فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۸۱ تا ۷۰۰ مورد از کل ۳۶٬۲۵۰ مورد.
منبع:
سلامت روان کودک دوره ۱۱ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۳۸)
1 - 14
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: دانش آموزان در دوران کرونا به دلیل استفاده زیاد از فضای مجازی، معمولا با کاهش سلامت روانی و انگیزه تحصیلی مواجه می شوند. بر همین اساس پژوهش حاضر با هدف اثربخشی آموزش مثبت اندیشی بر سرزندگی تحصیلی و انگیزش پیشرفت دانش آموزان در دوران همه گیری کرونا انجام شد. روش: پژوهش حاضر از نوع شبه تجربی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه و مرحله پیگیری بود. جامعه آماری پژوهش تمامی دانش آموزان پسر متوسطه یکم شهر کرمانشاه در سال تحصیلی 1400-1399 بود. تعداد 40 دانش آموز با نمونه گیری هدفمند، انتخاب و با انتساب تصادفی در دو گروه آزمایش وگواه جایدهی شدند. ابزارهای پژوهش شامل آخرین نسخه اعتباریابی شده پرسشنامه های سرزندگی تحصیلی (دهقانی زاده و حسین چاری، 1391) و انگیزش پیشرفت (هرمنس، 1970) بود. گروه آزمایش مداخلات درمانی گروهی 10 جلسه 90 دقیقه ای مربوط به مثبت اندیشی را دریافت کردند؛ در حالی که گروه گواه هیچ گونه مداخله ای دریافت نکردند و آموزش های معمول مدارس را دریافت می کردند. داده های پژوهش به شیوه تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر با ویرایش 21 نرم افزار SPSS تحلیل شد. یافته ها: تحلیل داده ها نشان داد که آموزش مثبت اندیشی بر مؤلفه های متغیرهای سرزندگی تحصیلی (0/01>P) و انگیزش پیشرفت دانش آموزان مؤثر و مثبت بود (01/0>P) و این نتایج به دست آمده در دوره پیگیری نیز تداوم داشت (0/01>P). نتیجه گیری: مثبت اندیشی با مؤلفه عملکردی خود موجب خودکارآمدپنداری تحصیلی شده و همین موضوع در بهبود سرزندگی تحصیلی مؤثر است و موجب چرخه ای از اتفاقات مثبت تحصیلی برای فرد می شود. همچنین بیان تجارب مثبت و دریافت پس خوراند از سایر اعضا از قوی ترین مراحل روش مثبت نگر در شناخت توانایی های قابل اتکا است که در افزایش انگیزش پیشرفت، نقش دارد.
مقایسه تکانشوری و ولع مصرف مواد در مردان وابسته به مواد محرک، مخدر و مستعد اعتیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال ۱۸ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۷۲
۱۴۴-۱۲۷
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر مقایسه تکانشوری و ولع مصرف مواد در مردان وابسته به مواد محرک، مخدر و مستعد اعتیاد بود. روش: روش پژوهش حاضر علی-مقایسه ای بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی بیماران وابسته به مواد مراجعه کننده به مراکز درمان اعتیاد و دانشجویان دانشگاه پیام نور در شهر تبریز در سال 1402 بود. از این بین، 150 نفر در سه گروه افراد وابسته به مواد مخدر (50 نفر)، افراد وابسته به مواد محرک (50 نفر) و دانشجویان با نمره بالا در مقیاس آمادگی به اعتیاد (50 نفر) به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به پرسشنامه تکانشوری بارت، پرسشنامه عقاید ولع انگیز و مقیاس آمادگی به اعتیاد پاسخ دادند. داده ها با روش تحلیل واریانس چندمتغیری تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که بین سه گروه در شدت تکانشوری و ولع مصرف مواد تفاوت معنی داری وجود داشت. میزان تکانشوری و ولع مصرف در افراد وابسته به ماده مخدر و محرک بیشتر از افراد مستعد و در افراد وابسته به مواد محرک بیشتر از افراد وابسته به مواد مخدر بود. نتیجه گیری: بالا بودن تکانشوری و ولع مصرف در افراد وابسته به مواد در مقایسه با افراد مستعد اعتیاد، اهمیت مشکلات شناختی در اعتیاد را نشان می دهد. افزایش شدت ولع مصرف مواد و تکانشوری در افراد وابسته به مواد محرک در مقایسه با مواد مخدر، احتمالا به ماهیت داروشناختی این مواد مربوط می شود.
