فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۳۰۱ تا ۱٬۳۲۰ مورد از کل ۱٬۳۲۹ مورد.
منبع:
رهپویه هنرهای صناعی دوره ۴ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۱۳
55 - 68
حوزههای تخصصی:
پژوهشهای آکادمیک هنر در ایران بسیار دیرتر از دنیای غرب در اواخر دهۀ 1370ش آغاز شد. ازآنجاکه بیشتر مدرسانِ رشتههایی مانند پژوهش هنر در دانشگاههای ایران مورخان هنر نبودهاند، نوعی روششناسی منحصربهفرد در ایران پدید آمده است که نظیر آن در سایر کشورها دیده نمیشود. این مقاله ضمن در نظر گرفتن پژوهشهای اصیل محققان برجستۀ بینالمللی، به آسیبشناسی پژوهشهای هنری ایران در دو دهۀ گذشته پرداخته و به دنبال دستهبندی آسیبها، تبیین ویژگیهای هرکدام و راههای غلبه بر آنهاست. بر اساس روش تحقیق کیفی، این آسیبها را میتوان بدین شرح دستهبندی کرد: 1) روششناسی، 2) ترجمهها، 3) دانش زبانهای خارجی و ضعف منابع کتابخانهای، 4) کتابسازی، 5) مقالات دانشجویی و کمّیگرایی، 6) موضوعات تکراری و فقدان مطالعات میدانی، 7) تعجیل، بیدقتی، تقلب و انتحال. جدیترین آفت، روششناسی است که شامل مواردی مانند تکیه بر نظریات دورۀ تکوینی مطالعات تاریخ هنر، پدیدۀ «رویکرد»، سنتگرایی، نمادشناسی، استنادهای نامناسب و عدم شناخت منابع مهم میشود. مهمترین راه غلبه بر این آفتها توجه به محتواست که لازمۀ آن ریشهکن کردن آفات حوزۀ روششناسی است.
زیبایی شناسی فارابی در تحلیل بصری و مفهومی نگارگری ایران ازبک در قرن دهم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهپویه هنرهای صناعی دوره ۴ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱۲
31 - 40
حوزههای تخصصی:
نگارگری ایران ازبک معروف به مکتب بخارا با حضور هنرمندانی چون کمال الدین بهزاد و محمود مذهب به اوج رسیده و بر مکاتب بعد از خود تأثیرگذار بوده است. شناخت بیشتر اندیشه های فارابی، فیلسوف اسلامی، در حوزه هنر و زیبایی رویکردی جدید از مفاهیم هنر دینی را بر ما خواهد گشود که بر اساس آن بتوان با نگاهی متفاوت به هنر و خصوصاً هنر نگارگری بازنگریست. این پژوهش برآن است تا با مطالعه آراء فارابی در حیطه هنر دینی و زیبایی شناسی، به بررسی این رویکرد در نگارگری ایران ازبک بپردازد. پرسش مطروح در پژوهش حاضر عبارت است از؛ رویکرد دینی نگارگری ایران ازبک بر مبنای آراء زیبایی شناسی فارابی چه ویژگی هایی دارد؟ در راستای پاسخ به این پرسش، اطلاعات از طریق منابع کتابخانه ای گردآوری و با روش توصیفی-تحلیلی مورد مطالعه و بررسی قرار گرفته است. جامعه آماری حاوی 9 نگاره از مکتب بخارا است که به-طور هدفمند و از بین نگاره های معتبر و دسترس انتخاب شد. نتایج حاصل حاکی از آن است که مطالعه آراء وی در نگاره های منتخب از مکتب بخارا نشان می دهد که هنرمندان این مکتب، با اتکا به هر سه نوع صور خیالی فارابی، سودمندی و ایجاد لذت مفید، اقناع ذهن مخاطب، همراهی نطق و خیال در شکل گیری آثار و حفظ کمال در رنگ و شکل توانسته اند به اصول زیبایی شناسی بر اساس رویکرد دینی فارابی دست یابند.
مطالعه تطبیقی هنر سیاه قلم ارامنه تبریز و ترکیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در فلزکاری، شیوه هنری سیاه قلم از ترکیب نقره، مس، سرب و گوگرد حاصل می شود و هنرمندان برای جلوه دهی بیش تر به نقوش حکاکی شده روی فلزات طلا و نقره از سیاه قلم استفاده می کنند. سیاه قلم در میان ارامنه تبریز و وان رواج دارد و با توجه به کمبود منابع در مورد این هنر و اهمیت آن در میان اقوام و هنرمندان کشورهای مختلف، انجام پژوهش حاضر ضرورت می یابد. شناخت هنر سیاه قلم و نقوش تزیینی آن در هنر ارامنه وان و تبریز به عنوان اهداف پژوهش انتخاب شده اند و پرسش های پژوهش عبارتند از: ۱) شیوه هنری سیاه قلم در میان ارامنه تبریز و وان چگونه اجرا می شود؟ ۲) هنر سیاه قلم ارامنه تبریز و وان دارای کدام نقوش تزیینی هستند؟ 3) وجوه اشتراک و افتراق نقوش تزیینی دو منطقه چه اطلاعاتی را ارائه می نمایند؟ در پژوهش حاضر اطلاعات کتابخانه ای، اسنادی و میدانی به روش توصیفی تحلیلی و با رویکرد تطبیقی و به صورت کیفی تجزیه و تحلیل شده اند. نمونه های پژوهش شامل پنج اثر متعلق به ارامنه تبریز، پنج اثر متعلق به ارامنه وان ترکیه و یک نمونه محصول مشترک دو منطقه است. روش نمونه گیری پژوهش، هدفمند و با استفاده از داده های میدانی است. نتایج پژوهش نشان می دهد نقوش تزیینی هنر سیاه قلم ارامنه تبریز و وان شباهت زیادی به یکدیگر دارند و بدون توجه به محل تولید آثار می توان گمان کرد همه آثار به خاستگاه یکسانی تعلق دارند. هم چنین وجود نام تبریز و وان بر روی اثر مشترک این دو منطقه نشان می دهد ارامنه تبریز و وان تعاملات فرهنگی عمیقی با یکدیگر داشته اند.
