فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۷۶۱ تا ۱٬۷۸۰ مورد از کل ۵۳٬۱۱۱ مورد.
منبع:
جستارهای نوین ادبی بهار ۱۴۰۲ شماره ۲۲۰
47 - 65
حوزههای تخصصی:
توجه روایت شناسان به گونه ای از زاویه دید ما-راوی که قابل تقلیل به انواع دیگر روایت نباشد، ریشه در مطالعات میان رشته ای دارد که در آن ها تلاش شده است اثبات گردد اساساً روایتگری به صورت جمعی امکان پذیر است. یکی از ژانرهایی که می تواند بستر کارآمدی برای به کارگیری این شیوه باشد، خاطره گویی به صورت جمعی است. ژانر خاطره با پیروی از الگوی کارکرد ذهن پرداخته می شود و برای باورپذیر شدن روایت، نویسنده حتی خطاهای رایج در فرآیند تداعی معانی در ذهن را نیز شبیه سازی می کند. از سوی دیگر خاطره جمعی که از زبان راوی جمعی روایت می شود، از ظرفیت های منحصر به فردی مثل غلبه بر محدودیّت اوّل شخص مفرد (به شکل کلاسیک) و محصور نبودن در زمان و مکان بهره می برد. این پژوهش با خوانش داستان شرحی بر قصیده جملیه که روایتی در ژانر خاطره با روایتگری جمعی است، نشان می دهد گلشیری چگونه امکانات این دو مقوله را در تلفیق با یک دیگر در داستانی واحد به کار برده و چگونه با افزودن لحن کهن گرایانه و طنزگون، سبکی نوآورانه در ما-روایت ایجاد کرده است که از طرفی موید راوی جمعی باشد و عاملی برای فاصله گذاری قرار گیرد و از طرف دیگر جهت گیری نویسنده را در قبال سوژه مرکزی داستان که تصویری آیینی-شبه مذهبی است، نشان دهد.
به دستش یکی تند سارنج بود (ابهام زدایی از رزم افزاری ناشناخته)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارهای نوین ادبی بهار ۱۴۰۲ شماره ۲۲۰
121-134
حوزههای تخصصی:
در منابع کهنِ سلاح شناسی و نیز متون تاریخی و پهلوانی، گاهی از رزم افزارهایی نام برده شده است که امروزه برای پژوهشگران و محققان ادبِ حماسی و پهلوانی، ناآشنا و غریب می نماید. یکی از این رزم افزارها، « سارنج » نام دارد که ظاهراً برای نخستین بار در منظومه زرّین قبانامه –که از منظومه های بلندِ پهلوانیِ عهد صفوی است- از آن یاد شده است و مصححِ فاضلِ آن، اظهار داشته اند که این واژه را در فرهنگ ها و متون نیافته اند و فعلاً منحصر به یگانه کاربردِ آن در زرّین قبانامه است. نگارنده این جستار، با پژوهش در متون پهلوانی، تاریخی و قصه های بلندِ عامیانه ماجراجویانه، علاوه بر یافتنِ نمونه هایی دیگر از سارنج ، و توصیفِ شکل و ساختارِ ظاهری این رزم افزار و نحوه به کارگیریِ آن توسط طبقه و گروهی خاص از پهلوانان و جنگجویان، به این نتیجه رسیده است که واژه سارنج برای نخستین بار، در ریختی کهن تر و اصیل تر، در قرن ششم و هفتم استفاده می شده است و پس از آن، در زنجیره ای دَرهم و پیچیده از تصاحیف و تغییرات، به سارنج مبدّل گردیده است.
مقاله کوتاه: پندنامه منظوم انوشیروان و انتساب آن به امیر حکیم برهانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شعرپژوهی سال ۱۵ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۵۵)
197 - 212
حوزههای تخصصی:
از میان پادشاهان ساسانی، خسرو انوشیروان عادل بیش از دیگران در ادب فارسی مشهور است که این شهرت بیش از همه از رهگذر ورود جمله های حکیمانه و پندنامه های او در ادب فارسی است. سخنان او علاوه بر اینکه در لابه لای متون مختلف، مندرج است، برخی شاعران نیز به صورت مستقل آن ها را به نظم آورده اند. از مشهورترین آن ها، پندهایی است که بر کنگره ی تاجش مندرج بوده و نخست بار بدایعی بلخی در منظومه ی راحه الانسان آن را به نظم آورده است. شاعر دیگری نیز همین پندنامه را به نظم درآورده که تاکنون نام او مشخص نبوده است. در این مقاله نشان داده می شود منظومه ی مذکور از امیرحکیم برهانی، پدر امیرمعزّی، است. ابیات بسیار اندکی از او باقی مانده که در انتساب برخی از آن ها نیز تردید وجود دارد. از این نظر این منظومه ی 235 بیتی بسیار اهمیت دارد. پایان یکی از نسخ این منظومه که با منتخب جنگ روضه الناظر و نزهه الخاطر و چند منظومه ی دیگر در یک مجلد آمده، به اسم شاعر اشاره شده و علاوه برآن قراین سبک شناسانه نیز در تأیید این انتساب است.
