فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۸۱ تا ۵۰۰ مورد از کل ۵۲٬۵۲۲ مورد.
منبع:
اجتماعیات در ادب فارسی سال ۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۷
77 - 92
حوزههای تخصصی:
نشانه شناسی اجتماعی از جمله رویکردهای انتقادی بازخوانی متون ادبی است که در صدد بررسی و کشف نشانه های درون متنی می باشد تا بتواند به لایه های مفهومی پنهان آن دست یافته و معانی نهفته در این نشانه ها را درک نماید. پی یر گیرو، نشانه های اجتماعی را به دو گروه هویت و آداب معاشرت تقسیم می کند. نفثه المصدور اثر ارجمند شهاب الدین محمد زیدری نسوی، منشی سلطان جلال الدین خوارزمشاه، کتابی است که در مورد حمله مغول به ایران و سقوط سلسله خوارزمشاهیان نوشته شده است و با توجه به موضوع آن که مضمونی تاریخی- اجتماعی دارد، می توان جلوه هایی از فرهنگ، هویت، و آداب و رسوم دوره خوارزمشاهیان را در آن به وضوح دید و از این رو، کتاب مذکور دارای رمزگان های اجتماعی بسیاری است که نیاز به استخراج و تحلیل دارد. بر این اساس، نگارندگان این پژوهش کوشیده اند تا با بهره گیری از روش تحلیل کیفی و با تکیه بر دیدگاه پی یر گیرو، نشانه های اجتماعی را در نفثه المصدور بررسی و تحلیل نمایند. بر اساس یافته های این پژوهش، نشانه های اجتماعی در نفثه المصدور در مقوله هویت و آداب معاشرت بازتاب یافته و در قالب عواملی چون لحن سخن، حالات و اطوار، خوراک، پوشاک و ... بروز یافته است که به نوعی بیانگر تنوع رمزگان های زمان نویسنده و توجه شایان او به اوضاع اجتماعی جامعه است.
کارکردهای پیرامتن در رمان نوجوان «این وبلاگ واگذار می شود» اثر فرهاد حسن زاده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کارکردهای پیرامتن در رمان نوجوان این وبلاگ واگذار می شود اثر فرهاد حسن زاده چکیده پیرامتنیت یکی از گونه های ترامتنیت ژرار ژنت است. ژنت ، نظریه پرداز فرانسوی، با نظریه ی ترامتنیت، هر نوع ارتباط یک متن را با متن های دیگر، به صورت گسترده و ساختنشانند بررسی کرد. در این نظریه، متن در پنج گونه ی پیرامتنیت، بینامتنیت، فرامتنیت، سرمتنیت و بیش متنیت بررسی می شود. این دسته بندی هرگونه رابطه ی متن با متنی غیر از خود را شامل می شود؛ روابط یک متن با عناصر پیرامونش، روابط براساس هم حضوری، بر پایه ی انتقاد و تفسیر، روابط طولی و ژانری و روابط بر اساس برگرفتگی. در این میان عناصر پیرامتنی عبارت است از تمام عناصری که اگرچه جزئی از متن محسوب نمی شوند، در جای جای متن حضور دارند، آن را احاطه کرده اند و همراهی اش می کنند و در خوانش خواننده تأثیر می گذارند؛ عناصری چون: طرح جلد، نام نویسنده، ناشر، پوستر های تبلیغی و... رمان نوجوان این وبلاگ واگذار می شود ویژگی خاصی دارد و آن ارائه ی روایت در قالب یک وبلاگ داستان نویسی است. این ویژگی عناصر پیرامتنی مهمی به وجود آورده است؛ بنابراین نویسندگان مقاله در پی آنند تا با بررسی این عناصر، کارکردهای آن را مشخص کنند. در ادامه مشخص خواهد شد عناصر پیرامتنی در این رمان گسترده، به دلیل شیوه ی ویژه ی روایت این اثر، در تمام صفحات حضور دارد و به این ترتیب متن را همراهی کرده و خواننده ی نوجوان را یاری و خوانش او را هدایت می کند.
RÉINVENTION DE L'ANTI-HÉROS : ARSÈNE LUPIN DE MAURICE LEBLANC À LA SÉRIE NETFLIX(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Cet article examine l'évolution du personnage d'Arsène Lupin, créé par Maurice Leblanc, en mettant l'accent sur ses représentations littéraires et médiatiques. L'étude débute par une analyse des romans originaux de Leblanc, explorant comment Lupin incarne les traits d'un antihéros par son intelligence, son charme et ses actes illégaux justifiés par des motifs moraux complexes. Ensuite, l'article se penche sur l'adaptation contemporaine de Netflix, qui réinvente le personnage pour un public moderne tout en conservant ses caractéristiques essentielles. Cette série est analysée pour voir comment elle met en avant les thèmes de justice sociale et de lutte contre l'injustice, actualisant ainsi le personnage pour résonner avec les préoccupations actuelles. L'article explore également la manière dont les diverses représentations de Lupin influencent la perception du public et contribuent à la durabilité de ce personnage dans la culture populaire. En intégrant des perspectives littéraires, médiatiques et socioculturelles, cette étude offre une vue d'ensemble sur la complexité et l'évolution fascinante d'Arsène Lupin en tant qu'antihéros à travers le temps et les supports. Les résultats montrent que l'adaptation et la réinvention de personnages classiques peuvent revitaliser leur pertinence et leur popularité dans des contextes contemporains.
