فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۴۴۱ تا ۱٬۴۶۰ مورد از کل ۵۳٬۱۱۱ مورد.
حوزههای تخصصی:
بررسی میزان درک نوجوانان از اشعار حافظ و دیدگاه آنان درباره ی شخصیت و شعر او چکیده دیوان حافظ یکی از گران بهاترین گنجینه های ادبی و فرهنگی ایرانیان به شمار می رود. مخاطب اصلی این اثر بزرگ سالان هستند؛ اما آیا نوجوانان هم می توانند با بخشی از اشعار حافظ ارتباط بگیرند و درکی از آن داشته باشند؟ مناسب ترین راه برای رسیدن به پاسخی (هرچند نسبی) به این پرسش، پرس وجو از خودِ نوجوانان است؛ ازهمین رو و برای آگاهی از میزان آشنایی و درک نوجوانان از دیوان حافظ و شناخت دیدگاه آنان درباره ی شخصیت و اشعار او، پژوهشی در قالب پسادکتری سامان گرفت که مقاله ی حاضر یکی از دستاوردهای آن است. برای انجام این پژوهش پرسش نامه ای متناسب با اهداف آن، ساخته و روایی و پایایی اش بررسی و تأیید شد. ۴۰۱ نفر از نوجوانان مناطق گوناگون ایران در این نظرسنجی شرکت کردند. یافته های پژوهش نشان می دهد این نوجوانان، بیت هایی با موضوع دوستی را بهتر از دیگر شعرهای انتخابی دیوان حافظ درک می کنند و محبوب ترین اشعار حافظ از نظر آن ها شعرهایی ست که با موضوع عشق و دوستی سروده شده است. آن ها به شخصیت حافظ و دیوانش علاقه مندند و دوست دارند بیشتر با او و افکار و اشعارش آشنا شوند. ۹۵% شرکت کنندگان اشعار انتخابی حافظ را در شمار آثار مناسب برای هم سن وسالان خود دانسته و ۸۱/۷۲درصدشان میزان سودمندی این سروده ها را برای نوجوانان، زیاد و بسیار زیاد برشمرده بودند. مهم ترین دلایلی که نوجوانان برای علاقه مندی خود به شعرهای حافظ بیان کرده بودند، عبارت اند از: تنوع موضوعات، زبان شیرین، دلنشینی و آرامش بخش بودن شعرها، دریافتنی بودن معنی بسیاری از بیت ها، منطبق بودن اشعار با واقعیت جهان و زندگی، پرمفهوم بودن آن ها، ارزشمندی پندها و نشان دادن راه ورسم درست زندگی به خواننده.
تحلیل گفتمان انتقادی آزادی خواهی در شعر اعتراضی فرخی یزدی با تکیه بر رویکرد فرکلاف(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ ادبیات بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۹۴
239-263
حوزههای تخصصی:
آزادی یکی از ارکان اصلی و بنیادین انقلاب مشروطه است که بسامد بالایی در شعر و نثر این دوره دارد. کمتر شاعری در این دوره است که سروده ای سیاسی با درون مایه اعتراضی علیه استبداد و یا در ستایش آزادی نسروده باشد. فرخی یزدی یکی از شاعران و مخالفان سرسخت استبداد و از چهره های شناخته شده این دوره است که با استفاده از ظرفیت غزل کلاسیک، مضامین تازه ای نظیر آزادی، قانون، مساوات و ... را وارد ادبیات سیاسی عصر مشروطه کرد و به غنای اشعار سیاسی انتقادی در غزل و رباعی این دوره کوشید. به همین دلیل او را شاعر بزرگ آزادی لقب داده اند. این پژوهش توصیفی تحلیلی با شیوه استدلال کیفی و گردآوری منابع و اطلاعات کتابخانه ای، گفتمان آزادی خواهی را در شعر اعتراضی فرخی یزدی بر پایه نظریه تحلیل گفتمان انتقادی نورمن فرکلاف در سه سطح توصیف، تفسیر و تبیین بررسی نموده است تا زوایای تازه ای را از گفتمان آزادی خواهی در شعر یکی از پرچم داران ادب اعتراضی و شعر انتقادی عصر مشروطه نشان دهد. یافته های پژوهش نشان می دهد که مناسبات قدرت در گفتمان آزادی خواهی فرخی بر پایه تضاد و تعارضی دو سویه شکل گرفته است. این تضاد از یک سو مبارزه مشروطه طلبان و آزادی خواهان با منادیان استبداد را به تصویر می کشد و از سوی دیگر تبعیض طبقاتی میان فقیر و غنی را در جامعه ناهمگون ایران عصر مشروطه آشکار می نماید. زبان شاعرانه و بیان رئالیستی فرخی در بازآفرینی این تضاد و جدال دو سویه و ناهمگون میان آزادی و استبداد، جلوه های دیگری از رخدادهای مهم انقلاب مشروطیت را برای مخاطب آشکار می کند.
