فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۰۲۱ تا ۲٬۰۴۰ مورد از کل ۱۸٬۸۲۳ مورد.
منبع:
پگاه حوزه ۱۳۸۲ شماره ۱۰۸
حوزههای تخصصی:
برهان نفس بر اثبات خدا در حکمت متعالیه(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
در میان ادله اثبات وجود خدا در فلسفه اسلامی، برهان های غیرمشهوری هم هستند که در عین صحت و اتقان کمتر مورد عنایت فیلسوفان قرار گرفته اند. یکی از این برهان ها برهان نفس بر اثبات خدا است. در این برهان، با استفاده از نفس انسانی و برخی اوصاف و عوارض آن بر وجود خداوند سبحان استدلال می شود. صدرالمتالیهن (ره) در برخی از آثار خود به صراحت این برهان را یکی از براهین مستقل اثبات واجب الوجود دانسته است. ملاصدرا و برخی از پیروانش چهار تقریر از این برهان ارائه کرده اند: با استفاده از علت حرکت نفس، حدوث نفس، علت غایی حرکت نفس و حرکت نفوس فلکی. این برهان به نحو مستقل در حکمت مشاء مطرح نبوده است؛ برخی اشراقیان به بعضی تقریرهای آن اشاره کرده اند؛ ملاصدرا با بهره گیری از اشارات پیشینیان و همچنین مبانی فلسفی خود در مسئله نفس، حرکت جوهری، نحوه ارتباط حادث با محدث و... چنین برهانی را بیان کرده است. او همچنین در این برهان، راه و رونده را متحد می داند و عینیت سالک و مسلک را از ویژگی های این برهان می شمارد و همین امر را دلیل شرافت این برهان بر سایر ادله اثبات واجب الوجود به جز برهان صدیقین می داند. او معتقد است: در عین اینکه معرفت حضوری نفس شهود باطنی رب را در پی دارد، معرفت حصولی به نفس و دقت در عوارض آن نیز وسیله صعود به معرفت خداوند است.
فلسفه خاتمیت و امامت
منبع:
رواق اندیشه ۱۳۸۴شماره ۴۷
حوزههای تخصصی:
غرض از ذکر این مقدمه، پرداختن به سخنانى است که چندى پیش از آقاى دکتر سروش با عنوان «روحانیت ما عوام است نه عوامزده» منعکس گردیده است.(2) هرچند محتواى سخنان منتشر شده از ایشان، چیزى نیست که دور از انتظار بوده باشد اما از آنجا که مطالب گفته شده، خالى از وجوه مختلف نقد و نظر نیست، به منظور تنویر افکار عمومى و دفاع از اعتقادات دینى و مذهبى، با ذکر برخى از موارد قابل تأمل، به نقد و بررسى آنها مىپردازیم.
الهیات شفا و شرح آن
حوزههای تخصصی:
با دعای ندبه در پگاه جمعه
منبع:
موعود ۱۳۷۹ شماره ۱۹
حوزههای تخصصی:
مقایسه فلسفه علم تاریخ از دیدگاه ابن خلدون و استاد مطهری
حوزههای تخصصی:
عبدالرحمن ابن خلدون، تاریخ را به «ظاهر» و «باطن»، و استاد مرتضی مطهری، آن را به سه نوع «نقلی»، «علمی» و «فلسفة (نظری) تاریخ» تقسیم کرده اند. ظاهر تاریخ با تاریخ نقلی، و باطن تاریخ با تاریخ علمی، قابل تطبیق است. اما ابن خلدون، واژة معادلِ فلسفه (نظری) تاریخ براساس اصطلاح استاد مطهری را مشخص نساخته، و در این زمینه بحثی به صورت مستقیم طرح نکرده است. با وجود تأیید کلی هر دو اندیشمند نسبت به تاریخ نقلی، به نظر می رسد اعتماد شهید مطهری به مطالب تاریخ نقلی، در مقایسه با ابن خلدون بیشتر است. علی رغم آنکه قانون مندی تاریخ و اجتماع انسانی (به عنوان باطن تاریخ یا تاریخ علمی)، نزد هر دو متفکر، مسلّم می باشد، استاد مطهری، دستیابی به آن قوانین را، به دلیل پیچیدگی انسان و به ویژه جامعه انسانی، دشوار دانسته است. اما ابن خلدون، در مقام عمل، با تسامح زیاد و نقض های متعدد، اقدام به بیان قوانین اجتماعی فراوان نموده است. از سوی دیگر، برخلاف استاد مطهری، که تاریخ علمی را مبتنی بر «اصالت جامعه»، و نیز روند علم تاریخ را رو به تکامل می داند، از مطالب ابن خلدون چنین برداشتی به دست نمی آید.
