فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۷۴۱ تا ۱٬۷۶۰ مورد از کل ۱۷٬۶۸۳ مورد.
منبع:
رفاه اجتماعی سال ۲۱ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۸۱
۱۹۴-۱۶۷
حوزههای تخصصی:
مقدمه: اهمیت ارتقاء سطح بهداشت و درمان به عنوان یکی از معیارهای توسعه پایدار موجب شد تا با اندازه گیری شاخص بهداشتی-درمانی در سطح شهرستانهای استان سمنان در دوره 1393-1396 و مقایسه آن با بخش مجزایی تحت عنوان سایر مناطق ایران، اولاً وضعیت شهرهای این استان را در بازه زمانی مذکور موردبررسی قرار دهیم؛ ثانیاً شکاف موجود بین شهرهای این استان را ارزیابی کنیم؛ و ثالثاً شکاف موجود بین شهرهای استان با سایر مناطق ایران را موردمطالعه قرار دهیم. روش: تحقیق حاضر یک مطالعه ای توصیفی-تحلیلی است. از روش آنتروپی شانون برای وزن دهی به 17 معیار منتخب و از روش تاکسونومی عددی برای اندازه گیری شاخص بهداشتی-درمانی استفاده شده است. یافته ها: وضعیت کلی مناطق شهری استان سمنان از منظر برخورداری از شاخصهای بهداشتی-درمانی نسبت به وضعیت این شاخص در سایر مناطق ایران مطلوب است، اگرچه در گذر زمان روند نزولی داشته است. در این میان، وضعیت شهرهای سمنان و شاهرود رو به بهبود اما وضعیت شهرهای دامغان و گرمسار رو به کاهش بوده است. همچنین، در سالهای 1393 و 1394، شکاف بهداشتی-درمانی بین شهرهای استان سمنان و سایر مناطق ایران به نفع شهرهای استان سمنان، بسیار زیاد بود اما در دو سال بعد از آن، این شکاف کاهش یافته است. بحث: شهرستان شاهرود همواره برخوردارترین شهر استان سمنان از نظر توسعه شاخصهای بهداشتی-درمانی بوده است. میانگین این شاخص در یک دوره چهارساله بیانگر آن است که به ترتیب شهرهای سمنان، دامغان و گرمسار و سایر مناطق ایران در رتبه های بعدی قرار گرفتند. روند تغییرات مناطق موردبررسی حاکی از همگرایی مناطق به لحاظ شاخص بهداشتی-درمانی است.
بورس، آرزوهای محاق؛ یک مردم نگاری انتقادی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی اقتصادی و توسعه سال دهم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲
279 - 302
حوزههای تخصصی:
اقتصاد در زندگی روزمره انسان ایرانی نقش پررنگی دارد و پیامدهای نوسانات اقتصادی زندگی وی را سخت و تا حد زیادی غیرقابل پیش بینی کرده است. در سال های اخیر به واسطه مسائل اقتصادی/سیاسی پیش آمده در سطح ملی و بین المللی، تورم و افت ارزش پول ملی، به بحث های همیشگی گعده های خانوادگی، و دوستی و حتی دانشگاهی و ... تبدیل شده است. دراین میان، انسان ایرانی که زندگی او سال هاست با نوسان/تورم اقتصادی گره خورده است، به طور مداوم به دنبال نوسان گیری از نوسانات بازار بوده است. بازار بورس اوراق بهادار تهران، در طی دو سال گذشته، به نوعی این نقش را برای شهروندان داشته است؛ به ویژه اینکه همراه با سیاست های تشویقی و تبلیغی دولتی برای عضویت و فعالیت در آن پررنگ بوده است و در بین مردم هم از آن به عنوان الگوی برای کسب سود ساده یاد می شد. درنتیجه، پژوهش حاضر درصدد بررسی این وضعیت و پیامدهای آن با استفاده از روش مردم نگاری انتقادی بوده است. پژوهش با مشارکت فعالانه محققان در فعالیت های بورسی شروع شد و در ادامه با بیست نفر از مردم عادی، کارمندان کارگزاری، سبدگردانان و متخصصین مالی مصاحبه عمیق صورت گرفت. یافته های پژوهش بر اساس کدگذاری های صورت گرفته شامل اقتصاد، زیربنای زندگی، جنگ برای زندگی، اقتصاد در بحران، بورس، پاسخی فردی به مسئله ای اجتماعی، دستکاری دولت در بورس، ناکارآمدی پاسخ های فردی به مسائل اجتماعی، خودخوار انگاری، سرکوب شدگی اقتصادی و آرزوهای محاق شدند. نتایج نشان دهنده سرخوردگی جمعی و تبعات منفی حباب مشارکت توده ای از یک سو و حباب قیمتی بازار سهام از سوی دیگر را نشان دادند. درنهایت این یافته ها در سطح روابط سیستمی، با استفاده از نظریات اجتماعی مورد بحث قرار گرفتند.
