فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۵۲۱ تا ۱٬۵۴۰ مورد از کل ۱۸٬۲۳۳ مورد.
منبع:
رویکردی نو در علوم تربیتی سال ۵ بهار ۱۴۰۲شماره ۱
119-127
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف پیش بینی بی صداقتی تحصیلی بر اساس باورهای هوشی و استرس ناشی از انتظارات تحصیلی در دانش آموزان مقطع متوسطه دوم انجام گرفت. این پژوهش از نوع همبستگی می باشد. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه دانش آموزان مقطع متوسطه دوم شهرمشهد مرغاب در سال تحصیلی 1402-1401 می باشد که تعداد 260 نفر طبق جدول مورگان و به صورت نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار جمع آوری اطلاعات شامل مقیاس بی صداقتی تحصیلی مک کاب و تریوینو (1996) ، پرسشنامه باورهای هوشی بابایی )١٣٧٧) و پرسشنامه استرس ناشی از انتظارات تحصیلی انگ و هوان (2006) بود. جهت تجزیه وتحلیل داده ها از نرم افزار spss و از روش ضریب همبستگی پیرسون ورگرسیون چندمتغیره استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد که بی صداقتی تحصیلی بر اساس باور افزایشی هوش در دانش آموزان قابل پیش بینی می باشد. اما بی صداقتی تحصیلی براساس استرس انتظارات تحصیلی (استرس ناشی از انتظارات والدین/ معلمان و استرس ناشی از انتظارات شخصی از خود) در دانش آموزان قابل پیش بینی نمی باشد. به طور کلی از نتایج پژوهش حاضر میتوان نتیجه گرفت که باورهای هوشی از عوامل مهم برای بررسی و پیش بینی بی صداقتی تحصیلی دانش آموزان میباشد.
اثربخشی آموزش چندرسانه ای برانگیزش پیشرفت درس تاریخ دانش آموزان نابینا
حوزههای تخصصی:
براساس مشاهدات حضوری در خصوص دانش آموزانی که به دلایل ژنتیکی و محیطی و بیماری، دچار نابینایی گشته اند، یکی از جذاب ترین دروس در دوره های متفاوت تحصیلی، درس تاریخ است. هدف از این پژوهش، اثربخشی آموزش چندرسانه ای برانگیزش پیشرفت درس تاریخ دانش آموزان نابینا دوره اول متوسطه شهر تهران هست. جامعه آماری شامل همه دانش آموزان پسر نابینای دوره اول متوسطه شهر تهران هست که به شیوه نمونه گیری تصادفی تعداد 20 نفر انتخاب و در دو گروه کنترل و آزمایش به شیوه تصادفی ساده جایگزین شدند. ابزار گردآوری داده ها آزمون انگیزش پیشرفت ولدند (1991) بود. داده ها با استفاده از آزمون t مستقل و تحلیل واریانس چند متغیره مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها نشان داد بین گروه آزمایش و کنترل در پس آزمون تفاوت معنا داری وجود دارد (P=0/001)؛ همچنین بین گروه ها ازلحاظ انگیزش درونی در خرده مقیاس های انجام کار (008/0 p=) و فهمیدن (006/0 p=)، تنظیم همانندی سازی (p=0/010) و بی انگیزگی (p=0/001) از خرده مقیاس انگیزش پیشرفت، تفاوت معنا دار یافت شد؛ ولی این تفاوت ها در خرده مقیاس انگیزش درونی برای تجربه تحریک و انگیزش بیرونی برای تنظیم درونی شده و بیرونی شده معنا دار نبود. با توجه به ارتباط مثبت معنم دار بین متغیرهای مورد بررسی روش آموزش چندرسانه ای به منظور ارتقای انگیزش پیشرفت پیشنهاد می شود. هنر معلم استفاده از روش ها و دانش های گوناگون تدریس، جهت فهماندن و تلاش حداکثری برای عینی کردن مفاهیم و فصول درس تاریخ به دانش آموزان نابینا می باشدکه بر اساس نتایج این پژوهش، استفاده از تدریس چندرسانه ای همراه بازدید حضوری شده می تواند اثربخشی قابل توجهی در یادگیری درس تاریخ داشته باشد
آموزش تاریخ با استفاده از هنرهای نمایشی
حوزههای تخصصی:
آموزش تاریخ در همه کشورهای دنیا بدون درنظرگرفتن سطح پیشرفت مادی و معنوی، چالش برانگیز بوده و باتوجه به تغییر پرشتاب نسل ها ضرورت تغییر روش ها الزامی است. درس تاریخ، محتوای کتاب های درسی از مدرسه تا دانشگاه، روش های تدریس، استفاده از ابزارها و امکانات کمک آموزشی، چگونگی ایجاد انگیزش در دانش آموزان و دانشجویان، تفاوت نگاه معلم و استاد به موضوعات تاریخ با نگاه حاکمیت، به روزرسانی اطلاعات معلمان و اساتید تاریخ، پرسش های مهم ذهنی دانش آموزان و دانشجویان و عموم مردم در حیطه تاریخ، و ده ها مسئله ریزودرشت دیگر که چالش آموزش تاریخ را بسیار عمیق می کند و این امر در کشورهای چون ایران، بسیار پیچیده و دشوارتر می گردد. هدف مقاله حاضر، بیان چالش ها و مشکلات آموزش تاریخ نیست؛ بلکه بیان چگونگی انتقال و آموزش تاریخ به مخاطب به فرض کاهش یا رفع چالش هاست. اصولاً هدف از آموزش تاریخ، انتقال یک پیام به روش درست به مخاطب است که آموزش را عمیق و دائمی سازد. سؤال اصلی این است که چه روشی یا روش هایی می تواند نسل جدید که با فنّاوری های نوین آشناست، جذب کند. نگارنده باتوجه به تجربه در امر بازیگری و کارگردانی نمایش و همین طور آموزش تاریخ به عنوان یک معلم دانشگاه، روش هنرهای نمایشی تلفیقی تعزیه و سبک برشتی (روایی) را مؤثر و مفید یافته است. روش تحقیق مقاله توصیفی – تحلیلی با استفاده از منابع کتابخانه ای و تجربه نگارنده هست.
