فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۶۱ تا ۵۸۰ مورد از کل ۵٬۹۴۷ مورد.
منبع:
آموزه های فلسفه اسلامی بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲۶
213 - 229
حوزههای تخصصی:
آرای هیدگر و ملاصدرا در باب «هویت استعلایی انسان» را می توان از جهاتی مورد بررسی تطبیقی قرار داد. در این تطبیق، قرابت ها و تمایزهایی به دست می آید. وجوه قرابت از این قرارند: نخست، هر دو قائل به معنایی واحد از استعلا در بستر وجود هستند و به تأثیرگذاری یک جانبه وجود در تحقق استعلای انسان اذعان دارند؛ دوم، به اهمیت استعلا در تعریف انسان اعتقاد داشته و هویت انسان را قائم به استعلا تلقی می کنند؛ وانگهی، هر دو به استمرار دائمی استعلای آدمی تصریح دارد. جهات تمایز نیز به این شرح است: نخست، مبنای آن ها درباره استعلا متفاوت است؛ زیرا آغاز استعلا در هیدگر با نقد سوبژکتیویسم دکارت است و به این عقیده نائل می شود که انسان تنها موجودی است که اشیا را در گشودگی اش درمی یابد؛ اما آغاز استعلا در اندیشه ملاصدرا با تبیین عین الربطی موجودات به وجود حقیقی ترسیم شده و بر این عقیده استوار است که انکشاف هستی در انسان، بر مدار حرکت جوهری، اراده و فیض وجود حقیقی رخ می دهد؛ دوم، هیدگر با نظام هستی شناسانه ای که ترسیم کرده، به خوداتکاییِ دازاین در امر استعلا اعتقاد دارد، اما در اندیشه ملاصدرا اهتمام به الوهیت و در پرتو آن، تمسک علمی و عملی به جوانب آن از اهمیت بنیادین برخوردار است.
تحلیل رابطه موسیقی و نفس انسان با تأکید بر علم النفس سینوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزه های فلسفه اسلامی پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲۷
73 - 96
حوزههای تخصصی:
بی شک باید تاریخ موسیقی را با تاریخ حیات بشری مقارن دانست؛ چرا که از دیرزمان، گونه های متنوعِ موسیقیِ برآمده از متن طبیعت با جوامع بشری همراه بوده است. موسیقی را در یک نگاه کلی می توان به طبیعی و هنری (مصنوعی) تقسیم نمود. ابن سینا از بزرگ ترین اندیشمندان و نام آوران فلسفی بوده که در مکتوباتش از موسیقی هنری به تفصیل سخن گفته و همین خود، آرای او را در معرض نقد و نظرهای افزون تری قرار داده است. با این همه، ظرفیت های فلسفه بوعلی در بیان تأثیرات موسیقی بر احوال نفس انسان، چندان آشکار نشده است. پرسش اصلی این نوشتار آن است که رابطه موسیقی و نفس انسان با نظر به علم النفس سینوی چگونه است؟ نگارنده در روی آوردی توصیفی تحلیلی و با تأکید بر مبانی علم النفس سینوی به این نتیجه دست یافته که موسیقی هنری با تأثیر مستقیم خود تنها نفس نباتی و حیوانی در انسان را مورد هدف قرار می دهد و اغلب با تأثیرات افراطی و تفریطی خود بر این قوا، عقل نظری و عملی او را نیز به گونه ای غیر مستقیم دستخوش این آشفتگی ها می گرداند.
