فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۱۶۱ تا ۱٬۱۸۰ مورد از کل ۱۷٬۶۸۳ مورد.
منبع:
مطالعات جامعه شناختی شهری سال دوازدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۴۳
193 - 221
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش پیش رو، کاوشی در فرآیند شکل گیری پدیده کودکان کار خیابانی و پیامدهای آن در شهر اهواز است. ماهیت این پژوهش کیفی و با استفاده از نظریه زمینه ای و نمونه گیری هدفمند و با معیار اصل اشباع نظری با 10 نفر از کودکان کار خیابانی مصاحبه عمیق صورت پذیرفت. یافته ها شامل 10 خرده مقوله، مسائل پیش روی خانواده پس از طلاق والدین، آسیب های روحی پس از طلاق در خانواده، مشوق های محیطی، آموزش و انتقال روش های کار در خیابان، کار کودک به مثابه ابراز وجود، آسیب های اجتماعی کار کودک در خیابان، چالش های زمانی، رفتار دوگانه مردم با کودک، گسست های کاری، آسیب های روحی کار کودک در خیابان، 4 مقوله اصلی، چالش های مابعد طلاق در خانواده، معاشرت افتراقی کودک، راهبرد گزینشی کار کودک در خیابان، پیامدهای فردی- اجتماعی کار کودک در خیابان و مقوله هسته، کار کودک به مثابه مقابله با وضع موجود است. نتایج این پژوهش نشان می دهد که دست کم دو عامل خانواده و نابسامانی های موجود در آن، به عنوان شرط لازم و معاشرت افتراقی و به صورت کلی تر ریشه محیطی به عنوان منبع القاکننده کار به کودک و شرط کافی، فرآیند پدیده کودکان کار خیابانی در شهر اهواز را شکل می دهند.
ادراک کشاورزان از موانع و تسهیل کننده های اجتماعی سازگاری با تغییرات آب و هوا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تغییرات آب و هوا اکنون به یکی از چالش برانگیزترین مسائل اجتماعی جوامع مدرن تبدیل شده که منشأ انسانی آن مورد اثبات قرار گرفته است. نقش انسان ها در انتشار گاز دی اکسید کربن و افزایش سطح گازهای گلخانه ای، موجبات گرمایش زمین و تغییرات ناگوار آب و هوا را فراهم آورده است. استان اصفهان آسیب های محیط زیستی زیادی را در رابطه با پدیده ی تغییرات آب و هوا علی الخصوص در بخش کشاورزی تجربه می کند. هدف این پژوهش بررسی ادراک کشاورزان از موانع و تسهیل کننده های سازگاری با تغییرات آب و هوا است. رویکرد این پژوهش کیفی است. در این پژوهش تعداد 29 مصاحبه ی نیمه ساختاریافته با کشاورزان استان اصفهان انجام شده است. یافته ها نشان داد که کشاورزان 5 نوع راهبرد سازگاری آسیب زا، دولت محور، کشاورزی تکنولوژیک، بوم سازگار و دگرشغلی را در مقابله با تغییرات آب و هوا انجام می دهند. موانع سازگاری شامل ضعف اعتماد نهادی، شبکه ی همکاری ضعیف کشاورزان، آینده ی پیش بینی ناپذیر، موانع ساختاری، فقر اطلاعاتی و اطلاعات کسب شده ی غیرموثق رسانه ای است. همچنین تسهیل کننده های سازگاری شامل دانش تغییرات آب و هوا، خودکارآمدی ادراک شده، کارآمدی اقدامات سازگاری ادراک شده، حس تعلق مکانی و حمایت دولتی است. موانع و تسهیل کننده های سازگاری با تغییرات آب و هوا، جنبه های فردی و ساختاری دارد. هم راستایی آموزش ها در مورد اقدامات سازگاری با کمک ها و حمایت های دولتی و تقویت سرمایه اجتماعی، می تواند عاملی در جهت سازگاری بیشتر کشاورزان با تغییرات آب و هوا باشد.
تعارض قوانین در فرزند خواندگی در حقوق ایران و فرانسه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال هجدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۷۱
411 - 421
حوزههای تخصصی:
فرزند خواندگی از مسائل با سابقه طولانی در زندگی بشر بوده است، به دلیل نیازهای عاطفی و روحی بشر به داشتن فرزند، تحت شرایطی اشخاص حاضر به پذیرش فرزند دیگران، به عنوان فرزند خوانده می شوند. این رابطه حقوقی نیازمند قوانین و مقرراتی برای حفظ نظم عمومی و حقوق افراد جامعه است و هر چند در اکثر مواقع اهداف خیر خواهانه و انسان دوستانه در ورای این پذیرش وجود دارد ولی کودکان و نوجوانان جز افراد تحت حمایت قانونگذار هستند و برای پذیرش فرزند خواندگی قوانین و مقررات و تشریفات خاصی پیش بینی شده و از اقسام احوال شخصیه است؛ مهاجرت و ارتباطات امروزی، بحث های تعارض قوانین را پر رنگ تر از گذشته خواهد کرد. هدف از این نوشتار، مطالعه فرزند خواندگی در قوانین دو کشور ایران و فرانسه و دیدگاه تعارض قوانین در حقوق دو کشور است و این که دو کشور مذکور، در حل تعارض قوانین چه راهکارهایی ارائه می دهند و شباهت ها و تفاوت ها نیز مشخص می گردد.
