فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۸۴۱ تا ۱٬۸۶۰ مورد از کل ۱۷٬۶۸۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
خشونت شهری، پدیده ای اجتماعی است که در ساحت شهر اتفاق می افتد و امنیت آسایش شهروندان، کارکرد نهادها و سازمانها را تحت تأثیر قرار می دهد. این پژوهش با هدف مطالعهپدیدهخشونت شهری در شهر اردبیل با روش پدیدارشناسی توصیفی انجام شده است. 11نفر از شهروندانی که خشونت شهری را تجربه کرده بودند با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و جمع آوری داده ها از طریق مصاحبه عمیق تا رسیدن داده ها به اشباع ادامه یافت. تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار MAXQDA انجام شد. یافته ها نشان داد که پدیده خشونت شهری با چهار مقوله اصلی از دیدگاه مشارکت کنندگان تعریف می شودکه عبارتند از: 1- خشونت فیزیکی 2- خشونت کلامی 3- خشونت مالی 4- خشونت روانی. عوامل، شرایط و علل سوق دهنده به پدیده خشونت شهری بر اساس تجربه مشارکت کنندگان عبارتند از: 1- عوامل مداخله ای ( فردگرایی خودخواهانه- عامل روانی)، 2- شرایط زمینه ای (شرایط فضای شهری- شرایط خانوادگی)، 3- علل پیدایش (کنترل اجتماعی، علل اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی).
رابطه بین طبقه اجتماعی و فرهنگ سیاسی در شهر اردبیل(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
رفاه اجتماعی سال ۲۱ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۸۳
۳۸۷-۳۴۹
حوزههای تخصصی:
مقدمه: از عوامل تاثیرگذار بر توسعه ی سیاسی، چگونگی جهت گیری هایِ نسبت نظام سیاسی و ایفای نقش سیاسی افراد آن جامعه است. این جهت گیری ها و کنش های سیاسیِ افراد، ممکن است در بین طبقات اجتماعی (با توجه به سرمایه های اقتصادی و فرهنگی) متفاوت باشد. بر این اساس تحقیق حاضر درصدد شناسایی فرهنگ سیاسی طبقات اجتماعی است. روش: تحقیق به صورت پیمایشی و با ابزار پرسشنامه صورت گرفته است، حجم نمونه ی 400 نفر و با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای در شهر اردبیل در سال 1398 انجام شده است. یافته ها: یافته های تحقیق نشان داد که فرهنگ سیاسی طبقه ی پایین و متوسط از نوع «محدود- تبعی» و فرهنگ سیاسی طبقه ی بالا از نوع «تبعی- مشارکتی» است. همچنین یافته ها نشان داد که تفاوتِ معنی داری بین فرهنگ سیاسی طبقه ی متوسط و پایین وجود ندارد، ولی فرهنگ سیاسی طبقه ی بالا، تفاوت معنی داری با فرهنگ سیاسی طبقه ی متوسط و پایین دارد. بحث: فرهنگ سیاسی طبقات اجتماعی در ایران گویای شکاف بین نظام سیاسی و مردم، بی اعتمادی نهادی، دوری از اقتدارگرایی و پیچیده پنداشتن موضوع سیاست است. بنابراین فرهنگ سیاسی در اذهان و اندیشه ها رشد یافته، ولی در بعد رفتاری و عملی عقب افتاده است که می تواند ناشی از «هزینه های فعالیت سیاسی» باشد، و یا ناشی از«فرهنگ سیاسی» که در طول تاریخ در ایران وجود داشته است. همچنن با توجه به اینکه فرهنگ سیاسی طبقه متوسط و پایین تفاوت معنی داری با هم ندارند و نوع فرهنگی سیاسی این طبقات محدود و تبعی است این طبقات دچار انفعال سیاسی شده و توسعه سیاسی جامعه را تحت تاثیر قرار داده است.
موسیقی عامه پسند مستقل و فرهنگ غالب؛ سوژه اجتماعی در مضامین آثار امیرحسین مقصودلو (تتلو) در دهه نود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله به رابطه موسیقی عامه پسند مستقل و فرهنگ غالب می پردازد. امیرحسین مقصودلو، ملقب به تتلو، خواننده مشهور، مورد مطالعه این پژوهش است. این مقاله به مطالعه محتوای آثار تتلو به عنوان یک خواننده موسیقی عامه پسند در دهه 1390 شمسی می پردازد. سؤالی که در این تحقیق مطرح می شود این است که آیا این محتوا بازتاب دهنده سوژه برآمده از دل سیاست های نئولیبرالی مورد مناقشه چند دهه گذشته بین صاحب نظران است یا خیر. این پژوهش با روش تحلیل مضمون، ده اثر از این خواننده را که از آن ها استقبال بیشتری شده است، بررسی می کند. نتیجه این بررسی، حوزه هایی را مشخص می کند که بخشی از آن ها شامل مضمون هایی هستند که همسو با فرهنگ غالب و بخش دیگر، در تقابل با آن قرار می گیرند. از دل چنین تطبیق و تقابلی سوژه ای سرگردان و آشفته برمی آید که هم مورد مذمت جامعه و فرهنگ و ایدئولوژی غالب و هم مورد عتاب منتقدان آن ها واقع می شود
بازتابِ آموزش کودکان در سفرنامه های فرنگیانِ عصرِ قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تاریخ کودکان از عرصه های مغفول مطالعات تاریخی در ایران است . هرچند مورخان تاریخ اجتماعی و فرهنگی ایران، به جنبه هایی از زندگی کودکان عهد قاجار، مانند آموزش کودکان پرداخته اند، اما بخش عمده ای از حیات این گروه در حاشیه تاریخ نگاری ایران قرار گرفته و بررسی نشده است. از این رو، مقاله حاضر به بررسی بخشی از حیات کودکان (آموزش آن ها) در عهد قاجار می پردازد. با توجه به قلمرو وسیع موضوع و کمبود داده درباره کودکان در متون تاریخیِ رسمی، عمومی و دودمانیِ عهد قاجار از یک سو و نیز بازتاب جنبه های گوناگون زندگی کودکان در سفرنامه های فرنگیان عصر قاجار از سوی دیگر، موضوع حاضر، با تکیه بر سفرنامه های فرنگیان عهد قاجار بررسی شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که آموزش کودکان، شامل آموزش مکتب خانه ای، آموزش ابتدایی و آموزش متوسطه بوده است و از نظر تعلیم و تربیت و امکانات آموزشی بیشتر کودکان در وضعیت خوبی به سر نمی بردند و آموزش آن ها بسیار ساده و ابتدایی بوده است، اما به تدریج وضعیت بهتری یافت. روش پژوهش در این مقاله، تاریخی با رویکرد توصیفی تحلیلی و روش گردآوری داده ها کتابخانه ای است.