استعمار نوین و سیاست دیگرستیزی: هویت «دشمن دوست نما» در رمانهای جمهوریت، حقیقتی دروغین و شیکاگو اثر علا الاسوانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سیاست های استعماری ونادیده انگاشتن برابری و ارزشهای فردی همواره مورد توجه منتقدان پسااستعماری بوده است. خوانشی ادبی در خصوص جایگاه نژاد عرب و مسلمانان در آمریکا به عنوان کشورمدعی دموکراسی و برابری حقوق همگان در دوران پسا استعماری می تواند بیانگر سیاست نواستعمارگرایانه امریکا در عصر حاضر باشد. مقاله حاضر به بررسی هویت اعراب و مسلمانان در تقابل با هویت امریکایی در رمان های شیکاگو (2007) و جمهوریت، حقیقتی دروغین (2021) آثار علا الاسوانی بر اساس نظریه سیاسی شانتل موف در خصوص دموکراسی کثرت گرا و دشمن دوست نما می پردازد که این حقیقت را تبیین می نماید که دموکراسی واقعی غیر ممکن بوده و در دموکراسی کثرت گرا خصومت ها و دشمنی ها به صورت یک رابطه به ظاهر دوستانه پنهان می گردند تا بتوان مخالفان را تحت کنترل خود قرار داد که این بیانگر نوعی استعمار نوین است. رمان شیکاگو با به تصویر کشیدن زندگی مهاجران در آمریکا در دوران پس از حملات 11 سپتامبر 2001 و رمان دموکراسی حقیقتی دروغین، با روایت نمودن جریان انقلاب مصر، بر استعمار نوین و پنهان امریکا وغرب می تازد که در آن مسلمانان و اعراب به عنوان دشمنان و تروریستهای بالقوه برای آمریکا و مردمش ترسیم می شوند و در شرق، این دیگر ستیزی به صورت معرفی عرب تبار به عنوان ملتی که لایق انقلاب و آزادی نیستند نمود پیدا می کند. این رویکرد پرده از ماهیت واقعی سیاست نواستعماری امریکا و غرب برمید ارد.
«ظهور حقیقت مثالی» راه شهودِ «حقیقت انسان» با تأکید بر دیدگاه شرف الدین مَنْیَری در «معدن المعانی»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی سال ۱۵ بهار ۱۴۰۲ شماره ۳۲
133 - 150
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به روش توصیفی – تحلیلی، به شناخت حقیقت انسان بر اساس آراء شیخ شرف الدین احمد بن یحیی مَنْیَری - یکی از عرفای قرن هشتم (ه . ق) - در کتاب «معدن المعانی» پرداخته است. پرسش اصلی پژوهش این است که از دیدگاه شرف الدین مَنیَری، بهترین راه شناختِ حقیقت انسان از چه طریقی میسّر است؟ در این پژوهش سعی شده ضمن تبیین مبانی متکلمین، حکما و عرفا و ردّ حلول مُلکی و قبول تناسخ ملکوتی، تصویر روشنی از دیدگاه وی - که مبتنی بر ظهور حقیقت مثالی به عنوان بهترین طریق برای وصول بر این حقیقت و در نهایت فانی شدن در ذات احدیت است - ارائه شود. اهمیت و ضرورت بحث در این نکته شایان توجه است که حلّ بسیاری از مسائل دشوار عالم آخرت ازجمله معاد جسمانی و روحانی، خلود و ابدیتِ سرای دیگر، تناسخ ارواح و ابدان، شهود حضرت حق و فانی شدن در آن، همگی متوقف بر تشریح دقیق حقیقتِ وجودی انسان است. بر اساس یافته های پژوهش، انسان تا زمان حضور در دنیا، از حقیقتِ وجودی خود غافل است. وقتی انسان بیدار شد و پروانه وار گرداگردِ شمع حقیقت وجودی خود و نفس ناطقه به پرواز درآمد و عارف شد، با حقیقت مثالی نفسش که ملکات مثالی اند، متحد شده و سفر اول سالک الی الله تحقق می یابد. در ادامه سالک با فنای در اسماء، صفات و ذات باری تعالی در حقیقت حقه الهی فانی می شود.