بازتعریف دین در زندگی روزمره ی زنان دانشجو در تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی ایران سال ۲۳ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴
119 - 143
حوزههای تخصصی:
امروزه شاهد تغییرات اساسی در زندگی روزمره و دینداری زنان دانشجو هستیم، که از جمله مصادیق بارز آن عدم تمایل بخشی از زنان جامعه به داشتن حجاب در اماکن عمومی است. از این رو پژوهش حاضر با هدف مطالعه ی بازتعریف دین در تجربه ی زندگی روزمره ی زنان شهر تهران انجام شد. به این منظور از رویکرد کیفی و روش نظریه ی زمینه ای استفاده شد. نمونه گیری به روش هدفمند و از بین دانشجویان متولد دهه های ۵۰ و ۶۰ دانشگاه های آزاد اسلامی شهر تهران انجام گرفت. داده ها در سه سطح کدگذاری باز، محوری و گزینشی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. مدل پارادایمی حاصل از مقوله های محوری هم نشان داد که شرایط علی برای پدیده ی بازتعریف دین نقش رسانه ها در تقابل با دین، تجربه های شخصی پرسش برانگیز از دین و نقش آموزش در ایجاد نگرش نوین به دین بود. نتایج به دست آمده تأیید می کند که دین داری در زنان و دختران دستخوش تغییرات زیادی شده که توجه به آن در سیاست گذاری ها ضروری است.
ارائه الگوی آسیب شناسی برنامه ریزی مسیر شغلی با رویکرد عملکرد بالا با استفاده از تکنیک دلفی فازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۸ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱
373 - 385
حوزههای تخصصی:
هدف: با توجه به اهمیت برنامه ریزی مسیر شغلی و آسیب شناسی آن، هدف این مطالعه ارائه الگوی آسیب شناسی برنامه ریزی مسیر شغلی با رویکرد عملکرد بالا با استفاده از تکنیک دلفی فازی بود.روش شناسی: این مطالعه از نظر هدف کاربردی از نظر شیوه اجرا توصیفی از نوع پیمایشی بود. جامعه آماری این مطالعه همه کارکنان منطقه ده عملیات انتقال گاز ایران بودند. حجم نمونه بر اساس جدول کرجسی و مورگان 323 نفر برآورد، اما برای اطمینان حجم نمونه 350 نفر در نظر گرفته شد که با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. ابزار پژوهش حاضر پرسشنامه محقق ساخته آسیب شناسی برنامه ریزی مسیر شغلی با 132 گویه بود که روایی و پایایی آن مناسب ارزیابی شد. داده ها با روش های دلفی فازی، تحلیل عاملی اکتشافی و مدل سازی معادلات ساختاری در نرم افزارهای SPSS و Lisrel تحلیل شدند.یافته ها: گویه های پرسشنامه محقق ساخته آسیب شناسی برنامه ریزی مسیر شغلی با مقیاس هفت درجه فازی مورد بررسی قرار گرفتند و بررسی ها نشان داد که پس از دو دور دلفی تعداد 128 گویه دارای ضریب توافق بالاتر از 70/0 بودند. همچنین، مقوله های الگوی آسیب شناسی برنامه ریزی مسیر شغلی با رویکرد عملکرد بالا دارای بار عاملی بالاتر از 50/0 و پایایی کرونباخ و ترکیبی بالاتر از 80/0 بودند. الگوی مذکور دارای برازش مناسبی بود و در این الگو عوامل علّی بر پدیده محوری، پدیده محوری، شرایط زمینه ای و شرایط مداخله گر بر راهبردها و راهبردها بر پیامدها اثر مستقیم و معنادار داشت (001/0P<).بحث و نتیجه گیری: با توجه به نتایج این مطالعه و الگوی طراحی شده آسیب شناسی برنامه ریزی مسیر شغلی با رویکرد عملکرد بالا، برنامه ریزی متناسب با آن برای بهبود مسیر شغلی ضروری است.
مقایسه فرآیند آموزش، یادگیری و ارزشیابی در برنامه درسی ملی ایران با نظریه های برنامه درسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۸ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲
333 - 343
حوزههای تخصصی:
هدف: برنامه درسی در هر کشوری محور فعالیت های آموزشی و پرورشی است و با توجه به تفاوت های موجود در برنامه درسی، هدف این مطالعه مقایسه فرآیند آموزش، یادگیری و ارزشیابی در برنامه درسی ملی ایران با نظریه های برنامه درسی بود.روش: این مطالعه از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا مقایسه ای بود. در این مطالعه، جامعه پژوهش همه اسناد برنامه درسی و نظریه های مرتبط در این زمینه بود که نمونه آن، سند برنامه درسی ملی ایران و نقدهای صورت گرفته در این زمینه و خبرگان نظریه های برنامه درسی بودند که آنها از نظر فرآیند آموزش، یادگیری و ارزشیابی مورد مقایسه قرار گرفتند. داده های یادداشت برداری شده از سند و نقدها و مصاحبه با خبرگان درباره نحوه فرآیند آموزش، یادگیری و ارزشیابی در برنامه درسی ملی ایران با نظریه های برنامه درسی با هم مورد مقایسه قرار گرفتند. در این مطالعه، روایی با روش مثلث سازی تایید و پایایی با روش ضریب کاپای کوهن 8/61 درصد به دست آمد.یافته ها: یافته ها نشان داد که برنامه درسی ملی ایران ضمن تفاوت هایی با نظریه های برنامه درسی از نظر فرآیند آموزش، آموزش را زمینه ساز برای ابراز گرایش های فطری، شناخت موفقیت یادگیرنده و اصلاح مداوم آن و تحت تاثیر قراردادن دیدگاه دانش آموزان در ارتباط با خود، خدا، دیگران و مخلوقات، از نظر فرآیند یادگیری، یادگیری را حاصل تعامل خلاق، هدفمند، یادگیرنده فعال و محیط متنوع و از نظر فرآیند ارزشیابی، ارزشیابی را تصویری روشن و همه جانبه از موقعیت کنونی، مشخص کننده فاصله دانش آموز با موقعیت های بعدی و اصلاح آن، متناسب با ظرفیت ها و نیازهای دانش آموز، زمینه ساز انتخاب گری و خودمدیریتی، زمینه ساز رشد مداوم دانش آموز با تاکید بر خودارزیابی، بهره گیری از سایر روش های ارزشیابی، بهبود موقعیت دانش آموز و توجه به کاستی های یادگیری ضمن حفظ کرامت انسانی به عنوان فرصتی برای اصلاح و بهبود نظام آموزشی می داند.نتیجه گیری: برنامه درسی ملی ایران ضمن توجه به ویژگی های نظریه های برنامه درسی باید مجدد بر پایه نظام اجتماعی و فرهنگی کشور و در راستای تحقق آرمان اصلی یعنی قرب الهی و حیات طیبه طراحی شود.
