فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۲۰۱ تا ۲٬۲۲۰ مورد از کل ۱۸٬۲۳۳ مورد.
منبع:
رهبری آموزشی کاربردی سال ۴ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
147 - 161
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف ارائه مدل علی روابط هوش سازمانی بر مدیریت کلاس با نقش واسطه ای ذهنیت فلسفی و خودکارامدی معلمان انجام شده است. ، این پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی است. جامعه آماری کلیه معلمان مقطع ابتدایی شهر فیروز آباد در سال تحصیلی 1400-1401 به تعداد 283 نفر بود که با استفاده از نمونه گیری طبقه ای نسبی و با توجه به جدول مورگان ، تعداد 150 نفر انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های هوش سازمانی (Albrecht, 2003) ، سبک های مدیریت کلاس (Amin yazdi & Aali,2018)، ذهنیت فلسفی Iraj Soltani (1997) و مقیاس خودکارآمدی معلم Aschanen, Moran & Woolfolk (2001) استفاده شد. جهت تجزیه وتحلیل آماری از تحلیل مسیر و نرم افزار ای موس استفاده شد. نتایج نشان داد که هوش سازمانی بر خودکارآمدی ، ذهنیت فلسفی و مدیریت کلاس اثر مستقیم و معنی داری دارد، از طرف دیگر خودکارآمدی و ذهنیت فلسفی نیز بر مدیریت کلاس اثر مستقیم و معنی داری دارد ، همچنین هوش سازمانی از طریق خودکارآمدی و ذهنیت فلسفی بر مدیریت کلاس اثر غیرمستقیم و معنی داری دارد.بنابراین می توان نتیجه گرفت که ذهنیت فلسفی و خودکارآمدی معلمان از متغیر های تأثیرگذار در مدیریت کلاس هستند
تبیین پدیدارنگارانه ی اثرات و پیامدهای سبک رهبری منفی و تخریبی در مدیران دانشگاه فرهنگیان (براساس مدل اینارسن)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهبری آموزشی کاربردی سال ۴ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
162 - 180
حوزههای تخصصی:
تحقیقات درگذشته، به طور عمده بر جنبه ی مثبت رهبری متمرکز بودند. با این حال، تحقیقات درمورد جنبه های منفی رهبری سرعت بیش تری دارد. پژوهش حاضر، با هدف تبیین پدیدارنگارانه ی پیامدهای سبک رهبری منفی با تاکید بر دو جنبه ی برجسته ی آن، یعنی رهبری به عنوان نظارت سوءاستفاده گرایانه، و رهبری آزادگرایانه، در مدیران دانشگاه فرهنگیان براساس مدل اینارسن (2007 )، انجام گرفت. این پژوهش، یک پژوهش کیفی با طرح پدیدارنگاری تفسیری بود. برای این منظور، تعداد14 نفر از متخصصان و اساتید مدیریت و رهبری آموزشی و مدیریت رفتارسازمانی، در سطح دانشگاه فرهنگیان، و با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند ملاک محور و براساس اصل اشباع نظری، به عنوان نمونه انتخاب شدند و داده ها از طریق مصاحبه ی نیمه ساختاریافته با این افراد گردآوری شد. متن مصاحبه ها پس از مکتوب سازی با رویکرد دیکلمن و روش تحلیل مضمون در نرم افزار2018 MAXQDA مورد تجزیه و تحلیل قرارگرفت. برخی از داده ها نیز بر اساس مرور نتایج مطالعات پیشین در این زمینه جمع آوری گردید. یافته ها نشان دادند که هر دو نوع سبک رهبری، پیامدهای منفی قابل توجهی از جمله : روان پریشی ، ناکار آمدی، قصد جابجایی بالاتر، افزایش مرخصی، عدم رضایت شغلی، خودشیفتگی رهبر، ضعف عملکرد، بی عدالنی، اثربخشی پایین، رقتار خصمانه و... هم برای سازمان ها، هم برای پیروان و هم برای رهبران دارند. و همچنین هم رهبری به معنی نظارت نادرست، و هم رهبری به سبک آزادگرایانه، از نظر رفتارهای واقعی رهبر، بسیار متفاوت هستند. با توجه به مؤلفه های به دست آمده، به مسئولان دانشگاه پیشنهاد می شود ضمن مطالعه و آشنایی با سبک های منفی رهبری، رهبرانی برای پردیس ها و مراکز آموزشی انتخاب کنند که خصایص ناپسند این سبک رهبری را
تجربیات زیستۀ معلمان دورۀ ابتدایی از فرصت های اجرای درس پژوهی (مطالعه موردی: آموزش و پرورش ناحیه 1 شهر بندر عباس)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از الگوهای نوینی که برای بالندگی حرفه ای معلمان مورد توجه قرار گرفته، درس پژوهی است. این پژوهش با هدف شناسایی فرصت های قبل، حین و بعد از اجرای درس پژوهی مدارس ابتدایی شهرستان بندرعباس به انجام رسید. جامعه ی موردمطالعه ، کلیه ی معلمان مدارس ابتدایی آموزش و پرورش ناحیه 1 شهر بندرعباس بود که تعداد 20 مصاحبه نیمه ساختاریافته با نمونه گیری هدف مند صورت گرفت. برای تحلیل داده ها، از روش تحلیل استقرایی با نظام کدگذاری استفاده شد. یافته ها و نتایج پژوهش نشان داد، سه مقوله ی فرصت تبادل تجربه، فرصت افزایش سطح دانشی و فرصت تغییر بینش حرفه ای به عنوان فرصت های قبل از درگیری عملی با درس پژوهی و سه مقوله ی ایجاد انگیزه برای افزایش بهره وری و بکارگیری یافته های مفید در کلاس، فرصت توسعه ی روحیه ی مسئولیت پذیری در کار گروهی و تغییر فرهنگ نظام یاددهی-یادگیری از انفرادی به گروهی به عنوان فرصت های حین و بعد از درگیری عملی با درس پژوهی احصا گردید.
