فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۸۱ تا ۵۰۰ مورد از کل ۴٬۵۴۶ مورد.
منبع:
اعتیادپژوهی سال سیزدهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۵۴
109-125
حوزههای تخصصی:
هدف : هدف پژوهش حاضر پیش بینی استعداد اعتیاد بر اساس خودتنظیمی ارادی و تحول مثبت نوجوانی در دانش آموزان دورۀ دوم متوسطه شهر کرمانشاه بود. روش: روش پژوهش از نوع توصیفی- همبستگی بود. جامعۀ آماری شامل دانش آموزان دورۀ دوم متوسطۀ شهر کرمانشاه بود. نمونه ای شامل 198 نفر به روش خوشه ای تصادفی چند مرحله ای از میان آن ها انتخاب شد. شرکت کنندگان مقیاس تحول مثبت نوجوانی (گلدوف و همکاران، 2010)، پرسش نامۀ خودتنظیمی ارادی (فروند و بالتز، 2002) و استعداد اعتیاد (وید و بوچر، 1992) را تکمیل کردند. یافته ها: نتایج حاصل از رگرسیون همزمان نشان داد متغیرهای خودتنظیمی ارادی و تحول مثبت نوجوانی توان پیش بینی استعداد اعتیاد را دارند. نتیجه گیری: می توان با آموزش مهارت های خودتنظیمی و اجرای برنامه های ارتقا دهندۀ تحول مثبت نوجوانی گرایش افراد به اعتیاد را کاهش داد.
تحلیل محتوای ساختار مراکز درمان اعتیاد در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال سیزدهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۵۳
77-96
حوزههای تخصصی:
هدف: در این پژوهش، ساختار مراکز درمان اعتیاد در ایران با بررسی دیدگاه صاحب نظران در این حوزه مورد بررسی قرار گرفت. روش : این مطالعه به روش تحلیل محتوای کیفی جهت دار با استفاده از ابزار مصاحبه انجام شد. یافته ها : نتایج نشان داد ساختار کنگره60 و انجمن معتادان گمنام، به ساختار مأموریت ویژه نزدیک است. به دلیل داشتن تقسیم کار محدود، سلسله مراتب ساده و استراتژی ایدئولوژی محور، دارای انعطاف پذیری و پویایی است. اما، کمپ، مراکز اجتماع درمان مدار و متادون درمانی دارای ساختار آمیخته هستند. به این معنا که اگرچه ویژگی هایی از دیوان سالاری حرفه ای در آن ها دیده می شود اما بیش تر به دیوان سالاری ماشینی شبیه اند. نتیجه گیری : مراکز درمان اعتیاد چون دارای کادر و برنامه های تخصصی حرفه ای در زمینه ی درمان هستند به ساختار حرفه ای نزدیکند. اما وجود انبوه مقررات، سیستم اداری گسترده و دقیق آن ها را به ساختار دیوان سالاری ماشینی شبیه می کند.
بررسی خودبازداری و نظام باورها در افرادمصرف کننده مت آمفتامین در شروع و پایان جلسات درمانی ماتریکس در مراکز درمانی ترک اعتیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال سیزدهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۵۱
89-106
حوزههای تخصصی:
هدف : هدف از اجرای پژوهش حاضر بررسی خودبازداری و نظام باورها در افرادمصرف کننده مت آمفتامین در شروع و پایان جلسات درمانی ماتریکس در مراکز درمانی ترک اعتیاد شهر اصفهان درسال 1397بود. روش : این پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون بود. نمونه آماری شامل 45 نفر مرد وابسته به مت آمفتامین مراجعه کننده به مراکز درمانی که به صورت نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند. گروه نمونه دو پرسش نامه خودبازداری ( وینبرگرو شوارتز، 1990) و نظام باورها (هالند و همکاران، 1998) را در دو مرحله پاسخ دادند. گروه نمونه تحت جلسات درمانی ماتریکس قرار گرفت. یافته ها : نتایج نشان داد درمان ماتریکس بر بهبود خودبازداری (فرونشاندن خشم ، مسئولیت پذیری ومراعات دیگران) و نظام باورها (اعتقادات و اعمال مذهبی ، و حمایت اجتماعی) موثر بود. نتیجه گیری: جلسات درمانی ماتریکس در خود بازداری و نظام باورها در افراد وابسته به مت آمفتامین موثر است.