سوژه مندی سیاسی و هرمنوتیک خود در شعر شاملو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات فارسی (دانشگاه خوارزمی) سال ۳۲ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۱ (پیاپی ۹۶)
209 - 234
حوزههای تخصصی:
مسئله ی «سوژه» مهم ترین شاخص تمایز ادبیات کلاسیک و مدرن است. «من» در ادبیات کلاسیک اغلب کلی و انتزاعی است، اما در ادبیات معاصر، پیرو فلسفه ی مدرن، من فردیت یافته و انضمامی و به عبارتی سوژه کنشگر است. شاید آشکارترین نمود این چرخش پارادایمی را-به ویژه در شعر بتوان در نوع مواجهه با «سوژه» دید. شعر معاصر، از سطحی ترین وجه رمانتیک تا پیچیده ترین وجه فلسفی، مبیّن سوژه ای خودبسنده است که خاستگاه آن انسان محوری است. احمد شاملو از شاعرانی است که «من» در شعر او سوژه است. این پژوهش به روش تحلیل محتوای کیفی و با خوانش انتقادی مجموعه ی اشعار شاملو و انتخاب نمونه های دلالتگر، به هرمنوتیک خود/سوژه در شعر او می پردازد و ازآنجاکه این من/خود/سوژه طی شش دهه سرایش شعر، دستخوش تلاطم و تحول بوده است، تکیه گاه نظری بحث نیز، به فراخور این تطورات، هم به سوژه فلسفی می پردازد که بر اندیشه و آگاهی فردی تأکید می ورزد و هم به سوژه ای که برساخت اجتماعی است؛ ازهمین رو، تلفیقی است از مباحث میشل فوکو درباب هرمنوتیک خود و حکمرانی بر خود و دیگران، نظریه ی کنش متقابل نمادین، که به من فردی و من اجتماعی می پردازد، نظریه ی اگزیستانسیالیسم که آزادی، انتخاب و مسئولیت را محور مباحث خود قرار می دهد و درنهایت نظر آلتوسر درباب سوژه؛ یعنی سوژه با s (حرف کوچک) و سوژه با S (حرف بزرگ). «من» در شعر سیاسی شاملو، همانا subject ، به مثابه شبه سوژه ای ایدئولوژیک تحت انقیاد حزب توده است، و در شعر فلسفی او، که حاصل شناخت و آگاهی براساس تجربه زیسته خود او و تأمل درباب هستی، انسان، زندگی، و مرگ است، من به مثابه سوژه ی اعظم (Subject) است.
بررسی استعارۀ «دنیا به مثابۀ انسان» در حدیقه الحقیقه و مثنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از نظر لیکاف و جانسون، استعاره انسانانگاری، استعاره هستی شناختی است که از طریق آن ، مفاهیم انتزاعی شخصیت انسانی می یابند و می توان به نگرش و کنش مورد نظرگوینده، درباره شی یا پدیده مورد وصف پی برد. هدف در این پژوهش نیز بررسی انسان انگاری دنیا در حدیقه الحقیقه و مثنوی است تا نشان داده شود این دو شاعر بیشتراز چه خصوصیات انسانی برای شخصیت بخشی به دنیا استفاده کرده و از این طریق، چه نگرشی و کنشی در مخاطبان برانگیخته اند. نتایج پژوهش نشان می دهد سنایی و مولانا با نسبت دادن ویژگی های جسمانی، اخلاقی و اجتماعی انسان، به دنیا، سبب شکل گیری استعاره «دنیا به مثابه انسان» شده اند. این استعاره، خود شامل دو استعاره جزئی ترِ «دنیا به مثابه زن» و «دنیا به مثابه انسانی با ویژگی اخلاقی- اجتماعی» است. زیر مقوله های استعاره «دنیا به مثابه زن» که بر اساس نوع شناخت از ازدواج و روابط خانوادگی ایجاد شده است، نشان می دهد در شعر سنایی، دنیای زن گون جلوه بیشتری دارد وبرخلاف مولانا که تنها دو ویژگی اخلاقی و اجتماعی این زن را به تصویر کشیده، در شعر سنایی این دنیای زن گون، ظاهری جسمانی و ناخوشایند نیز دارد که سبب دلزدگی جسمی و جنسی از آن می شود. در «استعاره دنیا به مثابه انسانی با ویژگی اخلاقی- اجتماعی»، نیز که بر اساس شناخت از تعامل اجتماعی شکل گرفته است، این دو شاعر به تصویرسازهای مشابهی از دنیا پرداخته اند؛ با این تفاوت که سنایی، دنیا را انسانی با دنیایِ درونی منفی به تصویر کشیده است؛ اما در شعر مولانا، انسانی است با ویژگی اخلاقی و اجتماعی مثبت و منفی.