مقایسه اثربخشی روش درمانی تحلیل رفتار کاربردی (ABA) و روش درمانی-آموزشی (TEACCH) بر بهبود مهارت های اجتماعی و درک کلامی در کودکان مبتلا اختلال طیف اوتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کودکان استثنایی سال ۲۳ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۸۹)
۱۱۰-۹۷
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، مقایسه اثربخشی روش درمانی تحلیل رفتار کاربردی (ABA) و روش درمانی- آموزشی (TEACCH) بر بهبود مهارت های اجتماعی و درک کلامی در کودکان مبتلا اختلال طیف اوتیسم بود. روش: مطالعه حاضر از لحاظ هدف کاربردی و از نظر روش اجرا از نوع درون گروهی (تک آزمودنی) است. در این پژوهش از طرح چند خط پایه ای با استفاده از روش و افراد مختلف استفاده شد. جامعه آماری این پژوهش را همه دانش آموزان مبتلا به اختلال طیف اوتیسم در دوره ابتدایی استان مازندران در سال تحصیلی 1397- 1398 تشکیل می دهند. گروه نمونه شامل چهار نفر در دو گروه و در هر گروه دو نفر عضو هستند که به صورت در دسترس انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها، مقیاس رشد اجتماعی وایلند و مقیاس وکسلر کودکان بود. آزمون های آماری در این پژوهش عبارت بودند از تحلیل دیداری و آماری و نیز بررسی روند تغییرات در آزمودنی. روش مداخله به صورت مشاهده خط آزمودنی در خط پایه و آموزش بسته مداخلات و نیز پیگیری روند تغییرات بود که در مدت دو ماه زمان برد. یافته ها نشان داد، که تأثیر روش درمانی تحلیل رفتار کاربردی (ABA) و روش درمانی- آموزشی (TEACCH) بر بهبود مهارت های اجتماعی و درک کلامی در کودکان دارای اختلال طیف اوتیسم متفاوت است و با توجه به شاخص های بهبود (83/8 و 15/13 برای مهارت اجتماعی) و (نمرات 160 و 100 برای درک کلامی) روش درمانی- آموزشی (TEACCH) سهم بیشتری دارد. نتیجه گیری: مطالعه نشان داد روش درمانی TEACCH با توجه به ماهیت ساختارمند نسبت به روش درمانی ABA در بهبود مهارت های اجتماعی و درک کلامی در دو آزمودنی مؤثرتر بود.
An investigation into three different techniques to raise critical cultural awareness(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
Curriculum Research, Volume ۴, Issue ۴ , ۲۰۲۳
14 - 29
حوزههای تخصصی:
This study attempted to explore to what extent each of the three techniques of culture narratives, culture capsules and culture training activities significantly affect the critical cultural awareness of Iranian EFL learners by comparing their means from pretest to post-test questionnaire after ten-session treatment. Furthermore, it investigated whether there are any differences in the effectiveness of these techniques. Regarding the participants, the testing group was 154 undergraduate English language translation students, including both male and female students, forming three experimental groups. This investigation used the quasi-experimental pretest-posttest design. The sampling method was convenience sampling. The homogeneity test and a pre-post critical cultural awareness questionnaire were used to collect data. The collected data were analyzed through Repeated Measures ANOVA and Simple Effect Analysis. Based on the obtained results, there were significant differences between the pretest and the post-test, which means that by applying the techniques mentioned above, the critical cultural awareness of learners increased. Also, there were significant differences between the three groups’ overall means on pre-post critical cultural awareness questionnaires. Considering the three groups, culture narratives, culture capsule and culture training activities, the former outperforms the others. Furthermore, between culture training activities and culture capsule groups, the culture training activities group performed better than the culture capsule group.
