فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۴۸۱ تا ۱٬۵۰۰ مورد از کل ۳٬۲۲۲ مورد.
حوزههای تخصصی:
خودشناسی از عناصر بنیادی هر نظام اخلاقی است. جهت گیری روان شناختی در نظام اخلاقی رازی و سلامت محور بودن آن، خودشناسی را در مفهوم «شناخت عیوب نفس» به کار برده است. شناخت عیوب نفس گام نخست در پیشگیری و درمان بیماری های دل است. رازی در این مقام، «خود نقدی» را توصیه نمی کند، بلکه رؤیت عیوب نفس در آینه دیگران را مورد بحث قرار می دهد. چنین رهیافتی محتاج بیان مهارت های نقدپذیری است. مقاله حاضر با تحلیل منابع رازی و مقایسه آن با میراث روایی به نقد و سنجش ره آورد وی در خودشناسی می پردازد.
دیدگاه های شناختی تحولی در رشد اخلاقی(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
یکی از ابعاد عمده رشد اجتماعی انسان، تحول اخلاقی است. این مقاله در صدد مرور نظریه های شناختیتحولی رشد اخلاقی، به عنوان تأثیرگذارترین بررسیهای روان شناختی در حوزه اخلاق است. این نظریه ها در چارچوب یکی از سنت های تحولی عمده حاکم بر روان شناسی نوین، یعنی سنت شناختی، قرار میگیرند. این سنت را با دیدگاه های پیاژه، کلبرگ و خرد نظریه های نئوکلبرگی میشناسند.
پیاژه معتقد است که این رشد، تابع رسش ذهنی و تحول روابط اجتماعی است. کلبرگ، وی با بسط مراحل رشد استدلال اخلاقی، برای هر مرحله، وضعیت ایده آلی در نظر میگیرد. وضعیت غایی رشد اخلاقی برای کلبرگ، حاکمیت اصول اخلاقی درونی جهان شمول است که به اعتقاد او بسیاری از افراد به این سطح از رشد نمیرسند. انتقادهایی که به دیدگاه کلبرگ وارد شده، راه را برای تداوم این سنت فراهم آورده است. گلیلگان با ارائه نقد جنسیتی به نظریه کلبرگ، غایت های اخلاقی حاکم بر نظریه وی را مردانه میداند. توریل با تمایز بین تحول اخلاقی، و تحول سایر ابعاد شناخت اجتماعی، مثل برداشت از عرف، راه را برای تدقیق بیشتر مسیرهای تحولی فراهم آورده است.
طبّ انگاری اخلاق و لوازم آن(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
تلقّّی مدیران و پژوهشگران از اخلاق نقش مهمی در ترویج علمی و توسعه ی معرفتی دانش اخلاق دارد. طبّ انگاری اخلاق آن را به مثابه ی برنامه ی تشخیص، پیشگیری و درمان رذایل اخلاقی به میان می آورد. تلقّّی در بُعد عملی، اثربخشی اخلاق را در توسعه ی منابع انسانی و کاهش تنش ها و نابسامانی های رفتاری در سازمان همراه می آورد و در بعُد نظری، سبب توسعه ی اخلاق کاربردی و نزدیکی این دانش به روان شناسی می شود. در این مقاله لوازم تلقّّی طبّ انگارانه ی اخلاق را بررسی می کنیم. دو عامل در رواج این تلقّّی مؤثّر بوده است: سازگاری آن با آموزه های اسلامی و رواج اخلاق پژوهی نزد طبیب فیلسوفان.
