فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۴۱ تا ۱۶۰ مورد از کل ۳٬۸۹۵ مورد.
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۹ بهار ۱۴۰۲ شماره ۷۵
1 - 20
حوزههای تخصصی:
تأثیر محیط جغرافیایی بر نحوه تفکر و اندیشه انسانی امری قابل توجه است. تصوف اسلامی با ورود به حوزه جغرافیایی ایران با چالش های جدیدی مواجه شد. عارفان و اندیشمندان ایرانی با خوانش جدیدی از دین و قرآن به تدریج جهان اسلام را به سوی دوقطبی شدن سوق دادند. به دنبال آن تصوف عاشقانه مکتب خراسان در مقابلِ تصوف پای بند به سنتِ مکتب بغداد قرارگرفت. کرانه های این تقابل حوزه های اندیشه، سیاست و اجتماع را نیز فراگرفت. اوج این تقابل در مرگ حلاج و نوع برخورد طرف داران دو مکتب با او است. در پژوهش حاضر به بیان علت ها و ماهیت تقابل این دو مکتب پرداخته شده است. سپس بنا به اهمیت مسئله حلاج، با بررسی ابعاد اختلاف او با جنید بغدادی، روشن شد که موارد اختلاف این دو عارف بزرگ، ریشه در تقابل تصوف مکتب خراسان با بغداد داشته است. آنان در مسائل مهمی مانند: 1. اندیشه سیاسی، 2. مرز تأویل و تفسیر قرآن، 3. معنای توحید، 4. عقلانیت صحوی و اندیشه سکری و 5. بندگی عربی و عدالت جویی ایرانی، با هم اختلاف داشته اند.
«خودگرایی» سرشتی و «دیگرگرایی» اخلاقی در اندیشه عرفانی ابن عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادیان و عرفان سال ۵۶ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
9 - 28
حوزههای تخصصی:
ابن عربی، از یک سو، درباره «خودگرایی سرشتی» سخن می گوید و تأکید می کند، سرشت انسان چنان است که گرایش حاکم بر اعمالش، کسب خیر فردی است، و آدمی خود می داند که ثمره هر عملی، از لحاظ مادی یا معنوی، به خود او باز می گردد؛ اما شیخ اکبر از سوی دیگر، بر «دیگرگرایی اخلاقی» با محوریت شفقت و کاستن از درد و رنج های همه انسان ها تأکید می کند. مسئله مقاله حاضر این است که چگونه سازگاری میان خودگرایی سرشتی و دیگرگرایی اخلاقی امکان پذیر است؟ به منظور پاسخ به این پرسش با روش توصیفی-تحلیلی، ابتدا خودگرایی سرشتی بر اساس مبانی عرفانی ابن عربی درباره مظهریت خاص اسمایی انسان ها و استعدادهای اعیان ثابته شان و فردانیت آنها از حیث سلوک معنوی و نیز غایت شخصی شان تبیین می شود؛ آنگاه با تکیه بر دیدگاه ابن عربی درباره خلقت انسان ها به صورت الهی و یگانگی بنیادین شان، دیگرگرایی اخلاقی بر مبنای حرمت ذاتی انسان ها و بازگشت خیر هر عمل خیرخواهانه به خود فرد، البته با وسعت دادن معنای «خود» به «خود کلی»، توجیه می شود و در نهایت، با تأکید بر توقف خیر و سعادت فردی بر خیر و سعادت جمعی، سازگاری مذکور نشان داده می شود.
آسیب شناسی مبنایی، روش شناختی و غایی تفسیر عرفانی قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۹ بهار ۱۴۰۲ شماره ۷۵
177 - 194
حوزههای تخصصی:
در طول تاریخ جریان تفسیری صوفیانه و عرفانی از یک سو به منظور پاسخ به نیازهای شناختی و معرفتی مخاطبان و اهتمام نسبت به جنبه های تربیتی، اخلاقی و معنوی آن مورد توجه و اهتمام مفسران قرآن کریم قرارگرفته، و از سوی دیگر به جهت وجود انحرافاتی در تأویلات عرفانی، مخالفانی هم داشته و در حوزه های مبنایی، روش شناختی و غایی دارای آسیب هایی است. هدف از این پژوهش شناسایی، تحلیل و بررسی آسیب های حوزه مبنایی، روش شناختی و غایی تفسیر عرفانی قرآن کریم می باشد. این پژوهش از نظر هدف، پژوهش کاربردی و از نظر جمع آوری داده ها، یک پژوهش کیفی است. از نظر روش پژوهش نیز توصیفی - تحلیلی می باشد.
