فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۴۶۱ تا ۱٬۴۸۰ مورد از کل ۱۸٬۸۲۳ مورد.
منبع:
حکمت معاصر سال ۱۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۳۵)
219-244
حوزههای تخصصی:
شمس الدین سمرقندی کتابی دارد در منطق به نام قسطاس الأفکار و شرحی بر آن نگاشته است به نام شرح القسطاس فی المنطق. نسخه های خطی هر کدام از این دو اثر در مبحث قضایای حقیقیه و خارجیه دو تحریر دارند که به نظر می رسد ناشی از تغییر آرای منطقی سمرقندی درباره قضایای خارجیه، حقیقیه و ذهنیه است. در تحریر اول این دو اثر، نسبت میان این قضایا در همه محصورات «عموم و خصوص مطلق» است؛ اما در تحریر دوم، این نسبت برای برخی محصوره ها به «عموم و خصوص من وجه» تغییر می کند. هم چنین، در تحریر نخست، یک قاعده کلی (ضابط) برای نتیجه گیری در اختلاط قضایای خارجیه، حقیقیه و ذهنیه ارائه می شود و در تحریر دوم قاعده کلی دیگری به جای آن معرفی می گردد. در واقع، تحریر دوم را می توان تصحیح برخی خطاهای تحریر اول در نظر گرفت. در این مقاله نشان خواهیم داد که این تلاش سمرقندی هرچند برخی مشکلات تحریر اول را بر طرف کرده اما همچنان برخی ایرادهای وارد بر آن را بی پاسخ گذاشته است. افزون بر این، بر تحریر دوم ایرادهای جدیدی وارد است که به تحریر اول وارد نمی شد. بنابراین، هیچ کدام از تحریرهای اول و دوم تحلیل درست و کاملی از اختلاط قضیه های سه گانه را ارائه نمی دهند.
نقد گفتمانی پاسخ های فلسفه اسلامی معاصر (علامه طباطبایی و شهید مطهری) به مسئله شر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت معاصر سال ۱۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۳۵)
303-340
حوزههای تخصصی:
مسئله دیرپای شر، که خود شامل مجموعه ای از مسائل است، به طور کلی، به سه طریق تقریر شده است: 1. مسئله منطقی شر (ناسازگاری منطقی وجود خدا و صفات او با وجود شر)؛ 2. مسئله شاهدمحور شر (قرینه دانستن شر علیه معقولیت خداباوری)؛ 3. مسئله اگزیستانسیال شر (ناسازگاری باورهای دینی با تجربه زیسته شخص). مهم ترین دفاعیه های فلسفه اسلامی معاصر، که در پاسخ به مسئله منطقی شر مطرح شده است، عبارت اند از 1. موهوم بودن شر؛ 2. عدمی بودن شر؛ 3. نسبی بودن شر؛ 4. ضرورت وجود موجودی که خیر آن بیش از شرش است (ضرورت شر قلیل در برابر خیر کثیر)؛ 5. ماده، منشأ اثر؛ 6. ضرورت شر برای تحقق خیر؛ 7. ضرورت شر برای درک خیر؛ 8. شر، حاصل جزء نگری؛ 9. شر، حاصل دیدگاه انسان؛ 10. شر، حاصل اختیار. از نظر فلسفه دین مدرن نقدهایی گفتمانی به دفاعیه ها و تئودیسه های سنتی وارد شده است که فلسفه اسلامی را نیز در بر می گیرد. نقدهای گفتمانی همچون: 1. از جهت شخص دفاعیه پرداز و تئودیسه پرداز: نظری، سوژه محور، و غیرتاریخی؛ 2. از جهت ماهیت شرور: انتزاعی، ذات گرایانه، ناظرمحور، و درجه دوم؛ 3. از جهت زبان دفاعیه و تئودیسه: غیرتراژیک؛ 4. از جهت عمل دفاعیه پردازی و تئودیسه پردازی: در پی حرفه ای سازی و نظام مندی؛ و ... . از این رو، پژوهش حاضر با روش توصیفی - تحلیلی و انتقادی، و با رویکردی متفاوت به بررسی پاسخ های علامه طباطبایی و شهید مطهری به مسئله شر، و تحلیل و ارزیابی انتقادات پیش گفته می پردازد. بررسی این انتقادات لزوم اصلاح، تکمیل، ابداع و ارائه گونه های جدیدی از دفاعیه ها در فلسفه اسلامی را ضروری می سازد که به طور خاص به جنبه عملی شر نیز توجه داشته باشد.