امکان سنجی ساخت مرکب سیاه بر اساس دستورالعمل رایج در رساله های خوشنویسی فارسی و آزمون عملی نوشتار با نمونه ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
استفاده از مرکب باکیفیت به عنوان یکی از عناصر اصلی خوشنویسی همواره برای خوشنویسان از اهمیت ویژه ای برخوردار بوده است به طوری که برخی اساتید خوشنویسی با بیان دستورالعملی منحصر به فرد در رساله های خوشنویسی خود به نظم یا به نثر، به بیان فنون ساخت این ماده پرداخته اند. از آن جا که امکان دارد خوشنویسان و اهالی فن پیشین، جهت موزون شدن قافیه اشعار خویش یا انحصار ساخت مرکبی منحصر به فرد، از بیان همه جزییات در دستورالعمل های ساخت مرکب اجتناب کرده باشند، در پژوهش حاضر یکی از رایج ترین دستورالعمل های ساخت مرکب (همسنگ دوده زاج است همسنگ هردو مازو/ همسنگ هر سه صمغ است آنگاه زور بازو) مدنظر قرار گرفت تا به این سوال پاسخ داده شود که دستیابی به مرکب مطلوب بر اساس دستورالعمل رایج در رساله های خوشنویسی تا چه حد امکان پذیر است؟ هدف از انجام این تحقیق که به روش تجربی آزمایشگاهی صورت گرفته، ساخت مرکبی کاربردی است که قابلیت کتابت با قلم نی را داشته باشد. از این رو دو نمونه مرکب سیاه ایرانی بر اساس دستورالعمل رایج، ساخته و با چند دانگ مختلف بر روی دو نوع کاغذ گلاسه مات و دست ساز مورد آزمون عملی نوشتار قرار گرفتند و در نهایت مشخص شد هردو نمونه از قابلیت نوشتاری مطلوبی برخوردارند و تغییر بستر نوشتار و اندازه قلم در قابلیت نوشتاری آن ها خللی وارد نمی کند. علاوه بر این، با انجام آزمون عملی نوشتار با دانگ های مختلف و قلم های متفاوت شامل نستعلیق، شکسته نستعلیق، ثلث و محقق، مشخص شد که هردو نمونه، قابلیت اجرا با دانگ ها و قلم های مختلف را دارند و تغییر دانگ و قلم اگرچه در برخی موارد بر کیفیت نوشتاری نمونه ها اثرگذار بوده است اما هردو نمونه عملکرد قابل قبولی در این زمینه داشته اند.
تحلیل نگاره عرفانی «مجنون در میان وحوش» خمسه طهماسبی از منظر محیی الدین ابن عربی بر اساس اصل تناظر عوالم کبیر و صغیر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای صناعی ایران سال ۷ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۱۳)
145 - 160
حوزههای تخصصی:
ارتباط هنر اسلامی با آموزه ها ی عرفانی به نظر امری واضح و بدیهی است؛ لیکن در مطالعاتی که در این زمینه انجام شده اند، به اندازه کافی به این ارتباط و اشتراک اشاره نشده و به این نسبت، در عرصه هنر نگارگری کم تر پرداخته شده است. حال آن که با بررسی و شناخت سنت های فکری مرسوم در بستر جهان بینی نگارگران، می توان درک بهتری از نگاره ها داشت. سنت، مانند رشته ای انسان را با اصل مرتبط می کند. در نگرش سنتی (یعنی نگرش برآمده از سنت و وحی الهی) بر این باور بودند که عالم و آدم هردو جلوه حق اند و عالم به عنوان انسان کبیر و انسان به عنوان عالم صغیر هستند. این منظر، اصل دیگری را در پی دارد و آن تطابق و تناظر میان عالم کبیر و عالم صغیر است. این پژوهش حول یکی از نگاره های دوره صفویه به نام «مجنون در میان وحوش» محفوظ در موزه بریتانیای لندن انجام شده و سعی بر آن است که فرضیه تأثیر این اصل بر شکل گیری نگاره موردنظر به عنوان یکی از ثمرات آن، مورد بررسی قرار گیرد. پرسش این است: نگاره مجنون در میان وحوش، بر اساس نگرش سنتی تناظر عالم کبیر و عالم صغیر و از منظر محیی الدین ابن عربی چگونه دیده و تبیین می شود؟ شیوه گرد آوری اطلاعات به روش مشاهده و مطالعه منابع مکتوب چاپی و الکترونیکی است. در این نگاره برابرشدن دقیق مظاهر طبیعت با احوال مجنون جای بسی تفکر و تأمل دارد؛ گویی نگارگر با بهره گیری از عناصر طبیعت، مخاطب را از صورت به قلمروی معنا راه می برد و با زبان رمز، وصف سیر و سلوک عرفانی می کند. «مجنون» مصداق انسانی است که به دنبال «عشق» می گردد و نگارگر بر بازنمایی مفاهیم عرفانی عشق و هجران اهتمام داشته و احوال انسان و سرگردانی اش در عالم را با بهره گیری از نشانه ها و تعاملات بین آن ها به طریق مجنون در بیابان ترسیم کرده است.
مطالعه تطبیقی منابع مکتوب تاریخی، در باب مینای زرین فام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهپویه هنرهای صناعی دوره ۴ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۱۳
21 - 38
حوزههای تخصصی:
مطالب تاریخی موجود درباره دستورالعملها وشیوههای ساخت مینای زرینفام نقش مهمی در احیای این هنر درقرن اخیر ایفا کرده است. منابع مورد بررسی شامل الدُرّه المکنونه، جواهرنامه نظامی، عَرایس الجواهر و نَفایس الاطائب و سه کتاب دربارۀ هنر سفالگران هستند که در مناطق مختلفی از جمله عراق، ایران و ایتالیا تألیف شدهاند. همچنین به منابع تاریخی نظیر رساله فی تلویح الزجاج ازکندی و التلویح تألیف یحیی بن محمد زجاج اشاره شده که نسخهای از آنها باقی نمانده است. هدف اصلی این پژوهش، تحلیل محتوای منابع مکتوب تاریخی به منظور شناسایی اطلاعات کلیدی برای بهبود فرایند ساخت مینای زرینفام است. این پژوهش همچنین به تعیین نقاط قوت و ضعف هر منبع و تأثیر آنها بر احیای نقاشی زرینفام میپردازد. در همین راستا، پژوهش درصدد پاسخ به این سؤالات است؛ 1. هریک از منابع مذکور چگونه به ویژگیها و فرایندهای ساخت مینای زرینفام پرداختهاند و چه اطلاعات خاصی در مورد تکنیکها و مواد اولیه ارائه میدهند؟ 2. تفاوتها و نقاط اشتراک بین این منابع تاریخی در روشها، دستورالعملها و استخراج اطلاعات مربوط به مینای زرینفام چیست؟. روش تحقیق بر اساس هدف، از نوع کاربردی و بر اساس ماهیت و روش از نوع توصیفی و تطبیقی است. دادههای اولیه به صورت کتابخانهای و عمدتاً از کتب تاریخی ذکرشده جمعآوری شده است. نتایج این پژوهش نشان میدهد، که منابع مکتوب تاریخی، بهویژه رساله الدُرّه المکنونه، به دلیل تنوع اطلاعات و بیشترین تعداد دستورالعملها در مورد مینای زرینفام، نقش اساسی در حفظ و احیای این هنر داشته است. در بررسیها مشخص شد که جواهرنامه نظامی به دلیل ارائه توصیههایی در نقاشی زرینفام بر روی شیشه و سرامیک، اطلاعاتی مهم در تنوعبخشی به مواد و تکنیکهای بهکاررفته در این حوزه ارائه کرده است. همچنین منابع عَرایس الجواهر و هنر سفالگران، هم به لحاظ ساختاری وهم به لحاظ محتوایی تفاوتهای قابل توجهی دارند. این تفاوتها شامل روشهای پخت، نوع لعاب پایه و جزئیات اجرایی مینای زرینفام است. بالاترین دقت در توصیف و ارائه دستورالعملها، بهویژه در رساله الدُرّه المکنونه و جواهرنامه نظامی، این نکته را تأیید میکند. ارائه طرحهای کورههای پخت در اکثر منابع به جز عَرایس الجواهر نشان میدهد که جنبههای اجرایی و فنی در این متون تا چه اندازه مورد توجه بوده است. اطلاعات بهدستآمده میتواند به بهینهسازی فرایندهای اجرایی مینای زرینفام و معاصرسازی آن کمک کند.
