایای لذت جویانه واقعیت افزوده را ارتقا داد. همچنین با ایجاد و توسعه رابط های کاربری جذاب و ایجاد و افزایش ویژگی های آموزنده و قابلیت های شخصی سازی شده، می توان مزایای سودمندانه واقعیت افزوده را ارتقا داد. به طورکلی نتایج پژوهش نشان دهنده این موضوع است که مدیران، بازاریابان، سازمان ها و برندها می توانند از فناوری واقعیت افزوده، برای بهبود و توسعه فعالیت های شان بهره ببرند.
نقش هوش عاطفی، سازمانی و معنوی در قضاوت و تصمیم گیری حسابرسان در موسسات حسابرسی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف، بررسی نقش هوش عاطفی، سازمانی و معنوی بر قضاوت و تصمیم گیری حسابرسان در موسسات حسابرسی می باشد. پژوهش حاضر به عنوان یک پژوهش کاربردی و ماهیتا توصیفی - همبستگی است بخش میدانی پژوهش از طریق توزیع پرسشنامه در جامعه هدف گردآوری شده است. جامعه آماری در این مطالعه، حسابداران رسمی شاغل و مدیران حرفه ای شاغل در موسسات حسابرسی عضو جامعه حسابداران رسمی ایران می باشند. که کل تعداد جامعه آماری 1300 نفر می باشند. حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران 297 نفر تعیین، انتخاب و مورد مطالعه قرار گرفتند. برای اندازه گیری هوش چندگانه از پرسشنامه 7 سوالی هوش سازمانی کارل آلبرخت(۲۰۰۳)، پرسشنامه 8 سوالی هوش معنوی کینگ (SISRI-24) و پرسشنامه 8 سوالی هوش عاطفی کرون(2007) استفاده شده است. و برای اندازه گیری قضاوت و تصمیم گیری حسابرسان از پرسشنامه هارت(2012) استفاده شده است. که شاخص های شش گانه آن شامل فرهنگ آلوده به تقلب، ارتباط با دیگران و کسب و کار، فشار مالی، فرصت ارتکاب تخلف، تغییرات رفتاری متخلف و نشانه های تخلف می باشد. ساختار کلی پرسش نامه های تحقیق مورد روائی سنجی سازه محتوایی قرار گرفت و روایی پرسشنامه تأیید می گردد. همچنین در مورد سنجش پایایی از آلفای کرونباخ و پایایی ترکیبی استفاده شده است که از پایایی قابل قبولی برخوردار است. نتایج حاصل از آزمون فرضیات تحقیق حاکی از آنست که هوش های چندگانه(هوش سازمانی، هوش معنوی و هوش عاطفی) بر قضاوت و تصمیم گیری حسابرسان در موسسات حسابرسی تاثیر معناداری دارد.
تأثیر مسئولیت اجتماعی شرکت برعملکردمالی،ثبات مالی و شمول مالی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی پژوهش مزبور بررسی تأثیر مسئولیت اجتماعی شرکت برعملکردمالی،ثبات مالی و شمول مالی در بانک های تجاری با استفاده از روش تابلویی با اثرات تصادفی در طی سال های 1396 تا 1400 است و داده های پژوهش از 17 بانک تجاری بورسی و فرابورسی پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران که پس از اعمال محدودیت های موردنظر انتخاب شده اند، جمع آوری شده است. درفرضیه اول، مشخص گردید که، مسئولیت اجتماعی اثر مثبت و معناداری بر عملکرد مالی در بانک تجاری داشته است و این بدان معنا است که، فعالیت های مسئولیت اجتماعی شرکتی درک مثبتی در ذهن مشتریان بالقوه ایجاد می کند که به جذب آنها کمک می کند و در نهایت منجر به افزایش عملکرد بانک های تجاری می شود و به عبارتی گزینه ای مثبت در جذب سرمایه-گذاران در بازار بورس می باشد. در فرضیه دوم، مشخص گردید که، مسئولیت اجتماعی اثر مثبت و معناداری بر شمول مالی در بانک تجاری داشته است و افزایش مسئولیت اجتماعی شرکتی سبب رشد تعداد خودپردازها و تعداد شعب بانکی و دردسترس بودن خدمات بانکی و رشد شمول مالی می-گردد. در نتایج فرضیه سوم، مشخص گردید که، مسئولیت اجتماعی اثر مثبت و معناداری بر ثبات مالی در بانک تجاری داشته و افزایش مسئولیت اجتماعی شرکتی سبب ارتباط قوی تر بین بانک و مشتریان آن شده و در نهایت رشد ثبات و پایداری مالی بانک را افزایش دهد.
