مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
تصمیم گیری شغلی
حوزههای تخصصی:
چکیده: هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی مشاوره گروهی مبتنی بر رویکرد پردازش اطلاعات شناختی (CIP) بر کاهش تفکرات ناکارآمد در تصمیم¬گیری شغلی است.که پس از بررسی ویژگی¬های روان¬سنجی ابزار گردآوری اطلاعات (سیاهه تفکرات شغلی؛ (CTI، بر روی 520 نفر از دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی کرمان، تعداد 40 نفر از دانشجویان رشته علوم اجتماعی به¬صورت تصادفی انتخاب و در دو گروه آزمایشی (20 نفر) و گواه (20 نفر) گمارده شدند. طرح پژوهش نیمه¬آزمایشی به¬صورت پیش¬آزمون–پس¬آزمون می¬باشد. گروه آزمایشی طی 5 جلسه در مشاوره شغلی گروهی به¬روش رویکرد پردازش اطلاعات¬شناختی (CIP) شرکت کردند. به¬منظور تعیین میزان تفکرات ناکارآمد شغلی، همه اعضای دو گروه قبل و بعد از اجرای جلسات مشاوره گروهی از طریق سیاهه تفکرات شغلی (CTI) ارزیابی شدند. تفاوت نمرات تفکرات ناکارآمد شغلی بین دو گروه آزمایش و گواه به¬روش تحلیل کواریانس ANCOVA و تحلیل کواریانس چند متغیری MANCOVA مقایسه گردید. نتایج نشان داد که نمرات تفکرات شغلی ناکارآمد در گروه آزمایشی به میزان معناداری کاهش پیدا کرده است. این کاهش هم در نمره کل تفکرات ناکارآمد شغلی و خرده¬مقیاس های آن¬که شامل سردرگمی در تصمیم گیری، اضطراب تعهد، و تعارضات بیرونی می باشد، به¬وجود آمد. این نتایج بعد از 4 هفته پیگیری مجدداً بررسی شد که نتایج حاکی از ثبات نسبی تغییرات ایجاد شده در افراد مورد بررسی می¬باشد. براساس این نتایج رویکرد پردازش اطلاعات شناختی می تواند روش موثری در کاهش تفکرات ناکارآمد شغلی باشد.
رابطه عوامل مختلف انگیزشی با بی تصمیمی شغلی دانشجویان دانشگاه تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بی تصمیمی شغلی یکی از مشکلات شایع در جوانان است. موقعی که یک شخص تصمیم قطعی برای انتخاب یک شغل نگرفته است، ما با بی تصمیمی شغلی مواجه هستیم. عوامل مختلف شخصیتی، رشدی، اجتماعی و انگیزشی بر بی تصمیمی شغلی موثر هستند.این پژوهش با هدف تعیین رابطه عوامل مختلف انگیزشی با بی تصمیمی شغلی دانشجویان انجام شد. برای این منظور 338 دانشجو به شیوه نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای از میان کلیه دانشجویان سال آخر دانشگاه تبریز انتخاب شدند. برای گردآوری اطلاعات از پرسشنامه یونگ و مک گرومیک (2011) که شامل خرده مقیاس های بی انگیزشی شغلی، بی تصمیمی، تشخص طلبی، انتظار موفقیت، علاقه و لذت درونی شغل و تأثیر اجتماعی خانواده است، استفاده شد. داده های بدست آمده با استفاده از روش تحلیل مسیر و به کمک نرم افزار AMOS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج بدست آمده نشان داد که بی تصمیمی شغلی به صورت مستقیم از طریق بی انگیزشی شغلی(682/0 = )و به صورت غیر مستقیم از طریق تشخص طلبی (097/0= )، انتظار موفقیت شغلی (200/0- = ) و علاقه و لذت درونی شغل (165/0- = ) پیش بینی می شود. یافته های دیگر پژوهش نشان داد 46% درصد بی تصمیمی شغلی دانشجویان از طریق بی انگیزگی شغلی، تشخص طلبی، انتظار موفقیت شغلی و علاقه و لذت درونی شغلی تبیین می شود.
