فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۰۲۱ تا ۲٬۰۴۰ مورد از کل ۱۷٬۶۸۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
Purpose: the present research was designed and implemented with the aim of presenting a prediction model for consumer purchase behavior with emphasis on brand perception of Shahrvand store. Methodology: in order to achieve the research objectives, qualitative and exploratory grounded theory approach was used. The sample required for investigating the research questions was obtained through theoretical sampling method. The required data were collected through profound and semi-structured interviews until theoretical saturation. Overall, 10 interviews were performed with the experts of marketing and industrial management, general psychology, the representatives and staff of chain stores. For data analysis, Strauss and Corbin methodical approach was used by going through three stages of open, axial, and selective coding. Eventually the paradigmatic model of the research was presented. Findings: at the end of the data analysis, 94 concepts were identified as 19 items and six main classes. The results indicated that perceived satisfaction with the brand, brand communication, and enjoyable motives were introduced as excellent and effective conditions on development of the axial dimension of consumer status, grantmaking based on behavior, perception, and expectations of consumers about services. They lead to repeated purchase behavior, brand dependence, and brand loyalty through perceived strategies, perceived after sale services, and perceived value creation for consumer. Conclusion: based on the findings, stores, relation-oriented marketing, and internal branding of the store were identified as the contextual conditions, and perception of environmental factors plus consumers' perceived experience as confounding conditions.
شناخت هویت های معاصر و فرزند ناخواهی در میان زوجین جوان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه مددکاری اجتماعی بهار ۱۴۰۰ شماره ۲۷
125 - 156
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش مطالعه نگرش به پدیده فرزند در دنیای کنونی می باشد. در دنیای کنونی، شاهد تحول و تغییر در همه ابعاد زندگی فردی، خانوادگی، اجتماعی هستیم. دگرگونی هایی که ناگزیر و لازمه جهانی ست که ما را در بر گرفته است. از این رو بسیاری از نقش های جنسیتی و منابع هویتی از قبل موجود، اولویت خود را برای انسان مدرن امروزی از دست داده و امکان های جدیدتری را برای عرضه خود و احساس ارزشمندی در اختیار او قرار داده است. نگرش زوجین به فرزند، به همان اندازه که یک تصمیم و انتخاب فردی و یا زناشویی است، می تواند یک برآمده از تغییر هویت زوجین در عصر جدید می باشد که در هر دو صورت (خواستن یا نخواستن فرزند )، پیامدهای متفاوت تری بر زوجین دهه اخیر نسبت به زوجین نسل های قبل را در بر خواهد داشت. روش این نظریه داده بنیاد می باشد. داده های مورد نیاز این پژوهش حاصل مصاحبه نیمه ساخت یافته با 18 نفر از زوجین جوان می باشد. شیوه انتخاب مشارکت کنندگان، هدفمند و در دسترس و تعیین تعداد آن ها با رسیدن به مرحله اشباع، تعیین گردیده است. بر اساس نتایج پژوهش، دو پدیده محوری " توافق ناپایدار یک طرفه" و " تقدم رهابودگی به تقیّد"، به عنوان پدیده های محوری و پدیده انتخابی " سیّالیت هویت" به عنوان پارادایم اصلی انتخاب گردید. از علل این پدیده، هویت بازاندیشی شده و خودآگاهی فرآیندی می باشد که در پیامد آن پذیرش اجتماعی فرزند نا خواهی در جامعه می باشد.
بررسی تحولات ساختاری نهاد خانواده با نگاهی به روابط فرا زناشویی زنان با رویکرد GT(مورد مطالعه: زنان شهر قزوین)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اهداف: هدف پژوهش حاضر، شناسایی علل فروپاشی ساختار خانواده و دلایل ورود زنان در مدل مفهومی رابطه فرا زناشویی بود. روش مطالعه: پژوهش با رویکرد کیفی و روش گراندد تئوری انجام شد. تکنیک گردآوری داده ها، مصاحبه ساخت نیافته و داده های موردنیاز از مصاحبه با 17 نفر از زنان ساکن شهر قزوین که تجربه رابطه فرا زناشویی داشتند، جمع آوری شده است. انتخاب مصاحبه شوندگان با روش نمونه گیری هدفمند که نیازمند استفاده از نمونه گیری متوالی به نام گلوله برفی است، انجام شد. در این پژوهش از اعتبار زاویه بندی استفاده شده است. یافته ها: بر اساس یافته ها، شرایط علی این پژوهش تنوع طلبی جنسی، عدم مهارت و دانش جنسی و توجیه رابطه فرا زناشویی و عدم حضور همسر شناسایی شدند. پدیده محوری دگردیسی صمیمیت یا عشق متلاقی که درزمینه ی جایگزینی برای رشد روابط اجتماعی و تغییر ارزش های اجتماعی، افزایش اوقات فراغت و تسهیل گری فن آوری های نوین پدید آمده است. نتیجه گیری: فردگرایی، دوسویگی جنسیتی، بی تفاوتی همسر، فرودستی زن در کسب درآمد به عنوان شرایط مداخله گر و در نهایت این که زنان، در این کنش و واکنش ها، با اقدام به رابطه فرا زناشویی و به میل به مصرف گرایی، مدیریت بدن و تردید داشتن در ادامه زندگی و توجیه این رابطه، پیامدهایی چون افزایش لذت گرایی و عادی شدن رابطه فرا زناشویی را خلق کردند.