آسیب شناسی مدارس در تجربه زیسته دانش آموزی از دیدگاه دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی آسیب شناسی مدارس در تجربه زیسته دانش آموزی از دیدگاه دانشجویان بود. روش شناسی: روش پژوهش کیفی و از نوع پدیدارشناسی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر کلیه دانشجویان کارشناسی دانشگاه شهید باهنر کرمان با تعداد 10440 نفر در سال 400-1399 بود که از میان آنها 18 نفر طبق اصل اشباع نظری با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها مصاحبه نیمه ساختاریافته بود. روایی مصاحبه از طریق دقت در مطرح کردن سؤالات، بکار نگرفتن نظرات شخصی محقق در مصاحبه و تأیید مشارکت کنندگان از فهم صحیح محقق از تجارب آنها حاصل گردید. روایی سؤالات مصاحبه توسط اساتید صاحب نظر در حوزه تعلیم و تربیت تأیید گردید. به منظور تأیید پایایی نیز میزان توافق از طریق ضریب همبستگی پیرسون 96% محاسبه شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل مضمون استفاده شد.یافته ها: مطابق با یافته های پژوهش آسیب های ناشی از مدارس در چهار مضمون اصلی آموزشی، تربیتی، تعاملی و محیطی-فیزیکی، 12 مضمون فرعی و ۲۷۴ کد اولیه جای گرفتند. مضمون اصلی آموزشی، شامل چهار مضمون فرعی ضعف در روش های تدریس، ضعف در محتوا، ضعف در نظام ارزشیابی و ضعف در صلاحیت های حرفه ای عوامل انسانی مدرسه؛ مضمون اصلی تربیتی، شامل دو مضمون فرعی ضعف در روش های تربیتی و ضعف در تربیت دینی به طور خاص؛ مضمون اصلی تعاملی، شامل مضامین فرعی مرتبط با تعامل عوامل انسانی مدرسه با دانش آموز و مضمون اصلی محیطی-فیزیکی، شامل دو مضمون فرعی فضای حاکم بر مدرسه و ارائه امکانات و تجهیزات می شدند. علت های بروز آسیب ها شامل ضعف در سیستم گزینش معلمان و مدیران، نبود برنامه ریزی دقیق و جامع و موارد دیگر بودند. پیامدهای ناشی از آسیب ها نیز شامل مدرسه گریزی، احساس اضطراب نسبت به مدرسه، کاهش انگیزه پیشرفت و موارد دیگر بودند.بحث و نتیجه گیری: بر اساس نتایج پژوهش حاضر آسیب های چهارگانه آموزشی، تربیتی، تعاملی و محیطی-فیزیکی باعث ناکارآمدی و ضعف های اساسی در نظام تعلیم و تربیت شدند که نیاز به اقدام جدی جهت رفع آنها و بهبود وضعیت نظام آموزشی است. نتایج پژوهش حاضر می تواند زمینه بازنگری و ایجاد تغییرات اساسی در نظام تعلیم و تربیت را فراهم آورد.
تحلیلی بر عوامل مرتبط بر گرایش زنان نسبت به مصرف برندهای خارجی پوشاک (مطالعه موردی: زنان شهر یزد)
منبع:
فرهنگ یزد سال سوم بهار ۱۴۰۰ شماره ۹
155 - 178
حوزههای تخصصی:
شواهد نشان می دهد که صنعت لباس و پوشاک هنوز جایگاه واقعی خود را در ایران پیدا نکرده و یکی از مهم ترین مسائل مرتبط با آن، بحث برند و برندسازی است؛ ازاین رو این پژوهش با هدف بررسی عوامل مؤثّر بر گرایش زنان به مصرف برندهای خارجی پوشاک انجام گرفت. روش تحقیق حاضر از نظر ماهیت، از نوع هم بستگی؛ از نظر هدف، کاربردی و از نظر اجرا، مقطعی توصیفی و پیمایشی است. جامعه آماری را زنان شهر یزد (مصرف کنندگان لباس های برند خارجی) تشکیل داده اند. با توجّه به پراکندگی و مشخّص نبودن جامعه آماری، حجم نمونه با استناد به «نمونه گیری در روش رگرسیون» تعیین شد؛ بنابراین حجم نمونه برابر بود با شصت نفر و روش نمونه گیری از نوع در دسترس بود. پرسش نامه ابزار گردآوری داده ها بود که مقیاس «رئیسی و همکاران، 1395» پس از تعدیل و تلخیص، مورد استفاده قرار گرفت. داده ها با استفاده از نرم افزار spss مورد پردازش و تحلیل قرار گرفت. یافته ها نشان داد عوامل مؤثّر بر گرایش بانوان به برندهای خارجی پوشاک را می توان در سه دسته مورد بررسی قرار داد: ویژگی های درونی محصول؛ ویژگی های فردی، نگرش و ویژگی های محیطی. ضریب تعیین به دست آمده نشان داد 1/59درصد از واریانس متغیّر گرایش زنان به مصرف برندهای خارجی پوشاک توسّط «ویژگی های درونی محصول»، 3/46درصد توسّط «ویژگی های فردی و نگرش» و 8/23درصد توسّط «ویژگی های محیطی» پیش بینی می شود. بررسی جداگانه مؤلّفه ها نشان داد به ترتیب مؤلّفه های زیر در گرایش زنان به مصرف برندهای خارجی پوشاک تأثیر دارد: کیفیت برندهای لباس خارجی، مشتمل بر مرغوبیت، قیمت، زمان مناسب، نوآوری مناسب و ...؛ مرغوب بودن برندهای خارجی، مشتمل بر ویژگی های محصول مانند جنس پارچه، مدل و طرح؛ به روز بودن برندهای لباس خارجی؛ افزایش اعتبار اجتماعی در فرد با استفاده از برندهای خارجی؛ معروف بودن و شهرت برند خارجی. با توجّه به این مؤلّفه ها نیکوست طرّاحان لباس و صاحبان برندهای پوشاک در شهر یزد و در کشور ایران بیش ازپیش مدیریت برند و مشتری مداری را سرلوحه فعّالیت خود قرار دهند و با ارتقای کیفیت، تنوّع و توجّه به نیازهای مشتریان، توان رقابتی خود را در دنیای پررقابت پوشاک افزایش دهند.