Analyse narrative du temps dans Les Sirènes de Bagdad de Yasmina Khadra d’après la théorie de Genette(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Le temps fait partie des composantes fondamentales des textes romanesques et il est impossible qu’un roman échappe à l’ordre temporel. Dans sa théorie du temps narratif concernant l'analyse du récit, Gérard Genette aborde ce concept sous trois niveaux: l'ordre, la durée et la fréquence. Alors, dans le cadre de la présente recherche, nous avons essayé d’étudier Les Sirènes de Bagdad (2006) de Yasmina Khadra, écrivain algérien d’expression française, d’après la théorie narratologique de Genette, en supposant que les va-et-vient entre le temps raconté et celui de la narration au sein dudit ouvrage offrent une assise appropriée pour concevoir les éléments temporels au sein de la théorie narratologique. Cette recherche, menée suivant une approche descriptive et analytique, repose sur la collecte de données bibliographiques. La question principale de la recherche consiste donc à savoir comment les données temporelles contribuent-elles à la construction de ce roman et comment les éléments narratifs jouent-ils leur rôle dans la progression de la narration. A ce titre, les mécanismes temporels de la narratologie ont été définis en premier lieu comme cadre théorique de la recherche, ensuite l’interaction des éléments temporels, les uns avec les autres et avec les autres éléments du texte, a été examinée. Les résultats de la présente étude confirment que le flux linéaire du temps est souvent perturbé par les anachronies rétrospective et prospective; la narration est souvent ralentie par les procédés utilisés et vu le grand nombre de dialogues et de pauses descriptives, le roman manque de dynamisme et d’action.
استعاره های مفهومی دربارل زنان در شعر سه شاعر زن افغانستانی؛ مطالعه موردی: محجوبه هروی، حمیرا نکهت دستگیرزاده، باران سجادی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد و نظریه ادبی سال ۹ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۸)
125 - 141
حوزههای تخصصی:
شاعران زن در افغانستان با توجه به شرایط گفتمانی و تجربه زیسته بازنمایی های متعددی از موضوعات شعری ارائه داده اند. استعاره هایی که با محوریت زن ساخته شده تصویری از وضعیت و موضع زنان در افغانستان به دست می دهد. ما در این مقاله به سراغ استعاره های زن در شعر سه شاعری می رویم که هرکدام طیفی از شاعران و مردم افغانستان را نمایندگی می کنند. محجوبه هروی به ذهنیت سنتی نزدیک تر است. او از نظرگاه سنتی نسبت به زنان فاصله نگرفته و جز بیان اعتراضاتی اندک، در همان چارچوب سیر می کند. حمیرا نکهت از موضع یک زن سنتی آغاز می کند اما هرچه جلوتر می رود دیدگاه هایش مدرن تر می شود. جایگاه زن در شعر او از وضعیت انفعال و انعطاف به فعال بودن تغییر می کند. او تا آخرین لحظات عمر ارتباطش را با سنت فرهنگی قطع نکرده و پیوسته خواهان اصلاح آن است. باران سجادی از همان آغاز با موضع سنت شکنانه وارد شده و با تابوشکنی های متعدد بر آن است که از سنت بگذرد نه اینکه آن را اصلاح کند. پیکره متنی تحقیق، آثار این سه شاعر و شیوه کار تحلیل محتواست. ابتدا همه استعاره های زن در شعر هریک از سه شاعر مذکور را استخراج کردیم و سپس با تعیین انگاره ها و کلان استعاره ها به تحلیل استعاره ها برای دست یافتن به نظام ذهنی هر شاعر مبادرت ورزیدیم.
واکاوی استبداد شرقی در فیه مافیه و مکتوبات مولانا جلال الدین بلخی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظریه استبداد شرقی ویتفوگل، ازجمله رویکردهایی است که ویژگی های پیچیده جوامع شرقی و تفاوت های فرهنگی آنها را آشکار می کند؛ چنان که ازطریق آن می توان پیچیدگی های این جوامع را درک کرد. بدین منظور با بررسی آثار مختلف ادبی می توان جلوه های استبداد شرقی و تأثیر آن بر افراد، جوامع و معانی آثار ادبی را کشف کرد. این پژوهش، با بهره گیری از روش تحلیل توصیفی و رویکرد جامعه شناسی ادبی، مؤلفه های استبداد شرقی را در فیه مافیه و مکتوبات کاویده و آنها را با متن این آثار سترگ عرفانی تطبیق داده است. یافته ها نشان می دهد که فیه مافیه و مکتوبات، افزون بر مسائل عرفانی و اخلاقی به گفتمان های فرهنگی، اجتماعی و فکری دیگری نیز اشاره دارد. مولوی در فیه مافیه و مکتوبات، ساختار سیاسی نظام استبدادی وگفتمان منبعث از آن را در قالب قصه ها، نامه ها و اندیشه های عارفانه خویش بازسازی و تکثیرکرده و براین اساس می توان گفت که او نیز همچون دیگر مردمان زمانه خود، گفتمان غالب درباره قدرت و سیاست را پذیرفته و در لوای این حکایات، به صورت مستقیم و غیرمستقیم به آن نظام حکومتی، مشروعیت بخشیده است.