شناسایی و طبقه بندی گروه های هدف نظام رفاه کودک در ایران از دیدگاه صاحب نظران، سیاست ها و برنامه های کشور(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
رفاه اجتماعی سال ۲۱ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۸۳
۱۲۸-۸۹
حوزههای تخصصی:
مقدمه: امروزه در کشورهای مختلف با توجه به نقش دولت و جامعه در تأمین شرایط مناسب جهت رشد همه جانبه کودکان، مفهوم «نظام رفاه کودک» مطرح می شود. تا مدت زمان طولانی، مأموریت نظامهای رفاه کودک پاسخگویی ویژه به نیازهای کودکانی بود که به عنوان آزاردیده، مورد غفلت واقع شده و یا درخطر کودک آزاری گزارش شده بودند. اما به مرور در کشورهای مختلف، گروههای متنوع تری از کودکان تحت پوشش قرار گرفتند. در کشور ما یکی از اولین قدمها برای ایجاد ساختار و نظام رفاه کودک، مشخص شدن گروههای هدف نظام رفاه کودک است. لذا این مطالعه به دنبال شناسایی انواع کودکان در وضعیت مخاطره آمیز است که در حال حاضر دستگاههای مختلف به آنها خدماتی ویژه ای ارائه می دهند و همچنین به دنبال شناسایی کودکانی است که علاوه بر اینها باید مورد توجه ویژه قرار بگیرند. روش: این مطالعه کیفی در دو مرحله انجام گرفت. در مرحله اول، جامعه پژوهش، شامل کلیه صاحبنظران حوزه کودکان بوده و نمونه گیری ابتدا به صورت هدفمند و گلوله برفی شروع شد و به تدریج به صورت نمونه گیری نظری تا زمان اشباع داده ها (56 مصاحبه) ادامه پیدا کرد. در مرحله دوم، کلیه اسناد مرتبط با قوانین، مقررات و سیاستهای کشور و همچنین اسناد مرتبط با خدمات به گروههای مختلف کودکان با روش کتابخانه ای جمع آوری شدند. در نهایت 184 سند سیاست گذاری و 327 سند به صورت تمام شماری مورد بررسی قرار گرفتند. داده های مرتبط با هر دو مرحله در نرم افزار MAXQDA (2018) با روش تحلیل محتوای کیفی تحلیل شدند. یافته ها: گروههای کودکانی که در حال حاضر از دید قوانین و سیاستها یا توسط دستگاههای مختلف حاکمیتی ابعاد مختلف نیازهایشان باید به صورت ویژه مورد توجه قرار گیرد، متشکل از 96 زیرگروه و 22 گروه هدف کلی به دست آمده و طبقه بندی شدند. همچنین مجموع کودکان در وضعیت مخاطره آمیز و یا نیازمند توجه ویژه که باید تحت پوشش خدمات رفاه کودک در ایران واقع شوند، شامل مجموعه ای متشکل از 123 زیرگروه و 23 گروه طبقه بندی شدند. بحث: تبیین و طبقه بندی مجموعه گروههای هدفی که با توجه به شرایط اجتماعی، رفاهی و اقتصادی کشور نیازمند خدمات ویژه از جانب نهادهای رفاهی هستند، می تواند یک چارچوب مناسب برای برنامه ریزی، هماهنگی و عدم موازی کاری سازمانی و بین سازمانی در پوشش انواع گروههای کودکان توسط نهادهای مسئول فراهم کند.
