فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۸۱ تا ۵۰۰ مورد از کل ۵۲٬۹۰۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
ایرج میرزا، خود را سعدی عصر معرفی می کند و ملک الشعرای بهار در شعری که در رثای او آورده است او را سعدی شیرازی لقب می دهد. اشعار ایرج میرزا چه ویژگی هایی دارد که آن را به اشعار سعدی شبیه کرده است؟ این پژوهش که بر اشعار ایرج میرزا تمرکز دارد و از نتایج تحقیقات دیگر در باب سعدی بهره برده است، در صدد استخراج این وجوه تشابه به روش کتابخانه ایست. سعدی و ایرج میرزا، هر دو، در تقابل سازی و کاربست تناسب های زبانی اشتراک دارند. در تکرار و آهنگ افزاییِ از آن طریق، مشترکند. به استعاره و مجاز و بالکل محور جانشینی کمتر می پردازند و استعارات و مجاز های دور از ذهن به کارنمی برند؛ غالب انحراف از نرم های هر دو شاعر در محور هم نشینی است و منشا مشابهت ایرج میرزا و سعدی هم همینست؛ تسلط دو شاعر بر واژگان و زبان منتهی به برجسته سازی زبان در قالب انواع تکرار همخوان، واکه، واژه و جمله، تقابل های گسترده و در ابعاد گوناگون صرفی و نحوی و تلفیق زبانی سبک های خراسانی، عراقی و معاصر است.
بازتاب اندیشه های تعلیمی- اخلاقی در آیینه اشعار واعظ قزوینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادبیات تعلیمی سال ۱۶ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۶۲
1 - 35
حوزههای تخصصی:
ملّا محمّد رفیع قزوینی، متخلّص به واعظ، از خطبا، نویسندگان و شعرای مشهور سده یازدهم هجری است، که با تأسی از پیشینیان و هم اندیشه با شعرای عصر صفوی، مخاطب را به فراگرفتن اندیشه های تعلیمی- اخلاقی تشویق می کند. اندیشه های تعلیمی -اخلاقی در آیینه اشعار واعظ، به سه طریق انعکاس داده شده است. نخست اینکه: به طور مستقیم، نوع انسان را مورد خطاب قرار می دهد. دوم اینکه: طرف خطاب خود شاعر است، امّا غیر مستقیم اندیشه های تعلیمی- اخلاقی را به مخاطب گوشزد می کند. سوم اینکه: فرد خاصی را مورد خطاب قرار داده، غیر مستقیم اندیشه های تعلیمی- اخلاقی را به مخاطب یاد آوری می کند. در این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی و استفاده از منابع کتابخانه ای، اکثر اندیشه های تعلیمی- اخلاقی مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است. خواستگاه اندیشه های تعلیمی- اخلاقی در دیوان اشعار واعظ قزوینی، متون تعلیمی- اندرزی ایران قبل از اسلام، آیات قرآنی، احادیث نبوی و اقوال بزرگان دینی است. مطالعه زندگانی وی و اینکه به نیابت از نیای خود، ملّا فتح الله واعظ قزوینی، روزگار خود را در مراسم پند و وعظ و خطابت گذرانیده، ثابت می کند که در اشعار وی، بسامد مضامین تعلیمی- اخلاقی، بیشتر از جنبه های دیگر شعری باشد. در اشعار واعظ، بخصوص غزلیّات، با تأسی از شعرای سبک هندی،اندیشه های تعلیمی- اخلاقی، به دلیل ارتباط افقی غزل و بهره گیری از عنصر خیال تمثیل(اسلوب معادله) از بسامد بسیار گسترده ای در مقایسه با شعرای پیشین برخوردار است.
بررسی سبک شناسانۀ مثنوی اسرار الشهود اسیری لاهیجی
منبع:
مطالعات زبان فارسی (شفای دل) سال ۷ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱۸
146 - 183
حوزههای تخصصی:
اسیری لاهیجی از مشایخ سلسله نوربخشیه در قرن نهم و دهم هجری قمری است. در این پژوهش، مثنوی اسرارالشهود لاهیجی در سه سطح زبانی و فکری و ادبی مورد بررسی قرار گرفته است. پژوهش حاضر با توجه به ماهیت نظری آن به روش توصیفی – تحلیلی و بر مبنای مطالعات کتابخانه ای و الکترونیکی صورت پذیرفته است. از نظر زبانی بحر رمل مسدس محذوف در سرودن این مثنوی رعایت شده است. براساس یافته های این پژوهش، واژگان و ویژگی های زبانی کهن به ندرت در این مثنوی یافت می شود. عشق، اصلی ترین بن مایه شاعر است. تکرار وسیع واژه عشق در این مثنوی، گواه بر اهمیت آن در آراء لاهیجی است. از نظر ادبی تشبیه و استعاره پربسامدترین، فنون بلاغی در کلام شاعر است. بسامد «کنایه از فعل» نیز نسبت به سایر کنایات در مرتبه بالاتری قرار دارد. لاهیجی در این مثنوی همسو با مختصات فکری سبک عراقی، به مضامین عرفان اسلامی و اخلاقی پرداخته است. شاعر برای افزایش موسیقی درونی از صنایع بدیعی تکرار، واج آرایی، جناس، تضمین و تضاد بهره برده است. تشبیهات مرسل و مفصل به اعتبار برخوردار بودن از ادات و وجه شبه، بسامد بالاتری نسبت به سایر تشبیهات دارد. در استعاره، لفظ مستعار دور از ذهن نیست. مثنوی اسرار الشهود سرشار از تلمیحات است. از نظر فکری مضامین اخلاق گرایانه و عرفان گرایانه آراء مؤلف را در مثنوی اسرارالشهود تشکیل می دهند. لاهیجی عموم مضامین اسرار الشهود را به مباحث عرفان اسلامی از جمله تعالیم سالکین، متابعت از پیر، آداب و اخلاق صوفیه، وحدت وجود، انسان کامل، فنا و بقا، مرآت تجلی، مضامین قلندرانه، غم گرایی، جبرگرایی، تسلیم و رضا اختصاص داده است.