نقش شیوه های تربیتی، استعداد اعتیاد والدین و مزاج فرزند در پیش بینی استعداد اعتیاد دانش آموزان نوجوان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال سیزدهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۵۴
127-146
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش شیوه های تربیتی، استعداد اعتیاد والدین و مزاج فرزند در پیش بینی استعداد اعتیاد دانش آموزان نوجوان انجام شد. روش: این مطالعه توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه پژوهش دانش آموزان نوجوان شهر خوی در سال تحصیلی 98-1397 به تعداد 2472 نفر بودند. بر اساس جدول کرجسی و مورگان تعداد 350 دانش آموز با روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی چندمرحله ای به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش پرسش نامه های شیوه های تربیتی، استعداد اعتیاد والدین، مزاج تجدیدنظرشده و استعداد اعتیاد نوجوانان بود که در اردیبهشت سال 1398 توسط دانش آموزان و اولیای آن ها تکمیل شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که شیوه تربیتی مقتدر پدر و مادر و نمره مزاج فرزند با استعداد اعتیاد دانش آموزان نوجوان به طور کلی و هم در دخترها و پسرها رابطه منفی و شیوه های تربیتی مستبد و بی اعتنا پدر و مادر و استعداد اعتیاد پدر و مادر با استعداد اعتیاد دانش آموزان نوجوان به طور کلی و هم در دخترها و پسرها رابطه مثبت داشت. اما شیوه تربیتی سهل گیر پدر و مادر با استعداد اعتیاد دانش آموزان نوجوان به طور کلی و هم در دخترها و پسرها رابطه معناداری نداشت. همچنین شیوه های تربیتی، استعداد اعتیاد والدین و مزاج فرزند با هم به طور معناداری توانستند 6/38 درصد از تغییرات استعداد اعتیاد دانش آموزان نوجوان، 40/5 درصد از تغییرات استعداد اعتیاد دانش آموزان دختر و 46/6 درصد از تغییرات استعداد اعتیاد دانش آموزان پسر را پیش بینی نمایند. نتیجه گیری: نتایج نشان دهنده نقش شیوه های تربیتی، استعداد اعتیاد والدین و مزاج فرزند در پیش بینی استعداد اعتیاد دانش آموزان نوجوان بود. ضروری است که متخصصان و مسئولان بر اساس نقش و سهم متغیرهای مذکور برنامه هایی برای کاهش استعداد اعتیاد دانش آموزان نوجوان طراحی و اجرا کنند.
رابطه بین ناگویی خلقی و بدتنظیمی هیجانی با آمادگی به اعتیاد در دانشجویان
منبع:
سلامت اجتماعی و اعتیاد سال ششم بهار ۱۳۹۸ شماره ۲۱
97-112
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین رابطه ناگویی خلقی و بدتنظیمی هیجانی با آمادگی به اعتیاد در دانشجویان بود. روش پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی بود. نمونه این پژوهش شامل 361 نفر از دانشجویان دانشگاه آزاد سمنان در سال 96 بودند که بر اساس جدول کرجسی و مورگان و به روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسش نامه ناگویی خلقی تورنتو (1994)، پرسش نامه دشواری در تنظیم هیجان گرتز و روئمر (2004) و پرسش نامه آمادگی به اعتیاد زرگر و همکاران (1385) بود. داده ها با استفاده از آزمون همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که بین مولفه های ناگویی خلقی و آمادگی به اعتیاد رابطه وجود داشت. دشواری در شناسایی احساسات و دشواری در توصیف احساسات در مجموع 18 درصد از واریانس آمادگی به اعتیاد را تببین کردند. همچنین، نتایج نشان داد که بین مولفه های بدتنظیمی هیجانی با آمادگی به اعتیاد رابطه وجود داشت. عدم پذیرش پاسخ های هیجانی، دشواری در کنترل تکانه و دشواری در دست زدن به رفتار هدفمند در مجموع 29 درصد از واریانس آمادگی به اعتیاد را تببین کردند. در مجموع نتایج حاکی از اهمیت و نقش ناگویی خلقی و بدتنظیمی هیجانی در وابستگی به مواد بود لذا توجه به تنظیم هیجان با استفاده از راهبردهای مناسب در پیشگیری از وابستگی به مواد ضروری است.
اثربخشی آموزش مبتنی بر ذهن آگاهی بر رفتارهای خود آسیب رسان و عوامل محافظت کننده سوءمصرف مواد در نوجوانان کانون اصلاح و تربیت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال سیزدهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۵۴
205-228
حوزههای تخصصی:
هدف : هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش مبتنی بر ذهن آگاهی بر رفتارهای خود-آسیب رسان و عوامل محافظت کننده سوءمصرف مواد در نوجوانان کانون اصلاح و تربیت تهران بود. روش: روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری عبارت بود از: نوجوانان 17-13 سال در نوجوانان کانون اصلاح و تربیت در سال 1397 در تهران. نمونه نهایی شامل 24 دانش آموز پسر مقطع سوم متوسطه در کانون اصلاح و تربیت بود که به طور تصادفی در گروه آزمایش و گواه (12 نفر) قرار گرفتند. جلسات آموزشی برای گروه آزمایش به مدت 8 جلسه (هفته ای یک بار هر جلسه 2 ساعت) برگزار شد. ابزار پژوهش سیاهه خود گزارشی خود-آسیب رسانی کلونسکی و گلن (2009) و پرسش نامه عوامل خطرساز و حفاظت کننده در برابر مصرف مواد بود. یافته ها: نتایج نشان داد برنامه آموزش مبتنی بر ذهن آگاهی باعث کاهش نمرات رفتارهای خود آسیب رسان، و نگرش به مصرف مواد، احساس افسردگی و هیجان خواهی و افزایش نمرات جرات مندی و خودکنترلی شد. نتیجه گیری : آموزش مبتنی بر ذهن آگاهی روش موثری برای بهبود متغیرهای اثرگذار بر اعتیاد است. می توان در کارگروه های تخصصی و کارگاه های آموزشی و جلسات توانمندسازی، این روش را به کار گرفت.