تأثیر راهبرد آموزشی مبتنی بر فناوری واقعیت افزوده تعاملی بر قدرت خلاقیت و حل مسئله دانش آموزان دوره ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف بررسی اثربخشی فناوری واقعیت افزوده تعاملی بر قدرت خلاقیت و حل مسأله دانش آموزان پایه ششم بود. روش تحقیق حاضر از نوع نیمه آزمایشی و طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این تحقیق شامل تمامی دانش آموزان پسر پایه ششم دوره ابتدایی منطقه 1 شهر کرج در سال تحصیلی 1402-1401 بود. برای انتخاب نمونه آماری، از روش نمونه گیری در دسترس استفاده شد. ابزار گردآوری داده ها شامل پرسشنامه تفکر خلاق و پرسشنامه حل مسئله هپنر بود. گروه آزمایش به مدت 8 جلسه 45 دقیقه ای (هفته ای 2 جلسه) با پروتکل آموزش مبتنی بر واقعیت افزوده مورد آموزش برای درس علوم قرار گرفت. گروه به روش سنتی و متداول آموزش دید . پس از پایان جلسات در دو گروه آزمایش و گواه ، مجدداً آزمون پرسشنامه خلاقیت و حل مسئله به عنوان پس آزمون بر روی هر دو گروه اجرا شد و پس از گردآوری، داده ها تحلیل شد.نتیجه تحقیق نشان داد واقعیت افزوده تعاملی بر قدرت خلاقیت دانش آموزان دوره متوسطه دوم اثربخش است. همچنین نتیجه تحقیق نشان داد واقعیت افزوده تعاملی بر قدرت حل مسئله و خرده مولفه های آن شامل مقیاس های اعتماد به حل مسائل، سبک گرایش اجتناب وکنترل شخصی در دانش آموزان دوره متوسطه دوم اثربخش است. با توجه به نتایج تحقیق حاضر روش پیشنهاد می شود در مدارس، دانشگاه و سایر نهادهای آموزشی از فناوری واقعیت مجازی به عنوان ابزاری برای افزایش میزان خلاقیت و حل مسئله در دانش آموزان استفاد شود.
نقش میانجی سبک های هویت در ارتباط میان شیوه های والدگری ادراک شده و تصورات قالبی جنسیتی در دانشجویان تحصیلات تکمیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روان شناسی اجتماعی دوره ۱۴ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۴
99 - 112
حوزههای تخصصی:
مقدمه: با تغییر وضعیت جهان، بسیاری از دانشجویان با شرایط جدیدی در فرآیند هویت یابی و درک تفاوت های بین فردی درگیرند که بر جنبه های مختلف زندگی آن ها تأثیر گذار است. هدف از اجرای پژوهش حاضر بررسی نقش میانجی سبک های هویت در ارتباط میان شیوه های والدگری ادراک شده و تصورات قالبی جنسیتی در دانشجویان تحصیلات تکمیلی بود.
روش : طرح مطالعه حاضر توصیفی- همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش، کلیه دانشجویان مقاطع تحصیلات تکمیلی دانشگاه تبریز در سال 1402 بود که 206 نفر از آن ها با روش نمونه گیری دردسترس و با مدل کلاین تعیین حجم گردید. داده ها با استفاده از پرسشنامه های اقتدار والدینی بوری (1991)، پرسشنامه استفاده از تصورات قالبی جنسیتی رسول زاده اقدم و همکاران (1395) و پرسشنامه سبک های هویت برزونسکی (1992) جمع آوری شدند و با استفاده از آزمون تحلیل مسیر تجزیه و تحلیل شد.
یافته ها: نتایج نشان داد که بین شیوه های والدگری ادراک شده و تصورات قالبی جنسیتی به صورت مستقیم به واسطه سبک های هویت رابطه وجود دارد. همچنین مدل پژوهش از برازش قابل قبولی برخوردار بود. سبک های والدگری ادراک شده با میانجی گری سبک هویت اطلاعاتی با تصورات قالبی جنسیتی رابطه داشت (01/0 >p). همچنین سبک های والدگری ادراک شده به واسطه میانجی گری سبک هویت سردرگم-اجتنابی با تصورات قالبی جنسیتی رابطه داشت (05/0 >p)؛ اما رابطه ای به شکل میانجی برای سبک هویت هنجاری دیده نشد (05/0 <p).
نتیجه گیری: نتایج پژوهش نگاه نوینی برای درک پدیدآیی تصورات قالبی جنسیتی دانشجویان ارائه می دهد. مشاهده شد که سبک والدگری به صورت مستقیم و غیرمستقیم به واسطه سبک های هویت در میزان استفاده از تصورات قالبی جنسیتی دانشجویان نقش مهمی دارد.
احصای رنج و نیازسنجی معنوی زنان سرپرست خانوار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات اسلام و روانشناسی سال ۱۴ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳۴
163 - 185
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف احصای رنج نیازسنجی معنوی زنان سرپرست خانوار انجام گرفت. این مطالعه کیفی به روش پدیدارشناختی انجام شد. جامعه آماری آن شامل زنان سرپرست خانوار مراجعهکننده به مراکز مثبت زندگی شهرستان بندرانزلی بود. تعداد حجم نمونه تا اشباع داده ها ادامه یافت و سرانجام پس از پانزده مورد مصاحبه، داده ها به اشباع رسید. داده ها جمع آوری، کدگذاری و در مقوله های اصلی و فرعی طبقه بندی شدند. نتایج گویای آن بود که مهمترین نیازهای زنان سرپرست خانوار شامل نیازهای دینی، نیازهای مرتبط با فرزندان، نیازهای مرتبط با خانواده، نیازهای مرتبط با دوستان، نیازهای مرتبط با جامعه، نیازهای حمایتی و امنیتی، نیاز به زندگی سالم و شاد و نیازهای شخصیتی است؛ همچنین مهمترین رنج های زنان سرپرست خانوار، احساس غم و اندوه، قضاوت ناعادلانه اطرافیان و فقدان درک آنان، مشکلات اقتصادی، نگاه های شهوت آلود مردا ن، نگرانی از وضعیت کنونی و آینده فرزندان و فقدان منابع حمایتی و مراقبتی استخراج شد. اصلی ترین راهکار کاهش رنج آنان، مثبتاندیشی و امیدواری و اصلی ترین توانمندی آنان، حفظ ارزشمندی و عزتنفس ارزیابی شد. مهمترین منبع امیدشان پس از خداوند، ائمه معصوم، توسل به دعا و وجود فرزندانشان گزارش شد؛ بر این اساس اهمیت و توجه به نیازهای معنوی زنان سرپرست خانوار از سوی جامعه می تواند در کاستن رنج ها، آلام و بهبود شرایط آنان مؤثر باشد.
