فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۲۱ تا ۴۴۰ مورد از کل ۴٬۵۴۶ مورد.
منبع:
اعتیادپژوهی سال چهاردهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۵۶
153-168
حوزههای تخصصی:
هدف: اعتیاد یکی از مسائلی است که به روابط بین خانواده آسیب می زند و همین مسئله موجب مشکلات روانی بسیاری در آینده برای کودکان می شود. پژوهش حاضر با هدف مقایسه ارزنده سازی، ناارزنده سازی و نحوه روابط خانوادگی کودکان دارای والد وابسته به مواد و عادی صورت گرفت. روش: پژوهش حاضر توصیفی واز نوع علی- مقایسه ای بود. جامعه آماری دانش آموزان ابتدایی دختر شهر معمولان بود. 25 دانش آموز دارای والد وابسته به مواد و 25 دانش آموز دارای والد عادی به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. به منظور بررسی ارزنده سازی، ناارزنده سازی و نحوه روابط خانوادگی از آزمون ترسیم خانواده، استفاده گردید. داده ها با استفاده از آزمون مجذورکای تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که بین دو گروه کودکان دارای والد وابسته به مواد و کودکان دارای والد عادی در اولین شخص ترسیم شده، ناارزنده سازی و فاصله بین والدین تفاوت معناداری وجود داشت، اما بین ترسیم با فاصله کودک از والدین تفاوت معناداری مشاهده نشد. نتیجه گیری: با استناد به تفاوت بین کودکان عادی و کودکان با والدین وابسته به مواد باید از تاثیرات منفی اعتیاد بر رفتار و شخصیت کودک جلوگیری کرد و این کودکان را تحت برنامه های مداخلاتی زودهنگام قرار داد.
بررسی علل گرایش به مصرف مواد مخدر (اعتیاد) در شهر اردبیل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال چهاردهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۵۶
169-198
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی عوامل فردی، جمعیت شناختی، روان شناختی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و جغرافیایی موثر بر گرایش به مصرف مواد در افراد وابسته به مواد شهر اردبیل انجام شد. روش : این پژوهش از نوع توصیفی –مقطعی بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه سوءمصرف کنندگان مواد زن و مرد مراجعه کننده به مراکز درمان اعتیاد دولتی یا خصوصی استان اردبیل در نیمه اول سال97 بود. به همین منظور، 250 نفر با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. برای گردآوری اطلاعات از پرسشنامه های محقق ساخته استفاده شد. جهت دستیابی به اهداف پژوهش نیز از روش آمار توصیفی استفاده شد. یافته ها : یافته های پژوهش نشان داد که عوامل فردی (سطح تحصیلات ابتدایی افراد وابسته به مواد و دوستان آن ها، بیکاری و داشتن مشاغل کارگری، پیشنهاد مصرف مواد توسط همکاران محیط کار، شروع مصرف با تریاک)، عوامل خانوادگی (طرد فرد در مشاجرات خانوادگی، مصرف مواد برای فرار از مشکلات خانوادگی، مصرف مواد بعد از شکست عشقی، سابقه اعتیاد در بین اعضای خانواده و عملکرد خانوادگی نامناسب)، عوامل روان شناختی(مصرف مواد برای لذت جویی و خوشگذرانی، مصرف مواد برای حس کنجکاوی، گرایش به رفتارهای پرخاشگرانه بالا، ناتوانی و ضعف در ابراز وجود و استرس های زیاد در سبک زندگی)، عوامل فرهنگی (عدم عضویت و فعالیت در گروه های مذهبی، پایبندی کمتر به سبک زندگی مذهبی، ناآگاهی از اثرات و عوارض مواد مخدر، معاشرت با دوستان ناباب، قبح شکنی مصرف مواد در جامعه، تبلیغات و کارکرد منفی رسانه ها و استفاده بالا از ماهواره)، عوامل اجتماعی(عدم عضویت و فعالیت در گروه های اجتماعی و احساس محرومیت اجتماعی)، عوامل اقتصادی (بیکاری و وضعیت اقتصادی ضعیف،احساس محرومیت اقتصادی و فقر) و عوامل جغرافیایی (حاشیه نشینی و بالا بودن میزان بروز جرم و اعتیاد در محل سکونت فرد) در گرایش به اعتیاد افراد وابسته به مواد نقش داشتند. نتیجه گیری : با توجه به نتایج فوق، لازم است مسئولین و متخصصان امور نسبت به این علل بومی توجه جدی و برنامه ریزی بیشتری در حوزه پیشگیری داشته باشند.