از یافته های این پژوهش می توان به منظور کاربست در نگارش تفاسیر عرفانی و بیان منظور و مقصود خداوند متعال از آیات با رویکرد تربیتی و شناختی در جهت اعتلای اخلاق و تربیت مخاطبان قرآن کریم بهره جست.
ای حیات عاشقان در مردگی (تجلی عناصر اسطوره جاودانگی و چاره مرگ در متون نثر عارفانه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۷۷
81 - 98
حوزههای تخصصی:
عکس العمل های فطری و عاطفی آدمی در مقابل هراس از نیستی، از دوره اساطیر تاکنون به اشکال مختلف پدیدار شده است. بخشی از این عکس العمل ها به صورت روایات اسطوره ای و برخی به شکل آموزه ها و باورهای اعتقادی حول مفهوم جاودانگی متجلی شده است. دقت در روایات و باور های شکل گرفته از این موضوع نشان می دهد که آرزوی خلود در این جهان، موجب شکل گیری مضامینی همچون: دست یافتن به آب حیات، رسیدن به درخت زندگی، ، تناسخ و پیکرگردانی، رویین تنی و اژدهاکشی شده است؛ اما تسلیم و پذیرش این حقیقت که حیات جاودان در جهان فانی، مقدور نیست، بشر را واداشته عطش خود به جاودانگی را با خلق مضامینی همچون: ماندگاری نام، نسل، باقیات صالحات مادی و معنوی و از همه مهم تر انتقال و عروج به سرزمین بی مرگی، فروبنشاند. در نهایت فطری ترین پاسخ بشر، یعنی رستاخیز و بازگشت به خاستگاه نخستین و حیات جاودانه پس از مرگ در ادیان مطرح شده است. مسئله این پژوهش راه حل اختصاصی عارفان برای غلبه بر این هراس و چگونگی تجلی مضامین آن در متون نثر عرفانی است. بررسی توصیفی تحلیلی برخی از متون منثور عرفانی تا قرن هفتم نشان می دهد عارفان مسلمان نیز همراه با سیر تفکر بشری از نمادهای و روایات جاودانگی متأثر بوده اند؛ اما گروهی از عارفان، با تلقی خاص از داستان خروج آدم (ع) از بهشت، ازدست رفتن جاودانگی را ناشی از طلب جاودانگی فرض کرده و رسیدن به خلود واقعی را در گرو فنا دانسته اند. آنان معتقدند برای رسیدن به خلود راستین باید از زمان ازلی و ابدی هم گذشت و با «فنای محض» در خالق زمان، محو و «گم بوده پاینده» شد.
بررسی تطبیقی سنت ازدواج در شریعت یهود و روایات شیعه امامیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ازدواج در ادیان الهی، تنها برای تداوم بقای نسل بشر نبوده بلکه این مکاتب از این طریق به دنبال تعالی معنویت و ترقی بشر و اجتماع بشری هستند. زمانی این سخن زیباتر تبیین می شود که بتوان شواهدی از آن را در لابلای متون و صفحات کتبی که از نظر اهل شریعت، آسمانی قلمداد شده اند؛ پیدا کرد. و نیز میتوان به افرادی که امروزه در دهکده جهانی به دنبال لاابالی گری و یا ازدواج سفید و.... هستند و به آن دامن می زنند پاسخ قاطعی داد؛ که این احکام کاملا الهی بوده و تحریف شده یا مختص شیعه نیستند. همچنین در تمام ادیان ابراهیمی قوانین ازدواج و کامجویی جنسی بسیار به هم شبیه و در یک سو هستند. مسئله ای که پژوهش حاضر متکفل بررسی آن است واکاوی مقوله نکاح به صورت تطبیقی در دو شریعت یهود و اسلام امامی(شیعه دوازده امامی) است. با توجه به یافته های پژوهش در قوانین و سنت های ادیان ابراهیمی درباره احکام ازدواج شباهت بسیار زیادی وجود دارد مانند صیغه عقد در اسلام و امضا کتوبا در یهودیت که در صورت نبودن و عدم اجرای صحیح، ازدواجی صورت نمی گیرد. این پژوهش با استفاده از روش توصیفی تحلیلی و با بهره گیری از منابع کتابخانه ای نگاشته شده است.