طراحی برنامه آموزشی ضد قلدری تلفیقی و تعیین اثربخشی آن بر کاهش رفتارهای قلدری دانش آموزان دوره اول متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۷۵
289 - 300
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش طراحی برنامه آموزشی ضد قلدری تلفیقی و تعیین اثربخشی آن بر کاهش رفتارهای قلدری دانش آموزان پسر شهر سنندج بود. روش تحقیق از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و گروه کنترل بود. بدین منظور دو مدرسه دوره اول متوسطه ابتدا با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شده و سپس به شیوه تصادفی یکی به عنوان مدرسه گروه آزمایشی و دیگری به عنوان مدرسه گروه کنترل جای گماری شدند. سپس بامطالعه و تلفیق برنامه های ضد قلدری طراحی شده در کشورهای پیشرو در این حوزه و سایر منابع مفید، یک برنامه جامع با جلسات مشخص برای هرکدام از گروه های عوامل اجرایی مدرسه، معلمان، دانش آموزان و والدین تدوین شد. در فاز عملی، ابتدا پرسشنامه قلدری الویوس (1996) به عنوان پیش آزمون در سطح هر دو مدرسه برای تمامی دانش آموزان اجرا شد. سپس برنامه ضد قلدری در مدرسه آزمایشی به صورت جداگانه برای هرکدام از گروه های مذکور آموزش داده شد و در پایان پس آزمون در هر دو مدرسه دوباره به اجرا در آمد. تحلیل داده ها با تحلیل کوواریانس تک متغیره و چند متغیره حاکی از اثربخشی برنامه بر کاهش رفتارهای قلدری دانش آموزان مدرسه گروه آزمایش بود(P<0/05). البته این مداخله در کاهش اشکال کلامی و جسمانی قلدری در مقایسه با قلدری عاطفی اثربخشی بالاتری را نشان داد. با عنایت به شیوع قلدری در مدارس ایران و با توجه یافته های پژوهش حاضر، پیشنهاد می شود که اجرای برنامه های جامع ضد قلدری ازاین دست، در مقاطع مختلف تحصیلی، مدنظر مسئولان آموزش وپرورش قرار گیرد.
اثربخشی مداخله ذهنیت رشد یابنده دوئیک بر تاب آوری تحصیلی و خود ناتوان سازی تحصیلی دانش آموزان دختر ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ مرداد ۱۴۰۳ شماره ۵ (پیاپی ۹۸)
۲۴۸-۲۳۹
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر تعیین اثربخشی مداخله ذهنیت رشد یابنده دوئیک بر تاب آوری تحصیلی و خود ناتوان سازی تحصیلی دانش آموزان دختر ابتدایی شهر اصفهان بود. پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش شامل تمام دانش آموزان دختر پایه ششم ابتدایی بود که در سال تحصیلی 1402-1401 در مدارس شهر اصفهان مشغول به تحصیل بودند. با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای، 30 دانش آموز به عنوان نمونه انتخاب شدند و به صورت تصادفی در گروه آزمایش (15 نفر) و گواه (15 نفر) قرار گرفتند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه تاب آوری تحصیلی (ARQ) ساموئلز (2004) و پرسشنامه خودناتوان سازی تحصیلی (ASHS) شوینگر و استینسمر پلستر (2011) بود. گروه آزمایش در 8 جلسه 50 دقیقه ای مداخله ذهنیت رشد یابنده دوئیک را دریافت کردند. برای تحلیل داده ها از آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیره استفاده گردید. یافته ها نشان داد با کنترل اثر پیش آزمون بین میانگین پس آزمون تاب آوری تحصیلی و خودناتوان سازی تحصیلی در دو گروه تفاوت معناداری در سطح (05/0>P) وجود داشت. بر اساس یافته های پژوهش حاضر می توان گفت مداخله تغییر ذهنیت دوئیک می تواند در افزایش تاب آوری تحصیلی و کاهش خود ناتوان سازی تحصیلی دانش آموزان مؤثر باشد.
The facilitators of experience of parenting the children with attention deficit hyperactivity disorder(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Objective: The purpose of this research is to investigate facilitating factors in dealing with parenting challenges of 18 parents who have children with attention-deficit/ hyperactivity disorder.