تبیین نوگروی حاد در نوگروندگان دینی شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی ایران سال ۲۳ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴
69 - 93
حوزههای تخصصی:
این مقاله با رویکرد روش شناختی کیفی و با روش تحلیل روایت انجام شده است. نمونه مشارکت کننده، نوگرونده گان دینی حاد در شهر تهران بوده که به شیوه نمونه گیری هدفمند و از طریق گلوله برفی انتخاب شده اند. در این مقاله، با 20 نفر از این نوگرونده گان مصاحبه روایی انجام شد که 19 نفر آن ها اطلاعات دقیق در خصوص تغییر دین خود ارائه داده اند و تحقیق نیز با این تعداد به اشباع داده رسید. یافته ها نشان داد که در مجموعه علت ها، علت های اجتماعی- سیاسی، اجتماعی- روانی، اجتماعی – رابطه ای بیش ترین علت های تغییر نظام اعتقادی در میان نوگروندگان بوده اند. این تحقیق نشان داد که مراحل تغییر نظام اعتقادی در شهر تهران غیر از آن چیزی است که در نظریه های کسانی چون رمبو، لافلند و استارک آمده است. نتیجه نهایی این است که بی ثباتی اجتماعی-سیاسی ناشی از عملکرد کارگزاران دینی و ناامنی و آشفتگی روانی از مهم ترین علل تبیین کننده نوگروی دینی هستند.
مقایسه اثربخشی آموزش غنی سازی زندگی زناشویی براساس تئوری انتخاب و نظریه گاتمن بر گذشت در زندگی زناشویی زنان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال هجدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۶۹
39 - 56
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش مقایسه اثربخشی آموزش غنی سازی زندگی زناشویی براساس دو رویکرد تئوری انتخاب و گاتمن بر گذشت زنان در زندگی زناشویی است. روش پژوهش نیمه تجربی با طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش شامل زنان متأهل دارای مشکلات زناشویی مراجعه کننده به مرکز مشاوره تسنیم در شهرستان شوش در سال 98 بودند که از میان آن ها 60 نفر با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه مساوی جای گرفتند. گروه اول در 9 جلسه 60 دقیقه ای غنی سازی براساس تئوری انتخاب و گروه دوم در 8 جلسه 60 دقیقه ای غنی سازی براساس نظریه گاتمن را آموزش دیدند. و گروه کنترل نیز پرسش نامه گذشت را در هر دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون تکمیل کردند و هیچ گونه آموزشی دریافت نکردند. آزمودنی ها پرسش نامه گذشت ری (1988) را در مراحل پیش آزمون و پس آزمون تکمیل کردند. برای تحلیل داده ها، روش تحلیل واریانس مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی به کار رفت که نتایج نشان داد هر دو روش تئوری انتخاب و نظریه گاتمن بر افزایش گذشت زنان در زندگی زناشویی مؤثر است و غنی سازی براساس تئوری انتخاب اثربخشی بیشتری دارد. همچنین، نتایج آزمون تعقیبی بونفرونی نشان داد آموزش غنی سازی بر اساس هر دو روش بر گذشت مؤثر است و روش تئوری انتخاب ماندگاری بالاتری دارد .
تأثیر مسئولیت اجتماعی درک شده سازمان بر شفقت در محیط کار، با توجه به نقش میانجی عدالت رویه ای، عزت نفس سازمانی و تعهد عاطفی؛ مورد مطالعه: سازمان صنعت، معدن و تجارت استان فارس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر، تأثیر ادراک کارکنان را از مسئولیت اجتماعی درک شده سازمان بر شفقت در محیط کار، با توجه به نقش میانجی عدالت رویه ای، عزت نفس سازمانی و تعهد عاطفی در سازمان صنعت، معدن و تجارت استان فارس بررسی می کند و ازلحاظ هدف، کاربردی با روش توصیفی- همبستگی و برحسب نحوه اجرا، از نوع پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش حاضر، کلیه کارکنان شاغل در سازمان صنعت، معدن و تجارت استان فارس اند (271 نفر) که طبق فرمول کوکران با روش نمونه گیری تصادفی ساده، تعداد 159 نفر به عنوان حجم نمونه آماری، انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده های پژوهش، پرسش نامه های استاندارد بود که پایایی آنها با روش ضریب آلفای کرونباخ و پایایی ترکیبی تصدیق و روایی واگرا و همگرای مدل اندازه گیری نیز تأیید شد. یافته های پژوهش نشان داد ادراکات کارکنان از مسئولیت اجتماعی سازمان بر عدالت رویه ای، عزت نفس سازمانی، تعهد عاطفی و شفقت در محیط کار، تأثیر مثبت و معناداری دارد. همچنین، ادراک کارکنان از عدالت رویه ای باعث افزایش عزت نفس سازمانی و تعهد عاطفی کارکنان سازمان صنعت، معدن و تجارت استان فارس شد، ولی عدالت رویه ای به رفتار توأم با شفقت در بین کارکنان منجر نشد. همچنین، نتایج نشان داد عزت نفس کارکنان به تنهایی به تعهد عاطفی کارکنان سازمان صنعت، معدن و تجارت استان فارس منجر نمی شود. گفتنی است تعهد عاطفی کارکنان سبب شفقت در سازمان صنعت، معدن و تجارت استان فارس شد. درنهایت یافته های پژوهش مشخص کرد عدالت رویه ای در تأثیر مسئولیت اجتماعی درک شده سازمان بر عزت نفس سازمانی و همچنین، در تأثیر مسئولیت اجتماعی درک شده سازمان بر تعهد عاطفی، نقش میانجی دارد و البته نقش میانجی های متوالی در این پژوهش، تأیید نشد؛ بنابراین در پژوهش حاضر، مشخص شد ادراک کارکنان از مسئولیت اجتماعی سازمان، جنبه مهمی از ادراک آنها از عدالت سازمان نسبت به خود، عزت نفس مبتنی بر سازمان و تعهد عاطفی آنان است که این امر درنهایت طبق نظریه رویدادهای عاطفی، به تغییر نگرش و رفتار کارکنان، یعنی شفقت در محیط کار منجر می شود.
