فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۵۶۱ تا ۲٬۵۸۰ مورد از کل ۱۸٬۸۲۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
مساله پذیرش عمل خیر از غیر مسلمانان و نجات و رستگاری آنان هر چند در گذشته فقط بین متکلمان دینی مورد بحث و گفتگو واقع می شد، ولی در روزگار ما به دلیل رشد فناوری اطلاعات و ارتباط آسان تر پیروان ادیان، به میان محافل عامه پاگذاشته و به صورت اشکالی در مساله عدل الهی درآمده است.
این پرسش مطرح می شود که آیا کارهای نیکی که غیر مسلمانان یا غیر موحدان انجام می دهند اجر و پاداش اخروی دارد یا تنها راه نجات و رستگاری منحصر در ایمان به دین اسلام و پیمودن راه آن است؟ آیا با ایمان به ادیان دیگر و انجام عمل صالح ممکن است انسان به رستگاری و نجات دست یابد؟ در غیر این صورت چگونه با عدل الهی سازگار است؟ با توجه به طرح جدی این مساله در زمان شهید مطهری، استاد به عنوان اسلام شناسی فرزانه و دیده بانی بیدار و آشنا به نیازهای مکان و زمان به طرح مساله نجات پیروان ادیان از منظر اسلامی و رابطه آن با عدل الهی پرداخته است. از منظر شهید مطهری پیروان سایر ادیان که دارای اعمال نیک و نیت صادقانه هستند و نسبت به دین حق تقصیر و تعصب و عناد ندارند می توانند از نجات و رستگاری برخوردار باشند، همچنین غیر موحدانی که دارای اعمال نیک اند با شرایطی می توانند به مراتبی از نجات برسند. آنچه در ادامه به اختصار می آید بیان دیدگاه استاد مطهری در مورد پذیرش عمل خیر از غیر مسلمانان و نجات پیروان ادیان و رابطه آن با عدل الهی است. این پژوهش از نظر موضوع، عقلی و نقلی و به لحاظ روش، تفسیری و تحلیلی و از نوع تحقیقات بنیادی است.
کمال انسان از دیدگاه ملّاصدرا و بررسی میزان هماهنگی آن با آموزه های قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مهم ترین اصل در حوزه معرفت و شناخت، تبیین کمال انسان است. حکمت وجودی در انسان، ژرف تر از حکمت خلقت در سایر موجودات است؛ چراکه انسان وجود جامع و فراگیری است نسبت به آنچه در عالم ملک و ملکوت می گذرد. انسان عصاره لوح محفوظ و صراط مستقیم بین بهشت و دوزخ است. بعد ملکوتی انسان سرّی است از اسرار الهی و ظهوری است از خلافت الهی که به حکم مظهریت «الظاهر و الباطن»، می تواند در عالم ملک و ملکوت، تصرف نماید.
این نوشتار در پی آن است که کمال انسان را از منظر ملّاصدرا بررسی نموده، میزان هماهنگی دیدگاه ایشان را با قرآن کریم ارزیابی کند. با بررسی اجمالی دامنه کمال انسان، انگیزش بیشتری پیدا کرده، در کمال و سعادت خویش، گام های استوارتری خواهیم برداشت.
مبانی مشترک اصول فقه و هرمنوتیک کلاسیک در فهم متن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مسائل مهم علوم دینی و علوم انسانی، فهم معنای متن است. هرمنوتیک یکی از شاخه های علوم انسانی است که به بح ث در مبانی نظری تفسیر و فهم متن می پردازد. علم اصول فقه نیز هدف مشابهی را دنبال می کند زیرا وظیفه ی آن، استنباط حکم شرعی از متون و منابع دینی است و از این روست که اصولیان - در بحث الفاظ - ناگزیر به کشف قواعد فهم متون هستند.
با توجه به زمینه های مشترکی که میان این دو رشته علمی وجود دارد، مطالعه تطبیقی میان آن ها ضروری به نظر می رسد تا با شناخت مبانی مشترک، بتوانیم از اصول و موازین متقن فهم متن درک بهتری داشته باشیم.
