فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۲۱ تا ۱۴۰ مورد از کل ۲٬۰۰۶ مورد.
حوزههای تخصصی:
بحسب ما هو معروف تبدأ الآیه 24 من سوره النساء بالحدیث عن تحریم الزواج من النساء المحصنات ثمّ یستثنی من ذلک الزواج من الإماء، غیر أنّ المفسّرین لم یتفقوا فی معنى الجزء الأول منها. یتبیّن من دراسه التفاسیر منذ بدایه الإسلام حتى الآن أن هناک خمسه آراء مختلفه حول هذه الآیه القرآنیه. ترى هذه التفاسیر أنّ هذا الجزء من الآیه، کالآیه السابقه، یقصد تحریم الزواج من المتزوجات أو الحرائر إلا الأسیرات أو الإماء أو المهاجرات أو أقل من أربع زوجات. ومع ذلک، یمکن ملاحظه بعض إشکالیّات فی هذه الآراء مثل الغموض فی الدلاله، والضعف فی الروایات المعتمده، ومعارضه بعض الآراء للروح العامه للتعالیم الإسلامیه، وما إلى ذلک. یهدف البحث الحالی بمنهجه الوصفی والتحلیلی، ومن خلال دراسه 210 تفاسیر متوفره فی برمجیات جامع التفاسیر (3) إلى عرض وتحلیل وجهات النظر المذکوره، بالاعتماد على الأدله النصیه المستمره والمتقطعه، وأخیراً توصّل إلى وجهه نظر جدیده ومغایره، وهی أنّ الواو فی بدایه الآیه لیست للعطف، بل هی استئنافیه، وهذه الآیه لیست استمراراً للتحریم المذکور فی الآیه السابقه، وإنّما لها معنى مستقل. ومن جانب آخر، إنّ المحصنات هی النساء العفیفات، ولیس النساء المتزوجات، وتشمل جمله ﴿ما ملکت أیمانهم﴾ الإماء أیضاً. وکذلک عباره ﴿والمحسنات من النساء إلا ما ملکت أیمانکم﴾ مبتدأ، وجمله ﴿کتاب الله علیکم﴾ خبره، وکلاهما مرفوع. ولذلک، تشیر الآیه إلى الرّجال لیتوجّهوا إلى الزواج من النساء العفیفات من غیر الإماء. وبالطبع، إن الآیه التالیه خفّفت الحکم المذکور، وأجازت للرجال، فی حاله عدم القدره المالیه، أن یتزوّجوا من الخادمات المؤمنات.
دور الإيحاء الشعريّ في تخصيب النقد التفكيكيّ (دراسة حول آراء عبد الله الغذامي في كتابة الخطيئة والتكفير من البنيوية إلي التشريحيّة)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یدور الاتّجاه التفکیکیّ والذی بدأ بشکل مستقل بأفکار جاک دریدا، بإلحاح حول إعاده بناء النصّ بعد هدم مدمّر، بحیث یخلق سیاق النصّ وبنیته اللفظیّه والدلالیّه معانی جدیده وتأویلات لا حصر لها ویتمّ استخلاصها من کل قراءه للنصّ. وأسلوب دریدا فی نقده الأدبی یرتکز علی تفکیک النصّ علی أساس تدمیر یقینیّه المعنی ومرکزیّه الدلالات الثابته أکثر من أن یکون مستهدفاً إعاده بناء النصّ. ولکن، مع دخول هذه الحرکه إلى العالم العربیّ وانبعاثها فی أحضان أعمال عبد الله الغذامی، وجد هذا الاتّجاه حیاه جدیده وارتکز علی إعاده بناء النصّ کأهم وظیفه فنیه للنقد الأدبیّ. وعلى ذلک، یمکن اعتبار الإیحاء الشعریّ الحافز الرئیس لتحقیق وتخصیب هذا الاتّجاه، حیث یأخذ القارئ إلى عالم وراء عالم الألفاظ والبنیه الظاهریه للکلمات، عالم ینتمی إلى القارئ وهو یریدها کما یشاء، یدمر ویعید بناء النصّ الأدبیّ کما یحلو له. فی هذا البحث، وبالاعتماد علی المنهج الوصفیّ - التحلیلیّ، تمّت دراسه دور الإیحاء فی تخصیب الاتجاه التفکیکیّ تحت ظلّ تصرّفات عبد الله الغذامی فی کتاب الخطیئه والتکفیر من البنیویه إلی التشریحیه. وتشیر النتائج إلی أن هذا العنصر یوفّر مستجدّات لافته فی هذا النهج، بما فی ذلک: تماسک التأویل والکتابه، وتشتّت المعنی والتورّط فی الإشکالیه، وتدمیر النص وإعاده إعماره کنصّ أدبیّ، وشاعریه القارئ، وصیروره الإخبار إلی الإنشاء معنویاً.
بررسی مؤلفه های تفکر انتقادی در حکایت «أبومحمد تنبل» از یعقوب الشارونی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف و مقدمه: بحث تعلیم و تربیت در دوران معاصر اهمیت زیادی پیدا کرد و، به دنبال آن، فلسفه برای کودکان نیز مطرح شد. یکی از نظریه پردازان اصلی در این زمینه «متیو لیپمن» است که نظریه ای با عنوان «فلسفه برای کودکان» ارائه کرد که در فارسی با نام انحصاری «فبک» شناخته می شود. لیپمن در این نظریه سعی دارد، در آثاری که در حوزهٔ کودک نوشته شده است، بر مقولهٔ تفکر تأکید کند. از دیدگاه او، داستان ها را باید از این منظر بازبینی و بازنویسی کرد، زیرا تفکر انتقادی در سال های اول زندگی از این طریق به کودکان آموزش داده می شود. تفکر ویژگی اصلی انسان است و رشد و پیشرفت اصلی یک جامعه مبتنی بر تفکر است؛ بر اساس تفکر است که انسان ها می توانند به سمت مدینهٔ فاضله حرکت کنند و دنیای ایده آل خود را بسازند. با توجه به جایگاه حساس تفکر در زندگی بشری، تقویت اندیشه ورزی نیز بسیار ضروری است و بار این مسئولیت بر دوش آموزش و پرورش و نهادهای آموزشی هر جامعه است. اما اینکه ادبیات و هنر چگونه می تواند در این امر کمک کند، دغدغه و مسئلهٔ اصلی پژوهش حاضر است. هدف این مقاله کشف میزان برخورداری اثری از ادبیات کودک مصر از ویژگی های تفکر انتقادی است. این مقاله در تلاش است با بررسی یک قصهٔ اقتباسی از هزار و یک شب، یعنی قصهٔ «أبو محمد تنبل»، که از قصه های مشهور این کتاب است، به بررسی نحوهٔ کاربست مؤلفه های تفکر انتقادی در بازنویسی یعقوب الشارونی پرداخته شود. او در اثر بازنویسی عنوان اثر را «الکسلان و تاج السلطان» باز آرایی کرده و تغییراتی در شکل و محتوا داده است، اما آنچه در این پژوهش اهمیت دارد، پاسخ گویی به دو سؤال زیر است: قصهٔ الکسلان و تاج السلطان از چه مؤلفه هایی برای آموزش تفکر انتقادی به کودکان برخوردار است؟ نحوهٔ کاربرد این مؤلفه ها در قصهٔ مذکور به چه صورت است؟روش شناسی: این تحقیق به روش توصیفی و تحلیلی به بررسی مؤلفه های نظریهٔ لیپمن در داستان أبو محمد تنبل پرداخته است. جمع آوری داده ها به صورت کتابخانه ای بوده و تلاش شده، با استفاده از منابع معتبر در حوزهٔ تفکر انتقادی و متن داستان، مؤلفه های نظریهٔ لیپمن در داستان استخراج شود و، بر حسب میزان انطباق مؤلفه ها با شواهد مثال، تحلیل های مناسب با تفکر انتقادی ارائه گردد.یافته ها: طبق یافته های پژوهش نُه مؤلفه میان پانزده مؤلفهٔ لیپمن در داستان أبو محمد تنبل بحث و بررسی شد. «یادگیری پرسش های مرتبط» اولین مؤلفه در بررسی اثر بود که نویسنده از این امکان در آغاز داستان بهره گرفته و در بزنگا ه های مختلف از آن استفاده کرده است. نویسنده به ارتباط میان رشته های مختلف اهمیت داده و در برخی مواقع میان دانش های مختلف در داستان ارتباط برقرار کرده است. مؤلفهٔ «استناج از گفت و گوها و رفتارها» هم در داستان بررسی شد و به تلاش نویسنده به چگونگی جمع بندی گفت و گوها و رفتارها پرداخته شد. نویسنده اصطلاحات زیادی به کار نبرده و، در نتیجه، مؤلفهٔ «توضیح اصطلاحات» بسیار اندک به کار رفته است. «ارزش یابی ناساز گاری راهکار» در یکی دو مورد انجام گرفته و نویسنده به طور دقیق به چگونگی نادرستی برخی از راهکارها پرداخته است. همچنین نویسنده به شناسایی فرضیه های زیربنایی پرداخته و آنها را اساس روایت خود قرار داده است. مستدل کردن برخی عقاید و استفاده از آموزش و تشبیه در داستان أبومحمد کسلان، به ویژه زمانی که شعارها به طور کلی بیان می شود، استفاده شده است.بحث و نتایج: داستان های یعقوب الشارونی مانند بیشتر داستان های کودکانه دارای ویژگی هایی مانند سادگی زبان، وضوح محتوا، فرم و سازماندهی دقیق است و این ویژگی ها در میزان و کاربرد مؤلفه های تفکر انتقادی لیپمن تأثیرگذار است. چنین ساختار و شکلی موجب پیدایش و به کار گیری مؤلفه های تفکر انتقادی لیمپن به شکلی فراوان و دقیق شده است. هدف این مقاله بررسی یکی از داستان های «الکسلان و تاج السلطان» نوشتهٔ یعقوب الشارونی است که بازنویسی داستان «محمد کسلان» در هزار و یک شب است، از منظر کاربرد عناصر تفکر انتقادی تا حدی که به کار گیری جنبه های تقویت کنندهٔ جنبه های اجتماعی کودکانه در جنبه های اجتماعی مصر انجام شود. نحوهٔ عمل نویسنده به مقولهٔ تفکر انتقادی و اهمیت آموزشی آن در بازنویسی و نوسازی داستان هزار و یک شب قابل توجه است. نتیجه نشان می دهد که داستان موردبحث، با وجود اینکه اقتباسی از ادبیات کهن است، از مؤلفه های تفکر انتقادی در این بین استفاده کرده و نویسنده با به کار گیری مؤلفه های این نظریه در جای جای اثر به تقویت تفکر کودک کمک کرده است. حکایت الکسلان و تاج السلطان با توجه به رویدادهای پیاپی و جذاب، طرح سؤالات بجا و منطقی (سؤال از چرایی ثروتمند شدن کسلان)، ایجاد ارتباط میان حوزه های مختلف اندیشگانی(ربط میان تنبلی و ثروتمندی)، رها نکردن بخش های روایی به گونهٔ پراکنده و ارائهٔ نتیجه گیری از آن، توضیح ابهامات و شرح نقاط مبهم (شرح لقب شخصیت که با ثروت وی همخوانی ندارد)، ارزیابی راهکارهای نادرستی که شخصیت ها در برخی موارد به کار می برند، مستدل کردن اعتقادات و تصمیمات، هر چند که عجیب و به ظاهر نادرست باشد (به مانند خرید بوزینه)، کاربرد بهنگام قیاس و تشبیه (مقایسهٔ کسلان با شاهان و امپراتورها)، کشف عقاید غلط (عدم تمایز میان بیماری و تنبلی)، یادگیری انتقاد کردن و آموزش آن (انتقاد از ظاهر بوزینه هنگام خرید) و فهمیدن آنچه در ذهن است (توجیه علت چرایی خرید بوزینه) عوامل تفکر انتقادی را به کرّات و هدفمند به کار برده و حکایتی با بار فکر ورزی بالا پدید آورده است.
تحليل السياق اللغوي والعاطفي والتناصي والثقافي والاجتماعي لقصة قتال الشعب اليهودي(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در زبان و ادبیات عربی پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳۱
157 - 168
حوزههای تخصصی:
یتم سرد القصص القرآنیه بناءً على الواقع، ووفقاً لثقافه الشخصیات وسلوکها الاجتماعی. کما أن کلمات وجمل القصص القرآنیه تنقل للقارئ العبء العاطفی والحاله المزاجیه لشخص أو أشخاص. قد روت إحدى القصص القرآنیه توبه بنی إسرائیل واستغفارهم بعد ارتکابهم خطیئه عباده العجل؛ لکن المفسرین یعتبرون هذه التوبه نتیجه لقتل هؤلاء الناس بأیدی بعضهم البعض، ویرون أن آلاف الیهود قتلوا حتى قبلت توبتهم. قامت الدراسه الحالیه بدراسه السیاق اللغوی والعاطفی والثقافی والاجتماعی بأسلوب التحلیل النقدی وبحث السیاق التناصی لدراسه نص قصه العقاب والمذبحه التی تعرض لها بنو إسرائیل من أجل الإجابه عن سؤال، هو: هل یوافق قبول العقاب بالنسبه لمذبحه بنی إسرائیل على أیدی بعضهم البعض، مع البنیه الثقافیه والأفعال السلوکیه التی تحکم الشعب الیهودی، وکذلک الأدله داخل النص وخارج النص؟ وأخیراً، اتضح أن الادعاء الشهیر المبنی على مذبحه بنی إسرائیل، لا یوافق ثقافه بنی إسرائیل وتصرفاتهم السلوکیه والکلامیه، وأنه لیس هناک دلیل نصی وغیر نصی على إثبات ذلک المدعی. والدلیل الوحید على وجهه النظر هذه هو العبارات التی وردت فی وصف مذبحه بنی إسرائیل فی نص التوراه.