مطالعه تطبیقی فرم و تزیینات کاسه های شیشه ای عصر تیموریان ایران و مملوکیان مصر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهپویه هنرهای صناعی دوره ۴ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱۲
21 - 29
حوزههای تخصصی:
شیشه گری از جمله هنرهای ارزنده سرزمین های ایران و مصر است و از آنجاکه بین این دو سرزمین در مقاطع مختلف تاریخی تعاملاتی در زمینه های مختلف هنری اتفاق افتاده که در هنر شیشه نیز تأثیرگذار بوده است، این پژوهش با هدف مطالعه تزئینات کاسه های شیشه ای ایران و مصر در عصر تیموریان و مملوکیان به منظور افزایش دانش هنر شیشه با رویکردی تطبیقی انجام یافته است تا به این پرسش اساسی که وجوه تفاوت و تشابه کاسه های شیشه ای ایران و مصر به لحاظ فرم، نقوش و تزئینات کدام است؟ پاسخ دهد. روش تحقیق حاضر توصیفی-تحلیلی و شیوه گردآوری اطلاعات کتابخانه ای است. نتایج پژوهش با مطالعه فرم بدنه، پایه، تزئینات و نقوش کاسه های شیشه ای ایران و مصر حاکی از آن است که شیشه گری در دروره تیموریان ایران کم رونق اما در دوره مملوکیان مصر دوره ای درخشان را سپری می کرده است و از این رو کاسه های شیشه ای ایران به لحاظ فرم و تزئینات نسبت به نمونه های مصر ساده تر هستند. فرم بدنه پیاله ای و دهانه گشاد فرم مشترک بین نمونه های ایران و مصر و فرم کروی و بشقابی مختص نمونه های مصر است. کاسه های شیشه ای ایران از پایه مسطح اما کاسه های شیشه ای مصر از پایه ای کوتاه و بلند نیز برخوردار هستند. تزئینات آثار مزبور ایران هندسی، غیرهندسی و گیاهی بوده در حالی که آثار مصر از تنوع تزئینات و نقوش شامل نقوش انتزاعی محض هندسی، غیرهندسی و نوشتاری و نقوش شمایلی-انتزاعی گیاهی و جانوری بهره مند بوده که با رنگ های متنوع و تکنیک های متفاوت به ویژه میناکاری اجرا شده است.
مطالعه مؤلفه های ساختاری و معنایی قالی سنه مربوط به منطقه کردستان ایران، مطالعه موردی قالی شانه ای الوان منطقه کردستان محفوظ در موزه فرش تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهپویه هنرهای صناعی دوره ۴ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۱۴
7 - 25
حوزههای تخصصی:
دوره قاجار به دلیل گسترش و رواج قالیبافی در شهرها و روستاها دوره رواج قالیهایی با طرحهای سادهتر نسبت به دوران صفوی است. هدف پژوهش حاضر مطالعۀ نقوش و زیباییشناسی قالی شانهای الوان متعلق به منطقه سنه بین قالیهای نفیس این منطقه موجود در موزه فرش ایران است. ازاینرو پژوهش حاضر در پی یافتن پاسخ به این سؤالات است چه ویژگی مشترکی بین قالیهای منطقه سنه در موزه فرش تهران وجود دارد؟ نمادهای موجود در قالی شانهای الوان به چه پیشینه تاریخی در منطقه کردستان باز میگردد؟شانههای پرتکرار نماد چه هستند؟ پژوهش حاضر با شیوه توصیفی-تاریخی به تجزیهوتحلیل اطلاعات گردآوریشده از منابع کتابخانهای و اسنادی پرداخته است. این پژوهش به این نتیجه دست یافت که شانهها در این فرش نماد مردان هستند که با توجه به پرتکرار بودن این نقش در سرتاسر ترنج بزرگ و تأکید بر آن و رایج بودن دین ارامنه در دوران ناصری در شهر سنه و تطبیق این شانه با نقاشیهای سنت بلیز مقدس، معتقد است که نقش شانه در متن فرش نماد سنت بلیز مقدس یکی از اسقفان ارامنه است که نماد او شانه و حامی پشمبافان است . همچنین نقش دوستکومی در حاشیه اصلی و نقوش تسبیحی در حاشیههای فرعی داخلی و بیرونی فرش نقش محافظت از شانهها و ماهیهای درهم موجود در متن اصلی را بر عهده دارند که در آن زمان از پرتکرارترین نقوش رایج در منطقه بودهاند.