ارائه الگوی معرفت شناختی آموزش فکری قرآنی در دوره ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم تربیتی سال ۳۰ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
101 - 126
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف ارائه الگوی معرفت شناختی آموزش فکری قرآنی در دوره ابتدایی انجام پذیرفت.. پژوهش مذکور از نظر هدف بنیادی- کاربردی، و از نظر گردآوری داده ها، روش پژوهش آمیخته است. از نظر نحوه اجراء، تلاش محقق بر استفاده از روش داده بنیاد (مصاحبه با خبرگان) و استفاده از روش توصیفی پیمایشی است که در دو مرحله کیفی و کمّی به گردآوری داده های اطلاعات پژوهش اقدام می گردد. جامعه آماری در بخش کیفی پژوهش، شامل خبرگان آموزش و پرورش بود که برای تعیین نمونه ها از روش نمونه گیری غیر تصادفی هدفمند استفاده شد و تعداد 20 نفر با استفاده از اصل اشباع به عنوان حجم نمونه، در نظر گرفته شد. گروه دوم از جامعه آماری این پژوهش در بخش کمّی شامل تمامی معلمان ابتدایی شهر تهران به تعداد 2522 نفر بود. برای تعیین حجم نمونه بخش کمّی از فرمول کوکران استفاده شد: بنابراین تعداد 300 نفر به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. به طور کلی روش نمونه گیری در این پژوهش تصادفی خوشه ای حجم نمونه تعیین شد. در بخش کیفی پژوهش حاضر از مصاحبه های نیمه ساختمند استفاده شد. در بخش کمّی، پرسشنامه ای محقق ساخته تنظیم شد. روایی و پایایی ابزارها مورد تایید قرار گرفت. روش تحلیل داده ها در بخش کیفی کدگذاری نظری برگرفته از روش نظریه پردازی داده بنیاد بود. در بخش کمّی برای پاسخ به سؤال های پژوهش از آزمون تی تک نمونه ای بهره گرفته شد.. نتایج حاصل از تحلیل نشان داد که از میان 49 شاخص (گویه) موجود، 10 مؤلفه ی اصلی قابل شناسایی است. این مؤلفه ها شامل، شناخت اثباتی (شناخت خود، محیط و شناخت مهارتی)، شناخت تبیینی (شناخت معنوی فردی و اجتماعی)، شناخت حقیقی (شهود و آموزش تدریجی)، و شناخت اعتباری (قلب، حواس و ادراک) است.
یادگیری جذاب و اثربخش علوم تجربی برای شاگردان دوره ابتدایی با استفاده از رویکرد پروژه محور (PBL)
منبع:
پژوهش در آموزش علوم تجربی سال دوم بهار ۱۴۰۲ شماره ۷
60 - 84
حوزههای تخصصی:
جان دیویی، پس از مطالعه کلاس های درس، به این نتیجه رسید که کیفیت و تعمیق یادگیری در دروس مختلف متفاوت است. او به این تفاوت ها علاقه مند شد و نظریه ساختارگرایی را مطرح کرد. این نظریه مبتنی بر روش ها و رویکردهای مختلفی است که براساس آن، ساختارهای یادگیری تشکیل می شوند و رویکرد فعال در فرایند یادگیری به عنوان یک پله رشد مورد تأکید قرار می گیرد. در این پژوهش، ما رویکرد پروژه محور را، به ویژه تأثیر آن بر علوم تجربی، با استفاده از روش پژوهش کتابخانه ای (اسنادی) بررسی کرده و نتایج تحلیل خود را در این زمینه شرح دادیم. رویکرد پروژه محور، یک رویکرد سیستماتیک است که بر پایه سازماندهی پروژه ها انجام می شود و تمرکز آن بر دانش آموز قرار دارد. این رویکرد به دانش آموزان فرصت می دهد تا علم را از طریق تجربه بیاموزند. در کلاس علوم تجربی، می توان به محضر دانش آموزان پروژه های مختلفی را ارائه داد تا آن ها بتوانند مفاهیم جدید را با مطالب گذشته ارتباط داده و در موقعیت های جدید از آن استفاده کنند. در این پروژه های علوم تجربی، نقش تسهیل گر و راهنما نقش مهمی ایفا می کنند. به کارگیری رویکرد پروژه محور در برنامه درسی و به ویژه آموزش علوم تجربی، باعث می شود دانش آموزان به درک عمیق تری از مفاهیم علمی برسند و از آن ها در دنیای واقعی استفاده کنند.
مدل ارزیابی کارایی بیرونی مدیریت رشته های زمینه صنعت در شاخه فنی و حرفه ای آموزش و پرورش استان فارس(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پژوهشنامه تربیتی سال ۱۸ بهار ۱۴۰۲ شماره ۷۴
85-110
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش، ارائه مدلی برای ارزیابی کارایی بیرونی مدیریت رشته های زمینه صنعت در شاخه فنی و حرفه ای آموزش و پرورش استان فارس بود. این پژوهش از نوع پژوهش های کیفی و مبتنی بر نظریه داده بنیاد انجام شد. جامعه آماری شامل کارشناسان آموزش و پروش درحوزه فنی و حرفه ای، مدیران هنرستان ها و معاونین و هنرآموزان استان فارس در سال ۱۴۰۰-۱۳۹۹ که تعدا آن ها ۶۵۰ نفر می باشد. مراحل کار به روش گراندد تئوری که مشتمل بر پارادایم کدگذاری )باز، محوری و گزینشی (بود، از داده های این تحقیق از مجموع، 628 کد اولیه و در نهایت پس از دهمین بار تقلیل و ادغام جهت رسیدن به تراکم مفهومی، 350 کد اولیه از مصاحبه با مشارکت کنندگان به دست آمد که تا مرحله اشباع ادامه داشت. و در مراحل بعدی تجزیه و تحلیل، پدیده یا مقوله اصلی به نام کارایی بیرونی رشته های زمینه صنعت در شاخه فنی و حرفه ای، به دست آمد. نتایج نشان داد مجموعه ای از عوامل اعم از شرایط علی، شرایط مداخله گر، زمینه، راهبردها و پیامدهای حاصل از این عوامل بر کم و کیف پدیده و مقوله اصلی یا همان کارایی بیرونی رشته های زمینه صنعت در شاخه فنی و حرفه ای تأثیرگذار است.