مقایسۀ اشعار محمدالعید آل خلیفه و محمدتقی بهار، بر اساس نظریۀ ساخت گرایی تکوینی لوسین گلدمن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۸ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۷۰
108 - 128
حوزههای تخصصی:
در واکاویِ آثار ادبی، گروهی قایلند که متن، هم با محتوا، و هم با پدیده های اجتماعی-تاریخی، فرهنگی و... ارتباط تنگاتنگ دارد. این گروه، دو زیرشاخه دارد که یکی شان قایل به ارتباط غیرمستقیم، اما دارای میانجیِ آفرینش های ادبی با پدیده هاست؛ مانند لوکاچ و لوسین گلدمن. شاخه اخیر می تواند از روی بازخوانی جزءجزءِ ساختار معنادارِ اثر، به جهان بینی کلیِ آفریننده اثر (میانجی) پی ببرد. این جستار به شیوه تحلیل محتوا و مطالعات کتابخانه ای، با بررسی دیوان محمدالعید و محمدتقی بهار از نئوکلاسیک های ایران و الجزائر، ابتدا به کشف ساختار درونی و درون مایه های اثر شامل: دفاع از آموزه های اسلامی، دفاع از زبان کشور و... پرداخته و سپس از روی آن ها، کشف کرده که دو شاعر، از طبقه نئوکلاسیکِ ملتزم به ادب کلاسیک و شرع، هستند. دو شاعر، برون گرا، واقع گرا، و غم گرایند؛ نه درون گرا، عشق گرا، و شادی-گرا! که علت اصلی آن، رسالت اصلاح گری آن هاست. جستار در آخر، بازتاب و تأثیر جهان بینی را بر اشعار، در پنج زمینه ساختمان شعری، عاطفه، زبانِ شعری، صور خیال، و نهایتا موسیقی پی می گیرد که چگونه جهان بینیِ دو شاعر، تکیه بر اسلوب قدما، کمبود جنبه عاطفی، زبانی ساده و عموم فهم، تصاویری عاری از ابتکار، و نیز بسامد پایینِ صنایع معنوی را سبب شده است.
بررسی و تحلیل چگونگی بازتاب مشاغل عامه در اشعار یغمای جندقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ و ادبیات عامه سال ۱۲ مرداد و شهریور ۱۴۰۳ شماره ۵۷
35 - 74
حوزههای تخصصی:
ادبیات آینه تمام نمای تحولات اجتماعی و اقتصادی است. برحسب همین نگاه کلان، فرهنگ کار و زندگی و مشاغلی که مردم به نوعی با آن ها سرو کار داشته اند، در شعر شاعران بازتاب یافته است. درحقیقت یکی از منابع مکتوبی که می تواند نمایانگر مشاغل سنتی و باورهای عامه در باب آن باشد، ادبیات است. چه بسا مشاغلی که در جامعه سنتی بسیار رایج بوده و امروزه با رشد جوامع و چیرگی صنعت یا در حال فراموشی هستند و کاربردی ندارند و یا جز در موزه ها نمی توان از آن ها نشانی یافت. در این مقاله به بررسی مشاغل عامه در اشعار یغمای جندقی می پردازیم. یغما از شاعرانی است که با توجه به تنوع منظومه ها و وجه محتوایی آثارش به فرهنگ عامه و مشاغل مردم کوچه و بازار توجه ویژه ای داشته و به میانجیِ یادکرد آن ها، معانی و مضامین بدیعی را پرورانده است. در اشعار او شغل های مختلفی چون آهنگری، باغبانی، بقالی، پاره دوزی، پرستاری و ... انعکاس یافته است. پژوهش حاضر به روش توصیفی تحلیلی صورت گرفته است. نتایج حاصل از بررسی مشاغل در اشعار یغما نمایانگر این امر است که شعر وی ضمن اینکه برخوردار از کاربرد ادبی زیباشناختی و معناآفرینی است، تصویری روشن از بنیان اقتصادی و معیشتی آن روزگار را هم نیز به دست می دهد که به نوبه خود می تواند باب بحث جدیدی را تحت عنوان فرهنگ کار در زیرمجموعه فرهنگ عامه بگشاید.
