فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۱۲۱ تا ۱٬۱۴۰ مورد از کل ۴٬۴۱۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
به دنبال دغدغه عدم کارایی آموزش های رایج اخلاق و تضمین نکردن تحقق اخلاق در رفتار افراد، پژوهش حاضر ابتدا دو پیش فرض را در نظر می گیرد: 1. عدم موفقیت برنامه های رایج آموزش اخلاق، پدیده ای چندعاملی است و شرط توفیق نهایی، رفع همه موانع در پرتو نگاهی جامع نگرانه است؛ 2. براساس اصل روش شناختیِ ابتنای موفقیت در هر فعالیتی بر تصور صحیح از آن فعالیت، یکی از عوامل عدم توفیق آموزش های رایج اخلاق، رواج تصورهای تحویلی نگرانه از آموزش اخلاق است. سپس این فرضیه در نظر گرفته می شود که بی توجهی به جایگاه آموزش اخلاق در طبقه بندی اهداف آموزشی، سبب تصورهای فروکاهش گرایانه از آن شده است. بنابراین ابتدا، انگاره ها و تصورات تحویلی نگرانه رایج از آموزش اخلاق، براساس تجربه زیسته و روش مشاهده و مصاحبه، استقصا و سپس سعی شده است تا انگاره ای جامع تر با توجه به حیطه آن در طبقه بندی اهداف آموزشی ارائه شود. در پرتو این پژوهش برخی الزامات آموزش اثربخش مانند تقدم سواد عاطفی بر سواد اخلاقی، اصل گوناگونی اهداف (جزئی) آموزش اخلاق و اصل کثرت گرایی روش شناختی در آموزش بررسی شده است.
بررسی قصه گویی قرآن به عنوان روشی فعال درآموزش اخلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن معارف قرآن اخلاق و تربیت در قرآن
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت اسلامی کلیات فلسفه تعلیم و تربیت
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت اسلامی تربیت تربیت دینی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت اسلامی تربیت تربیت اخلاقی
این پژوهش با هدف شناخت و تبیین ویژگی های قصه پردازی قرآن به عنوان یک روش آموزشی فعال انجام شده است. پژوهش حاضر از نوع کیفی با رویکرد توصیفی – تحلیلی است که با روش کتابخانه ای انجام شده است. نتایج این بررسی نشان داد که شیوه قصه پردازی قرآن با بهره گیری از ویژگی هایی چون تنوع در آغاز قصه ها، شیوه های متنوع گفت وگو، ایجاز، پرسش و پاسخ، تاکید بر شیوه ی روایت غیرخطی، سفیدخوانی و حذف برخی پرده های قصه برای مخاطب و در نهایت تشویق به تفکر و استدلال، یک شیوه ی آموزشی فعال است با محوریت تربیت درونی، تعامل دوسویه، یادگیری بر پایه فعالیت مخاطب و نقش تسهیل کننده ی مربی.
عوامل تربیتی در مسیر کمال وجودی انسان از منظر نهج البلاغه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
چکیده: هدف از تدوین این مقاله، تبیین عوامل زمینه ساز در جهت کمال و تربیت انسان می باشد. تبیین عوامل مورد نظر بر اساس دیدگاه های مطرح شده در نهج البلاغه می باشد. این مقاله که از نوع پژوهش های بنیادی است، با روش تحقیق کیفی مبتنی بر تحلیل محتوایی و با استفاده از منابع کتابخانه ای صورت گرفته و با مطالعه گزاره های انشائی در نهج البلاغه، شش عامل اساسی در تربیت را که هموار کننده مسیر کمال آدمی است استخراج و پیرامون آن به بحث و بررسی پرداخته است. این عوامل عبارتند از:1)عامل معرفت شناختی به واجب تعالی. 2)یقین، و محقق نمودن آن در نفس. 3)خرد و خردورزی. 4)علم و نقش آن در تربیت و کمال انسان. 5)خودشناسی. 6)تمسک متربی به مربی کامل(انسان کامل).
ماهیت تربیت اخلاقی از نظر فردی یا جمعی بودن از دیدگاه علامه طباطبایی(ره)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف مقاله این است که ابتدا ماهیت تربیت اخلاقی را از دیدگاه فردی یا جمعی بودن مشخص سازد و سپس دلالتهای تربیتی و اجتماعی آن را بیان کند. این پژوهش از نوع بنیادی ـ کاربردی، و روش آن، توصیفی ـ تحلیلی است. یافته ها نشان داد که تربیت اخلاقی در دیدگاه علامه ماهیتی جمعی دارد و صرفا قائم به اصلاح فرد نیست؛ بلکه لازم است بخشی از برنامه جامع تربیت اخلاقی به ساماندهی وضعیت اخلاقی جامعه اختصاص یابد؛ لذا در این مقاله ضمن تأکید بر ضرورت تشکیل جامعه تربیتی، راهبردهایی در دو سطح مدرسه و کل جامعه برای اثر بخشی بیشتر برنامه تربیت اخلاقی پیشنهاد شده است.