بررسی تطبیقی درس علوم تجربی در ایران و کشور های منتخب( انگلستان و ژاپن)
حوزههای تخصصی:
پدیده ی انفجار اطلاعات، تحول سریع در تکنولوژی، حرف و مشاغل، جوامع را با دنیایی متغیر و ناپایدار مواجه س اخته؛ دنیایی که ض رورت هم نوایی و هماهنگ ش دن با آن دغدغه فکری و نگرانی انس ان امروزی اس ت . علوم تجربی راهی را در برابر ما می گشایند؛ که ضمن درک این تغییرات از مواهب آنها برخوردار و با تهدیدهای آنها مقابله نمائیم. این پژوهش با عنوان بررسی تطبیقی درس علوم تجربی در ایران و کشور های منتخب( انگلستان و ژاپن) انجام شد. روش پژوهش به صورت توصیفی،تحلیلی است و بصورت کتابخانه ای انجام شد. نتیجه این که: هر کدام از کش ورها در آموزش علوم، اهداف مش خصی را دنبال می نمایند. لیکن نوع پرداختن به هدف ها متفاوت است. در کشورهای مورد مطالعه اهداف انتخابی در زمینه های چهارگانه ی علوم و در سه حیطه ی دانش، مهارتی و نگرش ی تدوین یافته اند. از لحاظ اهداف دانش ی ، فرق زیادی بین ایران و کش ورهای مورد مطالعه دیده نمی ش ود. اما در زمینه ی میزان و نوع پرداختن به اهداف مهارتی و نگرش ی تفاوت قابل ملاحظه ای بین ایران و دیگر کش ورها وجود دارد. در مدارس ایران ب ه عل ت ع دم پرداختن ب ه فع الیت های عملی، آزمایش و نیز آموزش رویکردهای فرآیندی، دانش آموزان در بخش اهداف مهارتی و نگرش ی دارای ض عف می باش ند و کس ب امتیاز ض عیف در آزمون های تیمز،گویای این امر است.
تربیت سیاسی در حوزه آموزش و پرورش از دیدگاه امامین انقلاب اسلامی
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی واژه تربیت سیاسی به عنوان کنش گفتاری- هرمنوتیکی در اندیشه امام خمینی و آیت الله خامنه ای در حوزه آموزش و پرورش با تأکید بر نقش معلم بود. بدون شک کنش گفتاری با هدف تغییر در عرصه عمل، ایراد می شود و زمینه ها و شرایط متفاوت در جهت گیری واژگان تأثیرگذار هستند. روش پژوهش، نظریه کنش گفتاری و به تبع آن هرمنوتیک اسکینر (1978) است که درپی نظریات جان سرل (1969)، ویتگنشتاین (1994) و جان آستین (1975) آمده است و بر کشف نیت مؤلف تأکید خاصی دارد. معنای متن در این پژوهش، مفهوم عام آن شامل کتاب، رساله، سخنرانی، نماد و... است. پژوهش حاضر از یک طرف می تواند ابعاد و جنبه های مختلف تربیت سیاسی را برای دانش آموزان و دانشجو- معلمان روشن سازد و از سوی دیگر به متولیان نظام آموزشی در برنامه ریزی های آموزشی- پرورشی کشور کمک نماید. یافته ها نشان داد که کنش گفتاری امام خمینی در مفهوم تربیت سیاسی، با توجه به شرایط روز و مبانی دینی اسلامی اتخاذ گردید و واژگان همراه با آن یعنی مبارزه، علم با معنویت، توحیدمحوری، مؤمن و متدین، انقلابی بودن، و استقلال ارائه شدند. در کلام مقام معظم رهبری نیز تربیت سیاسی با مقوله های کلان گام دوم انقلاب، تمدن نوین اسلامی، دولت اسلامی، نیروهای مؤمن و انقلابی، مدیریت جهادی، فرهنگ و سیاست، علم و اخلاق پیونده خورده است و به نوعی مسیر انقلاب را در این حوزه مشخص می کند.