بررسی و نقد خودبسندگی و اومانیسم انسان معنوی در نظریه عقلانیت و معنویت
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر خوانش انتقادی مبنای اومانیسم و لازمه آن یعنی خودبسندگی انسان معنوی، در نظریه «عقلانیت و معنویت»، مطرح شده توسط مصطفی ملکیان است. در این پژوهش مبنای اومانیسم در معنویت گرایی این نظریه، و نیز مؤلفه خودبسندگی انسان معنوی، به عنوان لازمه این مبنا، مورد بحث و بررسی انتقادی قرار گرفته است. روش پژوهش توصیفی- تحلیلی بوده و نتایج نشان داد که فهم نادرست معنویت اومانیستی از جایگاه و کرامت انسان، چالش معنا در معنویت گرایی، عدم توجه به دغدغه جاودانگی، راز نبودن خدا و ماوراء، معنویت ستیزی چنین معنویتی و تنافی آن با آرامش و رضایت باطن، ازجمله مهمترین چالش ها و نقدهای وارد بر این مبنا و لازمه آن هستند.
ارائه مدل ساختاری تفسیری سازمان بهره ور با رویکرد توانمندسازی کارکنان در سازمان های آموزشی و پژوهشی (مورد مطالعه: آموزش و پرورش استان فارس)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف : . بهره وری به عنوان یکی از شاخص های عملکرد مدیریتی است و هدف از انجام این پژوهش، ارائه مدل ساختاری تفسیری سازمان بهره ور با رویکرد توانمندسازی کارکنان در سازمان های آموزشی و پژوهشی (مورد مطالعه: آموزش و پرورش استان فارس) بود.
روش شناسی پژوهش : این پژوهش به لحاظ هدف، کاربردی است و داده ها به صورت میدانی و به شیوه آمیخته (کیفی و کمی) جمع آوری شد. جامعه آماری در بخش کیفی 21 نفر از خبرگان آموزش و پرورش استان فارس بودند که به صورت هدفمند انتخاب شدند و در بخش کمی مدیران، کارشناسان و معلمان آموزش و پرورش بودند که ابتدا با روش تصادفی طبقه ای سپس 384 نفر به صورت غیرتصادفی در دسترس به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار تحقیق، پرسشنامه محقق ساخته و فرم خودتعاملی ساختاری بود. روایی پرسشنامه توسط 10 نفر از اساتید دانشگاه و پایایی آن با آزمون آلفای کرونباخ تأیید شد (86/0=α). برای ساختاردهی مؤلفه ها از مدل ساختاری تفسیری استفاده شد.
یافته ها : براساس یافته ها 74 شاخص در قالب 18 مؤلفه بر بهره وری آموزش و پرورش استان فارس اثرگذار است و مؤلفه ها در شش سطح ساختاردهی شدند. مؤلفه های آموزش و تربیت کارکنان، عوامل ساختاری، توانمندسازی کارکنان و مدیریت دانش سازمانی در سطح ششم (سطح زیربنایی) قرار گرفتند.
بحث و نتیجه گیری: فراهم آوری زمینه و فرصت رشد و شکوفایی معلمان، تمرکز زدایی و مشوق های سازمانی توانمندسازی کارکنان را تسهیل می کند و آموزش و پرورش فارس به سمت سازمانی بهره ور سوق داده خواهد شد.