بررسی و تحلیل خسرو و شیرین نظامی با تکیه بر تعارض(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن شناسی ادب فارسی سال ۱۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۶۳)
105 - 116
حوزههای تخصصی:
تعارض از جمله مسائلی است که در روابط اجتماعی رخ می نماید و هنگامی آشکار می شود که هدف فرد یا گروهی با هدف فرد یا گروهی دیگر در تقابل قرار گیرد. این عنصر در جریان یافتن داستان خسرو و شیرین بسیار مؤثر بوده است. این مقاله با روش توصیفی تحلیلی و برای بررسی تعارض و انواع آن در داستان خسرو و شیرین نوشته شده است. باوجودِ طولانی بودن تعارض میان خسرو و شیرین، این تعارض نتایج مثبتی داشته است؛ امّا تعارض های دیگر داستان با نتایج منفی پایان یافته است. انواع تعارضات داستان عبارت اند از: 1- تعارض هدف: تعارض خسرو و فرهاد، بهرام و خسرو، و شیرویه و خسرو. 2- تعارض احساسی عاطفی: تعارض شیرین و مریم، شیرین و شکر، و اهل دربار و شیرین. رهیافت هایی که شخصیت های داستان برای حل تعارض در پیش گرفته اند، عبارت اند از: 1- رهیافت تسلیم شدن: رهیافت خسرو دربرابرِ. 2- رهیافت اجتناب: شیرین و مریم. 3- رهیافت برد باخت (رقابت): رهیافت خسرو دربرابرِ فرهاد و شیرویه دربرابرِ. 4- رهیافت برد برد: رهیافت خسرو و شیرین. 5- رهیافت نرمش: روش خسرو در رسیدن به شیرین.
چهره دوگانه «مطرب» در ادب فارسی (با تاکید بر ادب عرفانی تا سده هشتم)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال ۲۲ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴۳
27 - 48
حوزههای تخصصی:
در بخش بزرگی از ادب فارسی مخصوصاً شعر، تیپ «مطرب» حضور برجسته دارد. حافظه شعری ایرانی مأنوس با ادب کلاسیک (سعدی و حافظ و مولوی)، سیمایی بشکوه و اثیری از او می یابد، اما به محض ورود به سطح زبان جامعه، متوجه بار معنایی تحقیرآمیز آن می شود. این تحقیق در پی آن است تا با بررسی متون مشهور ادبی تا سده هشتم، به این سؤال های اصلی پاسخ دهد: «مواجهه دوگانه با «مطرب» در ادب و فرهنگ قدیم ایران چگونه نمود می یابد؟»، «آبشخورهای این رویارویی متناقض کدام است؟» این تحقیق به روش توصیفی-تحلیلی و با اسناد کتابخانه ای انجام شده و دایره زمانی آن از آغاز ادب فارسی دری تا سده هشتم است. فراوانی منابع ادبی، نویسنده را وادار کرده تا به امهات متون بپردازد. نتایج تحقیق نشان می دهد که در بخشی از ژانر ادب عرفانی و ادب درباری، مطرب چندان چهره ارجمندی ندارد، اما در سایر ژانرها، چهره او تابناک و ارزشمند است. آنچه باعث ایجاد سیمایی منفی از مطرب در ادب صوفیانه شده، علاوه بر تأثیر نصوص دینی در شکل گیری این نگاه، توأمانی مطربی با حواشی فساد آلود بزم های طرب و درآمیختگی مفهوم مطرب و لولی است.
بررسی تطبیقی رمان طلسمات و بوف کور از دیدگاه افسانه گردانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
به نظر کریستوا، هر متنی حاصل شبکه ی متنی قبل از خود است؛ بنابراین، برای رمزگشایی باید سراغ این شبکه برویم. نویسندگان و شاعران همواره از متون قبلی بهره مند شده اند. این بهره بهرداری گاه به صورت افسانه گرایی است که جز بازنویسی و بازآفرینی افسانه ها نیست و کمک چندانی به ادبیات نمی کند، اما افسانه گردانی رویکرد متفاوتی دارد که مایه تحول ادبیات است. افسانه گردانی تنها یادآور افسانه ها به گونه ی تلمیح و اشاره نیست، بلکه با بهره گیری از بینامتنیت، متن گذشته را دگرگون می سازد، تا آنجا که خواننده به سادگی نداند در پیدایش متن جدید چه متن ها و چه افسانه هایی دخیل بوده اند. در رمان طلسمات با سه رویکرد افسانه گویی، افسانه گرایی و افسانه گردانی مواجهیم. در رمان بوف کور نیز نویسنده با استفاده از افسانه ها و اسطوره های بسیار متن پیشین را دگرگون کرده است. از نتایج این مقاله نیز بهره بردن هردو رمان از افسانه ها حتی علیه افسانه ها است. در نوشتار حاضر، این رمان ها از دیدگاه افسانه گردانی یا بینامتنیت افسانه ای تحلیل شده اند.