پیامد های روانشناختی بیکارشدگی و راهبرد های عملی تصمیم گیری شغلی بازگشت به کار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پیامد های روانشناختی بیکارشدگی و راهبرد های عملی تصمیم گیری شغلی بازگشت به کار اکرم السادات رضایی [1] ، دکتر عبدالله شفیع آبادی [2] ، دکتر محمدرضا فلسفی نژاد [3] هدف این پژوهش تبیین مشکلات و نیازهای روانی و اجتماعی بیکارشدگان جویای کار و شناسایی نیازهای آنان در مسیر اقدام برای تصمیم گیری شغلی بود . طرح پژوهش کیفی بر اساس نظریه داده بنیاد (گراندد تئوری ) بود.جامعه پژوهش شامل بیکارشدگان جویای کار و تحت پوشش بیمه بیکاری بودند . شرکت کنندگان تعداد از دوازده نفر بیکارشده بود که به شیوه هدفمند و با توجه به قاعده اشباع در پژوهش شرکت کردند.گرد آوری اطلاعات با استفاده از مصاحبه نیمه ساختاریافته و گروه های کانونی و مشاهده انجام شد. یافته های حاصل تحلیل داده ها نشان داد که بیکار شدگان جویای کار پیامد های روانشناختی فقدان ، انزوای اجتماعی را در از دست دادن شغل تجربه می کنند . همچنین در انتخاب هدف و برنامه مناسب شغل یابی و کسب مهارت جهت تصمیم گیری کارآمد شغلی مشکل دارند و نیازمند آموزش به منظور ارزیابی مجدد توانایی های خود ، انتخاب هدف و برنامه ریزی مناسب ، جمع آوری درست اطلاعات شغلی ، ارتقای مهارت حل مساله ، و در نهایت تصمیم گیری شغلی کار آمد هستند. واژه های کلیدی: بیکارشدگی - راهبرد های عملی - تصمیم گیری شغلی [1] . دانشجوی دکتری رشته مشاوره (نویسنده مسئول) Email:rezaei.psych@yahoo.com. [2] . استاد دانشگاه علامه طباطبایی ashafiabady@yahoo.com [3] . دانشیار دانشگاه علامه طباطبایی falsafinejad@yahoo.co.uk
تاثیر الگوی تفکر تاملی بر اطمینان از تصمیم گیری شغلی و تفکر تاملی دانشجویان دانشگاه فرهنگیان اهواز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف. هدف پژوهش تعیین تأثیر الگوی تفکر تأملی بر اطمینان از تصمیم گیری شغلی و تفکر تاملی دانشجویان دختر دانشگاه فرهنگیان شهر اهواز بود. روش. پژوهش حاضر از نوع شبه آزمایشی بود که در آن از طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه گواه استفاده شد. جامعه آماری دانشجویان دختر دانشگاه فرهنگیان اهواز بودند (376 نفر) که از بین آنها 45 نفر با روش تصادفی ساده انتخاب شدند و در یک گروه آزمایش و دو گروه گواه گماشته شدند. پرسشنامه اطمینان از تصمیم گیری شغلی لاندری (2003) و پرسشنامه تفکر تاملی کمبر و یونگ (2000) در پیش آزمون اجرا شد و پس از 10 جلسه آموزش گروه آزمایشی پس آزمون اخذ شد و یک ماه بعد مرحله پیگیری انجام شد. یافته ها. تحلیل کوواریانس نشان داد الگوی تفکر تاملی، اطمینان از تصمیم گیری شغلی (7/34=F، 001/0 >p) و تفکر تاملی(6/14=F، 001/0 >p) را در گروه آزمایش بهبود داده است. تحلیل مرحله پیگیری هم حاکی از پایدار بودن این اثرات بود. نتیجه گیری. نظر به تاثیر مدل تدریس تأملی به عنوان الگوی تدریس نوین در بهبود مهارتهای دانشجویان، پیشنهاد می شود در قالب روش تدریس در واحد اصول و فنون تدریس برای رشته های دبیری دانشگاه فرهنگیان گنجانده شود.