بررسی نیاز عشق در شخصیّت رودابه و منیژه براساس نظریه روان شناختی مزلو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال ۲۱ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴۰
97 - 114
حوزههای تخصصی:
شاهنامه اثری است که شخصیّت ها با توجّه به کارکردشان در آن حضور می یابند. بخش هایی از این کتاب به مفاهیم غنایی از جمله عشق اختصاص دارد که پرجاذبه ترین مفهوم است. این مقوله موضوع مشترک داستان های غنایی با نیازهای مطرح شده در نظریه روان شناختی مزلو است. از نظر مزلو عشق می تواند رشد شخصیّت شود. در عاشقانه هایی که در شاهنامه روایت می شود، زنان نقش مؤثّری در پیشبرد روایت عاشقی دارند. در این پژوهش کوشیده شده است، مفهوم عشق در کنش رودابه و منیژه از دلدادگان شاهنامه بر اساس این نظریه، مورد بررسی قرار گیرد. اینکه رودابه و منیژه در بررسی با الگوی مزلو در عشق چه جلوه وشخصیّتی پیدا می کنند، پرسش اصلی این پژوهش است. عشق رودابه عشقی متعالی و کمال گراست و زیبایی جسمانی و معنوی را توأمان در نظر دارد و به واسطه آن، به مؤلّفه هایی از جمله خودانگیختگی، فرهنگ ناپذیری و درک روشن از واقعیات متّصف می شود. عشق منیژه، ابتدا بر پایه زیبایی های ظاهری شکل می گیرد و در ادامه با تحوّل بنیادین در شخصیّت او به مراتبی فراتر در عشق می رسد. روش این پژوهش مقایسه ای تحلیلی است و نیاز عشق در هرم مزلو و خویش کاری های رودابه و منیژه و شاخص های رفتاری این دو در این زمینه مورد تحلیل و مقایسه قرار گرفته اند.
قهرمان و ضدقهرمان؛ شخصیت پردازی ابلیس در تذکره الاولیاء عطار نیشابوری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی سال ۱۵ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۳۵
117 - 142
حوزههای تخصصی:
آرتور جعفری واژه ابلیس را محرف (ِDiabolos) یونانی می داند که مسیحیان آرامی یا عربی زبان، آن را وارد زبان عربی کرده اند.تلقی عرفای سکری از مفهوم ابلیس با طرح واره های ذهنی فقها و به تبع آن توده مردم سازگار نیست. ابلیس از زمان لاهوتی جدا شده و در زمان ناسوتی (جهان مادی) سیر می کند و زمان ازلی را با زمان مادی پیوند می دهد و حکایت دچار زمان پریشی می شود. این حکایت ها به تدریج از پوسته روایت تاریخی خارج شده و به روایت داستانی نزدیک می شوند. شخصیت ابلیس در حکایت های تذکره الاولیاء، همچون رویدادهای مخل، حکایت را از حالت تعادل خارج کرده و به نوعی بی تعادلی سوق می دهد. عطار، نگاه عرفانی و فقهی را که دارای دو صدا و دو معنای مختلف است برای بیان یک شخصیت واحد (ابلیس) به کار می برد که این دو صدا دارای ارتباط مکالمه ای هستند. این دو صدا در بیشتر حکایت های تذکره الاولیاء مشهود است. روایت پردازی در حکایت های این اثر، جدای از این که وجه هنری به کلام عادی می دهد، شیوه ای برای اقناع مخاطب است. در این روایت های داستانی، شخص در عمل روایت، به شخصیت تبدیل می شود. این پژوهش بر آن است تا پردازش شخصیت ابلیس را (در حکایت های تذکره الاولیاء) در دو وجه متضاد قهرمان و ضد قهرمان در عمل داستانی تبیین کند.
نشانه شناسی فرهنگی کشف المحجوب؛ بررسی فرایندهای معناورزی و الگوهای معنا ساز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال نوزدهم پاییز ۱۴۰۲ شماره ۷۲
149 - 181
حوزههای تخصصی:
در نسل سوم نشانه شناسی، توجّه خاصی به نظام های معناورزی، تولید و انتقال معنا شده و با رویکردهای مختلف، سازوکارهای معناپردازی مورد مطالعه قرار گرفته است. یکی از این رویکردها، نشانه شناسی فرهنگی است که با تمرکز بر نشانه های یک فرهنگ، فرایندهای فرهنگیِ معناساز را بررسی می کند. در این پژوهش با معرفی ابرالگوی معناساز «فرهنگ طبیعت »، سازوکارِ تولید معنا در متن عرفانی کشف المحجوب ، به روش توصیفی تحلیلی در چهارچوب دیدگاه نشانه شناسی فرهنگی تبیین می شود. نتایج حاکی از آن است که بنیان مطالب کشف المحجوب بر مدار ابرالگوی معناساز «فرهنگ طبیعت» و از عمق معتقدات ایدئولوژیکی و فرهنگی هجویری نشأت گرفته است. وی برای این کار از سه زیر الگوی «فرهنگ/ پادفرهنگ»، طرح «کوسموس» یا نظمی عرفانی در برابر غیاب یا نفی آن و «خود / دیگری» بهره برده است. به منظور تثبیت و هویت سازی، الگوی «فرهنگ/ پادفرهنگ» برای جناح بندی و ارزش گذاری دالّ های حوزه فرهنگ عرفانی و انباشت پدیدارهایی در قالب پادفرهنگ به کار برده می شود. چینشِ پرشمار دوگان های نظم مندی بی نظمی نیز در این متن، حکایت از غالبیّت و ارجمندی نشانه های حوزه عرفان داشته و حیطه مقابل را فضایی غیر اصیل و مغلوب نشان می دهد. همچنین از طریق ضبط کنش های مشایخ صوفیه در جایگاه آرمانی ترین «خود» و با برساختِ بیشترین میزان دشمنی با نفس انسانی و شرح دقایق شناخت و مواجهه با آن، دورترین دیگری در پرتو الگوی «خود/ دیگری» ساماندهی می شود.