Methods: The research is a qualitative study. The context includes all parents referred to the Mofid psychiatric clinic of the Children's Medical Center in Tehran. The purposive and accessible sampling method was employed. Data was collected through semi-structured interviews like the preliminary questions (1- What were your initial reasons for consulting a child psychiatrist? Please describe your experience in the doctor's office. Interviewee number 3: "The teacher and school counselor recommended that we see a psychiatrist"), main questions (1- What problems or challenges are you facing in your relationship with your child? What strategies are you adopting to deal with these challenges? Interviewee number 4: "I have accepted that many of my child's behaviors are unintentional and influenced by illness, and I must have more patience and tolerance towards them). Moreover, the qualitative data analysis of the study also utilized thematic analysis.
Results: The findings showed that there are six main factors from the parent's point of view to overcoming the challenges related to their children: 1- Drug treatment, 2- Parents' personality traits, 3- Parents' awareness, 4- Parents' interaction and cooperation, 5- Lack of secrecy, 6- teachers and trainers’ roles.
Conclusion: Therefore, parent awareness workshops about children's behavior and participation in parenting sessions, as well as parents' lack of secrecy and interaction with school, are the solutions that can be useful in facilitating overcoming parenting challenges.
نقش رهبری تحول آفرین در تقویت سلامت سازمانی و تعهد کارکنان
منبع:
سلامت روان در مدرسه دوره ۲ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
146 - 158
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی نقش رهبری تحول آفرین در تقویت سلامت سازمانی و تعهد کارکنان با نقش میانجی تعامل کارکنان در سازمان آموزش و پرورش استان کرمانشاه بود. روش پژوهش توصیفی-همبستگی و جامعه آماری آن کلیه مدیران، معاونان و آموزگاران مدارس ابتدایی استان کرمانشاه بودند که در سال تحصیلی 1402-1403 مشغول به کار بودند. با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای تعداد (50 مدیر و100 معلم) انتخاب و با تکمیل پرسشنامههای رهبری تحولآفرین بس و آوولیو(2000)، و سلامت سازمانی هوی و فیلدمن (1996) در این پژوهش شرکت کردند. مبنای انتخاب حجم نمونه قاعده کلاین (2005) بود. پایایی پرسشنامه ها با روش ضریب آلفای کرونباخ 84/0 و 86/0 گزارش شد. داده ها با استفاده از روش های آمار توصیفی و تحلیل رگرسیون همزمان و آزمون t مستقل تحلیل شدند. یافته ها نشان داد که رهبری تحول آفرین بر سلامت سازمانی و تعهد کارکنان تأثیر مثبت دارد. در همین حال، نتایج نشان داد که مشارکت کارکنان تا حدی در رابطه بین رهبری تحول آفرین، سلامت سازمانی و تعهد کارکنان واسطه می شود. این مطالعه به تحقیق در مورد رهبری تحول آفرین در بخش آموزش کمک می کند و اثرات آن را بر معیارهای عملکرد کاری تحلیل می کند. علاوه بر این، مفاهیم نظری و عملی نیز در این مقاله مورد بحث قرار گرفت.
اثربخشی آموزش تنظیم هیجان بر خودپنداشت و کمرویی کودکان با اختلال لکنت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ تیر ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۹۷)
31 - 40
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش تنطیم هیجان بر خودپنداشت و کمرویی کودکان با اختلال لکنت بود. روش پژوهش، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری تمامی کودکان 7 تا 9 سال مبتلا به اختلال لکنت مراجعه کننده به مراکز گفتاردرمانی شهرستان رشت در سال تحصیلی1401- 1402 بودند. نمونه پژوهش شامل 22 نفر از کودکان با اختلال لکنت که با نمونه گیری در دسترس انتخاب و به شکل تصادفی در دو گروه آزمایش (11نفر) و گواه (11نفر) جایدهی شدند. گروه آزمایش، بسته آموزش تنظیم هیجان در 8 جلسه هفتگی و هر جلسه 45 دقیقه دریافت کردند. ابزارهای پژوهش، پرسشنامه خودپنداشت (CSCS) پیرز _ هریس (1969) و کمرویی (RSS) چک و بریگز (1990) بود. داده های پژوهش با روش تحلیل کوواریانس چند متغیری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها نشان داد که با کنترل اثر پیش آزمون بین میانگین پس آزمون خودپنداشت و کمرویی در دو گروه آزمایش و کنترل تفاوت معناداری در سطح 05/0 وجود داشت. نتایج بیانگر این مطلب است که آموزش تنظیم هیجان به عنوان راهبردی موثر در جهت ارتقا خودپنداشت و کاهش کمرویی است.
تبیین الگوی یادگیری خودگردان مبتنی بر کمک طلبی با توجه به نقش میانجی گر تفکر نقادانه در دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ پاییز (مهر) ۱۴۰۳ شماره ۱۳۹
1689 - 1706
حوزههای تخصصی:
زمینه: نقش میانجی تفکر نقادانه در تعامل با کمک طلبی می تواند درک ما را از چگونگی افزایش استقلال و کفایت دانش آموزان در فرآیند یادگیری عمیق تر سازد. با این وجود، به نظر می رسد که بررسی های کمی به این ابعاد پیچیده و تأثیرات متقابل انجام شده اند، این شکاف تحقیقاتی، ضرورت و ارزش مطالعه ی پیش رو را در جهت ارتقا سیستم های آموزشی کنونی تقویت می نماید.