بررسی جایگاه مفعول معه در قرآن کریم با تکیه بر معنای سیاقی آیات
حوزههای تخصصی:
مفعول معه به عنوان یکی از مفاعیل پنجگانه، همانطور که از نامش مشخص است، بر همراهی میان دو امر دلالت می کند که همیشه با «واو» می آید. قرآن نیز به عنوان متنی عربی از این قاعده نحوی خالی نیست. برخی وجود مفعول معه در قرآن را رد و برخی آن را جائز می دانند. از آنجایی که عطف و معیت هرکدام موجب تفاوت در معنای اصلی می شوند؛ لذا عطف یا معیه بودن «واو» در متن قرآن باعث تفاوت در معنا و برداشت از آیه می شود. از اینرو پژوهش حاضر با روشی توصیفی-تحلیلی و باتوجه به سیاق و بافت موقعیتی آیات، سعی در بررسی این نوع مفعول در قرآن دارد. نتایج پژوهش نشان می دهد، آیات مورد اختلاف علماء در بحث مفعول معه 22 آیه است که این تعداد، مجموع مواردی است که در کتب نحوی به آن اشاره شده است. از این تعداد پس از ذکر شواهد، 16آیه سهم مفعول معه و 6 آیه سهم عطف شد که کثرت معیت به خاطر محوریت داشتن آن با توجه به سیاق و بافت موقعیتی آیه است. همچنین مشخص شد، معیار اصلی عطف و معیت مشارکت در حکم و زمان است؛ یعنی آیاتی که واو به معنای معیت بود، در حکم و زمان مشترک بودند اما آیاتی که واو عطف بودند، تنها در حکم اشتراک داشتند.
"مواقع اللاتحدید" وتحقیق التفاعل بین النص القرآنی والقارئ "دراسه تحلیلیه فی قراءه أنجلیکا نویورث لسوره الرحمن "(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
إنّ قضیه التفاعل بین النص والقارئ ومفهوم "مواقع اللاتحدید" هما من أهم الموضوعات المطروحه فی نظریه "جمالیه التجاوب" ل "ولفغانغ أیزر". تسعى هذه النظریه إلى إعاده الاعتبار للقارئ المهمَش فی الدراسات الأدبیه السابقه من خلال الاهتمام بدور القارئ فی عملیه القراءه، والبحث عن المفاهیم والطروحات التی تساعد على إقامه التفاعل بین النص والقارئ. تنطلق هذه الدراسه من تصور محدد وهو أنّ تلک المفاهیم التی طرحها أیزر تقدم لنا آلیات إجرائیه مفیده لدراسه النص القرآنی والنصوص التفسیریه من منظور جدید. وعلى هذا، ترید الدراسه تسلیط الضوء على بعض مواقع اللاتحدید فی سوره الرحمن التی هی من أکثر السور القرآنیه إثاره للدراسه والتحلیل بالنظر إلى شکلها الخاص، وعلى کیفیه تعامل "أنجلیکا نویورث" مع هذه المواقع باعتبارها القارئه لهذا النص. إنّ الترکیز على نویورث فی هذا البحث یعود إلى منهجها فی دراسه القرآن وتأکیدها على تلقی السور القرآنیه کالوحده الأدبیه وقراءتها التفسیریه للسور القرآنیه والتی تسمح لنا أن ندرس تفسیرها وفق معطیات نظریه جمالیه التجاوب وبالاستعانه من المنهج الوصفی –التحلیلی. إنّ الهدف من هذا البحث هو الوصول إلى الطریقه الجدیده لدراسه البنیه النصیه للقرآن ولتحلیل النصوص التفسیریه وتعیین معیار لتمییز تحققات المتلقین المفسرین القریبه والبعیده عن هذا النص العظیم. وقد اتضح أنّ نویورث فی دراستها التفسیریه لهذه السوره، تحاول أن تملأ مواقع اللاتحدید حسب المعلومات الوارده فی النصوص الدینیه السابقه وتحلیلاتها الخاصه عن القصائد الجاهلیه.
مرجعيات الأنساق الثقافية في سبايا دولة الخرافة للروائي عبد الرضا صالح محمد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تتناول الدراسه الأنساق الثقافیه المتضمنه فی الخطاب العراقی المتجسد فی روایه «سبایا دوله الخُرافه». ترتبط الأنساق الثقافیه فی النقد الثقافی، کإحدی التیارات الهامه فی مجال ما بعد الحداثه، حیث یسعى إلى إضافه آفاق جدیده دون إلغاء النقد الأدبی. یتعامل النقد الثقافی مع الأنساق المتضمنه والمشكلات المعقده ویتعرض للنصوص الأدبیه كظاهره ثقافیه، مثلما یتعامل مع الظواهر الثقافیه الأخرى التی تستحوذ على اهتمام الدراسات الثقافیه، حیث یسعى إلى كشف آلیات التمركز والهیمنه، وبالتالی التعامل مع الأصوات الشعبیه ودراسه النصوص بهدف استخلاص الجمالیات المختبئه فیها. ومما یزید أهمیه هذا الموضوع تناوله لقضایا المجتمع بشكل عام والمجتمع العراقی بشكل خاص، ونظرته للإرهاب المتحایل عن طریق تجاوزه لصوره الإسلام واستهدافه للقطاعات والعقائد الدینیه المختلفه كجریمه تهدد المجتمع. تهدف الدراسه إلی إجراء قراءه ثقافیه شامله للخطاب الروائی، مع التركیز على الجوانب الواقعیه المأخوذه من الواقع العراقی خلال فتره الإرهاب الداعشی معتمده المنهج الوصفی-التحلیلی فی الجزئین النظری والتطبیقی، وأخذت فی الاعتبار منطلقات النقد الثقافی. وقد تم جمع المعلومات بشكل مباشر من الكاتب عبدالرضا صالح محمد نفسه، بالاستفاده من خبرته ومعلوماته، بالإضافه إلى دراسه بیئه الكاتب واستخدام مصادر قیمه مثل المجلات والكتب الحدیثه التی تتناول الأنساق الثقافیه من خلال النقد الثقافی ثم تحلیل فهم ما حدث خلال فتره الإرهاب الداعشی والظلم والاضطهاد الذی تعرض له المجتمع العراقی، خاصه المسیحیین. توضح نتائج الدراسه أن حضور الدین والسیاسه فی روایه الكاتب لیس إلا تجسیداً للواقع الاجتماعی ومحاوله منه للوصول برساله إلى الشعب؛ إنّها رساله لایمكن للقارئ العادی أن یفهمها بسهوله، ولكن یمكن للقارئ أو الباحث أن یفهمها من خلال دراسه وتحلیل الكلمات والعبارات التی تحملها.
تقنية التوظيف واستدعاء التراث الديني في شعر أحمد بن علوان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
إنّ المیراث یشكل ظاهره فنّیه بارزه فی شعر أحمد بن علوان، وذلك نظراً لحبه للتراث من جانب ورغبته فی التواصل مع مجتمعه الإسلامی والمتلقی العربی من جانب آخر؛ لذا استخدم المیراث فی دیوانه، ونحن نسعى فی هذا المقال تسلیط الضوء على استحضار المیراث ودوره الجمالی والدلالی فی شعره عبر المنهج الوصفی-التحلیلی. إنّ مظاهر التراث فی شعر أحمد بن علوان تعددت، وكان الشاعر یستقی التراث بمختلف أنواعه فی دیوانه، وانقسم التناص إلى أنواع مختلفه منها التناص الدینی بأنواعه القرآنی والروائی. ومن حیث المستوى الفنی، فإنه كان یندرج تحت ثلاثه أنواع من التناص: الحواری والامتصاصی والاجتراری. استخدم الشاعر التراث الدینی كثیراً، وكان التناص الدینی یأتی لأغراض متعدده، أبرزها تقدیس بعض الشخصیات مثل إدریس وأهل البیت(ع)، والقضایا التی یجسدها. وقد تجلى التناص الدینی بنوعیه القرآنی والروائی، إلا أنّ النوع الثانی ظهر أقل فی شعره. واستهدف الشاعر من التناص الدینی الكشف عن العزّ والإسلام القدیم بهدف ربط حاضر الأمه بقدمها وتوعیه المسلمین من مخططات الأعداء عبر تصویر تاریخها وإظهار المجد الإسلامی مع أبرز الشخصیات.
