تبلور فرهنگ در بررسی مطالعات اجتماعی ساختار معنایی مشترک روایت های شاهنامه فردوسی و معماری باغ ایرانی با محوریت اجتماع نظریه گرماس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تبلور مطالعات در حوزه اجتماعی و فرهنگی گویای آن است که شاهنامه فردوسی و معماری باغ ایرانی به عنوان 2نماد برجسته فرهنگ و تمدن ایرانی، حامل ارزش ها، باورها و ساختارهای معنایی مشترکی هستند که درطول قرون مختلف به صورت هم افزا در تاریخ و فرهنگ ایرانی شکل گرفته اند. دراین پژوهش بااستفاده از چارچوب نظری گرماس و روش های مطالعات اجتماعی و فرهنگی، به واکاوی ساختار معنایی این 2عُنصر پرداخته شده است. نظریه گرماس به عنوان یک مدل نیمه ساختارگرا، باتأکیدبر تحلیل روایت و بازشناسی نظام های معنایی، امکان بررسی تطبیقی میان ساختار روایی شاهنامه و معماری باغ ایرانی را فراهم می آورد. پژوهش حاضر با بهره گیری از روش توصیفی-تحلیلی به این تفحص پرداخته و از مفاهیم کلیدی همچون ساختارهای ژرف و سطحی، کُنشگران و افعال، به بررسی نحوه تبلور اصول مشترکی نظیر؛ تقابل های 2گانه، الگوهای قهرمانی و نمادپردازی های طبیعی دراین 2پدیده براساس مستندات مکتوب در ارائه یک تجزیه وتحلیل کیفی-کمی برخوردار است. نتایج حاکی از آن است که معماری باغ ایرانی و شاهنامه فردوسی، هر2 به عنوان فضای بازنمایی کننده هویت و فرهنگ ایرانی، دارای روایت های معنایی مشترکی هستند که در پیوندی پیچیده میان طبیعت، اسطوره و تاریخ، به بازتولید و انتقال ارزش های فرهنگی و اجتماعی ایران پرداخته اند. درنتیجه، این مطالعه همچنین تأکید دارد که تحلیل های اجتماعی و تبیینات فرهنگی از منظر نظریه گرماس، می تواند ابزار مؤثری برای فهم بهتر و عمیق تر از مفاهیم بنیادین موجود در متون ادبی و هنری کلاسیک اجتماع ایران ارائه دهد. این امر به ویژه درراستای حفظ و ارتقای میراث فرهنگی و هویتی ایران، حائزاهمیت است و می تواند به غنای پژوهش های میان رشته ای دراین زمینه کمک شایانی کند.