تحلیلی بولی از نرخ خودکشی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جامعه شناسی معاصر سال دهم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱۸
119 - 145
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، بررسی علل نرخ بالای خودکشی در برخی استان های ایران است. در حقیقت، مقاله حاضر با ملحوظ داشتن واحد تحلیل «استان» از جبر بولی استفاده نموده است تا به این پرسش پاسخ گوید که چه ترکیب هایی از عوامل علّی موجب تکوین نرخ بالای خودکشی در برخی استان های ایران شده اند؟ برای تعیین این عوامل علّی با مروری بر ادبیات موجود در جامعه شناسی، چهار عامل علّی برای تبیین مسأله مزبور انتخاب گردید: نرخ موالید، میزان صنعتی شدن، میزان شهری شدن، و نرخ مشارکت نیروی کار زنان. نتایج تحلیل بولی نشان داد که نرخ موالید بالا و شهری شدن پایین برای وقوع نرخ بالای خودکشی در استان های ایران علّت لازم بوده اند؛ یعنی، کلیه استان هایی که نرخ بالای خودکشی داشتند واجد نرخ موالید بالا و شهری شدن پایین بوده اند. یافته های تحلیل بولی هم چنین نشان داد که وقتی این دو عامل تبیینی از نوع علّت لازم با یکی از دو عامل میزان پایین صنعتی شدن یا نرخ بالای مشارکت نیروی کار زنان ترکیب شوند، علّت کافی را برای وقوع نرخ بالای خودکشی در استان های ایران تشکیل خواهند داد. به عبارت بهتر، تحلیل بولی نشان داد که دو الگوی علّی متفاوت موجب تکوین نرخ بالای خودکشی در استان های ایران شده اند. اول، ترکیبی از نرخ بالای موالید با نرخ های پایین صنعتی شدن و شهری شدن. دوم، ترکیبی از نرخ بالای موالید با نرخ پایین شهری شدن و نرخ بالای مشارکت نیروی کار زنان.
تحلیل گفتمان انتقادی فساد در مطبوعات ایران دهه 90(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فساد به معنای تبدیل روابط اجتماعی به مبادله ای سودمندانه و درعین حال تبعیض آمیز است که طی آن اهداف عام جای خود را به اهداف خاص می دهد و مقام، منصب، رابطه گرایی، رانت خواری جایگزین قانون گرایی، امانت داری، شایسته سالاری، شرافت می شود. در این تحقیق به بررسی وضعیت فساد در مطبوعات ایران پرداخته ایم. در این تحقیق چهار روزنامه شرق، روزنامه اعتماد، روزنامه کیهان، روزنامه وطن امروز ازطریق روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شده اند. هرکدام از روزنامه های انتخاب شده داری گفتمان متفاوتی هستند به گونه ای که هرکدام از آن ها بادید متفاوت فساد را بازتاب می دهند و سعی شده است با انتخاب این روزنامه ها تاحدود زیادی جریان های سیاسی و گفتمان های مختلف پوشش داده شود. در مراجعه به هر روزنامه، به طور خاص به دهه 90 نظر شده و این بازه زمانی مورد بررسی قرار گرفته است؛ زیرا مطالب مربوط به فساد در این بازه زمانی و در این روزنامه ها برجسته تر از قبل بوده است.با استفاده از نمونه گیری هدفمند و هم چنین نمونه گیری معیار، متون، گزارش ها، مقالاتی انتخاب شده اند که دارای بیشترین اطلاعات و معیارهای محقق در موضوع موردمطالعه هستند و تلاش خواهد شد تا تنوع نمونه نیز به خوبی رعایت و حفظ شود. برای پاسخ گویی به پرسش های پژوهش، از روش های تحلیل متنی«فرکلاف» استفاده شده است. با استفاده از روش فرکلاف به نقش ساختارها در بازتاب فساد و ایدئولوژی های پنهان ازلحاظ زبان شناسی و متنی پرداخته شده است. براساس یافته ها، به طورکلی روزنامه ها به جای این که به بررسی ساختاری مسأله فساد و دادن راه کار برای حل مسأله بپردازند، درگیر افشاگری فساد و انتساب این فسادها به دوره مدیریت گفتمان مخالف هستند و یک نوع گفتمان سخن پراکنی در مطبوعات حاکم است.