تمایل به مشارکت در حفاظت از محیط زیست و عوامل موثر بر آن (مورد مطالعه: شهروندان تهرانی متولد دهه 80 و دهه 50)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات جامعه شناختی شهری سال یازدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۴۰
176 - 206
حوزههای تخصصی:
محیط زیست به عنوان عامل حیات بخش زندگی بشر در طول تاریخ بر اثر عوامل گوناگون تخریب و گاهی به صورت خود به خود ترمیم شده اند. اما با صنعتی شدن جوامع و رشد روزافزون جمعیت و دستیابی بشر به رفاه بیشتر اثرات نامطلوب و تخریب محیط زیست دوچندان شده است. اینجاست که باید اذهان عمومی را بیدار و آگاه نمود و فکر جدی ای برای حیات زیست و زندگی بشریت کرد. هدف از تحقیق حاضر، بررسی میزان تمایل به مشارکت در حفاظت از محیط زیست و عوامل موثر بر آن با بررسی عملکرد زیست محیطی شهروندان تهرانی متولد دهه 80 و 50 است. چارچوب نظری این پژوهش مبتنی بر نظریه های گربنر، شوارتز و اوالندر و توجرسون است. روش تحقیق مورد استفاده کمی- پیمایشی و ابزار پژوهش پرسشنامه محقق ساخته است. شیوه نمونه گیری، خوشه ای چندمرحله ای است و حجم نمونه پس از حذف داده های پرت 384 نفر به دست آمد. نتایج پژوهش حاکی از آن است که مشارکت محیط زیستی متأثر از دانش محیط زیستی، اخلاق محیط زیستی، نو ع نگرش به زیست محیط و آموزش رسانه ای است و بیشترین تأثیر مربوط به دانش زیست محیطی است و میزان تمایل به همکاری و مشارکت در فعالیت های محیط زیستی در پاسخگویان متولد دهه 50 بیشتر است.
نقش واسطه ای نگرش به کووید-19 در رابطه سواد سلامت با رفتار سلامت محور شهروندان در دوره پاندمی کووید-19 مورد مطالعه: شهروندان 15-65 سال شهر اهواز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در دو سال اخیر با شیوع پاندمی کووید-19 و پیامدهای آن برای جامعه، رفتارهای سلامت محور توجه متفکران و صاحب نظران را به خود جلب کرده است؛ این رفتارها شامل فعالیت هایی است که برای پیشگیری یا تشخیص بیماری یا بهبود سلامتی انجام می شوند. مفهوم یادشده مثل سایر پدیده ها متأثر از عوامل عدیده است که در این پژوهش نقش سازه های نگرش به کووید-19 و سواد سلامت در رفتار سلامت محور شهروندان شهر اهواز در دوره پاندمی کووید-19 بررسی شده است؛ بنابراین، هدف اصلی پژوهش حاضر، بررسی نقش واسطه ای نگرش به کووید-19 در رابطه سواد سلامت با رفتار سلامت محور شهروندان در دوره پاندمی کووید-19 است. روش پژوهش پیمایشی و جامعه آماری آن، همه شهروندان 15 تا 65 سال شهر اهواز به تعداد 839148 است که از این تعداد براساس فرمول کوکران، 384 نفر با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای به منزله نمونه انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش، شامل مقیاس استاندارد لو و همکاران (2020) برای سنجش متغیر رفتار سلامت محور، پرسش نامه استاندارد ضاربان و همکاران (1395) برای سنجش سازه سواد سلامت ازطریق پرسش نامه و پرسش نامه استاندارد ال هناوری و همکاران (2020) برای اندازه گیری متغیر نگرش به کووید-19 است. یافته های پژوهش در سطح توصیفی نشان داد رفتارهای سلامت محور میان شهروندان اهوازی بالاتر از مقدار متوسط بوده است. نتایج حاصل از تحلیل مسیر نشان داد سازه های سواد سلامت (402/0) و نگرش به کووید-19 (679/0)، قدرت زیادی در پیش بینی رفتار سلامت داشته اند. همچنین این دو متغیر با توجه به نتایج تحلیل مسیر، موفق به تبیین 51 درصدی واریانس رفتار سلامت محور میان شهروندان اهوازی شده اند. به طور کلی می توان نتیجه گرفت که سواد سلامت و نگرش به کووید-19 نقش کلیدی در بهبود رفتارهای سلامت محور شهروندان دارد.
به کارگیری ماتریس حسابداری اجتماعی در شناسایی کارکرد صندوق بازنشستگی کشوری در ساختار اقتصاد ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی رفاه و توسعه اجتماعی بهار ۱۴۰۰ شماره ۴۶
245 - 282
حوزههای تخصصی:
در این مقاله دو کارکرد صندوق بازنشستگی کشوری در چارچوب ماتریس حسابداری اجتماعی برجسته می گردند. نخست شناسایی هدایت منابع (کسورات) از عوامل تولید به تخصیص درآمد نهادها و سپس به انتقالات جاری بین نهادی است و دوم سنجش نقش و اهمیت صندوق بازنشستگی کشوری در افزایش تولید، افزایش درآمد عوامل تولید (GDP) و افزایش درآمدهای نهادهای داخلی جامعه در کل اقتصاد با استفاده از ضرایب فزاینده مرسوم و جدید می باشد. تفاوت بین آن دو ضریب فزاینده، ملاک نقش و اهمیت نهاد صندوق در ساختار اقتصاد در نظر گرفته می شود. واکاوی دو کارکرد فوق حول دو سوال محوری مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرد: یک- آیا طبقه بندی های جدید از جبران خدمات کارکنان و نهادها در ارتباط با کسورات بازنشستگی می تواند مبنای شناسایی کارکرد صندوق بازنشستگی کشوری در ساختار اقتصاد ایران قرار گیرند؟ دو- صندوق بازنشستگی کشوری چه سهمی از افزایش تولید، افزایش GDP و افزایش درآمد نهادهای داخلی جامعه را دارد؟ با به کارگیری جدیدترین ماتریس حسابداری اجتماعی تفصیلی سال ۱۳۹۵، یافته های کلی نشان می دهند که نخست صندوق بازنشستگی کشوری نقش بسزایی در هدایت کسورات دارد به طوری که سهم صندوق4/65 درصد و سهم سایر نهادها 6/34درصد را نشان می دهد. دوم- سهم صندوق از تولید GDP و درآمد نهادها به ترتیب 30/0 درصد، 34/0درصد و 04/1درصد را آشکار می کند.