جایگاه عمل درنجات دردومذهب پروتستان و شیعه اثنی عشری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه نوین دینی سال هجدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۶۹
112-85
حوزههای تخصصی:
در دو مذهب تشیع و پروتستان، ایمان مهم ترین عامل نجات است، لذا مسئله تحقیق پیش رو این است که آیا در این دو مذهب، عمل انسان نیز به اندازه ایمان برای نجات اهمیت داشته و اهمیت عمل در تعیین مراتب و کمال ایمان است یا در رسیدن به نجات؟ در مذهب شیعه، این مسئله، ابتدا درجریان شکل گیری فرقه خوارج مطرح گشت. سپس این مسئله در بین مرجئه، معتزله و شیعیان ادامه یافت. این پژوهش با روش تحقیق تطبیقی مقایسه ای به بررسی جایگاه عمل در نجات از دیدگاه دو مذهب شیعه و پروتستان می پردازد. دستاورد تحقیق نشان می دهد که نجات در مذهب پروتستان در ابتدا و غالباً به معنای رهایی از گناه اولیه و سپس رهایی از خلود در دوزخ است، اما در مذهب شیعه با توجه به آموزه پاکی اولیه، نجات تنها به معنای رهایی از خلود در دوزخ است. اما درهر دو مذهب، عمل از لوازم ایمان و موجب کمال آن بوده، ولی برای رسیدن به نجات، اطمینان بخش نیست و نمی توان به آن تکیه کرد.
منطق فازی و اعتباریات عملی در قضایای اخلاقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سنخ قضایای اخلاقی از منظر علامه طباطبایی و اعتباری بودن «حسن و قبح» که مبنای آنهاست، حکایت از آن دارد که نمی توان به ارزیابی و استنتاج قضایای اخلاقی با استفاده از منطق دوارزشی کلاسیک یا حتّی منطق چندارزشی ریاضی پرداخت. فیلسوف متبحّر در فقه و اصول به اطلاق در مفاهیم و نسبیت در مصادیق اخلاقی قائل است. قضایای اخلاقی اعتباری و تابع متغیّر پیوسته مصالح و مفاسد عام هستند. «منطق ف ازی» یا «منطق ابه ام» الگویی از استدلال های توأم با تقریب در ارزیابی های انسانی به دست می دهد و می تواند با جایگزین کردنِ متغیّرهای زبانی با متغیّرهای عددی، مفاهیم، متغیّرها و سیستم های نادقیق و مبهم بسیاری را به زبان ریاضی شبیه سازی نماید. «درستی» یک متغیر زبانی است؛ زیرا با عبارات «درست» و «خیلی درست» و «نسبتاً درست» و «نه خیلی درست» و «نادرست» و «نه خیلی درست و نه خیلی نادرست» و نظایر این ارزش گذاری می شود. در این نوشتار بر اساس بازنمایی مؤلفه ای ارزش های «درست ی» به عنوان یک متغیر زبانی اثبات می شود که تا کنون، منط ق فازی کامل ترین مرجع شناخته شده ارزش گذاری در قضایای اخلاقی، به منظور نیل به ارزیابی های دقیق در تصمیم گیری های پیچیده انسانی است.
اخلاق انتظار در خانواده دینی
منبع:
موعودپژوهی سال ۴ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۸
9 - 24
حوزههای تخصصی:
معتقدان به مهدویت برای زمینه سازی و نیل به جامعه موعود جهانی، رسالت ها و مسئولیت های خطیری دارند که با پایبندی به آنها می تواند زمینه ساز ظهور آن حضرت باشند. خانواده منتظر با شاخصه های خدامحوری، دین محوری، معنویت محوری و اخلاق محوری از دیگر خانواده ها متمایز می شود. ملاک تعلیم و تربیت در خانواده های منتظر بر محور قرآن و توصیه های معصومین(ع) است. براین اساس از مراحل اولیه شکل گیری و تکوین شخصیت دینی و ولایی فرزندان، تمام امور تأثیرگذار برای تربیت نسل منتظر مورد توجه قرار می گیرد. محیط خانواده ولایی و منتظر، محیطی است که در آن باور به حضور واقعی ولی خدا از طریق ارائه برنامه های عینی و عملی، در فرزندان نهادینه می شود که از مؤلفه های آن تثبیت و تعمیق باورهای دینی از طریق اقامه نماز و توسعه فرهنگ نماز است. در دوران نوجوانی معرفت دینی و ولایی به صورت آمیزه ای از احساس و عقل به فرزندان ارائه می شود. اگر خانواده ها تا این مرحله گام های تربیتی را با موفقیت طی کرده باشند در دوره جوانی این نحوه تربیت، تأثیر درونی خود را گذاشته و جوان به طور خودجوش و با الهام درونی به سوی ولی خدا حرکت می کند. تخلق به اخلاق انتظار و عمل به دستورات دینی بهترین راه برای حفظ و تثبیت نظام خانواده است.