تحلیل سبکی کارکرد همزمان تشبیه و مراعات النظیر در شاهنامه فردوسی(با تأکید بر جلد اول)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ادبی سال ۲۱ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۸۴
۳۲-۹
حوزههای تخصصی:
بررسی عوامل زیبایی شناختی آثار شاخص در پژوهشهای بلاغی به عنوان متونی پویا در کاربست ابزار بلاغی به گونه ای متفاوت از راه های کشف زیبایی آنها است. در این پژوهش همراهی یک تصویر با آرایه ای دیگر از دلایل پویایی تصاویر ادبی شاهنامه فرض شده است. تشبیه به سبب اقتضائات متن حماسی، پربسامدترین تصویر شاهنامه است. پس از استخراج تشبیهات جلد نخست شاهنامه، صنایع ادبی پرکاربرد در ابیات حاوی تشبیه بررسی شد. هشتاد درصد تشبیهات با مراعات النظیر همراه بود. به سبب بسامد معنی دار آنها و در پی پاسخ به اینکه کاربرد همزمان آنها تابع کدام مقتضیات گونه حماسه است، هر دو مؤلفه ای سبکی فرض شدد. پس در سه حوزه زبانی، روایی و بلاغی چرایی ترکیب این دو بررسی و تأثیرشان بر تداعی، ایجاد یا تقویت بافت، جلوگیری از پیچیدگی تصاویر و ایجاد فضای داستانی، تازگی تصاویر و شخصیت پردازی در شاهنامه تبیین شد. نتیجه اینکه همراهی مراعات النظیر با تشبیه با کاربردی سبکی برای تداوم مفهومی در محور افقی و عمودی متن، جلوگیری از ابتذال تشبیهات ساده و گاه تکراری، جبران کاستی شخصیت پردازی در متن حماسی و حفظ پیوستگی داستانی در متن طولانی شاهنامه استفاده شده است.
تحلیل استعاره های مربوط به حوزۀ بیماری و شفا در ناداستان از قیطریه تا اورنج کانتیاثر حمیدرضا صدر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های بین رشته ای ادبی سال ۶ بهار و تابستان ۱۴۰۳شماره ۱۱
399 - 449
حوزههای تخصصی:
لیکاف ضمن به چالش کشیدن تلقی سنتی از استعاره، بر این نکته تأکید ورزید که پایه تفکر انسان، استعاری است و ذهن انسان به شکل ناخودآگاه برای درک مفاهیم انتزاعی، از امور محسوس بهره می جوید. یکی از مهم ترین زمینه هایی که ذهن و زبان به جای بیان مستقیم، دست به دامن تصاویر استعاری می شود، موضوعات مربوط به حوزه شفا و بیماری است. بیماران، همراهان آنان و حتی پزشکان به دلیل تجارب پیچیده مربوط به بیماری به ویژه بیماری های لاعلاج، خواسته یا ناخواسته از زبان استعاری در این زمینه بهره می جویند. موضوعی که نه تنها در جریان مفاهمه بیمار با دیگران اثرگذار است، بلکه این امکان را نیز فراهم می آورد که با دستکاری در نظام استعاری این حوزه، شیوه مواجهه بیمار و اطرافیان با بیماری نیز اصلاح گردد. درهمین راستا در این پژوهش تلاش شده است تا کتاب «از قیطریه تا اورنج کانتی» که دربردارنده تجربه زیسته حمیدرضا صدر-نویسنده اثر- از بیماری سرطان است، به شیوه تحلیلی-توصیفی و با محوریت تصاویر مربوط به حوزه بیماری و شفا بررسی شود. برای انجام پژوهش تمامی تصاویر مربوط به موضوع با فراوانی 189 تصویر شناسایی شد و ازاین میان 101 نمونه که شامل تصاویر دربردارنده ارزش گذاری ها راوی درباره بیماری بود تحلیل گردید. نتایج نشان می دهد استعاره های با محوریت بیماری به مثابه دشمن، هیولا، رقابت ورزشی، فرمانده بی رحم، زندان، عنصر گدازنده، اوباش، همدم، عنصر فروبرنده، عنصر لِه کننده، پرتگاه و طوفان به ترتیب، بیشترین فراوانی را در متن دارند. تصاویری که در تمامی آنها تلقی و ارزشگذاری منفی راوی نسبت به بیماریآشکار است. موضوعی که باعث فرسایش هرچه بیشتر روانی و جسمی بیمار شده است.