تحلیل محتوای کیفی مصوبات هیات دولت با محوریت زنان در بازه زمانی بیست ساله (1376 تا 1396)(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
رفاه اجتماعی سال ۲۱ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۸۳
۱۶۵-۱۲۹
حوزههای تخصصی:
مقدمه: کیفیت زندگی گروههای مختلف اجتماعی تابعی از قوانین و سیاستهای جامعه است. چگونگی پرداختن دولتها به موضوعات مرتبط با بانوان از مهمترین عوامل موثر بر شرایط و کیفیت زندگی زنان است. پژوهش حاضر با هدف بررسی مصوبات هیئت دولت ایران از سال 1376 تا 1396 در حوزه مسائل زنان انجام شد. روش: روش مورداستفاده در این پژوهش تحلیل محتوای کیفی بود. مصوبات مذکور در نرم افزار MAXQDA2020 در سه مرحله کدگذاری باز، محوری و گزینشی تحلیل و بررسی شدند. جهت اعتبارپذیری داده ها از مرور مطالعات و تکنیک کسب اطلاعات موازی و تثلیث، ارائه تحلیلهای داده ای و برای کسب پایایی، از ضریب توافق کاپا استفاده شد که با مقدار شد 68/0 پایایی نتایج مورد تأیید قرار گرفت. یافته ها: پس از تحلیل داده ها سه مضمون اصلی و هفت مقوله اصلی شناسایی شد؛ تقویت نقشهای سنتی زنان شاغل (تقلیل ساعات کاری در راستای حمایت از نقش سنتی زنان، ضمانت حقوقی تقلیل ساعات کاری زنان)، عدالت جنسیتی در حقوق زن ایرانی (عدالت جنسیتی در حمایت از زنان با مشکل سرپرستی، حمایت از نقش زنان در توسعه، عدالت جنسیتی در الگوی ازدواج و طلاق زن ایرانی)، حقوق نابرابر زنان (حقوق نابرابر شهروندی زنان، مرخصی بدون حقوق با هدف تابعیت از همسر). بحث: در ایران نگاه جامع نسبت به مسئله زنان، خانواده و توسعه به عنوان یک برنامه همه جانبه کم رنگ است. برنامه ریزی برای زنان بدون مشارکت آنها میسر نمی شود و توانمندسازی بانوان مقدم بر ایجاد فرصتهای برابر است. همچنین، آموزش مدیران سازمانی و همراه کردن آنها جهت تسهیلگری و سوق دادن جامعه به عدالت بسیار حائز اهمیت است.
واکاوی مشکلات اجتماعی زنان دارای تجربه ازدواج موقت ساکن شهر قم(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
رفاه اجتماعی سال ۲۱ بهار ۱۴۰۰ شماره ۸۰
۴۳-۹
حوزههای تخصصی:
مقدمه: ازدواج موقت علی رغم مشروعیت دینی و قانونی آن به عنوان یکی از مسائل چالش برانگیز در جامعه مطرح است. در این میان تعدادی از زنان به دلیل شرایط خاص و مختلفی که به آن مواجه هستند اقدام به ازدواج موقت می کنند. علی رغم اینکه زنان دارای تجربه ازدواج موقت و کودکان آنان در زندگی با مشکلات متعددی روبه رو می شوند، اطلاعات برنامه ریزان و سیاست گذاران جامعه درباره این قشر اندک است؛ بنابراین ضروری است تجربه زیسته زندگی این دسته از زنان موردمطالعه قرار گیرد. هدف این مطالعه واکاوی تجارب زنان دارای سابقه ازدواج موقت در شهر قم است. روش: این مطالعه با استفاده از روش کیفی و بر اساس رویکرد تحلیل محتوی عرفی انجام شده است. داده های پژوهش از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته با پانزده نفر از زنان دارای تجربه ازدواج موقت و چهار نفر از مددکاران اجتماعی مرتبط با این گروه از زنان جمع آوری شده است. روش نمونه گیری پژوهش به صورت نمونه گیری هدفمند است و جمع آوری داده ها تا زمان اشباع ادامه یافت. جوانب مربوط به صحت داده ها مدنظر قرار گرفت و تحلیل داده ها با استفاده از کدگذاری و طبقه بندی کدها انجام گرفت. یافته ها: در این مطالعه پس از چندین مرحله تحلیل و ادغام کدهای مشابه درنهایت ۷۲۸ کد استخراج شد. کدهای اصلی در چهارده زیر طبقه و زیر طبقات در چهار طبقه نهایی طبقه بندی شدند که عبارت اند از ۱. «مؤلفه های فردی»، ۲. «عوامل خانوادگی» ۳. «محیط اجتماعی آسیب زا» و ۴. «آسیب های چندگانه». درون مایه اصلی این پژوهش شامل «حریم ناامن» از طبقات ذکرشده استخراج شد. بحث: زنان دارای تجربه ازدواج موقت یکی از گروه های هدف پنهان و سخت در دسترس مرتبط با حوزه مددکاری اجتماعی هستند که با مشکلات مختلفی در زندگی فردی، خانوادگی و اجتماعی مواجه هستند. لزوم توجه به کاهش مشکلات مختلف این گروه از زنان و افزایش کیفیت زندگی آنان در سطوح مختلف، به ویژه از سوی مددکاران اجتماعی ضروری است.