هدف: پژوهش حاضر با هدف تبیین الگوی یادگیری خودگردان مبتنی بر کمک طلبی با توجه به نقش میانجی تفکر نقادانه در دانش آموزان دوره دوم ابتدایی استان کرمان انجام شد.
روش: پژوهش حاضر توصیفی و از نوع همبستگی و معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان دوره دوم ابتدایی استان کرمان، در سال تحصیلی 1401-1402 به تعداد 170066 نفر بود. از این میان 310 نفر بر اساس روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی چند مرحله ای، از 4 شهرستان (راور، بافت، بم، رفسنجان) به عنوان نمونه انتخاب شدند. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه های، رفتار کمک طلبی (قدم پور و سرمد، 1382)، پرسشنامه تفکر انتقادی (ریکتس، 2003) استفاده شد. پس از تکمیل پرسشنامه ها و نمره گذاری با نرم افزار آماری SPSS نسخه 23 و تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از روش مدل یابی معادلات ساختاری در نرم افزار AMOS-23 انجام شد.
یافته ها: نتایج نشان داد که بین تفکر نقادانه و یادگیری خودگردان رابطه معناداری وجود دارد (01/0 >P). همچنین نتایج نشان داد مسیرهای مستقیم این پژوهش معنادار شدند و مسیرهای غیرمستقیم یادگیری خودگردان مبتنی بر کمک طلبی از طریق نقش میانجی تفکر نقادانه دانش آموزان معنادار بود. بر اساس یافته ها، مدل نهایی از برازش مطلوبی برخوردار بود (01/0 >P).
نتیجه گیری: یافته های این پژوهش می توانند به طور ملموسی بر طراحی و اجرای برنامه های درسی و مداخلات آموزشی تأثیر بگذارند، به ویژه در ترویج استقلال فکری و یادگیری مؤثر در دانش آموزان. با شناخت بهتر نقش تفکر نقادانه به عنوان یک عامل میانجی در فرآیند یادگیری خودگردان، معلمان و طراحان برنامه های درسی می توانند رویکردها و تکنیک های مرتبط را در کلاس های درس به کار بگیرند تا دانش آموزان را در مسیرکمک طلبی مؤثر و استفاده از تفکر انتقادی برای ارزیابی و حل مسائل هدایت کنند.
ساخت و اعتباریابی مقیاس احساس تعلق دانشجویان به دانشگاه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندازه گیری تربیتی سال ۱۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۵
38 - 71
حوزههای تخصصی:
احساس تعلق به دانشگاه با جنبه های متعددی از سلامت روانی-اجتماعی دانشجویان ارتباط دارد. بااین حال در مفهوم سازی و سنجش این سازه، ابهامات زیادی وجود دارد. اندک ابزارهای طراحی شده در حیطه آموزش عالی نیز بیشتر میزان احساس تعلق را می سنجند و اندازه گیری مؤلفه های تعلق به دانشگاه در مطالعات قبلی کمتر موردتوجه قرار گرفته است. هدف پژوهش حاضر، ساخت و اعتباریابی مقیاس احساس تعلق دانشجویان به دانشگاه بود. در یک طرح همبستگی و از نوع ساخت ابزار، 345 نفر از دانشجویان دانشگاه فردوسی مشهد در مرحله اول و 477 نفر از دانشجویان دانشگاه بیرجند در مرحله دوم به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. نتایج تحلیل عاملی اکتشافی در مرحله اول، چهار عامل با 72/49 درصد تبیین واریانس را نشان داد که شامل مؤلفه های تعامل با استادان، تعامل با همسالان، جو دانشگاه و عزت نفس بود. نتایج تحلیل عاملی تأییدی نشان داد که مدل چهار عاملی دارای برازش است و ضریب آلفای کرونباخ خرده مقیاس ها در دامنه 90/0-75/0 گزارش شد. به علاوه، تحلیل های دیگر شواهدی را برای حمایت از همسانی درونی، روایی همگرا و روایی واگرای مقیاس احساس تعلق فراهم کردند و مشخص شد که هرکدام از ابعاد این مقیاس با مقیاس های تعهد به دانشگاه، تنهایی اجتماعی-هیجانی، رضایت از زندگی، افسردگی و درگیری عاملی روابط معنادار داشت. بعلاوه، نتایج ضریب بازآزمایی خرده مقیاس ها در دامنه 74/0–64/0 قرار داشت. مطابق با یافته های پژوهش حاضر، مقیاس احساس تعلق دانشجویان به دانشگاه از ویژگی های روان سنجی مطلوبی برخوردار است و می توان از آن به عنوان ابزاری معتبر استفاده نمود.