بازنمایی دیداری آیه ای از قرآن کریم در نگاره «جنگ شتران» کمال الدین بهزاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهپویه هنرهای صناعی دوره ۴ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۱۴
73 - 86
حوزههای تخصصی:
کمالالدین بهزاد، نقاش ایرانی است که در سدههای نهم و دهم هجری، کمالالدین بهزاد، نقاش چیرهدست ایرانی است که در سدههای نهم و دهم هجری زیست میکرده است. وی در بارگاه پادشاهان و امیران تیموری، صفوی و شیبانیان، صاحبمنصب و از نظر نوآفرینی در سبک نقاشی، برجستهترینِ همنوعانش بود. نگاره «جنگ شتران»، «نزاع شتران» یا «دو شتر در حال جنگ با خادمان» یا «وجه تاریک و روشن جهان»، یکی از آثار این نقاش است که در کتابخانه کاخ گلستان نگهداری میشود. بر اساس کتیبه مندرج در این نقاشی، زمان خلق این اثر به سال 1071 هجری میرسد و به سن بالای 70 سالگی بهزاد تعلق دارد. این مقاله با روش توصیفی ـ تحلیلی و با هدف شناسایی لایههای پنهان تصویری و محتوایی در نگاره «جنگ شتران» بهزاد، تلاش دارد به این پرسش پاسخ دهد که «آیه شریفه مندرج در کتیبۀ اثر «جنگ شتران»، چگونه توسط بهزاد بازنمایی شده است؟». نمونه مطالعاتی، به صورت آگاهانه انتخاب و روش گردآوری دادهها، کتابخانهای بوده است. یافتهها بر مبنای مطالعات اسنادی نشان میدهد که تمامی عناصر تصویری موجود در این نگاره با ترکیببندی بینظیر، در ارتباط مستقیم با مفهوم موجود در کتیبه بوده است. این متن برگرفته از آیه 17 سوره غاشیه در مورد توصیه به اندیشه در آفرینش شتر بوده است. شتر مخلوق شگفتانگیز خداوند است که قدرت و استقامت وی در میان سایر حیوانات در آستانه معجزه بوده و در فرهنگ اسلامی نماد زیبایی، سختکوشی، تواضع، توبه و عزتنفس است و بهزاد، شتران را در مرکز به عنوان بازیگران اصلی ترکیب به تصویر میکشد و این بازنمایی تصویری، با تحولات فکری و صوفیانه بهزاد در واپسین سالهای زندگی وی ارتباط عمیقی دارد.
تحلیل و خوانش کاشی نگاره سر در ورودی باغ ارم شیراز با رویکرد آیکونولوژی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهپویه هنرهای صناعی دوره ۴ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱۲
7 - 19
حوزههای تخصصی:
باغ ارم شیراز یکی از بناهای مهم دوره قاجار است. موضوع اصلی پژوهش، تجزیه و تحلیل مفاهیم و محتوای کاشی نگاره سه هلالی سردر ورودی باغ ارم با توجه به رویکرد آیکونولوژی اروین پانوفسکی است. این کاشی نگاره، شامل چهار مجلس؛ بلقیس در بارگاه حضرت سلیمان، مدهوش شدن ندیمگان از دیدن جمال حضرت یوسف، آبتنی شیرین و نظاره خسرو، و نگاره ای از ناصرالدین شاه سوار بر اسب است. این نگاره ها حاوی نقوش انسانی، اسطوره ای و روایتی رایج دوره قاجار هستند. تحلیل این نقوش از طریق شمایل شناسی پانوفسکی، می تواند معانی پنهان و ارتباط آن ها با فرهنگ و مذهب ایرانی را روشن سازد که شایسته مطالعه و بررسی هستند. لذا هدف پژوهش حاضر، تحلیل و تبیین نشانه ها و روایت کاشی نگاره ها با توجه به فرهنگ ایرانی است تا به این سوالات پاسخ دهد که 1. نقوش انسانی، اساطیری، روایتی و حیوانی در این نگاره ها، به طور اساسی نمایان گر چه مفاهیمی هستند؟ 2. این نقوش چه ارتباطی با فرهنگ و مذهب ایرانی دارند؟روش پژوهش، توصیفی- تحلیلی با رویکرد شمایل شناسی پانوفسکی است که اطلاعات از طریق منابع کتابخانه ای و میدانی گرد آوری شده است و سه مجلس کاشی نگاره با مضامین روایتی از داستان های ادبی و مذهبی به عنوان جامعه آماری، انتخاب شده و به شیوه کیفی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. پژوهش در سه مرحله «توصیف پیشاشمایل نگارانه»، «تحلیل شمایل نگارانه» و «تفسیر شمایل شناسانه» انجام شده و تلاش دارد معانی پنهان در کاشی نگاره ها را بر اساس رویکرد پانوفسکی تفسیر کند. نتایج پژوهش حاکی از آن است که نقوش کاشی نگاره جنبه نمادین داشته و حاوی مضامین تاریخی، اسطوره ای و مذهبی هستند. اشاره به تصویرسازی های دینی و حکومتی، نشان دهنده پیوند دین و قدرت در هنر و فرهنگ ایرانی است. زنان در این نقوش نمادهایی از قدرت، زیبایی، هوش (بلقیس و شیرین) و فتنه گری (زلیخا) هستند که بازتاب دهنده نگاه چندوجهی فرهنگ ایرانی به زنان است. دیوها و موجودات اهریمنی نماد شرارت و مبارزه با آن ها، نماد مبارزه انسان با نفس اماره و تلاش برای رسیدن به کمال است. پرندگان اساطیری چون سیمرغ نشان دهنده حکمت و راهنمایی انسان به سوی حقیقت هستند. حضور شخصیت هایی چون یوسف و زلیخا نماد اخلاق و فضیلت است. به طور کلی، این نقوش بازتاب دهنده عناصر معماری و هنر اسلامی ایرانی هستند که ترکیبی از مفاهیم دینی، عرفانی، و نمادگرایانه را به تصویر می کشند. عدد سه، نمادی از اصول اخلاقی و آفرینش در فرهنگ ایرانی و سه گانگی مقدس اسلامی است. در کاشی کاری اسلامی، هلال نماد پیوند با آسمان و معنویت است.نقوش گیاهی اطراف این هلالی نیز ارتباط بین زمین و آسمان و دنیای معنوی را نشان می دهند.