شناسایی عناصر برنامهٔ درسی استم (علوم، فناوری، مهندسی، ریاضیات) در دورهٔ ابتدایی کشور ایران: رویکردی سنتزپژوهانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نوآوری های آموزشی سال ۲۲ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۸۶
191 - 220
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر شناسایی عناصر برنامهٔ درسی استم در دورهٔ ابتدایی است. داده ها براساس پژوهشی کیفی از نوع سنتزپژوهی و با استفاده از گام های هفت گانهٔ نیومن و گاف (2020) جمع آوری شده اند. قلمروِ پژوهش شامل همهٔ مقالات علمی معتبر مرتبط با موضوع در بازهٔ زمانی ۲۰01-2023 است که در پایگاه های تخصصی و علمی داخل و خارج کشور ثبت شده اند و از میان آن ها، پس از چند مرحله غربالگری و معیار مهارت های ارزیابی حیاتی، ۴۰ منبع به صورت هدفمند انتخاب و کدگذاری و تحلیل شدند. همچنین، عناصر برنامهٔ درسی استم براساس الگوی تارعنکبوتی اکر بررسی شد. نتایج پژوهش نشان داد که منطق رویکرد استم یادگیرنده محور و همسو با نظریهٔ سازنده گرایی است که به دنبال ساختن دیدی کل نگر در دانش آموز به منظور درک و فهم ارتباط بین چهار حوزهٔ علوم، فناوری، مهندسی و ریاضیات است. هدف این رویکرد، کسب مهارت های قرن ۲۱ و پرورش دانش آموزانی است که با مهارت تفکر و حل مسئله بتوانند بر مسائل واقعی دنیای کنونی فائق آیند و راهکارهای مؤثر ارائه دهند. اجرای این روش، نیازمند تغییر نگرش معلمان از رویکردهای سنتی به نوین و آموزش و آماده سازی معلمان است. افزون براین، اجرای گام به گام و تدریجی این رویکرد، حتی در ساختار کنونی، امکان پذیر است. درنهایت، پس از معرفی عناصر برنامهٔ درسی، پیشنهادهایی برای اجرای آن در دورهٔ ابتدایی ارائه شد.
اثربخشی رویکرد یادگیری وارونۀ فردی- مشارکتی و شکل ارزشیابی آن بر بازده های سطح بالای شناختی در درس علوم تجربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف میزان اثربخشی رویکرد یادگیری وارونه مشارکتی، یادگیری وارونه فردی، یادگیری وارونه ارزشیابی از یادگیری و یادگیری وارونه یادگیری از ارزشیابی بر بازده های سطح بالای شناختی دانش آموزان در درس علوم تجربی پایه هفتم انجام شد. این پژوهش از نوع شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان دختر پایه هفتم شهر همدان بود که از بین آن ها پنج کلاس (شامل 135 نفر) به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی به چهار گروه آزمایش و یک گروه کنترل تخصیص یافتند. ابزار گردآوری داده ها آزمون پیشرفت تحصیلی معلم ساخته بود که روایی محتوایی آن ازنظر سه معلم باتجربه احراز و پایایی آن نیز به روش کودر ریچاردسون 20 تایید گردید. داده ها با استفاده از روش تحلیل کواریانس با کمک نرم افزار SPSS تحلیل گردید. یافته ها نشان دادند میزان یادگیری گروه یادگیری از ارزشیابی در مقایسه با گروه های دیگر بالاتر است، اما در بین سایر گروه های دیگر (گروه یادگیری وارونه فردی، یادگیری وارونه مشارکتی، یادگیری وارونه ارزشیابی از یادگیری و گروه کنترل) در دستیابی به سطوح بالای شناختی در درس علوم پایه هفتم تفاوت معنی داری مشاهده نشد. در نتیجه می توان گفت ادغام راهبرد یادگیری از ارزشیابی در روش یادگیری وارونه، اثربخشی این رویکرد را برای دستیابی به سطوح بالای یادگیری افزایش می دهد.
اثربخشی برنامه بازی رفتار خوب بر مشکلات رفتاری دانش آموزان با کم توانی ذهنی: یک مطالعه تک آزمودنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی برنامه بازی رفتار خوب بر مشکلات رفتاری دانش آموزان با کم توانی ذهنی بود. شرکت کنندگان پژوهش، چهار دانش آموز پسر با کم توانی ذهنی ۹ تا 13 ساله بودند که از مرکز استثنایی ضمیمه شمیم دیل شهر گچساران در سال تحصیلی ۱۴۰۰-۱۳۹۹ انتخاب شدند. طرح پژوهش تک آزمودنی از نوع ملاک متغیربود. شرکت کنندگان طی شانزده جلسه در مرحله خط پایه مشاهده شدند؛ سپس هریک از آن ها در شانزده جلسه مورد مداخله بازی رفتار خوب قرار گرفت. در این مرحله با توجه به طرح ملاک متغیر، شانزده جلسه مداخله به چهار ملاک تقسیم گردید که هر ملاک شامل چهار جلسه از مداخله بود. ملاک ها نشان دهنده میزان تغییرات مشکلات رفتاری هریک از آزمودنی ها بودند. در نهایت، همه آزمودنی ها به مدت یک هفته مورد پیگیری قرار گرفتند. لازم به ذکر است تمام جلسات ضبط ویدئویی شدند. نتایج تجزیه و تحلیل آماری و دیداری نشان داد که با اجرای بازی رفتار خوب، مشکلات رفتاری آزمودنی ها کاهش یافته است و بررسی اندازه اثر به روش درصد داده های بیشتر از روند میانه نیز نشان داد که درصد اثربخشی در هر چهار آزمودنی صددرصد است. در نتیجه می توان گفت برنامه بازی رفتار خوب، راهبردی مؤثر برای کاهش مشکلات رفتاری دانش آموزان با کم توانی ذهنی است.