التّكدّس اللغويّ ودوره في التّماسك النّصّي من خلال دراسة شعر أبي تمّام والبحتري من منظار منهج تحليل الخطاب النّقدي لفيركلاف «اعتماداً علي كتاب الموازنة للآمدي»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تعدّ الموازنه بین الشّعراء من أهمّ الموضوعات الّتی تناولها النقد الأدبی العربی على مرّ العصور. تتضمّن هذه الموازنه، مقارنه الأعمال الشعریه بین شاعرین أو أکثر، من حیث الأسلوب، واللغه، والمعانی، والصور الفنیه، والأفکار. یعدّ کتاب "الموازنه بین الطائیین" للآمدی واحداً من أشهر الکتب فی هذا المجال. قام الآمدی بمقارنه بین الشاعرین أبو تمام والبحتری، حیث تناول أسلوب کل منهما ومواطن القوه والضعف فی أشعارهما، واعتمد على الذّوق الأدبی بشکل کبیر فی کتابه، إلى جانب اعتماده على معاییر بلاغیّه وفنّیه واضحه. أمّا نحن فی هذا البحث فنرید من خلال الاعتماد علی منهج تحلیل الخطاب النّقدی أن نقوم بدراسه بعض النّماذج الشّعریّه المستخرجه من کتاب «الموازنه»، فلهذا تمّ اختیار موضوع «الخروج إلی المدیح بذکر الغیث». قد حکم الآمدی فی هذا القسم لصالح البحتری ولم یذکر دلیلاً أو سبباً لهذا الحکم. ولکن نحن فی هذا البحث من خلال الاعتماد علی منهج علمیّ قمنا بمعالجه موضوع التّکدّس اللّغوی، ومن خلال دراسه المفردات المحوریّه الموجوده فی قصیده أبی تمّام لاحظنا بأنّ المطر وما یرتبط به من معان ومفردات یتکرّر فی کلّ بیت حتّی یصل إلی مدح الممدوح. وتکرار هذه المفردات سبّب تکدّساً لغویاً، أدّی فی النّهایه إلی تماسک نصّیّ استطاع الشّاعر من خلاله أن ینقل ما تتضمّن قصیدته من الأفکار والرّؤی إلی مخاطبه وممدوحه. فی الجانب الآخر اتّبع البحتری منهج القدماء فی البدایه الغزلیّه والنّسیب ولم یهتمّ بموضوع التّکدّس اللّغوی فلهذا نشاهد شعره فی هذا المجال خالیاً من التّماسک النّصّی الّذی یربط بین أجزاء القصیده، ولا نلاحظ ارتباطاً عمیقاً بین المواضیع المختلفه الّتی یتطرّق إلیها الشّاعر.
واکاوی مؤلفه های فرهنگی رمان «ثریا در اغماء» در ترجمه عربی بر اساس نظریه لارنس ونوتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظریه لارنس ونوتی یکی از نظریه های ارائه شده در زمینه ترجمه ای روان و برجسته است. او با مطرح کردن دوگانه بومی سازی و بیگانه سازی، نحوه حضور مترجم در متن را ارزیابی می کند. از نظر وی، راهبرد بومی سازی با هدف جلوگیری از ورود فرهنگ دیگری صورت می پذیرد و بیگانه سازی در جهت آشنایی مخاطب با ارزش ها و فرهنگ سایر ملل انجام می پذیرد. بررسی و تحلیل مؤلفه های فرهنگی در ترجمه عربی محمد علاءالدین منصور از رمان فارسی ثریاء در اغما اثر اسماعیل فصیح مبتنی بر نظریه نحوه حضور مترجم، مبنی بر راهبردهای آشنایی زدایی و غرابت زدایی ونوتی هدفی است که این پژوهش با به کارگیری روش توصیفی- تحلیلی آن را مورد توجه قرار داده است. نگارندگان در این مقاله ابتدا عناصر فرهنگی را استخراج کرده و سپس آن را با ترجمه عربی رمان حاضر مطابقت داده اند تا گرایش مخاطب بر دو راهبرد پیشنهادی ونوتی را مشخص سازند. نتایج به دست آمده نشان می دهد که مترجم ارزش های فرهنگی متن مبدأ را حفظ کرده و با توجه به غلبه روش آشنایی زدایی بر روش غرابت زدایی در این ترجمه، متنی روان و همه فهم ارائه نشده است؛ زیرا اصطلاحات و تعابیر بدون دریافت بار فرهنگی موجود به صورت لفظ به لفظ یا با معادل نزدیک به متن مبدأ انتقال داده شده که در نهایت ناشی از عدم شناخت صحیح فرهنگ و متن مبدأ توسط مترجم است.
تحلیل المنهح الثقافی لإلین شوالتر فی روایه « أصل وفصل» لسحر خلیفه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
الاهتمام بقضایا المرأه ومرکزیتها فی الأعمال الأدبیه من المسائل التی أثارت اهتمام العدید من الباحثین فی مختلف المجالات الاجتماعیه، والثقافیه والأدبیه خلال القرنین الأخیرین. یقوم النقد النسوی بدراسه الأثار الأدبیه التی کتبت بید المرأه أو حول المرأه. إلین شوالتر من المنظِّرات فی هذا المجال اقرحت أربعه مناهج لدراسه النقد النسوی وهی المنهج البیولوژی، اللغوی، النفسی والثقافی. من بین المناهج التی اقترحتها إلین شوالتر یلعب المنهج الثقافی دوراً هاماً فی دراسه انعکاس القضایا الاجتماعیه، والسیاسیه والثقافیه فی الأدب والروایه. یهتم هذا المنهج بدراسه النظره السائده للمرأه فی المجتمع و دور المجتمع فی تشکیل عمل المرأه ونشاطها ومکانتها. نظراً لأهمیه المنهج الثقافی لإلین شوالتر فی دراسه الأدب القصصی والروایه، یقوم هذا المقال بدراسه روایه «اصل وفصل» لسحر خلیفه على أساس هذا المنهج على ضوء المنهج الوصفی-التحلیلی لکی یدرس کیفیه انعکاس القضایا الإجتماعیه فی الروایه ویسعى أن یجیب عن هذا السؤال: ماهو تأثیر المجتمع الفلسطینی فی الثلاثینیات والأربعینیات من القرن العشرین علی أفکار سحر خلیفه واتجاهاتها؟ وکیف یتجلی هذا التأثیر فی الروایه ویمکن دراسته من خلال المنهج الثقافی لإلین شوالتر؟ نتائج البحث تشیر إلی أنّ سحر خلیفه تحدت المجتمع الأبوی الفلسطینی فی النصف الأول من القرن العشرین والسنوات الأولی للاحتلال من خلال معالجه مقومات المنهج الثقافی لإلین شوالتر کالاهتمام بالحیاه والاستقلال الاقتصادی، کراهیه النسیان التاریخی للمرأه، اکتشاف الذات والتعبیر عن الواقع حول المرأه، الزواج القسری والتقلیدی للمرأه، قیود تعلیم المرأه، تحقیر المرأه وإهانتها و .... أدانت هیمنه الرجل علی المرأه. ولذلک فإن المجتمع التقلیدی الفلسطینی آنذاک أثّر فی کل أبعاد واتجاهات أفکار سحر خلیفه. بحیث تعتبر خلیفه سیطره الرجل علی المرأه کسیطره إسرائیل علی فلسطین وتدینها. وکما المرأه فی فکر خلیفه رمز للوطن والأرض.