التناص فی روایه حرب الکلب الثانیه لإبراهیم نصر الله دراسه سیمیائیه وفق منهج غریماس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اضاءات نقدیه سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۰
109 - 141
حوزههای تخصصی:
إن المنهج السیمیائی العاملی لغریماس یرکز على العلاقات بین العوامل فی النص لتحدید أطراف الصراع وما یساعدها وما یعارضها والدوافع المحفزه لنشوء الصراع والتنقیب عن دلالاته فی البنى العمیقه للنص. لقد استشرف الروائی إبراهیم نصرالله الخطر المستقبلی على مصیر الإنسان فی صراعه مع من یشابهه فضلا عمن یخالفه فی روایته "حرب الکلب الثانیه" واستخدم الکثیر من الأسالیب التجریبیه وتقنیاتها لتصویر الحروب المختلفه فی الروایه والتناص إحدى التقنیات التی وظفها الکاتب مواکبا الصراع البشری المستمر على مر التاریخ. فجاءت هذه الدراسه بمنهج وصفی تحلیلی معتمده المنهج السیمیائی وفق نظریه العوامل لغریماس للکشف عن أشکال التناص الدینی والأدبی فی الروایه وکیفیه توظیف الکاتب لهما وإنتاج الدلاله السیمیائیه وبیان مواطن الابتکار فی المعالجه وتطبیق آلیات اشتغال النموذج العاملی والمربع السیمیائی فی تحلیل التعالق السیمیائی. ومن نتائج الدراسه أن التناص کان مضمونیا حواریا خارجیا وداخلیا معلنا ومخفیا بأسلوب وتقنیه ومعالجه جدیده مبالغه فی العنف والتوحش.
تحلیل شناختی خودآگاهی شخصیت سالم براساس نظریه ویکتور فرانکل: مطالعه موردی رمان های سووشون و آنا کارنینا(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال ۷ بهار ۱۴۰۲ شماره ۲۳
148 - 178
حوزههای تخصصی:
شخصیت سالم همواره درپی یافتن هدفی برای معنابخشیدن به زندگی خویش است. در نظریه معنادرمانی ویکتور فرانکل، معنادارشدن زندگی انسان سالم درپرتو ویژگی هایی مثل آزادی اراده و بیداری، احساس مسئولیت، اراده معطوف به معنا، عشق ورزی و دین باوری توصیف شده است. خودآگاهی به معنی آگاهی داشتن انسان از خویشتن، از مؤلفه های مهم در نظریه معنادرمانی فرانکل است. در معنادرمانی، انسانی را که درجست وجوی معناست، با مسئول بودن و آگاه بودن مواجه می کنند. رمان هایی همچون سووشون سیمین دانشور و آنا کارنینا از لئو تولستوی، قابلیت هایی برای بررسی خودآگاهی شخصیت سالم را دارند. در این تحقیق، با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی، بررسی روان شناختی رمان های سووشون و آنا کارنینا با تأکید بر نظریه فرانکل صورت گرفته و به این پرسش پاسخ داده شده است که آیا شخصیت های این رمان ها خصوصیات انسان سالم ازنظر فرانکل را دارند یا خیر. یافته های پژوهش نشان می دهد در سووشون ، یوسف (شخصیت اصلی رمان)، فردی خودآگاه است و آگاهی از خویشتن به صورت مستقیم، باعث بروز ویژگی هایی همچون بیداری، عشق، خودبسندگی و مسئول بودن در او می شود. در آنا کارنینا ، لوین درنتیجه رخ دادن اتفاقاتی در زندگی مشترکش به خودشناسی می رسد و صفات شخصیت سالم در او متجلی می شود؛ بر این اساس و با توجه به مسئله اساسی این پژوهش به نظر می رسد ویژگی های قهرمانان رمان با آنچه فرانکل تعریف کرده است (جز خودبسندگی)، انطباق دارند؛ البته خودبسندگی را می توان زیر مؤلفه پاسخ گویی به ندای وجدان ازنظر فرانکل قلمداد کرد.