بررسی رابطۀ رهبری استثماری با عملکرد نوآورانه به واسطۀ نقش میانجی پنهان سازی دانش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی کاربردی سال سی و سوم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴ (پیاپی ۸۸)
123 - 144
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی رابطه رهبری استثماری با عملکرد نوآورانه، به واسطه نقش میانجی پنهان سازی دانش است. جامعه پژوهش را معلمان ناحیه دو شیراز به تعداد 1945نفر تشکیل می دهند، که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده و بر مبنای فرمول کوکران، نمونه ای به حجم 319 معلم از این جامعه انتخاب شد. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های رهبری استثماری اشمید و همکاران (2019)، پنهان سازی دانش کانلی و زویگ (2015) و عملکرد نوآورانه هوانگ و لی (2018) استفاده شد که ضریب آلفای کرونباخ آنها به ترتیب 97/0، 94/0 و 92/0 به دست آمد. روایی سازه پرسشنامه ها نیز به وسیله تحلیل عاملی تأییدی تعیین شد. روش پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی است. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از مدل سازی معادلات ساختاری و به کمک دو نرم افزار Spss و lisrel انجام شد. یافته های پژوهش نشان داد رهبری استثماری رابطه منفی و معناداری با عملکرد نوآورانه در سطح 05/0 دارد؛ پنهان سازی دانش نیز رابطه منفی و معناداری با عملکرد نوآورانه در سطح 05/0 دارد؛ رهبری استثماری به واسطه نقش میانجی پنهان سازی دانش رابطه غیرمستقیم، منفی و معناداری با عملکرد نوآورانه دارد. درنهایت برای ارتقای خلاقیت و عملکرد نوآورانه، به مسئولان آموزش و پرورش پیشنهاد می شود با انجام مصاحبه دقیق و تخصصی و همچنین بررسی رزومه کاری افرادِ متقاضی مدیریت مدارس، اطمینان حاصل کنند برای مدارس مدیری انتخاب می شود که خصایص رهبری استثماری را نداشته باشد و مدیران مدارس نیز با برقراری ارتباطات باز و تعامل صمیمانه با معلمان خود، احساس امنیت را برای به اشتراک گذاشتن دانش در آنها ایجاد کنند.
بررسی میزان اعتماد اجتماعی و پایداری نسبت به تمایل مشارکت اجتماعی شهروندان شهر کاشان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات جامعه شناختی شهری سال دوازدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۴۳
101 - 132
حوزههای تخصصی:
مشارکت اجتماعی عنصری کلیدی در توسعه شهری است و اعتماد اجتماعی و پایداری از مهمترین عواملی هستند که بستر مشارکت اجتماعی را فراهم می کنند.این پژوهش با هدف ارزیابی تأثیر اعتماد اجتماعی و پایداری به تمایل مشارکت اجتماعی شهروندان شهر کاشان صورت پذیرفته است .جامعه آماری این پژوهش شهروندان شهر کاشان استشارکت اجتماعیت اجتماعی. ،روش این پژوهش با روش پیمایشی انجام شده و ابزار گردآوری اطلاعات در این پژوهش 3 پرسشنامه استاندارد بوده است و حجم نمونه با استفاده از نرم افزار نمونه گیری SPSS SAMPLE POWER برابر با 187 نفر برآورد شده است، شیوه نمونه گیری در این پژوهش نمونه گیری دردسترس می باشد. ابزار تجزیه وتحلیل اطلاعات داده های این پژوهش نرم افزارآماریSPSS و نرم افرار مدلسازی AMOS می باشد. با توجه به یافته های این پژوهش 22 درصد از عامل تمایل به مشارکت اجتماعی مربوط به متغیر اعتماد اجتماعی می باشد. بنابراین اعتماد اجتماعی بر تمایل به مشارکت اجتماعی تأثیرگذار می باشد و می توان تمایل به مشارکت اجتماعی را بر اساس اعتماد اجتماعی در جامعه آماری پیش بینی نمود. 15 درصد واریانس متغیر وابسته (تمایل به مشارکت اجتماعی) توسط متغیر مستقل (پایداری) تبیین شده است. به عبارت ساده تر 15 درصد از عامل تمایل به مشارکت اجتماعی مربوط به متغیر پایداری می باشد. پس پایداری بر تمایل به مشارکت اجتماعی تأثیرگذار می باشد و می توان تمایل به مشارکت اجتماعی را بر اساس پایداری در جامعه آماری پیش بینی نمود. نتایج آزمون تی نشان داد که وضعیت اعتماد اجتماعی و مشارکت اجتماعی در بین شهروندان شهر کاشان متوسط و در حد مطلوب و وضعیت پایداری در بین شهروندان شهر کاشان در حد نامطلوب و ضعیف می باشد.