نقش دانش ریشه شناسی در رهیافت فلسفی به واژه «حقّ» در قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزه های فلسفه اسلامی بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲۶
81 - 110
حوزههای تخصصی:
واژه «حق» یکی از پرکاربردترین واژه ها در قرآن کریم است که با وجود وضوح ظاهری، معنای دقیق آن نیازمند ریشه شناسی است و در قرآن کریم، در بیش از 30 معنای مختلف، همچون: اللّٰه، پیامبرN، قرآن، اسلام، عدالت، صدق، کعبه، حظّ و...، به کار رفته است که نشانگر غموض مفهوم این واژه در قرآن کریم است. در این پژوهش با استفاده از دانش ریشه شناسی و معناشناسی تاریخی، ارتباط کاربردهای متنوع این واژه با محوریت اصل لغوی «وجود» تبین می گردد. این رهیافت نو به واژه «حق» ضمن تأیید پاره ای برداشت های فلاسفه از واژه حق، به مستند اصل اعتبار اجتهاد لغوی، می تواند راهگشای تفسیر فلسفی بسیاری از آیات دیگر در قرآن کریم باشد که فلاسفه به خاطر دوری از متهم شدن به تفسیر به رأی، به جهت عدم مبنای لغوی، به آن استناد نکرده اند. همچنین می تواند تأثیری بر رتبه بندی موضوعات مختلف وجود از حیث اهمیت و ثمرات آن داشته باشد.
واکاوی شبهه دور و مصادره به مطلوب بر ادله اصالت وجود(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزه های فلسفه اسلامی پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲۷
3 - 22
حوزههای تخصصی:
فلسفه اسلامی با مبانی هستی شناخت، اساسی ترین پایه های الهیات عقلانی را پایه ریزی کرده است. تشکیک و تردید در این اصول، لطمه جبران ناپذیری بر الهیات به معنای اخص وارد می سازد و آن را وارد مسیر دیگر با نتایج دگرگون می سازد. در بین همه اصول محوری هستی شناخت، اصالت وجود نقش برجسته، نمایان و بی بدیل دارد. حکمت متعالیه با شناخت نقش مؤثر این اصل، به تثبیت آن پرداخته است. مخالفان با آن، بر اثر برخی نتایج ناسازگار با پیش فرض هایشان، همانند وحدت وجود، به خدشه و القاء شبهه در ادله آن روی آورده اند. عمده ترین شبهه، اتهام دور و مصادره به مطلوب از سوی طیفی به ظاهر نامتجانس اعم از فلسفه ستیزان و برخی تفکیک گرایان با روش جدل گرایانه است. در این فرصت به چهار دلیل، عطف توجه خواهد شد که در مظان این شبهه قرار گرفته است. این ادله عبارت اند از: برهان خیریت وجود، برهان مبتنی بر تفاوت آثار وجود خارجی با وجود ذهنی، برهان مبتنی بر امتناع تشکیک در ماهیت، و برهان حرکت اشتدادی. با طرح مفاد و مطلوب این ادله، محتوای شبهه نیز نسبت به آن ها محک زده خواهد شد. واکاوی نشان از این دارد که شبهه زایی ناشی از عدم توجه کافی به مبادی این ادله است.
فرد و جامعه؛ کشاکش آراءِ فلاسفه معاصر مسلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزه های فلسفه اسلامی پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲۷
47 - 72
حوزههای تخصصی:
جامعه و فرد و نسبت این دو، یکی از مسائل مهم فلسفی مورد توجه متفکران است. اصحاب علوم اجتماعی مدرن، سه دیدگاه در پاسخ به این پرسش ارائه کرده اند. برخی در برابر جامعه، به فرد اصالت داده اند و برخی در برابر فرد، جامعه را اصیل می دانند و گروهی دیگر نگاه ترکیبی بین فرد و جامعه را لحاظ کرده اند. اهمیت این مسئله از آن حیث می باشد که هر پاسخی که به پرسش نسبت و اصالت فرد یا جامعه ارائه شود، مسیر تحقیقات علوم انسانی و اجتماعی را شکل می دهد. سٶال این پژوهش آن است که فلاسفه مسلمان معاصر با تکیه بر مبانی عقلانی و فلسفی چه پاسخی به رابطه فرد و جامعه ارائه کرده اند؟ اگرچه در لابه لای آثار متفکران متقدم مسلمان همچون فارابی، خواجه نصیرالدین طوسی و ابن خلدون می توان پاسخی برای نسبت فرد و جامعه یافت، اما به واسطه آشنایی فلاسفه مسلمان معاصر با علوم اجتماعی جدید، آثار و نظرات مختلف و مستقلی در خصوص نسبت فرد و جامعه یا اصالت فرد و یا جامعه بیان و تألیف شده است. نگارندگان بر این باورند که فلاسفه معاصر ایران را از حیث پاسخ آن ها به نسبت فرد با جامعه، می توان به سه گروه اصالت فرد، اصالت جامعه و اصالت جامعه و فرد طبقه بندی نمود. هر یک از آن ها برای اثبات دیدگاه خود، ادله ای عقلی و نقلی ذکر کرده اند که باعث تضارب آراء و پیدایش نظریات بدیع مبتنی بر آموزه های اسلامی شده است. در این پژوهش با رجوع به منابع و آثار موجود و توصیف اسناد و تحلیل محتوا به کشاکش و بحث های شکل گرفته پیرامون فرد و جامعه پرداخته شده است.
