فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۰۱ تا ۲۲۰ مورد از کل ۳٬۹۴۷ مورد.
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۹ بهار ۱۴۰۲ شماره ۷۵
277 - 295
حوزههای تخصصی:
یکی از مفاهیم محوری و اساسی در مباحث حاکمیت در اسلام امنیت است که مطابق آیات و روایات تأکید زیادی بر آن شده است. از دیرباز یکی از دغدغه های اساسی بشر، تأمین امنیت در حوزه های مختلف زندگی بوده است. بسیاری از جنگ ها و صلح ها برای تأمین و حفظ امنیت رخ داده و می دهد. امنیت در اسلام از لحاظ معنی و مفهوم اصطلاحی، دارای بُعد و افق گسترده و فراگیری است. از سویی در یک جامعه یکی از مهم ترین کارکردهای نهاد حاکمیت، تامین امنیت در همه ابعاد و حوزه هاست. امری که در حکومت هایی بر مبنای اسلام ، علاوه بر پشتیبانی های نظری مدرن، از آبشخور تفکرات اسلامی نیز بهره مند می باشد. قرآن و سنت وظیفه حاکمیت را در بسترسازی امنیت، به صورت یک تکلیف بیان نموده اند. عرفان اسلامی نیز از این موضوع بی نصیب نمانده و امنیت با گونه ها و نمونه های مختلف در کلام عرفا نمود و بروز نموده است. این پژوهش بر آن است تا برای نخستین بار به این موضوع اساسی بپردازد. نتایج تحقیق، حاکی از آن است که عرفا به تبعیت از قرآن و سنت به امنیت، به عنوان امکانی برای سعادت دنیوی و اخروی نگاه می کند و دیدگاه عرفا به تبعیت از قرآن، مبتنی بر پیاده سازی عملی امنیت در جامعه است.
نقش خودکفایی و استقلال در عزّت اجتماعی از منظر دین و عرفان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۷۷
23 - 44
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش، بررسی نقش خودکفایی در عزّت اجتماعی از منظر دین وعرفان می باشد. این پژوهش در ردیف پژوهش های بنیادی و نظری بوده و از نوع پژوهش کیفی می باشد. برای این منظور ابتدا به مطالعه و مرور ادبیات موضوع و پژوهش های پیشین پرداخته شد. اسناد و مدارک مرتبط و متون اسلامی مطالعه، تلخیص و واکاوی گردید. پس از تلخیص و واکاوی به کسب شواهد بیشتری مبنی بر نقش خودکفایی در عزّت اجتماعی از دیدگاه های دینی و عرفانی پرداخته شد و در ادامه به تحلیل مضمون آیات و احادیث و مکتوبات عرفانی در این زمینه پرداخته شده است. پس از تعریف عزّت اجتماعی و تحلیل نظریه ها درباب ارتباط عرفان وسیاست آن را از دین و نظریه های عرفانی بیان کرده و به تبع آن خودکفایی و استقلال و دیدگاه مربوطه در این مورد را مطرح و از عوامل و پیامدهای خودکفایی و استقلال اقتصادی در جهت اهمیت چندجانبه بودن این عناصر و نقش آن ها در عزّت اجتماعی بحث شده است. راه دستیابی به خودکفایی که چیزی نیست جز کار و اشتغال زایی برای نیروی جوان و فعال جامعه و در راستای دیگر خودکفایی استقلال نظامی و علمی و یکی از دیگری با اهمیت تر و بانفوذتر است ارائه و این نتیجه حاصل شد که اصولاً خودکفایی و استقلال سیاسی منطبق بر نظریه های عرفانی و منابع دینی می باشد.
تحلیل رویکرد نجم رازی در تعامل با نفس امّاره با تکیه بر مرصادالعباد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادیان و عرفان سال ۵۶ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲
313 - 332
حوزههای تخصصی:
«مبارزه با نفس اماره» از دغدغه های مهم شریعت، اخلاق و عرفان اسلامی است و روش هایی نیز برای انجام این جهاد به راهروان توصیه شده است. نجم رازی در مرصادالعباد با رویکردی ویژه و نسبتاً منحصر به فرد، به موضوع تعامل با نفس و کیفیت آن می پردازد. نگارنده مقاله پیش رو کوشیده است تا با روش تحلیل و توصیف، محتوای کیفی اندیشه رازی درباره جهاد علیه نفس اماره را تبیین نماید. یافته های پژوهش نمایان گر آن است که رازی به برخورد اعتدالی و دور از افراط و تفریط با نفس اماره باور دارد و هر گونه تندروی یا سهل انگاری در مواجهه با نفس اماره را به زیان سالک می داند. در اندیشه او، نفس اماره فی نفسه سرچشمه بدی ها نیست و صفات مذمومِ نفسانی بنا به اقتضای حکمت الهی و از برای مصلحتی به نفع بشر در نفس به ودیعه نهاده شده اند. او همچنین معتقد است که جوهره نفس بشری از استعداد و قابلیت استحاله برخوردار است، به گونه ای که ادبار آن از حق، نفس را اماره بالسوء می کند و اقبال به حق، نفس را به مسیر اطمینان سوق می دهد.