رویکردهای دسته بندی مسائل اخلاقی(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
مسائل اخلاقی با رویکردهای متفاوتی دسته بندی و تنظیم شده است: الف. رویکرد ارسطویی: از نگاه ارسطو اخلاق به معنای ملکات راسخه در نفس است که بر اثر تکرار عمل حاصل می شود. منشأ عمل قوای نفس است و قوای نفس به قوه ی شهویه، غضبیه و عاقله تقسیم می شود، که بر اساس آن چهار فضیلت و هشت رذیله به عنوان اصول اخلاق تعریف گشته، سایر مسائل اخلاق به عنوان فروع این اصول تنظیم شده است. ب. رویکرد دینی و قرآنی: به سبب برخی کاستی های موجود در رویکرد ارسطویی، برخی صاحب نظران مسائل اخلاق قرآنی را بر اساس تنوع متعلقات افعال اختیاری انسان (خدا، خویشتن و دیگران) به اخلاق الهی، فردی و اجتماعی تقسیم و تنظیم کرده اند. ج. رویکرد تاریخی و وقوع مسائل اخلاقی در زندگی بشر بر اساس نقل قرآن. د. رویکرد عرفانی و سیر و سلوکی
موضوع شناسی گزاره های اخلاقی قرآن(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
گزاره های اخلاقی موجود در متون، که در قالب جمله یا جمله ها بیان شده اند، به لحاظ ساخت، از موضوع و محمول ترکیب یافته اند. محمول این گزاره ها، از مفاهیم اخلاقیِ خوب و بد، باید و نباید، درست و نادرست و «وظیفه» تشکیل یافته است. در خصوص موضوع این گزاره ها، با توجّه به اختلافات موجود در اخلاق فضیلت و اخلاق وظیفه، دیدگاه های متفاوتی ارایه شده است. پیروان اخلاق فضیلت، بر اساس اعتقاد به فضایل و رذایل نفسانی، بر صفات پایدار نفسانی به عنوان موضوع اخلاق و گزاره های اخلاقی تأکید دارند، در حالی که طرفداران اخلاق وظیفه، با نظر به اصول و قواعد رفتار، بر افعال اختیاری انسان اصرار می ورزند. در این جستار، دیدگاه قرآن را درباره ی موضوع گزاره های اخلاقی بررسی کرده و با ذکر شواهدی از آیات الهی، به این نتیجه دست یافته ایم که، احکام اخلاقی در قرآن، گستره ای فراتر از صفات و افعال اختیاری انسان را در بر می-گیرد و موضوع گزاره های اخلاقی عبارت است از انسان و ابعاد وجودی او. به بیان دیگر، در قرآن، مفاهیم هفت گانه یِ «خوب و بد»، «باید و نباید»، «درست و نادرست» و «وظیفه»، به ابعاد پنج گانه یِ «معرفتی»، «عاطفی»، «ارادی»، «فعلی» و «شخصیت و منش انسانی»، نسبت داده شده است.
ماهیت و حکم اخلاقی تجسّس(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
ماهیت و حکم اخلاقی تجسّس یکی از موضوعات مهم اخلاقی برای عموم مردم و به ویژه برای افرادی است که مقتضای شغلی آنها در ارتباط با تجسّس است، مانند نیروهای انتظامی، امنیتی، اطلاعاتی، روزنامه نگاران و اصحاب خبر. تجسّس در لغت به معنای، بررسی کردن، جست وجوکردن و کسب خبر است. تجسّس به تحقیق و تفحص در امور مخفی و پنهان دیگران که ماهیت شخصی و فردی دارد، گفته میشود. بنابراین، به کارگیری واژة تجسّس در تفحص از اموری که ماهیت ظاهر و آشکار دارند یا به تعبیر دیگر، ماهیت اجتماعی و جمعی دارند، صحیح نیست. سه نوع تجسّس با احکام جداگانه وجود دارد: تجسّس در امور شخصی، در امور اجتماعی و در امور دشمن. تجسّس در امور شخصی افراد به حکم عقل و صریح آیه «ولاتجسسوا» و روایات متعدد، جایز نیست. تجسّس در امور اجتماعی که عبارت بهتر برای آن «بازرسی» و «نظارت» است، بنا بر دلیل عقلی و برخی روایات، جایز و در برخی شرایط واجب است. اطلاع از شرایط جامعه، نیازها و مطالبات مردم و ایجاد عدالت اجتماعی که از مهم ترین وظایف حاکم است، و دستیابی به آنها تا حد زیادی به گزینش مسئولان و کارگزاران حکومتی متعهد، مؤمن و متخصص، وابسته است، نیازمند تحقیق و تفحص از عملکرد دستگاه ها و سازمان های اجتماعی است. تجسّس در مورد دشمنان حکومت و گردآوردن اطلاعات از آنها به حکم عقل و شرع جایز است. آیة چهارم سورة منافقون، سیره پیامبر(ص) و حضرت علی(ع) بر جواز این امر دلالت دارد.