تمثیل و نماد دوگانه زن در مثنوی معنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۷۸
253 - 276
حوزههای تخصصی:
زن در اشعار مولانا از سویی نماد عشق الهی، روح، جان، زمین و رویش است و از سوی دیگر، نماد جسم، نفس، دنیا و حرص است؛ سیمای دوگانه زن، نمودی از دوگانگی روح و جسم انسان است که بیانگر ابعاد نورانی و ظلمانی هستی است. زن نماد تجلی حق است و همزمان نماد نفس و شیطان و زمین.
نمادها بازگوکننده عقاید نمادپردازان است. ازآنجاکه عقاید اجتماعی و نیز نگرش مولانا به زن، دارای دو جنبه منفی و مثبت است و از سوی دیگر، زن نیز دارای ویژگی ها و ابعاد مختلف است، نماد وی در اشعار مولانا، مدلول های متعدد و گاه مخالف پیدامی کند که به آن ها اشاره خواهیم کرد.
سیمای نوع دوستانه امام علی(ع) در اندیشه عطار و مولوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۹ بهار ۱۴۰۲ شماره ۷۵
41 - 60
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر، با بهره گیری از روش توصیفی- تحلیلی، به بررسی سیمای نوع دوستانه و ایثارگرانه امام علی(ع) در اندیشه عطار و مولوی پرداخته است. مطالعه آثار آن ها نشان می دهد که علت اقبال انسان امروزی به اندیشه های آن دو، به تأکید آن ها بر ارزش، حرمت و کرامت انسان برمی گردد و مهمترین جلوه آن، دوست داشتن آن ها و خدمت نمودن به آن ها، یعنی نوع دوستی است. آن دو در آثار خود، علاوه بر مدح صادقانه و پاک امام علی(ع) و بیان ویژگی های وی، اشاراتی به حوادث مهم زندگی او دارند، که بیانگر شخصیت نوع دوستانه و ایثارگرانه اوست که خدا درباره اش می فرماید: «و برخی از مردم براى به دست آوردن خشنودى خدا جان خویش را فدامی کنند». آن ها امام علی(ع) را الگوی بزرگ فضایل اخلاقی، به ویژه محبت، اخلاص، نوع دوستی و ایثار ستوده و مردم را به پیروی از او ترغیب نموده اند. زیرا او، که به گفته عطار «کوه حلم و باب علم و قطب دین» است، اصل نخست در معاشرت با مردم را محبت، احترام و دوستی دیگران دانسته و خطاب به مالک می فرماید: «قلب خویش را از مِهر مردم و دوستی و لطف آنان سرشار کن». درواقع سیره عملی زندگی ایشان احترام کامل و اعتماد به دیگران بوده است». مولوی نیز او را "افتخار هر نبی و هر ولی" دانسته و او را مولای همه زنان و مردان مؤمن می خواند که همواره نوع دوستی را یکی از اصول مهم تعالیم خود شمرده و قلبش مملو از دوست داشتن مردم و هدایت آن ها بوده است.
تجلی هنر و موسیقی در عرفان ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۹ بهار ۱۴۰۲ شماره ۷۵
82 - 102
حوزههای تخصصی:
عرفان، پدیده یا شاخه ای از تفکر انسان است که در میان افکار ملل دنیا به گونه های مختلف وجوددارد. هرملتی بنا به مَشرب ها و آمال نهایی خود، لباسی بر عرفان پوشانده، آن را بهترین و زیباترین تجلیگاه اندیشه های هنری جامعه شناسی و فضیلت انگاری خود قرارداده است. هنرهای زیادی در پیدایش و تکوین عرفان، نقش دارند موسیقی یا هنرِ موسیقی، یکی از مهمترین آن هاست که در عرفان ایران و جهان دیده می شود. عرفا و متصوفه ایرانی از بدو پیدایش گرایش عرفانی، با موسیقی همراه بوده اند یا موسیقی را به خدمت گرفته اند تا بتوانند به زبان رمز و ایماء، سخن خود را در قالب عرفان و ارکان آن بزنند. عرفان ایرانی به عرفان مانوی، مسیحی، بودایی و نگرش اسلامی تکیه دارد، بر این اساس در هر تفکر عرفانی، موسیقی، ابزارها، آلات، لحن ها، موسیقی دانان، نوازندگان و هنرمندانی حضوردارند که در هزاره عرفان ایرانی زیسته اند. شیوه بررسی در این مقاله، تحلیل محتوایی است که با استفاده از آن و تجزیه و تحلیل داده های متن، به ابعاد گوناگون سؤال های طرح شده، پاسخ داده شده است.