بررسی تاریخی و ساختاری زیبایی شناسی تشبیه تمثیل از دیدگاه دانشمندان و پیشگامان بلاغت از قدامة بن جعفر تا سکاکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف و مقدمه: این مقاله به بررسی تاریخی و ساختاری زیبایی شناسی تشبیه تمثیل از دیدگاه دانشمندان و پیشگامان بلاغت، از قدامه بن جعفر تا سکاکی، می پردازد و در صدد تبیین دیدگاه های مختلف دانشمندان علم بلاغت از زمان قدامه تا سکاکی و بررسی تفاوت تشبیه تمثیل با دیگر عناصر بلاغی است. تشبیه به عنوان یک ابزار بلاغی اقسام و انواع مختلفی دارد و بر اساس چهار رکن خود با عنوان های مختلفی نام گذاری شده است. یکی از تقسیم بندی های تشبیه بر اساس وجه شبه است که شامل «تشبیه تمثیل» و «تشبیه غیر تمثیل» می شود. تشبیه تمثیل در علم بلاغت به عنوان ابزاری ادبی برای بیان مفاهیم پیچیده از طریق مقایسه آنها با مثال ها یا داستان های ساده و ملموس استفاده می شود. این روش به مخاطب کمک می کند تا مفهوم اصلی را با استفاده از تصویر سازی ذهنی درک کند. ساختار تشبیه تمثیل این گونه است که وجه شبه آن آشکار نیست و هیئت یا حالتی است که از ترکیب چند چیز با هم به وجود می آید، همچنین تأویل پذیر است و به راحتی شناخته نمی شود، در حالی که، در تشبیه غیر تمثیل، وجه شبه واضح و آشکار است و نیازی به تأویل ندارد. اهل بلاغت در تعریف و تفسیر آن اختلاف نظر دارند و اغلب میان این نوع تشبیه با اصطلاحات دیگر مانند استعاره تمثیلیه، تشبیه مرکب و ارسال المثل تمایزی قائل نیستند.روش شناسی: روش این مقاله ترکیبی از توصیف، تحلیل و مقایسه دیدگاه های دانشمندان بلاغت درباره تشبیه تمثیل با بهره گیری از منابع اصلی و کتاب های بلاغی قدیم است. در این مقاله، به بررسی و توصیف و تحلیل دیدگاه های مختلف دانشمندان بلاغت، از جمله قدامه بن جعفر، أبو هلال عسکری، ابن رشیق قیروانی، عبدالقاهر جرجانی و سکاکی درباره تشبیه تمثیل پرداخته می شود. سپس، نویسنده به مقایسه و تحلیل تفاوت ها و شباهت ها میان دیدگاه های دانشمندان مختلف درباره تشبیه تمثیل می پردازد. گفتنی است که در این نوشتار از روش تاریخی استفاده شده، به این معنا که سیر تحول و تطور مفهوم تشبیه تمثیل از زمان قدامه بن جعفر تا سکاکی بررسی شده است. این روش به نویسنده کمک کرده است تا تغییرات و تحولات را در تعریف و کاربرد تشبیه تمثیل طی تاریخ بلاغت عربی دنبال کند و درباره ارزش بلاغی و هنری تشبیه تمثیل به نتیجه برسد.یافته ها: یافته های پژوهش نشان می دهد که قدامه بن جعفر در کتاب نقد الشعر عنوان واضحی به تشبیه تمثیل اختصاص نداده، اما تمثیل را یکی از صفات «ائتلاف اللفظ والمعنی» معرفی کرده و آن را با کنایه و استعاره قابل انطباق دانسته است .أبو هلال عسکری تمثیل را شبیه به تعریف قدامه دانسته و آن را با کنایه و استعاره در هم آمیخته است. او، در مبحث تشبیه، وجه سوم تشبیه را خارج کردن امر غیر بدیهی به صورت بدیهی بیان کرده است که با تعریف تشبیه تمثیل برابری می کند .ابن رشیق قیروانی تمثیل را زیر شاخه استعاره به شمار آورده و آن را با مماثله یکی دانسته است. او از تمثیل در شعر و احادیث نبوی استفاده کرده و آن را با تشبیه و استعاره در هم آمیخته است .عبدالقاهر جرجانی تشبیه را به دو نوع تمثیل و غیر تمثیل تقسیم کرده و مرز آن ها را مشخص کرده است. از دید او، تشبیه تمثیل نیازمند تأویل است و وجه شبه آن آشکار نیست. او تأویل را به عنوان روشی برای درک تشبیه تمثیل معرفی کرده است .سکاکی تشبیه تمثیل را تشبیهی با وجه شبه غیر حقیقی و منتزع از چندین امور دانسته است و با جرجانی در مورد شرایط وجه شبه اختلاف نظر دارد. او تأویل را در تشبیه تمثیل ضروری نمی داند و بر مرکب بودن وجه شبه تأکید می کند.بحث و نتایج: تشبیه تمثیل نوعی تشبیه است که وجه شبه در آن از چندین امر منتزع و به راحتی شناخته نمی شود. دانشمندان بلاغت درباره آن اختلاف نظر دارند که مهم ترین نکته اختلافی میان جرجانی و سکاکی است. عالمان بلاغت گاهی اوقات میان تشبیه تمثیل با سایر فنون بلاغی، از جمله تشبیه مرکب و استعاره تمثیلیه و ارسال المثل تفاوتی قائل نمی شوند که در این مقاله به ماهیت تشبیه تمثیل پرداخته شده و اختلاف نظر دانشمندان درباره آن تحلیل شده است. همچنین تفاوت تشبیه تمثیل با تشبیه مرکب و استعاره تمثیلیه و ارسال المثل نیز بررسی شده است. نتیجهٔ به دست آمده حاکی از آن است که هر چند در تعریف و شرایط تشبیه تمثیل اختلاف نظرهایی میان عالمان بلاغت وجود دارد، اما همه آنان بر ارزش بلاغی و هنری این فن تأکید کرده اند. تشبیه تمثیل میان عالمان قدیم بلاغت مفهومی عام داشته و بر بسیاری از صور بیانی مانند استعاره تمثیلیه، مماثله، کنایه، تشبیه مرکب و ارسال المثل اطلاق شده است. قدامه بن جعفر اولین کسی بود که تشبیه تمثیل را تعریف و تمثیل را مخالف تشبیه به شمار آورد. ابن رشیق تمثیل را نوعی استعاره به شمار آورد و آن را با تشبیه و استعاره در هم آمیخت. جرجانی در تشبیه تمثیل به تأویل پذیر بودن وجه شبه و عقلی غیر غریزی تأکید دارد، درحالی که سکاکی بر مرکب و غیر حقیقی بودن وجه شبه تأکید می کند. هر تمثیلی که نزد جمهور از جمله جرجانی تمثیل است، نزد سکاکی تمثیل نیست. میان مذهب سکاکی و جمهور نسبت عموم و خصوص وجود دارد. جرجانی استعاره تمثیلیه را جزئی از تمثیل می داند و میان آنها تفاوتی نمی گذارد، درحالی که سکاکی تشبیه تمثیل را فقط زمانی مَثَل می داند که به روش استعاره باشد .این مقاله نشان می دهد که تشبیه تمثیل از نظر بلاغی و هنری ارزش بالایی دارد و تأثیر عمیقی بر مخاطب می گذارد.