بررسی تضاد و کارکرد های آن در ارتباط با مفهوم عرفانی وحدت در کثرت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات عرفانی پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۳۸
211 - 240
حوزههای تخصصی:
بررسی مفهوم «وحدت در عین کثرت» و نمادهای آن در ادبیات عرفانی روشنگر این مطلب است که این مفهوم نقطه اتصال و افتراق مفاهیم عرفانی با بحث حقیقت است؛ یعنی اگرچه این مفهوم به سبب تکرار در متون عرفانی، امری بدیهی تلقی می شود، در عین حال کلیت موجود در آن مانع درک عمیق مفهوم است و تنها از طریق تضاد قابل بیان است. تضادهای مرتبط با بحث وحدت و کثرت که برخاسته از تباین مفاهیمی مانند «عالم امر/عالم خلق» یا «روح/جسم» هستند، در قالب کنتراست هایی از جمله «سپید/سیاه» و «بالا/پایین» به شکل عینی تری تجلی یافته است و در قالب تصاویر هنری و استعاره هایی مبتنی بر تضاد یعنی «زلف/روی» در متون عرفانی دیده می شود و از طریق کارکرد بصری کنتراست، قابل توضیح است. این تضادها علاوه بر ایجاد زیبایی، به طور گسترده به هدف متن و معنای آن ارجاع دارند. دلیل ترکیب این تضادها نیز، وجود محرک های متعدّد و گاه متضاد بیرونی و نیاز انسان به درک آنها در قالب یک کل -به جهت کاهش تنش آنها- بوده است. نتیجه این امر، تقلیل حقیقت به امری ذهنی است که در متون عرفانی اگرچه بر غنای مفهوم می افزاید و مفاهیم را تا حدی قابل فهم می کند، اما در ابهامی ابدی فرو می برد. در این مقاله با تاکید بر روند معناسازی عرفان بر پایه تضاد از طریق کنتراست های تصویری مفهوم وحدت و کثرت، به بررسی ماهیت این تضادها و کارکرد آنها پرداخته شده است؛ از این رو مفاهیم پایه ای مانند «عشق»، «کفر»، «تعالی» و «تعادل» در داستان های عرفانی مورد بررسی قرار گرفته است.
رابطه علم و دین از منظر علامه حسن زاده آملی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادیان و عرفان سال ۵۶ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
183 - 202
حوزههای تخصصی:
نزاع میان علم و دین، در مغرب زمین، و مخصوصاً بعد از رنسانس، ریشه دارد که تدریجاً در مشرق زمین نیز گسترش یافت و مورد توجه عالمان مسلمان قرار گرفت. در همین راستا، علامه حسن زاده آملی با تکیه بر سنت جامع تفکر اسلامی، به تبیین رابطه این دو پرداخته است، که تحقیق پیش رو در مقام تبیین و بررسی آن، در نهایت به این نتایج دست یافته است: علامه حسن زاده در تعریف علم، با اصالت دادن به حیث کاشفیت علم، تقلیل آن را به علوم تجربی ناصواب می دانند. وی در تعریف دین نیز با دینِ حق دانستنِ اسلام، دین را به معنای جعل تشریعی الهی مبتنی بر اسرار تکوینی آفرینش، در جهت سعادت ابدی انسان دانسته اند و نهایتاً در تبیین رابطه میان علم و دین، نظریه معاضدت را، چه در حیطه علوم تجربی، چه ریاضی و چه فلسفی و عرفانی، ارائه نموده اند.