تحلیل و تبیین شاخصه های رئالیسم عرفانی در داستان های کشف المحجوب هجویری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات عرفانی بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳۷
225-246
حوزههای تخصصی:
رئالیسم عرفانی یک شیوه بالقوه روایی در ادبیات داستانی به ویژه تذکره نگاری های صوفیانه و حکایت های عارفانه است که رویدادهای شگفت، خارق العاده و کرامات اولیا در این نوع از رئالیسم، در بستری کاملاً واقع گرایانه رخ می دهد؛ به گونه ای که آن ها را همانند واقعیتی عینی و ملموس، قابل قبول و باورپذیر می کند. مسئله اساسی در این پژوهش که به شیوه کتابخانه ای و تحلیلی توصیفی صورت گرفته است، وجود و بروز چنین شیوه روایی در داستان های کشف المحجوب و تبیین شاخصه هایی همچون شیوه روایت، تأثیر شگرف درون مایه بر ساختار داستان، لحن شاعرانگی و باورپذیری ا ست که ازجمله ویژگی های ساختاری این نوع از رئالیسم است. یافته های پژوهش حاکی از آن است که این شیوه روایی- داستانی و این نوع از رئالیسم نه تنها در حکایت ها و داستان های کشف المحجوب، بلکه در تمامی حکایات و قصص عرفانی نمایان و مشهود است و تمامی تذکره های عرفانی ظرفیت و قابلیت تحلیل و بررسی از منظر رئالیسم عرفانی را دارا هستند و این نوع از رئالیسم را می توان به عنوان سبک و مکتب خاص متون متصوفه و داستان عرفانی در نظر گرفت.
تبین مراحل حصول عادت ستیزی در اشعار عرفانی ابن فارض(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۷۸
317 - 338
حوزههای تخصصی:
در ادبیات عرفانی، عموماً قدم گذاشتن در راه طریقت با خروج از عادات روزمره محقق می شود. مهمترین اصلی که جهان بینی عارفان بر آن استوار است عادت ستیزی و ترک عادت های موروثی و نگاه کهن به هستی و خالق آن است، این خصیصه بارز به عارفان نوعی ویژگی منحصربه فرد در نگرش عرفانی آنان بخشیده و حجم عظیمی از شعرهای شاخص و خصیصه عارفان را نیز به وجودآورده است. هدف از این تحقیق نیز، تبیین مراحل حصول عادت ستیزی از نگاه ابن فارض در اشعار عرفانی وی است که با روش توصیفی - تحلیلی انجام شده است. یافته های تحقیق حاکی از آن است که از دیدگاه ابن فارض عادت ستیزی با مراقبه حاصل می شود که مراقبه نیز یکی از مهمترین تمرین های سلوک در بسیاری از نحله های عرفانی است. ابن فارض در پی غبارروبی از مفاهیم و پدیده هاست، به گونه ای که با شناخت صفات جمال الهی، دیده مخاطبان را به روی واقعیات پشت غبار نشسته، بازنماید و از خواب غفلت و تقلید بیدارشان کند.