بازکاوی ترجمه فارسی «الفرج بعد الشدّة» بر اساس الگوی کاتارینا رایس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«الفرج بعد الشده» از جمله آثار روایی است که بخش بزرگی از فرهنگ و ادب عامه کهن را نمایندگی می کند. این کتاب که در سده هفتم توسط دهستانی به فارسی برگردانده شده، مشتمل بر حکایت های عامه بسیاری است در قالب 14 باب که در آن بیش از 200 سرگذشت زندگی انسان های گرفتار در قالب داستان با مضامینی اخلاقی به تصویر کشیده شده است که در مهلکه های زندگی هر یک با توکل به خدا رستگار شده اند. یکی از الگوهای مناسب نقد ترجمه، الگوی کاتارینا رایس است که کمتر مورد توجه ترجمه شناسان قرار گرفته است. با توجه به جامعیت تکنیک های نقد ترجمه در الگوی کاتارینا رایس نسبت به سایر الگوهای ترجمه، پژوهش حاضر می تواند به عنوان نمونه و الگویی مناسب توسط علاقه مندان به حوزه نقد ترجمه در زبان و ادبیات عربی به کار گرفته شود. پژوهش پیش رو کوشیده ضمن کاربست الگوی رایس در متن عربی، تحلیلی کلی از ترجمه فارسی کتاب الفرج بعد الشده از دو منظر زبان شناختی و فرازبانی ارائه کند. با توجه به گستردگی حجم کتاب، باب اول آن به عنوان پیکره پژوهش انتخاب و با روش توصیفی- تحلیلی بررسی شد. برآیند پژوهش نشان داد که دهستانی بر اساس الگوی رایس، ترجمه ای اقتباسی ارائه داده است. در عوامل زبان شناختی، مترجم به واسطه تغییرات معنایی، کاربست ساختارهای دقیق دستوری متناسب با معیارهای زبان مقصد و عناصر سبکی شاخص به بسندگی و تعادل معنایی در متن مقصد دست یافته است. علاوه بر این، در بررسی عوامل فرازبانی با واکاوی موقعیت و موضوع ادای سخن، توجه به زمان و مکان و سنجش ابزارهای معنایی جهت انعکاس تداعی های عاطفی، مشخص شد دهستانی ضمن اینکه محتوامحوری را نقش غالب زبان مقصد در نظر گرفته در ارائه تعادل معنایی تا حدی پیش رفته که ترجمه او در زبان مقصد از جایگاه و اثرگذاری بیشتری نسبت به زبان مبدأ برخوردار شده است.
ثنائیه الأنا والآخر فی کتاب الاعتبار فی ضوء نظریه هنری باجو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
علم التصویر أو الصورولوجیا یعد من فروع الأدب المقارن ویدرس تجلیات الصوره فی الأعمال الأدبیه ومنها صوره الأنا والآخر. الصوره عن بیئه جغرافیه أو حدث تاریخی أو ثقافه وعادات وتقالید وفئات مختلفه لها لغه رمزیه وخصائص لغویه. فی دراسه الصوره تُطرح مفاهیم ومکونات مثل القوالب النمطیه، والتحیز، والصوره، والتمثیل. من النظریات التی یمکن أن ندرس فی ضوئها صوره الأنا والآخر هی نظریه هانری باجو الفنان التشکیلی الفرنسی الذی یری أن للصوره ثلاثه اتجاهات: الاتجاه الفوقی أو التشویه الایجابی، الاتجاه الدونی أو التشویه السلبی، الاتجاه الأفقی أو التسامح. بالاعتماد علی هذه النظریه تم اختیار کتاب الاعتبار لأسامه بن منقذ (488-584) الکاتب والشاعر الکبیر الذی عاش قبیل الحروب الصلیبیه فی منطقه شیزر، وکان شاعراً فذا وکاتبا بارعا وله شخصیه أدبیه وسیاسیه ورحلته الاعتبار هی صوره دقیقه ورائعه لمختلف الطبقات والشرائح الاجتماعیه والسیاسیه، منهم الکاتب نفسه وأهله، والعرب وقبائلهم المختلفه، والفاطمیون، والأیوبیون، والغزاه المسیحیون وغیرهم. تهدف هذه الدراسه بالمنهج الوصفی التحلیلی وفی ضوء علم التصویر إلی استعراض ثنائیه الأنا والآخر فی کتاب الاعتبار، وحاولت الإجابه علی سؤال رئیس مفاده ما هی أنواع تجلیات الأنا والآخر فی هذا الکتاب وما هی مصادیقهما. وخلص البحث إلی أن أنواع الأنا والآخر فی کتاب الاعتبار تنقسم إلی الفردیه والجماعیه، ووقف الکاتب منهما موقفا محایدا نزیها واتجه اتجاها أفقیا. وبدا أن هذه الصور هی نتاج اتصاله الوشیج والمباشر بالفئات المختلفه التی تجلث صورتهم فی رحلته وحاول التمییز بین الغزاه الصلیبیین وعامه الناس، وبالطبع قدم صوره واقعیه غیر منحازه عن الأنا والآخر.