تحلیل مؤلفه های تجربه عرفانی در داستان دقوقی با استفاده از نظریه والتر استیس و ویلیام جیمز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی سال ۱۶ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳۷
9 - 38
حوزههای تخصصی:
داستان دقوقی در مثنوی معنوی روایتی چند وجهی است و به دلیل ساختار سیالش می توان آن را از ابعاد مختلف تحلیل کرد. شناخت ویژگی های تجربه عرفانی که جوهره اصلی برسازنده این تمثیل است، می تواند یکی از این تحلیل ها باشد. تجربه عرفانی، قرار گرفتن در لحظات جذبه و کشفی است که طی آن فرد، واجد تجربه ای شگفت می شود و خود را در ارتباط با جهان بالا می یابد. شناخت ماهیت این امر وجهه همت بسیاری از اندیشمندان حوزه فلسفه عرفان بوده است. ویلیام جیمز و والتر استیس از بزرگ ترین نظریه پردازان در حوزه تجربه عرفانی هستند که ویژگی های آن را شناسایی کرده اند. نظام علمی و نظری که این دو در باب شناخت ویژگی های تجارب عرفانی بنا کرده اند می تواند گره از از کار پیجیده ترین تجارب عرفانی باز کند. تجارب عرفانی داستان دقوقی واجد مشخصه هایی است که می تواند با استفاده از این نظام علمی شناسایی و ابهامات آن برطرف گردد. ویژگی هایی چون بیان ناپذیری، تناقض آمیزی، بینش وحدانی، احساس برکت و عینیت، داشتن کیفیت معرفتی و... در این داستان به چشم می خورد. دقوقی در ابتدای تجربه اش به ادراک وحدتِ کثرات می رسد، این تجربه با تبدل های پیاپی، متناقض به نظر می رسد. تجربه او واجد کیفیت معرفتی است. دقوقی به ادراکی می رسد که سرشار از برکت است. وی بر بیان ناپذیری تجربه خود نیز تصریح می کند؛ بنابراین مسئله اصلی در این جستار این است که با استفاده از مختصات طرح شده در باب تجارب عرفانی، خوانشی دیگر از این تمثیل نمادین به دست داده شود. هرچند همچون عموم این تجارب، همه ویژگی ها در آن نیامده و خصوصیاتی چون زودگذری در این تمثیل غایب است.
انواع روابطِ زندگی نامه ای در ادبیات: از هم حسی تا بازتابندگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله درصدد ارائه گونه ای دسته بندی از انواع روابطی است که می توان میان زندگی نامه نویس و سوژه اش متصور شد. نخستین رابطه محتمل رابطه ای است مبتنی بر نوعی «هم حسی» که به نویسنده امکان می دهد سوژه را در حالات مختلف تصور بکند و به تصویر بکشد. در این صورت، گاه نویسنده، همچون اغلب زندگی نامه نویسان ایرانی، بر ویژگی های برجسته سوژه متمرکز می شود تا به راه تقدیسِ «قهرمانِ» تاریخی برود. اما گاه زندگی نامه نویس می کوشد عادی ترین جلوه های زندگی را به واژه دربیاورد تا از این طریق نسخه ای انسانی تر از سوژه ارائه بدهد که فرسنگ ها با تصویر «مردان نامیِ » ستوده در زندگی نامه های سنتی فاصله دارد. این تقابل با سنت زندگی نامه نویسی ممکن است به قدری عیان باشد که به یکی از وجوه بارز متن تبدیل شود و نوع دیگری از رابطه زندگی نامه ای را شکل بدهد که ما آن را رابطه «انتقادی» نامیده ایم: خواه موضوعِ انتقاد قواعد ژانری باشد، خواه هدفش تخریبِ شخصیتِ تاریخی. ورای تقدیس و نقد، حالت سومی را نیز می توان متصور شد که رواجش میان نویسندگان فرانسوی کم نیست و حکایت از نوعی «بازتابندگی» دارد؛ آن وقتی است که زندگی نامه نویس با روایتِ زندگیِ «دیگری» می کوشد تا گره های وجودیِ خویش را آینه وار بکاود یا از روایتِ «دیگری» محملی بسازد برای گفتمانی عاریه ای که، در عین سکوت، به او امکان بیان دغدغه هایش را می دهد. بالطبع پیمودن هر یک از این مسیرها از تلقیِ خاص هر نویسنده از زندگی و ادبیات تأثیر می گیرد و بر شکل گیریِ دریافتِ مخاطب از ژانر زندگی نامه ، ظرفیت ها و چالش هایش اثر می گذارد.