تأثیر آموزش فیلیال تراپی بر اضطراب ویروس کرونا در کودکان: اعتباریابی مقیاس اضطراب ویروس کرونا نسخه کودکان (CVA-C)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال هفدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۶۸
573 - 588
حوزههای تخصصی:
با توجه به شیوع ویروس کرونا و پیامدهای آن، پژوهش حاضر از دو بخش تشکیل شده است: در بخش اول، روایی و پایایی مقیاس اضطراب ویروس کرونا در کودکان ارزیابی شد و در بخش دوم اثربخشی آموزش فیلیال تراپی بر اضطراب کودکان بررسی شد. در قسمت اول پژوهش تعداد 151 کودک به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به عبارات مقیاس پاسخ دادند. به منظور بررسی روایی از همبستگی گویه ها با نمره کل و تحلیل عاملی تأییدی و به منظور بررسی پایایی از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد. در قسمت دوم پژوهش از تمام مادران کودکان 9 تا 12 سال با اضطراب شدید ویروس کرونا، 22 نفر به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به روش نمونه گیری تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند. جهت تحلیل داده ها از تحلیل کوواریانس تک متغیره استفاده شد. نتایج قسمت اول نشان داد مقیاس اضطراب ویروس کرونا کودکان از یک عامل روان شناختی تشکیل شده است و مقیاس از روایی و پایایی مطلوبی برخوردار است (01/0P<). ضریب آلفای کرونباخ برای کل پرسش نامه 88/0 برآورد شد. نتایج بخش دوم نشان داد که فیلیال تراپی اثربخشی معناداری بر اضطراب ویروس کرونا در کودکان داشت (01/0P<). بر اساس یافته های پژوهش مقیاس اضطراب ویروس کرونا کودکان از ویژگی های روان سنجی مطلوبی برخوردار است و از فیلیال تراپی می توان به عنوان روش درمانی مفید جهت کاهش اضطراب کرونا در کودکان بهره برد.
اثربخشی آموزش تلفیق دو روش راه حل مدار و روایتی بر ابراز وجود و صمیمیت زناشویی زنان در آستانه طلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال هفدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۶۸
649 - 672
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی ترکیب دو روش درمانی راه حل مدار و روایت درمانی بر ابراز وجود و صمیمیت زناشویی زنان در آستانه طلاق انجام شده است. این مطالعه به شیوه نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه گواه صورت گرفت. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه زنان در آستانه طلاق مراجعه کننده به کلینیک های مشاوره شهر کاشمر بود. 24 زن در آستانه طلاق به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. برای جمع آوری اطلاعات مورد نیاز پژوهش از پرسش نامه های صمیمیت زناشویی باگاروزی و ابراز وجود شرینگ استفاده گردید. داده ها با روش آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها حاکی از آن بود که تلفیق دو روش درمانی راه حل مدار و روایتی اثربخشی معنی داری بر ابراز وجود و صمیمیت زناشویی زنان در آستانه طلاق دارد (p<0/05). همچنین، تلفیق دو رویکرد درمانی راه حل مدار و روایت درمانی بر زیر مقیاس های صمیمیت زناشویی اثر بخشی معناداری دارد؛ همچنین این اثربخشی تا مرحله پیگیری نیز حفظ شده بود (p<0/05). بنابراین می توان گفت، تلفیق دو روش درمانی راه حل محور و روایت درمانی می تواند به ارتقای ابراز وجود و صمیمیت زناشویی زنان در آستانه طلاق بیانجامد .
راهبردهای تبلیغی دولت های سیدتبار شمال ایران برای تأثیرگذاری بر افکار عمومی از سده هشتم تا دهم هجری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در میانه سده هشتم هجری، شمال ایران شاهد پیدایش سه حکومت علوی تبار بود. سادات عمادی، مرعشی و کیایی به ترتیب در هزارجریب، مازندران خاوری و گیلان شرقی دولت های شیعی تشکیل دادند. پیدایش این حکومت ها با وجود آن بود که دودمان های بومی محلی نیرومندی نظیر: چلاویان، ناصروندان، ولاشیان، روزافزونیه و پادوسبانان همواره حیات آن ها را به چالش می کشیدند. هرچند تکیه بر تشیع یکی از دلایل ماندگاری این دودمان ها بود، ولی چنین می نماید رشته ای از تبلیغات فرهنگی پردامنه به منظور مهندسی افکار عمومی، از سوی دولت های هاشمی تبار بستر کسب مشروعیت برای این حکومت ها فراهم می ساخت. تکیه بر نسب هاشمی، تبلیغات، استفاده از باور مردم، تکیه بر نیروهای سرسپرده، استفاده از مفهوم شهادت، تقدیس فرمانروایان، مظلوم نمایی و تخریب چهره مخالفان از شاخص ترین راهبردهایی بود که حکومت های سیدتبار شمال کشور طی سده های هشتم تا دهم هجری به منظور شکل دهی افکار عمومی از آن ها بهره بردند و توانستند ضمن تأسیس حکومت به ماندگاری آن یاری رسانند.