رابطه باورهای فراشناختی درباره اهمال کاری و اهمال کاری تصمیم گیری: نقش واسطه ای خودتنظیمی در تمرکز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی تربیتی سال ۲۰ بهار ۱۴۰۳ شماره ۷۱
225 - 248
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تجزیه و تحلیل عوامل تعیین کننده اهمال کاری تصمیم گیری در بین دانشجویان و ارزیابی یک مدل معادلات ساختاری، که در آن خودتنظیمی در تمرکز رابطه بین باورهای فراشناختی درباره اهمال کاری و اهمال کاری تصمیم گیری را واسطه گری می کرد، انجام شد. بر اساس فرمول کوکران، ۳۹۱ دانشجو از سه دوره تحصیلی کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکتری که در سال تحصیلی ۱۴۰۱-۱۴۰۰ در دانشگاه یزد مشغول به تحصیل بودند، با روش تصادفی خوشه ای انتخاب شدند و پرسشنامه باورهای فراشناختی درباره اهمال کاری (فرنی و همکاران، ۲۰۰۹)، مقیاس اهمال کاری پرسشنامه تصمیم گیری ملبورن (مان و همکاران، ۱۹۹۷) و مقیاس خودتنظیمی در تمرکز پرسشنامه راهبردهای یادگیری و مطالعه (واینستین و پالمر، ۲۰۰۲) را، تکمیل کردند. تحلیل داده ها با استفاده از مدل یابی معادلات ساختاری انجام شد و مدل فرضی تاحدزیادی تأیید گردید. نتایج حاصل از مدل یابی معادلات ساختاری نشان دادند که: باورهای فراشناختی مثبت و منفی درباره اهمال کاری، بر خودتنظیمی در تمرکز تأثیر منفی دارند. هم چنین خودتنظیمی در تمرکز، در رابطه بین باورهای فراشناختی مثبت و منفی درباره اهمال کاری و اهمال کاری تصمیم گیری، نقش واسطه ای ایفا می کند. این یافته ها، مبنایی برای بررسی اهمال کاری تصمیم گیری، به عنوان مانعی برای موفقیت تحصیلی فراهم کرده و بر نقش حیاتی راهبردهای یادگیری خودتنظیمی، در پیش بینی تمایل به تأخیر در موقعیت های تصمیم گیری، تأکید داشتند.
مدل سازی معادلات ساختاری رابطه توانمندی های منش با کیفیت روابط زناشویی: نقش میانجی گر خودشناسی انسجامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ پاییز (آبان) ۱۴۰۳ شماره ۱۴۰
۱۶۱-۱۴۵
حوزههای تخصصی:
زمینه: ویژگی های شخصیتی یکی از مهمترین عوامل در حفظ و فروپاشی خانواده است. افرادی که رفتارهای سازگارانه دارند و می توانند هیجانات ناخوشایند و منفی خود را مدیریت کنند، روابط بهتری را تجربه می کنند. بنابراین لازم است نقش عوامل روانشناختی در کیفیت روابط زوجین مورد بررسی قرار گیرد. هدف: پژوهش حاضر با هدف مدل سازی معادلات ساختاری رابطه توانمندی های منش با کیفیت روابط زناشویی با میانجی گری خودشناسی انسجامی صورت پذیرفت. روش: پژوهش حاضر توصیفی و از نوع همبستگی که به روش مدل سازی معادلات ساختاری انجام شده است. جامعه آماری این پژوهش را تمامی زنان و مردان متأهل ساکن شهر تهران در سال 1402 تشکیل دادند. نمونه پزوهش 392 نفر بود که به صورت تصادفی خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های کیفیت روابط زوجین کوندی و همکاران (2016)، توانمندی های منش پترسون و سیگلمن (2004)، خودشناسی انسجامی قربانی و همکاران (2008) استفاده شد. یافته ها: یافته ها نشان داد، مدل ساختاری رابطه توانمندی های منش با کیفیت روابط زناشویی با میانجی گری خودشناسی انسجامی با داده ها برازش دارد. همچنین توانمندی های منش و خودشناسی انسجامی بر کیفیت روابط زناشویی اثر مستقیم و مثبت دارند و توانمندی های منش با میانجی گری خودشناسی انسجامی بر کیفیت روابط زناشویی اثر غیرمستقیم دارد (001/0 ≥P، 174/0 =b). براساس نتایج به دست آمده، بهبود توانمندی های منش هم به صورت مستقیم و هم به صورت غیرمستقیم با اثرگذاری خودشناسی انسجامی، در افزایش کیفیت روابط زناشویی نقش مؤثری دارند. نتیجه گیری: در نتیجه ی یافته های مطالعه حاضر، درک مفهوم، ابعاد و عوامل مؤثر بر کیفیت زندگی زناشویی واضح تر و می تواند مبنایی در راستای تصمیم گیری های راهبردی برای تحکیم خانواده فراهم آورد. همچنبن قادر است به ایجاد درک عمیق از مفهوم کیفیت زندگی زناشویی منجر شده و نظریه های موجود در این زمینه را تکمیل نماید.
شیوه های مدیریت افراد وابسته به مواد متجاهر در دنیا: ترسیم نقشه مفهومی و مطالعه مروری نظام مند، گامی به سوی طراحی و مداخله در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال ۱۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۷۱
165 - 192
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی شیوه های مدیریت افراد وابسته به مواد متجاهر در دنیا به منظور طراحی برنامه های مداخله ای برای ایران بود. روش: طرح پژوهش از نوع مطالعه نظام مند تحلیلی بود. در این راستا، برای یافتن مستندات مربوط به شیوه های مدیریت افراد وابسته به مواد متجاهر در دنیا، جستجوی یکپارچه و تجزیه وتحلیل مقالات منتشر شده تا سال 2023 در پایگاه های اطلاعاتی Pubmed، Springer، Scopus، ProQuest، Elsevier، Science direct، National Institutes of Health، Google Scholar ، انجام شد. یافته ها: یافته ها حاکی از تمرکز بیشتر متون بر روی موضوعات مدیریت درد، خود-مدیریتی، مصاحبه انگیزشی، مراقبت های اولیه، موانع خدمات بهداشتی، آموزش، مراقبت بیمار-محور، کیفیت زندگی و سلامت روانی بود. نتیجه گیری: مطابق با یافته های شواهد-محور، مداخلات جامع رفتاری و دارویی، مداخلات مبتنی بر اقامت یا اسکان، مداخلات کاهش آسیب، برنامه های راهنمایی همتایان، درمان های جایگزین، برنامه های اشتغال و آموزش حرفه ای، مداخلات مبتنی بر ایمان و مداخلات مبتنی بر عدالت کیفری برای افراد وابسته به مواد متجاهر ایران پیشنهاد می شود.