گرایش به پان ترکیسم در مناطق آذری نشین ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی ایران سال ۲۲ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴
54 - 75
حوزههای تخصصی:
قومیت گرایی در آذربایجان خود را در دو برهه زمانی نشان داده است: اول در سال 1324 به شکل فرقه دموکرات آذربایجان که کشور را تا مرز تجزیه پیش برد، و دوم در فعالیت های حزب خلق مسلمان در اوایل انقلاب اسلامی. بررسی علل شکل گیری چنین رخ دادهایی، برای مدیریت صحیح آن ها و همچنین برای حفظ انسجام اجتماعی و وحدت ملی ضروری است. هدف این مقاله مطالعه عوامل موثر بر گرایش به پان ترکیسم در آذربایجان است. بدین منظور، با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای، 400 نفر به عنوان نمونه از چهار استان آذزی نشین آذربایجان شرقی، آذربایجان غربی، اردبیل و زنجان برای مصاحبه انتخاب شدند. تحلیل رگرسیون داده ها نشان داد متغیرهای مطالب نامناسب مطبوعات، محرومیت نسبی، رسانه های خارجی، فعالیت نخبگان قومی، ممنوعیت تدریس زبان ترکی و برخورد با فعالان قومی با متغیر وابسته (پان ترکیسم) رابطه معنادار مستقیمی دارند. توجه صدا وسیما و مطبوعات به حساسیت های قومی و تولید نکردن برنامه و مطالب توهین آمیز، توجه به مسائل قومی مطرح در قانون اساسی و کاهش محرومیت نسبی می تواند به کاهش این نوع قومیت گرایی در کشور کمک کند.
ساختار اجتماعی شناخت و پیدایش تاریخ نگاری در فرهنگ اولیه اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره سوم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
120 - 95
حوزههای تخصصی:
ادراک و شکل روایت تاریخی در قرن اول اسلام از نیمه های قرن دوم به تدریج در حال تغییر است و در قرن سوم به کلی متحول می شود. شکل نخست روایت که در حدیث، انساب و ایام بروز یافته است، مبتنی بر ساختارِ اجتماعیِ شناختی است که افراد در آن در دوره های مختلف حی و حاضرند و شبکه ای را ایجاد می کنند که نسبت های بلاواسطه و مستقیمی در تاریخ را برقرار می سازند. اما به تدریج با دورشدن از تاریخ مبدأ، یعنی تاریخ حیات پیامبر (ص) و پیدایش آگاهیِ اولیه نسبت به خود این ساختار، یعنی ساختار حدیث، شبکه ای تخصصی از راویان حدیث و اخباریون ایجاد می شود که کل ساختار قبل را در خود مجتمع ساخته و وجه حیات مند آن را ملغی می سازند و به این ترتیب زمینه شکل گیری ساختار جدید روایت را که در آن افراد دیگر زنده نیستند و حضورشان به حضور محدث وابسته شده است، فراهم می کنند. این ساختار جدید، در نهایت به شکل غالب تاریخ نگاری در اسلام بدل می شود. برای تشریح و دستیابی به این ساختار شناختی، مبتنی بر مبانی نظری و روشی هرمنوتیک جدید و مطالعات فرهنگی کلاسیک، و با تحلیل ساختاری متون تاریخی موجود و نزدیک به قرون ابتدایی، به چارچوب هایی اولیه ای از این تحول دست یافتیم.
تجربه زیسته برون رفت از وابستگی عاطفی به شخص در افراد دارای اختلال سوء مصرف مواد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه مددکاری اجتماعی پاییز ۱۴۰۰ شماره ۲۹
67 - 100
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مطالعه تجربه زیسته برون رفت از وابستگی عاطفی در افراد مبتلا به اختلال سوء مصرف مواد است. روش تحقیق از نوع پژوهش کیفی است که با استفاده از تحلیل مضمون انجام شد. جامعه هدف کلیه اعضای انجمن معتادان گمنام است. ابزار پژوهش مصاحبه نیمه ساختاریافته است، مصاحبه تا جایی ادامه پیدا کرد که داده های جدیدی در برنداشت و به حد اشباع نظری رسید و در نهایت جامعه هدف به 10 نفر رسید. تحلیل داده ها از طریق مقایسه مداوم و کدگذاری در سه مرحله باز، محوری و انتخابی، انجام شد. یافته ها نشان می دهد که تجربه معتادان گمنام از وابستگی عاطفی شامل 2 مقوله اصلی «بی کفایتی» و «خودتخریبی» و 11 مقوله اولیه « ضعف درحفاظت از مرزهای فردی و بین فردی»، «وابسته افراطی»، « بیم خسران»، «شکست در گسست»، «سرویس دهی افراطی»، «فقدان قاطعیت کافی»، «تمایزیافتگی پایین»، «نداشتن استقلال فکری و عاطفی»، «آسیب پذیری»، «عزت نفس پایین» و «تسلیم» است. یافته ها نشان داد عملکرد افراد معتادی که دارای وابستگی عاطفی هستند، بدون حضور فرد مقابل دچار مشکل می شود. آن ها بدون فردی که به آن وابسته هستند احساس بی کفایتی می کنند و همچنین به دلیل ترس از طرد شدن مانند یک قربانی عمل کرده و به خود آسیب می رسانند.