نگرش و تحلیل راهبردی مدیریت جهانی شبکه تحقیقات
منبع:
نگرش مدیریت راهبردی سال ۲ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۷)
153 - 182
حوزههای تخصصی:
مدیریت راهبردی دارای حوزه های متفاوتی است. یکی از حوزه های مغفول در مدیریت راهبردی، مدیریت تحقیقات به ویژه در مقیاس جهانی است. هم اکنون «مدیریت جهانی شبکه تحقیقات» به صورت شبکه ای و با شیوه های نرم و نامحسوس به مدیریت جامعه علمی در سطح جهانی می پردازد. هدف این پژوهش شناسایی ابزار این مدیریت، تبیین و ارزیابی شیوه عملکرد آن ها و نشان دادن تاثیر آن بر جامعه علمی کشور (تحلیل راهبردی) از طریق تشکیل جلسات خبرگانی و با به کارگیری روش اسنادی و کتابخانه ای است. براساس یافته های این پژوهش، مراکز و موسساتی در سطح جهانی به عنوان ابزار «مدیریت جهانی شبکه تحقیقات» در ضمن ارائه خدمات مفید، با هدایت مسایل ، مدیریت اعتبار و منابع تحقیق و پروژه های علمی، در قالب هایی مانند شاخص های علم سنجی، معیارهای طبقه بندی دانشگاه ها و سایر مراکز علمی،همچنین قوانین مربوط به مالکیت معنوی و ... ، روند تحقیقات را در سطح جهان در جهت اهداف خاص مدیریت می کنند. بخش قابل توجهی از جامعه علمی کشور ایران نیز تحت این مدیریت راهبردی نامحسوس، عملا پژوهش های خود را در جهت اهداف «مدیریت شبکه جهانی تحقیقات» سامان می دهند.
مدل سازی رابطه سن و دستمزد بر بهره وری نیروی انسانی متخصص در شرکت های مهندسی پروژه محور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه تأکید رشد بر سرمایه های انسانی است و اعتلای کیفیت نیروی کار یکی از راه های اساسی افزایش بهره وری است. انسان به عنوان یک محور در توسعه نقش اساسی را در تمام محورهای دیگر بازی می کند. این مؤلفه کلیدی بهره وری در حوزه شرکت های مهندسی که اصلی ترین سرمایه سازمان تلقی می شود، بیشتر حائز اهمیت است؛ زیرا خروجی فعالیت های فکری آن ها منجر به ایجاد یک خدمت مناسب و خلاقانه برای مشتری می شود. همچنین متوسط سن در ایران رو به افزایش است در حالی است که جمعیت مولد رو به کاهش است. این پژوهش با هدف بررسی رابطه سن و دستمزد بر بهره وری نیروی انسانی متخصص در شرکت های مهندسی با استفاده از مدل معادلات ساختاری اجرا شد. نتایج نشان داد که میزان ضریب استاندارد اثر سن بر مؤلفه های بهره وری نیروی انسانی شامل مؤلفه ورودی 367/0- با میزان تی 348/7، پردازش با ضریب استاندارد 396/0- و میزان تی 641/6- و خروجی با ضریب استاندارد 169/0- و میزان تی 138/2 می باشد. همچنین میزان اثر سن بر سطح دستمزد با ضریب استاندارد 256/0 و میزان تی 762/4 و اثر سن بر متغیر ورودی 367/0- با میزان تی 348/7، بر پردازش با ضریب 396/0- و میزان تی 641/6 و بر خروجی با ضریب 153/0- و میزان تی 138/2 است؛ بنابراین می توان نتیجه گرفت با افزایش سن و عبور از نیمه عمر کاری و در پی آن افزایش سطح دستمزد، بهره وری منابع انسانی متخصص در فعالیت های عملیاتی کاهش می یابد.
مدلی به منظور افزایش امنیت سیستم های مدیریت خدمات بهداشتی و درمانی با تلفیق فناوری بلاک چین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در عصر حاضر، تقاضا برای مراقبت های بهداشتی و درمانی روبه افزایش است. رشد سریع جمعیت جهان و محدود شدن منابع و توسعه اطلاعات، انجام مناسب خدمات را پرهزینه و دچار چالش نموده است، خصوصاً بروز نقض و خطاهای بهداشتی و درمانی، لذا تحقیق حاضر با توجه به موارد فوق الذکر و با هدف تعیین مدلی به منظور افزایش امنیت دستگاه های مدیریت خدمات بهداشتی و درمانی با تلفیق فناوری بلاک چین انجام شده است. این مطالعه به صورت تحقیق توصیفی و با روش کیفی و کمی و به وسیله پرسشنامه با دو نوع سؤال گزینه ای و تشریحی انجام شده است. جامعه آماری شامل خبرگان و تعداد آن ها، 3 نفر از داخل کشور و 15 نفر از خارج از کشور، مجموعاً 18 نفر بوده اند. پس از جمع آوری اطلاعات، تجزیه وتحلیل آن با نرم افزارهای SPSS27 و PLS4 انجام شده است. یافته های نشان داده است بروز نقض و خطاهای بهداشتی و درمانی، ایمنی و امنیت ارائه خدمات بهداشتی و درمانی را برای بیماران پرمخاطره نموده است. فناوری بلاک چین می تواند با قابلیت های خود، نسبت به کاهش نقض و خطاها، به افزایش ایمنی و امنیت بیماران کمک نموده و بر کیفیت ارائه خدمات بهداشتی و درمانی تأثیرگذار باشد.