تحلیلی نشانه _ پدیدارشناختی از داستان های کو تاه جنگ نوشته زنان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه فرهنگستان دوره ۲۳ بهمن و اسفند ۱۴۰۳ شماره ۶ (پیاپی ۹۴) ویژه نامه ادبیات انقلاب اسلامی
28 - 50
حوزههای تخصصی:
: مقاله حاضر بازنمایی نگاه نویسندگان زن به پدیده جنگ در گزیده داستان های کوتاه معاصر ایران است. انتخاب هفتاد داستان کوتاه، از میان ۲۶۲ داستان، که درطیّ چهار دهه در کتب و نشریّات چاپ شده اند، مجالی فراهم می کند تا با استفاده از روشی نظری (حاصل آمیختگی اندیشه های پدیدارشناسی و نشانه شناسی) بتوان تحلیلی جامع در این باره عرضه کرد. نویسنده قصد دارد، با معرّفی روش نشانه پدیدارشناختی، فارغ از پیش فرض ها و فضای حاکم بر فضای سیاسی اجتماعیِ این دوران، داستان ها را به مثابه پدیده (متن) بکاود و اجازه دهد متن چون «پدیداری» خود را بر خواننده عیان سازد. در این مقاله، ضمن تدقیق در نگاه وجودی و هستی شناسانه زنان به موضوعِ سراسر خشونت بار جنگ، درون مایه های روایت آنان از جنگ و میزان تأثیرپذیری شان و همچنین ساختار داستانی و زبان و لحن داستان ها در نظام نشانه ایِ این دوران تحلیل می شود. بی شک، زنان با تأثیرپذیرفتن از جامعه و فرهنگ حاکم بر زمانه خود، جهان شناسیِ ویژه شان را در این داستان ها نمایان و لایه های پنهان و آشکار هویّت زن ایرانی را در این روایتگری افشا می کنند. نگاه ویژه زنان به مقولات بنیادینی چون معنای زندگی و عشق و مرگ در این داستان ها تأمّل برانگیز است. تدقیق جهان شناسی زنان و یافتن درون مایه های مشترک، الگوها و بن مایه های روایت، نظام نشانه ایِ داستان ها در ساختار و زبان نکات درخور توجّه این مقاله است و تعامل وجودیِ زن ایرانی را با رویداد جنگ در آن دوره خاص نشان می دهد.
تمنای دوزخ: بازجست نگاه و نگرش عرفا به دوزخ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شطحیات در اصطلاح عرفان و تصوف، کلمات و سخنانی است که عارفان در حال وجد، ذوق، مستی و بی خودی بر زبان می آورند که گاهی کفرآمیز و خلاف آموزه های الهی است. یکی از این شطحیات تمنای دوزخ است. در واقع نگاه عارفان به دوزخ نگاهی متناقض نماست. آنان باور دارند که می توان با شکستن الگوهای منفی نسبت به دوزخ به حقیقت دست یافت. مشایخ متصوفه در موقعیت های مختلف با انگیزه های گوناگون این شطح را بر زبان رانده اند و دلایل و انگیزه های گوناگونی را برای ورود به دوزخ بیان داشته اند. نویسندگان پژوهش حاضر با روش تحلیلی تطبیقی و با هدف بازجست نگرش عرفا به دوزخ به بررسی و تحلیل متون مختلف نثر عرفانی تا قرن هفتم پرداخته اند. از دلایل و انگیزه های دوزخ طلبی عارفان می توان موارد ذیل اشاره کرد: طلب شفاعت برای خلق، ایثار و شفقت، مفاخره به قدرت معنوی، رضا به قضای الهی، بی اعتنایی به دوزخ، شوق وصال دوست؛ این طرز نگاه به دوزخ در میان اقوال عرفا، در تذکره الاولیا بیشتر از سایر کتب عرفانی به چشم می خورد و دوزخ طلبی در سخنان مشایخ بزرگی چون خرقانی، بایزید، شبلی نسبت به دیگر عرفا، بسامد بیشتری دارد.