اثربخشی رواندرمانی مثبت نگر بر کاهش ولع مصرف و پیشگیری از عود معتادان به مواد افیونی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال سیزدهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۵۴
91-108
حوزههای تخصصی:
هدف : پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی روان درمانی مثبت نگر بر کاهش ولع مصرف و پیشگیری از عود معتادان به مواد افیونی انجام شد. روش : این پژوهش از نوع مطالعات نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون و گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش شامل بیماران مرد معتاد به انواع مواد افیونی بستری برای ترک اعتیاد در بخش روان پزشکی بیمارستان شهید مدنی شهر خوی در پاییز سال 1397 بود. از این جامعه، نمونه ای به حجم 30 نفر به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به تصادف در گروه های آزمایش و گواه جایگزین شدند. شرکت کنندگان در مراحل پیش آزمون و پس آزمون پرسش نامه های سنجش ولع مصرف لحظه ای مواد و پیش بینی عود یا بازگشت را تکمیل نمودند. گروه آزمایش طی 10 جلسه 90 دقیقه ای تحت آموزش های روان درمانی مثبت نگر قرار گرفتند. یافته ها : نتایج نشان داد روان درمانی مثبت نگر منجر به تفاوت معنادار بین گروه ها در ولع مصرف لحظه ای (0/800 = 2 h )، و پیش بینی عود (0/622 = 2 h )، معتادان به مواد افیونی شده است. نتیجه گیری : می توان گفت: روان درمانی مثبت نگر بر کاهش ولع مصرف و پیشگیری از عود در معتادان به مواد افیونی موثر بوده و منجر به کاهش میانگین نمرات شرکت کنندگان گروه آزمایش در ولع مصرف لحظه ای و پیشگیری از عود نسبت به گروه گواه شده است.
مقایسه عملکردهای شناختی در سیر اعتیاد: از تمایل تا ترک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال سیزدهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۵۱
107-126
حوزههای تخصصی:
هدف : در سال های اخیر شیوع اعتیاد در جامعه ایرانی رو به افزایش است اما همه افراد درگیر این پدیده شوم نمی شوند. به نظر می رسد برخی آمادگی های محیطی، رفتاری، شخصیتی و شناختی در آسیب پذیری نسبت به اعتیاد سهیم باشند. پژوهش حاضر در راستای بررسی آمادگی های شناختی به مقایسه ی عملکردهای شناختی بازداری و برنامه ریزی در افراد معتاد، معتادین تحت درمان، دو گروه از نوجوانان با تمایل بالا و پایین به اعتیاد، و افراد سالم پرداخته است. روش : روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع علی- مقایسه ای است. گروه نمونه این پژوهش 183 نفر بود که در 5 گروه جای می گرفتند. از این بین 30 نفر گروه معتاد و30 نفر افراد در حال ترک و تحت درمان با متادون به صورت در دسترس در شهر اراک انتخاب شدند. تعداد 30 نفر افراد سالم نیز انتخاب شدند. همه گروه ها به آزمون های استروپ و برج لندن پاسخ دادند. یافته ها: نتایج تحلیل کواریانس چند متغیره در بازداری شناختی نشان داد بین گروه سالم، تمایل بالا و پایین تفاوت وجود نداشت. دو گروه معتاد و تحت درمان نسبت به این 3 گروه عملکرد ضعیف تری داشتند و ضعیف ترین عملکرد مربوط به گروه معتاد بود. در برنامه ریزی شناختی ضعیف ترین عملکرد در گروه معتاد مشاهده شد. پس از آن گروه تحت درمان با حفظ فاصله معنادار از 3 گروه دیگر قرار داشت. گروه تمایل بالا، تمایل پایین، و سالم به ترتیب در مراتب بعدی قرار داشتند. نتیجه گیری: عملکردهای شناختی بین افراد معتاد، معتادین تحت درمان، دو گروه از نوجوانان با تمایل بالا و پایین به اعتیاد، و افراد سالم متفاوت است.