سیری بر نظریه عصمت امام ، از آغاز تا سده پنجم هجری(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
عصمت در لغت، به معنای بازدارندگی و منع، و در علم کلام به معنای بازدارندگی از گناه و اشتباه به کار می رود. آنچه در این نوشتار مورد نظر است، بررسی سیر تاریخی مسئله عصمت امام در تاریخ اندیشه شیعه امامیه تا پایان سده پنجم هجری است. بر اساس مهم ترین یافته های این تحقیق، نظریه عصمت امام پیش از آنکه به وسیله متکلمان شیعی مطرح شود، در آیات قرآن کریم و نیز سنت نبوی نمودی آشکار داشته، چنان که سخنان صحابه رسول خدا مؤید چنین ادعایی است. اگرچه شبهاتی چند درباره اعتقاد یا عدم اعتقاد صحابه ائمه اطهار به وسیله برخی نویسندگان مطرح شده است، تحقیق و واکاوی در این مسئله خلاف این شبهات را ثابت می کند.
روشهای تربیتی امام سجاد
منبع:
نامه جامعه ۱۳۸۵ شماره ۲۴
حوزههای تخصصی:
انسان، مستعدّ اتصاف به همهی کمالات است امّا وصول به آنها در گرو تربیت صحیح میباشد و برای رسیدن به هدف والای قرب الیالله باید بهترین شیوهها را انتخاب نمود. به یقین برترین روشها تنها در کلام و سیرهی انسانهای کامل هر عصر و زمان جست و جو میشود و چنین انسانهایی برای همهی عصرها و زمانها جز معصومین: کسی نیست. این مقال در پی آشنایی با اهداف تربیتی امام سجّاد براساس صحیفهی سجادیه، دعای ابوحمزهی ثمالی و سیرهی رفتاری آن حضرت است.
تأمّلى درباره نظریه وحدت متعالى ادیان; بررسى دیدگاه سیدحسین نصر
منبع:
معرفت ۱۳۸۵ شماره ۱۱۱
حوزههای تخصصی:
جایگاه حکمت الهی
خلافت الهی، انسان جهانی، ولایت تکوینی (با تکیه بر دیدگاه ملاصدرا)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
انسان با پیمودن راه کمال می تواند مظهر اسمای الهی گردد و در نتیجه جانشین خداوند در زمین شود. قرآن کریم در آیات 30 تا 33 سوره بقره، ظرفیت وجودی انسان را برای کسب مقام خلیفه الهی بیان می کند. در این آیات، خداوند خطاب به فرشتگان اعلام می کند که با آفرینش انسان خلیفه ای برای خود بر روی زمین تعیین کرده است و در ادامه به منظور تبیین مقام خلیفه الهی می فرماید، جانشین خدا در روی زمین کسی خواهد بود که علم به اسماء داشته باشد. بنابراین رابطه ای محکم بین علم انسان به اسماء و مقام خلیفه الهی در روی زمین وجود دارد. در بیان معنای اسماء و چگونگی علم به آن، مفسران اقوال متعددی ارائه داده اند. ملاصدرا در تفسیر این آیه معنای تعلیم اسماء به آدم را مظهریت انسان برای اسماء و صفات الهی و جامع حقایق عالم بودن انسان می داند و نشان می دهد که چگونه جهان شمول بودن انسان می تواند او را لایق جانشینی خداوند در زمین و رسیدن به مقام ولایت تکوینی کند.