Design and Validation product Creativity Evaluation Model in Architectural Design Education(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose: This study aimed to plan and validate the product creativity evaluation model in architectural education. According to three product creativity evaluation models: CPAM, CSDS and PCMI. Methodology: The research was applied in terms of purpose and in terms of data collection among descriptive studies was correlational and in terms of method was mixed exploratory research. The statistical population in the qualitative section included all experts in education and creativity in Mashhad. A sample of 10 people was selected by purposive sampling using the principles of theoretical saturation from the mentioned community. In the quantitative part, the statistical population included all university professors in the field of architecture in Mashhad, and 150 people were selected by random sampling. The required data was collected in the summer of 2020 using semi-structured interviews and upstream documents in the qualitative phase. The measurement tool in the quantitative section was a researcher-made questionnaire whose construct validity was calculated using factor analysis, and the reliability value through Cronbach's alpha coefficient was 0.82. The researcher carried out qualitative data analysis using the thematic analysis coding approach developed by Braun and Clarke and quantitative data analysis using the partial least squares method. Findings: The results revealed that five components with 12 indicators make the status of novelty with two markers of originality and surprise. Relevance to the problem includes two indicators of regulatory compliance and practicality. In addition, the effectiveness of solutions has three indicators, namely meeting the needs of contacts, being environmentally friendly, and having durability. Design elements include two indicators, details (well-defined component) and elegance, and the collection of design elements contains the three indicators of harmonization, completeness, and well-formation (well-crafted) at the 95% confidence interval (p = .001). In addition, confirmed element analysis of the obtained components revealed that all factor loads were significant, and there is an acceptable agreement between the creativity model of architectural design products and the data. The heavy element load related to novelty (0.91) and the light one are related to the collection of design elements. Conclusion: Based on the findings, it can be concluded that according to the experts, the factor of novelty, such as originality and surprise, along with functional factors such as relevance, effectiveness, and artistic factors consisting of the design of elements, and the collection of design elements affects the designing creativity evaluation model of problem-solving results.
تبیین جامعه شناختی موانع توسعه با تاکید بر توسعه اجتماعی- فرهنگی (مورد مطالعه: شهر بیله سوار)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
توسعه مستلزم تغییر است و توسعه ای که به پیشبرد جامعه می اندیشد، بدون ایجاد تغییرات عمیق در ساختارهای اجتماعی- فرهنگی به وجود نخواهد آمد. مقاله حاضر به تبیین موانع توسعه شهر بیله سوار با تاکید بر توسعه اجتماعی- فرهنگی و درک و تفسیر افراد درگیر و بومی این منطقه از توسعه می پردازد. روش تحقیق این پژوهش کیفی و از نظریه زمینه ای برای تحلیل و ارائه داده ها استفاده شده است.در این پژوهش اطلاعات مشاهده ای و اسنادی توسط محقق گردآوری و اطلاعات مصاحبه ای نیز با اساتید دانشگاه، مدیران و افراد صاحب منصب خبره در حوزه اجتماعی و فرهنگی شهرستان جمع آوری شده است. برای تعیین افراد مورد مصاحبه، از روش نمونه گیری کیفی- هدفمند و اشباع نظری استفاده شد. بر اساس یافته ها، شرایط علی ، بافت قومی و قبیله ای، عدم نخبه گرایی، وابستگی به دولت و ضعف سرمایه اجتماعی شناسایی شد. ضعف سرمایه فرهنگی، عدم کارایی و اثربخشی و فقدان روحیه فزونخواهی بعنوان شرایط مداخله گر انتزاع گردید. مشکلات اکولوژیک و پایین بودن میزان سرمایه گذاری هم در شرایط بستری یا زمینه ای طبقه بندی شده اند. توسعه نامتوازن بعنوان مقوله هسته این مطالعه انتزاع گردید و تعارض با وضع موجود و سازگاری با شرایط حاکم بعنوان مقوله تعامل یا راهبرد که تداوم توسعه نیافتگی ، کیفیت پایین زندگی ساکنان و مهاجرت پیامدهای چنین کنش ها و واکنش هایی است. نتایج تحلیل داده های پژوهش حاضر و مدل زمینه ای ارایه شده نشان می دهد که مردم شهر بیله سوار علل توسعه نیافتگی را به مثابه توسعه ای ناموزون و ناهماهنگ تفسیر می کنند که این عناصر ناموزون به طور کلی و در امتداد با یکدیگر باعث شده اند پدیده ای به نام توسعه نیافتگی در این شهر به وجود آید.