مقایسه اثربخشی زوج درمانی خودتنظیم گری-دلبستگی و زوج درمانی سیستمی- رفتاری برعملکرد خانواده در زنان دارای همسر وابسته به مواد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال چهاردهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۵۶
247-266
حوزههای تخصصی:
هدف : هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی زوج درمانی خود تنظیم گری-دلبستگی و زوج درمانی سیستمی-رفتاری بر عملکرد خانواده زنان دارای همسر وابسته به مواد بود. روش: پژوهش حاضر شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری زنان دارای همسر وابسته به مواد مراجعه کننده به مرکز مشاوره ویژه زنان در شهر سنندج بود. در میان آن ها، 45 نفر با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه گواه گمارده شدند. برای جمع آوری داده هااز ابزار سنجش خانوده استفاده شد. یک گروه آزمایش زوج درمانی خودتنظیم گری-دلبستگی و گروه دیگر آزمایش زوج درمانی سیستمی-رفتاری دریافت کردند. داده ها با آزمون تحلیل واریانس آمیخته تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که هر دو رویکرد بر عملکرد خانواده اثربخش بودند. این تاثیر در مرحله پیگیری پایدار بود. همچنین نتایج مقایسه نشان داد که بین گروه های زوج درمانی تفاوت معنادار وجودداشت. زوج درمانی سیستمی- رفتاری در مقایسه با زوج درمانی خودتنظیم گری-دلبستگی بر بهبود عملکردخانواده موثرتر بود. نتیجه گیری: در روابط زوجی فنون درمان سیستمی-رفتاری می تواند ابعاد مختلفی را پوشش داده و به شدت با تاثیر بر تنظیم هیجانی روابط را متاثر سازد.
رابطه تنظیم شناختی هیجان و گرایش به اعتیاد: نقش میانجی احساس تنهایی اجتماعی عاطفی و طرح واره های ناسازگار اولیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال چهاردهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۵۶
313-338
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین رابطه تنظیم شناختی هیجان با گرایش به اعتیاد با میانجی گری احساس تنهایی و طرح واره ناسازگار در دانشجویان انجام شد. روش: پژوهش توصیفی- همبستگی و از نوع معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان مقطع ارشد دانشگاه آزاد اسلامی زنجان در سال تحصیلی 97-1396 بودند که 300 نفر به روش نمونه گیری طبقه ای تصادفی انتخاب شدند. به منظور جمع آوری اطلاعات از مقیاس تنظیم شناختی هیجان گارنفسکی، کرایج و اسپینهاون (2001)، مقیاس آمادگی به اعتیاد وید وبوچر(1992)، مقیاس احساس تنهایی اجتماعی عاطفی دیتوماسو، برنن و بست (2004)، و مقیاس طرح واره ناسازگاریانگ-فرم کوتاه (1998) استفاده شد. مدل پیشنهادی به روش الگوی معادلات ساختاری و با استفاده از نرم افزار SPSS 25 و PLS ارزیابی شد. یافته ها: مدل پیشنهادی برازش مناسبی داشت. راهبردهای سازش یافته تنظیم هیجان و طرح واره ناسازگار اولیه بر گرایش به اعتیاد اثر مستقیم و معناداری نداشتند، درحالیکه، راهبردهای سازش نیافته تنظیم هیجان و احساس تنهایی بر گرایش به اعتیاد اثر مستقیم و معناداری داشتند. احساس تنهایی و طرح واره های ناسازگار اولیه نقش میانجی در رابطه بین راهبردهای سازش نیافته با گرایش به اعتیاد داشتند، در حالیکه، طرح واره های ناسازگار اولیه نقش میانجی در رابطه بین راهبردهای سازش یافته و گرایش به اعتیاد نداشتند. نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاضر ضمن تبیین عوامل درون فردی مؤثر بر گرایش به اعتیاد در بین دانشجویان، می تواند به عنوان الگویی مناسب برای طراحی برنامه های پیشگیری از اعتیاد در بین دانشجویان و جوانان مفید باشد.