مطالعه دلایل استقبال از رمان «ملت عشق» در ایران؛ تحلیل دریافت کاربران زن در اینستاگرام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بر اساس آمار نشر کتاب، رمان «ملت عشق» یکی از رمان های پرفروش سال های اخیر در ایران است و توجه به دلایل و زمینه های عامه پسند شدن آن می تواند به درکی از حال وهوای جامعه در این دوره کمک کند. ازاین رو، پژوهش حاضر از طریق مطالعه کیفی علل گرایش کاربران زن اینستاگرام به رمان «ملت عشق» سعی کرد تا بتواند به بخشی از مسائل مطرح حول چنین پدیده ای در جامعه ایران دست یابد. به این منظور، با روش تحلیل مضمون و انجام نمونه گیری هدفمند و گلوله برفی، با بیست نفر از این کاربران مصاحبه عمیق نیمه ساخت یافته انجام شد. طبق یافته های این پژوهش، اگرچه به نظر می رسید نوعی فراخوانیِ مخاطب توسط ویژگی های عامه پسند و تبلیغات کنجکاوی برانگیز صورت گرفته باشد، اما از سوی دیگر، توجه به عناصر داستان نظیر فرم، محتوا و مؤلف نیز بیانگر گزینش گری مخاطبان و عاملیت آن ها در انتخاب این اثر بود و به طور کلی، علاوه بر عامل «موج تبلیغاتی» و «جذابیت داستان»، علل گرایش به مطالعه چنین اثری را می توان ناشی از عامل مهم دیگری از جمله پرداختن به مسائلی از جنس «مسئله روز جامعه» در ایران دانست که استقبال بالا از چنین اثری نیز می تواند نشان دهنده نوعی حساسیت اجتماعی نسبت به این گونه مسائل باشد. در مجموع، بر مبنای اطلاعات به دست آمده از مصاحبه های عمیق با تعدادی از مخاطبان این رمان، می توان گفت شرایط اجتماعی، فرهنگی و سیاسی ایران در توجه و استقبال از این اثر تأثیرگذار بوده و در این میان، نقش شبکه اجتماعی اینستاگرام در معرفی و استقبال هرچه بیشتر از آن بسیار پررنگ بوده است.
بررسی راهبرد های توانمند سازی فرهنگی در مناطق حاشیه نشین شهر اصفهان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
امروزه فقر در ابعاد مختلف عامل حاشیه نشینی برخی افراد در کلان شهرها می گردد که عامل معضلات بسیار و سلب حق شهروندی در مورد آن ها شده است. هدف اصلی این پژوهش ارائه راهبردهای توانمندسازی فرهنگی در مناطق حاشیه نشین شهر اصفهان است. شناسایی قابلیت ها و محدودیت های حاشیه نشینان برای دستیابی به راهبردهای توانمندسازی آنان بسیار مؤثر است. روش تحقیق حاضر آمیخته ای از روش توصیفی- پیمایشی مبتنی بر تکنیک سوات است. شیوه گردآوری اطلاعات، کتابخانه ای و مصاحبه با کارشناسان و مسئولان شهرداری اصفهان است. در یافته های حاصل از کدگذاری اولیه تحقیق، تعداد 16 نقطه قوت فرهنگی، 23 مورد از نقاط ضعف، 25 فرصت و 22 عامل از تهدیدهای فرهنگی به دست آمد. بر اساس ماتریس ارزیابی عوامل درونی و بیرونی، نتایج نشان می دهد که منطقه شماره (10) شهرداری برخلاف منطقه 12 و 14 شهرداری که در وضعیت نامناسب و رو به ضعف قرار داشته اند، در وضعیت مناسب قرار دارد و می توان با به کارگیری استراتژی تهاجمی رشد و توسعه در جهت حداکثر رساندن فرصت ها استفاده نمود. در مقابل با استفاده از استراتژی رقابتی و تدافعی، نیاز شدیدی به ارزیابی مجدد، اصلاح ساختار و سیاست های راهبردی در مورد حاشیه نشینان ناحیه 12 و 14 شهرداری احساس می شود.
مقایسه الگوهای حکمرانی دانشگاهی در کشورهای منتخب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش عالی ایران سال چهاردهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
113-91
حوزههای تخصصی:
تغییر در الگوهای حکمرانی نظام آموزش عالی، بی تردید تغییرات گسترده ای را در سایر اجزاء و عناصر این نظام بر جای خواهد گذاشت. نگاهی اجمالی به سیر تحول نظام حکمرانی دانشگاهی مشخص می کند که امروزه الگوهای حکمرانی نوینی همچون الگوی بازار محور موردتوجه بسیاری از نظام های آموزش عالی در سطح جهان قرارگرفته و کشورهای مختلف در چارچوب های حقوقی، علمی و توسعه ای خود، به سوی الگوی حکمرانی بازارمحور و جامعه محور درحرکت اند. مقاله حاضر با بررسی سیر گذار الگوهای حکمرانی دانشگاهی در قالب مطالعه ای تطبیقی از چهار کشور فرانسه، ایران، آلمان و ایتالیا درصدد پاسخ به این سؤال است که شیوه حکمرانی بر دانشگاه ها در کشورهای مذکور در طی سه دهه گذشته چه تحولاتی را تجربه کرده است. سؤال دیگری که این مقاله در پی پاسخ به آن است، این است که کدام یک از الگوهای یادشده و یا ترکیبی از آن ها کارکرد و منافع بیشتری برای نظام آموزش عالی ایجاد می کند. یافته های پژوهش نشان می دهد، الگوهای حکمرانی دانشگاهی را می توان عموماً در 4 دسته کلی شامل الگوی حکمرانی بازارمحور، دولت محور، آکادمیک و ترکیبی، طبقه بندی و از ابعاد 12 گانه حکمرانی دانشگاهی با یکدیگر مقایسه نمود. یافته دیگر نشان می دهد که در سیر گذار این الگوها، تمایل به تغییر از الگوی دولت محور به الگوی آکادمیک و سپس به الگوهای بازار محور و نهایتاً ترکیبی قابل مشاهده است. البته این روند در همه کشورهای موردبررسی این پژوهش مشابه نبوده است و برای این حرکت، تغییرات قانونی و ساختاری در بدنه حکمرانی دانشگاه اهمیت زیادی دارد.