رابطۀ پیشرفت تحصیلی و شرایط فرهنگ خانوادگی در انگیزه تحصیلی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات بین رشته ای در آموزش سال ۲ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
127 - 141
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش پیشرفت تحصیلی و فرهنگ خانواده بر انگیزه تحصیلی انجام شد. روش پژوهش حاضر توصیفی و همبستگی و از نظر هدف کاربردی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر کلیه دانش آموزان پایه چهارم، پنجم و ششم دبستان منطقه شهداد در شهرستان کرمان بود. روش نمونه گیری از نوع در دسترس و تعداد نمونه با در نظر گرفتن حجم جامعه و جدول مورگان 353 بود. ابزارهای مورد استفاده در پژوهش پرسشنامه ی انگیزش تحصیلی والرند (1992)، پیشرفت تحصیلی فام و تیلور (1990) و زیر مقیاس فرهنگ خانواده از پرسشنامه شرایط خانوادگی ( نوربخش، 1391) بود. تجزیه تحلیل داده ها با استفاده از آزمون همبستگی و رگرسیون چندگانه به روش اینتر انجام شد. نتایج یافته ها نشان داد که پیشرفت تحصیلی و فرهنگ خانواده رابطه معناداری با انگیزه تحصیلی داشتند و توانستند 69% از انگیزه تحصیلی را تبیین کنند. این نتایج ضرورت توجه جدی اندیشمندان را به غنی کردن فرهنگ خانواده و پیشرفت تحصیلی برای بالا بردن انگیزه تحصیلی را نشان می دهد.
بررسی برنامه درسی رشته برنامه ریزی درسی دانشگاه شهید مدنی آذربایجان در توانمندسازی دانشجویان از نظر مهارت های فنی، اجرایی، دانشی و نگرشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی برنامه درسی رشته برنامه ریزی درسی دانشگاه شهید مدنی آذربایجان در توانمندسازی دانشجویان از نظر مهارت های فنی، اجرایی، دانشی و نگرشی بود. طرح پژوهش از لحاظ هدف، کاربردی و از نظر ماهیت پژوهش توصیفی از نوع پیمایشی و از نظر رویکرد، کمی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر، شامل دانشجویان رشته های برنامه ریزی درسی در دوره کارشناسی ارشد دانشگاه شهید مدنی آذربایجان در هفت سال اخیر به تعداد 122 نفر بود. برای تعیین حجم نمونه از جدول کرجسی مورگان استفاده شد و 85 نفر به عنوان نمونه با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شد. برای جمع آوری داده های پژوهش از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شد که در چهار بخش مهارت های فنی، اجرایی، دانشی و نگرشی بود. روایی صوری و محتوایی پرسشنامه به تائید متخصصان رسید. پایایی کل پرسشنامه بر اساس ضریب آلفای کرونباخ 978/0 برآورد شد. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از آمار توصیفی (فراوانی، درصد، میانگین، انحراف استاندارد و...) و همچنین برای پاسخ به سؤال های پژوهش از آزمون تی تک نمونه ای استفاده شد. نتایج نشانگر آن بود که میانگین برنامه درسی رشته برنامه ریزی درسی در توانمندسازی دانشجویان برابر با 40/3 بود. همچنین نتایج نشان داد که تفاوت معنادار در سطح 05/0 معناداری بین میانگین برنامه درسی در توانمندسازی دانشجویان از نظر مهارت های فنی، اجرایی، دانشی و نگرشی با میانگین مطلوب (4) وجود دارد و میانگین به دست آمده در هر چهار مهارت کمتر از وضعیت مطلوب (4) می باشد. در این راستا چنین می توان نتیجه گرفت که برنامه درسی رشته برنامه ریزی درسی دانشگاه شهید مدنی آذربایجان در توانمندسازی دانشجویان از نظر مهارت های فنی، اجرایی، دانشی و نگرشی در وضعیت مطلوبی قرار ندارد و باید در این چهار مهارت، در برنامه درسی رشته تغییراتی داده شود.
مطالعه تجربه زیسته معلمان، والدین و متخصصان، از چالش های حاکم بر جلسات انجمن اولیا و مربیان و ارائه راهکارها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویکردی نو بر آموزش کودکان سال ۵ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
82 - 96
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش، مطالعه تجارب زیسته معلمان، والدین و متخصصان، پیرامون چالش های حاکم بر جلسات انجمن اولیا و مربیان و ارائه راهکارها است. در این پژوهش از روش کیفی و از نوع پدیدارشناسی استفاده شد. مصاحبه شوندگان پژوهش، شامل همه معلمان، والدین و متخصصان شهر اردبیل در سال تحصیلی 1401 -1402 بودند. برای انتخاب شرکت کنندگان، از نمونه گیری هدفمند و تا حد اشباع استفاده شد و 21نفر معلم، 16 نفر والد و 19 نفر متخصصان انتخاب گردید. داده ها با استفاده از مصاحبه و با سوالات باز و نیمه ساختاریافته جمع آوری شد. تعیین روایی و پایایی مصاحبه ها، از طریق تکنیک تثلیث یا مثلث سازی، تکنیک کنترل اعضاء، تکنیک کسب اطلاعات دقیق موازی و خودبازبینی محققان صورت گرفت. در مصاحبه با معلمان، اکثریت آنها به وجود چالش ها در جلسات انجمن اولیا و مربیان تاکید و راهکارهایی را برای آن ارائه دادند. والدین نیز برای این جلسات چالش ها و راهکارهایی را برشمردند و در نهایت متخصصان بعد از تبیین دلایل تشکیل یا عدم تشکیل جلسات اولیا و مربیان و مباحث و موضوعات و محتوای لازم جهت ارائه در این جلسات، جهت اجرای مطلوب جلسات به ذکر شیوه ها و ملزوماتی همچون به کارگیری وسائل الکترونیکی، ملزومات بحث و گفتگو در جلسه، آداب شرکت در جلسات و به کارگیری امکانات لازم پرداختند و در پایان برای غلبه بر مشکلات و چالش های موجود، پیشنهاداتی همچون تبیین مسائل برای اولیا، سازوکارهای مناسب زمانی، پرورش انگیزش در اولیا و مربیان، شرایط مناسب در جلسات و تعامل اعضای انجمن با یکدیگر ارائه گردید.