مطالعه جامعه شناختی رویکردهای جهان گرایانه و جهان وطنانه و جایگاه آنها در جامعه ایرانی (مورد مطالعه شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
موضوع این مقاله مطالعه جامعه شناختی رویکردهای جهان گرایانه و جهان وطنانه و جایگاه آنها در جامعه ایرانی است. پژوهش حاضر تلاش دارد تا علاوه بر بررسی مفهومی این دو رویکرد، به شناسایی نگرش های کنونی مردم درباره آنها و عوامل اجتماعی مرتبط با آن بپردازد. دستگاه نظری پژوهش بر تئوری های الریش بک، رونالد رابرتسون، مالکوم واترز و جان تاملینسون درخصوص این دو رویکرد و عوامل گسترش آنها استوار است. نوع تحقیق به سبب بررسی مفهومی، اسنادی و به سبب بررسی نگرش های موجود در جامعه ایرانی، کمی و بر مبنای پیمایش اجتماعی است. حجم نمونه 811 نفر و شیوه نمونه گیری، نمونه گیری طبقه بندی شده تناسبی(برحسب جنس) و در مراحل نهایی نمونه گیری تصادفی ساده و سیستماتیک است. یافته های پژوهش دلالت براین دارند که، معیار اصلی در شناحت مفهوم جهان وطنی سه اصل زمین دوستی، نوع دوستی و مسئولیت پذیری در قبال جهان است، در حالی که معیار و نقطه ثقل مفهوم جهان گرایی، مصرف و روی آرودن به آخرین ذائقه های جهانی است. همچنین شواهده تجربی پژوهش دلالت بر بالابودن میزان گرایش به جهان وطنی و جهان گرایی در جامعه نمونه دارد. به استناد یافته های تجربی پژوهش می توان داوری کرد که گزاره های مشاهده ای، صدق راه حل های بیان شده در پژوهش مبنی بر رابطه میزان مصرف رسانه های نوین با میزان گرایش به جهان وطنی و جهان گرایی را تأیید می کند.
مسئولیت اجتماعی هنرمند و کارکرد انتقادی هنر درمواجهه با بحران های طبیعی (مطالعه موردی: برنامه های هنری پس از طوفان کاترینا در آمریکا)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بحران های طبیعی، هرساله زندگی میلیون ها نفر در سراسر جهان را متأثر می سازد و موجب خسارات قابل توجهی می گردد. در بسیاری از بحران ها، ابعاد اجتماعی فاجعه، به مراتب مصیبت بارتر از ابعاد اقتصادی و تلفات جانی آن است و بحران هویتِ ناشی از آن، می تواند برای مدت طولانی، جامعه را با مشکلات جدی مواجه سازد. به همین دلیل یکی از مهم ترین اهداف مدیریت بحران، بازسازی مناطق بحران زده نه تنها از لحاظ فیزیکی بلکه از نظر اجتماعی و فرهنگی است. هنر، از مؤثرترین ابزار در کاستن از شدت آسیب های اجتماعی و بازسازیِ مجدد جامعه است. این پژوهش به روش توصیفی-تحلیلی و استفاده از منابع کتابخانه ای، با هدف بررسی کارکرد انتقادی هنر و مسئولیت اجتماعی هنرمند در مواجهه با بحران های طبیعی و پاسخ به این پرسش انجام گرفته که نقش هنر و رسالت هنرمندان در نقد و بررسی مدیریت بحران و به چالش کشیدن وضع موجود چیست و به عنوان نمونه موردی، آثار هنریِ پس از طوفان کاترینا در آمریکا مورد تحلیل قرارگرفته است. نتایج این پژوهش نشانگر آن است که مفاهیم اجتماعی همچون پایداری، روحیه بازسازیِ جمعی، امید به آینده و... که در ژرف ساخت اثر هنری تجلی می یابند، می توانند معنا و هویتِ جمعیِ ازدست رفته جامعه را به آن بازگردانند و موجب جهت گیریِ تازه ای از کنشِ اجتماعی گردند. همچنین «هنرمندان»، به عنوان گروه نخبگان معنوی، به مدد مدیوم های هنری می توانند با نقد و بررسی نحوه مواجهه با بحران و به چالش کشیدن مسائل اجتماعی در هنگام بحران همچون اختلاف طبقاتی، تبعیض نژادی، عدالت اجتماعی و...، موجب افزایش شناخت جامعه و دستیابی به فهم و آگاهی بیشتر نسبت به واقعیت های موجود گردند.