مطالعه تطبیقی سیاستگذاری آموزشی در زمینۀ عوامل و شیوه های جذب و انتخاب معلم در ایران و ژاپن
منبع:
مطالعات تطبیقی تربیت معلم دوره ۲ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
167 - 183
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مطالعه تطبیقی سیاست گذاری آموزشی در زمینه عوامل و شیوه های جذب و انتخاب معلم در ایران و ژاپن بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها از الگوی بردی که دارای چهار مرحله توصیف، تفسیر، همجواری و مقایسه است، استفاده شد. جامعه پژوهش شامل کشورهایی است که طی دو دهه اخیر در زمینه نحوه جذب و انتخاب معلم دست به اصلاحاتی زده اند. به همین دلیل، دو کشور ایران و ژاپن به عنوان نمونه تحقیق بر مبنای نمونه گیری هدفمند به دلیل اولویت قائل شدن به موضوع در زمینه نحوه جذب و انتخاب معلم، براساس اسناد و گزارش ها انتخاب شدند. داده های پژوهش از طریق اسناد و مدارک کتابخانه ای، مقالات، گزارش های فصلی و سالیانه برخی سایت های بین المللی مانند یونسکو و سایت های وزارت آموزش و پرورش دو کشور هدف جمع آوری شد. یافته ها نشان داد بیشترین شباهت بین ژاپن و ایران مربوط به پذیرش در آزمون و تعیین صلاحیت برای انتخاب معلم است. یافته دیگر نشان داد تفاوت اصلی بین دو کشور مورد مطالعه مربوط به برگزاری دوره های عملی در مراکز وابسته به دانشگاه تربیت معلم برای تمرین معلمی و انجام پژوهش های مربوط به آن و تعیین صلاحیت برای ورود به حرفه معلمی است. نتایج این تحقیق می تواند به برنامه ریزان و سیاست گذاران آموزشی در گزینش و جذب و برنامه ریزی برای تعیین صلاحیت های لازم برای ورود به حرفه معلمی کمک کند.
بررسی جایگاه تجارب زیسته قومیتی در برنامه درسی پنهان دوره متوسطه اول ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال هجدهم پاییز ۱۴۰۲ شماره ۷۰
131 - 156
حوزههای تخصصی:
با توجه به چندفرهنگی بودن جامعه ایران و تکثر تجارب زیسته قومیتی، نقش تاثیر گذار آموزش و پرورش در ایجاد وفاق و همبستگی ملی در دانش آموزان فرهنگ های مختلف غیر قابل انکار است.هدف این پژوهش بررسی جایگاه تجارب زیسته قومیتی در برنامه درسی پنهان دوره متوسطه اول ایران بود.روش نمونه گیری هدفمند بوده و روش کیفی از نوع پدیدارشناسی میباشد. مشارکت کنندگان در پژوهش شامل 20 دبیر و30 دانش آموز از اقوام فارس، آذری، کُرد، لُر و گیلک در دبیرستانی از تهران بودند.در تحلیل داده ها مطابق روش اسمیت، مضامین اصلی شامل(یکسان سازی فرهنگی و توجه به فرهنگ مسلط، تفکرات سطحی نسبت به فرهنگ اقوام، نابرابری آموزشی، بیگانگی با تنوع فرهنگی، غفلت در همزیستی مسالمت آمیز) ظاهر شد. برای اطمینان از صحت یافته ها از سه سوسازی و ارجاع مجدد داده ها به مشارکت کنندگان استفاده شد.براساس یافته های این پژوهش می توان اذعان داشت که جایگاه تجارب زیسته قومیتی در برنامه درسی پنهان دوره متوسطه اول نامطلوب بود.
همبستگی اشتیاق شغلی و عملکرد شغلی معلمان با نقش واسطه ای مهارت های ارتباطی آنان در مدارس شهرستان فراشبند
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: معلم یکی از عناصر کلیدی و مهم نظام آموزش و پرورش و به خصوص مدرسه است، که باید دارای شایستگی ها و صلاحیت های لازم باشد، تا بتواند این شغل مهم را بر عهده بگیرد. پژوهش حاضر که با هدف بررسی رابطه ی بین اشتیاق شغلی و عملکرد شغلی معلمان با نقش واسطه ای مهارت های ارتباطی می باشد. روش شناسی پژوهش: پژوهش حاضر از پژوهش های توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه ی آماری پژوهش شامل تمامی معلمان شهر فراشبند در سال تحصیلی 1402-1401 به تعداد 812 نفر (427 زن و 385 مرد) بود که از بین آنها و با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی- طبقه ای نسبتی، تعداد 248 نفر (131 زن و 117 مرد) به عنوان اعضای نمونه ی آماری انتخاب شدند. یافته ها: یافته های به دست آمده از این پژوهش نشان داد که میزان عملکرد شغلی معلمان، پایین تر از حد متوسط می باشد. از طرفی بین اشتیاق شغلی و عملکرد شغلی معلمان رابطه ی معنادار آماری وجود دارد. همچنین، بین اشتیاق شغلی و مهارت های ارتباطی معلمان رابطه ی معنادار آماری وجود دارد. بین مهارت های ارتباطی و عملکرد شغلی معلمان رابطه ی معنادار آماری وجود دارد.از سوی دیگر، نتایج این پژوهش نشان داد که بین اشتیاق شغلی و عملکرد شغلی معلمان با نقش واسطه ای مهارت های ارتباطی رابطه ی معنادار آماری وجود دارد. بحث و نتیجه گیری: در نظام آموزشی موفق، معلمان نقش حیاتی دارند و اعتقاد بر این است که عملکرد خوب دانش آموزان به کارایی نحوه ی تدریس معلمان آنها وابسته است. عملکرد شغلی معلمان یکی از مهمترین عوامل در تسهیل یادگیری، دانش آموزان است. از طرفی، معلمان با اشتیاق شغلی بالا درک صحیحی از چشم انداز آموزشی و وظایف خود داشته و با پیگیری و پشتکار همراه و یاور مدیران خود هستند.