بررسی الهامات و القائات در تذکره الاولیاء عطّار نیشابوری از منظر عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۹ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۷۶
349 - 366
حوزههای تخصصی:
آفرینش انسان به گونه ای است که بر مبنای حرکت جوهری و اشتدادی خود، به مرتبه ای دست می یابد که مستعد دریافت الهامات الهی یا القائات شیطانی و انواع خطورات گردد. «خواطر» بر دو نوع بوده که دسته ای الهی است و از جانب خداوند بر قلب آدمی واردمی گردد و آن را «الهام» نامند و دسته ای نیز از جانب شیطان بر قلب انسان فرود می آید که «القاء» نامند. گاهی الهامات الهی باواسطه و گاهی نیز بدون واسطه صورت می پذیرد. یکی از واسطه های الهام «ملائکه» هستند. نقطه مقابل الهام، القاء می باشد که از جانب شیطان صورت می پذیرد. تذکره الاولیاء، کتابی عرفانی در شرح احوال بزرگان اولیاء، نوشته شیخ فریدالدّین محمّد عطّار نیشابوری است. روش تحقیق این پژوهش، تحلیلی – توصیفی می باشد. چون موضوع این مقاله برای اولین بار ارائه می شود از این لحاظ حائز اهمیت است. درکتاب تذکره الاولیاء الهامات بیشتر از القائات بوده و اکثراً از طریق شنیداری صورت گرفته است. نویسندگان در این مقاله درصدد آن هستند که نمونه هایی از الهامات و القائات را از کتاب تذکره الاولیاء مورد بحث و بررسی قراردهند.
تجلی ذاتی خدا در کائنات به روایت عهد عتیق و قرآن با تکیه بر تفاسیر عرفانی قرن سیزدهم میلادی و قرن هفتم هجری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۹ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۷۶
147 - 164
حوزههای تخصصی:
یکی از راه های شناخت خداوند، از طریق درک تجلی ذاتی خدا در کائنات است که به کمک اسماء و صفات و افعال حاصل می شود. یهودیان به رغم پایبندی به توحید در متون دینی و معتبرشان، بعضاً تمثل و تجسد را به ذات الهی نسبت داده اند درحالی که قرآن کریم باوجود پذیرش تمثل برای برخی موجودات، تمثل و تجسد را برای ذات خداوند نفی می کند و قائل به تجلی ذاتی در تمام خلقت است. خدا در عهد عتیق با اسامی متعددی معرفی شده و در مواردی صفات انسانی دارد و بر یهودیان به طرقی ملموس، متجلی می شود. حضور خداوند در سراسر عهد عتیق با عنوان «شخینه» به مثابه مخلوقی جدای از خداوند به بندگان اعلام شده و حضور خداوند در بین مردم به حضور شخینه مشروط است درحالی که قرآن، حضور الهی را دائمی می د اند. تجلی ذاتی خدا در قرآن به گونه ای است که شائبه تشبیه در آن نباشد درحالی که در تورات دست کم در مواردی به حضور مستقیم و تصورات انسانی از خداوند اشاره شده است و همین استفاده از الفاظ انسانی و نسبت دادن رفتار های انسانی به خداوند در عهد عتیق، شناخت خدا را از مدار تنزیه وارد مدار تشبیه نسبتاً شدیدی می کند؛ هرچند که می توان وجود چنین عباراتی را صرفاً برای نزدیک تر ساختن مفهوم ذات الهی به ذهن بشر دانست و آن ها را به منظور درک عامه به گونه ای تأویل نمود که با تنزیه خداوند منافات نداشته باشد ولی هیچ کتابی مانند قرآن، به تنزیه خداوند از هرگونه باور شرک آلود نپرداخته است. بر اساس آموزه های قرآن، خداوند در همه مخلوقات تجلی کرده است و ذات الهی قابل رؤیت نیست و نخواهدبود.
نقش لیبرالیسم و فروپاشی کمونیسم در گسترش عرفان و معنویت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۷۷
349 - 366
حوزههای تخصصی:
ازآنجاکه لیبرالیسم متکی بر آزادی فردی و معتقد به کرامت ذاتی انسان است از عصر روشنگری راه را برای معنویت هایی گشود که اصالت را به کرامت ذاتی انسان می داند و عرفان از آن جمله بود، از طرف دیگر مهم ترین ایدئولوژی مخالف با دین و معنویت که با عرفان نیز همخوانی نداشت کمونیست بود که علی رغم درخشش سریع خود با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و پایان دوران جنگ سرد به سرعت کم نور شد و بزرگ ترین مکتب مادی مخالفت با معنویت از صحنه جهانی کناررفت و با عبور این ابر تاریک، زمینه برای گرایش به عرفان هموارگردید و اندیشه لیبرالیسم که با مبانی معنویت منافاتی نداشت بلکه احیای دین و معنویت و عرفان را سرعت بخشید و در عصر فرا تجددگرایی (پست مدرنیسم) شاخه های متعدد عرفان گسترش یافت و عرفان اسلامی نیز در این میان با استقبال در سراسر جهان مواجه گردید و انسان شناسی جهانی با محوریت اصالت انسان و حاکمیت عشق و محبت عرفانی در جامعه مطلوب جهانی و اهداف جامعه بین الملل خودنمایی کرد و جهانی شدن با گرایش به معنویت همسوگردید.