از آنجا که در میان شاخه های هرمنوتیک، هرمنوتیک کلاسیک نزدیکی بیشتری با اصول فقه دارد، در این پژوهش که به شیوه توصیفی-تحلیلی همراه با گردآوری اطلاعات اسنادی و کتابخانه ای انجام گرفته است، به بررسی مبانی مشترک میان اصول فقه و هرمنوتیک کلاسیک پرداخته شده است و از این رهگذر شش مبنای مشترک میان آن دو تبیین گردیده است؛ ۱. مؤلف محوری ۲. معیارگرایی ۳. عینیت گرایی و تعین معنا ۴. امکان عبور از موانع تاریخی فهم (أصاله عدم النقل) ۵. تبعیت از قواعد عام فهم ۶- پرهیز از تأثیر پیش فرض ها.
جوهر جسمانی در اندیشه مثبتان و نافیان(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
وجود ذهنی از دیدگاه ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مسئله وجود ذهنی از مباحث دیرپای حوزه های فلسفه و کلام اسلامی محسوب می شود که در باب نحوه تحقق و تبیین علم نقش برجسته ای دارد. در این مقاله ضمن تأکید بر این که این مسئله از مسایل ابداعی در فلسفه اسلامی است، به دلایل اثبات وجود ذهنی با تکیه بر اندیشه صدرالمتالهین پرداخته شده است که از منظر ایشان، هر مقوله ای که به ذهن می آید به حمل اولی ذاتی ـ نه به حمل شایع صناعی ـ همان مقوله است و آنچه به عنوان مفهوم در ذهن ترسیم می شود، در حقیقت و ذات خود کیف نفسانی است. در نهایت دیدگاه های مطرح در باب وجود ذهنی در قالب نظریه حکماء، نظریه اضافه و نظریه شبح بیان گردیده و سپس مورد بررسی و نقد قرار گرفته است.
افراد ممتنع الوجود و منطق مفاهیم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
میان منطق دانان مسلمان، نزاعی دربارة گسترة مصادیق موضوع در قضایای حقیقیه درگرفته است و آن اینکه آیا موضوع در این دسته از قضایا شامل همة مصادیق موجود و ممکن الوجود است یا مصادیق ممتنع الوجود را نیز در بر می گیرد. از ابن سینا تا افضل الدین خونَجی، تصریحاتی به دیدگاه دوم وجود دارد اما منطق دانان بعدی، در ابتدا اثیر الدین ابهری به دیدگاه نخست گرایش پیدا کردند. در این مقاله، تلاش می کنیم دیدگاه ابن سینا و خونجی را در برابر دیدگاه ابهری پشتیبانی کنیم. برای این کار، افراد و مصادیق را به صورت مجموعه هایی از مفاهیم (یا ماهیات) در نظر می گیریم. اگر یک فرد و مصداق، مجموعه ای از مفاهیم متعارض باشد آن را «ممتنع الوجود» می نامیم و اگر مجموعه ای از مفاهیم سازگار باشد آن را «ممکن الوجود» می شماریم و منطق حاکم بر آن را «منطق مفاهیم» می نامیم. برای نظام مندسازی این منطق، سمانتیکی شبیه سمانتیک منطق محمول ها معرفی می کنیم و برای آن، نظامی صوری به زبان منطق مرتبه اول طراحی می کنیم و نشان می دهیم که این نظام منطقی را می توان به بخشی از منطق مرتبه دوم فروکاست. با این کار، نتیجه می گیریم که دیدگاه ابن سینا و خونجی را می توان با منطق مرتبه دوم پشتیبانی کرد.