شناسایی مشکلات هوشمندسازی مدارس شهرستان فراشبند
منبع:
انگاره های نو در تحقیقات آموزشی سال دوم بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
88 - 101
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: هدف از انجام پژوهش حاضر شناسایی مشکلات هوشمندسازی مدارس شهرستان فراشبند بود. روش شناسی پژوهش: پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل کلیه دبیران و آموزگاران شهرستان فراشبند بود. ابتدا 35 نفر از دبیران، آموزگاران، مدیران و معاونان مورد مصاحبه ساختاریافته قرار گرفتند و از پاسخ ها پرسشنامه محقق ساخته ای طراحی شد. سپس پرسشنامه به وسیله 251 نفر از آزمودنی ها و از طریق سرشماری پاسخ داده شد. روایی این پرسشنامه به وسیله روایی صوری، تحلیل سازه و پایایی آن از طریق ضریب آلفای کرونباخ سنجیده شد. یافته ها:نتایج بدست آمده از مصاحبه ها و تحلیل عاملی اکتشافی هفت مولفه عدم انسجام در برنامه ریزی، سخت افزار،نگرش، ابهام کاربرد، آگاهی، عملکرد و سهولت دسترسی را به عنوان مولفه های مشکلات هوشمند ساری مدارس در فراشبند تشخیص داد.. بحث و نتیجه گیری: مدارس هوشمند از جمله نیازهای کلیدی جوامع دانش محور هستند و رویکرد توسعه مهارت های دانشی و کارآفرینی دانش آموزان را دنبال میکنند. افزایش بودجه، برگزاری کلاس های هوشمند در تمامی مقاطع و بسترسازی فرهنگی و تکنولوژیکی ، افزایش سرعت اینترنت،اهدای لپ تاپ، تبلت و کامپیوتر به قیمت تعاونی به دانش اموزان و کادر آموزشی، کاهش محتوای کتاب ها و هماهنگ کردن مطالب با طرح هوشمندسازیتشویق معلمان در استفاده از نرم افزارها و شرکت در جلسات توجیهی،کمک های مادی خیرین در این طرح ازجمله پیشنهادات ناشی از این پژوهش است.
انسان دانشگاهی و بردگی اکادمیک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم تربیتی سال ۳۰ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
169 - 188
حوزههای تخصصی:
برده داری در معنی عام به معنای آن است که فرد یا گروهی از انسان ها، مایملک فرد، افراد یا گروه هایی از انسان ها قرار می گیرند. بیش از یک قرن است که جهان با این شقّ از مالکیت به مبارزه برخاسته است؛ این نوشتار در صدد است با بازشناسی عمیق تر مفهوم بردگی و برده داری نشان دهد که نه تنها این شکل از مالکیت پایان نیافته؛ بلکه در اشکال پیچیده تر پا به عرصه ی حیات نهاده و تمرکز مقاله، بیشتر بر حضور برده داری در اشکال فرهنگی و آکادمیک آن خصوصاً در آموزش عالی است. از این منظر، در این نوشتار روند تکامل و شکل گرفتن تدریجی، شمول، مصادیق و تغییرات صورت گرفته در بردگی را با رویکردی تحلیلی – انتقادی مورد بررسی قرار داده و تلاش خواهیم نمود تا فهم مناسبی از معنای برده داری در دوره معاصر ارائه شود و بردگی آکادمیک به عنوان شقّ متفاوت و نوینی از بردگی معرفی و مورد واکاوی قرار گیرد. نتایج حاصل از این نوشتار نشان می دهد، در دنیای امروز دیگر برای تحقق برده داری نیازی به احراز رابطه حقوقی -مالکیت نیست؛ بلکه کافی است تا با ابزار فرهنگی شکلی پیچیده تر و مستورتر و البته عمیق تر از آن را بازتولید کنیم.