بررسی و تحلیل عناصر ساختاری داستان در مناظره های صوفیانه متون عرفانی سده پنجم و ششم هجری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات عرفانی پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۳۸
47 - 70
حوزههای تخصصی:
یکی از راههای ارتباط کلامی در متون عرفانی، مناظره یا گفتگو است که به اهداف متفاوتی صورت می گیرد. در مناظره، هدف بیان دیدگاههای خود و تلاش برای اثبات برتری آن است. در کنار این هدف اصلی که به طور صریح بیان می شود، مانند هر متن دیگری، اطلاعاتی نیز به صورت غیرمستقیم به خواننده منتقل می شود. از آنجا که مناظره دارای قالب داستان است، از طریق تحلیل ساختار داستانی نیز میتوان به استخراج، مطالعه و بررسی آن پرداخت. در این پژوهش، مناظرههای موجود در متون نثر عرفانی فارسی سدههای پنجم و ششم بررسی می شوند تا ضمن روشن شدن اهداف صریح مناظرهها از طریق نقل شواهد، اطلاعات غیرمستقیم آن نیز با بررسی عناصر داستانی، مورد مطالعه قرار گیرد. برای استخراج، مطالعه و رده بندی اطلاعات غیرمستقیم متن، پژوهشی به روش توصیفی-تحلیلی و همچنین تحلیل آماری در چارچوب بررسی «عناصر داستان» صورت خواهد گرفت و عناصر ساختاری داستانی مانند حجم، پیرنگ، کشمکش، شخصیت، زاویه دید، لحن، مکان و زمان بررسی میشوند. به دلیل آموزشی و تبلیغی بودن متون صوفیانه و ضرورت ارسال سریع و صریح پیام، حجم نزدیک به 70 درصد مناظرهها کوتاه است و در ساختار داستانهای مینی مال جای میگیرند. به دلیل روایی و قداست سازی برای مشایخ و بزرگان درگذشته در عرفان، از سه زاویه دید سوم شخص 76 درصد و اول شخص 3 درصد و به ندرت تک گویی استفاده شده است. این مساله میرساند که ممکن است داستانهای مرتبط با مشایخ در ادوار بعدی تکوین یافته است.
عشق و رابطه آن با زیبایی، نور و حیرت از منظر ابن الخطیب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات عرفانی پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۳۸
123 - 150
حوزههای تخصصی:
لسان الدین بن الخطیب مورخ، ادیب، شاعر و متصوف، شخصیتی جامع در تمدن اسلامی در اندلس است. کتاب روضه التعریف بالحب الشریف او در مورد محبت و عشق الهی است. این اثر به شکل کنایی درخت عشق الهی را به تصویر می کشد که در خاک نفس انسانی ریشه دوانیده است. تنه اصلی درخت را تأمل ها و معرفت ها تشکیل می دهد، شاخه های آن عاشقان و معشوقان هستند و گلهای آن ارواح پاک انسانی است که سر انجام به میوه فنای فی الله منجر می شود. این نوشتار بر آن است که ضمن بیان هستی شناسی عشق از منظر ابن الخطیب، نظریات او را در مورد زیبایی، نور و حیرت مورد بررسی قرار داده، به این سوال ها پاسخ دهد که ابن الخطیب در کتاب «روضه التعریف بالحب الشریف چه تصویری از عشق ارائه داده است؟ و از نظر او این عشق با نور، زیبایی و حیرت چه رابطه ای دارد؟ نتیجه حاصل از این جستارحاکی از آن است که حیرت از منظر او ناشی از عشقی است که از معرفت حاصل می شود. این عشق زاییده زیبایی است و با اشراق نور نورالانوار در جهان هستی پدید می آید.