بررسی و تحلیل محتوای کتاب های درسی دوره متوسطه دوم از نظر توجه به مؤلفه های پیشگیری از وابستگی به موادمخدر
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی کتاب های درسی دوره متوسطه دوم از نظر توجه به مؤلفه های پیشگیری از وابستگی به مواد انجام شد. روش این پژوهش توصیفی و از نوع تحلیل محتوا بود. جامعه پژوهشی شامل همه کتاب های درسی دوره متوسطه دوم بود که در سال1397 چاپ شده است. نمونه گیری انجام نشد و همه جامعه پژوهشی بررسی شد. ابزار جمع آوری اطلاعات سیاهه تحلیل محتوای محقق ساخته بود که روایی آن به وسیله متخصصان و کارشناسان مربوطه تایید شد.یافته های پژوهش نشان داد که فراوانی مؤلفه های رویکرد پیشگیری از وابستگی به مواد، در دوره متوسطه دوم در رشته علوم تجربی 197 مورد، در رشته علوم انسانی 173 مورد و در رشته ریاضی 165 مورد است. در پایه های دهم و یازدهم توجه کافی به مؤلفه های رویکرد پیشگیری از وابستگی به مواد نشده است. همچنین در کتاب های درسی دوره متوسطه دوم به مؤلفه های «جرم و قوانین مرتبط با وابستگی به مواد»، «سابقه تاریخی مصرف موادمخدر»، «نقش استعمار در گسترش موادمخدر» هیچ اشاره ای نشده است. بر این اساس پیشنهاد می شود در کتاب های دوره متوسطه دوم (به ویژه در پایه های دهم و یازدهم) توجه بیشتری به مؤلفه های پیشگیری از وابستگی به مواد شود.
نقش سبک دلبستگی در گرایش به مصرف مواد: بررسی نقش میانجی حس انسجام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال سیزدهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۵۳
97-118
حوزههای تخصصی:
هدف : هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش سبک دلبستگی در گرایش به مصرف مواد با توجه به نقش میانجی حس انسجام در دانشجویان دانشگاه فرهنگیان پردیس شهید بهشتی مشهد بود. روش: مطالعه حاضر از نوع همبستگی با استفاده از روش مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه تحقیق شامل دانشجویان دانشگاه فرهنگیان پردیس شهید بهشتی مشهد در سال تحصیلی 139۷-139۶ بود که تعداد ۴۰۰ نفر (۳۱۱ دانشجوی مرد و ۸۹ دانشجوی زن) به عنوان نمونه به روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی برگزیده شدند. ابزارهای سنجش عبارت بودند از: پرسش نامه های گرایش به اعتیاد (میرحسامی، ۱۳۸۸)، سبک های دلبستگی (هازن و شیور، 1987) و حس انسجام (آنتونوسکی، 1987). یافته ها : نتایج نشان داد سبک دلبستگی و گرایش به مصرف مواد رابطه مستقیم دارند (0/05 p < ). همچنین سبک دلبستگی و گرایش به مصرف مواد از طریق حس انسجام تاثیرات غیر مستقیم بر گرایش به مصرف مواد دارد (0/05 p < ). نتیجه گیری: لازمه کاهش گرایش به مصرف مواد مخدر، تغییر سبک های دلبستگی ناایمن و اجتنابی به سمت ایمن و بهبود عزت نفس در افراد می باشد. سبک های دلبستگی، کیفیت روابط اجتماعی و در ادامه عزت نفس را تحت تاثیر قرار می دهد. ارتقای حس انسجام منجر به حس قوی در فهم رویدادها می شود.
بررسی رابطه وقایع استرس زای زندگی با آمادگی به اعتیاد: ارائه مدل با آزمون نقش تعدیل کنندگی تیپ شخصیتی D(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال سیزدهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۵۳
177-195
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه وقایع استرس زای زندگی با آمادگی به اعتیاد؛ با آزمون نقش تعدیل کنندگی تیپ شخصیتی D بود. روش : روش پژوهش حاضر، همبستگی از نوع مدل معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل دانشجویان مقطع کارشناسی و کارشناسی ارشد دانشگاه ارومیه در سال تحصیلی 97-1396 بود که 400 دانشجو از طریق نمونه گیری خوشه ای تصادفی چندمرحله ای انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از سیاهه رویداد های زندگی پیکل، مقیاس آمادگی به اعتیاد وید و بوچر، مقیاس فشارزاهای روانی علی اکبری، مقیاس حمایت اجتماعی ثامنی و مقیاس تیپ شخصیتی D دنولت استفاده شد. یافته ها : بین آمادگی به اعتیاد با وقایع استرس زای زندگی، عوامل فشار زای روانی و بین تیپ شخصیتی D با آمادگی به اعتیاد، وقایع استرس زای زندگی، و فشار روانی رابطه مثبت به دست آمد. همچنین بین تیپ شخصیتی D و آمادگی به اعتیاد با حمایت خانوادگی رابطه منفی به دست آمد. نتایج تحلیل مسیر نشان داد مسیرهای غیرمستقیم وقایع استرس زا، حمایت خانوادگی و عوامل فشار زای روانی به آمادگی به اعتیاد از طریق تیپ شخصیتی D دارای برازش می باشد. نتیجه گیری : می توان گفت: تیپ شخصیتی D می تواند نقش کلیدی در روابط بین متغیرهای وقایع استرس زای زندگی، آمادگی به اعتیاد، حمایت خانوادگی و فشار روانی داشته باشد.