آسیب شناسی موانع تحقق و اثربخشی جایگاه موقوفات در رفاه اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بررسی مسائل اجتماعی ایران دوره ۱۲ پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲
329 - 424
موقوفات به مثابه یکی از سازوکارهای فرهنگی و دینی با تعدیل ثروت، کاهش نابرابری و خدمات عام المنفعه نقش مهمی در افزایش رفاه اجتماعی شهروندان داشته اند. ازاین رو، این مطالعه با هدف آسیب شناسی موانع تحقق (اثربخشی) جایگاه موقوفات در رفاه اجتماعی در موقوفات گنج علی خان کرمان انجام گرفته است. در چارچوب مفهومی از رویکرد وبر، وارنر و ایزنشتاد استفاده شد. تحقیق حاضر به صورت کیفی و با استراتژی تحقیق داده بنیاد انجام گرفته است. جمعیت مورد مطالعه کلیه صاحب نظران و کارشناسان حوزه اوقاف بود. روش نمونه گیری به صورت هدفمند و نظری و ابزار گردآوری داده ها مصاحبه عمیق فردی بوده است. تجزیه و تحلیل داده ها بر اساس رویکرد سیستماتیکِ اشتروس/کوربین انجام گرفته است. بدین ترتیب، با تجزیه و تحلیل داده ها، 523 مفهوم اولیه استخراج شد و در ادامه «انطباق ناپذیری نهادی» به عنوان پدیده محوری نام گذاری گردید. شرایط علی مؤثر بر این پدیده محوری، «غلبه رویکرد تک بعدی دینی»، «مدیریت سازمان نیافته و ناقص»، «ضعف دانش و تجربه تخصصی» و «بازدهی محدود» هستند. بسترهای شکل گیری آن «موانع قانونی و فرادستی»، «ناهمگرایی سازمانی»، «فهم واپس گرا از وقف» و «بازنمایی ضعیف کارکردهای رفاهی وقف» می باشند. شرایط مداخله گر «گسست زمانی با نیازها»، «رکود نوآوری» و «ارزشیابی معیوب» و «خلأ سیاست گذارانه» هستند. راهبردهای اتخاذشده بر پدیده محوری «انسجام بخشی به ابعاد وقف»، «ارزیابی عملکرد دائمی نیازها و دستاوردها» و «معنا بخشی و نگاهداشت فرایند کار» می باشند که منجر به پیامدهایی همچون «هم افزایی استراتژیک»، «انطباق پذیری مداوم»، «توانمندسازی اجتماعی»، «نوین سازی و تقویت نهادی- سازمانی» و «افزایش رفاه اجتماعی» می شوند. نتایج این مطالعه نشان می دهد مهم ترین عوامل در عدم تحقق رفاه اجتماعی برآمده از موقوفات گنج علی خان به رویکرد سنتی و عدم انطباق پذیری این نهاد دینی با شرایط متحول برمی گردد. این امر به بازنمایی نامناسب کارکردهای رفاهی آن منجر شده و درنتیجه باعث شده همچون گذشته نتواند با تعدیل ثروت در کاهش نابرابر ی ها مؤثر باشند.
شناسایی ابعاد و مولفه های الگوی پیوند مدرسه و جامعه بر اساس نظریه داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۷ پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲
395 - 405
حوزههای تخصصی:
هدف: پیوند مدرسه و جامعه می تواند نقش مهمی در آماده سازی دانش آموزان برای زندگی در جامعه داشته باشد. بنابراین، هدف این مطالعه شناسایی ابعاد و مولفه های الگوی پیوند مدرسه و جامعه بر اساس نظریه داده بنیاد بود.روش شناسی: این مطالعه از نظر هدف، کاربردی و از نظر شیوه اجرا، کیفی بود. جامعه پژوهش اساتید و خبرگان، سیاست گذاران وزارت آموزش وپرورش، مدیران ادارات کل آموزش وپرورش و مدیران مدارس در سال تحصیلی 1401-1400 بودند. حجم نمونه بر اساس اصل اشباع نظری 18 نفر تعیین که این تعداد با روش های نمونه گیری هدفمند و گلوله برفی انتخاب شدند. داده ها با فرم اطلاعات جمعیت شناختی و مصاحبه نیمه ساختاریافته گردآوری که روایی مصاحبه ها با روش های مثلث سازی و بررسی همکار تایید و پایایی آن با ضریب کاپای کوهن 79/0 محاسبه شد. داده ها با روش کدگذاری باز، محوری و انتخابی بر مبنای نظریه داده بنیاد در نرم افزار MAXQDA نسخه 2021 تحلیل شدند.یافته ها: یافته ها نشان داد که برای الگوی پیوند مدرسه و جامعه 42 زیرمقوله در 15 مقوله اصلی شناسایی شد؛ به طوری که در پدیده محوری یک مقوله اصلی پیوند مدرسه و جامعه در ایران، در شرایط علّی دو مقوله اصلی عوامل ساختاری و عوامل محتوایی، در شرایط زمینه ای چهار مقوله اصلی تمرکز ساختاری غالب، فرهنگ سازمانی حاکم، تغییرات شتاب زده و نابهنگام مدیریتی و عوامل فکری و نگرشی، در شرایط مداخله گر سه مقوله اصلی نقش فضای مجازی و شبکه های اجتماعی، نقش شوراها در نظام تعلیم وتربیت و نقش خانواده، در راهبردها سه مقوله اصلی سیاست گذاری در حوزه جلب مشارکت مدنی، حکمرانی مناسب نظام آموزشی و مهندسی مجدد و پالایش ساختار نظام آموزشی و در پیامدهای دو مقوله اصلی پیامدهای فردی و پیامدهای اجتماعی وجود داشت. با توجه به ابعاد و مولفه های شناسایی شده برای الگوی پیوند مدرسه و جامعه، الگوی بر اساس نظریه داده بنیاد آن ترسیم شد.نتیجه گیری: ابعاد و مولفه های شناسایی شده در این پژوهش برای الگوی پیوند مدرسه و جامعه برای مسئولان، مدیران و برنامه ریزان وزارت آموزش وپرورش تلویحات کاربردی بسیاری دارد. آنان برای تقویت و ارتقای پیوند مدرسه و جامعه می توانند زمینه را برای بروز و تحقق ابعاد و مولفه های شناسایی شده در این پژوهش فراهم آورند.