فهم تمثیل آیه نور از نگاه تفاسیر عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۷۸
339 - 360
حوزههای تخصصی:
خداوند سبحان جهت تبیین قرآن مبین، همزمان با نزول آن، مهم ترین و دقیق ترین روش های فهم آن را نیز بیان فرمودند. در آیات 7 آل عمران، 44 نحل، 59 نساء به این حقیقت اشاره شده است. از زیباترین و نغزترین اسلوب های قرآن در راستای تذکر و تفکر مخاطب، تمثیل های قرآن است که با توجه به محتوای این تمثیل ها، بررسی روش های فهم عرفانی آن ها برای برخی از مفسرین مهم و قابل توجه بوده است. آیه نور به جهت محتوای سراسر تمثیلی از عمیق ترین مثل های قرآنى است که تبیین این آیه از منظر تفاسیر عرفانی، موجب فهم تمثیل های آیه می گردد. لذا در این پژوهش فهم تمثیل آیه نور از نگاه تفاسیر عرفانی بررسی خواهدشد تا صحیح ترین فهم ها از تمثیل های این آیه از منظر عارفان قرآن، تبیین گردد که به واسطه این مهم، فهم های ناصواب نیز مشخص خواهندشد. در این پژوهش که به روش توصیفی تحلیلی ارائه شده است جهت نیل به این هدف از روش های کتابخانه ای، فیش برداری و تحلیل اطلاعات نیز استفاده شده است تا مطالعه دقیقی بر روی این مسئله انجام پذیرد. و دستاورد این تحقیق عبارتند از: کلمه نور در کتب آسمانی به ویژه در قرآن کریم با قرابت ها و اضافات مختلف بسیار ذکرشده است که همه آن ها به خداوند سبحان برمی گردد.
میثاق و تفسیرهای مختلف از آن نزد انبیای بنی اسرائیل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادیان و عرفان سال ۵۶ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲
287 - 307
حوزههای تخصصی:
یهودیانِ دوره تبعید به واسطه هشدارهایی که از انبیای پیش از تبعید دریافت کردند، از تنبّه و آگاهی نسبی برخوردار شده بودند. ظهور هشت تن از انبیای بنی اسرائیل به نام های عاموس، هوشع، اشعیاء، میکاه، زفنیا، ناحوم، حبقوق و ارمیا که به انبیای ماقبل تبعید معروف هستند و رواج تعالیم آن ها، موجد تحولات بسیاری در حیات دینی یهودیان شد. از میان این انبیا، عاموس، هوشع، اشعیاء و ارمیا، یهودیان را به درک عمیق خدا و رعایت نظام اخلاقی جدید دعوت نمودند و میثاق را با دلالت های روشن تری احیا کردند. هدف پژوهش حاضر، بررسی برداشت و تفسیر این چهار نبی از میثاق و تبیین شباهت ها و تفاوت های آن ها در تفسیر میثاق با استفاده از منابع مکتوب، به ویژه عهد عتیق، براساس تطبیق داده ها و تحلیل آن هاست. یافته ها حاکی از این هستند که در موضوع میثاق، باوجود توافق درباره اصل موضوع، این چهار نبی در تفسیر آن تفاوت و تنوع آراء دارند. عاموس، نخستین نبی از انبیای بزرگ دوره ماقبل تبعید، مفهوم میثاق را با عدالت الهی گره زده است. حال آنکه هوشع نبی این آموزه را براساس احساسات عاطفی، اشعیای نبی بر اساس قداست خداوند و ارمیای نبی، فراتر از این ها، بر بنیاد معنویت تفسیر کرده است. به عبارت دیگر، هوشع با مشکل عشق دست وپنجه نرم می کرد، عاموس و اشعیاء با عدالت و قداست هماوردی می کردند و ارمیا بخشی از مناقشه را با تجدید عهد قابل حل می دانست.
تبیین و مقایسه سیمای پیامبر اکرم (ص) در دو متن عرفانی کشف المحجوب و مرصادالعباد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۹ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۷۶
101 - 122
حوزههای تخصصی:
شخصیت والا و سیره انسانی و نبوی پیامبر اکرم)ص( همواره از کانون های مضمون آفرینی و تصویرسازی شاعران و نویسندگان در ادب فارسی بوده است. عرفای فارسی گوی پس از اسلام تاکنون به مناسبت های گوناگون به تکریم آن حضرت پرداخته اند؛ به ویژه در ابتدای سخن خود پس از حمد و ستایش خالق هستی بخش، به بزرگداشت و مدح پیامبر، مقام نبوت و مخصوصاً خاتمیت و سرآمدی و محوریت وجود آن حضرت در کل کائنات توجه داشته اند. در این مقاله تلاش شده تا به شیوه توصیفی-تحلیلی سیمای حضرت رسول (ص) در دو کتاب مرصادالعباد و کشف المحجوب که خود از امهات متون گران سنگ ادبیات فارسی می باشند مورد بررسی و مقایسه قرارگیرد. هدف این جستار مقایسه کیفیت تبیین سیمای پیامبر(ص) در دو اثر مذکور است. در این راستا نشان دادن برتری های پیامبر اکرم ، ضرورت معرفت بیشتر آن حضرت و بیان خاتم بودن و منسوخ کردن ادیان دیگر توسط پیامبر(ص) قابل بیان می باشد. بدین منظور مباحثی چون مقایسه پیامبر اکرم با پیامبران دیگر مانند حضرت موسی، ابراهیم و ...، شریعت پیامبر به ویژه مقیّد بودن مؤلّف هر دو کتاب به آن و علل فرستادن شریعت پیامبر و جنبه های دیگری از ابعاد شخصیتی و تاریخی آن حضرت همچون واسطه آفرینش بودن، معراج، سایه نداشتن پیامبر و ... از منظر نجم دایه و هجویری مطمح نظر بوده است. نتایج پژوهش نشان از جایگاه خاص پیامبر و شریعت وی در سلوک عرفانی هر دو عارف دارد.