مهارات الترجمة المباشرة بين العربية والفارسية "التلخيص" نموذجا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در زبان و ادبیات عربی پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳۱
117 - 136
حوزههای تخصصی:
تعدُّ الترجمه المباشره من المهارات القدیمه – الحدیثه. فالحاجه الملحّه إلیها، دفعتها لتکون مقدّمه على نظیراتها فی الأهمیه منذ الحرب العالمیّه الثانیه، کما أنها تحتوی على مهارات جمّه جعلتها تکون محطَّه اهتمام المعنیین بالترجمه المباشره، الأمر الذی یتطلّب الترکیز على إحدى هذه المهارات. وقد وجدنا مهاره التلخیص فی الترجمه بین العربیه والفارسیه، من أهم مهارات الترجمه بشقَّیها التحریری والمباشر. وجاء هذا البحث لیضع حلولًا لمعالجه وتذلیل المشاکل التی یواجهها المترجم فی الترجمه المباشره من الفارسیه إلى العربیه والعکس، مثل حل مشکله تأخیر الفعل فی الجمله الفارسیه المطوّله، التی قلَّما نواجه نظیرها فی الترجمه المباشره من العربیه إلى الفارسیه لوجود الفعل فی بدایه الجمله، وقلّما اهتم الباحثون فی مجال الترجمه الشفویه بین العربیه والفارسیه بهذه المهاره، فی حین أنَّ مهاره التلخیص فی الترجمه المباشره، أهمّ من نظیرتها التحریریه، لتوفّر عامل الزمان فی الأخیره، وانعدامه فی الأولى، فبات الاهتمام بها والتدریب علیها من أهمّ الضرورات الملحّه؛ لأنّها تؤتی ثمارها فی الوقت نفسه. وبما أنَّ الوقت الراهن عُرف بعصر ثوره المعلومات، فالعمل یتطلّب إنجاز المهام فوراً، لتحقیق الإنجازات السیاسیه، والأمنیه، والاقتصادیه. ومن خلال تقدیم نماذج وأمثله لعملیّه تلخیص کلام المتحدّث فی الترجمه المباشره، سنعتمد المنهج الوصفی التحلیلی، لإنجاز هذه المهمّه وتبیین الأسالیب التی یجب أن یتّبعها المترجمون فی الترجمه المباشره. ومن أهمّ النتائج التی توصّل إلیها البحث أن عملیه التلخیص تختلف عن الإیجاز والاختصار ولها دور کبیر فی الترجمه المباشره، ویجب أن تتمّ وفق الضوابط والتقنیات الموضوعه لها. وعلى المترجم المباشر أن یستفید من الأسالیب المختلفه للتلخیص بما فیها استخدام الأسماء المختصره، أو علائم الاختصار فی الأفعال والأسماء، واستعمال أسماء الإشاره إلى باقی أجزاء الجمله وغیرها من الأسالیب التی یختارها بعض المترجمین حسب تجربتهم الخاصّه أثناء الترجمه.
الدنیا وتجلیاتها فی الحدیث النبوی؛ دراسه موضوعیه فی ضوء السنه النبویه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
إن الدنیا ومظاهرها شغلت حیزا کبیرا فی الحدیث النبوی وقد رسم رسول الله (ص) صورتها بشتی الطرق، واستخدم استراتیجیات ومناهج مختلفه للنهی عن مغریات الدنیا ومفاتنها والحث علی نعیم الآخره. لذا ارتأینا أن یکون مدار بحثنا الدنیا وتجلیاتها فی الحدیث النبوی باعتباره حقلا خصبا بالماده العلمیه التی تحتاج إلی من ینقب عنها ویسبر أغوارها، فلا غنی عن السنه النبویه لمعرفه دین الله ومقاصده. نهدف من خلال هذا البحث إلی تحقیق عده أمور منها التعریف بالمناهج النبویه واستراتیجیاته فی النهی عن مغریات الدنیا ومشتهیاتها، ومناهجه فی الحث علی نعیم الآخره، بالإضافه إلی إبراز الدور العظیم للسنه النبویه فی تقدیم صوره کامله للدنیا وإقامه مجتمع علی أسس التربیه الدینیه. وقد اعتمدنا فی بحثنا هذا علی المنهج الوصفی التحلیلی الذی یرمی إلی تتبع الأحادیث المشتمله علی أوصاف الدنیا وجمعها، ثم تحلیل النصوص، وعرض نتائجها، وإبراز المعنی المراد منها، محاولین بذلک فهم کنه الدنیا وأوصافها وتجلیاتها فی الحدیث النبوی. وقد أفضی بحثنا إلی مجموعه من النتائج من أهمها: أن النبی المصطفی (ص) فی تعریفه بالدنیا ومقارنتها بالآخره ارتوی من ینبوع القرآن الکریم، وارتشف من نمیر الوحی، واعتمد علی ست استراتیجیات وحوافز للحث علی الآخره، وست استراتیجیات للنهی عن الدنیا ومغریاتها، وقدم صوره حیه کامله عن الدنیا التی اتصفت عنده بسرعه التقضی والزوال والغدر، ووصف المتکالبین علیها واللاهثین لها، کما وصف فضل الآخره وصفات الزهّاد والطرق المؤدیه إلی الزهاده، وضروره التأهب للرحیل، وفی النهایه عبر عن تخوفه علی مصیر الأصحاب وانغماسهم فی الدنیا والانجرار وراءها، والحل الوحید فی المنظور النبوی لعلاج المادیه والدنیویه هو القناعه والاکتفاء بکفاف العیش وذکر الموت والتأهب له.
تقنیه التبئیر ودلالاتها فی روایه "ممرات" لفاتن المرّ وفقاً لآراء جیرار جینیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
إنَّ تقنیه التبئیر تقع ضمن مقوله الصیغه التی تتمّ فیها معرفه وجهه النظر فی الحکایه التی یسردها السارد، بعباره أخری إنّ هذه التقنیه تتمحور حول الذی یری ولیس الذی یحکی. لذلک کانت تقنیه التبئیر وفقاً لرؤیه جیرار جینت تتراوح بین ثلاثه مستویات، وهی: الحکایه ذات التبئیر الصفر، الحکایه ذات التبئیر الداخلی، الحکایه ذات التبئیر الخارجی. تأتی تقنیه التبئیر فی روایه "ممرات" لتعرض هویتین متعارضتین فی الظاهر من خلال شخصیتین راویتین؛ کلاهما تنتمیان لهویه خاصه سبّبها الاحتلال الصهیونی. لذلک جاءت شخصیه نجوى السارده لتعبّر عن مجتمعها الفلسطینی - المسلم والذی یعیش فی المخیمات، وشخصیه دارین السارده لتعبر عن المجتمع الفلسطینی - المسیحی فی لبنان. تعتمد هذه الدراسه علی المنهج الوصفی – التحلیلی بناءً علی نظریه جیرار جینیت فی التبئیر وتهدف إلى تحلیل أسلوب الکاتبه فی روایه "ممرات" التی تعکس الواقع فی العالم العربی إبان الاحتلال الصهیونی. وقد تمکن هذا البحث من الوصول إلی أنَّ التبئیر کان حاضراً بأنواعه الثلاثه ومعظمه کان خلال وجهه نظر الشخصیتین الأساسیتین فی الروایه اللتین عبّرا عن موقفهما تجاه المقاومه الفلسطینیه، لکن جاء التبئیر الداخلی فی معظم الروایه على لسان نجوی صاحبه المعرفه الکلیه بالقضیه الفلسطینیه التی أرادت أن تقرب صدیقتها المسیحیه إلی ما یجری فی فلسطین من مذابح ومجازر،وذلک عبر رسائل دارت بینهما.