Cyborgian Virtual: Hybrid Subjectivity in William Gibson’s The Peripheral(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The purpose of the research is to analyze how the cyborgian theories of virtual subjectivity, dromology, enfleshed materialism, aesthetics of disappearance, hybridity and metamorphic becoming are employed by modern technology to create humanoid. Gibson’s The Peripheral delineates multiple subjectivities as well as challenges of virtual creatures through tracing the life of Flynne, the major protagonist. We are to grasp humanoid’s beyond human ‘nature’, or ‘character’, or ‘being’, or ‘transitive identity’ in a way that corresponds with other human beings. The research portrays the subjective sense of being-in-the-virtual-world and analyzes the humanoid’s development in the form of a cyborgian human simulation. Donna Haraway, Paul Virilio and Rosi Braidotti are the selected theorists introducing the theory of the research; cyborg; an umbrella term referring to cybernetic organisms. Cyborgian literary theory focuses on the author who identifies the fictional subject as a new creature, which is partly inorganic and partly machine, to demonstrate that technology does not need to be dehumanizing; rather, it acts as a re-humanizing force to claim agency over our subjectivity. The peculiar thematic characteristics of the novel as an epitome of cyborg narrative, including non-linear apocalyptic time traveling narrative, fragmentation of subjectivity, formation of transhumans and constructed humanoids, are analyzed.
The Nomadic Distribution in Virginia Woolf’s Orlando: A Deleuzian Reading(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The debates concerning Orlando’s magical sex transformation and its main concern with gender trouble are ever growing. Yet it seems a very significant fact is neglected in this debate, the extent the male Orlando is different from the female. Till Orlando is a man, he holds a very rigid and sedentary view of gender roles and reproduces the old cliché about men and women. As soon as he becomes a woman, she starts to view the world in a nomadic distribution. The present paper uses Deleuze’s theory of time and his notions of sedentary and nomadic to represent how time and sex transformation are connected to a split subjectivity and the birth of a new female subject/artist. The sex transformation is a tremendous event that splits Orlando into a before and an after. The male Orlando is not equal to "the act" which is to go beyond the spirit of his age and become an artist who is able to affirm androgynous and nomadic worldview. Through "becoming woman" Orlando abandons his sedentary view of the world and becomes nomadic and at last, completes her poem "The Oak Tree". Through metamorphosis and a split subjectivity, Orlando becomes equal to "the act".
واکاوی اسطوره ای کهن در شعر ناصرخسرو
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: گردانه ی اساطیر در کشورهای دنیا چنین معرّفی شده که در آن ها مادر را به عنوان عنصری خالق، بازتاب داده اند. در اسطوره های متقدّم به وضوح پدیدار است که قدرت های بالاتر از آن زنان است؛ امّا با ایفای نقش بیشتر در جامعه از سوی مردان، در مقایسه با زنان، گردانه ی اساطیری نیز به آهستگی تغییر گردش داده و به سمت عنصر مذکّر چرخیده که این عامل در اشعار شاعران دوران باستان نیز پدیدار شده است؛ اما گذشته از دوران کهن، در شعر شاعران ادوار بعدی نیز می توان چنین موردی را مشاهده کرد. شاعر مورد پژوهش در این مقاله، ناصرخسرو است. روش پژوهش: در این مقاله با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی به سنجش اشعار ناصرخسرو پرداختیم و با اساطیر ایران، یونان، مصر و هند که در این اسطوره ها قدرت از مؤنث به مذکّر رسیده است، تطبیق دادیم تا به بررسی ریشه شناختی این ابیات در بین اساطیر سایر کشورها نیز بپردازیم. یافته ها: با استفاده از پژوهشی که انجام شد، شواهدی از بین اشعار ناصرخسرو -که حاکی از بازتاب اسطوره ای بس کهن در اساطیر دنیاست- استخراج شد. این ابیات معلوم می دارد که در دیوان ناصرخسرو به عنوان یکی از معدود شاعران ادبیات فارسی، باوری بسیار قدیمی که در بین تمدّن های فراموش شده وجود داشته، بازتاب پیداکرده است. نتایج: با انجام این پژوهش، آشکار شد که ناصرخسرو سخنانی را در دیوان اشعار خود مطرح کرده است که از دیدگاه اسطوره شناسی، این ابیات حاکی از اساطیری است که به عنوان اولین مظاهر اسطوره سازی در دنیای انسان ها و اوّلین ریشه های دین داری در بین تمدّن های دنیا مطرح شده است.