رابطه حساسیت پردازش حسی و سبک های پردازش اطلاعات با نشانگان بالینی در افراد وابسته به مواد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال چهاردهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۵۷
293-309
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی نقش حساسیت پردازش حسی و سبک های پردازش اطلاعات در پیش بینی نشانگان بالینی در افراد وابسته به مواد بود. روش: پژوهش حاضر توصیفی –همبستگی بود. جامعه آماری شامل همه افراد وابسته به مواد مراجعه کننده به مراکز درمان اعتیاد شهر تبریز بود. از بین آن ها، 290 نفر به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها، از مقیاس شخص با حساسیت حسی بالا، پرسش نامه خردگرایی- تجربه گرایی، و چک لیست نشانه های اختلالات روانی استفاده شد. داده ها با استفاده از همبستگی پیرسون و رگرسیون خطی چندگانه تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که بین مولفه های حساسیت پردازش حسی و شاخص های مرضی مانند شاخص شدت کلی، مجموع نشانه های مثبت و شاخص ناراحتی نشانه های مثبت رابطه مثبت معنادار وجود داشت، اما بین سبک پردازش اطلاعات منطقی و شاخص های مرضی مذکور رابطه منفی معنادر وجود داشت. رابطه معناداری بین پردازش اطلاعات تجربه ای و شاخص های مرضی وجود نداشت. نتایج نشان داد که حساسیت پردازش حسی و پردازش اطلاعات منطقی 38 درصد از واریانس شاخص های مرضی شدت کلی، 32 درصد مجموع نشانه های مثبت، و 22 درصد ناراحتی نشانه های مثبت را پیش بینی کردند. نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش حاضر می توان نتیجه گرفت که حساسیت پردازش حسی و سبک های پردازش اطلاعات از پیشایندهای آسیب شناختی نشانگان بالینی در افراد وابسته به مواد هستند.
مقایسه اثربخشی درمان شناختی-رفتاری و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر کاهش نگرش های ناکارآمد و باورهای غلط شناختی در افراد با درمان نگهدارنده متادون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال چهاردهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۵۶
287-312
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی درمان شناختی-رفتاری و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر کاهش نگرش های ناکارآمد و باورهای غلط شناختی در افراد با درمان نگهدارنده متادون انجام شد . روش: این مطالعه شبه آزمایشی به شیوه پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. از میان همه افراد مراجعه کننده به مرکز درمانی سوءمصرف مواد روزبه شهر کامیاران در نیمه اول سال 1397، که تحت درمان نگهدارنده متادون بودند، نمونه ای به حجم 30 نفر به شیوه در دسترس انتخاب و بصورت تصادفی در دو گروه آزمایش (20 نفر) و یک گروه گواه (10 نفر) گمارده شدند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه های نگرش های ناکارآمد و خطاهای شناختی استفاده و توسط افراد هر سه گروه در مراحل پیش آزمون و پس آزمون تکمیل شد. گروه آزمایشی اول و دوم به ترتیب مداخله درمان شناختی-رفتاری و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد را در 8 جلسه 60 دقیقه ای به شیوه گروهی دریافت کردند. داده ها نیز با روش تحلیل کواریانس چند متغیره تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که میانگین نمرات مؤلفه های نگرش ناکارآمد از جمله نیاز به تایید دیگران و نیاز به راضی کردن دیگران و مؤلفه های باورهای غلط شناختی از جمله فیلتر ذهنی، نتیجه گیری شتابزده، استدلال احساسی، باید-بهتر و شخصی سازی در هر دو گروه آزمایشی نسبت به گروه کنترل، به طور معناداری پایین تر بود. همچنین میانگین نمرات موفقیت-کامل طلبی، تفکر همه یا هیچ، تعمیم افراطی و بی توجهی در گروه تحت درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد نسبت به دو گروه دیگر، به طور معناداری پایین تر بود. نتیجه گیری: درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بیشتر از درمان شناختی-رفتاری بر کاهش نگرش های ناکارآمد و باورهای غلط شناختی مؤثر است.
مقایسه اثربخشی طرحواره درمانی گروهی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر علائم اختلال شخصیت ضداجتماعی در معتادان ساکن در کمپ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال سیزدهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۵۲
137-162
حوزههای تخصصی:
هدف : پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی طرحواره درمانی گروهی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر علائم اختلال شخصیت ضد اجتماعی در معتادان ساکن در کمپ انجام شد. روش: در قالب یک مطالعه شبه آزمایشی به شیوه پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری با گروه گواه، از میان معتادان ساکن در دو کمپ ترک اعتیاد شهرستان گنبدکاووس در نیمه اول سال 1397، نمونه ای به حجم 30 نفر به شیوه در دسترس انتخاب و با تخصیص تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه گواه (هر گروه 10 نفر) گمارش شدند. برای گردآوری داده ها از پرسش نامه بالینی چند محوری میلون 3 استفاده شد که توسط افراد هر سه گروه در مراحل پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری یک ماهه تکمیل شد. گروه آزمایشی اول مداخله طرحواره درمانی و گروه آزمایشی دوم درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد را در 12 جلسه 90 دقیقه ای به شیوه گروهی دریافت کردند. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که هر دو مداخله درمانی در کاهش علائم اختلال شخصیت ضداجتماعی در پایان درمان و بعد از پیگیری یک ماهه مؤثر واقع شدند. همچنین میزان اثربخشی طرحواره درمانی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد در پایان درمان و پس از پیگیری یک ماهه متفاوت بود. گروه طرحواره درمانی در مقایسه با درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد در کاهش علائم اختلال شخصیت ضداجتماعی اثربخشی بیشتری داشت (0/01 > p ). نتیجه گیری: نتایج این پژوهش اثربخشی دو روش طرحواره درمانی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد را در کاهش علائم اختلال شخصیت ضداجتماعی مورد تائید قرار داد.