اثربخشی آموزش هوش مثبت بر ارزشهای شغلی، رضایتمندی شغلی و خودارزیابی عملکرد شغلی معلمان دوره ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویکردی نو بر آموزش کودکان سال ۵ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
185 - 193
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: هدف از پژوهش حاضر اثربخشی آموزش هوش مثبت بر ارزشهای شغلی، رضایتمندی شغلی و خودارزیابی عملکرد شغلیمعلمان دوره ابتدایی بود.روش پژوهش: پژوهش حاضر، نیمه آزمایشی و از نوع پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری، شامل کلیه معلمان دورهابتدایی شهر شیراز بود که به صورت در دسترس انتخاب شدند. نمونههای انتخابی در یک گروه آزمایش 11 نفره و یک گروه کنترل 11 نفرهقرار داده شد. ابتدا پرسشنامه های استاندارد ارزش های کاری آالس)7002(، رضایتمندی شغلی مینه سوتا و ارزیابی عملکرد شغلی کارکنانموتوویدلو و وان اسکاتر )1991( بر روی آنها اجراشد و بهعنوان نمرات پیشآزمون ثبت گردید، سپس پروتکل آموزش هوش مثبت برگرفتهاز چمین 1991/7017، ترجمۀ کامکار بر روی گروه آزمایش برگزار شد و گروه گواه هیچ مداخله ای دریافت نکرد. بعد از اتمام جلساتمداخله از هر دو گروه مجدد آزمون گرفته شد و بهعنوان نمرات پس آزمون ثبت گردید)2T). داده های پژوهشی در نرمافزار SPSS نسخه71 وارد شدند و تجزیهوتحلیل این دادهها در دو بخش توصیفی و استنباطی ارائه گردید. در بخش آمار توصیفی در قالب شاخصهای گرایشمرکزی و پراکندگی همچون میانگین و انحراف استاندارد و در بخش آمار استنباطی آزمون تحلیل کوواریانس استفاده شد.یافته ها: یافته ها نشان داد مداخله آموزش هوش مثبت بر ارزشهای شغلی، رضایتمندی شغلی و خودارزیابی عملکرد شغلی معلمان دورهابتدایی تاثیر دارد.نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش دوره های هوش مثبت به صورت گسترده در آموزش های ضمن خدمت معلمان گنجانده شود.
The Role of Parental Scaffolding in the Language Acquisition of Children with Developmental Delays: A Qualitative Study [WITHDRAWN]
منبع:
Psychological Research in Individuals with Exceptional Needs (PRIEN), Vol. ۱ No. ۲ (۲۰۲۳) : Serial Number ۲
13-18
حوزههای تخصصی:
The article "The Role of Parental Scaffolding in the Language Acquisition of Children with Developmental Delays: A Qualitative Study" was published in error. We removed it when the error was brought to our attention. This study investigates the role of parental scaffolding in supporting language acquisition among children with developmental delays. Qualitative methods were employed to capture in-depth perspectives from 25 caregivers of children aged 3 to 6 years with developmental delays. Semi-structured interviews were conducted to gather data on parental scaffolding practices. Data analysis followed a thematic approach, where transcripts were coded and themes related to responsive interactions, language modeling, and support strategies were identified. The findings underscored the significant impact of parental scaffolding on language acquisition. Responsive interactions, including prompting and encouragement, emerged as crucial in stimulating communication and fostering confidence in children. Caregivers’ effective modeling of language, through descriptive speech and vocabulary expansion, was associated with enhanced linguistic competence. Moreover, structured support strategies such as visual aids and routine establishment facilitated comprehension and communication clarity, mitigating challenges associated with developmental delays. In conclusion, parental scaffolding plays a pivotal role in enhancing language development in children with developmental delays. By adapting support strategies to meet the child’s needs and abilities, caregivers can effectively promote language skills crucial for cognitive, social, and academic growth. These findings underscore the importance of integrating evidence-based scaffolding practices into therapeutic and educational interventions to optimize language outcomes for this vulnerable population.