نفوذ نظام سلطه مذکر در بنیان اندیشه های پروین اعتصامی از دیدگاه نظریه جامعه شناختی پی یر بوردیو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با ظهور انقلاب مشروطیت در ایران، زنان ایرانی به حقوق و جایگاه خود آگاه تر شدند و تمایل بیشتری به فعالیت در عرصه های اجتماعی پیدا کردند. در این میان، پروین اعتصامی با سرودن اشعاری انتقادی، فریادِ رسای زنانی شد که در طول تاریخ در زیر سلطه نظامِ مردسالار از بسیاری از حقوق محروم و منزوی شده بودند. پروین در اشعارس با زبانی منتقدانه بر بی عدالتی های اجتماعی می تازد و از وضعیت بغرنج زنان در جامعه انتقاد می کند. بنا به نظر پی یر بوردیو جامعه شناس فرانسوی(1930-2002م) در کتاب «سلطه مذکر»، زنان خود نیز در این سلطه بر خود مشارکت می کنند و با .سلطه گران همدست می شوند؛ زیرا عاملان اجتماعی در طی فرایندی تاریخی دیدگاهِ مذکر را در قالب باورهایی بدیهی (دوکسا) در مردان و زنان نهادینه می کنند و پذیرش چنین دیدگاهی را در ذهنیت جامعه طبیعی جلوه می دهند. هدف این مقاله تحلیل دیدگاه سلطه مذکر در جهان اندیشه و اشعار پروین اعتصامی بر اساس نظریه جامعه شناسی پی یر بوردیو است. از این رو، با روش توصیفی-تحلیلی و با بهره گیری از مبانی جامعه شناختی بوردیو تأثیرات سلطه مذکر را در جهان اندیشه و اشعار پروین بررسی می نماید. بر اساس یافته های این مقاله، پروین با آنکه در برخی ازاشعار خود از سلطه مذکر انتقاد می کند، اما به طور کلی، موضعی دوگانه و پارادوکسیکال در این زمینه دارد. او با پیروی از اسلوب شاعران گذشته، با نهادِ ادبیاتِ مردانه همسو می شود. در اشعارش جزئیات روحی و عاطفی زنانه چندان برجسته نمی شود و ویژگی های زبانی اش، از زبان مردانه تمایز نمی یابد. به نظر می رسد که سلطه مذکر در اعماق ناخودآگاه ذهن پروین ریشه دوانده است.
تحلیل باستان گرایی در اشعار سیاوش کسرایی و نصرت رحمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحول و نوآفرینی در شعر چه در محتوا و چه در زبان و ساختار آن از راه هنجارگریزی رخ می دهد. هنجارگریزی می تواند از راه آفرینش های تازه که با ذهن و زبان ادبیات آشنایی ندارد حاصل شود یا آن که با غبارروبی از چهره ی کهن هنجارها که در لاتین به آن آرکائیسم گفته می شود و در زبان امروزی از آن با عنوان باستان گرایی یاد می کنند، به دست آید. مهم ترین جنبه ی رستاخیز کلمات در شعر سیاوش کسرایی و نصرت رحمانی باستان گرایی و بهره گیری از ساختار شعر کهن است. در بین شاعران مورد بحث، کسرایی به استفاده از مصادیق کهن زبان فارسی، چه از نظر واژگان و چه از نظر محتوا اقبال بیشتری نشان می دهد، به طور کلی باستان گرایی در شعر شاعران مورد نظر جایگاه خاصی دارد که به تشخص زبان و بیان شاعرانه ی آن ها منجر شده است. این پژوهش به بررسی و کاربرد باستان گرایی در اشعار این دو شاعر با روش توصیفی- تحلیلی می پردازد.