تبیین آسیب اجتماعی اعتیاد از نگاه قربانیان آن در شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال سیزدهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۵۲
35-50
حوزههای تخصصی:
هدف: این تحقیق با هدف تبیین آسیب اجتماعی اعتیاد از نگاه قربانیان آن در شهر تهران انجام شد. روش : تحقیق با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی انجام و شیوه ی گردآوری اطلاعات، مصاحبه عمیق با افراد معتاد بود. یافته ها: اعتیاد به عنوان یک مسئله ی اجتماعی در شهر تهران، غالبا در سطح فردی به وقوع می پیوندد. علل و سبب های اعتیاد نه اجتماعی بلکه بیشتر در سطح فرد، خانواده و حلقه دوستان شکل می گیرند. اعتیاد در کلانشهر تهران بیشترین پیامدهای خود را در دو حوزه آسیب های رفاهی و جرم زا به جای گذاشته و آثار آن کمتر در حوزه آسیب های ساختاری ظاهر شده اند. در زمینه نهادی و سازمانی ، وضعیت فعالیت سمن ها از نهادها و سازمانهای خدمات دهنده ی دولتی بهتر بوده و راندمان کاری آن ها در همه سطوح پیشگیری و درمان بیشتر و بهتر بوده است. میزان رضایت نسبی استفاده کنندگان معتاد از خدمات سمن ها در شهر تهران بسیار بیشتر از نهادها و سازمان های دولتی بوده است. راهکار فائق آمدن بر آسیب اجتماعی اعتیاد، آموزش و اطلاع رسانی بیشتر و دقیق تر است. نتیجه گیری: مسائل اجتماعی مربوط به اعتیاد در کلانشهر تهران، بیشتر با شاخص های سه رویکرد نظری آسیب اجتماعی، کج رفتاری اجتماعی، و تضاد اجتماعی منطبق بوده اند. با مطالعه مصادیق مطالعاتی این سه رویکرد در تجارب کشورهای جهان، می توان راهبردها و راهکارهای علمی مناسبی برای برون رفت از معضلات اجتماعی اعتیاد در کشور و به طور خاص در شهر تهران ارائه کرد.
مقایسه شکست عاطفی و صفات سه گانه تاریک شخصیت در زنان با و بدون آمادگی به اعتیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال سیزدهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۵۳
285-300
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف مقایسه شکست عاطفی و صفات سه گانه تاریک شخصیت در زنان با و بدون آمادگی به اعتیاد انجام شد. روش: روش پژوهش علّی- مقایسه ای بود. نمونه تحقیق شامل 120 زن (۶۰ نفر با آمادگی به اعتیاد و 60 نفر بدون آمادگی به اعتیاد) بود که از بین زنان 18 تا 45 ساله ساکن شهر اردبیل با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار پژوهش پرسش نامه های شکست عاطفی راس(1999) و صفات سه گانه تاریک شخصیت جانسون و بستر (2010) بود. یافته ها: نتایج نشان داد بین شکست عاطفی و صفات سه گانه تاریک در بین زنان با و بدون آمادگی به اعتیاد تفاوت وجود داشت. شکست عاطفی و ویژگی صفات سه گانه تاریک در زنان با آمادگی به اعتیاد بیشتر از زنان بدون آمادگی به اعتیاد یود. نتیجه گیری: می توان گفت زنان دارای آمادگی بیشتری به اعتیاد، تجربه شکست عاطفی و ویژگی صفات سه گانه تاریک شخصیت بیشتری را تجربه می کنند.
اثربخشی آموزش مهارت های زندگی بر کیفیت زندگی زنان معتاد ترک کرده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال سیزدهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۵۳
139-156
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی آموزش مهارت های زندگی بر کیفیت زندگی زنان معتاد ترک کرده انجام شد. روش: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون، با گروه گواه بود. جامعه آماری این پژوهش زنان و دختران معتاد ترک کرده در کمپ بانوان تهران بودند. با روش نمونه گیری در دسترس 30 نفر از بین افراد مستقر در کمپ با توجه به معیارهای ورود و خروج انتخاب و در دو گروه آزمایش (15 نفر) و گواه (15 نفر) به صورت تصادفی گمارش شدند. گروه آزمایش تحت آموزش مهارت های زندگی قرار گرفتند. مقیاس کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی به صورت پیش آزمون و پس آزمون در هر دو گروه اجرا شد. یافته ها: نتایج تحلیل کواریانس نشان داد آموزش مهارت های زندگی در ارتقا نمرات در خرده مقیاس های سلامت جسمانی، سلامت روان، روابط اجتماعی، سلامت محیط موثر بوده است. نتیجه گیری: آموزش مهارت های زندگی به خصوص مهارت های مدیریت هیجان، مدیریت استرس، حل مسئله، و ارتباط مؤثر می تواند باعث ارتقاء سطح کیفیت زندگی شود و گام مؤثری در بازتوانی و عدم عود مجدد معتادان ترک کرده باشد.