بررسی زمینه های معرفتی پذیرش ادعای مدعیان دروغین مهدویت در ایران معاصر(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
مشرق موعود سال شانزدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۶۲
57 - 82
حوزههای تخصصی:
بررسی جریان های انحرافی مهدویت از جمله پرسمان های اندیشه خیز در عرصه مطالعاتی مهدویت است. با وجود رویکرد فراگیر به مسئله انحرافات مهدویت کاوش ها پیرامون زمینه های گرایش به این جریانات اندک است. بررسی های این مقاله مقدمه ای است برای پاسخ به این پرسش که زمینه های معرفتی پذیرش ادعای مدعیان دروغین مهدویت در ایران معاصر چیست؟ شناخت این زمینه ها و تلاش برای رفع خلأهای موجود بسترساز از جمله ضرورت های پرداختن به این مقوله است. همچنین می توان از پیامدهای منفی بی شماراعتقادی مانند فرقه گرایی، هدردادن ظرفیت های جامعه شیعی و تخریب اندیشه نجات گرایانه مهدویت جلوگیری نمود. نوشتار پیش رو با روش توصیفی و تحلیلی با استنادبه منابع مکتوب منتشر شده و غیرمکتوب نظیر فایل های صوتی، تصویری و پرونده های قضایی در صدد بازنمود زمینه های معرفتی است. نتایج حاصل از تحلیل و ترکیب داده ها نشان می دهد «استناد به منابع ضعیف»، «سطحی نگری»، «اخباری گری افراطی»، «تطبیق گرایی» و «خرافه گرایی» در ایجاد بسترهای جذب به مدعیان تأثیرگذار است.
دوازدهمین امام، از توهم تا واقعیت؛ نقدی بر احسان الهی ظهیر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه معرفت سال ۲۲ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۷۰)
109 - 130
حوزههای تخصصی:
احسان الهی ظهیر از نویسندگان معروف پرتلاش وهابی در رد عقاید شیعه است. وی در آثار متعدد خود وجود امام دوازدهم شیعیان را موهوم دانسته و بر این باور است که امام حسن عسکری علیه السلام فرزندی ندارد. او برای اثبات ادعای خود از روایات نقل شده از کتب شیعه و دیدگاه های اندیشمندان شیعی استفاده می کند. در این نوشتار دیدگاه ایشان و روایات و دیدگاه متکلمان شیعه نقل شده توسط ایشان مورد بررسی و نقد قرار می گیرد و مشخص می شود که نحوه استناد ایشان به این دسته از روایات و کتب شیعی صحیح نیست. همچنین در ادامه با توجه به روایاتی که از کتب معتبر اهل سنت نقل شده و به همراه ضمیمه کردن وقایع تاریخی منقول در کتب تاریخی، این نتیجه به دست می آید که وجود امام مهدی عجل الله امری موهوم نیست و هم از نظر شیعی و هم از نظر اهل سنت، امام حسن عسکری علیه السلام دارای فرزند هستند که همان مهدی منتظر در نزد شیعه است.
بررسی و تحلیل نمادگرایی در نزول حضرت عیسی (ع)(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
مشرق موعود سال شانزدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۶۴
53 - 80
حوزههای تخصصی:
نزول حضرت عیسی7 از جمله مباحثی است که هنگام ظهور حضرت مهدی4 تحقق خواهد یافت. این باور که یکی از مباحث مهم در بحث مهدویت است، مستندات زیادی اعم از قرآنی، روایی و اتفاق مسلمانان و مسیحیان بر آن اقامه شده است. نگاه نمادین به نزول حضرت عیسی7 دیدگاه نوپدیدی است که از سوی برخی اندیشمندان مطرح شده و نزول حضرت را نه به معنای حقیقی و واقعیتی که تحقق خواهد یافت؛ بلکه نماد و رمزی بر پیروزی حق بر باطل و پیاده سازی منهج و شاخصه های عیسوی می دانند که در جامعه ساری و جاری می شود. از آن جا که بحث نزول حضرت عیسی7 از مباحث مهم مهدوی و باور خیل عظیمی از مسلمانان و مسیحیان است و نیز در این زمینه تاکنون پژوهشی سامان نیافته و خلأ معرفتی در این زمینه مشهود است؛ لذا تحقیق در این مسئله ضرورت دارد. پژوهش پیش رو به صورت توصیفی _ تحلیلی و به روش کتابخانه ای به تبیین نمادگرایی در نزول حضرت عیسی7 پرداخته است. ادله مختلف قرآنی، روایی و اجماع مسلمانان و مسیحیان با توجه به اصل اولیه در هر کلامی که حقیقت است، دیدگاه نمادگرایی را مردود می داند.