رابطه بین سبک های فرزند پروری ادراک شده با مشکلات تصمیم-گیری شغلی در دانشجویان دانشگاه(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین رابطه بین سبک های فرزند پروری ادارک شده و مشکلات تصمیم گیری شغلی دانشجویان انجام شد. روش: روش پژوهش از نوع همبستگی و جامعه ی آماری شامل کلیه دانشجویان مقطع کارشناسی مشغول به تحصیل سال تحصیلی 90-1389 دانشگاه شهید بهشتی بود. با روش نمونه گیری طبقه ای تصادفی 375 دانشجو انتخاب ولی به علت ناقص بودن 15 پرسشنامه کنار گذاشته شد و در نهایت 360 پرسشنامه تحلیل شد. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه های تصمیم گیری شغلی گاتی (1996) و سبک های فرزند پروری مایر (1965) استفاده شد. برای تحلیل آماری از ضریب همبستگی پیرسون، رگرسیون چند متغیره به روش گام به گام استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که افراد با سبک فرزند پروری ادارک شده ی سهل گیر و مقتدر در مقایسه با افراد با سبک فرزند پروری ادارک شده ی مستبد و سهل انگار از مشکلات تصمیم گیری شغلی کمتری بر خوردارند و تفاوت معناداری بین افراد بین سبک فرزند پروری سهل انگار و مستبد وجود ندارد. همچنین متغیر بعد فرزند پروری محبت- طرد را می توان به عنوان پیش بین ترین بعد سبک فرزند پروری در مشکلات تصمیم گیری شغلی قلمداد کرد. نتیجه گیری: شیوه تربیتی حمایتی والدین در میزان مشکلات تصمیم گیری شغلی نقش دارد. فرزندانی که والدین آنها والدین حمایت گری هستند، بیشتر متمایل به شیوه تربیتی مقتدرانه هستند و از مشکلات تصمیم گیری شغلی کمتری رنج می برند.
نقش وسواس در رشد مسیر شغلی، تصمیم گیری شغلی و هویت شغلی دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اختلال وسواس فکری- عملی یکی از انواع اختلالات روان رنجور است که در گروه اختلالات اضطرابی قرار می گیرد، به گونه ای که انتظار می رود رشد مسیر شغلی را در افراد تحت تأثیر قرار دهد از این رو هدف در این پژوهش، مقایسه افراد مبتلا به وسواس فکری - عملی و عادی در رشد مسیر شغلی، تصمیم گیری و هویت شغلی بود. روش پژوهش علی- مقایسه ای و جامعه پژوهش شامل کلیه دانشجویان دانشگاه اصفهان در سال تحصیلی 96-1395بوده است. بدین منظور به شیوه نمونه گیری تصادفی زمانی از بین دانشجویان دانشگاه اصفهان که به مرکز مشاوره مراجعه نموده اند با استفاده از آزمون تشخیص وسواس یل براون مورد ارزیابی قرار گرفته و تعداد 85 نفر دارای اختلال وسواس فکری-عملی و 50 عادی تشخیص داده شده اند. افراد نمونه به پرسشنامه های رشد مسیر شغلی فرم کوتاه ویرایش استرالیا(کرید و پاتون، 2004)، موقعیت شغلی من(هالند و همکاران، 1980)، بی تصمیمی شغلی(اوسیپو و همکاران، 1976) خودآگاهی مسیر شغلی( کرمانی، 1390) پاسخ دادند. نتایج نشان داد، دو گروه هم افراد مبتلا به وسواس فکری- عملی و عادی در متغیرهای طرح ریزی، کشف، خودآگاهی و بی تصمیمی(001/0>p) و متغیر تصمیم گیری (05/0>p) تفاوت معنی دار داشتند. اما تفاوت دو گروه در متغیر هویت شغلی غیر معنی دار بود. اختلال وسواس در رشد مسیر شغلی و تصمیم گیری شغلی نقش معنی داری دارد. هم چنین نتایج تحلیل تمایزات نشان داد که در حدود 50 درصد از واریانس عضویت گروهی توسط متغیرهای پژوهش تبیین می شود. لذا به نظر می رسد توجه به این متغیرها در فرایند مشاوره شغلی به افراد وسواسی نقش مهمی دارد.