تحلیل ماهیت نشانه از منظر سوسور و فارابی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزه های فلسفه اسلامی بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲۶
157 - 170
حوزههای تخصصی:
نشانه شناسی بخش مهمی از مطالعات جدی سوسور در حوزه زبان شناسی است. از نظر سوسور، ماهیت نشانه به دو بخش دال و مدلول تقسیم می شود. در تلقی متعارف، دالّ امری بیرون از ذهن و مدلول امری درون ذهنی است. اما سوسور به تبعیت از کانت، دیدگاه متعارف را به چالش کشیده و خاستگاه تکوین هر یک را منطوی در ذهن می داند. در سنت فلسفه اسلامی، فارابی نخستین فیلسوفِ زبانی است که به ساختار همزمانی زبان، صرف نظر از وجه تاریخی آن توجه می کند. وی با به کارگیری مفهوم لفظ و معقول، ضمن قراردادی خواندن روابط میان آن ها، خوانشی سوبژکتیویستی از تحلیل ماهیت نشانه ارائه می دهد. مقاله حاضر دو هدف دارد: نخست، دیدگاه سوسور و فارابی در باب ماهیت نشانه بررسی خواهد شد. دوم، دیدگاه فارابی نسبت به لفظ و معقول و چگونگی روابط میان آن ها در نسبت با دالّ و مدلولِ سوسور واکاوی خواهد شد.
تحلیل و بررسی دیدگاه حکیم سبزواری نسبت به موضع ملاصدرا درباره مجرای قاعده الواحد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزه های فلسفه اسلامی پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲۷
255 - 272
حوزههای تخصصی:
قاعده الواحد یکی از قواعد و اصول اساسی و مهم در فلسفه اسلامی محسوب می شود و مفاد آن، این است که از علت واحد، تنها یک معلول واحد و یگانه صادر می شود. علی رغم اینکه حکیمان و فیلسوفان بسیاری این قاعده را پذیرفته اند، اما برخی از متکلمان آن را انکار کرده اند. تعیین مجرای این قاعده از جمله مسائل ضروری در پیرامون این قاعده قلمداد می شود. با توجه به عبارات و کلمات ملاصدرا می توان چنین گفت که وی موضعی دوگانه نسبت به این مهم اتخاذ کرده است. وی در برخی از عبارات خود، از اختصاص این قاعده به حق تعالی سخن گفته و در برخی دیگر، مجرای این قاعده را اعم از خداوند دانسته است؛ به گونه ای که حتی در مقام اثبات عقول، از این قاعده بهره برده است. وجود این قبیل عبارات در میان کلمات و سخنان ملاصدرا سبب بروز انتقاداتی از سوی حکیم سبزواری در این باره شده است. وی سه انتقاد نسبت به دیدگاه ملاصدرا مطرح کرده و در نهایت معتقد است که این قاعده اختصاصی به حق تعالی ندارد و شامل سایر واحدهای غیر حقیقی نیز می شود. نگارندگان با روش تحلیلی تطبیقی، سعی در بررسی انتقادات حکیم سبزواری نموده و نشان داده اند که می توان میان عبارات دوگانه ملاصدرا جمع نمود.