تأثیر متغیرهای نهادی بر فرار مغزها در کشورهای در حال توسعه مطالعه موردی کشورهای منطقه منا(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
رفاه اجتماعی سال ۲۱ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۸۳
۳۴۸-۳۰۷
حوزههای تخصصی:
مقدمه: علی رغم اهمیتی که نیروی انسانی متخصص در پیشرو بودن اقتصاد یک کشور دارد، آمار نشان دهنده خروج حجم وسیعی از اندیشمندان حوزه های مختلف علوم می باشد که به دلایلی اقامت در کشورهای توسعه یافته را بر ماندن در کشور خود ترجیح می دهند. در واقع، فرار مغزها معرف جریان سرمایه انسانی است که در آن انتقال مهارت ها صورت می گیرد. لذا در این پژوهش به بررسی تأثیر متغیرهای نهادی بر فرار مغزها در کشورهای در حال توسعه خواهیم پرداخت. روش: در این پژوهش داده های مهاجرت کشورهای منطقه منا به عنوان کشورهای مهاجرفرست و کشور آمریکا نیز به عنوان کشور مهاجرپذیر طی سال های 2018-2002 مورد استفاده قرار گرفته و آمار مهاجرت بر اساس ملیت از بانک اطلاعات بین المللی مهاجرت (OECD .Stat) جمع آوری گردیده است. نرم افزار مورد استفاده Eviews10 و روش اقتصادسنجی، روش گشتاورهای تعمیم یافته (GMM) می باشد. یافته ها: لگاریتم وقفه اول فرار مغزها (554837/0)، اثر بخشی دولت (015586/0) و آزادی بیان (012297/0) اثری مثبت بر فرار مغزها از کشورهای در حال توسعه به ایالات متحده آمریکا داشته و حاکمیت قانون (027964/0 -)، رشد اقتصادی (001738/0 -)، کنترل فساد (007549/0 -) و کیفیت قانون (004503/0 -) اثری منفی بر فرار مغزها و مهاجرت نخبگان داشته است. در تخمین مدل برای بررسی معتبر بودن ماتریس ابزارها از آزمون سارگان استفاده شده است. همچنین آزمون خودهمبستگی آرلانو-باند حاکی از تایید پویایی مدل و عدم وجود خودهمبستگی مراتب بالاتر در جزء خطای مدل دارد. بحث: با توجه به تاثیر حاکمیت قانون، کنترل فساد، رشد اقتصادی و کیفیت قوانین بر کاهش مهاجرت نخبگان، اصلاحات نهادی لازم برای بهبود تضمین حقوق مالکیت، الزام به قراردادها، امنیت اجتماعی، تضمین رقابت، ارتقای شفافیت و تقویت کیفیت قوانین در حوزه فعالیت های اقتصادی پیشنهاد می شود. بنابراین، کشورها باید برنامه هایی جامع را جهت ایجاد محیطی پویا و فعال برای نیروی انسانی تهیه و زمینه را به منظور ایجاد خلاقیت و نوآوری برای نخبگان فراهم کنند تا از خروج آنها از کشورشان جلوگیری شود.
هنرِ گفتگویی و کنشگری در حوزه عمومی: محیط زیست در آثار هنرمندان کنشگرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره سوم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
145 - 121
حوزههای تخصصی:
توسعه شتابان، نامتوازن و سیاست زده سبب شده است که در اغلب کشورهای درحال توسعه کنشگران محیط زیست با سیاستمداران در تعارض قرار گیرند؛ پروژه های هنر محیط زیستی نیز افشاگرانه بر کاستی ها و کم توجهی برنامه ها و سیاست-های آینده نگرانه تاکید می کنند. توجه هنرمندان به مسئله محیط زیست برخواسته از کلیشه های رایج درباره احساسی بودن هنرمندان یا رومانتیک بودن هنرمندان نیست، بلکه مساله برخواسته از آگاهی مدنی و مسئولیت اجتماعی هنرمندان است. در مقاله حاضر به بررسی تجربه های محیط زیستی هنرمندان می پردازیم و با مطالعه تجربه هنرمندان ایران به این پرسش می پردازیم که چگونه هنرمندان طرح مسئله محیط زیست در عرصه عمومی را توسعه می دهند؟ این کار از خلال صورتبندی ای از موضوعات محیط زیستی ارائه شده در آثار هنرمندان کنشگرا (اکتیویست) انجام شده است، آنچه در این میان مهم است نقش هنرمندان به عنوان کنشگران حوزه عمومی است که با خلق اثر زمینه ساز گفتگو در عرصه عمومی می شوند. این مطالعه با روش تحلیل مضمون و مفهوم هنر گفتگویی گرنت کستر انجام شده است و ضمن ارائه صورتبندی ای از آثار هنرمندان ایرانی فعال در زمینه هنر محیطی بر اساس مفهوم «هنر گفتگویی» گرنت کستر نشان می دهد که فعالیت های هنرمندان ایرانی چگونه زمینه ساز کنشگری آنها در حوزه محیط زیست شده است.
بازنمود منظر فرهنگی توران پشت در سندی معروف به طومار امام حسین (ع)
منبع:
فرهنگ یزد سال سوم بهار ۱۴۰۰ شماره ۹
7 - 52
حوزههای تخصصی:
توران پشت یکی از مناطق یزد است که یادمان های تاریخی پرشماری را از عصرهای پیشین در خود به یادگار دارد. از میان این یادمان ها باید به حسینیه ای اشاره کرد که قدمت و پیشینه برپایی مراسم عزاداری در آن، به درستی، مشخّص نیست، امّا بر جای ماندن اسناد وقفی متعدّد که به این حسینیه مربوط می شوند، امکان پژوهش در مورد این بنا و رسوم عزاداری مردم توران پشت را ممکن می کند. شاخص ترین سند وقفی حسینیه توران پشت که در فهرست آثار ملّی منقول نیز به ثبت رسیده، کاغذی به ابعاد 23×113 سانتی متر است که نزد اهالی به «طومار امام حسین (ع)» شهرت دارد. بر این طومار که تاکنون بر اهل تحقیق ناشناخته مانده، وقف های متعدّدی از اوایل دوران قاجار تا سال های پایانی سده چهاردهم قمری نوشته شده و از گذر آن اطّلاعات فراوانی در مورد حسینیه توران پشت، آیین های مذهبی، املاک و اراضی، چگونگی مدیریت آب مزارع، محلّه های قدیمی و نیز برخی آثار تاریخی توران پشت به دست می آید. اطّلاعات برآمده از طومار به قدری ارزشمند است که می توان بر اساس آن تا حدّ بسیاری منظر فرهنگی این دهکده باستانی را بازشناسی کرد. نویسنده مقاله پیش رو به منظور تحقّق این مهم، ابتدا با توجّه به مباحث سندشناسی، این طومار را بازنویسی کرده و آنگاه برای ارائه منظر فرهنگی توران پشت، به تحلیل داده ها مبادرت ورزیده است.
