فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۸۱ تا ۷۰۰ مورد از کل ۳٬۱۸۸ مورد.
حوزههای تخصصی:
شفافیت بازار را میتوان به «جریان به موقع و قابل اتکای اطلاعات اقتصادی، اجتماعی و سیاسی که در دسترس همه ذینفعان بازار باشد» توصیف نموده و نبود شفافیت را به «ممانعت عمدی از دسترسی به اطلاعات، ارائه نادرست اطلاعات یا ناتوانی بازار در کسب اطمینان از کفایت و کیفیت اطلاعات ارائه شده» تعریف کرد. با وجود بیان ویژگی شفافیت یا اطلاعات کامل برای بازار رقابت کامل، اغلب اقتصاددانان اذعان دارند که بیشتر بازارها از نقصان اطلاعات رنج برده، در شرایط رقابت ناقص بوده و تعادل والراس، خیال پردازانه است. آنان برای ترمیم نقصان اطلاعات در بازار، راهبردهایی، چون علامت دهی عرضهکنندگان، طراحی نهادها و مدیریت و نظارت دولت را ارائه کرده اند. به نظر میرسد اقتصاد سرمایه داری ذاتاً از نقصان و پنهانکاری اطلاعات رنج میبرد و با این مبانی، توان ترمیم این نقیصه را ندارد.
در بازار اسلامی با واژة صداقت روبه رو هستیم. صداقت، فضیلتی اخلاقی و کمال ذومراتب با مبنا و بار ارزشی متفاوت با شفافیت است. افزون بر وصف بازار، وصف عوامل بازار نیز میباشد. منظور از صداقت، معنای وسیع آن، یعنی صدق در نیت، رفتار و ساختار است. امانت داری، وفای به عهد، انصاف و هر آنچه در گفتار یا عمل به اطمینان و اعتماد طرفین مبادله منتهی شود، درون آن قرار دارد. صداقت در ارتباط فرد با خود، خدا، افراد دیگر جامعه و با محیط تجلی پیدا میکند و در فرد یا بازار به عنوان یک ملکه رسوخ یافته، پایدار میشود و در نتیجه، میان ظاهر و باطن، گفتار با نوشتار و بیان کالبد و رفتار و همه اینها با یکدیگر تعادل برقرار میکند. در این بازار، طرفین نوعی احساس آرامش از رفتار یکدیگر دارند و پنهان سازی اطلاعات به صورت عمدی در خصوص مبادله یا کالا در بازار وجود ندارد و اگر خطایی صورت پذیرد، امکان جبران خطا در سازوکار بازار وجود دارد.
راهبردهای تربیتی از دیدگاه قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن معارف قرآن اخلاق و تربیت در قرآن
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت اسلامی کلیات فلسفه تعلیم و تربیت
قرآن به عنوان کتاب آسمانی و معجزه جاوید برای تربیت و هدایت بشر نازل شده است با توجه به همین اصل اساسی (هدایت گری) قرآن، در این مقاله با مطالعه در آیات قرآن راهبردها و شیوه های تربیتی از دیدگاه قرآن مورد بررسی قرار گرفته شده. و به سه راهبرد کلی تقسیم شده که می توان تقسیمات دیگری در این خصوص انجام داد. این مقاله، راهبرد تربیتی را در سه مقوله تحلیل و بررسی می نماید. یک: راهبرد شناختی بینشی؛ در این راهبرد به آیاتی پرداخته شده که در هدف آنها شناختن مبدا، معاد و چرایی خلقت انسان مورد نظر است. و با ارجاع انسان به تعقل و تفکر، یاد معاد، تذکر به نعمت های الهی و عبرت آموزی به این شناخت و بینش می پردازد. راهبرد دوم راهبرد گرایشی است. این راهبرد به آن دسته از گزاره های قرآنی پرداخته شده که میل به عمل را در انسان شعله ور می نماید. از جمله راهکارهای این شیوه می توان به: پرورش ایمان، پرورش محبت، توبه و انذار و تبشیر و پاداش و تنبیه اشاره نمود. راهبرد سوم که در آیات قرآن بدان پرداخته شده راهبردهای رفتاری است که در واقع به شیوه عملی سعی در هدایت متربیان می شود. از جمله : ارائه الگوی اخلاقی تربیتی در عمل، اسوه سازی، تعظیم شخصیت متربی، تذکر، آزمایش و ابتلا پرداخته شده است.