پیش بینی رفتارهای پرخطر بر اساس هم نشینی با همسالان بزهکار، افسردگی و حل مسئله(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال سیزدهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۵۳
235-252
حوزههای تخصصی:
هدف : هدف پژوهش حاضر، پیش بینی وقوع رفتارهای پرخطر بر اساس هم نشینی با همسالان بزهکار، افسردگی و حل مسئله بود. روش : روش تحقیق توصیفی از نوع همبستگی بود. نمونه آماری، شامل 130 نفر (پسر) از دانش آموزان که در سال تحصیلی ۹۶-۹۵ در شهر بروجن مشغول به تحصیل بودند که به شیوه خوشه ای تصادفی چندمرحله ای انتخاب شدند. پرسش نامه های نسخه بازنگری شده رفتارهای پرخطر، هم نشینی با همسالان بزهکار و حل مسئله هپنر مورد استفاده قرار گرفتند. داده ها با نرم افزارهای اس پی اس اس و آموس و روش تحلیل معادلات ساختاری تحلیل شدند. یافته ها : یافته ها حاکی از آن بود که مؤلفه هم نشینی با همسالان بزهکار بر گرایش به مصرف سیگار، قلیان و مواد روان گردان ؛ مؤلفه اعتماد به حل مسئله بر خودکشی؛ مؤلفه گرایش-اجتناب حل مسئله بر گرایش به مصرف مواد روان گردان؛ مؤلفه کنترل شخصی حل مسئله بر درگیری، خودکشی و گرایش به مصرف مواد روان گردان و درنهایت افسردگی بر خودکشی، گرایش به مصرف سیگار و قلیان و مواد روان گردان تأثیر مستقیم دارد. نتیجه گیری : به طورکلی یافته های پژوهش حاضر از نقش هم نشینی با همسالان بزهکار، افسردگی و حل مسئله در پیش بینی رفتارهای پرخطر حمایت می کند.
موانع اجرایی سیاست گذاری جمهوری اسلامی ایران در پیشگیری اولیه از اعتیاد (1375-1395)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال سیزدهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۵۱
55-70
حوزههای تخصصی:
هدف : این تحقیق با هدف اجراپژوهی سیاست گذاری ها، تعیین و رتبه بندی موانع اجرایی سیاست گذاری جمهوری اسلامی ایران در پیشگیری اولیه از اعتیاد انجام شد . روش: روش تحقیق، آمیخته (ترکیبی) مشتمل بر تکنیک دلفی، تحلیل محتوا، تحلیل عاملی و تحلیل سلسله مراتبی بوده است. جامعه مورد مطالعه چهار گروه سیاست گذاران، مدیران اجرایی، صاحب نظران و ذینفعان (معتادان بهبودیافته) می باشند. داده های جمع آوری شده در فرآیند اجراپژوهی ما را به پنج مانع مهم در آسیب شناسی اجرای سیاست ها رهنمون نموده است. یافته ها: یافته های تحقیق حاکی از آن است که فقدان بازاریابی اجتماعی، ضعف برنامه عملیاتی، فقدان نظام ملی پیشگیری، فقدان نظارت و ارزیابی و در نهایت ضعف همکاری های بین بخشی از مهمترین موانع اجرایی سیاست گذاری پیشگیری اولیه از اعتیاد قلمداد شده است. نتیجه گیری: بازنگری و اصلاح سیاست ها و توجه به اجراپژوهی در سیاست های گذشته، راهکاری برای ارتقاء شرایط کنونی سیاست گذاری اعتیاد محسوب شده است.