احساس و ادرا ک از دیدگاه قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر عبارت است از استکشاف دیدگاه قرآن در باب ظرفیت شناختیِ انسان از سطح مادون احساس تا امور فوق ادراک بشری. سؤال پژوهش پیش رو این است که قرآن در باب ظرفیت های شناختیِ بشر که امروزه بسیار مورد مطالعه و بررسی قرار می گیرد، چه دیدگاهی دارد؟ روش پژوهش، تحلیل عقلی - نظریِ محتوای آیات قرآن در موضوع مورد نظر می باشد. بعضی دستاوردهای پژوهش حاضر عبارتند از: 1. از قرآن مطالبی در باب یک سیر گسترده، شامل احساس، ادراک حسی، ادراک فراحسی، شناخت، فراشناخت، و امور فوق ادراک بشری قابل استکشاف است؛ 2. در قرآن بر شناخت و ارزش و ضرورت آن در زندگی روزمره تأکید ویژه شده است؛ 3. مباحث فوق ادراک بشری، به طور ویژه مورد توجه قرآن است و مرتب به انسان یادآوری می شود که ظرفیت شناختی بشر به حدی نیست که همه امور غیب و شهود را دریابد.
فلسفه عمل با نگاهی به دیدگاه علامه طباطبایی در رساله «المنامات و النبوات»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله مسئله تحلیل فلسفی عمل و کنش انسان از دیدگاه علامه طباطبایی در رساله «المنامات و النبوات» مورد بحث قرار گرفته است. جناب علامه با طرح چند اصل فلسفی مهم می کوشد فرایند شکل گیری فعل اختیاری انسان را از منظر فلسفه عمل تبیین کند. اهم اصول مورد نظر ایشان عبارت اند از اصل نیاز، میل و گرایش، اصل توجه، اصل گزینش، اصل ضرورت اعتباری و اصل تشکیک وجودی. دیدگاه علامه با استفاده از این اصول و نحوه تعامل آنها درنهایت ما را به مُدلی از فلسفه عمل می رساند که در عین تشابه با کنش های فروانسانی و طبیعی- در سطح جمادات، گیاهان و حیوان ها- در مرتبه و سطحی بالاتر از مراتب و سطوح وجود و به نحو تشکیکی رخ داده، ویژگی های متفاوتی را بروز می دهد که منشأ انتزاع صفت های آگاهی و اراده و اختیار می شوند. درنتیجه و بر این اساس هیچ یک از نظریه وحدت انگاری تقلیل گرا و نظریه دوگانه انگاری تباینی، تفسیر درستی از کنش انسانی به دست نمی دهند، بلکه باید نظریه دوگانه انگاری تشکیکی- و مراتبی- را مبنای تحلیل و تبین کنش انسان قرار داد.
فرجام اندیشی و پیامدهای تربیتی آن
حوزههای تخصصی:
هدف مقاله حاضر، پرداختن به اهمیت یاد مرگ با استناد به آیات قرآن و روایات معصومین و استنباط کارکردهای تربیتی آن در زندگی انسان است که با روش اسنادی- تحلیلی صورت می گیرد. با توجه به مضامین قران و روایات می توان گفت: از نعمت های بزرگ الهی که خداوند آن را به انسان ارزانی داشته است، یاد مرگ و تفکر درباره ی آن است که موجب بیداری انسان از خواب غفلت و توجه او به مسئولیتش در پیشگاه آفریدگار می گردد. یاد مرگ در گشایش و سختی، موجبات تعادل روحی و اخلاقی انسان را فراهم می کند و با یاد آوری فانی بودن زندگی دنیوی، غرور و تکبر را از او می زداید و تحمل سختی ها و مصائب را بر او آسان می گرداند؛ چنین انسانی در انجام کارهای نیک و حسنات بر دیگران پیشی می گیرد و با دیدی واقع بینانه به زندگی دنیا می نگرد. او از ظلم وستم روی می گرداند و در برخورد با دیگران رعایت حد اعتدال را می نماید و از توجه به محرومان نیز باز نخواهد ماند. نتیجه چنین تربیتی علاوه بر بیداری دل و نزدیکی به خداوند، جهان بینی و واقع نگری است که رهایی انسان از محدودیت و ایجاد یک حکومت عادلانه را تضمین می نماید .