سنجش و ارزیابی توسعه سرمایه انسانی اعضای هیئت علمی (موردمطالعه دانشگاه تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش عالی ایران سال چهاردهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲
125-101
حوزههای تخصصی:
مسئله و هدف: توسعه سرمایه انسانی اعضای هیئت علمی دستاوردی اثربخش در راستای توسعه نظام آموزش عالی است. بااین حال شواهد مبتنی بر دستاورد پژوهش های تجربی حاکی از کیفیت پایین عملکرد اعضای هیئت علمی است. هدف پژوهش حاضر، سنجش و ارزیابی توسعه سرمایه انسانی اعضای هیئت علمی است که با رویکرد آمیخته (اکتشافی متوالی) انجام شد. روش شناسی: در بخش کیفی مشارکت کنندگان پژوهش اعضای هیئت علمی دانشگاه ها و پژوهشکده های شهر تهران بودند که به روش نمونه گیری هدفمند از نوع موارد مطلوب با 13 نفر از آن ها مصاحبه و داده های موردنیاز گردآوری شدند. تحلیل داده های این بخش با استفاده از روش تحلیل مضمون انجام شد. به منظور ارزیابی قابلیت اعتماد یافته های پژوهش از رویکرد غوطه ورسازی و کدگذاری مجدد با محاسبه ضریب کاپای کوهن استفاده شد. در بخش کمی جامعه آماری شامل اعضای هیئت علمی دانشگاه تهران بودند که تعداد 150 نفر از آن ها با استفاده از فرمول کوکران و به روش نمونه گیری طبقه ای نسبی از چهار پردیس علوم انسانی، علوم رفتاری و اجتماعی، علوم پایه و فنی – مهندسی به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده های بخش کمی پرسشنامه محقق ساخته توسعه سرمایه انسانی اعضای هیئت علمی در طیف 6 درجه ای بود. روایی ابزار پژوهش به روش صوری و همگرا و واگرا و پایایی آن از طریق آزمون آلفای کرونباخ و پایایی ترکیبی تأیید شد. یافته ها: یافته های بخش کیفی در 9 بُعد ارتقاء توان تدوین طرح درس تخصصی و بین رشته ای، ارتقاء توان یاددهی و یادگیری، ارتقاء مهارت های مدیریت و اداره کلاس درس، ارتقاء توان مشاوره و راهنمایی تحصیلی و رفتاری، افزایش توان تعهد به اخلاق حرفه ای در فرایند آموزش، ارتقاء توان ایجاد انگیزه یادگیری در فراگیران، ارتقاء توان ارزیابی عملکرد فراگیران، ارتقاء دانش پژوهشگری، ارتقاء مهارت پژوهشگری دسته بندی و ارائه شد. در بخش کمی، بر اساس نتایج آزمون آنتروپی شانون، اولویت ابعاد ارتقاء مهارت مدیریت کلاس درس و ارتقاء دانش پژوهشگری نسبت به سایر ابعاد تأیید گردید. مقادیر آزمون خی دو گویای وضعیت مطلوب سازه اصلی توسعه سرمایه انسانی آموزشی و وضعیت نسبتاً مطلوب سازه اصلی توسعه سرمایه انسانی پژوهشی – کارآفرینی اعضای هیئت علمی دانشگاه تهران بود. بر اساس مقادیر آزمون یومان ویتنی و کراسکال والیس نیز، نابرابری میانگین توسعه سرمایه انسانی آموزشی اعضای هیئت علمی برحسب تعدادی از متغیرها و عوامل مؤثر تأیید شد. نتیجه گیری: دستاوردهای پژوهش نشان داد، توسعه سرمایه انسانی آموزشی و پژوهشی اعضای هیئت علمی، تعیین اولویت و شناسایی نابرابری های وضعیت توسعه سرمایه انسانی اعضای هیئت علمی برحسب عوامل اثرگذار، می تواند نقشه راه اثربخش و مؤثری را برای برنامه ریزی های راهبردی توسعه سرمایه انسانی اعضای هیئت علمی در اختیار سیاست گذاران، تصمیم سازان و کنشگران این عرصه قرار بدهد.