تحلیل طرح واره های حجمی در سروده های نیما یوشیج
حوزههای تخصصی:
زبان شناسی شناختی، رویکردی در مطالعه زبان است که به بررسی رابطه میان زبان انسان، ذهن او و تجارب اجتماعی و فیزیکی او می پردازد. در علوم شناختی برای توجیه مفهوم سازی استعاره از طرح واره ها استفاده می شود که غالباً تصوری اند؛ یعنی براساس مفاهیم بنیادین ذهن ما شکل می گیرند و برای توصیف موضوعات انتزاعی و اندیشیدن استفاده می شود. بر این اساس، انسان تجربیات خود را از جهان خارج به صورت مجموعه ای از ساخت های مفهومی و زبانی در ذهن انبار می کند و به خارج در قالب کلام و نوشتار تراوش می دهد. حال این پرسش پیش می آید که جهان ذهنی نیما چه تأثیری در شکل گیری طرح واره های تصوری حجمی در شعر او داشته است؟ به بیان دیگر، طرح واره های تصوری حجمی شعر نیما چه مبنا و منبعی دارند و از کجا سرچشمه می گیرند؟ پژوهش حاضر می کوشد، ضمن بررسی طرح واره های تصوری حجمی در شعر نیما، با رویکرد زبان شناسی شناختی و معناشناختی به عنوان زیرمجموعه آن، به این سؤال پاسخ داده و با توجه به رویکرد مدنظر تصویری جامع از طرح واره های تصوری شعر نیما به دست دهد. تحقیق حاضر، پژوهشی نظری، توصیفی – تحلیلی است که بر پایه مطالعات کتابخانه ای انجام شده است. نتایج حاکی از آن است که نیما به دلیل نامساعد بودن شرایط و احوالش، خواستار رهایی و نجات یافتن از آن اوضاع بود که می تواند سرچشمه کاربرد طرح واره حجمی در اشعارش باشد.
ریشه یابی ماجرای خیاط یهودی و گوژپشت در داستان های هزارویک شب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد ادبی سال ۱۶ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۶۲
235-209
حوزههای تخصصی:
یکی از بخش های داستان های هزارویک شب، ماجرای «خیاط یهودی و گوژپشت» است. در این بخش چنین نقل شده، که فردی یهودی از اینکه ناخواسته موجب مرگ یک گوژپشت شده، نگران شده و ترسیده است که اگر مسلمانان از کار او مطلع شوند، «نسل یهود را از زمین بردارند». در این فراز می توان به گونه ای «خشونت» را مشاهده کرد. این نوشتار در رویکردی تطبیقی، به دنبال ریشه یابی این عبارت، نسخه ها و ترجمه های متعدد داستان های هزارویک شب را تورق کرده و به این نتیجه رسیده که جمله مزبور در ریشه فارسی آن قبل از ترجمه به عربی وجود نداشته و هنگام برگردان مجدد آن از عربی به فارسی، به آن افزوده شده است. زمانی که نسخه داستان های هزارویک شب در تسلط عرب بوده و هارون الرشید در آن تصرفاتی انجام داد، این جمله نیز دیر یا زود به آن افزوده شده است؛ یعنی در نسخه اصلی آن، چنین جمله ای وجود نداشته است.
بررسی تطبیقی ساختارهای اجتماعی در آثار زیدری نسوی و نجیب محفوظ براساس نظریات ساختارگرایانه گلدمن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۷ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۶۸
567 - 595
حوزههای تخصصی:
ساختارگرایی تکوینی در جامعه شناسی ادبیات، یکی از شاخه های نوین در پژوهش های ادبی معاصر است که فیلسوفان جامعه شناس و ادیبی چون لوسین گلدمن و رهبر فکری او یعنی جورج لوکاچ، بدان محور متکی بوده اند و بر طبق آن دیالکتیک نگرش حاکم بر مؤلف و فضای تاریخی، اجتماعی همراه با اقتصاد سیاسی، معیارهای کلی گرایانه ای را به لحاظ ساختار گرایی تکوینی و جامعه شناسی ادبی مطرح می شود.
نفثه المصدور اثر زیدری نسوی یکی از آثار مهم ادبی و جزیی از اسناد تاریخی، اجتماعی در ادبیات فارسی است که از قرن هفتم مصادف با اواخر دوران خوارزمشاهیان و اوایل دوران مغول برجای مانده است. آثار نجیب محفوظ نویسنده معروف مصری و برنده جایزه نوبل ادبی در سال 1988 نیز درباره نوع زندگی اجتماعی مردم زمانه و سلطه بیگانگان بر کشورش و فقر اقتصادی و فرهنگی است.