مطالعه تطبیقی سیاستهای حمایت از سالمندی در ایران و سوئد(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
رفاه اجتماعی سال ۲۱ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۸۲
۹۴-۴۵
حوزههای تخصصی:
مقد مه:با توسعه بهداشت و رفاه در جهان معاصر و افزایش طول زندگی حاصل از آن، موضوع سالمندی به یکی از مسائل اجتماعی قابل توجه در بسیاری از کشورهای جهان بدل شده است. در نتیجه چنین شرایطی اتخاذ سیاستهای کارآمد درزمینه سالمندی بیش ازپیش اهمیت و ضرورت یافته است. پژوهش حاضر به دنبال آن است که سیاستهای سالمندی دو کشور ایران و سوئد را با یکدیگر مقایسه کند. روش: بدین منظور مهم ترین متون، اسناد و سیاستهای سالمندی دو کشور مورد خوانش قرار گرفته و بر اساس این سیاستها، چهار محور کلیدی در حوزه سیاست گذاری سالمندی، استخراج شد که عبارت اند از: دولتی/ خصوصی بودن حمایتها، اقتصادی/ فرهنگی بودن حمایتها، حمایتهای مبتنی بر انفعال/ مداخله سالمند، حمایتهای مبتنی بر اجتماع گرایی/ فردمحوری. یافته ها: نتایج مقایسه سیاستها نشان داد که سیاستهای سالمندی در دو کشور ایران و سوئد در سه محور اول، قرابت قابل توجهی دارد؛ به نحوی که سیاستهای هر دو کشور عموماً دولت گرا (محور اول)، مبتنی بر حمایتهای اقتصادی بوده (محور دوم) و بیشتر رویکردی انفعالی نسبت به سالمند داشته است (محور سوم). اما مقایسه در محور چهارم نشان داد که سیاستهای ایران بیشتر فردگرایانه و در سوئد عموماً ماهیتی اجتماع گرایانه دارد. بحث: درمجموع با توجه به قرابت خطوط کلی سیاستهای سالمندی در ایران و سوئد و اختلاف قابل توجه آنان از حیث رفاه عمومی سالمندان، می توان نتیجه گرفت که مسائل سالمندی در ایران بیش از آنکه مربوط به نوع نظام رفاهی و ماهیت سیاستها باشد، به نحوه اجرای سیاستها مربوط است.
تأثیر جهت گیری مذهبی در ایجاد تعهّد اجتماعی و قانون گرایی در بین جوانان شهر اسلام آباد غرب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
انتظام اجتماعی سال ۱۳ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳
67 - 98
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: تعهّد اجتماعی و قانون گرایی در بین جوانان به عنوان نیروهای مولد اجتماعی، از امور مهم و تأثیرگذار به شمار می آید؛ بنابراین پژوهش حاضر، با هدف تحلیل تأثیر جهت گیری مذهبی و تأثیر آن بر تعهّد اجتماعی و قانون گرایی در بین جوانان شهر اسلام آباد غرب انجام گرفته است. روش : این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و روش پژوهش آن پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش، جوانان شهرستان اسلام آباد غرب است. به عنوان نمونه پژوهش تعداد 384 نفر در رده سنی 29-18 سال با روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها، پرسش نامه جهت گیری مذهبی، پرسش نامه تعهّد اجتماعی و نیز پرسش نامه قانون گرایی است. برای تأیید روایی پرسش نامه ها از روایی محتوا، روایی همگرا و روایی واگرا استفاده شده است. روایی محتوا توسط نظرسنجی از استادان خبره تأیید شد و براساس نتایج به دست آمده از خروجی های نرم افزار ابزار اندازه گیری از روایی همگرا و واگرای مناسب و شایسته برخوردار است. پایایی پرسش نامه نیز از طریق ضریب آلفای کرونباخ، ضریب پایایی ترکیبی و ضریب پایایی مرکب تأیید شد. در این پژوهش از نرم افزار (SMART-PLS) بهره گرفته و از روش حداقل مربعات جزئی برای تحلیل داده ها استفاده شده است. یافته ها: ضرایب به دست آمده از آزمون T نشان داد که جهت گیری مذهبی بر تعهّد اجتماعی (19/437) و جهت گیری مذهبی بر قانون گرایی (4/333) و تعهّد اجتماعی بر قانون گرایی (5/750) تأثیر دارد. در بررسی نقش میانجی تعهّد اجتماعی در تأثیرگذاری جهت گیری مذهبی بر قانون گرایی، مقدار آزمون تست سوبل حدود (5.50) است. نتیجه گیری : اثر جهت گیری مذهبی بر تعهّد اجتماعی و قانون گرایی تأیید شد. همچنین متغیر تعهّد اجتماعی می تواند نقش میانجی را بین جهت گیری مذهبی بر قانون گرایی داشته باشد. می توان نتیجه گرفت که برای تشویق جوانان به قانون گرایی از طریق جهت گیری مذهبی، بایستی بتوان تعهّد اجتماعی را نیز در بین جوانان افزایش داد.
