فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۱۰۱ تا ۱٬۱۱۹ مورد از کل ۱٬۱۱۹ مورد.
منبع:
تدریس پژوهی سال ۱۲ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
1 - 27
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف شناسایی عوامل استرس زا درک شده توسط معلمان در مدارس مقطع متوسطه اول شهر کرمانشاه انجام گرفت. این پژوهش با روش کیفی و از نوع پدیدارشناسی توصیفی بود. جامعه ی مورد مطالعه شامل کلیه معلمان مقطع متوسطه اول شهر کرمانشاه در سال 1403-1402 بود. نمونه گیری پژوهش حاضر به روش غیرتصادفی و از نوع هدفمند بود. برای رسیدن به اهداف پژوهش با 12 نفر از معلمان شاغل در مقطع متوسطه اول، مصاحبه نیمه ساختار یافته صورت گرفت و جمع آوری داده ها تا حد اشباع شدن ادامه یافت. تجزیه و تحلیل داده ها با روش کلایزی صورت گرفت. بررسی و تجزیه وتحلیل داده ها از گفت وگو با 12معلم در حوزه ی استرس ها و نگرانی های آن ها در مدرسه با استفاده از نرم افزار MaxQdA، منجر به شناسایی 6 مضمون کلی بدرفتاری دانش آموزان، مشکلات مدیر و معاونان، مشکلات درس تدریس کننده، تعداد زیاد دانش آموزان، تدریس در حاشیه شهر و پایه تحصیلی شد. نتیجه تجزیه و تحلیل داده ها بیانگر آن بود که ابتدا بدرفتاری دانش آموزان بعد تدریس در حاشیه شهر و سپس مدیر و معاونان بالاترین عوامل استرس زا معلمان هستند.
بررسی نقاط قوت و ضعف ارزشیابی توصیفی در آموزش مجازی از دیدگاه معلمان ابتدایی استان مازندران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال ۱۱ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
83 - 52
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش، بررسی نقاط قوت و ضعف ارزشیابی توصیفی در آموزش مجازی از دیدگاه معلمان ابتدایی استان مازندران بوده است. طرح پژوهش حاضر به صورت ترکیبی (اکتشافی-متوالی) و از دو روش پدیدارشناسی و توصیفی پیمایشی استفاده شده است. مشارکت کنندگان بخش کیفی شامل مدرسان ارزشیابی توصیفی، راهبران، سرگروه های آموزشی و معلمان ابتدایی بودند، جمع آوری داده ها به وسیله مصاحبه نیمه ساختاریافته با 16 تن از آن ها به اشباع نظری رسید. روش تجزیه وتحلیل در بخش کیفی، تحلیل مضمون (فراگیر، سازمان دهنده و پایه) بود. در بخش کیفی نتایج در ﻗﺎﻟﺐ دو مضمون فراگیر، 6 مضمون سازمان دهنده و 44 مضمون ﭘﺎﯾﻪ شناسایی و دﺳﺘﻪﺑﻨﺪی گردید. در بخش کمی جامعه آماری شامل کلیه معلمان ابتدایی استان مازندران به تعداد 9464 نفر بود. نمونه آماری با استفاده از جدول مورگان 370 نفر برآورد شد. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شد و با بهره گیری از تحلیل عاملی اکتشافی به کمک نرم افزار spss تحلیل گردید. در بخش کمی، نقاط قوت شامل: افزایش سرمایه روان شناختی و تشریک مساعی (10 گویه) و بهبود جریان یادگیری (7 گویه) و نقاط ضعف شامل: ضعف تعامل (10 گویه)، ضعف ساختاری (6 گویه)، ضعف آموزشی (7 گویه)، ضعف جمع آوری داده و ارزشیابی (4 گویه) شناسایی گردید. نتایج نشان می دهد که، ارزشیابی توصیفی در محیط مج ازی علاوه بر نقاط قوت، دارای ضعف های قابل توجهی می باشد. که غفلت از آن ها، موجب پیدایش آسیب های جدی در نظام آموزش ابتدایی خواهد شد.