در پژوهش حاضر با تکیه بر روش توصیفی- تحلیلی و پژوهش بر أساس مکتب تطبیقی به بررسی و تحلیل تطبیقی آثار زیدری نسوی بالأخص نفثه المصدور و نجیب محفوظ با نگاه ساختارگرایانه گلدمن پرداخته شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که زیدری نسوی و نجیب محفوظ در آثارشان نسبت به مسائل اجتماعی، سیاسی و اقتصادی جامعه عصر خود بی تفاوت نبوده و سعی داشته اند تا با نشان دادن مشکلات اجتماعی و هم چنین با استفاده از قدرت قلم خود واقعیت های جامعه را در جهت رسیدن به یک جامعه آرمانی به تصویر بکشند.
تحلیل زمان روایی داستان حضرت سلیمان (ع) در قرآن کریم بر اساس نظریه ژرار ژنت
حوزههای تخصصی:
یکی از تکنیک های اصلی در تحلیل رمان ها، بررسی و نقد روایت پردازی داستان با توجه به نظریه روایت شناسی ژرار ژنت منتقد ساختارگرای فرانسوی است. از دیدگاه او زمان در هر داستان یکی از عناصر مهم در پیشبرد ارکان داستان است و خود این زمان به سه قسمت نظم، تداوم و بسامد تقسیم می شود. در این جستار به روش توصیفی - تحلیلی به مقوله زمان در داستان حضرت سلیمان7 براساس نظریه ژرار ژنت، پرداخته ایم تا اهمیت به کارگیری عنصر زمان، وابسته ها و هم بسته های آن به عنوان یکی از بنیان های روایت بررسی و تحلیل شود. نتایج این پژوهش بیانگر آن است که روند داستان حضرت سلیمان7 به دلیل استفاده بیش از حد از حذفیات و عنصر زمان پریشی سیر صعودی به خود گرفته است. این داستان پر از جنب و جوش، هیجان، تحرک، پویایی، دلهره و اضطراب درونی و بیرونی است و همین مسئله تا حدی زیاد سرعت داستان را متعادل نشان می دهد.
خوانشی نقادانه بر کتاب رازهای جدایی: سینمای اصغر فرهادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سعید عقیقی در کتاب رازهای جدایی: سینمای اصغر فرهادی فیلم های فرهادی را از اولین فیلم سینمایی او تا «فروشنده» مورد ارزیابی قرار می دهد. او بر معرفی و تحلیل الگوهای روایی داستان ها و نقد نحوه شخصیت پردازی و همچنین مقایسه آثار فرهادی با سینمای کلاسیک و واقع گرا متمرکز شده است. در کنار آن به صورت مختصر، نیم نگاهی به عناصر بصری، اصول فیلمسازی و همچنین برخی تحلیل های روانشناختی و خصوصاً جامعه شناختی مرتبط با فیلم های اصغر فرهادی نیز دارد. عدم وجود انسجام، خصوصاً در حجم بالای توصیفات و پراکندگی مطالب تحلیلی در کنار ایرادات فنی تخصصی از جمله رعایت نکردن اصول روزآمد نگارش کتاب، متغیر بودن دستور زبان نوشتاری و بکارگیری اصطلاحات تخصصی نابجا در کنار غیرعلمی بودن تئوری ها و فرضیات پژوهشی، و همچنین فقدان مبانی نظری، نقدهای این کتاب را از سطحی مابین تعدادی نقد ژورنالیستی نسبتاً خوب و تعدادی تحلیل تخصصی ناقص فراتر نمی برد. مشکل دیگر کتاب، تمرکز نویسنده بر بحث درون مایه، روایت، شخصیت پردازی وغیره است به گونه ای که مطالب مرتبط با نحوه ارائه بصری فیلمساز از کمیت و کیفیت لازم برخوردار نیستند و به نظر نمی رسد مخاطب جویای این مباحث را راضی کند.