تبیین و تحلیل وضعیت سرمایه اجتماعی در ایران دوره صفویه با تکیه بر نظریه اعتماد پیوتر زتومکا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ایران در دوره صفویه بویژه درعهد شاه عباس اول ( 1038-978 ق / 1629-1571م ) رشد سیاسی، فرهنگی واقتصادی قابل توجهی را تجربه کرد.لذا با توجه به اهمیت اعتماد و سرمایه اجتماعی درتوسعه پایدار، در این جستار تلاش شده است با تکیه برنظریه اعتماد زتومکا، وضعیت سرمایه اجتماعی ایران اواخر دوره صفوی بررسی شده و به این پرسش پاسخ داده شود که آیا نظام اقتصادی ایران دوره صفویه امکان و ظرفیت های فرهنگی-اجتماعی لازم جهت استمرار رونق اقتصادی و حتی گام نهادن در مسیر نظام سرمایه داری را داشته است ؟ بر این اساس در این پژوهش با رویکرد توصیفی-تحلیلی و با استفاده از منابع تاریخی از طریق بررسی و تحلیل شاخصه های اعتماد زتومکا، وضعیت سرمایه اجتماعی در ایران دوره صفویه مورد واکاوی قرارگرفت. یافته های این پژوهش نشان می دهد رواج ترکیبی از عوامل زمینه ای اجتماعی و فرهنگی همچون تقدیرگرایی، فساد مالی، رشوه، نفاق، حال گرایی و عدم خطر پذیری به عنوان کاهنده های اعتماد وسرمایه اجتماعی در این دوره عمل کرده اند. از این رو چنین می توان نتیجه گرفت که سرمایه اجتماعی پایین ظرفیت لازم را برای ورود ایرانیان به مدار توسعه فراهم نمی کرد.
نگرش خبرگان دانشگاهی به تعامل دانشگاه و جامعه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توجه به تعامل دانشگاه با جامعه، در کنار دو کارکرد اصلی نظام آموزش عالی، یعنی؛ آموزش و پژوهش، بر نقش اجتماعی دانشگاه ها در پاسخگویی به نیازها و انتظارات جامعه در سطوح مختلف، دلالت دارد. بر این اساس، هدف پژوهش حاضر، شناسایی و دسته بندی نگرش خبرگان دانشگاهی در خصوص چالش های پیش روی تعامل دانشگاه با جامعه؛ با استفاده از رویکرد آمیخته و روش کیو بوده است. جامعه آماری پژوهش را هجده نفر از صاحب نظران، خبرگان و اساتید دانشگاه ها و مراکز آموزش عالی مختلف در سطح کشور تشکیل می دهند که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند و بر اساس اصل کفایت نظری، به عنوان اعضای نمونه انتخاب گردید. علت اصلی این انتخاب نیز، تخصص، تجربه آکادمیک و تألیفات خبرگان در حوزه آموزش عالی در نظر گرفته شده است. در بخش کیفی پژوهش، با استفاده از 18 مصاحبه صورت گرفته، فضای گفتمان حاصل گردید و با استفاده از نظرات و دیدگاه های آنان، گزینه های کیو و در ادامه آن، مجموعه کیو به دست آمد. همچنین، در بخش کمی نیز، با استفاده از نرم افزار SPSS داده های به دست آمده در بخش کیفی، مورد تحلیل قرار گرفت که درنهایت، هفت نگرش اصلی، در این زمینه، شناسایی گردید.
تببین جامعه شناختی خشونت مردان علیه همسران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه مددکاری اجتماعی پاییز ۱۴۰۰ شماره ۲۹
175 - 211
حوزههای تخصصی:
خشونت علیه زنان یکی از آسیب های اجتماعی در جهان امروزی است. در مطالعه حاضر، با هدف بررسی کلیه پرونده های شش ماه اول سال 1399، زنان مراجعه کننده به اورژانس اجتماعی اداره بهزیستی شهرستان نجف آباد که مورد خشونت از سوی همسر خود قرار گرفته اند، برای مطالعه انتخاب گردید. این تحقیق به صورت مقطعی، توصیفی، تحلیلی و بر اساس تحیل داده های ثانویه است که اطلاعات آن به صورت گذشته نگر جمع آوری شده است. داده های این تحقیق، پاسخهای موجود در پرسشنامه ضمیمه شده در پرونده زنان مراجعه کننده به اورژانس اجتماعی بود که با ورود داده های موجود در برنامه نرم افزارآماری spss مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته های تحقیق نشان دهنده این موضوع است که بیشترین خشونت صورت گرفته بر زنان به ترتیب از نوع خشونت کلامی و جسمی می باشد؛ همچنین بین وجود فرهنگ مردسالاری، جامعه پذیری جنسیتی مرد در دوران کودکی، شرایط اقتصادی نابسامان خانواده، شرایط اجتماعی نابسامان خانواده، وضعیت روانی و مسائل جنسی در خانواده با خوشت علیه زنان رابطه معنادار بدست آمد. از طرفی بین ویژگی های زمینه ای با خشونت علیه زنان رابطه ای گزارش نگردید. در نهایت در بین متغیرهای تحقیق، به ترتیب شرایط اقتصادی نابسامان خانواده با 64 درصد و شرایط نابسامان اجتماعی با 19 درصد بیشترین سهم را در تبیین میزان خشونت علیه زنان دارد.