اثربخشی آموزش علوم با رویکرد STSE بر درگیری تحصیلی و هیجان های تحصیلی دانش آموزان دوره ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال ۱۲ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
159 - 182
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش بررسی اثربخشی آموزش علوم با رویکرد STSE بر درگیری تحصیلی و هیجان های تحصیلی دانش آموزان بود. روش تحقیق از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و گروه گواه بود. جامعه آماری مشتمل بر دانش آموزان پسر پایه ششم ابتدایی مدارس ناحیه دو شهر سنندج در سال تحصیلی 02- 1401 بود که از میان آن با استفاده از نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای، یک کلاس با 32 دانش آموز به عنوان گروه آزمایش و کلاس دیگری با 34 دانش آموز به عنوان گروه کنترل انتخاب شدند و به مقیاس درگیری تحصیلی و مقیاس هیجان های تحصیلی (AEQ-ES) به عنوان پیش آزمون پاسخ دادند. سپس با آموزش و تمرین طراحی واحد یادگیری و تدریس با رویکرد STSE در 12 جلسه به معلم گروه آزمایش، تدریس بر محور این رویکرد در کلاس آزمایشی اجرا شد و در این مدت گروه کنترل آموزش مرتبطی را دریافت نکردند. در پایان پس آزمون برای دو گروه به اجرا در آمده و داده ها با روش کوواریانس چند متغیره و با کمک نرم افزار SPSS22 مورد تحلیل آماری قرار گرفتند. نتایج نشان داد که آموزش با رویکرد STSE به صورت معنی داری بر افزایش درگیری تحصیلی در سه بعد درگیری عاملیت، رفتاری و شناختی مؤثر بوده است. همچنین نتایج حاکی از تأثیر آموزش با این رویکرد بر افزایش هیجان مثبت لذت و کاهش هیجان های منفی اضطراب و خستگی گروه آزمایش بود(05/0> p). با عنایت به یافته ها پیشنهاد می شود که زمینه آگاهی بخشی به جامعه معلمان در حوزه هیجان های تحصیلی دانش آموزان در کلاس و اهمیت این هیجان ها در وضعیت تحصیلی فراگیران، ازجمله درگیری در فعالیت های تحصیلی، با شیوه های مؤثر فراهم شود.
بررسی تأثیر مداخله آموزشی مبتنی بر بازی های آبی بر عملکرد نوشتاری دانش آموزان نارسانویس دوره اوّل ابتدائی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال ۱۱ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
141 - 118
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی مداخله آموزشی مبتنی بر بازی های آبی بر عملکرد نوشتاری دانش آموزان نارسانویس پسر دوره اوّل ابتدائی بود. طرح پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با پیش آزمون- پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش، 70 نفر از دانش آموزان پسر دوره اوّل ابتدائی دارای اختلالات یادگیری مراجعه کننده به مراکز اختلال یادگیری باران و ساحل استان همدان در سال تحصیلی 1402-1401 و نمونه مورد مطالعه، 30 نفر از جامعه مذکور بودند که از طریق نمونه گیری در دسترس انتخاب شده و در دو گروه آزمایش و کنترل (هرکدام 15 نفر) به صورت تصادفی جایگزین شدند. به گروه آزمایش، 15 جلسه (3 بار در هفته، هر بار 60 دقیقه) بازی های مبتنی بر آب ارائه گردید، درحالی که گروه کنترل هیچ گونه مداخله ای دریافت نکرد. داده های جمع آوری شده از آزمون وکسلر4 کودکان و تشخیص نارسانویسی، با استفاده از روش های آمار توصیفی و تحلیل کوواریانس پردازش گردید. نتایج آماری حاکی از تأثیر مثبت و معنادار بازی های آبی بر عملکرد نوشتاری (14/67 h=) و مهارت های حرکتی ظریف، حافظه شنیداری، حافظه دیداری و تمیز بینایی بود (01/0P< ). ولی بر تمیز شنوایی و زبان دریافتی معنادار نبود (05/0<P). طبق نتایج، مداخله آموزشی مبتنی بر بازی های آبی می تواند روشی مؤثر جهت بهبود عملکرد نوشتاری دانش آموزان پسردوره اول ابتدائی با اختلال نارسانویسی باشد و استفاده از آن ها در محیط های آموزشی و درمانی توصیه می گردد.
تجارب زیسته معلمان از کاربرد فناوری در برنامه درسی دوره متوسطه: یک مطالعه ی پدیدارشناسانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مطالعه تجارب زیسته معلمان از کاربرد فناوری در برنامه درسی دوره متوسطه صورت گرفت. رویکرد پژوهش کیفی و روش مطالعه نیز پدیدارشناسی بود. جامعه آماری پژوهش را معلمان دوره متوسطه که تجربه استفاده از فناوری در اجرای برنامه درسی را داشتند تشکیل دادند. حجم نمونه بر اساس قاعده اشباع نظری داده ها بود بنابراین بر اساس قاعده اشباع نظری، مشارکت کنندگان پژوهش به حجم 19 نفر با استفاده از نمونه گیری هدفمند از نوع مطلوب انتخاب شدند. معیار انتخاب مشارکت کنندگان پژوهش معلمانی بود که فناوری های آموزش را در اجرای آموزش بکار برده اند، بود. ابزار پژوهش، مصاحبه های نیمه ساختارمند بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل مضمون استفاده شد. از تحلیل مصاحبه ها 8 مضمون سازمان دهنده و 104 مضمون پایه استخراج شد. یافته ها نشان داد که تسهیل یادگیری، تغییرات مثبت پداگوژیگی، نوآوری های جدید فناورانه، تسهیل فرایندهای اداری، عدم وجود بسترها و زیرساخت های فنی مناسب، چالش های مربوط به نیروی اسانی، چالش های مدیریتی، چالش های پیامدی از اصلی ترین تجارب معلمان در فرایند اجرای برنامه درسی مبتنی بر فناوری بود. با توجه به نتایج پژوهش می توان گفت که متولیان نظام آموزشی به منظور افزایش استفاده از فناوری-های آموزش در اجرای برنامه درسی می بایست بسترهای فنی، قانونی و مدیریتی بکارگیری این فناوری ها را تسهیل کنند.