شناسایی و تحلیل رسالت های تحصیلات تکمیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم تربیتی سال ۳۰ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
61 - 80
حوزههای تخصصی:
ناهمگونی جمعیت دانشجویی در مقطع تحصیلات تکمیلی، تنوع انگیزه های آن ها و دوره های متنوعی که توسط دانشگاه ها ارائه می شوند، نیاز به فهم علت وجودی تحصیلات تکمیلی را برای تضمین کیفیت و موفقیت این دوره ها افزایش می دهد. بنابراین، پژوهش حاضر با هدف شناسایی و تحلیل رسالت های تحصیلات تکمیلی انجام شد. در این پژوهش از روش تحقیق مرور سیستماتیک و رویکرد تحلیل محتوای کیفی برای تحلیل داده ها استفاده شد. جامعه آماری، اسناد مرتبط با حوزه آموزش عالی و تحصیلات تکمیلی هستند که با استفاده از نمونه گیری هدفمند در دسترس و با مراجعه به کتاب ها، مقاله ها و وب سایت دانشگاه ها به جمع آوری شواهد متنی مربوط به سوال پژوهش تا رسیدن به اشباع نظری اقدام شد. فرایند تجزیه و تحلیل داده های کیفی در سه مرحله انجام شد. یافته های پژوهش نشان دادند که در بخش تحصیلات تکمیلی، رسالت های آموزشی شامل پرورش متفکرانی منتقد، توانمندسازی افراد، ارائه رشته ها و تخصص های متمایز و سازگار با تنوع در حال رشد، پیشتازی در ترویج، کاربرد و ارتقای دانش و تشکیل جامعه ای پویا و متنوع از دانشجویان و استادان؛ رسالت های پژوهشی شامل ابداع و توسعه مرزهای دانش، پیوند میان نظریه و عمل و فراهم کردن موتور اصلی برای نوآوری؛ و رسالت های خدماتی شامل تقویت و غنی سازی فضای علمی، بهبود کیفیت زندگی، ارائه تحصیلات تکمیلی با کیفیت، مشارکت فعال در جامعه و شناسایی و جذب دانشجویان آینده دار هستند. لذا چنانچه سیاستگذاران، برنامه ریزان و مدیران دانشگاه ها و مؤسسات آموزش عالی علاقه مند به بهبود و ارتقای مقاطع تحصیلات تکمیلی خود هستند لازم است بر روی این عوامل توجه و تأکید درست داشته باشند.
شناسایی و اولویت بندی انواع روشهای ارزشیابی دانش آموزان در شرایط بحرانی کووید-19 از دیدگاه معلمان دوره ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تعلیم و تربیت دوره ۳۹ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۱۵۵
۱۸۶-۱۷۱
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام دادن پژوهش حاضر، شناسایی و اولویت بندی انواع روشهای ارزشیابی در شرایط بحرانی کووید-19 از دیدگاه معلمان مقطع ابتدایی بود. این مطالعه توصیفی- تحلیلی و از نوع ترکیبی(کیفی- کمی) است. جامعه آماری بخش کیفی شامل معلمان باتجربه مقطع ابتدایی بود که در شرایط بحرانی کووید-19 تدریس کرده اند و بخش کمی شامل همه معلمان مقطع ابتدایی استان فارس در سال تحصیلی 1400-1399 بود(ده هزار نفر). 17 نفر نمونه، در بخش کیفی به روش هدفمند نمونه گیری شدند و در بخش کمی 382 نفر به روش تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزار گرد آوری اطلاعات، مصاحبه نیمه ساختاریافته و پرسشنامه محقق ساخته بود که از طریق یافته های مصاحبه و مرور اسناد و مدارک موجود در این زمینه آماده شد و به صورت الکترونیکی در اختیار معلمان قرار گرفت. برای تعیین روایی و اصالت مصاحبه و پرسشنامه از روایی محتوا و برای برآورد پایایی پرسشنامه از ضریب آلفای کرونباخ (0/90) استفاده شده است. یافته های کیفی بر اساس تحلیل محتوا کدگذاری شده و یافته های کمی با آمار توصیفی و استنباطی(آزمون فریدمن،آزمون خی دو و تحلیل واریانس یک راهه) تحلیل شده اند. نتایج آزمون فریدمن نشان داد که از دیدگاه معلمان «آزمونهای شفاهی، پاسخ آنی با جملات کوتاه، ارزیابی چندگانه و استفاده از منابع گوناگون» کارایی بیشتر در شرایط بحرانی کووید-19 داشته و در صدر گویه های مربوطه قرار گرفته است. باتوجه به این نتایج می توان چنین استدلال کرد که روشهای تعاملی در ارزشیابی کارآمدی بیشتری خواهند داشت. همچنین شناسایی انواع روشهای ارزشیابی در آموزش مجازی گامی مهم در آگاهی معلمان و ارتقای نتایج یادگیری خواهد بود.