ظهور تمارض اجتماعی در زندگی روزمره مورد مطالعه: تعاملات میان کارکنان و مراجعان مجتمع شمارۀ 10 مرکز شورای حل اختلاف شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تمرکز این پژوهش بر تمارض1 اجتماعی به معنای شانه خالی کردن از انجام وظایف قانونی و اخلاقی با ارجاع به عوامل بیرونی و ناموجه است؛ اینکه این کنش اجتماعی چرا و چگونه در تعاملات اجتماعی و زندگی روزمره ظهور و بروز می یابد. برای رسیدن به این منظور و در پی تدقیق معنایی و مفهوم شناسی پدیدۀ تمارض اجتماعی و تحلیل جامعه شناختی زمینه های شکل گیری آن در تعاملات اجتماعی و زندگی روزمره، تمارض اجتماعی مبتنی بر طرح جی تی ام کلاسیک (CL-GTM) یعنی الگوی ظهوریابندۀ گلیسر در نظریۀ زمینه ای دنبال و راهبرد های آن در زندگی روزمره و در عملِ کارکنان و مراجعان مجتمع شمارۀ 10 مرکز شورای حل اختلاف در شهر تهران به روش های گوناگون رصد شده است؛ به این ترتیب، با نمونه گیری نظری، 36 نفر برای انجام مصاحبه های عمیق انتخاب و داده های حاصل از گفتگو با مشارکت کنندگان در پژوهش با استفاده از فرایند کدگذاری دومرحله ای در طرح جی تی ام کلاسیک تحلیل و مقوله بندی شدند. در فرایند کدگذاری و مقوله بندی داده ها نیز با کاربست نرم افزار MAXQDA، از مزایای آن برای تنظیم و تنسیق اطلاعات و تفسیر و تحلیل پدیده ها بهره برده شد. این پژوهش سبب کشف مقولۀ محوری «راهبردهای بقا در شرایط آشفتگی اجتماعی» شد؛ به این ترتیب، تمارض اجتماعی در نوسانی میان ازهم گسیختگی و وابستگی اجتماعی، راهبردی برای بقا در شرایط آشفتگی اجتماعی است؛ شرایطی که در آن، کاهش سرمایۀ اجتماعی و نیز وجود انگیزه های بسیار برای انتقام از جامعه، افراد را به مسئولیت گریزی و شانه خالی کردن از انجام وظایف قانونی و اخلاقی سوق می دهد و همزمان، وابستگی اجتماعی ناشی از تعلق خاطر یا احتیاج، موجب توریه، توجیه و دلیل تراشی و ارجاع به عوامل بیرونی به منزلۀ بهانه ای برای انجام ندادن تعهدات و نداشتن حس وظیفه شناسی است.
تحلیل اجتماعی– فضایی الگویِ عینیت یافته فرهنگ در شهر (مطالعه موردی مناطق پنج گانه شهر اراک)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
این مقاله قصد دارد با استفاده از رویکرد جامعه شناسی فرهنگ، شهر را به مثابه "سازمان اجتماعی تولیدِ فرهنگ" در یک بافتار اجتماعی- فضایی در نظر گرفته که در تحلیل این سازمان، کنش ها و مصارف فرهنگی فرهنگی را بر ﺭﻭی ﻋﻠﻞ غیر فرهنگی همچون اقدامات توسعه شهری قرار دهد تا بتواند به فهمِ الگویِ عینیت یافته فرهنگ در شهر دست یابد. روش این مطالعه ترکیبی بوده که در جمع آوری داده ها هم با ابزار پرسشنامه و همچنین با اخذ اطلاعات موجود اراضی و کاربری ها، مساحت، سهم و سرانه هر یک محاسبه و نهایتا مکانی گردیده است. طبق نتایج، الگوی عینیت یافته فرهنگ در شهر اراک، نابرابر و ناکارا می باشد که تفاوت و نابرابری های فرهنگی جدی را در سطح مناطق و در بین شهروندان ساکن در آن ایجاد نموده است.
کیفیت زندگی و ارتباط آن با عوامل اجتماعی- روانی (مورد مطالعه: زنان سرپرست خانوار شهر شیراز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره سوم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴
109 - 88
حوزههای تخصصی:
مطالعه پیش رو عوامل اجتماعی روانی مرتبط با کیفیت زندگی زنان سرپرست خانوار شهر شیراز را بررسی می کند. داده های تحقیق حاضر حاصل یک مطالعه پیمایشی است. حجم نمونه مورد بررسی 400 نفر است که با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. روش گردآوری داده ها از طریق پرسشنامه بوده است. پرسشنامه مورد استفاده در این پژوهش، ترکیبی از اطلاعات جمعیت شناختی، پرسشنامه سرمایه اجتماعی، مقیاس عزت نفس روزنبرگ و پرسشنامه کیفیت زندگی است. این پرسشنامه توسط زنان سرپرست خانوار ساکن شهر شیراز پر شده است. داده ها با استفاده از نسخه 21 نرم افزار SPSS در دو بخش توصیفی و استنباطی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. برای تجزیه و تحلیل داده ها در بخش استنباطی از آزمون های تفاوت میانگین (آزمون T)، تحلیل واریانس (آزمون F) آزمون همبستگی و رگرسیون چند متغیره استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان داد که بین متغیرهای تعداد افراد تحت سرپرستی، درآمد، تعداد سالهای تحت پوشش در موسسه حمایتی خاص، عزت نفس، انسجام اجتماعی، اعتماد اجتماعی، مشارکت اجتماعی، شبکه اجتماعی و سرمایه اقتصادی با کیفیت زندگی زنان سرپرست خانوار رابطه معنادار وجود دارد. همچنین، نتایج تحلیل رگرسیونی نشان داد که متغیرهای عزت نفس، اعتماد اجتماعی، انسجام اجتماعی و درآمد، متغیرهای تعداد افراد تحت سرپرستی و تعداد سال های تحت پوشش در موسسه خاص تعیین کننده های اصلی کیفیت زندگی زنان سرپرست خانوار هستند. در مجموع، این متغیرها 53 درصد از واریانس متغیر کیفیت زندگی زنان سرپرست خانوار را تبیین کردند.