مطالعه مفهوم خوش یمنی در طلسم ها و نمادهای شیر، گاو و طاووس در تاریخ هنر ایران با تأکید بر دوره اسلامی بر اساس دیدگاه جیمز فریزر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای صناعی ایران سال ۷ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۱۳)
209 - 226
حوزههای تخصصی:
در طول تاریخ زندگی بشر، خجستگی، سعادت، برکت و خوش شانسی از جمله مفاهیمی به شمار می آیند که انسان به دنبال درک و دستیابی به آن ها همواره در تلاش بوده است . این مفاهیم به ویژه در قالب واژه خوش یمنی تجلی یافته اند . یکی از نمودهای انسان برای نیل به این هدف، نمادها و نشانه هایی بوده اند که تحت عنوان طلسم های خوش یمنی در اشکال مختلف در زندگی انسان ساخته شده اند . در حقیقت طلسم ها مجموعه ای از اشکال و نمادهایی هستند که بر پایه اعتقادات و باورهای انسان شکل گرفته اند و برای تحقق یافتن خواسته های بشر توسط افرادی به کار برده می شوند که دانش استفاده از این نمادها را در طول تاریخ سینه به سینه فراگرفته اند . باور عمومی بر این است که در ذات طلسم ها نیروهای آسمانی با نیروهای زمینی ترکیب شده اند و به موجب آن هاست که نتایج عجیب و غریبی در عالم هستی پدید می آید . بنابراین اهمیت طلسم ها در زندگی انسان غیرقابل انکار است . با توجه به اهمیت و باور انسان به قدرت طلسم ها، مطالعه و شناخت این نمادها می تواند برای بهبود زندگی انسان آگاهی بیش تری نسبت به نیروهای ناشناخته نهفته در آن ها فراهم آورد . هم چنین مطالعه و شناخت طلسم ها آگاهی لازم برای کشف عمق باورها و ارزش های انسانی را فراهم می آورد تا با این آگاهی، زندگی خود را با معنا و هدف بیش تری سپری نماید . پژوهش حاضر تلاش دارد به این پرسش ها پاسخ دهد که نمادهای خوش یمنی در اشکال جانوری (شیر، گاو و طاووس) در تاریخ هنر ایران به خصوص در دوره اسلامی چگونه شکل گرفته اند؟ و چه ویژگی هایی توسط این نمادها به عنوان مفهوم خوش یمنی به زندگی انسان انتقال می یابند؟ از این رو با استفاده از روش توصیفی، تحلیلی و تاریخی و با تکیه بر نظریه طلسم و جادوی جیمز فریرز و تأکید بر نمادهای جانوری مانند شیر، گاو و طاووس، به بررسی این موضوع می پردازد . نتایج پژوهش نشان می دهد که این نمادها در هنر ایران دوره اسلامی به عنوان واسطه هایی برای تجلی، ذخیره و بروز انرژی های حیات ساخته و مورد استفاده قرار گرفته اند . این نمادها به منظور غلبه بر امور طبیعت ساخته شده اند و نقش مهمی در معنابخشیدن به زندگی انسان ها ایفا می کنند . شناخت این نمادها نه تنها درک بهتری از فرهنگ و تاریخ ایران را فراهم می آورد، بلکه به عنوان ابزاری برای جذب انرژی های مثبت و خوش شانسی در زندگی فردی نیز عمل می کند .
تبیین ویژگی های هنری و فنی منبت چوب قرون هفتم و هشتم هجری قمری ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پس از حمله مغول، آبادی ممالک ایران رو به زوال نهاد، واقعه ای که پس از ایلغار دوم مغول، ایلخانان متوجه آن شدند و در نتیجه فرهنگ شهری و صحرانشینی به هم آمیخت. وزیران ایرانی تفوق قلم بر شمشیر را رقم زدند و هنرها رو به معمور نهادند. پانزده اثر چوبی در قالب صندوق، در، منبر و رحل از زنده بودن هنر منبت در بین مردمان حکایت دارند. تساهل و تسامح مذهبی ایلخانان از سویی و گرویدن غازان خان به اسلام از سوی دیگر باعث رونق امور در صنوف مختلف، ازجمله فعالیت درودگران و نقاران در ساخت اسباب و اثاثیه مذهبی گردید. نوشتار حاضر در پی آن است که به تبیین ویژگی های هنری و فنی آثار منبت قرون هفتم و هشتم هجری قمری دست یازد و در پی پاسخ بدین پرسش است که ویژگی های هنری و فنی آثار منبت قرون هفتم و هشتم هجری قمری چیست؟ روش تحقیق با هدفی بنیادی، ماهیتی توصیفی تحلیلی دارد و جمع آوری داده های آن کتابخانه ای و به ویژه میدانی است. نمونه گیری، تمام شماری شامل پانزده اثر چوبی متعلق به این بازه زمانی است. یافته ها نشان می دهد هنر منبت ایرانی در این دوره، قوام یافته است. کتیبه ها به اقلام رقاع، ثلث و نسخ بوده و گره های هندسی با عناصر گیاهی تلطیف شده اند. عناصر گیاهی عمدتاً اسلیمی های بسیار ظریف هستند که نقشی شبه دکمه را به وفور نشان داده اند. بهره گیری از سرو و چراغدان، احتمالاً در مسیر رونق تصوف بوده و در برخی نقوش، متأثر از ایران باستان است. شیوه روسازی در آثار، بیش تر محدب است، اگرچه آژده کاری های شبه گچی نیز مشاهده شدند. از اواسط قرن هشتم هجری قمری عناصر گیاهی، فراوانی قابل ملاحظه ای یافته و زمینه را برای عصر طلایی هنر منبت ایران در سده های نهم و دهم هجری قمری رقم زده اند.
مطالعه تطبیقی شکوه شاهانه تصویر در زیورآلات تک پیکره های فتحعلی شاه (اثر میرزابابا) و ناصرالدین شاه (اثر کمال الملک)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای صناعی ایران سال ۷ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۱۳)
117 - 128
حوزههای تخصصی:
با توجه به اهمیت زیورآلات سلطنتی در ساختار تجسمی و معناشناسانه پیکر نگاری قاجار، می توان به مدد تصاویر به سیر تحول این زیورآلات در دوره قاجار پی برد. مقاله حاضر با مطالعه توصیفی تحلیلی دو نمونه از پیکرنگاری های درباری ایران سده 19 میلادی، و تحلیل داده ها به صورت تطبیقی در پی بیان تحولات مفهومی این زیورآلات بوده است. این پژوهش در تلاش برای پاسخ دادن به این پرسش بوده که در طی قرن نوزدهم میلادی، چه تحولاتی در زیورآلات نقش شده در تک پیکره های فتحعلی شاه و ناصرالدین شاه شکل گرفته است و این تحولات چه مفهومی داشته اند؟ هدف پژوهش، دستیابی به سیر تحول زیورآلات با مقایسه دو تک پیکره شاهانه اثر دو نقاش باشی زمان خویش است. نقاشی میرزابابا از فتحعلی شاه و نقاشی کمال الملک از ناصرالدین شاه بی درنگ معلوم می نمایند که این دو تصویر به دو قلمروی مجزای زیبایی شناختی و کارکردی تعلق دارند که اساساً از لحاظ تصویرپردازی سلطنتی و شیوه هنری کاملاً متفاوت هستند. اگرچه فتحعلی شاه را در جامه فاخر شرقی و غرق در زیورآلات شاهانه ملاحظه می کنیم اما ناصرالدین شاه با لباس فرم نظامی نمایان شده است. این دو تک پیکره در دو سوی سده قاجار قرار می گیرند؛ سده ای که شاهد تحولاتی ژرف در جامعه ایرانی آن زمان بود. این دو اثر، تحولات واضح زیورآلات در اعصار خاقانی و ناصری را نمایان می کنند. تصویری که میرزابابا از فتحعلی شاه ترسیم نموده از لحاظ اندازه، تکنیک و سبک در حقیقت تداوم سبک سنتی ای است که در آن زمان در اوج بود، اما تصویری که کمال الملک از ناصرالدین شاه ارائه نموده، متعلق به سبک آکادمیکی است که در آن دوره از غرب به ایران وارد شده بود.