اثر تعارض بین فردی بر آمادگی به اعتیاد: نقش واسطه ای استرس شغلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال سیزدهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۵۱
127-142
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر اثر مستقیم و غیرمستقیم تعارض بین فردی بر آمادگی به اعتیاد با نقش میانجی گر استرس شغلی بود. روش: جامعه آماری پژوهش را کارکنان شرکت بهره برداری نفت و گاز آغاجاری تشکیل می دادند که از بین آن ها تعداد 292 نفر با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی منظم (سیستماتیک) انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسش نامه های آمادگی به اعتیاد، استرس شغلی و تعارض بین فردی بود. ارزیابی الگوی پیشنهادی از طریق الگویابی معادلات ساختاری و با استفاده از نرم افزارهای اس پی اس اس و اموس ویراست 21 انجام گرفت. یافته ها: نتایج حاکی از اثر مثبت تعارض بین فردی بر استرس شغلی، اثر مثبت تعارض بین فردی و استرس شغلی بر آمادگی به اعتیاد و اثر غیرمستقیم تعارض بین فردی بر آمادگی به اعتیاد از طریق استرس شغلی بود. به طور کلی، یافته ها نشان دادند که الگوی پیشنهادی از برازش نسبتاً خوبی با داده ها برخوردار است. نتیجه گیری: می توان نتیجه گرفت تعارض بین فردی به صورت مستقیم و از طریق استرس شغلی بر آمادگی به اعتیاد اثر می گذارد.
طراحی مدل مدیریت راهبردی پیشگیری اولیه از اعتیاد با رویکرد فرهنگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال سیزدهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۵۳
29-54
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش طراحی مدل مدیریت راهبردی پیشگیری اولیه از اعتیاد با رویکرد فرهنگی بود. روش : با بهره گیری از طرح متوالی اکتشافی ( کیفی- کمی) به احصاء، ارزیابی عوامل و در نهایت تدوین مدل مدیریت راهبردی پیشگیری اولیه از اعتیاد با رویکرد فرهنگی پرداخته شد. بدین ترتیب، در مرحله دلفی با تشکیل پنل 46 نفره از خبرگان حوزه های مختلف پیشگیری از اعتیاد با رویکرد فرهنگی که به واسطه روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شده بودند، داده ها از طریق پرسش نامه گردآوری شد. در این فاز به منظور اعتبار سنجی مدل از دو روش ارزیابی به شیوه ارتباطی و تشکیل گروه کانونی و جهت اعتبارسنجی از دو روش قابلیت تکرارپذیری و قابلیت انتقال پذیری (تعمیم پذیری) استفاده شد. در مرحله SWOT به واسطه روش نمونه گیری هدفمند، ابتدا گروه کانونی متشکل از 8 صاحب نظر حوزه پیشگیری اولیه از اعتیاد با رویکرد فرهنگی تشکیل شد. به واسطه پرسش نامه برگرفته از مطالعه دلفی، مراحل مختلف مطالعه SWOT انجام شد. در نهایت با مشخص شدن اوزان موزون حاصل از ارزیابی عوامل محیط داخلی و خارجی، اقدام استراتژیک مدیریت راهبردی پیشگیری اولیه از اعتیاد با رویکرد فرهنگی تعیین شد. در این فاز به منظور اعتبار سنجی ابزار از روایی محتوای صوری کیفی و جهت اعتبارسنجی از روش همسازی درونی گویه ها به واسطه آزمون آلفای کرونباخ استفاده شد. یافته ها: نتایج فاز دلفی نشان داد که در مجموع 38 متغیر ذیل چهار عامل شامل: الف- توانمندسازی، ب- خدمات اجتماعی، ج- مشارکت اجتماعی د- حکمرانی پس از چهار راند به عنوان عوامل تأثیرگذار بر مدیریت راهبردی پیشگیری اولبه از اعتیاد با رویکرد فرهنگی شناسایی و مورد اجماع و توافق نهایی خبرگان قرار گرفت. نتیجه گیری: نتایج SWOT نشان داد استراتژی مدیریت راهبردی پیشگیری اولبه از اعتیاد با رویکرد فرهنگی، از نوع استراتژی رقابتی(تنوع سازی) می باشد. بنابراین هشت استراتژی و مدل نهایی تدوین شد.