ماکروارگونومی در آموزش عالی (با تاکید بر تدریس و آموزش)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال ۱۲ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
25 - 57
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر از نوع هدف بنیادی- کاربردی، رویکرد به کار گرفته شده کیفی و از نوع سنتز پژوهی و راهبرد مورد استفاده فراترکیب است که با انجام تحلیل محتوای استقرایی و سپس فراترکیب از تحلیل های انجام شده همراه است. جامعه آماری پژوهش شامل تحقیقات انجام شده در حوزه ارگونومی در آموزش عالی بود. در این پژوهش از تحقیقات این حوزه در جامعه و نمونه آماری استفاده شده است. از جس تجوی اولی ه تع داد 43 مقاله مرتبط در حوزه ماکروارگونومی در آموزش عالی در پایگاه های مختلف اطلاعات فارسی و انگلیسی ب ه دس ت آم د. سپس نقد و بررسی نظاممند مدارک و اسناد انتخابی گرفت. در این مرحله چکیده اسناد و مدارک مورد بررسی قرارگرفته و تعداد 27 مقاله مرتبط به صورت هدفمند انتخاب گردید. سپس بخش یافته ها، روش ها و ابزارهای پژوهش به صورت یکجا مورد بازخوانی و بررسی قرارگرفت. داده ها و نتایج یافته های پژوهشی در 3 بعد مفاهیم، مقولات و کدهای اصلی طبقه بندی و تحلیل شدند. داده ها و منابع مورد استفاده در چند مرحله پالایش و استخراج و پس از تحلیل و ترکیب نتایج، در یک چهارچوب یا الگوی مفهومی جامع و همه جانبه مورداستفاده قرار گرفتند. در طبقه بندی نتایج ارائه شده در الگوی نظری مستخرج، 36 مؤلفه کلیدی و مهم ماکروارگونومی در آموزش عالی، شناسایی بر گردید. این مقوله ها در هفت کد اصلی قرار گرفته که در واقع شاخص ها و مولفه های اصلی ماکروارگونومی در آموزش عالی(با تاکید تدریس و آموزش) را شامل می شوند.
فرایند، روشها و عوامل مؤثر بر فرهنگ پذیری نومعلمان: یک مرور نظام مند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال ۱۲ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
58 - 89
حوزههای تخصصی:
هدف مقاله حاضر، تبیین فرایند، روش ها و عوامل مؤثر بر فرهنگ پذیری نومعلمان بود. پژوهش با رویکرد کیفی و روش مرور نظام مند انجام گرفت. با استفاده از کلید واژه های تخصصی مرتبط با فرهنگ پذیری از سال 2000 تا 2023 منابع، موردبررسی قرار گرفت و با استفاده از نمونه گیری ملاک محور 54 منبع معتبر انتخاب و مورد تحلیل و بررسی قرار داده شد. برای تجزیه وتحلیل اطلاعات از فرایند کدگذاری و مقوله بندی استفاده شد. برای بررسی اعتماد داده ها، چهار معیار باورپذیری، قابلیت انتقال، اطمینان پذیری و تأییدپذیری مورداستفاده قرار گرفت. نتایج نشان داد که فرایند فرهنگ پذیری در سه مرحله فرهنگ پذیری اولیه، فرهنگ پذیری حرفه ای و فرهنگ پذیری سازمانی انجام می گیرد. همچنین همانند گرایی، تعامل گرایی و رهاشدگی مهم ترین روش های فرهنگ پذیری نومعلمان هستند و تجارب تأثیرگذار گذشته، سازندگی دوره تربیت معلم و بالندگی محیط کار مهم ترین عوامل مؤثر در فرایند فرهنگ پذیری نومعلمان هستند. در پایان، نتیجه گیری می شود که در فرایند فرهنگ پذیری نومعلمان باید هم تراز با آموزش های دوره تربیت معلم به تجارب گذشته، فرهنگ حاکم بر مدرسه و محیط کار توجه داشت.