مدیریت ریسک پروژه های برون سپاری در شرکت های قطعه سازی خودرو با استفاده از روش تجزیه وتحلیل حالات شکست و تکنیک تصمیم گیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به مدیریت ریسک های پروژه های برون سپاری در شرکت های قطعه سازی خودرو می پردازد. بررسی نشان داده است که شرکت های خودروسازی به دلیل محدودیت های مختلف، بسیاری از زیرمجموعه های محصولات خود را به تأمین کنندگان بیرونی واگذار می کنند. این مسئله مدیریت ریسک در کیفیت، بهره وری و سودآوری سازمان را تحت تأثیر قرار می دهد. پژوهش حاضر با استفاده از تجزیه وتحلیل حالات شکست و تأثیرات آن و تکنیک تصمیم گیری چندشاخصه، به بررسی مدیریت ریسک های پروژه های برون سپاری در شرکت های قطعه سازی خودرو می پردازد. محدوده این تحقیق شامل شرکت هایی است که در زمینه قطعه سازی خودرو فعالیت می کنند. برای جمع آوری اطلاعات، نظرات کارشناسان، مدیران و خبرگان پروژه های برون سپاری در شرکت های قطعه سازی خودرو مورداستفاده قرارگرفته است. طبق تجزیه وتحلیل انجام شده، هفتاد زیرمعیار شناسایی شده است که سطح هر یک از ریسک ها با استفاده از روش تجزیه وتحلیل حالات شکست و تأثیرات آن موردبررسی قرارگرفته است. سپس، ده معیار و هفده زیرمعیار شناسایی و با استفاده از روش وزن دهی DANP اولویت بندی شده است. نتایج نشان داده اند که مهم ترین معیارها شامل مدیریت زیرساخت ها، بازرگانی، مدیریت و پیمانکار است و مهم ترین زیرمعیارها شامل افزایش زمان تعمیرات، عدم آگاهی در برنامه ها و طولانی شدن زمان پروژه، خطا در رد یا پذیرش و از دست دادن کارکنان کلیدی می باشند.
صحت کدگذاری و کامل بودن مستندسازی اقدامات پزشکی مرتبط با صدمات، مسمومیت ها و سایر پیامدهای علل خارجی بر اساس ICHI و ICD-9-CM در بیمارستان شهید محمدی بندرعباس(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: مستندسازی باکیفیت پیش نیاز کدگذاری باکیفیت است. این مطالعه با هدف ارزیابی صحت کدگذاری اقدامات پزشکی با سیستم طبقه بندی ICD-9-CM و کامل بودن مستندسازی آنها بر اساس سیستم های طبقه بندی ICHI و ICD-9-CM انجام شد. روش ها: مطالعه ای توصیفی-مقطعی در سال 1402 انجام شد. تعداد 382 پرونده پزشکی دارای اقدامات پزشکی مرتبط با صدمات، مسمومیت ها و سایر پیامدهای خاص علل خارجی با استفاده از فرمول کوکران به عنوان نمونه انتخاب شد. صحت کدگذاری اقدامات پزشکی با سیستم طبقه بندی ICD-9-CM و کامل بودن مستندسازی اقدامات جهت کدگذاری با سیستم های طبقه بندی ICD-9-CM و ICHI با استفاده از ارزیابی مجدد و چک لیست بررسی شد. داده ها در قالب آمار توصیفی (فراوانی و درصد) با استفاده از نرم افزار SPSS تحلیل شد. یافته ها: 77 درصد از کل 382 پرونده پزشکی دارای حداقل یکی از انواع خطاهای بزرگ یا کوچک کدگذاری مربوط به ICD-9-CM بودند. از بین پرونده های دارای خطای کدگذاری، 81 درصد فقط خطای بزرگ (خطا در کدگذاری دو رقم اول کد)، 6 درصد فقط خطای کوچک (خطا در کدگذاری دو رقم دوم کد) و 13درصد شامل هر دو نوع خطا بودند. همچنین، تنها 42 درصد کدها صحیح بود. کامل بودن مستندسازی پرونده های مورد بررسی جهت کدگذاری با ICD-9-CM معادل 100 درصد بود. به ترتیب 168 و 42 مورد از پرونده های پزشکی فاقد مستندات لازم در خصوص Means و Target برای کدگذاری با سیستم ICHI بود. نتیجه گیری: مستندسازی اقدامات جهت کدگذاری با ICD-9-CM در حد بسیار مطلوب و صحت کدگذاری در سطح پایین بود. نیمی از پرونده ها فاقد مستندات ضروری برای کدگذاری با ICHI بودند. تدوین دستورالعمل های مدون متناسب با ICHI، آموزش کدگذاران، استفاده از ابزارهای حمایتی کدگذاری خودکار و ممیزی مستمر کیفیت مستندسازی و کدگذاری ضروری است.