تحلیل چگونگی تجسم بخشی به هویت زنانه از طریق رمزگان زبانیِ داستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد ادبی سال ۱۷ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۶۷
39 - 99
حوزههای تخصصی:
پیچیدگی زبان به طیف گسترده ای از روش ها و رویکردهای علمی در مطالعه آن انجامیده است. یکی از این رویکردها، بررسی ارتباط زبان با متغیرِ جنسیت است. در این مقاله بر مبنای این نوع رویکرد به زبان، با روش توصیفی تحلیلی و با شیوه کتابخانه ای، چگونگی تأثیر جنسیت زنانه بر زبان رمانِ کولی کنار آتش بررسی شده است. بر همین اساس مشخص شد که در این داستان، زنانگی با چه الگوهایی در زبان و نشانه های زبانی متن به کار رفته و در نتیجه به کارگیری آن ها، هویت زن به چه صورت هایی بازنمایی شده است. در این رمان که به دنبال نمایش هویت پاره پاره زن در یک جامعه سنتی شکل گرفته، نویسنده در جهت خلق درون مایه اثر، ابتدا زنانگی را در قالب کاربرد خاص رمزگان زبانی در داستان و با الگوهایی چون به کارگیری زبان عاطفی، زبان مونولوگ محور، کاربرد خاص جملات پرسشی، رنگ واژه ها، توصیف، تنانه توصیفی، فقر واژگانی، به کارگیری زبان بدن، سکوت زبانی، زبان نصیحت آمیز، حسی بودن زبان و تردیدنماها نمایش داده و به دنبال آن، از طریق به کارگیریِ این رمزگان زبانی، موفق به خلق دوازده سوژه زبانی شده که هریک دربردارنده نقش های کلیشه ای و طرح واره های جنسیتی متعددی از زن هستند.
ترجمه فرهنگی در ادبیات نمایشی دوران پهلوی اول و دوم (1330-1300) با نگاهی به دو نمایشنامه از رفیع حالتی و معزالدیوان فکری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ادبی سال ۲۱ بهار ۱۴۰۳ شماره ۸۳
۱۶۶-۱۳۷
حوزههای تخصصی:
رفیع حالتی و معزالدیوان فکری دو نمایشنامه نویس ایرانی دوران پهلوی هستند که در آثار خود متون مختلفی را از زبانهای خارجی به فارسی ترجمه فرهنگی کرده اند. بنابراین با هدف مطالعه چگونگی «کنش» ترجمه فرهنگی این دو نمایشنامه نویس در دو نمایشنامه «اصفهانی چلمن» از حالتی که ترجمه ای فرهنگی از «یک نوکر و دو ارباب» کارلو گلدونی است و نمایشنامه «عبدالله» از فکری براساس نمایشنامه «ارنانی» ویکتورهوگو مورد بازخوانی قرار می گیرد. پژوهش با هدف کاربردی و روش جمع آوری اطلاعات کتابخانه ای براساس روش کیفی و ماهیت آمیزه ای از دو روش توصیفی-تحلیلی و تطبیقی فراهم شده است که به این سؤال پاسخ دهد. حالتی و فکری در راستای جذب و طرد فرهنگی دوران خود در رویارویی با متون غربی چگونه عمل کرده اند. در نتیجه با وجود کمبودهای هر دو اثر، بحث حالتی در جایگزینی عناصر فرهنگی «خودی» نسبت به «دیگری» از فکری موفقتر به نظر می رسد. عناصر بسیاری در گفت وگو با سپهر فرهنگی مقصد در کار حالتی ترجمه شده است؛ اما در کار فکری متن مقصد در مرز باقی می ماند و فکری عناصر جایگزین متناسبی برای متن مبدأ ندارد.
نفس و نمادهای مرتبط با آن در شعر عطار نیشابوری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی بهار ۱۴۰۳ شماره ۹۹
223 - 256
حوزههای تخصصی:
یکی از موضوعات پرتکرار در حوزه ادبیات عرفانی، نفس است. در آثار عرفانی، نفس با تعابیر مختلف و عناوین متعددی توصیف شده که اغلب آن ها نمادین و رمزی است. این پژوهش در پی رسیدن به این نکته است که عطار نیشابوری در آثار منظومش ( الهی نامه، اسرارنامه، منطق الطیر، دیوان اشعار، مصیبت نامه و مختارنامه) برای نفس چه نمادهایی را به کار برده و کدام یک از این نمادها ابداعی خود شاعر است. این پژوهش که مبتنی بر مطالعه اشعار عطار و گزینش شواهد شعری است به شیوه توصیفی و تحلیلی به بررسی نمادهای مربوط به نفس در همه آثار منظوم وی پرداخته است. بررسی این اشعار نشان می دهد نمادهای جانوری و همچنین شخصیت های منفی تاریخی- اسطوره ای، بیشترین نمود را در رابطه با موضوع نفس داشته است و علاوه بر این، عطار در بیان مفهوم نفس نمادهای تازه ای به کار برده که پیش از وی رایج نبوده است.