واکاوی عوامل اثرگذار و اثرپذیر در بازنگری برنامه های درسی نظام آموزش عالی مهارت محور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال ۱۱ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
117 - 83
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به لحاظ رویکرد؛ کمی و به روش توصیفی – پیمایشی انجام شده است. جامعه آماری، شامل صاحب نظران برنامه درسی دانشگاه های جامع علمی – کاربردی کشور بوده که به روش نمونه گیری هدفمند، 66 نفر از چهار استان تهران، اصفهان، آذربایجان شرقی و خراسان رضوی به عنوان نمونه انتخاب شدند. شایان ذکر است، دلیل انتخاب استان های مذکور به استناد آمار دانشگاه جامع علمی کاربردی؛ تنوع رشته ای، تعداد مدرس، تعداد دانشجو، قدمت دانشگاه و سابقه اجرای برنامه درسی استان ها بوده است. به منظور گردآوری داده ها از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شد. روایی صوری پرسشنامه توسط متخصصین برنامه درسی بررسی و تائید شد. پایایی طبق ضریب آلفای کرونباخ محاسبه و 85/0 به دست آمد. داده ها با استفاده از روش دیمتل فازی و نرم افزار (Smart PLS) تحلیل شد. یافته ها نشان داد، عوامل مشترک و مشابه اثرگذار برنامه درسی در چهار استان تهران، اصفهان، آذربایجان شرقی و خراسان رضوی؛ شامل هماهنگی برنامه درسی با سیاست های توسعه نیروی انسانی کشور، ضرورت اصلاح و بهبود برنامه درسی، لزوم قابلیت اندازه گیری اهداف دروس، لزوم دروس عملی کارورزی جهت افزایش مهارت دانشجویان، پاسخگویی برنامه درسی به نیازهای شغلی و تناسب شرایط پذیرش دانشجو در رشته تحصیلی و عوامل مشترک و مشابه اثرپذیر در چهار استان مذکور شامل؛ عناوین دروس در ارتباط با اهداف و مشاغل قابل احراز، هدایت دروس کارورزی از سوی مرکز و مدرسان مطابق برنامه درسی، تطبیق سرفصل دروس با فناوری ها و علوم روز و هماهنگی بین دروس مقاطع کاردانی و کارشناسی، بوده است. با توجه به اینکه عوامل اثرگذار مستخرج از دیدگاه صاحب نظران، به عنوان پیش نیازهای عوامل اثرپذیر در برنامه درسی عمل می نماید و توجه به عوامل اثرگذار منجر به تقویت عوامل اثرپذیر می شود. بر این اساس، شناسایی عوامل اثرگذار و اثرپذیر موجب می شود، مدیران بتوانند با توجه و تمرکز بر عوامل علی، زمینه را هرچه بهتر برای تحقق عوامل معلول فراهم ساخته و این هم افزایی به موفقیت هرچه بیشتر برنامه های درسی در کشور منجر شود.
بررسی تاثیر ارزشیابی پویا مبتنی بر وب در نگرش دانش آموزان پایه دهم تجربی به درس ریاضی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال ۱۲ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
233 - 258
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر ارزشیابی پویا مبتنی بر وب در نگرش دانش آموزان دوره متوسطه دوم در مبحث تعیین علامت پایه دهم تجربی می باشد. در این پژوهش از روش تحقیق نیمه آزمایشی (پیش- پس آزمون با گروه کنترل) استفاده شد. برای گردآوری داده و اطلاعات لازم جهت انجام تحقیق از روش کتابخانه ای و روش میدانی استفاده گردید. در روش میدانی که از پرسشنامه و آزمون ریاضی در این پژوهش استفاده گردید و متغیرهای مورد سنجش مورد مطالعه قرارگرفت . این مطالعه بر روی دانش آموزان مدارس دخترانه دولتی پایه دهم متوسطه شهرستان قروه از توابع استان کردستان انجام گرفت و حجم نمونه دو گروه کنترل و آزمایش 40 نفر از دانش آموزان رشته تجربی مدارس سطح شهر به صورت تصادفی که همگن بودن این دو گروه در ابتدای تحقیق بررسی شد می باشد . یافته های آزمون تحلیل کوواریانس ترکیبی یا اندازه های مکرر نشان داد با توجه به یافته های این پژوهش ارزشیابی پویا مبتنی بر وب بر نگرش دانش آموزان پایه دهم تأثیر مستقیم و معنادار داشته است و 71 درصد از تفاوت های فردی در نمرات پس آزمون نگرش مربوط به ارزشیابی پویا مبتنی بر وب می باشد. بر اساس نتایج به دست آمده ، "رویکرد ترغیبی تدریجی" در جهت تسهیل یادگیری هنگام توسعه ی ارزشیابی پویا مبتنی بر وب در یک محیط آموزش الکترونیکی مؤثر است
کارراهه های آموزشی معلمان آینده بر مدار هوش مصنوعی و ارائه الگو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال ۱۲ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
184 - 209
حوزههای تخصصی:
هدف: در عصر دیجیتال، دانش آموزان نیازمند رویکردهای نوین آموزشی هستند. معلمان آینده کارراهه های متفاوتی از معلمان سنتی درمسیر پیشرفت شغلی پیش رو دارند چنانکه باید کلیه فعالیت های آموزشی و یادگیری را با استفاده از فناوری هوش مصنوعی به پیش ببرند. ا ز این منظر هدف این پژوهش شناسایی کارراهه های معلمان آینده بر مدار هوش مصنوعی و ارائه الگو بوده است.روش: این پژوهش یک مطالعه کیفی با رویکرد فراترکیب بود. میدان پژوهش مشتمل بر کلیه مقالات منتشر شده سال های 2014-2024، و گزینش نمونه ها بطور هدفمند تا حد اشباع داده ها به تعداد 30 مقاله صورت پذیرفت. ابزار پژوهش متن کاوی و برای جمع آوری اطلاعات از پایگاه های معتبر علمی داخلی(اس آی دی، ایرانداک، مگ ایران ) و پایگاههای معتبر خارجی(امرآلد، اشپرینگر، الزویر، گوگل اسکالر و ..) استفاده شد. برای تأمین روایی و اعتباربخشی داده ها از روش اطمینان پذیری،تأیید پذیری و انتقال پذیری استفاده شد. نتایج: الگوی شناسایی کارراهه های آموزشی معلمان آینده بر مدار هوش مصنوعی بر اساس ابعاد نُه گانه(داشتن ارتباطات فناورانه، جذب فناورانه دانش آموزان ، بکارگیری ابزارهای هوش مصنوعی، استفاده فناورانه منابع آموزش، فعالیت در محیط فناورانه آموزشی، داشتن خلاقیت های فناورانه، تحلیل محیط فناورانه آموزش، برنامه سازی فناورانه آموزش، ارزشیابی فناورانه آموزش) تدوین شد. هوش مصنوعی به معلمان کمک می کند تا نیازهای فردی دانش آموزان را بهتر شناسایی کرده و تجربه یادگیری شخصی سازی شده ای را برای آن ها فراهم کنند.