فراتحلیل اثربخشی آموزش مهارت های اجتماعی - هیجانی بر کاهش استعداد اعتیاد فراگیران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال دوازدهم ۱۳۹۷ شماره ۴۸ ویژه نامه ۱
119-136
حوزههای تخصصی:
هدف: مقدمه سوء مصرف مواد در نوجوانی و جوانی یک نگرانی عمده درباره سلامت عمومی است که با انواع متعددی از اختلالات روانی همراه شده است و پژوهش های بسیاری در خصوص اثربخشی آموزش روش های پیشگیری (مهارت های هیجانی- اجتماعی) بر کاهش اعتیاد و اعتیادپذیری انجام شده است. پژوهش حاضر با هدف نتیجه گیری کلی در خصوص اثربخشی آموزش مهارت های هیجانی – اجتماعی بر کاهش اعتیادپذیری به انجام رسید. روش: مواد و روش ها جهت نیل به اهداف پژوهش با بهره گیری از روش فراتحلیل، از نتایج کمی 25 پژوهش منتخب، که با توجه به ملاک های ورود و خروج و بهره گیری از کلیدواژه های تعیین شده به دست آمده بود، استفاده شد و در مجموع 47 اندازه اثر اولیه به دست آمد و با نرم افزار CMA2 مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها: یافته ها با عنایت به نتایج بررسی ناهمگنی، مدل اثرات تصادفی مناسب تشخیص داده شد که اندازه اثر ترکیبی تاثیر آموزش ها بر کاهش اعتیادپذیری بر اساس معیار کوهن بزرگ به دست آمد(0/79-)؛ همچنین نتایج نشان داد که اندازه اثر آموزش مهارت ها بر آمادگی به اعتیاد، بزرگتر از اعتیادپذیری و اعتراف به اعتیاد است. پژوهش های تفاوتی نیز دارای اندازه های اثربزرگتری نسبت به پژوهش های همبستگی بودند. نتیجه گیری: بر اساس اندازه اثرهای به دست آمده می توان گفت آموزش مهارت های هیجانی – اجتماعی اثربخشی بالایی بر کاهش اعتیادپذیری داشته است. بنابراین ارتقای مهارت های هیجانی و اجتماعی می تواند در پیشگیری از گرایش افراد به سوء استفاده از مواد تاثیرگذار باشد.
تاثیر 8 هفته تمرین ترکیبی با و بدون مصرف مکمل دارچین بر روی عوامل هماتولوژیک و آنزیم های کبدی AST، ALT و ALP در زنان معتاد به آمفتامین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال دوازدهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۴۷
269-286
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر به منظور بررسی تأثیر هشت هفته تمرین ترکیبی و مصرف یا عدم مصرف مکمل دارچین بر روی عوامل هماتولوژیک آنزیم های کبدی زنان معتاد به آمفتامین انجام شد. روش: در این پژوهش نیمه تجربی 48 زن معتاد به آمفتامین که به صورت تصادفی انتخاب شدند، به چهار گروه تقسیم شدند. برنامه تمرینی در طی هشت هفته و هر هفته سه روز انجام شد. مکمل دارچین به صورت کپسول و ﺑﻪ ﻣی ﺰان 500 ﻣیﻠ ی گ ﺮم، دو ﺑﺎر در روز، ﺑﻌﺪ از ﺻﺒﺤﺎﻧﻪ و ﻧاﻫﺎر مصرف شد. نمونه خونی به منظور اندازه گیری عوامل هماتولوژیک و آنزیم های کبدی گرفته شد. جهت مقایسه بین گروه ها از آزمون مانوا و برای تغییرات درون گروهی از آزمون t زوجی استفاده شد. یافته ها: نتایج این تحقیق، تفاوت معناداری در عوامل هماتولوژیک و آنزیم های کبدی بین گروه ها نشان نداد (0/05 P≥ ). آزمون t زوجی کاهش معنادار گلبول های سفید در همه گروه ها، هماتوکریت و گلبول های قرمز در گروه های مکمل را نشان داد (0/05> P ). نتیجه گیری: تمرین ترکیبی همراه با مصرف مکمل دارچین می تواند بر عوامل هماتولوژیک معتادان موثر باشد.