بررسی رابطه میان پیوند با مدرسه و خودکارآمدی تحصیلی: نقش واسطه ای کیفیت ارتباط معلم- دانش آموز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تعلیم و تربیت دوره ۳۹ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱۵۶
77 - 92
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه میان پیوند با مدرسه و خودکارآمدی تحصیلی با نقش واسطه ای کیفیت ارتباط معلم- دانش آموز بوده است. پژوهش حاضر به روش توصیفی- همبستگی و از نوع تحلیل مسیر انجام شده است. جامعه آماری پژوهش شامل همه دانش آموزان دختر دوره متوسطه اول شهر سنندج در سال تحصیلی 98-1397 بود که از میان آنها 368 نفر به عنوان نمونه و به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. برای دستیابی به اهداف پژوهش، دانش آموزان مقیاسه ای پیوند با مدرسه اسپرینگر و همکاران (2009)، خودکارآمدی تحصیلی جینکز و مورگان (1999) و ادراک کیفیت ارتباط معلم- دانش آموز موری و زوواک (2011) را تکمیل کردند. داده های حاصل از پرسشنامه ها با به کارگیری آزمونهای ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر و به کمک نرم افزار آماری Amos22 تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها نشان دادند که پیوند با مدرسه با خودکارآمدی تحصیلی دارای رابطه مستقیم است. همچنین کیفیت ارتباط معلم- دانش آموز در رابطه میان پیوند با مدرسه و خودکارآمدی تحصیلی نقش واسطه ای دارد. بنابراین، آموزش مهارتهای ارتباطی به معلمان و بهبود کیفیت ارتباط معلم- دانش آموز می تواند دانش آموز را به مدرسه علاقه مند کند و باور وی را نسبت به موفقیت در یادگیری افزایش دهد.
مدل ساختاری عوامل مرتبط با مدیریت دانایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: در عصر اطلاعات و دانش محور ، مدیریت دانایی یکی از ویژگیهای بارز برای سازمان ها محسوب می شود مدیریت این منبع کمیاب باعث افزایش عملکرد کسب و کار و مو فقیت سازمان در زمان فعلی و آینده می شود مدیریت این منبع نا ملموس بقاء سازمانی را در محیط در حال تغییر بدنبال دارد . اساسی ترین مهارت برای مدیران سازمانهای دانش محور«مدیریت دانایی» است.این مطالعه یک پژوهش آمیخته است جهت بررسی عوامل مرتبط با مدیریت دانایی و مدل ساختاری این عوامل طراحی شده است .روش شناسی پژوهش: در پژوهش حاضر در بخش کیفی ،جامعه آماری شامل خبرگان جامعه علمی دانشگاهی و متخصصان علوم تربیتی و وزارت آموزش و پرورش بودکه دارای سابقه مدیریت بودندو از طریق نمونه گیری هدفمند تعداد 15 نفر تا رسیدن به اشباع نظری انتخاب شدند و مصاحبه انجام شد . جامعه آماری در بخش کمی شامل مدیران متوسطه مدارس دولتی در شهر تهران میباشد که برای انتخاب نمونه از روش نمونه گیری خوشه ای تعداد400 نفر انتخاب شدند اطلاعات مورد نیاز در این بخش از جامعه آماری با استفاده از ابزار پرسشنامه محقق ساخته جمع آوری گردید.. برای تجزیه وتحلیل دادهها در بخش کیفی مولفه های مدیریت دانایی با روش دلفی فازی توسط خبرگان شناسایی و غربالگری شد و با استفاده از روش سوآرا وزن دهی و الویت بندی مولفه ها به ترتیب زیر حاصل شد. و در بخش کمی برای مدل سازی معادلات ساختاری از تحلیل عاملی تاییدی وتی تک نمونه استفاده شدیافته ها: : نیاز به دانایی،دانش آفرینی،سازمان دهی دانش ،ذخیره دانش،تسهیم دانش، عملکرد دانایی محوربحث و نتیجه گیری: مدیریت دانایی از بزرگترین دستاوردهای عصر اطلاعات می باشد لذا در دنیای به سرعت متغیر امروز، انسانها باید توانایی همراهی با تغییرات روز را داشته باشند
مروری جامع بر ساختار و کاربرد متا آنالیز در علوم انسانی: کاربرد ها، مزایا و چالش ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویکردی نو بر آموزش کودکان سال ۵ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
16 - 22
حوزههای تخصصی:
مقدمه: مرور سیستماتیک اگر به صورت متا آنالیز هدایت شود می تواند بسیار مفید باشد. متاآنالیز در یک برداشت عمومی به عنوان تولید و سنتز اطلاعات از مطالعات اولیه تعریف می شود. یک مرور سیستماتیک صحیح در یک موضوع، نیاز به جمع آوری و آنالیز همه داده های منتشر شده دارد. روش شناسی:در این پژوهش راهبرد جستجوی الکتورنیکی توسط محققین با رویکرد مطالعات موردی کاربرد متاآنالیز در حوزه روانشناسی بخصوص روانشناسی بالینی و علوم تربینی با کلید واژه های مرور سیستماتیک، متا آنالیز، پریزما و تورش مورد پژوهش، روش شناسی تحقیق و ارزیابی مزایای و چالش ها قرار گرفته است.یافته ها: متخصصین درحوزه های مختلف به منظور ارتقا سطح آگاهی خود در زمینه های موردنظر، مقالات مروری منظم و متاآنالیز را بررسی می نمایند و بسیاری از محققین و حتی سازمان ها به دلیل اعتبار بالای این مقالات در جهت بهره گیری از آنان اقدام می نمایند. این در شرایطی است همانقدر که بهره گیری درست از این تکنیک می تواند مفید، سازنده و قابل اتکا باشد رویه نادرست بهره بردن از این تکنیک ممکن است موجب گمراهی و ترویج یافته غلط در بین محققین گردد.نتیجه گیری:این روش یکی از مهمترین روش ها برای اثبات فروض(مبتنی بر مطالعات گذشته) مساله قابل طرح در تحقیق می باشد.این در صورتی است که مراحل اجرای تحقیق همانگونه که در مقاله اشاره شده است، صورت پذیرد و محققین با خطاهایی از قبیل خطر تورش، خطای رندم، خطرات ناشی از طراحی، داده های اولیه غیرقابل اعتماد و ...آشنایی داشته باشد.