هویت فلسفی فلسفه تعلیم و تربیت اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برای بررسی «هویت فلسفه تعلیم و تربیت اسلامی» بر مبنای فلسفه اسلامی ناگزیر از بررسی هویت فلسفی و نیز اسلامی این مفهوم هستیم. در این مقاله به بررسی وجه نخست با عنوان «هویت فلسفی فلسفه تعلیم و تربیت اسلامی» می پردازیم. بدین منظور نخست «هویت فلسفی فلسفه اسلامی» بررسی شده است و ذیل دو عنوان «نسبت فلسفه اسلامی با فلسفه یونانی (از حیث فلسفه بودن)» و نیز «نسبت فلسفه اسلامی با کلام» مشخص شده که فلسفه اسلامی دارای هویت فلسفی مستقل، معتبر و موجهی است.
در بخش دوم «هویت فلسفی فلسفه تعلیم و تربیت اسلامی» بررسی شده است. نخست با مرور پیشینه فلسفه تعلیم و تربیت اسلامی اعم، ذیل مباحث رئوس ثمانیه، حکمت عملی و مبادی علوم در فلسفه اسلامی ملاحظه شد که فلسفه اسلامی نه تنها امکان و ظرفیت ماهوی بازتولید فلسفه تعلیم و تربیت اسلامی را داراست، بلکه به آن در معنای اعمّش تحققّ نیز بخشیده است. در گفتار واپسین نیز با بررسی این مفهوم از حیث چیستی فلسفه و نیز متعلق فلسفه به تبیین هویت فلسفه تعلیم و تربیت اسلامی اخص پرداخته شده است.
دیدگاه اسلام و پیشوایان دینى در مقابله با کودک آزارى و خشونت علیه کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکى از بزرگ ترین گناهان در اسلام، ظلم و آزار به کسى است که هیچ پناهگاهى جز خداوند ندارد. پژوهش حاضر از یک سو، مصادیق، علل و آثار پدیده کودک آزارى را بیان کرده و از سوى دیگر، به بررسى نظر اسلام، سیره معصومان علیهم السلام و مراجع عظام در این مورد پرداخته است. این مطالعه از نوع کیفى است و از روش تحقیق توصیفى و اسنادى استفاده کرده است. از نظر اسلام، خشونت و آزار، بخصوص در رابطه با مسائل تربیتى و در رابطه با انسان هایى که خداوند به آنان شخصیت و کرامت عطا فرموده، از جمله کودک، ممنوع است. والدین حق ندارند به هیچ بهانه اى صدمه اى جسمى یا روحى به کودک وارد کنند. نکته بسیار جالب توجه این است که این حمایت ها از حقوق کودکان در قرآن و سیره اهل بیت علیهم السلام زمانى مطرح شده که هیچ نهاد، سازمان یا کنوانسیون بین المللى براى دفاع از حقوق کودکان وجود نداشته است. اسلام با در نظر گرفتن همه نیازهاى کودکان و دفاع از آن، زمینه را براى رشد و پیشرفت آنان در همه جنبه ها فراهم آورده است. ازاین رو، براى جلوگیرى از پدیده کودک آزارى که متأسفانه امروزه در جوامع جهانى گسترش یافته، استفاده از تعالیم دینى و نظر کارشناسان مذهبى در زمینه نحوه رفتار با فرزندان و چگونگى تعلیم و تربیت آنان ضرورى به نظر مى رسد.
خود شناسى و خداشناسى
نماز 6
رویکرد ریزوماتیک به معرفت و نقد چالش های آن برای تربیت اسلامی (از منظر ملاحظات معرفت شناختی رئالیسم انتقادی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تربیت اسلامی در عصر حاضر با چالش های گوناگونی روبه رو است. بخشی از این چالش ها ناشی از مواجهه جهان بینیِ «خدامحور» با جهان بینیِ «دنیامحور» جهان غرب است. در این میان پست مدرنیسم به جهت آموزه های پیچیده خود، جهت گیری های ضد و نقیضی را در بین اندیشمندان مسلمان برانگیخته است؛ تا جایی که برخی آن را به منزلة فرصتی مغتنم برای تربیت دینی و چاره ای برای کاستی های آن تلقی کرده اند و برخی دیگر معتقدند تفکر پست مدرنیستی اساساً امکان تربیت دینی را نفی می کند. «رویکرد ریزوماتیک» نیز در راستای تحقق بسیاری از آموزه های پست مدرنیستی به عرصه نظام های معرفتیِ قرن بیستمی وارد شد و طبیعتاً تلقی های مثبت و منفی خود را نیز در ارتباط با تربیت دینی به همراه خواهد داشت. مفروض این مقاله این است که رویکرد ریزوماتیک به معرفت برای تربیت دینی چالش هایی به همراه خواهد داشت که ما با مبنا قرار دادن نظام معرفتی رئالیسمِ انتقادی به نقد چالش های آن می پردازیم. بنابراین، در این مقاله ابتدا به طرح ویژگی های رویکرد ریزوماتیک به معرفت می پردازیم و سپس چالش های آن برای تربیت دینی را بررسی می کنیم و در پایان چالش های مطرح شده را از منظر رئالیسم انتقادی مورد نقد قرار می دهیم.