فرایند تصمیم گیری زوجین در تأخیر فرزندآوری و شرایط اجتماعی دخیل در آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اهداف: مطالعه ی حاضر به منظور کشف فرایند تصمیم گیری زوجین در خصوص تأخیر فرزندآوری و همچنین درک و شناخت زمینه-های اجتماعی دخیل در تصمیم گیری آن ها انجام گرفته است. روش مطالعه: در این پژوهش که در سال 1399 در شهر مشهد انجام گرفت، نمونه ها (8 زوج مشهدی که از زندگی مشترکشان چند سالی گذشته بود و تمایل به فرزندآوری نداشتند) به صورت گلوله برفی انتخاب گردیدند و داده ها از طریق تکنیک مصاحبه ی روایی (فردی و زوجی) و با استفاده از روش کیفی تحلیل روایت گردآوری شدند. یافته ها: از تجزیه و تحلیل مضمونی داده ها پنج مضمون اصلی پدیدار شد که دامنه ی آن ها بدین قرار بود: کودک گران قیمت، شبکه اجتماعی منصرف کننده، شبکه اجتماعی خنثی، با همان تنها و ترجیحات رفاه طلبی. یافته های حاصل از تحلیل ساختاری روایت نشان داد که زوجین در فرایند زندگی خود با بحران ها، مسائل، نگرانی ها و تمایلاتی روبرو شده اند و در مواجهه با آن ها به بررسی و ارزیابی فرزندآوری پرداخته و تصمیم گرفته اند آن را به تعویق بیاندازند. برای زوجین، داشتن فرزند در آن موقعیت (دوره از زندگی) منجر به عدم رسیدن به اهدافشان می گردد و بر مشکلاتشان می افزاید. نتیجه گیری: وضعیت اقتصادی زوجین، شبکه اجتماعی، چگونگی رابطه با یکدیگر و اهداف و انگیزه های شخصی آن ها، در فرایند تصمیم گیری در خصوص تأخیر فرزندآوری، نقش قابل ملاحظه ای در هر دوره از زندگی داشته است.
مسئله اقتدار ارزش های اخلاقی در جامعه ایران: تنزل یا تداوم؟(مقاله علمی وزارت علوم)
امروزه به کرات شاهد ادعای تضعیف ارزش های اخلاقی و از دست رفتن اقتدار آنها در جامعه هستیم؛ یافته های پیمایش های مختلف نیز در جهت تأیید این مدعا است. آیا واقعاً این اتفاق رخ داده و ارزش های اخلاقی در جامعه تضعیف شده اند؟ چنین مدعایی بر این پیش فرض استوار است که اقتدار آنها در گذشته بیش از امروز بوده است. مقاله حاضر به بررسی این ادعا می پردازد و بدین منظور از دو دسته داده استفاده می کند: نخست، داده های تاریخی که در سفرنامه ها و کتاب های تاریخ اجتماعی آمده و دوم یافته های پیمایش هایی است که در چند دهیه اخیر انجام شده اند. یافته ها نشان می دهند که ضعف اقتدار ارزش های اخلاقی در ایران مسئله ای خاص دوریه کنونی نیست و دارای ریشه های تاریخی است. مقاله دو دسته عوامل را در تضعیف ارزش های اخلاقی و تشدید آنها مورد تأکید قرار داده است: نخست نظام های حکم رانی و نوع تعامل آن با جامعه؛ بدین معنا که نبود تعامل مناسب بین نظام حکم رانی با جامعه و نیروهای اجتماعی، ارائه قرائتی سیاسی و ایدئولوژیک از اخلاق، بهره گیری از قدرت در راستای منافع شخصی و گروهی، ضعف نهادهای اجتماعی سامان بخش و فقدان توافق عام اجتماعی درباره ارزش های اخلاقی سبب مخدوش شدن عدالت اجتماعی، سرکوب آزادی های فردی، و تحمیل تعهدات شخصی بر افراد شده که پیامد گریزناپذیر آن ممانعت از تقویت ارزش های اخلاقی در جامعه بوده است. دوم سرایت ارزش های بازاری به حوزه های اجتماعی و اخلاقی در دوره اخیر که عدم اقتدار ارزش های اخلاقی را تشدید کرده است.
تحلیل جامعه شناختی نقش فقر در تجربه کودک همسری (مطالعه موردی: زنان شهر چابهار)
حوزههای تخصصی:
ازدواج دختران در دوران کودکی، چالشی در مناطق کمتر توسعه یافته و مسئله ای اجتماعی است که در بخش های مختلف جهان، زندگی زنان و کودک دختران را تحت تأثیر قرار داده است. هدف این پژوهش، تفسیر دلایل زنان شهر چابهار از تجربه کودک همسری است که با روش شناسی کیفی و با استفاده از روش نظریه زمینه ای انجام شده است. پژوهش حاضر با ابتنای بر روش نظریه زمینه ای، به درک معنای ذهنی 28 نفر از زنان شهر چابهار نسبت به تجربه کودک همسری و شرایط علی، مداخله ای و بافتی در بازنمایی تجربه زیسته کودک همسری مبتنی بر فقر پرداخته است. به این منظور با 28 نفر از زنان شهرستان چابهار که به روش نمونه گیری نظری انتخاب شده بودند، مصاحبه های عمیق و نیمه ساختار یافته انجام شد. فقر اقتصادی، فقر فرهنگی-آموزشی، شرایط نابسامان خانوادگی و تبعیض جنسیتی، شرایط علّی ازدواج دختران در سنین کودکی را فراهم ساخته است. شرایطه مداخله گر (فقر زنان سرپرست خانوار و چهره زنانه فقر) و شرایط بافتی (فقر شهری، زیست مکان ناامن و مردسالاری هنجاری) نیز ازدواج کودکان را زمینه سازی و تسهیل کرده است. همچنین تحلیل داده ها با نظام کدگذاری سه سطحی باز، محوری و گزینشی نشان داد که مقوله مرکزی منتزع از ازدواج کودکان در بین افراد مورد مطالعه، «فقر مضاعف و کودک همسری چندوجهی» است. یافته ها بر این دلالت داشتند که ازدواج در کودکی، دختران را در معرض انوع آسیب های آشکار و غیر مستقیم از جمله کودک مادری، کودک بیوه گی، خشونت خانگی، بازماندگی تحصیلی، بازتولید چرخه فقر، افسردگی مفرط و انزوای اجتماعی قرار می دهد.