نمادشناسی«باز» در نقد اسطوره ای– کهن الگویی در ادبیّات عرفانی (مطالعه موردی: منطق الطّیرعطّار و مثنوی مولانا)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۷۷
135 - 156
حوزههای تخصصی:
در اسطوره های آفرینش بسیاری از اقوام بشری، آفرینش با "کلمه" و "سخن" آغاز می شود.اسطوره-کهن الگوها هم چون لوح فشرده گاه، نگرش بشر را از آغاز تا بی زمان و بی مکان همراهی می کنند. در این میان، پرندگان جایگاه وسیعی در نمادپردازی کهن الگوها دارند. کهن الگوی باز که با خورشید ارتباط دارد، مورد تّوجه عطار و مولانا قرارگرفته است و رمزی از حرکت انسان از نفس گیاهی و حیوانی به شاخص انسانی تا پرواز به عالم قدس و سیر در لامکان است. در بررسی های به عمل آمده: عطار در نماد باز به دو بُعد خیر و شر توجّه دارد و به شناخت انسان از ماهیّت خود می پردازد و می خواهد انسان خود را از دلبستگی به مردار دنیا رهاکند و سپس در مرحله بالاتر از هم دمی با شاهان و جاه و مقام دل کنده ، او را تا رسیدن به سیمرغ همراهی می کند. مولانا با نگرش به اسطوره-کهن الگو و شیوه پردازش داستان های عطار، در نگرش عرفانی بُعد انسان کامل را درتکمیل سفرمرغان به طور نمادین ذکرمی کند و نمونه هایی از باز- انسان کامل ارائه می دهد. انسان کامل در نظر مولانا؛ نخست شامل انسان های هم دوره او چون شمس تبریزی، حسام الدین چلبی وسپس اسطوره های دینی اند که از حقیقت محمدی سرچشمه می گیرند مانند علی (ع). در این روش با ذکر شواهد به روش کتابخانه ای- فیش برداری به گونه استقرایی(جزء به کل) پرداخته ایم.
تحلیل صوفیان ریایی درهفت اورنگ جامی براساس نظریه کارکردهای نگرش درروانشناسی اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۹ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۷۶
61 - 84
حوزههای تخصصی:
نگرش ها، ارزیابی های نسبتاً پایداری از پدیده های مختلف جهان اجتماعی در ذهن افراد هستند. نظریه کارکردی نگ رش، به واکاوی انگیزه های درونی انسان، علت ایجاد نگرش ها و نقش و کارکرد آن ها در ایجاد رفتارهای اجتماعی می پردازد. در مثنوی هفت اورنگ، بهره گیری شاعر از شیوه تمثیل پردازی و استفاده از قالب حکایت، در غالب موارد به ظهور و بروز نگرش های جامی درباره مسائل فردی، بینافردی و اجتماعی کمک فراوانی کرده است. جستار حاضر با استفاده از روش تحلیلی – توصیفی موضوع «صوفیان ریایی» را از منظر تحلیل شخصیّت و رفتار آن ها، بر اساس نظریه کارکرده ای نگرش مطالعه کرده است. حاصل پژوهش نشان می دهد که نگرش طبقات مختلف اجتماعی در برابر پدیده ریاکاری و نمود آن در دوران جامی با عنوان «صوفیان ریاکار» را می توان در قالب دو «کارکرد سودجویانه» و «کارکرد ازرش خواهانه» طبقه بندی کرد. همچنین نقش اوضاع و احوال سیاسی، فرهنگی، سنن و آداب و رسوم جامعه و نیز کارکرد عرفان در این زمینه قابل تأمل و بررسی است. با وجود ثبات نسبی در دیدگاه جامی، بررسی تناقض در نگرش با عنوان «ناهماهنگی شناختی» نیز، در هفت اورنگ جامی حائز اهمیت است که شاعر از دو رویکرد «توجیه نگرش» و «اقتدا به تقدیرگرایی» در این مؤلفه، بهره گرفته است.