طراحی الگوی کسب و کارهای دانش بنیان برای اقشار نیازمند با رویکرد داده بنیاد(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
تعالی منابع انسانی سال ۵ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۱۸)
47 - 67
حوزههای تخصصی:
کسب و کار دانش بنیان مبتنی بر نشر و اشاعه و استفاده از اطلاعات، علم، خرد و دانش و نیز خلق آن است. کسب وکارهای دانش بنیان نقش مهمی در اثربخشی تولید، تبلور دانش در محصولات و خدمات جدید، ارتقاء سطح اقتصاد و رفاه و تولید ثروت و ارزش افزوده در یک جامعه ایفا می کنند؛ از سوی دیگر محرومین همیشه بخش زیادی ازمردمان جوامع را تشکیل داده اند. مطالعه حاضر با درک نقش و اهمیت کسب و کارهای دانش بنیان برای اقشار نیازمند و محروم جامعه به مفهوم پردازی و ارائه الگو در این زمینه پرداخته است. جامعه آماری این تحقیق-کلیه محققینی شکل دادند که با پارک های علم و فن آوری، مراکز رشد، شرکت های نوپا، استارت آپ ها و این قبیل موارد در ارتباط هستند و خبرگانی که با مدل های کسب و کار و ویژگی های آنها آشنا بودند انتخاب شدند و نمونه تحقیق از طریق بهره گیری از شیوه نمونه گیری نظری انتخاب شد. به این منظور ضمن انجام مصاحبه باز با 12 نفر از خبرگان آشنا به موضوع تحقیق، مجموعه ای از مضامین اولیه (1545 مضمون) طی فرآیند کدگذاری باز گردآوری شدند و از دل آنها مقوله هایی (60 مقوله) استخراج گردید. اجزای پارادایم کدگذاری محوری ذیل عناوین شرایط علّی (فقدان خوداشتغالی اقشار نیازمند، بیکاری پنهان و آشکار اقشار نیازمند، فقر و کمبود درآمد، عدم بنیه مالی اقشار نیازمند )، راهبرد (کسب و کار دانش بنیان)، شرایط زمینه ای، شرایط مداخله گر، مقوله محوری (انگیزه خودکفایی اقشار نیازمند) و پیامدهای استقرار کسب و کارهای دانش بنیان برای اقشار نیازمند شامل(پیامدهای فردی و پیامدهای اجتماعی) تعیین شدند. در نهایت با توجه به نتایج، پیشنهادهای کاربردی ارائه شد.
ارائه الگوی پیش بینی تقلب مبتنی بر هوش مصنوعی (بیز ساده)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف: پس از انقلاب تکنولوژی و اینترنت، انقلاب هوش مصنوعی به طور ویژه تاثیر بسزا و چشمگیری بر علوم مختلف ازجمله حسابداری داشته است. در واقع مدل های مبتنی بر هوش مصنوعی با برآورد داده ها، قادر به انجام اموری همچون کشف و یا پیش بینی تقلب هستند، که عملاً با حذف خطای انسانی با خروجی قابل اتکاءتری توأم می باشند. در این راستا، هدف پژوهش حاضر بررسی کارایی و اثربخشی روش «بیز ساده[1]» در پیش بینی تقلب است.
نقش شادی و نشاط در انضباط کاری کارکنان از منظر اسلام(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
شادابی و نشاط کارکنان سازمان یکی از عوامل مهم انضباط کاری در سازمان از منظر اسلام است. در آموزه هاى دینی به شادى هاى مثبت، سازنده و نشاط آور انسان که به وسیله آن نظم و انضباط حاصل می شود، عنایت و توجه ویژه شده است. میان «شادابی و نشاط» و «نظم و انضباط» رابطه مثبت وجود دارد؛ یعنی در هر سازمانی که کارکنانش از شادابی و نشاط برخوردار باشند، نظم و انضباط هم در آن سازمان وجود خواهد داشت و کارکنان بی نشاط، کسل و بی حال نمى توانند نظم و انضباط لازم را در سازمان داشته باشند و از استعدادهاى نهفته خویش بهره کافى ببرند. این پژوهش با هدف پاسخ به این سؤال که «نقش شادی و نشاط در انضباط کاری کارکنان از منظر اسلام چیست؟» با روش توصیفی تحلیلی به صورت تحلیل مضمون انجام گرفته است. یافته های تحقیق نشان می دهد که شادابی و نشاط کارکنان نقش بسیار مهم در انضباط کاری کارکنان از منظر اسلام دارد؛ همچنین نیاز به شادی و نشاط در همه عرصه هاى زندگى، مخصوصاً در زندگی سازمانی، امری لازم و ضرورى است.
انضباط مالی و نقش آن در رشد و توسعه شرکت های تعاونی
حوزههای تخصصی:
انضباط مالی به عنوان یکی از عوامل اساسی در موفقیت و رشد شرکت ها، به ویژه شرکت های تعاونی، توجه بسیاری از محققان را به خود جلب کرده است. انضباط مالی به معنای مدیریت صحیح و کارآمد منابع، کنترل هزینه ها و رعایت الزامات مالیاتی و قوانین مربوطه است. این اصول اساسی تأثیر قابل توجهی به رشد و توسعه شرکت های تعاونی دارد. هدف اصلی این پژوهش بررسی تأثیر انضباط مالی بر ابعاد مختلف رشد و توسعه شرکت های تعاونی است. این پژوهش از لحاظ طبقه بندی پژوهش بر مبنای هدف، از نوع کاربردی، از لحاظ طبقه بندی بر حسب روش، از نوع توصیفی و از میان انواع پژوهش های توصیفی، از نوع همبستگی می باشد. گفتنی است رویکرد این پژوهش، جمع آوری داده ها از طریق پرسش نامه است. جامعه آماری پژوهش شامل مدیران و روسای مالی شرکت های تعاونی است که از بین آن ها با استفاده از جدول مورگان تعداد 339 پرسش نامه استاندارد جمع آوری گردید. به منظور آزمون فرضیه ها، روش تحلیل عاملی و معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزارهای اس پی اس اس و لیزرل بکارگرفته شده است. نتایج پژوهش نشان داد که انضباط مالی تأثیر مثبت و معناداری بر ابعاد مختلف رشد و توسعه شرکت های تعاونی دارد. با داشتن انضباط مالی شرکت های تعاونی می توانند منابع مالی خود را به بهترین شکل مدیریت کرده، استفاده از فرصت های سرمایه گذاری موجود را بهینه سازی کنند و پایداری مالی خود را تضمین نمایند. این امور در نهایت می تواند به رشد و توسعه کسب و کار منجر شود. بنابراین انضباط مالی با ارتقاء کارآیی مالی و اقتصادی شرکت های تعاونی می تواند، به دستیابی به اهداف رشد و توسعه آن ها کمک کند.