بررسی ویژگی های شرح فصوص الحکم محبّ اللّه اللّه آبادی و جایگاه آن در میان دیگر شروح (مقایسه با شرح قیصری و بر اساس نسخه خطی)(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
حکمت اسراء بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۳۹
147 - 183
حوزههای تخصصی:
محبّ اللّه اللّه آبادی از بزرگان سلسله چشتیه در هندوستان و از مدافعان سرسخت ابن عربی و اندیشه وحدت وجود است. این مقاله ویژگی های شرح فارسی اللّه آبادی (نسخه خطی) را بررسی می کند. مقاله می کوشد با تقسیم ویژگی ها به دو دسته صوری (روشی) و محتوایی با تمرکز بر محتوا کیفیت و جایگاه شرح اللّه آبادی را در میان شروح مختلف فصوص نشان دهد. تمرکز اصلی مقاله بر خرده گیری های ملایم اللّه آبادی بر ابن عربی و نیز انتقادات او بر قیصری و شارحان دیگر خواهد بود. نتیجه آنکه به رغم دقت ورزی های اللّه آبادی، که نشان از شخصیت مستقل و نیز تسلط او بر متن دارد، بجز چند مورد اختلافِ عمدتاً استحسانی در تفسیر آیات قرآنی، عمده خرده گیری های معدود او نسبت به ابن عربی در حوزه لفظی و عبارت پردازی قرار می گیرد. اشکالات او به قیصری نیز منحصر در تفسیر لفظیِ متن فصوص است و هیچگاه از چارچوب اندیشه ورزی حاکم بر عرفان نظری که آثار قیصری از جَلَوات مهم آن محسوب می شود خارج نمی شود. با این همه، در میان معدود شروح فارسیِ فصوص، شرح اللّه آبادی مستقل ترین شرح فصوص نسبت به شرح قیصری است و در مجموع، می توان «ارزش افزوده» شرح اللّه آبادی را در ترجمه تفسیری دقیق او از فصوص به فارسی دانست که البته از فارسی معاصر دور است.
ویژگی های قیام امام زمان (عج) در خطبه غدیر
منبع:
موعودپژوهی سال ۴ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۸
73 - 92
حوزههای تخصصی:
یکی از مهمترین و اساسی ترین مسائل حوزه معارفی و اعتقادی، مسئله مهدویت و تحقق پیدا نمودن حکومت دینی در پهنه گیتی است. از آنجاکه تحقق این وعده الهی جز از راه قیام و مبارزه با ظالمان، مشرکان و بی دینان امکان پذیر نیست، شناخت ویژگی های قیام و رهبر قیام، مهم است. پژوهش حاضر به روش توصیفی - تحلیلی صفات قیام امام زمان(عج) را از خطبه غدیر استخراج و تحلیل نموده است. نتایج نشان داد که صفات و ویژگی های بسیار برجسته و ممتازی برای قیام امام زمان(عج) در این خطبه بیان شده است. ازجمله آن صفات می توان به اصل قیام و ماهیت قیام، هدف قیام، برحق بودن قیام، چگونگی آغاز قیام (سیر قیام – هدایتگری و اقدام نظامی) پیروزی قطعی قیام، تشکیل حکومت عدل جهانی و اجرای واقعی اصل شایسته سالاری اشاره نمود. مجموع این صفات نشان دهنده آن است که آیند ه ای بس روشن برای بشریت ترسیم شده است؛ به گونه ای که جامعه مطلوب از زمان ظهور آغاز می گردد.