واکاوی جامعه شناختی پیامدهای مهاجرت جمعیّت های مهاجر و دیاسپوریک در رمان هیچ دوستی جُز کوهستان اثر بهروز بوچانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بهروز بوچانی پناهجوی کُرد ایرانی از نویسندگان معاصر است که نگارۀ ادبیاش معطوف به تصویرسازی بحرانهای انسانیِ برآمده از مهاجرت به دنیای غرب و مواجه شدن با واقعیت وارونۀ ناهمگون با پندارۀ خود از جهان مقصد بهعنوان آرمانشهر و پدیدار شدن در رُخنمود ویرانشهر است. رمان هیچ دوستی جُز کوهستان که برونداد تراژدیِ مرگ انگارههای انسانِ مهاجر در دستیابی به یوتوپیا و تباهی رؤیای ساخت- یافته از انگارۀ غربنگری بهمثابۀ پناهگاه اَمن در گریز از ناَامنیهای سیاسی- اجتماعی سرزمین مادری است، روایتی رئالیستی از تباهی زندگی مردمی است که سرنوشتشان در گردابۀ طرد و دیگرستیزی در جامعۀ مقصد، به زندان و پایمال شدن حقوق و کرامت انسانی و بیخویشتنی و هژمونی سیستم کایریارکال در جهت سایه گستردن بر ارادۀ زندانی میانجامد. از آن روی که تاکنون جستار مستقلی به بررسی پیامدهای مهاجرت جمعیتهای دیاسپوریک و مهاجر در رمان هیچ دوستی جُز کوهستان نپرداخته است، نگارنده بر آن است تا به بررسی این پدیده در این رمان بپردازد. مسألۀ بنیادین پژوهش حاضر این است که پیامدهای مهاجرت جمعیتهای مهاجر و دیاسپوریک، چگونه و در چه قالبهایی در این رمان، نمود یافته و با چه مفاهیمی پیوند خورده است؟ جهت بررسی این مسأله، نگارنده از روش توصیفی تحلیلی مُبتنی بر بررسیِ جامعهشناختیِ پیامدها و بحرانهای برآمده از مهاجرت در این رمان بهره گرفته است. محبوس شدن در زندان و زیستن در فضای هتروتوپیک و دیستوپیایی ، افسردگی و اقدام به خودک شی و بی ارادگی در سیستم کایریارکال از پربسامدترین برآیندهای مهاجرت گروه های دیاسپورایی و مهاجر در رمان هیچ دوستی جز کوهستان است که با رویکرد تاریخی سیاسیِ همه سونگر ، روایتگر رنجی جانکاه و برآمده از دگرگیسیِ یوتوپیا به دیستوپیا و محکومیت به زیستن در زندانِ محصور در هتروتوپیا در فرایند تبدیل مهاجر به سوژۀ تحت انقیادِ سیستم کایریارکال است
بن مایه «مرد آویزان» در فرهنگ و ادب عامه و رسمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از نشانه های مهمی که در مرحله گذار فرد برای رسیدن به فردیت، در روایات بنیادین جهان دیده می شود، عبور از راهرو پیچ در پیچ افقی یا عمودی (چاه/غار) است؛ تاریک جایی که به سبب دیده نشدن و ناشناختگی پر از ترس و وحشت است؛ هیولاها، مارها و موجودات جهان زیرین در این مکان مسکن دارند و تنها با جنگیدن می توان از آن ها رست. گاه در عمق و بن این مکان ترسناک، موانعی قرار دارد که به ظاهر، پاداش یا هر چیز خوشایند دیگری است، اما همان شیء یا موقعیت با ایجاد تعلیق، خود مرحله ای از آزمون محسوب می شود و گاه مانعی از پیروزی قهرمان خواهد بود. در این مقاله کوشش شده به روش توصیفی تحلیلی، مصادیق تعلیق با الگوی تکرار شونده «مرد آویزان» در ادب عامه و رسمی ایران و جهان، بررسی شود. حاصل کار نشان می دهد این تصویر در ذات مشترک نگرش انسان در مواجهه با دشواری های زیستی ریشه دارد و با توجه به زمان و مکان زیست و نوع انسان، با قدرت در ادبیات، فرهنگ و دین، هنر، سیاست و اقتصاد به حیات خود ادامه داده است. این تصویر، متأثر از تجربه اندوزی از فاجعه بوده که کارکرد ذهن انسان است و به رغم تکامل فرهنگی نوع انسان، از ذهن وی حذف نشده و ابتدا در قالب بن مایه در اساطیر و آیین های مادی بازتاب یافته و در دوران نوتر، با ورود به انواع ادبی رسمی و یا عامه، کارکردی متفاوت یافته و موجد انواع ادبی خاصی شده است.