بررسی مقایسه ای اصول تربیت اخلاقی و تربیت عرفانی(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت اسلامی کلیات فلسفه تعلیم و تربیت
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت عملی تعلیم و تربیت عرفانی
این مقاله با هدف بررسی تحلیلی اصول تربیت اخلاقی و اصول تربیت عرفانی به معنای قواعد تجویزی، عام و کلی ای که در فرایند تحول اخلاقی و عرفانی به کار گرفته می شود، و تعیین میزان انطباق و عدم انطباق آنها با یکدیگر سامان یافته است. پرسش اصلی این است که اصول و قواعد کلی حاکم بر دو فرایند تربیت عرفانی و اخلاقی به چه میزان انطباق دارند. روش پژوهش، روش کتابخانه ای و تحلیل محتوای کتب اخلاقی، و عمدتاً عرفان عملی و استنطاق این متون برای به دست آوردن اصول تربیتی و مقایسه آن دو دسته اصول بود. نتایج تحقیق حاکی از آن بود که علی رغم اینکه ماهیت تربیتی دو فرایند تربیت عرفانی و اخلاقی، اقتضای اصول مشترکی مانند تدریج، شریعت محوری و ترابط تأثیری ظاهر و باطن را دارند، اما در بخشی از اصول ناهمپوشان هستند. دو اصل توده محوری و پرورش تعقل اخلاقی از اصول مختص تربیت اخلاقی و اصول فردمحوری، ترتب اندراجی، انحلال فردیت و لزوم مرشدمحوری از اصول مختص تربیت عرفانی شناخته شد.
بررسی و نقد دیدگاه جودیث جارویس تامسون در دفاع از سقط جنین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه در مباحث اخلاقی راجع به سقط جنین سه دیدگاه کلی وجود دارد: مخالفت با سقط جنین جز در شرایط اضطراری؛ موافقت مطلق، و سوم، دیدگاه میانه یا موافقت مشروط. یکی از رهیافتهای مهم در میان مدافعان مطلق یا مشروط سقط جنین، رهیافت مبتنی بر حق زن بر بدن خود است. در این رهیافت مهم ترین و تاثیر گذارترین استدلال از آن جودیث تامسون، در مقاله معروف «دفاع از سقط جنین» است. تامسون در اثبات مدعای خویش مبنی بر اینکه دست کم در برخی موارد، مثل تجاوز به عنف، سقط جنین از حیث اخلاقی جایز است به ارائه استدلال مستقلی نمی پردازد، بلکه با استفاده از حق مادر بر تن خود، به تضعیف استدلال طرفداران مخالفت مطلق با سقط جنین می پردازد. یکی از مهم ترین نقدهای صورت گرفته بر استدلال تامسون از آن فرانسیس بکویث است. اشکالات مطرح شده از سوی بکویث ذیل سه عنوان کلی حقوقی، ایدئولوژیکی، و فلسفی آمده است. موضوع مقاله پیش رو، بررسی و نقد استدلال تامسون و نقدهای وارد شده بر آن خصوصاً نقدهای فلسفی مطرح شده از سوی بکویث است.