تحلیل نگارۀ «کشتن اسفندیار ارجاسپ را در رویین دژ» اثر میر خلیل مصور، با استفاده از نظریۀ شمایل شناسی اروین پانوفسکی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهپویه هنرهای صناعی دوره ۴ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱۲
73 - 88
حوزههای تخصصی:
هندسه در نگارگری ایرانی همواره نقشی کلیدی در ایجاد پیوند میان فرم و محتوا ایفا کرده و بستری برای انتقال مفاهیم چندلایه فراهم آورده است. این پژوهش به تحلیل نگاره ی «کشتن اسفندیار ارجاسپ را در رویین دژ»، اثر میر خلیل مصور، می پردازد؛ اثری که با بهره گیری از اصول هندسی، تمهیدات تجسمی و عناصر بصری، فضایی حماسی و روایتی چندلایه را بازنمایی می کند. سؤال اصلی پژوهش این است که چگونه میر خلیل توانسته با بهره گیری از هندسه، فضاسازی و ترکیب بندی های هنری، نگاره ای خلق کند که روایت حماسی را با مفاهیم نمادین، تاریخی و اسطوره ای درهم آمیزد. این پژوهش با رویکرد کیفی و روش توصیفی-تحلیلی، مبتنی بر مطالعات کتابخانه ای و اسنادی، به تحلیل سه سطحی اثر از منظر نظریه شمایل شناسی اروین پانوفسکی می پردازد. یافته ها نشان می دهد که میرخلیل با بهره گیری از نقوش هندسی، تناسبات ریاضی و خطوط هدایت گر، ساختاری منسجم ایجاد کرده است که هماهنگی میان داستان و تصویر را به خوبی تقویت می کند. در این نگاره، استفاده از تمهیدات تجسمی، همچون تعادل در ترکیب بندی، چیدمان پویای شخصیت ها و تعامل بصری میان عناصر، نه تنها به ارتقای زیبایی شناسی کمک کرده، بلکه روایت بصری داستانی حماسی را به لایه های عمیق تر معنا پیوند داده است. این نگاره، با فضاسازی دقیق و تأکید بر مفاهیمی همچون پیروزی نیکی بر بدی، علاوه بر بازتاب ارزش های فرهنگی و اسطوره ای دوره تیموری، نمونه ای از هم افزایی میان هنر نگارگری و ادبیات حماسی ایران است. تحلیل این اثر، نه تنها بر اهمیت مکتب هرات در تاریخ هنر ایران تأکید دارد، بلکه الگویی برای مطالعه ساختارهای بصری و تمهیدات تجسمی در دیگر نگاره های شاهنامه بایسنقری ارائه می دهد.
مطالعۀ تزیینات نشان های قرآنی در مصاحف سده های نخست با تأکید بر دوره های ایلخانی و تیموری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهپویه هنرهای صناعی دوره ۴ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۱۳
81 - 95
حوزههای تخصصی:
کتابآرایی قرآن از جمله هنرهایی است که به برکت دین مبین اسلام از جایگاه ویژهای برخوردار است. احترام و تکریم مسلمانان نسبت به قرآن و جایگاه آن تلاش و کوشش هنرمندان را در بحث تذهیب و تزیین آن برانگیخته است، این مهم با پیشینۀ قوی خود که ریشه در ایران پیش از اسلام و یا سایر تمدنهای مجاور داشت با ورود اسلام در خدمت آراستن آیات قرآنی قرارگرفته؛که در ابتدای امر با احتیاط صورت گرفت و بعدها بیشتر مورد توجه و اجرا قرار گرفت. از ابتدای دین اسلام این کتاب مقدس به صورت نسخههای خطی تهیه میشد که دارای ویژگیهای منحصر به فردی است. از ساختار اصولی، صفحهآرایی، تذهیب، تجلید و کتابت بهرهمند بود، این تلاش کاتبان و مذهبان در بهکارگیری تزیینات در مصاحف در تمدن اسلامی خود دلیلی بر اهمیت کتابآرایی قرآن است. لذا به واسطۀ قدمت استفاده از تزیینات در مصاحف، هدف پژوهش حاضر پرداختن به تزیینات نشانهای قرآنی در مصاحف سدههای نخست با تأکید بر دورههای ایلخانی و تیموری است. و به روش توصیفی ـ تحلیلی با بررسی اسناد کتابخانهای، مشاهده و مطالعات میدانی به گردآوری دادهها پرداخته شده است، بنابراین یافتههای پژوهش حول محور دو پرسش اساسی به دست آمده است؛ ارتباط تزیینات بهکاررفته در نشانهای قرآنی با متن قرآن چگونه است؟ آیا قالب اجرایی تزیینات در نشانهای قرآنی، مصاحف سدههای نخست با مصاحف دورههای ایلخانی و تیموری یکنواخت بوده است؟ بررسیها نشان داد که تزیینات بهکاررفته در نشانهای قرآنی ارتباط مستقیی با متن قرآنی داشته است، همچنین قالب اجرایی تزیینات در نشانهای قرآنی در ادوار مختلف یکنواخت نبوده و منوط به متغیرهایی، دچار تغییراتی شده است.