پای پزشکان در کفش جامعه شناسان؛ نقدی بر پزشکی شدن اعتیاد در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال سیزدهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۵۲
9-24
حوزههای تخصصی:
هدف: پزشکی شدن جامعه به معنای نفوذ و گسترش گفتمان پزشکی به موضوعات و قلمروهایی از اجتماع است که پیش از این در اختیار گفتمان های دیگر و گونه های مختلفی از دانش بود. یکی از این موضوعات سوءمصرف مواد است. اعتیاد به مواد به عنوان یک پدیده چندبعدی اجتماعی، به تدریج از حوزه اجتماعی خارج شده و تحت سیطره گفتمان پزشکی قرار گرفت. این پژوهش می کوشد تا از یک سو، مهمترین مصادیق پزشکی شدن اعتیاد و از سوی دیگر، زمینه های اجتماعی که مولد این وضعیت بوده را شناسایی کند. روش : روش تحقیق به کار رفته کیفی و از نوع تحلیل مضمون بوده و نمونه با روش نمونه گیری هدفمند، از نوع حداکثر تنوع، انتخاب شده و با ابزار مصاحبه به گردآوری داده های لازم پرداخته شد. نمونه گیری تا رسیدن به اشباع نظری ادامه یافت. تحلیل مضامین مصاحبه ها از طریق کدگذاری سه مرحله استراوس و کوربین (کدگذاری باز، محوری و گزینشی) انجام شد. یافته ها : نتایج نشان داد «پزشکی مداری» هسته مرکزی مصادیق پزشکی شدن اعتیاد است که دارای سه مقوله اصلی «بیمارانگاری اعتیاد»، «دارو درمانی» و «درمان پزشکی محور» است. همچنین هسته مرکزی زمینه های پزشکی شدن اعتیاد عبارت است از «پزشکی شدن جامعه» که دارای مقولات اصلی «تجاری سازی درمان»، «فرهنگ بیمارانگاری اعتیاد» و «پزشکی سالاری» است. نتیجه گیری : می توان اینگونه استدلال کرد که پزشکی به مثابه گفتمان مسلط در جامعه امروز ایران، بیشتر حوزه ها را تحت تاثیر قرار داده و عمده ی مسائل و موضوعات اجتماعی از جمله اعتیاد از نظرگاه تحلیل اجتماعی خارج شده و به قلمرو پزشکی و سایر علوم فردمحور منتقل شده اند.
بررسی ابعاد اجتماعی بهزیستی ذهنی در رویکردها و برنامه های پیشگیری از سوء مصرف کننده مواد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال سیزدهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۵۲
83-120
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از نگارش این مقاله ارزیابی سهم ابعاد اجتماعی بهزیستی ذهنی در رویکردها و برنامه های مختلف پیشگیری از مصرف مواد در بین نوجوانان است. روش : ابتدا با استفاده از روش پیمایش، ابعاد اجتماعی بهزیستی ذهنی و همچنین نگرش نسبت به مواد در بین 600 نفر از دانش آموزان عادی، و پرخطر 14 الی 17 سال شهر تهران که به شیوه نمونه گیری خوشه ای تصادفی از پنج بخش جغرافیایی این شهر انتخاب شده بودند، سنجیده شد. ابزار مورد استفاده در این بخش شامل پرسش نامه های ابعاد اجتماعی بهزیستی ذهنی و رفتارهای پرخطر بود. سپس با استفاده ازتحلیل متن و تهیه چک لیستی مبتنی بر نتایج بخش پیمایش، مؤلفه های ابعاد اجتماعی بهزیستی که در نگرش مثبت نسبت به مصرف مواد مؤثر بودند، در رویکردها و مداخلات پیشگیری از مصرف مواد در بین نوجوانان مورد بررسی قرار گرفت. یافته ها : نتایج نشان داد بیشترین توجه به بعد یکپارچگی اجتماعی و کمترین توجه به عدالت اجتماعی بوده است. از کل توجه رویکردهای شش گانه به ابعاد اجتماعی یادشده، بیشترین امتیاز متعلق به رویکرد سیستماتیک و پس از آن رویکرد نفوذ اجتماعی، رویکرد اجتماع محور، رویکرد ارتقای شایستگی، رویکرد پرورش عاطفی و رویکرد آگاهی رسانی در رتبه های بعد قرار گرفتند. نتیجه گیری : بیشترین توجه در برنامه ها به بعد پذیرش اجتماعی و پس از آن یکپارچگی اجتماعی، مشارکت اجتماعی و در حد ناچیزی شکوفایی اجتماعی بوده است. متأسفانه مؤلفه های عدالت اجتماعی و امنیت اجتماعی جایی در بین برنامه ها و مداخلات به خود اختصاص نداده اند.