حرکت استکمالی انسان نزد شیخ اشراق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شیخ اشراق حرکت استکمالی انسان را هم به زبان علم، هم به زبان نماد، مورد توجه قرار داده و در قالب داستان های متعدد روایت کرده یا بدون قالب داستانی، به نمادسازی در این مسئله پرداخته است. تحلیل و رمزگشایی از نمادهایی که سهروردی در رساله های خویش برای تصویرسازی سیر نفس به سوی سعادت به کار برده، نشان دهنده عوامل و اسباب کمال و سعادت انسان، در دیدگاه او است. اساسی ترین مراحل سیر استکمالی نفس عبارت اند از: یک؛ چیرگی بر قوای نفسانی، به ویژه حواس ده گانه ظاهری و باطنی؛ دو؛ اتصال به نفوس ناطقه فلکی؛ سه؛ اتصال به عقل فعال و دیگر عقول ده گانه.
جایگاه مفهوم ایمان در تربیت اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در قرآن کریم گرچه به ایمان آوردن دستور داده شده ولی در برخی آیات آن، ایمان امری غیر ارادی و هدیهای الهی شمرده شده است. این چالشی تئوریک بر راه تربیت دینی است و تا این گشوده نشود، امکان تربیت دینی در عمل نخواهد بود. در این نوشتار، به روش توصیفی- تحلیلی، نگرشهای تفسیری خردگرا بررسی گردیده و کوشیده شده است با تفسیری حاشیهای (و نه کانونی) از طباطبایی و نگاهی کانونی (و نه حاشیهای) از غزالی راهی برای این چالش پیشنهاد شود و دلالتهای آن در تربیت دینی روشن گردد. نتیجة بررسیها این شد که آن گروه از آیاتی که ایمان را در اراده خداوندی دانسته است در یک تراز؛ و آیاتی که ایمان را در ارادة بشر دانستهاند در ترازی دیگر باید معنی کرد. در ترازِ نخست سخن بر سر تمهیدِ مقدماتِ ایمانِ راستین است. آدمی باید بکوشد که ایمان راستین را دریافت دارد و برای این کار بسترسازی لازم است. این بسترها پالودن دل آدمی از عواطف منفی و خویِ بد و آراستن آن به عواطف مثبت و خوی نیک است. با این کوششها، مقدمات فراز آمدن به تراز دوم آماده میگردد که ایمان راستین، ای بسا چونان هدیهای الهی به بشر ارزانی داشته شده و فرد با چشم جان، متعلق ایمان را خواهد دید و به آرامش خواهد رسید. بنابراین، تربیت دینی را باید بر احساسات و عواطف شاگردان متمرکز نمود. در چنین تربیتی نخست باید احساسات شاگرد را در مسیری مثبت جاری کرد و عواطف او را درگیر ایمان کرد. پالودن دل از عواطف منفی و آراستن آن با عواطف مثبت زمینه ساز فهمی ژرف می گردد که امکان روی آوردن به ایمان را برای او ممکن می سازد.
ضرورت اخلاق در زندگی
نگاهی به جبر و اختیار در مکتب اسلام و دلالت های تربیتی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مسائلی که از دیرباز آدمیان را به تأمّل فراخوانده، مسئلة جبر و اختیار است. پرسش اساسی در این بحث آن است که آیا انسان، دست کم در برخی اعمال خود، مختار است یا آنکه مجبور است و هیچ اختیاری ندارد؟ همچنین دلالت های تربیتی آن کدام است؟ به گواهی تاریخ، آزادی یکی از خواسته های همیشگی بشر بوده است. مردم در سراسر جهان فریاد آزادی سر داده اند و اقبال آنها به سوی جوامع دارای آزادی بیشتر است. ما طالب آزادی هستیم؛ زیرا امکان برآورده کردن هرچه بیشتر تمایلات و خواست های ما را مهیّا می کند. یک انسان آزاد می تواند هر گونه که دوست دارد، زندگی کند، به هر کجا که می خواهد برود، به هر نحوی که دلش خواست، فکر کند و انتخاب نماید. مسئلة جبر و اختیار یکی از مواردی است که در فلسفه، کلام، اخلاق و... بدان پرداخته شده، امّا نه با نگاه تربیتی. در این پژوهش، تلاش شده تا جبر و اختیار از دیدگاه اسلام و قرآن بررسی شود و آنگاه دلالت های تربیتی متناسب با آن ارائه گردد. در پایان نیز پس از تجزیه و تحلیل کیفی اطّلاعات، بدین نتیجه می رسیم که یکی از دلالت های مهمّ مستخرج از این موضوع، اصل مسئولیّت پذیری انسان است که بر سایر امور تربیتی تأثیرگذار می باشد.