تحلیل عوامل آموزشی و محیطی تأثیرگذار بر انتخاب رشته تحصیلی حسابداری در بین دانش آموزان (مورد مطالعه: مدارس کاردانش و فنی و حرفه ای سنندج)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال ۱۲ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
1 - 24
حوزههای تخصصی:
هدف: در این مطالعه تحلیل عوامل آموزشی و محیطی تأثیرگذار بر انتخاب رشته تحصیلی حسابداری در بین دانش آموزان (مورد مطالعه: مدارس کاردانش و فنی و حرفه ای شهرستان سنندج) مورد بررسی قرار گرفته است. روش: روش پژوهش از نوع توصیفی تحلیلی و از نوع کاربردی است. در این پژوهش، از ابزار پرسشنامه محقق ساخته برای گردآوری داده ها استفاده شده است. جامعه آماری این مطالعه شامل دانش آموزان رشته حسابداری دوره دوم متوسطه ناحیه 1 شهر سنندج به تعداد 674 نفر بوده است. در این پژوهش از روش نمونه گیری طبقه ای جهت انتخاب نمونه ها استفاده شده است و 280 نفر با استفاده از فرمول کوکران به عنوان نمونه انتخاب شدند. از این تعداد 259 پرسشنامه برگشت داده شد. برای تجزیه وتحلیل داده ها از تحلیل عاملی اکتشافی و تحلیل عاملی تأییدی استفاده شد. یافته ها: یافته های این پژوهش حاکی از آن است که سه متغیر: 1- عوامل فردی 2- عوامل محیطی و 3- عوامل آموزشی بیشترین نقش را در انتخاب رشته تحصیلی حسابداری در بین دانش آموزان را دارد. نتیجه: نتایج این پژوهش عواملی از قبیل استعداد، فرصت های شغلی، امکانات آموزشی و مسائل مالی و شخصی را در انتخاب رشته حسابداری در بین دانش آموزان را به عنوان عوامل تأثیرگذار شناسایی کرده است. بنابراین، متولیان آموزش از قبیل وزارت آموزش وپرورش می تواند به این شاخص ها به دلیل اهمیت موضوع توجه نماید.
طراحی و اعتباریابی الگوی هدایت تحصیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال ۱۱ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
169 - 142
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف طراحی و اعتباریابی الگوی هدایت تحصیلی انجام شد. جهت طراحی الگو از روش نظریه داده بنیاد و جهت اعتباریابی آن، از روش تحلیل عاملی تأییدی مرحله اول و دوم استفاده شد. جامعه آماری پژوهش در بخش کیفی، متخصصان رشته های روان شناسی تربیتی، مشاوره تحصیلی، مشاوره و مدیریت آموزشی بود. جامعه آماری بخش کمی پژوهش، نیز مدیران مدارس متوسطه اول شهر کرمانشاه بود. روش نمونه گیری در بخش کیفی پژوهش، نمونه گیری هدف مند غیر احتمالی؛ و در بخش کمی، به شیوه سرشماری بود. تعداد نمونه بخش کیفی و کمی، به ترتیب برابر با 10 نفر و 150 نفر بود. ابزار جمع آوری داده ها در بخش کیفی، مصاحبه نیمه ساختارمند؛ و در بخش کمی، پرسشنامه 29 سؤالی در مقیاس لیکرت بود. بر اساس یافته های بخش کیفی پژوهش، الگوی هدایت تحصیلی با دوازده عامل آزمون، هدایت تحصیلی، نگرش تحصیلی، انگیزه، نمره، زمینه یابی مشاوره ای، موانع هدایت تحصیلی دانش آموزان، راهبرد روان شناختی، راهبرد نظارتی، راهبرد اطلاعاتی، کارآیی بیرونی و کارآیی درونی طراحی شد. یافته های بخش کمی، نیز نشان داد، الگوی پیشنهادی هدایت تحصیلی از نظر مدیران مدارس دارای اعتبار بسیار مطلوب است. در نتیجه، بر اساس نظر متخصصان، می توان از این الگوی دوازده عاملی برای هدایت تحصیلی دانش آموزان بهره گرفت.