فراتحلیل آسیب های اجتماعی رایج در بین دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
ناهنجاری های رفتاری در همه جوامع به چشم می خورد ولی با توجه به شرایط جامعه، نوع ، میزان و شدت آن متفاوت است. افزایش ناهنجاری های رفتاری در بین دانش آموزان از یک طرف بیانگر شروع ناهنجاری در سنین پایین و از طرف دیگر بیانگر تداوم آن در آینده است که در نهایت بنیان های جامعه را به مخاطره خواهد انداخت. از این رو شناسایی زمینه ها، دلایل و پیامدهای آسیب ها و انحرافات اجتماعی شایع در بین دانش آموزان نیازمند تبیین و تدقیق مضاعف است. این مقاله با استفاده از روش فراتحلیل، 25 مورد از مقالات علمی-پژوهشی را که در سالهای 1378 تا 1398 در ایران تالیف شده است، انتخاب و بر اساس شاخصهای روشی و نظری بررسی و ارزیابی کرده است. طبق یافته های تحقیق چهار آسیب اجتماعی رایج در میان دانش آموزان عبارتند از: خشونت، اعتیاد، انحرافات جنسی و خودکشی. این مقاله همچنین به دسته بندی و تحلیل عوامل موثر بر گرایش دانش آموزان به این آسیبها و مقایسه یافته ها با نتایج پژوهش های خارجی درخصوص این آسیب ها پرداخته است.
تأثیر نگرش و تقسیم کار جنسیتی روی فاصلۀ تولد اول تا دوم در شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در پژوهش های اخیر که در بسیاری از کشورها برای تبیین باروری پایین انجام شده است، در چارچوب نظریۀ برابری جنسیتی، تقسیم کار و نگرش های جنسیتی، به منزلۀ تعیین کنندۀ اساسی و مهم مطرح شده اند. در این مطالعه، تأثیر تقسیم کار و نگرش های جنسیتی بر فاصلۀ تولد اول تا دوم آزمون می شود؛ بدین منظور از بخشی از داده های طرح تحولات باروری در پنج استان منتخب ایران - 1396 - و از اطلاعات 363 زن ازدواج کردۀ 49-15 سالۀ دارای یک فرزند شهر تهران استفاده شد. برای برآورد تابع بقای تک فرزندی، روش کاپلان مایر و برای شناسایی تأثیر نگرش و تقسیم کار جنسیتی بر فاصلۀ تولد دوم، الگوی گامای تعمیم یافته به کار گرفته شد. نتایج نشان دادند میانۀ فاصلۀ تولد اول تا دوم 84 ماه است و زنانی که نگرش جنسیتی برابرطلبانه دارند و کارهای خانه را به تنهایی انجام می دهند، با فاصلۀ طولانی تری فرزند دوم را به دنیا می آورند. براساس نتایج الگوی گامای تعمیم یافته، مشارکت مردان در کارهای داخل خانه تأثیر معنی داری بر فاصلۀ تولد دوم ندارد؛ اما داشتن نگرش جنسیتی برابرطلبانه و مشارکت نکردن مردان در امور مربوط به فرزندان، فاصلۀ تولد دوم را افزایش می دهد. یافته های این مقاله با نظریۀ برابری جنسیتی مطابقت دارند؛ به گونه ای که داشتن نگرش های برابری طلبانۀ جنسیتی میان زنان، تنها زمانی سبب افزایش باروری و کاهش فاصلۀ بین موالید می شود که مردان نیز در تصمیم گیری و امور خانه و فرزندان مشارکت داشته باشند. در زمینۀ اجرایی شدن سیاست های افزایش باروری، ضمن تلاش برای رسیدن به اقتصاد پایدار و چشم انداز خوش بینانه برای آینده، سیاست های افزایش جمعیت و سیاست های دوستدار خانواده، باید چارچوب وسیعی از ارزش های فرهنگی را در بر گیرند که با حمایت از افزایش مشارکت مردان در امور داخل خانه و کاهش نابرابری جنسیتی، مانع تأخیر بیشتر تولد دوم و افزایش باروری به سطح جانشینی شوند.