تبیین وضعیت برنامه ی درسی اجراشده ی مطالعات اجتماعی پایه ی ششم ابتدایی از بعد تربیت شهروندی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه های نوین تربیتی دوره ۱۹ بهار ۱۴۰۲شماره ۱
187-217
حوزههای تخصصی:
این پژوهش بر آن است تا به تبیین وضعیت برنامه درسی اجراشده مطالعات اجتماعی پایه ششم ابتدایی از بعد تربیت شهروندی بپردازد. روش اجرای این مطالعه آمیخته از نوع مدل «پیگیری تبیین ها» است که در مدارس دوره ابتدایی یکی از مناطق آموزش وپرورش شهر تهران انجام شد. حجم نمونه در مرحله کمّی را 85 معلم و بیست کلاس درس و در مرحله کیفی 36 اطلاع رسان تشکیل دادند. روش نمونه گیری در بخش کمّی، تصادفی خوشه ای یک مرحله ای و دو مرحله ای و در بخش کیفی نمونه گیری هدفمند از نوع نمونه گیری معیار است. گرد آوری اطلاعات در مرحله کمّی به صورت پیمایشی و با استفاده از دو ابزار پرسشنامه محقق ساخته و مشاهده و در بخش کیفی نیز با استفاده از مصاحبه نیمه ساختمند انجام شد. برای تعیین اعتبار ابزارهای اندازه گیری از روایی محتوایی و صوری، برای تعیین پایایی پرسشنامه از ضریب آلفای کرونباخ و به منظور افزایش روایی و پایایی ابزار مشاهده از روش پیش آزمون استفاده شد. یافته ها نشان داد که برنامه درسی اجراشده مطالعات اجتماعی پایه ششم ابتدایی از بعد تربیت شهروندی با چالش های مضاعفی روبه روست که می توان آنها را در قالب عوامل ساختاری، انگیزشی، نگرشی، مهارتی، عوامل مربوط به شرکای برنامه درسی و عوامل مربوط به منابع و امکانات دسته بندی نمود؛ از این روی می باید به منظور کاهش فاصله میان برنامه درسی قصدشده و اجراشده تصمیماتی در سطح کلان گرفته شود.
بازنمایی تجارب زیسته اساتید دانشگاه از چالش های آموزش مجازی در دوره کرونا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهبری آموزشی کاربردی سال ۴ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
1 - 22
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی تجارب زیسته اساتید دانشگاه علامه طباطبائی تهران از تدریس مجازی در دوره کرونا صورت گرفت. روش تحقیق حاضر با توجه به هدف از نوع مطالعات کاربردی و بر اساس رویکرد از نوع مطالعات کیفی بر اساس روش پدیدارشناسی بود. جامعه ی مورد مطالعه را کلیه اساتید دانشگاه علامه طباطبائی تهران که دارای سابقه ی آموزش تدریس مجازی بودند را شامل شد. در این پژوهش جهت انتخاب نمونه از روش نمونه گیری هدفمند استفاده شد که برای تعیین حجم نمونه پژوهشگر با تعداد 20 نفر به سطح اشباع نظری دست یافت. به منظور جمع آوری داده ها از مصاحبه های نیمه ساختاریافته استفاده شده است که پایایی ابزار از روش پایایی بین دو کدگذار به دست آمد که قابلیت اعتماد کدگذاری تائید شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از روش کدگذاری بر اساس تحلیل مضمون استفاده شد. نتایج یافته ها نشان داد که موانع و مشکلات تدریس مجازی اساتید دانشگاه علامه طباطبائی تهران شامل ضعف در یادگیرنده، ضعف آموزش دهنده، ضعف محتوا ، ضعف امکانات آموزشی، ضعف زمان آموزش و ضعف ارزشیابی و بازخورد بود. بر اساس نتایج به دست آمده بیشتر مشکلات دوره های مواجه شده با شکست، مربوط به حیطه ی اجرایی است و مدیران دانشگاه باید توجه خود را به بخش اجرایی معطوف نمایند تا موانع یادگیری در مرحله ی اول و انتقال یادگیری در مرحله ی بعد برطرف شود.
بررسی رابطه جو مدرسه و تعادل کار و زندگی معلمان آموزش ابتدایی با میانجی گری نقش استرس شغلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهبری آموزشی کاربردی سال ۴ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
146 - 158
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه جو مدرسه و تعادل کار و زندگی معلمان آموزش ابتدایی با میانجی گری نقش استرس شغلی انجام شد. روش این پژوهش کمّی، بنیادی، همبستگی و به طور دقیق تر مدلسازی معادلات ساختاری بود. جامعه پژوهش شامل تمامی معلمان مدارس ابتدایی (دخترانه و پسرانه) شهر یزد در سال 1400-1399 به تعداد 1759 نفر بود. 317 معلم از جامعه مورد مطالعه به روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند. ابزار های گردآوری پژوهش، پرسشنامه جو مدرسه پاشیاردیس (1390)، پرسشنامه استرس کریاکو (1976) و ساتکلیف و پرسشنامه تعادل کار و زندگی وونگ وکو (2009) بود. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار Amos 24 انجام شد. یافته های پژوهش نشان داد جو مدرسه به صورت منفی و معنادار استرس شغلی (42/0- = β) و به صورت مثبت و معنادار تعادل کار زندگی(54/0 = β) را پیش بینی می کند. یافته ها همچنین نشان داد استرس شغلی به صورت منفی و معنادار تعادل کار- زندگی (42/0- = β) را در معلمان مقطع ابتدایی پیش بینی می کند. نتایج آزمون بوت استراپ نشان داد که در رابطه بین جو مدرسه و تعادل کار- زندگی، متغیر استرس شغلی نقش میانجی دارد. در نهایت بررسی شاخص های برازش نشان داد که مدل پیشنهادی پژوهش از طریق داده های تجربی مورد تایید قرار می-گیرد. بنابراین با بهبود بخشیدن به ابعاد مختلف جو مدرسه می توان استرس شغلی معلمان را کاهش داد و در نهایت تعادل بین کار و زندگی را در این قشر از جامعه افزایش داد و بدین طریق موجبات افزایش رضایت شغلی و بهبود عملکرد شغلی را فراهم کرد.