هوش مصنوعی و فرایندهای منابع انسانی دیجیتال: کاربردها و چالش ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات منابع انسانی دوره ۱۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
116 - 140
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: هوش مصنوعی (AI) در مدیریت منابع انسانی تحول دیجیتالی را ایجاد کرده و توجه متخصصان و مدیران منابع انسانی را به خود جلب کرده است. با وجود این، در اغلب تحقیقات مربوط به برنامه های هوش مصنوعی و چالش های مدیریت منابع انسانی در سازمان ها، شکافی وجود دارد. هدف این مطالعه، شناسایی کاربردها و چالش های هوش مصنوعی در دیجیتالی کردن فرایندهای منابع انسانی در شرکت هاست.
روش: برای دستیابی به این هدف با مرور ادبیات نظری، بینش هایی از ده مصاحبه نیمه ساختاریافته با کارشناسان متخصص در فرایندهای منابع انسانی دیجیتال و فناوری هوش مصنوعی جمع آوری شد. داده های کیفی با استفاده از تکنیک تحلیل مضمون مفهوم سازی شدند.
یافته ها: با استفاده از تحلیل مضمون، کاربردهای هوش مصنوعی در دو بُعد «نقش های بنیادی و پشتیبانی» و نُه مؤلفه طراحی شغل، کارمندیابی و استخدام، ارزیابی عملکرد، آموزش، نگهداشت، حقوق و دستمزد، بهبود عملیات، تصمیم گیری و اقدامات انضباطی شناسایی شد. علاوه براین، چالش های مرتبط با کارکنان، ارتباط، فناوری و داده، سازمانی و فرایندی و کیفیت اطلاعات شناسایی و در دو دسته «چالش های انسان مبنا و سیستم مبنا» دسته بندی شد.
نتیجه گیری: ادغام هوش مصنوعی در فرایندهای منابع انسانی، به افزایش دقت، تجزیه وتحلیل داده ها، ساده سازی، خودکارسازی و شخصی سازی فرایندها و در نهایت، صرفه جویی در زمان و بهبود کیفیت عملیات منابع انسانی منجر می شود؛ اما اجرای این فناوری با چالش ها و محدودیت هایی همراه است.
طراحی مدل ارزیابی موفقیت مسیر شغلی کارکنان دولتی: با رویکرد فراترکیب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات منابع انسانی دوره ۱۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
141 - 167
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: موفقیت مسیر شغلی، طی سال های اخیر، یکی از مفاهیم پُرتوجه در مطالعات منابع انسانی بوده است. سازمان ها برای اینکه بتوانند نیروهای انسانی خود را حفظ کنند و ضریب ترک مشاغل را در کمترین سطح نگاه دارند، ناگزیرند تا بسترهای لازم را برای توسعه و پیشرفت منابع انسانی، به ویژه برای نیروهای کارآمد و متخصص فراهم آورند؛ از این رو درصدد برآمدند تا درک و بینش خود را در زمینه موفقیت مسیر شغلی توسعه دهند و مدل پویا و منعطفی را برای آن طراحی کنند. هدف این پژوهش، طراحی مدل ارزیابی موفقیت مسیر شغلی کارکنان دولتی است.
روش: این مطالعه به لحاظ هدف کاربردی، از نظر گردآوری اطلاعات توصیفی و مبتنی بر روش شناسی کیفی است که با استفاده از روش فراترکیب به اجرا درآمده است. بدین منظور، مقاله های منتشرشده در زمینه موفقیت مسیر شغلی در پایگاه های نشریه های جهانی، در بازه زمانی تعیین شده بررسی شد. برمبنای اصول روش فراترکیب و معیارهای مطرح شده در آن، مقاله ها وارد فرایند تحلیل فراترکیب شدند. برای تحلیل مقاله های منتخب نیز از روش تحلیل محتوای کیفی بهره گرفته شد.