بررسی نظام مند پژوهش های علمی حوزه صنایع دستی ایران در سال ۱۴۰۱: موضوعات، رویکردها و روش شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای صناعی ایران سال ۷ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۱۳)
193 - 208
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با بهره گیری از روش تحلیل محتوای کمّی، به بررسی نظام مند مقالات علمی منتشرشده در حوزه صنایع دستی ایران در سال 1۴01 پرداخته است. سؤال اصلی پژوهش عبارت است از: وضعیت پژوهش های علمی در حوزه صنایع دستی ایران از نظر موضوعات، رویکردها و روش های به کار رفته چگونه است و چه نقاط قوت و ضعفی در این زمینه وجود دارد؟ جامعه آماری پژوهش شامل 1۶ نشریه معتبر مصوب وزارت علوم در حوزه هنر بود که از مجموع ۶۱۱ مقاله منتشرشده، 188 مقاله مرتبط با صنایع دستی شناسایی شدند. هردو نشریه «هنرهای صناعی اسلامی» و «هنرهای صناعی ایران» با 70 درصد بیش ترین سهم در تولید مقالات مرتبط در این حوزه را دارا هستند، هم چنین در این پژوهش ها 12 موضوع و 1۵ رویکرد پژوهشی عمده شناسایی شدند. موضوعات «نگارگری» و «فرش و دست بافته ها» به ترتیب با ۵۹ و 28 مقاله، بیش ترین توجه را به خود اختصاص داده اند، در حالی که موضوعاتی مانند «آبگینه» و «لاکی کاری» هر کدام با ۲ مقاله سهم اندکی از این مطالعات داشته اند. از نظر رویکرد پژوهشی، «بررسی طرح، نقش، ساختار و محتوا» با ۵۵ مقاله بیش ترین سهم را داراست و پس از آن رویکردهای «تاریخی و سیر تحول» و «معنا و مضمون شناسی» به ترتیب با 28 و 2۵ مقاله در رتبه های بعدی قرار گرفته اند. علاوه بر آن یافته ها نشان دادند که استفاده از پژوهش های کیفی و روش توصیفی تحلیلی و هم چنین منابع کتابخانه ای در این مقالات غالب بوده و پژوهش های کمّی با ۱ مقاله و میدانی با ۴ مقاله حضور بسیار محدودی داشتند. این پژوهش ضمن شناسایی نقاط قوت و ضعف موجود، پیشنهادهایی برای توسعه پژوهش های چندوجهی، کاربردی و نوآورانه در این حوزه ارائه می دهد.
بازخوانی نگاره های غمنامه رستم و سهراب در شاهنامه شاه تهماسبی بر اساس رویکرد هرمنوتیک گادامر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهپویه هنرهای صناعی دوره ۴ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۱۳
69 - 80
حوزههای تخصصی:
روایات شاهنامه فردوسی، همواره مورد توجه نگارگران و نقاشان بوده است. پژوهش حاضر به منظور بازخوانی نگارهای از شاهنامه شاهتهماسبی موسوم به غمنامه مرگ سهراب توسط رستم، با رویکرد هرمنوتیک فلسفی گادامر به بررسی و خوانش دو نگاره از مجموع سه نگاره موجود از این روایت میپردازد. این پژوهش بهلحاظ ماهیت، توصیفی ـ تحلیلی ـ تاریخی است و از حیث هدف بنیادی و رویکردی کیفی داشته و اطلاعات ضروری تحقیق از منابع کتابخانهای و به شیوه اسنادی جمعآوری شده است. این پژوهش در پی پاسخ به این پرسش است که چگونه میتوان نگارههای مذکور را توسط رویکرد هرمنوتیک گادامر خوانش و تفسیر کرد. با بررسی نگارهها توسط این رویکرد، مشاهده شد که به دلیل قرابت رویکرد با بسترهای خلق این اثر، زمینه مناسبی برای بازخوانی نگاره موجود است. همچنین میتوان اذعان داشت که نگارگر این غمنامه با گذر از افق معنایی شعر فردوسی و مکاتب نگارگری پیش از خود و با پیشداوری که از سنت حاصل شده است به مکالمه با آن پرداخته و سپس با افق معنایی روزگاری خود یعنی عصر آرامش و امنیت در فضای سیاسی و اجتماعی دوران صفویه، درآمیخته و اقدام به خلق اثر نموده است. در این میان زبان مشترک فارسی، بستر را برای این ارتباط و تعامل و ایجاد عمل فهم در مفسر ایجاد میکند.
تأثیر عوامل فرهنگی بر تحولات طرح و نقش قالی های صفوی و قاجار (با تأکید بر نقوش گل و بوته)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای صناعی ایران سال ۷ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۱۳)
161 - 192
حوزههای تخصصی:
قالی بافی از سنن تاریخی و اصیل ایرانی است که از شاخه ها و جوانب متعددی تشکیل شده است. طرح و نقش پردازی قالی از حوزه های اصلی آن است و آرایه های قالی شامل مجموعه متنوعی از نقوش گیاهی، جانوری، انسانی، تجریدی و انتزاعی است. گستردگی نقوش گیاهی در طرح فرش بیش از انواع دیگر است چرا که تنوع آن ها به وسعت نقوش گیاهی موجود در طبیعت، به انضمام نقوش گیاهی تجریدی و در قالب های گردان و شکسته است. انواع آرایه های گیاهی به صورت کلی شامل گونه های اسلیمی، ختایی، گل و بوته و درخت هستند. از آن جا که در رابطه با هنر فرشبافی ایران، دو دوره صفوی و قاجار از اهمیت زیادی برخوردارند و از طرفی عوامل فرهنگی در هریک از این دوره ها با تغییراتی روبه رو بوده که تبعاً بر آثار هر دوره تاثیراتی را موجب شده است، لذا این پژوهش با هدف بررسی و شناسایی انواع گل و بوته های منقوش بر قالی های صفوی و قاجار و بررسی تأثیرات عوامل فرهنگی و تحولات احتمالی آن دوران در طرح و نقش فرش و به ویژه تحلیل ورود گونه های جدید گیاهی به قالی های دوره قاجار، صورت گرفته و سوال اصلی در این پژوهش، چگونگی تأثیرگذاری عوامل فرهنگی و اجتماعی در بروز گل و بوته های منقوش در قالی های صفوی و قاجار است. این پژوهش از منظر هدف توسعه ای و روش انجام آن توصیفی- تحلیلی با رویکرد اکتشافی است. روش گردآوری داده ها به شیوه کتابخانه ای و با استفاده از کتاب ها، مقالات و پایان نامه های تخصصی و پایگاه های الکترونیکی معتبر بوده است. جامعه آماری پژوهش شامل 37 نمونه قالی صفوی و ۶۲ نمونه قالی قاجاری است. نتایج پژوهش نشان می دهد که نقوش گیاهی مورد استفاده در قالی های دوره صفوی شامل گونه های گردان، مشتمل بر مجموعه ای مشخص و با تنوع اندک است که در بخش های متعددی از قالی و به انحای مختلف و بعضاً نمادگرایانه با تأثیر از فرهنگ حاکم نقش شده اند اما در سده های بعد و در دور ه قاجار، نقوش گیاهی با تغییراتی در فرم، اندازه، رنگ و ساختار تکرار شده و علاوه بر آن نقوش تازه تری از جمله انواع گل های طبیعت گرایانه، گل فرنگ و عناصر تازه متاثر از فرنگی مآبی به مجموعه نقوش قالی های این دوره افزوده شده و طبیعت گرایی در این زمان بیش از دوره صفوی است. این تغییرات بیش از همه متأثر از احوال فرهنگی و اجتماعی دوران بوده که به انحای مختلف منجر به بروز و نمود گونه های مختلف گل و بوته در قالی های صفوی و قاجار شده است.