چگونگی ارتباط میان بایدهای اخلاقی واست های علمی و فلسفی از دیدگاه اندیشمندان معاصر و علامه طباطبـایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در اروپا، پیرامون گونه ارتباط میان علم و دین و به تبع آن چگونگی ارتباط علم با اخلاق و خاستگاه باید و نبایدهای اخلاقی گرایشی به وجود آمد که از هیوم فیلسوف اسکاتلندی آغاز شد. جدا انگاری حوزه های علم و اخلاق بسامد داعیه هایی بازنگرانه نسبت به رابطه خداوند با جهان است که گزاره های دینی و اخلاقی را برخاسته از احساسات درونی انسان به شمار می آورد و جدا افکنی آن از واقعیات عینی و خارجی را پی گیری می کند . از این نظرگاه عقل در کشف گزاره های اخلاقی ورود ندارد. زیرا منطقی نبوده و مسئول صحیح و غلط نیستند . هر چند این گرایش مورد پذیرش اندکی از اندیشمندان مسلمان نیز واقع شده است، اغلب نزدیک به اتفاق اندیشمندان مسلمان با این تفکر مخالفت ورزیده اند و در نادرستی آن به استدلال پرداخته اند . این گروه بر این باورند که هر چند اخلاق از علم و فلسفه زایش منطقی نمی یابد . اما اصولا ارائه یک گزاره اخلاقی بدون پشتوانه حقیقت عینی امکان پذیر نیست . از نظر اندیشمندان مسلمان میان بایدهای اخلاقی و هست های علمی و فلسفی ارتباط تقدمی و تاخری وجود دارد ؛ به این معنا که انسان پس از آگاهی نسبت به حقیقت علمی و نفس الامری به کمک عقل نظری، راه رسیدن به آن حقیقت عینی را در عالم واقع با استمداد از عقل عملی کشف می کند . آن گاه در قالب گزاره های توصیه ای و بایدهای اخلاقی بیان می کند .این گروه در حقیقت تولید ارزش از دانش را نه به معنای تولید منطقی که مبتنی بر دو گزاره ی یکی علمی و دیگری اخلاقی دانسته اند . از منظر آنها عقل عملی به عنوان یک ابزار پسینی از نیروی عقل نظری به عنوان ابزار پیشینی استمداد می جوید و به توصیه های اخلاقی دست می یابد و در قالب بایدها و نبایدها ارائه می دهد و این همان ارتباطی است که میان علم و فلسفه با اخلاق وجود دارد. چرا که عقل عملی بدون علم و اندیشه نمی تواند حکمی را اعتبار و صادرنماید. .
فتوت اسلامی و جایگاه اخلاق در حرفه ورزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ازجمله خدمات عرفان و عرفا خدمت به ساحت اخلاق است که جایگاه اخلاق در حرفه آموزی با توجه به «فتوت نامه ها» نشانگر آن است. فتوت نامه ها، رساله ها و کتاب هایی هستند که بزرگان اهل فتوت در مقام آموزش اخلاقی پیروان و مریدان خود، درباره شیوه جوانمردی در حرفه ورزی می نوشتند. در فتوت، پیش از ورود به هر حرفه ای باید «فتا» شد؛ لازمه فتا شدن نیل به ویژگی هایی اخلاقی است که در مشرب جوانمردان برای رسیدن به این جایگاه شریف ضروری است. در این نوشتار با گذری بر مفهوم واژگانی و اصطلاحی فتوت، موارد کاربست این واژه در قرآن رصد گردیده و به پیشینه فتوت و نسبت آن با پیامبران اشارتی رفته و سپس ارتباط میان اصناف و فتوت بررسی شده است. همچنین رویکرد خاص جوانمردان به اخلاق در عرصه حرفه ورزی با مراجعه به فتوت نامه ها تبیین گردیده است.
بازی های رایانه ای از منظر اخلاق کاربردی با رویکرد اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کودکی و نوجوانی، حساس ترین سنین تربیتی هستند و بازی جزء جدایی ناپذیر این سنین است. امروزه بازی های رایانه ای، رقیب اصلی در عرصه بازی های کودکان و نوجوانان هستند. تحقیقات صورت گرفته درباره آثار مثبت و منفی این بازی ها بیشتر بر ابعاد جسمی، روانی، اجتماعی و سیاسی متمرکز است و کمتر به بعد اخلاقی پرداخته شده است.
بررسی این بازی ها از منظر اخلاق کاربردی با رویکرد اسلامی با به کارگیری روش موازنه متفکرانه مسئله مقاله است. بررسی چالش های موجود در این بازی ها از منظر دینی و نیز نحوه پیاده سازی اصول دینی به ویژه اصول اخلاق اسلامی بر بازی های رایانه ای از دیگر مباحث این مقاله است.
تکریم انسان از منظر اسلام و لیبرالیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تکریم انسان به معنای توجه و تأکید بر حقوق انکارناپذیر مادی و معنوی انسان است. اسلام و لیبرالیسم، هر دو بر تکریم انسان تأکید دارند و مدعیاند انسان را گرامی و بزرگ میشمارند. حال با توجه به این ادعای مشترک، پرسش این است که آیا این دو مکتب در گرامیداشت مقام انسان، هم عقیده اند؟ و اگر پاسخ منفی است تفاوت تکریم انسان از منظر اسلام و لیبرالیسم در چیست؟
فرضیه مقاله این است: تکریم انسان از منظر اسلام با لیبرالیسم تفاوت ماهوی دارد.
با توجه به این فرضیه، ادعای اشتراک عقیده در این باره - به عنوان فرضیه رقیب- از نظر نویسنده، مردود است و ادعای یاد شده، تنها یک اشتراک لفظی است.
روش تحقیق در این مقاله تطبیقی است.