ساخت و هنجاریابی دستگاه اتوماتیک توزیع شربت متادون برای کاهش خطاهای متادون درمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال سیزدهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۵۲
121-136
حوزههای تخصصی:
هدف : به خاطر استفاده از مخدرها، انواع خطاهای (عمدی-سهوی) داروئی در کلینیک های بازتوانی اعتیاد ممکن است رخ دهد. سیستم های توزیع داروی اتوماتیک نقش بسزائی در کاهش نرخ خطاهای دارودرمانی دارند. روش : بر اساس الزامات مراکز بازتوانی اعتیاد، طراحی و ساخت دستگاه موردنظر انجام شد. نمونه های اولیه این دستگاه مورد آزمون در چند مرکز بازتوانی اعتیاد قرار گرفت. یافته ها : در انتها نتایج حاصل از عملکرد نمونه نهائی با استفاده از روشهای آماری مورد بررسی قرار گرفت. نتایج کمی سنجش (در چند مرکز و چند دستگاه) نشان داد متوسط و انحراف استاندارد خطای عملکرد دستگاه 0/055 ± 0/232 میلی لیتر و خطای نسبی 0/58 ± 1/33 درصد می باشد. نتیجه گیری : در این مقاله به اصول عملکردی و بررسی اعتبار و روائی دستگاه توزیع شربت متادون پرداختیم. نتایج نشان داد این وسیله می تواند در کاهش خطاهای دارودرمانی در حوزه مدیریت اعتیاد موثر واقع شود.
رابطه ساختاری صفات سه گانه تاریک شخصیت با آسیب پذیری به اعتیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال سیزدهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۵۴
31-46
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف آزمون برازش مدل رابطه ساختاری صفات سه گانه تاریک شخصیت با آسیب پذیری به اعتیاد انجام گرفت. روش: نوع پژوهش توصیفی-همبستگی از نوع مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه پژوهش شامل همه دانشجویان دانشگاه ارومیه در سال تحصیلی 96-97 بود. تعداد 320 نفر با روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی انتخاب و با استفاده از پرسش نامه های دوجین کثیف جوناسون و وبستر (2010) و استعداد اعتیاد زینالی (1393) ارزیابی شدند. یافته ها : نتایج نشان داد بین صفات سه گانه تاریک شخصیت و آسیب پذیری به اعتیاد رابطه مثبت وجود دارد. بالاترین همبستگی ها بین صفت ماکیاولیسم و مولفه خودمحوری، صفت جامعه ستیزی و مولفه انحراف از هنجارها، و صفت خودشیفتگی و مولفه خودنمائی مشاهده شد. همچنین مدل یابی معادله ساختاری نشان داد که رابطه ساختاری صفات تاریک شخصیت با آسیب پذیری به اعتیاد از برازش مناسب برخوردار است. نتیجه گیری : صفات سه گانه تاریک شخصیت با آسیب پذیری به اعتیاد رابطه دارند و می توانند آن را تحت تأثیر قرار دهند.
مقایسه اثربخشی درمان ماتریکس و واقعیت درمانی نوین گروهی مبتنی بر تئوری انتخاب بر تاب آوری و سازگاری اجتماعی در مردان وابسته به مت آمفتامین تحت درمان با داروی بوپرنورفین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال سیزدهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۵۴
47-66
حوزههای تخصصی:
هدف : پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی درمان ماتریکس و واقعیت درمانی نوین گروهی مبتنی بر تئوری انتخاب بر تاب آوری و سازگاری اجتماعی در مردان وابسته به مت آمفتامین تحت درمان با داروی بوپرنورفین انجام گرفت. روش: پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون –پس آزمون با گروه گواه بود . جامعه آماری پژوهش را مردان وابسته به مت آمفتامین، تحت درمان نگهدارنده با داروی بوپرنورفین مراجعه کننده خود معرف به مراکز ترک اعتیاد شهر تهران در زمستان 1397 تشکیل می دادند. تعداد 45 نفر از جامعه به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت کاملا تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه گواه گمارده شدند. در هر سه گروه، پرسش نامه های تاب آوری کانر و دیویدسون و سازگاری اجتماعی بل به عنون پیش آزمون و پس آزمون اجرا شد. گروه نخست، در 14 جلسه درمان ماتریکس و گروه دوم، 8 جلسه واقعیت درمانی گروهی مبتنی بر تئوری انتخاب دریافت کردند. اما گروه سوم مداخله ای نداشتند و فقط تحت درمان نگهدارنده با داروی بوپرنورفین بودند. یافته ها: نتایج نشان داد درمان های ماتریکس و واقعیت درمانی بر تاب آوری و سازگاری اجتماعی بیماران اثربخش بود. همچنین تفاوت اثربخشی دو درمان معنادار بوده و درمان ماتریکس نسبت به واقعیت درمانی در هر دو متغیر اثربخشی بیشتری داشت. نتیجه گیری: با توجه به این که الگوی ماتریکس تلفیقی از برنامه های شناختی-رفتاری، مهارت های مقابله ای، آموزش خانواده و گروه های همیار می باشد، توصیه می شود به صورت گسترده در درمان بیماران وابسته به مت آمفتامین استفاده شود.