خودشکوفایی شخصیت کمال الدین بهزاد بر اساس نظریۀ انسان گرایی «آبراهام مزلو»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهپویه هنرهای صناعی دوره ۴ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۱۴
59 - 71
حوزههای تخصصی:
نظریۀ شخصیت خودشکوفای آبراهام مزلو روانشناس آمریکایی به روش خود سعی در شناخت ویژگیهای انسان کمالیافته دارد. کمالالدین بهزاد به عنوان یکی از استادان سرآمد نقاشی دورۀ تیموری و صفوی است که قابلیت مطالعه از این منظر را دارد. هدف این پژوهش شناخت ویژگیهای خودشکوفای شخصیت کمالالدین بهزاد با رویکرد به نظریۀ انسانگرایی آبراهام مزلو است. سؤال اصلی مقاله حاضر این است که: بررسی ویژگیهای خودشکوفایی در شخصیت بهزاد چگونه میتواند ما را به شناخت ابعاد دیگری از این شخصیت راهنما باشد؟ این پژوهش به صورت توصیفی ـ تحلیلی و شیوۀ جمعآوری اطلاعات کتابخانهای و فیشبرداری از منابع اصلی تألیف شده است. جامعۀ آماری شامل 20 نگاره از آثار بهزاد است که از میان آنها، 8 نگاره برای مطالعه به صورت هدفمند با توجه به ارتباط آثار بهزاد و نظریۀ حاضر گزینش شدهاند. تجزیهوتحلیل دادهها به روش استدلال استقرایی صورت گرفته است. نتایج پژوهش نشان میدهد که بهزاد ده ویژگی از سیزده ویژگی افراد خودشکوفای مزلو را دارد که همین امر میتواند او را مصداقی از انسان خودشکوفا معرفی نماید. ویژگیهایی چون درک کامل از واقعیت در آثار خود، مسئلۀ مداری نسبت به مسائل روزمره انسانها، قدرشناسی نسبت به پدیدههای جهان با توجه به طبیعتگرایی، ادراک همدردی، قبول خود و دیگران بهطور طبیعی، خودانگیزی ساده و طبیعی، خبرگی در تصوف به علت توجه جامعۀ به عرفان، داشتن پیوندهای میان فردی با افراد مشهور دوران خود، شخصیت مردمسالارانه، توجه به افراد مختلف جامعۀ در آثار بهزاد که برخی از این ویژگیها به صورت واحد و برخی دیگر به شکل ادغام یافته در بیان تصویری به کار گرفته شدهاند.
شبیه نامۀ منصور حلاج: حکمت عرفانی در قامت نمایش آئینی ایرانیان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهپویه هنرهای صناعی دوره ۴ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۱۳
39 - 53
حوزههای تخصصی:
شبیهنامۀ منصور حلاج که گاهی هنگام بحث از اندیشۀ عرفانی مستتر در مجالس تعزیه در پژوهشهای پیرامون این نمایش سنتی- آئینی به آن اشاره میشود از مجالسی است که نسخهای از آن در کتابخانه واتیکان نگاهداری میشود و مطالعۀ دوباره آن از منظر حکمت عرفانی ابتدا به دلیل اهمیتی که این مجلس در نشان دادن ظرفیتهای موجود در شبیهخوانی دارد و سپس به این جهت که مجلس منصور حلاج نشان از تحولاتی دارد که با تنوع مضامینِ دوران اوج تعزیۀ اواسط عصر قاجار در اینگونه از نمایش پدید آمده بود، از اهمیت به سزایی برخوردار است. از این مطالعه که با بهره بردن از نظرات متفکرینی چون هانری کربن در باب حکمت عرفانی ایرانی و اسلامی و همچنین نظریاتی پیرامون ساختار قصص و نمایشهای شرقی و ایرانی انجام پذیرفته است درنهایت درمییابیم که: این مجلس نیز چون بسیاری از متون تعزیه در قصه، موضوع، مضمون، شخصیتپردازی و زبان مدیون ادبیات ایرانزمین بوده و به دلیل تأثیر بدون تردید اساطیر و حکمت عرفانی در شکلگیری و تداوم بینش اساطیری و عرفانی ایرانیان در آن که در تمامی اجزاء و عناصر مجلس موردمطالعه حضور و نمودی غیرقابلانکار یافتهاند، اساساً نمایشی اساطیری و عرفانی به شمار میآید، نمایشی که ضمن صحه نهادن بر غلبه نهایی خیر بر شر و حق بر باطل در طول اعصار، حقجویی و عدالت دوستی ایرانیان را به تصویر میکشد و تأثیر اندیشه ایرانی نهفقط در «محتوای» مجلس، که در شکل، ساختمان و ساختار متن و الگوهای تکرارشونده در آن نیز کاملاً هویداست، چنانکه دارا بودن ساختاری «زنجیرمانند»، استفاده از الگوهای سفر، طی طریق و گذر از وادیهایی که موجب تعالی رهرو و مخاطب خواهد بود؛ چون رمزی از مصائبی که بشر از ابتدای خلقت و جدایی و ترک عالم مینوی تا به پایان جهان و بازگشت دوباره به اصل و مبدأ خود با آن دست بر گریبان است و سیر و سلوکی که سفر پررمزوراز مرغان در منطقالطیر را تداعی میسازد و در فقرههای پایانی مجلس «شهادت منصور حلاج» و طیِ طریق شبیهخوانان شمس و مولانا به کار گرفته شده است، شواهدی بر این مدعا هستند. ضمناً بهرهبرداری از سنتهای ادبی و بهویژه شعر کلاسیک فارسی در مجلس موردبررسی علاوه بر افزایشِ توان مجلس با قرار دادن شعر غنایی در خدمت شعر نمایشی، به سبب آشنایی ذهنی مخاطب با این اشعار، باعث ایجاد ارتباطی بهتر با اثر نیز میشود.