ارتقای نظریه ذهن و دانش هیجانی کودکان پیش دبستانی: متناسب سازی و بررسی اثربخشی بسته آموزش واسطه گری مادران مبتنی بر رویکرد تحول یکپارچه انسان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، متناسب سازی و بررسی اثربخشی بسته آموزش واسطه گری مادران مبتنی بر رویکرد تحول یکپارچه انسان جهت ارتقاء نظریه ذهن و دانش هیجانی کودکان پیش دبستانی بود. روش پژوهش، آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کودکان پیش دبستانی شهر مشهد و مادران آن ها در سال تحصیلی 1401-1402 بودند که از میان آن ها تعداد 24 کودک (13 دختر و 11 پسر) و مادران آن ها به روش در دسترس انتخاب و به تصادف در دو گروه آزمایش (12 نفر) و کنترل (12 نفر) گمارش شدند. جهت سنجش نظریه ذهن از مجموعه تکالیف نظریه ذهن (Wellman & Liu, 2004) و جهت سنجش دانش هیجانی از ابزار تطبیق هیجانی (Izard, Haskins, Schultz, Trentacosta & King, 2003) استفاده شد. ابتدا بسته آموزش واسطه گری مادران از بسته های موجود (Vahidi, Aminyazdi & Kareshki, 2017 ; Poortaheri, Yazdi, Kareshki & Rahimi, 2022 ) اقتباس و جهت ارتقاء توانایی نظریه ذهن و دانش هیجانی متناسب سازی شد، سپس با استفاده از نظر متخصصان و شاخص های روایی محتوایی، روایی بسته مورد بررسی و تأیید قرار گرفت. در نهایت آموزش به صورت 8 جلسه 90 دقیقه ای به گروه آزمایش ارائه شد. نتایج تحلیل کواریانس چندمتغیری نشان داد که آموزش بسته واسطه گری مادران، سبب افزایش توانایی نظریه ذهن و دانش هیجانی کودکان شده است. با توجه به نتایج پژوهش حاضر، آموزش واسطه گری مبتنی بر رویکرد تحول یکپارچه انسان به مادران، رویکردی مفید در جهت افزایش توانمندی های شناختی و هیجانی کودکان است.
شناسایی چالش ها و موانع آموزش کارآفرینی به کودکان کار (یک مطالعه ی پدیدار شناسانه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه های نوین تربیتی دوره ۱۹ زمستان ۱۴۰۲شماره ۴
47 - 67
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش، فهم تجارب زیسته معلمان از چالش های آموزش کارآفرینی به کودکان کار بود. این پژوهش کیفی با استفاده از روش پدیدارشناسی توصیفی اجرا شد. ابزار گردآوری داده ها استفاده از مصاحبه های نیمه ساختارمند بود. بدین-منظور، داده ها با مصاحبه از 15 نفر از معلمانی که سابقه تدریس و کار با کودکان کار را داشتند گردآوری شد و به روش استرابرت و کارپنتر (2003) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. تحلیل حاصل از مصاحبه ها حاکی از پنج مقوله اصلی، از جمله چالشهای فردی و محیطی، چالش های محتوایی و رویه ای، چالش های ساختاری، چالش های روشی، چالش های اقتصادی و 25 مقوله فرعی شامل تغییر نگرش، تأثیر همسالان، بی توجهی به ویژگی های روان شناختی، برخورد خشن با کودکان کار، مقاومت والدین و سرپرستان، مجهز نبودن کارگاه ها، آشنا نبودن مربی با زندگی کودک کار، برنامه های آموزشی تخیلی، بی توجهی به نیازهای کودک، نگرش کوتاه-مدت به آموزش کارآفرینی، ملموس نبودن دستاوردهای آموزش کارآفرینی، مشکلات جایابی، بی توجهی به مربیان کارآزموده، ضعف برنامه ریزی، آموزش توده-ای، تضادهای قانونی و آیین نامه ای، ضعف ابزار مرتبط با تدریس کارآفرینی به کودک کار، بی توجهی به سن کودک کار، استفاده نکردن از آموزش عملی، مربی-محوری، بی توجهی به شیوه های مشارکتی، کمبود بودجه، نیاز شدید مالی کودکان کار به کار روزمزد، عدم حمایت مالی، اجتماعی و نگاه اقتصادی کوتاه مدت بود.