نوشتار حاضر عهده دار بررسی تطبیقی بحث ذومراتب بودن آدمیان از دیدگاه امام خمینی و غزالی ، به عنوان یکی از مبانی انسان شناسی اندیشه سیاسی این دو اندیشمند احیاگر است و مباحث آن در راستای مدلل نمودن این فرضیه اند که : « در حالی که اندیشه سیاسی غزالی در پارادایم اندیشه سیاسی سنتی تحلیل پذیر است ، اما اندیشه امام خمینی از شاخصهای اندیشه سیاسی سنتی تحلیل پذیر است ، اما اندیشه امام خمینی از شاخصهای اندیشه سیاسی سنتی فراتر می رود » .
زلف از اصطلاحاتی است که در ادبیات و شعر عاشقانه و عارفانه کاربرد بسیار فراوان داشته است. این اصطلاح در منابع عرفان و تصوف فاقد تعابیر جامع و مانع است اما شاعران فارسی گو در اشعار خویش تعابیری لطیف، باریک، دقیق و مفصل از زلف ارائه نمودهاند. زلف چهار تعبیر و معنای عمده دارد:کثرات و تعینات در مراتب هستی1-حجاب وجه غیبی احدیت و حاجب درگاه جمال و جلال الوهیت 2-تجلیات جمالی و جلالی ذات لابشرط غیبالغیوب3-طریقت سلوک و ریسمان و کمند هدایت ربوبی.
این گفتار به تحلیل «کلام نفسی» و «کلام لفظی» در آثار مولوی می پردازد و نشان میدهد که در یک چشم انداز کلی، تقسیم و تفکیک سخن و زبان به زبان لفظی و زبان یا کلام نفسی و نیز لوگوس باطنی و لوگوس به بیان آمده، به زمانی بسیار دور باز می گردد. با تأکید بر تأثیر چشمگیر بحثهای مطرح در حوزة اشعری بر آثار مولوی در دو بخش مجزا، کلام در قلمرو الوهیت و قلمرو انسان شناسی مورد تحلیل و بررسی قرار می گیرد و در ادامه، اصول و مبانی یاد شده با آراء مولوی مقایسه و بررسی می شود.