کاربست مدل نرو-فازی در تحلیل احساس امنیّت ساکنان بافت های فرسوده شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
انتظام اجتماعی سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
1 - 22
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: امنیّت راهی به سوی پایداری و بخش جدانشندی پایداری است و افراد برای به فعلیت رساندن تمام قابلیت های خود به امنیّت وابسته هستند. بر همین مبنا، هدف پژوهش حاضر، کاربست مدل نرو فازی در تحلیل احساس امنیّت ساکنان بافت های فرسوده شهری است.روش: پژوهش حاضر از لحاظ هدف، کاربردی و از نظر روش، توصیفی - تحلیلی است. جامعه آماری شامل 76628 واحد مسکونی در منطقه 12 است که با بهره گیری از فرمول کوکران 383 نفر به عنوان حجم نمونه انتخاب شد. ابزار گردآوری داده ها مشتمل بر روش های کتابخانه ای و مطالعات میدانی (پرسش نامه) است. روایی مؤلفه ها و شاخص ها و پرسش نامه توسط متخصصان (تکنیک اعتبار صوری) و پایایی آن از آلفای کرونباخ مورد تأیید قرار گرفت که امتیاز تمام متغیرهای پژوهش بیشتر از 0/72 است. برای تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS استفاده شده است. از روش های رگرسیون و نرو-فازی برای تحلیل داده ها استفاده شده است.یافته ها: مؤلفه احساس امنیّت با ضریب بتای (0/623) قوی ترین مؤلفه پیش بین است. پس از آن به ترتیب مؤلفه های نورپردازی (با ضریب 0/563)، معابر (0/509)، الگوی فعالیت و کاربری ها (0/501)، کیفیّت محله های مسکونی (0/497)، فرم فضا (0/493)، هویت شهروندان (0/491)، تراکم جمعیت (0/423)، نظارت اجتماعی (0/319 )، اشتغال (0/302) و مسکن (0/218) قرار دارد.نتیجه گیری: بین شاخص های کالبدی (ناامن بودن معابر منطقه و بالابودن میزان نفوذ موتورسواران به عرصه پیاده رو)، اقتصادی (بالابودن نرخ بیکاری در منطقه و بالابودن هزینه های معیشتی) و اجتماعی (ازدحام جمعیت در طول شبانه روز در بعضی قسمت های منطقه 12 و وجود فضای خلوت) با احساس امنیّت در منطقه 12 کلان شهر تهران رابطه مستقیمی وجود دارد.
نقش پیوند ایمن، انعطاف پذیری شناختی و ابعاد شخصیتی هگزاکو در پیش بینی خودمراقبتی کرونا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال هفدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۶۷
369 - 384
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش پیوند ایمن، انعطاف پذیری شناختی و ابعاد شخصیتی هگزاکو در پیش بینی رفتارهای خودمراقبتی کرونا در زنان متأهل بود. روش این پژوهش همبستگی از نوع رگرسیون بود. تعداد 202 زن متأهل در شهر مشهد به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. آزمودنی ها با تکمیل پرسش نامه های پیوند ایمن جانسون، انعطاف پذیری شناختی مارتین و روبین، ابعاد شخصیتی هگزاکو و خودمراقبتی کرونا پویان فرد، در این پژوهش شرکت کردند. برای تجزیه تحلیل نتایج از روش های ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه به صورت همزمان استفاده شد. براساس نتایج رگرسیون چندگانه اثر متقابل خودمراقبتی کرونا و ابعاد شخصیتی هگزاکو معنادار نبود. همچنین پیوند ایمن رابطه معناداری با خودمراقبتی کرونا دارد، به این معنی که هرچه پیوند دو زوج ایمن تر باشد، رفتارهای خودمراقبتی کرونا در آنان بیشتر رعایت می شود. همچنین نتایج نشان داد که انعطاف پذیری شناختی مقدار اندکی به واریانس تبیین شده رفتارهای خودمراقبتی کرونا می افزاید که قابل توجه نیست، درنتیجه نمی توان رفتارهای خودمراقبتی کرونا را به میزان انعطاف پذیری شناختی، نسبت داد.
ضمان قهری ناشی از سرایت ویروس کرونا در رابطه میان زوجین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال هفدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۶۷
423 - 438
حوزههای تخصصی:
بیماری کوید 19 زندگی اجتماعی در عصر حاضر را دستخوش تحولات زیادی نمود و پیامدهای خطرناک این بیماری بر جان افراد، تبدیل به یک دغدغه اجتماعی جدی شده است. از جمله ویژگی های برجسته این بیماری قدرت بالای سرایت آن از شخصی به شخص دیگر است. بدیهی است در کانون خانواده که با محوریت زوجین تشکیل می شود، نظر به سکونت آن ها در منزل مشترک و تماس مستقیم یا غیرمستقیم زیاد آن ها با هم، احتمال سرایت این بیماری در صورت ابتلای یکی از زوجین، به دیگری بسیار بالا است. این موضوع صرف نظر از جنبه های پزشکی، ابعاد حقوقی مهمی نیز به همراه دارد. نوشتار حاضر به صورت مشخص به دنبال پاسخ به این پرسش است که آیا در صورت انتقال این بیماری از سوی یکی از زوجین به دیگری، انتقال دهنده ضامن جنایت است؟ برای مثال آیا در فرض فوت انتقال گیرنده، می توان حسب مورد ناقل را قصاص یا او را ملزم به پرداخت دیه نمود؟ مطالعه فقهی و حقوقی حکایت از آن دارد که در فرض علم ناقل، با حصول شرایطی می توان جنایت را عمدی و مستوجب قصاص یا دیه دانست؛ البته در فرض جهل نامبرده، حکم به ضمان او به پرداخت دیه همراه با اشکالاتی است.