نگاه نوستالژیک و انتقادی هرتامولر به فرهنگ بومی خود در رمان قلب حیوانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۳۰ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲
605 - 623
حوزههای تخصصی:
هرتامولر نویسند ه ی رومانیایی تباری است که به ناچار و ناخواسته، در اوج دوران استبداد نیکولای چائوشسکو، سرزمین خود را به قصد اقامت در کشور آلمان ترک می کند. در پی مهاجرت مولر به آلمان، نگاه نوستالژیک و انتقادی او، به فرهنگ بومی خود، در آثارش مجال تجلی می یابد. رمان قلب حیوانی از جمله ی این آثار است که مولر در آن صادقانه ماجرای زندگی خود را روایت می کند. پژوهش حاضر به دنبال پاسخ به این پرسش است که: عناصر و کارکردهای نوستالژیک انتقادی نویسنده به فرهنگ بومی خود در این رمان، چگونه نمود یافته است؟ در نهایت با بهره گیری از شیو ه ی تحلیلی- توصیفی این نتایج حاصل شد که: عوامل سیاسی و اجتماعی مهم ترین عوامل زمینه ساز نگاه نوستالژیک و انتقادی مولر به فرهنگ بومی خود، در این رمان است. مولر پس از مهاجرتش هنوز نوستالژی وطن را پشت سر نگذاشته است و از مسائلی همچون: ترس، خیانت و مرگ اندیشی حاکم بر سرزمینش، که او را وادار به مهاجرت می کند، سخن می گوید. نگاه نوستالژیک مولر در این اثر، نگاهی شخصی و اجتماعی است؛ او در این رمان راویت گر زندگی پر تنش و جانکاه مردمانی است که ترس و ستم زندگی آنان را به نابودی کشانیده؛ مردمی که برای فرار از موطن خود، مجبورند به هر خفتی تن داده؛ اما غافل از آن هستند که زندگی آنها پس از مهاجرت نیز، به شدت تحت تاثیر زندگی آنان قبل از مهاجرت است
نقد و تحلیل کارکرد مفاهیم و مصطلحات صوفیه در دیوان نزاری قهستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سعدالدّین بن شمس الدّین بن محمّد نزاری قهستانی، از شعرای نیمه دوّم سده هفتم و آغاز قرن هشتم است. خانواده نزاری از اسماعیلیانی بودند که از تهاجم مغول جان به دربردند. در دوره ای که او می زیست، حکومت الموتیان به وسیله مغولان ازبین رفته بود و اسماعیلیّه به خاطر عقایدشان در سختی و تنگنا به سرمی بردند و تحتِ تعقیب و آزار قرارمی گرفتند. نزاری شاعر و کارگزار درباری دو حکومت دست نشانده مغول، یعنی آل کُرت و مهربانی بود. پرسش اصلی پژوهش حاضر این است که نزاری الفاظ و مصطلحات صوفیه را به شیوه ای نمادین و با ظاهر صوفیانه و به منظور نشر افکار اسماعیلی به کارگرفته است یا آنکه عمیقاً تحتِ تأثیر افکار صوفیه قرارگرفته و شاعری صوفی محسوب می شود؟ حاصل تحقیق نشان می دهد نزاری به صورتِ تقیّه، برای حفظ جان خویش در زیر پوشش تصوف می زیست و برای آنکه مجال سخن و نشر عقیده داشته باشد به اصطلاحات عرفانی روی آورد، عرفان در آن روزگار، اندیشه رایج و مقبول بود. مراقبت دائمی نزاری در پنهان داشتن هویّت اسماعیلی خویش از حامیانش که ضدِاسماعیلی بودند، ناگزیر به گونه ای در آثارش انعکاس یافته است؛ بدین ترتیب که شاعر عقاید اسماعیلی خویش را به شیوه ای نمادین و یا تلویحی و به ظاهر با مفاهیم صوفیانه بیان کرده است. مقهور و متهم شدن نزاری در پایان کار نیز بیش از آنکه براثرِ حمایت از افراد اسماعیلی باشد به نوعی انعکاس اندیشه های اسماعیلی در اشعار اوست. خطوط فکری شاعر و تطابق آن با منابع اندیشه اسماعیلی آن دوره، همچنین نمایاندن هنر نزاری برای نشر پوشیده و بادوام عقیده، وجوه اشتراک و افتراق اندیشه او را با افکار صوفیانه نشان می دهد.
L’étude sociocritique du discours dans Cris de Laurent Gaudé(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Le centenaire de l’Armistice de 1918 fut l’occasion de plusieurs activités commémoratives, notamment par l’intermédiaire d’une foule impressionnante de publications en France. Sur la liste de la littérature de guerre et de témoignages de cette période, on retrouve les analyses et critiques des écrits testimoniaux d’hier ainsi que les récits et romans d’auteurs d’aujourd’hui. Dans cette optique, Laurent Gaudé représente une nouvelle vision sur la Grande Guerre et ses conséquences sur l’histoire contemporaine dans son roman intitulé Cris. Dans cet écrit, la représentation de la guerre est fragmentaire et lacunaire avec des éléments de rupture et d’incohérence. Cette narration contemporaine, appuyée sur une nouvelle image du massacre, met au défi la possibilité d’exprimer totalement l’expérience du grand conflit et dénonce plutôt le vide qu’elle a causé. Contrairement à la majorité des récits consacrés à ce sujet, Cris adopte une approche antihéroïque, exposant les soldats qui ne sont pas fidèles aux valeurs supérieures de la guerre et qui sont les porte-paroles du sociolecte idéologique de l’auteur. En fait, la condamnation de la guerre l’emporte largement sur le côté héroïque du livre. L'objectif principal de cette recherche consiste à examiner les enjeux sociaux du roman à travers le discours des personnages et de révéler la société à travers le système d'expression et la structure du texte. Pour ce faire et pour mieux cerner la Grande Guerre avec ses effets dévastateurs de manière contrastive, nous nous référons à l’approche sociocritique préconisée par Pierre Zima et nous nous attardons sur l’univers social du texte par l’intermédiaire de l’approche sociocritique. Cette analyse s’efforce de déceler la socialité de l’œuvre littéraire à travers l’analyse des niveaux textuels afin de révéler les traces de la situation sociale contemporaine.