على ضوء نموذج 2× 2 للمحفزات الذاتية في اللغة الثانية دراسة دافعية تعلم اللغة العربية لدى طلبة البكالوريوس الإيرانيين(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
الدافعیه هی سبب اختیار عمل أو نشاط معین ومدى المثابره فی القیام بذلک، وهی تلعب دوراً فاعلاً فی تحقیق الغایات التعلمیه، ولاسیّما بما فیها تعلّم اللغات الأجنبیه، حیث لا یمکن الحدیث عن تعلم اللغه الثانیه فی غیابها. یعتمد نجاح أو فشل متعلمی اللغه فی إتقان اللغه الثانیه على دوافعهم؛ من منطلق ذلک، حاولت هذه الدراسه وصف ومناقشه دوافع تعلم اللغه العربیه، فی ضوء نموذج 2×2، لدى طلبه مرحله البکالوریوس بالجامعات الحکومیه فی إیران. انتهجت الدراسه المنهج الوصفی التحلیلی والمنهج المسحی واستخدمت الاستبانه التی صمّمها بابی والزملاء (2018)، کأداه لجمع البیانات. تکوّنت عینه الدراسه من 1107 طالبین وطالبات مرحله البکالوریوس، والذین دخلوا الجامعه خلال سنوات 2020 2017. وقد تمّت معالجه البیانات فی برنامج الحزم الإحصائیه (spss)، کما اعتمدت على برنامج AMOS))، لتصمیم نمذجه المعادله الهیکلیه بین المتغیرات. قد توصّلت الدراسه إلى أنّه وفقا للمعاملات التی تمّ الحصول علیها فی مصفوفه ارتباط بیرسون واسبیرمن، تتجلى علاقه وطیده إیجابیه بین العاملین الاتجاه الترویجی أولا، وذات اللغه الثانیه المثالیه / ذات ثانیا، مع السلوک التحفیزی. تلقّى السلوک التحفیزی أکبر تأثیر مباشر من متغیرات الاتجاه الترویجی وذات اللغه الثانیه المثالیه. فی ضوء هذه النتائج، یقترح الباحثون الاقتراحات التالیه: إجراء دراسه مماثله لدراسه حالیه على مقاطع الدراسات العلیا؛ إجراء دراسه لمعرفه دور السمات الشخصیه لمتعلمی اللغه العربیه فی إیران، مثل الجنس والطبقه الاجتماعیه وعادات ومهاره التعلم والموهبه فی العلاقه بین الدافعیه وتعلم اللغه العربیه؛ دراسه دور الدافعیه فی تعلم المهارات اللغویه المختلفه (الاستماع والقراءه والکتابه والتحدث)، بشکل منفصل ومقارنه بعضها مع البعض.
أسلوبية قصيدة "عذاب الحلاج" لعبدالوهاب البياتي وفقا للنظرية البنيوية النقدية(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در زبان و ادبیات عربی بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳۰
87 - 104
حوزههای تخصصی:
الأسلوب منهج یرکّز على العناصر الأساسیه والداخلیه للعمل الفنی، للکشف عن معاییر الاختراع والابتکار فیه. إنّ مناقشه أسلوب العمل الأدبی وسیله لفهم الآراء والنظره العالمیه والثراء الفنی للعمل الأدبی؛ إذ إنّها توضح کیفیه تفاعل المؤلف مع الإمکانات والکفاءه اللغویه التی تظهر فی المستویات المختلفه للغه. یمکن القول بأنّ الأسلوبیه هی إحدى الأسالیب الجدیده التی دخلت مجال الأدب لتحلیل النص، بحیث یمکن من خلالها الوصول إلى أحسن الفهم للنصوص الأدبیه. تحتوی قصیده عذاب الحلاج لعبد الوهاب البیاتی على سته أجزاء داخلیه تشکل بنیه ذات معنى فی اتصال عضوی، لیتمکن الشاعر من استحضار شخصیه صوفیه کحلاج حتی یشرح تجربته الواعیه لمجتمعه المعاصر. ولذلک تصبح قصیده عذاب الحلاج بنیه ذات معنى تعکس ظروف المجتمع. وفی السیاق ذاته، وبالنظر إلى السمات الأسلوبیه المحدده للقصیده، یهدف هذا المقال إلى التحقیق فی شتی مستویات القصیده، منها الفکریه، والصوتیه، والنحویه، والبلاغیه، من خلال الاعتماد على المنهج الوصفی التحلیلی القائم على التفسیر والتحلیل. تشیر نتائج هذا البحث إلى أنّ قصیده عذاب الحلاج تتکون من سته أقسام داخلیه محزنه، تشکل بنیه ذات معنى فی ارتباط عضوی، بحیث یتمکن الشاعر من استدعاء شخصیه صوفیه بهدف شرح تجربته الواعیه وتقدیم الاستجابه المناسبه لتصرفات مجتمعه المعاصر. وبهذا، تصبح القصیده بنیه ذات معنى داله على أحوال المجتمع. لقد أبدع البیاتی فی هذه القصیده الواقعیه الصوفیه، وترک أسلوباً خاصاً قد تجلّی فی عدّه مستویات: لغویه، وأدبیه، وفکریه. فإن انسجام المستوى اللغوی والأدبی لهذه القصیده مع نظیرتها الفکریه هو من أهم السمات الأسلوبیه لهذه القصیده.
دراسة المعوّقات الّتي تواجه خرّيجي اللُّغة العربيّة وآدابها بشأن ريادة الأعمال في مجال العلاج الطبيعيّ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شهدت ریاده الأعمال فی مختلف المجالات العلمیّه نموّاً کبیراً فی العالم . وتعتبر ریاده الأعمال والتسویق الهدف الأساسیّ فی مجالات العلوم المختلفه، ویضمن دیمومه هذا المجال تحویله الدینامیکیّ للمجتمع المتلقّی وریاده الأعمال فی مجال العلاج الطبیعیّ والصحّه، والاهتمام بکلّ زوایاها المجهوله والمهمّشه أحیاناً. فهی علی مستوی اللُّغه العربیّه وآدابها، تحتلّ مکانه ذات أهمّیه. وهی بخلاف ما یعتقد الرأی العامّ الذی یعتبرها مقصورهً على بعض المهن المحدّده وتعتمد من قبل مؤسّسات معیّنه، یمکنها تحدید مسارات ووجهات نظر جدیده ربّما لاینتبّه لها الآخرون، ولا یُعیرون اهتماماً لما یجری فیها من تزویر وتغییر. ولکن هذه القضیّه لا تعتبر الحلّ المطلق لکلّ القضایا. وبطبیعه الحال، لا تخلو من العقبات. حاول هذا البحث التعرّف إلی المعوّقات والتحدّیات الّتی تواجه ریاده الأعمال فی مجال العلاج الطبیعیّ لخرّیجی اللُّغه العربیّه وآدابها باستخدام المنهج الوصفیّ التحلیلیّ وتعزیزه بمصادر المکتبات إذ تبیّن نتائج الدّراسه أنّ تحسین المرافق العامّه، سیکون له تأثیر إیجابیّ فی استقطاب المزید من السُّیّاح فی القطاع الصحّی ممّا یتطلّب تحرّکاً وتفاعلاً متناغماً ومسؤولاً. وعلیه فإنّ لخرّیجی اللُّغه العربیّه دوراً محوریّاً فی هذا المجال، إذ ینبغی لهم التعرّف إلی ثقافه شعوب الدول الأُخری الّتی تسهم فی کثره عدد السُّیّاح، فضلاً عن عدم الاقتصار علی مایرونه وعلی ما یُوکل إلیهم من الأمور. علیهم خلق أفکار جدیده تناسب واقع الحال کلّ حین لتمکّنهم من تلبیه احتیاجات السُّیّاح، إضافهً إلی ترجمه بعض المصنّفات الصحّیه والطبّیّه، لأنّ توافر الموارد العلمیّه والحدیثه یوجب رغبه السُّیّاح وإقبالهم. فی هذا الصدد، یُقترح زیاده الدراسات الهادفه منها لاکتشاف الإمکانیّات الطبیعیّه والمحلیّه وإیجاد أفکار ریادیّه، وورشات تعلیمیّه یمکن تطبیقها بواسطه خرّیجی اللُّغه العربیّه وآدابها وتخصّصات أخرى.