مبناگرایی معتدل(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن ۱۳۸۴ شماره ۲۴
حوزههای تخصصی:
یکی از دیدگاههای رایج درباب توجیه، مبناگرایی است. از مبناگرایی، تقریرهای گوناگونی ارائه شده است. یک قرائت، تفسیر اعتدالی است که پال موزر، یکی از معرفت¬شناسان معاصر، آن را مطرح کرده است. این نظریه که از جهاتی شباهت با نظریه فیلسوفان مسلمان دارد، سطوح مختلف مبنا را مطرح میسازد. بر طبق آن، آنچه میتواند مبنا به نحو مطلق و قطعی قلمداد شود، همان تجارب و دریافتهای حضوری انسان است اما به کمک تبیین. به دنبال آن، گزارههایی میتوانند مبنا قرار گیرند که از چنین تجاربی به نحو غیراستنتاجی به دست آمده باشند که وی آنها را مبنای مشروط مینامد. سایر گزارهها، گزارههای استنتاج شده از گزارههای قسم قبلی هستند. از مهمترین ویژگی این دیدگاه، درونیگرایی معتدل است. اهمیتی که وی برای تبیین و کلنگری معرفت قایل است، موجب میشود تا قید چهارمی بر قیود سهگانه معرفت بیافزاید.
نقش تطهیر خیال در وصول به مقام توحید الهی از منظر علامه طباطبائی و آیت الله جوادی آملی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
آیین حکمت سال یازدهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۴۱
49 - 72
حوزههای تخصصی:
در حکمت متعالیه، قوه خیال از مهم ترین مراتب وجودی انسان به شمار می آید که با حرکت جوهری از قوه حس ارتقا می یابد و قبل از قوه ادراک عقلی قرار می گیرد. در صورتی که آدمی از این قوه تحت کنترل عقل استفاده کند و بدین وسیله، خویش را از توقف در مرتبه ادنی و تکثّر در صور و معانی ماهوی نجات دهد، می تواند از طریق این قوه به تعالی و وصول به مقام توحید الهی برسد. از این قوه به دلیل داشتن برخی از ویژگی های قوه حس و قوه عقل، با عنوان «قوه برزخی» نیز یاد کرده اند. تلاش بر آن است تا با تحلیل آرای علامه طباطبائی و آیت الله جوادی آملی، نقش تطهیر خیال را برای وصول به مقام توحید الهی تبیین شود. ایشان بر مبنای یگانگی نفس و قوا و اتحاد علم و عالم و معلوم، معتقدند اگر عقل نظری و عملی متحد شوند، می توان به وسیله قوه خیال به مقام توحید الهی دست یافت؛ زیرا با متمرکز کردن قوه خیال در سیر آفاقی و انفسی، و نیز مراقبه و کنترل آن به وسیله جمع همّت ها تحت قوه عاقله، وصول به مقام حقانی میسور خواهد شد.
بررسی تطبیقی آزادی از دیدگاه شهید مطهری و ژان پل سارتر(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه سیاسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی فقه و اصول فقه اندیشه و فقه سیاسی اندیشه سیاسی اسلام فلسفه سیاسی
آزادی از مهم ترین ارزش های انسانی است که همواره مورد بحث و مناقشه اندیشمندان بوده است. شهید مطهری از جمله مهم ترین متفکّران مسلمان در دوره معاصر می باشد که اندیشه او نقش بسیاری در شکل گیری فرهنگ اسلامی معاصر داشته است. از سوی دیگر، ژان پل سارتر نیز از جمله متفکّران اگزیستانسیالیست معاصر می باشد که آثار او در زمینه های فکری بسیار اثرگذار بوده است. با توجّه به اینکه هر دو متفکّر علاقه زیادی به طرح و بررسی مسائل مربوط به وجود انسانی دارند، این پرسش مطرح می گردد که آنان چه دیدگاهی درباره «آزادی» دارند؟ و در دیدگاه آنها چه وجوه اشتراک و وجوه اختلافی می توان یافت؟ در این تحقیق، با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی و براساس متون وآثار شهید مطهری و سارتر، به مقایسه و تطبیق نظریات آن دو پرداخته شده است. بر اساس یافته های تحقیق، به نظر می رسد برخی وجوه اشتراک میان دیدگاه این دو متفکّر وجود دارد، مانند ارزشمند بودن آزادی و مسئولیت آوربودن آزادی. اما اختلاف مبنایی زیادی نیز میان آن دو وجود دارد. برای نمونه، به نظر ژان پل سارتر، آزادی تنها ارزش انسانی و کمال ذاتی انسان است که با وجود خداوند و وجود ارزش های دیگر در تضاد است. چنین نگرشی به آزادی انسان را از حقیقت خویش و مبدأ و معاد جدا و او را، بدون اتکا به هیچ اصل و قانونی، همه کاره خود معرفی می کند. اما آزادی مطرح در کلام استاد مطهری فقط با نگاه به علت فاعلی و غایی انسان معنا می یابد. در دیدگاه وی، هر تعلقی ضد آزادی است، مگر تعلق و وابستگی به خداوند متعال، که تعلق به او عین آزادی است و جز با وابستگی و اعتقاد به خداوند آزادی حقیقی حاصل نمی شود. ایشان تمام هستی را در طول وجود خداوند می بیند و پایه و اساس ارزش هایی مانند آزادی و عدالت را خداشناسی می داند و انسانیت و ارزش های او را بدون شناخت خداوند بی معنا و بی مفهوم می داند.