واکاوی تأثیر قاعده رجالی «الصحابه کلهم عدول» بر فتنه انگاری قتل عثمان بن عفان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه کلام سال ۹ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۱۷
33 - 70
حوزههای تخصصی:
عدالت صحابه، یکی از اصول اعتقادی اهل سنت است که بر اساس آن، همه صحابه، عادل بوده، لذا هر گونه انتقادی نسبت به ایشان ممنوع است. عدالت صحابه، یک توثیق عمومی رجالی بود که بنا به ضرورت هایی در علم حدیث اهل سنت، به وجود آمد، ولی در سده پنجم هجری، متکلمان اهل سنت، این قاعده رجالی را تبدیل به یک اصل کلامی کردند و آن را پیش فرضی در فهم تاریخ اسلام قرار دادند و تاریخ را به شکلی تحلیل و تفسیر کردند که این اصل مخدوش نگردد. مسئله فتنه انگاری قتل عثمان بن عفان، یکی از مصادیق این نوع تحلیل تاریخی است. در این پژوهش مراحل شکل گیری انگاره فتنه قتل عثمان بن عفان، با روش پدیدارشناسانه مورد بررسی قرار گرفته و مراحل تطور تاریخی فتنه انگاری قتل عثمان بن عفان، از سده نخست هجری تا قرن پنجم هجری تبیین شده است. همچنین، مطالعه ای تطبیقی بین شاخص های فتنه و واقعه قتل عثمان، صورت گرفته تا تبیین گردد، اساساً آیا می توان ماهیت رویداد قتل عثمان بن عفان را فتنه دانست. این پژوهش نشان داد بخشی از شاخص های فتنه در قتل بن عثمان بن عفان، وجود نداشت و یکی از دلایل مهمی که در این رویداد مؤثر بوده، بی تردید مسئله قرآن سوزی عثمان بوده است. در قرن پنجم، باقلانی نخستین کسی است که با فتنه نامیدن قتل عثمان، سکوت صحابه بر قتل وی را توجیه نموده و به زعم خود، عدالت عثمان را اثبات می کند.
چشم انداز حاکمیت مهدوی از منظر حقوق شهروندی و توسعه عدالت (در نهج البلاغه و روایات مهدوی)(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
مشرق موعود سال شانزدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۶۳
131 - 152
حوزههای تخصصی:
نوع گفتمان حقوقی حاکم بر دولت های قانون مدار، نشانگر آرمان ها و روح حقوق اساسی آنها است. چنان چه در این نوع حکومت ها، همه نهادهای سیاسی و حاکمیتی، تابع قواعد حقوقی خود هستند که حقوق شهروندی از جمله آنها است. همان طور که خواهد آمد، در نظام حقوقی حاکمیت مهدوی از اهمیت خاصی برخوردار است و جزء حقوق ذاتی و فطری انسان ها محسوب شده و ریشه در کرامت انسان ها داشته و بر دیگر هویت های اجتماعی انسانی برتری دارد. چراکه از سرشت و فطرت وجودی انسان نشات یافته و در جان آدمی نشسته و نه این که صرفاً یک امر اعتباری و یا مبتنی بر قرارداد باشد. در این نظام حقوقی، به مؤلفه هایی چون توسعه عدالت و مساوات و آزادی های فردی و اجتماعی و به اصطلاح حقوق شهروندی، توجه ویژه می شود و همگان در پرتو عقل وحیانی و بینش ربانی امام مهدی؟عج؟، به خصوص افراد بی پناه جامعه و یتیمان و طبقات ضعیف از گستره عدالت و احسان نظام حق بنیانش بهره مند شده و در عین حال بستری می شود برای شکل گیری جامعه آرمانی و الهی ونیز توسعه وجودی و تعالی روحی انسان و رشد ذهنی جامعه بشری، برای پذیرش حاکمیت دینی وتحقق حاکمیت وارثان زمین. لازم به ذکر است که حقوق متقابل اساس و شاکله نظام حقوقی، حاکمیت علوی و مهدوی را شکل می دهد که در ادامه، به شیوه تحلیلی، توصیفی به ارزیابی آن می پردازیم.
بررسی تطبیقی زیبایی عالم و مسئلة شرور از دیدگاه فلوطین و مولوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه معرفت سال ۲۲ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۷۱)
29 - 56
حوزههای تخصصی:
زیبایی عالم و چالش آن یعنی مسئلة شرور از مسائل بسیار مهم فلسفی،کلامی است. فلوطین و مولوی به عنوان دو اندیشمند برجسته در جهان نسبت به این مسئله بی تفاوت نبوده و هر دو کوشیده اند به این چالش پاسخ دهند. بسیاری از پاسخ های آنها به این موضوع، مشترک است مانند نسبی و ضروی بودن شر، ناشی از جزیی نگری و اختیار بشر و مقدمة خیر و لازمة تعالی روح دانستن آن. برخی از پاسخ ها فلسفی بوده و تنها از سوی فلوطین مطرح شده اما از آنجا که این مسئله موجب نارضایتی عاطفی برای بشر است، نمی تواند او را قانع کند، مانند عدمی و عرضی دانستن شر، اما راه حل هایی که صبغة عرفانی دارد تا حدود زیادی قانع کننده است مانند ضروری دانستن شرور برای تعالی روح که توسط هر دو آنها مطرح شده است اما مولوی تکمیل کرده و بسیار مفید و قانع کننده است مانند حل کردن مسئلة شر به کمک رابطه عاشقانه دو سویه بین انسان و خداوند و پاسخ هایی که برآمده از آیات و روایات اسلامی دارد مانند موجب تنبه و رحمت و تطهیر روح و نشانه محبت دانستن آنها. در این مقاله با روش توصیفی - تحلیلی و اسنادی و کتابخانه ای به این نتیجه رسیدیم که هرچند با توجه به اینکه بسیاری از پاسخ ها و افکار این دو اندیشمند مشترک است، بسیاری به تأثیر فلوطین بر مولوی قایل شده اند اما با توجه به اختلافات بین این دو اندیشمند، تشابهات نیز می تواند ناشی از منبع شهود عرفانی باشد که میان آن دو مشترک است و ناشی از توارد افکار آنها باشد.