مطالعه کیفی دانشجویان بین المللی از تحصیل در دانشگاه کردستان: پژوهش روایتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال ۱۱ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
51 - 27
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر یک بررسی جامع از تجارب دانشجویان خارجی در دانشگاه کردستان را ارائه می دهد. هدف اصلی این پژوهش، درک چگونگی معنابخشی به رویدادهای تحصیل و نحوه بیان آن توسط دانشجویان خارجی است. این پژوهش با رویکردی تفسیری و راهبرد روایت پژوهی به بررسی روایت های ۱۴ نفر از مشارکت کنندگان که با استفاده از فن نمونه گیری هدفمند و ملاکی از میان دانشجویان خارجی انتخاب شده بودند، می پردازد. برای گردآوری داده ها، از یک منشور مصاحبه روایتی استفاده شد. تحلیل و کدگذاری متن گفتارهای مصاحبه با استفاده از روش کدگذاری نظری سه مرحله ای (باز، محوری و گزینشی) انجام شد. تحلیل مصاحبه ها به 208 کد باز، 34 کد محوری و 10 کد گزینشی منتج شد که متضمن مواردی چون رشد فردی، توسعه مهارت های شخصی، تقویت فرصت های شغلی، سفر و اکتشاف، خوش بینی نسبت به تحصیل در خارج، کالایی شدن فرایند تحصیل، موانع ارتباطی، مشکلات رفاهی، شوک فرهنگی و تصویر دانشگاهی است. با توجه به تجارب مشارکت کنندگان، آشکار شد که دانشجویان خارجی تمایل دارند تجارب خود را به دو دسته خوشایند و ناخوشایند دسته بندی کنند. ضمن اینکه جمعیت دانشجویان بین المللی به سرعت در حال افزایش است، نظام آموزش عالی در ایران باید به مشکلات و نیازهای این دسته از دانشجویان توجه جدی مبذول نماید. از این رو، راهبردهایی مانند ارائه مشوق های مادی و معنوی، ارتقاء تسهیلات فرهنگی، رفاهی و کنسولی توصیه می شود. همچنین بهره گیری از آموزه های تجارب کشورهای موفق در زمینه جذب و نگهداشت دانشجویان بین المللی بسیار ضروری به نظر می رسد.
طراحی و اعتباریابی بسته یادگیری داستان سرایی دیجیتال برند شخصی برای دانشجویان تکنولوژی آموزشی دانشگاه علامه طباطبائی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال ۱۲ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
210 - 232
حوزههای تخصصی:
زمینه: در دنیای پر رقابت کسب وکار هر کس بتواند روایتی جذاب تر از خود و توانایی های حرفه ای اش به اشتراک بگذارد، آینده شغلی خویش را تضمین کرده است. حال، داستان سرایی دیجیتال برند شخصی می تواند این مهم را تحقق بخشد. هدف: هدف این پژوهش طراحی بسته یادگیری مبتنی بر مدل داستان سرایی دیجیتال برند شخصی برای دانشجویان تکنولوژی آموزشی دانشگاه علامه طباطبائی و اعتباریابی آن بود. روش: پژوهش حاضر با رویکرد کیفی انجام شد، گردآوری داده ها از طریق مصاحبه صورت گرفت و به منظور تجزیه وتحلیل داده ها از روش تحلیل مضمون استفاده شد. جامعه پژوهش تمامی متخصصان و اساتید در حوزه برندسازی شخصی بودند. روش نمونه گیری هدفمند از نوع ملاکی بود. اعتباریابی بسته یادگیری از طریق بررسی روایی محتوایی انجام گرفت و ابزار گردآوری داده ها جهت اعتباریابی پرسشنامه محقق ساخته بود. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که چارچوب بسته یادگیری مبتنی بر مدل یادگیری داستان سرایی دیجیتال برند شخصی شامل 8 جلسه می باشد که 4 بعد و 15 مؤلفه مدل یادگیری داستان سرایی برند شخصی را پوشش داده است. این بسته مبتنی بر پرسشنامه CVR و CVI تکمیل شده توسط متخصصان از روایی محتوایی مطلوبی برخوردار است. نتیجه گیری:نتایج نشان داد که بسته یادگیری داستان سرایی دیجیتال برند شخصی برای دانشجویان به عنوان ابزاری جامع و قدرتمند می تواند در اشتغال یابی و توسعه حرفه ای دانشجویان آموزش عالی مورد استفاده قرار گیرد.
نقش مدیریت الکترونیک منابع انسانی در کیفیت آموزش مجازی مدارس با میانجی گری اخلاق حرفه ای تدریس معلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال ۱۱ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
26 - 1
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف اصلی این پژوهش بررسی عوامل مؤثر بر کیفیت آموزش مجازی است که می تواند در پیشرفت تحصیلی دانش آموزان و رشد و توسعه کشور نقش مؤثری داشته باشد، با درک این مهم پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش مدیریت الکترونیک منابع انسانی در کیفیت آموزش مجازی مدارس با میانجی گری اخلاق حرفه ای تدریس معلمان انجام شده است.