دلالت های تربیتی در آثار جاحظ (حدود 255 ـ 160 ق)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله درپی کشف و ترسیم گوشه ای از مسائل تربیتی و کمابیش اخلاقی ره یافته در آثار پرشمار جاحظ است. این مهم از رهگذر پژوهشی بنیادی ـ تاریخی، با بهره گیری از روش پژوهشی توصیفی ـ تحلیلی و با استناد بی واسطه به آثار جاحظ رقم خورده است. از این پژوهش برمی آید که نگرش های تربیتی و اخلاقی جاحظ که نیک درخور توجه اند، در آثار پرشمار او به صورت پراکنده منکعس شده است و با کاوش در آثار او می توان به دیدگاه ها و گاه نوپردازی های وی درباره مسائل مهمی چون چیستی، هدف ها، اصول، مراحل، عوامل، روش ها، حوزه های تعلیم و تربیت دست یافت و نیز دریافت که تنها پس از گذشت کمتر از یک سده از برآمدن طلعت تاریک سوز اسلام، عالمانش در زمینه تعلیم و تربیت و اخلاق تا چه مایه نیک پردازی کرده اند و چه طرفه ها آورده اند.
رسانه ملی و سبک زندگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی اخلاق کاربردی اخلاق خانواده
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی اخلاق کاربردی اخلاق حرفه ای اخلاق رسانه ای
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت نظری تعلیم و تربیت و خانواده
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت اسلامی تربیت تربیت دینی
سبک زندگی، از جمله مفاهیم رایج در علوم اجتماعی است که در مقام معرفی برخی از واقعیت های فرهنگی جامعه به کار می رود. تلقی «سبک» به عنوان شیوه، الگو، آیین، راه و رسم، نظم، قاعده و به تعبیر برخی داستان زندگی در فرایندهای جاری و پویش های مکرر و تجدیدشونده، با فضای فرهنگی و اندیشه ای جامعه ما تناسب بیشتری دارد.
سبک در مقام تحقق امری ترجیحی، تعینی، تجربی، تراکمی، نهادینه، تاریخی و میان نسلی است. در مقام استقرار و برای نسل هایی که بدان ارجاع می دهند، ماهیت قاعده ای، هنجاری، توصیه ای و مناسکی دارد. در سطح فردی و روان شناختی، گاه از آن به منش، تیپ روانی و شخصیتی و عادت واره تعبیر می شود. در هر جامعه، معمولاً تنوعی از سبک ها و خرده سبک ها به اعتبارات مختلف رواج دارد. برخی سبک ها به دلیل عمومیت و ارجاع جمعی، کلان الگو شمرده می شوند. مفهوم سبک به لحاظ گسترده معنا، تقریبا همه عناصر و مؤلفه های عینی و نمادین را دربر می گیرد، اگرچه غالبا به جلوه های رفتاری و نمودهای عینی تقلیل یافته و تعریف می شود.
امروزه رسانه های جمعی، یکی از مجاری مهم و در مواردی بی بدیل، در فرایند انتقال، تثبیت، تغییر، توجیه و حتی تولید سبک های زندگی شمرده می شوند و این گفت وگو به این موضوع می پردازد.