نقد به مثابه شرط ممکن در نوشتار و گفتار تأملی نظری بر پیش فرض های در بردارنده چرایی و چگونگی رویداد متن
حوزههای تخصصی:
از نقد و انواع آن به مثابه داوری، ارزیابی، شناسایی، تحلیل، مرور، تفسیر و نظایر آن یاد شده است که همگی به صورت پسینی، ناظر بر نقد به مثابه مواجهه ای پرسشگرانه از متن تولید شده به قصد کنکاش و بررسی آن، هستند. این درحالی است که هدف این نوشتار، رها کردن نقد از تعریف شدگی معمول پسینی و در نتیجه ایجاد فهمی بنیادین و مبتنی بر نقد متن به گونه ای پیشنی است که در فرایند تولید به کنشگری می پردازد. به همین منظور، این نوشتار بر عناصر پیشازبانی و فرازبانی تأکید دارد که رویکردی غیرساختارگرایانه است و به مثابه شرایط ممکن، زمینه ساز تولید واقعی رویداد متن می باشند. پیش داده هایی فراتاریخی که حاوی چرایی و چگونگی شکل گیری متن می باشند. شرایط ممکن پیش داده های عینی و فرازبانی هستند. امکان هایی که در فاصله با تفسیر و تأویل قرار دارند که قلمرو ذهن است. شرایط ممکن در قلب نظریه تاریخ(هیستوریک) قرار دارند و با فرآیند های بلند مدت در پیوند می باشند. فرآیند هایی که از ابتدای شکل گیری متن در آن نقش دارند. توجه به شرایط ممکن که شرایطی فرامتنی در فرایند تولید متن هستند، متن را به متنی واقعی بدل می سازند. در این حالت است که نقد به مثابه شرط ممکن در ایجاد متن، به صورت پیشنی و فراتر از روایت زبانی و مختصات هرمنوتیکی، از آن در برابر هر گونه بررسی و داوری پیشینی حفاظت و پشتیبانی می کند. در این مقاله سعی شد به نقد با نگاهی متفاوت نگریسته شود و همین امر باعث شد تا نتایجی متفاوت از معمول استخراج شود و زمینه ساز تولید واقعی رویداد متن باشد.
غم و شادی و جلوه های آن در ایران پیش از اسلام (بر حسب متون مذهبی، مستندات تاریخی و آثار ادبی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال ۲۲ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴۳
49 - 68
حوزههای تخصصی:
این مقاله در پی آن است که نشان دهد در ایران پیش از اسلام چه اندیشه هایی در مورد غم و شادی وجود داشته و انگیزه و علل تبلیغ و نمود اجتماعی و عینی این اندیشه ها چه بوده است. برای این مقصود، با روش توصیفی تحلیلی و برحسب متون دینی، منابع تاریخی و آثار ادبی به مسئله پرداخته شده است. از حیث مذهبی، شادمانی امری قدسی و آسمانی به شمار رفته و حکم ابزاری را داشته است که با آن می توان بر مظاهر اهریمنی و اندوه غلبه کرد. بااین حال غم گرایی کارکردهای مثبتی از جمله تقویت حس انتقام و ایجاد شوق بازگشت به عالم معنوی(از طریق غم غربت) نیز داشته است. از منظر اسناد تاریخی شیوه مداراگرایانه و تساهل پادشاهان هخامنشی با ملل تحت سلطه خود، و در عهد ساسانی فرامین برخی پادشاهان چون بخشودگی خراج و رعایت عدالت موجب رواج جلوه هایی از شادمانی و دوری از اندوه جمعی در سراسر سرزمین بوده است؛ هرچند نظام طبقاتی اندوه عمیقی ایجاد می کرده است. در آثار ادبی، بزرگان راهکارهایی چون تاکید بر ناپایداری زندگی و توجه به قناعت را برای رهایی انسان از غم توصیه کرده اند.
کاربرد جملات خبری و انشایی با استفاده از وام واژگان غربی و مضمون آفرینی در اشعار میرزاده عشقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سیّد محمّد رضامیرزاده عشقی، شاعر، نویسنده و روزنامه نگار ایرانی در سال 1273 ه..ش در همدان به دنیا آمد. وی از چهره های سرشناس و پرشور عصر مشروطه در ایران به شمار می رود. عاطفه و موسیقی در شعر وی با هم پیوندی ناگسستنی و صنایع ادبی و علوم معانی در شعرش نقش برجسته ای دارند. آنچه در شعر عشقی نمایان است، جنبه اجتماعی شعر اوست به گونه ای که محتوای اجتماعی - سیاسی اشعارش با زندگی مردم معاصر، پیوند خورده است. نویسنده در این پژوهش درصدد آن است تا به شیوه توصیفی – تحلیلی و روش کتابخانه ای، انواع جملات خبری و انشایی با استفاده از وام واژگان غربی را در اشعار عشقی، مورد ارزیابی و تحلیل قرار دهد. نتایج پژوهش نشان می دهد که عشقی در جمله های خبری و انشایی با استفاده از وام واژگان غربی و با تصویرسازی و مضمون آفرینی، با زبان طنز و کنایه به نقد مسائل اجتماعی و سیاسی، نابسامانی اوضاع مملکت و دخالت بیگانگان در امور حکومتی پرداخته و به خوبی توانسته است، تصاویر شعری را در خدمت آرمان های اجتماعی و سیاسی خود به کار گیرد و انتقادهای تند سیاسی را در قالب جمله های خبری و انشایی بیان کند.