اهمیت فرهنگ عامه و نقش آن در آفرینش آثار ادبی از دیدگاه شاعران برجسته معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ و ادبیات عامه سال ۱۲ آذر و دی ۱۴۰۳ شماره ۵۹
143 - 182
حوزههای تخصصی:
فرهنگ عامه از دیرباز عنصری اثرگذار در آفرینش آثار ادبی بوده است. زبان، آداب و رسوم، سنت ها، باورهای عامه و... همه از عناصری هستند که شاعران در طول تاریخ ادب فارسی در راستای اهداف خود از آن ها بهره گرفته اند. با گسترش نقد و نظریه های ادبی در روزگار معاصر، شاعران نیز در کنار منتقدان ادبی، درباره رازهای آفرینش آثار ادبی، منابع خلق آن، عناصر اثرگذار آن و... اظهار نظر کرده اند. یکی از مواردی که شاعران برجسته معاصر درباره آن سخن گفته اند، فرهنگ عامه و نقش آن در آفرینش شعر است. با توجه به اهمیت مسئله، هدف ما در این پژوهش بررسی دیدگاه ها و نظرات شاعران برجسته معاصر درباره اهمیت و ارزش فرهنگ عامه و نقش آن در آفرینش شعر است. در راستای این هدف با روش تحلیلی توصیفی تلاش شده است تئوری ها و دیدگاه های شاعران برجسته ای مانند نیمایوشیج، اخوان ثالث، فروغ فرخزاد، احمد شاملو و سیمین بهبهانی از لابه لای مصاحبه ها و آثار آنان استخراج، تحلیل و توصیف شود تا از این طریق نقش و اهمیت فرهنگ عامه در خلق آثار ادبی از دیدگاه آنان روشن گردد. یافته های این پژوهش نشان می دهد که شاعران جریان ساز روزگار معاصر، علاوه بر اینکه از ظرفیت ها و قابلیت های فرهنگ عامه در خلق آثار خود استفاده کرده اند، نگره ها و نظرات مهمی نیز درباره اهمیت زبان عامه، زبان آرگو، نقش زبان عامه و آرگو در ترجمه آثار ادبی، ظرفیت فرهنگ عامه در گسترش تخیل هنری و ادبی، دلایل ماندگاری فرهنگ عامه و ... ارائه کرده اند که بیش از پیش اهمیت فرهنگ عامه و زیرمجموعه های آن را در آفرینش آثار ادبی نشان می دهد.
تصویر زنان در «سه قطره خون»، «علویه خانم» و «بوف کور» از صادق هدایت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تصویر زنان در داستان های کوتاه صادق هدایت کلیشه های مختلفی را پشت سر گذاشته و در هر داستان بنا به وضعیت حضور زنان در عرصه های مختلف، بازنمایی های متفاوتی از آنان صورت گرفته است. پژوهش پیش رو با هدف پی بردن به نحوه بازنمایی نقش اجتماعی زنان در داستان های «سه قطره خون»، «علویه خانم» و «بوف کور» از صادق هدایت و شناخت ایدئولوژی نویسنده در پشت این بازنمایی ها انجام گرفته است. این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی سعی بر آن دارد تا به این سؤال پاسخ دهد که زنان در داستان های یاد شده چگونه بازنمایی می شوند و ایدئولوژی نویسنده در این بازنمایی ها چیست؟ یافته ها حاکی از آن اند که بازنمایی های ارائه شده از زنان در داستان های کوتاه صادق هدایت در راستای تحکیم و تثبیت کلیشه های جنسیتی قدم برداشته اند و چهره ای در راستای باورهای سنتی جامعه داشته اند. در بیشتر این داستان ها مردان سنتی و زنان منفعل به نمایش درآمده اند و نقش پر رنگ سنت و تأثیر آن در تصمیمات شخصیت های آن ها به خوبی مشاهده می شود.