غزالی و فلسفه اسلامی
حوزههای تخصصی:
ظاهراً جایگاه غزالی در تاریخ فلسفه اسلامی معلوم است. بسیاری کسان، گمان می-کنند که او با فلسفه مخالفت کرده و آن را از سیر و پیشرفت باز داشته است. در اینکه کتاب تهافت الفلاسفة، متضمن مطالب کلامی ضد فلسفه و احکام فقهی مشعر بر انتساب آراء فلاسفه به کفر و بدعت است، تردید نمی توان کرد. ولی قبل از غزالی هم، فقیهان بسیاری منطق و فلسفه را زندقه دانسته بودند و اگر تکفیر و تحریم فلاسفه و فلسفه، راه را می بست؛ می بایست راه فارابی و ابن سینا با زندقه دانستن منطق و ادّعای کفایت نحو به جای آن بسته شده باشد.
اشکال معروف وجود ذهنی را ابن سینا حل کرده است نه ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اشکال معروف وجود ذهنی بر خلاف تصوری که پس از صدرالمتالهین رایج شده برای ابن سینا آشنا بوده است او نه تنها این اشکال را مطرح می کند بلکه حتی پاسخی روشن به آن در پیش می نهد. این پاسخ در حقیقت همان پاسخی است که قرنها بعد صدرالمتالهین با توسل به تفکیک میراماد در دو گونه حمل شایع صناعی و حمل ذاتی اولی از یکدیگر و بدون ارجاع به شیخ الرئیس مطرح کرده است. همچنین پاسخ ابن سینا بر خلاف تصور ملاصدرا نه تنها همه وجوه اشکال را کفلایت می کند. بلکه پاره ای از ایرادهای پاسخ های بعدی را که در اثر غفلت از هویت وجود ذهنی رخ می نمایند با روشن سازی معنای آمدن ماهیت به ذهن هنگام علم به امری خارجی و از راه روشن سازی معنای عین و اعیان از میان بر می دارد.
تقریری نو از مسئله شرّ براساس نظریّه ادراکات اعتباری علّامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مسئله قرینه ای شرّ تنها استدلال ملحدان علیه خدا است؛ و نیز مسئله منطقی شرّ به مثابه مشکلی در میان خداباوران مطرح است. مسئله این مقاله این است که آیا نظریّه ادراکات اعتباری علّامه طباطبایی میتواند با اعتباری دانستن
شرور، پاسخی برای این مسئله باشد؟ از نظر علامه طباطبایی همه مفاهیم و گزاره های عملی در برابر ادراکات اخباری و حقیقی، اعتبار جعل و قراردادهای انسانیاند درجهت رفع حوائج و نواقصی زیستی و وجودی و فرونشاندن تمایلات و رغبات برخاسته از آن نیازها. ازجمله این اعتبارات حسن و قبح و به تبع آن خیر و شر است. ویژگی و معیار مهم در اعتباریات آن است که ما ناظر به غایات متصورمان آنها را مثلاً خوب یا بد، خیر یا شر محسوب میکنیم نه اینکه امور به لحاظ نفس الامری چنین باشند. البته ادراکات اعتباری به جهت اثر و کار کرد و غایتی که بر آنها مترتب است ونیز منشاء وجودی و زیستی فردی یا جمعی که دارند مرتبط و مترتب بر واقع هستند و لذا معرفت بخش و معقولند هرچند برهان بردار نیستند و البته عقلانیت آنها از نوع دیگری (عملی) است. در پرتو «اعتباری» دانستن شرور به نظر میرسد هم مساله منطقی شر و هم مساله قرینه ای آن و هم منافات نداشتن وجود شرور با نظام حکیمانه الهی، تقریری خردپذیرتر مییابد. علاوه بر اینکه احساس و تجربه شر هم به عنوان یک واقعیت بشری به رسمیت شناخته میشود و انکار نمی شود.