مقایسه عرفانی و کلامی دیدگاه مولوی و سعدی در جبر و اختیار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۷۷
309 - 330
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با عنوان « مقایسه عرفانی و کلامی دیدگاه مولوی و سعدی در جبر و اختیار» سعی دارد با شیوه تحلیلی _توصیفی موضوع یادشده را در آثار منثور و منظوم مولانا و سعدی واکاوی کرده و معانی این دو مقوله را به منظور کشف شاخص های برخی ابیات و نوشته های این دو شاعر به خواننده ارائه نماید. جبر و اختیار از نکات کلیدی و کاربردی اشعار مولانا و سعدی است، که اصطلاحاتی از قبیل: تقدیر و سرنوشت ، خیر و شرو جبر و تفویض... را نیز دربرمی گیرد. اختیار در اندیشه مولانا تا اندازه ای فراتر از اختیار در باور سعدی است .جبری هم که مولانا از آن سخن می گوید با جبری که سعدی در آثار خود بیان می نماید تا حدی متفاوت است .مولانا در مثنوی گاه از منظرعرفان و گاه از دیدگاه کلامی به این دو موضوع پرداخته است؛ مثلاً درباره جبرو اختیارسالک معتقد است زمانی که وی در آغاز سیر و سلوک قراردارد در حالت اختیار است؛ اما وقتی به مقام فناءفی الله و معیت حق می رسد دیگر اختیاری از خود ندارد بلکه وجود او در جبر مطلق است. نگرش سعدی بیشتر به جبر گرایش دارد و کمتر از اختیار سخن می گوید جبر در اندیشه او طبق نظریه اشعری ، حاکمیت مطلق قضا و قدری است که بر کل جهان حاکم است و انسان در چارچوب یک جبر از پیش تعیین شده در این جهان حرکت می کند. در نهایت در طرح مسئله اختیار، مولوی و سعدی با توجه به اینکه انسان راجع به امور نفسانی و روحانی خویش صاحب اختیار است، به مجاهدت نفسانی و تربیت نفس پرداخته اند .
تحلیل و بررسی تطبیقی انسان شناسی در آراء مولوی و ابن عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادیان و عرفان سال ۵۶ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
75 - 94
حوزههای تخصصی:
در عرفان اسلامی، شناخت انسان از ارکان مهم دستیابی به معرفت حقیقی به شمار می رود و به همین دلیل توجه به دیدگاه های انسان شناختی عرفا در تبیین مبانی و اصول بینش عرفانی آنان دارای اهمّیت بسیاری است. ما در این پژوهش، مولوی و ابن عربی را به عنوان نمایندگان سنّت اول و دوم عرفانی در نظرگرفته ایم؛ مولوی به عنوان عارف بزرگ سنّت اول که وسیع ترین مجال را برای طرح دیدگاه های این سنّت در حوزه انسان شناسی فراهم کرده است و محیی الدین ابن عربی به عنوان چهره برجسته سنّت دوم عرفانی که آرا و اندیشه های عرفانی وی، الهام بخش بسیاری از بزرگان عرفان و ادب اسلامی بوده است. مقاله حاضر، از طریق مقایسه و تطبیق دیدگاه های مولوی و ابن عربی درباره کلیّات مبانی انسان شناسی، بررسی مراتب انسان و تبیین ویژگی های انسان های کمال یافته، به این پرسش پاسخ می دهد که آیا نظام فکری و مبانی عرفانی این دو عارف پرآوازه، متفاوت از یکدیگر اند.