اخلاق آکادمیک
حوزههای تخصصی:
امروزه یکی از مسائل مهمی که برای پویندگی دانشگاه ها مطرح است، اخلاق آکادمیک است و با توجه به بداخلاقی های آکادمیکی که در اکثر دانشگاهها دیده می شود، سعی کرده ایم که در این مقاله به آنها اشاره و حتی الامکان به چاره اندیشی آنها بپردازیم. اخلاق آکادمیک از ضروریاتی است که باید در دانشگاه ها مورد توجه قرار گیرد. ملاحظات اخلاقی، می توانند به عنوان یک عامل بازدارنده بسیار مؤثر از کجروی و آسیب رسانی شاخه هایی از علوم که برخی از آنها شاید هنوز پا به عرصه نگذاشته اند، بکاهد. در ملاحظات اخلاق آکادمیک چارچوب هایی تعریف شده اند ولی هیچ کدام از این دستورالعمل ها کاربرد مطلق ندارند، بلکه آمیخته ای از آنها از سوی اهل علم پذیرفته شده اند.
خانواده و عوامل تحکیم آن با تکیه بر آرای ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
به باور ابن سینا، تشکیل خانواده متضمن تولید نسل، دلیل روشنی بر اثبات خداوند، نمود کرامت انسان و تربیت فرزندان است که همه به صیانت از دین منجر می شود. در ساختار حکمی سینوی کرامت انسان بستر ظهور و بروز روابط سالم انسانی بر پایه خردورزی و محبت بوده و تربیت به عنوان امر درجه دوم مأخوذ از آن است. ابن سینا با اشاره به لزوم حفظ کرامت انسان، ضرورت وفای به عهد، خردورزی و محبت پیشگی، وجود عقل سلیم در عقد و فسخ ازدواج و ترسیم چارچوبی معقول از نقش زن، مرد و فرزندان، درصدد تبیین اهمیت حفظ کانون خانواده بر مبنای اساسی ترین نیاز عقلانی و عاطفی انسان است. بر این اساس ابن سینا پس از ترسیم منزلت انسان در هستی، به تحلیل جایگاه عقل در وجود آدمی و خواص عنصر محبت در معنابخشی روابط آدمیان، بالأخص در خانواده می پردازد. اتخاذ این شیوه توسط ابن سینا متأثر از چهار رویکرد اصلی وی به حیات آدمی است: هماهنگی با فطرت، کارکرد فلسفه در زندگی، تناظر عشق و عقل و حاکمیت اخلاق که ترکیب این چند عنصر در کنار هم، حکمت منزلی سینوی را در عصر حاضر به مجموعه نسبتاً قابل قبولی از قواعد عقلی و شواهد قلبی برای تشکیل خانواده تبدیل می کند.
اخلاق رسانه در حوزه خبر و اطلاع رسانی با تأکید بر آموزه های دینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رسانة خبری، مرجعی اجتماعی برای تأمین نیازهای اطلاعاتی جامعه بشری و دارای نقشی بی بدیل است که کلیه نهادهای اجتماعی زندگی، مثل نهادهای اقتصادی، سیاسی و فرهنگی یک جامعه مستقیم و غیرمستقیم از آن متأثر خواهند بود. ازاین رو تحلیل خبر و اطلاع رسانی رسانه ای، از منظر اخلاقی حائز اهمیت بسیاری است و بی توجهی به رویکردهای اخلاقی در این حوزه به انحراف جامعه هدف در بیشتر نهادهای اجتماعی آن می انجامد. ما در این مقاله، اصول و کدهای اخلاقی را با محوریت مراحل کنشگری حرفه ای رسانه خبری، سامان دهی می کنیم و برخی از اصول و کدهای اخلاق رسانه خبری را برمی شمریم.
ضرورت و اهمیت ازدواج
توسعه عدالت زبانی؛ راهبرد رسانه برای ایجاد جامعه زمینه ساز
حوزههای تخصصی:
جامعه ای که زمینه برپایی عدل و قسط در آن فراهم شده باشد، مهیای ظهور و پذیرش حکومت عدل مهدوی است. از این رو، تمهید گسترش عدالت در جامعه را می توان مهم ترین راهبرد رسانه برای ایجاد جامعه زمینه ساز ظهور دانست. این مقاله ضمن تبیین ساز و کار به کارگیری زبان و عناصر زبانی در رسانه به مثابه مهم ترین فرایندی که پیوسته در رسانه رخ می هد، به نقش رسانه در توسعه عدالت اجتماعی در جامعه پرداخته است. نگارنده با نگاهی تحلیلی به ادبیاتی میان رشته ای درحوزه های زبان شناسی انتقادی، زبان شناسی اجتماعی، فلسفه سیاسی و علوم ارتباطات، تلاش کرده است ضمن تشریح مفهوم عدالت زبانی، الگویی از فرایند توسعه عدالت زبانی در رسانه به مثابه مقدمه و زمینه ساز تحقق عدالت اجتماعی در جامعه ارائه و الزامات و هنجارهایی را برشمرده است که رسانه عدل گستر باید آنها را مبنای فعالیت خود قرار دهد.