اقتدار کاریزمایى حضرت محمد صلى الله علیه و آله(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
علوم سیاسى ۱۳۸۱ شماره ۱۹
حوزههای تخصصی:
نویسنده در صدد است تا با ملاک قرار دادن تیپشناسى اقتدار کاریزمایى وبر، تیپشناسى معادلى را در بافت اسلامى تدوین کند تا بتواند به طور خاص اقتدار کاریزمایى حضرت محمدصلى الله علیه وآله را توصیف کند. وى ضمن ارائه چندین معیار، معتقد است تنها مفهوم اسلامى معادل براى توصیف اقتدار کاریزمایى آن حضرت، مفهوم «رسالت» است نه «کرامت» یا «ولایت»، آنگونه که برخى پنداشتهاند
دین و عرفى شدن در ایران معاصر(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
علوم سیاسى ۱۳۸۴ شماره ۳۲
حوزههای تخصصی:
عرفى شدن دین در دو گفتمان اسلام سیاسى و تجدد، داراى معانى متفاوتى است. تجدد در پى عرفى شدن دین است تا مفاهیم اساسى خود را در خارج از حوزه دین معنا دهى کند؛ اما اسلامگرایى در پى عرفى شدن است تا بر اساس تحولات و تغییرات و مقتضیات زمان و در چارچوب اجتهاد، به مسائل و نیازها در دایره شریعت پاسخ دهد. در تاریخ معاصر ایران این دو گفتمان مبناى بسیارى از تحولات سیاسى - اجتماعى است و براى تحلیل آنها باید با عصاى این دو گفتمان گام برداشت.
براى تبیین مسئله عرفى شدن در ایران معاصر، به تحلیل دو گفتمان تجدد و اسلامگرایى و مفهوم عرفى شدن بر اساس نظریه گفتمان لاکلا و موف پرداختیم و با مفصلبندى چندین دال مهم حول دالهاى مرکزى مدرنیته و اسلامگرایى، به تبیین این مفاهیم در نظام معنایى تجدد و اسلامگرایى با استفاده از شواهدى از ایران معاصر اقدام کردیم. در پایان نمودهایى از عرفى شدن را در ایران معاصر مورد بحث قرار دادهایم.
پیوند تاریخی تشیع عراق و ایران
حوزههای تخصصی:
«تناسخ» و شبهات دینی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برخی از ادیان مانند هندویسم و بودیسم معتقدند که روح انسان پس از مرگش نابود نشده به بدن انسانی دیگر تعلق می گیرد و با بدن جدید، پاداش یا مکافات اعمال پیشین خود را تحمل می کند که در اصطلاع کلامی و ادیان از آن به «تناسخ» یاد می شود.
فلاسفه در کتب فلسفی خود، درباره بطلان تناسخ ادله مختلفی ارایه دادند. برخی روایات نیز به صراحت، آن را انکار می کند. با وجود این، ظاهر بعضی آموزه های دینی بر امکان و وقوع تناسخ در دنیا یا قیامت دلالت دارد. در این مقاله، نخست ادله بطلان تناسخ و سپس شبهات دینی ای که بر امکان و وقوع تناسخ دلالت دارد، تحلیل و تبیین می شود
واقعه آرماگدون
منبع:
موعود ۱۳۸۰ شماره ۲۸
حوزههای تخصصی:
متدولوژی معناشناسی واژگان قرآن(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
واژه ها به عنوان عنصر اصلی کتاب قرآن، از جایگاه والایی در آن برخوردارند و گام نخست در فهم متن قرآن را به معناشناسی خودشان اختصاص می دهند. این نوشتار با پیش فرض امکان، ضرورت و فوریت معناشناسی واژگان قرآن، بر آن است که روشی جامع در معناشناسی واژه های قرآن ارائه کند. روش معناشناسی قرآن در این نوشته چنین ترسیم شده است که انواع منابع اعم از منابع نقلی، علمی و عقلی جهت معناشناسی شناسایی می شوند و سپس شیوه به کارگیری آنها در فرآیند معناشناسی به صورت نظری و تطبیقی تبیین می شود. از این مطالعه برمی آید که منابع و ابزارهای گوناگونی در معناشناسی واژگان قرآن به کار می آیند. برخی از آنها عبارت اند از: اتیمولوژی، دانش لغت، قرآن، حدیث، عهدین، واژه نامه های دیگر زبان ها و دانش های مرتبط با دانش معناشناسی واژگان قرآن.