برهان قوه و فعل از منظر فلسفه مشاء(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزه های فلسفه اسلامی بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲۶
41 - 62
حوزههای تخصصی:
در طول تاریخ مکتوب فلسفه، دیدگاه های گوناگونی پیرامون حرکت پدید آمده است. در این میان تنها نظریه «قوه» ارسطو بود که بیش از همه مقبول فیلسوفان پس از وی به ویژه فیلسوفان مسلمان واقع شد. او هیولا را جوهری سراسر قوه می دانست که با انضمام به صورت جسمیه، جسم را تشکیل می دهد و پذیرای تحولات آن می شود. فیلسوفان اسلامی به ویژه ابن سینا ضمن پذیرش این مطلب، براهین متعددی بر آن اقامه کردند و از آن هنگام، این براهین مورد بازبینی فیلسوفان بوده و گاه به ویژه در دوره معاصر نزد برخی اندیشه ورزان چنان با دیده انکار نگریسته شده که به امری کاملاً ذهنی فروکاهیده است. با توجه به نقش مهم این اندیشه در تبیین دگرگونی های جهان هستی و اینکه یکی از مهم ترین این براهین، برهان «قوه و فعل» است، این پژوهش هم می کوشد نشان دهد بیشتر نقدهای وارد بر این برهان، مبنایی است و این برهان از انسجام بالایی در فلسفه مشاء برخوردار است و هم تلاش می کند ظرفیت آن را برای پذیرش ویراستی صدرایی بسنجد. اهمیت این موضوع در تقویت جایگاه نظام مادر فلسفه اسلامی یعنی فلسفه مشاء در یکی از مهم ترین آموزه های فلسفی، یعنی «قوه و فعل» است که خود زمینه ساز تبیین دقیق تر آموزه سترگ حرکت جوهری و تعیین قلمرو آن است.
تحلیلی بر دیدگاه علامه طباطبایی و جوادی آملی در مسئله عالم ذرّ با تکیه بر مبانی ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزه های فلسفه اسلامی پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲۷
23 - 46
حوزههای تخصصی:
بحث درباره عالم ذر همواره با دو پرسشِ «عالم ذر چه جایگاهی در نظام هستی دارد؟» و «چرا هیچ انسانی این میثاق را به یاد نمی آورد؟» همراه بوده است. پاسخ های متعددی به این دو پرسش داده شده است که پاسخ علامه طباطبایی و جوادی آملی از دقت و اهمیت بیشتری برخوردار است. در این مقاله با استفاده از روش کتابخانه ای سعی کرده ایم به منابع دست اول نظریه پردازان این بحث مراجعه کنیم. پاسخ های علامه طباطبایی و جوادی آملی به گونه ای هستند که در ابتدا در مقابل یکدیگر قرار می گیرند. در این مقاله ضمن بررسی پاسخ های این دو اندیشمند مشخص می شود که نظریه فطرت جوادی آملی، مسائل را بهتر و راحت تر حل می کند. در ادامه با توجه به نوآوری های ملاصدرا در مباحث حکمت متعالیه، مانند مسئله تشکیک وجود و مبحث «بسیط الحقیقه کلّ الأشیاء» و مخصوصاً حمل حقیقه و رقیقه مشخص می شود که نظریه فطرت با نظریه وجود جمعی قابل انطباق بوده و مکمل هم هستند.