نیازپردازی مصرف: کاوشی کیفی از چگونگی تغییر ذائقه های مصرفی در بستر شبکه های اجتماعی در بین جوانان یزدی
منبع:
فرهنگ یزد سال سوم بهار ۱۴۰۰ شماره ۹
53 - 80
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به مطالعه و کاوش چگونگی شکل گیری نیازهای جدید در بستر شبکه های اجتماعی مجازی پرداخته است. با استفاده از رویکرد کیفی و روش نظریه زمینه ای و با استفاده از نمونه گیری نظری و هدفمند، 22 نفر از افراد تأثیرگذار در فضای مجازی (اینفلوئنسرهای فعّال) در شهر یزد انتخاب و مطالعه شدند. فرایند نمونه گیری نظری تا اشباع داده ها ادامه یافت. اطّلاعات گردآوری شده با استفاده از کدگذاری باز، محوری و گزینشی مورد تحلیل قرار گرفتند و یافته ها در قالب خطّ داستان، شامل دوازده مقوله اصلی و یک مقوله هسته و مدل پارادایمی ارائه شدند. به طور کلّی روایت های افراد تأثیرگذار در فضای مجازی (اینفلوئنسر) از حضور در شبکه های اجتماعی مجازی، نشان دهنده این واقعیت است که رشد روزافزون ارتباطات، شیوه تعاملات را از جنبه های مختلف تغییر داده است. تغییر سبک زندگی و افزایش مصرف گرایی در افراد باعث ایجاد نیازهای جدید شده است؛ درنتیجه می توان گفت با تغییر ساختار و شرایط زندگی و فرصت های تازه ای که شبکه های اجتماعی برای افراد خلق کرده اند، تغییرات و تحوّلات اساسی در نیازهای جوانان شهر یزد و ذائقه های مصرفی آنان رخ داده است.
Develop a Model of Educational leadership Based on the Teachings of Islam(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose: The aim of this study was to develop an educational leadership model based on the teachings of Islam. Methodology: The present study was fundamentally-applied and in terms of data collection method, it was a mixed (qualitative-quantitative) exploratory research. The statistical population in the qualitative part of the research was Islamic experts who using purposive sampling method, 12 people were selected as the sample size. In the quantitative part, the statistical population included all principals and deputies of non-governmental schools in Tehran, of which 281 were selected using stepwise cluster random sampling and Cochran’s formula. Data were collected by two methods: information was collected by referring to the Quran, Nahj al-Balaghah, Imam Sajjad’s treatise on law and sufficient principles) and field (researcher-made questionnaire). The validity and reliability of the instrument were evaluated and confirmed in two parts: quantitative and qualitative. The collected data were analyzed in the qualitative part by meta-combined method using MAXQDA coding software and in the quantitative part by confirmatory factor analysis using Lisrel-V8.8 software. Findings: The results showed that among 112 indicators, three dimensions and twelve components are involved in developing a model of educational leadership based on the teachings of Islam, which are: the dimension of religiosity with the components of religiosity and divine help; The dimension of self-balance: the components of self-discipline, wonder-breaking and dignity-enhancing; The dimension of labor relations: components of organizational leadership, responsibility, trust building, heart writing, tolerance, participation, and central justice. Conclusion: The findings also showed that the model had a good fit.