یافته ها: این پژوهش با تکیه بر روش فراترکیب و بررسی ۷۱ مقاله منتخب، یک الگوی پارادایمی در زمینه موفقیت مسیر شغلی ارائه داده است. نتیجه این بررسی، شامل ۵۳ مقوله فرعی، ۱۷ مقوله اصلی و ۴ مقوله کلی بود که در قالب یک الگوی نظری ارائه شد. مقوله های کلی به دست آمده عبارت اند از: بهبود مستمر موقعیت های عینی؛ نهادینه سازی موفقیت پذیری ذهنی؛ سیاست گذاری یکپارچه در ساخت مسیر شغلی؛ ارزیابی موفقیت مسیر شغلی. یافته ها بیانگر این جهت گیری مدیریتی است که می بایست موفقیت مسیر شغلی گام به گام باشد و همچنین لازم است که ارزیابی موفقیت مسیر شغلی، از دو جنبه کارکنان و مدیران به طورمشترک و ارزیابی موفقیت مسیر شغلی عینی و ذهنی، از سوی کارکنان و ارزیابی عوامل مؤثر بر موفقیت مسیر شغلی از سوی مدیران صورت گیرد.
نتیجه گیری: می توان گفت که در طراحی مدل های موفقیت مسیر شغلی، بایستی به هم سویی درونی و اجرایی با واقعیت های شغلی سازمان و خواست نیروها توجه کرد. سازمان های دولتی می بایست در تدوین برنامه های مسیر شغلی کارکنان از رویکرد کارمندمحوری بهره جویند.
شکست هم آفرینی ارزش؛ هم تخریبی ارزش برند در رسانه های اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت بازرگانی دوره ۱۶ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
318 - 348
حوزههای تخصصی:
هدف: با افزایش بهره گیری مشتریان از پلتفرم های رسانه های اجتماعی به منظور خرید محصولات و خدمات برندها، اهمیت تعاملات شرکت ها با مشتریان برای ارتقای ارزش برندها افزایش یافته است؛ از این رو مدیران برند تعاملات خود با مشتریان را از همکاری مبتنی بر معامله، به همکاری مبتنی بر رابطه تغییر داده اند؛ زیرا آنان دریافته اند که همان طور که مشتریان می توانند به هم آفرینی ارزش برند، هنگام طراحی، تولید و بازاریابی بپردازند، از طرف دیگر قادرند در صورت از بین رفتن منافع و کاهش سطح رفاه خود، به تخریب ارزش برندها نیز اقدام کنند. از این رو، ضروری است که با شناخت محرک های پیشران در هم تخریبی ارزش برند، از بروز این پدیده جلوگیری شود. بنابر اهمیت این موضوع، هدف مطالعه حاضر، شناسایی مهم ترین عوامل مؤثر در شکل گیری هم تخریبی ارزش برند در رسانه های اجتماعی است.
روش: پژوهش پیش رو از لحاظ هدف، کاربردی و از لحاظ صبغه پژوهش، از نوع کیفی کمّی است. در این مطالعه، از روش مرور نظام مند ادبیات علمی بهره گرفته شده است تا از بررسی دقیق تمام جوانب پدیده مدنظر اطمینان حاصل شود. نتایج واکاوی در پایگاه های اطلاعاتی مختلف نشان می دهد که از میان ۴۳ مطالعه یافت شده، تنها ۲۶ سند بیشترین ارتباط را با هدف پژوهش داشتند و به همین دلیل، برای تحلیل انتخاب شدند. در گام بعدی، به منظور تعیین روابط ساختاری بین مقوله های به دست آمده و مشخص کردن سلسله مراتبِ تأثیرگذاری و تأثیرپذیری آن ها بر یکدیگر، از روش دیمتل مدل سازی ساختاری تفسیری بهره گرفته شده است.
یافته ها: یافته های حاصل از مرور سیستماتیک نشان می دهد که ۱۱۳ کد اولیه، به عنوان مهم ترین مؤلفه های تأثیرگذار، شناسایی و در قالب ۲۹ مفهوم و ۸ مقوله اصلی دسته بندی شدند. مقوله های اصلی عبارت اند از: تعارض در مدیریت هم آفرینی ارزش برند؛ ناتوانی در تغییر؛ استثمار مصرف کننده؛ شکست خدمات برند؛ مدیریت ارتباط با مشتری ضعیف؛ تعاملات منفی؛ یکپارچه سازی ناموفق منابع؛ نزدیک بینی هم آفرینی ارزش برند. نتایج تکنیک دیمتل ISM نیز حاکی از آن است که «مدیریت ارتباط با مشتری ضعیف» به عنوان تأثیرگذارترین متغیر، «تعاملات منفی» به عنوان تأثیرپذیرترین متغیر و «تعارض در مدیریت هم آفرینی ارزش برند» نیز به عنوان مرتبط ترین متغیر در میان سایر متغیرها، شناخته شدند.
نتیجه گیری: نتایج نشان می دهد که هم تخریبی ارزش برند توسط مشارکت منفی مشتریان و شرکت ها، به طور متقابل و هم زمان رخ می دهد؛ به گونه ای که اگر طی جریان شکل گیری ارزش، یکی از طرفین، از به اشتراک گذاری منابع خودداری یا سوء استفاده کند، احتمال بروز تنفر، طرد و در نهایت تخریب برند را افزایش می دهد. بنابراین مدیران می بایست آگاه باشند که تصمیم گیری های اشتباه در زمینه تبیین استراتژی های برند، می تواند چه تبعات مخربی در پی داشته باشد و از طرف دیگر، نقش مشارکتی مشتریان در هم تخریبی ارزش برند را فراموش نکنند و همواره پاسخ مناسبی به انتظارهای نامعقول و رفتارهای خودخواهانه برخی مشتریان، در استفاده از خدمات برند داشته باشند. این مطالعه توانسته است با شناسایی مهم ترین عوامل مؤثر در بروز پدیده هم تخریبی ارزش برند، شرکت ها را از وقوع این پدیده مخرب آگاه سازد.