تبیین و ارزیابی فهم صفات الهی از منظر میرزامهدی اصفهانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزه های فلسفه اسلامی بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲۶
3 - 21
حوزههای تخصصی:
مسئله شناخت صفات الهی و معناشناسی آن ها، یکی از مباحث بسیار مهم و مورد اختلاف در بحث شناخت خداوند متعال است. میرزامهدی اصفهانی با تأکید بر آیات و روایات، در صدد بیان نوع خاصی از الهیات سلبی است که با سخن دیگر قائلان به الهیات سلبی مانند ابن میمون و قاضی سعید متفاوت است. از نظر او، خداوند دارای صفت است و این صفات به نحو مشترک لفظی وضع شده اند. همچنین با توجه به عدم سنخیت میان خالق و مخلوق، عقل انسان ها نمی تواند صفات الهی را بشناسد و توصیف خداوند به معلومات و مفهومات و تصورات بشری صحیح نیست؛ بلکه این خداوند است که صفات خود را به انسان ها می شناساند و به همین سبب، قول به این نظریه منجر به تعطیل شناخت صفات خداوند نمی شود. با تبیین و تحلیل این نظریه مشخص می شود که این نظریه در حقیقت منجر به تعطیل عقل در فهم شناخت صفات الهی می شود.
تأثیر ابن رشد بر حیات فلسفی غرب در آستانه رنسانس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزه های فلسفه اسلامی پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲۷
235 - 254
حوزههای تخصصی:
در آستانه عبور از فلسفه مدرسی، با یک دوره انتقال به نام رنسانس [1] مواجه می شویم. اگرچه کمتر به این دوره تاریخی در حیات فلسفی غرب پرداخته شده است، نقش فلاسفه مسلمان به ویژه ابن سینا و ابن رشد در تفکرات فلسفیِ این دوره، نقشی مهم و تأثیرگذار بوده است. تأثیر فلاسفه مسلمان بر حیات فلسفی غرب از بستر ترجمه ها و برداشت های فلاسفه و مدرسان مدرسی صورت پذیرفته است. در نتیجه گاهی اوقات سوءبرداشت هایی صورت گرفته است. نمونه ای از این سوءبرداشت ها را مشخصاً می توان در معانی حقیقت مضاعف [2] یافت. در این نوشتار با تحلیل معانی حقیقت مضاعف (تضاعف در عمل، معرفت، گفتار، نفس الامر)، به بررسی سه نفر از ابن رشدیان لاتین که تأثیر بیشتری بر فضای فکری زمان خود داشتند، می پردازیم. سپس پیامدهای ابن رشدیان لاتینی را در آستانه رنسانس بررسی خواهیم کرد.
بررسی تطبیقی حمل حقیقت و رقیقت از دیدگاه ملاصدرا و ابن عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزه های فلسفه اسلامی پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲۷
211 - 233
حوزههای تخصصی:
حمل حقیقت و رقیقت یکی از نوآوری های مهم ملاصدراست. مراد از این نظریه آن است که وجود ناقص در وجود کامل به نحو بالاتر تحقق دارد، به طوری که مرتبه عالی، وجود همه کمالات مراتب مادونش را در بر دارد. ملاصدرا با استفاده از کلمات حکمای سلف و همچنین تأثیرپذیری از ابن عربی به این نظریه دست پیدا کرد. وی این نظریه را با مبانی خاص خود مانند اصالت وجود، تشکیک وجود، اصل وحدت در کثرت، قاعده بسیط الحقیقه و علت و معلول تبیین نمود. در این مقاله کوشیده ایم تا پیشینه و مبانی این نظریه را همراه با کلمات ابن عربی بررسی و تبیین نماییم.