تحلیل نشانه شناختی باب «شیر و گاو» کلیله و دمنه بر اساس نظریۀ سبک زندگی اریک لاندوفسکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مسأله سبک زندگی، یکی از مباحث مهمی است که در نشانه شناسی اجتماعی طرح می شود. جایگاه سوژه به منزله ساحتی گفتمانی بازنمایی می شود که در تعاملات بین سوژه ای زیسته و در بستری گفتمانی تحقق پذیرفته است. این ساحت گفتمانی، بر قراردادهای اجتماعی- فرهنگی استوار است که براساس آن، سوژه با ابژه ها و کنش های دیگر تعامل برقرار می کند. اریک لاندوفسکی، نشانه شناس اجتماعی، در بررسی ارتباطات اجتماعی، براساس ارتباط گروه «مرجع» و «دیگری»، چهار نوع «سبک مختلف زندگی» را شناسایی کرده است که عبارتند از سبک زندگی «اسنوب»، «داندی»، «آفتاب پرست» و «خرس». سابقه طولانی نظام طبقاتی در ایران و تداوم آن در دوران اسلامی تا پیش از مشروطیت، سبکهای زندگی متفاوتی را سازماندهی کرده است. در آثار ادبی و به ویژه آثار تعلیمی برخورد گروه حاکم با گروه های زیردست انعکاس یافته است. کلیله و دمنه نیز از جمله آثاری است که به شیوه ای تمثیلی و نمادین ارتباط گروه حاکم و زیردست در آن بازنمایی شده است. مقاله حاضر با استفاده از رویکرد اریک لاندوفسکی به بررسی سبک های مختلف زندگی در باب «شیر و گاو» کلیله و دمنه پرداخته است. نتیجه بررسی حاضر نشان می دهد که دمنه اسنوب وار با شبیه سازی خود با گروه مرجع دو نوع سبک زندگی درباریان( فدائیان و غدراندیشان) را بازنمایی می کند. کنش رفتاری کلیله نیز همانند «داندی» به تمایز از گروه مرجع درباری تمایل دارد. گاو نیز ابتدا همانند «آفتاب پرست» به ناچار به تقلید از گروه مرجع میپردازد و در پایان همانند «خرس» با رفتاری نابهنجار موجب هلاکت خویش می گردد. شیر که نماد قدرت مطلق است با در پیش گرفتن سبک رفتاری نابهنجار «خرس» از خصوصیات پادشاه مطلوب فاصله می گیرد.
تصحیح و بازیابی چند بیت بر اساس دستنویس رسائل العشّاق و وسائل المشتاق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دستنویس رسائل العشّاق و وسائل المشتاق اثر سیفی نیشابوری و از متون نثر فارسی قرن ششم ه .ق است که در یکصد نامه عاشقانه تألیف شده است. حضور شعر در جای جای این کتاب چشمگیر است و مؤلف به طور میانگین، در هر نامه پانزده بیت از شاعران هم دوره یا سَلَف خود نقل کرده است. این نسخه در 685 ه .ق کتابت شده و نظر به شمار بسیار اشعار مندرج در آن و کهن بودن، در مطالعات شعرشناسی، زبان شناسی، مأخذیابی و تصحیح اشعار، و صحت انتساب اشعار به گویندگان بسیار ارزشمند است. ضمن مأخذیابی تمامی اشعار رسائل العشّاق، ابیات مشترکی از آن در دیگر نسخ و متون نظم یافت شد که به دلیل اصیل نبودن و یا آسیب دیدگی نسخ آن ها، ضبط نادرستی داشتند یا ناقص رها شده بودند. این ابیات به کمک دستنویس رسائل العشّاق تصحیح یا بازیابی شدند. در تحقیق حاضر 11 رباعی و 3 بیت از متون مهمی چون نزههالمجالس، دیوان انوری، دیوان معزّی نیشابوری، دیوان سنایی، دیوان ازرقی، دیوان کمال الدّین اسماعیل، دیوان رضی الدّین نیشابوری، مجموعه رباعیات کهن (دستنویس دانشگاه استانبول)، و دستنویس جُنگ سید الهی تصحیح یا بازیابی شده اند. ابیات تصحیح شده در مقاله حاضر، باید در تصحیح مجدد یا تحقیق در هر یک از متون مذکور، پیش روی مصححان و محققان قرار بگیرد.