واکاوی عرفانی معرفت نفس در منطق الطیر عطار نیشابوری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۹ بهار ۱۴۰۲ شماره ۷۵
61 - 81
حوزههای تخصصی:
معرفت نفس، یکی از نیازهای مهم بشر است؛ مکاتب مختلف به نوعی، به آن پرداخته اند. در عرفان اسلامی، توجه ویژه ای به این مسئله شده است؛ به نظر عرفا، انسان در پرتو معرفت نفس، به رشد و کمال می رسد و نیل به معرفت خداوند، تنها از طریق معرفت نفس امکان پذیر می شود. عطار نیشابوری از جمله اندیشمندانی است که تلاش کرده معرفت نفس را درونمایه آثار ادبی- عرفانی خود قراردهد. فهم نوع نگاه این عارف مسلمان به مقوله معرفت نفس می تواند از یک سو، راهگشای پژوهش های بعدی در این زمینه باشد، از سوی دیگر، به پرسش های مطرح در این زمینه پاسخ مناسب ارائه دهد. این پژوهش، مقوله «معرفت نفس» را از دیدگاه عارف بزرگ مسلمان، عطار نیشابوری، در منطق الطیر بررسی کرده است؛ برای این بررسی، روش توصیفی با تحلیل محتوا اختیارشده است. برای گردآوری اطلاعات، از روش کتابخانه ای استفاده شده است. از روش های توصیفی و استدلال عقلی، برای تحلیل یافته ها، بهره گرفته شده است. ابتدا، مروری کوتاه بر کتاب منطق الطیر و اهمیت و جایگاه معرفت نفس در این اثر انجام شده است، انواع «خود» از دیدگاه عطار، رابطه معرفت نفس و معرفت الله، شیوه سلوک، کسب معرفت و وادی های هفتگانه، خاصیت آینگی متقابل انسان و خدا، نفس امّاره و شیوه مقابله با آن در منطق الطیرمورد بحث قرارگرفته است.
بررسی عشق و حب الهی در خلقت هستی، براساس آیات قرآنی از منظر امام خمینی (ره)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۹ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۷۶
229 - 250
حوزههای تخصصی:
بحث حب و عشق الهی، از مباحث جالب توجه مخصوصاً در عرفان اسلامی است که بسیاری از عرفا و اندیشمندان را واداشته تا با توجه به آیات قرآنی مربوطه، به شرح و بسط آن ها بپردازند. امام خمینی نیز با راهگشایی آیات و روایات از طرفی و نیز با تأثر از بزرگان و اکابر وادی عرفان و معرفت، در آثار خویش به این موضوع پرداختند که در پژوهش حاضر سعی بر آن است تا با روش کتابخانه ای و جمع آوری مطالب و تحلیل محتوا به بحث و شرح آن پرداخته شود. آنچه از آثار ایشان مطرح می شود اشاره به این دارد که جهان هستی و خلقت انسان، زاییده عشق و حب الهی است. حب و عشقی که اگر در وجود سالک راه حق سریان و جریان یابد، قادر است تا دوباره او را از این جهان خاکی به عالم باقی رهنمون سازد که البته آن هم در سایه عمل به احکام و شریعتی که الله از بنده خواسته، امکان پذیرست و مفهوم انا لله و انا الیه راجعون در باب آن تحقق می یابد. در نگاه امام، حبّ الهی به منزله آتشی است که از همان ابتدای آفرینش در قلب عاشق برافروخته می شود و در راه رسیدن به آن باید از تصفیه و تزکیه نفس یاری خواست، صفتی که به دنبال تهذیب نفس از آلودگی ها و موانع و حجاب های دنیوی و مادی در باطن سالک پدیدمی آید، سالک را قادرمی سازد که به استناد آیات قرآن، ملکوت را دریابد و به لقاء الله برسد.
تقدیرباوری حافظ؛ رویکردی تئولوژیک یا راهبردی گفتمانی؟(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادیان و عرفان سال ۵۶ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
205 - 223
حوزههای تخصصی:
حافظ از یک سو با تقدیرگرایی افراطی، مخاطب خود را به پذیرش قسمت ازلی و «رضا به قضا» فرا می خواند؛ اما از سوی دیگر، با اعتراض های حماسی و طنزهای گزنده شورش زبانی و ذهنی خود را در برابر ناملایمات جهان و مصائب بشری نشان می دهد. مسأله پژوهش حاضر این است که چگونه می توان میان این دو رویکردِ ناسازگار در اندیشه حافظ، رابطه ای منطقی برقرار کرد؟ آیا گزاره های تقدیرگرایانه حافظ حاکی از رویکردی تئولوژیک از سنخ دیدگاه اشاعره یا معارف صوفیه است؟ یا تقدیرگرایی وی ابزاری راهبردی در شکل دهی به گفتمانی انتقادی است؟ بررسی ها نشان داد که حافظ در روکشی از تقدیرگرایی، به نفی ایدئولوژی های مولّد «ریا» و «قشری گری» پرداخته و در برابر هژمونی گفتمان هایی که جهان را مطابق با اراده حاکمان خودکامه، و منافع دو نهاد عوام فریب متشرعه و متصوفه روایت می کند، مقاومت می کند و بدینسان تقدیرباوری را به مثابه راهبردی گفتمانی برای طرد «تعصب» و «خشونت»، و ترویج «آزاداندیشی» و «تساهل» به کار می برد.