تجرد مدرک مفاهیم کلی؛ برهانی بر غیر مادی بودن نفس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزه های فلسفه اسلامی پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲۷
189 - 210
حوزههای تخصصی:
انسان شناسی یکی از مباحث مهمی است که در فهم، تبیین و تفسیر ما از آموزه های دینی تأثیرگذار است. یکی از بنیادی ترین بخش های آن، بحث از ماهیت انسان است. فلاسفه اسلامی و عده ای از متکلمان، به تجرد نفس اعتقاد دارند. برخی از متکلمان، منکر تجرد نفس بوده، آن را مادی می دانند. از ابتدای شکل گیری مکاتب کلامی تا کنون، گاه مادی انگاری و گاه تجردگرایی نظریه غالب بوده است. در سده اخیر نیز هرچند دیدگاه تجردگرایی نظریه غالب می باشد، اما متکلمان مکتب تفکیک از مادیت نفس دفاع می کنند. تجردگرایان برای اثبات تجرد نفس، ادله متعددی اقامه می کنند. یکی از مهم ترین آن ها، دلیلی است که از طریق ادراک مفاهیم کلی توسط نفس، به اثبات تجرد نفس می پردازد. در این برهان، گاه از طریق انقسام مفاهیمِ ادراک شده و گاه از طریق فاقد عوارضِ مادی بودنِ معقولاتِ ادراک شده، تجرد نفس را به عنوان محل این صور و معقولات نتیجه می گیرند. این پژوهش با استفاده از روش توصیفی تحلیلی، این دلیل را بررسی کرده است. پس از تبیین آن، صحت و میزان دلالت آن بررسی شده و روشن گردیده است اشکالات متعددی که به هر دو تقریرِ این دلیل عقلی وارد شده اند، نمی توانند خدشه ای به اعتبار این برهان وارد کنند.
عدم مرز میان مجرد و مادی در تفکر صدرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزه های فلسفه اسلامی پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲۷
119 - 140
حوزههای تخصصی:
یکی از مباحث مهم فلسفی، بحث از موجود «مجرد و مادی» است. ارائه تعریفی دقیق از «مجرد» و «مادی»، اثبات وجود آن ها، بیان انواعشان و ارتباط میان مجرد و مادی، از دغدغه های مهم فلاسفه به شمار می رود. در این نوشتار، تلاش شده است تعریف و تحلیلی دقیق از ماهیت و ویژگی های موجودات مجرد و مادی و نظر ویژه ملاصدرا در باب نحوه ارتباط مجرد و مادی به دقت مورد بررسی قرار گیرد. نگارندگان با استناد به آموزه تشکیک وجود در حکمت متعالیه، سعی بر اثبات این مطلب داشته اند که در تفکر صدرایی نمی توان و نباید مرز مشخص و قاطعی مانند مشاییان، میان مجرد و مادی قائل گردید؛ زیرا مجرد و مادی و احکام و ویژگی های وجودی هر یک، بازگشت به مراتب شدت و ضعف در حقیقت واحد هستی داشته و همان طور که در نظام تشکیکی هستی، انفصال وجودی قابل فرض نیست، میان مجرد و مادی نیز علی رغم تباین ماهوی، مرز قاطع و پررنگ وجودی نمی توان قائل شد.
ماهیتِ ماهیت لابشرط مقسمی (مطالعه و نقد تطبیقی در اصول و فلسفه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزه های فلسفه اسلامی بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲۴
25 - 44
حوزههای تخصصی:
تحلیل امور اعتباری از مباحث مهم معرفت شناسی است. اعتبارات ماهیت، در علوم مختلف مورد توجه بوده است. برخی تعدد و تباین این اقسام را حقیقی و عده ای آن را اعتبار ذهنی قلمداد کرده اند. در این مقاله با روشی تحلیلی انتقادی نشان داده ایم که با تفکیک میان مقام اعتبار ذهنی و حیث حاکویت از واقع می توان دیدگاه نافیان تعدد را ناظر به تعدد حقیقی و مصداقی، و نظر قائلان به تعدد را ناظر به تعدد اعتبارات ذهنی تفسیر نمود و ادعا کرد که لابشرط مقسمی با ماهیت مهمله و لابشرط قسمی تفاوت حقیقی و واقعی نداشته، لحاظ های ذهنی است که با اغراض علمی و تعلیمی پدید آمده و بر اقسام ماهیت، چنان که برخی گمان کرده اند، نمی افزاید.