اولویتهای تبلیغ
نکته ها و سرگذشتهای خواندنی
حوزههای تخصصی:
مسئولیت اخلاقی از دیدگاه ابن عربی
حوزههای تخصصی:
یکی از مشکلات اخلاقی در نظام های عرفانیِ مبتنی بر وحدت وجود، تبیینِ چگونگی مسئولیتِ اخلاقی آدمی است. ابن عربی معتقد است که حقیقتی جز خداوند وجود ندارد و هر فعلی چه خوب تلقی شود چه بد فعلِ خداوند است. نتیجه ی ظاهری این باور «جبر مطلق» و رفع مسئولیت آدمی در قبالِ افعالِ منتسب به اوست. اما عارفان با قبولِ نوعی اختیار برای آدمی، وی را مسئولِ اعمالِ خود می دانند. حلّ این تناقضِ ظاهری، در گرو دقت در معنای وحدت وجود؛ و تجلی خداوند در صورتِ آدمی است. انسان جلوه ی کامل تمامی صفات الهی است و از آنجا که خداوند به یقین دارای قدرت و اختیار است، آدمی نیز موجودی است که در اختیار داشتن، مجبور است. خدا فاعل کردارهای انسان است و این از آن روست که هستی خدا، همان هستیِ انسان یا هستیِ جهان است. ذات حق، مرحله ی اجمال است و جهان مرحله ی تفصیل. از این رو اگر با دیدگاهی وحدت گرایانه به موضوع نظر کنیم، جز حق را، وجودی نیست و طبیعتاً هر فعلی، فعلِ خداوند است و اگر از دیدگاه کثرت گرایانه دقت شود، انسان گونه ای هستی خواهد داشت و به تَبَع این هستیِ خود، فاعل کردارهای خویش خواهد بود؛ فاعلیتی که مسئولیت، لازمه ی آن است. دلِ آدمی که؛ در عرفان، حقیقتِ وی محسوب می شود، در مقابلِ رعیتِ خود که همان اعضاء و جوارح و قوای مختلف است، مسئولیت دارد، هم چنان که در برابر خداوند و دیگران مسئول است. نگرشِ ابن عربی در موارد مذکور مورد قبول ملاصدرا و اکثر پیروان وی تا زمان حاضر، واقع شده است و ایشان کوشیده اند آن را با زبانی فلسفی تقریر کرده و براهینی عقلانی بر آن اقامه کنند.
ضرورت اخلاق در زندگی
آکوئیناس «مدافع» ارسطو در نیاز فضایل عقلی به جهت دهی فضایل اخلاقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ترنس اروین استدلال می کند که آکوئیناس به پرسشی که ارسطو طرح کرده بود ولی پاسخ نداده بود، پاسخ داد. پرسش این است که آیا بین فضایل عقلی و فضایل اخلاقی ارتباطی وجود دارد؟ پاسخ این است که بله، فضایل اخلاقی به فضایل عقلی برای رسیدن به غایت نهایی جهت می دهند. فضایل اخلاقی می گویند که در زمینه چه اموری باید اندیشید، چقدر به امور دیگر باید پرداخت و چقدر باید برای امور عقلی زمان گذاشت. آکوئیناس علاوه بر فضایل اخلاقی به فضایل موهبتی قائل است و به آنها به ویژه به محبت، در جهت دهی مذکور، نقش محوری می دهد. نگارنده استدلال می کند که اولاً ارسطو هم به این پرسش پاسخ داده بود. ثانیاً بین فضایل عقلی و فضایل اخلاقی تفاوت نوعی وجود ندارد. ثالثاً یک فضیلت است که هم در امور عقلی عمل می کند و هم در امور اخلاقی. رابعاً ریشه اشکالات در طبیعت-گرایی اخلاقی آکوئیناس، به تبع ارسطوست.
غایت نگری اخلاقی و مسوولیت اجتماعی (بررسی دو روایت تک ساحتی و دوساحتی از فلسفه اخلاق غایت نگر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش در تلاش است تا با بهره گیری از ویژگی های دو روایت تک ساحتی و دوساحتی از فلسفه اخلاق غایت نگر، دو الگوی متمایز از مسوولیت اجتماعی را بازسازی کند. روایت نخست با تاکید بر هویت جماعتی و اولویت یابی تعهد به خیر جماعت ها، مسوولیت اجتماعی را به شکلی تاریخمند و غیرانتخابی، در چارچوب تبعیت پذیری و عمل متعهدانه به الگوهای رفتاری جامعه معنا کند و روایت دوم، از یک سو در ساحت طبیعت گرا با الگوی مسوولیت اجتماعی در روایت نخست تفاوت بارزی ندارد و از دیگر سو، در ساحت فطرت گرا، با تاکید بر ذات گروی و شمول پذیری، مسوولیت اجتماعی را به شکلی غیرتاریخمند و انتخابی، در چارچوب انطباق پذیری الگوهای رفتاری جامعه با غایات و مطلوبیت های ذاتی نماید.