اعمال رسولان، نگاهی تاریخی- تحلیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادیان و عرفان سال ۵۶ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
121 - 141
حوزههای تخصصی:
در مجموعه کتب عهد جدید، کتاب اعمال رسولان از اهمیت ویژه ای برخوردار است. این اهمیت را می توان در نکاتی همچون اطلاعاتی که درباره تأسیس و گسترش کلیسای اولیه مسیحی به لحاظ جغرافیایی و الهیاتی همراه با گزارشی از مأموریت های تبشیری رسولان ارائه می کند، و به ویژه نقشی که این داده ها در معرفی پولس رسول، تأیید شخصیت رسولانه او و تلاش های بی وقفه اش در لحظات بحرانی صدر مسیحیت و دفاع از پیام مسیح در برابر معارضان یهودی و غیریهودی دارد، بررسی و تحلیل نمود. در این راستا، کتاب اعمال رسولان، به مثابه حلقه ارتباط میان دو مجموعه «اناجیل» و «رسالات» پولس در سده نخست به شمار می آید. افزون بر این، شبهات موجود در باب نویسنده این کتاب (لوقا) و حجیت و سبک نگارش او، و اتفاق نظر بر یکی بودن نویسنده دو کتاب اعمال و انجیل لوقا، و توالی و پیوستگی موضوعی آنها که نهایتاً این دو را ذیل عنوان «تاریخ لوقا» به منزله یک «کتاب مرجع» قرار می دهد، بحث و فحص می شود. در واقع، تبیین ویژگی های تاریخی، محتوایی و الهیاتی این کتاب در همسازی با بستر هلنیستی زمانه که سبب جایگاه خاص آن شده، مد نظر این مقاله است.
تطبیق و مقایسه مقام فقر از دیدگاه خواجوی کرمانی و شاه نعمت الله ولی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۹ بهار ۱۴۰۲ شماره ۷۵
234 - 253
حوزههای تخصصی:
فقر به عنوان یکی از مراحل سیر و سلوک نه تنها در ادبیات، بلکه در حوزه عرفانی دارای اهمیت فراوانی است. سالک در این مقام با نفی ماسوی الله به فنای فی الله دست می یابد که نهایت عرفان است. این جستار با روش تحلیلی- تطبیقی دیدگاه دو عارف و شاعر برجسته قرن هشتم، خواجوی کرمانی و شاه نعمت الله ولی، را در رابطه با مفهوم فقر بررسی و مقایسه کرده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که دیدگاه هر دو شاعر به فقر دربردارنده فقر معنوی است که تعالی دهنده روح انسانی به سوی کمال و جایگاه بالایی نسبت به غنا دارد. با این تفاوت که خواجو در برخی ابیات که بسامد کمی دارد، فقر مادی را در نظر داشته است. هم چنین وی در کاربرد معنای فقر از اصطلاحات دیگری همچون: گدایی، بینوایی استفاده نموده، در حالی که شاه نعمت الله علاوه بر این واژگان، از واژه «درویشی» نیز بسیار استفاده کرده است. این نوع کاربرد فقر گویای تنوع زبان تصوف دو شاعر در بیان مقصود عرفانی خویش و دوگانگی مفهوم فقر است.
نقش عرفان در ادبیات امام خمینی (ره) در دوران مبارزه سیاسی قبل از انقلاب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۹ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۷۶
123 - 146
حوزههای تخصصی:
امام خمینی (ره) در حوزه های مختلف علومی چون فقه، فلسفه، عرفان، تفسیر و سیاست به اذعان و اقرار اهالی فن و تخصص صاحب نظر و اندیشه بوده اند و به تبع آن آثار گرانبهایی اعم از گفتاری و نوشتاری از ایشان برای اهالی فکر و اندیشه به یادگار مانده است. امام خمینی(ره)، فقیهی جامع الشرایط و مجتهدی آگاه به مقتضیات زمانه بودند. تسلط کم مانند بر مباحث فقهی از یک سو و توانایی تحلیل درست مسائل روز، از سوی دیگر، آثار نوشتاری ایشان را در زمره بهترین و تأثیرگذارترین آثار قرارداده است. در مقاله حاضر به بررسی نقش عرفان در ادبیات امام خمینی (ره) در دوران مبارزه سیاسی قبل از انقلاب اسلامی پرداخته شده است. مقاله حاضر توصیفی تحلیلی بوده و با استفاده از روش کتابخانه ای به بررسی موضوع مورد اشاره پرداخته است. نتایج تحقیق بیانگر این امر است که عرفان در ادبیات امام خمینی (ره) در دوران مبارزه سیاسی قبل از انقلاب اسلامی نقش تاثیرگذاری داشته است. بر این اساس امام خمینی (ره) در دوران مبارزه سیاسی قبل از انقلاب اسلامی در تعامل با روحانیون، حجاب اکبر، اجتهاد پویا و سنتی، دانشجویان داخل و خارج از کشور، عموم مردم، ارتش و در جریان کاپیتولاسیون و قیام 15 خرداد از ادبیات عرفانی بهره گرفته اند.