قوای ادراکی باطنی در حکمت متعالیه؛ از پنجگانه انگاری تا یگانگی با نفس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه معرفت سال ۲۲ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۷۱)
79 - 102
حوزههای تخصصی:
ادراک که یکی از آثار حیاتی نفس انسانی است، محصول قوای ادراکی است که نفس به واسطة آن قوا این آثار را حاصل می کند. در انسان شناسی فلسفی مشایی، پنجگانه بودن قوای ادراکی که عبارت اند از حس، خیال، وهم، حافظه و عقل و نیز مادیت قوای ادراکی حیوانی و مادیت ادراکات سه گانة حاصل از آنها امری مسلم است. در آثار ملاصدرا در عین اینکه تجرد همة قوای ادراکی و نیز تجرد تمامی صور ادراکی صراحتاً بیان شده است اما در خصوص ماهیت قوای ادراکی و تعداد آنها سخنانی به ظاهر ناسازگار به چشم می خورد. او در مواردی همچون مشاییان از قوای پنجگانه سخن می گوید، گاهی واهمه را انکار می کند، در برخی آثار حس مشترک و خیال را مراتب شدید و ضعیف قوة واحد می خواند و در مواردی نیز از وحدت نفس و قوا دم می زند. در این مقاله به منظور تبیین نظریة نهایی ملاصدرا در باب قوای ادراکی باطنی و نیز پی بردن به وجود یا عدم وجه جمعی میان سخنان به ظاهر ناسازگار او، با روش تحلیلی- توصیفی علم النفس حکمت متعالیه را کاوید ه ایم و به این نتیجه دست یافته ایم که با نگاهی جامع به همة آثاری که ملاصدرا در آنها در باب قوای ادراکی سخن گفته، مشخص می شود که او برای رسیدن به نظریة نهایی خویش چند مرحله را می پیماید و هر کدام از نظرات به ظاهر ناسازگار مربوط به یکی از مراحل رسیدن به آن است.
بررسی تطبیقی «نظریه فطرت» مطهری و «عقل عملی» کانت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خردنامه صدرا دوره ۲۷ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۱۱۰)
113 - 136
حوزههای تخصصی:
استاد مرتضی مطهری بعنوان یکی از اندیشمندان برجسته در حوزه فلسفه اسلامی، و ایمانوئل کانت از متفکران بزرگ فلسفه غرب، نظریاتی نوآورانه را از خود برجای گذاشته اند. در نظام فکری استاد مطهری «نظریه فطرت»، از محوریترین و مهمترین مباحث است. او انسان را دارای سه مرتبه طبیعت، غریزه و فطرت دانسته و فطرت را نیز به دو بخش «فطرت شناخت» و «فطرت گرایش» تقسیم کرده است. عمده نوآوریهای مطهری بویژه در تبیین مباحثی همچون خدا، جاودانگی نفس و اخلاق در مباحث مربوط به فطرت گرایش بیان شده است. از سوی دیگر، کانت در مقام فیلسوفی بزرگ و تأثیرگذار، مباحث مابعدالطبیعه بویژه مسائلی همچون خدا، جاودانگی نفس و آزادی را به بوته نقد کشیده و حوزه این مسائل را از عقل نظری به «عقل عملی» منتقل نموده است. نظریه فطرت مطهری و بطور خاص، بحث گرایشهای فطری و مباحث مبتنی بر آن همچون اثبات خدا، جاودانگی نفس و اخلاق با نظریه عقل عملی کانت، بویژه مبحث اصول موضوعه عقل عملی یعنی آزادی، جاودانگی نفس و خدا کاملاً قابل مقایسه است. هدف از این تحقیق، مقایسه نظریه فطرت مطهری و نظریه عقل عملی کانت و بیان وجوه اشتراک آنها، یعنی شباهت کمال لایتناهی با خیر اعلی، شباهت روش اثبات جاودانگی، اثبات خدا و شباهت جایگاه فلسفه اخلاق از نظر مطهری و کانت میباشد. در این راستا، با روش توصیفی تحلیلی و تطبیقی بسراغ آثار این دو اندیشمند رفته ایم.
