مطالب مرتبط با کلیدواژه

معماری باغ ایرانی


۱.

بازشناسی تأثیر اندیشه عرفانی (شیعی) در پدیداری الگوی مرکزگرای مرجع باغ ایرانی در معماری باغ های ایران(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: اندیشه عرفانی (شیعی) الگوی مرکزگرای مرجع معماری باغ ایرانی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۸ تعداد دانلود : ۱۲۱
از دیرباز تصویر کیهان شناختی رایج در تفکر ایرانیان تصویری است که فضا را به واسطه چهار رود به چهار قسمت با محورهای عمود برهم تقسیم می کند و از آن به عنوان الگوی مرجع باغ ایرانی نام می برند. ازآنجاکه زبان عرفانی، زبان تمثیل (رمزی) در هنر اسلامی و از جمله معماری است و هندسه دستمایه همه معماران برای پیوند عالم ماده به معنا است لذا معمار اسلامی می کوشد با زبان تمثیل، توحید را با هندسه مرکزگرا در باغ ایرانی متجلی سازد، زیرا در هستی شناسی عرفانی ساحت عالم، مرکزی دارد که محمل حضور حقیقت است خصوصاً در دوره صفویه که دوره امتزاج تفکر شیعی با اندیشه عرفانی بوده است. هدف از این پژوهش بازشناسی تأثیر اندیشه عرفانی (شیعی) در پدیداری الگوی مرکزگرای مرجع باغ ایرانی در معماری باغ های ایران است. روش پژوهش تفسیری تاریخی است لذا جهت گیری بعضی از فرضیات مطرح شده تبیینی-روایتی است که تفسیر آن ها برپایه تحلیل محتوایی متون تاریخی توأم با استدلال منطقی انجام شده است و همچنین با توجه به شالوده نظری پژوهش که مبتنی بر منظومه حکمت اسلامی است از روش ترکیبی استفاده شد که متشکل از تحلیل محتوای کیفی و استدلال استنباطی است. در خاتمه یافته های پژوهش نشان می دهد اوج تفکر عرفانی شیعی در نظام یکپارچه حکومتی صفویه، بستر اندیشه تمثیلی مرکزگرا را در ساخت باغ ایرانی به صورت هندسه ای با دو محور متقاطع عمود برهم حول کوشک میانی را فراهم کرد تا همخوان با الگوی مرکزگرای مرجع باغ ایرانی باشد.
۲.

تبلور فرهنگ در بررسی مطالعات اجتماعی ساختار معنایی مشترک روایت های شاهنامه فردوسی و معماری باغ ایرانی با محوریت اجتماع نظریه گرماس(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: شاهنامه فردوسی معماری باغ ایرانی فرهنگ ایرانی تبلور مطالعات اجتماعی و فرهنگی نظریه گرماس

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۵ تعداد دانلود : ۴۰
تبلور مطالعات در حوزه اجتماعی و فرهنگی گویای آن است که شاهنامه فردوسی و معماری باغ ایرانی به عنوان 2نماد برجسته فرهنگ و تمدن ایرانی، حامل ارزش ها، باورها و ساختارهای معنایی مشترکی هستند که درطول قرون مختلف به صورت هم افزا در تاریخ و فرهنگ ایرانی شکل گرفته اند. دراین پژوهش بااستفاده از چارچوب نظری گرماس و روش های مطالعات اجتماعی و فرهنگی، به واکاوی ساختار معنایی این 2عُنصر پرداخته شده است. نظریه گرماس به عنوان یک مدل نیمه ساختارگرا، باتأکیدبر تحلیل روایت و بازشناسی نظام های معنایی، امکان بررسی تطبیقی میان ساختار روایی شاهنامه و معماری باغ ایرانی را فراهم می آورد. پژوهش حاضر با بهره گیری از روش توصیفی-تحلیلی به این تفحص پرداخته و از مفاهیم کلیدی همچون ساختارهای ژرف و سطحی، کُنشگران و افعال، به بررسی نحوه تبلور اصول مشترکی نظیر؛ تقابل های 2گانه، الگوهای قهرمانی و نمادپردازی های طبیعی دراین 2پدیده براساس مستندات مکتوب در ارائه یک تجزیه وتحلیل کیفی-کمی برخوردار است. نتایج حاکی از آن است که معماری باغ ایرانی و شاهنامه فردوسی، هر2 به عنوان فضای بازنمایی کننده هویت و فرهنگ ایرانی، دارای روایت های معنایی مشترکی هستند که در پیوندی پیچیده میان طبیعت، اسطوره و تاریخ، به بازتولید و انتقال ارزش های فرهنگی و اجتماعی ایران پرداخته اند. درنتیجه، این مطالعه همچنین تأکید دارد که تحلیل های اجتماعی و تبیینات فرهنگی از منظر نظریه گرماس، می تواند ابزار مؤثری برای فهم بهتر و عمیق تر از مفاهیم بنیادین موجود در متون ادبی و هنری کلاسیک اجتماع ایران ارائه دهد. این امر به ویژه درراستای حفظ و ارتقای میراث فرهنگی و هویتی ایران، حائزاهمیت است و می تواند به غنای پژوهش های میان رشته ای دراین زمینه کمک شایانی کند.