بررسی تمثیل های اقناعی در مثنوی طاقدیس ملااحمد نراقی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
شاعرانی وجود دارند که علاوه بر بکارگیری تمثیل و انواع شناخته شده ی آن، از گونه ی دیگر تمثیل با عنوان تمثیل اقناعی استفاده می کنند تا مخاطب را نسبت به حرفی که می زنند اقناع و راضی کنند. آشنایی بیشتر با تمثیل اقناعی به عنوان روشی جهت پرورش معانی، این ضرورت را ایجاد کرد که پژوهش حاضر با هدف بررسی تمثیل های اقناعی در مثنوی طاقدیس ملا احمد نراقی به نگارش در آید. در این نوع تمثیل که بسیار کوتاه و در حد چند بیت می باشد اغلب شاعر در پی خرسند نمودن مخاطبانش، مثالی روشن و آشکار و گاهی در میانه ی حکایت و داستان های خود بیان می کند. این نوع تمثیل بیشتر به عنوان زیر مجموعه ی استدلال و از راه های پرورش معانی محسوب می شود. از آنجایی که تاکنون پژوهشی در این خصوص به نگارش درنیامده و کاری کاملاً نو است نگارنده در پی آن شد تا پژوهش حاضر را با روش توصیفی- تحلیلی و همچون دیگر کارهای پژوهشی رشته علوم انسانی به صورت کتابخانه ای انجام دهد و از ابزارهایی همچون فیش و نمونه برداری از کتب و مقالات معتبر استفاده کند.. در این پژوهش، شواهد و مصادیقی از تمثیل های اقناعی در مثنوی طاقدیس استخراج و تحلیل و بررسی شدند. یافته های پژوهش نشان داده که نراقی با هدف راضی کردن مخاطبان، تمثیل های اقناعی خود را که از عناصر سازنده ایی همچون پدیده های طبیعت، کارهای روزمره، حیوانات و ... که همگی محسوس و ملموس هستند بکار برده است.
بررسی دلایل موفقیت ترجمه های کلمن بارکس در آمریکا از آثار مولانا و ارتباط معنوی آن ترجمه ها با متن اصلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۶۹
93 - 112
حوزههای تخصصی:
آشنایی اخیر جوامع غربی، خاصه امریکاییان با مولانا و اشعار او، مدیون ترجمه های کلمن بارکس، باید بوده باشد! مترجمی که نخستین بار درسال 1976، به همت دوست خود یعنی رابرت بلای، با مولانا و اشعار او آشنا شد. کلمن بارکس درحالی دست به ترجمه اشعار مولانا زد که کوچکترین آشنایی ای با زبان و ادبیات فارسی نداشت و با استفاده از ترجمه های پیشین که توسط آربری و نیکلسن انجام گرفته بود، به ترجمه دوباره این اشعار پرداخت و سبب شد تا اشعار شاعری مسلمان از دیار شرق، صدرنشین کتاب های پرفروش در آمریکا باشد. در پاسخ به پرسش اصلی این پژوهش که در پی یافتن سبب های موفقیت ترجمه های کلمن بارکس در آمریکا از آثار مولانا و ارتباط معنوی آن ترجمه ها با متن اصلی است؛ بررسی تعدادی از ترجمه های بارکس، از کتاب های مختلف او، با کمک نظریه آندره لفور، نظریه پرداز حوزه ترجمه، با توجه به روش توصیفی و تحلیلی و با مقایسه آن ترجمه ها، با متن اصلی این موضوع که اینک اهمیت جهانی یافته است، به بحث و بررسی گذاشته شد.
قاف و البرز در بستر باورهای گذشته و حال(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
زبان و ادب فارسی دانشگاه آزاد سنندج سال ۱۶ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۹
109 - 125
حوزههای تخصصی:
ق نام سوره ای با موضوع معاد است. ق در پهلوی کوف و با واژه قفقاز در ارتباط است. گذشتگان ذهنیّت داشته اند که: قاف زمین را احاطه کرده و آسمان بر آن قرار دارد و منشاء پیدایش کوه هاست. گاهی آن را قرارگاه فرشتگان و اَجنّه، جایگاهی از طلا، نقره و مُشک، غروب، آب حیات و محلّ سکونت سیمرغ پنداشته اند. زرتشتیان، آن را البرز و جایگاه ایزد مهر می شمردند. شهرت برخی کوه ها از جمله جودی، صفا، م روه، طور سینا، زیتا و حرا و ... به علّت ارتباطی است که با پیامبران داشته اند. از نظر ایرانیان باستان، کوه عامل ارتباط انسان و خداوند است و در اساطیر ایرانی، البرز، مکان سنجیدن اعمال نیکان و بدان، است. در متون صوفیه، ترکیباتی که یک بخش آن قاف است مثل قاف حیرت، معرفت، صبر و ... قاف به معنای مرحله است و بعضی مانند قاف قهر، ذوالجلال، قدرت، و ... صفات خداوند، هستند. از تشابه البرز و قاف، می توان گفت که: انگاره بالندگی کوه، از اسطوره ایرانی البرز، به روایات اساطیری قاف، راه یافته است و اصالتاً اندیشه ای ایرانی است و دگردیسی البرز ایرانی در قاف و ادامه زندگی اساطیری آن، با پذیرش دین اسلام از سوی ایرانیان، بعضی جنبه های فرهنگ ایران اسلامی، از بدنه فرهنگ ایرانیان حذف نشدند بلکه به لایه های عمیق تر، پیوستند. تأثیر این دو کوه بر تزکیّه پیامبران، بزرگان و ارتباط آن با انسان و خداوند، نگارندگان را بر آن داشت تا در قالب مقاله ای با روش توصیفی و تحلیلی، به واکاویی ویژگی ها و دیدگاه های مختلف درباره این دو کوه بپردازند.