بررسی وضعیت پایداری اجتماعی در شهر کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به اهمیت یافتن مفهوم توسعه ی پایدار در دهه های اخیر و نیز با توجه به اینکه توسعه ی پایدار شهری، بویژه در بعد اجتماعی، در روابط میان افراد تجسم می یابد، بنابراین بررسی و شناسایی بسترهای تحقق توسعه پایدار در شهرها نیازمندِ واکاوی و مطالعه مقولاتی در تعاملات انسانی، از جمله انسجام اجتماعی، یکپارچگی، مشارکت، اعتماد و همکاری شهروندان است که به تعبیری می توان مقولات یاد شده را در قالب مفهوم پایداری اجتماعی ترسیم نمود. بر همین اساس، در پژوهش حاضر به بررسی وضعیت پایداری اجتماعی در شهر کرمانشاه پرداخته ایم. در بعد نظری، مدل مفهومی این پژوهش بر هفت مؤلفه اصلیِ پایداری اجتماعی، شاملِ حس تعلق مکانی، مشارکت و اعتماد، تعامل و کنش متقابل، عدالت و دسترسی به امکانات و خدمات، بهره مندی اقتصادی، مسکن و احساس امنیت، استوار می باشد. روش مورد استفاده در این پژوهش پیمایش بوده و جامعه آماری آن شاملِ کلیه شهروندان بالای 15 سالِ ساکن در مناطق هشت گانه شهر کرمانشاه (۹۴۶۶۵۱ نفر) می باشد، که با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ایِ متناسب با حجم نهابتاً 385 نفر از هشت منطقه شهر به عنوان نمونه نهایی انتخاب شده است. ابزار گرداوری داده ها، پرسشنامه محقق ساخته می یاشد و تجزیه و تحلیل اطلاعات با نرم افزار SPSS (میانگین مؤلفه ها، تی تک نمونه ای و فریدمن)، مدل تصمیم گیری چند معیاره WASPAS و روش CVصورت گرفته است. نتایج مقایسه میانگین شاخص های پایداری اجتماعی از نظر شهروندان در شهر کرمانشاه نشان می دهد میانگین شاخص های؛ حس تعلق مکانی ( 27/3) ، تعامل و کنش متقابل (21/3)، شاخص عدالت و دسترسی به امکانات و خدمات (17/3)، شاخص کیفیت مسکن (15/3 )، احساس امنیت (10/3) و شاخص مشارکت و اعتماد (39/3 )، بر حسب نتایج آماری، به طور معنادار بیشتر از مقدار متوسط سه است، اما در شاخص بهره مندی اقتصادی (73/2) به طور معنادار کمتر از مقدار متوسط سه می باشد و از نظر شهروندان اصلاً وضعیت مطلوبی ندارد. همچنین نتایج آزمون فریدمن نشان می دهد؛ شاخص مشارکت و اعتماد با مقدار 87/4 در رتبه اول و بیشترین اهمیت را در پایداری اجتماعی داشته است. با توجه به نتایج مدل WASPAS ؛ مناطق یک با 3567/0 ، شش با 3554/0 ، دو با مقدار 3547/0 ، هشت با 3542/0، چهار با 3525/0، پنج با 3523/0 ، هفت با 3506/0 ، سه با 3497/0 به ترتیب در رتبه های اول تا هشتم قرار گرفته اند. در کل با توجه به نتایج مدلWASPAS ؛ تمامی مناطق در مقوله نیمه برخوردار قرار می گیرند. همچنین بیشترین نابرابری در بین مؤلفه ها مربوط به میزان همدلی میان اهالی محلات شهری با مقدار 091/0 می باشد.
شناسایی خرده فرهنگ های حاکم در سکونتگاه های غیر رسمی در شهرک باهنر مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات جامعه شناختی شهری سال دوازدهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴۵
127 - 160
حوزههای تخصصی:
مهمترین هدف این پژوهش، شناسایی خرده فرهنگ های حاکم، اولویت بندی آنها با توجه به تأثیرگذاری بر منطقه و تحلیل نقش کیفی هریک از شاخص ها بر وضعیت اجتماعی شهرک باهنر مشهد با استفاده از تحلیل مصاحبه در نرم افزار تحلیل متن مکس کیودا و نرم افزار آماری SPSS است. روش به کار گرفته شده، ترکیبی موازنه است که در آن برداشت اطلاعات به روش کیفی (مصاحبه نیمه ساختار یافته ,متن کاوی) و تحلیل آنان براساس روش های کمی (پرسشنامه)به دست آمده است.روش نمونه گیری به شکل کیفی- هدفمند و با استفاده از نظرات کارشناسی 13 نفر از خبرگان اجرایی و علمی نهادهای مرتبط با شهرک باهنر که سابقه فعالیت یا کار پژوهشی داشته اند جمع آوری و تنظیم شده است و داده های کیفی به دست آمده وارد نرم افزار مکس کیودا می شود، تا بنا به محتوای متن به دست آمده؛ کدگذاری و طبقه بندی شوند، پس از این مرحله، محتوا در قالب مؤلفه های اصلی، فرعی و شاخص ها استخراج می شود. برای روایی کار و استناد به مصاحبه های انجام شده، از آزمون توافق کوهن استفاده شده است. ضریب به دست آمده برابر با 0.614 و سطح معناداری 0.00 است که توافق ضمنی مؤلفه ها را نشان می دهد و در نهایت مؤلفه های مستخرج شده از مراحل قبل، در قالب پرسشنامه تنظیم و در اختیار کارشناسان مرحله قبل قرار میگیرد تا ضریب اهمیت هریک از مؤلفه ها را در شهرک باهنر نشان دهند. پرسشنامه های به دست آمده در نرم افزار SPSS24 وارد و با آزمون اولویت بندی فریدمن تحلیل می شود. با توجه به یافته های به دست آمده می توان ادعا کرد که مهمترین مؤلفه های تأثیر گذار بر وضعیت فرهنگی حاکم بر شهرک شهید باهنر مشهد به ترتیب، مؤلفه های اجتماعی، گزاره ای، ارزشی و نگرشی اند.در واقع هنجارهای اجتماعی بیشترین تأثیر و دیدگاه های نگرشی، کمترین تأثیر را داشته اند. مهمترین خرده فرهنگ های فرعی نیز به ترتیب اهمیت در زمینه نگرش و سبک زندگی (میانگین آزمون فریدمن 3.05)، پذیرش اجتماعی(2.98)، هیجان خواهی(2.91)، عدم تمایل به آینده (2.90)، مشارکت جویی(2.69)، لذت جویی(2.68) و مسئولیت پذیری (2.32) اند. در نهایت یافته های تحقیق در قالب تحلیل های کیفی(هرمونتیک) تفسیر شده اند.