بازنمود نشانه های هویّت اسلامی در رمان الرَّجُل الّذی آمَنَ بر پایه نشانه شناسی اجتماعی پی یر گیرو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پی یِر گیرو، زبان شناس فرانسوی (1912-1983) نشانه های اجتماعی را از دو زاویه «هویت» و «آداب معاشرت» می کاود و مسئله هویت را در مقوله هایی چون دین، یونیفرم، نشان ها و مدال ها، گروه های شغلی، نام ها و القاب، آرایش ها و غیره جست وجو می کند و مسئله آداب معاشرت را در مؤلفه هایی همچون لحن کلام، اطوارپژوهی، فاصله پژوهی و غیره بررسی می نماید. او معتقد است که با مطالعه نشانه ها و درک معانی نهفته در آن ها می توان به رهیافتی ژرف از تمایز اندیشه ها دست یافت. ادیبان و نویسندگان با آگاهی از کارکردهای این رویکرد علمی به انتقال مقاصد ادبی خویش همّت گماشته اند. نجیب کیلانی (1931- 1995)، ادیب مصری در رمان الرَّجلُ الّذی آمَنَ با استفاده از نشانه های اجتماعی، تقابل فرهنگ شرق و غرب و دوگانگی شخصیت افراد غرب زده و هویت باخته را در راستای تبیین هویت ناب اسلامی به تصویر کشیده است. پژوهش حاضر بر آن است تا به روش توصیفی- تحلیلی به بررسی شناسه های «هویت اسلامی» در رمان مزبور با توجه به نشانه شناسی اجتماعی پی یر گیرو بپردازد. یافته ها نشان می دهد که نویسنده اهتمام ویژه ای به سازه های دینی در اثر خود دارد. وی کوشیده تا با تمرکز بر برخی نشانه های اجتماعی اسلامی از قبیل اعمال دینی، عواطف دین مدارانه، اعتقادات دینی، یونیفرم و تَن پوش های هویت بخش، القاب و نام های هویت مند، مناسبات شغلی مبتنی بر اخلاق اسلامی و غیره، تمایز بین شرق و غرب و نیز واقعیت های فرهنگی و اقتصادی آن ها را بازتاب دهد و با برجسته سازی هویت و فرهنگ اسلامی در سرزمین های شرقی، بسترهای نهادینه سازی آن را بیش از پیش در اذهان مخاطبان فراهم، و روحیه پاسداری از فرهنگ دینی را در جامعه تقویت کند.
طراحی الگوی تدریس چند فرهنگی برای مدرسان دانشگاه آزاد اسلامی استان کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف طراحی و اعتباریابی الگوی مطلوب تدریس چند فرهنگی برای استادان دانشگاه آزاد اسلامی استان کرمانشاه انجام شد.روش شناسی: در این پژوهش از رویکرد آمیخته اکتشافی(کیفی-کمی) و روش تحقیق مصاحبه بهره گرفته شد. جامعه مورد مطالعه در بخش کیفی شامل متخصصین برنامه درسی، روانشناسان تربیتی وجامعه شناسان و مدرسان دانشگاه آزاد اسلامی استان کرمانشاه و مبانی نظری جدید داخلی و خارجی بود. روش نمونه گیری از جامعه افراد مذکور از نوع گلوله برفی بود و حجم نمونه با رسیدن به اشباع نظری به 27 نفر رسید و بر اساس روش نمونه گیری ملاک محور 19 منبع مورد مطالعه قرار گرفت. جامعه آماری در بخش کمی شامل متخصصین برنامه درسی، روانشناسان تربیتی و وجامعه شناسان و استادان دانشگاه آزاد اسلامی استان کرمانشاه بود که از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای استفاده شد و حجم نمونه بر اساس فرمول کوکران 280 نفر به دست آمد. گردآوری داده ها در بخش کیفی از طریق مصاحبه های عمیق و نیمه ساختار یافته انجام شد و یافته های کیفی با روش تحلیل مضمون و به وسیله نرم افزار MaxQDA حاصل شد. گردآوری داده ها در بخش کمی از طریق پرسشنامه محقق ساخته انجام شد. جهت اعتبار یابی این الگو در بخش کمی از روش تجزیه و تحلیل به صورت تحلیل عاملی و معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار Smart PLS3 استفاده شد.یافته ها: یافته های به دست آمده نشان دادند که الگوی تدریس چند فرهنگی از 10 بعد و 29 مؤلفه تشکیل شده اس که بر این اساس ابعاد به دست آمده شامل اهداف(ادراکی اخلاقی رفتاری)، محتوا(سازماندهی، روش های ارائه) تدریس فعالیت های آموزشی و تجربیات یادگیری(رفتار آموزشی روش تدریس نقش و وظایف مدرس ویژگی های تدریس چند فرهنگی پیامد های تدریس چند فرهنگی)؛ ادراک استادان از تدریس چند فرهنگی( دامنه ی تفکرمدرس انعطاف پذیری مدرس سیاست های کلان نظام آموزشی نیروی انسانی مفهوم عملی و نظری تدریس چند فرهنگی)، ارزشیابی(انواع و اصول)، گروهبندی( توجه به همگنی گروه،نا همگنی گروه، توجه به تفاوت های فرهنگی تعداد اعضای گروه، توجه به جنسیت، توجه به سن، توجه به تفاوت های فردی)؛ موانع و مشکلات(ساختاری عملکردی)؛ ویژگی های زمان و مکان( ویژگی های فیزیکی، تجهیزات ، مدت زمان)؛ مواد و منابع یادگیری(ویژگی ها و انواع منابع)؛ ملاک های فعالیت های یادگیری(چالش ها و نقاط قوت) ( که مقدار همه ی آنها بالاتر از مقدار ملاک(3%) بوده است) شناسایی شدبحث و نتیجه گیری: بر اساس یافته های پژوهش طراحی الگوی تدریس چند فرهنگی برای مدرسان دانشگاه آزاد کرمانشاه ازاعتبار مناسبی برخوردار است.