بررسی 'گفتمان کارکردهای اجتماعی نوروز در اشعار پیره میرد بر اساس نظریه امیل دورکیم
منبع:
تحلیل گفتمان ادبی دوره ۲ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
109 - 127
حوزههای تخصصی:
بر اساس نظریه امیل دورکیم اعیاد و جشن ها کارکردهای نمادینی دارند، بنابراین نوروز هم به عنوان یک جشن کهن کارکردهایی نمادین و فراتر از یک جشن صرف دارند. نوروز در میان کردها جایگاه ویژه ای دارد و در کلام سرایندگان و نویسندگان کرد به وضوح بازتاب یافته است، تا بدان جا که کمتر شاعر کردی را می توان یافت که در سروده های خود -با اهداف گوناگونی- به نوروز اشاره نکرده باشد. در پژوهش حاضر که به شیوه تحلیل- توصیفی و بر اساس نظریه امیل دورکیم انجام شده است، بر آنیم کارکردهای اجتماعی نوروز در شعر پیرمرد را بررسی کنیم؛ پیرمرد از شعرای آزادی خواه و وطن پرست کرد است که نوروز را جشن کهن کردها خوانده و هر ساله به برگزاری باشکوه آن اصرار می ورزید ه است و در سروده های خود به جنبه های گوناگون نوروز اشاره کرده که نشان می دهد او به کارکردهای نمادین این جشن پی برده است. یافته های پژوهش نشان می دهد نوروز در کلام پیرمرد کارکردهای نمادینی چون همبستگی و وحدت میان اقشار مختلف جامعه، بازشناسی هویت کردها، حفظ فرهنگ کردها-فرهنگ عامیانه-، شناخت پیشینه نوروز، آزادی خواهی و تداعی پاره ای اسطوره های کهن دارد.
جریان های صوفیانه در فارس پیش از ظهور ابن خفیف(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات فارسی (دانشگاه خوارزمی) سال ۳۲ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۱ (پیاپی ۹۶)
235 - 266
حوزههای تخصصی:
محققان کمتر به جست وجو درباب چگونگی پیدایش و تکوین جریان های عرفان و تصوف در نقاط گوناگون ایران توجه کرده اند. با تقسیم جریان تصوف به دو مکتب عراق و خراسان و تمرکز محققان بر صوفیان و دیدگاه های صوفیانه این مناطق، دیگر نگرش های صوفیانه در اقصی نقاط ایران در سایه قرار گرفتند. یکی از مناطقی که کمتر بررسی شده، خطه ی فارس است. به نظر می رسد حضور بیش از هشتاد شیخ از مشایخ تصوف در فارس پیش از ظهور ابن خفیف و گسترش تصوف در این منطقه، ضرورت بررسی و جست وجو درباب آغاز و تکوین جریان عرفان و تصوف در این خطه را آشکار می کند. در پژوهش حاضر، نام و نشان چهل وسه تن از مشایخ فارس و شیراز استخراج شده است که پیش از ابن خفیف زیسته اند یا هم عصر او محسوب می شوند که در پژوهش حاضر جهان بینی عرفانی این مشایخ تا حد امکان برمبنای اطلاعات اندک باقی مانده تحلیل شده است. از تحلیل و تبیین نگرش عرفانی ایشان مشخص شد که در این دوره چهار جریان اصلی اعلام حضور کرده اند: نخست، جریان زهدورزی و گوشه نشینی (نمودی از شکل اولیه ی تصوف)؛ دوم، جریان صوفیان متمایل به مکتب عرفان عراق؛ سوم، جریان صوفیان متمایل به مکتب عرفان خراسان؛ و چهارم، جریان پیش آهنگان مکتب عرفان فارس. تحلیل ارقام به دست آمده نشان می دهد در فارس غلبه فکری عرفانی با مشایخ پیش آهنگ مکتب فارس بوده و دیگر جریان ها نقشی کم رنگ تر ایفا کرده اند.