نقد و تحلیل اکوسایکولوژی در رمان جای خالی سلوچ محمود دولت آبادی با نگاهی به نظریه ساختار شخصیّت فروید(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادب فارسی سال ۷۶ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۴۷
217 - 235
حوزههای تخصصی:
اکوسایکولوژی به مطالعه ی روان انسان در رابطه با محیط زیست می پردازد. روانی که بر اساس نظریه ی ساختار شخصیّت فروید محصول ارتباط متقابل، متعامل و متعارض سه عامل "نهاد"(Id)، "خود"(ego) و "فراخود"(superego) است. البته اکوسایکولوژی در آن جا که به وارد کردن خدا در جهان بینی فرد اهمیت می دهد در تقابل با آراء فروید قرار می گیرد. حال ما با روشی توصیفی- تحلیلی به این سؤال خواهیم پرداخت که طبیعت بر روح و روان و نوع رفتار و کنش های افراد جامعه ی داستانی جای خالی سلوچ دولت آبادی چه تأثیری داشته است؟ تا سلطه ی عقل را که چنین بحران هایی در ساختار شخصیّتی خانواده ی سلوچ رقم زده و باعث شده تعادل ایگوی آن ها بر هم بخورد، نشان دهیم. نتایج پژوهش بیانگر این است که سلطه ی عقل در این رمان با مکانیزه کردن کشاورزی توسط میرزا حسن بدون توجه به سازگاری با محیط و افراد آن سلوچ را با تکانش های آشوبناک "نهاد"، مرگان را با سوگواری و ماخولیا، ابراو را با ناتوانی "ایگو"ی وی در تعادل برقرار کردن بین "نهاد"، "فراخود" و جهان بیرونی، عباس را با اختلال شخصیّت ضد اجتماعی و هاجر را با اختلال شخصّیت وابسته مواجه کرده است. سلطه ی عقل چون بدون توجه به تاب آوری محیط و افراد آن منطقه به کار گرفته شده، تعادل ایگوی شخصیّت های رمان را به هم زده و آنان را دچار اختلالاتی در شخصیّت کرده است که علت چنین اختلالاتی را می توان در عدم مشارکت عاطفی ناخودآگاه شخصیّت های رمان با پدیده های طبیعی به تأثیرپذیری از جهان سرمایه داری و اومانیسم عصر روشنگری دید.
معرفی و بررسی ویژگی های زبانی مثنوی شکرباغ ناطق نیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فنون ادبی سال ۱۵ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۴۲)
107 - 130
حوزههای تخصصی:
شکرباغ یکی از دو اثر موجود سیدرضابخش موسوی (ناطق نیلی)، بالغ بر سه هزار بیت و در وزن خسرو و شیرین نظامی و یوسف و زلیخای جامی است. موضوع اصلی این مثنوی، ماجرای عشقی میان شاعر و بانویی به نام «نساگل» است؛ اما موضوعاتی دیگر ازقبیل حمد، نعت، منقبت، مدح، شکوائیه، وصف، عشق، نصیحت حاکِم و مسائل اجتماعی، فرهنگی و سیاسی حاکم بر جامعه در این منظومه بازتاب یافته و با عناصر متنوع بلاغی نیز آراسته شده است؛ البته از نگاه ویژگی های زبانی، که این مقاله به آن هدف ترتیب داده شده است، نیز تأمل برانگیز است؛ تفاوت هایی در ترکیب سازی و برجسته سازی هایی در سطح واژگان دیده می شود که چه ازلحاظ ترکیب و چه ازنظر معنا با آنچه در لغت نامه ها ثبت شده است، متفاوت می نماید؛ این تفاوت ها تنها در بعضی اوقات ویژگی گویشی دارد؛ همچنین در این اثر، حذف و جابه جایی اجزای جمله و فعل های مرکب دیده می شود؛ ازسوی دیگر، در برخی ابیات سکته وزنی و قافیه معیوب دیده می شود که گاهی به سبب ویژگی سبکی و زبانی شاعر و توجه او به صنعت پردازی است و گاهی به علت تنگنای وزن و گاهی نیز برخاسته از بی دقتی نسخه بردار است.