Provision of a Knowledge Management Model for the Branches of the Islamic Azad University of West Azerbaijan Province(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose: this study was conducted aimed to provide a knowledge management model for the branches of the Islamic Azad University of West Azerbaijan Province. Methodology: The present study was applied in terms of aim and quantitatively correlated in terms of implementation method. The study population was 654 faculty members of the Islamic Azad University of West Azerbaijan Province during the academic years 2020-21. The sample size was estimated n = 243 based on Cochran's formula who were selected by cluster sampling method with respect to gender ratio and scientific rank. The data were collected by a researcher-made questionnaire (74 items), content validity of which was confirmed by experts and its reliability was calculated by Cronbach's alpha of 0.90. Exploratory factor analysis and structural equation modeling by SPSS-23 and LISREL-8.8 software were used for data analysis. Findings: The results of factor analysis showed that knowledge management with eight factors of infrastructure and information technology, knowledge management processes, organizational structure and setting, intellectual and innovative capital, human resources and training, knowledge leadership, and organizational management and culture explained 74% of the total variance of knowledge management. The results of structural equation modeling showed that the knowledge management model had a good fit and the eight factors had a direct and significant effect on knowledge management (P <0.05). Conclusion: According to the study results, planning to improve knowledge management through factors o infrastructure and information technology factors, knowledge management processes, organizational structure and setting, intellectual and innovative capital, human resources and training, knowledge leadership, and organizational management and culture is essential. For this purpose, the use of training workshops can be effective.
Identifying the Causes of Social Isolation and Designing a Relevant Model for Female High School First-Year Students(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose: The aim of the present study was to identify the causes of social isolation and design a relevant model for high school students. Methodology: This was an applied study in terms of its aim and mixed-method study in terms of its implementation method (qualitative and quantitative). The study population in the qualitative section included documents and resources and educational management experts and, in the quantitative section, 180 female high-school first-year students in Gorgan during the academic year 2019-2020. According to the data saturation principle, the research population in the qualitative part included documents and resources related to social isolation and 10 educational management experts who were selected by purposive sampling. According to Cochran's formula, the study population in the quantitative section included 180 female high-school first-year students who were selected by cluster sampling method. Data were collected by note taking, interviews and a researcher-made questionnaire (39 items), the construct and convergent validity of which were confirmed and its reliability was obtained α=0.96 by Cronbach's alpha method. Data were analyzed by open and axial coding methods, factor analysis and structural equation modeling in MAXQDA software. Findings: The findings of the qualitative section showed that social isolation consists of six components and 40 indicators, including socio-economic anomalies (7 indicators), individual variables (9 indicators), parental role (5 indicators), strengthening social relations (6 indicators), psychological interactions (10 indicators), and family level (3 indicators). The findings of the quantitative section showed that the social isolation model had a good fit and all six components, i.e. socio-economic anomalies, individual variables, parental role, strengthening social relations, psychological interactions and family level had a significant effect on social isolation (P<0.05). Conclusion: According to the results, sociologists can use the social isolation model designed in the present study to reduce social isolation; therefore, it is necessary to pay attention to the role of effective components.
بررسی علل فاصله بین نسلی و تعارض گفتمان دانش آموزان با نظام ارزشی جامعه شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فاصله نسلی، یکی از مسائل مهم جوامع معاصر و به عنوان یک آسیب مورد توجه بسیاری از اندیشمندان و محققان قرار گرفته است. در همین راستا هدف پژوهش حاضر، بررسی جامعه شناختی علل فاصله بین نسلی و تعارض گفتمان دانش آموزان با نظام ارزشی جامعه شهری است. روش تحقیق از نوع کمی است و تکنیک جمع آوری داده ها، پرسشنامه است. جامعه آماری پژوهش دانش آموزان و والدین تهرانی اند که 985 نفر از آنان به کمک فرمول حجم نمونه و به روش نمونه گیری خوشه ای در مناطق مختلف تهران انتخاب شده اند. داده ها با پرسشنامه محقق ساخته گردآوری و با آمارهای استنباطی و مدلسازی معادله ساختاری تحلیل شدند. یافته ها نشان داده که متغیرهای مستقل جنسیت، گروه همسالان، ارزش های اخلاقی خانواده، فضای آموزشی، رسانه های جمعی ملی، پایگاه اقتصادی-اجتماعی و مظاهر جهانی شدن، اثر معناداری بر میزان فاصله بین نسلی و تعارض گفتمان دانش آموزان با نظام ارزشی جامعه داشته اند که در این بین رسانه های جمعی ملی با ضریب (50/0) بیشترین تأثیر و پایگاه اقتصادی-اجتماعی با ضریب (10/0) کمترین تأثیر را داشته اند. همچنین متغیر پایبندی به ارزش ها با ضریب (69/0-) اثر معکوس و معناداری بر میزان فاصله بین نسلی و تعارض گفتمان دانش آموزان با نظام ارزشی جامعه داشته است. در رابطه با سنجش اثرات کل نیز همه متغیرهای مستقل؛ جنسیت، گروه همسالان، ارزش های اخلاقی خانواده، فضای آموزشی، رسانه های جمعی ملی، پایگاه اقتصادی-اجتماعی و مظاهر جهانی شدن، همگی با هم توانسته اند 53/0 از تغییرات فاصله نسلی را تبیین کنند.