مقایسه مشرب عرفانی نجم الدین رازی و علی بن ترکه اصفهانی (با تأکید بر رساله های «عشق و عقل» و «عقل و عشق» (مناظرات خمس))(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شناخت دقیق آثار و اندیشه های عارفان اسلامی، بدون آگاهی از سنت و مشرب عرفانی خاص آنان امکان پذیر نیست؛ زیرا نظام اندیشگانی هر عارف برآمده از اصول و مبانی سنت عرفانی و نیز آداب ورسوم مشربِ مربوط به اوست. این پژوهش با رویکرد توصیفی- تحلیلی و با هدف تعیین سنت و مشرب عرفانی حاکم بر دو رساله «عشق و عقل» نجم الدین رازی و «عقل و عشق» (مناظرات خمس) علی بن ترکه اصفهانی، بر پایه معیارهای دو سنت عرفانی اول و دوم، به مطالعه تطبیقی این دو اثر می پردازد. نتایج این پژوهش نشان می دهد که هر دو عارف، ازنظر غایت و هدف و رویکرد، متأثر از سنت اول عرفانی هستند؛ هرچند در دیگر آثار نجم الدین رازی، نشانه هایی از تمایل او، در این دو زمینه، به سنت دوم، دیده می شود. نجم الدین رازی به کارآمدی عقل در دستیابی به معرفت، اعتقادی ندارد؛ اما نظر علی بن ترکه، عکس اوست. به لحاظ ابزارهای شناخت و کشف معرفت، نجم الدین رازی به سنت اول و علی بن ترکه به سنت دوم تعلق دارد. «عشق»، مفهوم مهم و پُرکاربرد در رساله عشق و عقل است که معنای مدنظر آن در این رساله، به سنت نخست عرفانی نزدیک است. «سکر» و «شطح»، در رساله عقل و عشق نیز، از مفاهیمی است که در هر دو سنت، اشتراک لفظی و معنایی دارد. زبان عرفانی در رساله نجم الدین رازی، از نوع عبارت؛ اما در رساله علی بن ترکه ترکیبی از عبارت و اشارت است.
نگاهی به سیر مطالعات بودایی در غرب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شبه قاره سال ۱۶ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴۷
97 - 110
حوزههای تخصصی:
مطالعات مربوط به دین بودا همراه با توجه غربیان به اندیشه های شرق و نیز پیداشدن علاقه به بررسی و فهم فرهنگ ها و عقاید بارز و پرطرف دار نزد مردم مشرق زمین به وجود آمد و این چیزی است که امروزه با اصطلاح شرق شناسی شناخته می شود. حال پرسش این است که آن بخش از شرق شناسی که به مطالعات دین بودا اختصاص یافته، چه سابقه و سیری داشته است؟ تحقیق پیش ِرو با رویکرد توصیفی-تحلیلی و با به کارگیری ابزار کتابخانه ای، سیر پیدایش و دوره های مختلف این دانش به عنوان یک رشته آکادمیک در جهان را بررسی کرده است. براساس پژوهش حاضر، نخستین آشنایی ها با دین بودا به دوران باستان بازمی گردد؛ زمانی که مورّخانِ عمدتاً یونانی تبار در آثار خود به سرزمین هند و فرهنگ های رایج در آن اشاره کردند. تا اوایل قرن نوزدهم این مطالعات شکل آکادمیک و علمی نداشت؛ اما با تأسیس بنیادهای تحقیقاتی و ظهور محققان و مستشرقان برجسته، ماهیت این مطالعات تغییر کرد. کشف متن های فراوان و کهن از ادبیات سانسکریت و پالی موجب شد تا دین بودا نزد اروپاییان بهتر شناخته شود و به ترجمه متون آن اهتمام ورزند. همه این ها به رسمی و علمی تر شدن این مطالعات به شکل یک رشته آکادمیک مدد رساند.
جلوه نمادین ظلم و خفقان در اشعار هوشنگ ابتهاج(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات پایداری سال ۱۶ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳۰
141 - 166
حوزههای تخصصی:
مقوله ظلم ستیزی، یکی از اساسی ترین مولفه های ادبیات پایداری است که در شعر شاعران معاصر گاه با بیانی صریح و مستقیم و گاه با زبان رمز آلود و نمادین بازتاب یافته است. یکی از شاعران مشهور معاصر که همواره در اشعار خود به مفاهیم اجتماعی توجه ویژه داشته است، هوشنگ ابتهاج است. در این پژوهش چنان که قرار بود با استفاده از روش تحلیلی_توصیفی و کتابخانه ای به بررسی موردی اشعار این شاعر معاصر پرداخته و نمادهایی را که او در راستای تبیین مفهوم ظلم و خفقان مورد استفاده قرار داده است، مشخص نمودیم. نتایج حاصل از این پژوهش بیانگر این موضوع بوده که ابتهاح علاوه بر جریان رمانتیسم اجتماعی، تحت تاثیر جریان سمبولیسم اجتماعی نیز قرار داشت و در اشعار خود، از نمادهای گوناگون برای پرداختن به مضامین اجتماعی و مقوله های پایداری، بهره مند بود. این شاعر معاصر از نمادهای مختلفی استفاده کرده است؛ اما رویکرد او در نمادگرایی درخصوص این مضمون، رویکردی ابداعی و شخصی نیست؛ بلکه او اغلب سعی بر هماهنگی در استفاده از نمادهای عمومی و طبیعی داشت که دیگر شاعران همعصرش نیز از آن ها بهره برده بودند. همچنین پرکاربردترین نماد ظلم در اشعار هوشنگ ابتهاج، نماد شب است که روی هم رفته ۴۲ بار در اشعار او تکرار شده است.