بررسی اثربخشی آموزش مهارت های فرزندپروری مثبت بر واکنش پذیری هیجانی و خودکارآمدی مقابله ای دانش آموزان نوجوان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دست آوردهای روان شناختی سال ۳۱ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
253 - 272
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش مهارت های فرزندپروری مثبت بر واکنش پذیری هیجانی و خودکارآمدی مقابله ای دانش آموزان پسر نوجوان بود. روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی (طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل) بود. جامعه آماری این پژوهش شامل همه مادران و دانش آموزان پسر پایه ششم مدارس شهر دهدشت (سال تحصیلی 1402-1401) بوده است. نمونه های مورد بررسی در این پژوهش به روش نمونه گیری تصادفی ساده انجام گرفت. برای گردآوری داده ها در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون از پرسش نامه های خودکارآمدی مقابله ای (CSE) Chesney et al.، مقیاس واکنش پذیری هیجانی Nock et al. استفاده شده است. گروه آزمایش طی 8 جلسه (90 دقیقه) تحت آموزش مهارت های فرزندپروری مثبت قرار گرفتند. اما گروه کنترل چنین مداخله ای دریافت نکردند. داده های گردآوری شده با استفاده از تحلیل کوواریانس تک متغیری تجزیه و تحلیل شدند. یافته های پژوهش نشان داد که آموزش مهارت های فرزندپروری مثبت به نحو معنی داری به کاهش واکنش پذیری هیجانی و افزایش خودکارآمدی مقابله ای در گروه آزمایش منجر شده است. بنابراین، می توان گفت آموزش مهارت های فرزندپروری بر واکنش پذیری هیجانی و خودکارآمدی مقابله ای دانش آموزان پسر نوجوان اثربخش است.
عوامل مرتبط با عدالت سازمانی: یک مطالعه فراتحلیل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تحلیل یافته های به دست آمده از پژوهش های پیرامون همبسته های عدالت سازمانی در شبکه بانکی کشور انجام شده است. مطالعه حاضر پژوهشی کاربردی و کمی است. جامعه آماری پژوهش را تمام پژوهش های انجام شده تا پایان بهار 1402 در زمینه موضوع مورد مطالعه تشکیل دادند که از طریق نمونه گیری هدفمند 37 پژوهش مرتبط با عدالت سازمانی که در قالب پایان نامه نمایه شده در سایت ایرانداک و مقالات منتشر شده در نشریات علمی-پژوهشی در بازه زمانی 1389 تا 1401 شناسایی و استخراج شدند. روش مورد استفاده در پژوهش حاضر فراتحلیل می باشد و به منظور تجزیه و تحلیل اطلاعات، از ویرایش دوم نرم افزار جامع فراتحلیل (CMA) استفاده شده است. نتایج این مطالعه نشان داد در شبکه بانکی کشور، ارتباط عوامل در سه سطح «فردی، اجتماعی و سازمانی» با عدالت سازمانی مورد بررسی قرار گرفته است. با توجه به اندازه اثر حاصل، نتایج نشان داد که عوامل سازمانی قوی ترین همبسته عدالت سازمانی می باشند و بعد از آن به ترتیب عوامل فردی و اجتماعی قرار می گیرند. در بین عوامل سازمانی، «بهروزی سازمانی» در بین عوامل فردی، «بهره وری کارکنان» و در بین عوامل اجتماعی «سرمایه اجتماعی» قوی ترین ارتباط را با عدالت سازمانی داشتند. پژوهش های گوناگون نشانگر آن است که تقویت ادراک کارکنان از عدالت سازمانی بر جنبه های متفاوت رفتار سازمانی مرتبط و اثرگذار است و تلاش برای توسعه عدالت سازمانی به صورت توأمان از یک سو به تقویت و افزایش بهره وری سازمانی به صورت مستمر و از سوی دیگر رشد شاخص های توسعه منابع انسانی سازمان ها کمک می کند.