راهبردهای مهارت گوش دادن در آموزش زبان فارسی به عنوان زبان دوم
منبع:
مطالعات آموزش زبان فارسی سال ۸ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱۳
285 - 306
حوزههای تخصصی:
مهارت گوش دادن یکی از مهارت های اساسی در آموزش زبان فارسی به عنوان زبان دوم است که نقش بنیادی در توانش ارتباطی زبان آموزان دارد؛ در صورتی که زبان آموز مهارت کافی در این مهارت داشته باشد، می تواند از زبان گفتاری خود به خوبی استفاده و مقصود مورد نظر را به خوبی بیان کند و در برقراری ارتباط موفق می شود. همچنین با تقویت مهارت گوش دادن، مهارت های دیگر هم تحت تأثیر قرار می گیرند. هدف مقاله حاضر بررسی ادبیات مربوط و استخراج مفاهیم و نظریه های موجود در این زمینه و بیان راهبردهای عملی ارتقای و سرانجام ارائه پیشنهاداتی جهت بهبودی مهارت گوش دادن در فارسی آموزان غیرفارسی زبان بوده است. به این منظور، با روش توصیفی، متغیرهای مورد نظر بررسی و تجزیه و تحلیل شد. مواد و داده های مورد بررسی، کتاب های معتبر و مقالات متعدد چاپ شده در مجلات معتبر در حیطه آموزش زبان فارسی به غیر فارسی زبانان را در بر می گرفت. به طور خاص، دسته بندی هایی که آکسفورد، روین، اوملو و شمو در راهبردها ارائه نموده اند، در بررسی های داده ها و مواد مورد بررسی در این مقاله استفاده شده است. به علاوه، با ذکر نمونه هایی به بررسی مهم ترین راهبردهای یادگیری (شناختی، فراشناختی و عاطفی اجتماعی) پرداختیم که استفاده از این راهبردها در یادگیری زبان دوم تأثیر بسزایی دارد و فرآیند یادگیری را در مهارت گوش دادن تسهیل می کند. با استفاده از روش بررسی اسناد و مدارک، نتایج بررسی نشان داد که به کارگیری راهبردهای یادگیری به عنوان مجموعه عملیاتی که زبان آموز از آن ها جهت یادگیری زبان بهره می برد، فرآیند یادگیری را آسان، سریع و لذت بخش تر می نماید. آگاهی از این راهبردها و تمرین برای استفاده از آن ها باعث افزیش توانمندی و گسترش ظرفیت یادگیری در زبان آموز می شود.
گونه های مختلف ترانه های عامیانه و شادمانه سرایی در شعر شاعران جنوب(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
بشر از گذشته های دور، چه در لحظه های تنهایی و چه در مراسمی مانند جشن های مذهبی، شکار و جنگ ها، همیشه ترانه هایی را زمزمه می کرده است. این ترانه های عامیانه از آغاز تاکنون با نام های متفاوتی معرفی شده اند. ترانه های عامیانه، ریشه در فرهنگ و آداب و رسوم یک ملت دارد. مردم با این ترانه ها زیسته اند و شادی و اندوه خود را با آن ابراز نموده اند. با آن ها اعتراض و شکوه و شکایت خود را نشان داده اند. دراین بین، فرهنگ مردم دشتی و مناطق دیگر استان بوشهر مورد توجه این نوشتار است. در این نوشتار با رویکرد متن شناسی و تحلیل درونی و کارکردهای فرهنگی- اجتماعی، این گونه های ادبی بررسی و واکاوی شده است. ترانه های عامیانه ای؛ همچون گل گلی، گل سوسنی، سوز سوز، زینو زینو و... مواد اصلی این تحقیق را تشکیل می دهد. در بررسی ملودی های این آوازها، به مؤلفه ها و سایر ویژگی های هرکدام از آن ها اشاره شده، هم چنین به بررسی ادبیات و ابیات متناظر با هر کاربرد پرداخته شده است. با توجه به گوناگونی مقام ها، ترانه ها و نغمات، می توان به این نتیجه رسید که موسیقی و بومی سروده های شهرستان دشتی ازنظر کیفیت و کمیت، منحصربه فرد است و در ایران جایگاه ویژه ای دارد و با توجه به صنعتی شدن شهرها و نیز با درگذشت راویان موسیقی اقوام، رفته رفته موسیقی این اقوام نیز رو به نابودی و یا فراموشی می رود. با بررسی و توضیح ساختار موسیقایی از موسیقی اقوام، سعی در حفظ و نگهداری، همچنین شناساندن این موسیقی به دیگر فرهنگ ها، خواهد شد.
مقایسه کارکرد ادبی مسند و صفت در رمان تنگسیر اثر صادق چوبک
منبع:
مطالعات زبان فارسی (شفای دل) سال ۶ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱۶
51 - 72
حوزههای تخصصی:
رمان تنگسیر اثری برجسته و ناتورالیستی از صادق چوبک است که در این اثر نقش توصیفی، جایگاه ویژه ای در شکل گیری مکتب ادبی نویسنده، شکل گیری شخصیت های داستان و صحنه پردازی ها دارد. از ابزارهای مهم توصیف در این رمان، می توان به صفت و مسند اشاره کرد؛ بر این اساس این پژوهش به روش توصیفی تحلیلی و با ابزار کتابخانه ای در پی مقایسه کارکرد ادبی مسند و صفت در رمان تنگسیر از صادق چوبک است؛ به گونه ای که مسند و صفت های این رمان استخراج و تجزیه و تحلیل شد. نتایج حاصل از پژوهش نشان داد که مسند کارکرد بیشتری در ساخت و پرداخت شخصیت ها داردو صفت، شکل هنری تری دارد و ادبیت بیشتری به متن داستان می بخشد. در بخش فضا سازی به لحاظ تعداد و تنوع بسامد رنگ ها و صفات فیزیکی، صفت کارکرد بیشتر و مؤثرتری نسبت به مسند دارد.