اثربخشی آموزش مهارت های مثبت اندیشی بر سرسختی روان شناختی مردان وابسته به مواد تحت درمان متادون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال سیزدهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۵۴
229-243
حوزههای تخصصی:
هدف : پژوهش حاضر با هدف اثربخشی آموزش مهارت های مثبت اندیشی بر سرسختی روان شناختی مردان وابسته به مواد تحت درمان متادون انجام گرفت. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل مردان وابسته به مواد تحت درمان متادون که به کلینیک های درمانی ترک اعتیاد شهر کرمانشاه در سال 1397 مراجعه کرده بودند. نمونه ی آماری 30 نفر که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه 15 نفر (آزمایش و گواه) گمارده شدند. گروه آزمایش 8 جلسه آموزش مهارت های مثبت اندیشی (خدایاری فرد، زندی، حاج حسینی و غباری بناب، 1395) دریافت کردند. ابزار اندازه گیری پرسش نامه ی سرسختی روان شناختی اهواز کیامرثی، نجاریان و سهرابی زاده هنرمند (1377) بود. یافته ها: نتایج نشان داد بین دو گروه از نظر سرسختی روان شناختی تفاوت وجود دارد. نتیجه گیری: می توان گفت آموزش مهارت های مثبت اندیشی بر افزایش سرسختی روان شناختی مردان وابسته به مواد تحت درمان متادون مؤثر است.
رابطه علّی اضطراب، نشخوار فکری، غفلت، روابط با همسالان و قلدری با آمادگی به اعتیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال سیزدهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۵۱
219-240
حوزههای تخصصی:
هدف : هدف پژوهش حاضر تعیین رابطه علّی اضطراب، نشخوار فکری، غفلت، روابط با همسالان و قلدری با آمادگی به اعتیاد بود. روش : در این مطالعه همبستگی، جامعه آماری را دانش آموزان پسر دوره دوم متوسطه شهر اصفهان تشکیل می دادند. به روش خوشه ای تصادفی، 375 دانش آموز از بین نواحی شهر اصفهان، براساس جدول تعیین حجم نمونه کوهن و همکاران (2000) به عنوان نمونه انتخاب شدند. شرکت کنندگان، به پرسش نامه های اعتیادپذیری، اضطراب ، نشخوار فکری، غفلت، روابط با همسالان و قلدری پاسخ دادند. یافته ها: براساس نتایج این پژوهش، مدل پیشنهادی از برازش مطلوبی با داده ها برخوردار بود. ضرایب تأثیر اضطراب، غفلت، مشکلات در روابط با همسالان، قلدری و نشخوار فکری بر اعتیادپذیری معنادار بود. نتیجه گیری : بنابر نتایج پژوهش اضطراب، غفلت، مشکلات در روابط با همسالان، قلدری و نشخوار فکری بر اعتیادپذیری تأثیر علّی دارند. لذا این مدل می تواند به مثابه الگویی مطلوب، برای تدوین برنامه های آموزشی پیشگیری از اعتیاد مثمر ثمر باشد.
نقش ابعاد شخصیت مایرز- بریگز در پیش بینی میزان تمایل به مصرف مواد با میانجیگری سرمایه روان شناختی و خودکنترلی در معتادان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال سیزدهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۵۱
275-294
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین نقش ابعاد شخصیت مایرز-بریگز در پیش بینی تمایل به مصرف مواد با میانجیگری سرمایه روان شناختی و خودکنترلی در معتادان بود. روش: پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل تمام افراد درگیر به اعتیاد تحویل داده شده به کمپ ترک اعتیاد ماده 16 راهیان بسوی سلامتی در دوره اول سال 99- 1398 که تعداد آن ها 420 نفر بود. با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده و در نظر گرفتن جدول مورگان تعداد 200 معتاد با برخورداری از معیارهای ورود به عنوان گروه نمونه؛ انتخاب شدند. از پرسش نامه های تیپ های شخصیت مایرز-بریگز، تمایل به مصرف مواد مخدر، سرمایه روانشناختی لوتانز و خودکنترلی تانجی استفاده شد. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که ابعاد شخصیت مایرز- بریگز با میانجیگری خودکنترلی و سرمایه روان شناختی نقش پیش بین در میزان تمایل به مصرف مواد در معتادان دارد. نتیجه گیری: براساس یافته های این پژوهش بین تمام ابعاد شخصیت با میزان تمایل به مصرف مواد با میانجیگری خودکنترلی و سرمایه روان شناختی در معتادان رابطه وجود دارد. می توان با اجرای آزمون ابعاد شخصیت مایرز-بریگز و شناخت ابعاد شخصیتی معتادان، برنامه های آموزشی جهت ارتقاء خودکنترلی و سرمایه های روان شناختی معتادان تدوین شود.