روش: روش پژوهش کمّی از نوع مطالعات همبستگی و رویکرد مدل سازی معادله ساختاری کوواریانس محور است. جامعه پژوهش کلیه دبیران دوره متوسطه دوم استان همدان می باشد، که از این جامعه با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای نسبتی براساس مناطق سه گانه آموزش وپرورش(توسعه یافته، کمتر توسعه یافته و محروم) نمونه ای به حجم 316 نفر از معلمان انتخاب شد. جهت گردآوری داده ها از پرسشنامه های مدیریت الکترونیک منابع انسانی؛ اخلاق حرفه ای تدریس و پرسشنامه محقق ساخته کیفیت آموزش مجازی مدارس استفاده شد. جهت تحلیل داده ها از مدل یابی معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار Lisrel10.30 استفاده شد.
نتایج: نتایج نشان داد مدیریت الکترونیک منابع انسانی مدارس اثر مستقیم، مثبت و معنادار بر کیفیت آموزش مجازی مدارس و اخلاق حرفه ای تدریس معلمان در سطح 05/0 دارد؛ مدیریت الکترونیک منابع انسانی مدارس به واسطه اخلاق حرفه ای تدریس معلمان اثر غیرمستقیم، مثبت و معنادار بر کیفیت آموزش مجازی مدارس در سطح 05/0 دارد. بنابراین برای افزایش کیفیت آموزش و تدریس مجازی باید به استفاده از مدیریت الکترونیک منابع انسانی در آموزش وپرورش و ابعاد اخلاق حرفه ای تدریس معلمان توجه جدی شود.
درک و میزان بهره گیری معلمان از «سنجش اصیل» در فرایند یاددهی- یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال ۱۱ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
197 - 170
حوزههای تخصصی:
تدوین و اعتبارسنجی دو پرسشنامه محقق ساخته «میزان استفاده معلمان از سنجش اصیل» و «ادراک معلمان از سنجش اصیل» و ترویج مفهوم سنجش اصیل در بین دبیران دبیرستان های شهر سنندج هدف اصلی تحقیق حاضر بود. ازاین رو، محققان درصدد کشف نیمرخ وضعیت ادراک معلمان و میزان استفاده احتمالی آنان از اصول سنجش اصیل بودند. پژوهش از نوع کمّی و توصیفی- پیمایشی بود. نمونه آماری متشکل از ۲۰۰ نفر از دبیران دبیرستان های شهر سنندج در سال تحصیلی ۱۴۰۰-۱۴۰۱ بودند که با روش نمونه گیری خوشه ای دو مرحله ای انتخاب شدند. نتایج مطالعه نشان داد که میزان استفاده و ادراک معلمان از سنجش اصیل در دبیرستان های شهر سنندج بیش از حد متوسط بود. متغیرهای جنسیّت، سابقه تدریس، میزان تحصیلات، ناحیه محل خدمت و نوع استخدام معلمان با میزان استفاده و ادراک آنان از سنجش اصیل همبستگی نداشت. معلمان فارغ از جنسیّت، سابقه کار، ناحیه خدمت و نوع استخدام در محیطی مشابه تحصیل، کار و زندگی می کنند و در معرض تجربه های یکسان، آموزش ها و دوره های مشابه قرار گرفته بودند درک یکسانی از سنجش اصیل داشتند و میزان استفاده آنان نیز از سنجش اصیل در فرایند یاددهی- یادگیری مشابه بود. به نظر می رسد که نیاز به آموزش های بیشتر و برگزاری کارگاه ها و دوره های آموزشی و... برای آشنایی و توجیه دست اندرکاران مربوطه، معلمان و همچنین دانش آموزان و والدین آنان با مفهوم سنجش اصیل وجود دارد.
واکاوی مولفه های تربیت حرفه ای مبتنی بر شایستگی دانش آموزان پسر متوسطه دوم: یک مطالعه سنتزپژوهی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال ۱۱ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
198 - 221
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، مطالعه نظام مند مولفه های تربیت حرفه ای مبتنی بر شایستگی دانش آموزان پسر متوسطه دوم است. روش پژوهش کاربردی، رویکرد به کار گرفته شده کیفی و از نوع سنتز پژوهی و راهبرد مورداستفاده فراترکیب است که با انجام تحلیل محتوای استقرایی و سپس فراترکیب از تحلیل های انجام شده همراه است. برای یافتن مؤلفه های الگوی تربیت حرفه ای مبتنی بر شایستگی دانش آموزان، پژوهش های اخیر با روشی نظام مند انتخاب شده اند. میدان پژوهش تحقیقات انجام شده از پژوهش های 10سال اخیر است (پژوهش هایی در رابطه با تربیت حرفه ای مبتنی بر شایستگی به صورت کمی یا کیفی به چاپ رسیده و کتاب های مرجع در زمینه تربیت حرفه ای، شایستگی و شایستگی آموزشی دانش آموزان)که طی واکاوی محتوایی، دسته بندی و غربالگری انجام گرفته و در حدود 27پژوهش واجد شرایط و معیارهای مد نظر، بصورت هدفمند انتخاب شده، کد گذاری و طبقه بندی صورت گرفته و الگوها، پایه های نظری و مضامین اصلی استخراج شدند. سپس با استفاده از تحلیل محتوای کیفی سه بعد شایستگی دانشی،شایستگی نگرشی و شایستگی مهارتی و 7 زیرطبقه به شکل دانش عمومی و تخصصی، دانش کسب و کار، دانش فناوری اطلاعات،فرهنگ، نگرش حرفه ای، تجربه حرفه ای و مهارت فنی شناسایی شد. بر اساس یافته ها، می توان چنین نتیجه گرفت که جهت تربیت حرفه ای دانش آموزان حصول شایستگی های دانشی، نگرشی و مهارتی با توجه به تحولات آموزش وپرورش در عصر جدید لازم و ضروری به نظر می-رسد. نتایج این پژوهش می تواند مبنایی برای برنامه ریزان، پژوهشگران و دست اندرکاران حوزه تعلیم وتربیت در بعد تربیت حرفه ای باشد.