جایگاه زبان در علم مدنی فارابی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزه های فلسفه اسلامی پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳۱
119 - 144
حوزههای تخصصی:
پس از تحول زبان شناسی فلسفی در قرن بیستم و پیدایش و تکامل مکاتب فلسفه تحلیل زبانی، نظریات علوم اجتماعی نیز در ارتباط با «زبان» مطرح شده و با نظر به وجه نمادین معانی زبانی، به عنوان نظریه فرهنگی نیز شناخته می شوند. با این حال، ابونصر فارابی از یکسو علم مدنی را به مثابه یک نظریه اجتماعی که درباره مُدن و اُمَم است، تعریف کرده و از سوی دیگر در بخش علم اللسان کتاب احصاء العلوم و با تفصیل بیشتری در کتاب الحروف، مخصوصاً در فصل دوم، امَم و مُدن را در پیوند با زبان و تکامل صناعات زبانی توضیح می دهد. مسئله تحقیق پیش رو، تحلیل نسبت زبان، امت و مدینه در فلسفه فارابی است. در این مقاله، نخست توضیح فارابی درباره علم مدنی و ویژگی مدن و امم از نظر او بیان گردیده و سپس به تحلیل نسبت میان زبان، امم و مدن در نظر فارابی پرداخته شده است. ماحصل تحقیق آن است که فارابی، تکامل امم را با تکامل صناعات زبانی پیوند زده و در مرحله ای از تکامل صناعات زبانی، بر رابطه فلسفه و دین تأکید می کند. به تبع این تفسیر، او از لفظ ملت به جای امت بهره می گیرد. نکته دیگر اینکه فارابی علی رغم پذیرش رابطه زبان و امت، به جهت تکیه بر ارتباط ملت و فلسفه، در نظام فکری خود گرفتار نسبی گرایی زبان شناختی نشده است.
تبیین مبانی فلسفی قدرت تأثیر فضای مجازی با تکیه بر نظریه اعتباریات علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزه های فلسفه اسلامی پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳۱
3 - 27
حوزههای تخصصی:
یکی از مسائل مهم دنیای امروز، سرعت گسترش فضای مجازی و قدرت بالای تأثیر آن در بین افراد و جوامع مختلف است. از سوی دیگر، یکی از شرایط پویایی حکمت متعالیه، مواجهه پیروان آن با پرسش های نوظهور و ارائه پاسخ و تبیین مبانی فلسفی این مسائل است. یکی از مواضع مواجهه پیروان حکمت متعالیه با دنیای مجازی، تحلیل فلسفی قدرت تأثیر فضای مجازی است. سٶال تحقیق این است که آیا می توان با تکیه بر نظریه اعتباریات علامه طباطبایی، مبانی فلسفیِ قدرت تأثیر فضای مجازی را تحلیل کرد. در این پژوهش، نظریه اعتباریات علامه طباطبایی به عنوان یکی از پاسخ های قابل ارائه به پرسش فوق تبیین شده است. بر اساس این نظریه، صدور هر گونه فعل از سوی انسان، منوط به ادراکات اعتباری ایجادشده در ذهن است. قوای محرکه انسان پس از آگاهی نسبت به حوائج و نیازهای درونی و برای برطرف کردن این نیازها، معانی وهمیه ای را ایجاد می کنند که نقش واسطه در صدور فعل از سوی قوای فعاله انسان دارند. فضای مجازی با ماهیتی فراتر از عالم حس و نزدیک به عالم خیال، فرایند ایجاد این معانی وهمیه در ذهن را سرعت بخشیده و با جهت دهی ادراکات اعتباری، افکار و افعال انسان را تحت تأثیر قرار می دهد.