نقش ارتقای سطح امید، مشارکت و نشاط اجتماعی با تمرکز بر جامعه نخبگان کشور در پیشگیری از اعتیاد
حوزههای تخصصی:
زمانی که مردم جامعه ای از امید و نشاط اجتماعی برخوردار باشند، وفاق، همبستگی، تعلق اجتماعی، تعاملات اجتماعی مطلوب، مشارکت، رضایت از زندگی و همچنین سلامت روانی و اجتماعی افراد افزایش می یابد. بنابراین، آسیب های اجتماعی و مهاجرت کاهش و انگیزه برای کار و تلاش در جامعه افزایش می یابد. مطالعه حاضر با هدف بررسی مفاهیم امید، نشاط و مشارکت اجتماعی به عنوان عوامل پیشگیرانه و ارائه راهکارهای ارتقای مشارکت اجتماعی و احساس مفیدبودن نخبگان کشور در راستای پیشگیری از اعتیاد انجام شد. این پژوهش از نوع مروری -کتابخانه ای و با استناد به مبانی نظری و پژوهشی پیشین انجام شده است. ابتدا، ابعاد جامعه شناختی و روان شناختی مفهوم امید، مشارکت اجتماعی، نشاط اجتماعی و عوامل اجتماعی موثر (مانند پیوندهای اجتماعی، اعتماد اجتماعی، همبستگی و انسجام محله ای) مرور شده است. سپس بر اساس مباحث نظری و پیشینه پژوهشی، مدل مفهومی پیشنهاد شد. همسو با دیگر تحقیقات انجام شده در کشور، می توان نتیجه گرفت که بین نشاط، امید، مشارکت اجتماعی و بهره مندی از توانمندی ها و ظرفیت های جوانان و نخبگان کشور با آسیب های اجتماعی در جامعه ایرانی رابطه معکوس وجود دارد. ارتقاء سطح امید، نشاط و مشارکت اجتماعی به عنوان یک عامل اساسی پیشگیرانه، در رویکردی سیستمی (طرح کلی) صورت می گیرد. در این رویکرد به منظور پیشگیری از آسیب های اجتماعی و مهاجرت نخبگان، پشنهاداتی در جهت افزایش روحیه مشارکت شهروندان به طور عام و جامعه نخبگان کشور به طور خاص و ارتقاء سطح امید و نشاط اجتماعی ارائه شده است.
اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد در انعطاف پذیری روانی و سرمایه های روان شناختی همسران افراد تحت درمان متادون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال دوازدهم ۱۳۹۷ شماره ۴۸ ویژه نامه ۱
257-276
حوزههای تخصصی:
هدف: همسران افراد معتاد به علت مشکلاتی که در زندگی شان تجربه می کنند در معرض آسیب های روانی بسیاری قرار دارند، لذا نیازمند آموزش هایی در جهت مقابله با این شرایط می باشند؛ بنابراین هدف از پژوهش حاضر اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد درانعطاف پذیری روانی و سرمایه های روان شناختی همسران افراد تحت درمان متادون بود. روش: روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون-پیگیری همراه با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل تمامی همسران افراد تحت درمان متادون در کلینیک های ترک اعتیاد شهر سمنان بود که ۳۰ نفر از آن ها به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت گمارش تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه قرار گرفتند. در مرحله پیش آزمون هر دو گروه به پرسش نامه های تاب آوری، امید، خوش بینی، خودکارآمدی و انعطاف پذیری روانی پاسخ دادند، سپس گروه آزمایش تحت هشت جلسه درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد قرارگرفته و درنهایت از شرکت کنندگان پس آزمون و یک پیگیری 2 ماهه گرفته شد. یافته ها: نتایج به دست آمده از تحلیل کواریانس حاکی از اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر انعطاف پذیری روانی و سرمایه های روان شناختی (امید، خوش بینی، تاب آوری و خودکارآمدی) در گروه آزمایش در هر دو مرحله پس آزمون و پیگیری بود ( p <0/05 ). نتیجه گیری: نتایج فوق نشان می دهد که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد می تواند منجر به بهبود قابلیت های روان شناختی همسران افراد معتاد شده و می توان از این شیوه درمانی در کنار سایر درمان ها استفاده نمود.