بررسی ویژگی های روان سنجی مقیاس مداومت تحصیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندازه گیری تربیتی سال ۱۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۵
72 - 90
حوزههای تخصصی:
مداومت تحصیلی بیانگر استمرار و تعهد رفتاری به آموزش و یادگیری است که وجود چنین ابزاری در داخل کشور موردنیاز بود. پژوهش حاضر با هدف بررسی ویژگی های روان سنجی مقیاس مداومت تحصیلی انجام گرفت. این پژوهش از نوع پژوهش های توصیفی است که با هدف کاربردی به بررسی ویژگی های روان سنجی می پردازد. جامعه آماری پژوهش تمامی دانش آموزان دوره متوسطه اول شهرستان قم بودند که در سال تحصیلی 1401-1400 به تحصیل اشتغال داشتند. تعداد 355 دانش آموز به روش تصادفی خوشه ای چندمرحله ای وارد نمونه شدند و مقیاس مداومت تحصیلی طالیب و همکاران (2018) را تکمیل نمودند. داده ها پس از جمع آوری با استفاده از نرم افزارهای آماری SPSS22 و AMOS22 و از روش های تحلیل عاملی اکتشافی و تحلیل پایایی موردبررسی قرار گرفتند. نتایج نشان داد، عامل استخراج شده 93/79 درصد متغیر مداومت تحصیلی را تبیین می کند. همچنین، پایایی ابزار به روش ضریب آلفای کرونباخ برابر با 994/0 و به روش دونیمه کردن برای نیمه اول برابر با 989/0 و برای نیمه دوم برابر با 988/0 بود. با توجه به نتایج تحلیل عاملی اکتشافی و تحلیل پایایی، به نظر نسخه فارسی مقیاس مداومت تحصیلی، ابزاری کارآمد محسوب می شود.
رابطه خودآگاهی هیجانی و حمایت محیطی با خلاقیت هیجانی و اشتیاق تحصیلی در دانشجویان پرستاری(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: دانشجویان پرستاری یکی از نیروهای بالقوه تضمین کننده ارتقای سلامت جامعه هستند و از این رو تشخیص متغیرهای پیش بینی کننده خلاقیت و اشتیاق در تحصیل آنان بسیار حائز اهمیت است. بر این اساس پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه خودآگاهی هیجانی و حمایت محیطی با خلاقیت هیجانی و اشتیاق تحصیلی در دانشجویان پرستاری انجام شد.
روش ها: پژوهش حاضر همبستگی از نوع کانونی بود. جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان پرستاری دانشگاه آزاد اسلامی واحد اهوازبود و نمونه پژوهش شامل 145 نفر از جامعه مذکور بود که به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های خودآگاهی هیجانی گرنت و همکاران(2002)، حمایت محیطی لنت و همکاران (2005)، خلاقیت هیجانی آوریل و توماس نولز (1991) و اشتیاق تحصیلی فردریک و همکاران (2004)، استفاده شد. برای تحلیل داده ها از همبستگی پیرسون و همبستگی کانونی استفاده شد.
یافته ها: نتایج نشان داد که که بین خودآگاهی هیجانی و حمایت محیطی (مجموعه اول) با خلاقیت هیجانی و اشتیاق تحصیلی (مجموعه دوم) در دانشجویان پرستاری همبستگی کانونی معنادار وجود دارد(684/0=r) و نیز قویترین رابطه بین خودآگاهی هیجانی از متغیرهای مستقل (912/0=b) و خلاقیت هیجانی از متغیرهای وابسته (980/0=b) می باشد.
نتیجه گیری: در کل می توان با آموزش فنون خودآگاهی هیجانی و ایجاد محیط تحصیلی و خانوادگی مناسب و حمایتگر، به بالندگی خلاقیت هیجانی و افزایش اشتیاق تحصیلی دانشجویان پرستاری کمک کرد و از این طریق در نظام سلامت و درمان جامعه تحول قابل توجه ایجاد نمود.
مقایسه اثربخشی معنادرمانی با درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر اضطراب مرگ و کیفیت زندگی زنان با تجربه جراحی پستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی سال ۲۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۰۹)
66 - 76
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی معنادرمانی با درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر اضطراب مرگ و کیفیت زندگی زنان با تجربه جراحی پستان بود. این پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری با گروه گواه بود. 45 نفر با داشتن ملاک های ورود به مطالعه با روش نموه گیری هدفمند و از میان کلیه زنان ماستکتومی شده شهر تبریز در سال 1400 که مشغول گذراندن دوره پرتودرمانی خود بودند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه مداخله و یک گروه گواه، هر کدام 15 نفر قرار گرفتند. اعضای گروه های مداخله، درمان مختص خود را در 8 جلسه 5/1 ساعته (2 ماه، هفته ای یک جلسه) دریافت کردند، و گروه گواه هیچ درمانی را دریافت نکردند. ابزارهای اندازه گیری پرسشنامه های اضطراب مرگ تمپلر و کیفیت زندگی بود. تجزیه و تحلیل یافته ها از طریق آزمون تحلیل واریانس آمیخته با اندازه گیری مکرر انجام گرفت. نتایج نشان داد که معنادرمانی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد در مقایسه با گروه گواه، در پس آزمون، منجر به کاهش اضطراب مرگ و افزایش کیفیت زندگی زنان با تجربه جراجی پستان شده اند، و این نتایج در مرحله پیگیری نیز نشان از ماندگاری اثر دارد. همچنین نتایج نشان داد تأثیر این دو درمان بر اضطراب مرگ و کیفیت زندگی در مراحل پس آزمون و پیگیری متفاوت از هم نیست. براساس یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت که معنادرمانی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد موجب کاهش اضطراب مرگ و افزایش کیفیت زندگی زنان با تجربه جراحی پستان شده اند.