نقد و بررسى انواع نومینالیسم با بهره گیرى از دیدگاه هاى علّامه طباطبائى(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق گروه های ویژه اندیشه های فلسفی در ایران معاصر
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق گروه های ویژه فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی معرفت شناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی معرفت شناسی
نومینالیسم، نظریه اى در پاسخ به مسائل مربوط به کلیات است. بنابراین در این نوشته بحث را از بررسى انواع کلى آغاز مى کنیم و در ادامه سه نظریه مطرح در حوزه کلیات را برمى رسیم. این سه نظریه عبارت اند از: رئالیسم، مفهوم گرایى و نومینالیسم. نومینالیسم سخت، نومینالیسم فرازبانى، نظریه مجاز، نومینالیسم داستان گرایانه، نومینالیسم طبقه اى، نومینالیسم روش شناختى و نومینالیسم اجتماعى از انواع نومینالیسم اند که در این نوشته به بررسى آنها مى پردازیم. دیدگاه علّامه طباطبائى با توجه به گرایش رئالیستى ایشان، در تقابل آشکار با انواعى از نومینالیسم است. این تقابل در حوزه هاى هستى شناسى، معرفت شناسى، قضایا و روش بنیادین با روش تحلیلى و استنتاجى نشان داده شده است.
ولایــت، روح حـــج
تحلیلی درباره عفو الهی از پیامبر (ص) بر محور آیه 43 سوره توبه(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام پیامبرشناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن معارف قرآن وحی ونبوت در قرآن
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن معارف قرآن موارد دیگر قرآن وعترت
از نظر مسلمانان، پیامبر اسلام (ص) معصوم بوده و این عقیده برآمده از تعلیمات قرآنی است. با وجود این، آیاتی در این کتاب آسمانی وجود دارد که در ظاهر این باور را به تردید می اندازد. از جمله این آیات، آیه 43 سوره توبه می باشد. در این آیه در مورد عفو خدای متعال نسبت به پیامبر (ص)، دیدگاه های متفاوتی بین مفسران وجود دارد که مجموع این دیدگاه ها در مقاله حاضر، در پنج دیدگاه ارائه و بررسی شده است. سپس با ارائه تحلیلی ادبی اجتماعی از آیه شریفه مبتنی بر فضای نزول، ضمن رد هر پنج دیدگاه، اثبات شده که توبیخ و عفو خداوند در این آیه شریفه ابداً در ارتباط با رسول خدا (ص) نبوده است و در عین حال ناظر به منافقان نیز نمی باشد، بلکه متوجه گروه هایی از مسلمانان ضعیف الایمان بوده است که اجازه پیامبر به منافقان مدینه مبنی بر عدم شرکت در جنگ تبوک را بهانه ای برای استیذان خود برای تخلف از شرکت در جنگ قرار داده بودند. همچنین اثبات شده است که اجازه رسول خدا (ص) به منافقان مدینه برای تخلف از جنگ، اقدامی کاملاً بایسته و از روی مصلحت بوده و مورد تأیید خدای تعالی بوده است. این برداشت از آیه شریفه کاملاً منطبق بر روایت منقول از امام رضا (ع) است که آیه مورد بحث را از باب «ایاک اعنی واسمعی یا جاره» می داند، البته با تحلیلی متفاوت از این روایت.