تحلیل پدیدارشناسانه ادراک معلمان از فرایند تدریس در شبکه اجتماعی دانش آموزی (شاد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال ۱۲ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
90 - 124
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، تحلیل پدیدارشناسانه ادراک معلمان از فرایند تدریس در شبکه اجتماعی دانش آموزی (شاد) بود. این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از لحاظ شیوه گردآوری داده ها کیفی بود که با روش پدیدارشناسی انجام شد. با استفاده از روش نمونه گیری گلوله برقی و به شکلی هدف مند 18 نفر از معلمان سرآمد تدریس در شبکه شاد در دوران شیوع کرونا شناسایی و با استفاده از روش مصاحبه نیمه ساختاریافته داده های موردنیاز از آن ها گردآوری شد. در پانزدهمین مصاحبه اشباع داده ها حاصل شد اما مصاحبه تا هجدهمین نفر ادامه یافت. تحلیل داده های حاصل از مصاحبه ، منجر به شناسایی دو مقوله ویژگی های تدریس و شایستگی های حرفه ای موردنیاز، چهار مضمون اصلی و نوزده مضمون فرعی شد. ویژگی های تدریس شناسایی شده شامل تقویت روحیه پرسش گری، احترام به تفاوت های فردی، ارتقای انگیزه یادگیری، یادگیری محوری (مضمون شاگردمحوری)، تدوین طرح درس، ارائه بازخورد، بکارگیری فناوری های آموزشی، ارائه تکالیف مهارت محور، استفاده از فنون آموزشی تعاملی (مضمون راهبردهای نوین تدریس) بود. شایستگی های حرفه ای شناسایی شده شامل تدوین طرح درس، نیازسنجی، شایستگی شناختی و تولید محتوا (مضمون شایستگی های دانشی)، شایستگی فنی و سواد رسانه ای، شایستگی عملیاتی، شایستگی همکاری و تعامل، مدیریت کلاس داری، شاداب سازی محیط یادگیری، اصلاح دیدگاه کاربران و خلاقیت در آموزش (مضمون شایستگی های مهارتی) بود. نتیجه گیری پایانی نشان داد؛ شبکه شاد در دوران کرونا توانست بستر مناسب و ایمنی را برای تدریس معلمان فراهم نمایند، اما انتخاب آن به عنوان محیط مکمل تدریس در دوران پساکرونا نیازمند کسب فنون و مهارت های تدریس و ارتقای صلاحیت های حرفه ای آن ها در حوزه تدریس الکترونیکی است.
واکاوی تجارب زیسته دانشجویان از روش پرسش محور در درس اندیشه اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال ۱۲ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
126 - 158
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف مطالعه حاضر واکاوی روش پرسش محور به لحاظ فرصت ها و چالش های که ایجاد می کند و عواملی که باعث می شود دانشجویان و اساتید از این روش بهره ببرند روش تدریس پرسش محور یکی از این روش تدریس هاست که در شکل گیری سازمان دهی منطقی یادگیری تأثیر خواهد گذاشت.روش: مطالعه پژوهشی حاضر با رویکرد کیفی و روش پدیدارشناسی تفسیری قصد دارد که روش تدریس پرسش محور را واکاوی کند. با استفاده از نمونه گیری هدفمند و در نظر گرفتن اشباع نظری داده ها،18 نفر از دانشجویان در این پژوهش مشارکت کردند. داده ها با استفاده از مصاحبه های نیمه ساختاریافته جمع آوری و پیاده سازی گردید و سپس با استفاده از تجزیه وتحلیل مصاحبه و نرم افزار MAXQDA2020 مورد تحلیل قرار گرفت.یافته ها: بر اساس نتایج پژوهش، شش عامل که باعث می شد مدرس ها از این روش تدریس بهره ببرند شامل: رشد قوه تفکر و تأمل، افزایش مشارکت کلاسی، تقویت اعتمادبه نفس، یادگیری درونی، حقیقت جویی و حق پذیری و جرئت ورزی معرفتی و عملی بازدارنده این روش می توان به کمبود وقت، سخت شدن کنترل کلاس و سنتی بودن روش پرسش محور اشاره کرد. نتایج پژوهش نشان داد که بهره بردن از روش پرسش محور باعث افزایش یادگیری و رشد دانشجویان خواهد شد که منوط به بسترسازی و استفاده از این روش تدریس در موضوعات خاصی می باشد.