مدل تقسیم سود سهام با رویکرد ارزش آفرینی در بازار سرمایه ایران: روش اقتصادسنجی گشتاورهای تعمیم یافته(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات مالی دوره ۲۶ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
259 - 301
حوزههای تخصصی:
هدف: با توجه به اینکه امروزه آگاهی از عوامل مؤثر بر سود تقسیمی، یکی از دغدغه های اساسی مدیران و سیاست گذاران اقتصادی است، مطالعه حاضر به دنبال شناسایی عوامل درونی و بیرونی تعیین کننده سیاست تقسیم سود، در شرکت های پدیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران، در دوره زمانی ۱۳۸۸ تا ۱۴۰۰ و مدل سازی سود تقسیمی با استفاده از رویکرد ارزش آفرینی است.
روش: در این پژوهش، ابتدا همه عوامل بالقوه مؤثر بر سود تقسیمی، بر اساس نظریه ها و مطالعات تجربی و همچنین با بهره مندی از نظر خبرگان استخراج شد؛ سپس برای هر یک از سه متغیر وابسته، نسبت سود تقسیمی به قیمت سهام، نسبت سود تقسیمی به درآمد و نسبت سود تقسیمی به سود هر سهم، به طور جداگانه و متغیرهایی که در بازار سرمایه ایران رابطه معناداری با سود تقسیمی دارند، شناسایی شدند. در ادامه، برای هر یک از معیارهای اندازه گیری سود تقسیمی، تمام مدل های ممکنی بررسی شد که از ترکیب های مختلفی از متغیرهایی به دست آمد که در بررسی اولیه بر سود تقسیمی، تأثیر معناداری داشتند و با استفاده از روش گشتاورهای تعمیم یافته، انواع مدل های معنادار قابل استخراج تعیین شدند. در مرحله بعد با استفاده از رویکرد ارزش آفرینی، مدل هایی انتخاب شدند که به حداکثر ارزش آفرینی منجر می شدند. در مرحله نهایی، از طریق آزمون قدرت تشخیص درست شرکت های مستعد بیش تقسیمی و کم تقسیمی برای هر یک از مدل های باقی مانده، مدلی که قدرت تشخیص بالاتری داشت، به عنوان مدل بهینه انتخاب شد.
یافته ها: بر اساس نتایج، با استفاده از ۳۶ متغیر مستقل تبیین کننده سود تقسیمی و سه شاخص برای متغیر سود تقسیمی، مدل بهینه مربوط به متغیر وابسته نسبت سود تقسیمی به سود هر سهم، شامل ۱۱ متغیر تبیین کننده، استخراج شد. این مدل به حداکثر ارزش آفرینی برای شرکت منجر می شود و در آن، متغیرهای انحصار در بازار محصول، جریان نقدی عملیاتی، نسبت وجه نقد به کل دارایی، رشد فروش و رشد اقتصادی، ارتباط مثبتی میزان سود تقسیمی دارد. همچنین متغیرهای نسبت سود تقسیمی دوره قبل، اهرم مالی، فرصت رشد، تغییرات خالص سرمایه در گردش، عدم اطمینان به جریان های نقدی و نرخ تورم، ارتباط منفی با میزان سود تقسیمی دارند. این مدل با استفاده از آزمون رویکرد ارزش آفرینی تأیید شد و با دقت ۸۴ درصد، توان تشخیص درست شرکت های مستعد تقسیم سود بیش از حد مورد انتظار و دقت ۹۱ درصد، توان تشخیص درست شرکت های مستعد تقسیم سود کمتر از حد مورد انتظار را دارد.
نتیجه گیری: مدیران شرکت های عضو بورس برای اتخاذ یک سیاست تقسیم سود مناسب، باید علاوه بر عوامل داخلی شرکت از قبیل رشد فروش، عدم اطمینان جریان نقدی، جریان نقدی عملیاتی، اهرم مالی، نسبت وجه نقد به کل دارایی و فرصت رشد و تغییرات خالص سرمایه در گردش، به ساختار صنعت و میزان انحصار در آن و نیز، شرایط کلان اقتصادی، از قبیل نرخ تورم و رشد اقتصادی نیز توجه کنند تا بیشترین ارزش آفرینی برای شرکت و سهام داران حاصل شود.