نقش هوش های چندگانه در تصمیم گیری مسیر شغلی: مروری بر ادبیات و پژوهش ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۴ تابستان (تیر) ۱۴۰۴ شماره ۱۴۸
۲۸۴-۲۶۷
حوزههای تخصصی:
زمینه: هوش های چندگانه، به عنوان یکی از نظریه های شناخته شده در روانشناسی، نقش مهمی در تصمیم گیری های مختلف از جمله مسیر شغلی ایفا می کنند. با وجود پژوهش ها متعدد در این حوزه، شکاف های علمی قابل توجهی در بررسی نحوه تأثیرگذاری انواع مختلف هوش بر تصمیم گیری شغلی مشاهده می شود. هدف: پژوهش حاضر با هدف مرور پژوهش های موجود پیرامون نقش هوش های چندگانه در تصمیم گیری مسیر شغلی انجام شد. روش: روش پژوهش حاضر مروری از نوع مرور منظم اسناد بود. جامعه این مطالعه شامل تمامی منابع علمی و پژوهشی مرتبط با مفاهیم نقش هوش های چندگانه در تصمیم گیری مسیر شغلی بود. این منابع شامل مقالات علمی، کتاب ها، گزارش های پژوهشی و تحلیل های انتقادی منتشرشده در بازه زمانی 2000 الی 2024 در پایگاه های داده علمی معتبر و نشریات بین المللی بود. روش نمونه گیری در این مطالعه به صورت غیرتصادفی و هدفمند بود. تحلیل داده ها با استفاده از روش تحلیل مضمون انجام شد. یافته ها: یافته های مرور نشان می دهد که هر یک از انواع هوش های چندگانه، از جمله هوش منطقی-ریاضی، هوش میان فردی، و هوش درون فردی، تأثیرات متفاوتی بر تصمیم گیری مسیر شغلی دارند. به ویژه، هوش میان فردی در انتخاب مشاغل مرتبط با تعامل اجتماعی و هوش منطقی-ریاضی در مشاغل فنی و تحلیلی تأثیرگذارتر بوده است. نتیجه گیری: این مطالعه نشان می دهد که استفاده از نظریه هوش های چندگانه می تواند به درک بهتری از فرآیند تصمیم گیری مسیر شغلی کمک کند و به مشاوران شغلی و برنامه ریزان منابع انسانی در ارائه راهبردهای متناسب با قابلیت های فردی یاری رساند.
واکاوی تجربه زیسته دانش آموزان دختر متوسطه دوم موفق به تصمیم گیری شغلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۲۴ بهار ۱۴۰۴ شماره ۹۳
۲۳۳-۲۰۲
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر واکاوی تجربه زیسته دانش آموزان موفق در تصمیم گیری شغلی می باشد. روش: روش پژوهش کمی _کیفی است. در بخش کمی، از پرسشنامه تصمیم گیری شغلی بتزو تایلور(۱۹۸۳) برای شناسایی دانش آموزان موفق در تصمیم گیری شغلی و در بخش کیفی(نظریه زمینه ای)، از مصاحبه عمیق برای بررسی تجربیات دانش آموزان موفق در تصمیم گیری شغلی، استفاده شده است. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دختر در پایه یازدهم و دوازدهم در سال تحصیلی ۱۴۰۱_۱۴۰۲ در شهر کرمانشاه است و شیوه ی نمونه گیری در مرحله کمی با هدف شناسایی دانش آموزان موفق در تصمیم گیری شغلی به صورت خوشه ای تصادفی انجام شد، که ۲۰۰ دانش آموز پرسشنامه تصمیم گیری شغلی را تکمیل کردند. در مرحله دوم نمرات دانش آموزان محاسبه و کسانی که نمره بالاتر از یک انحراف معیار کسب کردند به عنوان دانش آموزان موفق در تصمیم گیری شغلی شناسایی شدند، و با ۱۵ نفر از آنها مصاحبه عمیق به عمل آمد که در دو مصاحبه آخر اطلاعات جدیدی به دست نیامد و داده ها به اشباع رسید. یافته ها: پس از بررسی و کد گذاری داده های هر گروه در سه مرحله کد گذاری باز، محوری و انتخابی در مجموع ۴۲ مفهوم در رابطه با تجربیات دانش آموزان موفق در تصمیم گیری شغلی به دست آمد که در قالب ۱۰ کد محوری دسته بندی شدند و در نهایت در ۳ کد انتخابی: خودشناسی، عوامل محیطی و شغل شناسی طبقه بندی شدند. نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش می توان گفت شناخت دانش آموز از خود، شغلی که در نظر دارد و محیطی که در آن قرار دارد، در تصمیم گیری شغلی او نقش بسزا و تاثیر گذاری دارند.