رابطه برنامه درسی پنهان فناوری اطلاعات و ارتباطات و هوش اجتماعی دانشجو-معلمان دانشگاه فرهنگیان یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات بین رشته ای در آموزش سال ۲ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
61 - 72
حوزههای تخصصی:
دسترسی آسان به اطلاعات، تحول در روش های ارتباطی و توانایی استفاده از ابزارهای آموزشی نوین، باعث شده است که فناوری به عنوان یک ابزار قدرتمند در فرایند آموزش و یادگیری بکار برده شده و در ارتقای تعاملات و ارتباطات افراد موثر واقع شود. این تعاملات و ارتباطات، ابعاد برنامه درسی را تحت تاثیر قرار داده و باعث ایجاد برنامه درسی پنهان فناوری اطلاعات و ارتباطات می شوند. با توجه به اهمیت این برنامه درسی و نقش کلیدی آن در آموزش و یادگیری، هدف این پژوهش، بررسی رابطه بین این برنامه درسی و هوش اجتماعی دانشجومعلمان می باشد. جامعه آماری این تحقیق، دانشجومعلمان پسر پردیس شهیدان پاک نژاد دانشگاه فرهنگیان یزد است. بر اساس جدول مورگان، تعداد 248 نفر با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای نسبی، متناسب با حجم جامعه انتخاب شدند. روش پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر گردآوری داده ها، توصیفی از نوع همبستگی است. ابزار این پژوهش شامل پرسشنامه هوش اجتماعی ترومسو و پرسشنامه محقق ساخته برنامه درسی پنهان فناوری اطلاعات و ارتباطات می باشد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آمار استنباطی همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون به منظور بررسی معناداری اختلاف بین دو همبستگی استفاده شد. نتایج پژوهش حاضر نشان داد بین متغیر پیش بین برنامه درسی پنهان فناوری اطلاعات و ارتباطات با متغیر ملاک هوش اجتماعی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. همچنین نتایج تحلیل آماری نشان داد که از بین سه مؤلفه هوش اجتماعی، فقط مولفه پردازش اطلاعات اجتماعی رابطه معنا دار با این برنامه درسی دارد.
طراحی چارچوب برنامه درسی آموزش میان فرهنگی برای دانشجومعلمان دانشگاه فرهنگیان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف طراحی چارچوب برنامه درسی آموزش میان فرهنگی برای دانشجومعلمان دانشگاه فرهنگیان انجام شد. این پژوهش مبتنی بر رویکرد کیفی و به روش پدیدارشناسی انجام شد. میدان پژوهش متخصصان برنامه درسی، متخصصان علوم اجتماعی بودند که با حضور 18 مشارکت کننده به روش هدفمند و با انجام مصاحبه های نیمه ساختاریافته انجام شد. داده های لازم با روش کدگذاری تجزیه و تحلیل شدند. برای اعتباربخشی چارچوب از گروه های کانونی با بهره گیری از نظرات خبرگان بهره برداری شده است. تحلیل عمیق مصاحبه ها به شناسایی و دسته بندی ویژگی های عناصر برنامه درسی آموزش میان فرهنگی منتج شد. مضامین ناظر بر اهداف برنامه درسی آموزش میان فرهنگی در سه بعد اساسی (شناختی، عاطفی/ نگرشی و مهارتی) تأکید دارد. در بخش محتوای آموزشی مواردی از جمله ترویج احترام به ارزش ها و تفاوت ها، تأکید بر حفظ و انتقال میراث فرهنگی، ضررت تأکید بر پرهیز از نژادپرستی، انطباق با هویت تاریخی محلی اقوام مختلف، توجه به انسجام ملی و قومی، توجه به تکثرفرهنگی، توجه به آموزش زبان های بومی و محلی، توجه به پرورش خودآگاهی فرهنگی، ترویج عدالت و برابری، توجه به ادیان مختلف آسمانی، پذیرش تفاوت ها. در بخش روش های یاددهی یادگیری، ایفای نقش، روش نمایشی، روش پروژه، روش تدریس همیاری، روش تدریس گردش علمی، روش تکیه سازی، روش بارش مغز، روش حل مسئله، روش محاکم قضائی و در نهایت، عنصر ارزشیابی در قالب آزمون عملکردی، ارزشیابی مشاهده ای، ارزشیابی شفاهی، آزمون مداد کاغذی، تکالیف مهارت محور،خودسنجی، و همسال سنجی شناسایی شدند.