Digital Value Creation by Online Taxi Driving with of Relationship Bonding and Relationship Quality(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
International Journal of Digital Content Management, Vol. ۵, No. ۸, Winter & Spring ۲۰۲۴
79 - 102
حوزههای تخصصی:
Purpose: This study extends the current understanding of customer engagement by examining the impact of relationship bonding and relationship quality on customer engagement in value creation for online taxis.Method: A quantitative research design was used to validate the hypotheses proposed in this research. Customer engagement has become an important metric for measuring the quality of relationships between brands and their customers. Despite this, there has been limited research into how relationship bonds affect the effectiveness of building such a relationship in online taxi services. A survey was conducted using the convenience method among 600 users of online transportation services in the city of Urmia, Iran to test the theoretical model. Structural equation modelling in software Amos 23 were used in this study to test the research hypotheses. Findings: Findings showed that relationship bonding (financial, social, and structural) positively affects the quality of online relationships. Moreover, it was found that the quality of online relationships had a positive impact on all four aspects of customer engagement value (lifetime value, influence value, customer knowledge value, and customer referral value).Conclusion: In order to demonstrate the promotion of customer engagement through relationship bonds and online relationship quality, the study adds new data to the literature on online taxis services. Online taxi services are able to offer open innovation structures to help them increase customer engagement, gather innovative ideas and integrate them into their operations. In this regard, in order to enrich ideas, customers who have successfully come up with new ideas should be rewarded.
Prediction of Time Series of Financial Information Based on Lyapunov View of Information Using Chaos Theory(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose: The purpose of this research was to provide a model for predicting time series of financial information based on the Lyapunov representation of information using chaos theory.Method: This research is applied in its purpose, which is conducted using a quantitative approach. The research ranks as descriptive-causal accounting research based on actual information in companies' financial statements. The research method is the "post-event" type and was carried out using chaos theory and Saida's method based on the Lyapunov view.Findings: The findings showed that during the ADF test, the null hypothesis was rejected at a level of less than 5% type 1 error and 95% confidence, and it shows that the data is not static. During the substitution analysis test and its significance level, the behavior of the time series of the main financial information is significantly different compared to their substitutes. The obtained value was calculated to describe the production process of all data sets for μ = 2, ApEnMax equal to 0.65 and rMax equal to 0.32, and for μ = 3, ApEnMax equal to 0.6 and rMax equal to 0.44. The value of the Lyapunov profile in stability at a certain point is less than zero and in the limited cycle of stability is equal to zero and in chaos, it is greater than zero and smaller than ∞, and in noise it is equal to ∞.Conclusion: The results show that higher returns, encourage investors to invest and increase the flow of capital. It is believed that companies' stock returns are a function of systematic risk, and systematic risk represents the changes in the return rate of a share compared to the changes in the return rate of the entire stock market.
الگوی فراترکیب تحقق توسعه سرمایه انسانی مبتنی بر بیانیه گام دوم انقلاب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت انتظامی سال ۱۹ بهار ۱۴۰۳شماره ۱
209 - 243
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: سرمایه انسانی مهم ترین دارایی یک سازمان است که توسعه سازمان ها به عملکرد آنان وابسته است. از این رو هدف از این مطالعه، ارائه الگوی فراترکیب تحقق توسعه سرمایه انسانی مبتنی بر بیانیه گام دوم انقلاب بود.روش: مطالعه حاضر از نوع تحقیقات توسعه ای بود و با روش کیفی از نوع مرور نظام مند و با تکنیک فراترکیب انجام شد. جامعه آماری پژوهش شامل پژوهش های انجام شده با کلیدواژه های «سرمایه انسانی»، «منابع انسانی» و «گام دوم» در عنوان مقالات از سال 1398 تا 1402 است. سیزده مقاله مورد تأیید نهایی قرار گرفت.یافته ها: نتایج پژوهش بر اساس بررسی مجدد پژوهش های پژوهشگران در الگوی فراترکیب، به دستیابی 134 کد؛ 19 مقوله فرعی و 5 مقوله اصلی و الگوی پیشنهادی نهایی منتج شد. توسعه سرمایه انسانی به مؤلفه هایی همچون مدیریت علمی، توجه به مفاهیم درست توسعه و توسعه گرایی، تخصص گرایی و علم، شایسته سالاری و سلامت سازمانی و نهایتاً فرهنگ سازمانی عقلایی و توسعه گرا و تیم ساز نیازمند است. این مؤلفه ها باید بتوانند در برابر شاخص های بی کفایتی و ناکارآمدی مقابله کنند. شاخص های ناکارآمدی عبارت اند از: بی برنامگی، نبود آموزش مناسب و کاربردی، بی سازمانی، فامیل گرایی، فرسودگی کارکنان، ارزیابی، رشدگرایی، کمبودانگاری، وابسته گرایی، منابع انسانی ناکارآمد، منابع انسانی بدون مهارت، سنت گرایی، عادت واره، نالایقی، فساد سازمانی، کم ارزش انگاری انسان، جو سازمانی مسموم، بی اخلاقی، فرهنگ سازمانی مسموم، نتیجه گرا و فردگرا.نتیجه گیری: توسعه در سایه جذب و نگهداشت کارکنان شایسته به دست آمده و اهداف برنامه های بلندمدّت و راهبردی نیز در سایه انسان ها و سازمان های توسعه یافته تحقق می یابند که لازمه این امر نیز توجه وافر به موضوع جبران خدمات، آموزش و سلامت، هوشمندسازی و پاسخگو بودن نیروهای انسانی سازمان های کشور است.