شروط جدید درستی و اعتبار استدلال؛ منطقی یا معرفت شناختی (آشنایی با انواع مغالطات در یک نقد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هستی و شناخت جلد ۹ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲
95 - 123
حوزههای تخصصی:
در منطق کلاسیک، قاعده های استنتاج اجازه می دهند از مقدمه های ناسازگار هر نتیجه ای و قضیه از هر مقدمه ای استنتاج شود. حاج حسینی در کتاب طرحی نو از اصول و مبانی منطق که ویرایش دوم آن در سال ۱۴۰۰ منتشر گردید با افزودن دو شرط جدید به شروط درستی و اعتبار استدلال در منطق کلاسیک، تعریف جدیدی از درستی و اعتبار استدلال ارائه کرده است که راه های اثبات این دو پارادوکس را مسدود می کند. بر اساس این تعریف، استدلال درست / معتبر است اگر و تنها اگر علاوه بر احراز شروط درستی و اعتبار استدلال در منطق کلاسیک، اگر نتیجه استدلال، نحوی ناسازگار/ معنایی ناسازگار نباشد، مقدمه های آن با هم مجموعه ای نحوی ناسازگار/ معنایی ناسازگار تشکیل ندهند و اگر همه مقدمه های استدلال، اصل موضوع یا قضیه/ صدق منطقی نباشند، نتیجهٔ آن، قضیه/ صدق منطقی نباشد. اسدالله فلاحی در مقاله «منطق و معرفت بخشی در نظام های حاج حسینی» در نشریه هستی و شناخت، دورهٔ ۹، شمارهٔ ۱، مبانی معرفتی نظام های تابع ارزشی و غیرتابع ارزشی را نقد نموده و مدعی شده است که شروط جدید درستی و اعتبار استدلال در این کتاب، شروطی معرفت شناختی و نه منطقی هستند. در این مقاله به این نقدها پاسخ می دهیم و نشان می دهیم که این نقدها آلوده به انواع مغالطات هستند. به علاوه، پیشنهاد معرفت شناختی بودن این شروط نیز مسبوق به پیش فرض هایی است که در این کتاب مورد پذیرش نیست.
تبارشناسی ادیان غیرالهی از دیدگاه علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه نوین دینی سال هجدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۶۸
۹۶-۷۹
حوزههای تخصصی:
مسئله پژوهش حاضرتبار شناسی ادیان الهی از دیدگاه علامه طباطبایی است که آیا می توان ادیانی مانند: هندوییسم، بودیسم و برهمنیسم و...را، با توجه به وجود برخی مفاهیم توحیدی، ادیان الهی نامید یا از گردونه ادیان الهی خارجند؟ مسئله نجات پیروان این مکاتب را چگونه باید بررسی کرد؟ موضوع این پژوهش با روش توصیفی-تحلیلی بررسی شده و یافته های تحقیق نشان می دهد از نظر علامه طباطبایی، با توجه به تعریف و ابعاد دین و شالوده و بنیاد آن، ادیانی مانند هندوییسم، بودیسم و برهمنیسم و جینیزم از زمره ادیان الهی خارجند، زیرا به تعدد خدایان، انکار نبوت و تناسخ اعتقاد دارند. بدون باور به خدا و توحید، و با عدم اعتقاد به پیام آوران الهی و معاد، ادیان فوق، ادیانی زمینی محسوب می شوند. و ادیان و مذاهب غیرالهی در صورت تقصیر منتهی به حقانیت و نجات نمی شوند.
ترکیب اتحادی از منظر صدرالدین دشتکی و ملاصدرای شیرازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
صدرالدین دشتکی، مبدع نظریه ترکیب اتحادی و به تبع او، صدرالمتألهین شیرازی معتقدند که هر ترکیب حقیقی اتحادی است، اما آیا نظریه ترکیب اتحادی ملاصدرا با نظریه ترکیب اتحادی دشتکی متفاوت است؟ در این مقاله نشان داده ایم که ملاصدرا در این بحث کاملاً همراه با دشتکی و ناظر به کلمات وی حرکت کرده و در مواضعی دیدگاه دشتکی را نقد کرده و از او فاصله گرفته است. ملاصدرا معتقد است دشتکی از عهده تبیین دقیق ترکیب اتحادی بر نیامده و وجود خارجی اجزای مرکب را انکار کرده است، اما نشان داده ایم که نقد ملاصدرا بر دشتکی وارد نیست و دیدگاه این دو درباره ترکیب اتحادی تفاوتی ندارد، مگر در برخی مقدمات و جزئیات و تبیین های فلسفی مبتنی بر نظریه وجود، و اگر تفاوتی جدی در کار است، به اختلاف نظریه وجود این دو فیلسوف باز می گردد. نگاه خاص وجودی ملاصدرا البته موجب می شود که تبیین وی از این نظریه متفاوت و ویژه باشد.