کاربست روان کاوی شخصیت یونگ در غزلیات عطار و مولانا با تکیه بر دو مقوله وصل و هجر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی بهار ۱۴۰۳ شماره ۹۹
349 - 376
حوزههای تخصصی:
با وجود اندیشه های مشترک شاعرانی که در مسیر عرفان گام نهاده اند، هر یک از آن ها در به تصویر کشیدن تجربیات عارفانه و شناسایی راه های سیر و سلوک، سبکی خاص داشته اند. علاوه بر ویژگی های سبکی یک اثر که در به وجود آمدن اثری متفاوت نقشی تعیین کننده دارد، خصایص روحی و ویژگی-های شخصیّتی خالق اثر نیز بر این امر اثرگذار است. در این مقاله، شخصیّت عطّار و مولانا براساس نظریه روان شناس مشهور، گوستاو یونگ از بُعد درون گرایی و برون گرایی در مواجهه با دو مقوله وصل و هجر، مورد واکاوی قرار گرفته است. با توجّه به تأثیر محیط دوران کودکی، رخدادها و رویدادهای متفاوت زندگی دو شاعر، تفاوت نگاه و روایت آن ها درباره شخصیّت عاشق که محور اصلی غزلیات عاشقانه است و حالات مربوط به آن و نیز شیوه شاعری و تیپ شخصیّتی دو شاعر، می توان چنین اذعان داشت که عطّار، شخصیّت درون گرای احساسی دارد و از هجران، بیش تر از وصال سخن گفته است و مولانا نیز با وجود توصیفات بسیار در باب هجران، وصال را دور از دسترس نمی شمارد و شخصیّت برون گرای احساسی دارد.
گفتمان های مفید در بازنمایی محیط زیست براساس متون عرفانی اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زبان شناسی زیست محیطی و به تبع آن تحلیل گفتمان محیط زیست در جست و جوی ایدئولوژی ها و الگوهای زبانی است که بتواند مردم را در حفظ و نگهداری محیط زیست تشویق و ترغیب نماید. به همین سبب آنها سه نوع گفتمان محیط زیست مخرب، گفتمان های دو پهلو و گفتمان های مفید را مطرح کرده اند. اگر چه رویکرد تحلیل گفتمان محیط زیست، بیشتر تجزیه و تحلیل متون و زبان امروزی است، اما متون کلاسیک و به ویژه متون عرفانی نیز در چارچوب گفتمان های محیط زیست طرح شدنی است، زیرا متون عرفانی از گفتمان های متفاوتی برخوردار است. از گفتمان های رایج در عرفان که می توان به آن اشاره داشت، گفتمان محیط زیست است که به طور وسیعی عارفان در متون عرفانی از آن بهره گرفته اند. در ادامه گفتمان-های مفید زیست محیطی براساس نظریات آرن استیبی پی گیری خواهد شد. که حاصل آن گفتمان های مفیدی چون آزار نرساندن به موجودات طبیعت، مهربانی و شفقت در حق تمام موجودات، حقوق طبیعت، موازنه و هماهنگی در طبیعت، اتحاد انسان و طبیعت بوده است.
ژانر اتوپیا در رمان فارسی؛ ویژگی ها و زمینه های پیدایش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادب فارسی سال ۷۷ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲۵۰
187 - 202
حوزههای تخصصی:
اتوپیا ژانری برآمده از نقطه عطف های تاریخی است و اتوپیای ایرانی، برآیند اتفاقات خاص عصر مشروطه و بیداری است. عمده آثار اتوپیایی فارسی در فاصله سالهای 1303 تا 1332 به رشته تحریر درآمده اند و این بازه زمانی را می توان عصر اتوپیانگاری نامید. این نویسندگان رمان اتوپیایی، با نقد وضع موجود، طرحی از جامعه کمال مطلوب را میریختند تا افق دید خوانندگان را وسعت دهند و زمینه تعلیم همراه با التذاذ ادبی آنان را فراهم آورند. این پژوهش در حیطه ادبیات ژانری است و پژوهش های ژانری در ادبیات فارسی از مایه و پیشینه قابل توجهی برخوردار نیست. و در زمینه ژانر اتوپیا و شناخت و نیز چگونگی پیدایش آن، پژوهشی مستقل و منسجمی انجام نشده است. مسأله این پژوهش، چگونگی شناخت ژانر اتوپیا و زمینه پیدایش آن در رمان فارسی است و در راستای پاسخ به این پرسش، پس از تعریف ژانر اتوپیا و بیان ویژگیهای سازنده آثار اتوپیایی، به بررسی زمینه های پیدایش این ژانر در سه ساحت؛ اجتماعی _تاریخی، ادبی و شخصی پرداخته شده است و به این نتیجه رسیدیم که پیدایش این نوع ادبی، حاصل تاریخ مشروطه و بیداری، سفرنامه های خیالی و رمانهای ترجمه ای و نیز نقش اساسی صنعتی زاده کرمانی به عنوان توسعه دهنده ژانر اتوپیاست. انجام این تحقیق به روش توصیفی - تحلیلی و تطبیقی، مبتنی بر تحقیقات کتابخانه ای است.