تحلیل انتقادی برهان صدیقین ملاصدرا بر مبنای دو رویکرد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزه های فلسفه اسلامی بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲۴
109 - 128
حوزههای تخصصی:
در میان براهین اثبات وجود خداوند، برهانی به نام «برهان صدّیقین» وجود دارد که بر اساس مبانی حکما، برهانی اسدّ و اخصر یعنی محکم ترین وکوتاه ترین راه برای اثبات خداوند است و در آن از غیر خداوند بر او استدلال نمی شود. ملاصدرا تقریری از برهان صدیقین بر مبنای اصالت وجود، وحدت تشکیکی وجود و امکان فقری موجودات اقامه کرده است و مدعی است که برهان او شرایط برهان صدیقین را دارد. اما تفسیرهای متعددی از برهان او ارائه شده و نقدهای مختلفی به آن وارد کرده اند از جمله اینکه این برهان بر خلاف ادعا، دارای مقدمات متعددی است. این مقاله تلاش کرده با بررسی و تحلیل برهان ملاصدرا بر اساس دو رویکرد او، یعنی وحدت تشکیکی وجود و وحدت شخصی وجود، این برهان را ارزیابی کند. این بررسی نشان می دهد که برهان صدیقین ملاصدرا بر مبنای رویکرد وحدت شخصی وجود به برهان مشروطِ یادشده نزدیک تر است. اما در این صورت برهان با اشکالات دیگری مواجه خواهد شد.
معاد جسمانی از دیدگاه امام خمینی و علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزه های فلسفه اسلامی پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲۵
171 - 186
حوزههای تخصصی:
تفسیر دقیق عقلانی از معاد همواره یکی از مهم ترین دل مشغولی های فیلسوفان مسلمان بوده که در این میان ملاصدرا از نخستین کسانی است که توسط اصول یازده گانه خویش، توانسته است گامی مهم در تبیین عقلانی معاد جسمانی بردارد. پس از صدرا، برخی فیلسوفان اسلامی همچون علامه طباطبایی و امام خمینی ضمن پذیرفتن اصول صدرایی، برخی از نتایج او را نپذیرفته و سخن جدیدی را در این باب ارائه داده اند. امام خمینی از میان مقدمات یازده گانه صدرا، فقط سه مقدمه را پذیرفته و در اینکه بدن آدمی پس از مرگ ظاهری بدون هیولای مادی است، با استواری سخن می گوید و علی رغم ملاصدرا به صراحت بر این باور است که بدن مثالی در باطن بدن دنیوی ایجاد می شود و امکان ندارد بدن اخروی توسط نفس ایجاد شود. علامه طباطبایی نیز ضمن پذیرش سخن زنوزی، معتقد است که بدن انسان در عالم آخرت دوباره زنده می شود و به سوی روح حرکت می کند و به آن ملحق می گردد و با این تعبیر، برای نفس جایگاهی مهم تر قائل شده است. لذا با توجه به اینکه دیدگاه امام خمینی به مقدمات کمتری نیاز داشته و اشکال دیدگاه لحوق ابدان به نفوس را ندارد، از برتری برخوردار است.
جایگاه نظریه فقر وجودی معلول در تبیین خداشناسی فطری ملاصدرا در آیه فطرت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزه های فلسفه اسلامی پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲۵
3 - 22
حوزههای تخصصی:
در میان براهین اثبات خدا، دلیل فطرت از مهم ترین دلایل خداشناسی است که بر فطری بودن معرفت به خداوند در جمیع مخلوقات (به خصوص انسان) دلالت دارد. یکی از صریح ترین آیات قرآن در دلالت بر خداشناسی فطری، آیه 30 سوره روم است. این آیه از عجین بودن ساختار وجود انسان با شناخت خداوند خبر می دهد. ملاصدرا با الهام از قرآن و حدیث و با بهره گیری از مبانی عقلی و فلسفی خود، این گزاره دینی را مستدل کرده است. در این پژوهش سعی شده است به روش توصیفی تحلیلی و با تکیه بر آراء ملاصدرا، تبیین فلسفی او از خداشناسی فطری تحلیل گردد تا جایگاه نظریه فقر وجودی معلول در بیان وی معلوم شود. ملاصدرا با تکیه بر اصل اضافه اشراقی ممکنات به واجب، تحلیلی وجودشناختی از این آموزه قرآنی ارائه داده است که بر اساس آن، حضور مخلوقات نزد خداوند و حضور خداوند نزد جمیع مخلوقات اثبات می شود. بر اساس تبیین وجودشناختی خداشناسی فطری نیز تلازم بین فقر وجودی و علم حضوری مخلوقات به خداوند و چگونگی دلالت آیه فطرت بر سیر خودشناسی به خداشناسی به دست می آید.