مطالعه پدیدارشناختی تجربه ی زیسته ی کاربران اینترنتی از سایت های قمار: مطالعه موردی کاربران سایت وان ایکس بت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اهداف: در طول تاریخ مقوله ی کسب درآمد و ترکیب آن با سرگرمی، بشر را به گونه های مختلف به سوی خود جذب کرده است. اکنون که در قرن 21 سایت های قمار و شرط بندی آنلاین در این زمینه پیشتازند و کاربران این سایت ها به طور روزافزون در حال گسترش هستند. کشور ایران نیز از جمله کشورهای است که برخی از جوانان آن زمان و انرژی زیادی را در این سایت ها صرف می کنند. هدف این پژوهش مطالعه پدیدارشناختی تجربه زیسته کاربران سایت های قمار و شرط بندی است تا به این سئوالات پاسخ دهد که کاربران ایرانی چگونه جذب چنین سایت هایی می شوند و چگونه درآمد حاصل از آن را برای خود توجیه می کنند؟روش مطالعه: روش شناسی این مطالعه پدیدارشناسی است و برای گردآوری اطلاعات در این پژوهش پس از بررسی ادبیات موضوعی با 20 نفر کاربر سایت های قمار و پیش بینی مصاحبه ی عمیق و نیمه ساختار یافته صورت گرفت.یافته ها: بر اساس بررسی و تحلیل مصاحبه ها، با قطبی سازی، انتزاع و بسترمندسازی، منسجم سازی یک تم مرکزی (استحاله درآمد حلال) و دو تم بنیانی (کسب استقلال مالی و فرار از روزمرگی) و دو تم پسینی (وابستگی شدید و روش یابی) است که از 19 تم اصلی انتزاع شده است.نتیجه گیری: کاربران با ارائه یک تحلیل ذهنی از کار که مبتنی بر تولید خدمات است و اینکه امروز در ایران بسیاری از مردم بدون تولید خدمات خاصی کسب درآمد می کنند و درآمد آنها حرام محسوب نمی شود، درآمد حاصل از قمار را نتیجه تلاش و کوشش و تحقیقات شان می دانند و اینکه حق کسی را نخورده اند. همچنین با همه گیری فضای مجازی آنها باور دارند در آینده تعریف جدیدی از شغل ارائه خواهد شد و قمار در آینده یک شغل خواهد بود.
Identifying the Human Capital Dimensions and Components in the Iranian Education System to Provide a Model(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose: The aim of this study was to identify the dimensions and components of human capital in the Iranian education system in order to provide a model for it. Methodology: The present study was applied research in terms of purpose and mixed (qualitative/quantitative) research in terms of implementation method. In the qualitative section, the participants included 15 university experts from Zanjan in the academic year 2019-20, selected by purposive sampling. In the next part of the study, the statistical population consisted of 1029 high school principals in Zanjan in the academic year 2019-20. The sample size was determined 292 principals based on Morgan table and was selected by simple random sampling. Data were collected through a questionnaire obtained based on qualitative findings, the validity of which was confirmed by professors and the reliability of which was calculated to be 0.81 through Cronbach's alpha test. To analyze the data in the qualitative part, the researchers used the thematic analysis method, the validity of which was confirmed by experts and the reliability of which was obtained as the coding agreement coefficient (0.86). To analyze the quantitative part, the researchers used content analysis method and confirmatory factor analysis and structural modeling with Amos24 for the quantitative part analysis. Findings: The results demonstrated that HC had 5 dimensions and 20 components, namely skill (5 components), knowledge (4 components), ethics (4 components), mental health (4 components) and sociocultural (3 components), as well as 70 indicators (P <0/05). The results of confirmatory factor analysis showed that the measurement models have a good fit. The RMSEA value was less than 0/08, the GFI, AGFI and NFI values were greater than 0.9 and the indices (PNFI and PCFI) were greater than 0/5 The results of structural equations also showed that all dimensions had a direct and positive effect on human capital (P <0/05). Conclusion: Planners and practitioners of the education system can use the results of this research at two levels of study time of human resources in universities, especially Farhangian University for the growth and excellence of human capital and during service to maintain them in the education system.
خوانشِ پسااستعماری رمان های عربی با موضوع مهاجرت به غرب بر اساس الگوی رشدِ هویتِ نژادی-فرهنگیِ «درالد وینگ سو» و «دیوید سو»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سفر و مهاجرت به غرب را می توان پربسامدترین درون مایه رمان های پسااستعماری عربی برشمارد. ماده داستانی این رمان ها از خط روایتِ یکسان و کارکردهایِ روایت شناختیِ هم گونی تبعیت می کند که تقریباً در همه آن ها تکرار می شود. در این دست رمان ها، شخصیت اصلی همواره سفری پر فرازونشیب را به کشوری غربی (غالباً فرانسه، انگلستان و آمریکا) تجربه می کند. این سفر از شیفتگی به تمدن غربی و تقلید از ارزش های موردِ تأیید اکثریت، آغاز می شود و پس از تقابل با این ارزش ها و مقاومت در برابر آن ها (با دو سازوکارِ فرویدیِ «جابه-جایی» و «واپس روی») در نهایت یا به درون گرایی و خودکوچی می انجامد و یا با درکِ عقلانی جایگاهِ «خود» در میان اکثریت، منجر به خودشکوفایی و بالندگی فرد می شود. پژوهش پیش رو، ضمن تبیین فرآیند رفتاری این شخصیت ها در سفر به غرب، می کوشد این فرآیند را بر مبنای الگوی پنج مرحله ایِ رشد هویت نژادی-فرهنگیِ «درالد وینگ سو» و «دیوید سو» تبیین و واکاوی کند. برآیندِ این پژوهش اثبات مطابقتِ نظریه مزبور با الگوی رفتاری شخصیت های داستانی عربی در سفر به غرب است. با این حال، در طول مراحل پنج گانه، مغایرت ها و تعارضاتی نیز دیده می شود که ناشی از شرایط منحصربه فرد جوامع عربی، تجربه خشونت بار استعمار غربی در جهان عرب، و تاریخ و سنت گران مایه عربی-اسلامی است.