تجربه زیسته زنان معتاد در شهر تهران: دستیابی به یک الگوی تبیینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال دوازدهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۴۷
111-134
حوزههای تخصصی:
هدف : اعتیاد در زنان، به دلیل نقش به سزای آن ها در استحکام خانواده و فرزندپروری، آسیب های مضاعفی را به همراه دارد. هدف این پژوهش، کشف علل موثر بر گرایش زنان و دختران به مصرف مواد مخدر و تولید یک مدل نظری در زمینه ی علل اعتیاد زنان و دختران بوده است. روش: روش این پژوهش نظریه ی زمینه ای از نوع کیفی بود. جامعه ی پژوهش، زنان معتاد مراجعه کننده به کمپ بانوان چیتگر در سال های 93 تا 95 تهران بود. نمونه ی پژوهش ، 30 نفر از زنان معتاد مراجعه کننده بودند که با روش نمونه گیری نظری انتخاب شدند. یافته ها: سه تم اصلی خانواده ی آسیب زا (متشکل از مقوله های والدگری نامناسب، مصرف در خانواده، تعارض در خانواده، قطع ارتباط با خانواده، تشکیل روابط مخرب)، شرایط فردی آسیب پذیر (متشکل از مقوله های ویژگی های فردی آسیب پذیر، فشار روانی زیاد، خوددرمانی، تشکیل روابط مخرب) و ازدواج ناموفق (متشکل از مقوله های ازدواج ناموفق، فشار روانی زیاد، احساس بی پناهی، خوددرمانی، تشکیل روابط مخرب) به عنوان عوامل موثر بر گرایش به سوءمصرف مواد مخدر و دو تیپ اصلی زنان مقاومت کننده (متشکل از مقوله های مقاومت در برابر مصرف، ترک های طولانی مدت ولی همراه با لغزش) و زنان تسلیم شونده (متشکل از مقوله های تسلیم در برابر مصرف، ترک های متعدد کوتاه مدت با لغزش های پیاپی) کشف و استخراج و نهایتا یک مدل نظری ارائه شد. نتیجه گیری: با استفاده از نتایج این تحقیق می توان زنان و دختران در معرض آسیب به سوءمصرف مواد را شناسایی و اقدامات پیشگیرانه برای آنان تنظیم کرد.
پیش بینی آمادگی برای اعتیاد بر اساس ابعاد کیفیت زندگی کاری و فرسودگی تحصیلی دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال دوازدهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۴۷
193-212
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر پیش بینی آمادگی برای اعتیاد بر اساس ابعاد کیفیت زندگی کاری و فرسودگی تحصیلی دانشجویان است. روش: جامعه مورد بررسی عبارت بود از تمامی دانشجویان شاغل دانشگاه های آزاد و سراسری شهر تهران در سال تحصیلی 1397-1396. با استفاده از فرمول کوکران حجم نمونه 384 نفر تعیین شد. از پرسش نامه های آمادگی برای اعتیاد، کیفیت زندگی کاری و فرسودگی تحصیلی استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد آمادگی برای اعتیاد با ابعاد کیفیت زندگی کاری رابطه منفی و با و فرسودگی تحصیلی رابطه مثبت دارد. نتایج نشان داد آمادگی فعال برای اعتیاد بهترین متغیر پیش بین برای کیفیت زندگی دانشجویان و فرسودگی تحصیلی دانشجویان می باشد. اما متغیر آمادگی منفعل سهمی در پیش بینی ابعاد کیفیت زندگی کاری دانشجویان نداشت. نتیجه گیری: ابعاد کیفیت زندگی کاری و فرسودگی تحصیلی دانشجویان نقش تعیین کننده ای در تبیین مولفه های آمادگی آن ها برای اعتیاد دارد
اثر بخشی آموزش معنویت با تاکید بر آموزه های دین مبین اسلام بر تاب آوری و سازگاری اجتماعی در افراد وابسته به مواد
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف آموزش معنویت مبتنی بر آموزه های اسلامی بر تاب آوری و سازگاری اجتماعی در افراد وابسته به مواد انجام شد. این پ ژوه ش آزمای شی از نوع پی ش آزمون پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه مورد مطالعه شامل افراد وابسته به مواد مرکز ترک اعتیاد با متادون شهرستان قروه (نیکو سلامت) در سال1392 بود. ابتدا تعداد90 نفر از افراد وابسته به مواد مراجعه کننده به کلینیک ترک اعتیاد بر اساس نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. سپس تعداد 30 نفر از این افراد که در مقیاس تاب آوری کانر و دیویدسون و مقیاس سازگاری اجتماعی پایین ترین نمرات را گرفتند انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. گروه آزمایش تحت آموزش 9 جلسه دو ساعته معنویت قرار گرفتند اما گروه کنترل تحت هیچگونه آموزشی قرار نگرفت. جهت جمع آوری اطلاعات از مقیاس تاب آوری کانر و دیویدسون و مقیاس سازگاری اجتماعی استفاده شد. برای تحلیل آماری داده ها از تحلیل کوواریانس استفاده شد. یافته ها نشان داد که میانگین نمرات سازگاری اجتماعی در پس آزمون گروه آزمایش به طور معنا داری از میانگین نمرات پس آزمون در گروه کنترل کمتر بود و به عبارتی سازگاری افزایش یافته بود. همچنین میانگین نمرات تاب آوری در پس آزمون گروه آزمایش به طور معنا داری از میانگین نمرات پس آزمون در گروه کنترل بالاتر بود. می توان از آموزش معنویت با تاکید بر آموزه های دین مبین اسلام به طور معنی داری در ارتقا میزان تاب آوری و سازگاری اجتماعی افراد وابسته به مواد استفاده کرد.