میثاق و تفسیرهای مختلف از آن نزد انبیای بنی اسرائیل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادیان و عرفان سال ۵۶ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲
287 - 307
حوزههای تخصصی:
یهودیانِ دوره تبعید به واسطه هشدارهایی که از انبیای پیش از تبعید دریافت کردند، از تنبّه و آگاهی نسبی برخوردار شده بودند. ظهور هشت تن از انبیای بنی اسرائیل به نام های عاموس، هوشع، اشعیاء، میکاه، زفنیا، ناحوم، حبقوق و ارمیا که به انبیای ماقبل تبعید معروف هستند و رواج تعالیم آن ها، موجد تحولات بسیاری در حیات دینی یهودیان شد. از میان این انبیا، عاموس، هوشع، اشعیاء و ارمیا، یهودیان را به درک عمیق خدا و رعایت نظام اخلاقی جدید دعوت نمودند و میثاق را با دلالت های روشن تری احیا کردند. هدف پژوهش حاضر، بررسی برداشت و تفسیر این چهار نبی از میثاق و تبیین شباهت ها و تفاوت های آن ها در تفسیر میثاق با استفاده از منابع مکتوب، به ویژه عهد عتیق، براساس تطبیق داده ها و تحلیل آن هاست. یافته ها حاکی از این هستند که در موضوع میثاق، باوجود توافق درباره اصل موضوع، این چهار نبی در تفسیر آن تفاوت و تنوع آراء دارند. عاموس، نخستین نبی از انبیای بزرگ دوره ماقبل تبعید، مفهوم میثاق را با عدالت الهی گره زده است. حال آنکه هوشع نبی این آموزه را براساس احساسات عاطفی، اشعیای نبی بر اساس قداست خداوند و ارمیای نبی، فراتر از این ها، بر بنیاد معنویت تفسیر کرده است. به عبارت دیگر، هوشع با مشکل عشق دست وپنجه نرم می کرد، عاموس و اشعیاء با عدالت و قداست هماوردی می کردند و ارمیا بخشی از مناقشه را با تجدید عهد قابل حل می دانست.
نقش عرفان در ادبیات امام خمینی (ره) در دوران مبارزه سیاسی قبل از انقلاب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۹ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۷۶
123 - 146
حوزههای تخصصی:
امام خمینی (ره) در حوزه های مختلف علومی چون فقه، فلسفه، عرفان، تفسیر و سیاست به اذعان و اقرار اهالی فن و تخصص صاحب نظر و اندیشه بوده اند و به تبع آن آثار گرانبهایی اعم از گفتاری و نوشتاری از ایشان برای اهالی فکر و اندیشه به یادگار مانده است. امام خمینی(ره)، فقیهی جامع الشرایط و مجتهدی آگاه به مقتضیات زمانه بودند. تسلط کم مانند بر مباحث فقهی از یک سو و توانایی تحلیل درست مسائل روز، از سوی دیگر، آثار نوشتاری ایشان را در زمره بهترین و تأثیرگذارترین آثار قرارداده است. در مقاله حاضر به بررسی نقش عرفان در ادبیات امام خمینی (ره) در دوران مبارزه سیاسی قبل از انقلاب اسلامی پرداخته شده است. مقاله حاضر توصیفی تحلیلی بوده و با استفاده از روش کتابخانه ای به بررسی موضوع مورد اشاره پرداخته است. نتایج تحقیق بیانگر این امر است که عرفان در ادبیات امام خمینی (ره) در دوران مبارزه سیاسی قبل از انقلاب اسلامی نقش تاثیرگذاری داشته است. بر این اساس امام خمینی (ره) در دوران مبارزه سیاسی قبل از انقلاب اسلامی در تعامل با روحانیون، حجاب اکبر، اجتهاد پویا و سنتی، دانشجویان داخل و خارج از کشور، عموم مردم، ارتش و در جریان کاپیتولاسیون و قیام 15 خرداد از ادبیات عرفانی بهره گرفته اند.