بررسی نظریه «علم الهی» در اندیشه شیخ اشراق و پل تیلیخ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزه های فلسفه اسلامی بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲۴
67 - 84
حوزههای تخصصی:
دیدگاه سهروردی و تیلیخ در باب علم الهی را می توان از جهاتی مورد تطبیق قرار داد. در این تطبیق، دو وجه قرابت و دو وجه تمایز به دست می آید. وجه قرابت ها از این قرارند: نخست، هر دو قائل به معنایی واحد از ذات الهی هستند. دوم، هر دو به ضرورت علم به ذات اعتقاد داشته و خداوند را فی ذاته عالم می دانند. این علم نیز اعم از علم به خود و علم به اشیاست. وجوه تمایز نیز به این شرح است: نخست، رویکرد و مبنای آن دو نسبت به خداوند و نسبت علم الهی به اشیا متفاوت است؛ با این توضیح که در اندیشه تیلیخ، صرف الوجودی مستلزم عدم موجودیت خداوند است و اینکه بر این اساس، نسبت علم به خدا را باید نمادین دانسته و معنای جدیدی از آن به دست داد؛ اما در اندیشه سهروردی، خداوند دارای کمالات عینی بوده و موجود است؛ ضمن آنکه خداوند به منزله علهالعلل، علم حقیقی به تمام اشیا دارد. دوم، علم به کثرات در اندیشه تیلیخ به معنای آگاهی از گذشته، حال و آینده آن ها نیست؛ اما از نگاه سهروردی، خداوند به مبادی اشیا عالم بوده و بر مبنای اضافه اشراقیه، به علم حضوری از گذشته، حال و آینده اشیا آگاه است.
معناشناسی «ماهیت» در مابعدالطبیعه میرداماد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزه های فلسفه اسلامی بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲۴
129 - 150
حوزههای تخصصی:
شناخت دقیق و شفاف مقصود و معنای اصطلاح هایی که فیلسوفان به کار می برند، یکی از گام های اساسی در شناخت نظریه ها و فهم متون فلسفی است که راه غلتیدن در مغالطه اشتراک لفظ را سد می کند. میرداماد در شمار فلاسفه ای است که از یک سو، واژه های جدیدی را به مجموعه اصطلاحات فلسفه اسلامی افزوده و از دیگرسو، برخی واژه های قدیمی و پرکاربرد فلسفه را در معانی جدیدی به کار گرفته است. «ماهیت» یکی از واژه های مهم در اندیشه میرداماد است که بدون شناخت مقصود میرداماد از کاربردهای آن، نمی توان درک و توصیف درستی از نظام فلسفی میرداماد ارائه کرد. در نظر میرداماد، مقصود از «ماهیت»، «ما به الشیء هو هو» است. لذا ماهیت، ملاک این همانی شیء است و هر آنچه در حمل اوّلی بر یک شیء منطبق می شود، همان ماهیت آن را شکل می دهد. مقام ذات ماهیت، مرتبه تقدیر و فرض است و هنگامی که ماهیت فعلیت دارد، بدون هیچ تغییر و تبدلی، از مرتبه تقدیری خارج شده و حقیقی یا متقرر گردیده است. معنای مصدری وجود، تنها از مرتبه تقرر ماهیت انتزاع می شود.