بررسی کارکردهای اجتماعی عواطف مذهبی در داستان های محمود دولت آبادی (مورد مطالعه: جای خالی سلوچ و چهار داستان کوتاه)
منبع:
اجتماعیات در ادب فارسی سال ۳ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۹
25 - 38
حوزههای تخصصی:
در آثار دولت آبادی مذهب به اشکال گوناگون (عواطف، باورها، رفتارها و...) بازتاب می یابد. به دلیل حضور هزاران ساله مذهب در ذهن و زبان ایرانیان، وجود این عنصر در آثار نویسنده واقع گرایی چون محمود دولت آبادی کاملاً طبیعی جلوه می نماید؛ اما با توجه به باورهای چپ گرایانه / مارکسیستی نویسنده، این موضوع در آثار او نه طبیعی؛ بلکه متناقض خواهد آمد. در مقاله حاضر با اشاره به دلیل حضور مذهب در آثار نویسندگان چپ گرای ایرانی به بررسی کارکردهای اجتماعی عواطف مذهبی در پنج داستان دولت آبادی پرداخته ایم. نتایج نشان می دهد که این عواطف به طور کلی در دو قالب رفتارهای کلامی و غیرکلامی اشخاص داستان و بیشتردر اوضاع سخت زندگی نمود می یابند. گذشته از برخی دلایل نه چندان مهم؛ مانند سبک رئالیستی نویسنده، اصلی ترین دلیل حضور مذهب را در آثار وی باید در فقر نظریه مارکسیست های ایرانی جستجو کرد. ایدئولوگ های چپ ایرانی در غیابِ نیروهای انقلابی پیشرو، ناگزیر به قراردادن افراد / جریان هایی پرداختند که رسالت نیروهای انقلابی را به عهده بگیرند. شخصیت های مذهبی مانند حضرت علی (ع) در آثار و سخنان چپ گرایانی چون گلسرخی و عارفانی چون حلاج از این دسته بوده اند.
مناقشه تأثیر عرفان اسلامی در عقب ماندگی ایران نزد ادیبان و روشنفکران عصر مشروطه و پهلوی اول
منبع:
اجتماعیات در ادب فارسی سال ۳ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۹
51 - 68
حوزههای تخصصی:
پس از شکست نظامی ایران در مقابل روسیه در اوایل قرن نوزدهم میلادی، مبانی اوّلیه اندیشه ضرورت توسعه و جبران عقب ماندگی ِ ایرانیان، در رویارویی با دنیای غرب شکل گرفت . برای اندیشمندان ایرانی این پرسش مطرح شد که علل عدم توسعه ایران چیست ؟ در میان مناقشات سیاسی و اجتماعی برای یافتن پاسخ های احتمالی ، این دیدگاه پدید آمد که از عوامل بازدارنده توسعه و عقب ماندگی ، وجود آموزه های عرفانی و ظهور و تثبیت گفتمان تصوّف در تاریخ ادبی - فرهنگی ایران است ؛ چرا که این گفتمان از طریق طرح و تبلیغ آموزه های زهدورزانه ، دنیاگریزی، جبرگرایی ، تسلیم و رضا، تقدیس فقر، توکل و صبر بر مصائب، اراده ایرانیان را برای تغییر سرنوشت خود سست گردانیده است . در مقابل ، دیوان سالاران و نخبگان علمی دوران پهلوی اول در فرآیند دولت - ملت سازی به اهمیت و نقش سازنده ادبیات و عرفان برای برساختن هویت تاریخی ایرانیان پافشاری می کردند. در این مقاله به بررسی اندیشه های دو تن از روشنفکران عصر مشروطه ؛ میرزا فتحعلی آخوندزاده و میرزا آقاخان کرمانی و دو تن از دیوان سالاران عصر پهلوی اوّل؛ ملک الشعرای بهار و علی اکبر دهخدا درباب مناقشه مذکور پرداختیم . با توجه به بررسی های انجام شده، می توان گفت روشنفکران نسل اول بر اساس نظام مفهومی لیبرالیسم و با تکیه بر نظریه مدرنیزاسیون، عرفان و آموزه های آن را از مؤلفه های فرهنگی بازدارنده توسعه برمی شمردند. گروه دیگری از روشنفکران که در این پژوهش ، روشنفکران گروه تلفیق نامیده شدند، در بستر اندیشه تلفیق و بومی سازی، در دفاع از عرفان بر این باور بودند که عناصر فرهنگی گذشته تعارضی با مدرنیته ندارد و حفظ و اعتلای آنها به ویژه ادبیات فارسی ، سبب می شود جامعه طی روند نوسازی، هویت تاریخی و فرهنگی خود را استمرار و اعتلا بخشد.