استمرار سنت های شعر عرفانی گذشته در شعر عرفانی معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات عرفانی بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳۷
111-164
حوزههای تخصصی:
شعر عرفانی کلاسیک فارسی از ابیات پراکنده بایزید و حلاج و ابوسعید گرفته تا منظومه های منسجم سنایی و عطار و مولوی در بیان مبانی و معارف عرفان و تصوف مثل دیگر انواع ادبی در بخش های زبان، صورت و مضمون ویژگی هایی دارد که به تدریج و بر اثر عوامل متعدد به سنت های مستمر آن مبدل شده اند. شعر عرفانی فارسی در دنیای مدرنِ مادیِ معاصر برخلاف انتظار، هم در جریان سنت گرا و هم در جریان نوگرا، تداوم یافت و در بیان مبانی و مضامین عرفانی از سنت های شعر عرفانی کلاسیک فارسی تأثیر پذیرفت. سنت های محتوایی شعر عرفانی کلاسیک اعم از مبانی معرفتی و مبانی مشی عملی صوفیه، در شعر عرفانی معاصر از دوره مشروطه تا انقلاب اسلامی نیز بخش عمده ای از محتوا را به خود اختصاص داده اند و گاه در بیان، با کمترین تغییر در قیاس با آنچه قدمای عرفا گفته اند، تکرار شده و استمرار یافته اند. سنت های زبانی شعر عرفانی کلاسیک اعم از کلمات، ترکیبات و تصاویر در شعر عرفانی معاصر از دوره مشروطه تا انقلاب اسلامی نیز به دفعات و غالباً بعینه تکرار شده و استمرار یافته اند.
فهم تمثیل آیه نور از نگاه تفاسیر عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۷۸
339 - 360
حوزههای تخصصی:
خداوند سبحان جهت تبیین قرآن مبین، همزمان با نزول آن، مهم ترین و دقیق ترین روش های فهم آن را نیز بیان فرمودند. در آیات 7 آل عمران، 44 نحل، 59 نساء به این حقیقت اشاره شده است. از زیباترین و نغزترین اسلوب های قرآن در راستای تذکر و تفکر مخاطب، تمثیل های قرآن است که با توجه به محتوای این تمثیل ها، بررسی روش های فهم عرفانی آن ها برای برخی از مفسرین مهم و قابل توجه بوده است. آیه نور به جهت محتوای سراسر تمثیلی از عمیق ترین مثل های قرآنى است که تبیین این آیه از منظر تفاسیر عرفانی، موجب فهم تمثیل های آیه می گردد. لذا در این پژوهش فهم تمثیل آیه نور از نگاه تفاسیر عرفانی بررسی خواهدشد تا صحیح ترین فهم ها از تمثیل های این آیه از منظر عارفان قرآن، تبیین گردد که به واسطه این مهم، فهم های ناصواب نیز مشخص خواهندشد. در این پژوهش که به روش توصیفی تحلیلی ارائه شده است جهت نیل به این هدف از روش های کتابخانه ای، فیش برداری و تحلیل اطلاعات نیز استفاده شده است تا مطالعه دقیقی بر روی این مسئله انجام پذیرد. و دستاورد این تحقیق عبارتند از: کلمه نور در کتب آسمانی به ویژه در قرآن کریم با قرابت ها و اضافات مختلف بسیار ذکرشده است که همه آن ها به خداوند سبحان برمی گردد.
بررسی معراج نامه بایزید بسطامی بر اساس الگوی سفر جوزف کمبل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات عرفانی بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳۷
193-224
حوزههای تخصصی:
بایزید بسطامی از چهره های درخشان عرفان اسلامی در قرن دوم هجری است. عرفان او عرفانی عاشقانه و شورانگیز است تا جایی که به او لقب «سلطان العارفین» و «سلطان العاشقین» داده اند. از دیگر دلایل شهرت این شخصیت، «شطحیات» اوست. معراج نامه یکی از نمونه های شطحیات اوست که از تجربه ای نامتعارف و به دور از هنجارهای زندگی عادی حکایت می کند و ماهیتش وحدت وجود و هدف آن وصال خداوندی است. بایزید برای تجربه این حالات به شیوه سکر و خلسه عرفانی، به لایه های تودرتوی ذهن و ضمیر ناخودآگاه سفر می کند. در این مقاله این سفر درونی از رهگذر الگوی سفر قهرمان جوزف کمبل به روش توصیفی تحلیلی بررسی می شود. این الگوی کلی که از چند کهن الگوی دیگر چون پیر فرزانه، آنیما و... ترکیب شده، با بیشتر سفرهای قهرمانی و اساطیری جهان سازگار است. در پژوهش حاضر، بیشتر مراحل سفر قهرمان کمبل به ویژه در بخش های جدایی و تشرّف آشکارا در معراج نامه بایزید دیده می شود. اما در بخش بازگشت شتاب ناگزیر قهرمان سبب حذف و ادغام برخی مراحل شده است که این نکته، بیانگر ماهیت متفاوت سفر درونی عارف نسبت به سفرهای قهرمانی دیگر است. بررسی تطابق یا عدم تطابق مراحل معراج بایزید با مراحل سفر تک اسطوره کمبل، ازسویی انعطاف و تعمیم پذیری الگوی کمبل را نشان می دهد و ازسویی دیگر، نشانگر جایگاه شهودی بایزید در هر مرحله بوده و جامعیت این معراج نامه عرفانی را بر اساس یک الگوی پذیرفته شده جهانی می رساند.