منشات خاقانی، نثری فراموش شده(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
زبان و ادب فارسی دانشگاه آزاد سنندج سال ۱۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۸
250 - 263
حوزههای تخصصی:
منشات خاقانی شروانی (520 - 595 ه ق)، مجموعه نامه هایی است که خاقانی با نثری فنی و زیبا برای حاکمان، عالمان و نزدیکان خود نگاشته است، این نامه ها، از جنبه های ادبی، اجتماعی و هنری دارای اهمیت و شایان بررسی و توجه می باشد. همچنین آنها را می توان جزو منابع مهم در خاقانی شناسی و جامعه شناسی دوره شاعر، به حساب آورد. منشأت، جلوه های زیبایی از نثر فنی قرن ششم را برای ما ترسیم می کند که در نهایت پختگی و آراستگی، در قالب نامه، ارائه و تحریر یافته است. بعضی از نامه های خاقانی، دل نامه هایی هستند که اطلاعات قابل توجهی در مورد نویسنده و جامعه ای که در آن زندگی کرده است در اختیار ادب دوستان قرار می دهد. در این مقاله، اهمیت و ارزش منشأت، به عنوان نمونه ی برجسته و بارز هنر نثرنویسی شاعری توانا، بیان می گردد تا علاقه مندان، در زمینه خاقانی پژوهی، آن اثر را بیشتر مورد توجه و مدنظر خود قرار دهند.
بهرام و گل اندام؛ روایتی از فرآیند تفرد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی بهار ۱۴۰۳ شماره ۹۹
91 - 116
حوزههای تخصصی:
ارتباط متون ادبی و روانکاوی در قرن بیستم به کمک نظریات فروید مطرح شد و پس از او، کارل گوستاو یونگ در این زمینه نقشی برجسته داشته و درباره انعکاس روحیات و اندیشه های افراد در آفریده های خود، آثار مهمی نگاشته است. به باور یونگ، افکار انسان تا حدودی برخاسته از امیال روزانه و به میزان زیادی تحت تأثیر ناخودآگاه جمعی و تصاویر کهن (کهن الگو) است و به طور کلی انسان در طول زندگی خود، به صورت ناخواسته از جانب ناخودآگاه خود کنترل می شود. در این مقاله، منظومه بهرام و گل اندام امین الدین صافی (شاعر قرن نهم) با استفاده از شیوه توصیفی- تحلیلی و از دیدگاه روانکاوی یونگ بررسی شده است تا در آن، مراتب بروز ناخودآگاهی جمعی و عناصر آن مشخص شود. مطابق نتایج حاصل شده، این داستان عامیانه با کهن الگوی فردانیت یونگ تطابق دارد و مسیر رشد شخصیت به سوی تکامل را نشان می دهد؛ به این ترتیب، در این منظومه، کشورشاه رمزی از انسان و بهرام، نشان دهنده کهن الگوی خود است که برای وصال با آنیما، از مراحل سخت رویارویی با سایه عبور می کند و درنهایت، پیوند او با گل اندام، چرخه تحول شخصیت را به پایان می رساند. همچنین در این منظومه دو کهن الگوی سایه و پیر خرد نقش پررنگ تری دارند: کهن الگوی سایه به دلیل پافشاری و تلاش بسیار شاه برای رشد شخصیت و کهن الگوی پیرِ خرد به دلیل اشتیاق و سردرگمی زیاد او.
تحلیل گفتمان وطن در شعر علی محمود طه و عارف قزوینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال ۲۲ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۲
179 - 196
حوزههای تخصصی:
در تحلیل گفتمان با ارزیابی سطوح گوناگون متن، امکان دستیابی به برداشتی جدید و عمیق از متن فراهم شده و تعاملات زبان با ساختارهای فکری- اجتماعی کشف می گردد. پژوهش حاضر در تلاش است تا با تکیه بر روش توصیفی-تحلیلی و با استناد به مکتب آمریکایی ادبیات تطبیقی، نظام گفتمانی دو تن از شاعران مشهور عرصه وطن سرایی در ادبیات عربی و فارسی را مورد بررسی و تحلیل تطبیقی قرار دهد. علی محمود طه (1949-1901م) شاعر معاصر مصر و عارف قزوینی (1933-1882م) شاعر معاصر ایران، دو شاعر هم عصر عرب و ایرانی هستند که در بیان و طرح اندیشه های ملی و مضامین مرتبط با وطن از جایگاهی درخور توجه برخوردارند. پرسش اصلی پژوهش این است که میزان کارآیی تحلیل گفتمان مدار در شعر پایداری علی محمود طه و عارف قزوینی تا چه حد است؟ یافته های پژوهش نشان از آن دارد که در اشعار هر دو شاعر از واژگان و بندهای خاصی در جهت برجسته سازی هویت ملی استفاده شده است که همه این ها در راستای تأکید بر وطن دوستی، دلتنگی برای وطن و حمیت ملی قرار دارد. این نتیجه نشان دهنده نزدیکی اندیشگانی دو شاعر و جهت گیری مشابه آن ها نسبت به کارایی وطن گرایی به عنوان ابزاری ارزشمند در راستای ایستادگی و مقاومت است.