شهر و رمان؛ مطالعه ای جامعه شناختی پیرامون شکل گیری رمان فارسی در فضای شهری ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با رهیافت جامعه شناسی رمان و در چارچوب روش شناختی پارادایم کیفی (روش اسنادی) انجام شده است. نمونه های مورد مطالعه نیز با تکنیک نمونه گیری هدفمند و با استفاده از روش شناسی کیفی انتخاب شده اند. پرسش محوری پژوهش این است که آیا بین شهرنشینی در ایران با شکل گیری رمان فارسی مناسبتی وجود داشته است یا خیر؟. مبانی تئوریکی تحقیق اقتباسی است از تئوری های جامعه شناسانه مارکس، زیمل، گلدمن و لوکاچ؛ تئوری هایی که هر دو مفهوم محوری تحقیق (رمان و شهر) را بررسی کرده اند. برای بررسی موضوع، نُه رمان مشهور از میان رمان های معاصر انتخاب شدند. معیار انتخاب این نُه نمونه، بازنمایی و انعکاس دو پدیده شهر و رمان در آن ها بوده است. نتایج نشان می دهند که به میانجی عوامل اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، بین گسترش شهرنشینی (به خصوص پس از آغاز حکومت پهلوی اول و دوم) از یک طرف، و شکل گیری و تکامل رمان فارسی از طرف دیگر، مناسبت و هم راستایی وجود داشته است.
سبک رفتار اقتصادی بیماران قلبی-عروقی در بیمارستان قلب جوادالائمه (ع) مشهد(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
رفاه اجتماعی سال ۲۲ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۸۶
۱۹۴-۱۵۱
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف مطالعه حاضر بررسی جامعه شناختی بار اقتصادی بیماری قلبی و عروقی بر اساس رویکرد تغییر سبک رفتاری در بیماران قلبی - عروقی بیمارستان قلب جوادالائمه شهر مشهد در سال 1399 بوده است. روش: روش پژوهش حاضر، پیمایش و از نوع مقطعی بوده است. جامعه آماری این پژوهش، 385 نفر از افراد مبتلا به بیماری قلبی و عروقی بالای ۵۰ سال بوده اند که به مرکز آموزشی، تحقیقاتی و درمانی قلب جوادالائمه مشهد مراجعه کرده اند. اطلاعات از طریق فرم مشخصات دموگرافیک و پرسشنامه محقق ساخته گردآوری شد. برای بررسی اعتبار پرسشنامه از روش اعتبار محتوی و برای اطمینان از پایایی از روش آلفای کرونباخ استفاده شد. برای آنالیز داده ها نیز از نرم افزار SPSS و AMOS همراه با آزمونهای آماری مناسب استفاده شد. یافته ها: نتایج تحلیل رگرسیون نیز حاکی از روابط مثبت و معنی دار آماری بین متغیرهای مستقل تحقیق موقعیت اقتصادی اجتماعی، شرایط زندگی و سرمایه مرتبط با سلامت با سبک رفتاری و بار اقتصادی بیماران بودند. نتایج مدل سازی معادلات ساختاری نشان داد که داده های گردآوری شده، مدل ساختاری با متغیرهای بیرونی آن «موقعیت اقتصادی اجتماعی»، «شرایط زندگی» و «سرمایه مرتبط با سلامت» را تا حد قابل قبولی تأیید می کند. اثرات کل این سه متغیر بر سبک رفتاری برابر 41/0 محاسبه شد. به عبارت دیگر، 41 درصد از تغییرات سبک رفتاری در میان بیماران قلبی - عروقی به وسیله این سه متغیر قابل تبیین است و 59 درصد واریانس تبیین نشده مربوط به متغیرهای خارج از معادله است. همچنین مشخص شد اثر رویکرد تغییر سبک رفتاری بر بار اقتصادی 49/0 – درصد است. بحث: نظر به اینکه تغییر سبک رفتاری، موقعیت اقتصادی اجتماعی، سرمایه های مرتبط با سلامت و شرایط زندگی فرد تأثیر بسزایی در بیماری قلبی و عروقی دارد. ممکن است بتوان با اصلاح و تغییر سبک رفتاری بیماران گام مؤثری برای پیشگیری و کنترل این بیماری و کاهش هزینه ها و بار اقتصادی بیماری برداشت.
بررسی رابطه رهبری زهرآگین با فرسودگی شغلی معلّمان به واسطه نقش میانجی انسداد و سکوت سازمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در پژوهش حاضر هدف بررسی رابطه رهبری زهرآگین با فرسودگی شغلی معلّمان بواسطه نقش میانجی انسداد و سکوت سازمانی است. روش پژوهش کمّی، توصیفی و از نوع مطالعات همبستگی است. جامعه پژوهش، معلّمان ناحیه سه شیراز در سال تحصیلی 1400-1399 بودند که از این جامعه با روش نمونه گیری تصادفیِ نظام دار و بر مبنای فرمول کوکران نمونه ای به حجم 324 نفر انتخاب شد. برای گردآوری داده های پژوهش از پرسشنامه های رهبری زهرآگین اشمیت[1] (2008)، انسداد سازمانی گیبنی و همکاران [2](2009)، سکوت سازمانی دیمیترس و وکولا[3] (2007) و فرسودگی شغلی مسلش و جکسون[4] (1981) استفاده و تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از الگوی معادله های ساختاری و به کمک دو نرم افزار Spss و lisrel انجام شد. نتایج تحلیل نشان داد که متغیرهای رهبری زهرآگین، انسداد سازمانی و سکوت سازمانی اثر مستقیم، مثبت و معنادار در سطح 05/0 بر فرسودگی شغلی معلّمان دارند. همچنین، رهبری زهرآگین با نقش میانجی انسداد سازمانی و سکوت سازمانی اثر غیرمستقیم، مثبت و معنادار در سطح 05/0 بر فرسودگی شغلی معلّمان دارد. یافته های پژوهش نشان داد که وجود رهبران زهرآگین در رأس سازمان های آموزشی و مدرسه ها باعث انسداد سازمانی، سکوت سازمانی و در نهایت، فرسودگی شغلی معلّمان می شود. [1] Schmidt [2] Gibney et al [3] Dimitris & Vakola [4] Maslach & Jackson