نگاره های رنگارنگ عرفان در شعر یدالله مفتون امینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۷۷
119 - 134
حوزههای تخصصی:
یدالله مفتون امینی از شاعران معاصر و از شاگردان نیما به شمارمی رود. دفترهای شعری او، هریک ویژگی خاصی دارد که او را در شمارِ شاعران سرآمد معاصر قرا داده است. مفتون، شاعرِ رنگ و تصویر و حرکت است. با وسواس خاصی سخن می گوید و رنگ های خاصی را برای پروراندن ایماژهای خود به کارمی گیرد. از رنگ های متعدد و متضادی بهره می گیرد. رنگ آمیزی سخن، فقط دالّ بر ناتورالیست بودن شاعر نیست. او مسئولیت خاصی را بر دوش هریک از رنگ ها نهاده است. با تحلیل اشعار تمام دفترهای شعر او، متوجه وحدت و انسجام خاصی بین رنگ ها و نحوه به کارگیری آن ها به دست شاعر هستیم. در کنار اینها، رویکرد عرفانی خاصی به دنیا و گزارش وضعیت انسان در ج هان معاصر دارد. در این باره هم به نیکی به رنگ ها و جایگاه آن ها در عرفان و تصوف اسلامی ایرانی اِشعار داشته و با مهارت خاصی آن ها را استفاده کرده است. در این مقاله نگرش مؤلف به اطراف خود، ویژگی عرفانی اشعار و درون مایه هایی که به وسیله رنگ ها طرح شده، بررسی شده است.
نمادشناسی«باز» در نقد اسطوره ای– کهن الگویی در ادبیّات عرفانی (مطالعه موردی: منطق الطّیرعطّار و مثنوی مولانا)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۷۷
135 - 156
حوزههای تخصصی:
در اسطوره های آفرینش بسیاری از اقوام بشری، آفرینش با "کلمه" و "سخن" آغاز می شود.اسطوره-کهن الگوها هم چون لوح فشرده گاه، نگرش بشر را از آغاز تا بی زمان و بی مکان همراهی می کنند. در این میان، پرندگان جایگاه وسیعی در نمادپردازی کهن الگوها دارند. کهن الگوی باز که با خورشید ارتباط دارد، مورد تّوجه عطار و مولانا قرارگرفته است و رمزی از حرکت انسان از نفس گیاهی و حیوانی به شاخص انسانی تا پرواز به عالم قدس و سیر در لامکان است. در بررسی های به عمل آمده: عطار در نماد باز به دو بُعد خیر و شر توجّه دارد و به شناخت انسان از ماهیّت خود می پردازد و می خواهد انسان خود را از دلبستگی به مردار دنیا رهاکند و سپس در مرحله بالاتر از هم دمی با شاهان و جاه و مقام دل کنده ، او را تا رسیدن به سیمرغ همراهی می کند. مولانا با نگرش به اسطوره-کهن الگو و شیوه پردازش داستان های عطار، در نگرش عرفانی بُعد انسان کامل را درتکمیل سفرمرغان به طور نمادین ذکرمی کند و نمونه هایی از باز- انسان کامل ارائه می دهد. انسان کامل در نظر مولانا؛ نخست شامل انسان های هم دوره او چون شمس تبریزی، حسام الدین چلبی وسپس اسطوره های دینی اند که از حقیقت محمدی سرچشمه می گیرند مانند علی (ع). در این روش با ذکر شواهد به روش کتابخانه ای- فیش برداری به گونه استقرایی(جزء به کل) پرداخته ایم.