«سبک زندگی» در آینه سیره نبوی
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تاریخ اسلام و سیره تاریخ و سیره شناسی تاریخ و سیره حضرت محمد(ص)
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تاریخ اسلام و سیره تاریخ و سیره شناسی تاریخ و سیره اهل بیت(ع)
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی اخلاق کاربردی اخلاق دینی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت نظری تعلیم و تربیت و خانواده
سیره پیشوایان دین(ع) و به خصوص سیره نبیِ مکرّم اسلام(ص)، ترسیم کننده شیوه های زندگی، در صحنه های گوناگون حیات بشری است؛ ضمن آنکه یگانه راه و روش و برنامه دقیق، برای زندگی فردی و اجتماعی مسلمانان و آحاد بشر است. بنابراین سیره پیامبر اکرم(ص)، به پشتوانه آیه شریفه «لَقَدکانَ لکُم فی رسول َالله اُسوَهحَسنه» (احزاب، 23)، به عنوان الگوی عملی اسلام، نقطه مرکزی ارائه شیوه و سبک زندگی و الگوهای رفتاری حیات آدمی، در حوزه های مختلف آن است. مقاله حاضر با نگاه توصیفی می کوشد تا با مروری اجمالی، اثبات کند که می توان از پیوندی آشکار و استوار بین آموزه های سیره نبوی و سبک زندگی سخن گفت. نمی توان ادعا کرد همه الگوهای رفتاری ضروری، برای «سبک زندگی اسلامی»، به صورت کامل و آماده الگو برداری در سیره نبوی موجود است؛ امّا وجود چارچوب های اصیل و ساختاری سبک زندگی در آن انکار کردنی نیست. بدیهی است نگاه تجویزی به سیره نبوی و ارائه الگوهای رفتاری تامّ و تمام، در حوزه های مختلف زندگی بشری، برای ارائه سبک زندگی اسلامی، در گرو رویکرد کل نگر و فقاهت حکومتی در پروسه اجتهاد و استنباط است.
«خودفراموشی» در بستر از خودبیگانگی با تکیه بر دیدگاه مولوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مولوی با الهام از منابع دینی با زبان شعر، تمثیل و جملات نغز، سعی در واکاوی معنا، علل، پیامدها و در نهایت راهکارهایی جهت درمان آن داشته است. از نظر مولوی، انسان دارای هویتی الهی است که در اثر هبوط، از آن دورافتاده و دچار خودفراموشی شده است. آنچه این فراموشی اجباری اولیه را تشدید می کند، تعلق به ماده و مادیات و تأثیر قوای طبیعی حیوانی است که تیرگی و ظلمت را بر وی غالب می سازد. در نتیجه او در درون خود عذاب و شکنجه مرغ محبوس را احساس می کند و می نالد و هوای بازگشت به وطن اصلی خود را دارد. این سیر استکمالی آثار مولوی در قالب قوس نزول و صعود قابل تصویر است. از دید مولوی دو دسته عوامل درونی و بیرونی باعث عدم شناخت خویشتن است. از نظر وی نقطه مقابل علل خودفراموشی، راه هایی برای خودیابی و غلبه بر خودفراموشی است. و راه درمان آن چیزی جز یافتن مأوای اصلی و بازگشت به آن و در نتیجه خروج از غفلت نیست.